اگه يه روز نشه که ديگه با تو باشم
برات می نويسم خدا نخواست ما با هم باشيم
ولی بدون اون روز روزه مرگ عشق منه
Printable View
اگه يه روز نشه که ديگه با تو باشم
برات می نويسم خدا نخواست ما با هم باشيم
ولی بدون اون روز روزه مرگ عشق منه
دلم غمگين نگام ابري چشام بارون صدام ابري طلوع عشق من بي رنگ غروب گريه هام ابري منو دلتنگيه گريه به روي شونه هاي تو مي شم بارون دلتنگي مي بارم ازچشاي تو نمي خوام بي تودنيارو باگل ها وباگلدون هاش نمي خوام بي توفردارو باتابستون هازمستون هاش
ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
وقتي که گريه کرديم گفتن بچه است................. وقتي که خنديديم گفتن ديونه است.................. وقتي که جدي بوديم گفتن مغروره............................. وقتي که شوخي کرديم گفتن سنگين باش............................. وقتي که حرف زديم گفتن پر حرفه.......................................... ......... وقتي که ساکت شديم گفتن عاشقه........................................ ........... حالا ام که عاشقيم مي گن گناه
کاش مي ديدم چيست آنچه از کلام تو تا عمق وجودم جاريست! صداي قلب تو را ،پشت آن حصار بلند هميشه مي شنوم من در آن لحظه که صداي موسيقي احساس تو را مي شنوم برگ خشکيده ي ايمان را در پنجه باد رقص شيطاني خواهش را در آتش سبز! نور پنهاني بخشش را در چشمه ي مهر مي بينم..... کاش مي گفتي چيست آنچه از کلام تو ، تا عمق وجودم جاريست
اور را کجا پنهان نمودی؟
با کدامین دست مدفون شد پر پرواز رویایم؟
خزان دل مگو با او - که روح خسته ام مرده ست
که او مسرور دنیایش مرا از خاطر شیرین خود برده ست ....
نه دیگر نیستم افسرده و نالان
همانجا باش نیا نزدیک خواهی سوخت!!!!!!!!
فکر میکردم تو همدردی!
ولی نه!
تو هم دردی
گریه” تر “میکنه
باید مهربان “تر” میشدی
گناه نامهربانیت به گردن گریه نینداز
دستم
به سمت تلفن می رود و
باز می گردد
چون کودکی که به او گفتهاند
شیرنی روی میز
مال مهمان هاست.
من ته كوچه ی دلتنگی خود كوچه باغی دارمكه پر از سیب و انار است هنوزدر پس باغ دلم رازها پنهان استراز صد دانه انارراز یك روز بزرگمن ته كوچه ی دلتنگی خودیه قراری دارمكه پر از دلهره هاستطعم آن دلهره ی شیرین رافقط آنسیب قشنگ می داند