-
حَضرَموُت
سرزمينى است شرقى عدن نزديك دريا. چون قوم ثمود بر اثر نافرمانى و سركشى مورد خشم خدا قرا رگرفته و بيشتر آنها بهلاكت رسيدند پيغمبر آنها صالح به اتفاق مؤمنان قوم بسرزمين حضرموت هجرت نمودند و محض ورود به آنجا وى چشم از جهان فرو بست و از اين جهت آنجا را حضرموت گفتند كه محض حضور او در آنجا موتش فرا رسيد.
به »برهوت« نيز رجوع شود.
-
حمراء الاسد
موضعى است هشت ميلى مدينه و نام يكى از غزوات رسول(ص) كه بسال سوم هجرت در اين سرزمين اتفاق افتاد. پس از جنگ احد كه مشركين از مدينه بسوى مكه رهسپار بازگشت شدند پيغمبر (ص) از بيم آنكه مبادا آنها از نو ساز بازگشت كنند و به شهر شبيخون زنند بلال را فرمود: ندا كند همه كسانى كه در احد حضور داشتهاند گرچه مجروح باشند آماده شوند. پس همه مجهز شده علم جنگ بدست على (ع) داد و تا حمراء الاسد از پى كفار تاختند و در آنجا چند روز بماندند و پس از آن مراجعت نمودند و در بازگشت معاوية بن مغيره اموى و ابو عَزّه جُمَحِى را دستگير و بمدينه آوردند و پيغمبر (ص) دستور داد ابو عزّه را كه در بدر اسير شده بود و عهد بسته بود كه از آن ببعد عليه مسلمانان اقدامى نكند ولى بعهد خود وفا ننموده بود بقتل رساندند و هرچه اين بار التماس كرد مفيد نيفتاد و حضرت فرمود: مؤمن از يك سوراخ گزنده دو بار گزيده نشود. (منتهى الآمال)
-
حنيفيّة
عقيده نيكو و مذهب حق. زراره گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم: »حنيف« كه در آيه »حنفاء للَّه غير مشركين به« آمده مراد از آن چيست؟ فرمود: همان فطرت است كه در نهاد بشر سرشته شده، خداوند مردم را خوى خداشناسى داده است. (بحار: 279 ج� 3)
امام صادق (ع) فرمود: »الحنيفية هى الاسلام«. (بحار: 281 ج� 21)
-
حُوريث
كوهى است در سرزمين مدين و آن جائى است كه نخستين بار خداوند در آنجا با موسى سخن گفت. (بحار:110 ج� 90)
«« در جهان هیچ چیز بهتر از راستی نیست »» پاسخ با نقل قول
-
خالدات
نام شش جزيره است برابر شهرهاى مغرب و بنام »جزاير سعادت« نيز معروفند فاصله جزاير خالدات را از ساحل اقيانوس ده درجه مىگفتند و از خط استواء ميان 27 درجه و نيم تا 29 درجه و نيم عرض شمالى در سواحل غربى افريقا واقعاند و طول غربى آنها نسبت بپاريس از حدود 15 درجه و نيم تا 20 درجه و نيم تخمين زده شده است. (التفهيم بيرونى متن و حاشيه : 173)
حمداللَّه مستوفى در نزهة القلوب مىآورد: طول اقاليم از آنجا (از جزائر خالدات) شمارند و بعضى از ساحل مغرب گيرند از جزاير خالدات تا ساحل مغرب يكدرجه از آن كمتر بود. (نزهة القلوب حمد اللَّه مستوفى:237ج�3)
-
خانقاه
خانهاى كه درويشان و صوفيان در آن گرد آيند و مراسم خاص برگزار كنند. معرّب »خانگاه« و مركب از »خانه« و »گاه« است، نظير »منزلگاه«.
بناى خانقاه و اختصاص آن به محل تجمع صوفيان، امرى مستحدث است و معلوم نيست آغاز آن كى و كجا بوده، ولى خود صوفيان، آن را بصفه (سكوى) كنار مسجد الرسول (ص) - در آغاز هجرت - كه مسلمانان تازه وارد اگر در شهر مدينه آشنائى نداشتند موقتا در آنجا بناچار سكنى مىگزيده، ربط مىدهند؛ در صورتى كه صفه يك منزلگاه موقت بيش نبوده، و خانقاه محل برگزارى مراسم ويژه صوفيان و مركز تجمع آنها تحت عنوان بناى مذهبى مىباشد!! به نقلى اولين خانقاه در يرمله شام و بقولى در قرن دوم هجرى مقارن با زمان سفيان ثورى بنا شده است.
-
خَوَرنَق
نام قصرى معروف در عراق عرب به ظَهر كوفه كه نعمان بن منذر (يا نعمان بن امرؤالقيس) از ملوك لخم ، براى يزدگرد اول (يا بهرامگور) بساخت ، اين كاخ با كاخ سدير كه نزديك آن بود ، در اشعار شعراى جاهلى آمده و از عجايب سىگانه جهان شمردهاند . خورنق معرّب »هوورز« (= داراى بام زيبا) يا »خورنر« (= جاى سور و ضيافت) يا »خورنگه« (= جاى نشستن به طعام خوردن) است .
-
خَيف
نام مسجدى معروف در منى.
از امام صادق (ع) سؤال شد: به چه مناسبت (مسجد) خيف را خيف ميگويند؟ فرمود: زيرا هر جاى مرتفع كه در جلگهاى باشد عرب آن را خيف گويد و خيف در (جلگه) منى محلى مرتفع است.
در حديث آمده كه : »در مسجد خيف هفتاد هزار پيغمبر نماز گزارده و مستحب است كه حاجيان تا گاهى كه در منى ميباشند نمازهاى خود را در آن مسجد برگزار كنند«. (بحار:347 - 271ج�99)
»خطبه پيغمبر در مسجد خيف«
امام صادق (ع) فرمود: »حضرت رسول(ص) در حجة الوداع خطبهاى بدين مضمون در مسجد خيف ايراد نمود: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، خدا يارى كند بندهاى را كه سخن مرا بشنود و آن را محفوظ دارد و به كسى كه نشنيده برساند. اى مردم! حاضران به غايبان برسانند زيرا بسا حامل دانش كه خود دانشمند نباشد و بسا دانشمند كه مطلبى را به دانشمندتر از خود برساند. سه چيز است كه دل هيچ مسلمان در مورد آن سه خيانت نكند: خالص ساختن عمل براى خدا، و خيرخواه رهبران مسلمين بودن و در جمع مسلمين و در ميان انجمن آنها حضور داشتن چه (دين و) دعوت مسلمانان (دعوتى جهانى است كه بخود آنها اختصاص ندارد و) شامل ديگران نيز ميشود (لذا بايستى شكوه خويش را در گردهمائى حفظ كنند كه چشمگير ديگران باشند)، مؤمنان همه با يكديگر برادر و خونهاشان با هم برابر، يكى را بر ديگرى امتيازى نبود و در برابر ديگران يكدست و يك جهتند، دون رتبهترين آنها مسئول حفظ تعهدات آنها است«. (بحار:69ج�27)
-
دار النّدوة
خانهاى بود كه از قصّى بن كلاب بجا مانده بود و تا قبل از فتح مكه مركز تجمع سران قريش و محل مشورتها و تصميم گيرى هاى آنان بود.
-
ذات اطلاع
نام منطقهاى در شام. پيغمبر اسلام (ص) به سال هشتم هجرى كعب بن عمير را در رأس سپاهى بدانجا به منظور ابلاغ پيام اسلام فرستاد كه وى و همراهانش همه به قتل رسيدند. (بحار:184ج�21)