-
قیام 15 خرداد
ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسـيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهـايت اسـتفاده را در تحـريك مردم بـه قيام عـليـه رژيـم مستبد شاه به عمل آورد.
امام خمينى در عـصـر عاشـوراى 13 خرداد سال 1342شمسى در مـدرسه فيضـيـه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد.
در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمـيـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نصیحت مى كـنم دسـت بـردار از اين كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن مـيل ندارم كـه يـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند... اگر ديكـته مى دهند دسـتت و مى گـويند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن.... نصـيحت مرا بـشـنـو... ربط ما بـيـن شـاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرائـيـل حرف نزنـيـد... مگر شاه اسـرائـيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قـيـام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگيـر و سـراسـيـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد. صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگيرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد.
نزديكترين نديم هميشگى شاه، تيمـسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبـده ترين ماموريـن سـياسى و امـنيـتى آمريكا براى سركـوب قـيام و هـمچنيـن از سراسـيمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ايـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضـيح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند.
امام خمينـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد.
با دستگيرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد. امـام خمـينى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـويان، با شهـامت و اعلام ايـنكه هـيـئـت حاكمه در ايـران و قـوه قضائيه آنرا غـير قـانـونـى وفـاقـد صلاحـيت مـى داند، اجتـناب ورزيـد. در شامگاه 18 فـرورديـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فـيـضـيـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود. اوليـن سالگـرد قـيام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مـشتـرك امام خمـيـنـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علمـيه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمـينـى در 4 آبـان 1343 بـيانـيـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنـيا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ايـران و مـلـل مسلمـيـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـريكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است... آمـريكـاست كه از اسـرائيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرائيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون، ايران را در آبان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد.
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمـيـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود.حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نيروهاى امـنـيـتى مـستقيما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا يك فـرونـد هـواپـيـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوريـن امـنيـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعـيـد امـام را بـه اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بيـن المللـى و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هـم شكـست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركيـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.
-
تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند. امام خمينى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زيارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت 13 ساله امام خمـينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديـتهاى مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنـيها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن روياروی بـلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خـواهان مخفى شده در لباس ديـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرايط مبارزه در ايـن سالها بـه تلخى تمام ياد كرده است. ولى هـيچـيـك از ايـن مصـائب و دشـواريها نـتـوانـست او را از مـسيــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فـقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت. حوزه درسى ايشان به عنـوان يكى از برجسته تريـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد.
امام خمينـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پيكهايى بـه ايران، ارتباط خويـش را بـا مـبارزيـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـايـدارى در پيگيـرى اهـداف قـيام 15 خـرداد فـرا مى خواند.
امام خمينى در تمام دوران پـس از تـبـعـيد، علی رغـم دشواريهاى پديد آمـده، هيچگاه دست از مبارزه نـكـشيـد، وبـا سخنـرانيها و پيامهـاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت.
امام خمينى در گفتگـويى با نمانيده سازمان الفـتـح فـلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاى خويش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در همين مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـى فتـوا داد.
اوايل سال 1348 اختلافات بـيـن رژيـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادى از ايـرانـيان مقيـم اين كشـور را در بـدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بـعث بـسـيار كوشيد تا از دشمـنى امام خمـيـنى با رژيـم ايـران در آن شرايط بـهـره گيرد.
چهار سال تـدريس، تلاش و روشنگرى امام خمـيـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينـك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيـشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق، لبـنان و ديگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمينى را الگـوى خويـش مى دانستند.
امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 - 1350)
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسيارى از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خمينى طـى تلگرافى به رئيـس جمهور عراق شديدا اقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيـش آمـده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پيـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرايط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد، مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـى بـود. فريادهاى درود بر خمينـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهـاى چـريكـى متلاشـى شـده وشخصيتهاى مذهبى و سياسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژيم بودند.
شاه در ادامه سياستهاى مذهـب ستيز خود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـى كشـور را از مـبدا هجرت پيامـبـر اسلام بـه مبدا سلطنت شاهان هخامنشى تغـيير داد. امام خمينى در واكنشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـى پايـه شاهنشاهـى داد. تحريـم اسـتفـاده از ايـن مبدا موهـوم تاريخى هـمانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوى مردم ايران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقـب نشينـى و لغو تـاريخ شاهنشاهى شد.
-
اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم
امام خمينـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـايت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جايـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند.
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمـينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ايران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خيزش دوباره حـوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهـبى ايران بـود. امام خمـينى در همان زمان به گـونه اى شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفـيـه الهى ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اى تـوهـيـن آمـيـز عـليـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ايـن مـقـاله، بـه قـيام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشيـده شـدند. شاه علی رغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند.
او بسيج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را به عنوان تنها راه باقـيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا بـه كـودتاى نظامـى ارزيـابـى مى كرد.
-
هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نـيـويـورك تصـمـيـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران، عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد.
روز 12 مهر ،امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گـفـت. دولت كويـت با اشاره رژيـم ايـران از ورود امـام بـه ايـن كـشـور جلوگـيـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم بـه هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهـر ايشان وارد پاريس شدند.
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانـيـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مامـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالـيـت سـياسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ايـشـان نيز در واكـنـشــى تنـد تصـريح كـرده بـود كه ايـنگونـه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ايـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد.
امام خمـيـنى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابـينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبى پرداختند.
-
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید
اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامـهـايى به مردم ايران گـفـته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتـيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـيـاورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد. استقبال بـى سـابـقـه مـردم ايـران چنـان عـظـيـم و غـيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعـتـراف شـده و مستـقـبـليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند.
-
رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران
امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود. سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراى پيروانـش ، فـرا مـى رسيد. او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جايگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحيـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
شگفت آنكه امام خمينـى در يكـى از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم سالها مى گذرد حادثه ها مى آيد
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـيا كرده بـود. بــه وسيله دوربين مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد. در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنيـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـى زلزله اى عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـى كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـى آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد. هيچ قلـم و بيـانـى قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
مـردم ايـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اين چنيـن ضجه كـنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بـديـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـايمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمريكايى و غربـى را از سرزمينشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احــيا كـرده بــود ، مسلمـيـن را عــزت بـخـشـيـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شيـطانـى دنـيا ايستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مـى شـد. مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دينـى خـود و منادى اسلام راستيـن را از دست داده بـودند.
-
شايـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ايـن مفاهيـم نيستنـد ، اگـر حالات مردم را در فيـلمهاى مـراسـم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگينـى ايـن حادثه تاب تحمـل نيـاورده و قـلبـشان از كار ايستـاده بـود را بشنـوند و پيكرهايى كه يكـى پـس از ديـگرى از شـدت تـاثـر بيهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعـيت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فيلمها و عكسها ببيننـد، در تفسير ايـن واقعيتها درمانده شوند.
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد، مشكلـى نـخواهند داشت. حقيقـتا مردم ايران عاشق امام خمينى بـودند و چـه شعار زيبا و گـويايى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه:
عشق به خمينـى عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خمينى تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد ، بحث و تبـادل نظر براى تعييـن جانشينـى امام خمينـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اى ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از يـاوران قيـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام درهمـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد. سالها بـود كه غـربيـها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام مايـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند.
اما هـوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خـبرگان و حمايـت فـرزنـدان و پيـروان امـام همه اميدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پايان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمينـى در پهـنه اى وسيعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود. مگر انديشه و خـوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـريـن بـار با پيكر مطهر مـردى كه بـا قيـامش قـامت خميـده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستـم استـوار كرده و در دنـيا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چيز، بسيجى و مردمى وعاشقانه بـود. پيـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه ميليـونها نفـر از جمعيت مـاتـم زده چـون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ريخت. سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جميعت سياهپوش بود.
-
پـرچمهاى عزا بـر در و ديـورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسيـد. شـب كـه فـرا رسيـد هزاران شمع بياد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بـيابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فرياد يا حسيـن بسيجيان كه احساس يتيمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سينه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورايـى كرده بـود. بـاور اينـكـه ديـگر صداى دلنشيـن امام خمينـى را در حسينيه جماران نخـواهند شنيد ، طاقتـها را بـرده بـود. مـردم شـب را در كـنار پيـكـر امـام بـه صبـح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، ميلیونها تـن به امامت آيه الله العظمـى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبـوهى جمعيت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـينى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ايـن حماسـه در مـراسـم تشييع پيكر امام ، از شگفـتيهاى تـاريخ اسـت. خـبرگـزاريهاى رسمـى جهـانـى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليـون نفر و جمعيت حاضـر در مــراسـم تشـييـع را تا 9 ميليـون نفر تخميـن زدند و ايـن در حالى بـود كه طى دوران 11 ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحـاد كشـورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه ديـگـر آنـان ، مردم ايـران سخـتيها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدریج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنيـن نشـد. نسل پرورش يـافـته در مكتب الـهى امام خمينى به ايـن فرمـوده امام ايـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاريها و جان نثـاريها ومحروميتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفيـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نيافت ، طـى اطلاعيه هاى مـكرر از راديـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هايشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد. براى مسئوليـن تـرديـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان ديگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـين بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـايـى از اين مـراسـم بـوسـيـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدين سان رحلت امام خمينـى نيز همچـون حياتـش منـشأَ بيـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كـه او حقيـقت بـود و حقيقت هميشه زنـده است و فناناپذير.
