-
باران که می بارد
باران که می بارد تو می آیی
بارانِ گل ، بارانِ نیلوفر
باران ِمهر و ماه و آئینه
بارانِ شعر و شبنم و شبدر
باران که می بارد تو در راهی
از دشتِ شب تا باغِ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز
با ابر و آب و آسمان جاری
غم می گریزد ، غصه می سوزد
شب می گدازد ،سایه می میرد
تا عطرِ آهنگِ تو می رقصد.....
تا شعر باران تو می گیرد........
تا شعر باران تو می گیرد.
از لحضه های تشنه ی بیدار
تا روزهای بی تو بارانی
غم می کُشد ما را و می بینی
دل می کِشد ما را تو می دا نی.....
دل می کِشد ما را تو می دا نی
باران که می بارد تو می آیی
بارانِ گل ، بارانِ نیلوفر
باران ِمهر و ماه و آئینه
بارانِ شعر و شبنم و شبدر
باران که می بارد تو در راهی
از دشتِ شب تا باغِ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز.....
با ابر و آب و آسمان جاری
از لحضه های تشنه ی بیدار
تا روزهای بی تو بارانی
غم می کُشد ما را و می بینی
دل می کِشد ما را تو می دا نی.....
دل می کِشد ما را تو می دا نی
دل می کِشد ما را تو می دا .....نی
-
زشت و زیبا
نه میشه باورت کنم
نه میشه از تو رد بشم
نه میشه خوبه من بشی
نه میشه با تو بد بشم
نه دل دارم که بشکنی
نه جون دارم فدات کنم
نه پایه موندنه منی
نه میتونم رهات کنم
نه میتونه تو خلوتش دلم صدا کنه تورو
نه میتونم بگم بمون..نه میتونم بگم برو
کجا برم که عطره تو نپیچه تو یه لحظه هام
قصمو از کجا بگم که پا نگیری تو صدام
چه جوری از تو بگذرم تویی که معنیه منی
تویی که از منی اگر تیشه به ریشه میزنی
نه ساده ای نه خط خطی
نه دشمنی نه همنفس
نه با تو جایه موندنه
نه مونده راهه پیشو پس
نه میتونه تو خلوتش دلم صدا کنه تورو
نه میتونم بگم بمون..نه میتونم بگم برو
کجا برم که عطره تو نپیچه تو یه لحظه هام
قصمو از کجا بگم که پا نگیری تو صدام
نه میشه باورت کنم
نه میشه از تو رد بشم
نه میشه خوبه من بشی
نه میشه با تو بد بشم
نه دل دارم که بشکنی
نه جون دارم فدات کنم
نه پایه موندنه منی
نه میتونم رهات کنم
نمیشه با تو باشمو اسیره دسته غم نشم
فقط میخوام با خواستنت تا هستم از تو کم نشم
-
باور نمی کنم
نه....
این قرارمون نبود
تو بی خبر بری
من خسته شم که تو..
بی همسفر بری
نه...
این قرارمون نبود
من رنگِ شب بشم
تو سر سپرده شی
من جون به لب بشم.....
باور نمی کنم
این تو خودِ تویی
این تو که از خودش
بی خود شده تویی..
باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من ...
سر می زنی هنوز
وقتی زندونی تو هوس
مثل پروازی تو قفس
این رسم ِ همراهی نشد
ای همنفس...............
وقتی قلبت از من جداس
سرگردونه بی هم صداس
انگار دستت با دست من
نا آشناس..................
باور نمی کنم
این تو خودِ تویی
این تو که از خودش
بی خود شده تویی..
باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من ...
سر می زنی هنوز
..
باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من ...
