-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 170
تاريخ: 16/10/66
پاسخ به نامه رئيس جمهور پيرامون اختيارات حكومت اسلامى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى خامنهاى رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى دامت افاضاته
پس از اهداء سلام و تحيت، من ميل نداشتم كه در اين موقع حساس به مناقشات پرداخته شود و عقيده دارم كه در اين مواقع، سكوت بهترين طريقه است. و البته نبايد ماها گمان كنيم كه هر چه مىگوييم و مىكنيم كسى را حق اشكال نيست. اشكال بلكه تخطئه يك هديه الهى است براى رشد انسانها، لكن صحيح ندانستم كه جواب مرقوم شريف و تقاضايى كه در آن شده بود را به سكوت برگزار كنم، لهذا آنچه را كه در نظر دارم به طور فشرده عرض مى كنم.
از بيانات جناب عالى در نماز جمعه اين طور ظاهر مىشود كه شما حكومت را كه به معناى ولايت مطلقهاى كه از جانب خدا به نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم واگذار شده و اهم احكام الهى است و بر جميع احكام فرعيه الهيه تقدم دارد، صحيح نمىدانيد و تعبير به آن كه اين جانب گفتهام حكومت در چارچوب احكام الهى داراى اختيار است، بكلى بر خلاف گفتههاى اين جانب است.
اگر اختيارات حكومت در چارچوب احكام فرعيه الهيه است، بايد عرض حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضه به نبى اسلام صلىالله عليه و آله و سلم يك پديده بىمعنى و محتوا باشد. اشاره مىكنم به پيامدهاى آن كه هيچ كس نمىتواند ملتزم به آنها باشد. مثلاً خيابانكشىها كه مستلزم تصرف در منزلى است يا حريم آن است در چارچوب احكام فرعيه نيست، نظام وظيفه و اعزام الزامى به جبههها و جلوگيرى از ورود و خروج ارز و جلوگيرى از ورود يا خروج هر نحو كالا و منع احتكار در غير دو سه مورد و گمركات و ماليات و جلوگيرى از گرانفروشى، قيمتگذارى و جلوگيرى از پخش مواد مخدر و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلى، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد و صدها امثال آن كه از اختيارات دولت است بنابر تفسير شما خارج است و صدها امثال اينها. بايد عرض كنم حكومت كه شعبهاى از ولايت مطلقه رسولالله صلى الله عليه و آله و سلم است، يكى از احكام اوليه اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعيه حتى نماز و روزه و حج است. حاكم مىتواند مسجد يا منزلى را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند، حاكم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند و مسجدى كه ضرار باشد در صورتى كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند. حكومت مىتواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف
صحيفه نور ج 20 صفحه 171
مصالح كشور و اسلام باشد
يك جانبه لغو كند و مىتواند هر امرى را چه عبادى و يا غير عبادى /است/ كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامى كه چنين است جلوگيرى كند. حكومت مىتواند از حج كه از فرايض مهم الهى است، در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست موقتاً جلوگيرى كند.
آنچه گفته شده است تاكنون و يا گفته مىشود، ناشى از عدم شناخت ولايت مطلقه الهى است آنچه گفته شده است كه شايع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختيارات از بين خواهد رفت، صريحاً عرض مىكنم كه فرضاً چنين باشد اين از اختيارات حكومت است و بالاتر از آن هم مسائلى است كه مزاحمت نمىكنم. انشاءالله تعالى خداوند امثال جناب عالى را كه جز خدمت به اسلام نظرى نداريد، در پناه خود حفظ فرمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 173
تاريخ: 21/10/66
پاسخ امام به نامه حجتالاسلام خامنهاى رئيس جمهور در مورد مبانى فقهى ولايت فقيه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى خامنهاى رئيس جمهور محترم جمهورى اسلامى دامت افاضاته، مرقوم شريف جناب عالى واصل و موجب خرسندى گرديد. اين جانب كه از سالهاى قبل از انقلاب با جناب عالى ارتباط نزديك داشتهام و همان ارتباط بحمدالله تعالى تاكنون باقى است، جناب عالى را يكى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى كه آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستيد و از مبانى فقهى مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانبدارى مىكنيد، مىدانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستيد كه چون خورشيد روشنى مىدهيد. مع الاسف جمهورى اسلامى و سران محترم آن به جرم اسلامخواهى و بسط عدالت اسلامى در جهان مورد تاخت و تاز تبليغاتى جهانخواران شدهاند و مثلاً اگر بگويند آفتاب روشن است، فردا تبليغات جهانى به شرح و تفصيل و توجيه و تحليل پرداخته و جمهورى اسلامى و ياران آن را به طورى محكوم مىكنند و چون آشنا به فقه اسلامى و به ملت فداكار اسلام و ايمان راسخ آنان نيستند، بسيارى از اوقات تبليغات آنان به نفع جمهورى اسلامى تمام مىشود.
و البته ما متوقع نيستيم كه با قيامى كه بر پايه اسلام عزيز نموديم و نه به شرق و غرب و عمال آنها گفتهايم، آنان به ما و شماها و به ملت عزيز جان بر كف ما باركالله بگويند. و خوشبختانه اخيراً در همين موضوع حدود ولايت فقيه نويسندگان و گويندگان متعهد و آگاه به مسائل اسلامى، مسأله را در مجالس و روزنامهها تا آن جا كه ديدم مورد بحث قرار داده كه من از تمامى آنان تشكر مىكنم و اميد است ائمهى محترم جمعه و بويژه امثال جناب عالى كه در ميان مسائل دست توانا داريد، مسأله را تعقيب و در خطبههاى نماز جمعه اذهان ناآگاهان را روشن و زبان دشمنان اسلام را قطع فرماييد. و جناب عالى و ملت بزرگوار خواهند ديد كه در اطراف همين نامه چه شيطنتها و تحليلها در رسانههاى گروهى مخالفين اسلام و همدستان آنان خواهد صورت گرفت. در خاتمه سلامت و سعادت جناب عالى را از خداوند خواستار و اميد است امثال جناب عالى در مقاصد عاليه خود پيروز و سر بلند گرديد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 174
تاريخ: 23/10/66
بيانات امام خمينى در ديدار با آيت الله صافى دبير شوراى نگهبان
بسمه تعالى
در اين ديدار امام امت با تشكر از زحمات شوراى نگهبان فرمودند:
ولايت فقيه و حكم حكومتى از احكام اوليه است، نهاد شوراى نگهبان هميشه مورد تأييد اين جانب است و به هيچ وجه تضعيف نشده و نخواهد شد. اين نهاد بايد هميشه با بيدارى و هوشيارى در خدمت به اسلام و مسلمين كوشا باشد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 176
تاريخ: 17/11/66
فرمان تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام اسلامى در پاسخ به نامه مسؤولان مملكتى براى كسب تكليف در مورد تشخيص موضوع حكم حكومتى
بسم الله الرحمن الرحيم
گرچه به نظر اين جانب پس از طى اين مراحل زير نظر كارشناسان كه در تشخيص اين امور مرجع هستند، احتياج به اين مرحله نيست، لكن براى غايت احتياط در صورتى كه بين مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعى مركب از فقهاى محترم شوراى نگهبان و حضرات حجج اسلام خامنهاى، هاشمى، اردبيلى، توسلى، موسوى خوئينىها و جناب آقاى ميرحسين موسوى و وزير مربوط براى تشخيص مصلحت نظام اسلامى تشكيل گردد. در صورت لزوم از كارشناسان ديگرى هم دعوت به عمل آيد و پس از مشورتهاى لازم رأى اكثريت اعضاى حاضر اين مجمع مورد عمل قرار گيرد. احمد در اين مجمع شركت مىنمايد تا گزارش جلسات به اين جانب سريعتر برسد.
حضرات آقايان توجه داشته باشند كه مصلحت نظام از امور مهمهاى است كه گاهى غفلت از آن موجب شكست اسلام عزيز مىگردد. امروز جهان اسلام، نظام جمهورى اسلامى ايران را تابلوى تمام نماى حل معضلات خويش مىدانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمهاى است كه مقاومت در مقابل آن ممكن است اسلام پابرهنگان زمين را در زمانهاى دور و نزديك زير سؤال برد و اسلام آمريكايى مستكبرين و متكبرين را با پشتوانه ميلياردها دلار توسط ايادى در داخل و خارج آنان پيروز گرداند.
از خداوند متعال مىخواهم تا در اين مرحله حساس آقايان را كمك فرمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 177
تاريخ: 21/11/66
بيانات امام در جمع گروهى از مسؤولان كشور، نمايندگان كشورهاى خارجى مقيم تهران و مهمانان خارجى دهه فجر
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه من مىخواهم عرض كنم بعد از اين كه تبريك اين دهه را بر همه مسلمانها، به همه مظلومان تقديم مىكنم، اين است كه نبايد در ذهن كسى بيايد كه انقلاب مربوط به شخصى است. من بايد عرض كنم كه از باب اين كه يك فردى از افراد جامعه هستم، به همان مقدار اگر دخالت داشتم، دارم. آنچه هست از خداى تبارك و تعالى است، خداى تبارك و تعالى است كه اين ملت را منقلب كرد از يك حالى به حال ديگر. او مقلبالقلوب است، اوست كه همه كارها و زمام همه امور در دست اوست و ما هيچ و هيچ اندر هيچ هستيم. عنايات اوست كه اين ملت را در حالى كه همه جهات شكست درش بود، طورى منقلب كرد كه بحمدالله پيروز شد و پيروزى از خداست. و من مكرر تجربه كردم در اين مدتى كه وارد اين امور بودم كه بسيارى از اوقات، ما يك كارى مىخواستيم بكنيم منحرف مىشديم به كار ديگر، بعد مىبينيم اين كار انحرافى درست بوده، اين نبود جز اين كه خداى تبارك و تعالى اين كارها را مىكرد. سفر مىرفتيم، مىديديم كه اين ترتيبى كه ما قهراً پيش آمده است، اين ترتيب صلاح بوده است نه آنى كه ما خيال مىكرديم. در هر امرى از امور، من با تجربه ديدم كه ما خودمان فكرمان نمىرسد. آن كه افكار را در دست دارد حق تعالى است و او زمام امور را در همه امور به دست دارد و اين را بايد باور كنيم. ملت ما بايد اين مطلب را باور كند كه اگر در يك آن عنايات حق تعالى از عالم منصرف بشود، معدوم مىشود عالم. عالم هست به پشتوانه اراده حق تعالى، يك آن عنايت منصرف بشود، تمام ملك و ملكوت معدوم مىشود. دايماً اراده حق است كه حفظ كرده است، منتها ما جاهل هستيم نمىدانيم مطلب را. و عمده آن است كه تمام رنجهايى كه بر بشر وارد مىشود، از اين جهل است. اين جهل اگر مرتفع بشود، رنجها مرتفع مىشود. اگر ببينيد انسان كه همه كار از اوست، ديگر رنجى در كار نيست. و اين يك مرتبه نازله از اولياست و آنها مراتب ديگرى دارند كه اسم و رسمى ندارد.
بايد ما توجه كنيم به اين كه يك گوشهاى از دنيا هستيم، يك جمعيت چند ميليونى كه نسبت به عالم آن قدر ما ضعيفيم، كمايم، جمعيت كم است و بايد ما در همان لحظه اول با آن همه توطئههايى كه بود از بين رفته باشيم، اين كه ما را نگه داشت خدا بود نه ما. آن كه شكست داد قدرتهاى بزرگ را و شكست مىدهد قدرتهاى بزرگ را خداست، چنانچه آن كه قدرت مىدهد اوست. قدرتهاى بزرگ
صحيفه نور ج 20 صفحه 178
نمىدانند كه اين قدرت خداست و رنجشان از همين معناست.
اگر ملت به همين وضع پيش برود مطمئن باشيد كه پرتوش همه عالم را خواهد گرفت
و ما بايد اين معنا را باور كنيم كه ما از عنايت حق است كه از هيچ به اين جا رسيديم و از عنايات حق است كه ما توانستيم اين مملكت را، يعنى ملت توانست، من كه چيزى نيستم، توانست اين ملت، اين ملت را از زير يوغ ستمشاهى و بدتر از او، يوغ آمريكا و شوروى و امثال اينها بيرون بياورد. سابقه ندارد كه يك ملتى سر پاى خودش بايستد و بگويد نه اين و نه آن، اين سابقه ندارد. هر كس متكى به يك جايى است، گرچه همه اتكاها به خداست و خودشان نمىفهمند لكن در فهم خودشان هر كسى متكى به يك جايى است. و ملت ما بحمدالله با عنايت حق تعالى و عنايت اولياى خداى تبارك و تعالى كه به آنها ايمان داد، به آنها قدرت داد، اين ملت دست رد به سينه همه زد و ايستاد و گفت استقلال را ما مىخواهيم، آزادى را ما مىخواهيم. و اگر به همين وضع پيش برود، مطمئن باشيد كه پرتوش همه عالم را خواهد گرفت.
و الان هم بحمدالله در همه عالم آن چيزى كه حرفش هست، ايران است. يك دستهاى فحاشى مىكنند، يك دستهاى خوب مىگويند. اين طرح كه در همه جا مطرح است دليل بر اين است كه يك قدرتى در كار است و الا اگر چيزى نبود فحش هم نمىخورد، چنانچه قبلاً اين طور بود كه تو سرش مىزدند، فحشش هم نمىدادند. اما الان كه مىبينيد كه همه عالم، همه تبليغات عالم بر ضد ماست و بسيارى از اينهايى كه به ضد ماست، خودشان نمىفهمند به نفع ماست. اگر شما، لابد ملاحظه فرموديد اين تبليغاتى كه مىكنند و اين حرفهايى كه مىزنند، بسياريش به نفع ما تمام مىشود و خودشان نمىفهمند و اين هم از عنايات خداست. عمده اين است كه ما بفهميم كه سرچشمه همه امور حق تعالى است و ما خودمان را يك وقت بازى ندهيم كه ما در يك كارى، انجام كار را ما داديم و منم، اين منم كه دارم اين كار را مىكنم. اگر اين كار يك وقت پيش آمد، شكست دنبالش است، شكست معنويش كه معلوم است، شكست صوريش هم مىشود.
ملت فلسطين بداند اگر يك قدم عقب بگذارد دوباره برمىگردد به آن حال اول
ولى من اميدوارم كه اين ملت به همين منوالى كه هستش و هر روز هم داد قدرتش زيادتر مىشود و هر روز هم دارد پيشرفتش زيادتر مىشود، اين ملت به پيش برود و دنيا انشاءالله برگردد به يك دنياى آزاد و از زير يوغ قدرتمندان بيرون برود و يك ملت آزادى، يك دنياى آزادى، مظلومان دنيا از زير ظلم ستمگران بيرون بروند و همه اينهايى كه طرفدارى دارند مىكنند از اين ملتهايى كه زير دستشان است، در حقيقت دارند پايمال مىكنند آنها را. اگر آمريكا از يك جايى يا از جاهايى تعريف مىكند، تعريف از خودش است، براى اين كه مىبيند همه مطيع او هستند. و اين كه از ما تكذيب مىكند
صحيفه نور ج 20 صفحه 179
و هر روز يك چيزى مىگويد، براى اين كه مىبيند كه اين ملت مطيع او نيست، او مىخواهد مطيع بشود. و شما بدانيد كه اگر يك كلمه اين ملت بر وفق رأى او حرف بزند، تمام اوضاع را او برمىگرداند به نفع اين ملت، در صورتى كه به نفعش واقعاً نيست. يعنى پايمال مىشود باز. و من اميدوارم كه همه ملتها دست به هم بدهند و نگذارند كه اين قدرتها دوباره به سر كار بيايند.
و امروز شما فلسطين را مىبينيد، بىاستثنا من مىخواهم عرض كنم، بىاستثنا بايد عرض كنم كه همه دست به هم دادند كه نگذارند كه ملت فلسطين اين راهى را كه الان پيش گرفته است، باقى باشد. يا به صورت دلسوزى براى فلسطين كه حيف! فلسطين دارد چه مىشود، چه مىشود، خوب است كه يك قدرى مثلاً مماشات كنند تا كار درست بشود و ملت فلسطين بداند كه اگر يك قدم عقب بگذارد راجع به همين معنايى را كه الان در دست دارد، دوباره بر مىگردد به آن حال اول. و الان فلسطين يهود را تقريباً دارد پايمال مىكند و اميدوارم كه بكند. و اگر اين معناى اسلامى را در دست بگيرد و به حرف كسانى كه خيرخواهى مىكنند به خيال خودشان يا به خيال خودشان نه، مىخواهند گول بزنند، كسانى كه مىگويند كه يك قدرى آتش بس باشد، يك پنج ماهى، يك چيزى آتش بس باشد، يك كسانى ديگر بيايند اين كار را بكنند، از اين حرفهايى كه مىدانيد همه، همه اينها براى اين است كه نگذارند كه اين فلسطين به اين كارى كه دست زده است اين كار را پيش ببرد مىخواهند ساكتش كنند، دوباره پايمالش كنند. نسبت به ما هم همين طور است، اگر چنانچه يك وقت ديديد كه يك روى خوشى نشان مىدهند، بدانيد كه اين روى خوش دليل بر اين است كه مىخواهند ما را پايمال كنند. هر وقت آنها روى خوش نشان دادند شما سختتر بگيريد.
و من اميدوارم خداوند به بركات ائمه اطهار خصوصاً حضرت صاحب سلامالله عليه كه اين مملكت مال اوست، اين ملت كار خودش را پيش ببرد و همه آقايان، همه كسانى كه خدمتگزار هستند به اين ملت، انشاءالله تعالى آنها موفق باشند و منصور باشند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 183
تاريخ: 9/12/66
ديدار با اعضاى شوراى مركزى حزب الله لبنان، سفراى جمهورى اسلامى ايران در سوريه و لبنان و معاون سياسى وزارت امور خارجه
اين درس را نبايد فراموش كنيم كه بايد در مقابل ابرقدرتها مقاومت كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
تجربهاى كه ما از دنيا در اين سالهاى طولانى داريم اين است كه مسلمانها ولو اين كه يك عده كمى باشند وقتى در مقابل خصم خودشان مقاومت كنند، اگرچه خصم آنان ابرقدرتها هم باشند پيروزند.
شما لبنان را ملاحظه كرديد كه همه ابرقدرتها در آن جا جمع شده بودند، اما وقتى يك عده كم در مقابلشان ايستاد، آنها شكست خوردند.
شما مطلع نيستيد كه در زمان ستمشاهى در ايران چه خبر بود. در زمان قاجار، انگليسىها بودند و چهها كه نكردند. بعد از اين كه آنها از اين كشور رفتند و رضاخان رفت، زمان محمدرضاشاه، ايران مركز آمريكا و محل تاخت و تاز آنها شده بود و مصيبت بيشتر بود، چرا كه هم قواى آنها زياد بود و هم مردم اسلحه نداشتند و هم جوانان به فساد كشيده شده بودند، به صورتى كه نمى شود آن را تصور نمود. اما وقتى مردم ايران احساس كردند كه بايد خودشان در مقابل شاه و آمريكا مقاومت كنند، مقاومت كردند و سلطنت 2500 ساله را در هم كوبيدند و از بين بردند و اين معجزهاى بود كه در ايران به وقوع پيوست و اين درس را نبايد فراموش كنيم كه بايد در مقابل ابرقدرتها مقاومت كرد.
بايد با تمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم
امروز همه قدرتها و ابرقدرتها دست به دست يكديگر دادهاند كه نگذارند فلسطينىهاى مسلمان به هدفشان برسند. حتى بسيارى از كسانى كه به ادعا نسبت به فلسطينىها اظهار علاقه مىكنند، علاقهشان به اين نيست كه مسلمانان فلسطينى بر اسرائيل غلبه كنند و متأسفانه با سكوت و سازش و تماشا دست به هم دادهاند كه نگذارند مسلمانان فلسطينى پيروز بشوند، چرا كه پيروزى آنان پيروزى اسلام است و آنها مىترسند همان طورى كه اسلام در ايران پيروز شد و همه بساط آنها را بر هم زد و منافعشان را از بين برد، همين طور اگر در لبنان و فلسطين اسلام به پيروزى رسد، همه بساطشان را در هم پيچد. لذا همه شياطين مجتمعند كه نگذارند اسلام رشد كند و ما بايد اين معنا را در نظر داشته
صحيفه نور ج 20 صفحه 184
باشيم كه با تمام قوا و تا آخرين نفرمان مهيا شويم و در راه خدا جهاد كنيم. دفاع از نواميس مسلمين و دفاع از بلاد مسلمين و دفاع از همه حيثيات مسلمين امرى است لازم و ما بايد خودمان را براى مقاصد الهى و دفاع از مسلمين مهيا كنيم. و خصوصاً در اين شرايطى كه فرزندان واقعى فلسطين اسلامى و لبنان اسلامى يعنى حزبالله و مسلمانان انقلابى سرزمين غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فرياد يا للمسلمين سر مىدهند، با تمام قدرت معنوى و مادى در مقابل اسرائيل و متجاوزين بايستيم و در مقابل آن همه سفاكىها و ددمنشى مقاومت و پايمردى كنيم و به يارى آنان بشتابيم و سازشكاران را شناسايى و به مردم معرفى كنيم.
