-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 244
تاريخ: 11/4/58
بيانات امام خمينى در ديدار با خواهران دانشجوى دانشگاه دماوند
گروهبندىها و مطرح شدن مسائل شخصى بعد از پيروزى نيمرس انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
لازمه هر انقلابى - كه شايد قابل اجتناب نباشد - اين است كه بعد از پيروزى يا بعد از اعتقاد به پيروزى، اين مسائل شخصى پيش مىآيد. مادامى كه در حال انقلاب هست يك ملتى (هر ملتى باشد) در حال انقلاب مسائل شخصى و مسائل گروهى پيششان مطرح نيست، همه اجتماعاً رو به مقصد مىروند. چنانچه در انقلاب ايران ملاحظه كرديد كه همه قشرهاى ملت مسائل شخصى و مسائل حزبى و گروهى خودشان را كنار گذاشته بودند و رو به يك مقصد مىرفتند، حتى آن گروههائى كه موافق با نهضت هم نبودند آنها هم سكوت مىكردند، طرح نمىكردند مخالفت را براى اينكه مىديدند مقابل ملت نمىتوانند عرض وجود بكنند. لكن بعد از اينكه اين پيروزى تا همين حد حاصل شد و مردم دريافتند كه حريف را از ميدان بيرون كردهاند، آن هم يك همچو حريف قدرتمندى و ريشهدارى كه رژيم دو هزار و پانصد ساله بود، بعد كه مردم احساس پيروزى كردند مثل اينكه سى و پنج ميليون جمعيت را از زندان بيرون كرده باشند. اينها از اختناق و از زورها و چپاولگرها و اينها، يكدفعه زدند بيرون و بعد از اينكه خودشان را پيروز ديدند، اين معنائى كه لازمه انقلاب است در ايران هم حاصل شد و آن اينكه بعد از انقلاب توجه مىشود به خواستهاى شخصى. در حال انقلاب اصلا صحبت مسكن هيچ مطرح نبود كه مسكن كى دارد، كى ندارد حتى آن زاغهنشينها هم آنطورى كه يك وقت نشان دادند، آنها هم در مصاحبه گفت يكيشان كه ما صبح كه مىشود همهمان با هم مىرويم براى تظاهر. اصلا مطرح نبود كه كسى مسكن دارد يا ندارد، كسى فلان احتياج را دارد، فلانكس حقوقش كم است، زياد است، اين حرفها اصلش در حال انقلاب مطرح نيست و در ايران هم ديديد كه نبود. اما معالاسف در ايران قبل از اينكه ما به پيروزى نهائى برسيم اين پيروزى نيمرس اسباب اين معنا شد كه مردم، گروهها متوجه به مسائل شخصيه شدند و توجه به آن نابسامانىهائى كه در رژيم گذشته باقى گذاشته بود و آن گرفتارىهائى كه براى همه قشرها بود و از ارث همان رژيم سابق بود. اين توجه يك جهت شد كه مردم از آن وحدت كلمه و از آن توجه خاصى كه همه با هم داشتند بيرون آمدند.
صحيفه نور ج 7 صفحه 245
گروه بندىهاى مختلف منفعت طلبان به منظور ايجاد اختلاف و فعاليتهاى تخريبى
و يك جهت ديگر كه شايد در خصوص انقلاب ما بود، آن اين است كه آن گروههائى كه با جمهورى اسلامى و با اسلام روى خوشى نداشتند، يا به حسب مكتب انحرافىشان مخالف بودند و يا ترس داشتند از اسلام و گمانهاى باطلى درباره اسلام مىبردند، اين گروهها هم شروع كردند عرض وجود كردن. اين عرض وجود اين گروههاى بسيار فراوان كه در روزنامهها تا صد تا (يك قدرى هم بيشتر يا همان حدود صد تا) گفته مىشود كه تا كنون گروههاى مختلف تا اينقدر با اسماء مختلف پيدا شده است، اين گروههاى مختلفى كه پيدا شده است به نظر آدم مىآيد كه علاوه بر اينكه يك گروههائى با اسلام مخالفند و يك گروههائى هم از اسلام مىترسند ولو اينكه يك مكتب مخالفى ندارند، لكن از اسلام ترسيدهاند و بىجهت هم ترسيدهاند، لكن خوب ترسيدهاند. علاوه بر اين يك دستهائى زير پرده در كار هست براى درست كردن اين گروههاى مختلف و ايجاد اختلاف كردن كه الان در ايران اين عوامل هست. يكى احساس پيروزى كه دنبال احساس پيروزى برگشت به اين است كه حال، ما بعد از پيروزى مىخواهيم ثمراتى داشته باشد و همچو گمان كردند كه فوراً تا پيروز شدند همه چيز درست مىشود، يك مملكتى كه همه چيزش به باد رفته يكدفعه همه چيزش درست مىشود. اين يك عامل بود يك عامل ديگر هم آن گروهبندىهائى كه شده است و دستهائى كه در كار است، آنهائى كه مىخواهند منافع ماها را ببرند و خوف اين را دارند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند و رژيم جمهورى اسلامى درست پا برجا بشود ديگر براى آنها جايى نيست، آنها شروع كردند به ايجاد اينطور گروهها براى ايجاد اختلافات. دستجات مختلفى، چه باقيمانده آن رژيم سابق و تفاله آن و چه آن قدرتهاى بزرگى كه طمع به ايران دارند و باز هم نمىتوانند دست بردارند و چه اين گروههائى كه هر كدام براى مقصد خاص خودشان و خوف از اسلام يا مخالفت با اسلام درست شدهاند، اينها همه اسباب اين شده است كه الان يك اختلافاتى در سطح كشور وجود دارد و دستجات مختلفى هم فعاليتهاى به قول خودشان سياسى دارند و يك دستههائى هم هستند كه اينها فعاليتهاى تخريبى دارند كه خرابكارى مىكنند. از اين جهت مسألهاى است كه بعد از هر انقلابى اجتناب ناپذير است و در ايران كه يكى از انقلابهاست، به واسطه اين جهات مختلفه و شايد بعضى جهات ديگر، اين اختلافات پيش آمده است.
تكليف بر حفظ نهضت اسلامى و جارى نمودن احكام اسلام
تكليف همه ما، چه شما بانوان محترم و چه ساير ملت، همه، بانوان و برادران و خواهران و همه اين است كه در يك همچو مقطعى كه ما واقع شدهايم از تاريخ كه ما سر دو راهى الان واقع شدهايم، دو راهى يكى پيروزى نهائى، يكى خداى نخواسته شكست و برگشت به حالهاى اول، تكليف همه ملت اين است كه همانطورى كه اين نهضت را با وحدت كلمه و وحدت مقصد كه همه مقصدشان اسلام بود، همه با هم فرياد اسلام مىزدند، حالا هم همان را حفظ بكنند، اجتماعات خودشان را حفظ بكنند، مساجد را پر بكنند از جمعيتها، جاهايى كه اجتماعات عمومى مىشود، در جاى اجتماعات عمومى
صحيفه نور ج 7 صفحه 246
اجتماع بكنند و مطالب را، آن مطالبى كه مقصدشان است و آن اينكه همه احكام اسلام در ايران جارى بشود، اينها را باز در نظر بگيرند. با اين اجتماعات و با اينطور گرم نگه داشتن نهضت، اين را گرم نگه دارند تا اين مسائل بعدى كه بايد بگذرد و اين حكومت انتقالى مبدل به يك حكومت مستقر بشود، مستقل بشود، مجلس شورا پيدا بشود، رئيس جمهور معلوم بشود تا اينكه بساط آن احزاب، آنهائى كه مخالفتهايى با رژيم اسلامى دارند، آنها از بين بروند و انشاءالله مملكتتان را خودتان ادارهاش بكنيد و خودتان مستقل، بدون اختناق استقلالش را حفظ بكنيد و به پيش برويد.
البته ما براى آتيه هم احتياج داريم به مسائلى. ما نبايد همين، فرض اين بكنيم كه حالا ما يك جمهورى اسلامى پيدا كرديم (و انشاءالله همه جهاتش هم اميد است كه درست بشود) ما نبايد قناعت به اين بكنيم كه در عصر خودمان جمهورى اسلامى محقق شده است، ما براى عصرهاى بعد بايد حالا فكر بكنيم يعنى ما همانطورى كه خودمان مقاصدى داريم و روى آن مقاصد اين نهضت را كرديم اعقاب ما هم همان مقاصد را دارند و آنها هم احتياج دارند به اينكه اجتماع داشته باشند، بينش داشته باشند كه بتوانند اين چيزى را كه شماها به دست آورديد، آنها نگهدارى كنند و مملكتمان تا آخر يك مملكت مستقل و يك مملكتى كه از تحت فشار ديگران خارج شده است و مال خودمان باشد و خودمان ادارهاش كنيم.
اميدوارم انشاءالله كه خانمها كه تشريف آوردهاند اينجا و خيلى هم در اين مسائل سهيم و شريك هستند، در اين نهضت سهيم هستند، شريك هستند بلكه بايد گفت اينها پيشقدم هستند، بايد گفت كه مردها از اينها الهام گرفتهاند در اين نهضت، انشاءالله خداوند همهتان را تاييد كند، موفق باشيد، سعادتمند باشيد و مملكت خودتان را خودتان اداره بكنيد و بچهها را خوب تربيت بكنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 247
تاريخ: 11/4/58
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام آذرى قمى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ احمد آذرى دامت افاضاته
با توجه به وضع كنونى زندانهاى تهران و احتياج به تسريع در كار رسيدگى به پروندههاى متهمين، بدين وسيله جنابعالى به دادستانى دادگاه انقلاب اسلامى تهران و حومه انتخاب و منصوب مىشويد. اميد آنكه پيرو اين مأموريت اقدام به رسيدگى و تسريع كارها نموده و در هر حال احتياط را مراعات نمائيد. از خداى تعالى موفقيت آن جناب را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 248
تاريخ: 11/4/58
بيانات امام خمينى در جمع بانوان اهواز
بسم الله الرحمن الرحيم
من مىتوانم بگويم كه در زمان اين پدر و پسر به بانوان ما بيشتر ظلم شد تا به ساير اقشار. شما شايد اكثراً يادتان نباشد كه در زمان رضاشاه با بانوان چه كردند اينها، چه مصيبتهائى به بار آوردند با اسم اينكه مىخواهيم ايران را نظير اروپا مثلاً بكنيم، ايران را متجدد بكنيم، نصف از جمعيت ايران را مىخواهيم در جامعه بياوريم. با بانوان نمىدانيد چه كردند، اينها دو طايفه را در آنوقت از همه بيشتر بهشان ظلم كردند يكى بانوان بود كه با اين اسم آنقدر ظلم كردند و يكى هم روحانيون بود. اين دو طايفه را شايد در زمان رضاشاه بيشتر از ساير مردم بهشان تعدى كردند.
