-
در سپتامبر و اکتبر کندی به همراه کاندیدای حزب جمهوریخواه، ریچارد نیکسون که پیشتر سمت معاون آیزنهاور را داشت، مناظراتی تلویزیونی برگزار کرد که اولین مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بودند. معروف است که نیکسون در این مباحثات عصبی و خیس عرق بود در حالی که کندی آرام و با متانت بود و همین از عوامل پیروزی او شد. بعضیها حتی میگویند در مباحثات رادیویی نیکسون تأثیرگذارتر از کندی بود اما در تلویزیون این برعکس بود. بهرحال این مناظرات تلویزیونی نقطهٔ مهمی در تاریخ سیاسی آمریکا هستند زیرا از این به بعد بود که تلویزیون نقش مهمی در سیاست بازی کرد و جلوهٔ خوب مقابل دوربین از ملزومات کاندیداهای ریاست جمهوری شد.
در انتخابات نهایی در ۸ نوامبر ۱۹۶۰، کندی در جدالی بسیار نزدیک، نیکسون را مغلوب کرد. بسیاری میگویند که تقلب در ایالات تگزاس و ایلینویز باعث شد که نیکسون ریاست جمهوری را از دست بدهد.
کندی در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۱، به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او در سخنرانی افتتاحیهٔ معروفش از آمریکاییها خواست که شهروندانی فعال باشد. او گفت: «نپرسید کشورتان چه میتواند برای شما بکند، بلکه بپرسید شما چه میتوانید برای کشورتان بکنید». او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با «دشمنان مشترک انسان: استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ» بجنگند.
در ۱۷ آوریل ۱۹۶۱، کندی دستور حمله به کوبا به منظور تسخیر این کشور را صادر کرد. با همکاری سازمان سیا، ۱۵۰۰ تبعیدی کوبایی که در آمریکا آموزش دیده بودند تحت عنوان «بریگاد ۲۵۰۶» به قصد براندازی حکومت کاسترو به جزیره رفتند اما سیا پشتیبانی مردمی کاسترو را دست کم گرفته بود. مردم بر خلاف انتظار از این حمله استقبال نکردند. در دو روز بعد و تا ۱۹ آوریل، دولت کاسترو اکثر تبعیدیهای مهاجم را دستگیر کرده و یا کشته بود و کندی برای آزادی ۱۱۸۹ نفر باقی مانده مجبور به مذاکره با کوبا شد. پس از گذشت ۲۰ ماه کوبا با دریافت محمولههای غذا و دارو به ارزش ۵۳ میلیون دلار مهاجمان را آزاد کرد. این یک رسوایی بزرگ برای کندی بود اما او تمام مسئولیت آن را پذیرفت.
-
در ۱۳ اوت ۱۹۶۱، دولت آلمان شرقی شروع به ساختن دیوار برلین و جدایی برلین شرقی از قسمت غربی این شهر کرد. این امر به علت حضور نظامی آمریکا در برلین غربی بود. کندی مدعی شد که این بر خلاف توافقات «چهار قدرت» است ولی با این حال جلوی احداث و پیشروی آن تا طول ۱۵۵ کیلومتری را نگرفت و مخالفتی جدی با این قضیه نکرد.