من اميدوارم شما موفق باشيد و مطمئن باشيد كه موفق مىشويد. جمهورى اسلامى ايران هم در كنار شما و در كنار همه مسلمانان، بلكه در كنار همه مستضعفان جهان خواهد بود. انشاءالله پيروز باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 185
تاريخ: 11/12/66
ديدار با خانوادههاى شهدا، مفقودين، اسرا و جانبازان شهرستانهاى قزوين، آبيك و... در سالروز ولادت اميرالمؤمنين على (ع)
حضرت امير سلامالله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده حتى در بين شيعيان
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان و مستضعفين و خصوصاً ملت ايران تبريك عرض مىكنم، از خداوند تعالى سلامت همه را خواستارم.
ما در تولد حضرت امير جهات معنويش /را از/ دست ما ازش كوتاه است. ما /نمىتوانيم/ از اين جهات معنوىاى كه در ايشان بوده است حتى يك جمله موافق با واقع نمىتوانيم عرض كنيم، لكن بعضى از جهات كه مربوط به خود جهت مادى است و جهات اجتماعى است، آن را مىشود گفت. شما ملاحظه كنيد كه يك نفر كه خليفه مسلمين است، زمامدار امور است، خليفه است، اين چه وضعى داشته است، در حالى كه خليفه است مىخواهد نماز جمعه بخواند، لباس زيادى ندارد، مىرود بالاى منبر، آن لباسى كه دارد حركت مىدهد - به حسب نقل - تا خشك بشود، دو تا لباس ندارد، يك كفشى را كه خودش وصله مىكرده است، كفاشى مىكرده است، ازش مىپرسند /مىگويد/، حضرت مىفرمايد كه اين كفش به نظر شما چقدر ارزش دارد، مىگويند: هيچ. مىگويد كه: امارت بر شما هم، خلافت هم، در نظر من مثل اين كفش و پايينتر از اين كفش است، مگر اين كه اقامت عدالت كنم. شما كجا سراغ داريد كه يك نفر خليفه باشد و وضعش اين طور باشد؟ حضرت امير سلامالله عليه حقيقتاً مظلوم است و مظلوم بوده است، حتى در بين شيعيان هم مظلوم است. وقتى مىخواهند تعريف كنند از حضرت امير، تعريف مىكنند به چيزهايى كه بر خلاف واقع است و توهين به حضرت است، مثلاً مىگويند كه انگشترش را كه مىخواسته هديه بدهد به فقير، قيمتش خراج شامات بوده است! آن كسى كه لباسش آن است، انگشتر مىپوشد كه قيمتش خراج باشد؟! اين يك دروغى است كه اگر روايت هم داشته باشد، دروغ است - در صورتى كه ندارد - وقتى مىخواهند معرفى كنند حضرت امير را، به اين جهات معرفى مىكنند، به همين جهات چيز. يا آنهايى كه عارف لفظى هستند - عرفان حقيقى كه كم است در دنيا - آنها هم وقتى كه مىخواهند از حضرت نقل كنند، يك حرفهاى درويشى نقل مىكنند. آنى كه هست واقعيتش را كه نمىدانند، و اين جهات ظاهرى هم كه حضرت داشته است براى جهالتهايى كه بوده است، منحرف كردند از واقعيتش، خيال كردند تعريف حضرت امير به اين است
صحيفه نور ج 20 صفحه 186
كه انگشترش چقدر قيمت داشته باشد و مثلاً چه باشد. يك زندگى عجيب و غريبى براى حضرت امير.
شما خلافت در آن وقت يك وضع خاصى داشته است، خصوصاً آن خلفاى از معاويه به پايين، يك سلطنتى بوده است و /در همين عصر كه/ در همان عصر كه معاويه آن بساط سلطنتى را راه انداخته بود، حضرت امير مثل يك فعله مىرفت كار مىكرد، مثل يك عمله مىرفت كار مىكرد و آب راه مىانداخت و بعد همان جا مىگفت اين آب صدقه است. آب راه نمىانداخت براى خودش، وضع زندگى اين بوده است. ما اگر بخواهيم از ايشان تقليد كنيم نمىتوانيم، حقيقتاً نمىتوانيم تقليد كنيم، قدرت اين معنا را ما نداريم. اما خود ايشان هم فرمودند كه شما نمىتوانيد، اما تقوا مىتوانيد داشته باشيد. مىتوانيد كه تقوا داشته باشيد، مىتوانيد كه با خدا باشيد، توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشيد.
خيال مىكنند كه اگر موشك انداختند به ايران فوراً شكست مىخورد
و بحمدالله ملت ما امروز يك وضع خاصى دارد كه شايد در طول تاريخ نبوده. در همان تاريخى كه ائمه عليهمالسلام بودند، خود رسول الله بودهاست، حضرت امير بوده است، مردم اختلاف داشتند، مردم، همانهايى كه دور و بر خودشان بودند /از آنها/ وقتى مىخواستند ببرندشان جنگ، نمىرفتند. اما امروز وضعى شده است كه داوطلبند. اشتباهى كه اين غربىها دارند و اين مخالفين ما دارند، اشتباه اين است كه خيال مىكنند كه وقتى كه كلمه موشك تو كار آمد، مردم ايران مىترسند ديگر بعد چه بشوند. اين موشكها را زدند و كشتند و چه كردند و مردم ايران سر جاى خودشان نشستند و مىخندند بهشان. شما مردم ايران را از موشك نترسانيد، مردم ايرانى كه شهادت را براى خودشان افتخار مىدانند و بسيارى از اوقاتى كه اين جا مىآيند انسان تعجب مىكند از وضع اينها كه جوانش فوت شده است، جوانش شهيد شده است، مىگويد باز هم مىخواهم، مىخواهم جوان دارم باز مىدهم. بچه كوچك، مىگويد انشاءالله بزرگ مىشود و شهيد بشود. يا زنها مىبينيد كه چه وضعى دارند. اينها مردم را، اين مردمى كه طالب شهادتند از شهادت مىترسانند! و اين يك اشتباهى است كه از باب اين كه نمىفهمند، اصلاً ادراك اين معنا را كه معنويات چى است، امثال صدام و اينها اصلاً نمىفهمند كه مسأله چى است. متوجه اين كه ايران چه وضعى دارد و مردم ايران چه وضعى دارند، اصلاً متوجه اين نيست، همين قدر خيال مىكند كه اگر موشك انداختند به ايران، فوراً شكست مىخورند. اين قويتر مىكند اينها را.
عمده اين است كه ما بايد حفظ كنيم ايمان و وحدت خودمان را
عمده اين است كه ما توجه داشته باشيم به اين كه حفظ كنيم ايمان خودمان را و وحدت خودمان را.اگر اين راه حفظ شد هيچ، از هيچى ديگر ترس ندارد. موشك بيايد، چه مىدانم هر كى مىخواهد بيايد و آمريكا بيايد، شوروى بيايد، هر كى مىخواهد بيايد، البته اين نكته از ذهن مردم ما
صحيفه نور ج 20 صفحه 187
خارج نمىشود كه وقتى ببينند كه آنهايى كه كمك مىكنند به صدام براى اين شرارتهايش، اين از ذهن مردم خارج نمىشود، توجه بهش دارند و آنهايى كه مىخواهند منافع خودشان محفوظ بشود، بايد توجه به اين داشته باشند كه منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد، بايد يك جورى عمل بكنند كه اين طورها نباشد و الا محفوظ نخواهد ماند. آن كسى كه كمك مىكند يا كمك مادى مىكند يا كمك نظامى مىكند، آنها هم خيال مىكنند كه ما از كمكهاى نظامى آنها، كمكهاى آنها مىترسيم. نه، ترسى در كار نيست. براى اين كه يك ملتى است كه شهادت طلب است، حالا شهادت با موشك باشد يا با تانك باشد يا با توپ باشد يا با هر چه باشد. شهادت طلب است اين ملت. از اين نمىترسد، اما فراموش هم نمىكند كه كىها به اينها /به اينها/ دارند خدمت مىكنند، كى امر مىكند بهشان كه اين كارها را بكنيد، انگيزه آنها چى هست، آنهايى هم كه اينها وادار مىكنند، كىاند و كى به اينها كمك مىكند، كى موشك مىدهد، كى چى مىكند، اين از ذهن مردم ما بيرون نمىرود و بايد لذا توجه داشته باشند آنهايى كه اين كار را مىكنند. و من از خداى تبارك و تعالى مسألت مىكنم كه همه ما را در ايمان به خودش مستقر قرار بدهد و همه مسلمين را حفظ كند و از شر كفار همه مسلمانها، همه مستضعفان جهان محفوظ باشند.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 188
تاريخ: 27/12/66
پاسخ به تلگرام تبريك فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت عمليات پيروزمند والفجر 10
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى محسن رضايى فرمانده محترم كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
از عنايات خداوند بزرگ و توجه رسول معظم او به اين ملت مقاوم و ايثارگر و رزمندگان سلحشور اسلام در پيروزى بزرگ و برقآساى والفجر 20 سپاسگزارم. به يقين اين هديه الهى از ختم اين سال پرحادثه، تحقق وعده ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم . از ثمره مقاومت بىنظير اين ملت بزرگ در برابر حملات بزدلانه عفلقيان در بمباران شهرهاست.
اخبار پيروزىها و حماسههاى دلاوران اسلام نه تنها دل ملت ما كه قلب همه مستضعفان و محرومان را شادمان نمود و صدام و عفلقيان و حاميان و اربابان او خصوصاً آمريكا و اسرائيل را عزادار كرد. سلام خالصانه مرا به همه فرماندهان عزيز و شجاع و رزمندگان ظفرمند پيروز سپاه و بسيج و ارتش و هوانيروز و نيروى هوايى و جهادگران دلاور و گمنام و امدادگران و كليه نيروهاى مردمى و كرد ابلاغ كنيد. و سلام و تشكر ملت ايران را به مردم شهرهاى آزاد شده عراقى كه بدون اين كه حتى يك گلوله هم به طرف آنان و شهرهاى آنان شليك شود، با آغوش باز و فرياد الله اكبر از رزمندگان ما استقبال نمودند، برسانيد و به آنها بگوييد كه مىبينيد صدام چگونه ديوانهوار شما و شهرهايتان را بمباران خوشهاى و شيميايى مىكند. و خواهيم ديد كه جهانخواران چگونه در تبليغات مسموم خود از كنار اين پيروزىهاى بزرگ و جنايات صداميان خواهند گذشت.
اين جانب با تشكر مجدد از ملت مقاوم ايران و رزمندگان عزيز از جوانان غيرتمند كشور سرافراز اسلامى ايران مىخواهم كه به جبههها عزيمت كنند و با تداوم عمليات خود مجال تجديد سازمان و تنفس عفلقيان شكست خورده و مستاصل را بگيرند. دست قدرت و نصرت بىانتهاى خداوند يار و ناصرتان باد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 189
تاريخ: 30/12/66
پيام به مناسبت سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال.
خداوند اين سال جديد را بر همه مسلمانها، بر ملت ما، بر همه مستضعفين جهان مبارك كند. و اين سال يك خصوصياتى دارد كه كم اتفاق مىافتد. و امروز در آستانه ولادت حضرت سيدالشهدا، كه ما بايد انگيزه قيام ايشان را ببينيم چى بود و مقصد ايشان چى بود و وضع زندگى ايشان و همه ائمه عليهمالسلام چى بود، خصوصاً در ماه شعبان چه وضعى داشتند.
سيدالشهدا سلامالله عليه از همان روز اول كه قيام كردند براى اين امر، انگيزهشان اقامه عدل بود. فرمودند كه، مىبينيد كه معروف عمل بهش نمىشود و منكر بهش عمل مىشود. انگيزه اين است كه معروف را اقامه كند و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود، و ما كه تابع حضرت سيدالشهدا هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعى در زندگى داشت، قيامش، انگيزهاش نهى از منكر بود كه هر منكرى بايد از بين برود. من جمله قضيه حكومت /عدل/ جور، حكومت جور بايد از بين برود، از آن طرف وقتى كه مناجاتشان را مىبينيم، مناجاتى كه در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم كه در هيچ يك از ادعيه گفته شده باشد كه ادعيه مال همه ائمه است. اين دعاى شعبان، مناجات شعبان مناجات همه ائمه است و در اين، مسائل بسيار هست، معارف بسيار هست و ادب اين كه انسان چه جور بايد با خداى تبارك و تعالى مناجات كند. ما غافليم از اين معانى كه وضع چى است. شايد بعضى از جهال ما هم اين طور اعتقاد دارند كه اين ادعيه وارد شده و اين چيزهايى كه از ائمه وارد شده است اينها تشريفات است. مىخواهند ما را باد بدهند و حال اين كه مسأله اين نيست /مسأله/ مسأله اين است كه در مقابل خدا ايستادند آنها، آنها مىدانند كه در /چه/ مقابل چه عظمتى ايستادند، آنها معرفت دارند به خداى تبارك و تعالى و مىدانند چه كنند و مناجات شعبانيه از مناجاتهايى است كه اگر يك نفر انسان دلسوخته، يك عارف دلسوخته نه از اين عارفهاى لفظى بخواهد اين را شرح كند و شرح كند از براى ديگران، بسيار ارزشمند است و محتاج به شرح است، چنانچه همه ادعيه ائمه عليهمالسلام.
شما /در مناجات حضرت/ در دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا ملاحظه مىكنيد كه چه مسائلى در آن هست و ما ازش غافل هستيم. ماه شعبان اين خصوصيت را دارد كه الان /ما در آستانه/ عيد نوروز
صحيفه نور ج 20 صفحه 190
ما در آستانه ولادت حضرت سيدالشهداست و دنبال او و ولادت حضرت مهدى عليهالسلام كه آن هم در 15 شعبان واقع شده است. بنابراين تقريباً بايد ما بگوييم كه يك حجتى است بر ما اين دو ولادت و /اين/ واقع شدن اين روز شريف و اين روز نوروز در يك همچو آستانهاى كه اين دو بزرگوار كه هر دو /اقامه عدل/ براى اقامه عدل هستند. سيدالشهدا سلامالله عليه كه همه عمرش را و همه زندگيش را براى رفع منكر و جلوگيرى از حكومت ظلم و جلوگيرى از مفاسدى كه حكومتها در دنيا ايجاد كردند، تمام عمرش را صرف اين كرد و تمام زندگيش را صرف اين كرد كه اين حكومت، حكومت جور بسته بشود و از بين برود. معروف در كار باشد، منكرات از بين بروند. حضرت صاحب سلامالله عليه و ارواحنا فداه هم كه تشريف مىآورند براى همين معناست. تمام انبيا كه قيام كردهاند در عالم طبيعت - حالا معانىشان كه، معارف غيبيهشان را خدا مىداند ما نمىدانيم، اما در عالم طبيعت - وقتى زندگى اينها را مىبينيم از اول مقابلهى با طاغوت بوده است. بنابراين معنا بوده و اين بايد سرمشق بشود از براى مسلمانها، كسانى كه واقعاً مسلمان هستند و واقعاً علاقهمند به اهل بيت عصمت هستند و به پيغمبر اسلام هستند و از هر مذهبى كه هستند، علاقهمند به آن مذهبشان هستند، بايد ببينند كه صاحب مذهب چه كرده است. موسى بن عمران چه كرد، در زندگيش چه كرد، حضرت ابراهيم در زندگيش چه كرد، تمام اينها قيام كردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه قيامشان اين معنا بود. ما سرمشق بايد بگيريم از اينها و ما بايد قيام كنيم در مقابل ظلم. مسلمان بايد در مقابل جورها، در مقابل ظلمها، در مقابل منكرات قيام كنند، همان طورى كه ملت شريف ايران بحمدالله قيام كرد و مىشود گفت كه اين انقلاب كه /در اين آيه/ در اين دعاى شريف واقع شده است يا مقلب القلوب ، در جوانهاى ما واقع شده است. اينها الان برگشتند از يك حالى به حال ديگرى و حال نويى پيدا كردهاند. و در اين ماه كه ماه شعبان است بايد ما توجه به اين معنا بكنيم كه ما بايد چه بكنيم، با اين طاغوتها بايد چه بكنيم؟ بايد همان طورى كه سيدالشهدا سلامالله عليه تمام حيثيت خودش، جان خودش را و بچههايش را، همه چيز را در صورتى كه مىدانست قضيه اين طور مىشود، كسى كه فرمايشات ايشان را از وقتى كه از مدينه بيرون آمدند و به مكه آمدند و از مكه آمدند بيرون حرفهاى ايشان را مىشنود همه را، مىبيند كه ايشان متوجه بوده است كه چه دارد مىكند، اين جور نبود كه آمده است ببيند كه، بلكه آمده بود حكومت هم مىخواست بگيرد، اصلاً براى اين معنا آمده بود و اين يك فخرى است و آنهايى كه خيال مىكنند كه حضرت سيدالشهدا براى حكومت نيامده، خير. اينها براى حكومت آمدند، براى اين كه بايد حكومت دست مثل سيدالشهدا باشد، مثل كسانى كه شيعه سيدالشهدا هستند باشد. اصل قيام انبياء از اول تا آخر اين بوده است. در طبيعت قيام انبياء - قيام مسلحانه يا غيرمسلحانه - در مقابل همه كسانى كه به جور داشتند مردم را از بين مىبردند باشد.
و ما امروز مبتلاى به اين معنا هستيم، مسلمانها مبتلاى به اين معنا هستند، مسلمانها مىبينند كه اين دولتهاى بزرگ، اين قدرتهاى بزرگ و اين كسانى كه اذناب آنها هستند، كسانى كه فرمانبر آنها هستند الان با مسلمين، با مردم، با مستضعفين، حتى با آن كسانى كه مال خودشان است چه مىكنند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 191
تمام اينها ظاهر مىگويند كه ما اقامه عدل مىخواهيم بكنيم، اما چه عدلى؟ عدل امريكايى، عدل امريكايى يعنى چه؟ يعنى هر كس خاضع به من شد، آن يك چيزى است كه ما /بايد/ او را قبولش داريم، هر كس منافع مملكتش را به ما داد ما او را قبول داريم! از آن ور شوروى هم همين است، همه اين قدرتهاى بزرگ اين طورى هستند و ما بايد در مقابل تمام اينها بايستيم، همان طورى كه جوانهاى ما بحمدالله الان در جبههها اين پيروزىها را، اين پيروزىهاى بزرگ را به دست آوردند، بايد تا آخر اين مطلب باشد، بايد هيچ درش سستى نشود تا وقتى كه انشاءالله علم را به دست صاحب علم بدهند. بنابراين عيد نوروز ما، يك عيد نوروزى است كه در يك وقتى واقع شده است كه حجت بر ماست و او اين است كه زندگى سيدالشهدا، زندگى حضرت صاحب سلامالله عليه، زندگى همه انبياء عالم، همه انبياء از اول، از آدم تا حالا همهشان اين معنا بوده است كه در مقابل جور حكومت عدل را مىخواستند درست كنند /حكومت/ و مع الاسف به قدرى به گوش ما خواندند، به قدرى به گوش ملت ما خواندند، به گوش ملتهاى ضعيف خواندند كه حكومت به شما چكار دارد، شما برو نمازت را بخوان، شما مسجدت را برو، همين! البته، ما اگر فقط مسجد برويم و دعا بكنيم و بعد هم دعا به عرض بكنم كه آن بزرگان چه بكنيم، همه با ما خوب مىشوند! اما وظيفه اين است كه ما برويم مسجد بنشينيم دعا بخوانيم يا وظيفه اين است كه ما بايد قيام بكنيم؟ وظيفه اين است كه ما همه بايد همه چيز خودمان را در راه اسلام فدا بكنيم، چنانچه اولياى ما اين كار را كردند. و امروز شما مىبينيد كه اين صدام را كه - بحمدالله - سيلى خورده است و الان محو اين سيلى است، الان نمىفهمد دارد چه مىكند. شما ببينيد كه اين همه پيروزىاى كه واقع شده، اصلاً اين انكار مىكند كه اين جا چيزى واقع شده، اين نمىفهمد كه فردا اين خبرنگارها، اين خارجىها مىآيند مىروند آن جا مىبينند چه خبر است. اين يك همچو حيوانى است كه مملكت خودش را، افراد خودش را، اشخاصى كه مربوط به خودش هستند آنها را بمباران مىكند، بمباران شيميايى مىكند كه بايد پاسدارهاى ما به داد آنها برسند.