-
نگاهی به شبکه تلويزيوني ان تي وي روسیه
به دنبال تغييرات سياسي، اجتماعي، فرهنگي زيادي که پس از فروپاشي شوروي رخ داد، وضعيت تلويزيون و مقررات مربوط به آن نيز به سرعت تغيير کرد. بطوريکه امروزه شاهد پيدايش بسياري از شبکه هاي تلويزيوني خصوصي و مستقل در روسيه مي باشيم.
يکي از کانالهاي معروف و پربيننده تلويزيون روسيه، شبکه تلويزيوني « ان تي وي » مي باشد که تا سال 2001 شبکه اي خصوصي و پس از خريد اين شبکه توسط شرکت گازپروم به شبکه اي نيمه دولتي تبديل گشته است.
-
تاريخچه
شبکه تلويزيوني « ان تي وي » در سال 1993 به صورت يک ايستگاه کوچک خصوصي در سن پترزبورگ روسيه توسط سرمايه دار معروف روسي « ولادمير گوزينسکي » شروع به کار کرده و بهترين خبرنگاران و گويندگان خبر آن زمان را به خدمت گرفت.
اين شبکه با پخش برنامه هاي خبري و سرگرم کننده اش به سرعت مورد استقبال بينندگان روس قرار گرفت. يکي ديگر از دلايل افزايش بينندگان اين شبکه، پوشش خبري « ان تي وي » از اولين جنگ چچن بين سالهاي 1994 تا 1996 مي باشد. انتقادات « ان تي وي » از عملکرد دولت در جنگ چچن باعث شهرت يافتن اين ايستگاه به عنوان يک صداي مستقل شد.
حمايت « ان تي وي » از انتخاب دوباره يلتسين به عنوان رئيس جمهور در سال 1996 و از طرفي فرمان اعطاي کانال چهار به اين شبکه از سوي يلتسين در اواخر سال 1996 و پس از پيروزي در انتخابات، اتهاماتي را بر « ان تي وي » وارد کرد. بسياري از منتقدان اين اتفاق را يک معامله بين يلتسين و « ان تي وي » بيان کردند.
در سال 1997 شرکت گازپروم، بزرگترين شرکت گازي حال حاضر در جهان، 30 درصد از سهام شبکه تلويزيوني « ان تي وي » را خريداري کرد.
در اواخر دهه 1990 پخش اخبار« سوودنيا » (امروز) در پربيننده ترين ساعات هر شب ( 7 و 10 شب) و نيز برنامه تفسير خبر « ايتوگي » (خلاصه) که يکشنبه ها ساعت 9 شب پخش مي شد، اين شبکه را از وجهه خاصي در بين بينندگان روس برخوردار کرد. در کنار اين برنامه ها، نمايش عروسکي سياسي « کوکلي » (عروسکها) در قالب تصاويري کاملا شبيه شخصيتها، نشان از آزادي نسبتا نامحدود آن زمان دارد.
در زمان انتخابات مجلس در سال 1999 و انتخابات رياست جمهوري سال 2000، « ان تي وي » به انتقاد از جنگ دوم چچن و ولادمير پوتين و همچنين حذب سياسي وي پرداخت. و در اوايل فوريه 2000 نيز عروسک پوتين را وارد نمايش عروسکي « کوکلي »کرد.
اين اقدام سبب واکنش شديدي از جانب طرفداران پوتين شد و تعدادي از آنها خواستار محاکمه نويسندگان اين نمايش عروسکي شده بودند.
-
در يازدهم مي 2000، پليس ماليات با پشتيباني دادستاني کل و « اف اس بي » ، به ساختمان مرکزي اين شبکه واقع در مسکو يورش برده و به مدت 12 ساعت، ساختمان آن را مورد تفتيش و بازرسي قرار دادند.
پس از اين حادثه، عروسک پوتين از برنامه نمايش عروسکي « کوکلي » حذف شد. بسياري از منتقدان در آن زمان اين اقدام را سياسي قلمداد کردند و علت اين برخورد را، انتقادات شديد « ان تي وي » از ولادمير پوتين در زمان انتخابات رياست جمهوري 2000 مي دانستند.
در سيزدهم ژوئن 2000، گوزينسکي، مدير شبکه « ان تي وي » به اتهام کلاهبرداري و فساد اقتصادي بازداشت شد. اما در يک قرارداد کاملا غير رسمي، اتهام وارد بر گوزينسکي رفع شد. اين کار هنگامي صورت گرفت که او توافقنامه اي با « ميشل لسين »، وزير رسانه روسيه در تاريخ 20 جولاي همين سال به امضا رساند. بر اساس اين توافقنامه، گوزينسکي مي بايست بابت بدهي اش به شرکت گازپروم، 30 درصد از سهام « ان تي وي » را به اين شرکت واگذار نمايد.
پس از گذشت يکسال از امضاي اين قرارداد، گازپروم، « ان تي وي » را تحت کنترل خود گرفت و تيم اجرائي خود را بر سر کار نشانده و بوريس جوردن، سرمايه دار بزرگ آمريکايي را به عنوان مدير اين شبکه منصوب کرد.
همه اين عوامل و در کنار آن توقف اجراي برنامه تفسير خبر « ايتوگي » ، منجر به استعفاي بسياري از خبرنگاران و گويندگان اين شبکه شد.
در پي اين اقدامات، دهها هزار نفر به دعوت خبرنگاران معترض « ان تي وي » ، در آوريل 2001 در سن پترزبورگ با شعار دفاع از آزادي رسانه ها تظاهرت کردند. با وجود همه اين انتقادات، هيچ تغييري در مديريت « ان تي وي » حاصل نشد.
در ظرف دو سال، دو کانال مستقل تلويزيوني تي وي اس (tvs) و شبکه تلويزيوني شش روسيه (6-tv) که خبرنگاران سابق « ان تي وي » را جذب کرده بود تعطيل شدند.
در آوريل 2003 بوريس جوردن به دليل پخش ترجمه زنده از اتمام محاصره تئاتر مسکو در اکتبر 2002 از اين شبکه، اخراج و « نيکولاي سنکويچ » جايگزين وي شد.
پس از گذشت يکسال از مديريت سنکويچ در جولاي 2004 « ولادمير کوليستکف » به عنوان مدير اين شبکه تلويزيوني و « تامارا گاوريلو وا » همکلاسي قديم ولادمير پوتين در دانشگاه لنينگراد به عنوان جانشين وي انتخاب شدند.
با گذشت زمان وسياست جديد مديران اين شبکه، توليد برنامه هاي سرگرم کننده در مقيسه با برنامه هاي سياسي بيشتر شده و پخش بسياري از برنامه هاي سياسي از جمله برنامه « آزادي بيان » ، « توزيع درامد فردي » و « پيکان قرمز » متوقف شد.
همه اين عوامل باعث کاهش بينندگان اين شبکه شد. در نتيجه از اوايل سال 2005 برنامه تفسير خبر« سياستهاي واقعي » شنبه ها توسط « گلب پاولوسکي » تحليلگر و مشار ارشد کرملين و از اوايل سال 2006 برنامه تفسير خبر هفته « يکشنبه شب » توسط « ولادمير سالويوف » به برنامه هاي اين شبکه افزوده شد.
-
برنامه هاي ان تي وي
اين شبکه بيست ساعت در شبانه روز برنامه پخش مي کند. بيشترين برنامه هاي اين شبکه را، پخش فيلم (37 درصد)، اخبار (26 درصد) و برنامه هاي سرگرمي (25 درصد) تشکيل مي دهد. به طور معمول برنامه هاي پخش شده بين ساعات 17:30 الي 22 که به سريالها و برنامه هاي ترکيبي اجتماعي اختصاص دارد از مقبوليت و محبوبيت بيشتري برخوردار است.
نکته بسيار مهم اين است که اين شبکه به طور متوسط 27 درصد از بينندگان تلويزيوني روسيه در اين ساعات را به خود اختصاص داده است.
بينندگان ان تي وي
اين شبکه حدود 120 ميليون بيننده در سرتاسر روسيه، بلاروس و قسمتهايي از قزاقستان، اوکراين، و کشورهاي حوزه بالتيک را در اختيار خود دارد. تقسيم بندي سني بينندگان اين شبکه نشان مي دهد که افراد زير 16 سال، 7 درصد ؛ افراد 16 تا 40 سال، 27 درصد ؛ افراد 40 تا 54 سال، 28 درصد ؛ و افراد بالاي 55 سال، 38 درصد از بينندگان اين شبکه را تشکيل مي دهند.
اين شبکه 12 درصد بينندگان تلويزيوني روسيه را به خود اختصاص داده است.
