-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 155
تاريخ: 15/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و گروهى از پرسنل وزارت سپاه پاسداران و سر پرست و مسؤولين مراكز بنياد شهيد انقلاب اسلامى سراسر كشور
قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب بيفتد خطر دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
مصيبتهايى كه پى در پى بر اسلام و امت اسلامى و دوستان اسلام و اهل بيت پيغمبر اكرم وارد مىشود به همين ملت مسلمان و به ملت عزيز خوزستان و به شهرهايى كه اخيراً مورد تجاوز ستمگران واقع شد، تسليت عرض مىكنم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى اين شهدا را با اولياء خودش و شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنايت بفرمايد و به ملت ايران مقاومت.
ابتدائاً من از شما آقايان تشكر كنم كه تشريف آورديد و زحمت كشيديد تا در اينجا در خدمت شما بعضى مسائل را عرض كنم
شما دو قشر كه يكى مجاهدان هستيد در جبههها و در پشت جبههها و يك قشر ديگرى هم كه بنياد شهيد است از مجاهدين است و مجاهدت شما را خداوند تبارك و تعالى اجر عنايت مىفرمايد و ما بايد تشكر از هر دو قشر بكنيم. از پاسداران و سپاه پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همين طور از قواى مسلحه ديگر و از كسانى كه به اين عزيزان كمك مىكنند در پشت جبهه و به مظلومانى كه عزيزان خودشان را از دست دادهاند، كمك مىكنند، ما از آنها تشكر مىكنيم و ملت ايران هم البته تشكر مىكند.
ما بايد هر چه از مصيبتها بر ما وارد مىشود قدرت دفاعىمان بيشتر بشود. آنها گمان مىكنند كه با اين وضع توانند كه در جبههها يا در پشت جبههها يك نقصى وارد كنند، در صورتى كه به اشتباه خودشان تاكنون بايد پى برده باشند. يك نكتهاى كه هست كه هم براى عزيزان سپاه ما و هم براى ساير قواى مسلحه ما و هم براى همه كس مفيد است و وضع دنيا را هم با اين نكته مىشود سنجيد، اين است كه قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غير مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش يك كمال است. خداى تبارك و تعالى قادر است، لكن اگر چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همين كمال را به فساد مىكشانند. دنيا امروز گرفتار اين است كه قدرت در دست اشخاصى است
صحيفه نور ج 18 صفحه 156
كه از انسانيت بهره ندارند. ابرقدرتها،قدرتهاى بزرگ جز به فكر اضافه كردن قدرت خودشان و پايمال كردن مظلومان هيچ فكرى ندارند. آنهائى هم كه پيوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظير آنها عمل مىكنند. قدرت اگر در دست انسان كامل باشد، كمال براى ملتها ايجاد مىكند. اگر قدرت در دست انبيا باشد، اوليا باشد باعث مىشود كه سلامت در جهان تحقق پيدا كند، كمال در جهان تحقق پيدا بكند. و اگر چنانچه در دست زورمندانى باشد كه عاقل نيستند، مهذب نيستند مصيبت بار مىآورد. امروز كه مشاهده مىكنيد كه اين دو قدرت بزرگ يا چند قدرت بزرگ در عالم حكمفرمايى مىكنند و براى خودشان حق اين امر را قائل هستند كه ملتهاى ديگر بايد در تحت سلطه ما باشند، اين فكر اگر همراهش قدرت باشد مصيبت بار مىآورد. قدرت در دست ظالم دنيا را به فساد مىكشاند و اگر چنانچه در رتبههاى پائين هم بياييم قدرت در دست يك نفر انسانى كه از آن قدرتهاى بزرگ بهره ندارد، در همان محيطى كه قدرت دارد آنجا را به فساد مىكشاند. آنها عالم را به فساد مىكشانند، اينها يك كشور را يا دو كشور را. و پائينتر بياييم، اگر قدرت در دست يك آدمى باشد كه در يك محله هست، آن محله را به فساد مىكشد، در يك خانواده هست آن خانواده را به فساد مىكشد. قدرت در وقتى كمال است و مىتواند كه كمال خودش را بروز بدهد كه در دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد. مرحوم مدرس رحمت الله عليه آنطورى كه من شنيدم كه ايشان گفتند. ايشان گفتند كه شيخ الرئيس مىگفته است كه من از گاو مىترسم براى اينكه شاخ دارد و عقل ندارد. اين يك مسأله است. حالا فرضاً هم شيخ نگفته باشد اما مسأله است. گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اينهائى هم كه در دنيا الان فساد راه مىاندازند از همان سنخ هستند كه شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانيت ندارند. شما ملاحظه بكنيد كه آمريكا در جهان چه دارد مىكند و شوروى هم از آن طرف و خدا خواسته است كه اين دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر يكىشان بود دنيا را مىبلعيد. اين دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ايستادهاند، آن از او مىترسد و از او مىترسد. اگر اينها از هم نترسند دنيا را از بين مىبرند. نه اين است كه ادعاهاى آنها كه ما براى صلح مىخواهيم چه بكنيم. اينها راه افتادهاند آمدهاند به بيروت، به لبنان براى اينكه ما مىخواهيم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نيستيد، بر فرض اينكه باشيد، آمدن شما به چه مناسبت در كشورهاى ديگر؟ حكومتهايى كه در بعضى از اين كشورها هستند، حكومتهاى ملى نيستند، به ملت مربوط نيستند. اگر شما انسان بوديد و انسانيت را و امور اخلاقىاى كه در انسان و ارزشمندهايى كه در انسان معتبر است پيش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظه حال مستمندان و ملتهاى ضعيف را مىكرديد. نه اينكه يك دولتى را كه بر خلاف ميل يك ملتى است، سركار آمده است شما او را به عنوان اينكه مىخواهيم دولت را تقويت كنيم، در كشورشان به طور غصب وارد بشويد. اين براى اين است كه مهذب نيستند، انسانيت را در كار نيست، قدرت هست. شاخ دارند عقل ندارند. شما ملاحظه بكنيد در هر جاى دنيا كه يك فسادى وارد مىشود براى همين معنا است كه آن
صحيفه نور ج 18 صفحه 157
كسى كه در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، اين قدرت دارد عقل ندارد، قدرت دارد انسانيت ندارد. اين عقلى كه من عرض مىكنم آن عقلى است كه ما عبد به الرحمن والا تدبير شيطنت و تدبير را اينها هم دارند. اما آن عقلى كه عقل سالم باشد و بتواند انسان را به ارزشهاى انسانى برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به يك معنا، اين فايده ندارد. ممكن است يك كسى دانشمند بسيار بزرگى باشد لكن آن عقل را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بكند، صرف تباه كردن ملتها بكند. اينها دارند قدرت خودشان را صرف مىكنند در اينكه ملتها را تباه بكنند، تحت ستم بكشند. از آن قدرتهاى بالا هم كه پائين بياييم شما ملاحظه مىكنيد كه در محيط اين منطقه صدام چه مىكند و اسرائيل چه مىكند. كارهايشان شبيه به هم است. صدام در جنگ شكست مىخورد، در جنگ هر وقت شكست خورد يك صدمهاى به مردم عادى و به مظلومين و به زن و بچه مردم وارد مىكند. من همين دو روز منتظر بودم كه اين به واسطه اين صدمهاى كه خورده و اين صدمه هم بزرگترين صدمهاى بوده است كه تقريباً در طراز بزرگترين صدمه بوده است كه خورده است، اين تلافى اش را سر مظلومين در آورد، سر بهبهانىها و عرض مىكنم كه ديگر جاهائى كه هست، اين چند شهرى كه اخيرا در آنها موشك انداختند اين مورد انتظار ما بود براى اينكه امثال اين ما از او ديده بوديم. اسرائيل هم يك نفر كه معلوم نيست الان كه اين عده كى بودند، البته عدهاى بودند كه مىخواستند انتقام از اسرائيل بكشند، آن محل كثافتكارى آنها را منفجر كردهاند دنبالش شروع كرده است مظلومين را كوبيدن، عده كثيرى از مظلومين را به قتل رسانده است. اين اينجا شكست مىخورد مظلومين را از دور مىزند، آن آنجا انفجار حاصل مىشود و سيلى خورد از همان مظلومين، كه معلوم نيست الان از چه طايفه هستند، چه اشخاصى هستند، در عين حالى كه خودشان هم مىگويند باز معلوم نشده است كى است وليكن طيارهها را مىفرستند و هر جا را كه اين مظلومين هستند مىكوبند. اين وضع روحيه اشخاصى است كه عقل ندارند و قدرت دارند.
وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد
من مىخواهم عرض بكنم كه توجه بكنند آقايان، ما نبايد هميشه انتقاد از بالاترها بكنيم. بايد بياييم تا اين پائين بياييم پيش خودمان. توجه بكنيد به اينكه پاسداران ما كه بسيار عزيزند پيش ما، قواى مسلحه كه بسيار عزيزند توجه كنند تفنگ وقتى دستشان آمد غرور نيايد دنبالش. ممكن است كه يك جوانى خيلى مهذب هم باشد، خيلى هم خوب باشد، لكن به تدريج برسد به اينكه يك وقت ظالم بشود. وقتى قدرت دستتان آمد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع بشويد. وقتى رئيس يك گروهى شديد بيشتر مواظب باشيد كه متواضع باشيد. براى اينكه اگر سستى كنيد، در اين قدرت روحى از شيطان زمين مىخوريد. شمايى كه امروز داريد براى اسلام زحمت كشيد، چه شمايى كه در جنگها و در پشت جنگها و در زحمتهايى كه در صنعت مىكشيد و چه آن آقايانى كه براى مظلومين دارند خدمت مىكنند و براى بنياد شهيد دارند خدمت مىكنند، خدمتهاى شما بسيار ارزش دارد. اين ارزش را
صحيفه نور ج 18 صفحه 158
حفظ بكنيد. صورت عمل ميزان نيست، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است، معناى عمل است، دوتاست عمل، در صورت مثل هم هستند. شمشيرى كه در دست حضرت امير سلام الله عليه است فرود مىآيد و فرض كنيد كه عمروبن عبدود را مىكشد. اين صورت عمل با صورت عمل ديگرى كه شمشير دستش هست و يك كس ديگر را مىكشد، صورت، يك صورت است، هر دو شمشيرى است و در دستى است و فرود مىآيد و يك كسى را مىكشد، لكن آنى كه او را با عبادت ثقلين افضل دانستهاند براى آن انگيزه عمل است، براى آن معنايى است كه در آن عمل است نه براى اين صورت عمل است. انگيزه عمل كه اين عمل را به آنجا مىرساند كه لايوازى عباده ثقلين انگيزه عمل است كه چند تا قرص نان جو را كه اهل بيت عليهم السلام به فقير و اسير و چه مىدهند در قرآن چند آيه براى او مىآيد. آن چيزى كه هست اين است كه انگيزه عمل الهى است وقتى الهى شد جبرانش الهى است. شما جوان عزيزى كه الان براى اسلام داريد خدمت مىكنيد و مطمئن باشيد كه ارزش بسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطان دخالت بكند. قدرت دستتان هست نبادا كه اين قدرت را اعمال بكنيد در يك جايى برخلاف. مراقبت كنيد از خودتان. مواظبت كنيد از خودتان. اينكه من عرض مىكنم، مخصوص به شما نيست، همه ما بايد اين مطلب را در نظر داشته باشيم.
همه ملت ما، همه انسانها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاى خودش اعمال كنند. انبيا قدرتشان را به محل خودش انجام مىدادند. حضرت موسى عصايش را مىبرد با فرعون مقابله مىكرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرت خودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شدهاند، از مرز انسانيت خارج شدهاند و مردم را دارند به تباهى مىكشند اعمال مىكرد. قدرتها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودش فساد بياورد. فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبههها جنگ مىكنند با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مىكشند شما هم مىكشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزهاى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مىكنيد، آنها براى شيطان جهاد مىكنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند.
اينهائى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت و اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند
من به آن قدرتمندانى كه در جبهه ايستادهاند و الان مستاصل كردهاند صدام و صدامىها را عرض مىكنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تاكنون بنايتان بر همين بوده است و انشاءالله از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما
صحيفه نور ج 18 صفحه 159
آنها را عزيز مىدانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضىشان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همانطور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شر صدام هستند، آنها بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانوادههاى آنها، برخورد آنها اشخاصى كه از آنجا آمدهاند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمدهاند گويند اگر اشخاص عادى اگر ريش داشته باشند مىگيرندشان، اگر تسبيح دستشان باشد مىگيرندشان به ترس اينكه اين حزب الله شايد باشد، خانوادههاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مىكنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است، يك كس ديگر او را اذيت مىكند او كس ديگر را صدمه مىزند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمبارانهاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اينطورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقامتان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث و الان داريدگيريد. توجه كنيد كه نبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى آنها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همانطورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مىكند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم نه، هيچ همچو نيست. موازين موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مىكند. بنابراين بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند تجاوز از محلش نشود.
و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مىرسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مىزند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اينطور جنون پيدا مىكنند. اينهائى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مىكنند، وقتى شكستخورند بسيار هم ضعيف مىشوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفهاى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانه هايشان نشسته اند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه او بپرد براى اينكه در جبهه او را سيلى به او زدهاند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردانهايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستادهاند. خوب اين صدمه مىبيند، صدمه روحى مىبيند عقل هم ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شده ايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمىتواند كارى بكند، به بهبهان و - نمىدانم - مسجد سليمان و جاهاى ديگر تعدى مىكند اينها به
صحيفه نور ج 18 صفحه 160
واسطه ضعف روح است و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست. آنهايى كه ايمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه قدرت وقتى كه هست دستشان ضعف روحى پيدا مىكنند و مردم را اذيت مىكنند، نه وقتى مغلوب شدند ضعف پيدا مىكنند و ديگران را مىزنند كه چرا ديگرى من را زده است. ين مال ضعفى است كه آنها دارند و ضعف داشتندنبال اين است كه ايمان ندارند، خدا را نمىشناسند، توجه به مسائل الهى ندارند، توجه به مبدا و معاد ندارند. آنها مثل زندگانى حيوانى كه ديگر حيوانات مىكنند بدتر از آن، جرايمشان بيشتر از آنهاست. همان است كه شيخ الرئيس، از آن نقل كرد مرحوم مدرس كه شاخ دارد و عقل ندارد.
انشاءالله خدا اين شاخدارها را عقل بدهد و اين قدرتمندان را انسان بكند و يا اينكه قدرت آنها را سلب بكند. و خداوند شما را انشاءالله عزيزيد، عزيزتر بكند. شما ملت اسلام را احيا كرديد، شما قدرتمندان، شما عزيزان، كشور خودتان را از حلقوم اجانب بيرون كشيديد و اينها البته دنبال همين است كه چون شما ايستادهايد در مقابل آنها و نمىخواهيد كه اسير آنها باشيد و آنها هم خيال مىكنند همه بايد اسير آنها باشند، حالا كه نشديد بايد شهرهاى شما را هم بزنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 161
تاريخ: 17/8/62
بيانات امام خمينى د رديدار با وزير، قائم مقام، معاونين و مسؤولان بخشهاى مختلف وزارت ارشاد اسلامى
عمده اين است كه ما ذهن جوانها و پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
كارهايى كه نقل كرديد مورد تقدير و تأييد است. هر چيزى كه در جا بايد از صفر شروع شود در اينجا بايد آن را از زير صفر شروع كرد. اصولاً چيزهايى كه مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است. و اينكه عرض مىكنم ما بايد از زير صفر شروع كنيم و زحمت زياد بكشيم تا به صفر برسد، به خاطر اين است كه در طول مدت شاهنشاهى و خصوصاً در دو زمان اخير همه چيز و خصوصا افكار جوانها را به عقب بردهاند به طورى كه آنها كه تحصيلكرده بودند و خواستند بگويند ما متجدد هستيم، حتما تجدد را به اين معنا دانستند كه بىبند و بار باشند و اين معنا به واسطه تبليغات داخلى و خارجى و روزنامهها چنان در ذهنشان متمركز شده بود كه تجدد يعنى همه چيز شكلش خارجى باشد و مثل اينكه غير از اين شكل زندگى كردن امكان ندارد، كه اگر شما بخواهيد اين وضع را عوض كنيد و افكار را به جائى برسانيد كه به راه صحيح بيفتد مدت طولانى لازم دارد.
البته با اين تحولى كه در ايران واقع شد، خيلى از قدمها بدون دخالت كسى برداشته شد و جوانهاى ما يكمرتبه و به خواست خداوند تبارك و تعالى از اين منجلاب فساد بيرون آمدند و مهيا هستند كه روى آنها كار كنيد.
در رژيم سابق تمام چيزها خصوصاً فرهنگ و هنر محتوايش عوض شده بود. يعنى كسى كه نام سينما را مىشنيد خيال مىكرد كه آنجا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلى بود كه از آن بهره فساد برده شود، هكذا همه چيز ديگر. و عمده اين است كه ما ذهن اين جوانها و حتى پيرها و روشنفكر نماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اينطور نيست كه در همه چيز دست مان را پيش ديگران دراز كنيم و حتى اخلاق و زبانمان را نيز از آنها ياد بگيريم. در حالى كه عدهاى زبان خودشان را كنار گذاشته و ارزش را به چند كلمه انگليسى در كتابى دانند، با اينكه با زبان خودشان همان مطلب را مىشود فهماند. اگر در كتابى چند كلمه خارجى نباشد، آن كتاب را بدون ارزش مىدانند. آنها مىخواستند كه تمام وجود ما در اختيارشان باشد كه هر طورى خواهند عمل كنند و شما تابلوها را ديده بوديد كه اكثراً از دوافروشى گرفته تا
صحيفه نور ج 18 صفحه 162
كتاب فروشى و غيره داراى اسمهاى خارجى بودند و اينهمه به خاطر اين بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنيم و عدهاى هم به نام فرهنگ ايران باستان از اسلام فرار مىكردند، كه چندى پيش عدهاى از اينها كه در خارج اجتماع كرده بودند يكى از حرف هايشان اين بود: تعجب است كه ما بايد روزانه هفده مرتبه رو به كعبه عربها دولا راست بشويم و نماز بخوانيم و اگر ما از عربها فرهنگ ايران را بگيريم جز شتر چيزى نمىماند در صورتى كه اروپائىها و دانشمندان اروپا هم قائل به اين مطلباند كه تمدن اسلام مقدم بر ساير تمدن هاست. و در سابق به هر يك از ايرانيان از كودكى تزريق مىشد كه بايد همه چيز از اروپا گرفته شود و ارزشهاى انسانى به هر چه بيشتر فرنگى شدن است و بايد از سر تا پا فرنگى شويم. و اين آقايان نمىنشينند مقايسه كنند كه در تمام مسائل بين فرهنگ اسلام و فرهنگ ديگر چه تفاوتهايى است. و آيا به صرف اينكه اسلام از عرب آمده ما بايد با آن مخالفت كنيم و آيا اين همان نژاد پرستى نيست كه اروپائى مىخواهند به وسيله آن ما را به استعمار بكشند و بين طوايف عرب و عجم و ترك جدائى بيندازند؟
بنابر اين مدتها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودمان داراى يك فرهنگ بزرگ انسانى با ارزشهاى اسلامى هستيم و اگر امروز كمبود نيروى انسانى هست به خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكر عادت كرده بود. لذا ساختن تئاترى كه مطابق با اخلاق انسانى اسلامى باشد زحمت دارد و سينما هم اگر بخواهد چنين باشد نيازمند به صرف مدتها وقت است و هرگز در متن سينما و تئاتر نوشته نشده است كه بايد مركز فساد باشند و هنر آنها هم كه عبارت بود از چيزهاى مبتذل جز اين نبود كه افراد و جوانان ما را در دانشگاه و خارج و داخل طورى تربيت كنند كه همه را منحرف سازد.
كسى كه با خدا باشد، خدا با اوست و پيروزى با اوست
خداوند تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و سايه شوم رژيم پهلوى از بين رفت. كه اميدوارم به بركت و زحمت اين جوانها خصوصاً در فرهنگ و وزارت ارشاد برگرديم به حال خودمان كه انشاءالله مىتوانيم و نبايد مأيوس باشيم.
بحمدالله همه چيز ايران جا افتاده است و ما وابستگى نداريم و بايد در اين راه طورى زحمت بكشيم كه نسل آتيه بدانند راهشان چيست و اميدوارم شما در همه امور موفق باشيد خصوصاراجع به تبليغات خارج از كشور كه واقعاً تأسف آور است. اصلاً در دنيا چه خبر است و آنها چه مىگويند؟ راديوهاى خارجى محامد و خوبىهاى ايران را كنار گذاشته و يا به چيز ديگر بر مىگردانند و اگر مطلب كوچكى پيدا كنند صد تا روى آن مىگذارند و بر عليه انقلاب تبليغ مىكنند. در حالى كه ما متكى به خداى تبارك و تعالى هستيم و اميد است خداوند به ما محبت نموده و قصد ما را الهى كند كه كسى كه با خدا باشد خدا با اوست و پيروزى با اوست.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 163
تاريخ: 24/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست دانشگاه آزاد، مسؤولين و رؤساى شعبههاى اين دانشگاه در شهرستانها
اين را از گوشمان بيرون كنيم كه همه چيزمان بايد از خارج باشد
من از شما آقايانى كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آوردهايد تا از نزديك در خدمتتان باشيم تشكر مىكنم. همه بايد اين معنا را احساس كنيم كه كارها را خودمان انجام دهيم و اين مسأله خلافى كه به ذهن دانش آموزان و دانشجويان ما تلقين كرده بودند كه به غير از رفتن به آمريكا و فرانسه و انگلستان در جاى ديگرى امكان ندارد به جايى رسيد و همين امر موجب شد كه جوانهاى ما را دسته دسته بردند و فاسد كردند از فكرمان دور كنيم. ما مىدانيم كه شرقىها و غربىها با ما خوب نيستند و نخواهند بود و خير و صلاح ما را نمىخواهند و دليلش هم وضعى است كه شما مىبينيد كه اكثر جناحهائى كه در دنيا هستند بر ضد ما تبليغ مىكنند و اين به خاطر آن است كه آنها اسلام را نمىخواهند و هر كشورى كه بخواهد به اسلام عمل كند، مورد تهاجم آنها قرار مىگيرد. لذا ما بايد فكرى بكنيم كه جوانهاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض احتياجى به خارج رفتن باشد به كشورهائى بروند كه استعمارى نباشد و طمع اينكه ما تحت سلطه آنان باشيم، نداشته باشند. و من اميدوارم كه به زودى وضعى پيش بيايد كه نيازى به خارج رفتن نباشد و اين بسته به فعاليت شما آقايان و ساير دوستان در اين امر حياتى است كه از وجود اين جوانهاى خوبى كه داريم چقدر استفاده شود كه در همين جا تربيت گرديده ومشغول خدمت به خدا و خلق باشند. و از گوش خودمان بيرون بكنيم كه همه چيزمان بايد از خارج بيايد و بر فرض كه به خاطر احتياج چيزى را وارد مىكنيم، فرهنگ و ادبمان چرا از خارج باشد؟ ما داراى ادب و فرهنگ غنى هستيم و آيا صحيح است كه چون آنها موشك درست مىكنند ما بايد تابع آنها باشيم، در حالى كه آنها با اين صنعتها دنيا را تخريب مىكنند و ما مىخواهيم صنعتى داشته باشيم كه تخريبگر نباشد، بلكه مفيد و سازنده باشد.
دانشگاهها و حوزهها بايد روابط داشته باشند و مسائلشان را با يكديگر مبادله كنند
شما با روابطى كه اكنون با حوزههاى علميه داريد، خدمات زيادىتوانيد انجام دهيد. شايد شما توجه نداشته باشيد كه در مدت سلطنت رضاخان و پسرش كه من از اول تا آخر شاهد آن بودم چقدر بر حوزههاى علميه فشار وارد مىكردند تا حوزهاى در كار نباشد. از يك طرف دربها را باز
صحيفه نور ج 18 صفحه 164
كردند و گفتند هركس به طرف ما بيايد چه مىكنيم و چه خواهيم كرد و از طرف ديگر به قدرى روى طلبهفشار بود كه نمىتوانستند روز در حجره هايشان بمانند و مىبايست قبل از طلوع آفتاب بيرون رفته و بعد از غروب آفتاب برگردند كه الحمدالله موفق نشدند و حوزههاى علميه باقى ماند و با همان وضع اول حفظ گرديد كه الان نيز بايد به همان گونه حفظ گردد و دانشگاهها با حوزه بايد روابط داشته باشند و مسائلشان را با يكديگر مبادله كنند. ما الان در فرهنگ و اكثر علوم احتياجى به خارج نداريم و اگر در صنعت هم مانند آنها نيستيم نبايد خودمان را ببازيم و بگوئيم كه آنها پيشرفته هستند و ما همه چيزمان بايد خارجى باشد. نه، مساله اينجور نيست. نبايد اگر صنعتى از آنها مىگيريم انگليسى يا روسى يا آمريكائى بشويم، بلكه بايد مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد ولى بايد توجه داشت كه از جائى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند كه در سابق اگر مقدارى از علوم و تخصصها را به ما دادند، مىخواستند ما را از همه چيزمان منحرف نموده و مصرفى بار بياورند. و من اميدوارم كه انشاءالله شما آقايان و سايرين كمك كنيد تا اين دانشگاهى كه به پيشنهاد آقاى هاشمى تأسيس گرديد و پيشنهاد بسيار خوبى بود، فعاليتش زياد گرديده و در همه جا توسعه پيدا كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و سالم و رستگار باشيد
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 165
تاريخ: 29/8/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوارايعالى قضائى، رؤسا، مستشاران و دادياران ديوانعالى كشور، قضاوت بازرسى كل كشور، حقوقدانان شوراى نگهبان و اعضاى دادگاه عالى قم
كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد ادارهاش كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مى كنم از آقايان علما و فضلا و قضات كه تشريف آوردند و ما را مفتخر كردند به اين تشريف فرمائى. و من اميدوارم كه خداوند همه را حفظ كند و در پناه خودش توفيق بدهد كه خدمت كنند. ما در هر قضيهاى كه فكر مىكنيم كه در سابق، در اين رژيم بوده است دست روى هر كدام كه مىگذاريم، مىگوييم اين بدتر ازديگران بوده. وقتى مىرويم سراغ آن يكى، آنجا مىگوييم اين بدتر از ديگران بوده و هكذا. وقتى قوه دادگسترىاش را و قوه قضائيهاش را شما نگاه كنيد مىبينيد كه آن چيزى كه در آن نبوده است اسلام بوده و عدالت اسلامى و وقتى كه به مجلساش نگاه مىكرديم مىبينيم آنكه نبوده است ارتباطش با مردم. وقتى به ارتشاش نگاه مىكرديم مىبينيم كه آنكه نبوده است فعاليت در راه كشور خودشان. لابد آقايان اطلاع دارند كه آنوقت متفقين آمدند و حمله كردند به ايران، زمان رضاخان با آن هياهوئى كه رضاخان در آورده بود كه ما ديگر چه هستيم و چه هستيم، سه ساعت گفته بودند كه اينها مقاومت كردند در مقابل آنها و بعد كه رضاخان از يكى از اينها (سركردگان آنوقت) پرسيده بود كه چرا سه ساعت؟ گفته بود كه قربان سه ساعت حرف است، آنها آمدند و ما رفتيم. مسأله اين بود. ارتش آنطور بود، دولت آن بود كه ديديد. شما بسيارتان، خوب، اين اواخر ديگر يادتان است فرمانداران و فرماندهان و استانداران و اينه آنها بوده است كه ملاحظه كرديد و دادگسترىاش هم آن بود كه اطلاع داريد، مجلساش هم آن بود، دانشگاهش هم آن بود. عرض كردم وقتى سراغ دانشگاه مىرويم و مىبينيم كه بدتر از همه جا دانشگاه بوده است. وقتى سراغ قضات مىرويم و مىبينيم بدتر از همه اين بود و زحمت دارد كه اينها اصلاح بشود. و خداوند تأييد كرده است اين جمهورى اسلامى را كه در ظرف اين مدت كم در صورتى كه انقلاب بوده، در صورتى كه همه كشورهاى بزرگ مخالف بودند با ايران به همه معنا و فشارهايشان را بر اين كشور به همه طرف وارد كردند، تبليغات سرتاسرى آنطور كرده است، معذلك در اين مدت كم در همه جا يك پيشرفتهاى چشمگير شده است. دانشگاه بحمدالله و اميدوارم كه به زودى همه جهاتش درست بشود و روى موازين باشد و دادگسترى و قوه قضائيه بحمدالله كار زياد كردند. و موجب سرافرازى يك ملت است
صحيفه نور ج 18 صفحه 166
كه در مدت بسيار كم با همه مشكلات و يا اينكه مهيا نبودند علماى ما براى قضاوت و امر قضاوت، ارتباط با آنها نداشته است، معذلك موفق شدهاند و تاكنون خدمتهاى فراوان كردهاند و من اميدوارم كه همه علماى بلادى كه در سرتاسر ايران هستند و تمام حوزههايى كه در سرتاسر ايران هستند، اينها اين جمهورى را كه از خودشان مىدانند، آن چيزهايى كه نقص وارد مىشود در اينها و احساس مىكنند و كه ناقص است، جديت كنند، كامل بشود. كشور امروز مال خود شماست و خود شما بايد اداره كنيد. قوه قضائيه امروز قوه قضائيه اسلامى است و رو به اسلام دارد مىرود و بايد خود علماى اسلام اين را تقويت كنند و افراد را بفرستند، علمائى كه در بلاد هستند يا خودشان يا كسانى كه مربوط به آنهاست و مىتوانند قضاوت كنند، پيشنهاد كنند كه وارد بشوند در اين قوه قضائيه تا انشاءالله رفع نقيصه به همه معنا بشود. نبايد ما حالا بنشينيم اميد اين پيدا كنيم كه خير، خودش مىشود. نه، هيچ امرى خودش نمىشود، با كوشش امرها تحقق پيدا مىكند. و در واقع قضا هم از باب اينكه يك واجب شرعى است بر همه مگر اينكه به مقدار كفايت داشته باشيم، از اين جهت اين عمل به يك وظيفه شرعى و اسلامى است و عذرى نيست از براى ما امروز كه بگوييم ما نتوانستيم، يا ما داخل كار نبوديم. نخير، همه شما، هر يك از آقايان در هر جا هستند اينها پيشنهاد كنند و وارد بشوند قوه قضائيه را تقويت بكنند. كسانى كه در حوزهها هستند و آنهايى كه درس خوانده هستند و در حوزهها ديگر سمت مدرسى و اينطور چيزها را ندارند، آنها هم تشريف بياوند و اين قوه قضائيه را تقويت بكنند تا انشاءالله درست بشود اين قوه. اگر اين قوه قضائيه درست بشود، بسيارى از مشكلات كشور درست مىشود. مردم سروكار دارند با اين قوه، با دادگسترى سروكار دارند و به شما آقايان قضات هم عرض مىكنم كه خدا را در نظر داشته باشيد در باب قضا. قوه قضائيه سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است و بايد هميشه خدا را ناظر و حاضر ببينيد كه خداى نخواسته نبادا يك اشتباهى در كار بشود، يك وقت خطائى بشود. خطاى شماها بزرگ است و ممكن است يك خطا موجب قتل يك كسى بشود، يك خطا موجب به باد رفتن آبروى كسى بشود. اينها را بايد بسيار نظر بكنيد و بسيار دقت بكنيد كه اين شغل در عين حالى كه واجب است و لازم است همه ما در صورتى كه به مقدار كفايت نباشد همه شركت بكنند و بسيار شريف است، در عين حال، خوب، مسؤوليتش هم بسيار زياد است و بايد انشاءالله همه آقايان جديت بكنند كه اين قوه قضائيه به آنطورى كه شارع مقدس مىخواهد، به آنطور عمل بشود و البته از باب اينكه حوزه ها مهيا نبودند و دستشان از قضا كوتاه بوده و مهيا براى اين كار نبودند، حالا كه مهيا شدند، حوزهها هم به راه افتادند براى اينكه اين كار را تتميم كنند. و دروسى راجع به قضا - راجع به مربوط به قضا در حوزهها درست عمل بشود و درسهائى گفته بشود تا اينكه انشاءالله به زودى اين پرسنلى كه ايشان مىگويند كه باز به قدر پانصدنفر ناقص داريم انشاءالله درست بشود. اين پانصد نفر در حوزه اصفهان و مشهد و تبريز و ساير جاها چيزى نيست. خوب از آنجا بيايند و قم هم كه خوب كمك مىكند و ميداوارم كه انشاءالله همه موفق بشود و خداوند
صحيفه نور ج 18 صفحه 167
همه را تأييد كند كه خودمان كارهاى خودمان را انجام بدهيم.
دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد
و من عرض مىكنم كه ما كه امروز گرفتار اين بليات هستيم، گرفتار اين دولتها هستيم، گرفتار اين قدرتهاى بزرگ هستيم، بايد خودمان همه جهات خودمان را خودمان حفظ كنيم. شما مىبينيد كه در هر جا براى اسلام يك گرفتارى پيش مىآورند با يك اسمى روى آن مىگذارند و يك بساطى درست مىكردند. ما آنوقت خيال مىكرديم كه صدام اين است كه تلافى مىكند، بيخودى، درجنگ شكست مىخورد آنوقت تلافىاش را سر خوزستان در مىآورد و كردستان. خيال كرديم كه اين كار، كار صدامى است. معلوم شد كه همه هستند. چند نفر به واسطه اينكه آنقدر صدمه ديدند از اين قدرتهاى بزرگ و از آمريكا و از اسرائيل و از فرانسه و از امثال اينها، اينقدر صدمه ديدند، چند نفرخودشان را فدا مىكنند براى ملت خودشان و مىروند يك جائى را منفجر مىكنند. بعد اسرائيل تلافى مىكند. خوب، از اسرائيل همه متوقعاند. اسرائيل ذاتش همين است ذات است كه بايد عمل بكند اينطورى كه مىكند. اما فرانسه كه خودش را يك ملت چه مىداند و آنقدر در طول تاريخ ادعا كرده است، چرا اينطور تروريست از كار در آمد؟
ملت فرانسه بايد اين مطلب را احساس بكند كه در طول تاريخ آنقدر كه از فرانسه تعريف كرديد و كتاب نوشتيد و چه كرديد، در اين برهه زمان آبروى فرانسه را اين دولت از بين برد. دولت فرانسه آبروى ملت فرانسه را از بين برد، صورت ملت فرانسه را يك صورت مشوه جلوه داد در بين ملتها. اكثر ملتها و مردمها تميز نمىدهند كه، جدا نمىكنند دولت را از ملت، خصوصاً آنجاهايى كه جمهورى است. آنجاهايى كه جمهورى است، ملت است كه بايد اساس را در دست بگيرد. نمىپذيرند از ملت فرانسه كه او بگويد دولت ما اينطورى است دولت فرانسه ملت فرانسه به فكر بيفتد كه آبروى خودش را كه دارد از بين مىرود حفظ بكند و اين دولت را سر جاى خودش بنشاند، اين دولت را كنار بگذارد. اين دولتى كه تروريست اعظم بايد اسمش را گذاشت براى اينكه هر چه تروريست است جمع مىشود در فرانسه، بعد هم خودش تروريستى مىكند يك كسى او را مىزند به واسطه اينكه جنايتكار است، او مىزند يك كس ديگرى را مىكشد، تلافى مىكند سر كس ديگرى. خوب، اين ملت فرانسه بايد فكر اين كار باشد و همين طور ملتهاى ديگر. ملتها كه تقصيرى ندارند. تقصير ملتهايى كه جمهورى هستند اين است كه راى مىدهند به اينها و بعد كه راى دادند اختيار را به دست اينها مىدهند، بايد بعد كه چيز كردند، با تظاهرات، با چيزها اين كار را كنار بگذارند. الان هم مىتوانند اين كار را بكنند. حفظ كنند آبروئى را كه در طول تاريخ شما براى فرانسه درست كرديد، اين را حفظش كنيد، اينها دارند از بين مىبرند اينها تروريست شدهاند.
دولت فرانسه از آنجا كه مىبيند كه از عراق طلب دارد و طلبش را نمىتواند بدهد، تلافىاش را سر ايرانىها در مىآورد. تلافى سر ايرانى براى چه در مىآورد، خوب عراق نمىتواند طلب شما را
صحيفه نور ج 18 صفحه 168
بدهد از خودش وصول كنيد چرا به او طياره، نمىدانم چه مىدهيد كه ايران را بزند؟
ايران مىخواهد همه را اصلاح كند، مىخواهد همه كشورها برادر باشند
وضع الان اينطور شده است كه اصلاً گرفتار شدهايم ما بين قوههاى مقتدرى كه برخلاف نظر حتى ملت خودشان عمل مىكنند. گمان نمىكنم كه ملت آمريكا راضى باشد كه از كه دولت آمريكا از هر سوراخى سرش را بيرون بياورد و جوانهاى خودشان را به كشتن بدهد و همين طور فرانسه و ساير جاها. حالا كه انگليس هم آمده است، فرانسه هم سرش را تو سرها آورده، جزو خياطها شده است. آن پالان دوز را مىگفتند كه همراه خياطها مىرفت، گفتند تو كجا مىروى؟ گفت: ما هم اهل بخيه هستيم. حالا اين قدرتمندهاى بزرگ كه در دنيا جمع شدهاند و مردم را دارند اذيت مىكنند، از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را سرشان را داخل در سرها كردهاند كه بگويند ما هم جزو بخيه زنها هستيم. چرا وضع اينطور شده؟ مگر آنها چه بردند در اين كار؟ مگر آنها در اين جنايات چه شرافتى تهيه كردهاند؟ الان امريكا، دولت امريكا، دولت شوروى كه اين جنايات را مىكنند و با هم مسابقه مىكنند در جنايتكارى، در ظلم به مردم، در جنايت به مردم، مگر آنها چه بردند كه شما مىخواهيد - شما هم - همراه آنها باشيد؟ شما هم برويد چه بكنيد؟ بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند، اين مسلمانها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را تشكيل مىدهند و گرفتار دست اينها هستند، اينها فكر بكنند كه نبايد اينطور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا الان لبنان را آنطور كردهاند، لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمىداريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما و چرا بايد آنها بيايند و مردم را آنطور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مىخواهيم اصلاح بكنيم؟ اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اينطور وضع نبود. شما صلح طلبيد و مىآييد در لبنان به اسم اينكه ما صلح طلب هستيم و مردم را ناراحت مىكنيد. شما برويد كنار، مردم خودشان كار خودشان را درست مىكنند نمىگذاريد كه مردم اصلاح كنند كار خودشان را. هر كدامتان به يك اسمى وارد مىشويد در يك كشورى مثلاً فرض كنيد كه روسيه وارد مىشود در افغانستان به اسم اينكه مىخواهيم اصلاح كنيم. آنجا را، آمريكا و فرانسه و انگلستان و اينها هم وارد مىشوند در لبنان مىخواهيم اصلاح كنيم. اين براى اين است كه مسلمانها بيدار نيستند، دولتهاى مسلمين نمىدانند چه قوهدست شان هست و چه جور اينها را مىتوانند از بين ببرند. اگر - يك - ده روز اين مسلمين منافع خودشان را قطع كنند از شرق و غرب، آنها سرجاى خودشان مىنشينند، ولى - چه - افسوس اين است كه نمىتوانند، نمىفهمند چه بايد بكنند. آنها را ترساندهاند به طورى كه اگر چنانچه بكنيد چه خواهد شد. خوب، اين اگر در ايران هم بود، لكن ايران كار خودش را كرد و هيچ كارى هم نتوانستند بكنند. حالا هم نمىتوانند بكنند، بعدها هم نمىتوانند بكنند. يعنى مادامى كه ايران اين ايران است، مادامى كه بين همه روابط اسلامى و انسانى هست، مادامى كه يك ملت هست اينها، مادامى كه زن و مرد و بچه و بزرگ
صحيفه نور ج 18 صفحه 169
ايران اين وضع را دارند، هيچ قدرتى در عالم نمىتواند كارى بكند. چرا مسلمانها اينطور نشوند؟ چرا حجاز اينطور نشود؟ و چرا عراق اينطور نشود؟ و معالاسف به واسطه حماقت بعض - راس - رئوس، به جان هم مىاندازند همه را. اين را وادار مىكنند، حمله كند به ايران، آنقدر ضرر ببرد، آنقدر رنج ببرد، آنقدر چه بكند ملت عراق را، آنطور صدمه وارد به آن بكند براى يك حماقتى كه آنها گفتند برو سردار قادسيه بشو، از آن طرف هم فلسطينىها را به جان هم انداختهاند، جنگ بين خودشان آنطور مىبينيد كه واقع شده از آن ور هم اختلاف ما بين خود ما، دولتهاى مسلمين. آخر چرا بايد اينطور باشد؟ اينها اگر واقعاً بيدار بشوند و بفهمند چه قدرتى در دستشان هست و چه منابعى در دست اينها هست كه منابع، رگ حيات آنها در دست اينهاست، خوب، با هم روابط پيدا مىكنند، روابط دوستى پيدا مىكنند. خوب، ماهى فرياد مىزنيم كه آقا بياييد با هم دوست باشيم، چه هى آنها مىگويند نه، ايران مىخواهد همه كشورهاى دنيا را ازبين ببرد. ايران چرا مىخواهد ببرد، ايران مىخواهد همه را اصلاح كند مىخواهد كه با هم باشند همهشان، برادر باشند همهشان. معذلك نمىفهمند و بايد چه كرد اين را. و من اميدوارم كه كم كم درست بشود و كم كم ملتها بيدار بشوند و از راه ملتها اين كارها اصلاح بشود و انشاءالله خداوند تأييد مىكند و خداوند شما را و همه كسانى كه در اين كشور خدمت مىكنند، به اين كشور خدمت مىكنند، به اسلام، تأييد كند و مادامى كه قصد خالص باشد، توجه به خدا باشد و خالص باشد، تا اينطور باشد بلا اشكال پيروز است اين كشور و از اينجا هم موجش مىرسد به همه جا و رسيده است و انقلاب شما بحمدالله صادر شده است، نه اينكه صادر مىشود، صادر شده و تقويت مىشود در خارج.
قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد درش دخالت كند
و از نكاتى كه تذكر بدهم اين است كه قوه قضائيه همانطورى كه آقا فرمودند يك قوه مستقل بايد باشد، يعنى در همه جاى دنيا اين اسم هست كه قوه قضائيه مستقل است. حالا مادر كشور خودمان كه استقلال داده است اسلام به قوه قضائيه و قاضى و قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند. قضات نبايد گوش به هيچ كس بدهند جز آنكه براى خدا كار خودشان را انجام بدهند، حق را ملاحظه بكنند. اگر فرض كنيد كه يك جائى را ديدند حق است، اگر تمام كشورايران به آنها چيز بكنند كه به آن طرف حكم بدهيد، نكنند. خدا اينطور مقرر فرموده است، بايد شما به حق برسيد. كار به اينكه اين رفيق فلان است، اين دوست فلان است، اين پسر فلان است، اين خود فلان است، خير، كارى به اين كارها نداشته باشيد بايد شما به همانطورى كه شرع مقدس امر فرموده است قضاوت كنيدو مستقل در قضاوت باشيد و محتاط در قضاوت. احتياط در قضاوت كنيد، توجه بكنيد كه نبادا يك مظلومى حقش ضايع بشود يا يك نفرى زايد بر آن مقدارى كه بايد جريمه بشود يا براى تعزيز بشود، يا به چه بشود، زايد بر او نباشد. گرفتارى دارد اين مسائل، بايد اين را خيلى توجه بكنيد. و من اميدوارم كه آقايان علمائى كه الان مشغول هستند و بعدها هم انشاءالله مىآيند و مشغول
صحيفه نور ج 18 صفحه 170
مىشوند، توجه بكنند كه مستقل هستند و كسى حق اينكه هيچ نقشهاى، هيچ دخالتى در كار آنها بكند ندارد. و البته روى موازين شرعى اگر چنانچه اشتباه ثابت شد، آنوقت روى همان موازين شرعى عمل مىشود. و خداوند همه شما را موفق بدارد و من دعاگوى همه شما هستم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
والسلام عليكم و رحمة الله
صحيفه نور ج 18 صفحه 171
نامه رئيس شواريعالى دفاع به محضر امام خمينى در مورد معرفى و پيشنهاد مقام فرماندهى جديد نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
مقام معظم رهبر انقلاب و فرمانده كل نيروهاى مسلح حضرت امام خمينى
با اظهار قدردانى از خدمات ارجمند و صادقانه سرهنگ معينى پور در طول تصدى فرماندهى نيروى هوايى، شورايعالى دفاع در اجراى مفاد اصل 110 قانون اساسى، قبول استعفاى وى و انتصاب سركار سرهنگ هوشنگ صديق به فرماندهى نيروى هوائى جمهورى اسلامى ايران را به آن حضرت پيشنهاد مىكند.
سيد على خامنهاى رئيس جمهورى و رئيس شورايعالى دفاع
تاريخ: 4/9/62
پاسخ امام خمينى به نامه رئيس شورايعالى دفاع
بسمه تعالى
با قدردانى از زحمات ايشان و دعا براى توفيق به خدمت اسلام و ملت، موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 172
تاريخ: 16/9/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير بهدارى و گروهى از كاركنان اين وزارتخانه
دادن اميد و وعده سلامتى به بيمار، كمك مىكند به صحت بيمار
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه شما آقايان كه در يك وزارتخانهاى هستيد كه براى مستمندان، براى مريضان، براى بيماران و عليلان و مجروحان خدمت مىكنيد، خداوند توفيق زيادتر به شما عنايت كند، و براى شما خداوند اخلاص نصيب كند كه كارهاى شما براى خدا باشد و براى خدا اين زحمت ارزنده را بكشيد و اجر را از خداى تبارك و تعالى اميد داشته باشيد. مساله بهدارى يكى از امور بسيار مهم است، هم پزشك مهم است، هم پرستار مهم است، هم كارمندان اين دستگاه، و چيزى كه بسيار اهميت دارد براى پزشكان و پرستاران و آنهائى كه تماس با مريضها و بيمارها و مجروحها دارند اين است كه روح عطوفت در آنها باشد. يكى از امورى كه كمك مىكند به خوب شدن مريضها و اعاده صحت براى آنها، اين است كه پزشك آنها، پرستار آنها، به آنها تقويت روانى بدهد. اگر انسان اعتقادش شد كه خوب مىشود از اين مرض، اين كمك مىكند به اعاده صحت و اگر نظرش اينطور شد كه در اين مرض ديگر خوب نمىشود، اين او را رو به هلاكت زودتر مىبرد. و اين به عهده پزشكان است و پرستارهاست، چه پرستارها از خانمها و براى خانم باشند و چه از آقايان و براى آقايان باشند، اين نكته را بايد در نظر داشته باشند كه عطوفت به آنها و اميد دادن به آنها و وعده سلامت به اذن الله براى آنها، كمك مىكند به صحت آنها، كمك شماست براى كارهايى كه انجام مىدهيد. هر چه خوب رفتار كنيد با آنها براى شما پيش خداى تبارك و تعالى اجر است. فرضاً يك مريضى به نظر شما حتما از اين مرض نجات پيدا نمىكند، لكن اولاً اينكه دست غيب هم در كار هست كه آن ماوراى نظر امثال ماست و شما هم مايوس نباشيد و ثانيا اينكه چه بهتر كه يك مريضى كه از اين دنيا مىخواهد برود با دل خوش از شما برود، با اميد باشد. اينطور نباشد كه به او گفته بشود تو خوب نمىشوى، همين در زود مردن او و در طولانى شدن مرض او كمك مىكند و با دل افسرده از اين دنيا مىرود، لكن اگر به او اميد داديد، محبت كرديد، نوازش كرديد، خدمت صادقانه كرديد، با روى خوش خدمت كرديد به اين مريضها كه افسردهاند اكثراً، اگر اينطور باشد، بر فرض اينكه از اين دنيا هم برود با يك روح اميدوار و شيرين از اين دنيا مىرود و اين براى شما ارزشمند است خيلى.
صحيفه نور ج 18 صفحه 173
پزشكهايى كه در خارج هستند توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد
پزشكها بايد خيلى توجه بكنند به اينكه كارشان بسيار اهميت دارد، سر و كارتان با جان مردم است و اهميت بسيار دارد و بايد همه دقتهائى كه داريد بكنيد و معالاسف بسيارى از پزشكهاى ما خارج كشور هستند، يا از ايران رفتهاند، يا بودهاند در آنجا و مراجعت نكردند به وطن خودشان و اين يكى از مسائلى است كه بايد اين پزشكهايى كه در خارج هستند يك قدرى توجه بكنند كه كشور خودشان احتياج به وجود آنها دارد. آنها در اين كشور پرورش پيدا كردهاند، با بودجه اين كشور تحصيل كردهاند، خارج رفتهاند و اهل اينجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. اين ملت اسلام است كه الان در اينجا با آنهمه رنجهايى كه به آنها مىدهند و با آنهمه مصيبتهايى كه ابرقدرتها براى اينها پيش مىآورد، اينها در رنج هستند. و شما پزشكانى كه در خارج هستيد ما فرض مىكنيم كه شما يك عمر زيادى هم بكنيد و در رفاه هم باشيد، آخر چه؟ بهتر نيست كه در خدمت مستمندان باشيد، در خدمت مريضهاى كشور خودتان باشيد، در خدمت اين كشورى كه مظلوم است و تحت ستم بوده است در سالهاى طولانى و امروز كه مىخواهد از زير بار ستم شرق و غرب خارج بشود، همه به او فشار آوردند، از همه طرف فشار آوردند، اين فشارها كافى نيست كه شما پزشكان در خارج نگاه كنيد و ببينيد كه اينجا از حيث پزشك كمبود هست. همه جا ما كمبود داريم از حيث پزشك متخصص، و شماها متخصص باشيد و از اين آب و خاك هم باشيد و از اين آب و خاك هم پدران شما ارتزاق كردند و خود شما و حالا بىتفاوت باشيد و در خارج بنشينيد و نگاه كنيد تا مريضهاى اينجا و آنهائى كه در جبههها معلول شدند، در جبههها آسيب ديدند، در رنج باشند و شما وجدانتان آرام باشد؟ گمان ندارم كه اگر يك ساعت فكر كنيد وجدان شما حاضر بشود كه آنجا باشيد، ولو با رفاه زياد. مردم در اينجا بحمدالله، بهدارى در اينجا مشغول خدمت هست و راجع به جبههها از قرارى كه گفته مىشود بسيار خدمت كردهاند و مورد تقدير هستند.