من بايد تشكر كنم از اين ملت، اين ملت شريف خودمان و خصوصاً از اين كسانى كه در جبههها مشغول هستند يا پشت جبههها مشغول به اين هستند كه آنها را كمك كنند، ما بايد تشكر كنيم از اينها و خصوصاً از اين جوانهايى كه همه چيزشان را در راه اسلام دادند. شما ملاحظه مىكنيد كه اشخاصى مىآيند اين جا، همه چيزشان را كانه دادند، معذلك مىگويند كاش كه ما يك بچه كوچكى كه داريم بزرگ بشود، برود جنگ بكند، اينها حجت بر ما هست، اينها حجت بر آن اشخاصى هست كه تو خانه نشستند و نق مىزنند، تو خانه نشستند و به مردم تزريق مىكنند كه نه، نرويد جايى، خدا انشاءالله بيدار كند اينها را، خداوند انشاءالله اشخاصى را كه مخالفت مىكنند يا از روى عمد يا از روى - عرض مىكنم - نفهمى مخالفت مىكنند، اينها را بيدار كند و اينها را در اين سال نو تجديد كند. و خداوند انشاءالله اين اسراى ما را، اين كسانى كه محبوب ما هستند، محبوب ملت ما هستند، اين معلولين را، اين اسرا را و اين تمام كسانى كه در آن جا در بند هستند، همه اينها را خداوند انشاءالله آزاد كند و ما را هم به وظيفه خودمان آشنا كند. و اى كاش كسى مىآمد و اين ادعيه ائمه عليهمالسلام
صحيفه نور ج 20 صفحه 192
را ترجمه مىكرد، اين را شرح مىكرد، اين ادعيه خيلى محتاج به شرح است. و ما اگر اين ادعيه را بتوانيم يك اشخاص عارفى، عارف صحيح، دلسوخته پيدا بشود كه اينها را براى مردم تشريح بكند، همه چيز در اينها هست، در عين حالى كه دعاست. شما ادعيه حضرت سجاد را مىبينيد، دعاست اما چه مىكند در اين دعا! هم معنويات هست، هم قضيه حكومت هست، همه چيز هست، هم از بين بردن حكومت ظلم است، چنانچه سيره همه ائمه عليهمالسلام بر اين بوده و ما به قدرى در گوشمان خواندند كه بابا برويد سراغ كارتان، كار نداشته باشيد به حكومت، كه حتى اشخاص كه آگاه هم بودند، اينها هم بازى خورده بودند. من بعضى از اشخاصى كه ازشان هيچ توقع نداشتم، در سابق چيز بودند، از همين امور چيزى بودند، داخل در اين مسائل ما بودند، لكن معذلك، اينها مىگفتند آخر ما چكار داريم به اين كار، حالا آنها مىخواهند اين كار را بكنند، اين كار آنهاست، ما كار ديگر داشته باشيم. اين يك همچو چيزى بود كه ما را بازى داده بودند و مردم الان بايد بدانند كه هر مطلبى را كه اين خارجىها مىگويند تمام مطالب اين خارجىها براى گول زدن ماهاست، گول زدن همه ماست. كسانى هم كه تابع آنها هستند مطالبى مىگويند، براى اين است كه ما را باز به دامن آنها بيندازند. و ما بايد بيدار باشيم و هشيار باشيم و هيچ وقت لغزش پيدا نكنيم. خداوند انشاءالله اين ملت را بيدار كند و بيدارتر. خداوند انشاءالله مردم ما را به سلامت، عزت برساند، به مقاصد خودشان، كه آن مقصد، مقصد اسلام است و كوتاه كردن دست تمام كسانى كه ظالم هستند. انشاءالله خداوند اين عيد را بر همه ما، بر همه مسلمين، بر همه مستضعفين مبارك كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 193
تاريخ: 11/1/67
پيام به مناسبت انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى هستيم. گمان نمىكنم كه نقش و اهميت انتخابات و مجلس شوراى اسلامى بر كسى پوشيده باشد. بحمدالله هر چه از عمر با بركت انقلاب شكوهمند اسلامى ما مىگذرد، مردم مسلمان و متعهد كشورمان به اهميت حضور و نقش تعيين كننده خود در تمامى صحنههاى انقلاب آشناتر مىشوند و راز دوام و بقا و استحكام قيام الهى خود را بهتر كشف مىنمايند.
هم اكنون با توجه به آگاهى و شعور بالاى سياسى مردم خداجوى ايران، شايد ضرورتى به يادآورى اهميت شركت در انتخابات نباشد، ولى براى احتياط در اداى تكليف شرعى سياسى خود، نكاتى را متذكر مىشوم:
1 - از آغاز انقلاب تاكنون يكى از اهداف شوم و پليدى كه همواره مورد توجه استكبار جهانى و نوكران خارجى و داخلى آنان بوده است، دور كردن مردم از صحنههاى انقلاب و گسستن پيوندهاى پولادين آنان با آرمانهاى اجتماعى - سياسى اسلام بوده است كه در راه تحقق آن به انواع حيلهها و ترفندهاى گوناگون متوسل شدهاند كه بحمدالله سرشان به سنگ خورده است و ملت پيروز و سرافراز ايران با نمايش قدرت عظيم خود در حوادث گوناگون انقلاب، اين حقيقت و واقعيت را به اثبات رسانيده و نشان دادهاند كه از درياى خروشان وحدت و انسجام آنان چيزى كم نشده و نخواهد شد و جهانخواران انشاءالله تا ابد حسرت گسستن اتحاد مقدس مردم ما را به گور خواهند برد.
بعيد به نظر نمىرسد كه در اين روزها يكى از اهداف شرارتهاى اخير صداميان در تهديد و ارعاب و ادامه بمبارانها و موشك باران مناطق مسكونى، علاوه بر سرپوش نهادن بر شكستهاى پياپى خود در صحنههاى نبرد، رسيدن به اين هدف باشد كه حضور مردم را تحتالشعاع اين جنايات قرار دهند. از هم اكنون همه بايد مطمئن باشيم كه رسانههاى استكبارى از عدم حضور مردم در صحنه انتخابات سخنها خواهند گفت و با تحليلهاى موذيانه و القائات توأم با تهديد و ارعاب تلاش خواهند نمود ذهنها را به مسائل ديگر معطوف نمايند، غافل از آن كه امت اسلامى ايران سالهاست نشان دادهاند كه از اين هياهوها نمىترسند و مقاوم و استوار در مقابل تمام ابرقدرتها و قدرتها مىايستند و با يارى خداوند متعال ملت شريف ايران با حضور گسترده خود، انتخابات را در موعد مقرر و با
صحيفه نور ج 20 صفحه 194
قدرت و قاطعيت برگزار مىكنند و مطمئناً در زير موشك و بمب هم اگر قرار بگيرند، به پاى صندوقها مىروند و به تكليف شرعى - الهى خود عمل خواهند نمود.
و اين جانب تحت هر شرايطى در انتخابات شركت مىكنم و انشاءالله دنيا خواهد ديد كه مردم عزيز ايران چگونه حماسه حضور گذشته خويش را در سراسر ميهن اسلامى تكرار خواهند كرد.
2 - همان طور كه بارها گفتهام مردم در انتخابات آزادند و احتياج به قيم ندارند و هيچ فرد و يا گروه و دستهاى حق تحميل فرد و يا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ايران كه با درايت و رشد سياسى خود جمهورى اسلامى و ارزشهاى والاى آن و حاكميت قوانين خدا را پذيرفتهاند و به اين بيعت و اين پيمان بزرگ وفادار ماندهاند، مسلم قدرت تشخيص و انتخاب كانديداى اصلح را دارند. البته مشورت در كارها از دستورات اسلامى است و مردم با متعهدين و معتمدين خويش مشورت نمايند و افراد و گروهها و روحانيون در حد تذكرات قبلى در حوزه خود مىتوانند كانديدا معرفى نمايند، ولى هيچ كس نبايد توقع داشته باشد كه ديگران اظهارنظر و اظهار وجود نكنند.
در هر حال مردم با بصيرت و درايت و تحقيق كانديداهايى را شناسايى كرده و به سوابق و روحيات و خصوصيات دينى - سياسى نامزدهاى انتخاباتى توجه نمايند. مردم شجاع ايران با دقت تمام به نمايندگانى رأى دهند كه متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤوليت كنند و طعم تلخ فقر را چشيده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمين، اسلام مستضعفين، اسلام رنجديدگان تاريخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاكطينتان عارف و در يك كلمه، مدافع اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - باشند و افرادى را كه طرفدار اسلام سرمايهدارى، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بىدرد، اسلام منافقين، اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان و در يك كلمه، اسلام آمريكايى هستند، طرد نموده و به مردم معرفى نمايند و از آن جا كه مجلس خانه همه مردم و اميد مستضعفين است، در شرايط كنونى نبايد كسى انتظار داشته باشد كه حتماً نمايندگان بايد از گروه و صنف خاصى باشند. بايد توجه داشت كه هنوز خيلى از مسائل وجود دارد كه به نفع محرومين بايد حل و فصل شود و تميز بين كسانى كه در تفكر خود، خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار دادهاند، با ديگران كار مشكلى نيست.
3 - نصيحتى است از پدرى پير به تمامى نامزدهاى مجلس شوراى اسلامى كه سعى كنيد تبليغات انتخاباتى شما در چهارچوب تعاليم و اخلاق عاليه اسلام انجام شود و از كارهايى كه با شؤون اسلام منافات دارد، جلوگيرى گردد. بايد توجه داشت كه هدف از انتخاب در نهايت، حفظ اسلام است. اگر در تبليغات، حريم مسائل اسلامى رعايت نشود، چگونه منتخب حافظ اسلام مىشود. بايد سعى شود تا خداى ناكرده به كسى توهين نگردد و در صورتى كه رقيب انتخاباتى به مجلس راه يافت، به دوستى و برادرى - كه چيزى شيرينتر از آن نيست - لطمهاى نخورد.
ملت شهيدپرور ايران بدانند اين روزها روز امتحان الهى است، روز پرخاش عليه كسانى است كه با اسلام كينه ديرينه دارند، روز انتقام از كفر و نفاق است، روز فداكارى است، امروز روز
صحيفه نور ج 20 صفحه 195
عاشوراى حسينى است، امروز ايران كربلاست، حسينيان آماده باشيد: جهزوا انفسكم بالصلاح و السلاح . نهراسيد كه نمىهراسيد، كمربندهاتان را محكم كنيد. اى آزادگان و احرار به پا خيزيد! قدرتهاى بزرگ شرق و غرب مىخواهند شما را در زير چكمهها و چنگالهاى كثيف و خونين خود خرد كنند كه حتى آخ هم نگوييد. امروز روز مقاومت است، چنان بر صدام و امريكا و استكبار غرب سيلى زنيد كه برق آن چشمان استكبار شرق را كور كند. امروز روز درنگ نيست، امروز روز صيقل انسانيت انسانهاست، روز جنگ است، روز احقاق حق است و حق را بايد گرفت و انتظار آن كه جهانخواران ما را يارى كنند بىحاصل است. امروز روز حضور در حجله جهاد و شهادت و ميدان نبرد است، روز نشاط عاشقان خداست، روز جشن و سرور عارفان الهى است، امروز روز نغمهسرايى فرشتگان در ستايش انسانهاى مجاهد ماست. درنگ امروز، فرداى اسارت بارى را به دنبال دارد. امروز بايد لباس محبت دنيا را از تن بيرون نمود و زره جهاد و مقاومت پوشيد و در افق طليعه فجر تا ظهور شمس به پيش تاخت و ضامن بقاى خون شهيدان بود.
فرزندانم! دشمن در بمباران شيميايى مناطق مسكونى، نهايت قساوت و درندگى خود را نشان داده است و با حمله شيميايى به مردم بىدفاع عراق حتى پايههاى حمايت حاميان خود را سست نموده است. به سوى جبههها هجوم بريد تا ضربات پى در پى شما توان و امان او را بگيرد كه انشاءالله پيروز خواهيد شد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 196
تاريخ: 14/1/67
بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤولين وزارت پست و تلگراف به مناسبت نيمه شعبان
بعضىها انتظار فرج را به اين مىدانند كه در مسجد بنشينند و دعا كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيد انشاءالله بر همه مسلمين جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما مبارك باد. آنچه كه امروز مىخواهم به عرضتان برسانم برداشتهايى كه از انتظار فرج برداشته شده است، بعضىاش را من عرض مىكنم. بعضىها انتظار فرج را به اين مىدانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان سلامالله عليه را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند بلكه بعضى از آنها را كه من سابقاً مىشناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلامالله عليه بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مىكردند و نهى از منكر هم مىكردند و امر به معروف هم مىكردند لكن همين، ديگر غير از اين كارى /را/ ازشان نمىآمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند نبودند. يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مىگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مىگذرد، بر ملتها چه مىگذرد، بر ملت ما چه مىگذرد، به اين چيزها ما كار نداشته باشيم. ما تكليفهاى خودمان را عمل مىكنيم، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاءالله درست مىكنند. ديگر ما تكليفى نداريم، تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آنچه در دنيا مىگذرد يا در مملكت خودمان مىگذرد نداشته باشيم. اينها هم يك دستهاى، مردمى بودند كه صالح بودند.
آيا خلاف قرآن نيست كه ما ديگر معصيت كنيم تا حضرت صاحب بيايد؟
يك دستهاى مىگفتند كه خوب! بايد عالم پرمعصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهى از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مىخواهند بكنند، گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.
يك دستهاى از اين بالاتر بودند مىگفتند بايد دامن زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت سلامالله عليه تشريف بياورند. اين هم يك دستهاى بودند كه البته در بين اين دسته منحرفهايى هم بودند، اشخاص سادهلوح هم بودند، منحرفهايى هم بودند كه براى
صحيفه نور ج 20 صفحه 197
مقاصدى به اين دامن مىزدند.
يك دسته ديگرى بودند كه مىگفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهايى كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعض رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات كه هر كس علم بلند كند علم مهدى، به عنوان مهدويت بلند كند. حالا ما فرض مىكنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين نيست كه ما تكليفمان ديگر ساقط است. يعنى خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم /تا پيغمبر بيايد/ تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب كه تشريف مىآورند براى چى مىآيند؟ براى اين كه گسترش بدهند عدالت را، براى اين كه حكومت را تقويت كنند، براى اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اين كه حضرت بيايند، حضرت بيايند چه مىكنند؟ حضرت مىآيند مىخواهند همين كارها را بكنند. الان ديگر ما هيچ تكليفى نداريم؟ ديگر بشر تكليفى ندارد بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد! به حسب رأى اين جمعيت كه بعضىشان بازيگرند و بعضىشان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم دعا كنيم به صدام، هر كسى نفرين به صدام كند خلاف امر كرده است، براى اين كه حضرت ديرآيند! و هر كسى دعا كند به صدام /اين/ براى اين كه اين فساد زياد مىكند، ما بايد دعاگوى آمريكا باشيم و دعاگوى شوروى باشيم و دعاگوى اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اين كه اينها عالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند، همان كارى كه ما مىكنيم و ما دعا مىكنيم كه ظلم و جور باشد، حضرت مىخواهد همين را برش دارند. ما اگر دستمان مىرسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم، تكليف شرعى ماست منتها ما نمىتوانيم. اينى كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مىكند از عدالت، نه شما دست برداريد از اين تكليفتان، نه اين كه شما ديگر تلكيف نداريد.
آنى كه مىگويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود
ما تكليف داريم كه، اينى كه مىگويد حكومت لازم نيست معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر مىكند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنى كه مىگويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود، همه هم را بكشند، همه به هم ظلم بكنند براى اين كه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براى اين كه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياستى اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماهارا كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كارى بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 198
اما مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده. همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملتها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيتهاى دنيا كه سياست كار شماها نيست برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است بدهيد به دست امپراطورها. خوب! آنها از خدا مىخواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت و به دست ظلمه، دست آمريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد! اين يك حرف ابلهانه است منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص كافر را، اينها را بازى دادند و گفتند شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد در مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد چكار داريد به اين كارها.
اينهايى كه مىگويند كه هر علمى بلند بشود /و هر حكومتى/ خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين بر خلاف انتظار فرج است، اينها نمىفهمند چى دارند مىگويند. اينها تزريق كردند بهشان كه اين حرفها را بزنند، نمىدانند دارند چى چى مىگويند. حكومت نبودن يعنى اين كه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مىكرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مىزديم براى اين كه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد، اين گونه روايت قابل عمل نيست و اين نفهمها نمىدانند دارند چى مىگويند، هر حكومتى باشد حكومت چيز است. بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفتهاند كه خوب با اين وضعى كه هست، الان در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم /ديگر/ غلط است اين حرف ها، چيزى نيست ديگر حالا، حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند! شراب خانهها همه بازند و عرض مىكنم كه جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد. آن جا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست! نمىشود! باطل است! اينها يك چيزهايى است كه...(5) اگر دست سياست در كار نبود ابلهانه بود، لكن آنها نمىفهمند دارند چى مىكنند، آنها مىخواهند ما را كنار بزنند.
بايد كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلامالله عليه
حالا البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمىتوانيم بكنيم، اگر مىتوانستيم مىكرديم اما چون نمىتوانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، تكليفمان است. /قرآن و/ ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمىتوانيم بكنيم، چون نمىتوانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه
صحيفه نور ج 20 صفحه 199
كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت سلامالله عليه. در هر صورت اين مصيبتهايى است كه به وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زدند براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين و باورشان هم آمده است خيلىها، شايد الان هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد و زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب باطل است. يعنى هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مىكنيم تا حضرت بيايد.
انشاءالله خداوند اصلاح كند اينها را و اميدواريم كه خداوند اين روز را بر همه ما، بر همه شما مبارك كند و دست ظالمها را كوتاه كند و قدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سركوب كردن اين ظالمها.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 201
تاريخ: 20/1/67
پاسخ امام خمينى به نامه دكتر ولايتى در مورد انتشار اخبار و اظهارنظرهايى كه اصول سياست خارجى كشور در آنها مراعات نمىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى دكتر ولايتى وزير محترم امور خارجه
من جناب عالى را مردى متدين و دلسوز انقلاب مىدانم و شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه بايد تحمل انتقاد را - چه حق و چه ناحق - داشته باشيم. جو باز سياسى ايران انقلابى، بىتجربگى بعضى از مسؤولان، سبقت در رساندن سريع هر موضوعى به جامعه گرچه به ضرر مردم باشد، نه تنها كار وزارت امور خارجه را مشكل مىكند، كه در بعضى اوقات روى سياستهاى داخلى هم اثر نامطلوب مىگذارد. اين جانب به شما و تمامى خادمين به اسلام و ايران دعا مىكنم. اميدوارم چون گذشته در خدمتتان تنها خدا را منظور داريد. از خداوند متعال توفيق جناب عالى و ساير خدمتگزاران به اسلام را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 202
تاريخ: 22/1/67
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير ارشاد اسلامى و سرپرست سازمان حج و اوقاف و امور خيريه
بسم الله الرحمن الرحيم
امسال انشاءالله يكصد و پنجاه هزار نفر از ايران به حج مىروند و حجاج به وظيفه خود كه برائت از مشركين و آمريكا و اسرائيل است عمل مىكنند. ممكن نيست حجاج ما به حج بروند و دست به تظاهرات عليه استكبار جهانى نزنند. اصولاً برائت از مشركين از وظايف سياسى حج است و بدون آن، حج ما، حج نيست. آل سعود بدانند اگر غير از اين عمل كنند، در مقابل تمام مسلمين دنيا ايستادهاند و اگر صحيح و درست عمل كنند به نفع خودشان است.(6)
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 204
تاريخ: .../2/67
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آقاى محمد على انصارى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على انصارى دامت افاضاته
جناب عالى كه فردى متدين و آگاه مىباشيد، به عنوان نماينده اين جانب با دو نفر از طرف شوراى محترم نگهبان و دو نفر از طرف وزير محترم كشور موظف مىباشيد تا به موارد ذيل عمل نموده و كار انتخابات تهران را به پايان برسانيد.