بانوان را الزام كردند به اينكه در مجالس كذائى كه داشتند حاضر بشوند. مردها با زنهايشان، با دخترهايشان در آن مجلسهاى فاسد الزام داشتند كه حاضر بشوند. حتى در قم، در قم كه مركز روحانيت بود، در قم هم اين مسائل بود و در همه شهرستانها. اينها نمىخواستند كه به جمعيت ايران يك نيمى افزوده بشود، براى اينكه اينها همه جمعيت ايران را مىخواستند كه نباشد آنطورى كه بايد باشند.
اينها نمىخواستند كه بانوان را آزاد كنند، براى اينكه مردها هم در زمان اينها آزاد نبودند. نه بانوان آزاد بودند نه مردها. آنها آزادى را در چيزهاى ديگر مىديدند كه در آن همهاش فساد بود. آزادى را در اين مىديدند كه زنها با مردها توى دريا لخت بشوند و با هم شنا كنند، در مراكز فحشا با هم مجتمع باشند و به قول خودشان آزادانه هر كارى مىخواهند، بكنند. اينها تربيت انسانى را از ايران بكلى از بين بردند و تربيتهاى غربى، نه آنهم تربيتهاى صحيح غربى، تربيتهاى فاسد غربى در بين ما رواج دادند. و در زمان اين پسر شايد بيشتر معنويات از بين رفت. در زمان او ظلم شايد ظهورش، ظاهرش بيشتر بود، بانوان را بيشتر اذيت كردند، ساير مردم را بيشتر اذيت كردند. ولى در زمان اينها معنويات مملكت را بيشتر از بين بردند، نگذاشتند كه يك رشد فكرى بكنند. با اسم تمدن و با اسم تمدن بزرگ اين مملكت را به هدر دادند، همه چيز اين مملكت را و خصوصاً نيروى انسانى را به هدر دادند و خيانتى كه در اين جهت به مملكت ما كردند بيشتر از خيانتى است كه در اقتصاد كردند، يا در ارتش كردند، يا در فرهنگ كردند. نيروى انسانى ما را نگذاشتند رشد بكند، فرهنگ را نگذاشتند ترقى بكند، نگذاشتند كه جوانهاى ما رشد پيدا بكنند. هر كارى كردند همهاش
صحيفه نور ج 7 صفحه 249
بر خلاف مصلحت مملكت بود. حالا هم كه رفتهاند اينقدر قرض به بانكها باقى گذاشتهاند كه دولت معلوم نيست بتواند از زير اين قرضها بيرون برود. همه چيز مملكت ما را بردند و يك مملكت خرابى گذاشتند.
شما بانوان كه در اين نهضت شركت داشتيد و خداوند شما را حفظ كند، از اين به بعد هم در اين نهضت شركت كنيد و اين نهضت را به پيش ببريد و مهم شما اين است كه اولادها را خوب تربيت كنيد، بانوان را آنطور اينها مىخواستند باشند كه بچههايشان از آنها جدا باشد، بانوان را بكشند به ادارات، نه براى اينكه اداره درست بشود، يكى اينكه ادارات را فاسد بكنند، يكى اينكه بچهها را از دامن مادر جدا بكنند و بچهها از اول كه در دامن مادر نباشد عقده پيدا مىكنند و اكثر مفاسد از اين عقدههائى است كه بچهها پيدا مىكنند.
شما بچههاى خودتان را خوب حفظ كنيد، بچههاى خودتان را خوب تربيت كنيد، اين بچهها هستند كه كشورى را نجات مىدهند. در دامن شما اينها اسلامى بار بيايند، در دامن شما اينها با فضيلت بار بيايند، با ايمان بار بيايند تا در اين مملكت بتوانند خدمت بكنند. خداوند همه شما را انشاءالله سعادتمند كند و همه شما را براى مملكت خودتان مفيد قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 250
تاريخ: 12/4/58
بيانات امام خمينى در ديدار اعضاى هيأت بحرينى و كرد و پاسداران قائميه
دشمنان در صدد بد جلوه دادن نهضت اسلامى هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
از بركات اين نهضت يكى اين است كه طوائف مختلفه را زير يك سقف توى يك اطاق كوچك جمع كرده است، فارس و كرد و عرب و عجم، همه برادرها را در يك جا مجتمع كرده است تا مسائل و مطالبى كه دارند بگويند و ما هم اگر عرائضى داريم به آنها عرض مىكنيم.
آنچه كه الان به نظر من اهميت دارد و اهميت حياتى دارد يعنى حيات اسلام به آن بستگى دارد اين است كه از حالا به بعد ما چه بكنيم، تكليف حالا را معين كنيم. آنچه كه گذشت، گذشت و بحمدالله به خير گذشت، ما چه بكنيم كه از اين به بعد هم به خير بگذرد، به نفع اسلام بگذرد. آن كه الان ما را تهديد مىكند و موجب نگرانى است و نگرانيش بيشتر از نگرانىاى است كه سابق داشتيم راجع به مبارزه با طاغوت اين است كه الان يك قشرهائى هستند، يك اشخاصى در بين ملت هستند كه اينها مىخواهند اين نهضت اسلامى را با اينكه اسلامى است بد نمايش بدهند، يعنى مكتب ما را يك طورى نمايش بدهند به دنيا كه اين مكتب اسلامى هم مثل همين مكاتب ديگر و مثل همين رژيمهاى فاسد ديگر است، منتها آنوقت قدرت دست يك طائفهاى بود و كارهاى خلاف مىكردند، حالا دست يك طائفه ديگر آمده ولى همان كارها را مىكنند.
ما اگر چنانچه در اين مبارزه كه با طاغوت مىكرديم و همه شما جوانهاى عزيز و همه طبقات ملت با هم مجتمع شدند و به پيش رفتند اگر در آن رژيم ما شكست مىخورديم، قتل عام مىشديم چيز مهمى نبود براى اينكه در راه حق بوده است و مكتب ما محفوظ بود و كوشش خودمان را آنقدرى كه مىتوانستيم كرديم منتها زورمان نرسيد آنها غلبه كردند، چنانچه اولياء حق هم بسياريشان مغلوب شدند لكن مكتب محفوظ ماند. سيدالشهدا سلامالله عليه با همه اصحاب و عشيرهاش قتل عام شدند، لكن مكتبشان را جلو بردند. شكست در مكتب نبود پيشروى بود، يعنى بنىاميه را تا ابد شكست داد، قتل سيدالشهدا، يعنى اين اسلامى كه بنىاميه مىخواست بد نمايش بدهد و با ادعاى خلافت بر خلاف موازين انسانى عمل بكند آن را، سيدالشهدا سلامالله عليه با نثار خون خودشان آن رژيم را، رژيم فاسد را شكست داد و خود مقتول شد. ما اگر در اين رژيم سابق در اين مبارزه شكست مىخورديم و آن مكتبمان محفوظ مىماند، دست نخورده مىماند و خودمان از بين مىرفتيم خيلى اهميت نداشت براى
صحيفه نور ج 7 صفحه 251
اينكه سيدالشهدا هم كشته شد، اميرالمؤمنين هم در جنگ با معاويه شكست خورد.
امروز هر قدم كجى كه برداشته شود به نام اسلام تمام مىشود
اما حالا سر يك دوراهى واقع شديم اين اهميت دارد. اين دوراهى اين است كه چه بكنيم كه مكتبمان محفوظ باشد، و چه اعمالى مكتب ما را به باد مىدهد، شما پاسدارهاى عزيز محترم كه علاقمند هستيم ما همه به شما، چه بكنيد؟ چه اعمالى از شما صادر بشود كه اين اعمال در اين رژيمى كه الان رژيم اسلامى است، الان جمهورى اسلامى است، مملكت ما رژيمش الان با رفراندم، جمهورى اسلامى شده، اگر الان يك اعمالى بجا بياوريم، ارتكاب يك كارهائى بكنيم كه بر خلاف موازين شرعيه باشد، بر خلاف موازين عدالت باشد مثلاً فرض كنيد كه جوانى از ما بر خلاف موازين يك تعدى به غير بكند، يك جوانى كه به عنوان پاسبان اسلام است بريزد در خانه يك كسى و يك كار زشتى بكند، امروز اين كار را ديگر پاى اين شخص حساب نمىكنند مىگويند پاسبان، پاسدار اسلام هم اينطورى است، در رژيم سابق ساواكىها اين كارها را مىكردند، در رژيم حالا هم پاسداران اسلام اين كارها را مىكنند. اگر به پاى شخص حساب مىشد و مكتب محفوظ مىماند و نسبت به اسلام نمىدادند اشكال خيلى نبود. آدم فاسد در عالم خيلى هست، آدم مخالف با موازين عمل كن زياد است، اما اگر ما خودمان را پاسدار اسلام بدانيم ما كه در لباس روحانيت هستيم، اين صف و شما كه پاسداران اسلام هستيد و همهمان انشاءالله پاسداران اسلام باشيم، اگر امروز از ما از اين طبقه و از شما و اين طبقه و از آقايان و آن طبقه اگر امروز يك خلافى صادر بشود، اين اشخاصى كه با قلمهاى زهرآلود چشمها را دوختهاند كه يك چيزى پيدا بكنند برايش، يكى را هزار تا اضافه بكنند و به اسلام نسبت مىدهند نه به شما نه به من، اگر يك كارى يك وقتى من كردم مىگفتند خمينى يك آدم مخالف با عقل و اسلام است، اين اشكالى نداشت، خوب، خيلى اشخاص مخالف بودند يكىاش هم من، اما اگر من حالا يك كارى بكنم و بگويند كه رژيم اسلام اينطورى است، يا آقا خداى نخواسته يك كارى بكنند كه نسبت داده بشود به اينكه اين حكومت اسلام هم همين است، اينهائى كه نشستهاند و الان در داخل و خارج چشمها را دوختهاند كه يك مناقشهاى بكنند، يك چيزى از شما، از من، از آقا ببينند، از روحانيون، از پاسداران، از كميتهها، از دادگاه انقلاب، از حكومت - عرض مىكنم كه - ملى، از همه اينها يك چيزى ببينند يكى را هزار مىكنند، آنهم پاى من و آقا حساب نمىكنند، پاى اسلام حساب مىكنند. امروز مكتب ما در خطر است و آنوقت كه رژيم بود، مكتبمان سر جايش بود، خودمان در خطر بوديم. اگر در زمان طاغوت ما با آنها مبارزه مىكرديم و ما را مىكشتند اشكال نداشت شكست خورده بوديم و اگر در زمان طاغوت از يك معمم يك چيزى صادر مىشد، نمىگفتند اسلام، مىگفتند اين ساواكى هست، به اسلام نسبت نمىدادند. الان اگر از پاسدارهاى اسلام، چه شما كه پاسداريد و چه ما كه پاسداريم يك مطلبى صادر بشود، اين اشخاصى كه در صددند كه تخطئه كنند مكتب ما را، اسلام را تخطئه كنند، اينها قلمها را بر مىدارند اينجا به كنايه و در خارج به صراحت مىنويسند و مكتب
صحيفه نور ج 7 صفحه 252
ما يك وقت در دنيا شكست مىخورد. شكست مكتب مصيبت بزرگ است. امروز مسؤوليت طبقه روحانى، مسؤوليت پاسدارهاى اسلام، مسؤوليت حكومت است، رئيس الوزراء اسلام، نخست وزير اسلام، مسؤوليت امروز مثل سابق نيست، امروز مسؤوليت زياد است. مسؤوليت اين است كه اگر يك كارى ما بكنيم، روحانى خداى نخواسته يك كارى بكند، در كميتهها يك كارى بشود، در دادگاههاى انقلابى يك كار خلافى بشود، پاسدارهاى انقلاب يك كارى بكنند، مردم يك كارى بكنند، بازار يك بازار غير اسلامى باشد، آنهائى كه براى مناقشه نشستهاند و چشمهايشان را دوختهاند به ما، آنها براى ما يك كارى مىكنند كه اصل مكتب ما شكست بخورد، يعنى تا ابد اسلام دفن بشود. مصيبت اين است و الا مصيبت كشته شده كه مصيبتى نيست، خوب، جوانهاى ما كشته شدند، در راه اسلام كشته شدند، شهيد شدند، هنياًلهم ، اما كشته شدن، دفن شدن مكتب اهميت دارد، اين را حفظش كنيد اى برادرهاى پاسدار من! اى عزيزان ما! مبادا از شما يك مطلبى صادر بشود كه قلمها برداشته بشود و نوشته بشود كه اسلام اينجورى هست، اينها مثل ساواكىهايند. اى آقايان روحانيون! مبادا از روحانيون يك وقتى، حالائى كه يك قدرتى پيدا شده است يك چند نفر تفنگدار دور خودشان جمع كنند و يك كارى بكنند كه اسلام را لكهدار بكنند.
