حقيقتا دندان او كشيده شد!
حركت ميرزاى شيرازى كه بر خلاف بسيارى از حوادث صد و پنجاه سال اخير، متاءسفانه هنوز كار درست و كاملى درباره ى آن نشده است يك حركت ذو ابعاد و پر معنا و بسيار پر بركت بوده است . آن يك سطرى كه ميرزاى شيرازى نوشت و آن روز بساط كمپانى انگليس را از ايران بر چيد و سلطه ى استعمارى را موقتا از كشور قطع كرد، يك مبارزه ى چند جانبه بود:
بعد اول فتواى ميرزاى شيرازى : مبارزه با دستگاه استبداد
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend...ar8/h8-122.jpg
اولا، مبارزه با دستگاه استبدادى سلطنت مطلقه ى ناصرالدين شاهى بود كه در اوج خود هم بود؛ يعنى تا آن روز چهل و چند سال بود كه آن پادشاه ظالم بر ايران حكومت مطلقه مى كرد و حقيقتا هيچ چيز هم جلو دار او نبود. مفاسد حكومت ناصرالدين شاهى ، هم دامنه ى سياسى داشت ، هم دامنه ى معارفى و دينى داشت ؛ مثلا يكى از اهداف ناصرالدين شاه طبق اسنادى كه امروز در اختيار هست اين بود كه نفوذ علما را در جامعه كم كند. بعضى از غربزده ها و قدرتزده هاى زمان ما مى خواستند مبارزه ى رضاخان با روحانيت را به حساب جريانات روشنفكرى بگذارند؛ كه بله ، رضاخان مى ديد كه علما مرتجعند، و چون مى خواست كشور را نوسازى كند، لذا با علما مبارزه ى مى كرد! معلوم مى شود كه اين قضيه اين طورها نيست ؛ مساءله ى مبارزه با علما، در دستور كار همه ى سلاطين مستبد بود؛ نمى توانستند در كنار و روبه روى خود كانون قدرتى را تحمل كنند كه تا اعماق دل مردم نفوذ دارد. رضاخان با همان انگيزه يى با علما برخورد مى كرد كه ناصر الدين شاه مى خواست برخورد كند. در همين قضيه ، ميرزاى بزرگ (رضوان الله عليه ) قبلا يكى ، دو نامه به ناصرالدين شاه نوشت و او را از اين كار نهى كرد؛(76) اما او با تعبيرات توهين آميز و سبكى به ميرزا جواب داد: شما مشغول درس و كار خودتان باشيد؛ به اين كارها كارى نداشته باشيد! مى بينيد كه اين عبارت هم عبارت آشنايى است و در طول اين صد و چند سال ، طرفداران قدرت مطلقه ى شخصى ، بارها ان را به علما گفتند: برويد مشغول مدرسه و مسجد خودتان باشيد؛ به سياست چه كار داريد؟! پس ناصرالدين شاه داراى يك حكومت مطلقه و مستبده ى فردى بود كه با اخلاق و اقتصاد و دين و روحانيت محبوب مردم معارضه و ناسازگارى داشت . بنابر اين ، يك بعد فتواى ميرزاى شيرازى ، مبارزه با اين خودكامه و كشيدن دندان قدرتمند اين پلنگ تيز دندان بود؛ و حقيقتا دندان او كشيده شد و قدرت او كم شد. اين قضيه مربوط به سال 1308 هجرى است ؛ تنها چهار سال پيش از رحلت ميرزا، و تقريبا پنج سال پيش از مرگ ناصر الدين شاه .
بعد دوم فتواى ميرزاى شيرازى : مبارزه با استعمار
ثانيا، مبارزه ى با استعمار و نفوذ خارجيها در اين كشور بود. در چند سال آخر عمر ناصر الدين شاه سالهاى اول قرن چهاردهم ؛ يعنى از سال 1300 به بعد كار دربار ناصرالدين شاه ، امتياز دادن به اين دولت و آن دولت ، اين كمپانى و آن كمپانى ، و گرفتن پول و فروختن مملكت شده بود؛ مثل امتياز رويتر(77) و همين امتياز تنباكو(78) و غيره !(79) با آن حركت عظيم ميرزا و آن فتواى كوبنده ، جلوى اين انحصارها و امتيازها و دخالتهاى خارجى هم گرفته شد.
