ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه توست
خیام
Printable View
ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه توست
خیام
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
ببالینم حبیبی یا طبیبی
از این هر دو یکی بودی چه بودی
باباطاهر
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوشست
این نقد بگیرو دست از آن نسیه بدار
که آواز دهل شنیدن از دور خوش است
بمیرم تا تو چشم تر نبینی
شرار آه پر آذر نبینی
چنان از آتش عشقت بسوزم
که از من رنگ خاکستر نبینی
"بابا طاهر"
در سینه ی هرکه ذره ای دل باشد
بی مهر تو زندگیش مشکل باشد
با زلف چو زنجیر گره بر گره ات
دیوانه کسی بود که عاقل باشد
مولانا
گویند بهشت حور عین خواهد بود
آنجا می وشیرو انگبین خواهد بود
گر ما می ومعشوق پرستیم رواست
چون عاقبت کار چنین خواهد بود
خیام
مرا تاب غم یک تن نباشد
دلم ای دوست!از آهن نباشد
تو گفتی غم مخور،آخر ندانی
که غم در اختیار من نباشد
خداوندا مو بیزارم از ایندل
شو و روزان در آزارم از ایندل
ز بس نالیدم از نالیدنم تنگ
مو بستان که بیزارم از ایندل
قومي متفکرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين
ميترسم از آنکه بانگ آيد روزي
کاي بيخبران راه نه آن است و نه اين!
"حکيم خيام"
آنها که کهن شدند و اینها که نوند
هر کس به مراد خویش یک تک بدوند
این کهنه جهان بکس نماند باقی
رفتند و رویم دیگر آیند و روند
حکیم خیام