امروز اگر از يك روحانى يك مطلبى صادر بشود كه بر خلاف موازين باشد، آنهائى كه بايد ما را لكهدار كنند مىگويند اينها هم، آخوندها، الان ديكتاتورى كفش و عمامه است. بهانه دست مردم ندهيد، اسلام ديكتاتورى نيست، آن كه ديكتاتور است مسلم نيست، روحانيت ديكتاتور نيست، آن كه ديكتاتور است روحانى نيست، لكن قلم برداشته مىشود و نوشته مىشود اينها همانها هستند، آنوقت ساواك بود، حالا پاسدار هست. نكند خداى نخواسته يك وقت يك چيزى از شما صادر بشود، از ما صادر بشود، از روحانيون صادر بشود، از كميتهها صادر بشود. اينها هم الان اجزاء مملكت اسلام است. ما ادعا داريم كه يك مملكت اسلامى حالا داريم. الان اينهائى كه به اسم دادگاه اسلام و كميته اسلام عرض مىكنم پاسداران اسلام و روحانيون اسلام الان ديگر آنطور نيست كه مثل رژيم سابق باشد كه اگر شما يك كارى مىكرديد به شما نسبت بدهند، اگر من يك كارى مىكردم به من نسبت بدهند الان يك وضعى داريم كه اگر خداى نخواسته يك قدم كجى برداريم اين را به اسم اسلام تمام مىكنند.
كارى نكنيم كه امام زمان سلام الله عليه پيش خدا خجالت بكشد
اين راجع به دشمنهاى ما، و اما اولياء خدا و خداوند تبارك و تعالى مراقب ما هستند. ما رقيب داريم، خداى تبارك و تعالى رقيب ما هست، ملائكة الله رقيب ما هستند يعنى پاسدارى از ما مىكنند، مبادا يك وقتى نامه عمل شما برود پيش امام زمان سلامالله عليه و آنجا گفته بشود به امام زمان كه اين پاسدارهاى شما، و ايشان سرشكسته بشوند، آقا مسأله مهم است. قضيه، قضيه كشت و كشتار نيست، قيام و نهضت ما، نهضت يك رژيم طاغوتى نيست، قيام و نهضت ما يك نهضت انسانى است، يك
صحيفه نور ج 7 صفحه 253
نهضت اسلامى است، ما به كتاب و سنت مىخواهيم عمل بكنيم، شما به كتاب و سنت بايد عمل بكنيد. اگر يك وقت نامه عمل يك روحانى را بردند و به امام زمان سلامالله عليه دادند و آن ملائكة اللهى كه بردند دادند گفتند كه اين هم روحانى شماست، اينها پاسداران اسلام شما، و امام زمان خجالت بكشد نعوذ بالله، او علاقه دارد به شما. شما ببينيد اگر اين آقا خودشان خيلى منزه است از پسرشان يك چيزى صادر بشود خودشان سرافكنده مىشوند، اگر از خادمشان يك چيزى صادر بشود خودشان سرافكنده مىشوند. ما همه خادم هستيم، از ما توقع هست، از شما توقع هست.
حكومتى كه مردم حامىاش باشند، سقوط نمىكند
امروز روزى است كه بايد حفظ كنيد شمااسلام را، اسلام را بايد حفظ كنيد. حفظ اسلام به اين است كه اعمالتان را تعديل كنيد، با مردم رفتار خوب بكنيد، برادر باشيد با مردم، مردم را اينطور حساب نكنيد. رژيمهاى سابق مردم را از خودشان جدا مىدانستند. آنها در يك طرف بودند، مردم هم در يك طرف بودند. آنها مردم را مىكوبيدند، مردم هم آنها را اگر مىتوانستند. امروز كه مردم جدا نيستند از پاسداران اسلام، حكومت اسلام كه از مردم جدا نيست، تو مردم است، از همين مردم و از همين جمعيت است شما هم از همين مردميد، از همين جمعيتيد، شما كارى نكنيد كه مردم از شما بترسند، شما كارى بكنيد كه مردم به شما متوجه بشوند، كارى بكنيد كه مردم محبت به شما بكنند، پشتيبان شما باشند. اگر مردم پشتبيان يك حكومتى باشند، اين حكومت سقوط ندارد، اگر يك ملت پشتيبان يك رژيمى باشند، آن رژيم از بين نخواهد رفت اينكه رژيم سابق از بين رفت براى اينكه پشتبيان نداشت، ملت پشتيبانش نبود، ملت پشت به او كرد بلكه خود ملت او را بيرونش كرد. رضاخان را وقتى متفقين از اين مملكت بيرون كردند، مردم شادى مىكردند با اينكه در خطر بودند، جانشان در خطر بود، لشكر غير بود، لشكر اجنبى بود، لشكرهاى اجنبى بودند ريختند به ايران ولى چون رضاخان را بردند، مردم خوشحالى مىكردند. ما خودمان مطلع بوديم در بين مردم اين مردم هم كه رفت كه ديديد كه چه شاديها كردند براى اينكه پشتيبان نداشتند كارى نكنيد كه مردم بگويند كه ايكاش نبود اين پاسدار، كارى نكنيم كه مردم بگويند ايكاش روحانيتى در كار نبود. مسأله مهم است. قضيه اين نيست كه من ساقط باشم، قضيه اين نيست آقا ساقط باشند، قضيه اين است كه اسلام در خطر است. امروز اينطورى است وضع ما، همه انشاءالله با هم متوجه به اسلام و وظائف.
نگذاريد عملى از شما صادر بشود كه اجر شما از بين برود
پاسدارى و وظائف پاسدارى شغل بسيار شريف و بسيار پر مسؤوليت است. شما تا صبح بيداريد و از اين مردم پاسدارى مىكنيد و براى خداست و در خطر هم هستيد. چه چيزى بالاتر از اين، لكن كارى بكنيد كه مقبول درگاه خدا باشيد اين زحمتهاى شما خداى نخواسته هدر نرود و آن اين است كه به وظائف پاسدارى عمل بكنيد و اين است كه خودتان پاسدار خودتان هم باشيد. اين جنود
صحيفه نور ج 7 صفحه 254
ابليسى كه به باطن انسان هجوم مىكنند، پاسدارى كنيد نگذاريد، ردشان كنيد، طردشان كنيد، نگذاريد كه وسوسه بكنند شياطين و خداى نخواسته يك عملى از شما صادر بشود كه اجر شما را از بين ببرد. شما خيلى اجر داريد پيش خدا، نگذاريد اين از بين برود.
در اسلام همه ميزان، تقواست
و من اميدوارم كه همه طبقات اين ملت در تحت لواى اسلام با رفاه، با سلامت، با سعادت، همه با سعادت باشند. اگر اسلام بيايد، در اسلام اين حرفها نيست كه اين سفيد است آن سياه است، آن كرد است و آن لر است، آن روحانى است و آن چى، تقوا ميزان است، اسلام اگر آمد انسان بايد از خودش فقط بترسد، نه از حكومت مىترسد، نه از ارتش اسلامى كسى مىترسد، نه از ژاندارمرىاش مىترسد، نه از پاسبانش مىترسد، نه از پاسدارش مىترسد، هر كسى بايد از خودش بترسد كه اعمالش مبادا بد باشد. و من اميدوارم اسلام به آنطورى كه ما مىخواهيم به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد، در ايران پياده بشود و همه اقشار بدون اينكه فرقى باشد ما بين مرزنشين و ما بين مركز نشين، بين فارس و كرد، بين عرب و عجم، بين كرد و غير كرد، هيچ فرقى در اسلام نيست و همه به حقوق خودشان مىرسند. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه را مىخواهم و خداوند همه را حفظ كند، غلبه بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 255
تاريخ: 12/4/58
بيانات امام خمينى در جمع جامعه ورزشكاران باستانى مشهد
بسم الله الرحمن الرحيم
از خداوند تعالى مسئلت مىكنم كه ظهور ولى عصر سلام الله عليه را نزديك فرمايد و چشمهاى ما را به جمال مقدسش روشن. ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا بكند و مقدمات ظهورانشاءالله تهيه بشود.