بايد توجه زياد به بيمارستانها بشود
و همين طور اميدوارم كه وضع بيمارستانها هم بهتر از حالا بشود و توجه زياد به بيمارستانها بشود. آنطور نباشد كه يك بيمارى در يك بيمارستان وارد بشود و او را نپذيرند. اينها از امورى است كه با وجدان انسان مخالف است، با انصاف مخالف است، با رضاى خدا مخالف است، بايد خيلى توجه به اين مسائل بكنند. يك مريضى كه مىآيد در يك بيمارستانى، اين احتياج دارد كه مىآيد در اين بيمارستان، اگر از همان دم در يك وقت خداى نخواسته گفته بشود كه اينجا نمىشود، از اينجا برود جاى ديگر، آنجا هم بگويند اينجا نمىشود و خداى نخواسته در همين رفت و آمدها تلف بشود، به عهده آن اشخاصى است كه اين كارها را مىكنند. خيلى بايد شما مواظب باشيد، در عين حالى كه خيلى خدمت شما ارزنده است، خيلى خدمت شما پيش خدا ارزش دارد، در عين حال مسؤوليت هم زياد
صحيفه نور ج 18 صفحه 174
داريد.بايد شما اين مسووليت را با كمال دقت، توجه به آن بكنيد و اميدوارم كه موفق بشويد كه بتوانيد خدمت بكنيد به اين مظلومين و خصوصا اينهايى كه از جبههها مىآيند و سلامت خودشان را براى شماها از دست دادهاند و مىبينيد كه اين ابرقدرتها با مسلمين دارند چه مىكنند. ما بايد خودمان به فكر خودمان باشيم، در هر چيز بايد خودمان به فكر خودمان باشيم و مىتوانيم، در امور بهداشتى و بهزيستى و اينها بايد خودمان در فكر خودمان باشيم، منتظر نباشيم مثل سابق هى به خارج برويم و از خارج بياوريم. بايد توجه بكنيم و زحمت بكشيم، با زحمت خودمان، با رنج خودمان، اين بار را تحمل كنيم و به منزل برسانيم. و اميدوار به فضل خدا باشيد كه خداوند با شماست و خداوند توفيق به شما خواهد داد كه كار را به نحو شايسته پيش ببريد.
و خصوصا باز عرض مىكنم كه با مرضى بسيار با عطوفت يعنى از آن كسى كه خادم دم در است تا آنجايى كه پزشك است و پرستار، رفتار، رفتار خوب باشد، رفتار عطوفت باشد. گمان بكنيد كه خودتان مريض هستيد و در يك مريضخانه رفتيد، در آنجا چه توقعى داريد از كارمندان آنجا، از پزشكان آنجا، از پرستار آنجا، همان توقعى كه خود شما از آنها داريد، ساير مرضى هم از شماها دارند بنابراين لازم است كه توجه به اين مسائل معنوى بشود و اميدوارم كه موفق و مؤيد و منصور در اين امر باشيد.
و از امور لازم قضيه جلوگيرى از بيمارى است، آن اهميتش بيشتر از خود معالجه است. ما بتوانيم، شماها بتوانيد كه طورى بكنيد كه مرض كم بشود، يك طورى بشود در كشور كه آبها از آلودگى بيرون بيايد، غذاها آلوده نباشد، آنطورى كه پزشكان دستور مىدهند كارى بشود كه مرض نيايد، نه ما منتظر باشيم كه مرض بيايد بعد رفعش بكنيم. جلو بگيريم كه اصلاً نيايد مرض و اين يكى از امور مهمهاى است كه بايد به آن توجه كامل بشود و اميدوارم كه در اين امر هم متصديان امور موفق باشند. و در همه امور اتكال به خدا بكنيم. شما ببينيد كه اين اتكال به خدا بود كه يك قدرت به آن عظمت را از دست از بين برديد، با اينكه قدرت شما در مقابل قدرتهاى شيطانى چيزى نبود، لكن ايمان شما بود، اتكال شما به خداى تبارك و تعالى بود كه پيش برديد و از حالا به بعد هم پيش خواهيد برد.
قدرتهاى بزرگ به عنوان صلح آمدند در منطقه و ببينيد كه چقدر فساد وارد كردند
و اين قدرتهاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملتها باشد. شما الان ملاحظه مىكنيد كه در لبنان چه مىگذرد بر اهالى لبنان از دست همينهايى كه براى صلح آمدهاند. آمريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند آمدهاند و جنگ راه انداختهاند. جنگ راه انداختند در محلى كه اگر اينها نباشند خود آنجا آرامش بهتر پيدا مىكند، تا اينها باشند. اگر آمريكا نبود و فشار به مردم نمىآورد آن بيچارههايى كه تحت آنهمه فشار هستند بالاخره يك كارى انجام مىدهند. منتظر نباشند كه شما همه فشارها را بر ملتها تحميل كنيد و آنها همين طور
صحيفه نور ج 18 صفحه 175
بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست، تابع همان، دنبال همان است. دنبال اين هم آن بمبارانهايى كه ديديد كردند در لبنان، و آمريكا آنقدر در آنجا فساد كرد و عمال آمريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد كه از آنها حساب بكنيم، اينها به عنوان اينكه ما مىخواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند و ببينيد چقدر - به فساد وارد كردهاند - فساد وارد كردهاند بر اين منطقه. از آن طرف شوروى به عنوان اينكه صلح در افغانستان درست كند، آمده است چندين سال است، قريب 5 سال است كه الان دارد در افغانستان آتش بپا مىكند، از آن طرف هم آمريكا در هر نقطهاى كه دستش برسد مىگويد ما براى صلح مىخواهيم برويم، لكن فساد ايجاد مىكند. نمىدانم اين مثل را شما شنيديد يك بچه، پسر كوچكى بود كه يك نفر آدم كريهالمنظر كه صورتش جورى بود كه بچهها از او مىترسيدند، او بغلش گرفته بود و او از ترس همين آدم گريه مىكرد، اين مىگفت نترس من اينجا هستم، يك كسى به او گفت كه آقا اين از تو مىترسد، تو اين را بگذار زمين، اين آرام مىشود. حالا اينها، قدرتهاى بزرگ، آمده در افغانستان مىگويد نترسيد ما اينجائيم، در لبنان هم نترسيد، ما اينجا هستيم. خوب، اين مردم از شما مىترسند، خوب، شما برويد كنار مردم آرام مىگيرند. وضع اينطورى است و خدا نكند كه سياستمدارها چاقوكش از كار در آيند. وقتى سياستمدارى بر طريقه اخلاق انسانى نباشد، او چاقوكش از كار درآيد، اما نه چاقوكش سر محله، چاقوكش در يك منطقه وسيعى، در دنيا. اينكه در روايت هست كه اذا فسدالعالم فسد العالم مصداق بالاترش همينها هستند كه علماى سياست هستند، فاسد هستند، عالم را به فساد كشاندند. الان عالم براى خاطر دانشمندان به فساد كشيده شده، آن دانشمندانى كه سلاحهاى كوبنده درست مىكنند، آن دانشمندان سياستى كه اعوجاج دارند و اين سلاحها را به كار مىبرند. الان دنيا به واسطه خاطر اين علما هست و اين دانشمندان هست كه ناآرامى دارد. اگر اينها حذف بشوند از دنيا، مردم آرامش بهتر پيدا مىكنند.
بنابراين ما بايد توجه به اين بكنيم كه اين قدرتهايى كه مىگويند ما براى صلح آمديم و معالاسف در خانه عربها، عربها را دارند مىكوبند و عربها نشستهاند تماشا مىكنند. اين ننگ را عربها كجا مىبرند كه اجانب، كفار - اجانب - آمدهاند در خانه اعراب، به اعراب تعدى مىكنند و اينها نشستهاند تماشا مىكنند، در صورتى كه اينها اگر ده روز راه را بر آنها ببندند، همهشان تسليم مىشوند؟ اگر اين كشورهاى اسلامى، همين كشورهاى منطقه، اگر همين كشورهاى خليج و منطقه ده روز جلوى نفتشان را بگيرند، دنيا به صدا در مىآيد، دنيا تسليمشان مىشود، لكن اينها نفتشان را تقديم مىكنند، آبرويشان را تقديم مىكنند، كشورشان را تقديم مىكنند، ملتشان را تقديم مىكنند، براى چه؟ براى يك هواى نفس باطل. دنيا را اين هواى نفس دارد از بين مىبرد. هواى نفس است كه وادار مىكند كه اينها براى خاطر اينكه چهار روز زندگى مرفه به خيال خودشان بكنند، ملتهاى خودشان را اينطور تحت ستم قرار مىدهند. هواى نفس است كه شوروى را بر مىدارد مىآورد در افغانستان و آن كارها را انجام مىدهد. هواى نفس است كه آمريكا را مىآورد در لبنان اين كار را مىكند و عمالش را در ايران مامور مىكند براى اينكه اين فسادها را بكنند. همه فسادهاى دنيا زير سر
صحيفه نور ج 18 صفحه 176
اين قدرتهاى بزرگ است والا اين كوچكها اهميتى ندارند.
صدام ديگر يك مردهاى است افتاده آنجا، اين اهميتى ندارد ديگر، لكن اينها دارند فساد مىكنند. اين هم يكى از فسادهاى آنها بود كه اين را بازىاش دادند و احمقش كردند حمله كرد به ايران و تجاوز كرد به ايران، حالا هم تويش مانده است و نمىداند چه بكند. هى فرياد مىزند بياييد ديگر صلح كنيم، مىخواهد مهلت بگيرد كه بعدها شرارت بكند، ما اين را بهتر مىشناسيم از ديگران، اينطور نيست كه اين صلح بخواهد، اين مىخواهد كه به اسم صلح مهلت پيدا بكند، دوباره تشكيلاتى درست كند زيادتر و قدرتى پيدا كند زيادتر و دوباره حمله بكند. خوب، با يك همچو چيزى نمىشود صلح كرد. كدام انسان است كه مىتواند با يك دشمنى كه با اسلام دشمن است، با خدا دشمن است، با ملت خودش دشمن است، با ملت ما دشمن است، اين را مهلت بدهد تا اينكه دوباره تجهيز كند خودش را، قدرتها هم به او كمك بكنند و باز هم افراد پيدا كند و دوباره حمله بكند به اينجا، اين را كسى نمىتواند مهلتش بدهد. اين بايد شرش كنده شود تا اين منطقه درست بشود و عمده شر آن ابرقدرتهاست و دولتهاى منطقه مىتوانند شر اين را از منطقه خودشان بكنند. اگر اين دولتها با ملتهاشان دست به هم بدهند، ملتها كه حاضرند، دولتها هم تسليم ملتهاشان بشوند، نمىتوانند آنها در اين منطقه اين فسادها را بكنند. اسرائيل نمىتواند بيايد اينجا شرارت بكند، لكن معالاسف خود اينها هستند كه راه را باز مىكنند براى قدرتهاى بزرگ. شما ملاحظه مىكنيد كه در همين منطقه چقدر ثروت هست كه دارند ابرقدرتها از اينها مىبرند، همان نفت چقدر هست كه دارند روزى بيست ميليون تقريباً، كشورها از اينجا مىبرند و مىخورند، معذلك اينها نشستهاند. آنها ريختهاند در خانه خودشان، لبنان خانه عرب است، در خانه عرب ريختهاند و دارند به خود عرب اينطور جنايت مىكنند و ملت عرب نشستهاند آنجا و هيچ حرف نمىزنند.
وقتى پاى ايران پيش مىآيد مىگويند اينها فارساند اينها خوب، آنها هم كه عربند ديگر، شما نه فارس سرتان مىشود نه عرب سرتان مىشود، دنبال اين هستيد كه چند روز عياشى بكنيد. خوب، اين عياشى تا كى؟ چقدر انسان آبرويش را، حيثيتش را، همه چيزش را بدهد سر عياشى؟
مظلومين جهان بايد خودشان به فكر خودشان باشند
آن قدرتهاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار دادهاند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بيچاره آن كار را مىكنند، معذلك بايد همهشان بدانند كه مردم نمىنشينند گوش كنند تا اين كارها بشود، بالاخره همان معنائى كه در ايران پيدا شد در جاى ديگر هم پيدا مىشود. بايد از حالا فكر بكنند اينها، امريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مىكند و آنها هم نشستهاند. آمريكا ديد كه - كاخ سفيد منفجر شد - آن محل خودشان منفجر شد، همين چيزها حالا هست باز، هر چند شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد مردم جانشان به لبشان رسيده است، مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است، مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مىكنند. اگر يك كسى جانش به لبش
صحيفه نور ج 18 صفحه 177
نرسيده باشد كه انتحار نمىكند براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمىتوانند تحمل بكنند، شما يك فكرى بكنيد. با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمىشود، بايد كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند، راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند، بيدار بشوند و الا اينها چاقوكش بينالمللى هستند و نمىگذارند دنيا آرام باشد مگر اينكه مردم خودشان، مظلومين خودشان به فكر خودشان باشند، مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند، دست اينها را قطع مىكنند و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملتهاى اسلامى را بيدار كند، ملتهاى مستضعف را بيدار كند و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرتهاى بزرگ را قطع كنند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 178
تاريخ: 20/9/62
بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان
مهم اين است كه ما مىخواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مهم است اين است كه ما مىخواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم. پس اگر قبلا اشتباه كرده باشيم بايد صريحا بگوئيم اشتباه نمودهايم و عدول در بين فقها از فتوائى به فتواى ديگر درست همين معنا را دارد وقتى فقيهى از فتواى خود بر مىگردد يعنى من در اين مساله اشتباه نمودهام و به اشتباهم اقرار مىكنم. فقهاى شوراى نگهبان و اعضاى شورايعالى قضائى هم بايد اينطور باشند كه اگر در مسالهاى اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم. پيش از انقلاب من خيال مىكردم وقتى انقلاب پيروز شد افراد صالحى هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند، لذا بارها گفتم روحانيون مىروند كارهاى خودشان را انجام مىدهند. بعد ديدم خير، اكثر آنها افراد ناصالحى بودند و ديدم حرفى كه زدهام درست نبوده است، آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كردهام. اين براى اين است كه ما مىخواهيم اسلام را پياده كنيم. پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفى را زده باشم و امروز حرف ديگرى را و فردا حرف ديگرى را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفى زدهام بايد روى همان حرف باقى بمانم امروز مىگويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحى نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين شأنى براى علما نيست كه رياست جمهورى و يا پست ديگرى را داشته باشند. چون وظيفه است به اين كارها مىپردازند. خلاصه يك چيز را نبايد فراموش كنيم كه همه مىخواهيم اسلام پياده شود.
مبادا از حرفهاى خارجىها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم
من حالا هيچ نگرانى ندارم چون اكثر افراد را مىشناسم و مىدانم كه اكثراً متعهد و متدين هستند، بلكه نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را ننمائيم بعدا اشكالى پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آنوقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطهخواه شدند و حكومت را گرفتند و هر دوره مجلس را بدتر از دوره قبل تشكيل دادند. امروز من هيچ ترسى ندارم، ولى ترسم از آن است كه مبادا ما مسائل را به
صحيفه نور ج 18 صفحه 179
صورتى محكم تحويل دسته بعد ندهيم، ترسم از آن است كه مبادا از حرفهاى خارجىها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم. ما بايد همه چيز را به همان قوتى كه امروز دارد، تحويل دسته بعد دهيم و آنها هم كوشش كنند كه به همان قوت تحويل دسته بعد دهند. ما بايد بنيان را محكم كنيم و به دسته بعد دهيم تا پيش خدا مقصر نباشيم.
بايد هيچ سستى نكنيم و از اين ترس نداشته باشيم كه فلان راديو يا دولت خارجى چه مىگويد، راديوها بايد به ما فحش بدهند. آن روزى را كه آمريكا از ما تعريف كند بايد عزا گرفت. آن روز كه كارتر و ريگان از ما تعريف كنند معلوم مىشود در ما اشكالى پيدا شده است، آنها بايد فحش دهند و ما هم بايد محكم كارمان را انجام دهيم. شوراى نگهبان بدون ملاحظه از هيچ كس فقط و فقط خدا را در نظر بگيرند. احكام اوليه بايد جارى شود و آن روز هم كه اضطرارى پيش آمد، احكام ثانويه كه آن هم حكم خداست را بايد جارى نمايند. بايد بنيان از امروز محكم شود.
همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند
شوراى نگهبان و شورايعالى قضايى و مجلس و دولت بايد به گونهاى عمل كنند كه بنيان محكمى را پايه گذارى نمايند. اگر بخواهيم به اسلام پايبند باشيم، بايد آينده را در نظر گرفته و درست نماييم. سعى كنيد مثل مشروطه سستى نشود. الحمدلله امروز مثل زمان مشروطه نيست كه خوبها در اقليت بودند بلكه شما در اكثريت هستيد و قليلى هستند كه انحراف دارند. و من قبلا در مورد انتخابات گفتم كه همه چيز ما بايد روى موازين اسلامى باشد. افرادى كه تعيين مىشوند بايد كسانى باشند كه به درد اسلام و جمهورى اسلامى بخورند و عقيدهشان هم اين باشد كه اسلام خوب است، نه فقط اظهار كنند ولى عقيده نداشته باشند، كما اينكه در اول انقلاب خيلىها اظهار اسلام مىكردند. البته اقليتهاى رسمى غير مسلمان قانونا انتخاب مىشوند پس مردم، افرادى را كه تعيين مىكنند بايد سعى در شناسائى آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگيرند و بعد راى دهند. پس مساله خوب بودن خود شخص است نه اينكه از يك دسته خاصى باشد، نه اينكه اهل علم باشد، حزبى باشد، بازارى باشد، اينها ديگر شرط نيست، عمده موازينى است كه قانون و اسلام تعيين كرده است. ما بايد مجلس را نگه داريم.
دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شايد هم خوب بود، ولى بعدها كمكم رسيد به جائى كه خودشان افرادى را انتخاب مىكردند. پس ما بايد سعى كنيم مرتبه دوم بهتر از اول باشد، مردم بهتر شركت كنند، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تاثير كسى واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت كنند، بعد به هر كس كه خواستند راى دهند. مردم نبايد كنار بروند اگر مردم كنار بروند همه شكست مىخوريم. خود مردم نگذارند قلدرها دخالت كنند، افراد نالايق دخالت كنند. اگر عدهاى جمع شدند و افراد نالايق را انتخاب كردند، مردم به آنها راى ندهند، اگر مردم هم متوجه نشدند. مجلس آنها را قبول نكند. تمام مردم موظفند كه در انتخابات حاضر باشند و تحت تاثير هيچ كس قرار
صحيفه نور ج 18 صفحه 180
نگيرند. بعد از اينكه مشورت كردند كه براى اسلام مفيد است راى دهند. اگر كسى مورد شك بود و يا اگر كسانى منحرف، خودشان را معرفى كردند به آنها راى ندهند. ما بايد مجلسمان را نگه داريم و كارى كنيم كه براى دولتى خوب اساس باشد.
مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كردهام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را مىخواهند، همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است پس بايد كارى كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار برويم و از صحنه خارج شويم زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر مىشود پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 188
تاريخ: 26/9/62
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى نماينده اينجانب در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، چون جناب حجت الاسلام آقاى طاهرى قصد مسافرت دارند، جنابعالى علاوه بر مسؤوليتهاى گذشته خود در سپاه پاسداران، كليه مسووليتهاى ايشان را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عهده گيريد. بديهى است كه اعضا و فرماندهان سپاه و بسيج موظف به همكارى و پشتيبانى از جنابعالى مىباشند. از خداوند تعالى توفيق شما را در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 181
تاريخ: 26/9/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى امور بازرگانى و رسيدگى به سؤالات مجلس شوراى اسلامى و اعضاى سازمانهاى وابسته به نخست وزيرى
شما متوجه باشيد اينها شروع كردند از اول جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من توفيق آقايان را در خدمت به جمهورى اسلامى و اسلام از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه همه آقايان موفق باشند كه به اين ملتى كه اينهمه در تحت ظلم و فشار بوده است خدمت بكنند و همه با هم همصدا و هم عمل منظورشان همين باشد كه نجات بدهند اين كشور را از مسائلى كه برايش پيش مىآيد.
من امروز مغتنم است كه در حضور آقايان يك مطلبى را عرض كنم و اين مطلب مال همه است.
نه مال شماها، مال همه. هم مسوولين كشور است و هم مردم. ما تجربههايى كه برايمان نقل شده است يا از تجربههايى كه خودمان در جريانش بوديم بايد يك مطالبى را در نظر داشته باشيم. در دوران مشروطه را كه همه آقايان شنيدهاند يك عدهاى كه نمىخواستند كه در اين كشور اسلام قوه داشته باشند و آنها دنبال اين بودند كه اينجا را يا به نحوى طرف خودشان بكشانند، آنها جوسازى كردند به طورى كه مثل مرحوم آقا شيخ فضل الله كه آنوقت يك آدم شاخصى در ايران بود و مورد قبول بود همچو جوسازى كردند كه در ميدان علنى ايشان را به دار زدند و پاى آن هم كف زدند. و اين نقشهاى بود براى اينكه اسلام را منعزل كنند و كردند. و از آن به بعد ديگر نتوانست مشروطه يك مشروطهاى باشد كه علماى نجف مىخواستند، حتى قضيه مرحوم آقا شيخ فضل الله را در نجف هم يك جور بدى منعكس كردند، كه آنجا هم صدائى از آن در نيامد. اين جوى كه ساختند در ايران و در ساير جاها، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل الله را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آنوقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند. اين كه آنجا بود. ما در زمان خودمان هم آقاى كاشانى را ديديم. آقاى كاشانى از جوانى در نجف بودند و يك روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم كه آمدند تمام زندگىشان صرف همين معنا شد و من از نزديك ايشان را مىشناختم. در يك وقت وضع ايشان طورى شد كه وقتى كه از منزل مىخواست حركت كند فرض كنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مىشد، در نظر داشتند،
صحيفه نور ج 18 صفحه 182
اعلام مىشد، اينطور بود وضع ايشان، بعدش ديدند كه اگر چنانچه يك روحانى در ميدان باشد لابد اسلام را در كار مىآورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع كردند به جوسازى. آنطور جوسازى كردند كه يك سگى را عينك به آن زدند و آنطور كه من شنيدم عينك زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيت الله. و من خودم در يك مجلسى بودم كه مرحوم آقاى كاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچ كس پا نشد، من پا شدم و يكى از علماى تهران كه الان هم هستند و من جا دادم به ايشان (جا هم ندادند). اين جو را درست كرده بودند براى آقاى كاشانى كه ديگر از منزلش نمىتوانست بيرون بيايد، در يك اطاقى محبوس بود در منزلش طورى كه نمىتوانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه كردند. آنجا هم شكست دادند، مسلمين را شكست دادند.
من حالا مىخواهم يك هشدارى به آقايان بدهم. مساله الان به يك وضعى در آمده است كه انسان مىبيند كه مشغول جوسازى هستند، مىشنود كه مشغول جوسازى هستند و به تدريج مىخواهند اين كار را عملىاش كنند. يعنى ديدند كه ايران با اين مسائلى كه در دنيا مىخواهند حل كنند نتوانستهاند كاريش بكنند، حمله كردند، حمله نظامى كردند - عرض مىكنم كه - اقتصادش را چه كردند، محصور كردند و همه كارى كردند، نشد آن كارى را كه آنها مىخواهند، يعنى منعزل كردن اسلام را مىخواهند. الان آنها آنقدرى كه از اسلام خوف دارند، نه شوروى از آمريكا آنقدر خوف دارد، نه امريكا از شوروى براى اينكه تمام اين مصالحى كه آنها به خيال خودشان مىخواهند - از مصالحى كه براى خودشان تهيه كنند و تمام سوء استفادههايى كه از تمام دنيا مىخواهند بكنند، مىبينند كه اگر چنانچه اين ترتيبى كه ايران روى كار آمده است و مشغول است، اين عملى بشود همه جا لنگ خواهد شد، مساله، مساله ايران نيست حالا، آنوقتها صحبت، صحبت ايران بود. الان وضع جورى شده است كه هر جا مىبينى كه الان فرض كنيد كه در پاكستان دارند مىگويند كه اسلام، خوب، دولتش هم ملغى مىشود، اين را مىگويند. در جاهاى ديگر هم همين طور دارند مىگويند، در سياهپوستان امريكا هم صدا در آمده است. اينها الان خودشان هم مىبينند كه در شوروى هم كه... صدا در آمده، خوب، مسلمين هم آنجا زيادند، آنها مىبينند كه اگر مهلت به اين كشور بدهند ممكن است كه منافع آنها را در تمام دنيا به خطر بيندازد. جنگ عمومى هم كه نمىتوانند راه بيندازند بخواهند جنگ راه بيندازند دنيا به هم مىخورد، نمىكنند. آنها عاقلتر از آن هستند كه جنگ عمومى راه بيندازند. اينها مىخواهند با وسيلههايى با حيلههايى از اينجا شروع كنند، از ايران شروع كنند. از ايران شروع كردن هم يكدفعه نمىشود بروند سراغ روحانيون. مىدانند كه نمىشود كه از اول بروند سراغ روحانيون، روحانيون را شكست بدهند. مىآيند هى از پايينتر شروع مىكنند، از پائينتر جوسازى مىكنند. مثلاً حالا براى دولت جوسازى مىكنند، براى دولت جوسازى مىكنند. انسان هر جا كه الان اطلاع پيدا مىكند مىبيند كه با دولت دارند ور مىروند. اين مساله اين نيست كه ما نظرمان به اين است كه دولت، دولت خيلى مثلاً اعلائى هست، هيچ.
الان شما ملاحظه بفرمائيد با اين وضعى كه ايران دارد كه در جنگ است چند سال، انقلاب
صحيفه نور ج 18 صفحه 183
است، آن انقلاب و هجوم طوايف مختلف از همه جا به اينجا، افغانستان نمىدانم بيشتر از يك ميليون و يك ميليون و نيم - عرض مىكنم كه - از عراق آنهمه اسير، آنوقت خود ما در داخل كشورمان اينهمه فرارى وارد شده و اينهمه مردم آمدهاند ريختهاند از جاهاى ديگر. اينها يك چيزهايى است كه اگر در يك كشورى غير از كشور ايران بود، به هم خورده بود، يعنى شيرازهاش به هم ريخته بود. لكن ايران از باب اينكه مردم در صحنه هستند اينطور نشده، اما مىخواهند اين كار را شروع كنند.
من الان به شما آقايان و به ملت ايران اين گزارش را مىدهم كه سن من ديگر مقتضى اين نيست كه ببينم اين چيزها را، من مىروم، اما شما توجه بكنيد، شما متوجه باشيد. اينها شروع كردند كه از اول يك جوى بسازند كه اين حكومت را بشكنند و بعد بروند سراغ رئيس جمهورتان و مجلستان و بعد بروند سراغ روحانيون و مساله را از حالا - از - اينجورى شروع كردند و شما از حالا بايد بيدار اين مطلب باشيد. بيخود نيست كه انسان يكدفعه مىبيند كه در قم حرف در مىآيد، در بازارها حرف در مىآيد، در مساجد حرف در مىآيد، در منابر حرف در مىآيد، در منزلهاى علما حرف در مىآيد، همهاش هم شبيه هم. اگر شما ديديد كه يك مطلبى شبيه به هم در همه جا شد بدانيد كه اين دست ديگرى در كار است، همين طور من باب اتفاق نشده است.
الان وضع اين شده است كه انسان مىنشيند در اينجا مىبيند كه همه چيز يادشان رفته، الا اينكه كمبود، گرانى. مگر كسى منكر اين است كه گرانى است. اما شما يادتان رفته است و شايد بعضىهايتان يادتان است قضيه زمانى كه متفقين ريختند اينجا، شما ديديد كه نان چه وضعى داشت، برنج چه وضعى داشت، گرانىها چه وضعى داشتند. آنوقت به پول آنوقت كه يك قرانش به قدر صد تومان حالا گاهى ارزش داشت، آنوقت برنج نمىدانم شده بود 12 تومان، قند شده بود 40 تومان، نمىدانم چى از اين بساطى بود كه بعضى آقايان مطلعاند. الان شما با اين وضعى كه داريد، كه همه دنيا با شما دشمن هستند بلا استثناء، مگر بعضىها كه خيلى كم است، همه با شما مخالفند، همه دنيا دستشان به اين دراز است كه يك بساطى اينجا درآورند. شما راديوها را ملاحظه كنيد. در كويت يك قصهاى واقع شده است، الان هم عراق اعلام كرده است به اينكه اين عراقى بوده و اين ... بوده، معذلك دست بر نمىدارند مىگويند عراقىها طرفدار ايرانند، چون طرفدار ايرانند، پس ايران كرده. ايران همه مردم دنيا طرفدارش هستند، ايران كارى كرده است كه مظلومهاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلومهاى دنيا هر جا كارى مىكنند ايران كار مىكند؟ وضع اينجور شده است كه الان براى شما همه راديوها دست مىگيرند. يك قضيهاى - در چيز واقع مىشود - در فرض كنيد كه كويت واقع مىشود، يكى در لبنان واقع مىشود، يكى در جاى ديگر واقع مىشود، هى ايران. الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مىكنند.
اسلام اگر اينجا سيلى بخورد بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود
من به شما عرض مىكنم نه دولت با من - عرض مىكنم كه - قوم و خويش است و نه من
صحيفه نور ج 18 صفحه 184
افرادش را اكثرش را مىشناسم، اما من كلى قضيه را دارم مىگويم. دولت با اينهمه كارى كه مىبينيد كرده است، يعنى اين مملكتى كه به هم خورده است و اينطورى است، نگذاشته به هم بخورد. نگذاشته كه اينهمه جرحهائى كه، اينهمه، اين مصايبى كه و مجروحينى كه هر روز دارند مىآورند، اينها زمين بمانند. نگذاشته است كه مردم گرسنه بمانند. نگذاشته چه بشود. البته همه قبول دارند، خود دولت هم قبول دارد، گرانى هست. گرانى اولاً همه جا هست، اينجاى تنها نيست، ثانيا وضع انقلابى همچو اقتضا مىكند، وضع جنگ اينطورى است. نبايد ما وقتى كه وضع جنگ را مىبينيم داريم، ما وضع انقلاب را مىبينيم داريم، وضع دشمنى همه دنيا را داريم، همهمان بريزيم سر دولت. الان مىبينيم در مجلس به دولت حمله مىشود، در محضر علما به دولت دارد حمله مىشود، در بازار به دولت حمله مىشود، مصاحبههاى تلويزيونى - با - به دولت ور مىروند، عرض مىكنم كه بساط وقتى درست مىكنند به دولت ور مىروند، اين بىجهت نيست. خود آقايان ملتفت نيستند. آقا خودش خيلى خيلى آدم خوبى است مىرود ده نفر آدم از همين اشخاصى كه مىخواهند اين كارها را بكنند، ايران فراوانند از اين اشخاص، الان در ايران سلطنتطلب ما داريم، در ايران مخالف با جمهورى اسلامى در اين طبقات بالائى كه مىخواستند عياشى بكنند، حالا نمىگذارند عياشى بكنند داريم، از منافقين موجودند، از اقليت موجود است، از احزاب موجود است، هستند همه، زيادند. آقايان عرض مىكنم كه با ظاهر خيلى خوب مىروند پيش فلان آقا مىنشينند مىگويند هى اسلام دارد از بين مىرود، ديديد چى شد، چه شد، اينها مىخواهند اينجا را چيزش بكنند مثل شوروى بكنند. آقا فورا باور مىكند، مىرود مىگويد نخير آقا، چه واقع شد، ادارات چه شده، چه شده در ادارات الان همچو ادارات صد در صد مورد مطلوبيت نيست، اما ما اساس را بايد حفظش بكنيم. اگر اساس را ما حفظ نكنيم، نه اداره براى ما باقى مىماند، نه مجلس باقى مىماند، نه مدرسه باقى مىماند، هيچى. ايندفعه اگر اينها تسلط پيدا بكنند بر ما، هيچى نمىگذارند. مثل زمان آقاى كاشانى نيست حالا، مثل زمان مرحوم - عرض مىكنم كه - آقا شيخ فضل الله نيست حالا. حالا يك زمانى است كه ادراك كردند كه اگر اين جمهورى رشد پيدا بكند نخواهد گذاشت كه اينها منافع خودشان را ببرند و اين را با همه جديت مىخواهند ببرند. و اسلام اگر اينجا سيلى بخورد، بدانيد كه ديگر تا آخر سرش بلند نمىشود، مگر اينكه باز يك وضع ديگرى در دنيا پيش بيايد.
الان ماييم كه بايد اين را حفظ بكنيم. ايران است كه بايد حفظ كند خودش را، مجلس بايد همراهى بكند. مىدانم شكايت هست، مىدانم كه همه چيز هست، لكن همه همراهى بكنيد آقا، دست به دست هم بدهيد كه هيچ ارگانى به زمين نخورد. زمين خوردن دولت امروز براى روحانيت هم مضر است، براى مجلس هم مضر است. همين طورى كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است. همين طور كه مجلس زمين بخورد براى همه مضر است همين طور كه عرض مىكنم كه اين دستگاه قضائى به زمين بخورد. من هم مىدانم شكايت زياد هست. مگر كجا شكايت نيست؟ در امريكا شما خيال مىكنيد شكايت نيست؟ در امريكا بيشتر از اينجا هست، در هر چند دقيقهاى يكى كشته مىشود، در هر چند دقيقه فحشا واقع مىشود، در هر چند ثانيه حتى چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 185
مىشود.شما مىخواهيد بعد از انقلاب، بعد از دشمنى همه كشورهاى عالم همين طور به طور رفاه بنشينيد كار بكنيد و به طور رفاه زندگى بكنيد؟ نمىشود بازار مىبيند كه دولت نمىرسد، خوب خودش همراهى بكند. الان دولت در اطراف، در جاهايى كه بايد باشد برنج دارد، گندم دارد، همه چيز دارد، كاميون نيست. خوب همه علماى بلاد بنشينند با هم فكر بكنند كاميون درست كنند. اگر در هر شهرى چهار تا كاميون برود به اينجاها، تمام حل مىشود مساله اگر همه بلاد دست به هم بدهند. بدانند كه مىخواهند ريشه اين اسلام را بكنند، همه مردم اين توجه را داشته باشند، علماى بلاد اين توجه را داشته باشند، وكلا اين توجه را داشته باشند، دولت اين توجه را داشته باشد، اين اسباب اين مىشود كه اگر شكايت بشود بدانند كه اينطورى است، حل كنند خودشان، با هم بنشينند صحبت بكنند. نمىشود، اين شكايت حل نشدن اسباب اين نمىشود كه ما به دولت فشار بياوريم، دولت را تضعيفش كنيم كه دولت ناتوان بشود. دولتى كه الان بايد همه كارها را انجام بدهد، ناتوانش نبايد بكنيم. مجلسى كه بايد همه كارها را تسهيل بكند، نبايد ناتوانش بكنيم و همين طور قوه قضائيه هم همين طور.
دشمن، دشمن ايران نيست، دشمن اسلام است
و مساله، مساله مجلس نيست، مساله دولت نيست، مساله قوه قضائيه نيست، مساله روحانيت نيست، مساله اسلام است، مساله اين است آنهائى كه دشمناند، با اسلام دشمناند. با قوه قضائيه دشمن نيستند، با مجلس كار ندارند، با روحانى هم كار ندارند، همه اينها براى اينكه اينها دارند براى اسلام سينه مىزنند، با شما مخالفند. نه براى اينكه خودشان، مجلس يك چيزى است، نه، براى اينكه اگر مجلس مطابق ميل آنها بود، خيلى هم خوب بود، چنانكه بود و ديديد. اگر دولت هم مطابق ميل آنها بود خيلى هم تأييدش مىكردند، اما آنها دولتى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، مجلسى كه بخواهد مخالف با آنها باشد، از ارتشى كه بخواهد مخالف آنها، با همه اينها مخالفند و شما بدانيد كه اگر ما دست به دست هم ندهيم، همهمان با هم نباشيم، زمينمان خواهند زد. مجلس را زمين مىزنند، دولت را زمين مىزنند، روحانيت را زمين مىزنند، همه زمين مىخورند. پس عقل اقتضا مىكند كه ما الان مشكلات را تحمل كنيم، مردم مشكلات را تحمل كنند. مشكلات كمتر است از مشكلات ما تا زمان رسول الله. و آن مشكلات زمان رسول الله، آن مسووليت رسول الله بدتر از اين مسووليتى است كه ما داشتيم. مشك را مجبور بودند بخورند براى رفع حاجتشان، آنجا آنطور بود اميرالمؤمنين بدتر از ما زندگى كرد و از بين بردندش. الان اينطورى است كه ما بايد تحمل بكنيم، مملكت ما دشمن دارد، يعنى دشمن، دشمن ايران نيست. دشمن دشمن اسلام است.
الان دشمنهاى ما از ايرانىاش گرفته كه در خارج نشستهاند دارند بر ضد اسلام صحبت مىكنند، منتها شما، اين را من گفتم ساير جاها، در مجالس اينها ضد اسلام اصلاً صحبت مىشود، اينهائى كه در خارج رفتند، اينها همه اينطورى هستند. خوب، ما يك عده اينجا مانديم، خودمان هم بريزيم به جان خودمان چه خواهد شد؟ مجلس با دولت مخالف، دولت با مجلس مخالف، اينها چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 186
خواهد شد؟ اينها البته انشاءالله مخالف هم نيستند. اما بايد بيشتر توجه بكنيم، علماى بلاد بايد توجه بكنند كه هر كه آمد يك نقى زد فورا باور نكنند و صحبت بكنند و به راديو برسد و به نمىدانم چه برسد. اينطور صحبت نكنند، به مجالس نبرند، - به - ائمه جمعه نبرند به مجالس صحبتها را، مىتوانند حلش بكنند، نتوانستند حزم كنند. ما بايد امروز تحمل كنيم، صبر بايد بكنيم. فاستقم كما امرت و من تاب معك اين چيزى بود كه پيغمبر اكرم گفت: من شيبتنى سورة هود من به واسطه اين، آن هم به خاطر اينكه و من تاب معك بود براى اينكه مىديد نمىتواند استقامت كند، ما بايد استقامت كنيم، بايد حفظ كنيم، بايد صبر كنيم.
ملت بايد چشمش را باز كند تا اين جمهورى اسلامى را حفظ كند
خداوند انشاءالله همه را توفيق مىدهد. و اين مسائلى كه مىفرماييد، من هم اطلاع دارم كه اين مسائل سوال مىخواهد وليكن اينطور نباشد كه هر روز يك وزير را بياوريد اينجا بنشانيد، دعوا بكنيد با او و تضعيف كنيد دولت را. كارى بكنيد تضعيف نشود. همهتان را دارند تضعيف مىكنند، شما نيستيد، همه است. خيال نكنيد كه شما دولت را تضعيف مىكنيد، نخير. شما هم دولت را تضعيف كنيد، تضعيف شماست. اين مقدمه است براى او و الان يك خطى در اين كار هست، مشغولند الان. و شما بايد خيلى توجه كنيد، چشمهايتان را باز بكنيد. ملت بايد چشمش را باز كند، اين دولت را، اين مجلس را، اين جمهورى اسلامى را حفظ كنند، مردم بايد حفظ كنند، بازار بايد حفظ كند اينها را.
آقا مىنويسد ماليات نبايد داد. آخر شما ببينيد بىاطلاعى چقدر. آقا، ما امروز روزى نمىدانم چند صد ميليون ما الان خرج اين - چيزمان است - جنگمان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ با سهم امام مىشود درستش كرد حالا؟ حالا ما مىتوانيم مردم را همه را بنشانيم اينجا و به زور از سهم امام بگيريم؟ سهم امام حالا به اندازهاى است كه همين حوزهها را بگردانيم، بيشتر از اين هم نيست، يك كمى اگر بيشتر باشد مىدهند به دولت. يكدفعه آدم بگويد كه نخير، ما مىگوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اينقدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم، مملكت را اداره بكنيم، اينهمه اشخاصى كه ريختهاند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم.
خوب، بىفكر حرف مىزنند آقايان، يك كسى مىرود يك چيزى به آنها مىگويد آنها هم باورشان مىآيد. آقايان ديگر هم همين طورند، با سلامت نفسى كه دارند باورشان مىآيد. بايد آقايان فكر بكنند كه هر كس آمد هر چى زد، بايد از اول حمل بر فساد بكنند كه او مىخوهد يك كارى بكند. امروز كه فساد زياد است، حمل به صحت صحيح نيست، كه هر كه آمد فكر كنيم راست مىگويد... خوب، من يك ماه، بيست و چند روز يكى از همين منافقين با صورت صالح، با ژ- 3، با همه چيز آمد آنجا نشست در نجف، من بودم. براى من گفت، هر روز گفت، هر روز گوش كردم، از مرحوم آقاى طالقانى سفارش آورده بود، از يكى از علماى ديگر سفارش آورده بود، آنها را هم بازى داده بود آمد
صحيفه نور ج 18 صفحه 187
گفت، من ديدم خيلى اين مسلمان است، خوب ما كه اينقدر مسلمان نيستيم. من به او سوءظن پيدا كردم، من هيچ جوابش را ندادم. فقط گفت ما مىخواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم نمىتوانيد، خودتان را به كشتن ندهيد و ولو ديگر جوابى به او ندادم. اينها از آن وقت نقشه مىكشيدند براى اين كار، حالا هم هستند در ميدان، نرفتهاند. حالا آن جهانى كه رفته است البته كارى نمىتوانند بكنند، اما اين شيطنت را مىتوانند بكنند كه بيايند بروند در قم پيش آقايى، بروند در فرض كنيد كه اصفهان پيش آقايى، بروند در شيراز پيش آقايى، يك كارى بكنند كه صدا در بيايد. حالا از اول - از - كى از همه ضعيفتر است براى اين كار، به روحانيت حمله كنيم، نه. به مجلس، نه به دولت بايد حمله كنيم، حالا به دولت. مجلس را وادار مىكنند به دولت - عرض مىكنم - روحانيون را وادار مىكنند به دولت، بازار را وادار مىكنند به دولت، همه جا به دولت، خوب دولت از بين رفت. فردا مىآيند سراغ شماها. فردا مىروند سراغ رئيس جمهور و يا - نمىدانم - مجلس. همه اينها مسائل، مساله دولت نيست. مساله، مساله اسلام است. من اين را براى خاطر اينكه آقايان توجه بكنند و براى خاطر اينكه تكليفى را ادا كرده باشم عرض كردم و اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق بدهد كه همهمان با هم در رفع اين گرفتارىها بكوشيم. خوب، اگر آمدند شكايت كردند، برويد سراغ رفعش، نرويم سراغ اينكه دولت را تضعيف كنيم يا برويم مجلس تضعيف بكنيم يا برويم اشخاص را چه بكنيم. اين مسالهاى است كه من عرض كردم و من اميدوارم كه موثر واقع بشود در اين امور.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 189
تاريخ: 28/9/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى و نماينده امام در اين نهاد
زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از زحمات جهاد در روستاها و جبههها تشكر و تقدير مىنمايم. كراراً درباره زحمات جهاد در جبههها گفتهام. زحمات جهاد در سراسر ايران چشمگير و مورد تصديق همه ما بوده است. توجه كنيد كه كارهايتان براى خدا باشد. شما از خدا پاداش بخواهيد نه از دولت و ملت، بايد كارى كنيم كه او راضى باشد.
اما راجع به بودجه جهاد، انشاءالله وقتى وزير تعيين شد، تجديد نظر لازم را مىنمايد. من هم سفارش مىكنم كه انشاءالله دولت به محرومين نظر مهمترى بنمايد. كار در روستاها بسيار ارزشمند است. در سابق به روستاها هيچ نمىرسيدند و كار اساسى براى روستاها نشده بود. امروز هم اگر پشتوانه مردم نبود، دولت توان رسيدگى به تمام روستاها را پيدا نمىكرد. امروز بحمدالله با همت جوانها وضع روستاها رو به بهبود است.
ايران كشورى است كه بايد كشاورزى آن اساس همه كارها باشد. آن عدهاى كه مىگويند از نظر كشاورزى نمىشود خودكفا شد، اطلاع دقيق ندارند. روستائيان هم سعى كنند به شهرها نيايند و در روستاهاى خود بمانند، چون آنها كه نمىخواهند مثل بالا شهرىهاى ما زندگى كنند، پس در روستاها بمانند. انشاءالله دولت به وضع آنها رسيدگى مىنمايد. انشاءالله جهاد سازندگى بتواند محروميتهايى را كه روستائيان دارند به تدريج دفع نمايد. جهاد هم خوب عمل كرده است. وقتى دست در دست يكديگر دهيد انشاءالله تمامى كارها به صورت خوبى انجام مىگيرد. اگر با هم باشيد مطمئن باشيد مشكلات رفع مىشود. كوشش كنيد كارهاى بسيار خوب و عالى براى اسلام و مسلمين داشته باشيد و مظلومين را از ظلم و گرفتارى نجات دهيد. نماينده من در جهاد مىماند و به كارهايش ادامه مىدهد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 190
تاريخ: 1/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و ستاد مشترك ارتش؛ نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى و اعضاى شوراى نگهبان
كمال تاسف است براى انسانها كه در راه معرفت خدا قدم بر نداشته
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ امام صادق سلام الله عليه را به همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مىكنم. من بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پى در پى بود و منتهى شد به بعثت و نزول وحى از جانب خداى تبارك و تعالى بر قلب مبارك آن سرور، ابعادش براى بشر تاكنون معلوم نشده است. آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتى براى متعمقان آخر الزمان هم به آنطورى كه بايد كشف نشده است و همين مقدارى كه معلوم شده است و كشف شده است، وقتى كه ملاحظه كنيد با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالتهاى اجتماعى قبل از اسلام مىبينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمى در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد.
در سير عرفانى، شما ملاحظه بفرماييد كه قبل از اسلام چى بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شده است. اشخاصى كه قبل از اسلام بودند در عين حالى كه اشخاص بزرگى بودند مثل ارسطو و امثال او، معذلك وقتى كتابهاى آنها را ما ملاحظه مىكنيم بوئى از آن چيزى كه در قرآن كريم است در آنها نيست.
همين آياتى كه در روايات ما وارد شده است كه براى متعمقين آخرالزمان وارد شده است مثل سوره توحيد و شش آيه از آيه سوره حديد، گمان ندارم كه واقعيتش براى بشر تا الان و تا بعدها بشود آنطورى كه بايد باشد، كشف بشود. البته مسائل در اين باب خيلى گفته شده است، تحقيقات، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده است، لكن افق قرآن بالاتر از اين مسائل است. همين آيه شريفه هوالاول والاخر والظاهر والباطن انسان خيال مىكند كه خوب، اول خلقالله است و آخر هم همان است و عرض مىكنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش. لكن اصلاً اين مساله اين نيست كه ما مىفهميم و فهميدهاند، مسائل بيش از اين مسائل است. هوالظاهر اصل ظهور را به غير خودش مىخواهد نفى كند از غير خودش، مال اوست. واقع مطلب همين است، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهور اوست و عالم و تمام هستى ظهور اوست، فهم اين مشكل است. و هو معكم كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 191
در همين آيات وارد شده است، معكم يعنى همراه ماست، او اينجاست و ما اينجا. اين معيت، مثلاً فلاسفه معيت قيومه مىگويند قيومه ولى مساله را حل مىكند؟ مثل معيت علت و معلول است؟ مثل معيت جلوه و ذى جلوه است؟ مسائل اين نيست، متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميدهاند والا حد قرآن آن است كه انما يعرف القرآن من خوطب به اين يعرف القرآن من خوطب به اين نحو آيات است والا بعضى آياتى كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مىفهمند، آنى كه لايعرفه الامن خوطب به يعنى خود رسول اكرم، يعنى واسطه هم نمىتواند بفهمد، جبرئيل هم نتوانسته است. جبرئيل امين هم يك واسطهاى بوده است كه خوانده است بر حضرت، اين آياتى كه از غيب بر او وارد شده است و مامور شده است كه برساند، اما آن هم من خوطب به نيست. من خوطب به فقط خود رسول اكرم است و ديگران هم كه به واسطه آن نورى كه از حضرت رسول صلى الله عليه وآله در قلب آن تعليم نورانىاى كه از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهميدهاند. و اما دست امثال ما و بشر عادى كوتاه است از اينكه واقعاً بداند كه هومعكم يعنى چه، چه معيتى است اين؟ و هوالنورالسموات والارض الله نورالسموات والارض اين چى است؟ نوالسموات چى است؟ چطور نور سموات است؟ ولهذا منورالسموات گفتهاند و هيچ ربطى به آيه ندارد. تحول معنوى و تحول عرفانى كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مسائل است. و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است و بعضى بعد ظاهرش را، بعد مسائل اجتماعى را، بعد مسائل سياسى را، بعد مسائل فلسفى، بعد مسائل عرفانى، لكن آن بعد حقيقى كه بين عاشق و معشوق است، آن سرى كه بين خدا و پيغمبر اكرم است، آن يك مطلبى نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چى است اين سر. اينكه از حضرت باقرسلام الله عليه نقل شده است كه فرموده است كه من از صمد، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از صمد مىتوانم نشر كنم، مساله هست اين. البته ما هم از صمد مىتوانيم اصول معارف را بفهميم لكن او زائد بر اين مسائل مىگويد.
در هر صورت كمال تاسف است براى انسانها كه نمىخواهند بدانند، در راه دانستن نيفتادهاند، در راه معرفت كتاب خدا قدم برنداشتهاند، ارتباط با مبدا وحى برقرار نكردند كه از مبدا وحى تفسير بشود برايشان.
