-
تو را دیگر
هزار ساله که ا نگار صدا تو نشنيدم
هزار ساله که ا نگار تورو هر گز نديدم
آخه حتي يه صد سال گذشته بيتو بر من
نميدوني که تلخه کنار تو نبودن
نميدونم به ديدار اميد تازه اي هست
تو آن هستي که بودي اگر روزي دهد دست
هنوز عشق تو جاريست به رگهاي تن من
توئي تنها بهونه براي بودن من
از اون روزکه دستي چه بي رحم منو از توجدا کرد
از اون روز که دست زمونه منو بيتو رها کرد
نميدونم به ديدار اميد تازه اي هست
توآن هستي که بودي اگر روزي دهد دست
هنوز عشق تو جاريست به رگهاي تن من
توئي تنها بهونه براي بودن من
نبودي نديدي چه ها بيتو کشيدم
چه روزها چه شبها چه دور از تو نديدم
چه ها برمن گذشته خدا ميدونه و بس
نميدوني که مو ندم چه تنها و چه بيکس
منو با خود غريبه به هرکس دل نبستم
در ا ين بهت تب آلود شکستنو شکستن
هزار ساله که ا نگار صدا تو نشنيدم
هزار ساله که ا نگار تورو هر گز نديدم
آخه حتي يه صد سال گذشته بيتو بر من
نميدوني که تلخه کنار تو نبودن
از اون روزکه دستي چه بي رحم منو از توجدا کرد
از اون روز که دست زمونه منو بيتو رها کرد
نميدونم به ديدار اميد تازه اي هست
توآن هستي که بودي اگرروزي دهد دست
هنوز عشق تو جاريست به رگهاي تن من
توئي تنها بهونه براي بودن من
-
آمدی
آمدی ای نازنین رفته ام، باز آمدی
بار دیگر با دل دیوانه دمساز آمدی
بعد تو مشت پری کنج قفس ماند از دلم
ای پرستویی که با این شوق پرواز آمدی
رفتی و من ماندم و تنهایی و پابان عشق
بعد عمری عشق من بهتر از آغاز آمدی
آه ... ای تمام هستی من
رفتی و تنهای تنها مردم از بی همزبانی
رفتی و بعداز تو من ،
همچنان خاکستری مانده بعد از کاروانی
بعد آن فرزانگیها گم شدم در بی نشانی
آمدم من کو به کو خسته و بی آرزو
همچنان برگ خزانی
آمدی تا آنکه باشی با من ، بعد عمری تنها
چشم تو همچون ستاره تابد در سکوت شبها
ای که بودی سایه من عمری در شب مستی ها
تا ابد باید بمانی با من بعد از این در دنیا
ای که بودی سایه من عمری
در شب مستی ها
تا ابد باید بمانی با من
بعد از این در دنیا
-
دو پرنده
دو تا پرنده ، دو قلب عاشق
چه جور جدا ز هم بمونن ؟
دو نای خسته ، دل شکسته
چه جور جدا ز هم بخونن ؟
تو ای زمونه ، ببین چگونه پرنده ها
جدا ز خونه از آشیونن
به سینه من ، هنوز امیدی
به شوق دیدن محالی ...
بخاطر او چه مانده آیا دگر ز من
بجز خیالی ؟
درد بی درمونمو با کی قسمت بکنم؟
با غم دوری او کاشکی عادت بکنم .
خاموش و غمگین ، چون شام یلدا
بی ستاره .
بین من و او راهی که تنها
شوره زاره .
لحظه ها را با نفس هام می شمارم
ساز دل را دست غم ها می سپارم
کاشکی فردا قصه های نو بسازه
تا که با او عمر باقی را سر آرم.
شاید این دنیا نباشه
دنیای نو از نو بنا شه
لیلا نمیره از جدایی ،
مجنون بی لیلا نباشه.
درد بی درمونمو با کی قسمت بکنم ؟
با غم دوری او کاشکی عادت بکنم .
خاموش و غمگین ،
چون شام یلدا ،
بی ستاره .