بحران موشکی کوبا در ۱۴ اکتبر ۱۹۶۲ شروع شد. این بحران وقتی شروع شد که هواپیماهای جاسوسی آمریکایی از پایگاههای موشکهای هستهای میانبرد شوروی در کوبا تصاویری تهیه کردند که استقرار موشکهای شوروی در کوبا را مشخص مینمود. کندی در مقابل دوراهی مهمی قرار گرفته بود. اگر آمریکا به این پایگاهها حمله میکرد جنگ جهانی هستهای با شوروی به سادگی آغاز میشد و اگر دست به هیچ اقدامی نمیزد باید خطر وجود سلاحهای هستهای در چند کیلومتری خودش را میپذیرفت. خطر دیگر این بود که آمریکا به عنوان نیروی ضعیفتر، آنهم در نیمکرهٔ خودش، شناخته شود. بسیاری از مقامات نظامی و کابینهٔ کندی خواستار حملهٔ هوایی بودند اما کندی تنها دستور به قرطینهٔ دریایی داد و تمام کشتیها را مورد بازرسی قرار داد. او شروع به مذاکراتی با شوروی کرد و تنها یک هفتهٔ بعد با رهبر وقت شوروی، نیکیتا خروشچف، به توافق رسید. خروشچف توافق کرد که موشکها را از کوبا بیرون ببرد و آمریکا قول داد که هرگز به کوبا حمله نکند. همچنین در بند مخفی توافق قرار بر این شد که آمریکا تا شش ماه دیگر موشکهای خود را از ترکیه خارج کند. پس از این حادثه که بیش از هر زمانی (حتی تا به امروز) در تاریخ، جهان را به جنگ هستهای نزدیک کرد، کندی در مقابله با اتحاد شوروی بیشتر مراقب بود.
کندی با اعلام اینکه «آنانی که انقلاب صلحآمیز را غیرممکن کنند، انقلاب خشونتآمیز را گریزناپذیر میکنند» با کمونیسم در آمریکای لاتین مبارزه میکرد. او «اتحاد برای پیشروی» را تأسیس کرد و کمکهای مالی بسیاری به کشورهای آمریکای لاتین داد تا از انقلابهای کمونیستی در آنها جلوگیری کند. او برای جا افتادن «اتحاد برای پیشروی» با فرماندار وقت پورتوریکو، «لوئیز مونوژ مارین،» همکاری نزدیکی داشت.
مثال دیگری از باور ظاهری کندی به قدرت غیرنظامی برای پیشرفت جهان تأسیس «نیروهای صلح» بود. در این برنامه (که تا به امروز نیز ادامه دارد)، آمریکاییهای داوطلب به ملل در حال توسعهٔ جهان در اموری چون تحصیلات، کشاورزی، پزشکی و ساخت و ساز کمک میکردند.
-
کندی همچنین در مقابله با کمونیسم از نیروی نظامی محدودی استفاده میکرد، اما بهرحال او نیز همچون روئسای جمهور قبلی در مقابله با گسترش کمونیسم مصمم بود و پیرو سیاستهای قبلی آمریکا حمایت اقتصادی، سیاسی و نظامی از حکومت ویتنام جنوبی را ادامه داد. این حمایت شامل فرستادن مشاوران نظامی و نیروهای ویژه به منطقه نیز میشد. حضور آمریکا در منطقه مدام افزایش مییافت تا اینکه در دورهٔ پس از کندی نیروهای رسمی آمریکا رسماً در جنگ ویتنام درگیر شدند.
در ۲۶ ژوئن ۱۹۶۳، کندی به دیدار برلین غربی رفت و سخنرانی بسیار معروفی در ضدیت با کمونیسم ایراد کرد. هنگام سخنرانی کندی بعضی از مردم در سمت دیگر دیوار در برلین شرقی تجمع کرده بودند و با تشویق کندی عدم تمایل خود به تحت کنترل شوروی بودن را ابراز میکردند. کندی ساخت دیوار برلین را به عنوان مثالی از شکست کمونیسم عنوان کرد و گفت: «آزادی مشکلات بسیار دارد و دموکراسی کامل نیست،اما ما هیچوقت مجبور به ساختن دیواری برای نگهداشتن مردممان در کشور نبودهایم!». این سخنرانی بخاطر جملهٔ «ایچ بین این برلینر» (در آلمانی: «من شهروندی از برلین هستم») که از سوی کندی ایراد شد، بسیار معروف است.