لوگوي ان تي وي
لوگوي معروف شبکه « ان تي وي » و نيمکره سبز آن توسط « سيمون لوين » طراح افسانه اي روس طراحي شده است. اين لوگو به عنوان سنبلي براي زبان گرافيکي جديد در تلويزيون روسيه مطرح شده است.
-
خارجی آقای احمدی نژاد
مقدمه
---------- خارجی برایند اقتدار گرایانه تخصیص ارزشها در برخورد با یکدیگر است .که یک واحد ---------- از مجموعه توانایی ها و قابلیت هایش جهت افزایش بهره وری نورمها و استانداردها ی مطلوب در بعد خارجی استفاده می کند .بعد خارجی معمولا می تواند در سه سطح ارتباط ب دولت ها ،ملت ها و سازمان های بین المللی بروز نماید .برجستگی بررسی ---------- خارجی در نحوه ایجاد و بنای نقطه مماس با کشور ها و واحد های نا آشنا و غیر مانوس با نورم ها و استاندارد های اخلاقی جمهوری اسلامی ظاهر شود .
رسیدن به وضعیت مطلوب در ---------- خارجی مستلزم استفاده از تکنیک و زبان خاصی است .که هر دولت برای رسیدن به اهداف مطلوب خود باید این تکنیک ها یا اصول را در عرصه خارجی در نظر داشته باشد.
عده ای معتقدند که ---------- خارجی همان روابط بین الملل است اما احتمالا منظرهای تعریف فرق می کند چون جاهایی دیپلماسی را نیز در مقام هساوی با ---------- خارجی قرار می دهند ولی در این تحقیق به نوعی قایئل به تفکیک این سه مورد هستیم به نوعی که اگر رفتار یک دولت را در رابطه با یک دولت دیگر در نظر داشته باشیم آن رفتار را می توان به ---------- خارجی تعبیر کرد واگر هر دو را در یک مجموعه در نطر بگیریم به آن روابط بین الملل می گوییم. ودیپلماسی را نیز به عنوان ابزاری برای ---------- خارجی در نظر می گیریم.
در این تحقیق ما به دنبال جمع آوری اطلاعاتی در زمینه ---------- خارجی آقای احمدی نژاد و به طور کل دولت نهم هستیم و به مراتب آن در صدد بررسی و تحلیل این موضوع هستیم .به طور کلی سعی بر آن شده اطلاعاتی که در این زمینه وجود دارد به نوعی تحلیل و بررسی شود که هم اطلاعات زائد حذف شود و هم بررسی به صورت امانت دارانه انجام شود . ما در این تحقیق به این موضوع خواهیم پرداخت که ---------- خارجی دولت نهم چه اصولی را دنبال می کند و در عرصه ---------- خارجی چه برنامه هایی را مد نظر دارد و در عرصه عمل تا چه میزان موفق بوده است و چه ویژگی هایی را از این موارد می توان برداشت کرد؟
در زمینه ---------- خارجی باید خاطر نشان شویم که ---------- خارجی ایران بعد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در یک مسیری قرار گرفت که تا به امروز این مسیر صراط اصلی ---------- خارجی جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود این مسیر همان اسلامگرایی ---------- خارجی است .اگر برای بررسی تارخی در این تحقیق ارزشی قایل شویم باید یک نگاهی اجمالی به ---------- خارجی در طول دوران بعد از انقلاب داشته باشیم که باید یک بررسی در مورد گفتمان های جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم .
در تقریبا سه دهه گذشته شاهد طرح دیدگا ها و گفتمان های مختلفی در عرصه ---------- خارجی هستیم که هر یک در شرایط تاریخی مشخصی بر شکل گیری ماهیت آن تاثیر گذاشتند.چهار گفتمان مسلط در این سال ها را در کتاب «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» _دکتر علیرضا ازغندی _به این هنوان ها تقسیم کرده است:
1. گفتمان مصلحت محور یا واقعگرا ،(1358_1357)که از زمان نخست وزیری مهندس بازرگان شروع و تا اشغال سفارت آمریکا ادامه د اشته است
2. گفتمان ارزش محور یا آرمان گرا(1360_1368)که مصادف بود با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با َرایط و ویژگی های خاص خودش .
3. گفتمان منفعت محور یا اصلاح طلبی اقتصادی ،که بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ و در زمان رئیس جمهوری آقای رفسنجانی دنبال می شد.
4. گفتمان فرهنگ گرای سیات محور ،که در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی دنبال می شد .
به علت اینکه بررسی تک تک این گفتمان ها از حوصله بحث خارج است از این کار صرف نظر می کنیم . و با ادامه بحث تاریخی وارد مرحله جدیدی از ---------- خارجی میشویم که از تیر ماه 1384 با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور جدید ایران در روابط بین الملل مطرح می شود .
در کنار بررسی تاریخی ،نیازی به بررسی قانونی نیز دیده می شود . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در زمینه ---------- خارجی اصول زیادی به صورت مستقیم و غیر مستقیم صدق می کند ولی 4 اصل به طور مستقیم در قانون اساسی ایران وجود دارد که مستقیما به ---------- خارجی ایران مربوط است :
اصل152 سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هرگونه سلطفه جويي و سلطه پذيري ، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطه گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غيرمحارب استوار است.
اصل153 هرگونه قرارداد که موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعي و اقتصادي ، فرهنگ ، ارتش و دیگر شؤون کشور گردد ممنوع است.
اصل154 جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در کل جامعه بشري را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي شناسد. بنابراين در عين خودداري کامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفين در برابر مستکبرين در هر نقطه از جهان حمايت می کند.
اصل155 دولت جمهوری اسلامي ايران مي تواند به کساني که پناهندگي سياسي بخواهند پناه دهد مگر اينکه بر طبق قوانين ايران خائن و تبهکار شناخته شوند.
آقای احمدی نژاد از گروه اصول گراها درانتخابات اکثریت رای را به خود اختصاص داد(3تیر 1384) و به عنوان رئیس جمهور وارد عرصه ---------- شد . با معرفی کابینه خود و خصوصا وزیر امور خارجه (25 مرداد 1384)مشخص شد که آقای رئیس جمهور به دنبال اهداف اصول گرایانه خود در عرصه جهانی می باشد .
ما در این تحقیق در فصل اول به دنبال این هستیم که آقای احمدی نژاد در زمان قبل و بعد از انتخابات چه شعار هایی را در عرصه ---------- خارجی سر داده اند و چه دیدگا هایی در این زمینه دارند .و در فصل دوم به دنبال این هستیم که آقای رئیس جمهور و دولت نهم چه برنامه ای را در عرصه ---------- خارجی تدوین کرده است ودر این برنامه چه راهبرد ها و راهکار هایی را برای خود بسته به اهداف مطرح شده در فصل اول ارائه داده است .و در فصل سوم بررسی روی این موضع متمرکز می شود که دولت نهم و آقای احمدی نژاد در عرصه عمل چگونه عمل کرده اند به عبارتی آیا ایشان توانسته اند که به اهداف خود با آن راهکار ها و راهبرد های ارائه شده در فصل دوم جامه عمل بپوشانند و در فصل چهارم یک تحلیل و بررسی کلی از این سه فصل قبلی ارائه می دهیم و ویژگی های ---------- خارجی آقای احمدی نژاد را ذکر میکنیم و سعی داریم که تصویر روشنی از سیات خارجی دولت نهم ارائه نماییم.
-
آقای احمدی نژاد از گروه اصول گراها درانتخابات اکثریت رای را به خود اختصاص داد(3تیر 1384) و به عنوان رئیس جمهور وارد عرصه ---------- شد . با معرفی کابینه خود و خصوصا وزیر امور خارجه (25 مرداد 1384)مشخص شد که آقای رئیس جمهور به دنبال اهداف اصول گرایانه خود در عرصه جهانی می باشد .
ما در این تحقیق در فصل اول به دنبال این هستیم که آقای احمدی نژاد در زمان قبل و بعد از انتخابات چه شعار هایی را در عرصه ---------- خارجی سر داده اند و چه دیدگا هایی در این زمینه دارند .و در فصل دوم به دنبال این هستیم که آقای رئیس جمهور و دولت نهم چه برنامه ای را در عرصه ---------- خارجی تدوین کرده است ودر این برنامه چه راهبرد ها و راهکار هایی را برای خود بسته به اهداف مطرح شده در فصل اول ارائه داده است .و در فصل سوم بررسی روی این موضع متمرکز می شود که دولت نهم و آقای احمدی نژاد در عرصه عمل چگونه عمل کرده اند به عبارتی آیا ایشان توانسته اند که به اهداف خود با آن راهکار ها و راهبرد های ارائه شده در فصل دوم جامه عمل بپوشانند و در فصل چهارم یک تحلیل و بررسی کلی از این سه فصل قبلی ارائه می دهیم و ویژگی های ---------- خارجی آقای احمدی نژاد را ذکر میکنیم و سعی داریم که تصویر روشنی از سیات خارجی دولت نهم ارائه نماییم.
