خاطرم نیست که تو از بارانی یا که از نسل نسیم
هر چه هستی گذرا نیست هوایت، بویت
فقط آهسته بگو، با دلم می مانی؟
Printable View
خاطرم نیست که تو از بارانی یا که از نسل نسیم
هر چه هستی گذرا نیست هوایت، بویت
فقط آهسته بگو، با دلم می مانی؟
مهربانم
دیگر نگران تنهایی من نباش
این روزها
دل خوش به محبت غریبه ای هستم
و فانوسی که گهگاه تو برایم روشن می کنی
بیاندیش به بادبادک های بر باد رفته
و کودکانی که پشت چراغ های قرمز
به جای بادبادک معصومیتشان را به باد می دهند
من کلبه ی خوشبختی تو را روزی با گلهای شوقم فرش خواهم کرد و قشنگترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت تا بدانی عاشق ترین پروانه ات خواهم ماند.:^:
در خاطره ی تو در نگاهم جای دارد .
آیا یک خاطره از من داری؟
آیا حجم سبز مهرم را میستایی
شبانگاه است
سکوت ژرف است و طاقت فرسا
ولی من در این تنگنا به تو می اندیشم
کاش بودي تا دلم تنها نبود تا اسير غصه ي فردا نبود کاش بودي تا براي قلب من زندگي اين گونه بي معنا نبود کاش بودي تا لبان سرد من بي خبر از موج و از دريا نبود
کاش ميدانستي که درون قلبم خانه اي داري تو که هميشه آنرا با شفق مي شويم و با آن ميگويم که تويي مونس شبهاي دلم کاش ميدانستي باغ غمگين دلم بي تو تنها شده است و گل غم به دلم وا شده است کاش ميدانستي که درون قلبم با تبشهاي عشق هم صدا هستي تو .کاش ميدانستي که وجود تو و گرماي صدايت به من خسته و آشفته حال زندگي مي بخشد کاش ميدانستي....... کاش مي دانستي........
جهان بزرگ است و زندگی مرموز ...
تا به حال فكرش را كردهای
حتی « تو » تویي كه نمیشناسمت !
شايد روزگاری دور ،همه چيزم شوی..!! :^:
خواستم زيباترين كلام را به ياري بگيرم ، تا صميمانه ترين عشق ها را تقديمت كنم ، ذهنم ياري نكرد . پنداشتم كه ساده نوشتن چون ساده زيستن زيباست ، پس ساده و بي تكلف مي گويم : دوستت دارم
من واسه تو یه قصه م
نخونده باورم کن
مثل یه عکس کهنه
اسیر دفترم کن
من روی قله ی خواب
یه قصه ی محالم
ازتو و عالم تو
به دوری خیالم
در مسیر زندگی از بین تمام آدمایی که هر روز از کنارم میگذشتند یا با من همراه می شدند تورا دیدم که به من و روزگار بالبخندی دلنشین نگاه می کنی وناملایمات روزگار را با محبتی شیرین میپذیری وبا اراده آهنینت هضم می کنی من هر لحظه دیدار تورا دوست دارم