اين ارتباط فقط بين رسول خدا و خدا بود و به تبع او هم بين خواصى كه بودهاند. مسائل فلسفى هم همين طور، مسائل فلسفى هم وقتى شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفهها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيد مىبينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفهاى كه بعد از اسلام پيدا شده است فاصلهاش زمين تا آسمان است در عين حالى كه بسيار ارزشمند است در عين حالى كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مىگويد كه تاكنون كسى نتوانسته در او خدشهاى بكند يا اضافه بكند، در عين حال فلسفه را وقتى كه ملاحظه مىكنيم فلسفه اسلامى با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 192
قرآن وارد شده است براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه دارد
و راجع به امور اخلاقى، راجع به امور تربيتى و بالاخره قرآن وارد شده است براى انسان به جميع شوونى كه انسان دارد، براى تربيت انسان به جميع ابعادى كه انسان دارد، و ابعاد انسان، ابعاد غيرمتناهى است. براى همه وارد شده است، براى همه چيز و يك سفرهاى است كه پهن شده است براى بشر كه هر كس مىتواند از آن سفره به مقدار استعداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تا خاتم به آن مقصدى كه داشتند نرسيدند، در عين حالى كه هر چه كمال در دنيا هست از آنهاست، معذلك به آن مقصدى كه آنها داشتند نرسيدند.
و نكتهاى كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفى كه الان بين بشر معروف است، حالا ما شريعت حضرت موسى، شريعت عيسى و شريعت اسلام، وقتى كه ملاحظه مىكنيم حال مشرع را، حضرت موسى سلام الله عليه را، وضع زندگى حضرت موسى و كيفيت تبليغ او و مبارزهاى كه او كرده است با طاغوت، او را وقتى كه ملاحظه مىكنيم، بعد مىرويم سراغ امت موسى، آنهايى كه مىگويند ما امت حضرت موسى هستيم و ما پيرو حضرت موسى هستيم. موسى معارضه مىكرد با طاغوت و اينها كه مىگويند ما پيرو حضرت موسى هستيم خودشان طاغوتند، در عين حال مىگويند ما پيرو حضرت موسى هستيم. راديو اسرائيل بسيار نصايح حضرت موسى را هم نقل مىكند اما اسرائيل چه جور است؟ وضع او چى است؟ آنهائى كه خودشان را انتساب مىدهند به حضرت موسى و موسى وضع زندگىاش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضع شبانىاش هم آن وضع بود كه تاريخ مىگويد، آنوقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترين قدرتى كه در آنوقت بود و با او معارضه كرد و از دنيا و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت. آنوقت ببينم كه اينهائى كه خودشان را از حضرت موسى مىدانند چقدر به دنيا چسبيدهاند. سرمايه بزرگ آمريكا در دست آنهاست، قدرت مادى آمريكا در دست آنهاست و مىگويند ما هم به شريعت موسى معتقديم. از آن بدتر پيروان حضرت عيسى است. حضرت عيسى را خوب، همه مىگويند كه يك شخص، (همين طور هم بوده است) يك شخص روحانى الهى بوده است كه هيچ توجه به اين مسائل مادى نداشته است و به حسب قول آنهائى كه پيروانش مىگويند هستيم، اين است كه ايشان به هيچ وجه توجه به اينطور موارد مسائل مادى نداشته است، يك شخص روحانى به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آنوقت مىآئيم سراغ پيروانش. پيروانش كى هستند الان؟ تمام مفاسدى كه الان، يعنى نصف كنيد، نصف مفاسدى كه الان در دنيا هست از پيروان حضرت عيسى سلام الله عليه هست؟ يعنى پيروان ادعائى. الان دارند خودشان را مهيا مىكنند براى عيد ميلاد حضرت عيسى، چه اشخاصى؟ اشخاصى كه با عيسى مخالفت دارند، با خداى عيسى مخالفت دارند، اعتقاد به عيسى ندارند، لكن خودشان را مىچسبانند به او. آن نصف ديگر عالم مال آنهائى است كه ادعا مىكنند كه ما براى تودههاى مردم، براى ضعفا، براى چى داريم زى مىكنيم، نمىخواهيم ديگر آن جهات قلدرى در عالم باشد، مىخواهيم همه مردم يك جور باشند. آنها هم آن طايفه اكثراً وقتى سراغ سراناش مىرويم مىبينم كه كرملين از آمريكا بدتر است. لنين بامردم آن
صحيفه نور ج 18 صفحه 193
كرد، استالين آن كرد، اينها هم دارند اين را مىكنند. آن ادعا و آن عمل. وقتى مىآئيم سراغ خودمان، خودمان هم همين. مسلمين هم در عين حالى كه همه سران دول اسلامى ادعاى اسلاميت مىكنند، ادعاى پيروى از پيغمبر اسلام مىكنند، در عين حال مىبينيد كه هيچ شباهتى ما بين سران آنها با اسلام، هيچ شباهتى نيست، هيچ ارتباطى نيست. ادعا زياد است، ادعاها هست ما پيرويم ولى پيروى در مقام عمل. سيره پيغمبر چى بوده است، سيره شماها چى است؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگى كرده است، شما در بين بشر چه جور زندگى مىكنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده، شما با مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوتها چه جور بوده و شما علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوتها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضع داشته و شما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگى ظاهريش چى بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمىشود مطلب. سران دولتهاى اسلام همه اينطور هستند.
پيغمبر مىگويد مسلمين با هم مجتمع باشيد، شما متفرق مىكنيد. قرآن مىگويد واعتصموا بحبل الله جميعا شما چسبيديد به حبل آمريكا و شوروى. ادعاها زياد است. من نمىگويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه ميل داريم تابع بشويم، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم. شما كه مىگوييد تابع هستيد، كه، قرآن خدا مىگويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطاغوت خوب، شما اولياءتان كى هست الان؟ با كى ارتباط داريد الان؟ خوب، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف، ايران هم كه مىخواهد با هيچ كس نباشد، شما به فشارش مىگذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستى.
ما نمىخواهيم بيائيم ممالك شما را بگيريم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم
آن روزى كه خداى نخواسته ايران هم بغلطد در يك طرفى، مسائل حل است، تمام است. ايران گناهش چى هست كه از آن ور صدام هجوم مىكند آنطورى و آنطور جنايات را بر او وارد مىكند و او تودهنى مىخورد، بعدها مىخواهد يك راه ديگرى پيدا بشود. تا آنوقتى كه هجوم مىكرد و مىگفت كه اين مجوسىها را ما مىخواهيم چه بكنيم، ما همه مجوسى بوديم، همه ايران جزو مجوس بودند، همه فارس زبانها يعنى مجوس. تا آنوقتى كه قدرت داشت اينطور بود، آن روزى كه برگشت و تودهنى خورد از مسلمين ايران، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم، چرا با هم دعوا بكنيم؟ آخر شما آن صفحه صحبت هايشان را پهلوى هم بگذاريد، آن روز مىگويد ما مىخواهيم، مجوس است اينها مجوس هستند، چه، ما مىخواهيم برويم چه بكنيم، بگيريم اينجاها را چه بكنيم اين عربستان، عربستان است بايد ما بيائيم چه بكنيم، براى عربستان اسم مىگذارند و نمىدانم اهواز را با حاى حطى مىنويسند و اينها. آن روزى كه هجوم مىكنند آن حرف را مىزنند امروزى كه تودهنى خوردهاند براى اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعا مىكنند كه آقا ما صلح طلبيم، هى صلح، صلح، صلح. و اين مجامع عمومى نمىآيند بنشينند بگويند كه آقا توئى كه مىگوئى كه صلح، چرا
صحيفه نور ج 18 صفحه 194
آنطور كردى؟ چرا حمله كردى كه حالا بگوئى صلح بكنم؟ اينهائى كه ادعا مىكنند كه ما چه و چه هستيم، در يك محلى يك انفجارى واقع مىشود همه مردم، مستضعفين دنيا با شما مخالفند. انفجار همه دنيا هست. در يك محلى يك انفجار واقعشود بعدش صدام ايلام را و اينها را بمباران مىكند، آنوقت در آنجا مى گويند خوب، تلافى درآورده، انتقام گرفته. همين طرفدارهاى حقوق بشر از اين حرفها مىزنند
اين دنيا چه وضعى الان پيدا كرده است؟ اين مسلمانها كه ادعا مىكنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم، ما تابع قرآن كريم هستيم، خوب، اين قرآن، بياييد ببينيد اين قرآن چه مىگويد و شما چه مىكنيد. آنها مىبينيد كه براى خاطر امريكا تمام اين گرفتارى ها را براى ما دارند پيش مىآورند و مىگويند ما مسلمان هستيم، خوب، اين اسلام شد كه شما بگوييد كه مسلم هستيم، لكن چون آمريكا چطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفتشان را به امريكا مىدهند، تمام چيزهائى كه مال خود ملتشان است تقديم مىكنند. ملتشان به آن ضعيفى و به آن بيچارگى دارد زير ستم خود آنها پايمال مىشود و باز ادعا مىكنند كه ما مسلمان هستيم، مگر با ادعا انسان مسلمان مىشود؟ مىگويند ما مسلمان هستيم و مىخواهيم كه اتحاد باشد، ايران هفته وحدت درست مىكند آنها مىگويند ايران دارد تفرقه مىاندازد. در بعضى راديوهايشان بود كه ايران دارد تفرقه مىاندازد. ايران هفته وحدت درست كرده، مىگويند تفرقه مىاندازد. ايران مىگويد كه آقا! اى يك ميليارد مسلم! جمع بشويد با هم اين قدرتهاى بزرگ را نگذاريد اينطور چى بكنند تعدى بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مىگويند ايران چه، ايران چه، كه نگذارند اصلاً اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد. بالاخره نه آنهائى كه ادعا مىكنند ما تابع حضرت موسى هستيم ادعايشان صحيح است نه آنهائى كه ادعا مىكنند ما تابع حضرت عيسى هستيم ادعايشان صحيح است، نه اينهايى كه ادعا مىكنند ما تابع پيغمبر اسلام هستيم. ادعاست، همهاش ادعاست. اعمال را بايد ديد چى هست. آن كه طرفدار حضرت موسى است ببينيم چطورى حضرت موسى عملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است، قرآن هست، تاريخ هست، تورات هست، همه هست، ثبت شده است. اعمال شما هم حالا بيائيد ببينيد چى هست، اعمال هم مشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسى است، تاريخ حضرت عيسى مضبوط است و خود آنها هم مىدانند البته با يك انحرافاتى اعمالشان را كه همه مردم دارند مىبينند. آن هم كهادعا مىكند من طرف، آن كه الحاد است، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز را درست نمىداد، آن هم كه ادعا مىكند كه ما طرفدار ملت هستيم و تودهها هستيم و چه، آن هم هر جا دستش برسد مىكوبد و مىزند و مىكشد و از بين مىبرد و افغانستان را اينطور كرده الان. اينها هم كه مسلمانند، خوب، همين طور. تاريخ اسلام را مىبينند، دستشان است، قرآن كريم دستشان هست، سيره پيغمبر دستشان هست، همه را دارند مىبينند معذلك عملشان بر ضد است، نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران دولت دولتهاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عملهاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مىكنند. آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است، بر خلاف
صحيفه نور ج 18 صفحه 195
عملهاى اهل بيت اسلام است، بر خلاف اينهاست الان. و ما دنيايمان يك همچو دنيايى است. مدعىها خيلى زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مىبينيم و مىبينيد و تا چه وقت بشود كه يك همچو مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلىاش با ظهور امام زمان سلام الله عليه است ولى خوب، ما تكليف داريم، اين درست است، اما ما تكليف داريم
تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مىتوانيم قوه هايمان را سر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل. و ما نصيحت مان هميشه، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحتشان هميشه بر دولتهاى اسلامى اين بوده است كه آقا! بياييد با هم مجتمع بشويم، بياييد با هم باشيم، ما نمىخواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم، ما مملكت گير نيستيم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم. خوب، ما به اين حرف مان هميشه پايبند بودهايم، از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا، نه آنوقت مىگفتيم كه عرب مقابل عجم، مجوساند اينها يا آنها چه هستند، نه آنوقت ما اين حرف را زديم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكى است كه مسلمانها با هم مجتمع بشوند و اين گرگهائى كه ريختهاند به جان مسلمين، اينها را از بين ببرند، كنارشان بزنند، دستشان را كوتاه كنند. مىگويند نمىشود، خوب، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هيچ نيروى صحيحى، خوب، ريختند در خيابانها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمىشود؟ وقتى ملتها بخواهند چرا نمىشود؟ ما حرف مان اين است كه دولتها بيايند قبل از اينكه خود ملتها قيام بكنند خود دولت بيايند خاضع بشوند با هم، دوست بشوند با هم، يك جلسهاى درست كنند همه رئيس جمهورها بنشينند پيش هم و حل كنند مسائلشان را. هر كس سر جاى خودش باشد، لكن در مصالح كلى اسلامى، در آن چيزى كه همه هجوم آوردهاند به اسلام، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان را بگيرند و آسان هم هست. يك چيزى نيست كه نشود، اگر همه با هم مجتمع بشويد آنها اصلاً كنار مىروند، كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما از نفهمى شما، از جهالت شما استفاده مىكنند. زمان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مىكردند. يك كلمه مىگفتند اين خاضع بود. نمىخواستند بيايند بريزند چى بكنند اما همچو ترسانده بود نشان كه اگر ما يك كلمه راجع به امريكا بگوئيم، كذا و كذا مىشود، ايران گفت و نشد. من نمىگويم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انسانى خودش را، ارزش اسلام را حفظ بكند ولو اينكه شهيد هم مىداد البته پيغمبر هم شهيد داد، انبيا هم همين طور. سيره انبيا بر اين معنا بوده است، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مىكردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و يا كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توى ذهنش بزند و نگذارد كه اينقدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اينطور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم عجل على فرجه. عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براى آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد، همه با هم بشويد، انشاءالله ظهور
صحيفه نور ج 18 صفحه 196
مىكند ايشان. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى قلبهاى همه ما را متوجه به خودش بكند و از معارف قرآن به ما يك نسيمى عنايت بفرمايد و مسلمين را به تكاليف خودشان آشنا كند و سران مسلمين را انشاءالله به تكليف الهى خودشان آشنا كند و آنهائى كه با اسلام و مسلمين مخالفند انشاءالله قلع و قمع كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 197
تاريخ: 12/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با آقايان: حبيب الله عسكر اولادى، سعيد امانى، محسن لبانى، رخ صفت، ابوالفضل حيدرى و شفيق
امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه بايد همه به آن توجه داشته باشيم اين است كه امروز اكثر حكومتها با ما بد مىباشند، پس ما هم بايد همه با هم خوب باشيم. اگر بنا باشد كه بازارها همراه جمهورى اسلامى نباشند، جمهورى شكست مىخورد. امروز ما احتياج به اتحاد داريم امروز بايد همه با هم باشيم، اگر چنين نباشيم ما را از بين خواهند برد. همه قدرتها احساس كردهاند كه اسلام برايشان ضرر دارد و بعضى از آنها صراحتا مىگويند كه با اين اسلامى كه در دنيا ما مطرح كردهايم مخالفند. آنها اسلامى مانند اسلام سعودىها را مىخواهند. منافقين هم مىگويند كه اسلامى كه دست ببرد اسلام نيست، با اينكه در قرآن صراحتا آمده است. البته گرانى هست، كمبود هست، و بيشترين صدمهاش به كارمندان دولت مى خورد، ولى بايد تحمل كرد. اگر امروز گلههايمان به بازار، مجلس و دولت كشيده شود و اين گلهها به اختلاف تبديل گردد، همه مان مسوول هستيم. اگر امروز اسلام سيلى بخورد ديگر سربلند نمىكند. به خاطر اسلام بايد مقدارى از ناراحتى هايمان را كنار بگذاريم.
نبايد از دروغ و حرف زشتى كه به ما نسبت مىدهند از ميدان به در برويم
من كه قريب هشتادوپنج ساله هستم، با ضعف بسيار آنقدر كه براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نيست، اگر بنا باشد كنار رويم من بايد كنار روم. ولى همه وارد در ميدانى شدهايم كه اگر يك قدم عقب بنشينيم شكست مىخوريم. البته اينطور نيست كه كسى بتواند به شما و امثال شما توهين كند. اگر در روزنامهاى يا در مجلس به شما توهين شد نبايد از ميدان به در برويد. اصلاً براى خاطر از ميدان در كردن عدهاى متعهد، ناگوارىهايى برايشان پيش مىآورند، بايد محكم در ميدان بود. بهاندازهاى كه براى پيغمبر اكرم گرفتارى پيش آمد براى هيچ كس پيش نيامد، ولى ايشان تا آخر ايستادند و به تكليفشان عمل كردند، همين طور براى ائمه عليهم السلام، ولى آنها هم ايستادند. بيخود نبود كه حبس مىشدند، براى اين زندان مىشدند كه جلوى آنهائى كه بر ضد اسلام قيام كرده بودند مىايستادند. ما هم كه انشاءالله متعهد به اسلام مىباشيم و رشد اسلام را مىخواهيم، تصميم داريم جهان
صحيفه نور ج 18 صفحه 198
را برگردانيم و اميدواريم كه ملتها انجام دهند. نبايد از دروغ و بدنامى و حرف زشتى كه به ما نسبت مىدهند از ميدان به در برويم. البته معارضه كار را بدتر خواهد كرد، همه وقتتان صرف نوشتن و جواب دادن به روزنامه و مجلس مىشود، با لحن برادرى و ملايمت، كارها به خوبى تمام مىشود. اگر كسى به ما بد كرد به بهترين وجه با او رفتار كنيم، كار به دعوا كشيده نمىشود.
شما در انقلاب سهم زيادى داريد، بازار هم همين طور. اگر بازارها همراهى نمىكردند انقلاب پيروز نمىشد، پس پيه اين مسائل را به خودتان بماليد. انسان كه يك قدم اصلاحى و زندگى ساز بر مىدارد نبايد توقع داشته باشد كه مورد پذيرش همه قرار گيرد، اين نخواهد شد، اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عدهاى قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشد كه همه او را بپذيرند. كسى كه مىخواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس، تبعيد، بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مىدهند، شما براى خاطر خدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى را انجام دادهايم، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا در داخل با فساد كسانى مواجه نگرديم؟! عدهاى فاسد مىخواهند بازار را بر ضد دولت و دولت را بر ضد بازار بشورانند. من همين حرفهايى را كه به شما مىزنم هر كسى كه اينجا بيايد به او هم مىگويم. انشاءالله همه با هم خوب بوده و موفق باشيد.
اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مىزنند
امروز مساله مهم، مساله انتخابات است، به انتخابات توجه داشته باشيد. در اول مشروطه اصناف بازار هم وكلائى داشتند، انتخابات تا اندازهاى دست مردم بود بعد كم كم آنهائى كه فاسد بودند كار را طورى كردند تا متدينين را از مجلس كنار گذاردند، آنها هم مقاومت نكردند و كنار رفتند. بعد ديديد كه مجلس را چه كردند، هر كارى كه خواستند انجام دادند. اگر در مجلس آينده يك قدم عقب نشينى كنيم، در آينده نزديك ما را كنار خواهند گذاشت. بايد قهر نكنيم و كوشش كنيم تا بازار هم خودش براى انتخابات اشخاصى را معرفى كند. ما نبايد مقلد كسى باشيم كه هر چه را عدهاى تشخيص دادند همان را عمل كنيم، بلكه بايد كاملا توجه كنيم كه مثلاً در تهران چه كسانى لياقت دارند كه هم مسائل روز را بفهمند و هم متدين باشند و هم براى اسلام كار كنند، اشخاصى را انتخاب كنيم كه از هر جهت صالح باشند. اگر كسان ديگرى هم اشخاص صالحى داشتند به آنها راى دهيد و الا نه. بازار اختيارش دست خودش است، آنچه بينى و بين الله تشخيص مىدهد آن را انتخاب كند. اگر در انتخابات مسامحه كنيم مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مىزنند. بايد دانست مسلمان بودن تنها فايده ندارد، بايد جمهورى اسلامى را قبول داشته باشد و از مسائل روز اطلاع داشته باشد. سعى كنيد مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنيد، البته مثل مدرس كه به اين زودىها پيدا نمىشود، شايد آحادى مثل مدرس باشند. كسانى را كه انتخاب مىكنيد بايد مسائل را تشخيص دهند، نه از افرادى باشند كه اگر روس يا امريكا يا قدرت ديگرى تشرى زد بترسند، بايد بايستند و مقابله كنند. شما بازارها را بيدار كنيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 199
تا در تهران و ساير جاها اشخاص خوبى را به مجلس بياورند تا مجلس آينده ما از مجلس فعلى بهتر باشد، البته مجلس فعلى هم خوب است. انشاءالله موفق باشيد. اميدوارم سربازى براى اسلام باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 206
تاريخ: 20/10/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس دادگاه عالى انتظامى قضات شرع (حجت الاسلام سيد جعفر كريمى)
بسم الله الرحمن الرحيم
امام امت در اين ديدار ضمن تاكيد بر لزوم ادامه كار اين دادگاه فرمودند:
قضات محترم دادگاههاى كشور بايد با جديت به كار خودشان ادامه دهند و دقت نمايند برخوردها و احكام صادره بر وفق ضوابط شرعى و مقررات قانونى باشد. و در حفظ حقوق شرعى و قانونى مراجعين كمال احتياط مراعات شود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 200
تاريخ: 13/10/62
بيانات امام خمينى در جمع استانداران، فرماندهان و بخشداران سراسر كشور
شما همه در محضر خدا هستيد هر جا كه باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
به همه آقايانى كه در اينجا تشريف دارند خوشامد عرض مىكنم و توفيق همه آقايان را از خداى تبارك و تعالى براى خدمت به اسلام و مسلمين و خدمت به كشور خودشان خواهانم. شايد ميان شماها كسى نباشد كه زمان قاجار را درك كرده باشد، اگر هم باشد بسيار كم است. و همين طور اوايل سلطنت پهلوى، اواخرش را كه بسيار تغيير كرده بود با آن اوايل ملاحظه كرديد. بافت حكومت در آنوقت و بافت كسانى كه در دستگاه دولتى كارى به دستشان بود چه استانداران و چه فرمانداران و چه بخشداران و چه ديگران يك بافت خاصى بود كه مناسب بود با دستگاه شاهنشاهى. ممكن نبود كه يك نفر بخشدار حتى در يك مجمعى كه مردم عادى هستند، كشاورزان هستند، بازارىها هستند آن هم حاضر بشود، با آنها در صف واحد بنشيند. يك بافت خاصى بود كه هر يك از آنهايى كه در آنوقت حتى فرماندار يك جاى كوچكى بودند اگر مقايسه كنيم با رئيس جمهور امروز ما و نخست وزير نمىتوانيد بدانيد كه آنها چه وضعى داشتند و اينها چه وضعى. در رفت و آمدهايشان، در نشست و برخاست هايشان، در معاشرتشان يك وضع عجيبى بود. وقتى كه يك حكومتى ولو جاى كوچكى وارد مىشد فراشها و آنهائى كه اطراف او بودند را كنار مىزدند كه اين آقا مىخواهد عبور كند از اينجا، چه برسد به اينكه يك وزير باشد كه ديگر او بالاتر از همه، يا يك نخست وزير باشد و آنها همه در پيش خودشان آنطور يال و كوپال داشتند لكن در مقابل كشورهاى ديگر ضعيف و ناتوان بودند. با رعيت آن رفتار غيرانسانى را مىكردند و رعيت را از هر طرف تحقير مىكردند، توهين مىكردند، اذيت و آزار مىكردند، از آنها استفادههاى مادى مىكردند ولى در مقابل يك سفير همهشان خاضع بودند. امروز ما مىبينيم كه فرماندارهاى سرتاسر كشور به طورى كه آقا گفتند و بخشدارها و بعضى از كشاورزها و بعضى از مردم عادى در يك جا نشستند اگر نخست وزير و وزير كشور هم كه اينجا تشريف دارند و رئيس جمهور و اينها هم بودند آنها هم در بين اينها همانطور نشسته بودند كه اگر كسى از خارج بيايد تشخيص نمىدهد كه كدام وزيرند و كدام فرماندارند و كدام بخشدارند و كدام از مردم عادى كشاورز است. اين همان بود كه در روايات ما هست كه اگر كسى وارد مىشد در مسجد رسول الله و ايشان با اصحاب نشسته بودند تميز نمىداد، مىگفت كدام يكىتان هستيد. سابق معلوم بود هر كه مىآمد در
صحيفه نور ج 18 صفحه 201
مجلسى، در يك جائى وارد مىشد معلوم بود كه حكومت كى هست براى اينكه آن در آن بالا نشسته بود با يك يال و كوپال و يك طور وضع خاص، مردم مىفهميدند كه اين است كه بايد چه باشد اما رسول خدا در مدينه كه مركز حكومت ايشان بود وسعه حكومتش هم آنوقت زياد بود عرب مىآمد مىديد كه چند نفر نشستند دور هم با هم صحبت مىكنند، او نمىتوانست بفهمد كه كدام يكى اينها در راس واقع است و حاكم است و كدام يكى از اينها پائين تر هستند. وضع زندگى اين بود كه تعليم بدهد به ما كه بايد اينجور باشيد كه ما بفهميم تكليف مان چى است.
من اميدوارم كه همين طورى كه وضع ظاهرى شما آقايان فرمانداران و بخشداران و ديگران و همين طور همه اجزاء حكومت اسلامى امروز همانطور كه وضع ظاهرىشان يك وضع بى آلايشى است، وضع روحى و معنويتان هم همانطور باشد، همانطورى كه حضرت امير سلام الله عليه مىفرمايد كه وقتى به او اطلاع داده بودند كه يك خلخالى را از پاى يك زن (حالا يا يهودى بوده يا نصارى) كشيدند، مىفرمايد كه (به حسب نقل) كه انسان اگر از غصه بميرد عيب نيست. اينطور در مقابل ظلم ناراحت مىشدند. شما همه در محضر خدا هستيد، هر جا باشيد، قلبهاى شما در محضر خداست، بازوهاى شما، چشمهاى شما، همه چيز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا. كوشش كنيد كه با بندگان خدا جورى رفتار كنيد كه امامان شما رفتار مىكردند، پيغمبر شما رفتار مىكرد و ساير انبيا رفتار مىكردند. گمان نكنيد كه حالا فلان نخست وزير است، فلان وزير كشور است، فلان رئيس جمهور است، فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است گمان نكنيد كه اينها يك چيزى است. آن كه همه چيز است به دست آوردن رضاى خداست و آن به اين است كه رضاى مخلوق خدا را به دست بياوريد. با مردم كه شما سرو كار داريد اين مردم را بايد رضايشان را به دست بياوريد. همين مردم كوچه و بازار و كشاورزهاى بسيار عزيز و كارمندان و كسانى كه در كارخانهها زحمت مىكشند اينها هستند كه مايه افتخار يك ملت و مايه پيروزى يك ملت است. پيروزى را براى ما و شما اينها به دست آوردند و اينها ولينعمت ما هستند و ما بايد اين معنا را در قلب مان احساس كنيم كه با اين ولينعمتهاى خودمان رفتارى بكنيم كه خدا از آن رفتار راضى باشد. گمان نكند آن كسى كه فرماندار يك جايى است بايد به رعيت آنجا، به مردم عادى آنجا، به بازارى آنجا يك وقت خداى نخواسته يك بالاترى بفروشد آنطورى كه ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بين جمهورى اسلامى و شاهنشاهى اين است كه جمهورى اسلامى از مردم است و جمهورى اسلامى رهين همين مردم عادى كشور است و شاهنشاهى مىگفت نه، من اينطور نيست كه به مردم كار داشته باشم، ما خودمان بايد كارها را، مردم بايد تحت سلطه ما باشند و با مردم آنطور مى كردند. با بندگان خدا رفتار خوب بكنيد و پيروزى از آنها به دست ما آمده است.
بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكلتر است از بدست آوردن آن
و بدانيد كه حفظ يك پيروزى مشكل تر است از پيروزى به دست آوردن، كشور گشائى از حفظ
صحيفه نور ج 18 صفحه 202
كشور آسانتر است. الان ما در مشكل حفظ نظام جمهورى اسلامى هستيم يعنى آن مرحله اول كه پيروزى ابتدائى بود گذشت و پيروز شديد بحمدالله، لكن بقاى اين پيروزى و بقاى اين دستاوردهائى كه شما به دستتان آمد امروز مشكل تر از خود آن پيروزى است كه به دستتان آمد، نگهداريش مشكل است. بايد همه كوشش كنيد كه اين چيزى كه به دست آورديد نگه داريد. اين ارزان به دست شما نيامده است، بسيار سنگين به دست شما آمده است و كم چيزى هم نيست كه به دست شما آمده است. از جهات معنوى من و امثال من نمىتوانيم حسابش را بكنيم كه آن جهات معنوىاى كه به دست اين ملت آمده است چى هست، آن حسابش با خداى تبارك و تعالى است. از حيث ظاهرى وقتى كه ملاحظه مىكنيد آن چيزى كه امروز به دست كشور اسلام و ملت ايران آمده است آن چيزى است كه در طول تاريخ براى ايران پيش نيامده بود. ايران قلدرهاى زياد داشت لكن آنها از ضعفائى بودند كه در مقابل دولتهاى ديگر تعظيم مىكردند خصوصا در اين قرنهاى آخر، هرچه بر اين زمان شاهنشاهى گذشت ضعف شاهنشاهى زياد شد، تا آنجائى كه يك سفير از انگلستان در آنوقت، از امريكا در حالا وقتى كه در يك جائى بود مقدرات يك كشور دست او بود، مقدرات كشور ما دست ديگران بود. آن چيزى كه شما به دست آورديد اين است كه شما مقدراتتان را به دست خودتان آورديد. دست آمريكا و شوروى و انگلستان و ساير كشورهاى ديگر را قطع كرديد، بيرونشان كرديد. اين يك چيز كمى نيست كه دست شما آمده است، اين يك چيز بزرگ است و حفظش بالاتر از خودش است. آنهائى كه از شما شكست خوردند آرام نمىنشينند. آنها در صدد اين هستند كه جبران كنند شكست خودشان را و شكست خودشان را بخواهند جبران كنند به حسب آنطورى كه وضع آنها و سيره آنهاست به دست خود شما مى خواهند جبران كنند، مىخواهند شكست شما به دست خودتان باشد و اين امر بسيار مهم است و بايد بسيار رويش دقت بشود. اگر چنانچه مردم را در كارخانهها، در كشاورزى وادار كنند به اينكه با ايادى خودشان، وادار كنند به اينكه سستى كنند در امر كشاورزى كه در راس امور يك كشور امثال كشور ماست و آنهائى كه در كارخانهها كار مىكنند وادار كنند به كم كارى و كارهاى ديگر، از آنجا نقطه شكست ما شروع مى شود.
مجلس خوب همه چيز را خوب مىكند و مجلس بد همه چيز را بد مىكند
و چون امروز روزى است كه بايد راجع به تكليف خودمان در انتخابات عرض كنم بايد عرض كنم كه يكى از امورى كه مطمح نظر آنهائى است كه مىخواهند اين انقلاب را به شكست برسانند قضيه مجلس است. مجلس يك چيز سهلى نيست كارش. مجلس يك چيزى است كه در راس همه امورى كه در كشور است واقع است. يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مىكند و مجلس بد همه چيز را بد مىكند. ولهذا آنهائى كه قبلا در اين كشور حكومت داشتند سعىشان اين بود كه مجلس را نگه دارند. آنوقتى كه ديگر مجلس تحقق پيدا كرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مىكردند كه مجلس را به دست بياورند. آنوقت كه نمىتوانستند با فشار مردم را الزام كنند بايد كيك را
صحيفه نور ج 18 صفحه 203
چيز بكنيد، آنوقت با حيلهها مىكردند، با ايادى خودشان، در بلاد و مردم بيچاره را يا اغفال مىكردند يا خانوادار مىكردند و وقتى كه رضاخان آمد دركار، ديگر قضيه، قضيه اين بود كه دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود. البته اين آخر هم همين جور بود. فرماندارها هر جا بودند مامور بودند كه در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند، بتوانند مردم را وادار كنند به اين كار. نتوانستند صندوق ها را عوض بكنند. نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و آن چيزهائى كه دست همه چيز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مايوس شده بودند كنار رفته بودند، راه ديگر باز بود.
يكى از امور بسيار مهم كه آنها كارهاى خودشان را با آن انجام مىدهند مايوس كردن قشرهاى مختلف كشور است. مايوسشان بكنند از اينكه ما كارى ازمان مىآيد. كوشش داشتند در رژيم سابق به اينكه مردم را از همه چيز مايوس كنند ما نمىتوانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه كذا داريم. كوشش مىكردند در اين معنا كسانى كه در مجلس پيدا مىشد احيانا كه مقابل بايستد، آنها يا همان ايادى خود آنها در مجلس كوبيدند آنها را و يا اگر نمىشد آنها را از بين مىبردند. مايوس مىكردند مردم را از اينكه بتوانند خودشان يك كارى انجام بدهند، طبيب بتواند آپانديس را معالجه كند. اين دردآور بود كه اين هر وقت من فكرش را مىكنم متاثر مى شوم از اينكه در زمان محمدرضا براى آپانديس از خارج طبيب آوردند و اين سركوبى اطباء محترم ما بود. كارشناس از خارج مىآوردند، ارتش حتما بايد كارشناساش از آمريكا بيايد يا اگر آنوقت بود از جاى ديگر بيايد. براى ما كارشناس مىآوردند، براى كارخانههاى ما كارشناس مىآمد، مىآمد كه نگذارد خود شما بفهميد. كارشناس ارتشى مىآمد كه نگذارد ارتش چيز بفهمند. اين كه مىآمد به آنها تعليم كند، مىآمد كه جلوى تعلم را بگيرد.
مقدرات كشورتان را بهدست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند
امروز كه كشور دست خود شما افتاده است و ديگر يك آقا بالا سر نداريد كه بيايد بگويد اين كار را بكن، آن كار را بكن. از خارج ما هيچ كس را الحمدلله نداريم ديگر. هيچ قدرتى الان در ايران نمىتواند يك كارى را تحميل كند به ما. امروز بايد خود شما بنشينيد كارتان را انجام بدهيد. انتخابات مثل سابق نباشد كه از مركز دستور داده مىشد كه اين بايد وكيل بشود ديگر كسى هم حق ندارد حرفى بزند. انتخابات دست مردم است، رئيس جمهور و نخست وزير با آن رعيتى كه در كشاورزى كار مىكند و آن بازارىاى كه در بازار كار مىكند، راجع به انتخابات يك جور هستند، على السواء هستند. يعنى رئيس جمهور يك راى دارد، نخست وزيرهم يك راى دارد و آن كشاورزى كه در دوردست افتادهترين اين كشور است آن هم يك راى دارد. رايشان فرقى با هم ندارد و همه هم مسوول هستند. در تشخيص خوب و بد اتكال به قول غير نكنيد مگر اشخاص باشند كه مورد اعتماد خودتان باشد صددرصد. اين را به مردم دارم مىگويم و به شما آقايانى كه در آتيه متصدى اجراى انتخابات هستيد توجه مىدهم كه اگر يك انحرافى در يكى از شما پيدا بشود و اين بعد موجب اين بشود كه در اين جمهورى يك لطمهاى وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمهاى وارد بشود به گردن شماست
صحيفه نور ج 18 صفحه 204
و اگر در اينجا هم كشف بشود معذور نيستيد و مورد تعقيب وارد مىشويد. بايد شماها بدون توجه به اينكه دستور كسى داده، دستور كسى حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبى اجرا بله، وزير كشور دستور مىدهد كه اجرا خوب بشود، اجرا اسلامى باشد. اما يك بالائى بخواهد بهشما دستور بدهد كه كيك بايد وكيل بشود، كيك مىخواهد وكيل بشود اين امر نيست در اسلام، در ايران هم نيست. اينكه من عرض مىكنم براى اين است كه بعدها كسانى كه در ايران بعدها و نسلهاى بعد مىآيند بدانند كه بايد اينطور باشند والا امروز ما كسى را نداريم كه دستور بدهد، پيشنهاد مىكند و مردم مختارند. فرض بكنيد كه اگر همه كسانى كه در راس بروند پيشنهاد بكنند كه فلان آدم را شما وكيل كنيد لكن شما به نظرتان درست نباشد جايز نيست برشما تبعيت كنيد. بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آدم صحيحى است تا اينكه بتوانيد راى بدهيد. و مجرد اينكه اين آدم خوبى است خيلى، اول وقت نمازش را مىخواند و نماز شب مىخواند اين براى مجلس كفايت نمىكند. مجلس اشخاص سياسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سياستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. بايد تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لكن اين مسائل هم باشد. در يك مجلس بايد همه چيز باشد در اين كميسيونهاى مجلس از امور ارتشى و كشاورزى و اقتصاد و همه چيز بحث مىشود بايد مطلع باشند اينها. آنهائى كه در اين كميسيونها هستند بايد اشخاصى باشد در بينشان كه عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور كشاورزى باشد، عالم به امورادارى چيز باشد، عالم به مسائل جهانى باشد. مجلس مىخواهد ايران را در مقابل جهان اداره كند، مجلس يك چيزى نيست كه بخواهد ايران را در مقابل خودش درست بكند. ايران در مقابل جهان است امروز، آن هم يك جهان امروزى و يك ايران امروزى. ايران امروزى كه تك است در دنيا و جهان امروزى كه همه مهاجماند همه مهاجم به شما هستند. شما مى خواهيد كه يك مجلسى داشته باشيد كه در مقابل اين مهاجماتى كه از خارج مىشود پايدار باشد، يك دولتى را او تعيين كند كه در مقابل تهاجماتى كه در دنيا واقع مىشود، فشارهائى كه واقع مىشود در دنيا اين بتواند دفاع كند و اين از مجلس سرچشمه مىگيرد، از مجلس دولت درست مىشود و شما يك همچو مجلسى لازم داريد. شما براى حفظ كشور خودتان، براى حفظ اسلام عزيز كه اينهمه خون در راهش ريختيد بايد پايدارى كنيد و توجه بكنيد كه حفظ كنيد اين را و حفظش نسبت به شماها كه مامورين هستيد به اين است كه اجرائش را خوب و موافق شرع و موافق اسلام و موافق مصالح كشور اجرا كنيد. و مردم هم همه آزادند. عرض كردم از رئيس جمهور و نخست وزير و وزيركشور و همه اينها گرفته تا آن كسى كه در آخر اين كشور مشغول كشاورزى است فرقى ندارند در اينكه مكلفاند آدمى را كه بايد به درد مملكت بخورد انتخاب كنند و خودشان تشخيص بدهند. بازار بايد خودش تشخيص بدهد، كارخانهها بايد خودشان تشخيص بدهند، هيچ كس تحت تاثير ديگرى نيست. بله اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند كه آنها تشخيص بدهند، شهادت بدهند كه فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آنوقت مانعى ندارد كه كسى به واسطه تشخيص آنها و اطمينان به اينكه اين صحيح است راى هم به
صحيفه نور ج 18 صفحه 205
آنها بدهد. اما اينطور نيست كه كوركورانه انسان دنبال اين باشد كه ببيند كيك چه گفته، اين صحيح نيست، اين در اسلام نيست و در جمهورى اسلامى هم نبايد باشد. شما فرمانداران و بخشداران و همين طور اشخاص محترمى كه اين انجمنهاى اسلامى را در سرتاسر كشور دارند، همهتان موظفيد به اينكه در اين امر دقت كنيد كه خوب انجام بگيرد، نبادا يك وقت خداى نخواسته يك تقلبى در كار بيايد، نبادا خداى نخواسته يك اشخاص نابابى خودشان را عوضى بجا بزنند كه از اين معانى بسيار خواهد بود. اينها تكليف شماست كه بكنيد. مردم هم خودشان مكلفند به اينكه هم شركت كنند در انتخابات، نروند كنار، تكليف است، حفظ اسلام است، رفتن كنار خلاف تكليف است، خلاف مصالح اسلام است. آن مقدسى كه خيال مىكند كنار نشسته و دخالت در امور اسلامى نمىكند، او بر خلاف اسلام دارد رفتار مىكند، اگر خداى نخواسته يك همچو آدمى باشد. آن آدمى كه به واسطه اينكه مثلاً يك چيز اعوجاجى از يك نفر مىبيند يا از يك گروهى مىبيند كنار برود، اين برخلاف مصالح اسلام عمل مىكند. اين معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است. خوب، همه اينها بوده لكن آنها كنار نمىگرفتند، آنها مشغول فعاليت خودشان بودند. به مردم عرض مىكنم شركت كنيد در اين انتخابات و تميز بدهيد اشخاصى را كه لايقاند براى اين مقام، مقدرات كشورتان را به دست كسانى بدهيد كه براى كشور شما مفيدند از حيث سياست، از حيث اقتصاد، از حيث همه چيز. اگر مسامحه بكنيد و امروز هم كسى نفهمد، خدا هست، خدا مىداند و مىبيند. شما در محضر خدا هستيد هر جا هستيد، همه خلق الله در محضر خدا هستند هر جا هستند. بر فرض اينكه من يك كار خلاف كردم اسلام كه خلاف نكرده است، شما براى اسلام كار بكنيد، چكار داريد كه فلان آدم بد كرده. خوب، بد كرد بد بكند شما خوب بكنيد براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما انشاءالله خوب بشود. كنار نرويد، آقايان علما كنار نروند. و البته بايد از هر طايفه اى باشد اطلاعاتش داشته باشد و اشخاصى باشند كه همه جهاتشان چيز باشد. و در هر صورت من دعا مىكنم كه انشاءالله موفق باشيد و مويد باشيد و اين مطلبى كه جزء فرايض بايد حسابش كرد به طور شايسته شما عمل بكنيد و به طور شايسته اجرا بكنيد و مردم هم به طور شايسته حضور داشته باشند. مردم اگر حضور نداشته باشند و خداى نخواسته لطمهاى به اسلام وارد بشود، مسوول هستند. انشاءالله خداوند همه شما را موفق كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 207
تاريخ: 27/10/62
بيانات امام خمينى در جمع وزير و معاونين وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى در كشورهاى عربى و آفريقايى
امروز بحمدالله نخست وزير و رئيس جمهور و ساير وزرا از خود اين مردم هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من وقتى كه متصديان امور ايران را، همه، چه آنهايى كه در خارج هستند، چه اينهايى كه در داخل هستند، مىبينم و مقايسه مىكنم با متصديان امور در سابق، زمان قاجار، من آنوقت هم يادم هست و زمان رضاشاه و زمان شاه و اينها، احساس مىكنم كه واقعاً يك تحول عظيمى پيدا شده است در ايران يعنى كار از دست قلدرها به دست ملت افتاده است، آنهايى كه از خود ملتاند. در سابق در هيچ امرى از امور ملت دخالت يا نمىگذاشتند بكند يا از باب اينكه مىديد از بس فساد هست در كار، نمىكردند. فرض كنيد كه در انتخابات كه حق ملت است، انتخابات يا مردم اصلاً متوجه نبودند كه مساله انتخابات چى هست، اصلاً توجه به اين معانى خيلى نداشتند از باب اينكه مردم را به بازى نمىگرفتند، در زمان قاجار يك عده از خانهايى كه در اطراف بودند از مالكين و از متنفذين، آنها بودند كه قبضه مىكردند. در زمان رضاشاه كه ديگر شاه و هرچه بود اينها بودند، مجالى براى مردم اصلش نبود. اين در انتخاباتى كه حق مردم بود، در ساير امور كه ديگر مردم آنقدرها خودشان حق قائل نبودند با اينكه آن هم حق آنها بود اصلاً دخالت نداشتند. مثلاً يك حكومتى مىرفت در يك جايى هر كارى دلش خواست مىكرد، هر فسادى مىكرد صداى مردم به جايى نمىرسيد و در بعضى از اوقات اينطور بود كه آن مثلاً صدراعظمى كه آنجا بود يا آن نخست وزيرى كه آنوقت بود، آن زمان هم خصوصا زمان قاجار كه بيشتر اين مسائل بود اصلاً هر جايى را در تيول يك كسى قرار مى دادند يك كسى را در خراسان مىفرستند، خراسان مال تو، البته او يك چيزى مىداد خراسان مال او بود يعنى معنايش اين بود كه تو اين رشوه را به من بده، خراسان هر كارى مىخواهى بكنى، هر چه مردم فرياد كنند كسى نيست كه گوش كند به حرفش.
و من امروز مىبينم كه بحمدالله مساله اصلش از آن وضعى كه آنوقت داشته است بكلى دگرگون شده است. الان نخست وزير و رئيس جمهور و عرض مىكنم كه ساير روسا، ساير وزرا اينها از خود اين مردم هستند، اينجور نيست كه اينها از يك طبقه مثلاً ديگرى باشند و طبقات مختلفى باشد و آن گردن كلفتهاى آنوقت باشند. نه، از خود همينها هستند كه يك طلبه بوده است حالا آمده رئيس
صحيفه نور ج 18 صفحه 208
جمهور شده است، يكى بازارى بوده آمده است چه شده، كاسب بوده يكى، همين است. شما هم همين طور هستيد، اين اصلاً از وضعتان معلوم است. آنوقت معلوم بود كه چه خبر است، حالا هم از وضع معلوم است، بعضى از آقايان طلبه هستند و اهل علم هستند و سفيرند، بعضى آقايان هم اهل همين ملت هستند حالا يا بازارى بودند يا محصل بودند يا دانشگاهى بودند، همين مسائل است. و ما بايد اين را غنيمت بشماريم كه حالا كه كار دست خود ملت افتاده و خود ملت است كه دارد زمام امور را به دست گرفته است ما غنيمت بشماريم و كار كنيم براى اسلام، براى ملت مان كار كنيم. كار براى شما اين است كه شما نمىدانم حالا آنوقت، وضع سفارتخانههاى آنوقت را اصلاً نه، لابد نديديد، نرفتيد آنجا، سفارتخانه كسى نمىرفت، اما خوب وضع را اطلاع دارند. مثلاً ايشان اطلاع دارند كه وضع آنوقت چى بوده بايد وضع بكلى تغيير كند، تغيير هم كرده است، اما تغيير اساسى باشد كه يك سنتى بشود به واسطه شما براى آيندهها، كسى كه يك سنت خوبى را بگذارد، در اجرش تا آخر شريك است به حسب روايات ما. يك وضعى در آنجا درست كنيد كه كسانى كه مىآيند و سفارتخانه را مىبينند متوجه بشوند كه اين سفارتخانه با ساير سفارتخانهها فرق دارد حتى باسفارتخانههاى دول اسلامى فرق دارد. اين سفارتخانه با سفارت سابق اصلاً طرف نسبت نيست، يك جور ديگرى است. اگر شما موفق بشويد به اين معنا كه وضع را جورى كنيد كه به ارث برده بشود براى آتيه، ما مسوول حالا كه نيستيم، ما مسوول هميشه هستيم. ما الان كه مجال دست مان آمده است مسووليت مان براى دورههاى بعد است، نه اينكه فقط ما حالا هر چه شد بعد، بعدها هر چه شد بشود، ما تا زندهايم بشود، هر چه مىخواهد بعد بشود. اينجور نيست. ما مسووليم كه اين سفارت، شماها آقايان اين سفارتخانهها را به جورى درست بكنيد كه وقتى دست يك سفارت ديگرى افتاد نتواند اصلاً تغييرش بدهد به اين زودىها و همه جهاتش، هر جهتى كه در آنوقت بوده عكسش را بكنيد، آنوقت من مىدانم جهت صحيح نبوده در كار، جهت سالم نبوده يا بست و بندهايى بوده است كه سياسىها مىكنند غالبا براى استفادههاى شخصى يا استفادههاى ديگرى، غيرمشروع حالا بايد وقتى كه مىآيند مىبينند ببينند كه در يك محيطى وارد شدهاند كه اين محيط اسلام است، اين محيط ملت اسلام است و نمىتوانند در اينجا يك كارى بكنند بر خلاف اينكه در سابق يك سفارت سفيرى وارد مىشد ايران و اين اشخاصى كه براى ملت مثل گرگ به جان ملت افتاده بودند در مقابل آنها مثل روباه بودند، اين براى اين بود كه به مردم اتكا نداشتند. اينها اتكائشان به يك نقطه بود كه مثلاً يا شاه بود كه شاه هم دست نشانده آنها بود يا نخست وزير بود كه همين طور بود يا صدراعظم بود كه اينطور بود. اينها اتكائشان به آنها بود. از اين جهت وقتى يك سفيرى وارد مىشد به ايران سفير انگليس آنوقتها و حتى خوب، اين را در چيز نقل مىكنند كه وقتى پاشد صدراعظم را زد به ديوار و مشت تو كلهاش زد كه تو اين كار را چرا نمىكنى اين يك سفير اين كار را كرد. خوب، حالا مىدانيد كه سفيرش كه نمىتواند، رئيس جمهورى يك كشور ديگرى هم كه بيايد، از انگلستان هم بيايد نمىتواند، سلطان انگلستان هم بيايد نمىتواند اينجا يعنى نمىتواند با يك نفر اشخاص عادى اينجا اينطور رفتار
صحيفه نور ج 18 صفحه 209
بكند. اين براى اين است كه اتكاء شما به يك شخص نيست، شما ملتايد، خودتان ملتايد، اتكاء به ملت است. وقتى اتكاء به ملت شد ديگر انسان نمىترسد از اينكه حالا اين اگر من اين كار را بكنم اين فرض كنيد سفير به وزارتخانه مىگويد كه من را تاديب كنند. اين خودش هم كه نمىتواند. اين حالا اينطورى شده است.