فصل اول
شعار ها و دیدگاه ها
مقدمه
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری جمهوری اسلامی ایران در سال 1357 تاکنون،گفتمان های مختلفی بر ---------- خارجی کشور حاکم شده است .هر یک از این گفتمان ها بر اساس نظام صدقی حاکم بر جامعه بر کانون ها ،دقایق و عناصر خاصی ابتناء یافته و مفاهیم محوری و مرکزی ---------- خارجی را در چارچوب نظام معانی (system of meaning)خود باز تعریف کرد ؛به گونه ای که دال های شناوری(floating signifiers)جون منافع ،قدرت و امنیت ملی ،نظام بین المللی ،صلح و حتی دولت ملی در بستر هریک از این گفتمان ها معنا و مدلولی (signified)متفاوت یافتند. این تعد د و تکثر معانی (polyemy)حاصل مفصل بندی (articulation)متفاوت این دال ها توسط این گفتمان هاست .این تغییرات و گفتمانی تنها در حوزه مفاهیم و معانی باقی نماند بلکه رفتارها و کنش های ---------- خارجی ایران را نیز دگرگون کرد.
گفتمان ملی گرایی لیبرال بر ---------- خارجی دولت موقت حاکمیت داشت .پس از استعفای دولت موقت و برکناری بنی صدردرخرداد ماه 1360،ابرگفتمان اسلام گرایی بر ---------- خارجی جمهوری اسلامی حاکم شد که تا کنون نیز استمرار دارد . ولی گفتمان کلان اسلام گرایی در طول تقریبا سه دهه گذشته دستخوش دگرگونی و دگردیسی گردیده است . حاصل این تحول درون گفتمانی شکل گیری و ظهور پنج خرده گفتمان از بطن اسلام گرایی بوده است . این خرده گفتمان های اسلام گرایی عبارت اند از :
آرمان گرایی امت محور
مصلحت گرایی مرکز محور
واقع گرایی توسعه محور
صلح گرایی مردم سالار
گفتمان های آرمان گرایی و مصلحت گرایی در طول دوره جنگ در ---------- خارجی جمهوری اسلامی به منزلت هژمونیک نسبی دست یافتند واقع گرایی توسعه محور گفتمان غالب دوران سازندگی بود . گفتمان ---------- خارجی جمهوری اسلامی در دوران اصلاحات صلح گرایی مردم سالار بود .
-
شعار های انتخابی
در مورد اینکه آقای احمدی نژاد چه شعار هایی در مورد ---------- خارجی ایران و فعالیت در این زمینه را در زمان انتخابات برای خود انتخاب کرده بود . باید یک بررسی تاریخی در مورد این شعار ها در بهار سال 1384 داشته باشیم . در زمان انتخابات هرنامزدی با شعار خاصی وارد عرصه تبلیغات شده بود . آقای احمدی نژاد در مبارزات انتخاباتی نهمین دوره ریاست جمهوری در بهار 1384 ،شعار اصلی و محوری برنامه خود را عدالت محوری و عدالت گستری اعلام کرد . در حالی که نامزد های دیگر بیشتر بر رفاه و توسعه اقتصادی ،حقوق بشر و مردم سالاری ،نظم و قانون با انزوای بین المللی تاکید می کردند . بدین ترتیب ،برنامه اصلاح طلبانه و اصولگرایانه آقای احمدی نژاد برمبنای مبارزه با بی عدالتی و نابرابری اجتماعی ،فساد و تبعیض تدوین وعرضه شد . این برنامه از این نظر اصلاح طلبانه تلقی می گردد که کاملا در چارچوب و منطبق بر تعریفی است که رهبر انقلاب ،در اوج دوره اصلاح طلبی دوم خرداد ،از اصلاحات بر مبنای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ارائه داد . پس از انتخابات نیز رئیس جمهور احمدی نژاد این راهبرد را در عرصه ---------- داخلی و خارجی جمهور یاسلامی ایران پیگیری کرده است .
دیگر شعار های که جناب آقای احمدی نزاد در عرصه انتخابات بیان می کرد . عبارت بود از:
می شود و می توانیم
تا دولت رجایی یک یا حسین دیگر
تشکیل دولت اسلامی
عدالت محوری
مهرورزی
که به طور غیر مستقیم مربوط به ---------- خارجی می شود ولی بعد در عرصه روابط خارجی به طور اخص و مستقیما آقای احمدی نزاد شعار خاصی ارائه ندادند ولی بعد از انتخابات و در طول دوره ای که باید مسند جمهوری را به طور رسمی تحویل می گرفتند ،شعارهایی را رائه داده بودکه عبارت بود از :
تلاش برای اعتماد سازی در ---------- خارجی
گسترش مناسبات با جهان
عدالت محوری در عرصه بین المللی
اسلام گرایی در عرصه روابط بین المللی
به طور مثال آقای احمدی نژاد گفت:من به دنبال تشکیل دولت اسلامی هستم و تفوت دولت اسلامی با دولت های گذشته اعتقاد به تمامیت اسلام و اداره کشور با راه های اسلامی است . یا در بروجرد گفت:در دولت اسلامی ،مدیران کشور به دنبال اقتباس الگوها از شرق و غرب نیستند و اسلام می تواند سعادت دنیا و آخرت را تامین کند .یا فرمدند:اگر در انتخابات ،انتخاب شوم کابینه ام را از افراد ولایت محور انتخاب خواهم کرد.
در زمانی که چند روز فرصت مانده بود تا آقای احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب ملت ایران مراسمتنفیذ و سپس تحلیف و معرفی کابینه را انجام دهد و رسما سکان اداره قوه مجریه را بدست گیرد . صاحب نظران و محققین به این نظر رسیده بودند که پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات نهم مطالبات جدیدی را در جامعه به وجود آورده است . که در صدر آن «عدالت خواهی»،«مبارزه با فقر و فساد و تبعیض»و«خدمتصادقانه به مردم همراه با پیشرفت همه جانبه ایران اسلامی »قرار دارد.
پیش بینی می شد که اقدامات و اولویت بندی های آقای احمدی نژاد در عرصه ---------- خارجی و روابط دیپلماتیک به این صورت باشد :
1. تلاش برای اعتماد سازی در ---------- خارجی با گسترش مناسبات با جهان
2. طراحی و ارائه گفتمانی در عرصه بین المللی از جمله «فرهنگی کردن سیاست»و نیز«حاکمیت اخلاق و معنویت»در مناسبات جهانی
3. تعامل سازنده دولت با منتقدان و مخالفان قانونی خود
4. برنامه دولت برای تحقق وعده های دوره انتخابات
5. آغاز سفر های داخلی و خارجی رئیس جمهور و اعضای هیات دولت
و....
دیدگاه ها
به طور کلی با بررسی شعارهای انتخاباتی جناب آقای احمدی نژاد و سخنرانی های ایشان که در قبل و بعد از انتخابات بیان شده بود .یک تقسیم بندی و طبقه بندی برای دیدگاه های آقای احمدی نژاد در عرصه ---------- خارجی تنظیم شده است که عبارت اند از:
دیدگاها در موردجهان
دیدگاه ها در مورد چگونگی ---------- خارجی
1.دیدگاها در مورد وضع جهانی
1_1مسائل جهان
1_1_1قرار گرفتن بشر در نقطة عطف تحقق آرمان نهايي
… مي خواهم خدمت شما عرض كنم، امروز كل بشر در يك نقطة عطف تاريخي قرار گرفته است. نقطة عطفي كه ان شاءالله مسير را تا تحقق آن آرمان بزرگ سرازيري و پر شتاب خواهد كرد. آثارش را كه داريم در دنيا مي بينيم. شما كه رسانه اي هستيد و مي بينيد كه در دنيا چه خبر است. فوج فوج دلها دارد متوجه يك حقيقت نوراني [مي شود.] مطالبات ملتهاي دنيا را ببينيد، در قرن گذشته ببينيد مطالبات چه بود؟ حداكثر مطالبه اي كه يك [ملت] دنبال آن بود، استقلال و آزادي بود. الان مي بينيد كه ملتها دنبال عدالت اند و عدالت بسيار بسيار بالاتر و فراتر از استقلال و آزادي است. دنبال معنويت، عشق و محبت اند؛ يعني يك گام بلند جلو آمده است و اينها نشانه است. مأموريت ملت ما در اين حركت عمومي بشر مأموريت بسيار سنگيني است .