کندی همچنین پیشنهاد دهندهٔ اصلی «معاهدهٔ محدودیت آزمایش» را داشت که طبق آن آزمایش اتمی در زمین، در اتمسفر و زیر آب ممنوع بود و تنها آزمایشهای زیرزمینی مجاز شمرده میشدند. آمریکا، بریتانیا و شوروی هر سه این معاهده را امضا کردند و در اوت ۱۹۶۳ کندی آن را به قانون رسمی تبدیل کرد. او این معاهده را از بزرگترین دستاوردهای دوران خود میدانست.
او در سال ۱۹۶۳ در سفر به ایرلند به همراه رئیس جمهور وقت ایرلند، اآمون ده والرا، «بنیاد آمریکا و ایرلند» را تأسیس کردند. هدف این بنیاد ایجاد ارتباط بیشتر بین آمریکاییهای ایرلندیالاصل و کشور ایرلند بود.
کندی برای اشاره به برنامهٔ داخلی خود از عبارت «خط مقدم جدید» استفاده میکرد. او از تخصیص بودجهٔ فدرال به تحصیلات و مراقبتهای پزشکی برای سالمندان و دخالت دولت در مبارزه با بحران اقتصادی خبر داد. کندی همچنین قول پایان تبعیض نژادی را داد.
-
دادگاه عالی آمریکا در ۱۹۵۴ حکم به ممنوعیت جداسازی نژادی در مدارس عمومی را داده بود، اما هنوز نه تنها بسیاری از مدارس از این قانون سرپیچی میکردند، بلکه هنوز بسیاری از اتوبوسها، رستورانها، سینماها و دیگر اماکن عمومی نیز جداسازی میشدند.
کندی مبارزهٔ رسمی برای حقوق مدنی را در کمپینی در سال ۱۹۶۲ برای رای دهندگان سیاهپوست آغاز کرد.
در ۱۹۶۲، «جیمز مردیث» تصمیم گرفت که در دانشگاه میسیسیپی تحصیل کند، اما دانشآموزان سفیدپوست مانع او شدند. کندی ۴۰۰ مارشال فدرال و ۳۰۰۰ نیروی رسمی را به دانشگاه فرستاد تا از اینکه مردیث به راحتی اولین کلاس خود را میگذراند، اطمینان کسب شود.
کندی همچنین مارشالهای فدرالی را برای دفاع از «رانندگان آزادی» منصوب کرد.
کندی از حقوق مدنی و انتگراسیون نژادی دفاع میکرد و در کمپین انتخاباتیاش در ۱۹۶۰ به «کورتا اسکات کینگ»، همسر مارتین لوتر کینگ پسر که در زندان به سر میبرد، تلفن کرد که باعث محبوبیت بیشتر او بین جامعهٔ سیاهپوستان شد. اما کندی وقتی به ریاست جمهوری رسید مخالفتهایی با جنبش حقوق مدنی ابراز کرد. او متعقد بود که این جنبش تنها سفیدپوستان جنوبی را بیشتر عصبانی میکند و تصویب قانونهای حقوق مدنی در کنگرهای که اکثریتش با دموکراتهای جنوبی بود را سختتر میکند.
-
در ۱۱ ژوئن وقتی فرماندار وقت آلاباما، جورج والاس از ورود دو دانشجوی سیاه به دانشگاه آلاباما جلوگیری کرد. کندی، مارشالهای فدرال خود را برای مقابله با او به آلاباما فرستاد. عصر همان روز کندی سخنرانی معروفی در تلویزیون و رادیو در دفاع از حقوق مدنی ارائه داد. کندی، تصویب قانونی را کرد که بعدها و پس از مرگ او به عنوان «اعلامیه حقوق مدنی ۱۹۶۴» معروف شد را پیشنهاد داد.
در ۱۹۶۳، کندی پیشنهاد اصلاحاتی مالیاتی را داد که در پس از مرگش و در ۱۹۶۴ توسط کنگره تصویب شدند. این یکی از بزرگترین کاهشهای مالیاتی در تاریخ آمریکا بود که حتی از کاهش مالیاتی ریگان در ۱۹۸۱ نیز فراتر است.