در خارج كه هستيد وضعتان را جورى قرار بدهيد تحت تاثير آنها واقع نشويد
شما اين را بايد غنيمت بداريد و ما هم غنيمت، براى اينكه حفظ كنيم اين سنت الهى را كه به دست ما دادند ما براى آتيه درست بكنيم. حالايش را من خاطر جمعم كه خوب است انشاءالله البته همچو نيست كه صددرصد، اما شماها در صدد برآييد كه صددرصد خوب باشد، لكن مهم آتيه است. مهم اين است كه حكومت در ايران جورى باشد كه وقتى منتقل شد به چيز، نتوانند به اين زودى تغييرش بدهند. ملت آنطور حاضر است، حكومت بايد خودش طورى درست بكند كه وقتى كه منتقل شد به نسل آتيه نتواند بر خلاف رفتار بكند. رئيس جمهور جورى رفتار كند كه وقتى يك كس ديگر رئيس جمهورشان شد نتواند كه خلاف بكند، و همين طور سايرين. مجلس يك كارى بكند كه وقتى مجلس ديگرى تحقق پيدا كرد نتواند رويهاش را تغيير بدهد. اين يك تكليفى است الان براى ما. شماها الان مكلف هستيد به اينكه در هر جا هستيد تمام جهات اخلاقى و اعتقادى و عرض بكنم سياسى و همه جهات اجتماعى را و همه اين چيزهايى كه محول به شما هست اينها را جورى درست بكنيد كه وقتى منتقل شد به يك نفر ديگرى ولو بد باشد خودش را مجبور باشد كه خوب نمايش بدهد. همانطورى كه سابق اگر يك كسى خوب هم بود نمىتوانست خوبىاش را نشان بدهد براى اينكه محيط يك محيط، جو را جورى درست كرده بودند كه يك نفر آدم هم كه مىخواست متدين باشد نمىتوانست عرضه كند تدينش را. شما محيط را بايد جورى بكنيد كه اگر خداى نخواسته يك كس بدى هم سفير شد، كاردار شد، نمىدانم چه شد، نتواند به اين زودىها اظهار كند كه من آنجور نيستم. وضعش را وضعى قرار بدهد كه مثل شماها باشد و اين مسالهاى است كه ما بايد دنبال اين باشيم كه آتيه را در نظر بگيريم، نه حالا را. ما آتيه داريم، اسلام آتيه دارد، مملكت شما آتيه دارد و همه گرگها هم در اطراف هستند كه يك چيزى بشود بلكه دوباره از سر بگيرند و اين الان به عهده همه ماست كه نگذاريم اين پيش بيايد، كه يك قضيهاى پيش بيايد كه به هم بخورد اوضاع. نه، همه چيز سر جاى خودش باشد، هر كه هم بميرد، هر كه هم از بين برود، هر چى هم سر جاى خودش باشد. اين را بايد حفظش بكنيد و اين مطلبى است كه به نظر من مهم است براى هم براى وزارتخانهها، هم براى سفرا، هم براى همه و شما هم كه در خارج هستيد البته يك قدرى تكليف مشكل تر از اينجاست. خوب، شما هر كدام هستيد، در خارج كه هستيد، در بلاد اسلامى كه هستيد خوب، وضع آنها يك وضعى است كه با ما خيلى چيز نيست، اميدواريم كه درست بشود آنها هم. بايد آنجاها شما وضعتان را جورى قرار بدهيد كه تحت تاثير آنها واقع نشويد، هر كه مىآيد آنها تحت تاثير شما واقع بشوند، نه شما
صحيفه نور ج 18 صفحه 210
تحت تاثير آنها يعنى كسى كه وارد اينجا مىشود وقتى يك چيزى توى ذهنش بيايد كه تاثير كند در قلبش اينكه وضع خوب است اينطورى باشد، نه آنطورى باشد. خوب است كه نويسندههاى اينجا اينجورى باشند، محررين اينجا اينجورى باشند عرض مىكنم مستخدمين اينطورى باشند و روسا اينطورى باشند، اينطور به نظرشان بيايد كه اين وضع بهتر از آن وضع است كه آنها دارند. اگر اينطور شد كم كم انشاءالله نفوذ هم مىكنيد به آنها و انقلابتان هم صادر مىشود. ما هم مىخواهيم صادر به همين معنا بشود. ما مىخواهيم سفر ايمان در آنجا جورى عمل بكنند كه سفراى آنجا، دولت آنجاست تحت تاثير واقع بشود و دولت مان كارى بكند كه دولتهاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند و ملت مان كارى بكند كه ملتهاى ديگر تحت تاثير واقع بشوند. و من اميدوارم كه چون براى خدا شما، اميدوارم كه براى خدا كار بكنيد، اين كار به دست شماها واقع بشود و به دست شما يك سنتى قرار داده بشود كه شما شريك باشيد در حسنات اشخاصى كه بعدها مىآيند و اين مساله مهمى است كه ما خودمان زير خاك باشيم و كسان ديگر كار بكنند، حسناتش را پاى ما بنويسند. اين اگر شما يك سنت صحيحى بجا بگذاريد وضع اينطورى خواهد شد. انشاءالله اميدوارم كه همه موفق و مويد و منصور باشيد و به كارهاى خودتان ادامه بدهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 211
تاريخ: 8/11/62
بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل سابق انقلاب اسلامى و دادستان كل كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
آقاى موسوى تبريزى خدمات بسيار زيادى به انقلاب و جمهورى اسلامى نمودند، چه خدمات ايشان در آذربايجان و چه در تهران در مقابله با منافقين و ساير ضد انقلابيون كه مورد تشكر و قدردانى است. حال كه بر طبق قانون اساسى بايد يك دادستان داشته باشيم، اميدواريم ايشان در نقطه ديگرى به اين جمهورى خدمت كنند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 212
تاريخ: 11/11/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراهاى محلى اسلامى توزيع كالا در سراسر تهران و گروهى از كاركنان مركز تحقيقات مخابرات
هر كس در مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد، همان مقام و مسووليت امتحان اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايانى كه امروز تشريف دارند و دعا كنم به توفيق آنها براى خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشورى كه در طول تاريخ محروم بوده است، خداوند توفيق به شما بدهد كه هر كس در هر محلى هست خدمت بكند. بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم. يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسوولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مىكنيم، هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسووليتى كه دارد همان مقام و همان مسووليت امتحان اوست. امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورىاش است كه آيا در اين مقامى كه هست چه مىكند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست، چيزهايى كه در قلبش عبور مىكند و مىگذرد اينها چيست و همين طور تمام مسوولين، مجلسىها، آنهايى كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشسته افكارشان چى هست و احوالشان چى هست و آرائشان چى هست و آيا اين كرسى، كرسى اسلامى است و براى اسلام است يا اينكه اينطور نيست. در همان جا محل آزمايش است. و همين طور دولت محل آزمايشاش در همان وزارتخانهاى است كه هست، در همان جايى كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست و ارتشىها در مقام قدرت ارتشىشان امتحان مىشوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دستشان آزمايش است، تفنگ در دست آزمايش است. و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت، همان ابزار آزمايش آنهاست. و همينها هستند كه در آن عالم منعكس مىكنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مىكند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعكس مىكند در آن عالم اعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مىدهيد و موجب تشكر است و اميدوارم
صحيفه نور ج 18 صفحه 213
كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تأييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مىشود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مىشود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگى باشد. الان ايران از همه جا به نظر مىرسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايشاند. اهالى ايران از يك رژيمى كه همه جا مىدانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دستهاى گره كرده مشتگره كرده، در حالى كه ابزارى در دست نداشت آنوقت، با فرياد، آن رژيم را از بين برد و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرتها را از كشور خودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است. نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان. همه چيز دست خود شماست و مسوول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مىگفت خوب، من چه كنم، به دست من چيزى نيست، اگر سوال مىشد. امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم. هر كس در هر محلى كه هست آن كسى كه در يك اداره ايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مىدهد يا كارهاى ديگر انجام مىدهد، با آن كسى كه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مىكنند و آن كسى كه در جبهه دارد جنگ مىكند و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مىكند و آن بازارى كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست و آن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند و آن دهقانها كه در محل كشاورزى مشغول خدمت هستند و آنهايى كه در كارخانهها مشغول فعاليت هستند و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سوال مىكنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم، نمىتوانم. من يك ادارى جزء هستم، من يك كارمند ضعيف هستم. فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همان محل، محل آزمايشاش است. آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مىدهد آن كار جزئى آزمايش اوست. آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مىدهد، با كسانى كه به او در همين جزئى مراجعت مىكنند چه رفتار مىكند، آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست؟ اين مساله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايشاند. يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى، اين آزمايش مىشود و گمان نكند كه من اين كار را كه مىكنم كسى نمىبيند. اين كارى كه مىكنيد خود اين كار منعكس مىشود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مىشود. ملائكه الله موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم چه بايد بكنيم كه از زير بار مسووليت خارج بشويم. مائى كه امروز مقدرات مملكت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسووليم، كسى نيست كه مسوول نباشد، همه هستيم. ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسووليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالى و پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم. آن اين است كه هركس در هر كارى مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد همه خداى نخواسته همه افراد كشور خلاف مىكنند، شما يك نفر كار خوب بكن. هر كسى فكر خودش باشد. هر كس خودش مسوول كارهاى خودش است، هيچ كس
صحيفه نور ج 18 صفحه 214
مسوول كار ديگرى نيست. او كار را مىگويد و مواظبت هم مىكند اما هيچ كس نمىتواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است، لكن در محضر خداست. آنهايى كه در هر جا خدمت مىكنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكهاى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مىشود، همين فردا پيش شما شهادت مىدهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسووليت بزرگ است. مثلاً در كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مىكنند اينها گروههاى مختلف هستند، ارتشى هست، ژاندارمرى هست، پاسدار هست، بسيجى هست، عشايرى هست، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مىكنند، مردم عادى هم مىروند خدمت مىكنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليت مىكنند و مىخواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيا اينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مىخواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مىكنند يابراى خودشان؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عمل شيطانى است، شهادتشان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براى خدا دارند كار مىكنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مىشود كه آن كسى كه سپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همه چيز را هكذا ديگران. همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد، مقصد عمده است. انبيا اينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است، به دست من انجام بگيرد، گرفته است، در دست ديگرى، گرفته است.
اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اينطور افكارشان باشد پيروزند يعنى هم در جبههها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كه بياييد پايين هر جا برويد همين است مساله. آن كسى كه مىخواهد در انتخابات شركت كند و كانديد مىشود، آن كسى كه كانديد مىكند كسى را، آن كسى را كه فعاليت انتخاباتى مىكند، آن كسى كه تبليغ مىكند براى خودش يا براى غير، اين آزمايشاش همانجاست. توئى كه خودت را كانديد انتخابات كردى، قدرت اين را دارى كه براى كشورت درست خدمت بكنى و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مىدانى؟ توئى كه ديگرى را كانديد مىكنى، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمىدانى؟ اين را لايق تر و احسن مىدانى؟ توئى كه فعاليت مىكنى و تبليغ مىكنى براى انتخابات، تبليغ خودت را مىكنى يا تبليغ براى اسلام مىكنى؟ اگر براى رسيدن به مجلس است، مىخواهى دلت مىخواهد مجلس بروى و مىگويى مجلس يك مقامى است، شما تبليغ براى خودت كنى كه همان تبليغ براى شيطان است. و اگر تبليغ مىكنى كه بروى خدمت بكنى، من چون مىتوانم خدمت بكنم چرا كنار باشم، بروم خدمت بكنم، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اينطور باشد اين براى خداست. و اين گاهى وقتها به خود آدم اشتباه مىشود، بسيارى از اوقات هست كه انسان خودش در كارهاى خودش اشتباه مىكند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 215
يعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مىخواهد و همه چيز را هم براى خودش مىخواهد مگر اينكه به رياضات اينطور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مىشود يا از كسانى كه از خودش هستند، اولاد خودش، برادر خودش، عيال خودش، اينها به نظرش خوب مىآيد و گاهى همين اگر صادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مىآيد. اين براى همين است كه حب نفس اينجا پرده پوشيده است روى واقعيت و نمىتواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مىخواهم يك كسى را انتخاب كنم، اگر اين كس يك نفر ديگرى از او بهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت آيا او را كانديد مىكردم؟ اگر او را هم كانديد مىكرد معلوم مىشود كه اين براى خدا دارد كار مىكند، كار به خودش ندارد و اگر اينطور نشد بداند كه مساله، مساله شيطانى است نه مساله خدائى و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مىماند. و دوستان و برادران كه همه مسوول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كار را مىكنم؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مىخواهم چه بكنم؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم؟ چه نظرى دارم؟ منى كه در مجلس مىروم براى چى مىروم و چه نظر دارم؟ منى كه در ارتش خدمت مىكنم براى چىكنم؟
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقل باشد از خودتان بايد شروع كنيد!
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترسهائى كه انسان دارد از دشمن براى اين است كه خودش را مىبيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مىكند نمىترسد، براى اينكه مقدرات دست اوست. گمان نكنيد كه شما خودتان مىتوانيد يك كارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمىتوانيد بخوابيد و روز نمىتوانيد آرام بگيرد، اگر يك پشه در شب بيايد نمىگذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بياد حمله به شما بكند مىترسيد، شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است، همه فقر است هر چى هست از اوست، از خداست.
اين استقلالى كه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى توانستيم ما اين كار را بكنيم؟ چطور ما مىتوانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرتهاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند اگر عنايت خدا نبود شما با كدام قدرت مىتوانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مىتوانستيد دست امريكايى كه دنيا را دارد مىبلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ و امريكا از قرارى كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مىتوانستيد يك قدرتى را كه امروز آنطور وضعيت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مىتوانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست، اين عنايات
صحيفه نور ج 18 صفحه 216
خداست، غافل از اين نباشيد.اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مىگوئيد نه شرقى، نه غربى و واقعاً هم اينطورى است. ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مىدانند نيست اينطور. اگر عنايت خدا نبود كى مىتوانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است؟ اينها عنايت خداست. اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما داده به آن خدمت كنيد.
شما كه مىخواهيد آدم بشويد، زحمت دارد آدم شدن
امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابدا حل نمىكنند، بلكه برخلافش مىكنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است، نعمت آزادى كه پيش آمده است، نعمتى كه نمىتواند يك قدرتى الان به شما بگويد كه بالاى چشمت ابرو است، اين را حفظش كنيد، اين يك نعمت الهى است، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرقاند يا تحت سلطه غرباند. شما اينطور نيست برايتان الان. اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود يك كشورى كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است، انقلاب وضعش اين است كه هم خوردگى باشد به هم خوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلاً قحطى باشد. انقلابات دنيا اينجور نبودند كه مثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتى تشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه، به فوريت، كجا مىتوانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است. يك كشورى كه الان مبتلاى به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيدهاى مثل صدام، جنگ با همه، همه قدرتها دنبال ايناند كه او را دستش را بگيرند و نجات بدهند و نمىتوانند هم. يك همچو جنگى، الان شما جنگ با دنيا داريد، همه تبليغات بر ضد شما هست، همه سلاحها را به او مىدهند، همه پول را به او مىدهند و او را تجهيز مىكنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است و شماييد كه الان مسووليتتان زياد است. اينكه مىگويم ايران از همه جا بيشتر مسووليت دارد براى همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است. كجاست كه بگويد من مستقلم نه شرق و نه غرب، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مىدانيد كه انقلابها كمبود دارد، انقلابها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزش انسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمىشود كه انسان در خانهاش بنشيند و ارزشهاى انسانى محفوظ باشد. هر كه در خانه مىنشيند و اعتزال مىكند توسرى هم مىخورد لكن نمىفهمد كه ديگر آدم نيست.
شمائى كه مىخواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن. مىخواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد، بيخود نمىشود، اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 217
اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است، يك شرافت انسانى است، اين زحمت دارد، اين گرانى دارد، اين كمبود دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براى ارزش انسانى است همين است كه انبيا براى او كار كردند. همين است كه امام حسين براى او كشته شد. اگر آن هم فكر مىكرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مىكردند زحمت دارد، كه نمىتوانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقى مانده است. ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مىشود.
بايد توجه كنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را تعيين مىكند
الان انسان مىبيند كه جوانهائى هستند، من زياد به اينها بر مىخورم، جوانهائى هستند كه مىآيند گريه مىكنند كه ما مىخواهيم برويم به جبهه نمىگذارند برويم. همين پريروز يا ديروز بود كه يك جوانى آمده بود، گفت دوتا برادرم كشته شده، خودم مىخواهم بروم. گفتم جوان! تو كافى است، آنها رفتند ديگر بس است شروع كرد گريه كردن. خوب يك همچو، اين جز به عنايت خدا نمىشود، يك معنويتى است كه غير از عنايت خدا نمىتواند اين معنويت را براى كسى ايجاد كند. آنهائى كه نشستهاند كنار و مىخوابند و مىخورند و زندگى حيوانى دارند و نق مىزنند به اين كشور، آنها يك قدرى توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهائى كه هى نق مىزنند كه اينجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى است، آنجاش چه جورى، اينها نمىفهمند كه ما در چه حالى هستيم. آنها مىخواهند كه شب بخوابيم صبح كه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكت مان درست باشد و كشاورزى مان درست باشد و نمىدانم چى، و نمىدانند ما در چه حالى هستيم الان. ما در حال جنگيم. ما در حال محاصره اقتصادى هستيم، ما در حالى هستيم كه امريكا علنا دارد مخالفت مىكند و جنگ افروزى دارد مىكند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم. بايد بفهميد كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به زودى درست نمىشود. لكن مىشود، صبر مىخواهد. آنى كه تا حالا شده است يك اعجازى است كه در دنيا نظير نداشته است. شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعى كه الان ايران دارد. اين حالى كه در جوانهاى ما پيدا شده است، در طول تاريخ نظير نداشته، الا اولياء خدا. و ما امروز ابتلاء به اين قدرتها داريم و اين جنگ را ما بايد با پيروزى به زودى تمام كنيم. و اين به اين است كه جوانهاى ما بروند دنبال جنگ. جوانهاى ما اينطور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش. خير، تمام نشده، امريكا دنبال كار است، الان امريكا به ميدان آمده. البته ميدانى كه او مىآيد، آن ميدان صحيحى نيست، آن براى انتخاباتى كه حالا مىخواهد بشود، از اين حرفها زياد مىزند. لكن ما بايد توجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگى است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مىكند و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم. و اين، به اين است كه جوانهاى ما بروند به جبههها، ننشينند كه، اينطور نباشد كه بنشينند كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 218
ديگران برايشان كار كنند. همهمان مسوول هستيم. و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند و همه را توفيق اين بدهد كه به اين ملتى كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 219
تاريخ: 18/11/62
بيانات امام خمينى در جمع كليه سفراء كارداران و نمايندگان سياسى كشورهاى خارجى مقيم جمهورى اسلامى ايران
ما در طول پنجاه سال سلطنت سياه پهلوى مصيبتها ديديم
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا از آقايانى كه تشريف آوردهاند و اظهار لطف كردهاند تشكر عرض مىكنم و سلامت و سعادت همه مسلمين دنيا و همه مستضعفين دنيا را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. ما در طول 50 سال سلطنت سياه پهلوى مصيبتهايى ديديم، ما ديديم و شما بعضىتان شنيديد. از اول كه رضاشاه رضاخان به ايران آمد با يك صورت رياكارانه وارد شد و بعد هم تسلط پيدا كرد بر اين ملت و شما اگر بخواهيد عمق جناياتى كه رضاخان به اين ملت كرد بخواهيد توجه كنيد محتاج به اين است كه يك كتاب بزرگى را بعضى از دانشمندهاى ما بنويسند و عرضه كنند. در يك جلسه و دو جلسه نمىشود كه ما كارهايى كه رضاخان با ما كرد بگوييم. با روحانيت آن كرد كه مغول با هيچ ملتى نكرده است، با بانوانمان آن ظلمها را كرد كه شما نمىتوانيد بشنويد، با دانشگاه ما آنطور عمل كردند كه آنجا را به عقب كشاندند، با ارتش ما آنطور عمل كردند در اين طول 50 سال و بيشتر از 50 سال كه ارتش ما را وابسته به غير كردند، استقلال ما را از بين بردند. آزادى ما در اين مملكت هيچ يك نداشتيم. هيچ قشرى از اقشار ملت ما آزاد نبود. روحانيون كه براى ارشاد مردم مىخواستند به منبر بروند، آنها را هم همين قدر هم ممنوع كردند. مجالس ارشاد روحانيون را تعطيل كردند و فجايعى بجا آورد، زحمتهايى براى اين ملت بجا آورد، به كار گذاشت كه قابل بيان نيست. بعد از اينكه او را انگليسها آوردند و به ما مسلط كردند و بعد از اينكه خود آنها او را بردند، محمدرضا را دولتهاى مجتمعشان آوردند به ما مسلط كردند. محمدرضا بدتر از پدرش عمل كرد با ما. تمام حيثيت اين ملت را محمدرضا به باد داد. حيثيت اسلامى ما را به باد داد. تمام جهاتى كه ما داشتيم، شرافتى كه ما داشتيم اين به باد داد. اين دانشگاه ما را آنطور كرد كه هر يك از دانشگاه بيرون آمدند دشمن بودند با اين ملت و وابسته بودند به كشورهاى ديگرى، به غرب. اگر چنانچه استثناء داشت، استثناء بسيار كم داشت. و با كارهايى كه اين انجام داد از روى حيله بيشتر و عميقتر بود تا كارهايى كه رضاخان كرد. رضاخان همه را قلدرى كرد و اين با حيله بازى و با سالوسى عمل كرد و همه حيثيت، حيثيات اين ملت ما را او به باد فنا داد. ذخائر تحت الارضى ما را به رايگان به اربابهاى خودش خصوصا امريكا داد، جوانهاى ما را فاسد كرد، مراكز فحشا در اين كشور اينقدر زياد بود كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 220
احصاء نداشت، مراكز فساد اينقدر بود كه جوانهاى ما را به فساد كشاند. خود آنها عامل فروش هروئين و ترياك و مواد مخدر بودند و تمام جوانهاى ما را به فساد كشاندند. كارى كردند كه ملت ما به جان آمد. ملت ما توانش از بين رفت و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت گذاشت و قيام كردند، نهضت كردند، انقلاب كردند و در مقابل همه قدرتهايى كه پشتيبانى مىكردند از محمدرضا خصوصا امريكا، در مقابل همه ايستاد ملت و با اينكه چيزى در دست نداشت جز ايمان، محمدرضا را كنار زد و يك كشورى را كه در تحت سلطه آمريكا بود از تحت سلطه او بيرون آورد. ارتشى كه با مستشارهاى آمريكا اداره مىشدند و هيچ ارتباطى با ملت نداشتند، برگرداندند به حال اول و آن مستشارها را بيرون كردند. لانهاى را كه به اسم سفارت در اينجا بود و محل جاسوسى بود و اسنادش الان در جلدهاى زيادى از كتب پخش شده است، آنجا را بستند و خواستند يك ملتى باشند مستقل، آزاد. نه وابسته به شرق باشند، نه وابسته به غرب. الان جرم اين ملت اين است كه مىخواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد الان جرم اين ملت اين است كه مىخواهد آزاد باشد، مىخواهد انسان باشد، مىخواهد سرنوشت خودش به دست خودش باشد. الان تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد يك همچو كشورى كه ملتش قيام كرده است و مىخواهد آزاد باشد و مىخواهد احكام اسلام در اين كشور باشد، مذهبش در اين كشور باشد، تمام كشورها به استثناى كمى، بر ضد او قيام كردهاند. تبليغات، همه مىدانيد كه چه اندازه است. شما در داخل ايران هستيد و تبليغات خارجى را مىشنويد. تبليغات خارجى آنطور هست كه شايد شماها هر كدام وجدانتان بيدار باشد ناراحت بشويد. آنها مىگويند كه در خيابانها بچهها را به توپ و تفنگ مىبندند، تبليغات مىگويند كه مردم هيچ آزادى در ايران ندارند. تبليغات خارجى مىگويند هيچ انتخاب آزادى در ايران تحقق پيدا نكرده است. مىگويند كه اختناقى كه در ايران هست در هيچ جاى دنيا نيست. هر جا هر فسادى واقع مىشود به ايران نسبت مىدهند. هر جا مردمش به جان آمدهاند و مثل ايران مىخواهند قيام كنند بر ضد آنها، آنها را به ايران نسبت مىدهند و آنها مىخواهند ايران را از صفحه روزگار براندازند، مىخواهند جمهورى اسلامى را براندازند. نمىدانند كه با يك ملتى كه به تمام معنا قيام كرده است و خون خودش را دارد نثار مىكند، نمىشود اينطور عمل كرد. قدرتهاى بزرگ بايد طرز تفكرشان را عوض كنند. بايد بدانند كه دنيا عوض شده است دنيا، دنياى سابق نيست. دنياى سابق نيست كه يا انگلستان بايد بر همه جا حكومت كند يا اروپا يا امريكا و يا شوروى. دنيا امروز نمىپذيرد اين را، بايد آنها تعديل كنند كارهاى خودشان را. دنيا نمىپذيرد كه دو قدرت تمام دنيا را از بين ببرند. دنيا نمىپذيرد كه يك اقليت تمام كشورها را ببلعد. بايد اينها در كارهاى خودشان يك تجديدنظر بكنند. جرم ما كه مىخواستيم آزاد باشيم، مىخواهيم خودمان زندگى خودمان را اداره كنيم و مىخواهيم كه در تحت قيمومت هيچ دولتى نباشيم. براى اين همه كارها را دارند انجام مىدهند. از آن طرف آنهمه تبليغات، از آن طرف اين جنگى را (كه الان ايشان
صحيفه نور ج 18 صفحه 221
گفتند كه جنگ را به پايان برسانيد) به ما تحميل كردند. هر يك از شما آقايان كه در اينجا آنوقتى كه اول جنگ بود شما بوديد اينجا، ديديد كه عراق حمله كرد به ايران از هوا، از دريا، از زمين و عراق گرفت مقدار زيادى از خوزستان را و عراق به واسطه تحريكاتى كه از طرف آمريكا شد به او، اين عمل جنايتكار را انجام داد و بعد هم كه ايران برخاست از جا و جوانهاى ما با قدرت ايمان او را از مملكت خودشان بيرون كردند، مگر يك مقدار كمى كه الان در دست آنها هست، الان هم قدرتها جمع شدهاند كه اين را نگه دارند. مىخواهند اين غيرانسانى كه با ملت خودش و با علماى ملت خودش و با ملت ما اين جنايات را كرده، مىخواهند حفظش بكنند. آقا مىگويند كه صلح بكنيم. ما از اول، جنگ با هيچ كس نداشتيم، لكن با صدام صلح نمىتوانيم بكنيم. صدام يك جانى است كه به هيچ يك از تعهداتى كه مىكند اعتبار نيست. او با دولت سابق با اينكه غيرقانونى بود، تعهد كرده بود و او را به هم زد. او هر روز عوض مىكند افكارش را، يك انسانى نيست كه بشود با او صلح كرد. شما گمان مىكنيد كه اگر ما با صدام صلح كنيم به اين صلح ادامه مىدهد؟ يا خير، مىخواهد تجهيز كند خودش را و تقويت كند و دوباره حمله كند. اين آدمى است كه از اول تا حالا به شهرهاى بيچاره عربنشين، كردنشين، فارسنشين با موشكها حمله كرده و معالاسف موشك از شوروى است، از امريكاست و از آن اسفناكتر اينكه دولتهاى منطقه بر او كمك مىكنند. الان مردم امريكا هم عاصى شدهاند از دست اينها، دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده ما كراراً به دولتهاى منطقه گفتهايم كه آقا بياييد با هم دست بدهيم و خودمان را از چنگال ابرقدرتها بيرون كنيم. مظلومها ديگر نمىتوانند تحت ظلم ابرقدرتها باشند. الان در امريكا هم خود ملت قبول ندارد اين كارهايى را كه دارد رئيسشان مىكند. الان مردم امريكا هم عاصى شدهاند از دست اينها. دنيا اصلاً به عصيان كشيده شده است. شما دنياى امروز را مثل سابق حساب نكنيد. دنيا نمىپذيرد از شما كه شما در قصرهاى خودتان بنشينيد و همه را زير بار اذيت قرار بدهيد و زير سلطه خودتان قرار بدهيد. بايد فكرى بكنيد براى خودتان و دولتهاى اسلامى بايد فكرى براى خودشان بكنند. شما اشخاصى كه از طرف دولتهاى اسلامى در اين كشور هستيد به كشورهاى خودتان بگوييد كه يك فكرى براى خودتان بكنيد. صدام رفتنى است. صدام را ما هم كارش نداشته باشيم، ملت خودش بيرون مىكند. او رفتنى هست. فكر بعد از او را براى خودتان بكنيد. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا كنيد ما صلح مىخواهيم. ما با همه مردم دنيا صلح مىخواهيم باشيم. ما مىخواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم. ما مىخواهيم در بين مردم دنيا زندگى بكنيم، لكن آنها نمىگذارند ما را. اگر صدام به ما حمله نكرده بود، ما كارى به عراق نداشتيم. عراق برادر ماست. امروز هم ملت عراق برادر ما هستند. با ملت عراق ما مخالفتى نداريم. اوست كه دارد ما را مىترساند كه به شهرهاى شما، خوب،
صحيفه نور ج 18 صفحه 222
شما ديديد همين دو روز كه او آنقدر قلدرى كرد و گفت شهرهاى شما را چه مىكنيم و بنا بود ديروز بكند، نكرد. بنا بود امشب بكند، نكرد. معلوم نيست كه حالا كى بكند. البته تو دهنى خورد. لكن بايد اين كشورهاى اسلامى به خود بيايند، توجه كنند به مطلب، خيال نكنند كه صدام را نگه مىدارند و ما را از دست مىدهند براى آنها خوب است. آنها اسلام را نگه دارند. ما اسلام را مىخواهيم. اسلام را نگه داريد تا از همه شرهاى شرق و غرب نجات پيدا بكنيد من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه تمام مظلومين دنيا را از دست ظالمها نجات بدهد. من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه دولتهاى اسلامى را به خود بياورد. ملتهاى اسلامى را از تحت اين فشارها بيرون بياورد. مظلومين دنيا را از دست ظالمها نجات بدهد. و من از شما آقايان مىخواهم كه شما به ممالك خودتان، به دولتهاى خودتان اطلاع بدهيد كه ايران اينطور نيست كه اينها مىگويند. ايران اختناق ندارد. ما در قصرها ننشستهايم و ديگران را تحت فشار قرار داده باشيم. ايران همين است كه مىبينيد. نخست وزيرش، وزيرخارجهاش، رئيس جمهورش، رئيس مجلساش، همه يك مردم عادى هستند و با مردم رفيقاند. بايد با مردم آشنا شد. دولتها بايد با مردم آشنا بشوند. مردم را زير فشار قرار ندهند. دنيا قبول نمىكند ديگر اين را. يك روز يك انفجار حاصل مىشود كه همه از بين خواهيد رفت، آنوقت اشخاص بيچاره هم كه اينها مظلوم هستند، آنها هم از بين خواهد رفت. و من از خدا مىخواهم كه به همه دنيا سلامت و به همه دنيا، به كسانى كه مظلوم هستند قدرت و سلامت عنايت كند كه همه همزيستى داشته باشند، همزيستى مسالمت آميز با هم داشته باشند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 223
تاريخ: 20/11/62
پيام امام خمينى به اعضاى خانوادههاى معظم شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
اگر نبود براى شهداء در راه خداوند مگر اين آيه كريمه، در معرفى مقام بلند پايه شهدا، كافى بود، كه عزيزانى كه در راه حفظ اسلام و كشور اسلامى بزرگترين سرمايه خود را از دست دادهاند، شهدائى كه در حفظ شرف اسلام و دفاع از جمهورى اسلامى همه چيز خود را طبق اخلاص تقديم خداوند متعال كردند. در اين آيه كريمه بحث در زندگى پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حيوانى و مادون حيوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگ شهداء در راه حق، حيات عندالرب و ورود در ضيافت الله است. اين حيات و اين ضيافت را با قلمهاى شكستهاى مثل قلم من نمىتوان توصيف و تحليل كرد، اين حيات و اين روزى غير از زندگى در بهشت و روزى در آن است، اين لقاءالله و ضيافتالله مىباشد. آيا اين همان نيست كه براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است. اگر آن است چه مژدهاى براى شهيدان در راه مرام حسين عليه السلام الله كه همان سبيل الله است، از اين بالاتر كه در جنتى كه آن بزرگوار شهيد فى سبيل الله وارد مىشود و در ضيافتى كه آن حضرت حاضرند، به اين شهيدان اجازه دخول دهند كه آن غير از ضيافتهاى بهشتى است و آنچه در وهم من و تو و شما نيايد، آن بود.
بحمدالله شهيدان ما كه پيرو شهيد عظيمالشأن اسلام عليه السلام هستند جمهورى اسلامى را بيمه كردند و پيروزى بر دشمنان اسلام و ايران و ملت بزرگوار ايران و ساير ملتهاى مسلمان بلكه مستضعفان جهان را تحفه آوردند. بىجهت نيست كه مستكبران جهان با تمام توطئهها و شيطنتها بر ضد يك ملت كوچك چهل ميليونى كه به حسب معنويت و ارزشهاى انسانى بر قله بلند و والاى سعادت ارتقاء يافته است، قيام نمودهاند. خود اين توطئهها و بوق و كرناهاى ابرقدرتهاى عالم و پيوستگان و وابستگان به آنان از بزرگترين ارزشها و والاترين مقامها براى يك ملت است كه تاكنون براى هيچ ملتى رخ نداده است و اين ارزش را شهداى والامقام و جانبازان، اين شهداى زنده و به دنبال آنان ملت عظيمالشأن ايران در پشت جبههها آفريدهاند. آفرين بر اين قدرت ايمان و قوت بازوى عزيزان و صدها آفرين بر امتى كه خود را و جوانان خود را از لجنزار و كانون فساد و تيره روزى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 224
رژيم ستمشاهى براى آنان فراهم كرده بودند، رها ساخته و به اوج عظمت و معنويت رساندند.
رحمت خداوند منان بر شهداى عظيمالشأن و درود بر شهداى زنده كه پشتوانه اسلام بوده و هستند و سلام بر رزمندگان سلحشور از ارتشى، سپاهى و بسيجى تا ژاندارمرى و شهربانى، كميتهاى و عشايرى و تمامى نيروهاى مردمى كه انعكاس قدرتشان كاخهاى ابرقدرتها را به لرزه در آورده است و اين همان قدرت الهى و نورى است كه لاشرقيه و لاغربيه مىباشد و خداوند اين نور را مستدام فرمايد و درود بر مادران و پدران و همسران و فرزندان و بستگان شهدا و جانبازان و جوانان برومند جبههها و سلام بر معلولين و مفقودين و اسراى عزيزى كه افتخار اسلام و ميهن اسلامى خويش مىباشند و رحمت خداوند بر اين دامنهاى پاكى كه پروراننده اين جوانان شيردل مىباشند. و صلوات و سلام خداوند تعالى بر انبياء عظام، بويژه سيد و خاتم آنها كه با انوار وحى الهى عالم را روشن نمودند و بر اوصياء بزرگ آنان كه با نور هدايت، غافلان را هشيار و مردگان را زنده و بيدار كردند و سلام و تحيت همه انبياء و اولياء عليهم السلام بر خاتم اوصيا حضرت بقية الله المنتظر ارواحنا لمقدمه الفداء.
و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 227
تاريخ: 22/11/62
پيام امام خمينى به مناسبت پنجمين سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
بار الها! از عنايات بىپايان و مراحم بىنهايتت خاضعانه تشكر مىكنيم كه ما را در آغاز ششمين سال پيروزى با سرافرازى قرين فرمودى. پنج سال از قطع يد ستمشاهى و ستمكاران جهان بر ملت مظلوم ايران گذشت. محاسبات حسابگران شرق و غرب و ايادى غربزده و شرقزده آنان غلط از آب در آمد. اينان كه چشمهايشان جز ظواهر و بند و بستهاى مادى را نمىبيند و از قدرت مافوق الطبيعه بيخبرند، محال مىپنداشتند كه يك ملت با دست خالى و بدون هيچ يك از ابزارهاى جنگهاى امروزى بر يك رژيم 2500 ساله كه تا بن دندان مسلح به سلاحهاى آمريكايى و غربى و شرقى بود، چيره شود و پس از آن در محاسبات ديگرشان اين پندار كه هر انقلابى بايد يا متكى به غرب باشد يا به شرق و يا اين انقلاب اسلامى تازه و بىسابقه بيش از چند ماهى نمىپايد، غلط از آب در آمد. ماهها پس از ماهها و نيز سالها گذشت و ايران آرامش خود را باز يافت و انقلاب و رژيم اسلامى چون كوهى خلل ناپذير بر جاى ماند و جهان شرق و غرب را با قدرت الهى مواجه نمود و به خواست خداوند متعال، ملتهاى اسلامى و مظلومان جهان در سراسر گيتى با پرخاش بر قدرتهاى اتمى و هستهاى رو به انقلاب و قيام عليه باطل و ديكتاتورى در شكل دموكراسى و جلادى در پوشش انساندوستى و غارتگرى در لباس سوسياليستى، آوردهاند و جلوى اين سيل عالمگير را با سلاح و زور نمىتوان گرفت و با عنايات خاصه خداوند متعال و نظر كريمانه ولى امر و صاحب عصر ارواحنا فداه قدرت اسلام در ايران كه پرتوش در شرق و غرب جهان گسترده شده است، زبانزد همه قدرتهاى شيطانى است تا آن حد كه در هر گوشه جهان كه به دست مظلومان و غارت شدگان، قيام و انقلاب يا انفجارى رخ مىدهد، مقامات بلندپايه قدرتهاى جهنمى مىگويند ايران در آن دست داشته است يا جوانهاى ايرانى اين كار را كردهاند. و كاخهاى ابرقدرتها چون كاخ سفيد به دور خود ديوارهاى امنيتى مىكشند و بر فراز كشتىها و ناوهاى آنان هواپيماهاى جنگنده در حركت هستند و خداوند تعالى آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصيب مجاهدان در راه خود نموده است و شايعهسازان كه به خيال خود با دروغ و نسبتهاى ناروا مىخواهند انقلاب اسلامى را تضعيف كنند با همين شايعهها ايران و مجاهدان ايرانى را تقويت مىكنند و به دنبال آن ملتهاى زير ستم و مظلومان جهان، روحيهاى قوى پيدا مىنمايند و خداوند دين خود را با دست بدخواهان تقويت مىفرمايد. بايد
صحيفه نور ج 18 صفحه 228
قدرتهاى جهان بدانند امروز مثل ديروز نيست كه با يك تشر، ملتها چون دولتها از ميدان عقبنشينى كنند. امروز اين قدرت شيطانى امريكا و همداستان و دستان اوست كه با يك انفجار در گوشهاى از جهان كاخهايشان بسته مىشود و اطراف آنها ديوارهاى بتونى كشيده مىشود.
جمهورى اسلامى ايران در عين حال كه در هيچ يك از انفجارها دست نداشته است، لكن اين هنر را كرده كه بتهاى عظيم تخيلى را شكسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و اين خود از يك ملت بىعده و عده كافى، معجزهاى است كه به يد قدرت الهى تحقق يافته است.
آمريكا بايد بداند كه تصميمات عجولانه و دست و پا كردنهاى بدون سنجش كه اخيرا اعلام نمود كه ايران را در ليست كشورهاى موافق يا دخيل در اعمال تروريستى قرار داده است گرهى را براى او باز نخواهد كرد و راه مفرى پيش رويش نخواهد گذاشت، چرا كه اكنون جهان مستضعفان براى قطع يد ستمكاران چه به صورت قيام و انقلاب و چه به صورتهاى ديگر بسيج شدهاند و براى ايران نيز مشكلى پيش نخواهد آورد، چرا كه امريكا پس از شكست در ايران با استفاده از همپيمانان غربى خود در اروپا دست به محاصره اقتصادى ما زد و هر چه توانست انجام داد و ما با گرمى تمام از آن استقبال كرديم. ادارهكنندگان كاخ سفيد بايد بدانند كه دنيا عوض شده است و قدرتهاى شيطانى از حربه استعمارى كهنه و نو خلع سلاح شدهاند. كارگزاران سياست امريكا بايد طرز تفكر و سياستهاى خود را تغيير دهند و گمان نكنند اداره كل جهان در دست آنهاست و همه كشورها چشم و گوش بسته در اختيار آنان هستند. بايد توجه كنند كه قطع رابطه و تحريم اقتصادى و ليستهاى دروغين آنها، دنيا را بر كشورى تنگ نخواهد كرد. چنانچه وارد نمودن مصر را در سازمان كنفرانس به اصطلاح اسلامى با آن مقدمات و موخرات و بست و بند نمودن با حسين و حسن و حسنى، عقدههائى را كه از بيدارى ملتها و پرخاشگرى آنها براى اينان حاصل شده است حل نخواهد نمود. عجب نيست كه آمريكا و سرسپردگان او براى برگشتن مصر به جرگه اعراب به هر درى مىزنند. تأسفآور و عجيب، وضعيت سران اعراب است كه پس از مقدمات طولانى و تبليغات و رفت و آمدهاى پشت پرده و روى پرده و هياهوهاى عجيب و غريب و صحبت از طرحهايى كه در اجتماع ملوك و روساى جمهور و سران بلند پايه كشورهاى عربى و غيرعربى مىشد، شايد كسانى كه آنان را نمىشناختند منتظر بودند كه در اين گردهمايى از مشكلاتى كه براى اسلام و مسلمانان و ملتهاى مظلوم جهان از دست ابرقدرتها پيش آمده بحث و گفتگو شود و طرحهايى براى اصلاح حال ملتهاى در بند ريخته شود و راه حل مشكلات جهانى آنها را پيدا كنند. با آنهمه تشريفات نشستند و برخاستند و تمام مشكلات اسلام و مسلمين را خلاصه كردند در برگشت مصر معاهد با اسرائيل، به حوزه اعراب. آن روز مصر را براى قرارداد با صهيونيست خارج كردند و امروز به خاطر تثبيت و شناسايى اسرائيل برگرداندند. آن روز مصر را براى پشت كردن به خواست اعراب خارج كردند و امروز آن را به خاطر بوسيدن دست آمريكا برگرداندند. آن روز مصر را براى خيانت به آرمان فلسطين خارج كردند و امروز
صحيفه نور ج 18 صفحه 229
براى امضاى دستجمعى آن خيانت آن را برگرداندند و تاسفآورتر و ننگينتر آنكه مصر با كمال بىاعتنايى هيچ شرطى را قبول نكرد. و يكى از مقامات بالاى قاهره گفت: سران عرب بايد به اشتباه خود اقرار كنند. مساله لبنان، مساله افغانستان و مسائل ديگر ملتهاى عرب مشكلى نبود كه به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى، وقت عزيز خود را صرف امثال آن كنند. ملتهاى مظلوم و محترم غيرعرب و عرب و مسلمانان اين ننگ را چگونه تحمل كنند كه اينان فرمانروايان آنها هستند. آيا وقت آن نرسيده است كه ملتهاى اسلامى از جاى خود برخيزند و سردمداران خود را يا در مقابل شرف اسلام خاضع كنند و يا با آنان همچون ايران عمل كنند؟ آيا حكومتهاى به اصطلاح اسلامى در خوابند و نمىبينند كه امروز وضع ملتها غير از سابق است؟ نمىخواهند بفهمند كه چشم و گوشها باز شده است و فريبكارىهاى از قماش شرقى يا غربى توان خود را از دست داده است؟ نمىدانند و نمىبينند كه انقلاب اسلامى صادر يا در شرف صدور است و با تأييدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتيهاى نه چندان دور به دست ملتهاى اسلامى بلكه مظلومان تشنه عدالت اسلامى در سراسر عالم به اهتزاز در خواهد آمد؟ پس بهتر نيست كه حكومتها به خود آيند و از گناه بزرگى كه در كازابلانكا مرتكب شدند و به شرف اسلام و مسلمانان خصوصا اعراب تجاوز كردند و براى خود ننگ تاريخى بجاى گذاشتند، توبه كنند و بازگشت به خداى قادر قاهر نمايند كه مبادا آتش قهر او تر و خشك را بسوزاند؟
اكنون در آغاز سال ششم پيروزى لازم است تذكراتى را كه كراراً عرض كردهام بازگو كنم فان الذكرى تنفع المؤمنين .
1 - اكنون كه بحمدالله در سايه عنايات خداوند متعال و ادعيه حضرت بقية الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، جمهورى اسلامى با سعى و كوشش قشرهاى مختلف ملت با استقرار و پايدارى به جلو مىرود، از ملت عظيمالشأن خواهانم كه به طور فعال در صحنه حاضر و از كمك به دولت خدمتگزار و جبههها و پشت جبهه دريغ ننمايند. مساله دفاع از اسلام و كشور اسلامى و اموال و نواميس مسلمين از واجبات كفائى است و همه ما به حسب امكاناتى كه در اختيار داريم لازم است احتياجات جبههها و پشت جبههها را كه آن نيز كمك به دفاع است برآورده نماييم و اينجانب با تشكر از ملت بزرگوار ايران كه انقلاب را با حضور خود و فداكارىهاى بىدريغ به ثمر رسانده و به پيش مىبرند، مىخواهم كه به حضور فعال خود ادامه دهند و در اين حضور، رضاى خداوند تعالى را جلب نمايند و اميدوارم كه حق تعالى با عنايات خود نسبت به اين ملت معظم، همه را از مجاهدين فى سبيل الله محسوب و در اجر مجاهدان صدر اسلام در ركاب پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم شريك فرمايد.
2 - قلم و بيان اينجانب عاجز است از قدردانى و شكرگزارى از مجاهدين فداكار اسلام كه با مجاهدت و جانبازى در راه هدف و حفظ آرمانهاى اسلامى و پيروزىهاى عظيم در تمام جبههها موجب افتخار و سرافرازى جمهورى اسلام و اولياء خدا عليهم الصلوة والسلام شدند. با چه بيان و قلم از جوانانى كه به عشق خداوند و شوق لقاء الله در سبقت در دفاع از حق و اسلام عزيز سر از پاى نمىشناسند و تنها سرمايه بزرگ خود را كه جان است فداى هدف مقدسى مىكنند كه انبيا و اولياء
صحيفه نور ج 18 صفحه 230
بزرگ خدا همچون سيد مظلومان و سرور فداكاران نمودند و نداى هيهات مناالذله آن بزرگمرد تاريخ را با قول و عمل خود در سراسر كشور بلكه جهان سر مىدهند مىتوان تجليل نمود و با كدام قلم و بيان مىتوان از عزيزانى كه سنگرهاى جنگ را به محراب مسجد و معراج الى الله تبديل كردند، ثنا كرد. گيرم كه قلمفرسايان هنرمند بتوانند ميدانهاى شجاعت و دلاورى آنان و قدرت و جسارت فوقالعاده آنها را در زير آتش مسلسلها و توپها و تانكها ترسيم نمايند و نقاشان و هنرپيشگان بتوانند پيروزىهاى هنرمندانه آنان را در آن شبهاى تار در مقابل موشكها و بمبافكنهاى دشمن غدار و عبور از پيچ و خمهاى سيمهاى خاردار و كوههاى سر به فلك كشيده و بيرون كشيدن دشمنان خدا از سنگرهاى بتونى و مجهز به جهازهاى پيشرفته را مجسم نمايند، لكن آن بعد الهى عرفانى و آن جلوه معنوى ربانى كه جانها را به سوى خود پرواز مىدهد و آن قلبهاى ذوب شده در تجليات الهى را با چه قلم و چه هنر و چه بيانى مىتوان ترسيم كرد. راستى اين غربيان و شرقيان و غربزدگان و شرقزدگان و ملىگرايان، اين فداكارىها را با اين بعد معنوى و روح عرفانى و عشق الهى با چه چيزى توجيه و تحليل مىكنند؟ اينجا عمل و جسارت مطرح نيست، انگيزه و روح و جهت لدى الربى آن مطرح است. عشق به محبوب حقيقى كه همه چيز را محو مىكند و هر انگيزهاى غير از عشق به او را مىسوزاند مطرح است در كدام جنگ و نهضت و انقلاب و شورش در طول زمان و سراسر خلقت، سربازانى چنين و فداكارانى مانند ايران را سراغ داريد، جز در طبقه اولياء الهى و تربيتشدگان در مكتب آنان كه فرزندان اين ديار به نور آنان استضائه كرده و از خود رستهاند؟ و در كجا در لابلاى تاريخ چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و ساير بستگان اينان را سراغ داريد كه پس از چند قربانى باز براى قربانى ديگر فرزندان خود پيشقدم مىشوند؟ اين مكتب قرآن و اسلام راستين است و اينان فرزندان اين قرآن و اسلام. اين مكتب ماست و اينان صاحبان مكتبمان، كه سلام و تحيات خدا و رسولانش بر اين مادران و پدران و اين فرزندان عاليمقام و درود بر اين جانبازان و از هر چيز در راه هدف گذشتگان باد.
3 - اى عزيزان اسلام و سرمايههاى ملت! مجاهده كنيد كه خوديت را از سر قلب خود بزداييد و بايد بدانيد و بدانيم كه هر چه هست اوست و جلوه جمال او، جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بكوشيد تا حجاب خوديت را برداريد و جمال جميل او، جل و علا را ببينيد، آنگاه است كه هر مشكلى آسان و هر رنج و زحمتى گواراست و فدا شدن در راه او احلى از عسل بلكه بالاتر از هر چيز به گمان آيد. مبادا غرور شجاعت و جوانى و پيروزى در دل شما راه يابد كه با آمدن آن، همه چيز فرو ريزد و طاق و رواق آمال در هم شكند. بكوشيد تا همه قشرهاى سلحشور از ارتش و سپاهى و بسيجى و ژاندارمرى و كميتهاى و شهربانى و عشاير همه در هم ذوب شويد و تو و من را از ميان برداريد و چون يد واحده و قدرت واحده بر دشمن بتازيد و مقصد همه دفاع از اسلام و ميهن اسلامى باشد، تا پيروزى هر قشر، پيروزى قشرهاى ديگر باشد و هدف مطرح باشد، نه سپاه و ارتش و ساير سلحشوران.