امروز ما دو وظيفة بسيار مهم بر عهده داريم؛ وظيفة اولمان اين است كه اين كشور را به سرعت بسازيم. جامعة الگو و حيات طيبة اسلامي را برپا كنيم، اين مأموريت بزرگ امروز ماست و مأموريت دوم ما معرفي اين الگو به بشريت است. بشريتي كه دارد از ما مطالبه مي كند…
1_1_2مناسبات ناعادلانه حاكم بر جهان
سالهاست جهان درگير مناسبات غير عادلانه اي است كه هر روز تبعات و ناهنجاريهاي ناشي از آن به نحو گسترده و بارزي خود را نشان مي دهد. نابسامانيها زيادتر مي شود، تهديدها روزافزون است، حقوق ملتها تضييع مي گردد نا امني فزاينده اي بعضي كشورها را تهديد مي كند، جان و مال، هويت ملي و ارزشهاي متعالي تاريخي جاري در جوامع كه ثمره تلاشهاي مستمر مصلحان و انبياي الهي و دلسوزان بشري است درمعرض تهاجم و تخريب و انهدام است. اراده هايي در عالم وجود دارند كه از تعالي و پيشرفت معنوي و مادي انسانها جلوگيري مي كنند. آنها حقوق انساني را پايمال مي كنند و بر اين اقدامات اصرار مي ورزند. حق آشكار پايمال مي شود و باطل ترويج و تحسين مي گردد. به كارگيري زور در مناسبات امري عادي تلقي مي شود. اتكاء بر سلاح به جاي اتكاء بر عقل و منطق، فريب و چندگانگي به جاي ترويج حقيقت و يكرنگي و ترويج مناسبات زورمدارانه به جاي ارزشهاي انساني و عادلانه جهان امروز را در بخشهاي وسيعي دچار ضعف و تاريكي و مشقت نموده است
-
1_1_3پايان دوره ليبراليسم در جهان
…دوره ليبراليسم تمام شد، ته مانده آن هم به زودي از دنيا برچيده خواهد شد. برخلاف آن حرفهايي كه گفته اند دين به پايان خط خود رسيده است و دموكراسي پايان تاريخ است، من مي گويم ليبراليسم به پايان خط خود رسيد،تمام، حرفي براي دنياي امروز ندارد. مي بينيد، نمي تواند اداره كند.60 سال است نمي تواند مسئله فلسطين را حل كند. براي اينكه مباني و روشهايش ظالمانه است و حل نمي شود. اما انديشه اسلامي راه حل عادلانه دارد و فوري حل مي كند، مسئله عراق، افغانستان و كشورهاي خود را نمي توانند حل كنند، براي اينكه مباني آنها عادلانه نيست و اين راه حل ها به نيازهاي امروز بشر پاسخ نمي دهد. و مي بينيم بشر الان دارد به سرعت و روز افزون در جهت معنويت و عدالت مطالبه مي كند…
1_1_4تبعيت از طاغوت، در رأس همه مشكلات بشر
در رأس مشكلات بشر، هميشه تبعيت از طاغوت بوده است. تبعيت از طاغوت ريشه همه مشكلات بشر است. به تعبير ديگر حاكميت طاغوت و مستكبرين ريشه همه مشكلات بشر از اول تا امروز بوده است. مشكل مردم مكه چه بود. ابوجهل و ابوسفيان حاكم بود. والا اگر پيامبر حاكم باشد، همه چيز درست مي شود .
عزيزان من! امروز هم مشكل بشر، حاكميت قدرتهاي طاغوتي بر عالم است؛ بر اقتصاد، فرهنگ و سياست سيطره پيدا كرده اند. مي …
1_1_5عدالت و معنويت، تنها پايه هاى ايجاد نظم پايدار و صلح در جهان
... ما معتقديم نظم پايدار و مولد آرامش و صلح آنگاه محقق خواهد شد كه بر دو پايه عدالت و معنويت برپا شود. هر چه جامعه بشرى از عدالت و معنويت دور شود، به همان نسبت به ناامنى نزديك خواهد شد، به طورى كه اندكى بحران ولو از جنس حوادث طبيعى نيز موجب بروز ناهنجاريها و رفتارهاى غير بشرى مى شود. متأسفانه در جهان امروز تبعيض و فقر به نحو چشمگيرى ديده مى شود. تبعيض خود بستر زايش كينه ورزى، جنگ و تروريسم است. ريشه عموم اين پديده ها دورى از معنويت و بى عدالتى است. عدالت از حقوق برابر، توزيع صحيح منابع در قلمرو حاكميت دولتها، از تساوى آحاد بشر در برابر قانون و از احترام به قراردادهاى بين المللى سخن مى گويد. عدالت حق همه را در داشتن آرامش، صلح و زندگى شرافتمندانه به رسميت مى شناسد. عدالت، زورگويى و رفتار دوگانه را نفى مى كند. عدالت مفهومى جذاب دارد و مورد علاقه و توجه همه ملتها ست. عقل و منطق در برابر عدالت خضوع مى كند. به گفته دخت گرامى پيامبر اسلام(ص): عدالت مايه آرامش و هماهنگى دلهاست. امروز دنيا منتظر چنين عدالتى است.اگر گفتمان حاكم بر مناسبات جهانى، گفتمان عدالت و معنويت باشد، صلح پايدار و آرامش تضمين مى شود و برعكس اگر مناسبات جهانى منهاى عدالت و معنويت تعريف و از اخلاق تهى گردد، آنگاه بسيارى از ساز و كارها براى ايجاد اعتماد و تحكيم صلح همچنان ناكافى و ناكارآمد خواهد بود. پيام امروز ملت تمدن ساز ما به ملتها و دولتها پيش به سوى آرامش و صلح پايدار بر اساس عدالت و معنويت است...
-
1_2تروریسم
1_2_1دو علت اصلى تروريسم
... امروز پديده تروريسم يكى از بلايايى است كه بشر با آن درگير است. كشور و ملت ايران به عنوان يكى از قربانيان اصلى تروريسم، اعتقاد دارد كه تروريسم با نظام سلطه جهانى نوعى هماهنگى و همبستگى دارد. ما علتهاى تروريسم را در دو جا جستجو مى كنيم: يك سلطه جويى و سيرى ناپذيرى نظام استكبارى و قدرتهاى سلطه گر .
علت دوم، مشكلاتى است كه در سطح جهان وجود دارد؛ فاصله بسيار زياد و دره عميق بين كشورهاى برخوردار و فقير، تحميل جنگ و غارت اموال ملتهاى ضعيف توسط برخى قدرتهاى ويرانگر، اشغال سياسى كشورهاى مستقل و يك جانبه گرايى و زورگويى در مناسبات جهانى، ريشه دوم تروريسم است...
1_2_2 ادعاى واهى مبارزه با تروريسم برخى قدرتها پس از واقعه 11 سپتامبر
... بعد از 11 سپتامبر گروهى خاص و تندرو، متهم به اقدامات تروريستى شد. آيا بهتر نيست اين قدرتها در برخورد با جامعه جهانى راه صداقت در پيش گيرند و با ارائه مشخصات دقيق عناصر اصلى و شبكه حمايت مالى و تسليحاتى، ضمن پذيرفتن مسئوليت اقدامات ضدبشرى آنان، ملتها و كشورها را در مبارزه صحيح، عالمانه و صادقانه با ريشه هاى تروريسم يارى نمايند. ما بايد به دنبال آرامش و صلح پايدار بر اساس عدالت و معنويت باشيم. تروريسم و سلاحهاى كشتار جمعى دو تهديد بزرگ هستند كه جامعه جهانى بايد به شدت با آن مقابله كند. جمهورى اسلامى ايران به عنوان يكى از بزرگ ترين قربانيان تروريسم و سلاحهاى شيميايى از دشواريهاى اين مقابله به خوبى آگاه است..
1_2_3جابه جايى متهمان در مقام مدعى، مهم ترين دشوارى مبارزه با تروريسم
... امروز مهم ترين دشوارى اين مبارزه آن است كه كسانى كه بايد در مقام متهم باشند خود را در مقام مدعى قرار مى دهند. اما تهديد بزرگ تر آن است كه قدرتهايى با اتكا به زور و زر بخواهند فضايى از بى عدالتى و زورگويى را بر جهان تحميل نمايند و در عين حال با اتكا به شبكه تبليغاتى خود را مدافع آزادى، دموكراسى و حقوق بشر نيز بخوانند....
1_3سازمان ملل
1_3_1مسئوليت مهم سازمان ملل براى مقابله با روند طبقاتى كردن ملتها
... من فكر مى كنم امروز سازمان ملل مسئوليت بسيار مهمى را برعهده دارد. يك حادثه بزرگ دارد اتفاق مى افتد و آن هم طبقاتى كردن ملتهاست؛ ملتهاى درجه يك، دو و سه و حقوق را بر اساس نظام طبقاتى تعريف كردن. اين خطر بزرگى است كه صلح و امنيت و آينده بشريت را تهديد مى كند. متأسفانه واژه هاى مقدس مثل حقوق بشر و مبارزه با سلاحهاى كشتار جمعى، توسط برخى قدرتها بيشتر به يك بازيچه تبديل شده است. نقش سازمان ملل بيش از گذشته مهم است و بايد با اين رفتارهاى دوگانه قدرتمندان برخورد و جلوگيرى كند. بايد از حقوق همه ملتها دفاع كرد. موقعى سازمان ملل موفق است كه حتى با تحمل فشارها از حقوق ملتها دفاع كند...
-
1_3_2رويكرد سازمان ملل براى تبديل شدن به نقطه تفاهم و همكارى ملتها
... سازمان ملل بايد نقطه اتكا و اميد و مشاركت دولتها و ملتها و بسترى براى گفتگو، تفاهم و همكارى در جهت تحقق صلح و آرامش جهانى باشد. اين رويكرد مستلزم آن است كه: 1. عدالت در سازمان حاكم و بر مبناى منشور آن، همه اعضا از حقوق مساوى برخوردار باشند و قدرت يا ثروت بيشتر حق بيشترى براى هيچ عضوى ايجاد نكند. 2. اصول دموكراسى و اخلاق در همه سطوح و اركان سازمان حاكم و سازمان خود الگوى كاملى از حاكميت اين دو باشد. 3. سازمان ملل به وظيفه خود در قبال بسط و تعميق عدالت درسطح بين المللى عمل نمايد. 4. كشور ميزبان حق بيشترى نسبت به ساير اعضا نداشته باشد و دسترسى به سازمان براى همه به آسانى صورت گيرد...