من از شما جوانها، از شما ورزشكارها كه از آستان قدس آمديد تشكر مىكنم و به دوستان اسلام و مسلمين و دوستان ولى عصر سلامالله عليه و ورزشكاران آستان قدس عرض مىكنم كه همانطورى كه با ورزش قوت جسمانى خودتان را تقويت مىكنيد، قواى روحانيتان را هم تهيه و تقويت كنيد. همانطورى كه كوشش مىكنيد كه جسمتان قوى باشد، كوشش كنيد كه روحتان قوى باشد. آن قوت روح و قوت ايمان بود كه شما را غلبه داد بر جنود شيطانى و بر طاغوت و بايد آن قوت ايمان و قوت باطنى، شما را غلبه بدهد بر جنود شيطانى كه در باطن انسان، انسان را مىخواهد اغواء كند. اصلاح كنيد حال خودتان را، همانطورى كه تقويت مىكنيد جسم خودتان را.
شما كه در جوار امام (ع) هستيد و به حرم آن حضرت مشرف مىشويد، وظيفه شما شايد از ديگران كه دورند بيشتر باشد. شما خدمتگزار نزديك هستيد، از نزديكان هستيد و نزديكان امام (ع)، بايد همانطورى كه جسماً و مكاناً نزديك هستيد، روحاً و مكانتاً هم نزديك باشيد. بايد ببينيد كه ائمه ما (ع) در راه اسلام چه فداكارىها كردند و هر چه داشتند در راه اسلام تقديم كردند، ما هم بايد اگر شيعه آنها هستيم، اگر تابع آنها هستيم، در راه اسلام هر چه داريم بدهيم. اسلام عزيزتر از هر چيزى است و چون عزيزتر از هر چيزى است، نبى اكرم (ص) و ائمه ما هر چه داشتند در راه او دادند. خداوند انشاءالله همه ما را توفيق بدهد به اينكه اين وحدت كلمهاى كه موجب عزت اسلام شد از دست ندهيم. اين وحدت كلمه، اين قدرت ايمان، توجه به اسلام، شما را به پيروزى تا اينجا رساند. از اين به بعد هم با همين قدرت پيش برويد، با همين قوه اسلامى، با همين وحدت كلمه. توجه به گرفتارىهاى دنيوى خودتان كمتر بكنيد، توجه به اسلام داشته باشيد، توجه به گرفتارىهائى كه اسلام الان هم دارد از دست
صحيفه نور ج 7 صفحه 256
اين قشرهائى كه نمىخواهند بگذارند جمهورى اسلامى تحقق پيدابكند، كوششها مىكنند كه جمهورى اسلامى نباشد، شما بايد كوشش بكنيد در مقابل همه كوششهاى آنها و همانطورى كه با كوشش شما، همه قدرتها در هم پيچيده شد و نتوانستند اين قدرت شيطانى را نگاه دارند، با قدرت و قوه و قدرت اسلامى شما، قوه ايمانى شما انشاءالله از اين به بعد هم اين راه را ما برويم و آنهائى كه بايد تعيين بشوند براى رسيدگى به قانون اساسى كه اساس مملكت ماست و اساس اسلام است، آن اشخاص صحيح، اشخاص متدين، اشخاص متعهد، اشخاصى كه علماى بلادتان تعيين مىكنند، همه به آنها رأى بدهيد تا انشاءالله يك قانون اساسى پسند اسلام درست بشود و گرفتارىها انشاءالله رفع بشود. من از خداى تبارك و تعالى قدرت جسمى و روحى شما را خواستارم و همين طور قدرت روحى و جسمى همه ملت را و قدرت روحى و جسمى رفقائى كه در آستان قدس داريد و ورزشكارهائى كه در آنجا هستند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
1- مكانت : منزلت و مقام و جايگاه
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 257
تاريخ: 12/4/58
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از جوانان اصفهان
امروز طرح مسائل تفرقه آميز خلاف مصالح اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز روز اين بحثها نيست و دنبال كردن اين حرف كه چه كسى بد است و چه كسى خوب است خلاف اسلام است و خلاف مصالح اسلامى. اين جزء نقشهاى از خارج است كه نگذارند اين مملكت آرام گيرد، نگذارند شما يك مملكت اسلامىدرست كنيد. اين نقشهاى است كه از خارج اشخاصى شيطان الهام مىكنند به اشخاص متدين و آنها هم بىتوجه دنبال مىكنند. و شما مردم را آماده كنيد كه امروز روزى نيست كه ما مسجدمان را صرف اين بكنيم كه زيد بهتر است يا عمرو، مسيرتان، كارتان و منبرتان، بازارتان همه دنبال اين باشد. الان بايد همه روى اين جمع شويم كه اين قانون اساسى درست از كار در بيايد و اشخاصى را كه تهيه مىكنيد براى بررسى قانون اساسى، اشخاص صحيح باشند، مسلمان و متدين باشند، شرقى و غربى نباشند، امين باشند. امروز وقتتان را صرف اين بكنيد، صرف اينكه زيد خوب است يا نيست نكنيد. خوب باشد پيش خدا خوب است بد باشد پيش خدا بد است، به شما چكار؟ اين مگر يكى از اركان اسلام است كه زيد خوب است يا عمرو! امروز سر ولايت حضرت امير (ع) هم نبايد دعوا كرد. امروز بايد همه با هم مجتمع شويد و جمهورى اسلامى را به آخر برسانيم.
اينها همه روى نقشه است. نقشه كشيدند كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد و لذا از همه طرف خرابكارى مىكنند. يك خرابكاريشان همين است كه نگذارند جوانهاى ما صحيح بار بيايند و حالا كه بايد از نيروى جوانى استفاده بشود، نگذارند اين نيروى جوانى به ثمر برسد. بنابراين بايد از همه جوانب جلوگيرى بشود، هر دستهاى بايد يك گوشهاش را بگيرد و درست كند. يك دسته مبارزه با مواد مخدر بكنند، يك دسته با مشروبات مبارزه بكنند، يك دسته هم با فسادهاى ديگر مبارزه كنند و همين طور تا انشاءالله اين نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامى آنطورى كه اسلام فرموده است، نه آنطورى كه هواى نفس بخواهد، عمل بكند كه اگر اسلام تحقق پيدا كند، اين سعادتى است براى ملت و ساير ملتها. من توفيق شما را دراين مجاهدت از خدا مىخواهم. البته هر كس هم مىتواند به شما كمك كند، كمك به امر خيرى كرده است. خداوند همه شما را موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 258
تاريخ: 12/4/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران اسلامى منطقه 12 تهران
پاسدارى از مكتب اسلام با عمل به قوانين و مقررات آن
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما برادران و جوانان عزيز تشكر مىكنم كه در اين مدت پاسدارى كرديد و حفظ امنيت را شما كرديد و از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت و عزت شما را خواستارم. لكن نكتهاى را بايد عرض كنم كه به ساير پاسدارها هم كه با من ملاقات كردهاند گفتهام و او اين است كه امروز چشمهائى به شما دوخته شده است، به مملكت شما، چشم دشمنها و چشمهاى گستاخ. دشمنها مىخواهند بهانه پيدا كنند و اين انقلاب را آلوده كنند. يك وقت هست كه يك شخص به عنوان اينكه يك شخص است، يك خلاف مىكند اين خلاف البته صحيح نيست لكن اين اسباب اين نمىشود كه يك نهضت آلوده بشود، يك شخص است. يك وقت هست كه يك شخصى كه منتسب به نهضت است، از نهضت است، مثل شماها كه پاسدار نهضت هستيد و نگهبان جمهورى اسلامى هستيد اگر خداى نخواسته از بعضى از شما يك مطلبى صادر بشود، يك عملى انجام بگيرد كه اين عمل موافق با اسلام نباشد، موجب اين بشود كه اين چشمها كه دوخته شده است كه اشكال بكند، آنوقت اشكالشان را متوجه به شخص اين آدم نكنند كه اين شخص يك همچو كارى كرده است، اشكال را متوجه بكنند به اسلام و جمهورى اسلامى و نهضت اسلامى كه نهضت اسلامى را يك جورى ديگرى غير از آنچه بايد باشد نمايش بدهند. اين مسؤوليتش خيلى زياد است، مسؤوليت اصل كار، همه دارند اگر خلاف بكنند، اما يك مسؤوليتهاى شخصى است كه بين خودش و خدا تمام مىشود وقتى توبه بكند، اما يك مسؤوليتى است كه يك نهضت، اسلام، اينها بسته به آن دارد. اگر چنانچه يكى از شماها امروز كه در لباس شريف پاسدارى هستيد، مثلاً با مردم رفتارش يك رفتارى باشد كه مثل رفتارى كه سابق اجزاء ساواك مثلاً خداى نخواسته داشت، امروز نمىگويند كه اين آقا اين كار را كرد، آنهائى كه دشمن هستند مىگويند كه خوب ما ديديم كه اينها هم آمدند روى كار و جمهورى اسلامى هم شد و جمهورى اسلامى هم كه همان كارهائى كه ساواكىها مىكردند مىكنند. به جمهورى اسلامى نسبت مىدهند، به اسلام نسبت مىدهند. اين مسؤوليت خيلى مسؤوليت بزرگى است كه الان به گردن همه ما هست، يعنى من همين مسؤوليت را دارم، شما هم همين مسؤوليت راداريد. ما بايد پاسدار اسلام باشيم كه پاسدارى از ملت است، يك پاسدارى از بازار مسلمانها و خانه مسلمانها و از اشخاصى كه
صحيفه نور ج 7 صفحه 259
مىخواهند شلوغ بكنند و از اينها پاسدارى مىشود كه اينها شلوغكارها را نگذارند شلوغ كنند، دزدها را نگذارند چه بشود، خيانتها را بگيرند. اين يك قسم پاسدارى است. يك پاسدارى هم پاسدارى از مكتب اسلام است. اين مهم است كه پاسدارى ماها بكنيم از مكتب اسلام،از جمهورى اسلامى. پاسدارى از جمهورى اسلامى، مكتب اسلام اين است كه ما اعمالمان همانطورى كه اسلام مقرر فرموده است باشد. اگر اعمال پاسدارهاى جمهورى اسلامى همان اعمال اسلام باشد، موافق رضاى خدا باشد، با بندگان خدا رفتارش رفتار برادرانه باشد، حتى آنهائى هم كه معصيت كار هستند، پيغمبر اسلام (ص) همانطورى كه براى مؤمنين رحمت و دلسوز بود، براى كفار هم بود، دلسوز بود براى كفار يعنى متاثر مىشد كه اين كفار به كفر خودشان باقى باشند و منتهى به آتش جهنم بشوند، براى آنها دلسوزى مىكرد، دعوتش براى اين بود كه نجات بدهد اين اشخاص كافر را، آن اشخاص عاصى را. خداى تبارك و تعالى خطاب مىفرمايد كه: مثل اينكه مىخواهى خودت را بكشى براى اينها كه اينها ايمان نياوردهاند همچو متاثر بود كه اينها چرا ايمان نمىآورند، اينها چرا نجات پيدا نمىكنند. وقتى يك دستهاى را در يك جنگى در تاريخ هست كه بسته بودند آنها را و مىآوردند از كفار، مىفرمود كه ما اينها را بايد با زنجير وارد بهشت كنيم، حالا بايد با اينطور بياوريم و هدايتشان بكنيم. نور هدايت بود، همانطورى كه با مؤمنين سر صلح و صفا داشت، با ديگران هم داشت، مگر آنهائى كه يك غده سرطانى بودند كه بايد كنده بشوند، از جامعه بايد كنار بروند.