صحيفه نور ج 18 صفحه 231
اينجانب به همه قواى مسلح هشدار مىدهم كه اگر خداى نخواسته با دست شياطين و دشمنان انقلاب چنين مسائلى ولو در آينده پيش بيايد مطمئن باشيد كه عنايت حق تعالى از شما سلب مىگردد و در جنگ با دشمنان اسلام شكست نصيبتان خواهد شد و در پيشگاه ملت اسلام، رسوا شده و ننگ ابدى را بايد تحمل كنيد از آن بالاتر در بارگاه قدس قادر متعال، ساقط و با خذلان آخرت خداى نخواسته مواجه مىشويد.
عزيزان من! مطلب مهم است، ننگ و شرافت و شقاوت و سعادت مىباشد، پس لازم است جدا از هواهاى نفسانى كه ريشه شيطانى دارد برحذر باشيد و دست برادرى و دست برادرى و برابرى يكديگر را كه تاكنون به توفيق خدا با هم فشردهايد بيشتر بفشاريد و اسلام و مصالح كشور خود را در نظر بگيريد و به چيز ديگرى جز آن فكر نكنيد. خداوند يار و ياورتان باد.
4 - از مسائل بسيار مهمى كه در آينده نزديك با آن مواجه هستيم مساله انتخابات دوره دوم مجلس شوراى اسلامى است. اين مساله از جهات مختلف آنقدر حساس و حياتى است كه هر چه درباره آن گفته شود بجاست. گويندگان محترم در هر موقع مناسبى و در هر اجتماعى در سراسر كشور خصوصا در نماز جمعهها چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبهها، جهات مختلف اهميت آن را به ملت گوشزد نموده و خطرات ناشى از سوء جريان آن را كه به سرنوشت ملت و اسلام بستگى دارد، با آنان در ميان گذارند. مجلس محلى است كه اكثريت قاطع مسائل مهم كشور بىواسطه يا با واسطه به آن وابسته است. هر چه به سر اين ملت مظلوم در طول زمان پس از مشروطيت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد به طور قاطع از مجلسهاى فاسد بود كه ملت در انتخاب نمايندگانش يا هيچ دخالت نداشت يا دخالت بسيار ناچيزى داشت. روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند و با توطئه موذيانه و تبليغات مسموم ملهم از غرب كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. معالاسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بيخبر از دنيا، ديده مىشود. در حالى كه اگر در هر شهرى و استانى چند نفر مؤثر، افكار مثل مرحوم مدرس شهيد را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت و قانون اساسى با متمم آن كه مرحوم حاج شيخ فضل الله در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقت فرسا را نمىكشيدند. به دنبال خروج روحانيون يا به عبارت ديگر اخراج آنان از صحنه، عموم متدينين از هر قشرى از اقشار، چه فرهنگى، چه كارگرى، چه ادارى و بازارى و چه غير اينها نيز از دخالت كناره گرفتند يا بر كنارشان كردند و آن شد كه شد. اكنون ما بايد از آن توطئهها و مفاسدى كه از انزواى متدينين پيش آمد و سيلىاى كه اسلام و مسلمين خوردند عبرت بگيريم و بدانيم و بفهميم كه نظام اسلام و اجراى احكام آسمانى آن و مصالح ملت و كشور اسلامى و
صحيفه نور ج 18 صفحه 232
حفظ آن از دستبرد اجانب بستگى به دخالت اقشار ملت و بويژه روحانيون محترم و مراجع معظم دارد و اگر خداى نخواسته بر اسلام يا كشور اسلامى از ناحيه عدم دخالت در سرنوشت جامعه لطمه و صدمهاى وارد شود، يك يك تمام ملت در پيشگاه خداى قهار توانا مسوول خواهيم بود و نسلهاى آينده كه ممكن است از كنارهگيرىهاى كنونى مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند ما را نبخشند. پس يكى از وظايف مهم شرعى و عقلى ما براى حفظ اسلام و مصالح كشور، حضور در حوزههاى انتخابيه و راى دادن به نمايندگان صالح كاردان و مطلع بر اوضاع سياسى جهان و ساير چيزهايى كه كشور به آنها احتياج دارد مىباشد، چه از روحانيون باشند، چه نباشند، و مجلس چنانچه محتاج به علما و روحانيون مطلع از احكام شرعى و سياسى اسلام است، محتاج به متخصصين رشتههاى مختلفى است كه كشور احتياج به آنها دارد. مجلس امروز مواجه است با دنياى پرآشوب صنعتى و سياسى پيچيده و فرهنگهاى غرب و شرقى و صحنه تنازع بقاء بينالمللى و چنين مجلسى بايد انباشته از مطلعين و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد و لازم است كسانى كه كانديداهايى به ملت معرفى مىكنند، در نظر داشته باشند كه از مطلعين هر رشته تخصصى چند نفرى در بين كانديداهاى آنها باشد و اگر كسى يا كسانى را در غير گروه يا صنف خود يافتند كه از افراد گروهشان لايقتر است، او را كانديد كنند. مساله انتخابات يك امتحان الهى است كه گروهگرايان را از ضوابطگرايان ممتاز مىكند و مومنين و متعهدين را از مدعيان جدا مىنمايد و كسانى كه خود را كانديد مىكنند يا كانديد گروههايى هستند، اگر خود را صالح براى وكالت در يك چنين مجلسى نمىدانند و وجود آنها در اين مكان نفعى براى كشورشان ندارد، خداى متعال را در نظر بگيرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنين خلاف ناشايستهاى را مرتكب نشوند. و حضرات روحانيون از ائمه جمعه و جماعات يا ساير آقايان محترم توجه كنند كه شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نكنند كه خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربيت علمى و اخلاقى بندگان خدا كه شغل شريف روحانيت است بر هر چيز مقدم است مگر آنكه بدانند وجود آنها در مجلس براى خدمت به اسلام مفيدتر است. ميزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواسته تحصيل مقام. و شما مىدانيد در جمهورى اسلامى مقاماتى كه در رژيمهاى ديگر مطرح است و براى تحصيل آن دست به همه نوع فعاليت مشروع يا غيرمشروع مىزنند مطرح نيست و اساسا اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آن بزرگمرد تاريخ صلوات الله عليه هستيد كه درباره حكومت آن كلام را فرمود. و اما مردم در سراسر كشور، در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند و احدى حق تحميل خود يا كانديداهاى گروه يا گروهها را ندارد، هيچ مقامى و حزبى و گروهى و شخصى حق ندارد به ديگران كه مخالف نظرشان هستند توهين كنند، يا خداى نخواسته افشاگرى نمايند. گر چه همه حق تبليغات صحيح براى خود يا كانديدهاى خود يا ديگران را دارند و هيچ كس نمىتواند جلوگيرى از اين حق نمايد. و البته لازم است تبليغات موافق مقررات دولت باشد و احدى شرعا نمىتواند به كسى كوركورانه و بدون تحقيق راى بدهد و اگر در صلاحيت شخص يا اشخاصى تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند
صحيفه نور ج 18 صفحه 233
ولى راى دهنده تشخيصاش بر خلاف همه آنها بود، تبعيت از آنها صحيح نيست و نزد خداوند مسووليت دارد و اگر گروه يا اشخاص، صلاحيت فرد يا افرادى را تشخيص دادند و از اين تأييد براى راى دهنده اطمينان حاصل شد مىتواند به آنها رأى دهد.
و بالجمله حكومت، حكومت اسلام و مردم است و راى نيز از آن مردم است و احدى تحت فرمان مقام يا مقاماتى نيست. لازم به تذكر است كه اهالى محترم هر حوزه انتخابيه، فرد يا افرادى را كانديد نموده و براى آنان فعاليت صحيح قانونى و شرعى انتخاباتى نمايند و براى هر چه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هيچ حوزهاى براى حوزه ديگر كانديدا تعيين ننمايد و همچنين صلاحيت و عدم صلاحيت شخص و يا اشخاص كانديدا را تأييد و تصديق ننمايد.
دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه مىباشد و بهتر است كه نمايندگان تمامى اقشار حوزهها براى تعيين فرد يا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمايند. با تمام اين اوصاف تمامى افراد در صورت دارا بودن شرايط لازم در تعيين كانديدا و يا كانديد شدن آزاد و مختارند.
5 - مسأله حوزههاى علميه فقاهتى و مسأله دانشگاهها از اهميت ويژهاى برخوردارند زيرا به منزله مواد خام مقدرات يك ملت و كشور هستند. اين دو مقام، مرجع نشر حقايق اسلام و مسائل سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و ديگر مسائل مورد اطلاع كشور مىباشند. با وجود اين قشر، موتور حيات يك نظام به كار مىافتد اينان هستند كه اصلاح و صلاح آنها كشور را به صلاح مىكشاند و خداى نخواسته فسادشان منشا فساد يك ملت است. مدرسه و دانشگاه اگر فعال و صالح بودند، مجالس گذشته و دولتهاى گذشته و قضاء گذشته به آن مصيبت بارى نبودند و آنهمه مصيبت براى كشور و ملت مظلوم ما پيش نمىآمد. اگر ملت ما بخواهد گرفتار چنگال قدرتهاى متجاوز و دنبالههاى آنان و همچنين گرفتار حكومتهايى مثل دوره قاجار و صدمرتبه بدتر از آن، رژيم پهلوى، نشود بايد براى اصلاح اين دو قطب همت گمارد و اگر طلاب و فضلا و علما و مراجع عظام و قشر دانشگاهى از اساتيد محترم و دانشجويان و همچنين كليه دانشمندان بخواهند. كشورشان مبتلا به استعمار و استثمار جهانخواران نشود بايد در تربيت صحيح اسلامى، ملى، انقلابى ملت كوشش كنند و نيز دانشجويان و طلاب با كوشش فراوان به راهنمايىهاى اساتيد و معلمان و مربيان در ساختن خويش تلاش نمايند و نيز در تحكيم وحدت به صورتى جدى بين دانشگاهها و مدارس علوم اسلامى كوشش نمايند، چرا كه دشمنان ملت و ميهن از تفرقه بين اينان سودها بردند و كشور و اسلام ضررهاى جانكاه كردند.
امروز فضلا و مدرسين علوم اسلامى طريقه سلف صالح را حفظ و افكار خود را براى هر چه پربارتر كردن فقه و تفسير و فلسفه و ساير علوم اسلامى به كار برند و شاگردان خود را براى همين مقصد الهى هدايت كنند و اساتيد و دانشمندان دانشگاهها، هم خود را در مسائل علمى مختلفى كه يك امت بدانها احتياج دارد صرف نموده و استقلال علمى و فرهنگى را پى ريزى نمايند تا پس از مدتى به خواست خداوند تعالى در سايه كوشش و به كار انداختن افكار عاليه خود و اعتماد به نفس، احتياج علمى دانشجويان عزيز را آنگونه برآورند كه از رفتن به خارج مستغنى شوند و اين امرى است شدنى.
صحيفه نور ج 18 صفحه 234
و اگر تبليغات خارجى و داخلى عمال غرب و دلباختگان به غربىها نبود تاكنون تحقق يافته بود. لكن روشنفكران غربزده، اين سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمريكا، نگذاشتند ما به خود آييم و جوانان ما را مايوس نمودند و به سر دانشگاهها آن آوردند كه ديديم، فساد، مجلس و دولت و همه جاى كشور را فرا گرفت. اكنون وقت آن است كه به خود آييم و توطئههاى استعمارى را خنثى كنيم. و جوانان عزيز ما كه سرمايههاى ميهن هستند بايد بدانند كه رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف آنان را از رسيدن به مقصود كه استقلال و آزادى است باز مىدارد و وابستهترشان خواهد نمود. دشمنان ما كه به كشورمان چشم طمع دوختهاند هرگز نخواهند گذاشت ما استقلال پيدا كنيم و از وابستگى رها شويم. بايد به خود تلقين كنيم كه در غرب هيچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نيست. و بايد همه بدانيم كه دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاهها دوختهاند كه ولو در آيندهاى دور به دانشگاهها رخنه كنند و جوانان پاكدل را با افسانهها و دروغپردازىها منحرف نمايند و راه را براى خود و چپاولگرىها و استثمارها باز نمايند. اساتيد متعهد به مصالح كشور و جوانان پرشور وطنخواه، ناظر باشند كه مبادا در صفوف آنها از غربزدگان فرصتطلب رخنه كنند و مقاصد شوم جهانخواران را به تدريج تحميل نمايند. اگر كوچكترين انحراف را در اقوال و اعمال شخصى ديديد آن را كوچك نشماريد و بلافاصله در نطفه خفه كنيد. خداوند پناهتان باد.
6 - قوه قضائيه كه ملجأ و پناهگاه مردم ستمديده است، قوهاى است مستقل و هيچ مقامى حق دخالت در آن ندارد. و اگر كسانى پيدا شوند كه ندانسته در امور قضايى دخالت مىكنند، بايد بدانند كه برخلاف دستورات شرعيه و نظام جمهورى اسلامى عمل كردهاند و اگر دانسته تخلف مىكنند مستحق عقاب و تعقيباند. و بر دولت و قواى اجرايى است كه از تجاوز و تخلف هر كس در هر جا جلوگيرى كنند و كسانى كه پس از احضار در محاكم قضائى، از حضور در آن سرپيچى مىكنند، بايد مورد تعقيب واقع و تعزيز شرعى شوند. و كسانى كه از حكم قضات شرعى تخلف مىكنند و در مقابل آن مقاومت مىكنند، بر خلاف اسلام و امر خداوند عمل كردهاند و بايد مورد تعقيب واقع شوند. و كسانى كه از قاضى شكايت دارند، يا به حكم قاضى اعتراض دارند بايد به مقامات صالحه رجوع نمايند و به هيچ وجه خودسرانه عملى را انجام ندهند و بايد بدانند كه احكام صادره از قضات شرعى، مادامى كه خلاف شرعى بودن آن در محاكم و مراجع صالحه ثابت نشده، واجبالعمل است. مجلات و روزنامهها و رسانههاى گروهى توجه داشته باشند كه تضعيف قوه قضائيه بر خلاف موازين اسلامى است و از پخش چيزهايى كه موجب تضعيف يا توهين مقام قضاست، احتراز كنند. اين كشور اسلامى است و بايد هر امرى موافق با موازين اسلامى باشد. شكايت از قاضى يا دادگاه بايد به حسب مقررات شرعى باشد و شاكى هر كس هست حق ندارد در مطبوعات يا رسانههاى گروهى يا در مجامع عمومى طرح دعوى كند و عليه قوه قضائيه جوسازى نمايد، و روزنامهها و مجلات و راديو تلويزيون توجه به اين مسائل و اشتباه آن را داشته باشند. و بالجمله مسأله قضا و احترام از قضات محترم و اطاعت از
صحيفه نور ج 18 صفحه 235
احكام صادره آنها امرى است كه مورد اهتمام اسلام است. خداوند همه را موفق فرمايد. از طرف ديگر دستگاه قضائى و قضات محترم توجه داشته باشند كه در حساسترين مكان نظام خدمت مىكنند، خيلى سعى كنند تا حتى اشتباهى انجام ندهند. و در صورتى كه متوجه اشتباه شدند به هيچ وجه از برگشت از حكمشان خجالت نكشند، كه خجالت در پيشگاه خداوند متعال بسيار سنگينتر از خجالت از مردم است. سعى كنند با كمال دقت و مهربانى و قاطعيت با تمام افراد مواجه گردند، تا مردم از آنان راضى گردند كه رضايت مردم رضايت خداوند را به دنبال دارد. قضات محترم سعى كنند مردم را به بىجهت معطل ننمايند و هر چه زودتر به كار آنان رسيدگى نمايند.
7 - امروز كشور ايران به جرم آنكه مىخواهد احكام مترقى اسلام را اجرا كند و قدرتهاى بزرگ از آن هراس دارند و حكومتهاى منطقه نيز به توهم غير صحيح از آن خوفناكند، مورد هجوم همه زورگويان شده است و از هر تبليغات و تسليحاتى بر ضد آن فروگذار نمىكنند. در اين جو جهانى ملت و دولت بايد با تمام توان از هم پشتيبانى كنند و هر چه گلههاى برادرانه از هم داشته باشند دست برادرى و برابرى به هم دهند. دولت با تمام توان در خدمت ملت است و اگر نقيصهاى در كار باشد اجتناب از آن نظامى كه تازه مولود است و هنوز دوران انقلاب را پشت سر نگذاشته است و در حال جنگ است آن هم جنگ با جهانخواران شرق و غرب كه در تمام ابعاد با هم به ستيز برخاستهاند، غيرممكن است و استقامتى كه دولت در اين جو جهنمى نموده قابل تقدير و تشكر است.
بايد ملت با تمام توان از آن پشتيبانى كند و نقيصهها را به خود دولت گوشزد كند و با آن در رفع آنها همدست شود و دولت نيز لازم است در رفع نقيصهها اهتمام داشته باشد و بالجمله اگر تمام اقشار ملت و تمام اعضاى دولت و قواى مسلح و عشاير همدست و همداستان از كشور خود و اسلام دفاع كنند و خداى نخواسته شكستى پيش آيد، همه در مقابل خداوند تعالى مسوول و در مقابل نسلهاى آينده و مظلومان جهان مردود خواهيم بود. و آنچه ذكر شد به آن معنا نيست كه انتقاد سازنده و هشدارهاى پدرانه و برادرانه از طرف مجلس كه حق آن است اشكال داشته باشد، بلكه آن مطلوب است و هرگاه كه خداى نخواسته انحرافى ديدند اعتراض كنند و حتى در حد استيضاح پيش روند.
8 - ملت و دولت ايران، بلكه تمام مسلمانان متعهد و متوجه به مصالح اسلام و جهان و مستضعفان آگاه از مسائل جهان، اين ستمديدگان تاريخ، از بعض اعمال دولتمردان منطقه و ساير كشورهاى اسلامى ناراضى و ناراحت هستند و اعمال آنان را بر خلاف شوون اسلام و كشورهاى اسلامى مىدانند. و تلاش سران اين كشورها در قالب كنفرانسها را در راهى كه جز شناسايى اسرائيل غاصب و باز كردن هر چه بيشتر دست آمريكا در منطقه و كشورهاى اسلامى و كمك به چپاولگرى ذخاير عظيم مسلمين و كمك و دامن زدن به جنگى كه عليه مسلمين لبنان مظلوم بپا كردند و كمك به تجاوز صداميان در جنگى كه به ايران تحميل كردند كه آن هم به استحكام پايه حكومت غاصبانه اسرائيل كمك مىكند، همه را محكوم مىكنند.
ما كنفرانس مراكش را چه از جهت محل و چه از محل محتواى آن محكوم مىنماييم.
صحيفه نور ج 18 صفحه 236
شما محلى را انتخاب كرديد و شخصى را به رياست كنفرانس قبول نموديد كه در همان هنگام كه كوشش در قبول طرح كمپ ديويد يا فهد مىشد، ملت مراكش را به خاك و خون كشيد و موج اعتراض ملت مراكش همه شهرها را فرا گرفت و ميزبان شما بار ديگر دستش تا مرفق به خون مظلومان مظلوم مسلمانان آغشته گشت. با همه اين مصايب و مسائل كه اعراب و ساير مسلمانان جهان دارند باز از آنجا كه مقدراتشان به حسب اسلام بزرگ به هم پيوند خورده است پيشنهاد مىكنم كه علما و روشنفكران همه كشورهاى اسلامى به انگيزه پيدا كردن راهى براى نجات كشورهاى اسلامى از چنگال ابرقدرت غرب و شرق و براى بيرون كردن سران كشورهاى اسلامى از تحت سلطه جهانخواران و براى ايستادگى در مقابل استعمار و استثمار طرحى بريزند كه هر چه بيشتر با يكديگر در تماس باشند و اساس طرح را بر بيدارى خلقهاى محروم بگذارند و به يقين باور كنند كه راه را خواهند يافت و پيروز خواهند شد.
اميدوارم خداى متعال و بندگان او از آنها راضى شوند و در دو جهان روسفيد شوند و نامشان به نيكى در جهان و نسلهاى آينده زبانزد شود و مطمئن باشند كه وضع دنيا به طور اساسى در شرف تغيير است و دنياى امروز اجازه نمىدهد كه در جهان، دو قدرت هر كارى مىخواهند بكنند و در كشورها يك عده سرنوشت ملتها را در دست گيرند. پس بهتر است علما و روشنفكران متعهد قبل از تحول عمومى خودشان را به ملتها نزديك كنند و آنان را به حساب آورند و تحت فرمان قرآن كريم و سنت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با آنها رفتار نمايند و با اين ترتيب نظر ملتها را به خودشان جلب تا اين جدائىاى كه بين روشنفكران هر جامعه و تودههاى زحمتكش و فقير جوامع پيدا شده است يا بكلى رفع و يا كم گردد. امروز مردم ما صحبتهاى روشنفكر مابانه را نمىفهمند، بايد با زبان مردم درد مردم را بيان كرد. تنها در اين موقع است كه مردم پشتيبان شما مىشوند و از تحت سلطه ذلت بار ابرقدرتها و وابستگان آنان بيرون مىآيند و در حصن حصين كلمه لا اله الا الله در خواهند آمد و درست در اين صورت است كه همه ملتهاى اسلامى با يكديگر دست برادرى داده و به زندگى شرافتمندانهاى كه لذتش صد بار از اين زندگانى پر تشويش و متزلزل بالاتر و بالاتر است، به سوى تعالى و ترقى در دين و دنيا پيشرفت مىنمايند. و آن دسته از مردمى كه فريب تبليغات شرق و يا غرب را خورده و شرق و يا غربزده شدهاند از فرهنگ اسلام آگاهى كامل ندارند والا همه با روى گشاده به آغوش اسلام مىآيند. اميد است روشنفكران ما و تمام كشورهاى اسلامى حس اتكاء به نفس و استقامت در مقابل تمامى ابرقدرتها را با بيانى ساده براى مردم كشورهاى اسلامى بيان كنند و مطمئن باشند كه هيچ كس ذاتا مايل نيست كه وابسته باشد. ما بايد با تمام توان كوشش كنيم تا مردم متوجه گردند كه مىشود روى پاى خودمان بايستيم، مىشود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حيثيت ملى - اسلامىمان دفاع كنيم و مىتوانيم دنياى مادى را شكست دهيم و پرچم لا اله الا الله و محمداً رسول الله را در تمامى دنيا به اهتزاز در آوريم.
9 - از امورى كه هر چه بيشتر بايد به آن توجه شود رفاه حال زندانيان است. چه گروههايى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 237
بر ضد جمهورى اسلامى قيام مسلحانه نموده و مردم بيگناه كوچه و بازار را به خاك و خون كشيدهاند و چه كسانى كه با فروش و توزيع مواد مخدره، فرزندان كشور را به فساد كشاندهاند و چه ساير گناهكاران. اينان اكنون اسيران شما هستند و به دست خود به اسارت كشيده شدهاند. با اسراى خود، چه اينان و چه اسراى جنگى رئوف و مهربان باشيد و برادرانه رفتار كنيد و زندانها را به يك مدرسه آموزش و تربيت اخلاقى مبدل كنيد، چنانچه تاكنون عمل كردهايد تا منحرفان و گناهكاران شيرينى عدالت اسلامى را بچشند و به اسلام و نظام اسلامى رو آورند و از روى حقيقت توبه كنند و بازگشت به اسلام و خداى متعال نمايند كه باب رحمت، گنهكاران را بهتر جذب مىكند. حتى آن كس كه مستحق حدود الهى است از قتل و ديگر جزاها، بايد از عطوفت ماموران تا پاى دار و محل مجازات برخوردار باشند. و شورايعالى قضائى و ستاد پيگيرى در بررسى وضع زندانيان تسريع نمايند و هر كس استحقاق عفو را دارد به فوريت معرفى نمايند تا عفو شوند و به زندگى آزاد خود ادامه دهند و انشاءالله عضو فايده بخش و فعال براى ميهن خود گردند.
10 - از هموطنانى كه خارج كشور هستند و مىتوانند براى كشور خود خدمت و به ملت مظلوم خود كمك كنند، چه اطباء محترم و چه متخصصان در رشتههاى مختلف و چه ديگران تقاضا دارم كه قدرى به حال ملتى كه در طول تاريخ گرفتار رنج و زحمت بودهاند و زير بار ظلم ستمكاران كمرشان خميده شده است، بينديشيد و ببينيد كه آيا وجدان بيدار و شرافتمند ايرانى به آنها اجازه مىدهد كه با خيالهاى باطل و تبليغات دروغين راديوها و مطبوعات خارجى كه همه دشمن ميهن و ملت شمايند و با شايعه افكنىهاى منافقين و سلطنتطلبان كه جز سود خود و امريكا را در نظر ندارند و مىخواهند كشور را چون رژيم ستمشاهى به دامن آمريكا بيفكنند، در خارج وطن خود بنشينيد و به كشورهاى دشمن خود و وطنشان و دينشان خدمت كنند و صداى مظلوميت همكيشان و هموطنانشان را بشنوند و بىتفاوت باشند و در غم و رنج آنها شركت نكنند؟ آنچه در خارج از رسانههاى گروهى مىشنويد چيزى جز تبليغات بىاساس نيست، بياييد و از نزديك ببينيد كه ملت و كشور شما آزادى و استقلال خود را يافته و دست غارتگران را كوتاه كرده و مقدرات خود را خود به دست گرفته است و از وابستگى سياسى و نظامى و فرهنگى بكلى خارج و در بعد اقتصادى نيز به سوى خودكفايى پيش مىروند.
بياييد و تحولى را كه در تمام قشرها پيدا شده است، ببينيد. بياييد و خدمتهايى كه در اين چند سال به محرومان تاريخ شده است را ببينيد و توجه كنيد كه با همه گرفتارىاى كه دولت و ملت به آن مبتلا بود همچون نفس انقلاب و پيامدهاى آن و جنگ افروخته شده از جانب قدرتهاى بزرگ و كوچك و شرارتها و خيانتهاى گروهها و گروهكهاى داخلى و فشارهاى كمرشكن از قبيل محاصره اقتصادى و تحريمها و تبليغات رسانههاى گروهى جهان و هجوم آوارگان جنگ و تبعيدهاى حزب بعث و آوارگان افغانى توانستند اين كشور را از انحراف به چپ و راست نجات دهند. بنابراين شما هم بياييد و به ميهن خود خدمت كنيد و دين خود را به كشور خود ادا كنيد. اگر به اسلام معتقد هستيد ببينيد مظاهر اسلام امروز چيست و در رژيم پهلوى چه بود. اگر ملى
صحيفه نور ج 18 صفحه 238
هستيد ببينيد كه امروز ايران در جهان به عنوان تنها كشورى كه در مقابل امريكا و شوروى ايستاده است داراى چه قدرتى است و داراى چه شهرتى است و به همين دليل است كه تمام هم دولتها و قدرتها و رسانهها براى جلوگيرى از اين شهرت و نفوذ است بياييد و ببينيد كه ايران در چه وضعى است. در حالى كه در رژيم سابق كه شاهش در رديف نوكرهاى آمريكا و ملتش را آنطور وابسته كرده بودند كه در چنگال امريكا بود، چه بدبختى و ذلتى گريبانگير همه بود. البته روى سخن با آنان نيست كه خوردند و دزديدند و بردند و هم اكنون هم در لجنزار شهوات و فسادها دست و پا مىزنند بلكه روى سخن با اشخاص شريفى است كه وجدان انسانى خود را از دست ندادهاند.
11 - عرض من به روحانيت محترم و ائمه جمعه و جماعات آن است كه هميشه آقايان محور وحدت كلمه در مردم بوديد و چنانچه مىدانيد امروز بيشتر از هر وقت محتاج به وحدت كلمه هستيم. امروز كه دستهاى ناپاك براى تفرقه افكنى در فعاليت هستند و از وحدت كلمه ملت خوف دارند و ممكن است ساده دلان را كه از انقلابهاى جهان بيخبرند تحت تاثير قرار دهند، بهترين قشرى كه با اين طبقه تماس دارد شما هستيد كه مىتوانيد با روشنگرى خود آنان را از دست بدخواهان و توطئهگران نجات دهيد و به آنان گوشزد نماييد كه انقلاب را شماها كرديد و خود را از قيد و بند اسارت امريكا و ديگر جهانخواران و از ستمهاى رژيم پهلوى رها كرديد. اكنون اگر به سمپاشىهاى بدخواهان و وسوسههاى وابسته و پيوسته به امريكا و ديگران گوش فرا دهيد و خداى نخواسته در صفوف فشرده شما تفرقه پيدا شود، تمام زحمات طاقت فرسايتان و خونهاى پاك شهدايتان به هدر مىرود و باز اسلام و كشورهاى اسلامى و نسلهاى آيندهتان در دست اجانب و دشمنان اسلام و ميهن اسير خواهد شد و اسلام كه به دست تواناى شما تجديد حيات كرد، با دست شما سالها و قرنها شكستى جبرانناپذير خواهد خورد و در نزد خدا و نسلهاى آينده مسوول و محكوم خواهيد شد. و به ملت عزيز و تودههاى ميليونى ايران عرض مىكنم كه هيچ انقلابى بدون شهادت خواهى و فداكارى و سختى و گرانى و فشارهاى مادى موقت تحقق نيافته و پس از اين نيز تحقق پيدا نخواهد كرد، ولى با مقايسه با انقلابهاى ديگر، هيچ يك از انقلابها چون انقلاب اسلامى ايران براى محتواى اسلامى خود كه تودههاى اسلامى را به دنبال خود كشيد و به دنبال آن ساير هم ميهنان همچون اقليتهاى مذهبى به ميدان آمدند و ملت بحمدالله تعالى با يكپارچگى به پيروزى رسيد، پيروزى آنچنانىاى كه جهان را تكان داده است و موج آن سراسر جهان را فرا گرفته است، كم ضايعهتر و پرثمرتر نبوده است و اگر هيچ نبود جز مطرح شدن اسلام در جهان و به عزا نشاندن ابرقدرتها و ستم پيشگان، براى ملت عزيز افتخارى بزرگ كسب گرديده بود و اكنون براى حفظ اين افتخار بزرگ صبر و بردبارى و كوشش و مجاهده لازم است و شما بحمدالله تعالى تاكنون به تكليف اسلامى و ملى و ميهنى خود به طور شايسته عمل نمودهايد و انشاءالله تعالى از اين پس نيز عمل خواهيد كرد. و به آن دسته از تحصيلكردگان و روشنفكران و دانشمندان كه به مرض غرب و شرقزدگى مبتلا نيستند و حاضر نيستند شرف اسلامى،
صحيفه نور ج 18 صفحه 239
ملى و ميهنى خود را فداى اميال قدرتمندان كنند يا در راه لذات و شهوات زودگذر فدا نمايند، عرض مىكنم همت بگماريد كه قلم و بيان خويش را براى تعالى اسلام و كشور و ملت خود به كار گيريد و با تودههاى محروم همصدا و همدست شويد كه آزادى از چنگال شرق و غرب را كه امروز نصيبتان شده حفظ كنيد و در اين خدمت از هيچ كوششى و مجاهدهاى دريغ ننماييد كه براى هيچ يك از ملتهاى جهان اين فرصت نبوده است و يا براى كمتر ملتى اين فرصت پيش آمده است. خداوند همه ما را توفيق شناخت وظيفه عنايت فرمايد.
12 - دست گناهكارمان را به سوى خداوند بخشنده بلند مىكنيم و از درگاه مقدسش عاجزانه استدعا مىكنيم كه ما را لحظهاى به خود وامگذارد و سايه عنايت خود را بر سر مسلمين جهان بويژه ملت ايران مستدام بدارد. ما مىدانيم كه بىنظر رحمت آن وجود مقدس، ما را توان مقاومت با تبهكارانى كه عالم را تحت سلطه شيطانى خود قرار دادهاند نيست و اين حفظ توست كه اين كشور را با آنهمه فشارهاى سياسى و نظامى و اقتصادى و تبليغاتى حفظ كرده است. تو خود، ما را توفيق عنايت فرما كه به راه تو، براى تو و بندگان مظلوم تو ادامه دهيم، و تو خود، ما را از لغزشها حفظ فرما.
بار الها! شهيدان ما را كه دلباخته تو بودهاند به جوار خود بپذير و در صف اولياى خود قرار ده و به شهداى زنده ما كه تا مرز شهادت پيش رفتند و سلامت خود را در راه دفاع از اسلام و بندگان مظلوم تو از دست دادهاند اجر شهداى صدر اسلام را عنايت فرما و سلامتشان را به آنها بازگردان.
خداوندا! تمام مفقودين عزيز ما را هر چه زودتر به دامن پر مهر و عطوفت اين ملت و خانوادههاى عزيزشان برگردان.
بار الها! اسراى ما اسير جانىترين دژخيم زمان مىباشند، مقاومت آنها دنيا را شگفت زده كرده است، هر چه زودتر آنها را براى خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما. و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنايت فرما. و به ملت شريف و بزرگوار ايران سعادت و سلامت و بركت مرحمت كن و به رزمندگان عزيز پيروزى نهايى را به اسرع وقت عطا فرما و به همه ما قصد خالص لطف كن و از شر شيطان و نفس اماره نجات ده.
و صلوات و سلام بىپايان خداوند بر انبياء عظام خصوصا اشرفهم و خاتمهم و بر اولياى عظام سيما ولى عصر و امام زمان ارواحنا لمقدمه الفداء باد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 241
تاريخ: 26/11/62
پيام امام خمينى به حجت الاسلام محتشمى سفير جمهورى اسلامى در سوريه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد على اكبر محتشمى سفير محترم جمهورى اسلامى ايران در سوريه دامت افاضاته
از حادثه ناگوار كه توسط ايادى استكبار جهانى برايتان اتفاق افتاد متأثر گرديدم. انشاءالله هر چه زودتر سلامتتان را باز يافته و در سنگر اسلام و انقلاب به نفع مستضعفان و مظلومان جهان به مبارزات سخت خود ادامه دهيد. براى فرزندان اسلام و قرآن تمام مشكلات و صدمات در راه خداوند، شيرين و آسان است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 242
تاريخ: 9/12/62
بيانات امام خمينى در جمع مديران و كاركنان سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى سراسركشور
بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از دوستان محترمى كه در اين مجلس حاضر هستند تشكر مىكنم و اميدوارم كه همه موفق بشوند به اينكه موافق رضاى خدا عمل كنند. همانطورى كه شما گفتيد اين دستگاه تبليغاتى در زمان سابق به طورى فاسد بود كه تبديلش را به يك وضع سالم، مجاهدات زياد لازم دارد و من از مجاهداتى كه در اين راه كردند آقايان و بحمدالله بسيار هم عمل شده است تشكر مىكنم. لكن ما نبايد اكتفا كنيم به آن چيزى كه داريم، بايد كوشش كنيم به اينكه آن چيزهائى كه نداريم تحصيل كنيم. ما نبايد در تحت تأثير هيچ قدرتى واقع بشويم و در تحت تأثير هيچ تبليغاتى در عالم واقع بشويم. ما بايد در همه امور مستقل باشيم و خودمان كار كنيم، توقع نداشته باشيم كه خارج براى ما كار بكند. خارجىها همه الان در صددند كه كارشكنى بكنند، براى ما كار نمىكنند. سابق هم همينطور بوده است، منتها به صورت اينكه براى ايران مىخواهند كار بكنند، ايران را به دام كشيدند و آن كردند كه همه ديديد.
صدا و سيما دستگاهى است كه با صحت آن مردم صحيح مىشوند و با فساد آن فاسد
اين دستگاه صدا و سيما امروز وضعى دارد كه مسؤوليت شما آقايان را خيلى زياد مىكند. سابق تبليغات عبارت از اين بود كه اهل منبر يا علما در همان محل محدودى كه داشتند، در مسجدى كه داشتند مىرفتند و براى يك چند نفرى يا يك عدهاى صحبت مىكردند و ارشاد مىكردند. امروز اين دستگاه در همه كشور پهن شده است و از راديو گمان ندارم كه قشرى باشند كه محروم باشند. همه گوش مىكنند حتى آنهايى كه در صحرا دارند زراعت مىكنند، راديو هم گوش مىكنند و سيما راهم همانطورى كه گفتيد توسعهاش زياد شده است و علاوه بر اين، اين دستگاه خصوصاً راديو در خارج از كشور بسيار گسترده است. بنائاعليه مىتواند اين دستگاه با اندك انحرافى ميليونها مردم را منحرف كند و با اندك اشتباهى ميليونها مردم را به اشتباه بيندازد و مىتواند كه اگر چنانچه انشاءالله صد در صد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، ميليون جمعيت را، صدها ميليون جمعيت را هدايت كند. بنابر اين يك دستگاهى است اين كه نبايد ما اين را كم بشمريم. دستگاهى است كه با صحت او بسيارى از مردم در داخل و خارج صحيح مىشوند و با فساد او فاسد مىشوند. از آن طرف مسؤوليت بسيار
صحيفه نور ج 18 صفحه 243
است و از آن طرف كه راه ارشاد است، ارزش زياد است. همانطورى كه ارزش دارد اين دستگاه براى اسلام و جمهورى اسلامى، اسلام از اين مى خواهد كه بهره بردارى زياد در راه اسلام بشود، تبليغات زياد در راه اسلام بشود. صداى جمهورى اسلامى كه تقريباً به اكثر كشورها، به بسيارى از كشورها مىرسد، اين صدا بايد يك صدايى باشد كه مردم را ارشاد كند و اسلام را معرفى كند. امروز دارند همه گروههايى كه در خارج هستند، چه تبليغات راديو و تلويزيونىشان و چه تبليغات از راه مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه مىكنند. مسأله، مسأله ايران نيست. اگر تنها مسأله ايران بود چندان اهميت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ايران است. منتها اينها چون فهميدند كه آن چيزى كه در ايران واقع شده است، آن اين است كه اسلام را به آنطورى كه هست، (نه به آنطورى كه غربىها معرفى مىكردند، حالا هم باز منحرفين معرفى مىكنند)، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنند، آنطورى كه هست پياده كنند، آنطورى كه هست به خارج ارائه بدهند اين يك خطر بسيار عظيمى است براى قدرتهاى بزرگ. چنانچه ملاحظه مى كنيد كه با تصريح مىگويند كه اسلام يك خطرى است و صحيح هم مى گويند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام، نسبت به چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است. اما اسلام مىخواهد كه اينطور مسائل در دنيا نباشد. اسلام مىخواهد كه همه در آرامش باشند، همه در صلاح باشند. و ما كه مىگوئيم اسلام را ما مىخواهيم صادر كنيم، معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر. يك همچو چيزى نه ما گفتيم و نه ما مىتوانيم. اما آنكه ما مىتوانيم اين است كه مىتوانيم به وسيله دستگاههائى كه داريم، به وسيله همين صدا و سيما، به وسيله مطبوعات، به وسيله گروههائى كه در خارج مىروند، اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم. اگر آنطورى كه هست معرفى بشود، مورد قبول همه خواهد شد. بشر فطرتش يك فطرت سالم است، اگر يك چيزى را القا بكنند، روى فطرت سالم خودش قبول مىكند و قدرتمندها از همين معنا مىترسند. بنابراين ما يك وظيفه بسيار بزرگ در عهده داريم. نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهائى كه در ايران و در خارج ايران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظيفه بزرگى داريم و آن اينكه اسلام را آنطورى كه هست، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است، آنطورى كه در روايات و در قرآن ما هست، آنطور به مردم ارائه بدهيم و به دنيا ارائه بدهيم و همين خودش از هزارها توپ و تانك بيشتر مىتواند موثر باشد. آن چيزى كه با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را برگرداند و اين كار، اين هنر از اسلام مىآيد و اين هنر از احكام اسلام مىآيد، نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند، او نمىتواند كارى بكند و شما بينيد كه با اينكه قدرتهاى بزرگ داراى آن قدرتها هستند هر روز در دنيا دارند شكست مىخوردند.
امروز امريكا از لبنان فرار كرده و اسمش را گذاشته جابجائى!!
شما وضع آمريكا را در سابق با حالا مقايسه كنيد. وضع انگلستان را در سابق با حالا ملاحظه كنيد و همين طور ساير قدرتها را در سابق آمريكا نسبت به ايران و نسبت به ساير كشورهاى اسلامى
صحيفه نور ج 18 صفحه 244
به خيال خودش يك آقائى بود كه با يك كلمه كارها را اصلاح مىكرد. آنطور بود كه اگر مثلا فرض كنيد شاه يك كشورى، رئيس جمهور يك كشور اسلامى مىخواست برود در امريكا، بايد مدتها زحمت بكشد تا اجازه به او بدهند، وقتى هم مىرفت مدتها زحمت بكشد كه پيش رئيس جمهور برود. وضع اينطور بود، با يك كلمه كارها را اصلاح كردند. امروز وضع امريكا اينطور شده است كه از لبنان با اينكه لبنان در دست اوست بسيارىاش، با اينكه رئيس جمهورش با اوست، با اينكه بسيارى از جبهههايش با او هستند، همين مسلمانهاى معدود كارى كردند كه از لبنان فرار كرده، منتها اسمش را گذاشته است كه ما جابجا شديم، جابجائى اسمش راگذاشته!! اين فرار است، چرا اسمش را درست نمىگوئيد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش از خارج توپ به روى مردم بسته است، اين از شدت عجز اين كشور است كه برود خارج و از خارج توپش را سوار كند به مردم جهان، موشكش را بفرستد طرف مردم. اين كمال عجز است از براى او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند به روى خودشان نمىآورند، باز هم آن حرفهاى زمان سابق را مىزند.
رئيس جمهور امريكا گفت ما اجازه نمىدهيم كه تنگه هرمز بسته بشود. اين خيال مىكند حالا هم زمان سابق است كه اجازه مى خواهد اجازه ايشان تأثير دارد! حالا اين مردم لبنانند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد و اين مردم ايرانند كه اجازه ندادند كه شما دراينجا باشيد و اين مردم ايرانند كه بايد به شما اجازه بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه كرده باشند، عمده اين است كه نمىدانند كه با كى مقابلند. آنوقتى كه با دولتها مقابل بودند. ملتها كارى نداشتند با دولتها، كارهايشان را به دست دولتها انجام مىدادند. دولتها هم نوكر آنها بودند، حالا هم در بسيارى جاها همين كار را مىكنند، براى اينكه دولتها نوكر هستند، ملتها هم كار ندارند. آنجائى كه مواجه با ملت هستند همه جا شكست مىخورد. لبنان با اينكه ملتش يك مقدارىاش در ميدان است، مابقىاش طرفدار امريكاست و يا كارى ندارد، آنطور كرده امريكا را كه با همه چيزهائى كه هى مىگفت مامانيم در اينجا، مكرر اين معنا را بزرگانشان مىگفتند، رئيس جمهورشان گفتند كه ما ماندنى هستيم در امريكا، حالا مىبينيد كه فرار كردند، مىگويند ما جابجا شديم.
ايران غير لبنان است، ايران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم هستند. آنجا با هم نيستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ايران تمام اقشارش با هم موافقند، با هم هستند، با يك همچو ملتى نمىتواند هيچ قدرتى مقابله كند. ملتها ايستادهاند، مثل ايران ايستادهاند و در راه اسلام دارند از همه چيزشان گذرند. يك ملتى كه از همه چيزش در راه اسلام دارد مىگذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداكارى مىكنند اين را نمىشود يك دولتى بيايد به او زور بگويد يا فشار به او بياورد.
امروز مظلومين بايد برخيزند و داد خودشان را از ستمكاران بگيرند
امروز وضع غير آنوقت است، آن اشتباهات را بايد از مغزهاشان بيرون كنند. اشتباه اينكه وضع حالاى دنيا با سابق يك طور است، اشتباه اينكه مقابله با ملتها مثل مقابله با دولت هاست، اينها از
صحيفه نور ج 18 صفحه 245
اشتباهاتى است كه اينها دارند، يا مىفهمند نمىخواهند به روى خودشان بياورند. از اين جهت نمىتواند امريكا، نه شوروى، نه امريكا، نه ساير قدرتها با ملتها نمىتوانند مقابله كنند. آنها مىتوانند با دولتها و همين طور هم كردند. از اول هم بنابر همين بود كه اينها دولتها را تحت سلطه خودشان قرار مىدادند، نوكر خودشان قرار مىدادند، به وسيله آنها هر كارى مىخواستند مىكردند. اما امروزى وضع تغيير كرده دنيا امروز بيدار شده است. دنيا از امريكاى لاتين گرفته تا كشور شوروى، امريكاى مركزى و همه جا، تمام دنيا، مظلومين دنيا بيدار شدهاند. مظلومين دنيا نمىپذيرند از آنها آن چيزهايى را كه در سابق پذيرفتند. امروز قدرتها بايد گوش كنند به حرف ملتها، نمىفهمند اين را كه نبايد بنشينند بگويند كه ما اجازه مىدهيم يا اجازه نمىدهيم. اين اجازه مىدهيم و اجازه نمىدهيم مال آنوقتها بود، نه مال حالا و اينكه ما فلان جا را چه مىكنيم، حمله نظامى مىكنيم، خوب، شما حمله نظامىتان را كرديد و ديديد چه شد، شوروى هم حمله نظامىاش را كرده و دارد مىكند و مىبيند كه چه مىشود. با اينكه در آنجا افغانستان هم يك دسته هستند كه با اينها مقابله مىكنند و الان فشل كردند آنها را. اينها بايد تجديد كنند نظر خودشان را، بايد بفهمند ين معنا را كه امروز غير سابق است و ملتها غير دولتها هستند.
بنابراين ما بايد اين مطلب را به مردم دنيا بفهمانيم كه هر كسى نمىداند، بداند كه امروز وضع غيرسابق است و مظلومين بايد برخيزند از جا و مظلومين بايد داد خودشان را از ستمكاران بگيرند. و اين يك مطلب شدنى است و مسلمين بايد با هم باشند و معالاسف باز بسيارى از سران مسلمين كارشكنى مىكنند. مسلمين با هم باشند، اگر مسلمين با هم باشند، يك قدرتى را تشكيل مىدهند كه هيچ يك از اين قدرتها مثل آن قدرت نيست براى اينكه يك ميليارد جمعيت ايماندار غير يك ميليارد جمعيت بىايمان است، غير صد ميليارد جمعيت بىايمان است. شما ملاحظه كرديد كه يك جمعيت كمى در ايران و هيچ وسايل نداشت، لكن ايمان داشت چه معجزهاى در دنيا ايجاد كرده و دنيا الان چطور تحت تأثير ايران واقع شده است. بنابراين ما بايد توجه بكنيم، شمايى كه دستگاه تبليغات در دستتان است، آنهايى كه مىخواهند صحبت كنند براى مردم، گروههايى كه در خارج مىروند، بايد معرفى كنند اسلام را كه اسلام اين است و انشاءالله مورد قبول است.
انتخابات در انحصار هيچ كس نيست و مال همه مردم است
از امورى كه لازم است امروز تذكر بدهم شايد بعد دير بشود، قضيه انتخابات است. همانطورى كه مكرر من عرض كردهام و سايرين هم گفتهاند انتخابات در انحصار هيچ كس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است و انتخابات براى تحصيل سرنوشت شما ملت است. از قرارى كه من شنيدهام در دانشگاه بعضى از اشخاص رفتهاند گفتهاند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است تا حالا مىگفتند كه مجتهدين در سياست نبايد
صحيفه نور ج 18 صفحه 246
دخالت بكنند، اين منافى با حق مجتهدين است، آنجا شكست خوردهاند حالا عكسش را دارند مىگويند. اين هم روى همين زمينه است، اينكه مىگويند انتخابات از امور سياسى است و امور سياسى هم حق مجتهدين است هر دويش غلط است. انتخابات سرنوشت يك ملت را دارد تعيين كند انتخابات بر فرض اينكه سياسى باشد و هست هم، اين دارد سرنوشت همه ملت را تعيين مىكند، يعنى آحاد ملت سرنوشت زندگىشان در دنيا و آخرت منوط به اين انتخابات است. اين اينطور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند. اين معنى دارد كه مثلاً يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاى ديگر داشتيم، اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! اين يك توطئهاى است كه مىخواهند همانطورى كه در صدها سال توطئه اين بود كه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفاده زياد كردند و ما ضررهاى زياد از اين برديم، الان هم گرفتار ضررهاى او هستيم، حالا ديدند اين شكست خورد، يك نقشه ديگر كشيدند و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است، انتخابات يا دخالت در سياست حق مجتهدين است. دانشگاهىها بدانند اين را كه همانطورى كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوى جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق ما بين دانشگاهى و دانشجو و مثلاً مدرسهاى و اينها نيست، همهشان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و يك همچو مطلبى را گفتند، اين يك توطئهاى است براى اينكه شما جوانها را مأيوس كنند.