1_3_3 وظايف امروز سازمان ملل
... 1. سازمان بايد دولتها را به گسترش معنويت و عشق به انسانيت رهنمون سازد. در اين حالت، تحقق اتحاد ملل را پايه ريزى كرده است. 2. تمامى ساختار سازمان بايد با حساسيت ويژه ، با ويروس مخرّب يكجانبه گرايى مقابله نمايد. 3. امروز امنيت روانى و زيستى ملتها بيش از گذشته به مخاطره افتاده است. يكجانبه گرايى، توليد و به كارگيرى سلاحهاى كشتار جمعى، فشارهاى روحى و تهديدات و تحميل جنگ بر ملتها به بهانه ايجاد امنيت و رفاه براى برخى قدرتها، عملاً مسئوليت سازمان ملل را براى استقرار شجاعانه عدالت در همه عرصه هاى جهانى و به نفع آرامش انسانها دوچندان كرده است. به گمان ما نمى توان آسايش، صلح، امنيت و رفاه را در بخشى از جهان به بهاى جنگ، ناامنى، لشكر كشى، تبعيض و فقر در نقاط ديگر تأمين كرد. 4. فلسفه وجودى سازمان ملل بسط صلح و آرامش در جهان است. بنابراين، تجويز اقدام پيش دستانه كه مبتنى بر ارزيابى نيتها و نه واقعيتها و رويكردى جنگ طلبانه به شكل مدرن است، خلاف روح سازمان ملل و منشور آن است. 5. تركيب شوراى امنيت بايد از توازن منطقى و دموكراتيك برخوردار شود و در صورت پذيرش اصل عضويت دائم تعدادى از كشورها، تركيب قابل قبولى از نمايندگان همه قاره ها و تمدنهاى عمده جهان به عنوان نمايندگان دائم شركت نمايند. اينجانب مراتب تأسف خود را از اينكه بيش از پنجاه كشور اسلامى با جمعيتى بيش از يك ميليارد و دويست ميليون نفر و قاره پُراستعداد افريقا هيچ نماينده اى در شوراى امنيت ندارند و قاره پهناور آسيا با تمدنهاى كهن فقط يك نماينده دارد، اعلام مى دارم. 6. سازمان بايد در موقعيتى باشد كه فارغ از اعمال نظرهاى گزينشى ميزبان، همه دولتها، گروهها و تشكلهاى مردمى از سراسر جهان بتوانند آزادانه به آنجا سفر كنند و بدون واهمه به گفتگو بنشينند...
2.دیدگاه ها در مورد چگونگی ---------- خارجی
2_1توسعه روابط با همه كشورها، يكى از اصول سياست خارجى ايران
...ما يعنى جمهورى اسلامى از اول خواهان گسترش رابطه با همه كشورها و ملتها بوده ايم. در سياست خارجى اصل تغييرناپذير، توسعه ارتباطات همه جانبه با همه دنياست. يكى دو استثنا وجود دارد كه دلايل آنها هم مشخص است. يكى رژيم نامشروع اشغالگر فلسطين است ، يكى هم شيطان بزرگ است كه تا زمانى كه اين ماهيت را دارد، شرايط ما به همين ترتيب است.
2_2اصل عدالت در عرصه سياست خارجى
...در عرصه سياست خارجى امام بزرگوار ما از همان اول اعلام فرمودند ما نه به كسى ظلم مى كنيم، نه زير بار ظلم مى رويم. فرمودند تا زمانى كه در هر گوشه اى از دنيا ظلم، تجاوز و زورگويى باشد ما هستيم. ما نمى توانيم كنار مظلوم نباشيم. ما بايد كنار مظلوم باشيم. ما با مناسبات ظالمانه اى كه بر جهان حاكم است نمى توانيم كنار بياييم. اين كه ما حالا يك جورى آن را هضم كنيم يا هضم بشويم مطلقاً در سياست خارجى جمهورى اسلامى جايگاهى ندارد. هر جا كه نظام ظالمانه اى [باشد ]چه در يك محدوده خاص چه در عرصه جهانى، اقتصادى، فرهنگى، سياسى ما نمى توانيم با آن كنار بياييم.
ما عدالت را براى همه مى خواهيم. البته مى دانيم كه عزت و كرامت در سايه عدالت محقق مى شود. امكان ندارد در جهان عدالت حاكم نباشد، نظامات ظالمانه [باشند] و بعد ما دنبال كرامت و عزت انسانها باشيم. چنين چيزى وجود خارجى ندارد. اگر دنبال صلحيم، باز صلح برپايه عدالت است كه ماندگار و پايدار است. هر صلح و آرامش ظالمانه اى ناپايدار است و اين نمى تواند به نفع بشريت و متضمن منافع ملتها باشد. فلذا وقتى عدالت باشد ديگر ريشه جنگها، درگيريها و تجاوزها از بين مى رود. بنابراين ما در همه مناسبات خارجيمان دنبال تحقق عدالتيم. ...«
«...در روابط دو جانبه، منطقه اى، جهانى همه جا مبنا عدالت است، حتى در سازمانهاى جهانى. سازمانهاى جهانى درست شده اند براى اينكه عدالت را در جهان برپا كنند. ما نبايد هيچ نظم ظالمانه اى را در سازمانهاى جهانى بپذيريم. بايد تلاش كنيم اصلاح بشوند. ...»
«...باز تأكيد مى كنم ما صلح و آرامش را براى همه مى خواهيم منتها مبتنى بر عدالت و معنويت. صلحى كه برپايه عدالت نباشد به درد نمى خورد و عدالتى كه بر پايه خداپرستى نباشد، مى شود تحميلات ظالمانه به نام عدالت. اگر توحيد و خداپرستى نباشد، ضمانتى براى عدالت هم نيست. بنابراين ما با افتخار اعلام مى كنيم كه ما منادى توحيد و خداپرستى در جهان هستيم. اعتقاداتمان را تحميل نمى كنيم، اما ترويج مى كنيم. نظام اسلامى بدون فرياد لااله الاالله اصلاً موجوديتى ندارد. بدون لااله الا الله عدالتى نيست. بدون عدالت، كرامت، صلح و آرامشى نيست. اين مبناست؛ بنابراين ترويج فرهنگ اسلامى و خداپرستى به متن فعاليتهاى ما مى آيد و روح اقدامات و جهت گيريهاى ماست....»
»...يك جلوه ديگرى از عدالت، رعايت معاهدات بين المللى است. اصلاً در تحقق عدالت حد و مرز نداريم..
2_3اصل مهرورزى در سياست خارجى ايران
...اصل دوم حركت جمهورى اسلامى مهرورزى است. براساس اعتقادات اسلامى، ما همه بشريت را دوست داريم. ما فكر مى كنيم همه انسانها بايد همديگر را دوست داشته باشند و عاشق هم باشند تا دنيا بتواند روى صلح و دوستى را ببيند .
ما واقعاً هرجايى بر هر ملتى درد و رنجى وارد مى شود غصه دار مى شويم و اين خصلت از پيامبر عظيم الشان ما حضرت محمد بن عبدالله به ما به ارث رسيده است كه در غم و رنج ديگران مى سوخت. نمى توانيم در مقابل غم و رنج ديگران بى تفاوت باشيم. همه دنيا را دوست داريم. چون همه را دوست داريم با تهديد مخالفيم .
2_4اصل خدمت به بندگان خدا در سياست خارجى
...اصل بعدى ما خدمت به بندگان خداست كه عرض كردم هر جا توانستيد خدمت كنيد. گره از كار مردم باز كنيد. نگاه نكنيد اين كيست، چيست، چه لباسى دارد، چه قيافه اى دارد، چه حرفى مى زند، داد مى زند يا آرام حرف مى زند. اين يك اصل است. ما كارى نداريم چه تيپى است، به كدام دين است. كارى از ما مى خواهد، مى توانيم بايد انجام بدهيم. اين خودش يك اصل است...
2_5اصل پيشرفت همه جانبه كشور در سياست خارجى
...اصل ديگر پيشرفت همه جانبه كشور. نقش نمايندگيها در اين بخش بسيار بسيار مهم است. بالاخره تعالى ايران عزيز يك اصل تغييرناپذير براى ماست. ايران بايد به قله ها برسد. گرچه ما دوست داريم همه ملتها به قله ها برسند؛ يعنى منحصر در خودمان نمى دانيم، اما براى ايران يك مسئوليت ويژه داريم. مأموريت اصلى ما تعالى ايران اسلامى است .