پاسدارى از هواهاى نفسانى و رفتار دلسوزانه با مردم از اهم تكاليف است.
شما آقايان كه الان پاسدار انقلاب هستيد (يعنى انقلاب اسلامى) همانطورى كه از انقلاب پاسدارى مىكنيد، تكليف بالاتراين است كه از اسلام پاسدارى بكنيد و آن به اين است كه از خودتان پاسدارى كنيد، از هواهاى نفسانى خودتان، از شهوات خودتان، از ميلهائى كه ميلهائى است كه در هر انسان هست و ميل شيطانى است، از اينها پاسدارى بكنيد به طورى كه وقتى كه شما پاسدارها را مردم مىبينند و يا آن چشمهائى كه مىخواهند يك اشكالى بكنند ببينند، ببينند كه شما مردمى هستيد كه سلامت هستيد، در عين حالى كه قدرت داريد، در عين حالى كه با اشخاصى كه فاسدند قدرتمندى هم نشان مىدهيد لكن با مردم رحيم هستيد، با مردم رفيق هستيد. رژيم سابق و رژيمهاى شيطان، اينهائى كه مردم را به داغ مىكشند، داغ مىكردند ملت را، اذيت مىكردند، ارعاب مىكردند با هر طورى بود مردم را مىخواستند از خودشان بترسانند، اين نكته اثر اين بود كه خودشان خيانتكار بودند و ازمردم مىترسيدند و هر چه زيادتر ارعاب مىكردند، دليل بر اين بود كه زيادتر مىترسند، براى حفظ خودشان چاره نمىديدند الا اينكه مردم را اذيت كنند و ارعاب كنند كه مردم بترسند از اين ولهذا نمىتوانستند اينها چهره خودشان رادر جامعه نشان بدهند. اين محمد رضا يك وقت توى جامعه نتوانست بيايد، هر وقت اينها مىخواستند عبور بكنند از يك خيابانى، اين خيابان قرق مىشد، اجزاء سازمان امنيت تحت نظر مىگرفتند همه خانههاى مشرف به خيابان را، همه جا قرق مىكردند و
صحيفه نور ج 7 صفحه 260
تحت نظر مىگرفتند و آنها هم كه هياهو مىكردند از خودشان بودند نه مردم، مردم كه براى اينها هياهو نمىكردند. تا همچو نمىشد و همه چيز كنترل نمىشد و تحت نظر و مراقبت قرار نمىگرفت، اين جرأت نمىكرد از اين خيابان عبور كند، چرا؟ براى اينكه مردم با او خوب نبودند، او از هر فردى مىترسيد مبادا يك وقتى يك مثلاً تفنگى به او بزنند.يك سنگى به از بزنند مىترسيدند از مردم. ژاندارمرى ما و عرض بكنم كه ارتش ما و شهربانى ما همه آنها وضعشان اينطورى بود كه با مردم از باب اينكه نبودند، مردم را ارعاب مىكردند براى اينكه كلاه خودشان را حفظ كنند. اسلام اينطور نيست، اسلام سردارهايش هم توى مردم هستند. پيغمبر اسلام (ص)، خوب سردار همه بود، بزرگ همه بود توى مردم بود، با مردم مىآمد مىنشست، توى مسجد مىنشست مثل ساير مردم. حضرت امير (سلام الله عليه) آنوقت كه حكومت يك مملكتى بود كه چندين مقابل ايران بود، مصر بود، حجاز بود عراق بود، ايران بود، سوريه بود عرض كنم يمن بود، همه اينها تحت سيطره او بود، مثل ساير مردم مىآمد با مردم مىنشست، معاشرت مىكرد براى اينكه از مردم نمىترسيد، ظلم نكرده بود به مردم تا بترسد، خلافى نكرده بود كه از مردم بترسد، براى مردم بود، مردم او را حامى خودشان مىدانستند. مردم شما را بايد حامى خودشان بدانند. شما جورى رفتار كنيد كه مردم شما را تشخيص بدهند كه يك برادرهاى دلسوزى هستيد براى آنها و براى حمايت آنها شما شبها بيدار هستيد و شبها كشته مىدهيد. اگر خداى نخواسته يك جوانى در بين شما پيدا شد (از باب اينكه جوان است گاهى بىتوجه به مسائل است) يك وقت خواست يك كارى بكند كه كج رفتارى باشد،با مردم يك خشونتى بخواهد به دست بدهد، حالا كه يك تفنگى دارد، روى مردم مثلاً چه بكند نصيحتش كنيد به اينكه اسلام است، ديگر قضيه، قضيه رژيم طاغوت نيست كه سربازش با مردم دعوا بكند، سربازش برادر مردم است و براى مردم است. وقتى اينطور شد مردم هم براى شما مىشوند. محبت متقابل است، وقتى شما محبت به مردم كرديد مردم به شما محبت مىكردند. آن روزى كه ارتش ايران شمشير كشيده بود دنبال مردم، مردم هم با تمام قوا با آنها مىجنگيدند. آن روزى كه ارتش آمد توى مردم و با مردم چيز كرد، گل سرش مىريختند، محبت متقابل است.
تأكيد بر حفظ حيثيت اسلام و جلوگيرى از بهانه جوئى دشمنان
الان يك وقتى است كه ما احتياج به اين داريم كه همهمان رفتارمان، گفتارمان، اعمالمان يك طورى باشد كه اين دشمنهاى ما به ما اشكال نكنند كه اينها هم همانند، آنروز نمىتوانستند، حالا مىتوانند، آن روز چون آب نبود شنا نمىكردند، حالا آب هست، حالا وقتى كه آب هست شناگر قابلى هم هستند. نبايد اينطور بشود، ما بايد حفظ كنيم خودمان را، حفظ كنيم حيثيت اسلام را، حفظ كنيم حيثيت جمهورى اسلامى را و حفظ كنيم بازار و خيابان و اينها. اينها اهميتش كمتر از آن حفظهائى است كه عرض كردم، آنها بسيار مهم است و من دعاگوى همه شما هستم، و خدمتگزار همه شما هستم و از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت، عزت، قدرت شما را مىخواهم و انشاءالله اميدوارم كه با
صحيفه نور ج 7 صفحه 261
همين قدرت پيش برويد و با همين قدرت نهضت را پيش ببريد و اسلام آنطورى كه دلخواه همه است تحقق پيدا بكند و همهمان انشاءالله مملكت خودمان را، خودمان اداره بكنيم و دست ديگران مقطوع از آن باشد و اسلام به آن طورى كه هست و به آن طورى كه مكتب مترقى است در خارج انشاءالله با كمك همه و قدرت شما برادران برومند انشاءالله تحقق پيدا بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 262
تاريخ: 12/4/58
بيانات امام خمينى در جمع بانوان سواحل جنوب
تحول همه جانبه فكرى و روحى را خداوند نصيب ملت كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
اين بركات نهضت است كه شما بانوان ساحل را و ساير بانوان محترم ايران را در مسائل روز و در مسائل سياسى وارد كرده است دستهاى جنايتكار كه مظهرش دست محمدرضا و پدر او بود همه قشرهاى ملت را از امور اجتماعى و سياسى كنار گذاشته بود. مسائل سياسى در پيش بانوان اصلاً مطرح نبود و پيش برادرها هم مطرح نبود، يا اگر بعضى مطرح مىكردند روى همان جريان سياست چپاولگرى بود. اگر بعضى قشرهاى به اصطلاح سياسى هم در آنوقت در مسائل سياسى وارد مىشدهاند، آن سياستهاى ديكته كرده از غرب براى چپاول كردن شرق بود. اين تحول كه در ايران پيدا شد تحول همه جانبه بود، تحول فكرى و تحول روحى كه خداى تبارك و تعالى نصيب شما ملت كرد. دراين زمان كه مىبينيم گوينده شما بانوان ساحلى، سخنگوى شما بانوان ساحلى مسائلى را كه مطرح مىكند مسائل روز است، مسائل سياسى روز است، مسائل اجتماعى روز است، همانطور كه بانوان ديگر در مراكز و در ساير جاهاى ايران مسائلى را كه مطرح مىكنند مسائل روز و مسائل سياسى و اجتماعى است، كه اين تحول به بركت اين نهضت اسلامى پيدا شده. من اميدوارم كه اين تحول باقى بماند. و شما بانوان و شما برادران و ساير برادران و خواهران ما جديت كنند و اين تحول روحى را حفظ كنيد و در مسائل سياسى خودتان، در مسائل اجتماعى خودتان دخالت كنيد.
اين نهضت شما را از قيد و بندها نجات داد
در رژيم سابق، به اسم اينكه نيمى از جمعيت را در مسائل وارد بكنند همه جمعيت را از مسائل روز و از مسائل زندگى و از مسائل سياسى كنار گذاشتند. امروز است كه همه قشرها در مسائل خودشان و در مسائل كشورشان و در مسائل سياسى دولت دخالت مىكنند. امروز است كه تمام ملت، چه بانوان محترم و چه برادران در سرنوشت خودشان دخالت مىكنند. آنها مدعى بودند كه ما نيمى از جمعيت را آزاد كرديم، با اسم آزادى نيمى از جمعيت، تمام جمعيت را از آزادى محروم كردند. شما امروز آزاد هستيد، همه برادران و خواهران امروز آزادند و آزادانه از دولت انتقاد مىكنند، از هر چيزى كه برخلاف مسير ملت و اسلام باشد انتقاد مىكنند، مسائل اساسى را از دولت تقاضا مىكنند. اين
صحيفه نور ج 7 صفحه 263
نهضت شما را آزاد كرد و از آن بندهائى كه بر ملت بود نجات داد. اگر آزادانه در اينجا مجتمع هستيد و آزادانه مسائل سياسى و اجتماعى محل احتياج ملت را طرح مىكنيد، و وظايف سنگين كه در اين برهه از تاريخ به عهده يكايك افراد ملت است.