بین من و او ...راهی که تنها ... شوره زاره
-
هزاریونه
خدا يا تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
خدا يا تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
خبر داد عاشق من که شده وارث مجنون
برام رو ميکنه گنجينه قلب پريشون
هزار آ ينه ميذاره به سر راه تماشا
که شايد توي نگاهش بشينه گوشه چشمام
پس چرا باز تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
بازم بندگي کرده پريزاده مهتاب
همين عاشق ساده بازم ميگذره از خود
تو بارون نگاهش بشينم يا نشينم
تمنا رو تو چشماش ببينم يا نبينم
خدا يا تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
بازم بندگي کرده پريزاده مهتاب
همين عاشق ساده بازم ميگذره از خود
تو بارون نگاهش بشينم يا نشينم
تمنا رو تو چشماش ببينم يا نبينم
خدا يا تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
خدا يا تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
اگر عاشق من شعله بيصبر و قراره
براي دل من قصه دلگرمي رو داره
اگه هديه عاشق يه گلوبند ستاره ست
اگه ا ين دم شيرين رو تمايل به دوباره ست
پس چرا باز تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
بازم بندگي کرده پريزاده مهتاب
همين عاشق ساده بازم ميگذره از خود
تو بارون نگاهش بشينم يا نشينم
تمنا رو تو چشماش ببينم يا نبينم
خدا يا تو دلم پر بونه ست
نگاه کن بونه هاش دونه دونه ست
-
شریک
شريک سقف من نيستي بذار همسايه باشيمو
فقط يکدونه ديوارو شريکم باش شريکم باش شريکم
شريک عمر من نيستي بيا هم لحظه باشيمو
همين يک لحظه ديدارو شريکم باش شريکم باش شريکم
فقط در حد يک لبخند لبتو قسمت من کن
اگه خورشيد من نيستي بيا و شمعو روشن کن
تمناي شرابم نيست يه جرعه آب شريکم باش
کنار چشمه رويا يه لحظه خواب شريکم باش
شريک سقف من نيستي بذار همسايه باشيمو
فقط يکدونه ديوارو شريکم باش شريکم باش شريکم
شريک زندگيم نيستي شريک آرزويم باش
اگه نيستي کنار من بيا و روبرويم باش
سلامي کن گهو گاهي بنام آشنا برمن
همين ا ندازه هم بسته براي شور دل بستن
غزل خونم نباش اما به حرفي شاد شادم کن
اگر ديدي منو بشناس نميگم ا ينک يادم باش
به عشق نا بساما نو چه ساما ني از اين خوشتر
شکا يت نامه دل رو چه پاياني از اين خوشتر
شريک سقف من نيستي بذار همسايه باشيمو
فقط يکدونه ديوارو شريکم باش شريکم باش شريکم
شريک زندگيم نيستي شريک آرزويم باش
اگه نيستي کنار من بيا و روبرويم باش
سلامي کن گهو گاهي بنام آشنا برمن
همين اندازه هم بسته براي شور دل بستن
شريک عمر من نيستي بيا هم لحظه باشيمو
همين يک لحظه ديدارو شريکم باش شريکم باش شريکم
فقط در حد يک لبخند لبتو قسمت من کن
اگه خورشيد من نيستي بيا و شمعو روشن کن
تمناي شرابم نيست يه جرعه آب شريکم باش
کنار چشمه رويا يه لحظه خواب شريکم باش
شريک سقف من نيستي بذار همسايه باشيمو
فقط يکدونه ديوارو شريکم باش شريکم باش شريکم
-
آشفته
از من مپرس ای دل چرا آشفته ام آشفته
یا بر لبی چون قصه ای ناگفته ام نا گفته
داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر
این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر
برو دست رو این دلم نزار غم من حساب نداره
چشمائی که جون دریا بشه شبا دیگه خواب نداره
این گفتگو بی حاصله عشق من و او مشکله
داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر
این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر
برو دست رو این دلم نزار غم من حساب نداره
چشمائی که چون دریا بشه شبا دیگه خواب نداره
این گفتگو بی حاصله عشق من و او مشکله
داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر
این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر
از من مپرس ای دل چرا آشفته ام آشفته
یا بر لبی چون قصه ای نا گفته ام ناگفته
داغم نکن رنجم نده ای غم نهفته بهتر
این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر
-
بنفشه
خسته ام از جون من اين شب تاريک چی می خواد
ازدو روز عمـــر آدم ايـن صـــلح بـاريک چی می خواد
وقتی آدم بـــا خودش اينهمــه بيگانه می شه
ديگه از من آشنای دور و نزديک چی می خواد
آسمون تا يادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
آتيش عشق و محبت چرا خاموش نميشه
چرا اين دردها و اين غمها فراموش نميشه
رنگ شادی چی بگم رفته ديگه از ياد من
آخه شادی با دل خسته هم آغوش نميشه
آسمون تا يادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
تا ديکه از غم عشقی پر درد دل من
مثل اون برگای پژمرده و زرده دل من
آخه يک عمر دراز که تو دنيای بزرگ
غير غمها با کسی آشتی نکرده دل من
آسمون تا يادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
آسمون تا يادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنيا رو می گه
-
فریاد
اين ثانيه ها دقيقه ها به جون من نيش میزنن
هی صحرای پشت عمرمو خيش ميزنن وای خيش ميزنن
اونهائی که از اين دنيا سير نمیشن
با سفره خود طعنه به درويش میزنن
فرياد فرياد فرياد
يه روز لحظه ها تلخ يه روز شيرين شيرين
ِيه روز خنده رو لبها يه روز غمگِن غمگين
فرياد فرياد فرياد
ای داد ای داد ای داد
آدما آدما چهره زندگی زير نقاب
گاهی خوب گاهی بد بازيهای زمونه بی حساب
عمر ما آدما بين دو تا عدم نشسته اکنون
زندگی با همه خوب و بدش درست مثل يه خواب
اين ثانيه ها دقيقه ها به جون من نيش میزنن
هی صحرای پشت عمرمو خيش ميزنن وای خيش ميزنن
اونهائی که از اين دنيا سير نمیشن
با سفره خود طعنه به درويش میزنن
فرياد فرياد فرياد
يه روز لحظه ها تلخ يه روز شيرين شيرين
ِيه روز خنده رو لبها يه روز غمگِن غمگين
فرياد فرياد فرياد
ای داد ای داد ای داد
فرياد فرياد فرياد
ای داد ای داد ای داد
-
حرف آخر را بزن
این حقیقت در دلم معوا گرفته
که عشق دیگر در دل تو پا گرفته
ایقدر پروا نکن از اشک من
حرف آخر را بزن حرف آخر را بزن
تو مرا رنجاند ه ای روز و شب گریانده ای
پشت دیوار ریا چهره را پوشانده ای
این حقیقت در دل معوا گرفته
که عشق دیگر در دل تو پا گرفته
اینقدر پروا نکن از اشک من
حرف آخر را بزن حرف آخر را بزن
انچه باید بفهمم من دگر فهمیده ام
بارها از دست تو پیش خدا نالیده ام
تو مرا رنجانده ی روز و شب گریانده ای
پشت دیوار ریا چهره را پوشانده ای
این حقیقت در دلم معوا گرفته
که عشق دیگر در دل تو پا گرفته
اینقدر پروا نکن از اشک من
حرف آخر را بزن حرف آخر را بزن
-
دعا
دستام و به جانب خدا میکنم
هر شب واسه عشقمون دعا میکنم
وقتی به خدا مگم غم خودمو
تو بی خبری چه گریه ها میکنم
ای برای من همچیز
هستیم زه هستی تو
قلب پر امید منو
تو فقط شکستی و بس
اگه ای خدا جوابم رو ندی
ناله سینم رو افسون میکنم
اگر برنگردونیش باز پیش من
اشک چشمونم رو دو چندون می کنم
اما ای خدای عالم میدونم که مهربونی
دل بنده ی خودت رو
میدونم نمی سوزونی
دستام و به جانب خدا میکنم
هر شب واسه عشقمون دعا میکنم
ای برای من همچیز
هستیم زه هستی تو
قلب پر امید منو
تو فقط شکستی و بس
دستام و به جانب خدا میکنم
هر شب واسه عشقمون دعا میکنم
وقتی به خدا مگم غم خودمو
تو بی خبری چه گریه ها میکنم
دستام و به جانب خدا میکنم
هر شب واسه عشقمون دعا میکنم