بيدار باشيد، توجه كنيد، اينها با توطئههايشان مىخواهند كار را انجام بدهند، نمىتوانند با دخالت نظامى كار بكنند، اينها مىخواهند با شيطنت هايشان كار خودشان را انجام بدهند. آنوقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار ضرر به ما زدند و ما بسيار ضرر خورديم و آنها هم بسيار نفع بردند، اين مطلب شكست خورده، حالا مىگويند كه سياست حق مجتهدين است يعنى در امور سياسى در ايران پانصد نفر دخالت كنند، باقىشان بروند سراغ كارشان. يعنى مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعى نداشته باشند و چند نفر پيرمرد ملا بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براى ايران، براى اينكه آن يك عده از علما را كنار مىگذاشت، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادى كنار گذاشته مىشوند، اين تمام ملت را مىخواهد كنار بگذارد. يعنى نه اينكه اين مىخواهد مجتهد را داخل كند، اين مىخواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهىها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مىكنند، اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند. انتخابات سرنوشت حتى شمايى كه در آنجا هستيد را تعيين مىكند. يك امرى كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظيفه آحاد ملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشرى، دون قشرى نيست، همه بايد در اين دخالت بكنند. و اين شيطنتهايى كه الان دارند مىكنند، به طورى كه به من گفتهاند براى مأيوس كردن بعضى از جوانهاى ماست. اين شيطنت را خنثى كنيد و فعال وارد بشويد در انتخابات، مىخواهيد خودتان كسانى را تعيين كنيد و انتخاب بكنيد، مى خواهيد ببينيد هر قشرى كه مىپسنديد حرفهاى آنها
صحيفه نور ج 18 صفحه 247
را و كانديداى آنها را. شما هم با آنها باشيد. در هر صورت ما بايد از كيد اين خائنين هيچ وقت غافل نشويم. اينها دائما مشغول نقشه كشى هستند و دائما مشغول توطئه هستند براى اينكه اين سيلىاى كه از اسلام خوردهاند اينها، به اين زودى جبران پذير نيست. اينها مىخواهند و مىدانند كه با زور نمىشود اين كار را انجام داد. اگر هم يك وقتى مىگويند كه ما با زور و نظامى مىكنيم، اين بيخود مىگويد. خودشان هم مىفهمند كه بيخود مى گويد. آنها اگر بخواهند كارى بكنند همين از ناحيه خود مردم، از ناحيه دانشگاه، از ناحيه بازار، از ناحيه كارگرها، از ناحيه كارخانهها، از اين جاها مىخواهند صدمه بزنند و شما اگر بخواهيد براى خدا باشد يا براى ملتتان باشد يا براى زندگى خودتان باشد، بخواهيد كه اسير نباشيد بايد همه توجه كنيد و گول اين حرفها را نخوريد و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بكنيد و من اميدوارم كه انشاءالله همه موفق بشويد و اميدوارم كه با سلامت و سعادت به كار خودتان ادامه بدهيد كه كار بسيار عظيمى است و كار بسيار پراهميتى است.
صدام رفتنى است، نه امريكا مىتواند نگهش دارد و نه ديگران
و شما مىبينيد كه الان تبليغات در دنيا همه كارها را دارد انجام مىدهد. شما ملاحظه مىكنيد كه صدام آنطور بيچاره شده است، تبليغاتش آنطور است، تبليغات ديگران نسبت به او آنطور است. آن بيچاره آنطور مفلوك شده، دور افتاده به اين طرف و آن طرف قرض مىكند. دور افتاده به اين ور و آن ور استدعا مىكند كه بياييد ما را صلح بدهيد و دروغ هم مىگويد، نمىخواهد صلح بكند، مىخواهد اغفال كند، از آن طرف مستاصل شده، از آن طرف رسانههاى گروهى همه جا مىگويند ايران اينجور گفت و عراق آنطور گفت. او را با آب و تاب نقل مىكنند، اين هم يك كلمه نقل مىكنند و اخيراً مىگويند كه خير، حالا ديگر كار به جاهاى مهم رسيده و ممكن است امريكا وارد بشود و ممكن است چه بشود. اينها همه حرف است. صدام رفتنى است و نه امريكا مىتواند نگهش دارد و نه ديگران. و من اميدوارم كه انشاءالله اين غده سرطانى در بلاد مسلمين و آن غده سرطانى در آن طرف بلاد مسلمين كه آنجا اسرائيل است و اينجا حزب بعث است، انشاءالله خداوند ريشه اين را بكند و ملت عراق خودشان سرنوشت خودشان را به دست خودشان انجام بدهند و ملت ايران هم انشاءالله با قدرت به پيش بروند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 240
تاريخ: 22/11/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير، فرمانده نماينده امام و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
الان حفظ اسلام به عهده همه ماست
بسم الله الرحمن الرحيم
متأسفانه عراق دچار آدمى شده است كه ديوانه است و صدام چون مىبيند در حال غرق شدن است مىخواهد همه را با خود غرق كند و مردم عراق را هم غرق كند و اين ديوانگى ديشب او با علم به اين بوده است كه بىجواب نمىماند. متأسفانه دنيا هم از حقوق بشر صحبت مىكند، لكن عمل نيست.
امام امت درباره پارهاى از مشكلات سپاه نيز اشاره فرمودند: هر انسانى كه مشغول كارى مىشود البته مشكلات دارد و كسى كه بخواهد مشكلى در كارى نباشد بايد مثل مردهها در قبرستان برود و يا منزوى باشد. اگر قرار باشد افراد متعهد كنار بروند، مسوول هستند. آنان كه كمر براى حفظ اسلام بستهاند بايد اگر همه هم رفتند، آنها بمانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد كه همانطور كه تا به حال عمل كرديد، بعد از اين هم عمل كنيد. الان حفظ اسلام به عهده همه ماست، آنهايى كه با اسلام و ايران مخالفند مىخواهند بين ارتش و سپاه و مردم و ديگران شكاف ايجاد كنند و ما نبايد غافل باشيم و بايد به خداوند تعالى اتكال كنيم، تا انشاءالله به پيش ببريم و پيش هم خواهيم برد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 248
تاريخ: 13/11/62
بيانات امام خمينى درجمع اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد دهه فجر انقلاب اسلامى
مسأله تبليغات از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس امور واقع است
بسم الله الرحمن الرحيم
از كارهاى چشمگيرى كه در اين نهاد شده است تقدير و تشكر كنم و توفيق آقايان را بيشتر از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. مهم اين است كه در اينطور مسائل چون مسائلى است كه مربوط به اسلام است، همه مردم شركت دارند، امروز كارهايى كه در ايران مىشود، كارهايى كه مربوط به جمهورى اسلامى است، از باب اينكه مردم از خودشان مى دانند و جدا نمىدانند هيچ نهادى را از خودشان، از اين جهت فعالند در كارها و ما بايد هرچه بيشتر مردم را حفظ كنيم و مردم بايد هر چه بيشتر در صحنه حاضر باشند. ما الان در بين راه هستيم. يعنى آن چيزى را كه اسلام از آحاد ما خواسته است و او اينكه اسلام را آنطورى كه هست معرفى كنيم به همه جا آن را، ما الان در اول راه هستيم كه بايد اين كار را انجام بدهيم. مسأله تبليغات يكى از مسائل بسيار مهمى است كه شايد در راس بيشتر از امور واقع بشود و ملاحظه مىكنيد كه دنيا تمام تبليغاتشان به ضد ماست، تقريباً بايد اينطور گفت آنهايى كه به ضد ما نيستند ساكتاند والا تمام راديوها، تمام مطبوعاتشان، مصاحباتى كه در خارج واقع مىشود همه را ملاحظه كرديد كه به ضد جمهورى اسلامى است. يعنى به ضد اسلام است و چون اسلام را آنها نمىخواهند و ايران را مىبينند كه در صدد اين است كه اسلام را معرفى كند به عالم و اگر معرفى بشود به عالم قبول خواهند كرد و منافع آنها را به هدر خواهد داد. از اين جهت با ايران مخالفت مىكنند، نه اينكه ايران به اينكه يك جمعيتى در ايران هستند، يا يك انسانهايى در ايران هستند، با ايران به اينكه عنوان اسلامى پيدا كرده است. والا اين ايران بوده زمان محمدرضا، زمان ديگر با آن مخالفت نداشتند، بلكه موافقت هم داشتند. براى اينكه آن ايران، ايرانى بود كه در دست آنها بود و درخواست آنها بود، اما ايرانى كه در دست آنها نباشد و مخالف با آنها باشد و خواست آنها را نخواهد انجام بدهد، آنها اين ايران را نمىخواهند و به عنوان ايران، اسلام را دارند مىكوبند و ما بايد هر چه بيشتر مسأله تبليغاتمان را خصوصاً در خارج بايد دولت و بايد ملت هرچه بيشتر تبليغات را دامن به آن بزنند در مقابل آن تبليغاتى كه الان در دنيا هست.
شما مىبينيد در همين دهه فجر و در 22 بهمن كه آن جمعيت عجيب و غريب در صحنه بود، قبلش بعضى از اين ايرانىهايى كه بيرون رفتند، فراركردند، اينها يك شيوه خاصى
صحيفه نور ج 18 صفحه 249
دارند، مىگويند كه مردم بيرون نياييد. دنبال او هر چه بيرون آمده باشد آنها كار ندارند. بعد مى گويند كه ديديد هيچ كس بيرون نيامد. وضعشان اينطورى شده. يكجور شكست خوردگى مفتضحانهاى هست كه مبتذل شده است. يك كلمه، خوب، بيرون نيايد، كه معلوم نمىشود كى بيرون آمده، كى نيامده. بيرون آمدهها معلوم مى شود، بيرون نيامده. ها اينها يكدفعه نمىگويند بابا بيرون بياييد شما هم يك طرف شهر باشيد تا ببينيم چىاند، آنها كه بيرون مىآيند كىاند . از آن طرف مى گويند همه ايران با ما هستند از آن طرف مىگويند اگر بخواهند بيايند بيرون آنها را چه خواهند كرد. خوب، اگر همه ايران با شما هستند، چطور چه خواهند كرد؟ 22 بهمن كه به اين وضع بوده نه در رسانه هاى گروهى خارج يك چيزى گفتند كه قابل ذكر باشد و نه - در - كسانى كه درخارج نشسته اند و به ضد ما صحبت مى كنند. 22 بهمن را به حسب آنطورى كه همه گزارش دادهاند، خوب ما صحنههايش را مىبينيم يك چيز چشمگيرى بود، خيلى زياد بود. بعضىها مىگفتند كه اين تقريبا مثل آن اجتماعات اول عاشورا و آنوقتها بوده است. ولى معذلك در دنيا منعكس نشد و اينطور شد. وضع جنگ را ببينيد. امروز وضع جنگ اينطور است كه در هر صحنهاى كه وارد مىشوند. اينها و ارتش اسلام وارد مىشود، سپاه پاسداران، بسيج، وارد مىشوند پيشروى مىكنند، اسير مىگيرند. در همين آخر دو هزار مىگويند، دو هزار نفر اسير گرفتند هيچ صحبتى نيست. اما از آن ور يك چيز تلويزيونى درست مىكنند، حالاالبته آنها اهل فناند مىتوانند درست بكنند. آنوقت پريشب بود يا ديشب بود مىگفت كه در تلويزيون كجا كه در لندن درست شده است و نمايش داده شده است و در فلان جايى از اين خليج مثل اينكه بود آنجا نمايش داده شده است، فهماندهاند به مردم كه چقدر ايرانىها كشته شدهاند تمام لاشههاى اينها افتاده است در بيانانها و عراقىها با شادى دارند دور و بر آنها مىگردند اين عراقىهاى بيچارهاى كه گرفتار شدند خودشان، اين ارتش عراقى كه بيچاره شده است، هر وقت چهارتا پاسدارها را مىبينند، فرار مىكنند همهشان، آنوقت يك همچو چيزى نمايش مىدهند وضع دنيا اينطورى شده در تبليغات. تبليغات وضعش بر اين شده است كه هر چه بتواند بر خلاف اسلام، بر خلاف ايران به عنوان اينكه اين يك جمهورى اسلامى هست و اسلام را مىخواهد، دارند تبليغ مىكنند از هر طرف. جنگ با اين اهميتى كه هست الان پيشروى دارد مىكند و اينطور پيشروى كرده و همه را بيرون كردهاند تقريباً، تقريباً از ايران بيرون كردند و الان دارند پيشروى مىكنند. وقتى كه راديوها مىگويند، آنجايى كه خيلى خوب مىگويند، مىگويند بعضى ايرانىها اينجور مىگويند، عراقىها اينجورى مىگويند، اما معلوم نيست چه جورى است. آنوقتى كه زياد سيلى خوردند از آن ور مىافتند مىگويند كه عراقىها پيش بردند، جلو آوردند، راندند ايرانىها را. انداختند به دريا، آنها نتوانستند شنا كنند رد بشوند، انداختند به آن - چيزها - آبها و آنها بيچارهها همه خفه شدند و مردند. اسير گرفتند، اسيرهاى بچه هشت ساله، اين ايران بچههاى هشت ساله را مى فرستند به جنگ. وضع تبليغات اينطور شده. ما تبليغاتمان هر چه هم زياد بشود البته به پاى آنها نمى رسد. خوب همه رسانههاى گروهى دست آنهاست. اما ما بايد تبليغ كنيم
صحيفه نور ج 18 صفحه 250
الحمدالله خوب در صحنه هستند مردم، لكن بايد باقى بمانند در صحنه
ما بايد بگوء يم به مردم. و من اميدوارم كه موفق بشوند آنهايى كه تبليغ مى خواهند بكنند و آنهايى كه در خارج مى روند و آنهايى كه در راديو و تلويزيون صحبت مىكنند - اين - معلوم بشود كه وضع چه جورى هست، آنها چه وضعى دارند و ما چه وضعى داريم و آنها چه مىگويند و ما چه مى گوئيم. اينها اسلام را يك جورى معرفى دارند مىكنند كه اسلام جنگ مىخواهد بكند. با اينكه اسلام هيچ وقت جنگ نخواسته يعنى ما نخواستيم جنگ بكنيم، آنها جنگ را آوردند براى ما، ما دفاع مى كنيم. الان هم اگر چنانچه ما مهلت بدهيم به صدام، اگر اين دو ماه مهلت پيدا بكند دوباره تجهيزش مىكنند، مجهزش مىكنند و دوباره يك جاى ديگر حمله مى كند. يك همچو حيوانى را كه نمىشود كه ما رهايش كنيم كه سرخود هر كارى مىخواهد بكند. اين تا خفه نشود، اين منطقه درست نخواهد شد و آنهايى كه به اين كمك مىكنند نمىفهمند، متوجه نيستند. امريكا اينها را بازى مىدهد، اينها را آلت دست قرار داده. همانطورى كه صدام مبتلا شده است. با اينكه عراق طرف نسبت نيست قدرتش با ديگر جاهايى كه الان در خليج و اينها هستند، همانطور كه اينها مبتلا شدند، امريكا مىخواهد اينها را مبتلا كند، ديگران را هم مىخواهد مبتلا كند بايد اينها بفهمند كه تكليفشان چى هست با اسلام تكليفشان چى هست، با ايران تكليفشان چى است.
آنها بعد مىخواهند زندگى كنند، بعد كه صدام رفت اينها مىخواهند زندگى كنند. ما ميل داريم كه اينها زندگىشان زندگى صحيح باشد. ما هميشه ميل داريم كه در منطقه كه هستيم اسباب آسايش مردم بشويم نه اينكه اسباب گرفتارى مردم بشويم. نمىگذارند ما كار خودمان را انجام بدهيم اگر يك سال مهلت به ايران بدهند، آنوقت مىفهمند كه هم منطقه خوب خواهد شد، هم دست قدرتها بريده خواهد شد، هم هر منطقهاى در محل خودش براى خودش زندگى مرفه خواهد پيدا كرد. لكن خوب امريكا نمىگذارد، از آن ور از اين ور هر طور دلش بخواهد مىكند. و من اميدوارم انشاء الله كه دست همه كوتاه بشود و شما هم موفق بشويد. به خدمت مال خودتان است الان ايران، دست همه كوتاه شده، خودتان بايد درستش كنيد. الحمدلله خوب در صحنه هستند مردم، خوبند خيلى، بسيار خوبند، لكن بايد باقى بمانند در صحنه، اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه داشته باشند، يعنى آدم باشند. ما را آدم حساب نمىكردند قبلا. ما را مثل - يك - ساير چيزها حساب مىكردند. كه يك كالايى بوديم دست آنها كه برايمان مىفروخت اين به آن مىفروخت، آن به آن مىفروخت و چه مىكرد، ما اينطورى بوديم. حالا بحمدالله خودمان هستيم، براى خودمان هست و اميدوارم انشاء الله كه موفق بشوند به اينكه خدمت كنند به اسلام، خدمت بكنند به ايران.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 257
تاريخ: 16/12/62
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست وروحانيون بنيادهاى مسكن انقلاب اسلامى سرار كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم با كوشش شما و تمامى افراد اين بنياد، مردم محروم و مستضعف ما كه در طول تاريخ اسير خانها و سرمايه دارها بودند، داراى مسكن شوند. لازم است دولت اسلامى هم كمكهاى لازم را به شما بنمايد. انشاء الله مردم ما كه هميشه به استضعاف كشيده شده بودند با تلاش و كوشش داراى همه چيز گردند. خدمت شما تنها به يك نسل نيست، بلكه از خدمات شما نسلهاى آينده هم استفاده مىكنند . سعى كنيد محرومين را هميشه در نظر داشته باشيد و هر كارى كه مىكنيد، خدا را در نظر بگيريد. انشاء الله موفق و مؤيد گرديد
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 258
تاريخ :20/12/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و قاء م مقام وزارت ارشاد اسلامى و نمايندگان فرهنگى اين وزارتخانه در خارج از كشور
اميدوارم شما بتوانيد چهره اسلام را آنگونه كه هست نشان دهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز دولتها مىخواهند ايران را به صورت زنندهاى به دنيا معرفى كنند. رسانههاى گروهى و سازمانهاى آنچنانى وقتى پيروزى ايران و اسلام را مىبينند و يا وقتى مىفهمند كه عراق آنهمه ظلم به ما كرده است، به دروغ مسأله نقض حقوق بشر در ايران را عنوان مىكنند و ادعا ميكنند كه بهايىها در ايران هيچ آزادى ندارند و آنها به خاطر بهاء يگرى زندانند. حتى مىگويند زنان آبستن را در خيابانها مىكشند. آنها هر چه مىخواهند بگويند، ولى شما بدانيد مردم محروم دنيا يعنى آنهائى كه وابسته به دولتها نيستند با ما هستند و بالاخره اسلام راه خودش را باز نموده و چهرهاش را به همه نشان مىدهد. ما هم بايد هر كداممان به اندازه قدرتمان سعى كنيم تا در راه تحقق اسلام قدم برداريم.
اميدوارم همه خصوصاً وزارت ارشاد بيشتر ازديگران زحمت بكشند تا همه را ارشاد نمايند. انشاء الله موفق شويد تا به اين كشورى كه از حيث فرهنگى هم عقب افتاده بود و هيچ كس در سابق براى اصلاح و ارشاد كارى انجام نمى داد، خدمت كنيد
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 259
تاريخ :30/12/62
پيام امام خمينى به مناسبت حلول سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه به بركت حضرت ولى امر سلام الله عليه كه اين كشور، كشور اوست، اين سال جديد را بر همه مسلمين جهان خصوصاً بر ملت عزيز مبارك كند. مبارك باد اين پيروزى بزرگ اسلام بر كفر و مبارك باد اين جهاد بزرگ مجاهدين ما در راه اسلام. انشاء الله اين روز عيد مبارك باشد بر همه و اميد است كه خداى تبارك و تعالى با عنايت خاص خودشان اين ملت را همانطورى كه تاكنون به پيروزى رسيده است به پيروزى بيشتر برساند و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شهدايى كه در اين پيروزى جان خودشان را از دست دادند به رحمت خودش و اصل كند و به همه ملت ما خصوصاً به بازماندگان شهدا و به مجروحين و معلولين ما و به مفقودين و به خانوادههاى همه اينها، به همه مجاهدين از هر طريقى كه هستند، از هر قشرى كه هستند انشاء الله اين عيد مبارك باشد و در سايه عنايات حق تعالى و در سايه عنايات حضرت ولى امر سلام الله عليه و روحى فداه، اين ملت آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى از او خواسته است به او برساند و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كند. اين عيد و اين روز جديد طليعهاى است انشاء الله بر اينكه اين ملت به آن خواستى كه دارد، به آن خواستى كه آن خواست، خواست خداى تبارك و تعالى است به زودى برسد و همانطورى كه تاكنون با قدرت به پيش رفته است و دست ستمكاران را از اين كشور كوتاه كرده است، باز هم با همين قدرت به پيش برود و كشور خودش را نگه دارد. و اميدوارم كه اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمين جهان افراشته كند و دست ستمكاران را از كشورهاى اسلام كوتاه كند و اين ملت را توفيق بدهد كه در راه رضاى او صرف بشود و در راه رضاى او عمل كند. البته عيدهايى كه اسلام تأسيس فرموده است برداشتهاى مختلفى از آن به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مىكنند با آن بسيار مختلف است. آن برداشتى كه اهل معرفت از عيد مىكنند، با آن برداشتى كه ديگران مىكنند بسيار مختلف است. آنها بعد از اينكه در ماه مبارك رمضان آن رياضتها را مىكشند و كشيدند روز عيد روز لقاى آنهاست، لقاء الله است آن روز براى آنها. الغيرك من الظهور ماليس آنها همه چيز را از او مىدانند و آن روز را عيد مىكنند براى اينكه بعد از رياضت يوم ورود است به حضرت و عيد قربان را بعد از اينكه تمام عزيزان خودشان را از دست دادند مهيا براى ملاقات مىشوند، آن هم ملاقات است بعد از اينكه
صحيفه نور ج 18 صفحه 260
نفس خودشان را كشتند و هرچه عزيز است در راه خدا از آن گذشتند، آنوقت است كه روز لقاست و جمعه هم اجتماعاتى كه مسلمين با هم مىكنند مهيا مىشوند اهل معرفت براى لقاء الله. پس برداشت آنها از عيد غير برداشت ماست و ما هم اميدواريم كه به تبع اولياء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسيم و ذرهاى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.
و اميدواريم كه ملت ما همانطورى كه جوانان ما تحول پيدا كردند و راه صد ساله را با يك شب پيمودند اين تحول نصيب ملت ما همه بشود. بحمدالله نسيمى از اين مسائل در اين كشور وزيده است و لهذا پيروزى هائى كه ما داريم پيروزىهايى نيست كه مال يك ملت 40 ميليونى كه داراى هيچ نيست باشد، اينها پيروزىاى است كه اسلام براى ما آورده است، خداى تبارك و تعالى به ما عنايت فرموده است. هر كس از شرق و غرب هر چه مىخواهد بگويد، ما راه خودمان را داريم مىرويم و اميدواريم كه اين راه را به آخر برسانيم، آنها البته از باب اينكه ناراحت هستند از اينكه دست شان از منافع خودشان در اين كشور كوتاه شده است و خوف اين را دارند كه از كشورهاى ديگر هم كوتاه بشود، اين است كه توطئههاى خودشان را مىكنند و خواهند كرد بعد از اين و خداى تبارك و تعالى هم اين توطئهها را خنثى خواهد كرد انشاء الله.
و من اميدوارم كه به يمن بركات حضرت صاحب سلام الله عليه و روحى فداه اين كشور، كشور پيشرفتهاى بشود از حيث اخلاق، از حيث ديانت، از حيث معنويات و از حيث همه چيزها، ماديات و همه چيز. و بحمدالله ما هر روزى را كه مىگذرانيم از روز سابق براى ما بهتر است و من اميدوارم كه اين سال بهتر از همه سالها باشد و خداوند همه را توفيق بدهد كه قدر نعمتهاى خدا را بدانند و بدانند كه همه چيز از اوست. اگر همه چيز را از او دانستند ديگر در هيچ چيز ناراحت
نمىشوند. ناراحتىها براى اين است كه انسان از خودش مىبيند. ما در فقدان عزيزانمان كه ناراحت مىشويم براى اينكه اينها را از خودمان مىدانيم. اگر ما همه را از خدا بدانيم و ببينيم كه اينها نعمتى هست كه خدا داده، نعمتى هست كه خدا مىبرد پيش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اينها را ما واقعاً در قلب مان ادراك بكنيم عيد مىشود براى كسانى كه شهيد دارند، عيد مىشود براى كسانى كه مجروح شدند، عيد مىشود براى كسانى كه در راه خدا عزيزان خودشان را از دست دادند، براى اينكه اين عزيزان، عزيزان خدا هستند، اينها همه از او هستند. و من اميدوارم كه اين حس و اين ايمان در ما پيدا بشود و تقويت بشود. اميدوارم كه اين مسلمين به خود بيايند. شما مىبينيد كه در حالى كه صدام آن كار را كرد، آن جرم را مرتكب شد، ما را محكوم كردند به جاى اينكه اينها بنشينند با هم و بگويند كسى كه روى مسلمين، روى ملت عرب، روى ملت غير عرب، روى فارس، روى همه چيزهاى شيميائى مىريزد، بمبهاى شيميائى مىريزد، اين محكوم است در دنيا، لكن مجامع دنيا يك كلمه مىگويند، باز هم مىگويند باز معلوم نيست كه مال آنجا باشد، معلوم نيست كه اينها آن باشد و ما را محكوم مىكنند در مقابلش در عين حالى كه سازمان بين المللى اين مسأله را تعقيب دارد مىكند، دنبالش بىفاصله ايران را براى نقض حقوق محكوم مىكند. اين توطئه است
صحيفه نور ج 18 صفحه 261
براى پوشاندن او. يا بعدها نمىگويند يا اگر بگويند با اين توطئه مىخواهند روپوشى از آن بكنند، لكن ما متوسل هستيم به خداى تبارك و تعالى و اميدواريم كه اين سالى كه مىآيد يك سال پر بركتى براى اين كشور و براى مسلمانها باشد و اميدواريم كه خداوند تبارك و تعالى ما را توفيق بدهد كه در خدمت او باشيم. وقتى در خدمت او هستيم از چيزى باك نداريم و اميدوارم كه اين سال باز مبارك باشد بر همه قشرهاى ملت و همه كسانى كه در زير سايه جمهورى اسلامى هستند و بر همه ملتهاى ضعيف.
والسلام علكيم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 262
تاريخ :19/1/63
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو مكتب اسلامى قم و مسجد جامع نارمك
در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد به مردها نشد
بسم الله الرحمن الرحيم
موجب تشكر است كه خواهران، بانوان محترم در اين مجلس آمدند تا من بعض چيزهايى كه بر خواهران ما، در دورههاى سابق گذشت و آنچه كه نقش زنها بود در طول تاريخ صد و چند ساله ايران، عرض كنم.
در رژيم طاغوتى پهلوى آن ظلمى كه به بانوان محترم ايران شد، به مردها آن ظلم نشد. بانوانى كه مقيد بودند به اينكه بر طبق اسلام عمل كنند و موافق آنچه كه اسلام امر كرده است زى خودشان را قرار بدهند، در آن رژيم در زمان رضاشاه به وضعى و در زمان محمدرضا به وضع ديگر. زمان رضاشاه كه من يادم است و خوب است كه شماها يادتان نيست، آنچه بر بانوان گذشت قابل توصيف نيست. آن ظلمى كه بر اين قشر از ملت در آن دوران گذشت نمىشود بيان كرد. آن فشارى كه بر اينها وارد شد و آن مصيبتها كه اينها تحمل كردند در زمان آن شاه فاسد نمىشود گفت كه چه اندازه بود. در زمان محمدرضا آن عصر و آن وضع تبديل شد به يك وضع ديگرى كه عمق جنايت زيادتر بوده از زمان او. او با قلدرى و فشار و زدن و گرفتن و چادر پاره كردن و دست به گيسهاى زنها گرفتن و كشاندن و اينها گذراند و اين اساسا بر خلاف عفت زنها قيام كرد، يعنى بر خلاف همه چيز ايران، يكىاش هم زنهاى ايران بودند كه اينها با يك وضع خاصى و با يك توطئه خاصى اينها را مىخواستند كه به فساد بكشند و عفت را از جامعه ما بر دارند و بحمدالله بانوان ايران مقاومت كردند و جز يك دستهاى كه جزءدار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژيم او مناسب بودند، ساير خواهرها مقاومت كردند.
بنابراين اسلام كه در ايران زنده شد، آن خدمتى را كه به بانوان كرده است و خواهد كرد ارزشش به اندازهاى است كه نمىتوانيم ما توصيف كنيم. اگر نبود اين انقلاب و نبود اين تغيير و تحولى كه در ايران واقع شده بود، بعد از چند سال ديگر اثرى از اخلاق اسلامى در ايران نبود.
شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد
و بحمدالله اين مسئله حل شد و حالاطورى شده است كه خانمها همدوش با ساير برادران در
صحيفه نور ج 18 صفحه 263
تحليل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاء الله صنعت، فعاليت مىكنند. آنوقت مىگفتند كه نيمى از جمعيت ايران كه در پرده هستند ديگر كارى ازشان نمىآيد. نه اينكه مىخواستند كارى ازشان بيايد، براى اينكه مردها را هم آنها محروم كردند از كارهاى فعال، بلكه مىخواستند كه اينها را وارد كنند در جامعه به آن ترتيبى كه خود آنها و رفقا و همراهان آنها بودند و به فساد بكشند جامه را. و خداوند خواست كه موفق نشدند و شما بانوان امروز موجب افتخار هستيد كه همانطورى كه برادران شما در حوزهها مشغول تحصيل و تدريس و ساير كارهاى اسلامى هستند، شماها هم با آنها هستيد و اميدوارم فعالتر باشيد. و البته بايد شما توجه بكنيد و عكس عمل آن چيزى كه در رژيم سابق گذشت، شما عمل كنيد. آنها اخلاق اسلامى را مىخواستند ببرند و به جاى او اخلاق اروپايى بنشانند. شما عكس عمل او را كنيد كه بعضى از اين گول خوردههايى كه باز در ايران ممكن است پيدا بشوند، تحت تأثير شما واقع بشوند و آنها هم به طريقه شما عمل بكنند.
و اما نقش زنها در جامعه آنقدرى كه من يادم است و آنقدرى كه تاريخ به ماگفته است، در چند نهضت كه در ايران واقع شد، نهضت تنباكو، نهضت مشروطه، قضيه 15 خرداد، نقش زنها بالاتر از مردها اگر نبود، كمتر نبود. آنان در ميدانها حاضر شدند و به واسطه حضور آنها در ميدانها، مردها اگر قوتشان كم بود، زياد شد و اگر قوى بودند دوچندان شد. و آنچه كه خود شما شاهد بوديد در اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى حاضر است، در اين انقلاب اسلامى نقش شما بانوان از نقش مردها بالاتر بود. يعنى شما هم خودتان فعاليت مىكرديد و هم مردها را به فعاليت مىكشانديد، بنابراين افتخارى كه شما ايجاد كرديد قابل تقدير فراوان است.
و شما بايد در همه صحنهها و ميدانها آنقدرى كه اسلام اجازه داده وارد باشيد. مثل انتخابات كه امروز عملى است كه بايد انجام بگيرد و صحبت روز است در ايران، خانمها همانطورى كه مردها فعاليت مىكنند براى انتخابات، خانمها هم بايد فعاليت بكنند براى اينكه فرقى ما بين شما و ديگران در سرنوشت تان نيست. سرنوشت ايران، سرنوشت همه است. يعنى آنقدرى كه اسلام خدمت به شما كرد، به مردها آنقدر خدمت نكرد. اسلام، شما را حفظ كرد و شما متقبالاً اسلام را حفظ بكنيد. حفظ اسلام به اين است كه اين انتخابات كه مىخواهد مجلس دوم را متحقق كند بدانيد كه انتخابات از امورى است كه در سرنوشت شما و در سرنوشت ما نقش مهم دارد. و بالاترين نقش است و اين انتخابات است كه همه امور كشور را چه در داخل و چه در خارج بايد بگذارند.
ولهذا بايد شما خانمها يك نقش بسيار فعال داشته باشيد كه خداى نخواسته مجلس يك مجلسى نشود كه به واسطه ورود بعض عناصر غيرصالح به تدريج كشانده بشود به طرف شرق يا به غرب و همان بشود كه در زمان سابق بود و همان بگذرد بر ما و شما كه در زمان سابق مىگذشت.
زنها هم بايد درفعاليتهاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند
بحمدالله امروز مجلسى كه بپا بشود، اين مجلس اميدوارم كه بهتراز مجلس سابق باشد و
صحيفه نور ج 18 صفحه 264
بحمدالله خواهد شد. براى اينكه همه قشرها مشغول فعاليت هستند و كسانى كه بررسى كردند از اين مسائل ، امروز مىگويند مردم در صحنه هستند و خودشان هم نظر دارند، بايد همه شما در اين امر نظر داشته باشيد. در امور سياسى نظر داشته باشيد براى اينكه امور سياسى مخصوص يك طبقه نيست، همانطورى كه علم مخصوص يك طبقه نيست. همانطورى كه مردها بايد در امور سياسى دخالت كنند و جامعه خودشان را حفظ كنند، زنها هم بايد دخالت كنند و جامعه را حفظ كنند. زنها هم بايد در فعاليتهاى اجتماعى و سياسى همدوش مردها باشند، البته با حفظ آن چيزى كه اسلام فرموده است، كه بحمدالله امروز در ايران جارى است.
اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود شوراى محترم نگهبان با كمال قدرت و استقلال عمل خواهد كرد
و من اميدوارم كه مجلس يك مجلس بسيار خوبى باشد و مجلسى باشد كه با آزادى همه ملت شركت كنند و اعتناء به اينكه به ما بعدها خواهند گفت چه، نكنند براى اينكه آنهائى كه با ما دشمناند، امروز در فعاليت هستند كه اين مجلس را لوث كنند. در خارج و داخل فعاليت هست و شما بايد آن فعاليتها را با حضور خودتان، با اجتماع خودتان، با رفتن خودتان بر سر صندوقهاى انتخابات، آنها را همه را خنثى كنيد. و مجلس اگر باشد انشاء الله مجلس خوب باشد. با داشتن علما و قانون دانهاى، حقوقدانهاى نگهبان، شوراى نگهبان، ما آرام هست دلمان براى اينكه در مجلس انشاء الله مسائلى بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح مسلمين نخواهد گذشت و اگر اشتباهى در مجلس واقع بشود، شوراى محترم نگهبان كه در اين دوره با كمال قدرت و استقلال عمل كرد، در دورههاى ديگر هم همين طور باشد و اين ملت را و اين دولت را و اين كشور را به پيش ببرد. و اميدوارم كه جنگ هم به نفع ايران تمام بشود و دست و پا كردنهائى كه الان در تمام دنيا دارند دست و پا مىكنند براى اينكه صدام را حفظش كنند، نتوانند يك همچو امرى را انجام بدهند و اين جانى را نتوانند به جاى خودش حفظ كنند. و جنگ به خوبى انشاء الله تمام بشود. و همه شما و ما مشغول فعاليت براى اينكه از حيث معنويت و از حيث ماديت اين كشور را به پيش ببريم و انشاء الله اين كشور را به نحو شايسته اسلامى كنيم كه الگو بشود از براى تمام كشورهاى اسلامى. و شما مطلعيد كه اين عدهاى كه آمدند براى رسيدگى به جنايت بزرگ صدام كه بشريت را تهديد مىكند، گزارش دادند، لكن آنهائى كه بايد محكوم كنند صدام را محكوم نكرده بودند و بهتر اين بود كه اينها را نفرستند، كه مشت خودشان را در دنيا باز نكنند. آنهائى كه ادعا مىكنند كه ما مستقل هستيم و ما حامى بشر هستيم، اينها مشت شان باز شد و نتوانستند به واسطه ملاحظاتى كه از شرق و غرب داشتند، نتوانستند به اسم عراق را محكوم كنند و به طور كلى گفتند كه موادشيميايى را هر كه استعمال كند، محكوم است. ديگر اين كى هست كه مواد شيميائى را محكوم مى كنند كه آنها محكوم ميكنند، را ديگر نتوانستند بگويند. بهتر اين بود كه اينها اقدام به اين عمل نكنند و ما خودمان بدون اينكه به اين جنايتها دست
صحيفه نور ج 18 صفحه 265
بزنيم. با مشت محكم انشاء الله صدام را و حزب بعث را به كنار مىزنيم و ملت عراق را آزاد مىكنيم از اين قيد و بندى كه اين مرد فاسق به آنها گذاشته است.
علم همراه تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مىرساند
من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما بانوان و خواهران را مىخواهم كه هم در علم كوشا باشيد و هم در عمل و هم در تهذيب اخلاق. همانطورى كه علم تنها فايده ندارد، تهذيب تنها كوركورانه فايده ندارد. علم و تهذيب نفس است كه انسان را به مقام انسانيت مىرساند. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه شما بانوان را موفق كند و ساير خواهران كه در سطح ايران هستند و همين طور برادران را موفق كند، كه اين دو جناح را كه جناح علم و عمل باشد، توام با اخلاق اسلامى به پيش ببرد و اسلام در ايران پياده بشود به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 267
تاريخ :7/2/63
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت الاسلام مهدى شاه آبادى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
با كمال تأسف و تأثير شهادت استادزاده محترم جناب حجت الاسلام آقاى آقاشيخ مهدى شاه آبادى را به پيشگاه معظم حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء تبريك و تسليت عرض مىكنم . مبارك باد بر آن حضرت چنين فداكاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزيز كه با شهادت افتخارآميز خود ملت عظيم الشان ايران بويژه روحانيت عاليقدر را سرافراز مىنمايند.
اين شهيد عزيز علاوه بر آنكه خود مجاهدى شريف و خدمتگزارى مخلص براى اسلام بود و در همين راه به لقاء الله پيوست، فرزند برومند شيخ بزرگوار ما بود كه حقا حق حيات روحانى به اينجانب داشت كه با دست و زبان از عهده شكرش بر نمىآيم. و از خداوند متعال براى اين شهيد سعيد و ساير شهداى در راه اسلام، رحمت در جوار خود و براى فاميل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاه آبادى دامت افاضاتهم صبر و اجر عظيم خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 273
تاريخ: 22/2/63
پيام امام خمينى به نمايندگان دوره اول مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
مجلس شوراى اسلامى كه در راس تمام نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است، از ويژگىهاى خاص برخوردار است كه مهمترين آنها اسلامى - ملى بودن آن است. اسلامى است كه تمام تلاشش در راه تصويب قوانين غيرمخالف با احكام مقدس اسلام است خصوصا با برخوردارى از شوراى محترم نگهبان. و ملى است كه از متن ملت جوشيده است و دست شرق و غرب و وابستگان به آنان از سرنوشت آن كوتاه است. امروز مجلس خانه واقعى ملت است و برخلاف دوران طاغوت بخصوص رژيم ستمگر پهلوى بر آراء توده متعهد به اسلام و اصيل و زحمتكش و محروم استوار است و دست ناپاك دولتمردان و قدرتمندان و خانان و غرب و شرقزدگان از آن كوتاه است.
امروز دولت مورد اعتماد مجلس حقاً دولت مستضعفان كه وارثان روى زميناند مىباشد. خداوند متعال نعمت بزرگ اسلام و استقلال و آزادى را بر ملت ستمديده ايران مستدام فرمايد و ساير ملل تحت ستم را از بند ستمگران نجات دهد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 268
تاريخ: 9/2/63
بيانات امام خمينى در سالروز بعثت رسول اكرم (ص) در جمع رئيس جمهور، اعضاى هيأت دولت، رؤساى مجلس و ديوانعالى كشور و مسؤولين لشكرى و كشورى
امروز هم ما مبتلاى به اين هستيم كه با اسم اسلام مىخواهند نگذارند اسلام محقق بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد سعيد را به همه حضار و به همه مسلمانهاى عالم و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم.
مسائلى كه در اطراف بعثت و بعدهاى مختلفى كه اين پديده دارد، امكان ندارد كه ما حتى آن مقدار ضعيفى كه فهميديم، بتوانيم در اين مجالس بيان كنيم. اصل بعثت چى هست؟ نزول وحى يعنى چه؟ كيفيت نزول وحى چى هست؟ اينها از امورى است كه سربسته و دربسته باقى مىماند. آنچه كه ما از بعثت مىتوانيم بفهميم بركاتى است كه از اين پديده حاصل شده است و معالاسف براى خاطر گرفتارىهايى كه در زمان خود رسول اكرم بود، در مدينه آنهمه گرفتارىها كه نتوانست پيغمبر در آنجا آنطور كه بخواهد عمل بكند و در مدينه آنهمه جنگ كه از اول ورود ايشان تا آخر مبتلابهشان بودند نشد كه يك حكومتى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند و نه آن معارفى كه دلخواه خود ايشان بود عرضه كند به بشر، بعد قرآن آمد و قرآن همه چيز است، اما بيانات خود ايشان براى ابتلائاتى كه داشتند نشد و آن حكومتى كه دلخواه خود ايشان هم بود نشد و حتى در حجاز هم نتوانستند براى خاطر آن مخالفتهايى كه مىشد انجام دهند و پس از ايشان هم حضرت امير سلام الله عليه ابتلائشان بيشتر از ايشان بود و ما بايد اين تاسف را به گور ببريم كه نگذاشتند آنطورى كه حضرت امير مىخواست حكومت تشكيل بدهد. جنگهايى كه در داخل پيش آوردند آنهايى كه مدعى اسلام بودند و با اسم اسلام با ايشان معارضه كردند و با اسم اسلام، اسلام را كوبيدند و با اسم قرآن كريم ايشان را از مقصد باز داشتند، اگر آن حيلهاى كه معاويه و عمر و عاص به كار برده بودند، آنهايى كه از طبقه مقدسين به اصطلاح بودند مانع نشده بودند از اين كه حضرت امير بشكند آن حيله را و آن حيله شكسته مىشد، سرنوشت اسلام غير از اين بود كه حالا هست، نه غير از آن بود كه بعدها بود. شايد قضاياى امام حسن سلام الله عليه و آن ابتلائاتى كه او پيدا كرد و قضيه كربلا پيش نمىآمد و جرم گناه همه اين امور به گردن آن مقدسين نهروان بود كه لعنت خدا از ابد تا... با آنها باشد. اگر آن روز در خود زمان
صحيفه نور ج 18 صفحه 269
پيغمبر ابتلائات گذاشته شده بود، مىگذاشت ايشان آن حكومتى كه مىخواهد و آن وضعى كه مىخواست پيش بياورد پيش مىآمد باز هم اين مسائل پيش نمىآمد، لكن نگذاشتند، يك دسته به اسم اسلام به دشمنى برخاستند و يك دسته احمق هم كه در اطراف ايشان بودند باز به اسم قرآن دست ايشان را بستند، دست اميرالمؤمنين را. و اين يك تأسفى است كه براى مسلمين تا ابد بايد باشد. اگر از اول آن نحوى كه مىخواست ايشان، تحقق پيدا كرده بود و دنبال او هم حضرت امير آن نحوى كه مىخواست عمل شده بود اين گرفتارىها پيش نمىآمد لكن تقديرات الهى اينطور بود و ما بخواهيم مسائل آنجا را بگوئيم، از مسائل روز خودمان كه شبيه همان مسائل است باز مىمانيم. ما امروز هم گرفتار به همان مسائل هستيم. همان مسائلى كه آنها مبتلا به آن بودند با وضع ديگرى هستيم. دامنهاش، منتها توسعهاش براى خاطر وضع دنيا عوض شده و بيشتر شده است. آن روز اگر چنانچه حضرت رسول سلام الله عليه و حضرت امير سلام الله عليه مبتلا بودند به يك نحو محدودى و نگذاشتند صداى آنها برسد و همان مقدار كه رسيد مىبينيد كه نورانيتش عالم را گرفته است، امروز با يك وضع بسيار توسعهدارى اسلام مبتلا به آن هست. آنها نگذاشتند كه يك حكومت اسلامى تحقق پيدا بكند، با اسم اسلام. امروز هم ما مبتلاى به همين معنا هستيم كه با اسم اسلام مىخواهند نگذارند كه حكومت اسلام محقق بشود يك دسته غيرمتوجه و جاهل و يك دسته عالم متهتك. پيغمبر اكرم فرمود كه، منقول از ايشان است كه دو طايفه كمر من را شكستند: آن عالمهائى كه متهتك هستند و آن جاهلهايى كه متنسك هستند. و من نمىدانم اسلام از كدام طايفه بيشتر صدمه ديده است، آيا از عالم متهتك يا جاهل متنسك. در هر صورت از هر دو طايفه صدمه ديده است اسلام. و اين هم هست و بعدها هم خواهد بود و خواهد بود حتى در زمان حضور حضرت ولى امر كه در بعضى روايات هست كه علما تكفيرش مىكنند. اين ابتلايى است كه در دنيا هست. شيطان هم از اول به خدا عرض كرد يا - عرض كنم - تهديد كرد خدا را كه من تا آخر نمىگذارم كار انجام بگيرد و خيلى هم موفق است. ما بايد توجه بكنيم به اينكه مسائلى كه خودمان داريم چى هست.
بايد ايران بداند كه دستهايى در كار است تا حتى بين خانهها اختلاف بيندازد
ما گمان نكنيم كه دستهاى قدرتهاى بزرگ قطع شده است از اينجا. ملت ايران بايد توجه كنند به اينكه توطئهها هست الان. شما ملاحظه بفرماييد كه در همين انتخاباتى كه با آن خوبى و آزادى انجام گرفت و بحمدالله مردم همه در صحنه حاضر بودند و اميد است كه در دوره دوم هم در آن بعد هم كه بايد انتخابات بشود آن هم حاضر باشند مردم و اين تكليف الهى را به آن عمل كنند، الان دستهايى از داخل و خارج هست كه بين آقايانى كه در انتخابات دخالت داشتند اختلاف بيندازند. شما گمان نكنيد كه خارجىها و اذناب آنها در اين كشور كودتا مىكنند، نمىكنند چون نمىتوانند. كشورى كه همهاش مهياست براى شهادت، نمىتوانند كه آنها در اينجا وارد بشوند لكن از داخل ما را مىپوسانند. يكى از مواردى كه الان انگشت آنها در كار است و با جديت دارند توطئه مىكنند اين است كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 270
دودستگى بيندازند بين اشخاصى كه در انتخابات بردند يا به اصطلاح باختند. با اين تعبير زشت برد و باخت، شكست و پيروزى، با اين تعبيرهاى زشت مىخواهند بين ملت ما اختلاف بيندازند. انتخاباتى كه بايد همه دست به هم بدهند و آن را به وجه صحيح به آخر برسانند و بايد وحدت زيادتر بشود از اول، من مىترسم كه خداى نخواسته موجب اختلاف بشود. و اين از مكايد شيطان است به دست شياطين. اگر براى خدا كسى كار بكند خودش را انتخاب كرده است كه خدمت كند به اسلام و مسلمين اگر چنانچه پيروز بشود پيروزى نبايد بگويد، براى اينكه يك خدمتى است به عهدهاش آمده است و گرفتارى اين خدمت بسيار شديد است و اگر چنانچه در اين دوره او كنار رفته است خيال نكند كه كنار رفته است و اين عيبى است. قضيه برد و باخت نيست، قضيه خدمت است در اين پست يا در آن پست. بايد ايران بداند كه دستهايى الان در كار است كه حتى بين خانهها اختلاف بيندازد. در يك خانه بين افراد اختلاف بيندازد. ما بايد از تاريخ عبرت ببريم و اين تاريخ در زمان مشروطه اينطور بود. در زمان مشروطه آنهايى كه مىخواستند ايران را نگذارند به يك سامانى برسد و چماق استبداد تا آخر باقى بماند بين افراد، دستجات، احزاب اختلاف انداختند حتى آنهايى كه آنوقت بودند مىگفتند كه در يك خانه بين برادر با برادر، پدر و پسر اختلاف بود يك دست مستبد، يك دسته مشروطه. اين اختلاف موجب شد كه نتوانست مشروطه آنطورى كه علماى اسلام مىخواستند تحقق پيدا بكند بعد هم اين اختلافات موجب شد كه يك دسته از آن غربزدهها بريزند و به اسم مشروطه بگيرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر اين ملت تحميل كنند و ديديد كه چه شد امروز همان روز است اگر ملت بيدار نشود، اگر علماء اسلام بيدار نباشند، غفلت كنند، اگر چنانچه علماى قم، مدرسين قم، طلاب قم، علماء تهران، روحانيت مبارز تهران، علماء همه بلاد و روحانيون همه بلاد و مردم بيدار نشوند، الان دارند وضعى را، يعنى مىخواهند وضعى را كار كنند كه زمان مشروطه كردند و بدانيد گناهش به گردن همه ماست.
در تمام دنيا چنين انتخابات آزادى كه در ايران شده، نبوده است
مسأله كرسى مجلس در اسلام مطرح نيست، مساله رياست مطرح نيست، مسئله رياست جمهور مطرح نيست، مساله وزارت مطرح نيست، اگر كسى اينها را خيال كند مطرح هست اسلام را نشناخته است. شماها شيعه همان هستيد كه مىگويد كه من به اندازه اين كفش كهنهاى كه هيچ نمىارزد امارت شما را به اندازه اين برايش ارزش قائل نيستم مگر اينكه حقى را ايجاد كند. شما كه مىخواهيد حق را ايجاد كنيد، شما كه مىخواهيد اسلام را به پيش ببريد، چه در مجلس پيش ببريد يا در مدرسه پيش ببريد يا در محافل ديگر. بايد پيشتان فرق نكند. بايد توجه كنيد به اينكه مبادا آن گرفتارىهاى آن زمان براى ما پيش بيايد، نمىآيد انشاء الله حالا فردا رسانههاى گروهى نگويند كه معلوم شد ايران به هم خورده است و ديگر نخير نوبت ما رسيده است. خير آنها بايد آرزوهايشان را به گور ببرند. اينكه من عرض مىكنم، نه اينكه ما الان مبتلا به قضيهاى هستم، ما هميشه مىخواهيم جلوى فسادها را كه آنها
صحيفه نور ج 18 صفحه 271
مىخواهند ايجاد كنند جلويش را بگيريم. آنها گمان نكنند كه الان يك، ايران يك خبرى شده. ايران يك انتخاباتى آزاد كه در تمام دنيا يك همچو انتخابات آزادى نبوده است اينطور نيست كه كسى گمان كند كه حالا وقت اين شده است كه ما نتيجه بگيريم. نه اين وقت براى شما نخواهد آمد و نتيجهاى از اين مسائل دست شما نخواهد رسيد و چيزى نيست در كار. من تنبه مىدهم كه مبادا بشود والا مسأله نيست. در هر صورت من بايد تذكر بدهم به اينكه آقايانى كه در انتخابات دخالت كردند باز هم با كمال خلوص نيت دخالت بكنند و هرگز از اين معنا كه من نبردم و - او نبرده - او برده است دلخور نباشند شما همه برادر هستيد، دوستيد. اين دوست باشد در مجلس يا آن دوست باشد يا من باشم، اينها مطرح نبايد باشد پيش ملت ايران و مطرح نيست انشاء الله. من اميدوارم كه در اين دورهاى كه باز پيش مىآيد و بايد انتخابات بعد از چند روز ديگر با جديت آقايانى كه دست اندر كار هستند مثل وزير كشور و مثل شوراى نگهبان به زودى اين امر شروع بشود كه مجلس ما، ايران ما يك روز بدون مجلس نباشد و آقاى امامى مژده اين معنا را الان به من دادند كه نه همين طور خواهد شد. و من اميدوارم كه ملت ايران به همانطورى كه اين دفعه آمدند پاى صندوقها دفعه ديگر هم بيايند و آراء خودشان را در صندوقها بريزند و قدر اين آزادى را بدانند كه تحت تأثير هيچ كس نبودند و احدى در سرتاسر ايران الزام نكرده است كسى را كه رأى به اين بده يا به او بده. الزام به راى دادن هم نكرده است لكن تكليف شرعى گفته است.