تأكيد بر ادامه نهضت و انتخاب وكلاى متدين و مطلع
تأكيد مىكنم شما موظفيد كه نهضت را به همانطور كه تا اينجا رسانديد تا آخر برسانيد و در انتخاب وكلائى كه خبره هستند و مىخواهند مطالعه قانون اساسى كه سرنوشت ملت است بكنند، انتخاب اشخاص متدين، اشخاص مطلع و متعهد و عقيده مندبه نهضت اشخاصى كه نه مايل به طرف شرق هستند و نه مايل به طرف غرب بلكه در صراط مستقيم انسانيت و اسلام هستند، آنها را انتخاب كنيد. سرنوشت خودتان را به اشخاص امين بدهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 264
تاريخ: 12/4/58
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر كشور
واقعيت هر رژيمىاز اجزاء آن رژيم معلوم مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
ما تحت مراقبت هستيم. همانطور كه شما پاسداران عزيز و همه پاسداران اين ملت مراقبت مىكنند از كشور، دستهائى به دنبال اين هستندكه دستهائى كه مىخواهند با توطئههاى شيطانى اين نهضت را خاموش كنند يا سست كنند، شماها مراقبت داريد تا اينكه جلوگيرى بكنيد، چشمهائى هم هست كه از شما مراقبت مىكند، چه چشمهاى دشمنانتان و چه چشمهاى دوستانتان و چه مراقبتهاى ملائكه الله و چه مراقبت خداى تبارك و تعالى. همه تحت مراقبت هستيد. همانطورى كه شما مراقبت مىكنيد از خرابكارها، تحت مراقبت هستيد كه مبادا خرابكارى بكنيد. امروز غير از ديروز است. ديروز كه كشور ما طاغوتى بود، اگر افراد يك خلافى مىكردند در دولت طاغوت بود، جرم سبكتر بود و افراد عادى اگر خلاف بكنند خلاف است لكن جرم سبكتر است. امروز از دو جهت خلافها سنگين تر است و خطاها بزرگتر.از يك جهت كه مملكت جمهورى اسلامىاست و چشم آنان دوخته شده است به اين جمهورى اسلامى. دشمنان دارند مراقبت مىكنند دارند توجه مىكنند، ما را تحت مراقبت قرار دادهاند كه ببينند اين جمهورى اسلامى چيست، واقعيت اين جمهورى اسلامى چيست. واقعيت هر رژيمى و هر حكومتى، از اجزاء آن رژيم و اجزاء آن حكومت و اعمال آنها اين واقعيت پيدا مىشود و معلوم مىشود. اگر چنانچه امروز كه ما جمهورى اسلامى ادعا مىكنيم كه هست، رژيم فاسد بحمدالله كه رفت و حالا به حسب رأيى كه همه داديد به جمهورى اسلامى، جمهورى اسلامىمستقر شد، اگر از مردم عادى هم خطائى صادر بشود جرمش زيادتر است از ديروز. ديروز در حكومت طاغوت بود، امروز در حكومت حزب الله است. در حكومت پيغمبر اكرم اگر چنانچه كسى خلاف بكند فرق دارد تا اينكه در حكومت طاغوت خلاف بكند. از اين جهت همه ملت تحت مراقبت هستند، هم چشمهاى دشمنها دوخته شده است كه از شماها، از ماها، از اجزاء اين ملت، از افراد اين ملت كه اينها رأى دادند كه حكومت اسلام، جمهورى اسلامى، مناقشه كنند، خرده گيرى كنند. خردهگيرى، نه خردهگيرى شخصى به افراد كه بگويند فلان اينطور بود، مناقشه به اينكه جمهورى اسلامىاين است. آنها مراقب اين مطلب هستند. آنهائى كه با جمهورى اسلامى مخالفند كم نيستند، در مسلمين هم زيادند. حكومتهاى طاغوتى كه الان در بلاد مسلمين هست بسيارى از آنها، آنها هم با حكومت
صحيفه نور ج 7 صفحه 265
جمهورى اسلامىمخالفند. درصورتى كه اكثر افراد خارجىهائى هستند كه به اسلام اعتقاد ندارند، آنها هم اكثرشان، البته خيلىهاشان اسلام را محترم مىدارند يعنى بسيارىشان حكومتهاشان مخالفند بااسلامى و جمهورى اسلامى. در داخل هم ما زياد داريم اينطور. همين الان در داخل هم بسيار هست از اينهائى كه با جمهورى اسلامى مخالفند. با جمهورى مخالف نيستند با جمهورى اسلامىاش مخالفند. اينها همه چشمهايشان را دوختتهاند كه از ما يك خطائى ببينند يكى را هزار تا كنند، در نوشتههاشان، در مجلههاشان در روزنامههاشان خارج، داخل يك مطلب جزئى را بزرگش كنند. اين اشخاص دشمن با ما هستند كه با قلمهاى زهر آلودشان مىخواهند اين نهضت را آلوده كنند، ننگين كنند، به عالم نمايش بدهند كه اسلام هم همين است حالائى كه اسلامى شده است و اينها ادعا مىكردند كه حكومت اسلامى يك حكومت عدالت است، دولت اسلام دولت عادل است، پاسبان اسلام يك پاسبان عادل است. اگر خداى نخواسته يك اشتباه و خطائى بكنيم اينطور نيست كه يك شخص اشتباه كرده، يك شخص خطا كرده، پاى شخص اينها حساب نمىكنند، اينها كه مىخواهند مكتب ما را آلوده كنند پاى مكتب حساب مىكنند يعنى بىانصافى مىكنند. شخص اگر يك كارى كرد به مكتب مربوط نيست لكن آنها دنبال اينند كه گناه شخص را پاى مكتب بگذارند. بنابراين از من تا آقا، تا همه اقشار ملت الان پاسدارى از اسلام به اين معنا كه همچو پاسدارى بكنند كه بهانه دست اين اشخاصى كه بهانه گير هستند و جرم من و جرم شما را پاى مكتب حساب مىكنند، يك همچو بهانهاى دست اينها ندهيد، از خودمان پاسدارى كنيم، بدانيم كه ما تحت مراقبت دشمن هستيم، تحت مراقبت دوست هستيم، تحت مراقبت اولياء خدا هستيم، تحت مراقبت خدا هستيم.
همه ملت اسلام، پاسدار اسلامند
عالم محضر خداست، الان ما در محضر خدا هستيم، خدا همه جا هست، حضور دارد. اگر خلافى بكنيم در حضور خدا خلاف كرديم، در محضر خدا خلاف كرديم. و با ادعا به اينكه جمهورى اسلامىاست و الان هم رژيم، رژيم جمهورى اسلامى است، اگر خداى نخواسته به وظائفى كه بايد پاسدار عمل كند عمل نكنيم، من هم پاسدارم آقا هم پاسدار است و شما همه، همه ملت اسلام پاسدار اسلامند كلكم راع و كلكم مسؤول همه بايد رعايت بكنند، همه مسؤول هستند. اگر بنا باشد كه خداى نخواسته در يك قطعه از زمان كه حساسترين قطعات زمان است بر كشور ما و بر اسلام، اگر خداى نخواسته از پاسدار، چه پاسدار روحانى كه آنها هم همه پاسدارند (روحانيون) و چه شما آقايان كه پاسدار هستيد، اگر از اين دو قشر پاسدار اشتباه و خطائى واقع بشود، اينهائى كه دشمنند پاى اسلام حساب مىكنند، دوستان نه، دشمنها پاى اسلام حساب مىكنند و مكتب ما را مىكوبند. و اين يك مسؤوليت بزرگى است براى همه.
اينطور نيست كه من خيال كنم يا شما خيال كنيد كه خوب معصيت كارم و بينى و بين الله مثلاً چه. نه مسأله اين نيست مسأله مكتب است، مسأله اسلام است. الان ما در يك وقتى واقع شديم كه حيثيت
صحيفه نور ج 7 صفحه 266
اسلام دست ماهاست. اگر ما در رژيم سابق يك اشتباه و خطائى مىكرديم پاى اسلام حساب نمىشد اين يك رژيم طاغوتى بود، نمىگفتند كه دولت اسلامى كذا، مىگفتند در دولت طاغوت اين واقع شده است. دشمنان هم نمىگفتند كه دولت اسلامى، دراسلام اين است. دولتها هم نمىگفتند. امروز كه اسلام است امروز كه دولت اسلامىاست، مملكت رژيمش جمهورى اسلامىاست، شماها پاسدار اسلام، همه ما انشاءالله پاسدار اسلام هستيم، اگر چنانچه حالا يك خطائى واقع بشود فرم اين خطا با خطاى سابق فرق دارد، برداشت دشمنهاى ما در اين جمهورى اسلامى با برداشتشان در رژيم طاغوتى فرق دارد پاى اسلام حساب مىشود. اين يك مسؤوليت بزرگى است به عهده ما، مسؤوليت بسيار بزرگى است به عهده اين آقا كه سر پرست پاسداران هست، اين مسؤوليت بزرگى است به عهده هر يك ، يك شما كه عدهاى در تحت نظارت شما هست، مسؤوليتى است براى خود آن افرادى كه پاسدار هستند، همه در اين مسأله مشترك هستيم كه مسؤوليت داريم. من يك جور مسؤوليت دارم، آقا يك جور مسؤوليت دارد، شما آقايان يك جور مسؤوليت داريد، قشرهاى ملت، پاسدارهاى ديگر، قشرهاى ديگر همه مسؤوليت داريم براى اينكه امروز خطاى ما خصوصاً خطاى قشر روحانى و قشر پاسدار، قشر پاسدارهاى اسلام، اينها پاى اسلام حساب مىشود يعنى دشمن ما مىآيند ثبتش مىكنند به نام اسلام و در خارج و داخل، در خارج با صراحت، در داخل با اشاره منعكش مىكنند كه جمهورى اسلامى همين است. حالا كه ما هيچ كارى نكرديم، معممين ديكتاتورى نكردند، خوب حالا دارند به ما مىگويند ديكتاتور. معممين متوجه باشند كه اشخاص مىخواهند براى شما مناقشه كنند. اگر خداى نخواسته در يك جا يك معممىيك خلافى بكند، يك روزى خداى نخواسته به كسى زور بگويد، مىگويند همه آخوندها ديكتاتور هستند همه ديكتاتورند، از آنوقت تا حالا ديكتاتورى محمد رضا بود، حالا ديكتاتورى عمامه و كفش است. اينها دنبال اينند كه درست كنند و ما بايد مراقبت كنيم. اين مراقبت يك مراقبتى كه شما از دزدها مىكنيد، خيانتكارها مىكنيد، اين مراقبت بالاتر است. اين مراقبت يك مراقبتى است كه اساس اسلام در خطر است، مكتب در خطر است. اگر فرض كنيد كه توطئهها جمع بشود خداى نخواسته (همه توطئههائى كه مىگويند هست ولو باور نكنيد كه اساسى دارد، لكن خوب شايعات است) شما اگر فرض كنيد كه توطئهها همه با هم جمع بشود و شما پاسدارها و اين آقا و اين بنده و همه را بيايند از بين ببرند اما مكتبمان محفوظ باشد، ما شكست نخورديم، ما به وظيفهمان عمل كرديم، نتوانستيم مطلب را به آخر برسانيم چون قدرت نداشتيم. حضرت امير صلوات الله عليه نتوانست در جنگ معاويه غلبه كند، مغلوب شد يعنى همان اشخاصى كه با خودش بودند، همان اشخاص مخالفت كردند با او و مغلوبش كردند، لكن مكتبش محفوظ بود. سيدالشهدا مكتبش محفوظ بود و خودش شهيد شد. شهادت گاهى مكتب را پيش مىبرد و شايد اكثراً اينطور باشد. خدا نكند كه يك وقت شهادت مكتب پيش بيايد، اسلام را لكهدار كنند، جمهورى اسلامى را بگويند اين رژيم مثل همان رژيمى، براى اينكه ما بايد از افرادش، از اشخاصى كه تبع او هستند بشناسيم و ما وقتى كه اطراف و افرادش را ملاحظه مىكنيم مىبينيم اينها از همان سنخ كارها مىكنند،
صحيفه نور ج 7 صفحه 267
اينها هم منزل مردم مىريزند. بحق هم باشد نبايد كرد، در صورتى كه بحق هم باشد، نبايد يك كارى كرد كه صورت، صورت باطل است، ولو واقع حق است، بعضى به او صورت باطل مىدهند. تحت مراقبت هستيم و هستيد. اين مراقبت از دشمن كه دنبال اينند كه ما را معرفى كنند به دنيا كه اينها اينطور هستند. شما ملاحظه كرديد كه يك عده معدود جنايتكارى كه اگر وجودش محفوظ مىماند، مثل يك غده سرطانى جامعه را فاسد مىكرد، اين عده معدود را شما ملاحظه كرديد كه وقتى كه دادگاه اسلامى اينها را حكم به اعدام كرد و اعدام كرد سروصدا از اطراف بلند شد و ما را به عنوان هيتلر خواندند. قضيه را مىدانند، لكن دنبال اينند كه يك چيزى از ما پيدا بكنند و يكى را هزار تا بكنند.