بعد سوم فتواى ميرزاى شيرازى : مبارزه با غربزدگان
ثالثا، مبارزه ى با غربزدگانى بود كه در همان ايام ، تازه شروع به ايجاد جريانهاى فكرى در داخل كشور كرده بودند و روى خودشان نام ((روشنفكر)) گذاشته بود؛ از قبيل ميرزا ملكم خان (80) و امثال او؛ كه اينها نه فقط با اين حركت خيانت بار ناصر الدين شاه مبارزه نكردند، بلكه همين شخص نامبرده كه او را به اصطاح بنيانگذار و پدر روشنفكرى در ايران دانسته اند حتى خود دلال انحصارات خارجى خارجى هم بود! آنهايى كه دم از روشنفكرى و دفاع از منافع ملت مى زدند، آن طور برخورد كردند؛ اما روحانيت و در راءس آن ميرزاى بزرگ ، اين گونه قاطع و كوبنده با همه ى اينها مبارزه كرد؛ اين پرچم پر افتخارى است كه ميرزاى شيرازى آن را بلند كرد و بعد از او پرچم نخوابيد. اگر چه قبل از ميرزا هم از اين گونه قضايا بود زمان ميرزاى قمى ،(81) زمان كاشف الغطاء(82) و ديگران و ديگران ، كه در دفاع از منافع ملت اسلامى و اسلام و مسلمين و ورود در مسائل اجتماعى سعى وافر داشتند ليكن نمونه ى كامل آن ، اين حركت بود. بعد از ميرزا نيز شاگردان او و بزرگان حوزه ى علميه ى نجف و كربلا و سامرا و قم و بقيه ى مراكز اسلامى ، هر جا كه محل حضور يك رهبر اسلامى و حضور قدرتمندانه ى اسلام بود، اينها حضور داشتند؛ و اين يكى از عجايب تاريخ ايران است ؛ و عجيب تر اين است كه اين حادثه براى مردم ما شناخته شده نيست ! مردم ما نمى دانند كه وقتى ايتالياييها وارد ليبى شدند و آن كشور را اشغال كردند، مرحوم سيد محمد كاظم طباطبايى (83) صاحب عروه و بعضى ديگر از مراجع قم ، به نفع مردم مسلمان ليبى و عليه ايتالياييها فتواى جهاد دادند. مردم نمى دانند كه وقتى انگليسيها در بوشهر نيرو پياده كردند، مرحوم آية الله العظمى سيد عبدالحسين لارى (84)- آن ملاى مجاهد طراز اول اعلام جهاد داد و مردم را مسلح كرد و خودش نيز مسلح شد و پيشاپيش مردم حركت و جهاد كرد. مردم ايران نمى دانند كه مرحوم شيخ الشريعه ى اصفهانى (85) - مرجع تقليد بزرگ ساكن نجف فتوا داد كه استعمال اجناس مصنوعه ى در داخل كشور لازم است و مردم بايد از استفاده از مصنوعات خارجى اجتناب كنند، تا به اين ترتيب ديگران در داخل كشور نفوذ نكنند. همه مى دانند كه در ژاپن ، حدود صد سال پيش از اين گفتند كه مردم حق ندارند از مصنوعات خارجى استفاده كنند، تا در داخل آن كشور چرخ اقتصاد به كار بيفتد؛ اما
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend...ar8/h8-127.jpg
نمى دانند كه در همان زمان ، بلكه زودتر از آن ، عين همين پيشنهاد و همين فتوا، از طرف مراجع و علماى شيعه صادر شد؛ منتها متاءسفانه در داخل كشور، هيچ كس از سر جنبانها و اهل قلم و سياست و روشنفكران كمكشان نكرد! فتواى ميرزاى شيرازى دوم مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى (86) در مقابله ى با انگليسيها، و فتواى تحريم انتخابات قلابى انگليسيها در عراق ، نمونه يى ديگر از حضور علما در صحنه ى سياست است . آن روز مرحوم شريعت اصفهانى فتوا داد كه شركت در انتخابات قلابى انگليسيها حرام است ؛ كار سياسى از اين روشن تر، از اين قوى تر، از اين روشن بينانه تر؟ امروز مساءله ى آن انتخابات يواش يواش دارد از لابلاى كتابها خارج مى شود! آن علما و مراجع ، سلف صالح شما هستند. اين است معناى ان مطلبى كه امام بزرگوار ما مكرر مى فرمودند كه علما پيشوايان نهضت مردم عليه ظلم و استبداد در طول ساليان متمادى بوده اند؛ و اينهاست كه به شخصيتهايى مثل مرحوم سيد حسن مدرس (87) و مرحوم آية الله كاشانى (88) منتهى شد؛ اينها طلبه هاى همان مدرسه و شاگردان همان اساتيد بودند كه اين طور در ايران درخشيدند.(89)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend...ar8/h8-128.jpg