سر می زنی هنوز
-
تمومش کن
از اول هم من و تو ما نبودیم
من و تو مال یک دنیا نبودیم
از اول هم تومون سر درگمی بود
می گفتیم با همیم اما نبودیم
تمومش کن بیا از هم جدا شیم
بیا اینقدر تکراری نباشیم
تمومش کن تا همینجا توی لحظه
از این تنهایی با هم رها شیم
تمومش کن ته این جاده بسته
تهش ماییم که قلبامون شکسته
بگو اینجا کجای قصه ماست
نگاه کن اول راهیم و خسته
نترس از این که حرفام دلنشین نیست
تموم سهم ما از عشق این نیست
ما عشق اول هم بودیم اما
همیشه عشق اول بهترین نیست
تمومش کن بیا از هم جدا شیم
بیا اینقدر تکراری نباشیم
تمومش کن تا همینجا توی لحظه
از این تنهایی با هم رها شیم
تمومش کن ته این جاده بسته
تهش ماییم که قلبامون شکسته
بگو اینجا کجای قصه ماست
نگاه کن اول راهیم و خسته
تمومش کن بیا از هم جدا شیم
بیا اینقدر تکراری نباشیم
تمومش کن تا همینجا توی لحظه
از این تنهایی با هم رها شیم
-
جدایی
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تمومه ادم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به اسمون
با ستاره ها قیامت میکنم
نمی ذ ارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت میکنم
وقتی گاهی من و دل تنها می شیم
حرفهای نگفتنی را میشه دید
میشه تو سکوت بین ما دوتا
خیلی از ندیدنی ها رو شنید
قصه جدایی ما آدم ها
قصه دوری ماست از خودمون
دوری من و تو از لحظه عشق
قصه سادگی گمشدمون
اگه دستم به جدایی برسه
اون از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تموم آدم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قیامت می کنم
نمی ذارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت می کنم
-
فصل بارونی
فصل بارونی بيشه
رنگ چشماته هميشه
حس تازه بودن من
بی نگاه تو نمی شه
اگه ديروز اگه فردا
اگه با هم اگه تنها
با توام خود خود تو
اگه حتی توی رویا
نه می افتم به پای تو
نه می ميری برای من
هميشه رد پات پيداست
كنار رد پای من
كاش دوباره بودن من
رنگ بودن تو باشه
كه در بسته ی قلبم
باز با دستای تو واشه
باز با دستای تو واشه
تو مثله شبهای مهتابی و بارونی
وقتی كه نباشی دلگيرم و می دونی
حرفاي دلم رو با اشك تو مي گفتم
بارون كه می باره باز ياد تو می افتم
از غم منو غم تو
تب منو تب تو
همه بي خبرن
از دل منو دل تو
شب منو شب تو
همه بي خبرن
فصل بارونی بيشه
رنگ چشماته هميشه
حس تازه بودن من
بی نگاه تو نمی شه
اگه ديروز اگه فردا
اگه با هم اگه تنها
با توام خود خود تو
اگه حتی توی رویا
-
سلام آخر
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دلهای خسته
تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه
-
نمی دونی
تو چشمات مال من نیست و
نگات دنبال من نیست و
چشات رو دزدکی دیدم
تو قهوه ات فال من نیست و
نمی دونی دیگه حالی توی احوال من نیست و
نمی دونی
تو از من دلخوری اما این ها اشکال من نیست و
از اون وقتی که هیچ گوشی دیگه اشغال من نیست و
نه تو ، نه هیچ کس دیگه تو استقبال من نیست و
نمی دونی
تو قلب تو دیگه جایی واسه امثال من نیست و
یه ذره دلخوشی حتی توی اقبال من نیست و
بهارش این جوری باشه ، نه امسال ، سال من نیست و
نمی دونی ، نمی دونی ، نمی دونی
تو چشمات مال من نیست و
نگات دنبال من نیست و
چشات رو دزدکی دیدم
تو قهوه ات فال من نیست و
نمی دونی دیگه حالی توی احوال من نیست و
نمی دونی
تو از من دلخوری اما این ها اشکال من نیست و
از اون وقتی که هیچ گوشی دیگه اشغال من نیست و
نه تو ، نه هیچ کس دیگه تو استقبال من نیست و
نمی دونی (نمی دونی)
-
شیرین
بذار همه بپرسن این کیه داره می خونه
بذار غم ته ترانه نا گفته نمونه
بذار بفهمن این صدای خسته مال من نیست
بذار همه بدونن این ترانه مال اونه
می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
نشونی تو رو شبیه گریه هام می دونم
می خوام گمت کنم ، نبینمت ، اگر بتونم
میون خاطرات من نشستی ، گم نمی شی
اگه هستی ، اگه نیستی می خوام برات بخونم
میون خاطرات من نشستی ، گم نمی شی
اگه هستی ، اگه نیستی می خوام برات بخونم
می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
می خوام بخونم از چشای تو ، نگو نمی شه
غمی که از نگاه تو میاد ترانه می شه
تو شیرینی با نمک ترین ترانه هامی
نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
نه دیروزی نه امروزی ، تو فردایی همیشه
-
گریه
گریه نمی کنم نه اینکه سنگم
گریه غرورم رو به هم می زنه
مرد برای هضم دلتنگی هاش
گریه نمی کنه ، قدم می زنه
گریه نمی کنم ، نه اینکه خوبم
نه اینکه دردی نیست ، نه اینکه شادم
یک اتفاق نصفه نیمه ام که ، یهو میون زندگی افتادم
یک ماجرای تلخ ناگزیرم
یک کهکشونم ولی بی ستاره
یک قهوه که هرچی شکر بریزی
بازم همون تلخی ناب رو داره
اگر یکی باشه من رو بفهمه
براش غرورم رو به هم می زنم
گریه که سهله ، زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم می زنم
گریه نمی کنم نه اینکه سنگم
گریه غرورم رو به هم می زنه
مرد برای هضم دلتنگی هاش
گریه نمی کنه ، قدم می زنه
گریه نمی کنم ، نه اینکه خوبم
نه اینکه دردی نیست ، نه اینکه شادم
یک اتفاق نصفه نیمه ام که ، یهو میون زندگی افتادم