كارى نكنيم كه امام زمان سلام الله عليه پيش خدا شرمنده شود
و ما بايد مراقب باشيم. اين مراقبت دشمنها و مراقبت اولياء خدا و دوستان شما كه آنها هم انشاءالله دوستان شما هستند شما هم دوستان آنها هستيد و مراقبت ذات مقدس حق تعالى از همهمان، همه تحت مراقبت هستيم. پاسدارهاى معنوى ملائكه الله به همه ما اشراف دارند كه ما چه مىكنيم، در اين پاسدارى ما چه مىكنيم در اين آزادى كه الان پيدا شده، اين قدرتى كه الان به دست شماها افتاده است. الان شما قدرتمند شدهايد ديگر. پيشتر آنها قدرتمند بودند چه كردند و چه كردند، حالا ببينيد كه الان كه قدرت دست شما افتاده است و شما بحمد الله غنائم جنگى را گرفتيد، تفنگها رااز دست آنها گرفتيد و دست خودتان است و الحمدالله پاسدارى هم داريد مىكنيد و اميد است كه انشاءالله تا آخر برويد، حالا ببينيد كه تحت مراقبت هستيد. نامه اعمال ما مىرود پيش امام زمان سلام الله عليه هفتهاى دو دفعه (به حسب روايت) من مىترسم ما كه ادعاى اين را داريم كه تبع اين بزرگوار هستيم، شيعه اين بزرگوار هستيم اگر نامه اعمال را ببيند و مىبيند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر يك فرزندتان خلاف بكند شما شرمنده مىشويد اگر اين نوكر شما خلاف بكند شما شرمندهايد در جامعه آدم شرمنده مىشود كه پسرش اين كار را كرده يا نوكرش اين را كرد يا اتباعش اين كار را كرده من خوف دارم كه كارى بكنيم كه امام زمان سلام الله عليه پيش خدا شرمنده بشود. اينها شيعه تو هستند اين كار را مىكنند. نكند يك وقت خداى نخواسته يك كارى از ماها صادر بشود كه وقتى نوشته برود، نوشتههائى كه ملائكه الله مراقب ما هستند، رقيب هستند، هر انسانى رقيب دارد و مراقبت مىشود، ذرههائى كه بر قلبهاى شما مىگذرد رقيب دارد، چشم ما رقيب دارد، گوش ما رقيب دارد زبان ما رقيب دارد، قلب ما رقيب دارد. كسانى كه مراقبت مىكنند اينها را، نكند كه خداى نخواسته از من و شما و ساير دوستان امام زمان سلام الله عليه يك وقت چيزى صادر بشود كه موجب افسردگى امام زمان سلام الله عليه باشد. مراقبت كنيد از خودتان، پاسدارى كنيد از خودتان. اگر بخواهيد اين پاسدارى شما، در دفترى كه پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور كه آنها پاسدارى مىكردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسدارى كنيد تا ثبت بشود آنجا.
صحيفه نور ج 7 صفحه 268
متاع بزرگمان اسلام را آنطورى كه هست به عالم عرضه كنيم
خداى تبارك و تعالى شما را انشاءالله از پاسداران اسلام، قرآن و احكام خدا قرار بدهد و همه ملت را پاسدار قرار بدهد. خداى تبارك و تعالى به شما سعادت عنايت كند و شما را پاسدار خودتان قرار بدهد. خداى تبارك و تعالى همه شما را عزت سلامت و عظمت و قدرت دهد كه اين مملكت را همانطور كه تا حالا به پيش را نديد و دستهاى خائنين را قطع كرديد از اين به بعد هم به پيش برانيد و اين تتمهها را از بين ببريد. يك مملكت اسلامى كه ما بتوانيم عرضه كنيم كه ما اين را مىخواستيم و اگر شما متاعتان را آنطورى كه هست عرضه كنيد همه از شما مىپذيرند. متاع خوب را همه مىپذيرند و متاع ما خوب است، مگر خودمان خرابش بكنيم. متاع، قرآن است، اسلام است. اگر خداى نخواسته ما يك تصرفى از پيش خودمان نكنيم، يك كارهاى خلافى نكنيم و متاع بزرگمان آنطورى كه هست به عالم عرضه كنيم كه اين جمهورى اسلامى بود كه ما مىخواستيم، اين وزارتخانههاى ماست كه اسلام مىخواهد، اين ارتش ماست، اين ژاندارمرى ماست، اين پاسبان شهربانى ماست، اين ادارات و ساير قشرهاى ما هستند، اين پاسدارهاى ما هستند، اين را اگر ما عرضه كنيم، آنطورى كه خدا مىخواهد باشيم و عرضه كنيم به عالم، يك متاع بسيار خوب است، همه طالبش هستند و انشاءالله خواهيد ديد كه ممالك اسلامى يكى پس از ديگرى به شما اقتداء مىكنند و يك وقت هم اسلام آن قدرتى كه در صدر اسلام براى اسلام بود، آن قدرت را پيدا مىكند كه دو امپراطورى بزرگ عالم را كه آنوقت از آنها بالاتر نبود شكست داد. يك جمعيت كه غلبه كرد بر دو امپراطورى بزرگ عالم، كه اميدوارم شما همين طور. خداوند انشاءالله همه تان را تائيد كند، اين برادر عزيز ما را تائيد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 269
تاريخ: 12/4/58
بيانات امام خمينى در كاركنان سازمان مبارزه با اعتياد
لزوم جلوگيرى از خريد و فروش مواد مخدر و مبارزه با مطلق فساد
بسم الله الرحمن الرحيم
اصل قضيه مبارزه با فساد مطلقاً و با اين قسم از فساد كه اعتياد باشد، هيچ اشكالى ندارد و مطلبى است كه بايد بشود و بايد هم دولت و اشخاصى كه مىتوانند كمك كنند كه اين فساد برداشته شود، در اين هيچ اشكالى نيست و هر عقلى و هر عاقلى اين معنا را تصديق دارد كه با اينطور فسادها كه جوانهاى ما را به نيستى تقريباً مىكشاند بايد مبارزه بشود و آنهائى كه معتاد هستند بايد آنها را در مراكزى، از اعتياد بيرون بياورند و بالاتر، جلوگيرى از فروش و خريد و پخش اينگونه مواد بسيار لازم است، از نظر شرع، اين كار هم بايد بشود. من حالا كيفيت اينكه چه جور است و وضعش چه جور است اينها را ديگر من الان اطلاعى ندارم، اگر آقايان مثلاً يك برنامهاى دارند و آن برنامه موافق با مصالح است و موافق با همين قضيه است كه براى جلوگيرى از اعتياد و براى اينكه معتادين را معالجه بكنند، بسيار امر صحيحى است و لازم است. البته فساد در اين مملكت هم منحصر به اعتياد نيست، به اعتياد و اينطور فسادها دامن زدند، زياد كردند، اصل برنامه اين بوده است كه جوان ما را به فساد بكشند. اينها براى اينكه مبادا يك قدرتى يك وقتى در مقابلشان قيام كند، هر جا كه احتمال قدرتى مىدادند آن را با تمام قوا سركوب كردند. احتمال مىدادند كه روحانيت جلوى آنها را بگيرد، زمان رضاخان هر كه يادش است مىداند كه با روحانيت چه كردند و بعدش هم به آن طرز نبود، به طرز شيطنتگرى بدترى درزمان اين يكى بود. دانشگاه را احتمال مىدادند كه يك وقتى در مقابل اينها بايستيد، دانشگاه را هم با طرحهائى نگذاشتند كه دانشگاه صحيح براى اين مملكت باشد مردم را احتمال مىدادند كه اگر اتكا بكنند به اسلام يا اتكا كنند به روحانيت بلكه بتوانند بدبين بكنند به اصل همه مكتب توحيدى و اسلامى. از اين جهت تبليغات دامنه دارى كه بايد گفت چند ساله طورى كرده بود كه جوانهاى مااشخاصى كه درست، به عمق مسائل سياسى نمىرسيدند، اينها هم باورشان آمده بود كه اسلام يا هر مكتب توحيدى بر خلاف مسير ملتهاست و جلوگيرى از رشد انسانى مىكند، جلوگيرى از تمدن مىكند. اگر يادتان باشد در زمان محمدرضا و در اوائل اين نهضت يك وقتى در يكى از كلامش گفت كه اين معممين، روحانيون مىخواهند كه مملكت برگردد به حال سابق، حتى كسى
صحيفه نور ج 7 صفحه 270
سوار اتومبيل هم نشود، سوا ر طياره هم نشود، اينها با اين هم مخالفند، اينها مىخواهند مثل همان سابق مثلاً با الاغ اين طرف و آن طرف بروند. همان وقتى كه بعضى مراجع با طياره رفته بودند به مشهد، همان وقت هم ايشان همين حرف را مىزد كه ما هم بالاى منبر گفتيم همين حرفى كه اين مىزند الان بعضى مراجع با طياره رفتند مشهد، چطور اين حرف را مىزند؟ روحانيت با فساد مخالف است نه با تمدن. اين رژيم بود كه به اسم تمدن فساد را رايج كرد، مراكز فحشا در تهران آنطورى كه مىگويند بيشتر از مراكز كتابفروشى بود، مشروب - فروشى از كتابفروشى مىگويند در تهران زيادتر بوده، حالا البته انشاءالله نيست.
