-
ربى يهودا كارش را با طبقهبندى هَلاخا به شش طبقه كلى به نام «بخشهاى ششگانه ميشنا» آغاز مىكند كه هر طبقه به گروهى از موضوعهاى مربوط اختصاص دارد. در تعدادى از اين سِدِرها(3) (بخشها) همجنسى(4) بين موضوعها زياد است، در حالى كه در بعضى ديگر، موضوعها با وجود تفاوتهاى جزئى و سطحى باهم، گنجانده شدهاند تا تمام طيفهاى مربوط به موضوع پوشش داده شود. اين بخشها به كتابهاى كوچكترى تقسيم شدهاند كه موضوعهاى محدودترى را دربرمىگيرند؛ مانند «بركتها»، «شَبّات» و جز آن. هر كتابى از اين نوع، مَسِخِت(5) (رساله) ناميده مىشود كه ظاهراً از واژه مَسِخا(6) گرفته شده است. اين رسالهها به فصلهايى و فصلها به قسمتهايى معروف به ميشنايوت (جمع ميشنا) تقسيم شدهاند كه هر قسمت دربردارنده هَلاخاهاى خاص يا چند هَلاخاى مربوط به هم مىباشد.
ظاهراً كار فراگير طبقهبندى مدتى طول كشيد و دستاورد عمده يهودا، تلخيص شريعت شفاهى و قرار دادن آن در چارچوبى كاملاً مدوّن و هرچه محدودتر بود. او از حضور بسيارى از دانشمندان برجسته آن زمان و طلاب تمامى آموزشگاههاى تحصيلى در درس خود بهره گرفت. او كارش را با جمعآورى و تقرير موضوعهايى كه مقبوليت عام داشتند آغاز كرد. از آن جا كه هدف او تأليف كتابى بود كه بتواند نقش متن اصلى را براى نسلهاى آينده ايفا كند، تلاش براى عبارتپردازى دقيق، به گونهاى كه تمام الفاظ يك عبارت را منتقل كند، امرى حياتى و مهم بود. اين متن مىبايست كاملاً خلاصه باشد؛ چون ربى يهودا تصور مىكرد كه به اين زودىها روشهاى مطالعه متحول نخواهند شد و خود ميشنا بايد به عنوان اساس مطالعات عميقتر، به طور شفاهى تعليم داده شود. البته اين تصور كاملاً پذيرفتنى بود. از اين رو هر جمله يا عبارت، در واقع، چكيدهاى بود كه پس از بحث و تحقيق در حوزه درس او به دست مىآمد
-
ربى يهودا تا حد امكان، تلاش كرد تا قواعدى را ايجاد كند كه در بسيارى از زمينهها منعكسكننده اتفاقنظر همه باشد. اگر در جايى بر اين باور بود كه مقصود اصلى هَلاخايى را بيان مىكند، منبع را ذكر نمىكرد و بدون اين كه از مؤلف يا مقرّر آن نام ببرد، با نوشتن سِتام ميشنا(8) (ميشناى بىپيرايه) آن را مشخص مىكرد. بيشتر ميشناها دربردارنده اين نوع تقريرها بودند؛ با اين حال، در بسيارى از موارد، دانشمندان موفق نمىشدند كه در تعيين مراد آنها به نتيجه قطعى دست يابند. سپس ربى يهودا روشهاى اصلىاى را كه در تبيين و توضيح ميشنا به كار رفته بود، با نام بردن از مهمترين ترويجكنندگان آنها، مشخص كرد. ربىيهودا گاهى سياههاى از ديدگاههاى گوناگون و متعارض را ارائه كرده و گاهى نيز سبكى را به عنوان سبك مبنا، بدون نام و نشان، مطرح نموده و در عين حال، شرايط و ديدگاههاى حكيمان ديگر را به آن اضافه كرده است. [اين روند ]بدون اينكه از وجود اتفاقنظر قابل ملاحظهاى درباره مجادلات تاريخىاى كه سرانجام حل شدهاند سخنى به ميان آورد، ادامه مىيابد و هرچه به عصر خود ربى يهودا نزديك تر مىشويم، نزاعها در ميشنا فزونى مىيابد. ميشنا مجموعهاى عظيم از موضوعهايى است كه به ديدگاههاى حكيمانِ نسلى مربوط مىشود كه درست پيش از نسل ربى يهودا مىزيستند. اما گاهى ضبط مفصلِ نزاعهاى علمى نسل خود او و ديدگاههاى شخصىاش به عنوان ديدگاههاى فردى در مقابل اجماع نيز در آن يافت مىشود.
-
بنابر آنچه در منابع آمده است، ربى يهودا فقط تدوينگر ميشنا نبود، بلكه در عمل نيز در گفتوگوهاى علمى با معاصرانش، از آن سود مىجست. او گاهى ديدگاه خود را درباره موضوعهايى خاص تغيير داده، در پى آن، اصلاحاتى را بر روى ميشنايوت انجام مىداد. گاهى نيز چون حكمى از پيش پذيرفته شده بود، قادر نبود كه تقريرها يا نظرهاى تازهاش را در اين كتاب وارد كند. از اينرو، برخى از افزودههايش با نظرهاى پيشين او در تناقض است. به همين نحو، گاه تقريرى جديد، ميشنايوت پيشين را غيرضرورى ونامربوط مىساخت، ولى از آنجا كه قاعده اين بود كه «يك ميشنا از جاى خود حركتنمىكند»، هردو اظهارنظرباقى ماندهاند.
-
اين وقايع همشكل بودن و ثبات ميشنا را در دوران حيات ربى يهودا تأييد مىكنند. پس از مرگ او تنها اصلاحات ضرورى انجام شد و طرح ربى يهودا اساساً بدون تغيير باقى ماند. او موفق شد ميشنا را تكميل كند و به آن شكل داده، هويتى منسجم و پايدار ببخشد، و با اين كار باعث حسن ختام دوره تَنّائيم گردد. بدينترتيب، نسلهاى آينده از رنج مطالعه تعداد زيادى هَلاخا از ميان صدهامنبع مختلف، براى يادگيرى شريعت شفاهى رهايى يافتند؛ اثرى ساخته و پرداخته به عنوان منبعى براى هرگونه مطالعات جديد، در دسترس بود. هنوز دليل روشنى وجود ندارد كه نشان دهد آيا ميشنا، چنانكه يكى از مكاتب فكرى معتقد است، به صورت مكتوب ضبط شده و در سطح وسيع توزيع گرديده است، يا بنا به ديدگاه بسيارى ديگر، به طور شفاهى تقرير شده است. به هر شكل، اكنون ميشنا اثرى كامل و مقدس بود كه پس از كتاب مقدس، در رتبه دوم قرار داشت.