کندی مصمم بود که آمریکا باید در مسابقهٔ فضایی پیروز باشد. اتحاد شوروری در دانش فضایی از آمریکا جلوتر بود و کندی دریافت که آمریکا نمیتواند به پای شوروی برسد. او در سخنرانی در دانشگاه رایس در ۱۹۶۲ گفت: «هیچ ملتی که انتظار رهبری ملل دیگر را داشته باشد نمیتواند از این مسابقهٔ فضایی عقب بماند» و «ما میخواهیم در این دهه به ماه برویم و دیگر چیزها، نه بخاطر اینکه اینها کارهای آسانی هستند که به این خاطر که کارهایی سخت هستند!».
کندی از کنگره خواست که بودجهای به ارزش بیش از 2 میلیارد دلار را برای پروژهٔ آپولو تصویب کند. هدف این پروژه فرستادن انسان به کرهٔ ماه پیش از پایان دهه بود. در ۱۹۶۹، شش سال پس از مرگ کندی این هدف، با سفر نیل آرمسترانگ و باز آلدرین به کرهٔ ماه، برآورده شد.
-
جالب است که قطعههایی از سخنرانی روز ۲۵ مه ۱۹۶۱ کندی در مورد قصد آمریکا برای فرود آمدن بر ماه در ترانهٔ «آپولو» که توسط گروه آلن پارسونز پراجکت در ۱۹۹۶ خوانده شد استفاده شدهاند.
کندی دو نفر را به دادگاه عالی آمریکا منصوب کرد؛ «بیران رایموند وایت» و آرتور جوزف گولدبرگ (هر دو انتصاب به سال ۱۹۶۲)
کندی و همسرش «جکی» (ژاکلین) نسبت به رئیس جمهوریها و بانوان اول پیشین آمریکا بسیار جوان بودن و در محبوبیت بیشتر به ستارههای موسیقی و سینما میماندند تا سیاستمداران. مدلهای لباس آنان همه جا استفاده میشد و نشریات عامهپسند از عکسهای آنان پر بود.
کندی فضا و اتمسفر کاخ سفید را عوض کرد. او باور داشت که کاخ سفید باید مکانی برای جشن گرفتن تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای آمریکا باشد و هنرمندان، نقاشان، نویسندهها، دانشمندان، شاعران، موسیقیسازان، بازیگرها،برندگان نوبل و ورزشکاران بسیاری را به کاخ سفید دعوت کرد. ژاکلین کندی نیز با تعویض فضای هنری و مبلمان کاخ سفید تقریباً تمام اتاقهایش را مجدداً تزئین کرد.
همچنین حضور دو فرزند جوان کندی، «کارولین» و «جان کندی پسر»، فضای کودکانهتری به کاخ سفید آورد. کندیها بیرون محوطهٔ کاخ سفید یک کودکستان، استخر شنا و خانهٔ درختی تأسیس کردند.
در پشت این ظاهر پر زرق و برق کندیها مشکلات کمی نیز نداشتند و با تراژدیهای خانوادگی بسیاری روبرو بودند. ژاکلین در ۱۹۵۵ موردی از سقط جنین داشت و در ۱۹۵۶ دختر مردهای به دنیا آورد. (این دختر بدون نام بود و در گورستان ملی آرلینگتون در کنار والدینشان به خاک سپرده شده اما میگویند که کندیها میخواستند نام او را «آرابلا» بگذارند). تراژدی دیگر مرگ کودک تازه به دنیا آمدهشان «پاتریک بوویر کندی» در اوت ۱۹۶۳ بود.
-
تلویزیون مهمترین منبع خبری آخرین اخبار از قتل جان اف. کندی بود تا جایی که روزنامههای فردا بیشتر از اینکه به عنوان منبعی برای اخبار باشند برای یادگاری مناسب بودند. شبکههای تلویزیونی آمریکا برای اولین بار به پوشش خبری ۲۴ ساعته روی آوردند. تشییع جنازهٔ کندی و قتل لی هاروی اسوالد به طور مستقیم از تلویزیون آمریکا و بعضی کشورهای دیگر پخش شدند. میتوان گفت که از همینجا بود که تلویزیون به عنوان یک منبع خبری مهم در مقابل روزنامهها قد علم کرد.