آن كسى كه در سرحدات شلوغ كارى مىكند و آن كسى كه هروئين را در مملكت رواج مىدهد هر دو طبق يك نقشه براى شكست اين نهضت عمل مىكنند.
اينها مىخواستند كه هر قوهاى كه احتمال بدهند كه در مقابل اجانب و اربابها مىايستد و هر فكرى را كه احتمال بدهند كه اين فكر در مقابل آنهاست، اگر بتوانند فكر را از آنها بگيرند. فكر را چطور بگيرند؟ با اعتياد به مشروبات، با اعتياد به هروئين و امثال اين مخدرات كه فكر انسان را مىگيرد، انسان را از ميان تهى مىكند و مراكز فحشائى كه سرتاسر مملكت بود، مراكز فسادى كه سرتاسر مملكت بوده، خوب، اين هم جوانها را مشغول مىكرد به امور شهوانى كه بكلى افكار را از دستشان مىگرفت. اين يك برنامه اى بود كه روى يك حساب دقيق اين كارها انجام مىگرفت. و الان روى يك حساب دقيق دارد يك كار ديگر انجام مىگيرد. شماگمان نكنيد كه، همين طورى الان صد تا گروه پيدا شده، صد تا گروه اظهار وجود كرده، صد تا بيشتر مىگويند اظهار وجود كردهاند، اين همين طورى نيست صد گروه در يك مملكتى اظهار وجود كنند، يعنى صد گروه با هم اختلاف پيدا بكنند، يعنى صد گروه با اسلام مخالف باشند، بيشترشان، اين همين طورى نيست كه من باب اتفاق هر گروهى دلشان خواسته، خير، يك دستى در كار است كه يا اينها دانسته هستند كه خيانتكارند چنانچه بسياريشان اينطورند يا ملتفت نيستند و توجه به مسائل سياسى ندارند. در يك موقعى كه همه قدرتها جمع شد با هم و ملت را با هم منسجم كرد، الان كه وقت اين است كه نتيجه گرفته بشود و سازندگى بشود، در اين موقع آمدند گروههاى مختلف، دستجات مختلف، احزاب مختلف، هر كسى يك طرفى يك گروه درست كرد، بسياريشان در مقابل نهضت و در مقابل اسلام و بسياريشان هم اسم اين را نمىبرند لكن واقعش همين طور است. اينها يك مسائلى است كه حساب كردند رويش خارجىها، حساب كردند رويش آنهائى كه مطالعه كردند در افكار و در عادات ما، در جمعيتهاى ما. آنها از هر راهى مىخواهند نگذارند كه اين نهضت به ثمر برسد و تا بتوانند ازاين شلوغكارى شلوغكارىهايى كه در مرزها و در جاهاى ديگر مىشود، نتيجه بگيرند. الان يك جمعيتى آمدهاند اينجا كه خرمنهاى ماراآتش زدند و يامشغول آتش زدن خرمن هستند. فرض كنيد كه يك دستهاى هستند كه اينهائى كه آتش مىزنند خرمنها را، اولاً نمىگذاشتند كشت
صحيفه نور ج 7 صفحه 271
بكنند، بعد نمىگذاشتند برداشت بكنند، حالا هم كه خرمن كردند، آتش مىزنند واين همان گروهى هستند كه مىگويند ما طرفدار مردم هستيم، طرفدار خلق. طرفدارى از خلق را به اينطور مىدانند كه نگذارند زراعت كنند، بعد هم نگذارند اينها زراعتشان را بردارند، بعد هم اگر خرمن كردند خرمنها را آتش بزنند. اين طرفدارى آنهاست كه مثل تمدن بزرگ شاه است. طرفدارى آنها اين است كه اين ملت را بخواهند ضعيف نگاه دارند اين ملت را بخواهند فقير نگه دارند، اين ملت را مختلف و متشتت قرار بدهند تا اينها مشغول به اين كار هستند، آنها بيايند قبضه بكنند همه چيز مارا. به هر حال از چيزهاى مهمى كه دراين باب بوده همين قضيه موادمخدر بود كه با حساب، مواد مخدره مىآيد نه اين است كه يك قاچاقچى اين كار را مىكند يا قاچاقچىهائى، خير، اينها حساب دارد، اينها روى حساب فهميدند دانشگاه را بايد چطورى نگذارند عمل بكند، مدارس علمى را بايد چه جورى نگذارند كار بكند عرض كنم كه جوانها را چه جورى بايد نگذارند كه مفيد براى جامعه باشند و نگذارند رشد بكنند و يك قسمش هم همين است كه با اعتياد، با هروئين و با ترياك و امثال ذالك اين كارها را رواج بدهند. اينها يك مسائل حساب شده است، شما اينها را پاى چهار تا قاچاقچى حساب نكنيد، اين قاچاقچىهاى بزرگ اين كارها را مىكنند، اين دستهاى خارجى دارد اين كارها را مىكند، اينطور نيست كه اين مفسدههائى كه الان در ايران دارد مىشود مثلاً شما اين را پاى يك جمعيتى حساب بكنيد كه شلوغكار هستند. نخير، اين روى حساب صحيح دقيق، پيش خودشان حساب شده است. بايد اين مملكت كه بناست اسلامى بشود و اگر انشاءالله اسلامى بشود، دست اينها ديگر تا آخر كوتاه است، نه به نفتش مىتوانند دست بزنند، نه به مساش و نه به ساير چيزهايش. اينها مىخواهند كه نگذارند اين نهضت به آخر برسد. تا مىتوانستند همه جمع شدند كه نگذارند محمدرضا برود، همه قوا جمع شدند كه نگذارند او برود. خوب، نشد، ملت قيام كردند و نشد، بعد كه او رفت جمع شده بودند كه بختيار را نگه دارند كه آن هم تالى اوست، او هم يكى از نوكرهاست. بعد كه آن هم ملت خارجش كرد و اين چيزها كوشش مىكردند كه باشد، بعد از اينكه يك عدهاى حتى اشخاص محترم هم كوشش كردند به اينكه بماند، خود او بعدش كوشش كرد به اينكه بختيار باشد و بعد از كوشش به اينكه اين چيز يا شوراى سلطنتى باشد و ما انتخابات را درست كنيم. اينها همه يك چيزهائى است كه هى تزريق مىكردند كه يك اشخاص بىاطلاعى از آنها قبول مىكردند و طرح مىدادند. ملت قبول نكرد اين حرف را از آنها، همه اينها را زد كنار. حالا كه همه زدند كنار و از آن جهت هم مأيوس هستند و بعد آمدند سراغ انتخابات، انتخابات را منع مىكردند، يك دسته تحريم مىكردند، بعضىها تحريم كردند قضيه رفراندم را، بعضىها تحريم كردند رفراندم را و بعضىها آتش زدند، گروهى آتش زدند صندوقها را، باسلاح نگذاشتند مردم رأى بدهند، خوب، اينجا هم شكست خوردند و مردم رأى دادند، رأيى كه در دنيا سابقه نداشت، اكثريتى كه در دنيا سابقه نداشت. دادند اينها. از اين هم دستشان كوتاه شد، بعد آمد سراغ قانون اساسى. باز بنا كردند يك كارشكنى كردن كه نه، بايد مجلس مؤسسان باشد اگر مجلس مؤسسان نباشد چه و چه خواهد شد، براى اينكه نگذارند جلو برود از اين هم دستشان كوتاه شده، حالا افتادند
صحيفه نور ج 7 صفحه 272
دنبال همين كه همين هيأت هم نگذارند درست بشود، آنطور چيزها. اينها، اصلاً تمام اينها يك نقشههاى حساب شده است، نه آن كسى در سرحدات و اينها به اسم مثلاً كمونيستى و به اسم نمىدانم كذا شلوغكارى مىكنند، اينطور است كه دست خودشان است كه آمدهاند مىكنند، نه اينكه هروئين و رواج هروئين در سرتاسر مملكت يك چيز همين طورى شده و من باب اتفاق شده است، نه، اينها همه روى نقشه است، نقشه كشيدهاند اينها كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، چه بكنند. از همه اطراف خرابكارى. يكى از خرابكارىهايشان همين است كه جوانها را نگذارند يك جوان صحيح بار بيايد و اگر يك نهضتى بشود، از اين نيروى جوانى بايد استفاده بشود، نگذارند اين نيروى جوانى به ثمر برسد. بنابراين، خوب مسألهاى است كه همه جوانب بايد جلوگيرى بشود و البته همه جوانب را هم همه كس نمىتواند، هر دستهاى بايد يك گوشهاش را بگيرند و درست بكنند. يك دسته مبارزه با مواد مخدره بكنند، يك دسته مبارزه با مشروبات بكنند، يك دسته مبارزه - عرض بكنم - با فسادهاى ديگر بكنند و همين طور تا انشاءالله بلكه اين نهضت به ثمر برسد و دولت اسلامى آنطورى كه اسلام فرموده است نه آنطورى كه هواهاى نفسانى بخواهد بكند. آنى كه اسلام فرموده است اگر انشاءالله اين تحقق پيدا بكند، سعادت براى اين ملت و ساير ملتها، انشاءالله كشيده مىشود به ساير ملتها، انشاءالله.
و من توفيق شما را در اين مجاهدت از خدا مىخواهم و البته هركس هم بتواند كمك بكند به شما، كمك به امر خيرى است لكن اصل حالا تشكيلاتتان چه جور است و وضع چه جورى است، اينها را ديگر من اطلاعى ندارم. آن كليات را من عرض كردم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page