1 - آقايان بايد تمام تلاش خود را بنمايند تا انتخابات مرحله دوم در روز قدس صورت گيرد و مجلس سوم در وقت مقرر تشكيل گردد.
2 - هيأت نظارت شوراى محترم نگهبان موظف است كه از ابتدا تعداد صندوقهايى را كه از آنها شكايت شده است، مشخص نمايند.
3 - وزارت كشور موظف است تمامى صندوق هاى مورد شكايت را هم امروز به شوراى محترم نگهبان منتقل گرداند.
4 - وزارت كشور مىتواند افرادى را در موقع شمارش آرا بر سر صندوقها بگمارد تا براى هيچ كس هيچ شبههاى پيش نيايد.
5 - آرا نسبت به همه كانديداها شمارش شود نه كانديداهاى خاص. مسؤوليت حفظ صندوقهاى منتقل شده با شوراى نگهبان است. جناب عالى موظف مى باشيد تا مسائل را به اين جانب گزارش نماييد تا قوه قضاييه يا هر كس كه در راه پيشبرد كارها مانع ايجاد مىكنند، قاطعانه برخورد نمايد. خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد و از كيد شيطان نفس نجات دهد. والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 206
تاريخ 3/2/67
پاسخ امام خمينى به نامه حجت الاسلام حاج سيد احمد آقا در مورد گزارش رسيدگى به شكايات صندوقهاى انتخابات نمايندگان مجلس
بسمه تعالى
طبق آنچه ذكر شده است، بايد عمل شود و مسامحه جايز نيست. انشاءالله تعالى موفق و مؤيد باشند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 207
تاريخ 12/2/67
فرمان امام خمينى به اعضاى شوراى نگهبان در مورد انتخابات
بسمه تعالى
اعضاى محترم شوراى نگهبان دامت افاضاتهم
با توجه به گزارشات مختلف و نيز رسيدگى و گزارش نماينده اين جانب در امر انتخابات، صحت آن محرز و آن را اعلام نماييد تا انتخابات در موعد مقرر (روز قدس) انجام گيرد و تصميم نهايى در مورد صندوقها و آرا با رأى اكثريت نمايندگان محترم شوراى نگهبان و وزير محترم كشور و نماينده اين جانب است. و كسانى كه احتياط يا وسوسه در امر انتخابات مى كنند، بهتر است كمال احتياط را براى حفظ حيثيت جمهورى اسلامى و اسلام نمايند.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 208
تاريخ: 17/2/67
متن حكم امام خمينى به تيمسار سهرابى
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار سرتيپ اسماعيل سهرابى
از زحمات شما در دوران رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران تشكر و قدردانى مىشود. شايسته است كه با توجه به تجارب و معلوماتتان در امور نظامى از وجود جناب عالى در مشاورت نظامى شوراى عالى پشتيبانى جنگ استفاده به عمل آيد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 209
تاريخ: 17/2/67
انتصاب سرهنگ ستاد على شهبازى به رياست مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
سركار سرهنگ ستاد على شهبازى
با توجه به شايستگى و تعهد دينى و انقلابىاى كه از شما گزارش شده است، به درجه سرتيپى مفتخر و به رياست ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مىگرديد.
توفيق شما را در خدمت به اسلام و نظام جمهورى اسلامى از خداوند متعال مسألت مىنمايم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 210
تاريخ: 27/2/67
بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤولين كشورى و لشكرى و مردم حزب الله به مناسبت عيد سعيد فطر
ضيافت الهى همهاش ترك است، ترك شهوات
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً من بايد از ملت ايران، بعد از اين كه تبريك عيد را عرض مىكنم، تشكر كنم كه در صحنهها خصوصاً در صحنه انتخابات خوب حاضر شدند و در عين حالى كه همه دستها در اين بود كه اين انتخابات به طور شايسته و آرام عمل نشود، بحمدالله عمل شد و خداوند عيد مبارك را بر همه مبارك كند.
چيزى كه من مىخواهم عرض كنم، راجع به يك فقره از اين خطبهاى است كه رسول اكرم در ماه رمضان فرمودهاند. يك جمله از او اين است كه خداوند شماها را مهمان كرده است، دعوت كرده است شما را به ضيافت، شماها در ماه مبارك مهمان خدا هستيد. مهماندار خداست و مخلوق مهمان او است. البته اين ضيافت نسبت به اولياء كمل الهى به آن نحوى نيست كه ما تخيل كنيم يا دست ما به او برسد. ما بايد حساب كنيم ببينيم كه اين ضيافت چى بوده است و ما چقدر راه يافتيم به اين ضيافت. در عين حالى كه همه عالم تحت رحمت الهى است و هر چه هست رحمت اوست و رحمت او به همه چيز واسعه است لكن باب ضيافت يك باب ديگر است، دعوت به ضيافت يك مسأله ديگرى است. اين ضيافت، همهاش ترك است. ترك شهوات از قبيل خوردنىها، نوشيدنىها و جهات ديگرى كه شهوات انسان اقتضا مى كند. خداوند دعوت كرده است ما را به اين كه شما بايد وارد بشويد در اين ميهمانخانه و اين ضيافت هم جز ترك، چيزى نيست. ترك هواها، ترك خودىها، ترك منىها، منيتها، اينها همه در اين ميهمانخانه است و ما بايد حساب كنيم ببينيم كه آيا وارد شديم در اين ميهمانخانه يا اصلاً وارد نشديم، را همان دادند به اين ضيافتخانه يا نه، استفاده كرديم از اين ضيافت الهى يا نه. البته حساب امثال من با كرامالكاتبين است اما من به شما آقايان و هر كس كه اين كلمات مىرسد و خصوصاً طبقه جوان عرض مىكنم كه آيا در اين مهمانخانه رفتيد؟ استفاده كرديد؟ از شهوات خصوصاً شهوات معنوى چشم پوشيديد؟ يا اين كه مثل من هستيد؟
عيد مال كسى است كه در اين ضيافت راه يافته باشد
جوانها متوجه باشند كه در جوانى مىشود اصلاح كرد انسان خودش را، هر مقدار انسان
صحيفه نور ج 20 صفحه 211
سنش زيادتر مىشود، اقبالش به دنيا بيشتر مىشود. جوانها نزديكترند به ملكوت پيرها هر چه مىگذرد، هر چه بر عمرشان مىگذرد، هى اضافه مىشود يك چيزهايى كه آنها را از خدا دور مىكند. شماها در فكر باشيد كه /از اين ضيافت/ اگر از اين ضيافت درست بيرون آمديد آن وقت عيد داريد. عيد مال كسى است كه در اين ضيافت راه يافته باشد، استفاده كرده باشد از اين ضيافت. همان طورى كه شهوات ظاهرى را بايد ترك بكند، از شهوات باطنى كه بالاترين سد راه است براى انسان بايد از اينها جلوگيرى كند. تمام اين مفاسدى كه در عالم حاصل مىشود، براى اين است كه در اين ضيافت وارد نشدهاند يا اگر وارد شدهاند استفاده نكردهاند. خطاب به همه مردم است، همه دعوت شديد به ضيافتالله، همه مهمان خدا هستيد و مهمانى به ترك است. اگر ذرهاى هواى نفس در انسان باشد، اين به مهمانى وارد نشده است يا اگر وارد شده است استفاده نكرده است. تمام اين جار و جنجالهايى كه در دنيا مىبينيد براى اين است كه استفاده از اين ضيافت نكردهاند، در اين مهمانى وارد نشدهاند، دعوت خدا را قبول نكردهاند.
كوشش كنيد كه اين دعوت را لبيك بگوييد، راه به شما بدهند در اين جا و اگر چنانچه راه يافتيد مسائل حل است. اين كه مسائل ما حل نمىشود، براى اين كه در ضيافت خدا وارد نشديم، در ماه رمضان اصلاً وارد نشديم، يك ترك اكل و شربى كرديم لكن آن كه بايد بشود نشده است. اگر چنانچه هواهاى نفسانى بگذارد، انسان به حسب فطرت الهى است، فطرت فطرتالله است، همه هم توجه دارند به او، لكن اين توجه به دنيا كه توجه ثانوى است و اعوجاجى است، اين جلوگيرى مىكند از آن مسائلى كه بايد باشد. اگر مىبينيد در دنيا جنگ و جدال است و در بين شما هم خداى نخواسته نمونهاش هست، بدانيد كه در اين ضيافت وارد نشديد، ماه رمضان را ادارك نكرديد، اقبال كرده است به شما ماه رمضان. اقبل عليكم شهرالله اما شما او را ردش كرديد، پس زديد.
دشمنها هميشه دنبال اين هستند كه ما را از داخل بپوسانند
در انتخابات در عين حالى كه بايد گفت انتخابات خوبى گذشت لكن شياطينى مىخواستند كه يك تخم نفاق بكارند. در جاهاى ديگر وقتى انتخابات مىشود، حزبها و دستهاى خارجى مردم را مىكشند طرف خودشان و مردم را بازى مىدهند، صحبتهايى مىكنند كه همهاش براى اغفال مردم است. در انتخابات در عين حالى كه بسيار خوب انجام گرفت لكن دستهايى مىخواست ايجاد اختلاف كند، دو دستگى ايجاد كند و حال آن كه موفق نشدند بحمدالله. بايد شما متوجه باشيد به اين كه دشمنها هميشه دنبال اين هستند كه ما را از داخل... ما را بپوسانند در داخل و اگر در اين ضيافت وارد شده باشيد دشمنها دستشان كوتاه خواهد شد. وقتى حقيقت اين ضيافت را انسان مىبيند، مىبيند كه اگر انسان وارد اين ضيافت بشود، تمام اختلافات در دنيا حل مىشود. شياطين دنبال اين
صحيفه نور ج 20 صفحه 212
هستند كه ايجاد اختلاف كنند، دودستگى بگويند هست، لكن بحمدالله ملت ما و خصوصاً روحانيت ما اشخاصى هستند كه چهرهشان نورانى است و در اين ماه مبارك هم در اين ضيافت انشاءالله وارد شدهاند و آثارش هم بعد ظاهر مىشود كه همه با هم هستند، دو جبهه نيست.
اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد اين ناقص است
البته دو تفكر هست بايد هم باشد، دو رأى هست بايد هم باشد، سليقههاى مختلف بايد باشد لكن سليقههاى مختلف اسباب اين نمىشود كه انسان با هم خوب نباشد. من عرض كردم مثل طلبهها كه با هم مباحثه مىكنند، آن وقتى كه مباحثه مىكردند جار و جنجال جورى بود كه انسان خيال مىكرد دشمن هم هستند، وقتى مباحثه تمام مىشد نشستند به دوستى كردن و انس. اگر در يك ملتى اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است. اگر در يك مجلسى اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصى است. اختلاف بايد باشد، اختلاف سليقه، اختلاف رأى، مباحثه، جار و جنجال اينها بايد باشد لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم دشمن هم. بايد دو دسته باشيم در عين حالى كه اختلاف داريم، دوست هم باشيم. اگر در اين ماه مبارك، در اين ضيافت وارد شديم بايد بعد از ماه مبارك تا مدتها آثارش باقى باشد.
ماه مبارك به منزله، يك /چيزى است/ ساعتى است كه كوكش بكنند و خودكار تا مدتى كه اين كوك است باشد. اين ماه مبارك بايد اين جور باشد كه مردم را تا ماه مبارك ديگر حفظ كند، بعد ماه مبارك ديگر بيايد از سر گرفته بشود و اين براى اين است كه بايد ما در اين ضيافت وارد شده باشيم و من اميدوارم كه وارد شده باشيم و همه آقايان با سلامت، صحت و خوشى اين سال را بگذرانند.
هر روزى كه بر اهل معصيت بگذرد جهنمشان بدتر و داغتر مىشود
و من عقيدهام است بهترين دعا از براى امثال رئيس جمهورى امريكا و نوكرهاى او مثل صدام، بهترين دعاها دعاى اين است كه خدا مرگشان بدهد، اين دعا براى آنهاست. اگر مىخواهيد نفرين كنيد بگوييد خدا حفظشان كند. براى اين كه هر روزى كه بر امثال اينها مىگذرد، جهنمشان بدتر مىشود. جهنم مراتبش مثل خود مراتب انسان لايتناهاست. هر روزى كه بر اهل معصيت بگذرد، جهنمشان بدتر و داغتر مىشود. پس دعاى براى اينها اگر بخواهيد بكنيد اين است كه خداوند اينها را مرگ بدهد تا اين كه اين جهنم به آن سختى نباشد برايشان و خداوند انشاءالله ما را هم بيدار كند، متوجه كند، متوجه كند كه ما چند روزى بيشتر نيستيم، منتها من زودتر و شما هم دنبالش ديگر، بعد از صد سال ديگر از اين بساط خبرى نيست. اينها همه گذراست و از بين مىرود، آن چيزى كه باقى مىماند حركات خود انسان است. آن چيزى كه به انسان جهنم را مىرساند يا بهشت را مىرساند خود انسان است، از خارج نيست. انسان كه مرد شروع مىشود به يك عالم ديگرى كه خود انسان تهيه كرده، از خارج چيزى نمىآيد، هر چه هست از خود انسان است. كوشش كنيد كه انشاءالله اصلاح
صحيفه نور ج 20 صفحه 213
بكنيد در اين روز، در اين وقت، در اين سالها خودتان را و خداوند انشاءالله به شما و همه اهالى اين كشور سلامت عنايت كند و همه شما انشاءالله در جوار خداى تبارك و تعالى و با دعاى حضرت صاحب سلامالله عليه و ارواحنا فداه همه شما انشاءالله موفق و مويد و به آرزوهاى صحيحى كه داريد كه آرزوى همه رسيدن به خداست و خودش هم نمىداند، همه توجهشان به اوست و خدا پردهها را بردارد تا همه ببينيم او را.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 214
تاريخ: 7/3/67
پيام به مناسبت آغاز كار سومين دوره مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
از عنايت و توجه ذات مقدس حق تعالى سپاسگزاريم كه بار ديگر ملت شريف و عزيز ايران را به اداى يكى از بزرگترين فرايض سياسى و اجتماعى خود مفتخر نمود. و در اوج شرارت شيطان بزرگ و اذناب پليد او عليه انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران، توفيق بيعت مجدد با ميثاقهاى ازلى خود را به آنان كرامت فرمود. و به رغم بدخواهان، انتخابات سومين دوره مجلس شوراى اسلامى با صحت و سلامت و در موعد برگزار گرديد، كه بحمدالله امروز ما شاهد افتتاح سومين دوره مجلس شوراى اسلامى هستيم. و من ضرورتى به ذكر حوادث زمان انتخابات و نيز حماسههاى مردم عزيزمان در اين مورد نمىبينم و همچنين اهميت و نقش مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان در نظام كشور اسلامى ايران بر كسى پوشيده نيست. و انشاءالله نمايندگان محترم مجلس، سنگينى بار مسؤوليت و رسالت خود را در اين امر خطير احساس كرده و مىكنند و به خوبى دريافتهاند كه نظام و مردم از آنان چه انتظارى دارند، كه بايد گفت مجموعه خواستهها و انتظارات اسلامى مردم از مجلس، رفع گرفتارىها و محروميتها و دگرگونى در نظام پر پيچ و خم ادارى كشور، از انتظارات بحقى است كه بايد آنها را جدى گرفت. و نمايندگان محترم مجلس قبل از پرداختن به لوايح و تبصرهها و مواد غيرضرورى به فكر مسائل اصلى و كليدى كشور باشند و بر اساس اسلام عزيز در كميسيونها با طرح قوانين و لوايح به سمتى حركت كنند كه مشكلات اساسى كشور مرتفع و سياستهاى زيربنايى كشور در امور فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى و سياسى در راستاى كمك به محرومين و رفع استضعاف، مدون و به مورد اجرا درآيد.
و امروز كشور و نظام و مديريت آن همچون گذشته نياز به شجاعت در حل مسائل و چه بسا وسوسهها ما را از رسيدن به اهداف بزرگترى كه در پيش رو و در نظر داريم محروم كند، كه اميدوارم اين مجلس با هماهنگى و همدلى نمايندگان و نيز با همسويى و ارتباط قوى با مجريان و كارشناسان و همچنين با استفاده از نظريات و مشورت با شوراى محترم نگهبان، بتواند گامهاى بلندى در حل معضلات محرومين و پابرهنهها بردارد و در تنگناها و موانع، از قدرت و قاطعيت و سرعت عمل مجمع تشخيص مصلحت كه پشتوانه عظيم و بابركت و پر ثمرى براى كشور ماست، بهرهمند شود.
و اما چيزى كه از همه اينها مهمتر است، اين كه چه آنهايى كه به مجلس راه يافتهاند و خادم
صحيفه نور ج 20 صفحه 215
منتخب شدهاند و چه آنها كه به وظيفه خود عمل نمودهاند ولى به مجلس راه نيافتهاند و همچنين طرفداران هر دو گروه بايد بدانند كه همه اين امور اعتبارى و زودگذر است و همه در محضر حق هستيم و آنچه در صحيفه كردار ما ماندنى است اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگى ما مىشود، صفاى معنويت و ثمرات خلوص بندگى است، و ما هم نبايد خلوص عمل و جامعه اسلامى خودمان را به زنگار كدورتها و اختلافات آلوده كنيم و رقابتهاى گذشته انتخاباتى هم هرگز نبايد موجبات تفرقه و جدايى را فراهم نمايد.
و من احتمال مىدهم كه عوامل و دستهاى ناپاكى بخواهند از رقابتهاى انتخاباتى در رسيدن به آرزوهاى خود استفاده كنند و با طرح مسائل پوچ و بى معنا دلها را از يكديگر جدا سازند و يا با ترديد و ايجاد ذهنيتها، صحت و سلامت انتخابات و نهايتاً مشروعيت مجلس را زير سؤال برند، كه در اين شرايط همه آحاد ملت ايران و همه روحانيون و دستاندركاران كشور بايد در كنار هم و دست در دست هم به راه مقدس خود ادامه دهند. و صاحبان قلم و سخن و مطبوعات نيز به طور جد مواظب نوشتهها و گفتههاى خود باشند و نمايندگان مجلس نيز به عدالت و عطوفت با يكديگر برخورد كنند و به مسائل دامن نزنند و خصوصاً در اعتبارنامهها به مسائل شخصى و گروهى نپردازند و در نطقهاى قبل از دستور و غير آن به شخصيت و اعتبار نمايندگى مجلس توجه كنند و حرمت مجلس و نظام و اخلاق كريمه اسلامى را مقدم دارند و خلاصه كلام اين كه مجلس و نمايندگان بايد مويد وحدت و انسجام جامعه باشند و مسؤولين در كنار مردم و مردم همراه و پشتيبان مسؤولين به وظيفه خود عمل كنند و از بركات مادى و معنوى اتحاد مقدس خود بهرهمند شوند و از صحنهها كنار نروند، امروز شايد گناهى بالاتر از كنارهگيرى نباشد و هيچ عذر و بهانهاى براى ترك صحنه انقلاب پذيرفته نمىشود.
و مردم عزيز ايران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته به پشتيبانى مادى و معنوى خود از جبهههاى نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهيان نور را حمايت نمايند و همه آنان و رزمندگان عزيز بدانند كه در هر صورت پيروزى با ماست و ما به اين مسأله يا تمام وجود معتقديم و از آغاز جنگ تاكنون بارها عنايات حق را ديدهايم. و ملت بزرگ ايران مطمئن باشند كه از آن روزى كه در اين راه مقدس قدم نهادهاند، چيزى را از دست ندادهاند كه نگران حادثه باشند و ضررى نكردهاند كه از آن احساس غبن و پشيمانى كنند. همه سرمايههاى آنان در پيشگاه مقدس حق تعالى باقى مانده است.