در ۱۴ مارس ۱۹۶۷ بدن کندی به قبر و مکان یادبودی همیشگی در گورستان ملی آرلینگتون انتقال داده شد. سفیر سازمان ملل، آدلای استیونسون، اعلام کرد که «همهٔ ما اندوه مرگش را تا روز مرگ خود به همراه خواهیم داشت». کندی به همراه همسر و کودک مردهشان به خاک سپرده شده و قبر برادرش رابرت نیز همان نزدیکیهاست. قبر او با «شعلهٔ جاودان» تزیین شده است.
بسیاری از سخنرانیهای کندی، بخصوص سخنرانی افتتاحیهاش، از معروفترین سخنرانیهای تاریخ به شمار میروند و با وجود دوران نسبتاً کم ریاست جمهوری وی و عدم تغییر قانونی مهمی در زمان او معمولاً در کنار آبراهام لینکلن، جورج واشنگتن و فرانکلین د. روزولت به عنوان یکی از بهترین رئیس جمهورهای تاریخ آمریکا از طرف مردم برگزیده میشود.
یاد کندی به طرق مختلفی در فرهنگ آمریکا زنده نگاه داشته شده است. به افتخار یاد او، در ۲۴ دسامبر ۱۹۶۳، فرودگاه بین المللی «آدلهواید» نیویورک به فرودگاه بینالمللی جان اف. کندی تغییر نام داد. ناو جنگی «یو اس اس جان اف. کندی» در ۳۰ آوریل ۱۹۶۴ به یاد او شروع به کار کرد. دانشگاه جان اف. کندی در ۱۹۶۵ در پلزنت هیل، کالیفرنیا تأسیس شد. خانهٔ او در بروکلین، ماساچوست جلوهای تاریخی و ملی به شمار میرود.
کیپ کاناورال در ۱۹۶۳ به کیپ کندی تغییر نام داد اما بعدها و در ۱۹۷۳ دوباره به نام اصلیاش برگشت. همچنین صدها مدرسه در سراسر دنیا به افتخار کندی نامگذاری شدهاند. «انجمن اخوت فی کاپا تتا» در انستیتو پلی تکنیک ووستر به کندی مقام «برادر» را اعطا کرد.
کندی پس از مرگ و در ۱۹۶۳ مدال رئیس جمهوری آزادی را دریافت کرد و چهرهٔ او هنوز زینتبخش سکهٔ نیمدلاری در امریکاست.
با وجود اینکه میتوان کندی را از محبوبترین ریاستجمهوریهای تاریخ آمریکا خواند بسیاری از منتقدان بر این باورند که او لیاقت این محبوبیت را ندارد. آنان ادعا میکنند که او جوان و کاریزماتیک بود ولی فرصتی برای دستاوردهای بسیار در زمان ریاست جمهوری خود نیافت. با قبول این دلیل باید گفت که محبوبیت او بیشتر به این دلیل بود که بسیاری از برنامههایی که نهایتاً بسیار به نفع مردم آمریکا شدند در زمان او آغاز گشتند. بر خلاف اکثر رئیس جمهوران امریکا دوران ریاست جمهوری او تقریباً از جنجالها و رسواییهای مختلف به دور بود. اعلامیهٔ حقوق مدنی که او در ژوئن ۱۹۶۳ به کنگره داد بعدها توسط برادرش رابرت اف. کندی تا حدودی به کار بسته شد و در زمان لیندون ب. جانسون در ۱۹۶۴ کاملاً عملی شد.