در بخش مديريت سياست خارجى فقط به ظواهر اكتفا نكنيم. دائماً برويم ملاقات كنيم، ما بگوييم و بخنديم و آقا خيلى خوب و ما مى توانيم و ظرفيتها خيلى بيشتر است و... اين حرفهاى كليشه اى را آنها بزنند و ما بزنيم، خداحافظ شما. بايد منجر به نتيجه بشود؛ يعنى عملى اتفاق بيفتد. الان در زمينه هاى علمى خيلى فرصت كار مشترك با همه جاى دنيا هست. دانشمندان و متفكرين ما الان براى دنيا حرفهاى نو دارند. حتى در صنعت و فناورى حرفهاى نو داريم. مى توانيم برويم مبادله بكنيم و كارها را جلو ببريم...
-
2_6 پايبند بودن به اصول انقلاب، شرط موفقيت در سياست خارج
...شرط موفقيت ما در سياست خارجى اين است كه به اصول انقلاب و نظام ايمان داشته باشيم. بايد ايمان داشته باشيم كه الاسلام يعلو و لا يعلى عليه. بايد ايمان داشته باشيم كه تنها راه نجات بشريت خداپرستى و عدالت است. ايمان نداشته باشيم، مى خواهيم از چه دفاع كنيم؟ ما آرمان داريم، مبانى داريم و بايد عميقاً به اينها معتقد باشيم. اين را از من در پرانتز داشته باشيد، آن نقطه تمركز تهاجم فرهنگى دشمن، نخبگان و مديران اند اگر در ما عزت نبيند، عزت مفهومى پيدا نمى كند. اتفاقاً در سياست خارجى زياد كار مى كنند...
2_7 تلاش براى اعمال سياست خارجى فعال تأثيرگذار بر محيط بين المل
...ما دنبال سياست خارجى فعال تأثيرگذار بر محيط بين الملل هستيم. ما سياست خارجى فعال مى خواهيم..
ما بر مبانى خودمان ديپلماسى را تعريف مى كنيم. قواعد آن را هم خودمان مى نويسيم، ادبيات آن را هم بايد خودمان طراحى بكنيم ....
2_8 ايران خواهان صلح و آرامش برپايه عدالت و معنويت
...ما بارها اعلام كرده ايم كه ما به دنبال صلح، آرامش و امنيت بر پايه عدالت و معنويت براى همه دنيا هستيم. در طول 27 سال هم ملت ايران كوچك ترين تجاوزى به حقوق هيچ ملتى نكرد. ملت ما ملتى مظلوم است. ما هيچ گاه به دنبال تعدى به حقوق ديگران نبوده ايم. هيچ گاه ديگران را تهديد نكرده ايم. اما مطمئناً ملت ما سر سوزنى زير بار زور و ظلم ديگران هم نخواهد رفت. حتى اگر اينها به ظاهر چند تا كشورهاى قدرتمند باشند...
2_9 ملت ايران نه متجاوز به حقوق كسى و نه پذيرنده ظلم و ستم قدرتهاى سلطه
...ملت ما يك ملت عدالت طلب است. ملت مؤمن و خداخواه است. ما به دنبال برپايى صلح و آرامش و امنيت براى همه ملتها هستيم. ملت ايران دلسوز و غمخوار همه ملتهاست. ملت ايران در سياست خارجى خودش نه به هيچ ملتى زور مى گويد، نه ظلم مى كند و نه به حقوق كسى تجاوز مى كند و مطلقاً زير بار زور و ظلم هيچ قدرتى نمى رود .
ملت ايران راه و روش خودش را با آگاهى انتخاب كرده است و ان شاء الله تا رسيدن به قله هاى پيشرفت و ترقى با قدرت اين مسير را ادامه خواهد داد.ملت ما تصميم خودش را گرفته است. امروز مسير فناورى صلح آميز هسته اى ايران بسيار روشن است . ملت ما نشان داده است كه ملتى قانونمدار، صلح طلب و دلسوز همه ملتهاست و آنها بدانند تا جايى كه با ملت ما با زبان قانون، عدالت و احترام صحبت مى كنند ملت ما هم با آنها گفتگو خواهد كرد، اما به محض اينكه از اين مسير خارج بشوند، ملت ايران راه خودش را ادامه خواهد داد و هيچ توجهى به اين بلندگوهاى جهانى نخواهد كرد...
2_10جمهورى اسلامى ايران خواهان صلح برپايه عدالت براى همه ملته
...جمهورى اسلامى ايران صلح و آرامش را بر پايه عدالت و معنويت نه تنها براى ملت ايران و نه تنها براى ملتهاى اسلامى، بلكه براى همه ملتها مى خواهد. اقتدار كشورهاى اسلامى و كشورهاى مستقل به نفع همه بشريت است. به نفع صلح و آرامش و عدالت جهانى است. ما مخالف هيچ ملتى نيستيم. ما مخالف جريان سلطه و جريان چپاوليم. ما مخالف فقر فزاينده بخشى از جهان و سيرى ناپذيرى بخش ديگرى از جهان هستيم. ما طرفدار كرامت همه انسانها هستيم .
انسان مخلوق خدا و عزيز است. از هر نژادى، از هر قومى، از هر طايفه اى و در هر منطقه اى از جهان كه زندگى مى كند، عزيز است و از نگاه ما از حقوق يكسان برخوردار است. هيچ يك از انسانها نبايد تحقير بشوند، چه تحقير فرهنگى چه تحقير سياسى و چه تحقير اقتصادى. ما مى توانيم در كنار هم كشورهايمان را و ملتهايمان را به نقطه اوج ترقى و پيشرفت انسانى برسانيم...
2_11سياست خارجى فعال جمهورى اسلام
...در عرصه جهانى ما معتقد به سياست خارجى فعال هستيم. سياست خارجى فعال يعنى دفاع از منافع ملت ايران و برخورد تأثير گذار بر شرايط جهانى .
من عرض كردم ما به دنبال عدالت در عرصه جهانى هستيم. ما مى گوييم همه ملتها در عرصه جهانى از حقوق مساوى برخوردارند. هيچ كس حق ندارد به كسى ظلم بكند. كسى حق ندارد حقوق ملتها را ضايع بكند. هيچ ملتى هم حق ندارد زير بار زور و ظلم برود. ما خواهان صلح و آرامش براى همه ملتها بر پايه عدالت و معنويت هستيم. براى اين خواسته خودمان هم استدلال قوى داريم
-
جمع بندی
همانطور که در طول مطالعه این فصل مشاهده شد ما در درجه اول اشاره ای به شعار ها و جهت گیری های آقای احمدی نژاد داشتیم و به طور کلی درک شد که جناب آقای احمدی نژاد از بهار 1384 که در گیر و دار تبلیغات انتخاباتی نهمین دوره ریاست جمهوری بود بنای شعار های خود را بازگشت به آن اهداف اولیه انقلاب ،عدالت محوری ،مهر ورزی ،تهدید زدایی ،صلح طلبی ،گسترش مذاکرات با تمام جهان و غیره گذاشته بود .و در بعد از انتخابات هم چنان که در متن آمد جمع بندی که می توان از دیدگاهای شخص آقای احمدی نژاد و به طور کل از رئیس جمهور احمدی نژاد داشت این است که آقای رئیس جمهور با سخرانی ها و مصاحبه هایی که در اماکن مهم و رسانه های ارجح دنیا داشته به بیان دیدگاه های خود و جهت گیری های دولت نهم پرداخته است که به طورمختصر می توان به دو طبقه مسائل جهانی و ---------- خارجی تقسیم کرد . که در عرصه مسائل جهانی می توان به دیدگا هایی در باره قرار گرفتن بشر در نقطة عطف تحقق آرمان نهايي،مناسبات ناعادلانه حاكم بر جهان،پايان دوره ليبراليسم در جهان،تبعيت از طاغوت، در رأس همه مشكلات بشر، عدالت و معنويت، تنها پايه هاى ايجاد نظم پايدار و صلح در جهان اشاره کرد .
در عرصه جهانی می توان به دیدگاه های آقای احمدی نژاد در مورد تروریسم اشاره کرد که عنوان هایی چون ؛دو علت اصلى تروريسم، ادعاى واهى مبارزه با تروريسم برخى قدرتها پس از واقعه 11 سپتامبر،جابه جايى متهمان در مقام مدعى، مهم ترين دشوارى مبارزه با تروريسم بیان شد .و در مرحله بعد آقای احمدی نژاد به بیان مسئوليت مهم سازمان ملل براى مقابله با روند طبقاتى كردن ملتها،رويكرد سازمان ملل براى تبديل شدن به نقطه تفاهم و همكارى ملتها،وظايف امروز سازمان ملل که به نوعی به تشریح وظایف و کارکرد های سازمان ملل پرداخته را بیان کردیم .
ولی در عرصه ---------- خارجی با توجه به بیان آقای احمدی نژاد می توان چنین برداشت کرد که به طور کلی ایشان می خواستند اهدافی همچون ؛توسعه روابط با همه كشورها، يكى از اصول سياست خارجى ايران،اصل عدالت در عرصه سياست خارجى،اصل مهرورزى در سياست خارجى ايران،اصل خدمت به بندگان خدا در سياست خارجى،اصل پيشرفت همه جانبه كشور در سياست خارجى،پايبند بودن به اصول انقلاب، شرط موفقيت در سياست خارج،تلاش براى اعمال سياست خارجى فعال تأثيرگذار بر محيط بين المل، ملت ايران نه متجاوز به حقوق كسى و نه پذيرنده ظلم و ستم قدرتهاى سلطه،جمهورى اسلامى ايران خواهان صلح برپايه عدالت براى همه ملته،سیاست خارجی فعال جمهوری اسلامی ایران را در عرصه ---------- خارجی دنبال کنند .