البته كشورى همانند ايران كه درصدد تحقق اهداف بلند اسلامى است، ممكن است فرازها و نشيبهايى داشته باشد همان گونه كه در صدر اسلام نيز چنين بوده است ولى براى يك ملت بزرگ هيچ پيروزىاى بالاتر از تصميم و عزم و اراده استوار آنان براى رسيدن به حق نيست كه بحمدالله خداوند آن را به مردم كشور ايران عنايت نموده است و ما به يارى خدا و با همت و اراده پولادين مردم در برابر همه مشكلات خواهيم ايستاد و همان گونه كه به بركت ايمان و توكل مردم و رزمندگان به پيروزىهاى بزرگ و معجزهآسايى رسيدهايم و هر روز موفقيت و امتحان جديدى بوده است، بعد از اين نيز به راه خود ادامه مىدهيم.
صحيفه نور ج 20 صفحه 216
رزمندگان عزيز و دلاور ما اعم از ارتش و سپاه و بسيج با تكيه بر ايمان و سلاح و اميد به نصرت حق و با حمايت بى شائبه مردم، به نبرد و دفاع مقدس خود ادامه دهند و عزمها را جزم كنند و بر دشمن زبون بتازند و با همت خود افتخار نصرت و پيروزى را به ارمغان آورند كه سرنوشت جنگ در جبههها رقم مىخورد نه در ميدان مذاكرهها. و به يارى خداوند و دعاى خير حضرت بقيهالله ارواحنا فداه حرف آخرمان را با صداميان و جهانخواران در صحنه حماسه جهاد و شهادت مىزنيم و از خداوند نيز صبر و مدد مىطلبيم. خداوند يار و ناصر مجاهدان و رزمندگان ما باد.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 217
تاريخ: 12/3/67
انتصاب حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى به سمت جانشينى فرمانده كل قوا
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ على اكبرهاشمى رفسنجانى دامت افاضاته
با توجه به درگيرى روياروى آمريكاى جهانخوار عليه اسلام و ايران و هماهنگى غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامى و جلوگيرى از پيروزى اسلام، به پيشنهاد رئيس جمهور محترم جناب حجتالاسلام آقاى خامنهاى دامت افاضاته، جناب عالى را با تمام اختيارات به جانشينى فرماندهى كل قوا منصوب مىنمايم و جناب عالى موظف به اجراى دستورات ذيل مىباشيد:
1 - ايجاد ستاد فرماندهى كل تا تهيه زمينه وحدت كامل
2 - هماهنگى كامل ارتش، سپاه، بسيج و نيروهاى انتظامى در تمامى زمينههاى دفاع مقدس اسلام بديهى است انسجام و ادغام مورد قبول و صحيح ادارات و سازمانهاى مربوط و پشتيبانى كننده در هماهنگى نيروهاى مسلح، نقش اساسى را دارا خواهند بود.
3 - تمركز صنايع نظامى و تهيه مايحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امكانات تعميراتى، پشتيبانى، فنى، مهندسى، رزمى، آموزشى و تحقيقاتى و نيز بسيج همه امكانات و ابزار در جهت اهداف مشخص از سوى فرماندهى كل
4 - سعى در استفاده هر چه بهتر از امكانات و نيروها و جلوگيرى از به كار گرفتن امكانات مادى و معنوى در غير موارد ضرورى و در همين راستا حذف يا ادغام سازمانها و تشكيلات تكرارى و غير ضرورى
5 - تمركز امور تبليغى و فرهنگى نيروهاى مسلح در تمام زمينهها
6 - استفاده درست و قاطع از قوانين دادگاه نظامى در زمان جنگ و تنبيه متخلف در هر رده
7 - بهرهبردارى صحيح از كمكهاى مردمى در تمامى زمينهها قواى قواى مقننه و اجراييه و قضاييه موظفند تمامى امكانات وسياستهاى خود را جهت نيازهاى جنگ به كار گيرند.
از مردم عزيز ايران و نيروهاى نظامى و انتظامى مىخواهم تا با صبر و شكيبايى انقلابى و با قدرت و استقامت در مقابل توطئههاى استكبار جهانى ايستادگى نمايند و مطمئن باشند كه پيروزى از
صحيفه نور ج 20 صفحه 218
آن صابران است.
جهان امروز غرق در نامردمىها و حيلههاست و شما ياران اسلام در اوج قداست و شرافت مىباشيد. من به همه شما دعا مىكنم، خداوند يار و پشتيبان مبارزان راه خدا باد.
توفيق جناب عالى را از خداى تعالى مسألت دارم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 219
تاريخ: 17/3/67
پاسخ امام به نامه حجت الاسلام واعظ طبسى نماينده امام و توليت آستان قدس درباره حفظ اموال و موفوفات آستان قدس رضوى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى طبسى توليت آستان قدس رضوى دامت افاضاته
با سلام و آرزوى موفقيت بيشتر براى شما. زحمات و تحمل سختىهاى شما قبل از انقلاب تا به ثمر رسيدن آن و تلاشتان بعد از انقلاب براى تثبيت نظام نوپاى جمهورى اسلامى بر كسى پوشيده نيست. جناب عالى از چهرههاى درخشان مديريت و انقلاب اسلامى در ايران و بخصوص در استان خراسان مىباشيد.
تمامى مسؤولان نظام اسلامى از جمله جناب عالى بايد موانع را از سر راه برداشته و با صبر و تدبير بدانگونه كه رضاى خداست پيش روند. شما در راه حق و شيرين كمك به مستضعفين و محرومين از هيچ كوششى فروگذار ننموده و نخواهيد نمود. و چون گذشته توجه داشته باشيد كه بايد بدون كوچكترين گذشتى به موقوفات حضرت امام رضا عليهالسلام بدانگونه كه واقفين وقف كردهاند، عمل كنيد. من اميدوارم با هماهنگى شما و مسؤولان آن ديار مقدس، تمامى موقوفات ثامنالحجج عليهالسلام به طور جدى حفظ گردد و مسؤولان ذيربط بايد كمك لازم را در هر موردى كه لازم داشته باشيد، بنمايند تا به كمك همه مسؤولان به فقرا و مستمندان خدمات بيشترى گردد و رضاى خداوند تحصيل شود. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 220
تاريخ: 23/3/67
نامه امام خمينى خطاب به نخست وزير و وزيران
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى نخست وزير، آقايان وزرا ايدهمالله تعالى
مسألهاى را كه لازم ديدم تذكر بدهم، اين است كه قوام نظام اسلامى ايران بر اتحاد در روش و حركت در كليت سياست مورد قبول اسلام است. همگى بايد سعى كنيم هر حركتى اعم از سياسى، نظامى، اقتصادى و اجتماعى كه انجام مىدهيم، به آن كليت صدمه نزند. ترسيم كليت...از اصول اساسى قوانين اسلامى است كه هدايت فرد و جامعه را بر عهده دارد.
هر مسؤولى و هر متعهد به نظامى بايد سعى كند براى پيشبرد نظام در چهارچوب محدوده وظايفش عمل كند، كه در غير اين صورت احتمال پاشيدگى نظام جمهورى است. لذا اگر هر وزيرى دخالت در كار وزير ديگر نمايد كه حتى دخالت او باعث رشد كار گردد، مورد قبول نيست، چرا كه خروج از چهارچوب اختيارات ضررش بسيار بيشتر از رشد كار در نقطهاى ديگر است. روشن است كه مشورت و هماهنگى و همكارى مورد بحث نيست.
اين جانب گاهى به موضعگيرىهاى وزرا و نمايندگان در خارج از محدوده وظايفشان برخورد مىكنم كه متعجب مىشوم. از باب مسائل سياست خارجى كشور بر عهده وزير امور خارجه است. اگر آقايان اعتراضى دارند بايد برادرانه در هيأت دولت مطرح كنند. اگر به اعتراض جواب قانع كنندهاى داده شد، كه چه بهتر و الا وزير امور خارجه است كه در چهارچوب سياست ترسيمى از رهبرى نظام و يا مجلس، تصميم گيرنده است. اين شيوه پسنديدهاى نيست كه هر وزير و يا نمايندهاى هر چه دلش خواست در مجامع عمومى بگويد.
آقايان وزرا! من به شما و به نمايندگان محترم نصيحت مى كنم كه سياستهاى يكديگر را تضعيف و يا تخريب نكنيد، كه اگر وحدت روش و حركت در نظام نوپاى اسلامى صدمه ببيند، نتايجى كه دنياى استكبار از اين برخوردها مىگيرد، بسيار شكننده است. كارى نكنيم كه دنيا فكر كند نظام اسلامى ايران با اين اختلاف سليقهها و با اين ابراز اختلافها هيچ گاه راه ثبات را نخواهد پيمود. خداوند به تمامى شما توفيق خدمت به بندگان خوب خود را... ارزانى دهد.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 221
تاريخ: 4/4/67
انتصاب حجت الاسلام محمد يزدى به عضويت شوراى نگهبان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد يزدى دامت افاضاته
با تقدير از زحمات صادقانه جناب حجتالاسلام آقاى صافى دامت افاضاته طبق اصل 92 قانون اساسى، جناب عالى را كه از افراد متدين مورد وثوق و دردآشناى اسلام و انقلاب مىباشيد، به عنوان يكى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. توفيق بيشتر شما را در راه تأييد قوانين مورد رضايت خداوند و در جهت كمك به مستضعفين و محرومين جامعه اسلامى ايران خواستارم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 222
تاريخ: 13/4/67
پاسخ امام خمينى به پيام تسليت آيت الله منتظرى به مناسبت فاجعه سقوط هواپيماى مسافربرى توسط آمريكا
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آيتالله آقاى منتظرى دامت افاضاته
پيام جناب عالى تسكينى بود بر آلام تمامى كسانى كه از شيطان بزرگ، آمريكاى حيلهگر ضربه خوردهاند. مردم آزاده جهان هميشه از ابرقدرتها خصوصاً آمريكاى جنايتكار صدمه ديدهاند و تا عزم خود را براى رويارويى با كفر و شرك جهانى و آمريكاى سلطهگر جزم ننمايند، هر روز شاهد جنايتى تازه خواهند بود.
مردم شريف ايران بايد توجه كنند كه امروز، روز مبارزه و جنگيدن با تمام شياطينى است كه حقوق حقه تمامى پابرهنگان جهان را صرف عيش و نوش و تهيه سلاحهايى مىنمايند كه براى هميشه حاكم دنياى گرسنگان باشند.
جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائيل نيست. جنگ ما، جنگ با عربستان و شيوخ خليج فارس نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراكش نيست. جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهاى شرق و غرب نيست. جنگ ما، جنگ مكتب ماست عليه تمامى ظلم و جور. جنگ ما جنگ اسلام است عليه تمامى نابرابرىهاى دنياى سرمايهدارى و كمونيزم. جنگ ما جنگ پابرهنگى عليه خوش گذرانىهاى مرفهين و حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى است. اين جنگ سلاح نمى شناسد، اين جنگ محصور در مرز و بوم نيست، اين جنگ خانه و كاشانه و شكست و تلخى كمبود و فقر و گرسنگى نمى داند. اين جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهاى اعتقادى انقلابى عليه دنياى كثيف زور و پول و خوش گذرانى است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت عليه نامردمىهاست.
رزمندگان ما در دنياى پاك اعتقاد و در جهان ايمان تنفس مىكنند و مسلمين جهان هم كه مىدانند جنگ بين استكبار و اسلام است، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربههاى خود را بر همه كاخنشينان وارد مىكنند.
جناب عالى كه يكى از ذخاير اين انقلاب مىباشيد، با پشتيبانى از آقاى هاشمى وقت خود را مصروف در ساختن دنيايى از كرامت و بزرگوارى نماييد. و مردم شريف ايران نيز بداند كه اين روزها دستهاى ناپاك شرق و غرب براى هدم اسلام و مسلمين در يكديگر گره خورده است، بايد نگذاريم
صحيفه نور ج 20 صفحه 223
كه تلاش فرزندان انقلابى مان در جبههها از بين برود. براى برپايى احكام اسلام عزيز دست اتحاد به يكديگر داده، محكم و استوار تا پيروزى اسلام حركت كنيم.
مسؤولين نظام بايد تمامى هم خود را در خدمت جنگ صرف كنند. اين روزها بايد تلاش كنيم تا تحولى عظيم در تمامى مسائلى كه مربوط به جنگ است به وجود آوريم. بايد همه براى جنگى تمام عيار عليه آمريكا و اذنابش به سوى جبهه رو كنيم. امروز ترديد به هر شكلى خيانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خيانت به رسولالله صلى الله عليه و آله و سلم است. اين جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنههاى نبرد، تقديم مىنمايم.
انفجار هواپيماى مسافربرى، زنگ خطرى است براى تمامى مسافرتهاى هوايى بايد با تمام وجود تلاش كنيم تا چنين صحنههاى دردناكى پيش نيايد.
اين جانب به تمامى بستگان اين فاجعه تسليت عرض نموده و خود را در غم و اندوه از دست دادن عزيزانشان شريك مىدانم. من به جناب عالى و تمام كسانى كه براى رسيدن به هدف مقدس پيروزى اسلام تلاش مىنماييد، دعا مىكنم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 242
و نوآورىها همراهى كنيد و روح استقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيله معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهيدهاند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجىها بت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گداصفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند، و به جاى اين كه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم، به هويت انسانى خود توجه كنند و روح توانايى و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرايط جنگ و محاصره توانستهايم آن همه هنرآفرينى و اختراعات و پيشرفتها داشته باشيم، انشاءالله در شرايط بهتر زمينه كافى براى رشد استعداد و تحقيقات را در همه امور فراهم مىسازيم. مبارزه علمى براى جوانان، زنده كردن روح جستجو و كشف واقعيتها و حقيقتهاست، و اما مبارزه علمى آنان در بهترين صحنههاى زندگى و جهاد و شهادت شكل گرفته است.
و نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقهام به جوانان عرض مىكنم، اين است كه در مسير ارزشها و معنويات از وجود روحانيت و علماء متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچگاه و تحت هيچ شرايطى خود را بى نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سختترين شرايط همواره با دلى پر از اميد و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسلها همت گماشتهاند و هميشه پيشتاز و سپر بلاى مردم بودهاند. بر بالاى دار رفتهاند و محروميتها چشيدهاند، زندانها رفتهاند و اسارتها و تبعيدها ديدهاند و بالاتر از همه آماج طعنها و تهمتها بودهاند، و در شرايطى كه بسيارى از روشنفكران در مبارزه با طاغوت به يأس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم برگرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نمودهاند. و هماكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع ديگر در كنار مردمند، و در هر حادثه غمبار و مصيبتآفرينى شهداء بزرگوارى را تقديم نمودهاند.
در هيچ كشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى - عليهمالسلام - و انقلاب اسلامى ايران سراغ نداريم كه رهبران انقلاب آن قدر آماج حملات و كينهها گردند، و اين به خاطر صداقت و امانتدارىاى است كه در وجود علماء متعهد اسلام متبلور است. مسؤوليتپذيرى در كشورى كه با محاصرهها و مشكلات اقتصادى و سياسى و نظامى مواجه است كار مشكلى است. البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براى فداكارىهاى بيشتر آماده كنند و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند، و جاى بسى سپاس و امتنان است كه ملت رشيد و دلاور ايران قدر خادمان واقعى خود را مىشناسند و فلسفه عشق و ارادت خود را به اين نهاد مقدس در يك كلمه خلاصه مىكند علما و روحانيون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقيده و هدف اسلامى ملت خيانت نكرده و نمى كنند، البته تذكر اين نكته لازم است كه در تمام نوشتهها و صحبتها هر وقت نام روحانيت را به ميان آوردهام و از آنان قدردانى نمودهام، مقصودم علماء پاك و متعهد و مبارز است، كه در هر قشرى
صحيفه نور ج 20 صفحه 243
ناپاك و غير متعهد وجود دارد و روحانيون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاك ديگر بيشتر است، و هميشه اين دسته از روحانيون مورد لعن و نفرين خدا و رسول و مردم بودهاند و ضربات اصلى را به اين انقلاب، روحانيون وابسته و مقدس ماب و دين فروش زدهاند و مىزنند و روحانيون متعهد ما همواره از اين بى فرهنگها متنفر و گريزان بودهاند.
من به صراحت مىگويم ملىگراها اگر بودند به راحتى در مشكلات و سختىها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مىكردند. و براى اين كه خود را از فشارهاى روزمره سياسى برهانند، همه كاسههاى صبر و مقاومت را يكجا مىشكستند و به همه ميثاقها و تعهدات ملى و ميهنى ادعايى خود پشت پا مىزدند. كسى تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمىدانيم ولى هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند! البته ما مطمئنيم كه در همين شرايط نيز آنها كه با روحانيت اصيل كينه ديرينه دارند و عقدهها و حسادتهاى خود را نمىتوانند پنهان سازند، آنان را به باد ناسزا گيرند. ولى در هر حال آن چيزى كه در سرنوشت روحانيت واقعى نيست، سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است كه اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعلههاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز اماننامه كفر و شرك را امضا نمىكنيم.
علما و روحانيون انشاءالله به همه ابعاد و جوانب مسؤوليت خود آشنا هستند ولى از باب تذكر و تأكيد عرض مىكنم امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان در فضاى آزاد كشور اسلامىمان احساس مىكنند كه مىتوانند انديشههاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بيان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان را بشنوند، و اگر بيراهه مىروند با بيانى آكنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهيد. و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نمىشود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را ناديده گرفت و فوراً انگ التقاط و انحراف بر نوشتههاشان زد و همه را يكباره به وادى ترديد و شك انداخت. اينها كه امروز اينگونه مسائل را عنوان مىكنند، مسلماً دلشان براى اسلام و هدايت مسلمانان مىطپد و الا داعى ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند. اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونهاى است كه خود فكر مىكنند، به جاى پرخاش و كنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد كنيد. اگر قبول هم نكردند مأيوس نشويد، در غير اين صورت خداى ناكرده به دام ليبرالها و ملىگراها و يا چپ و منافقين مىافتند و گناه اين كمتر از التقاط نيست. وقتى ما مىتوانيم به آينده كشور و آيندهسازان اميدوار شويم كه به آنان در مسائل گوناگون بها دهيم و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم و به همه شيوهها و اصولى كه منتهى به تعليم و تربيت صحيح آنان مىشود، احاطه داشته باشيم. فرهنگ دانشگاهها و مراكز غيرحوزهاى به صورتى است كه با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظرى و فلسفى، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد.
صحيفه نور ج 20 صفحه 244
نكته ديگر اين كه من اكثر موفقيتهاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مىدانم و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت. هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست، و هيچ وسيلهاى هم نمىتواند بدتر از دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند، چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزىهاى بى مورد مسير زهدگرايى آنان را منحرف سازند و گروهى نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفدارى از سرمايهدارى و سرمايهداران متهم نمايند. در اين شرايط حساس و سرنوشتسازى كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوء استفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد به شدت مواظب حركات خود بود، چه بسا افرادى از سازمانها و انجمنها و تشكيلات سياسى و غير آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند و حتى علاوه بر تأمين منافع خود روحانيت را رو در روى يكديگر قرار دهند. البته آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند، حمايت از محرومين و پابرهنههاست، چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهدهدار اين مسؤوليت بزرگ بدانيم و در تحقق آن اگر كوتاهى بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين كردهايم.
در خاتمه از پيشگاه مقدس پروردگار كه الطاف بيكران خود را بر اين ملت ارزانى داشته است تشكر و قدردانى مىكنم و از محضر مقدس بقيهالله - ارواحنا فداه - عاجزانه مىخواهيم كه ما را در مسير و هدفمان مدد و رهبرى فرمايد.
خداوند متعال به خانوادههاى شهدا صبر و اجر و به مجروحين و معلولين شفا عنايت فرمايد و اسرا و مفقودين را به وطن خويش بازگرداند، خداوندا! از تو مىخواهيم آنچه مصلحت اسلام و مسلمين است را براى ما مقدر فرمايى. انك قريب مجيب.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 245
تاريخ: 30/4/67
بيانات امام خمينى در ديدار با محسن رضايى فرمانده كل سپاه پاسداران
بسم الله الرحمن الرحيم
مسائل سياسى مربوط به جنگ را وزارت خارجه به عهده دارد، ولى مسائل جبههها را بايد نيروهاى نظامى و انتظامى و مردمى زير نظر ستاد فرماندهى كل قوا به عهده بگيرند.