-
زندگی خصوصی کندی نیز مورد انتقادات و گفتگوهای بسیاری است. مشکلات جدی سلامتی او که از عموم مردم پنهان میماند (برای مثال بیماری آدیسون او)، داروهای بسیاری که مصرف میکرد، سابقهٔ طول و درازش در روابط عشقی پس از ازدواج و ارتباطات غیرمستقیم با بعضی جنایتکاران از مسائلی است که منتقدان در مورد آنها نوشتهاند. کتاب «طرف سیاه کاملوت» (۱۹۹۸) از سیمور هرش اثری کاملاً انتقادی به زندگی خصوصی کندی است. «یک زندگی ناتمام» (۲۰۰۳) از «رابرت دالک» یک بیوگرافی بیطرفانهتر است اما اطلاعات و جزئیات بسیاری راجع به مسائل سلامتی کندی در بردارد.
یکی از معروفترین منتقدان کندی نوآم چامسکی است. کتاب او تفکری دوباره به کاملوت: جی اف کی، جنگ ویتنام و فرهنگ سیاسی آمریکا (۱۹۹۳) تصویری جدید و کاملاً متضاد با تصویر عمومی دوران کندی میدهد. این کتاب بیشتر سیاستهای کندی را نقد میکند و از زوایای تازهای به نقد کندی میپردازد. به طور مشخص، چامسکی و بسیاری دیگر افزایش حضور نظامی آمریکا در ویتنام تحت تأثیر کندی را از کارهای منفی او میدانند.
-
لیندون بنیز جانسون
تولد: ۱۹۰۸ جانسون پس از کسب افتخاراتی چند در زمینه دفاع از کشور آمریکا در برابر دشمنان این کشور و ارتقا در مجلس سنای آمریکا در سال ۱۹۶۰ تلاش برای دریافت عنوان نامزدی دموکراتها را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری همین سال، آغاز کرد. هنگامی که از کندی در این مبارزه شکست خورد، بسیاری از دوستان نزدیک خود را پس از پذیرش پست معاونت در کابینه کندی به تعجب و شگفتی واداشت. زمانی که کندی در دالاس مورد سوءقصد قرار گرفت، جانسون در اتومبیلی دیگر در کاروان ریاست جمهوری شاهد اصابت گلوله به وی بود. جانسون پس از مرگ کندی در هواپیمای جت مخصوص رئیس جمهور در فرودگاه دالاس سوگند ریاست جمهوری ادا کرد. در دوران زمامداری جانسون مجلس سنای آمریکا قوانین متعددی را در زمینه حقوق مدنی، آموزشی و رفاهی به تصویب رساند. سنا همچنین ت**** را برای مبارزه با فقر که جانسون از آن با عنوان «جنگ علیه فقر» یاد کرد، در دستور کار قرار داد. لیندون جانسون در سال ۱۹۶۴ به عنوان نامزد دموکراتها در انتخابات شرکت کرد و گوی سبقت را از «باری گلدواتر» رقیب اصلی اش ربود. تراژدی جنگ جنوب شرق آسیا و شورشهای خیابانی در داخل از جمله وقایع مهم تاریخی دو سال پایانی دوران تصدی جانسون هستند.
-
ریچارد نیکسون
ریچارد نیکسون (زاده ۱۹۱۳- در گذشته ۱۹۹۴) سیاستمدار آمریکایی و ۳۷امین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود.او از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ این سمت را در اختیار داشت و تا به امروز اولین و تنها رئیس جمهوری است که شخصا استعفا داده است.
او در انتخابات سال ۱۹۶۸ در یکی از نزدیکترین مبارزات انتخاباتی تاریخ آمریکا به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد و در سال ۱۹۷۲ با پیروزی شاخصتری برنده شد. اما دورهٔ دوم ریاست جمهوری او با رسوایی واترگیت روبرو شد که نهایتاً او را مجبور به استعفا کرد. نیکسون دومین نایب رئیس جمهور جوان تاریخ آمریکا و اولین کالیفرنیاییالاصلی بود که به مقام ریاست جمهوری یا نیابت ریاست جمهوری میرسید.