از همه ملت تقاضا مىكنم مبادا تحت تأثير عناصر اختلافانگيز واقع بشوند
ما اگر مىگوئيم، تكليف شرعى مىگوئيم و الا نه اين است كه ما الزامشان بكنيم. اين مكلفند شرعا به اينكه حفظ بكنند جمهورى اسلامى را و حفظ به اين است كه در صحنه باشند و حفظ به اين است كه اختلافات نداشته باشند و حفظ به اين است كه مبادا آن كسى كه فرض كنيد كه برده است به اصطلاح برود به رخ او بكشد، آن كسى كه نبرده است خيال كند كه يك چيزى از دستش رفته است. اين حرفها نيست در كار. چيزى نيست اصلش. اسلام است، اسلام در دست همه شماست شما مىخواستيد آنجا خدمت بكنيد نشد حالا در جاى ديگر خدمت مىكنيد. مىخواستيد در مجلس خدمت كنيد نشد حالا در دولت خدمت مىكنيد، حالا در پستهاى ديگر خدمت مىكنيد، حالا در مدرسه خدمت مىكنيد، حالا مشغول به چيز مىشويد. من اين امر را كه عرض مىكنم از همه ملت تقاضا مىكنم كه مبادا تحت تاثير اين عناصرى كه الان در كار هستند و مىخواهند القاء اختلاف بكنند، تحت تاثير اينها واقع بشويد و همه برادر هم هستيد و برادروار با هم باشيد و اگر چنانچه در انتخابات اشتباهاتى شده يا فرضا تقلبى شده است، خوب، مواردى هست كه رسيدگى مىشود و شوراى نگهبان هم يا ابطال مىكند يا فرض كنيد بعضى صندوقها را يا اصل انتخابات را. يك مسأله عادى است كه در همه جا هست و اين امر مهمى نيست.
صحيفه نور ج 18 صفحه 272
ما دنبال اين باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم
من اميدوارم كه آقايان با كمال اخلاص اين دفعه هم وارد بشوند و آراء خودشان را بريزند و اين مبعثى كه نورش به همه عالم رسيده است در صورتى كه نتوانستند آنطورى كه مىخواستند بشود ما دنبالش باشيم كه زحمات انبياء را حفظ كنيم و نگذاريم كه خداى نخواسته آن زحمتى كه تا حالا در ايران كشيده شده است و بحمدالله به قدرت خودش رسيده است ايران و الان در همه دنيا مطرح است و تنها چيزى كه مطرح است الان بيشتر در همه جا همين معناست و اين هم براى اين است كه اينها مىترسند كه مبادا اسلام تحقق پيدا بكند و آرزوهاى خودشان از بين برود. لابد شما مىبينيد كه الان صلحطلبها دور هم جمع شدند آمريكا رفته چين و با هم شعر مىخوانند، اين براى او شعر مىخواند، او براى او شعر مىخواند و همه هم دم از صلح مىزنند و دم از صفا و ما مىخواهيم جوانانمان در صفا و در صلح و در آرامش زندگى كنند وضع دنيا اين شده است كه آنها آنطور آرامش را در دنيا مىخواهند و ما هم كه واقعا مىخواهيم اينطور، نمىگذارند آنها. پس ما بايد خودمان توجه كنيم به مسائل. ما دنبال اين باشيم كه خودمان ملت را حفظ كنيم و انشاء الله همانطورى كه ايران را نجات داديم از شر شاهنشاهى، عراق را هم نجات بدهيم از دست اين حزب بعث فاسد. خداوند انشاء الله همه شما را توفيق عنايت كند. و به همه ما توفيق خدمت عنايت كند. و خدا انشاء الله پشتيبان همه شما باشد و ملت ايران و عراق را پيروز كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 274
تاريخ سخنرانى: 23/2/63
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان شركت كننده در دومين كنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات
دعوت به خلوت با خداوند معنايش اين نبوده كه مردم در خانههايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا بايد تشكر كنم از آقايانى كه از راههاى دور براى اين مقصد شريف به كشور خودشان، به كشور تحت ستم در طول تاريخ و به كشورى كه براى پيشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشريف آوردند، تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را براى آرمانهاى بزرگ اسلامى هر چه بيشتر عنايت بفرمايد. در اين اجتماعاتى كه از آقايان محترم ائمه جمعه و جماعات كشورهاى مختلف در ايران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتارىهاى مسلمين و راههاى علاجى كه بايد اتخاذ بشود، گفته شده است و ديگر جاى گفتن نمانده است. من به يك نكتهاى آقايان را توجه مىدهم و آن سيره رسول اكرم(ص) و ائمه مسلمين است. رسول اكرم(ص) در آن وقتى كه تنها بود و هيچ كس با او نبود، الا يك نفر، دو نفر، در آنوقت با وحى الهى مردم را دعوت كرد منتظر نشد كه عده و عده زياد پيدا كند، منتظر نشد كه جمعيتها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت كرد و شروع به دعوت مردم براى گرويدن به اسلام و براى پيدا كردن راه حق فرمود. آنوقت هم كه به مدينه تشريف آوردند و تشكيل حكومت دادند باز هم منتظر اين نشدند كه قدرت زياد پيدا بكنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گستردهترى بجا آوردند و مردم را به وظايف شخصى و اجتماعى، سياسى دعوت كردند. دعوتهاى قرآن هم در مكه مكرمه و هم در مدينه مشرفه دعوتهاى شخصى بين فرد و خداى تبارك و تعالى نبود. مىشود گفت كه بىاستثنا دعوتهاى خدا حتى در آن چيزهائى كه وظايف شخصى افراد است، روابط شخصى افراد است بين خود و خدا از معناى اجتماعى و سياسى برخوردار است. بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما ملاحظه مىكنيم كه در زمانهائى كه ائمه مسلمين عليهم السلام در فشار سخت بنىاميه و بنىالعباس بودند مطالب خودشان را آنطور كه ممكن بود به مردم مىرساندند، حتى در ادعيه آنها. شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرمائيد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آن چيزى كه مردم عادى تصور مىكنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس، دعوت به اعراض از دنيا، دعوت به خلوت با خداى تبارك و تعالى، معنىاش اين نبوده است كه مردم توى خانههايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت
صحيفه نور ج 18 صفحه 275
كنند و مشغول ذكر و دعا باشند. چنانچه خود آنها كه ملاحظه مىكنيد اينطور نبودند.
پيغمبر اكرم در عين حالى كه وظايف شخصى خودش را بجا مىآورد و خلوتها با خداى تبارك و تعالى داشت، تشكيل حكومت داد و به انحاء عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت كرد به ديانت و دعوت كردند بعد به اجتماع اينطور نبود كه بناى او اين باشد كه بنشيند توى خانه و ذكر بگويد. ذكر مىگفت، لكن همان ذكر هم خودسازى بود. دعا مىكرد، ولى همان دعا هم، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهيز مىكرد براى مقاومت. تمام ادعيهاى كه در لسان او و ائمه مسلمين واقع شده است، تمام اين ادعيه در عين حالى كه دعوت به معنويات است، از راه دعوت معنويات تمام مسائل مسلمين اصلاح مىشود. معالاسف اعوجاج واقع شد يا واقع كردند و شايد در صدر اسلام هم بنىالعباس بيشتر اين كار را كردند، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى. اين قرآن كريم كه در بين يد مسلمين هست و از صدر اول تا حالا يك كلمه، يك حرف در او زياد و كم نشده است، اين قرآن را وقتى كه به عين تدبير مشاهده بكنيد مىبينيد كه مسأله، مسأله اين نيست كه دعوت براى اين بوده است كه مردم توى خانه بنشينند و ذكر بگويند و با خدا خلوت كنند. او بوده است، لكن انحصار نبوده است. مسأله، مسأله دعوت به اجتماع، دعوت به سياست، دعوت به مملكتدارى و در عين حال كه همه اينها عبادات است. عبادات جداى از سياست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام كارهائى كه دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در كارخانه كار كردن، در كشاورزى كردن و در مدارس تعليم و تربيت كردن، همهشان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد. - نكنيد ما - نكردند اينطور را از صدر اسلام، مصالح اسلام را همانطورى كه قرآن شريف فرموده است، پياده كنند، چون مىديدند كه با قدرتهاى خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن كه مىديدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمىتوانستند از قرآن بردارند، تعبير مىكردند، كج معنا مىكردند به روحانيونى كه وابسته به خودشان بود وادار مىكردند كه اينها را كج معنا كنند، منحرف كنند قرآن را از آن چيزى كه هست. ولى بحمدالله قرآن ماند بين مسلمين و نتوانستند قرآن را تحريف كنند و بردارند، اگر مىتوانستند، مىكردند. لكن يكى از آنهائى كه مىخواست يك حرف را از قرآن بردارد يك عربى شمشير را كشيد گفت: با اين شمشير ما جواب مىدهيم. نگذاشتند قرآن شريف دست بخورد و همانطورى كه در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است به غير او نيست. بنابراين ما يك همچو كتابى داريم كه مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سياسى، كشوردارى و همه چيزها در آن هست. البته با آن تفسيرهائى كه از اهل تفسير وارد شده است و ما به راى خودمان نمىتوانيم قرآن را تأويل كنيم. ما بايد انما يعرف القرآن من خوطب به ما از طريق وحى و از طريق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مىكنيم و بحمدالله از آن راه هم غنى هستيم. لكن انحرافاتى كه از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستيم اين انحرافاتى است كه آقايان ملاحظه مىكنند كه بر خلاف قرآن مجيد، دعوت به تفرقه، دعوت به جدائى، قرآن مجيد مىفرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا آنها دعوت به تفرقه مىكنند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 276
آمريكا و شوروى ايران را مىكوبند از باب اينكه اسلام را خواسته است
ما از آمريكا و شوروى همچو توقعى نداريم كه خلاف قرآن عمل نكند، آنها بنايشان بر اين است كه قرآن را بكوبند، آنها بنايشان بر اين است كه اسلام را بكوبند. آنها ايران را كه مىكوبند نه از باب اينكه ايران است، از باب اينكه اسلام را ايران خواسته است. مبلغين آنها و راديوهاى آنها و مطبوعات آنها كه ايران را اينطور مشوه دارند در بين دنيا مىكنند، براى ايران نيست. ايران اگر يك قدم طرف امريكا برود با يك قدم طرف شوروى برود همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست. تمام رسانههاى گروهى تقريبا، تمام رسانههاى گروهى تقريبا بر ضد ايران گاهى تصريح به اينكه اسلام در ايران خطرناك است، چنانچه مىبينيد كه تصريح به اين هم مىكنند. و عمال آنها كه نمىتوانند تصريح به اين معنا بكنند كه اسلام مخالف است، ايران را مىگويند مخالف اسلام است شما آقايانى كه از اطراف آمدهايد، از اطراف دنيا آمدهايد، علما هستيد بايد متشبث به آن سيرهاى بشويد كه پيغمبر اكرم و ائمه اسلام بين ما گذاشته است كه حتى آن روزى كه دستهايشان بسته بود و نمىتوانستند يك كلمه برخلاف سياست دولت وقت بگويند، با ادعيهشان مردم را دعوت مىكردند، دعا مىكردند، با دعا مردم را دعوت مىكردند و هر روزى كه فرصت مىكردند، در هر فرصتى دعوت را تصريحا مىكردند. ما بايد به آنها تشبث پيدا بكنيم، به قرآن كريم تشبث پيدا بكنيم. قرآن كريم دعوت به وحدت مىكند، دعوت به اين مىكند كه مخالف با هم نباشيد كه فشل بشويد. و معالاسف بعض از روحانيون وابسته به دولتهاى اسلامى دعوت به فشل مىكنند، مىخواهند فشل ايجاد كنند. در يك مركز اسلامى به اسلام نمىتوانند حمله كنند به ايران كه مىخواهد اسلام را پياده كند حمله مىكنند. آن قاضىاى كه در حجاز يا در مصر يا در ساير جاها برخلاف قرآن كريم دعوت مىكند، لكن لا به طورى كه صريح باشد، ضمنا برخلاف قرآن كريم دارد دعوت مىكند و مسلمين را از هم جدا مىكند، آن قاضى، قاضى جور است و شما بايد آنها را سر جاى خودشان بنشانيد. شما كه بر مىگرديد به ممالك خودتان، در خطبههاى نماز جمعه، در ادعيهاى كه مىخوانيد خطبههاى شما همانطور كه در صدر اسلام خطبهها يك جنبه سياسى داشته است، نماز جمعه يك اجتماع سياسى است. نماز جمعه يك عبادت سر تا پا سياسى است و معالاسف در جاهايى انسان مىبيند كه در نماز جمعه ابدا مربوط به چيزهائى كه ملتها به آن احتياج دارند، چيزهائى كه مسلمين، اجتماع مسلمين بر آن احتياج دارد، خبرى نيست. نماز جمعهها را همانطورى كه در صدر اسلام مساجد، محافل و نمازها جنبه سياسى داشته است، از مسجد راه مىانداختند لشكر را به جنگى كه بايد بكنند و به آنجائى كه بايد بفرستند از مسجد مسائل سياسى طرحريزى مىشد. از مسجد، مسجد محل اين بود كه مسائل سياسى در آن طرح بشود، معالاسف مساجد را ما كارى كرديم كه بكلى از مصالح مسلمين دور باشد و با دست ما آن طرحهائى كه براى ما ريخته بودند با دست خود ما پياده شد و ما ديديم آنچه كه، مسلمين ديدند آنچه كه بايد ببينند و امروز بايد بيدار بشوند مسلمين. مىتوانند، به صراحت وقتى كه مىبينند حكومتشان بر خلاف اسلام عمل مىكند، بگويند. نمىتوانند، با دعا، با خطبه و به طور كلى با ظالمين، به طور كلى با متجاوزين، با
صحيفه نور ج 18 صفحه 277
مخالفين اسلام معارضه كنند. خطبهها را نگذارند يك چند تا دعا باشد و يك چند تا ذكر باشد اين چيزها، همانطورى كه تا حالا بوده است، خطبهها را محتوايش را قوى كنيد.
شما بايد در خطبههاى نماز جمعه مصالح اسلامى و اجتماعى مردم را طرح كنيد
شما قوى هستيد، - شما - مردم همراه شما هستند، مردم همراه حكومتهاى جور نيستند، مردم همراه با علما هستند شما قوى هستيد، شما هر كدام در محل خودتان همان قدرتى داريد كه روحانيون ايران در اينجا دارند. آنها عمل كردند در مقابل يك قدرتى كه در منطقه نظير نداشت، در مقابل يك قدرتى كه هيچ يك از قدرتهاى منطقه شبيه به او نبودند. همين مردم كوچه و بازار ما و همين كشاورزان و كارگران ما به واسطه تعليمات اسلامى كه علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بيدار شدند و هجمه كردند بر يك همچو قدرتى و او را شكستند و او را بيرون كردند، شما هم مىتوانيد ننشينيد كه براى حكومتهايتان كار كنند، آنها براى خودشان كار مىكنند. شما اسلام را بايد تقويت بكنيد. شما بايد در كشورهاى خودتان، در خطبههاى نماز جمعه خودتان كه براى همين مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعيه خودتان در زيارات خودتان، در هر چه رفت و آمد داريد مصالح اسلامى را طرد بكنيد، مصالح اجتماعى مردم را طرح بكنيد. مسائل خصوصى نگوئيد، مسائل اجتماعى را بگوئيد بگذاريد اگر شما اين را گفتيد نمازتان را تعطيل كنند، مردم عكسالعمل نشان مىدهند.
اگر دولتى به واسطه خطبههاى نماز جمعه، نماز جمعه را تعطيل كنند، با عكسالعمل مردم مواجه مىشود و همانى است كه ما مىخواهيم منتظر نشويد كه يك لشكرى پيدا بكنيد - نمىدانم - يك اسلحهاى پيدا بكنيد، جنگ نمىخواهيد بكنيد، شما مصالح مسلمين را مىخواهيد بگوئيد شما انتظار نكشيد كه اول قدرت پيدا بكنيد بعد بگوئيد. شما بگوئيد تا قدرت پيدا بكنيد. ايران همين كار را كرد، ايران گفت تا قدرت پيدا كرد، نه اينكه نشست تا قدرت پيدا بكند، اگر نشسته بود تا ابد هم نمىشد در مقابل آن قدرتى كه محمدرضا داشت و آن پشتيبانىاى كه همه از او مىكردند علماى ايرانى نشستند تا اينكه اول اجتماع پيدا كنند، بعد قيام كنند. علماى اسلام اول دعوت كردند مردم را و در هر فرصتى نترسيدند و در منبر و پائين و مسجد مردم را دعوت كردند تا قدرت پيدا كردند. شما هم همين كار را بكنيد. مىتوانيد، اگر خيال كنيد نمىتوانيد، بدانيد كه نخواهيد توانست به خودتان تزريق كنيد كه مىتوانيد و بدانيد كه خواهيد توانست.
هر عملى اولش فكر است. هر كارى اولش تفكر و تامل در اطراف كار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمىتوانيم كارى بكنيم، روح را قوى كنيد، قلب خودتان را قوى كنيد، به خدا منقطع بشويد. اينهمه ادعيهاى كه وارد شده است و همه را دعوت كرده است به اينكه... به خدا بكنيد براى اينكه او مركز قدرت است. اينهمه دعوت شده است كه به كس ديگرى غير خدا متشبث نشويد، براى اينكه به شما تزريق كنند قوت را، كه شما يك پشتوانه عظيم داريد و او خداست. كسى كه خدا را دارد،
صحيفه نور ج 18 صفحه 278
از چه بايد بترسد؟ شمايى كه براى خدا بخواهيد كار بكنيد از چه قدرتى مىترسيد؟ مىترسيد كه شهيد بشويد؟ شهادت ترس دارد؟ مىترسيد حبس بشويد؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ مىترسيد شكنجه بشويد؟ شكنجه در راه خدا اشكال دارد؟ ايران در راه خدا همه چيز ديده معذلك دست برنداشت و اين روحانيون بودند كه مردم را بسيج كردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه كوچولوئى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه چند جوان از دستش رفته، يكصدا بر ضد قدرتهاى بزرگ صحبت مىكنند و قيام كردند. نتوانيد، نگوييد. هيچ وقت فكر نكنيد كه نمىتوانيد، هميشه فكر كنيد كه مىتوانيد، هميشه فكر كنيد كه خدا با شماست، هميشه فكر كنيد كه اسلام شرف شماست و اين اسلام بايد به دست شما تقويت بشود.
تكليف است براى مسلمين كه اسلام را حفظ كنند و ننشينند كه ديگران برايشان حفظ كنند
اگر سست بيائيد، قدرتهاى بزرگ اسلام را مىخواهند از بين ببرند، براى اينكه در ايران فهميدند كه اگر اسلام در منطقه بيايد، آنها راهى ندارند. ولى معالاسف بعض علماى منطقه نفهميدند و حكام منطقه هم كه نخواهند فهميد. دائما دعوت به اين مىكنند كه چه خطر بزرگى است ايران، ايران اگر قدرت پيدا كند خطر بزرگى است. بله خطر بزرگ است، اما براى امريكا و شوروى، نه براى مسلمين، براى مسلمين رحمت است شما ملاحظه مىكنيد الان آنطورى كه در خارج به شما گفته بودند، در رسانههاى گروهى همه جا و در مطبوعاتشان گفته بودند كه ايران امنيت اصلش نيست، توى خيابانها مردم را مىكشند، بچههاى كوچك را مىكشند توى خيابانها، زنهاى آبستن را مىكشند، شما آمديد اينجا حبسها را ديديد، اگر در جبههها رفتيد و جبههها را هم لابد ديديد، ديديد كه جبهههاى ما مسجد است الان، جبهههاى ما از مسجد بيشتر الان ذكر خدا گفته مىشود. جنگ با مثل صدام يك عبادت الهى است. شما اوضاع ايران را به خارج بگوئيد، دعوت كنيد مردم را به اينكه نظير ايران قيام كنند، بگوئيد ايران چه وضعى است، آنها مىگويند كه در حبسها شكنجههاى قرون وسطائى، نمىدانم چه، خوب البته امريكا بايد اين را بگويد. امريكائى كه دنيا را دارد شكنجه مىكند، امريكائى كه به همان شكنجههاى بدتر از قرون وسطائى دارد دنيا را از بين مىبرد و همين طور شوروى، آنوقت مىگويند كه در ايران حد الهى جارى مىكنند، كارهاى قرون وسطائى مىكنند. اينها اسلام را قرون وسطائى مىدانند. مسلمين بايد بيدار بشوند، بدانند كه اينها چه دارند مىكنند و مىخواهند چه بكنند. تكليف است براى مسلمين كه حفظ كنند اسلام را و ننشينند تا ديگران برايشان حفظ كنند. ديگران حفظ نمىكنند ابرقدرتها بر ضد اسلام الان كمر بستهاند و قدرتهاى پوشالى ديگرى هم همين طور. اينكه دولت مصر دعوت مىكند اعراب را به اينكه مجتمع بشويد و برخلاف ايران، ايران را مقصودش هست؟ ايران خطر است؟ ايران براى آنها خطر است يا اسلام؟ اينكه دعوت مىكند اعراب را كه مجتمع بشويد يعنى دعوت مىكند كه همه اجتماع كنند برخلاف اسلام، براى اينكه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مىدانند
صحيفه نور ج 18 صفحه 279
آقايان ائمه جمعه! امروز اگر توجهتان كم بشود اسلام را ريشهكن خواهند كرد
آقايان ائمه جمعه! آقايان ائمه جماعات! علماى اسلام در سرتاسر عالم! توجه كنيد كه امروز همه قدرتها بر ضد اسلام. قيام كردهاند، نه بر ضد ايران توجه كنيد كه تكليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا بكنند و شما توجهتان كم بشود اسلام را امروز ريشهكن خواهند كرد. امروز غير از ديروز است. ديروز نفهميده بودند قدرت اسلام را، امروز فهميدهاند كه در جاى كوچكى مثل كشور ايران وقتى كه صداى اسلام بلند شد، حتى در آمريكا هم اين صدا بلند شد، اين را فهميدهاند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شكى نداريم. براى اينكه آنها مىخواهند بيايند خليج فارس را هم بگيرند، نفتهاى همه را ببرند، اسلام مانع از اين است. امريكا مىخواهد قدرتش را بر همه دنيا تحميل كند. از آن ور هم شوروى. خدا مىداند كه اگر مقابل امريكا شوروى نبود به سر دنيا چه مىآورد و اگر مقابل شوروى امريكا نبود به سر دنيا چه مىآوردند. اينهائى كه حالا هى صحبت مىكنند از حقوق بشر و صحبت مىكنند از صلح و صفا و اينها، كه مىدانيد، همه شما مىدانيد، خودشان هم مىدانند كه دروغ مىگويند، اينها براى اين است كه جلب توجه مردم را به خيال خودشان به طرف خودشان بكنند در مقابل شوروى، آن هم در مقابل امريكا و الا نه آنها مصالح مردم را مىخواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را مىخواهند. آن كه مصالح مردم را مىخواهد، آن اسلام است. آن كه خط بطلان كشيده است بر اختلاف نژادى، آن اسلام است. آن كه مابين هيچ نژادى فرق نمىگذارد و همه را مىگويد كه بايد تقوا داشته باشيد و آن چيزى كه ميزان است تقواست، نه رنگست و نه نژاد است و نه كشور است و نه هيچ چيز، آن اسلام است و اينها مىخواهند اين نباشد. اينها مىخواهند كه نژادهاى ديگر را زير بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها مىخواهند كه مصالح اسلام را، مصالح مسلمين را خودشان تشخيص بدهند و عمل كنند يعنى مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت مىگوئيم كه ايران و اسلام مخالف است با مصالح امريكا و شوروى، آن مصالحى كه خيال مىكنند كه ايران هم بايد تبع او بشود.
ما استقلال خودمان را حفظ مىكنيم، آزادى خودمان را حفظ مىكنيم و ما اميدواريم كه پرتو اين استقلال و آزادى به همه دنيا بيفتد و مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين بيرون بروند و اين يك چيزى است كه به عهده علماى اسلام است.
من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمين جهان مسئلت مىكنم و حتى سعادت مستضعفين، ولو اينكه از اسلام نيستند، آن هم خارج شدنشان از زير بار مستكبرين را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شما علماى اسلام را تاييد كند كه به مصالح اسلامى فكر كنيد و از كسى نترسيد از غير خداى تبارك و تعالى و كسى را ذو قدرت ندانيد، همه قدرت از اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ و همه هيچ هستيم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 280
تاريخ: 25/2/63
پيام امام خمينى در رابطه با توطئه تضعيف شوراى نگهبان قانون اساسى
بسم الله الرحمن الرحيم
چنانچه مشاهده مىشود پس از انتخابات مرحله اول از دوره دوم مجلس شوراى اسلامى، افرادى كه نظريه شوراى محترم نگهبان در ابطال يا تأييد بعضى حوزهها موافق ميلشان نبوده است دست به شايعهافكنى زده و اعضاى محترم شوراى نگهبان ايدهم الله تعالى را كه حافظ مصالح اسلام و مسلمين هستند، تضعيف و يا خداى ناكرده توهين مىنمايند و به پخش اعلاميه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زدهاند غافل از آنكه پيامد چنين اعمال و جوسازىها آن هم در دوره دوم مجلس و نگذشتن سالى چند از انقلاب چه خواهد بود. اميد است چنين اعمال، بىتوجه به نتايج ناروا و اسفبار آن باشد.
معلوم نيست در صدر مشروطيت در دوره اول با فقهاى ناظر به قوانين اين نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدريج فقها را از مجلس بيرون راندند و به سر اين ملت آن آوردند كه ديديم. من به اين آقايان هشدار مىدهم كه تضعيف و توهين به فقهاى شوراى نگهبان امرى خطرناك براى كشور و اسلام است. هميشه انحرافات به تدريج در يك رژيم وارد مىشود و در آخر، رژيمى را ساقط مىنمايد. لازم است همه به طور اكيد به مصالح اسلام و مسلمين توجه كنيم و به قوانين، هر چند مخالف نظر و سليقه شخصىمان باشد احترام بگذاريم و به اين جمهورى نوپا كه مورد هجوم قدرتها و ابرقدرتهاست وفادار باشيم.
در خاتمه بايد بگويم كه حضرات آقايان فقهاى شوراى نگهبان را با آشنايى و شناخت تعيين كردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم مىدانم و اميد آن دارم كه اين نحو امور تكرار نشود. و به شوراى نگهبان تذكر مىدهم كه در كار خود استوار باشيد و با قاطعيت و دقت عمل فرماييد و به خداى متعال اتكال كنيد. از خداوند تعالى عنايت و رحمت براى ملت عزيز را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 281
تاريخ: 25/2/63
بيانات امام خمينى در جمع وزراى امور اقتصادى و دارايى، كشاورزى، جهاد سازندگى، رئيس كل بانك مركزى و گروهى از كاركنان وزارت امور اقتصادى و دارايى و بانكها و كشاورزان نمونه سراسر كشور
كشاورزان عزيز مىتوانند ايران را از وابستگى نجات بدهند و اين يك عبادت است
بسم الله الرحمن الرحيم
از همه آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آوردهاند كه از نزديك با هم ملاقات كنيم. اميدوارم كه همه موفق باشيد كه در هر جا كه هستيد، در هر پستى كه هستيد، در هر جاى مملكت كه هستيد موفق باشيد به خدمت به كشورى كه مورد هجوم همه قدرتهاست.
اول يك كلمهاى راجع به كشاورزان عرض كنم، كشاورزان در هر كشورى كه مثل كشور ما باشد، اصل در امور هستند. كشور ايران كشور كشاورزى است، زمين زياد دارد، آب زياد دارد و افراد هم زياد، ما اگر چنانچه از حيث كشاورزى خودكفا نشويم و دستمان پيش قدرتهاى ديگر دراز بشود و به عبارت ديگر گدائى كنيم از آنها يا فرض كنيد كه پول هم بدهيم به آنها، لكن وابستهايم. كشاورزان عزيز مىتوانند كه ايران را از وابستگى در اين بعد نجات بدهند و اين را يك عبادت شرعى حساب كنند و عبادت است كشاورزى كه در اسلام آنقدر به آن اهميت داده شده است و بعضى از ائمه ما خودشان مىرفتند سراغ اينكه سركشى به كشاورزى بكنند و گاهى هم شايد عمل. از اين جهت ما بايد اين بعد را تقويت كنيم. يعنى هم دولت تقويت كند و هم برادران كشاورز همه همت خودشان را بگمارند كه كشاورزى را تقويت كنند. شما اگر ديروز در زمان شاه با دلسردى عمل مىكرديد براى اينكه مىديديد كه حاصل دست شماها صرف يك مسائل انحرافى مىشود، امروز اينطور نيست. امروز براى اسلام كار مىكنيد، براى خدا عبادت مىكنيد بنابراين من از همه كشاورزان تقاضا دارم كه در كار كشاورزى جديت كنند و ما را از اينكه دستمان پيش ديگران باشد نجات بدهند.
كسانى كه ربا مىخورند اعلام جنگ با خدا و پيامبر مىكنند
اما مسأله بانك از مسائل مهمى است كه اگر چنانچه ربا از بانك حذف نشود، مشمول آيه شريفه و روايات كثيره مىشويم كه آيه شريفه مىفرمايد كسانى كه ربا مىخورند اينها اعلام جنگ با خدا و پيغمبر مىكنند. اين تعبير در كم جائى واقع شده است كه اعلان جنگ است بين كسانى كه مىخواهند ربا بخورند با خدا و پيغمبر. روايات بسيار ما داريم كه هيچ جاى شبهه در اين روايات
صحيفه نور ج 18 صفحه 282
نيست كه در بعضى از آنها تعبيرى شده است كه شايد براى هيچ چيز نشده است كه يك درهم ربا شدتش بيشتر است از اينكه هفتاد زنا بكند كسى با محرم خودش، با عمه خودش، با خاله خودش، با خواهر خودش و اگر چنانچه ربا در يك كشورى مثل كشور ما خداى نخواسته باز در بانكش، در تجارتش، در بين مردمش باشد، ما نمىتوانيم بگوئيم كه ما جمهورىمان جمهورى اسلامى است، محتواى جمهورى، اسلامى است. از اين جهت بايد كارشناسان، علما در اين مسأله بسيار فعاليت كنند، دقت كنند كه ما را از اين گرفتارى نجات بدهند و ملت هم بايد توجه بكنند به اينكه مواجه هستند با يك همچو چيزى كه قرآن كريم مىفرمايد فاذنوا بحرب من الله و رسوله اعلام جنگ بكنيد با خدا. و اگر چنانچه بانكدارى به آن معنائى كه در جاهاى ديگر هست رواج پيدا بكند، مردم از صنعت و كار و ساير چيزها باز مىمانند مىنشينند توى خانهشان و پولشان برايشان كار مىكند و حال آنكه پول نبايد كار بكند. پس اصلاح بانك هم يكى از امور بسيار مهم است، چنانچه اصلاح اقتصاد و ماليات و امثال ذلك هم بسيار اهميت دارد.
بايد مجريان امور در هر جا كه هستند متعهد به اسلام باشند
كارهائى را كه مجلس بايد بكند، محول به اوست. كارهائى را شوراى نگهبان بايد بكند، محول به اوست. بعد از اينكه آن مرحلهها گذشت و افتاد به دست قوه اجرائى، قوه اجرائى مهم است. ممكن است قانون بسيار خوب باشد وارد بشود در دست مجرىها و بد اجرا بشود. غالبا اينطور باشد كه قوانين را حالا در ايران كه الان همه قوانينش قوانين اسلامى است سابق هم ممكن بود قانون را در وضع قانونيش خوب درست كنند لكن وقتى به دست يك عده خائن مىدادند او روى افكار خودش عمل مىكرد وقتى هم يك رشوهاى به بالاترها مىدادند، ديگر صحبتى نبود.
امروز شما بايد وضعتان وضع اسلام باشد. اگر بخواهيد در مقابل قدرتهاى بزرگى كه هم چشم طمع به كشور شما دوختهاند و با صراحت اين مسائل را مىگويند، اگر بخواهيد كه استقامت كنيد و پايدارى كنيد، بايد مجريان امور در هر جا كه هستند، در دادگسترى، در وزارت ماليه در بانكها، اينها اشخاصى باشند و متعهد به اسلام باشند و بدانند كه اگر چنانچه ما در يك جائى از اين جاها رو به شكست برويم، كمكم اين سرايت مىكند شكست در جاهاى ديگر و خداى نخواسته يك وقت مىبينيد كه كشور ما به هم ريخته شده است، وضع مالىاش و وضع بانكىاش و وضع كشاورزيش و وضعهاى ديگرش آن روز است كه آنها به مقاصد خودشان مىتوانند برسند.
الان كه مىبينيد كه همه با ما مخالف هستند، براى اينكه شماها مىخواهيد اسلامى عمل بكنيد، كشور شما مىخواهد اسلامى عمل بكند و آنها اين را مخالف با مقاصد خودشان مىدانند. معنى حذف ربا به معنىاى است كه اگر توسعه پيدا كند و از ايران به جاهاى ديگر برود بانكدارها و آنهائى كه مىخواهند مالهاى مردم را بخورند و از بين ببرند، آنها دستشان كوتاه مىشود و لهذا با يك همچو رويهاى مخالفند. و ما بايد در امورمان مستقيم باشيم، همانطورى كه رسول خدا به حسب رواياتى كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 283
وارد شده است فرموده است كه اين آيه شريفهاى كه وارد شده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك يعنى به آن چيزهائى كه امر به تو شده است، دستور داده شده است استقامت كن و كسانى هم كه همراه تو هستند، مؤمنين به تو هستند، آنها هم استقامت كنند. در روايت است كه پيغمبر فرمود: شيبتنى سورة هود - براى اين آيه - سوره هود مرا پير كرد براى اين آيهاى كه وارد شده است كه استقامت كن و همه كسى هم همراهت است استقامت كنند. فتح يك كشورى آسان است نسبتا، حفظ او مشكل است. شما دست به هم داديد همهتان (خدا همه را تاييد كند) و ظلم را، دست ظالم را، دست ستمكاران را، دست خارجىها را از كشورتان قطع كرديد. امروز نه شرق در اينجا دخالتى مىتواند بكند و نه غرب، در حالى كه در رژيم سابق اصل خود كشور به حساب نبود، منافع خارج حساب بود. امروز كه شما هستيد و خودتان هستيد و كشور مال خود شما هست و منافع كشور از خود شما و از برادران شماست، بخواهيد كه آنها ديگر نتوانند رخنه كنند. استقامت بايد بكنيد. پايدارى بكنيد پايدارى به اين است كه هر كس در هر شغلى كه هست آنجا را خوب عمل بكند. همانطورى كه پاسدارها و ارتش ما در جبههها پايداريشان به اين است كه جنگ را خوب عمل بكنند و پيش ببرند. پايدارى كشاورز اين نيست كه جنگ بكند، پايدارى كشاورز اين است كه كشاورزيش خوب باشد. پايدارى بانكدارها اين است كه خوب عمل بكنند. و پايدارى افرادى كه پرسنل اداره ماليه هستند، آنها اين است كه خوب عمل بكنند، ناراضى درست نكنند. مردم اين مردمى هستند كه همه با هم دست به هم دادند و كشور را آزاد كردند، كشور را اسلامى كردند و كسانى كه انحراف دارند در صدد اينند كه ناراضى درست بكنند.
ممكن است يك وقتى در بانك، در اداره ماليه، در جاهاى ديگر افرادى خودشان را وارد بكنند براى ناراضى درست كردن نه براى منافع شخصى، براى اينكه افراد را ناراضى كنند، به تدريج يك كشورى كه سر تا تهش پرسنل ماليه هست و همين طور ساير بانكدارها و اينها هستند و ساير ادارات دولتى، ممكن است كه افراد كه بخواهند اين كشور را باز گردانند به حال سابق، نفوذ كنند در بين شما و مردم را ناراضى كنند به اينكه ماليات را وقتى مىخواهند بگيرند بيشتر از آن مقدارى كه بايد بگيرند، بگيرند خداى نخواسته. البته نمىكنند اما بايد هوشيار باشيد، مردمى كه مراجعه مىكنند بايد هوشيار باشيد كه راضى برشان گردانيد. مثل سابق نيست كه توى سر مردم بزنيد تا راضى بشوند امروز كسى نمىتواند توى سر مردم بزند كه بيا راضى بشو يا تن به رضايت بده. امروز مردم همه هوشيار هستند و زير اين بارها نمىروند اما ناراضى درست مىشود، ما بايد دنبال اين باشيم كه اين آيه شريفه را كه فرموده است كه فاستقم كما امرت و من تاب معك پيغمبر كه فرمود كه من ريشم سفيد شد براى اين، پير شدم براى اين. خود ايشان كه استقامت داشت، يراى اينكه و من تاب معك پهلوش است يعنى پيغمبر مامور شده است كه اشخاصى هم كه همراه او هستند، اشخاصى هم كه ايمان به او آوردند، آنها هم استقامت كنند و آن شما هستيد. بايد استقامت كنيد و ادامه بدهيد به اين نبردى كه كرديد. نبردى كه با همه كشورهاى مخالف اسلام و با ابرقدرتها كرديد بايد ادامه بدهيد و ادامه به اين است كه هر كس در هر جا هست كار خودش را خوب انجام بدهد. كار به اين نداشته باشد كه ديگرى خوب انجام مىدهد يا
صحيفه نور ج 18 صفحه 284
نه، خودش كارش را خوب انجام بدهد. البته ديگرى را نصحيت كند يا امر به معروف و نهى از منكر كند. اما اگر ديگرى يك كار خلافى كرد، شما تكليف ازتان ساقط نمىشود. اگر همه دنيا هم برخلاف بكند شما يك نفر هم باشيد، شما يك نفر بايد خلاف نكنيد. توجه كنيد كه همه قشرهاى ملت با هم كارهايى كه به آنها محول است خوب انجام بدهند. همين معارضه با آنهايى است كه مىخواهند به اين كشور تعدى كنند. و خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد كرد. وقتى كه شما در خدمت اسلام باشيد، در خدمت خداى تبارك و تعالى باشيد، خداى تبارك و تعالى با شما همراهى خواهد مىكند و تاييد از شما مىكند و من اميدوارم كه هميشه مويد و موفق باشيد.
اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را
و يك كلمه هم راجع به انتخابات عرض كنم كه همين دو روز بايد سراغ انتخابات رفت.
يكى از امور مهمهاى كه امروز همه ما به آن مبتلا هستيم و همه كشور، قضيه انتخابات است. از خارج چشم دوختهاند به اينكه اين انتخابات نشود درست. اعلاميهها، نمىدانم بساط چيز كه مردم شركت نكنيد، و شركت كردند الحمدلله. اين مرحله هم كه پيش آمده است، مردم ما شركت كنند و در مقابل قدرتهاى بزرگى كه چشم دوختهاند به اينكه ملت ايران ديگر از اسلام برگشته و از مسايل اسلامى برگشته آنها بفهمند مساله اينطور نيست. فرضا كه ما بد باشيم اما اسلام كه خوب است، اسلام را كه قبول دارند همه اين يك وظيفه اسلامى است كه ما حفظ كنيم جمهورى اسلامى را. اگر مجلس لطمهاى بر آن وارد بشود به جمهورى اسلامى لطمه وارد مىشود. اگر مجلس يك مجلس قوىاى باشد براى خاطر اينكه پشتوانهاش همه ملت باشد اين مجلس مىتواند با دنيا كه در مقابل ايران واقع شده است، مىتواند كارهايش را به شايستگى عمل بكند و اين تابع اين است كه قوى باشد و قوتش هم تابع اين است كه شماها راى بدهيد.
امروز ديگر مثل سابق نيست كه يك ليستى درست بكنند و بفرستند هر جا، اينها بايد بشود غير از اينها نبايد بشود. يا يك دسته مامور بفرستند سر صندوقها هر كارى دلشان مىخواهد بكنند. امروز اختيار دست خود شماهاست و احدى حق ندارد كه تصرف بكند. بله، در تشخيص خودتان اگر مىتوانيد تشخيص بدهيد و اگر خودتان نمىتوانيد، خوب، اشخاص متدين صحيح هستند به آنها مراجعه كنيد كه آنها تشخيص بدهند، آن هم بايد عمل بكنيد.
من اميدوارم كه همانطورى كه تا حالا ملت ما براى حفظ اسلام قيام كردند و براى حفظ اسلام تا حالا استقامت كردند، از حالا به بعد هم استقامت كنند. پيغمبر را خوشحال كنيد شما. و من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد. و همه در خدمت اسلام باشيم و دست خائنين از اين كشور كوتاه بشود و جنگ انشاءالله با پيروزى نهايى به آخر برسد و دست آنهايى كه مىخواهند با اين جنگ صدمه به ايران وارد بكنند، كوتاه بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور ج 18 صفحه 285
تاريخ: 30/2/63
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى، مسؤول بسيج مستضعفان و فرماندهان و مسؤولان قرارگاههاى مشترك ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
اگر استقامت كنيم مؤيد به تأييدات الهى هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اينكه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستيد، يد واحده هستيد احساس سرافرازى مىكنم. من هيچ وقت شماها را فراموش نمىكنم. من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مىكنم. قوى باشيد، برومند باشيد و و از هياهوى دنيا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد. اين مسائل در صدر اسلام هم بوده است اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مىانداختند در زمان خود پيغمبر اكرم و بعدها هميشه بوده است. لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم، استقامت كنيم. و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانهتان خداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد ديگرانند كه پشتوانهشان شيطان است و با دست شيطان حركت مىكنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مىكنيد قدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است. و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و ساير ارگانهايى كه هستند در جبهه، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمىترسند. و من حكايتهائى كه از جبهه و از دوستانمان در جبهه مىشنوم و مناجاتهايى كه در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارك و تعالى مىكنند، موجب سرافرازى است. شما بدانيد كه از بعد از اسلام تاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مىكنيد. و شما پيش خدا سرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مىدهد و همين طورى كه پيغمبر اكرم با عدد كم لكن با تأييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تاثير خودش قرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مىبينيد كه دنيا در تحت تاثير شما واقع شده است، شما پيروزيد الان.
قدرت شما در كاخ سفيد و كرملين الان پرتوانداز است
شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرت شما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتو انداز است، همه قدرتها از شما باك دارند، شما باك از كسى نداشته باشيد. همه قدرتها از قدرت اسلام الان
صحيفه نور ج 18 صفحه 286
لرزيدهاند و كارهاى شما لرزانده آنها را. شما هيچ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست، همه چيز با شماست. شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست، افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقيم باشد. راه، راه خداست. در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچ يك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيدا كرده است، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است. الان همه از شما باك دارند و شما از هيچ كس باك نداريد.
مادامى كه وحدتتان را حفظ كنيد خدا با شماست
با هم باشيد، دست واحد باشيد و همه را دعوت به وحدت بكنيد. و بحمدالله وحدت حاصل است، حفظ كنيد اين وحدت را. مادامى كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را خدا با شماست يدالله مع الجماعة . وقتى اعتصام به حبل خدا بكنيد خداوند با شماست. مسلم بدانيد كه كسى كه خدا با اوست، شهيد بشود يا زنده باشد پيروز است و شما چه خداى نخواسته، البته اين يك دعايى است براى همه، همهمان چه شهيد بشويم و چه پيروز بشويم هر دو پيروزى است. خداوند به همه شما قدرت عنايت كند و سلامت باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
البته سلام من هم به همه افرادى كه در جبههها هستند برسانيد و بگوئيد من آنچه كه از من مىآيد دعاگوئى است و دعا مىكنم به همهتان. خدا همهتان را حفظ كند انشاء الله.
previos page menu page
-
جلد نوزدهم
جلد نوزدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 1
تاريخ: 30/2/63
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى، مسؤول بسيج مستضعفان و فرماندهان و مسؤولان قرارگاه مشترك ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
اگر استقامت كنيم مويد به تاييدات الهى هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اينكه شما برادرها و فرماندهان ارتش و سپاه با هم ممزوج هستيد، يد واحده هستيد احساس سرافرازى مىكنم. من هيچ وقت شماها را فراموش نمىكنم من در مواقع استجابت دعا به شماها دعا مىكنم. قوى باشيد، برومند باشيد و از هياهوى دنيا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد. اين مسائل در صدر اسلام هم بوده است. اين هياهوها و بساطى كه مخالفين اسلام در صدر اسلام راه مىانداختند در زمان خود پيغمبر اكرم و بعدها هميشه بوده است، لكن خداوند امر فرموده است كه ما مستقيم باشيم، استقامت كنيم. و اگر چنانچه استقامت كنيم مويد به تأييدات الهى هستيم و شما چون پشتوانه خداى تبارك و تعالى است از هيچ چيز باك نداريد. ديگرانند كه پشتوانهشان شيطان است و با دست شيطان حركت مىكنند. شما كه با قدرت الهى داريد حركت مىكنيد قدرتمنديد. عدد كم بودن اشكال ندارد، ايمان قوى بودن مهم است. و شما بحمدالله و همه ارتش و سپاه ما و ساير ارگانهايى كه هستند در جبهه، همه آنها برومندند و چون پشتوانه ايمان در آنها هست نبايد از هيچ چيز بترسند و نمىترسند. و من حكايت كه از جبهه و از دوستانمان در جبهه مىشنوم و مناجاتهايى كه در توى جبهه و سنگرها با خداى تبارك و تعالى مىكنند، موجب سرافرازى است. شما بدانيد كه از بعد از اسلام تاكنون يك همچو ارتش و سپاهى نبوده است كه سنگرهاشان معبدشان باشد و سنگرها را به صورت مسجد درآورند. شمائيد كه اين كار را كرديد و داريد مىكنيد. و شما پيش خدا سرافرازيد و خداى تبارك و تعالى به شما قدرت مىدهد و همين طورى كه پيغمبر اكرم با عدد كم لكن با تأييد الهى مقاصد خودش را پيش برد و دنيا را در تحت تأثير خودش قرار داد، شما هم كه تابع آن وجود محترم هستيد و شما الان مىبينيد كه دنيا در تحت تأثير شما واقع شده است، شما پيروزيد الان.
قدرت شما در كاخ سفيد و كرملين الان پرتو انداز است
شما در دنيا، الان اينكه انعكاس قدرت شما در كاخ سفيد و در كرملين الان پرتو انداز است، همه قدرتها از شما باك دارند، شما باك از كسى نداشته باشيد. همه قدرتهااز قدرت اسلام الان
صحيفه نور ج 19 صفحه 2
لرزيدهاند و كارهاى شما لرزانده آنها را. شما هيچ، از هيچ قدرتى نترسيد. وقتى خدا با شماست، همه چيز با شماست.
شما خدا را داريد ولو اينكه پشتوانه از شرق و غرب نداريد. و اين افتخار شماست، افتخار اسلام است كه نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد، صراط مستقيم باشد. راه، راه خداست. در راه خدا نه شهادت و نه نقص عضو و نه گرفتارى هيچ يك از اينها اشكال ندارد. اين چيزى بوده است كه اولياء خدا از اولى كه خلقت تحقق پيدا كرده است، انبياء عظام در طول تاريخ مبتلا به آن بودند و نترسيدند و جلو رفتند و شما امروز قدرتمندانى هستيد كه در دنيا آواز شما پيچيده است. الان همه از شما باك دارند و شما از هيچ كس باك نداريد.
مادامى كه وحدتتان را حفظ كنيد خدا با شماست
با هم باشيد، دست واحد باشيد و همه را دعوت به وحدت بكنيد. و بحمدالله وحدت حاصل است، حفظ كنيد اين وحدت را. مادامى كه حفظ كنيد شما وحدت خودتان را خدا با شماست. يدالله مع الجماعه. وقتى اعتصام به حبل خدا بكنيد. خداوند با شماست. مسلم بدانيد كه كسى كه خدا با اوست، شهيد بشود يا زنده باشد پيروز است و شما چه خداى نخواسته، البته اين يك دعايى است براى همه، همه مان چه شهيد بشويم و چه پيروز بشويم هر دو پيروزى است. خداوند به همه شما قدرت عنايت كند و سلامت باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله.