همان طور كه قبلاً گفتيم ما با مردم خود با صداقت صحبت مىكنيم. ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحى پايدار فكر مىكنيم و اين به هيچ وجه تاكتيك نيست، ولى سلحشوران ارتش اسلام بايد خود را آماده كنند كه اگر دشمن دست به حملاتى زد، جواب مناسبى به آن بدهند.
فرزندان انقلابىام! توجه كنيد كه امروز روز حضور گسترده در جبهههاست، فكر نكنيد كه ديگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ايمان و جهاد كنيد، بر دشمن غدار رحم جايز نيست و اينها تمام حرفهايشان يك فريب است. ما خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه صدام معتقد به مجامع بينالمللى نيست و ما تا قبول قطعنامه از سوى عراق جواب دشمنان اسلام را در جبههها خواهيم داد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 247
تاريخ: 6/5/67
لوح دستخط امام خمينى به فرماندهان و خلبانان شجاع نيروى هوايى و هوانيروز
بسم الله الرحمن الرحيم
توسط تيمسار سرتيپ ستارى فرمانده محترم نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران و تيمسار سرتيپ دوم انصارى فرمانده هوانيروز ارتش جمهورى اسلامى ايران
خلبانان عزيز و قهرمان نيروى هوايى جمهورى اسلامى ايران و خلبانان دلير و شجاع هوانيروز
اينجانب از زحمات طاقت فرساى شما و تمامى افراد متعهد و دلسوزى كه به نحوى از انحاء در آمادگىهاى پروازها دست دارند، تشكر مىنمايم. شما در طول جنگ تحميلى بخصوص در شرايط حساس امروز از رزمندگان صحنههاى نبرد و ميهن اسلامى مان با تمام توان دفاع نموده و مىنماييد.
شجاعت شما دل تمامى ميهن دوستان و اسلام باوران را شاد كرده است. شما در صحنههاى سخت كارزار به دشمنان ميهن عزيزمان آموختيد كه ديگر خيال تعرض به كشورمان و مكتب حيات بخش هم ميهنانمان را ننمايند.
اينجانب دست يكايك شما را مىفشارم و از صميم جان به شما دعا مىكنم. خدا يار و نگهدارتان باد. به اميد پيروزى رزمندگان اسلام بر كفر جهانى.
و السلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 227
تاريخ: 29/4/67
پيام به مناسبت سالگرد كشتار خونين در مكه و قبول قطعنامه 598
بسم الله الرحمن الرحيم
لقد صدقالله رسوله الرءيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام انشاءالله امنين.
على رغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بىرحمانه حجاج بىدفاع و زايران مومن و موحد به وسيله نوكران آمريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق، نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته براى اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابراهيم عليهالسلام كه دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند در مسلخ عشق و در مناى رضايت حق جشن گرفتند، و بار ديگر آمريكا و آل سعود بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بى پناه ما كشتهها گرفتند و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بر پيكر نيمهجان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه كسانى و از چه گناهى؟ انتقام از كسانى كه از خانه خويش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از كسانى كه سالها كولهبار امانت و مبارزه را بر دوش كشيده بودند! انتقام از كسانى كه همچون ابراهيم عليهالسلام از بت شكنى برمى گشتند! شاه را شكسته بودند! شوروى و آمريكا را شكسته بودند! كفر و نفاق را خرد كرده بودند! همانها كه پس از طى آن همه راهها با فرياد: اذن فى الناس بالحج ياتوك رجالا . پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهيم را خوشحال كنند، به ميهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند. و عطش خويش را در زلال مناسك حج بر طرف نمايند و با توانى بيشتر مسؤوليت پذير گردند و در سير و صيرورت ابدى خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگى و دلبستگى به دنيا را از تن به در آورند. همانها كه براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده زر خريد آمريكا و شوروى نباشند كه زير بار هيچ كس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلى الله عليه و آله و سلم بگويند كه از مبارزه خسته نشدهاند و به خوبى مىدانند كه ابى سفيان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در كمين نشستهاند و با خود مىگويند: مگر هنوز لات و
صحيفه نور ج 20 صفحه 228
هبل در كعبهاند؟ آرى، خطرناك تر از آن بتها، اما در چهره و فريبى نو.
آنها مىدانند كه امروز حرم، حرم است اما نه براى ناس، كه براى آمريكا، و كسى كه به آمريكا لبيك نگويد و به خداى كعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زايرانى كه همه ذرات وجود و همه حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده است! و حقيقتاً مىرود تا فضاى كشور و زندگى خويش را با آواى دلنشين لبيك، اللهم لبيك معطر سازد.
آرى در منطق استكبار جهانى هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شرك خواهد شد، و مفتىها و مفتى زادگان اين نوادگان بلعم باعورا ها به قتل و كفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مىبايست آن شمشير كفر و نفاقى كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيره خواران بنى اميه عليهم لعنهالله براى نابودى و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام يعنى حضرت ابى عبدالله الحسين عليهالسلام و ياوران با وفاى او پنهان شده بود، مجدداً از لباس همان ميراث خواران بنى سفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين عليهالسلام را در آن هواى گرم، در كربلاى حجاز و در قتلگاه خرم پاره كند و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را خارجى و ملحد و مشرك و مهدورالدم معرفى كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند كه انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.
اما زايران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولت و حكومتهايشان به مكه سفر كردهاند، جاى دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يافت. آل سعود براى پرده پوشى جنايات هولناك سال گذشته خود و همچنين توجيه صدعن سبيلالله و منع حجاج ايرانى از ورود به حج، زايران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد، و آخوندهاى دربارى و مفتىهاى خود فروخته لعنهالله عليهم در كشورهاى اسلامى خصوصاً حجاز توسط رسانهها و مطبوعات دست به نمايشها و سخنرانىها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زايران در باره فهم و درك فلسفه واقعى حج و نيز پى بردن به ماجراى از پيش طراحى شده شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا، تنگ خواهند نمود و مسلم در چنين شرايطى رسالت زايران بسيار سنگين است. بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكردهاند، و حج با آن همه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بى حاصل و بى ثمر باقى مانده است.
يكى از وظايف بزرگ مسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند. چيزى كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيرهخواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است، اين
صحيفه نور ج 20 صفحه 229
است كه حج يك عبادت دست جمعى و يك سفر زيارتى سياحتى است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايهدارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چارهانديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومتهاى وابسته بشوراند، بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آن كه حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حركات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمى رسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود، حج پيامآور و ايجاد و بناى جامعهاى به دور از رذايل مادى و معنوى است، حج تجلى و تكرار همه صحنههاى عشقآفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست، و مناسك حج مناسك زندگى است و از آن جا كه جامعه امت اسلامى از هر نژاد و مليتى بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيوند خورد و يكى گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند مىشوند ولى انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند. از صدف اين دريا، گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت، ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد، كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است، و به همان اندازهاى كه آن كتاب زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرا آفرينش در دل خروارها خاك كج فكرىهاى ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگى و فلسفه زندگى ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتى كه ميليونها مسلمان هر سال به مكه مىروند و پا جاى پاى پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مىگذارند، ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهمالسلام كه بودند و چه كردند، هدفشان چه بود، از ما چه خواستهاند؟ گويى به تنها چيزى كه فكر نمى شود به همين است. مسلم حج بى روح و بى تحرك و قيام، حج بى برائت، حج بى وحدت و حجى كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست، خلاصه همه مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و باز گرداندن اين دو به صحنههاى زندگى شان كوشش كنند و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهاى صحيح و واقعى از فلسفه حج همه بافتهها و تافتههاى خرافاتى علماء دربارى را به دريا بريزند.
اما آنچه زايران عزيز بايد بدانند اين كه آمريكا و آل سعود حادثه مكه را يك مبارزه فرقهاى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده و ايران و رهبران آن را به عنوان كسانى كه هوس رسيدن به
صحيفه نور ج 20 صفحه 230
يك امپراطورى بزرگ را در سر مىپرورانند معرفى مىكنند، تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشههاى شوم جهانخواران بى خبرند، تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براى كسب آزادى ملتها و در مسير كسب قدرت سياسى مان و گسترش قلمرو جغرافياى حكومت اسلامى است. البته براى ما و همه انديشمندان و محققانى كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند، جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شريك غم و شادى مسلمانان مىداند، تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند، و يا بالاتر از آن، زايرانى را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفتهاند به لشكركشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم نمايند، و دليل و مدرك اين كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسؤولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند، آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بيگانه باشد، و اين گونه سفرها براى مسؤولين كشورى و لشكرى تعجبآور و توطئهانگيز مىشود، از نظر استكبار، مسؤولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بروند، آنها را به حج چه كار! دست نشاندگان آمريكا آتش زدن پرچم آمريكا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و آمريكا و اسرائيل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشتهاند و نيز مسؤولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى كردهاند.
واقعيت اين است كه دول استكبارى شرق و غرب و خصوصاً آمريكا و شوروى عملاً جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسى تقسيم كردهاند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرتها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملتها را امرى ضرورى و كاملاً توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خودساخته و بينالمللى مىدانند. اما در بخش قرنطينه سياسى كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانى شدهاند، هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد، همه قوانين و مقررات و فرمولها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظامهاى دست نشاندگان و در بر گيرنده منافع مستكبران خواهد بود و متأسفانه اكثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مىدانند، و منافع جهانخواران ايجاب مىكند كه هيچ كس حق گفتن كلمهاى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد. و از آن جا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبتهايى را كه حاكمان كشورشان بر آنها تحميل كردهاند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كمال آزادى بيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چارهاى بينديشند. لذا ما بر اين مطلب پافشارى و اصرار مىكنيم كه مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيلهاى براى رهايى خود استفاده نمايند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 232
حكومت آل سعود مسؤوليت كنترل زايران خانه خدا را به عهده گرفته است و اين جاست كه با اطمينان مىگوييم كه حادثه مكه جداى از سياست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نيست. ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادى انرژى متراكم جهان اسلام داشته و داريم، و به يارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى اين كار صورت خواهد گرفت. و انشاءالله روزى همه مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرتها و نوكران و جيرهخوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.
كشتار زايران خانه خدا توطئهاى براى حفظ سياستهاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى صلىالله عليه و آله و سلم است. و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.
پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و منارههاى تزييناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياستهاى غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشستهاند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقههاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زايران خانه خدا را فراموش مىكنند؟ مگر مسلمانان نمى بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بى شعور حوزههاى علمى و دانشگاهى اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايهداران بر مظلومين و پابرهنهها و در يك كلام اسلام آمريكايى را ترويج مىكنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكاى جهانخوار مىگذارند.
مسلمانان نمى دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و خادمالحرمين به اسرائيل اطمينان مىدهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمى بريم و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مىكنند. واقعاً چقدر بايد رابطه سران كشورهاى اسلامى با صهيونيستها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سران كشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائيل از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به يك چنين معامله كثيف سياسى و خودفروشى و وطن فروشى نمى شدند.
آيا اين حركات براى جهان اسلام شرمآور نيست؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمى باشد؟ آيا از مسلمانان كسى نيست تا بپاخيزد و اين همه ننگ و عار را تحمل نكند؟ راستى ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاى اسلامى احساسات يك ميليارد مسلمان را ناديده بگيرند و صحه بر آن همه فجايع صهيونيستها بگذارند و دوباره مصر و امثال آنان را به صحنه بياورند؟ حال، مسلمانان باور مىكنند كه زايران ايرانى براى اشغال خانه خدا و حرم پيامبر قيام كردهاند و مىخواستند كعبه را دزديده به قم ببرند؟ اگر مسلمانان جهان باور كردهاند كه سران آنها دشمنان واقعى آمريكا و شوروى و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مىكنند.
صحيفه نور ج 20 صفحه 232
البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجى و بينالملل اسلامى مان بارها اعلام نمودهايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم، حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعهطلبى و تفكر تشكيل امپراطورى بزرگ مىگذارند، از آن باكى نداريم و استقبال مىكنيم. ما در صدد خشكانيدن ريشههاى فاسد صهيونيزم، سرمايهدارى و كمونيزم در جهان هستيم، ما تصميم گرفتهايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ نظامهايى را كه بر اين سه پايه استوار گرديدهاند نابود كنيم و نظام اسلام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را در جهان استكبار ترويج نماييم، و دير يا زود ملتهاى در بند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باجخواهى و مصونيت كارگزاران آمريكايى حتى اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد جلوگيرى مىكنيم. انشاءالله ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج، اين منبر بزرگى كه بر بلنداى بام انسانيت بايد صداى مظلومان را به همه عالم منعكس سازد و آواى توحيد را طنين اندازد، صداى سازش با آمريكا و شوروى و كفر و شرك نواخته شود. و از خدا مىخواهيم كه اين قدرت را به ما ارزانى دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين كه از كليساهاى جهان نيز ناقوس مرگ آمريكا و شوروى را به صدا درآوريم. مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتى از اين برزخ بى انتهايى كه انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفريده است، احساس غرور و آزادى كنند و آواى آزادى و آزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخمهاى خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدى و تنفس در منطقه كفر به سر آمده است و گلستان ملتها رخ نموده است. و اميدوارم همه مسلمانان شكوفههاى آزادى و نسيم عطر بهارى و طراوت گلهاى محبت و عشق و چشمهسار زلال جوشش اراده خويش را نظاره كنند، همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكونى كه كارگزاران سياست آمريكا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيدهاند، به درآييم و به سوى دريايى كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم و پرده كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس آمريكا و آمريكازادهها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم.
مسلمانان تمامى كشورهاى جهان! از آن جا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شدهايد بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد، به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد كه عزت و حيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه، اراده است و پس از آن تصميم بر اين كه سيادت كفر و شرك جهانى خصوصاً آمريكا را بر خود حرام كنيد. ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است. دروازههاى مدينهالرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نمى شود، به سوى كعبه نماز مىگزاريم و به سوى كعبه مىميريم. و خدا را سپاس مىگزاريم كه در ميثاقمان با خداى كعبه پايدار ماندهايم و پايههاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهادهايم و منتظر هم نماندهايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كشورهاى اسلامى و
صحيفه نور ج 20 صفحه 233
غيراسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم، ما غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمىداريم. جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزاده جهان كه على رغم اختناق سياسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانسها و مصاحبهها و سخنرانىها، پرده از اسرار جنايت بار آمريكا و آل سعود برداشتند و مظلوميت ما را به دنيا نشان دادند تشكر مىنمايد. مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدم مىشود. و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثهاى را به وجود مىآورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگر آمريكا يك كشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً آمريكا را شكست، و الزاماً يكى از دو راه را انتخاب نمود: يا شهادت يا پيروزى، كه در مكتب ما هر دوى آنها پيروزى است كه انشاءالله خداوند قدرت شكستن چهارچوب سياستهاى حاكم و ظالم جهانخواران و نيز جسارت ايجاد داربستهايى بر محور كرامت انسانى را به همه مسلمين عطا فرمايد و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوكت همراهى نمايد.
بعضى افراد تا قبل از حادثه تلخ و شيرين حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين به خوبى درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال مىكردند كه در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است و اگر هم فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مىشود؟ و چه بسا افراد سادهدلى تصور مىكردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اين گونه مسائل سياسى را خواهد داشت، كه به مخالفان خود حتى بيش از اين هم اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايى خواهند داد، و دليل اين مدعا اجازه راهپيمايىهايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مىشود. ولى اين مسأله بايد روشن باشد كه آن گونه راهپيمايىها هيچ گونه ضررى براى ابرقدرت و قدرتها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد، راهپيمايىهاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سرسپردگان شوروى و آمريكا ختم مىشود، و درست به همين جهت است كه با كشتار دست جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مىشود، و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتى ساده دلان مىفهمند كه نبايد سر بر آستان شوروى و آمريكا نهاد. ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشاء تحولات بزرگى در جهان اسلام زمينه مناسبى براى ريشهكن شدن نظامهاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى نماها خواهد بود. و با اين كه بيشتر از يك سال از حماسه برائت از مشركان نگذشته است، عطر خونهاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصى نقاط عالم مشاهده مىكنيم. حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست، آيا دنيا تصور مىكند كه اين حماسه را چه كسانى سرودهاند و هم
صحيفه نور ج 20 صفحه 234
اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كردهاند كه بى محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيستها مقاومت مىكنند؟ آيا تنها آواى وطن گرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خودفروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مىريزد؟ اگر اين چنين بود، اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خوردهاند! شكى نيست كه اين آواى الله اكبر است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيتالمقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروى و اسرائيل گفت، و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز نثار خون و به رسم شهادت آرميد.آرى، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بنى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجره مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليتهاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعلههاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است. و حال آن كه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايههاى بالقوه انقلاب خود تلقى مىكنيم، و هم آنهايى كه با مركب خون طومار حمايت از ما را امضا مىكنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مىگويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنهها و مرفهين بى درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نمودهاند، مىبوسم و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچههاى آزادى و كمال نثار مىكنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مىكنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است، و قلبها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است، و شراره كينه انقلابىتان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مىدانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب، سختىها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كمدرآمد و خصوصاً اقشار كارمند و ادارى در تنگناى مسائل اقتصادى نيستند، ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مىكنند، مسأله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كردهاند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شريف ايران هميشه در مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است كه در اين جا مجال ذكر همه آنها نيست.
صحيفه نور ج 20 صفحه 235
آيا ملت دلاور ايران در مقابل جنايات متعدد آمريكا در خليج فارس اعم از حمايت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سكوهاى نفتى و كشتىها و قايقها و سرنگونى هواپيماى مسافربرى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت ايران در جنگ ديپلماسى شرق و غرب عليه خود و ايجاد بازىهاى سياسى مجامع بين المللى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت شجاع ايران در مقابل جنگ اقتصادى، تبليغاتى، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشك باران مناطق مسكونى و بمبارانهاى مكرر شيميايى عراق در ايران و حلبچه مقاومت نكرده است؟ آيا ملت عزيز ايران در مقابل توطئه منافقين و ليبرالها و زراندوزى و احتكار سرمايهداران و حيله مقدس مابان مقاومت نكرده است؟ آيا همه اين حوادث و جريانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ كه اگر نبود حضور مردم، هر يك از اين توطئهها مىتوانست به اصول نظام ضربه بزند كه خدا را سپاس مىگزاريم كه ملت ايران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل كند و صحنهها را ترك نگويد.
ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دريافتهاند كه مبارزه با رفاهطلبى سازگار نيست و آنها كه تصور مىكنند مبازره در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد، با الفباى مبارزه بيگانهاند. و آنهايى هم كه تصور مىكنند سرمايهداران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مىكنند، آب در هاون مىكوبند. بحث مبارزه و رفاه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقولهاى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند، و تتها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت، گردانندگان و بر پادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسؤولين نظام ايران انقلابى بايد بدانند كه عدهاى از خدابى خبر براى از بين بردن انقلاب، هر كس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فوراً او را كمونيست و التقاطى مىخوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد، بايد خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. آمريكا و استكبار در تمامى زمينهها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند. در حوزهها و دانشگاهها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كردهام، اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مىكنند، اينها با قيافههاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت، همه را بى دين معرفى مىكنند، بايد از شر اينها به خدا پناه بريم. و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مىكنند و اسلام آنها را اسلام آمريكايى معرفى مىنمايند، راهى بس خطرناك را مىپويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مىشود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.
امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ
صحيفه نور ج 20 صفحه 236
اسلامى رونق و زرق و برق كاخهاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد، امروز خمينى آغوش و سينه خويش را براى تبرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهاى دشمنان باز كرده است، و همچون همه عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مىكند. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمى شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادى مان، بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم، انشاءالله ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختىهاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مىكند، و چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر آمريكا فرود آمده است! چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت ايران سقوط اركان و كنگرههاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات آمريكا را در اين كشور شكسته است! و چه شيرينى بالاتر از اين كه مردم عزيزمان ريشههاى نفاق و ملى گرايى و التقاط را خشكانيدهاند! و انشاءالله شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفتهاند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نمودهاند، از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره بردهاند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين عليهالسلام!
اذناب آمريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسألهاى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنههاى نبرد مقايسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است، نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام، تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد، تمامى اينها خيالات باطل ملى گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است. ملى گراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بينالملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است، ما مىگوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم، ما تصميم داريم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجىام! و اى نيروهاى مردمى! هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.
پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آوردهاند كم نشده است. فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند، پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد. امروز روز هدايت نسلهاى آينده است، كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اين گونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته بود و فردا انشاءالله روز پيروزى جنود حق خواهد بود، ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم و به همين دليل طالب شهادتيم و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غير خدا نمى رويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم.
صحيفه نور ج 20 صفحه 237
همه مىدانند كه ما شروع كننده جنگ نبودهايم، ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كردهايم و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است، و استكبار از همه كمينگاههاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمايهداران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم، و حال آن كه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانههاى گرگ، منزل گرفتهايد. برخيزيد كه اين جا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم! سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! آمريكا و شوروى در كمين نشستهاند و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرات اين همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم داشت؟
امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى آمريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايى نمود. و اين جانب به نظامهاى آمريكايى و اروپايى اخطار مىكنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفتهايد از خليج فارس بيرون رويد، و هميشه اين گونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود، كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خليج فارس بفرستند.
به دولتها و حكومتهاى منطقه خصوصاً به عربستان و كويت مىگويم كه همه شما در ماجراجويىها و جناياتى كه آمريكا مىآفريند شريك جرم خواهيد بود، و ما تا به حال از اين كه همه منطقه در كام آتش و خون و بىثباتى كامل غوطهور نشود، دست به عملى نزدهايم، ولى حركات جنونآميز ريگان مطمئناً حوادث غير منتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مىكند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد بازندهايد، خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر آمريكا اين قدر ذليل و ناتوان نكنيد، اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.
بحمدالله از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچههاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است و مىرود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستكبران فرو ريزد. نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم، اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كى و تا كجا ما را تحمل مىكنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهى مان نمى شناسند، به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى دارند مگر اين كه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيستها و آمريكا و شوروى در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبىمان را لكهدار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياسى نفرت و كينهتوزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مىدهند و با دلسوزىهاى
صحيفه نور ج 20 صفحه 238
بى مورد و اعتراضهاى كودكانه مىگويند: جمهورى اسلامى سبب دشمنىها شده است و از چشم غرب و شرق و اياديشان افتاده است، كه چه خوب است اين سوال پاسخ داده شود كه ملتهاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران در چه زمانى نزد غربىها و شرقىها احترام و اعتبار داشتهاند كه امروز بى اعتبار شدهاند!
آرى اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهمالسلام را با دستهاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بىفرهنگ به رسميت بشناسند ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولى و قيم باشند ما جيرهخوار و حافظ منافع آنها، نه يك ايران با هويت ايرانى اسلامى بلكه ايرانى كه شناسنامهاش را آمريكا و شوروى صادر كند، ايرانى كه ارابه سياست آمريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى آمريكا و شوروى و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحتالحمايگى آنان خارج شده است كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مىكند. كنترل و حذف سلاحهاى مخرب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولى اين نيز يك فريب قديمى است و اين همان چيزى است كه اخيراً از گفتههاى سران آمريكا و شوروى و نوشتههاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنهها و محرومين در جهان مالكيتهاى بى حد و مرز سرمايهداران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنياى مادى اند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزشهاى معنوى قابل ذكر نمى باشند.
من به صراحت اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايهگذارى نمىكند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاهطلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامهريزى كنيم، ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مىكنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى كفر و شرك آشنا مىسازد.
و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسأله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و
صحيفه نور ج 20 صفحه 239
مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مىديدم ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلاً خوددارى مىكنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم، و خدا مىداند كه اگر نبود انگيزهاى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم، و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.
من در اين جا از همه فرزندان عزيزم در جبهههاى آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نمودهاند، تشكر و قدردانى مى كنم و همه ملت ايران را به هشيارى و صبر و مقاومت دعوت مىكنم. در آينده ممكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسأله را مطرح نمايند كه ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد! اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بى خبرند و نمى دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمهاى وارد نمى سازد. و ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مسلم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است! خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا مىداند كه راه و رسم شهادت كورشدنى نيست و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا! اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا! كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت، تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاى معظم شهدا و بعداً به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مىكنم. و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند، بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند.
آرى! ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت و فردا امتحان ديگرى است كه پيش مىآيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگترى را در پيش رو داريم، آنهايى كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر
صحيفه نور ج 20 صفحه 240
دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كردهاند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كردهاند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجدداً به همه مردم و مسؤولين عرض مىكنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند.
من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مىكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد، نگذاريد پيش كسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اكيداً به ملت عزيز ايران سفارش مىكنم كه هشيار و مراقب باشيد. قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران به معناى حل مسأله جنگ نيست، با اعلام اين تصميم حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است. ولى دورنماى حوادث را نمى توان به طور قطع و جدى پيش بينى نمود و هنوز دشمن از شرارتها دست بر نداشته است و چه بسا با بهانهجويىها به همان شيوههاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما بايد براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهيا باشيم و ملت ما هم نبايد فعلاً مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مىكنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه جنگ نيست، چه بسا دشمنان بخواهند با همين بهانهها حملات خود را دنبال كنند، نيروهاى نظامى ما هرگز نبايد از كيد و مكر دشمنان غافل بمانند، در هر شرايطى بايد بنيه دفاعى كشور در بهترين وضعيت باشد. مردم ما كه در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كردهاند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوهها و شكلهاى مختلف را جدىتر بدانند، و فعلاً چون گذشته تمامى نظاميان اعم از ارتش و سپاه و بسيج در جبههها براى دفاع در برابر شيطنت استكبار و عراق به مأموريتهاى خود ادامه دهند. در صورتى كه اين مرحله از حادثه انقلاب را با همان شكل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذارديم براى بعد از آن و سازندگى كشور و سياست كل نظام و انقلاب تذكراتى دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع كنونى به طور جد از همه گويندگان و دستاندركاران و مسؤولين كشور و مديران رسانهها و مطبوعات مىخواهم كه خود را از معركهها و معركهآفرينىها دور كنند و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشههاى تند نگردند و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.
دراين روزها ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند - كه هر چند اين مسأله به خودى خود يك ارزش بسيار زيباست - اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست. چه بسا آنهايى كه تا ديروز در برابر اين نظام جبههگيرى كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلحطلبى به ظاهر دم مىزدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مطرح نمايند و جيرهخواران استكبار همانها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملىگراهاى بى فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى
صحيفه نور ج 20 صفحه 241
عزت و افتخار مردم تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند كه انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشيارى جواب همه فتنهها را خواهد داد.
من باز مىگويم كه قبول اين مسأله براى من از زهر كشندهتر است ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم. و نكتهاى كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسؤولين كشور ايران به اتكاء خود تصميم گرفتهاند و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است.
مردم عزيز و شريف ايران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش مىدانم و شما مىدانيد كه من به شما عشق مىورزم و شما را مىشناسم، شما هم مرا مىشناسيد، در شرايط كنونى آنچه موجب امر شد، تكليف الهىام بود. شما مىدانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگيم، اما تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گذشتم و اگر آبرويى داشتهام با خدا معامله كردهام.
عزيزانم! شما مىدانيد كه تلاش كردهام كه راحتى خود را بر رضايت حق و راحتى شما مقدم ندارم. خداوندا! تو مىدانى كه ما سر سازش با كفر را نداريم. خداوندا! تو مىدانى كه استكبار و آمريكاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيهگاه ما تويى و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو كسى را نمى شناسيم و غير از تو نخواستهايم كه كسى را بشناسيم، ما را يارى كن كه تو بهترين يارى كنندگانى. خداوندا! تلخى اين روزها را به شيرينى فرج حضرت بقيهالله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسيدن به خودت جبران فرما.
فرزندان انقلابىام! اى كسانى كه لحظهاى حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد كه لحظهلحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مىگذرد. مىدانم كه به شما سخت گذرد ولى مگر به پدر پير شما سخت نمىگذرد؟ مىدانم كه شهات شيرينتر از عسل در پيش شماست، مگر براى اين خادمتان اين گونه نيست؟ ولى تحمل كنيد كه خدا با صابران است، بغض و كينه انقلابى تان را در سينهها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد كه پيروزى از آن شماست. و تأكيد مىكنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسؤولان آن نيستم. مسؤولين مورد اعتماد من مىباشند، آنها را از اين تصميمى كه گرفتهاند شماتت نكنيد كه براى آنان نيز چنين پيشنهادى سخت و ناگوار بوده است، كه انشاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد.
من در اين جا به جوانان عزيز كشورمان، به اين سرمايهها و ذخيرههاى عظيم الهى و به اين گلهاى معطر و نوشكفته جهان اسلام سفارش مىكنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگى خود را بدانيد و خودتان را براى يك مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسيدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده كنيد. و من به همه مسؤولين و دستاندركاران سفارش مىكنم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاء اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزشها
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 20 صفحه 249
تاريخ: 23/5/67
پاسخ امام خمينى به نامه يكى از خواهران طلبه و مادر يك شهيد
بسمه تعالى
فرزند عزيزم خانم حاجيه شمسى نورانى
نامه پراحساس شما را خواندم. از شما و افرادى مانند شما نمىدانم چگونه بايد قدردانى كرد. من كه در مقابل اين همه محبت و صفا غير از تشكر و دعا كارى نمىتوانم انجام بدهم.
دستبندت را برايت مىفرستم تا از جانب من هديهاى باشد براى تو و معادل آن را با نذر حقوق ششماههات را من خود به جبهه مىفرستم.
از قول من به فرزندان عزيزت، اين عزيزان ملت شريف ايران سلام گرمم را برسان. خدا يار و نگهدارت باد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور ج 20 صفحه 250
تاريخ: 8/6/67
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت
ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما اولاً تشكر مىكنيم از هيأت دولت و ملت ايران كه در اين ايام جنگ با اين كه خيلى تحت فشار بودند، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام كارها را به خوبى انجام دادند تا اين خار سر راه شكسته شد. و ما امروز بايد بعض مسائل را عرض كنيم؛ من جمله اين كه ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است، ما بايد حساب كنيم كه در حال جنگيم، براى اين كه دشمن ما - چه دشمنهاى بزرگ از قبيل آمريكا و شوروى و چه آنهايى كه اذناب آنها هستند از قبيل صدام و امثال اينها - اينها چون با اسلام مخالف هستند و ديدند كه اسلام امروز در دنيا يك قدرت بزرگى شده است در مقابل آنها، از اين جهت آنها دائماً مشغول نقشهكشى هستند و ما نبايد از اين مسأله غفلت كنيم. هم بايد مردم مهيا باشند، قواى مسلحه مهيا باشند، مردمى كه بايد به جبهه بروند و جبههها را پر كنند، تعقيب كنند اين مطلب را و سستى نكنند. دشمن ما دشمنى است كه رو نقشه، با نقشه كار مىكند.
قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند
الان ممكن است كه در ايران منتشر كند كه خوب! ديگر مسأله تمام شد و چه شد و مردم را سست كنند. و حال اين كه اين مسأله تمام نشده است، اينها هميشه دنبال اين هستند كه كارهاى خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملتها يا دولتها. در ايران چون نمىتوانند اين كار را بكنند، نه ملت با آنهاست نه دولت، از اين جهت يك راههاى ديگرى كه دارند دنبال مىكنند، از اين جهت ما بايد بيدار باشيم، جبههها بايد پر باشد، ما خودمان را در حال جنگ بدانيم. مىبينيد كه به هيچ چيز از امور اعتنا ندارند، امروز مىگويند جنگ، فردا همان جنگ را صلح مىكنند؛ باز فردا جنگ شروع مىكنند، از اين جهت قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند براى اين امر، اين يك مسأله است.
هيأت تشخيص مصلت بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند
مسأله ديگر اين مسأله بازسازى است كه بسيار مهم است. در بازسازى اگر بخواهد ملت سر خود كار بكند، فساد ايجاد مىشود؛ اگر بخواهد دولت مستقل اجرا كند، قدرت ندارد. بايد مردم
صحيفه نور ج 20 صفحه 251
همراهى كنند و هر چه قدرت دارند براى اين امر مهم به ميدان بياورند، لكن با نظارت دولت. و راجع به اين كه كجا مقدم، كجا مؤخر، اين بالاخره صحبت پيش مىآيد و آن طورى كه صلاح است اين است كه هيأت تشخيص مصلحت باشد مركب از سران كشور و نخست وزير و تشخيص بدهند، تشخيص مصلحت بدهند كه كجا بايد اول باشد، كجا بايد بعد باشد، وضعش بايد چه جور باشد، مردم خودشان داخل باشند لكن مستقل نباشند و دولت بايد به مردم مجال بدهد به اين كه در كارها داخل بشوند، و مردم هم بايد به دولت مجال بدهند كه با تأنى و نقشهكشى اين كار مهم را انجام بدهند، ممكن است دستهايى در كار باشند كه بخواهند در همين مقوله هم راجع به بازسازى هم شلوغ كنند و فساد ايجاد كنند، اين را بايد خيلى متوجه باشند و اين همان هيأت تشخيص مصلحت كه مركب از سران كشور است، آنها بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند. چنانچه حالا كه بعد از جنگ است مردم بايد در كارهاى تجارى آزاد باشند لكن با نظارت دولت كه يك وقت خداى نخواسته دوباره از آن چيزهايى كه از خارج مىآورند و آن چيزهاى فاسدى كه مىآورند دوباره شروع نكنند. دولت اجازه بدهد مردم از خارج چيز بياورند، تجارت كنند، لكن نظارت داشته باشد كه فساد ايجاد نشود. اين هم يك مطلبى است كه مهم است و بايد خيلى در آن چيز كرد.
نبايد توهم كنيم كه بايد همه كارها زودى درست بشود
و باز مسائلى هست كه تمامش مربوط به آن است كه ما بايد بيدار باشيم در اين امور، نبايد كه توهم كنيم كه بايد همه آن كارها زودى درست بشود. الان ممكن است كه يك عدهاى بيفتند توى مردم... اشخاصى كه مخالف با ما هستند، هستند، زيادند الان هم هستند كه خوب! جنگ تمام شد، يا الله زود تمام كنيد! مطلب يك مطلبى نيست كه به زودى تمام بشود، مطلبى است كه هشت سال كوبيدند، شهرهاى ما را از بين بردند، اين بايد اقلاً همان قدرى كه آنها كردند ما دنبال كنيم كه انشاءالله تا چند سال بتوانيم اين كار را انجام بدهيم. مردم ننشينند گوش كنند به حرف اشخاص كه زود بايد درست بشود، فوراً بايد همه چيز درست بشود. نه، نمىتوانند، مسألهاى است كه نمىشود اين را، هم در اين امر بايد خيلى دقيق باشند و هم در مهيا بودن راجع به جنگ.
و من اميدوارم كه خداوند تأييد كند شما را، همان طور كه تا حالا تأييد كرده است. ما تا حالا با تأييدات الهى پيش رفتيم، بنابراين كار مهم اتكال به خداى تبارك و تعالى است، تا حالا هر چه شده به دست او بوده، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستيم كه كارهايى كه ايشان مىگويد عمل كنيم. و شما هم متوجه به اين معنا باشيم كه اتكالتان را به خدا زياد كنيد و توجهتان را به خدا زياد كنيد. و ما چيزى نيستيم، ما هيچ هستيم، آن كه هست اوست و آن كه كار مىكند اوست. و من هم كه وظيفهام دعاست، من دعا مىكنم راجع به همه شما و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه به همه شما توفيق بدهد، به همه شما سلامت
صحيفه نور ج 20 صفحه 252
بدهد، به ملت ايران توفيق و سلامت بدهد. خداوند دشمنان اسلام را نابود كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page
-
بيست و يك
بيست و يك
menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 3
تاريخ: 8/6/67
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت
ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما اولا تشكر مىكنيم از هيات دولت و ملت ايران كه در اين ايام جنگ با اين كه خيلى تحت فشار بودند، با قدرت و با حفظ عظمت اسلام كارها را به خوبى انجام دادند تا اين خار سر راه شكسته شد. و ما امروز بايد بعض مسائل را عرض كنيم. من جمله اين كه ما نبايد حساب كنيم كه جنگ تمام شده است، ما بايد حساب كنيم كه در حال جنگيم، براى اين كه دشمن ما چه دشمنهاى بزرگ از قبيل امريكا و شوروى و چه آنهايى كه اذناب آنها هستند از قبيل صدام و امثال اينها اينها چون با اسلام مخالف هستند و ديدند كه اسلام امروز در دنيا يك قدرت بزرگى شده است در مقابل آنها، از اين جهت آنها دائماً مشغول نقشهكشى هستند و ما نبايد از اين مساله غفلت كنيم. هم بايد مردم مهيا باشند، قواى مسلحه مهيا باشند، مردمى كه بايد به جبهه بروند و جبههها را پر كنند، تعقيب كنند اين مطلب را و سستى نكنند. دشمن ما دشمنى است كه رو نقشه، با نقشه كار مىكند.
قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند
الان ممكن است كه در ايران منتشر كنند كه خوب! ديگر مساله تمام شد و چه شد و مردم را سست كنند. و حال اين كه اين مساله تمام نشده است، اينها هميشه دنبال اين هستند كه كارهاى خودشان را انجام بدهند ولو به دست ملتها يا دولتها. در ايران چون نمىتوانند اين كار را بكنند، نه ملت با آنهاست نه دولت، از اين جهت يك راههاى ديگرى كه دارند دنبال مىكنند، از اين جهت ما بايد بيدار باشيم، جبههها بايد پر باشد، ما خودمان را در حال جنگ بدانيم. مىبينيد كه به هيچ چيز از امور اعتنا ندارند، امروز مىگويند جنگ، فردا همان جنگ را صلح مىكنند. باز فردا جنگ شروع مىكنند، از اين جهت قواى مسلحه ما و ملت ما بايد مهيا باشند براى اين امر، اين يك مساله است.
هيات تشخيص مصلحت بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند
مساله ديگر اين مساله بازسازى است كه بسيار مهم است. در بازسازى اگر بخواهد ملت سرخود كار بكند، فساد ايجاد مىشود. اگر بخواهد دولت مستقل اجرا كند، قدرت ندارد. بايد مردم
صحيفه نور ج 21 صفحه 4
همراهى كنند و هر چه قدرت دارند براى اين امر مهم به ميدان بياورند، لكن با نظارت دولت. و راجع به اين كه كجا مقدم، كجا موخر، اين بالاخره صحبت پيش مىآيد و آن طورى كه صلاح است اين است كه هيات تشخيص مصلحت باشد مركب از سران كشور و نخست وزير و تشخيص بدهند، تشخيص مصلحت بدهند كه كجا بايد اول باشد، كجا بايد بعد باشد، وضعش بايد چه جور باشد، مردم خودشان داخل باشند لكن مستقل نباشند و دولت بايد به مردم مجال بدهد به اين كه در كارها داخل بشوند، و مردم هم بايد به دولت مجال بدهند كه با تأنى و نقشهكشى اين كار مهم را انجام بدهند. ممكن است دستهايى در كار باشند كه بخواهند در همين مقوله هم راجع به بازسازى هم شلوغ كنند و فساد ايجاد كنند، اين را بايد خيلى متوجه باشند و اين همان هيات تشخيص مصلحت كه مركب از سران كشور است، آنها بايد نظارت كنند در امور لكن مردم را هم شركت بدهند. چنانچه حالا كه بعد از جنگ است مردم بايد در كارهاى تجارى آزاد باشند لكن با نظارت دولت كه يك وقت خداى نخواسته دوباره از آن چيزهايى كه از خارج مىآوردند و آن چيزهاى فاسدى كه مىآوردند دوباره شروع نكنند. دولت اجازه بدهد مردم از خارج چيز بياورند، تجارت كنند، لكن نظارت داشته باشد كه فساد ايجاد نشود. اين هم يك مطلبى است كه مهم است و بايد خيلى در آن چيز كرد.
