-
(و)
واخواست: اعتراض را گويند
وارث: كسي كه از ديگري مالي را به ارث ميبرد.
وثيقه: مالي است كه وام گيرنده تحت يكي از صور قانوني آن را نزد وام دهنده ميگذارد.
وجوب: به معني لزوم عقد يا ايقاع
وديعه: عقدي است كه به موجب آن يكنفر مال خود را به ديگري ميسپارد براي اينكه آن را مجاناً نگهدارد
وصيت: اعمال حقوق مدني از طريق استخلاف
وكالت:عقدي است كه به موجب آن, شخص به ديگري اختيار انجام عملي را به نام و به نفع خود ميدهد وكالت دهنده را موكل و وكالت گيرنده را وكيل نامند.
-
(ه)
هامش: هر نوشته كه بصورت تغيير يا اضافه در حاشيه سند درج شود و جزء سند باشد.
هبه: تمليك عين بدون عوض .
-
(ي)
يد: تصرف در مالي را يد گويند.
منبع: droit.blogfa
-
قتل
لطمه به حيات ديگري وارد ساختن (از غير طريق سقط جنين ـ رك. سقط جنين) خواه به واسطه عمل مادي و فيزيكي باشد خواه به واسطه ترك فعل مثل اينكه مادري به طفل شيرخواره خود كه تحت حضانت او است شير ندهد تا او بميرد و به هرحال بايد قصد داشته باشد در غير اين صورت قتل غيرعمد صدق مي كند.
قتل باسبق تصميم
قتلي كه قبلاً براي تحقق بخشيدن آن تصميم گرفته شده باشد و يا قاتل براي انجام دادن قتل، كمين كرده باشد. لغت لاتين از لغت عربي حشاشين گرفته شده و حشاشين در لغت به معني اصحاب حشيش است و در اصطلاح پيروان حسن صباح را گويند كه مخالفان خود را باسبق تصميم و تهديد به قتل از پاي درمي آوردند . داستان امام فخررازي و برهان قاطع او معروف است.
قتل عمد
قتل از روي قصد و اراده را گويند.
سعدي گويد:
من از تو پيش كه نالم كه در شريعت عشق
معاف دوست بدارند قتل عمداً را
قتل غيرعمد
كشتن انسان بدون قصد و اراده و ناشي از عدم مهارت، بي احتياطي، عدم دقت، غفلت و عدم رعايت مقررات.
قتل ناشي از عدم مهارت يا تصادف
قتلي كه از عدم مهارت فاعل و يا وقوع تصادف حاصل شده و مقتول موردهدف نبوده است.
قدرت
در لغت به معني توانايي است. در اصطلاح:
الف ـ اختيار تحميل اراده به ديگران قهراً يا به طور اختياري.
ب ـ صلاحيت قانوني يا قراردادي براي اجراء حق غير به نام او مانند صلاحيت قيم كه به نفع مولي عليه اقدام مي كند و صلاحيت وكيل كه به نام موكل عمل مي نمايد.
قديم
الف ـ هر وضع حقوقي در مالي كه كيفيت حقوقي زمان حدوث آن وضع، مجهول باشد، قديم ناميده مي شود مثلاً ناودان خانه حسن از قديم به خانه حسين مي ريخت و مي ريزد و معلوم نيست كه اين وضع از ابتدا بطور غاصبانه بوده است و يا با مجوز قانوني صورت گرفته است. در اين صورت حق حسن قانوني شناخته مي شود تا خلافش ثابت شود. در همين مورد است كه مي گويند: القديم يترك علي قدمه.
شناختن اين قاعده ملازمه دارد با شناسايي اصالة الصحه در افعال افراد جامعه في الجمله.
(اصطلاح شماره ۳۴۸ ديده شود)
ب ـ اسمي است كه به فتاواي شافعي كه در ايام اقامت خود در عراق (قبل از مسافرت به مصر) داده شده است.
درمقابل «جديد» به كار مي رود كه عبارت است از فتاواي او در مصر. و اين دو اصطلاح در موقعي به كار مي رود كه بين قديم و جديد اختلاف وجود داشته باشد.