البته سلام من هم به همه افرادى كه در جبههها هستند برسانيد و بگوئيد من آنچه كه از من مىآيد دعاگوئى است و دعا مىكنم به همهتان. خدا همهتان را حفظ كند انشاءالله
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 17
تاريخ: 12/3/63
استفتاء جمعى از مؤمنين از محضر امام خمينى پيرامون صرف وجوه شرعيه و سهمين در تبليغات انتخاباتى
بسمه تعالى
بعضىها نقل مىكنند كه حضرتعالى اجازه فرمودهايد از سهم مبارك امام عليه السلام در راه تبليغات انتخاباتى صرف نمايند، آيا اين واقعيت دارد؟
بسمه تعالى
پاسخ امام خمينى:
اين موضوع به هيچ وجه صحت ندارد. در صورتى كه كسى خداى ناكرده از سهمين و وجوه شرعيه در اينگونه امور خرج كرده است بايد برگرداند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 3
تاريخ: 7/3/63
پيام امام خمينى به مناسبت گشايش دومين دوره مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
با عنايت خداوند متعال جل و علا و تأييد حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، مجلس مقدس شوراى اسلامى دومين دوره را آغاز نمود و اين در حالى است كه بحمدالله وله الشكر جمهورى اسلامى با برخوردارى كامل از پشتيبانى ملت عزيز حاضر در صحنه مشكلات انقلاب را يكى پس از ديگرى تا حد زيادى پشت سر گذاشته و پايه مبارك آن استقرار يافته و قلوب مؤمنين و مستضعفان جهان را به خود جلب كرده است و موج پرعظمت اسلام، ملتهاى محروم و تحت ستم سراسر عالم را تكان داده و به رغم پيش بينىها و آرزوهاى ابرقدرتها و وابستگان بىوطن آنان به راه پر افتخار خود ادامه مىدهد و بىهراس از جنگ و دندان ابرقدرتها و هياهوهاى رسانههاى گروهى وابسته به شرق و غرب چون سيل خروشان، حشيشهاو تفاله را بيرون رانده و خود بر جاى مانده است. فاما الزبد فيذهب جفاء و اماما ينفع الناس فيمكث فى الارض و به خواست قادر متعال در مدت كوتاه پس از پيروزى انقلاب در ابعاد فرهنگى و سياسى و اقتصادى و نظامى از قدرتمندترين كشورهاى اسلامى است. و ما اين تؤفيقات و پيروزىرا از سرچشمه قدرت مطلقه و بركات اسلام بزرگ و ايمان به خداى قادر و پيروى از احكام مقدس اسلام مىدانيم و خود را ناچيز دانسته و مفتخريم كه عنايات خاصه خداى متعال جل جلاله شامل حال اين ملت تحت ستم گرديده و آن را از گرداب مهالك نجات بخشيده است. و اميدواريم با ادامه تعهد ملت به اسلام و كوشش تمام ارگان جمهورى اسلامى شمول اين عنايات بر ملت و كشور اسلامى برقرار و دائمى باشد و از دعاى خير ولى الله اعظم عجل الله تعالى فرجه برخوردار باشيم.
در اينجا لازم است از كوششها و مجاهدات نمايندگان محترم مجلس اول تشكر و قدردانى نمايم كه با همه مشكلات و كارشكنىها و ناهماهنگىها به كارهاى مهمى مؤفق و از حد و صراط مستقيم اسلامى منحرف نشدند و در مقابل منحرفان استقامت نموده و كار بسيار مهم خود را آن هم در دوره اول مجلس و جو اغتشاش و آشوب كه در انقلاب مستقل عظيمى مثل انقلاب ايران قابل اجتناب نبود، با افتخار و سرافرازى به پايان رساندند. بايد اين مجلس را از اين جهت كه در حال غليان انقلاب و نابسامانىهاى لازم آن و نفوذ افراد منحرف بازيگر در كارهاى كليدى و كسب به ناحق مقامات بلند پايه و نيز تازه كار بودن و كم تجربگى در مسائل بسيار پيچيده توانست با زحمت و پشتكار و تعهد به
صحيفه نور ج 19 صفحه 4
جمهورى اسلامى و با حركت به سوى اسلامى شدن قوانين و حركت به نفع مستضعفان مؤفقيت چشمگيرى به دست آورد، مجلسى نمونه به حساب آوريم و براى شهداى مظلومى كه در راه اسلام داده است از مقام مقدس ربوبى رحمت تقاضا نموده و به بازماندگان محترمشان تسليت عرض كنيم جزاهم الله عن الاسلام خيرا
و اما دوره دوم مجلس جمهورى اسلام كه در آغاز گشوده شدن برخوردار از پشتيبانى بيدريغ عموم ملت انقلابى و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى است و نمايندگان محترم آن ناظر نشيب و فرازها و برخوردار از تجربهها و اندوختههاى چهار ساله نمايندگان محترم مجلس اول و آشنا به بسيارى از پيچ و خمها و توطئهها و بازىهاى به اصطلاح سياسى بوده و مىباشند و شاهد فداكارىهاو جانبازىها و از خود گذشتگىهاى ملت معظم از اول انقلاب تاكنون بودهاند، چه در زمان ستمشاهى و شهادت دستجمعى زن و مرد و صغير و كبير ملت شجاع و چهپس از پيروزى و خيانتها و جنايتهاى گروهكها و گروههاى منافق متظاهر به اسلام و مليت و طرفدارى از تودهها و كشتار بيرحمانه مظلومان و طبقات ضعيف و ستمكش و چه شاهد تحميل جنگ از سوى ابرقدرت شرق و غرب و وابستگان مرتجع آنان كه حرث و نسل اين ملت عدالت طلب و اسلامجو را به آتش كشيده و به نابودى سپردهاند و جوانان عزيز را كه مدافع آرمانهاى اسلام و قرآن كريم بوده و هستند با سلاحهاى پيشرفته شرق و غرب و سلاحهاى شيميائى به شهادت رساندهاند. حال كه شاهد همه اين جريانات بودهاند بايد دقيقاً توجه كنند كه مسؤوليت بسيار عظيم و سرنوشت سازى را به عهده گرفتهاند كه به پايان رساندن آن به طور شايسته و خداپسند جز با جهاد اكبر ميسر نخواهد شد.
اينجانب از خداوند متعال در اين ماه پربركت شعبان المعظم كه شاهد ولادت با سعادت منجى بشر و عدالتگستر شرق و غرب و فريادرس مظلومان و مستضعفان جهان حضرت بقيه الله اعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء بوده است عاجزانه خواستارم كه نمايندگان و قاطبه ملت مظلوم ايران را در مسووليتهائى كه در اين عصر پرآشوب و فتنهزا كه مىتوان گفت حكومت جنگل بر آن غلبه دارد به دوش گرفتهاند، به طور شايسته از عهده برآيند و در اين جهاد بزرگ مؤفق شوند و با افتخار و سرافرازى به محضر مبارك حق تعالى وارد شوند. اينك تذكراتى برادرانه و مخلصانه به حضرات نمايندگان محترم حفظهم الله تعالى و ايدهم عرضه مىدارم باشد كه نافع شود. فان ذكرى تنفع المومنين.
1 - كه در رأس همه تذكرات و با رسيدن به آن، همه چيز اصلاح مىشود و سعادت فراگير مىگردد آن است كه به قلوب محجوب و منكوس خود برسانيد كه عالم از اعلا عليين تا اسفل سافلين جلوه حق جل و علا و در قبضه قدرت اوست و هيچ موجودى از روحانيون ملااعلى و انبياء معظم و اولياء مكرم تا اشقيا و هر جا برويد از خود چيزى ندارند بلكه چيزى نيست جز آنكه به جلوه او نورانى و هست شود و اين تذكر همان است كه موجب اطمينان قلوب مىشود كه الا بذكر الله تطمئن القلوب و با اين باور است كه خوفها از غير او از دلها رخت ببندند و اميدها و رجاها به جز به او از قلوب
صحيفه نور ج 19 صفحه 5
زايل شود.
بارالها! ما گرچه محجوبيم و در سلاسل جهنم نفس مقيد، تو به وسيله اوليائت دست ما گير و ما را از خود و شر خود برهان، تا جز تو نبينيم و جز از تو خوف نداشته باشيم و اميد به كس نبنديم. خدايا! ما اين پيروزىها را در جبههها و در پشت جبههها و در ارگان ملى و دولتى از تو مىدانيم و اگر نبود عنايت خاص و پرتو رحمت تو بر اين ملت ضعيف كه چنگ و دندانهااز اطراف عالم به او نشان مىدهند و توطئههاى شرق و غرب براى براندازى اسلام و جمهورى اسلامى به هم پيوند خوردهاند و سازمانهاى عريض و طويل حقوق بشر و امنيت جهانى با رسانههاى گروهى چپ و راست يكصدا به مقابله با آن برخاستهاند و دولتهاى به اصطلاح اسلامى با پيوند با اسرائيل غاصب و ارباب غاصبتر آن آمريكا در براندازى آن مجهز شدهاند، در همان نفسهاى اول سركوب شده بود. اين عنايت بزرگ تو است كه مجلس، ملت و دولت ما چون سدى عظيم و خللناپذير ايستاده و فرياد اسلام را به جهانيان رسانده و مستضعفان را در كنار كاخ سفيد و كرملين و در گوش و كنار زمين به حركت و فرياد در آورده است. و اميد آن است كه مسلمانان و مستضعفان جهان بپاخيزند و داد خود را از مستكبران بگيرند و مقدمات فرج آل محمد صلى الله عليه وآله را فراهم نمايند.
2 - چنانچه اين انقلاب اسلامى يك انقلاب عادى نيست و متكى به هيچ يك از دو قطب شرق و غرب نمىباشد از اين جهت ويژگىهاى خاص خود را داشته و دارد و با پيمودن صراط مستقيم لاشرقيه و لاغربيه در مقابل هر دو قطب ايستاده است و از هيچ يك از قدرتهاى افسانهاى نهراسيده است كه همين موجب پيروزىهاى معجزه آسايش گرديد، گرچه موجب توطئهها و آتش افروزىهاى فراوان عليه خودش هم شد لكن در هيچ مرحلهاى عقبگرد نكرد.
مجلس جوشيده از اين ملت انقلابى نيز يك مجلس عادى نيست، كه يك پديده خاص به خود با ويژگىهاى خاص است. امروز به جرات مىتوان ادعا كرد كه در زير اين آسمان كبود تنها مجلسى است كه متكى به آراء توده ميليونى مردم است كه با رأى مستقل و مستقيم مردم به دور از اعمال نفوذ خانها و سرمايهدارها و مالكها و سلطهها و بست و بندهاى به اصطلاح سياسى و فعاليتهاى انحرافى بوجود آمده و از قلدرىهاى رژيم شاهنشاهى و وابستگان به آن خالص بوده است. قهراًمسؤوليت كه چنين مجلسى دارد بسيار بزرگ است، مسؤوليت مقابله با سياست بازىهاى غرب و جناح سرمايهدارى آن و ديكتاتورى شرق و قطب كمونيستى آن. اين مجلسى است كه بايد سياست نه شرقى و نه غربى را در جهان دو قطبى اجرا كند و احكام سياسى و اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى اسلام را كه به طاق فراموشى سپرده شده بود و قرنها منزوى بود به صحنه آورد و چنين مجلسى است كه قدرت روحى مافوق عادى و قدرت تشخيص مسائل پيچيده جهان و قدرت تصميم گيرىهاى قاطع بىگرايش به دو قطب الحادى و سرمايهدارى را لازم دارد، قدرتى كه اگر همه جهان را در مقابل آن به سوى باطل روند بىوحشت به سوى حق رود، قدرتى كه جوسازىها و شايعه پردازىهارا به هيچ شمارد. چنين مجلسى در كميسيونهاى مختلفش كارشناسان و متخصصان متعهد و زبردست لازم دارد،
صحيفه نور ج 19 صفحه 6
هر چند براى مشورت در هر رشته خصوصاً در سياست خارجى و نيز سياست اقتصادى كه امروز از اهم امور است از اشخاص كاردان دعوت كنند و چون مقصد همه انشاء الله پيشرفت احكام اسلام و خدمت به بندگان خداى متعال است بايد از اينكه از خارج مجلس استمداد مىكنند خوشوقت باشند.
3 - مجلس محترم دوره اول گرچه كارهاى بسيار ارزندهاى انجام داد و با كوشش و مشكلات فراوان از عهده وظايف خود به درآمد لكن تراكم مشكلات پس از انقلاب و خيانتهاى رژيم سابق آنچنان زياد بود كه قهراًبسيارى از مشكلات به عهده مجلس حاضر است، از آنجمله حل مسائل بسيار مهم اقتصادى و مبارزه با تورم و حل مسأله مسكن و زمين است و رسيدگى هر چه بيشتر به امور محرومان و قشرهاى كم درآمد و از آنجمله افراد محترمى مىباشند كه در دستگاههاى دولتى با حقوق محدود مشغول خدمت هستند، اين كارمندان زحمتكش اكثر قريب به اتفاقشان درآمد ديگرى ندارند و به حقيقت از قشر محروم هستند. چنانچه حل مسائل كشاورزى كه از مهمات امور كشور است به عهده دولت با پشتيبانى مجلس است. و در تمام اين امور آنچه لازم است بدون مسامحه عمل شود، مؤافق بودن قوانين مربوط به اين امور و ساير امور كشور با قوانين مقدس اسلام اعم از احكام اوليه يا احكام ثانويه است كه اگر جزئى انحرافى خداى نخواسته در اين مجلس از شرع اسلام پيدا شود سنت سيئهاى خواهد شد كه دنبال آن سنتهاى سيئه ديگر خواهد آمد و ووزرو گناه آن و گناه هر كس كه به آن عمل كند به گردن آنان است و اگر انشاء الله فعاليتهاى نمايندگان محترم در جانب هر چه بهتر كردن كشور و رفاه حال محرومين با موازين اسلامىباشد، اجر آن مثل اجر هر كس به آن عمل كند براى سنت گذاران است.
كسى گمان نكند كه به نفع محرومين و خدمت به آنان اگر به طور غير مشروع هم باشد مانع ندارد، كه اين يك انحراف و خيانت به اسلام و جمهورى اسلامى بلكه به محرومين است كه از مال حرام و غصب و با ظلم به ديگران آنان را مبتلا به آتش جهنم كنند. اينجانب گمان ندارم كه در كشورى كه همه چيز خود را براى اسلام و اجراى قوانين اسلامى فدا كرده، چنين مسائلى واقع شود. و حضرات نمايندگان محترم كوشش نمايند كه امر مخالف با شرع و قانون اساسى به تصويب نرسد كه علاوه بر آنكه رأى بر ضد قوانين الهى دادن خود گناه است بىشك شوراى محترم نگهبان آن را رد مىكند و موجب عقب افتادن كارها مىشود.
4 - مىدانيد و مىدانيم كه مجلس شوراى اسلامى داراى وظايف بزرگ و ظريف مىباشد، چرا كه در كشورى كه مردم براى اسلام و حكومت اسلامى و اجراى قوانين نورانى قرآن كريم و قطع ظلم و ستم به هر نحو و از هر نوع باشد قيام كردهاند و شما را به مجلس فرستادهاند، مجلسى كه منعكس كننده اقوال و احوال و طرز روحيه و افكارتان است و از آنجا كه همه اينها به صورتى وسيع در سراسر كشور و نيز در بسيارى از كشورهائى كه موج راديو تلويزيون به آنجا مىرسد و گاهى در تمام دنيا به واسطه رسانهگروهى جهان منتشر مىشود، لازم دانستم به حكم وظيفه و اخوت اسلامى به بعضى از آنها اشاره كنم و اين امورى است كه اسلام و اخلاق اسلامى و ارزشهاى انسانى و ملتهاى متعهد
صحيفه نور ج 19 صفحه 7
اسلام از آنان خصوصاً و از همگان عموماً توقع دارند.
الف - كيفيت اسلام برخورد با يكديگر در محيط مجلس و مباحثات بين مخالف و موافق. از نمايندگان متوقع است كه مراعات آداب اسلامى در محاورات بشود و انگيزه آن يافتن حق و راه حل باشد و اين امور در محيط دوستى و صفا چون بحثهاى علمى در محيط مدارس فقاهتى كه مقصود، يافتن واقعيت نه تحميل عقيده است آقايان را بهتر و آسانتر به حقيقت مىرساند و مجادلات با حال غضب و عصبانيت انسان را از واقع دور مىكند و چون مقصود از بحثها يافتن طريق هر چه بهتر براى خدمت به اسلام و كشور و ملت است و از عبادات و مقربات الهى محسوب است، حقا لازم است از آنچه مخالف رضاى خداوند متعال است اجتناب شود و محيط مجلس طورى باشد كه علاوه بر يافتن راه صحيح براى شنوندگان، آموزنده اخلاق اسلامى و آداب انسانى باشد كه اين خود يك عبادت ديگر است. و اگر خداى نخواسته در اين محيط مقدس مقصود كسى اعمال غرض و تحميل عقيده و احياناً تسويه حساب باشد كه قهراًبه هتك يك مسلمان و رد و بدل الفاظ غيرمناسب منجر مىشود علاوه بر آنكه از مسير حق دور مىشود و برخلاف آنچه وظيفه وكيل است مىباشد گاهى اشاعه فحشا در يك محيط بسيار وسيع است كه معصيتى عظيم است. اينجانب اميدوارم خداوند تؤفيق دهد كه همانسان كه جوانهاى عزيز رزمنده سنگرها را به مسجد و معبد تبديل كردند، حضرات وكلا، مجلس را معبدى كنند منزه از اعمال و اقوال زمان طاغوت تا مجلسى نمونه شود، باشد كه مجالس ديگر كشورهاى اسلامى از آن تبعيت كنند.
ب - اسلام ازكيفيت برخورد با دولت و وزرا و ساير كارمندان. شك نيست كه مجلس به همه امور كشور نظارت دارد و حق نمايندگان است كه از هر انحراف و خلافى كه از وزرا و ادارات مىبينند به حكم قانونى جلوگيرى كنند و دولت را تا حد استيضاح بكشانند، لكن فرقهاست بين نظارت و استيضاح و بين عيبجوئى و انتقامگيرى و اين فرق را همه كس پس از رجوع به وجدان خويش مىفهمد. انسان با كمى تفكر در حال خود تشخيص مىدهد كه احضار دولت يا وزير براى خدا و مصالح اسلام و كشور است و در آن جز هدايت و جلوگيرى از انحراف و حفظ مصالح ملت چيز ديگرى دخالت ندارد يا از معيارهاى غيرالهى چون حب و بغض، دوستى و دشمنى، هواهاى نفسانى چون خودنمائى، عرضاندام و از اين قبيل مسائل نفسانى و شيطانى برخوردار است و محك تشخيص معيار الهى از شيطانى آن است كه پس از مراجعه، به خود بيايد كه آنچه كه او مىخواهد نفس عمل است گرچه اين كار را ديگرى انجام دهد و يا آنچه را كه بدان سبب، شخصى را احضار كرده است، اگر از دوستان عزيز او سر مىزد با او همان مىكرد كه با اين انجام مىدهد. و اين است معناى روابط و ضوابط و صراط مستقيم كه از ارزشهاى انسانى برخوردار است. خداوند قادر ما را بر آن هدايت فرمايد و از ما دستگيرى كند.
مرحلهاى ديگر، به فرض آنكه هيچ مقصدى جز حقجوئى و جلوگيرى از انحراف نباشد، در كيفيت اداى وظيفه و بيان اشكال مىتوان معيار الهى و نفسانى را تشخيص داد. معيار الهى آن است كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 8
اثبات مدعا مبنى بر استدلال و شواهدى متقن باشد و ازكلمات نيش دار و اهانتآميز و كردار ناروا مبرا باشد و در غير اين صورت بايد دانست كه دست شيطان و نفس اماره بالسوء در كار است و گوينده بازيچه هواى نفس است. نمايندگان محترم و خواهران و برادران گرامى! مسأله بسيار مهم است، آبرو و حيثيت يك مسلمان يا يك انسان در كار است، چه بسا با يك انحراف شما يك انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف يك مؤمن خدشه دار گردد. اگر انحرافى ديديد نخست بدون سر و صدا دنبال تحقيق رويد، پس از آنكه مسلما معلوم شد، قبل از كشيده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشينيد و مسأله را حتى الامكان با خود او حل كنيد. اگر در اين مرحله تؤفيق حاصل نشد، در كميسيون مربوط او را بخواهيد و با كمك دوستان فيصله دهيد و اگر فيصله نشد و شخص مذكور مىخواهد برخلاف مصالح اسلام و كشور و ملت عمل كند و در انحراف پافشارى نمايد، حفظ مصلحت عمومى و اسلام مقدم است بر حفظ مصلحت شخص (هر كس باشد)، در اين صورت تقاضا كنيد و با استدلال و منطق بدون كوچكترين اهانت مطلب را عرضه كنيد و مهلت دهيد تا در محيطى آرام و بىتشنج از خود دفاع كند، در اين موقع مجلس به هر چه تكليف قانونى و شرعى دارد عمل كند بىكوچكترين توهين. و ما همه بايد بدانيم كه مجرمى كه بالاترين جرم را دارد و به سوى چوبهدار مىرود جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را لفظاً و عملاً ندارد و مرتكب خود ظالم است و مستحق كيفر.
ج - از امور لازم التذكر راجع به نطقهاى قبل از دستور است. چه بسا كه ناطق احياناً گمان كند بىقيد و شرط و بىتعهد و تكليف بايد هر چه بخواهد بگويد و به هر كس، چه حاضر جلسه و چه غايب مىتواند به اصطلاح حمله كند و ميزانى الهى و شرعى و اخلاقى در كار نيست و مسؤوليتى حتى شرعى ندارد. و گاهى بعضى نطقها موجب تأسف بسيار و تأثر است و چه بسا كه اهانت به يك مسلمان و مؤمن را به حد اعلى مىكشاند و حيثيات انسانهارا لكهدار مىكند و گاهى ارقام و اقلام بسيار از گوشه و كنار اعم از صحيح و فاسد جمعآورى مىكند و با آبروى دولت و اشخاص بلكه مجلس بازى مىكند و مجلس شوراى اسلامى را بىتوجه همچون مجلس طاغوت مىنمايد و مورد تاخت و تاز اعراض مسلمانان در سراسركشور قرار مىدهد. آقايان مىدانند مجلس اسلامى كه حاصل سالهاى دراز رنج و زحمت و خونهاى محترم صدها هزار شهيد و جانباز است براى تحقق احكام نورانى اسلام و تحول از رژيم طاغوت به رژيم الهى اسلامى است. نمايندگان آن بايد از اخلاق اسلامى بالا و والايى برخوردار باشند و خداى بزرگ را حاضر و ناظر بر اعمال و گفتار خود بدانند و از رفتار و گفتار رژيمهاى طاغوتى احتراز نمايند و اگر خداى نخواسته كسى از حدود شرعى چه در نطقهاى قبل از دستور و چه در مذاكرات و محاورات ديگر خارج شد، وظيفه فريضه بزرگ نهى از منكر را فراموش نكنند كه خداى نخواسته حق و عرض و حيثيت مردم در مكانى كه حافظ مصالح اسلام و مسلمين و مردم كشور است ضايع نگردد بلكه وكلاى محترم در برخوردها و نطقها كه در همه جا منتشر مىشود آموزنده اخلاق كريم انسانى و اسلامى باشند و مردم را به كيفيت سالم برخورد با يكديگر آشنا سازند كه اين خود يك خدمت بزرگ به اسلام و مسلمين و بشريت است. اينجانب با
صحيفه نور ج 19 صفحه 9
اينكه ميل نداشتم اين مسائل را به طور سرباز عرض نمايم لكن علاوه بر آنكه احساس تكليف شرعى نمودم اكيداً علاقهمندم كه قداست مجلس معظم و وكلاى محترم محفوظ باشد تا الگوئى باشند براى مجلسهاى جهان و مجالس آتيه ايران.
اين نكته نيز قابل ذكر است كه اگر در مجلسى به كسى كه حاضر نيست و راه به مجلس ندارد كه از خود دفاع نمايد حملهاى شد، به او اجازه داده شود يا در مجلس از خود دفاع كند و اگر قانوناً اشكالى در اين عمل مىبينند، راديو تلويزيون و مطبوعات اين وظيفه سنگين را به دوش كشند تا حق مظلومى ضايع نشود و شخصيتى بىدليل خرد نگردد و راهگشاى اين امر خود نمايندگان و رئيس محترم مجلس هستند كه با تعهدى كه دارند و مسووليتى كه بر دوش آنهاست اين حق را به اشخاص غايب بدهند تا به وسيله مجلس كه نگهدار مصالح كشور و ملت است حقى ضايع نشود و انسانى مظلوم نگردد و اگر به كسى، چه از دولتىها يا ديگران تهمتى زده شد حق شكايت به قوه قضائيه را دارد تا رسيدگى شود و مجرم تعقيب و تعزير شود و اگر به يك وزارتخانه يا بنگاه تهمتزده شد حق دفاع با وزير و رئيس بنگاه است و حق شكايت دارند و قوه قضائيه تعقيب خواهد كرد. و بالجمله با هر ترتيب ممكن بايد از اين اعمال غيراسلامى جلوگيرى شود. البته اين بدان معنا نيست كه مجلس از حق قانونى و شرعى خود دست بردارد بلكه نمايندگان محترم در محدوده قانون و شرع آزاد و مختارند و هيچ كس نمىتواند از حقوق قانونى آنان جلوگيرى نمايد.
د - امروز مسأله اصلى كشور چنانكه معلوم است جنگ است، دفاع از اسلام و كشور اسلامى است، در حالى كه هر تيرى از هر طرف رها شود به سوى ايران و به جرم اسلامى بودن آن است و هر صدائى از هر گوشه جهان از هر حلقوم و از هر موج راديوئى براى منطقه بلند شود، در رأس برنامههايشان تضعيف و توهين و تحقير ايران است و آنچه در كشور ما مىگذرد به طور معكوس در سراسر دنيا منعكس مىشود. سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر و شوراى امنيت و عفو بين الملل و ديگران هم خود را صرف محكوم نمودن اسلام و ايران نمودهاند. مدعيان صلحطلبى و انسان دوستى با تمام توان سعى در افروختن آتش فتنه و جنگ در همه جا بخصوص در ايران مىنمايند و با اسلحههاى كشنده و بمبهاى آتشزا و شيميايى به دشمنان اسلام كمك بيدريغ مىكنند. و هزاران شكر خداى متعال را كه با دست عنايت خود تحملى در اين ملت عظيم الشان ايجاد فرموده كه همه اقشار آن به هم پيوسته و يد واحده شدهاند و با اتكال به قدرت الهى در مقابل همه ايستاده و از اين هياهوها و چنگ و دندان نشان دادنهابه خود هراس راه نمىدهند و هر روز مصممتر و مهياتر براى دفاع از آرمانهاى اسلامى هستند. و در اين حال تكليف و وظيفه همگان بويژه روحانيون معظم و مجلس محترم و دولت و سران قواى مسلح بسيار حساس و سنگين است، اينان حافظان اين وحدت و انسجامند و با اعمال شايسته خود مىتوانند اسلام و كشور را از ميان اين فتنههاى غم انگيز نجات دهند. شك نيست كه مقدم بر هر چيز وحدت و انسجام خود حضرات نمايندگان و دستاندركاران و پشتيبانى هر قشر از ساير اقشار است. امروز با وضع حاضر جهان نسبت به ايران، اختلافات و تفرقه
صحيفه نور ج 19 صفحه 10
در داخل هر قشر يا قشرى با اقشار ديگر كه ناچار به اقشار ملت نيز سرايت مىكند سهم مهلكى است كه اول خود و در پى آن كشور و ملت و بالاتر از همه اسلام بزرگ را به خطر نابودى مىكشاند و در عصر حاضر و وضع موجود گناهى عظيم تر و جنايتى هولناكتر از آن نخواهيد يافت. حضرات علماى اعلام و ائمه جمعه كثرالله امثالهم توجه كنند كه گاه يك جمله آنان يا يك مصاحبه و خطبه، جمهورى اسلامى را در سطح جهان زير سؤال مىبرد و در داخل فاجعه مىانگيزد و منشاء اختلاف و تفرقه مىشود و موجب تضعيف سپاه و ارتش و ساير قواى مسلح مىشود يا موجب اختلاف بين سپاه و ارتش و ساير قواى مسلح مىگردد كه خداى نخواسته منتهى به از بين رفتن زحمات چندين ساله خود آقايان مىگردد و يا موجب تضعيف و دلسردى دولت خدمتگزار مىشود و با شكست خوردن دولت، پايههاى جمهورى اسلامى متزلزل مىشود.
حضرات وكلاى محترم دوره دوم مجلس شوراى اسلامىكه در آغاز خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى مىباشند با توجه به اوضاع كنونى كشور و فشارهاى اقتصادى و نظامى و گرفتارى فوق طاقت دولت و مخارج عظيم جنگ و پيامدهاى آن و گرفتارى آوارگان جنگ و مهمانان افغانى و عراقى كه قشرهاى عظيمى هستند و خرابىهاى جنگى و فسادهاى موروث از رژيم سابق و بسيارى از مشكلات كمرشكن ديگر، لازم است به دولت كمك نمايند كه مشكلات را با پشتيبانى شما نمايندگان يكى پس از ديگرى حل نمايد. در عين حال كه حق نظارت و حق جلوگيرى از انحرافات را داريد لكن در وضعيت كنونى مسائل را رويهم بسنجيد و اگر چيزى بهنظرتان ناروا بود با وضع گرفتارىهاى حاضر بسنجيد و ببينيد اگر شما به جاى دولت بوديد با چه قدرتى مىتوانستيد با مشكلات موجود مقابله كنيد. و بدانيد كه رويهمرفته دولت تاكنون به وضع خارق العادهاى خدمت كرده و نقايصى كه هست مطمئنا اجتنابناپذير است و بالجمله لازم است همه پشتيبان هم باشيد تا بر حوادث پيروز شويد و با عملكرد دولت در اين مدت كوتاه و خدمتهاى ارزنده او در سراسر كشور بايد گفت دولت مؤفقى بوده است. بايد به او مهلت داد كه تؤفيق بيشترى به دست آورد و در كمبودها و نقصانهاى موجود بايد او را يارى كرد و كمكهاى فكرى و عملى نمود. كشور از همه است و با اتكاء به قدرت ازلى و با كمك همه مىتوان بر هر مشكلى غلبه كرد انشاء الله تعالى.
ه از نمايندگان محترم كه با تؤفيق الهى و رأى آزاد تودهمحروم براى خدمت به اسلام عزيز و ملت محترم مؤفق شدهاند، انتظار مىرود كه در تمام فعاليتها و آراء خود براى شكرگزارى از خداى متعال جانب حق را گرفته و ضوابط را در نظر گيرند، مثلاً در اعتبارنامهها كه مورد بحث و نظر واقع مىشود، بدون ملاحظه دوستى و دشمنى و جهات سياسى رايج در دنيا آنچه رضاى خداست و واقعيت اقتضا مىكند در نظر گيرند و گرايشهاى سياسى را كنار گذارند و اين رويه را در همه اعمال و اقوال و آراء خود در مدت اين خدمت ارزشمند ملحوظ دارند و براى رضاى مخلوق، خداى نخواسته به سخط خالق مبتلا نشوند و در حقيقت مجريان عدل الهى باشند، و اين رويه از همه كس مطلوب است و از كسانى كه در جايگاه حساس واقعند مطلوب تر. و شما نمايندگان محترم مىتوانيد با يك رأى
صحيفه نور ج 19 صفحه 11
خود خدمت ارزشمندى به خدا و خلق نمائيد و بالعكس. و مىتوانيد يك خطر بزرگ را از كشور و اسلام رفع كنيد و بالعكس حركت در راه حق و عمل به آن خود، تفكر آزاد و ذكر خداست كه موجب طمانينه است.
و - اگر بخواهيد بىخوف و هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاحهاى پيشرفته آنان و شياطين و توطئههاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نكند خود را به سادهزيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كه خدمتهاى بزرگ براى ملتهاى خود كردهاند اكثر ساده زيست و بىعلاقه به زخارف دنيا بودهاند. آنها كه اسير هواهاى پست نفسانى و حيوانى بوده و هستند براى حفظ يا رسيدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مىدهند و در مقابل زور و قدرتهاى شيطانى خاضع و نسبت به تودههاى ضعيف ستمكار و زورگو هستند، ولى وارستگان به خلاف آنانند، چرا كهبازندگانى اشرافى و مصرفى نمىتوان ارزشهاى انسانى اسلامى را حفظ كرد. جوانان ايران و زنان و مردان كه در زمان طاغوت با تربيت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله كنند ولى آنگاه كه به دست تواناى حق جل و علا به انسان انقلابى دور از علايق شيطانى متحول شدند آن قدرت عظيم را سركوب كردند. دستهاى جنايتكارى كه جوانان عزيز را در رژيم سابق به مراكز فساد كشاند و از انسانهاى آزاد عروسك مصرفى تراشيد، انگيزه و نقشهشان اين بود كه هر خيانتى كه در كشور واقع مىشود و هر چه به سر ملت و ذخاير ارزنده آن مىآيد و هر چه زنجيرهاى استعمار به دست و پاى مردم محكمتر مىشود، در مقابل بى تفاوت باشند يا به حمايت همان رويه برخيزند. امروز هم قشر فعال در جبهههاو پشت جبهههاهمان طبقات محروم ساده زيست هستند و در بين آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علايق دنيا اثرى نمىبينيد. خداوند همه ما را از اين قيدهاى شيطانى رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهى را به سرمنزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت، حضرت مهدى موعود ارواحنالمقدمه الفداء رد كنيم. از خداوند متعال خواستارم كه نمايندگان محترم دوره اول مجلس شوراى اسلامى را كه از مشكلات نهراسيدند و براى پياده كردن احكام اسلام كوشش و تلاش نمودند سعادت و سلامت عنايت فرمايد و به نمايندگان دوره دوم تؤفيق و قدرت تصميم براى رسيدن به آرمان مقدس اسلام عنايت فرمايد و عموم مسلمانان جهان را از شر ابرقدرتها حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 12
تاريخ: 9/3/63
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان دورههاى اول و دوم مجلس شوراى اسلامى
كليه چيزهائى كه از آن بوى اختلاف مىآيد، بلا اشكال از شيطان است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلابايد از تشريف آوردن آقايان تشكر كنم و كارى كه از من بر مىآيد و آن دعاست براى تؤفيق شما بكنم و از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه را مؤفق كند كه در خدمت اسلام باشيم. بيشتر مسائل در اين محفلهايى كه بوده است و در مجلس و در ساير جاها گفته شده است و بنده يك مسألهاى را كه در نظر دارم و لازم مىدانم كه به همه ملت اين مسأله را عرض كنم و درباره او احساس خطر مىكنم و ناراحتى دارم آن اين است كه ما در مسأله سابق كه بعضىهاراجع به شوراى نگهبان صحبتهائى كرده بودند احساس كرديم كه وظيفه هست ما مسأله را يك طورى حلش كنيم و مهم اين بود كه من از اختلافات كه داشت پيدا مىشد خائف بودم. مع الاسف اين نصيحتى كه من كردم كه اختلافات قطع بشود، نمىدانم چه دستهاى مرموزى در كار است كه همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندين روز پيش يك اعلاميه آوردند اينجا كه من ديدم (بدون امضا البته) اين اعلاميه بىاشكال يا از يك آدم بى عقلى صادر شده است و يا از يك آدم شيطانى يا از يك دوست نادانى يا از دشمن شيطان و او اينكه آن مطلبى را كه من راجع به شوراى محترم نگهبان نوشته بودم بالايش طبع كرده بودند و در ذيلش با يك عبارت زنندهاى گفته بودند كه اين آقايانند كه فلان هستند و اسماء اشخاص محترم و متعهد كه بعضى از اينها را من در طول انقلاب مىشناسم فعاليت كردند، كتك خوردند، زجر كشيدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چيزى كه من را نگران مىكند اين است كه دنبال هر مطلبى يك شيطان هم پيدا مىشود كه مىخواهد آن را منحرف كند. شيطان، خداى تبارك و تعالى را به تعبير من تهديد كرد به اينكه من نمىگذارم كه بندگان تو اطاعت تو را بكنند، وقتى خودش رانده شد، گفت كه من نمىگذارم آنها ديگر نمىتوانى ببينى ديگر اشخاصى را كه به تو علاقه مند باشند مگر آنهائى كه خالصاند. كليه چيزهائى كه در آن بوى اختلاف مىآيد اين بلا اشكال از شيطان است كه دشمن قسم خورده است كه ما را منحرف كند. من خوف اين را دارم كه در اين ماه مبارك رمضان كه ماه تهذيب نفس است و همه را خدا به ضيافت خودش دعوت كرده است، ما با صاحب خانه كارى بكنيم كه عنايتش از ما برگردد. گويندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطباى جمعه، كسانى كه قبل از خطبه صحبت مىكنند بدانند كه مسألهاى كه بنده را ناراحت كرده است و
صحيفه نور ج 19 صفحه 13
مىكند اين است كه در اين كشور اختلاف ايجاد بشود.
آن روز من براى رفع اختلاف يك كلمه گفتم. دنبالش يك مسائلى پيش آوردند كه خودش اختلاف انگيز بود. امروز من عرض مىكنم كه آقايانى كه در منابر در اين ماه مبارك يا بعدش، فرق نمىكند، خصوصاماه مبارك كه بيشتر منبر مىروند و بيشتر صحبت مىشود بدانند كه اسلام از آنها مىخواهد كه با هم باشيد. فرض مىكنيم كه يك مقام بسيار عالىاى هم از شما گرفته شده است (فرض مىكنيم و حال اينكه نيست اينجور) اين موجب اين نمىشود كه شما خداى تبارك و تعالى را ناراضى كنيد از خودتان، براى اينكه من حالا در اين قصه پيروز نشدم (اگر اسم اين پيروزى باشد) رضاى خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آنطور را راضى هستيد، همانطورى كه بندگان خالص خدا، اولياى معظم خدا اينطور بودند. هر چه براى سيدالشهداء (به حسب روايت) نزديك مىشد ظهر عاشورا و جوانهايش يكى يكى از بين مىرفتند، صورتش افروخته تر مىشد براى اينكه مىديد رو به مقصد دارد مىرود. وقتى بنا شد كه همه ما مىخواهيم كه خدمت كنيم به اين كشور، مىخواهيم كه آن مسائل سابق برنگردد، مىخواهيم كه اسير نباشيم در دست مستشارهاى آمريكائى يا قلدرهاى روسى، ما كه بنا داريم اينطور باشيم، راهش اين است كه ما با هم باشيم يعنى همانطورى كه توده مردم، به حسب نوع اين توده مردم هستند سران مردم هم اينطور باشند.
اختلاف علما، اختلاف ملت است نه اختلاف افراد
من گاهى شايد بسيارى از اوقات خوف اين را دارم و از اين خوف هم گاهى ناراحتم كه نبادا مردم براى خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آنوقت مشرف باشند آن بهشتىها بر ما، ما آن خجالت را چه بكنيم. آنها براى رضاى خدا عمل كردند و مىكنند و شما آقايان را به كرسى وكالت نشاندند و حالا هم باز دسته ديگر را نشاندند. آنها براى خدا كار كردند. اگر ما انحراف پيدا كنيم و بالخصوص اختلاف ايجاد كنيم، به واسطه حرفهايمان اختلاف ايجاد كنيم، اين خوف همان معنا هست كه فردا ما در عذاب باشيم و آنها در نعمت باشند و آنها به ما بگويند ما براى خاطر شما آمديم به بهشت و شما چرا رفتيد جهنم. و اين خجالتى كه انسان در آن روز خداى نخواسته مىكشد از آن آتش سختتر است. مجلس گمان نكند كه در يك مجلس صحبت مىكند، ائمه جمعه گمان نكنند كه در يك جاى محدود صحبت مىكنند، امروز ديگر حدود برداشته شده است، ديوارها ريخته شده است. اگر ديروز يك كسى در يك مجلسى مثلاً يا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت مىكرد، در يك جمعيت محدودى صحبت مىشد و تمام مىشد. امروز همه مىدانيد اينطور نيست، خصوصاً در ايران كه مجلسش منعكس مىشود مستقيما و راجع به خطب جمعه هم منعكس مىشود و من گاهى وقتهاچيزهائى را كه از راديوى خارج مىشنوم بعدش از راديوى خودمان مىشنوم، آنها زودتر از ما نقل مىكنند. در يك همچو محيطى تكليف خيلى زياد است. انحرافات اگر پيدا بشود، اين انحرافات، انحرافات محدود نيست،
صحيفه نور ج 19 صفحه 14
انحراف نامحدود است. در داخل اگر خداى نخواسته ايجاد اختلاف بشود، منتهى به اين مىشود بىشك به اينكه شكست بخوريد دشمن پشت درهاى ايران ايستادهاند مراقبند آنها. تمام اين هياهوها ترس ندارد. اينها چيزى نيست، آمريكا چه مىفرستد به كجا و چه مىفرستد به كجا، اينها، اينها صحبت است، آنى كه آنها نقشه اصلى اين است كه در داخل يك كارى انجام بدهند. آمريكا مىداند كه عرضه اين را ندارد كه در ايران وارد بشود يك كارى انجام بدهد، خودش هم مىداند اين را خودشان هم گفتند كه ما نمىخواهيم كه سربازهاى آمريكا در خليج از بين بروند، آقايان هم گفتند اين را. آنها اين مسأله را ظاهر مىكنند كه با هو و جنجال ما را از ميدان بيرون كنند، آنها خوفى ندارد. آنى كه خوف دارد اين است كه با اين شيطنتها ايادى آنها كه باز هستند در كشور، با اين شيطنتهاايجاد اختلاف كنند، دو دسته كنند، يك دسته از آن ور، يك دسته از آن ور. بين علماى بلاد اختلاف ايجاد كنند دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد، اگر يك عالمى كه در يك شهرى نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است با يك عالم ديگرى كه آن هم نظير اوست اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سليقه را برسانند به اختلاف در جمعهها و جماعات و در جاهاى عمومى، اين همچو نيست كه اختلاف زيد و عمرو است، اين يك اختلافى است كه هر شهر را دو قسمت مىكند، دو بخش مىكند، يك بخش از آن ور، يك بخش به اين ور و اين كم كم اضافه مىشود. دشمنهاى ما هم حوصلهشان خيلى زياد است، حالا نقشه مىكشند براى پنجاه سال ديگر. اين همين طور كم كم جلو مىرود، اين فساد جلو مىرود تا يك روزى كه مهيا بشود كشور براى اينكه در داخل خودش يك انفجار حاصل بشود از ايادى آنها. ما از اين غافل نبايد باشيم.
بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه با دست خودمان اسلام را از بين نبريم
اينهائى كه اين اعلاميه مىدهند ديگرى را تضعيف مىكنند، آن يكى اعلاميه مىدهد به ديگرى بد مىگويد، تهمت مىزند، خيال نكنند كه اين، اگر اشخاصى كه هستند كه سالماند خيال نكنند كه اين يك خدمتى است. اين يك خيانتى است به همه ملت، به اسلام. اگر از شياطين هستند بايد ملت گوشش را باز كند چشمش را باز كند و احتمال زياد هست كه از شياطين باشند. ما بايد بعد از آنكه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشيم با خودمان. دشمنى خودمان موجب مىشود كه آنهائى كه دشمن اصلى ما هستند بر هر دو غلبه كنند و روزگار همه را سياه كنند. امروز اسلام در دنيا وضعى پيدا كرده است كه اگر چنانچه شكست خداى نخواسته بخورد تا سالهاى طولانى ديگر نمىتواند سرش را بلند كند براى اينكه قدرتهاى بزرگ قدرت اسلام را فهميدهاند و مىدانند كه اين را بايد از بين برد. حتى آنهايى كه به اسم اسلام حكومت مىكنند در ممالك اسلامى، آنها هم از اسلام ايران مىترسند. اسلام ايران را يك اسلام ديگرى مىدانند و يك طور ديگر هم هست اين. ما بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه خداى نخواسته با دست خودمان اسلام را از بين نبريم. با دست ملتمان اسلام آمد اينجا و شما را در دنيا آبرومند كرد و جورى شد كه با تخيل اينكه يك عدهاى در لبنان تهديد كردند آمريكا را،
صحيفه نور ج 19 صفحه 15
تازه آمريكا دارد عقب مىنشيند. با توهم اينكه نبادا يك كسى به طور انتحارى برود چه بكند همهاش هم گردن ايران مىگذارند به خيال اينكه ايران اين كارها را مىكند و حال آنكه مسلمين دنيا بيدار شدند، غيرمسلمين هم بيدار شدند يعنى آنهائى كه ضعيف هستند، مستضعف بودند بيدار شدند. هر كسى در جاى خودش ديگر مىخواهد مقابله كند با اينها. آنها دور كاخ سفيد را يك بساطى درست كردند و هر روز هم اضافهاش مىكنند براى اينكه از اين اسلام ترسيدند و اينها مىخواهند اين را نابودش كنند. آنها نمىتوانند اما به دست شما خداى نخواسته ممكن است بشود. اهل منبر متوجه باشند يك كلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق و اينكه چه شده و چه شده كه اختلاف انگيز است بكنند پيش خداى تبارك و تعالى مسؤولند، اسلام از آنها مواخذه خواهد كرد. خطيبهاى در جمعه هم همين را بدانند، آنهائى كه قبل از نماز جمعه خطبه مىخوانند همين را بايد بدانند، علما هم كه در هر جا هستند همين معنا را بايد توجه كنند كه ما امروز احتياج داريم به اينكه به قول خداى تبارك و تعالى با تمام وجود عمل كنيم كه مىفرمايد با هم باشيم (واعتصموا بحبل الله ولاتفرقوا)
توجه كنيد كه ماه مبارك رمضان را به آداب روحىاش عمل بكنيد
ماه مبارك رمضان پيش است و يكى از نعمتهايى كه خدا به شما وكلا داده است اين است كه در ماه مبارك شعبان اين مجلس افتتاح پيدا كرد و در آغاز ماه رمضان شروع به كار دارد مىكند. و اين يكى از نعمتهاى بزرگ خداست كه به ما عنايت فرموده است. ماه رمضان شما را دعوت كرده خداى تبارك و تعالى به مهمانى خودش. همانطور كه مىبينيد مهمانى خدا صوم است مثل ميهمانى ماها نيست كه آنجور تشريفات را داشته باشد، پرهيزدادن است از آن چيزهائى كه مربوط به شهوات انسان است.
توجه بكنيد كه ماه مبارك را به آدابش عمل بكنيد يعنى آداب روحىاش. فقط دعا نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد. خواندن خدا و تذكر خدا به معناى واقعى، آن تذكرى كه نفوس را مطمئن مىكند، آن ذكرى كه بذكر الله تطمئن القلوب. ياد خدا واقعاً و حاضر ديدن خدا را در همه جا. ماه مبارك را به تذكر خدا، به ذكر خدا و به رحمتهاى خدا كه به شما عنايت كرده است شكرگزارى كنيد و ذكر خدا را بگوئيد، ياد خدا را بكنيد كه خدا شما را مؤفق كند به اينكه دستهايى كه مىخواهند تشتت در اين ملت ايجاد كنند، خدا آن دستها را مؤفق نكند.
و از همه بالاتر اين است كه انسان خودش را اصلاح كند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستيم، محتاج به تهذيب نفس هستيم، تا آن دم آخر ما محتاجيم. پيغمبرها هم محتاجند. انبياء بزرگ هم محتاجند منتها آنها احتياج خودشان را فهميدهاند و دنبالش عمل كردهاند و ما از باب اينكه حجاب داريم نتوانستيم بفهميم و به تكاليف خودمان عمل نكرديم. اميدوارم كه انشاء الله اين ماه مبارك رمضان به همه شما مبارك باشد. و مبارك بودن به اين است كه بنابراين بگذاريد كه به تكاليف خدا عمل كنيد. در اين ماه مبارك دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى شما را مؤفق كند به اينكه در اين
صحيفه نور ج 19 صفحه 16
خدمتى كه متكفل او هستيد، مطابق رضاى او عمل كنيد. از خدا بخواهيد كه ما را از عنايت خودش محروم نفرمايد. و اين ضيافت خدا را قدر بدانيد. اين ضيافت خيلى لطافت و ظرافت دارد، اين را بايد قدر بدانيم ما. اين ادعيه اى كه وارد شده است در ماه مبارك رمضان و در ماه شعبان اينها راهبر ماست به مقصد، به تعبير شيخ ما رحمه الله قرآن صاعد است. ادعيه را ايشان تعبير مىكرد به اينكه، قرآن نازل است و اين، قرآن صاعد. در هر صورت ظرايفى در اين ادعيه مباركه هست كه سابقه ندارد. اينها را توجه به آن بكنيد، انسان را اين ادعيه مىتواند حركت بدهد. ماه مبارك مىتواند كه انسان را مؤفق به بسيارى از امور بكند. ماه مبارك مىتواند انسان را طورى بكند كه تا ماه مبارك ديگر يا تا آخر ديگر كنترل بشود و تخطى از آنكه رضاى خداست نكند. من اميدوارم كه همه ما مؤفق بشويم به اينكه اين ماه مبارك را با ذكر خدا و توجه به خداى تبارك و تعالى به پايان برسانيم كه خداى تبارك و تعالى در عيد رمضان به ما عيدى عنايت كند و آن استقلال تام ما، آزادى تام ما بيمه شده و جمهورى اسلامى بيمه شده.
خدايا! ما بندگان ضعيف هستيم، ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم، ما هيچيم و هر چه هست توئى. ما اگر چنانچه خلاف مىكنيم نادانيم. تو بر ما ببخش. تو ما را به اين ماه مبارك رمضان وارد كن به طورى كه با رضاى تو وارد بشويم در او. خدايا! تو ما را لياقت بده كه در اين مهمانى كه از ما كردى به طور شايسته وارد بشويم. خدايا! اين ايران كه از همه اطراف به او هجوم شده است، براى اسلام، اين ايران را تو تقويت كن.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 23
تاريخ: 11/4/63
پيام تسليت امام خمينى به آيت الله خوئى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله خوئى دامت بركاته
با تأسف و تاثر، مصيبت وارده بر جناب عالى و فاميل محترم را تسليت عرض مىكنم و از خداوند تعالى براى آن مرحوم محترم مغفرت و براى جناب عالى و بازماندگان او صبر جميل و اجر جزيل مسالت مىنمايم و از خداوند تعالى عاجزانه مىخواهم كه دشمنان اسلام و دشمنان حوزههاى مقدس علميه را به سزاى خودشان برساند و در دنيا و آخرت آنان را روسياه فرمايد و مجد حوزه علميه مباركه نجف اشرف و ساير اعتاب مقدسه را با نابودى حزب عفلقى بعث عراق خذلهم الله تعالى به حال اول برگرداند و علماى اسلام و ملت شريف عراق را از چنگال صدام و صداميان نجات مرحمت فرمايد. و از جناب عالى و ساير علما و فضلاى نجف و اهالى محترم عراق خواهانم كه براى پيروزى لشكر اسلام بر فريب خوردگان لشكر كفر عفلقى، تحت قبههاى نورانى ائمه اطهار عليهم السلام خصوصاً سيد اولياء سلام الله عليه دعا فرمايند.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page