نبايد توهم كنيم كه بايد همه كارها زودى درست بشود و باز مسائلى هست كه تمامش مربوط به اين است كه ما بايد بيدار باشيم در اين امور، نبايد كه توهم كنيم كه بايد همه آن كارها زودى درست بشود. الان ممكن است كه يك عدهاى بيفتند توى مردم...* اشخاصى كه مخالف با ما هستند، هستند، زيادند الان هم هستند كه خوب! جنگ تمام شد، يا الله زود تمام كنيد! مطلب يك مطلبى نيست كه به زودى تمام بشود، مطلبى است كه هشت سال كوبيدند، شهرهاى ما را از بين بردند، اين بايد اقلاً همان قدرى كه آنها كردند ما دنبال كنيم كه انشاء الله تا چند سال بتوانيم اين كار را انجام بدهيم. مردم ننشينند گوش كنند به حرف اشخاص كه زود بايد درست بشود، فوراً بايد همه چيز درست بشود نه، نمىتوانند، مسالهاى است كه نمىشود اين را، هم در اين امر بايد خيلى دقيق باشند و هم در مهيا بودن راجع به جنگ.
و من اميدوارم كه خداوند تأييد كند شما را، همان طور كه تا حالاكرده است. ما تا حالا با تاييدات الهى پيش رفتيم، بنابراين كار مهم اتكال به خداى تبارك و تعالى است، تا حالا هر چه شده به دست او بوده، از حالا هم تا آخر به دست اوست و ما هم تابع هستيم كه كارهايى كه ايشان مىگويد عمل كنيم. و شما هم متوجه به اين معنا باشيد كه اتكالتان را به خدا زياد كنيد و توجهتان را به خدا زياد كنيد. و ما چيزى نيستيم، ما هيچ هستيم، آن كه هست اوست و آن كه كار مىكند اوست. و من هم كه وظيفهام دعاست، من دعا مىكنم راجع به همه شما و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه به همه شما توفيق
صحيفه نور ج 21 صفحه 5
بدهد، به همه شما سلامت بدهد، به ملت ايران توفيق و سلامت بدهد. خداوند دشمنان اسلام را نابود كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 7
تاريخ: 14/6/67
پيام امام خمينى خطاب به علما و مردم پاكستان به مناسبت اربعين شهادت علامه عارف حسين حسينى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پاكستان ايدهم الله تعالى
پيامها و تلگرافات تبريك و تسليت شما در رابطه با شهادت جناب حجت الاسلام آقاى سيد عارف حسين حسينى، اين يار وفادار اسلام و انقلاب و مدافع محرومان و مستضعفان و اين فرزند راستين سيد و سالار شهيدان حضرت ابى عبدالله الحسين عليهالسلام واصل گرديد. گرچه اين حادثه بزرگ قلوب مسلمانان و خصوصاً روحانيت متعهد اسلام را جريحهدار نمود ولى مسالهاى دور از انتظار ما و ملتهاى جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پاكستان كه خود طعم تلخ استعمار را چشيده است و با مبارزه و جهاد و شهادت استقلال خويش را به دست آورده است، نبود. درد آشنايان جوامع اسلامى، همانان كه با محرومان و پابرهنگان ميثاق خون بستهاند بايد توجه كنند كه در آغاز راه مبارزهاند و براى شكستن سدهاى استعمار و استثمار و رسيدن به اسلام ناب محمدى راه طولانى اى در پيش دارند و براى امثال علامه عارف حسين حسينى بشارتى بالاتر از اين نبوده است كه از محراب عبادت حق، عروج خونين «ارجعى الى ربك» خويش را نظاره كنند و جرعه وصل يار را از شهد شهادت بياشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد. بزرگترين فرق روحانيت و علماى متعهد اسلام با روحانى نماها در همين است كه علماى مبارز اسلام هميشه هدف تيرهاى زهرآگين جهانخواران بودهاند و اولين تيرهاى حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است. ولى روحانى نماها در كنف حمايت زرپرستان دنيا طلب، مروج باطل يا ثناگوى ظلمه و مويد آنان بودهاند. تا به حال يك آخوند دربارى يا يك روحانى وهابى را نديدهايم كه در برابر ظلم و شرك و كفر، خصوصاً در مقابل شوروى متجاوز و آمريكاى جهانخوار ايستاده باشد. همان گونه كه يك روحانى وارسته عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را نديدهايم كه براى يارى پابرهنگان زمين، لحظهاى آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان عليه كفر و شرك مبارزه نكرده باشد و عارف حسينى اين گونه بود. و ملتهاى اسلامى حتماً دليل اين واقعه را دريافتهاند كه چرا در ايران «مطهرى» ها و «بهشتى» ها و شهداى محراب و ساير روحانيون عزيز و در عراق «صدر» ها و «حكيم» ها و در لبنان «راغب حرب» ها و «كريم» ها و در پاكستان «عارف حسينى» ها و در تمامىكشورها روحانيون
صحيفه نور ج 21 صفحه 8
درد آشناى اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - هدف توطئه و ترور مىشوند.
ملت شريف و مسلمان پاكستان كه بحق ملتى انقلابى و وفادار به ارزشهاى اسلامى بودهاند و با ما رابطه ديرينه گرم انقلابى، عقيدتى و فرهنگى دارند، بايد تفكر اين شخصيت شهيد را زنده نگه دارند و نگذارند شيطان زادگان جلوى رشد اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم را بگيرند.
امروز استكبار شرق و غرب چون از رويارويى مستقيم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از ميان بردن شخصيتهاى دينى و سياسى را از يك طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام آمريكايى را از طرف ديگر به آزمايش گذاشتهاند. اى كاش همه تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروى به كشور مسلمان و قهرمان پرور افغانستان علنى و رودررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغين غاصبين را در هم مىشكستند. ولى راه مبارزه با اسلام آمريكايى از پيچيدگى خاصى برخوردار است كه تمامى زواياى آن بايد براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد كه متاسفانه هنوز براى بسيارى از ملتهاى اسلامى مرز بين اسلام آمريكايى و اسلام ناب محمدى و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمايهداران خدانشناس و مرفهين بى درد كاملاً مشخص نشده است. و روشن ساختن اين حقيقت كه ممكن نيست در يك مكتب و در يك آيين، دو تفكر متضاد و رودررو وجود داشته باشد، از واجبات سياسى بسيار مهمى است كه اگر اين كار توسط حوزههاى علميه صورت پذيرفته بود، به احتمال بسيار زياد سيد عزيز ما عارف حسينى در بين ما بود.
وظيفه همه علماست كه با روشن كردن اين دو تفكر، اسلام عزيز را از ايادى شرق و غرب نجات دهند. البته خون اين شهيدان عزيز تمامى خاك و خاشاكها را از مسير اعتلاى ارزشهاى معنوى ريشهكن مىسازد و همه مروجين باطل را به دريا مىريزد. ولى نبايد از اين مساله غفلت كنيم كه امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است، روز بيدار باش همه جهانخواران است. آن روزى كه استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب كرده بود و بر مركب مراد سوار بود، از خطر بزرگ و بالقوهاى به نام اسلام و قرآن سخن مىگفت. و اما امروز كه شوروى و آمريكا به دنبال انقلاب مقدس اسلامى ايران صدها ضربه سياسى، نظامى و فرهنگى خوردهاند و در همه جاى عالم زنگ خطر اسلام عليه منافع حياتى شان به صدا در آمده است، بايد با دقت تمام كيد و فريب استكبار شرق و غرب را شناخت و خنثى نمود.
ملتهاى مسلمان بايد اصل را بر دشمنى و فريب ابرقدرتها با خود بگذارند، مگر اين كه خلاف عينى و عملى آن را مشاهده و لمس و باور نمايند. ما به حبل ولايت خدا و پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام چنگ زدهايم و جداً بايد از هر آنچه غير رضايت آنان است، متنفر و بيگانه باشيم و از اين بيگانگى هم بر خود فخر و مباهات كنيم.
شهادت جناب حجت الاسلام آقاى سيد عارف حسين حسينى را به روحانيون متعهد اسلام و خانواده محترم اين شهيد و ملت مسلمان پاكستان تبريك و تسليت عرض نموده و به همه برادران و
صحيفه نور ج 21 صفحه 9
خواهران مسلمان خود در آن كشور اطمينان مىدهم كه ايران اسلامى در كنار شما و به عنوان يارى امين و سنگرى محكم از شرافت، استقلال، عزت و اعتبار اسلامىتان دفاع خواهد نمود.
اين جانب فرزند عزيزى را از دست دادهام. خداوند تعالى به همه ما توفيق تحمل مصايب و توان ادامه راه پرفروغ شهيدان را بيشتر از پيش كرامت فرمايد و توطئه و مكر ستمگران را به خودشان برگرداند و ملت پركرامت اسلام را در مسير جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد.
والسلام على عباد الله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 6
تاريخ: 13/6/67
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام خامنهاى رئيس جمهورى و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در مورد حدود تعزيرات شرعى و حكومتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنهاى دامت افاضاته
با اهداى سلام و دعاى خير براى اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت، در اين زمان كه بحمدالله تعالى كار جنگ بدين جا رسيده است، اين جانب حق تعزيرات حكومتى را لغو نمودم.
حدود تعزيرات، چه شرعى و چه حكومتى حق فقهاى جامع الشرايط است، ولى براى جلوگيرى از فساد لازم است مجمع تشخيص مصلحت، تشخيص مصالح را در اجرا و عدم اجرا داده و به نحوى كه مصلحت را تشخيص مىدهند عمل كنند. انشاءالله موفق باشيد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 11
تاريخ: 15/6/67
نامه امام خمينى در پى استعفاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى موسوى نخست وزير محترم
نامه استعفاى شما باعث تعجب شد، حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد لااقل من و يا مسوولين رده بالاى نظام را در جريان مىگذاشتيد. در زمانى كه مردم حزب الله براى يارى اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مىبرند، چه وقت گله و استعفا است!
شما در سنگر نخست وزيرى در چارچوب اسلام و قانون اساسى به خدمت خود ادامه دهيد، در صورتى كه نسبت به بعضى از وزرا به توافق نمىرسيد، چون گذشته عمل مىشود. اين حق قانونى مجلس است كه به هر وزيرى كه مايل بود راى دهد.
تعزيرات از اين پس در اختيار مجمع تشخيص مصلحت است كه اگر صلاح بداند به هر ميزان كه مايل باشد در اختيار دولت قرار خواهد داد. همه بايد به خدا پناه بريم و در مواقع عصبانيت دست به كارهايى نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند.
مردم ما از اين گونه مسايل در طول انقلاب زياد ديدهاند، اين حركات هيچ تاثيرى در خطوط اصيل و اساسى انقلاب اسلامى ايران نخواهد داشت. از آن جا كه من به شما علاقهمندم انشاءالله عندالملاقات مسايلى است كه گوشزد مىنمايم.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 15
تاريخ: 19/6/67
پاسخ به دو استفتاء در مورد شطرنج و خريد و فروش آلات موسيقى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمى امام خمينى دامت بركاته
1- از آنجا كه آلات لهو و لعب استفادههاى مشروع از قبيل نواختن سرودها را دارد آيا خريد و فروش آن بىاشكال است.
امام خمينى: خريد و فروش آلات مشتركه به قصد منافع محلله آن اشكال ندارد.
2 اگر شطرنج آلات قمار بودن خود را به طور كلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان يك ورزش فكرى از آن استفاده گردد بازى با آن چه صورتى دارد؟
امام خمينى: بر فرض مذكور اگر برد و باختى در بين نباشد اشكال ندارد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 17
تاريخ: 20/6/67
پاسخ به نامه نماينده زرند كرمان در مورد آقاى محتشمى وزير كشور
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى محتشمى - ايدهالله تعالى - از دوستان قديمى من و فردى متدين، متعهد و مبارز است كه با هوشى سياسىاى كه دارد هميشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ايران بوده است. مقصود من از نامه به هيات وزيران آقاى محتشمى نيست.
انشاءالله آقايان در مسائلى كه مىخواهند به كسى نسبت دهند، دقت كافى نمايند و جهات شرعى را نيز مراعات نمايند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 18
تاريخ: 26/6/67
پيام امام خمينى خطاب به فرماندهان و مسئوولين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شركت كننده در مجمع بزرگ فرماندهان سپاه
بسمه تعالى
فرزندان عزيزم، فرماندهان و مسؤولان محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامى! در پايان قريب هشت سال دفاع مقدسى كه منتهى به استقلال و تماميت ارضى كشور و شكست طرحهاى توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامىمان گرديد، نمىدانم با چه بيانى احساسات و علاقه خويش را به شما سربازان گمنام و سرداران دلاورى كه طوفان خشم اين امت حزب الله از سينه صحنه كارزار شما جوشيده است، بيان نمايم. در نزد موحدين و سالكان طريقت، سخن از اجر و پاداش دنيايى، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است و دنيا با همه زرق و برقها و اعتباراتش به مراتب كوچكتر از آن است كه بخواهد پاداش و ترفيع مجاهدان فى سبيل الله گردد. و مجاهد فى سبيل الله بزرگتر از آن است كه گوهر زيباى عمل خود را به عيار زخارف دنيا محك بزند.
اما من كه وظيفهام دعاگويى و سپاس و تشكر از همه سپاهيان و بسيجيان و ارتشيان است، بايد به همه نيروهاى مسلح كشور و به شما اطمينان بدهم كه تا زنده هستم و تا رمق در جسم و جان دارم، از حمايت و دعاى خير براى شما دريغ نخواهم كرد و شما را از بهترين عزيزان و همراهان خود مىدانم و همان گونه كه در ايام جنگ در كنار شما بودهام و شايد يكايك شما محبت و ارادتم را به خود احساس كردهايد، بعد از اين نيز چنين خواهم بود.
شما آينه مجسم مظلوميتها و رشادتهاى اين ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاريخ مصور انقلابيد، شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمين و سپر حوادث اين كشوريد، شما يادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسؤولان بيدار دلانى بودهايد كه امروز در قرارگاه محضر حق ماوا گزيدهاند، و از آن جا كه من بين خودم و شما فاصلهاى نمىبينم و سخن دل شما همه عاشقان انقلاب اسلامى را پيش از اين كه به كاغذ و قلم كشيده شود درك مىنمايم، تصور مىكنم كه شما به خاطر آن غرور مقدس و آن روح پرحماسهاى كه سالها در ميدانهاى نبرد و در هنگامه آتش و خون و از دل صخرههاى صعب مشكلات در فضاى سرد و گرم حوادث آبديده شده است و همه ذرات وجودتان با شجاعت و بىقرارى عجين گرديده، از سكون و آرامش رنج ببريد و دلتان در همان حال و هواى خيمه جنگ بتپد و چه بسا از خود بپرسيد كه در شرايط صلح چه نيازى به
صحيفه نور ج 21 صفحه 19
وجود ماست، كه اين هم از بركات معنويت و تحول در كشور ماست كه پس از هشت سال دفاع مقدس در خود احساس خستگى نمىكنيد. ولى من به طور جد و اكيد مىگويم كه انقلاب و جمهورى اسلامى و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه بحق از بزرگترين سنگرهاى دفاع از ارزشهاى الهى نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود يكايك شما نيازمند است، چه صلح باشد و چه جنگ.
من باز تاكيد مىكنم كه ما در سياست خود براى رسيدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شوراى امنيت جدى هستيم و هرگز پيشقدم در تضعيف آن نخواهيم بود ولى آثار كارشكنى را در سياست و رفتار نظامى عراق مشاهده مىكنيم كه بعيد به نظر نمىرسد كه دست بعضى از قدرتها و ابرقدرتها در اين قضايا پنهان باشد و چه بسا صداميان بخواهند بخت سياه و تيرهگون خود را مجدداً آزمايش كنند.
در هر حال ما بايد آماده و مهيا باشيم. روزهاى حساس و تعيين كنندهاى در پيش رو داريم و انقلاب اسلامى هنوز سالها و ماههاى تعيين كننده ديگر در پيش خواهد داشت كه واجب است پيش كسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند و از كيد و مكر جهانخواران و آمريكا و شوروى غافل نمانند و حتى در شرايط بازسازى نيروهاى مسلح بايد بزرگترين توجه ما به بازسازى نيروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامى و دفاعى به كليه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا كه در هنگامه نبرد مجال پرداختن به همه جهات قوتها و ضعفها و طرحها و برنامهها و در حقيقت ترسيم استراتژى دفاع همه جانبه نبوده است. ولى در شرايط عادى بايد با سعه صدر و به دور از حب و بغضها به اين مسايل پرداخت و از همه اندوختهها و تجربهها و استعدادها و طرحها استفاده نمود و در جذب هر چه بيشتر نيروهاى مومن به انقلاب همت گماشت و تجارب را به ديگران منتقل ساخت و در تجهيز كليه آحاد و افراد اين كشور بر اساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه و تا رسيدن به تشكل واقعى و حقيقى بسيج و ارتش بيست ميليونى كوشش نمود و در كنار اين مسووليت بزرگ و پيروى از خطوط كلى سياست نظامى كشور بايد همان محافل انس و نورانيت و برادرى و وحدتى كه در ميدانهاى نبرد و در جبهه بوده است و همان ارتباط معنوى كه ميان شما و روحانيون عزيز برقرار بود، به مجامع داخلى و به همه محيطهاى سياسى و اجتماعى و نظامى كشانده شود و تا انقلاب اسلامى ما از خطر آفتها و تفرقهها و بى تفاوتىها محافظت گردد. و مبادا كه اين سرمايههاى عظيمى كه محصول سالها تجربه و تلاش در عسرتها و فراز و نشيبها بوده است، در مسير زندگى روزمره به فراموشى سپرده شود.
من به شما دعا مىكنم و عزت و سعادت دنيا و آخرتتان را از پيشگاه مقدس مسالت دارم. انشاءالله در لواى عنايت پروردگار و در ظل توجه حضرت بقيهالله ارواحنا فداه پايدار و سرفراز باشيد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 21
تاريخ 28/6/67
پاسخ به نامه حجت الاسلام ناطق نورى در مورد حجت الاسلام محتشمى وزير كشور
جناب حجتالاسلام آقاى ناطق نورى دامت افاضاته
بسمه تعالى
با سلام، در جمهورى اسلامى جز در مواردى نادر كه اسلام و حيثيت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخيص موضوع از طرف كارشناسان دانا، هيچ كس نمىتواند راى خود را بر ديگرى تحميل كند و خدا آن روز را هم نياورد.
من تمام سعى خود را مىنمايم كه با نسبت مطلبى به من، كسى مظلوم نگردد. من شما را هم فردى متدين، متعهد، مبارز و داراى هوش سياسى مىدانم. براى من شما و آقاى محتشمى فرقى ندارد. من هر دوى شما و همين طور همه دستاندركاران صديق نظام و تمامى افرادى كه چون شما قلبشان براى اسلام و ايران مىطپد را فرزندان اسلام و انقلاب مىدانم.
همه بايد سعى كنيم تا روح وحدت و پاكى را بر محيط كارمان حاكم گردانيم، تا بتوانيم تمامى قدرتها و ابرقدرتها را به زانو درآوريم. بايد تلاش كنيم زهد و قدس اسلام ناب محمدى را از زنگارهاى تقدس مابى و تحجرگرايى اسلام آمريكايى جدا كرده و به مردم مستضعفمان نشان دهيم. ما اگر توانستيم نظامى بر پايههاى نه شرقى نه غربى واقعى و اسلام پاك منزه از ريا و خدعه و فريب را معرفى نماييم، انقلاب پيروز شده است. توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 23
تاريخ 28/6/67
پاسخ به پيشنهاد سرپرست بنياد 15 خرداد مبنى بر ادامه كار احداث سد قم زير نظر بنياد و وزارت نيرو
جناب حجتالاسلام آقاى صانعى دامت افاضاته
بسمه تعالى
با توجه به محروميت مردم قم و زحمات آنان در طول مبارزه با طاغوت، سرعت عمل در بناى سد 15 خرداد ضرورى به نظر مىرسد. با تشكر از تمامى افرادى كه در مورد سد مذكور زحمت كشيده و مىكشند، با پيشنهاد جناب عالى كه هميشه مورد اعتماد و اطمينان اين جانب بوده و مىباشيد و هميشه تلاش نمودهايد تا در جهت رفاه مردم محروم و مظلوم يار و غمخوار آنان باشيد، موافقت مىنمايم.
مسوولان و دستاندركاران بنياد پربركت پانزدهم خرداد بايد با فداكارى و پشتكار در اتمام سد و كارهاى خير ديگر تلاش پيگير داشته باشند.
انشاءالله مسوولين كشور كمك لازم را در اين زمينه خواهند نمود. لازم مىدانم از زحمات باارزش جهاد تشكر و قدردانى نمايم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page