در فصل بعدی به دنبال این خواهیم بود که با در نظر گرفتن سخنرانی ها و دیدگاه ها یا به طور کل شعارها آقای احمدی نژاد، در برنامه دولت یا برنامه ها و آیین نامه های داخلی خود قوه مجریه چه راهبرد ها و راهکار هایی برای این دیدگاه ها و اهداف تعیین شده در شعارها در نظر گرفته شده است .به عبارتی دیگر آقای احمدی نژاد و دولت نهم چه برنامه و راهکار هایی را برای راهبرد های تعیین شده در زمان انتخابات و بعد از آن در نظر گرفته اند.
-
فمینیسم در طول تاریخ
به طور كلي مي توان نقطة شروع فمينيسم را اواخر قرن هجدهم به ويژه پس از انقلاب كبير فرانسه ذكر كرد، اما در تقسيمات قراردادي تر تاريخ فمينيسم را در 3 موج تقسيم بندي مي كنند.
موج اول :
موج اول در سال 1830 شروع شد. مري وليتون كرافت با نوشتن كتاب «حقانيت حقوق زن» (1792) تأثير اصلي را بر اين موج گذاشت. پس از وي جان استوارت ميل با همكاري همسر اولش هري تيلور كتاب «انقياد زنان» (1869) را نوشت كه تأثير مهم بعدي را بر اين موج گذاشت. نگارش اين كتاب در حالي صورت گرفت كه زنان در دوره ويكتوريا، در اوج سركوب به سر مي بردند. مي توان گفت اساساًٌ انديشه حقوق ليبرال كلاسيك، زمينه اصلي بروز اين موج به شمار مي رود، ديدگاهي كه برخاسته از انديشه جان لاك بود.(1) گسترش حقوق مدني و سياسي به ويژه اعطاي حق رأي به زنان، خواسته و هدف اصلي اين موج بود. البته در كنار اين موارد اهداف ديگري نيز دنبال مي شد كه از جمله آن ها مي توان به دستيابي زنان به كار آموزشي، آموزش و كار، بهبود موقعيت زنان متأهل در قوانين، حق برابر با مردان براي طلاق و متاركه قانوني و مسائل پيرامون ويژگي هاي جنسي اشاره كرد.
-
موج دوم:
«موج دوم فمينيسم از دهه 1960 آغاز شد. موج اول تا حدي توانست وضعيت زنان را در رابطه با برخي از مسائل بهبود بخشد. گسترش آموزش و پرورش، ورود زنان به مشاغل متعدد، قانوني شدن سقط جنين، پرداخت دسمتزد برابر به زنان، برخورداري از حقوق مدني برابر و گسترش امكانات كنترل مواليه از جمله نتايج مهم تلاش ها در موج اول بود. همين مسائل باعث شد كه برخي از فمينيست ها به دنبال قدم برداشتن در گام هاي بعدي باشند.»
هدف اصلي و مهم فمينيست ها در موج دوم «نجات زن» بود فمينيست هاي موج دوم، معتقد بودند رهايي زنان از نابرابري ها كافي نبوده و بايد زنان را از دست مردان نجات داد. نقد ساختارهاي ايدئولوژيك ريشه دار مانند «مردسالاري» و «قرار داد اجتماعي»، در كليت ازدواج، تأكيد بر تبحر و حرفه اقتصادي از جمله ويژگي هاي مهم فمينيست هاي موج دوم به شمار مي رود.
اين افراد معتقد بودند براي رهايي و نجات زن، بايد روحيات زنانه را از بين برد و آن قدر به سمت افراط رفتند كه بر ظاهري مردانه در پوشش، موهاي كوتاه، كفش بدون پاشنه، كت و شلوار زمخت و چهره بدون آرايش و ... نيز تأكيد داشتند.
موج سوم
موج سوم فمينيست ها از اوايل دهه 1990 شروع و به دليل آثار مخرب افراط فمينيست هاي موج دوم، در اين دوره سعي شد تا حدودي ديدگاه هاي فمينيستي تعديل شود. تحت همين شرايط بود كه دولت هاي تاچر و ريگان ضمن مبارزه با ديدگاه هاي تندروها خواستار اعاده از دست رفتة «ارزش هاي خانوادگي» شدند و در مجموع فمينيسم در اوايل دهه 1990 يك فرآيند اعتدال را تجربه كرد.
بر خلاف موج دوم، فمينيست ها در اين موج بر ظاهر زنانه و رفتار ظريف تأكيد مي ورزند. آنان معتقد به احياي نقش مادري بوده و از خانواده فرزند محور و همچنين زندگي خصوصي دفاع مي كنند
-
گرايش پست مدرن
اين گرايش نيز بر «حذف مرد سالاري» تأكيد دارد با اين تفاوت كه آنها معتقدند براي احقاق حقوق زنان و حذف مردسالاري بايد ساختار شكني كرد. به اعتقاد اين گروه كليه برخوردهايي كه بين پسر و دختر تفاوت ايجاد مي كند ناشي از ساخت هايي اجتماعي هستند كه موجب بردگي زن در طول تاريخ شده و بايد ساخت شكني شود. تحت تأثير همين نگرش ها، در دهة 1990 علاقه فكري فمينيست ها از موضوعات سياسي و اقتصادي به سمت موضوعات فرهنگي، روان شناختي و زبان شناختي سوق پيدا كرده است.
با توجه به مطالب بالا مي توان مكاتب فمينيستي را به صورت زير تقسيم بندي كرد:
«فمينيسم ليبرال، فمينيسم راديكال، فمينيسم پست مدرن، فمينيسم سياه پوستان، فمينيسم آنارشيم، مكتب اكوفمينيسم، همچنين فمينيسم مدرن نيز از ديگر شاخه هاي فمينيسم است كه در قرن بيستم بوجود آمده است.» (3)
جمع بندي
- موج اول :
قرن 17 و 18: فمينيست هاي اثبات گرا كه تلاش مي كردند وجود زن را به عنوان يك موجود مستقل معرفي كنند، بايد به عنوان يك انسان به آن نگاه شود مثل يك مرد.
- موج دوم:
تلاش مي كردند هر گونه تفاوت و تضاد ناشي از جنسيت را از بين برند و زنان نيز مثل مردان از حقوق برابر برخوردار باشند و در فعاليت هاي اجتماعي مشاركت كنند.
- موج سوم:
(مدرن) (قدرت طلب): معتقدند نه تنها زن فرودست نيست بلكه فرا دست نيز هم است- حتي ادعا مي شود زنان مي توانند و حق دارند قدرت زنانه را جايگزين آن چيزي نمايند كه تا كنون مردانه بوده است. (در مقابل ديدگاه مرد سالاري)
- پست مدرن ها (ديدگاه جديد): معتقد به نوعي تعادل، حفظ نظام خانواده- همراه با تعادل در مشاركت بيرون خانه مي شوند.
نتيجه گيري:
جنبش فمينيسم از ابتداي پيدايش سعي داشت زنان را به يك اردوگاه واحد ايدئولوژيكي برساند. فمينيسم ها قصد داشتند مفهوم خواهري جهاني را جامه عمل بپوشانند، اما در طول تاريخ به جاي تكامل گرفتار تشتت و تفرقه فكري شدند. اگر چه دستيابي به حق رأي، نقطة عطفي در تكامل آراي فمينيستي و كسب يك حق سياسي اساسي از سوي زنان بوده است، مع الوصف از دهه 1920 برخوردهاي متفاوتي به وجود آمد، به طوري كه فمنيسم تبديل به تفكري فاقد وحدت نظر و مملو از آراي ضد و نقيض شد و بسياري از صاحبنظران تنوع در فمينيسم را نشانه ضعف و عدم بلوغ اين ايدئولوژي مي دانند و آن را مكتبي پويا اما درگير با مبارزه مي شناسند.
-
نقش و جايگاه مردم در نظام سياسي اسلام- «انتخابات و مشاركت عمومي»
مقدمه
يكي از سطوح و عرصههاي مهم مشاركت سياسي، شركت مردم يك جامعه در انتخابات است. كندوكاو در ادبيات موجود در مورد مشاركت سياسي اين نكته را روشن ميسازد كه كه با وجود راههاي گوناگون مشاركت و مداخله در سياست، پژوهشگران توجه خاص به « انتخابات» و «مشاركت انتخاباتي» داشتهاند. اهميت مشاركت انتخاباتي سبب گرديده كه محور مشاركت سياسي غالباً بر مشاركت انتخاباتي بچرخد.
دليل واضح اين امر را هم ميتوان در اهميت انتخابات در جامعه دانست، بگونهاي كه ميتوان گفت زندگي سياسي شهروندان در دنياي نوين تقريباً در انتخابات خلاصه ميشود.
مفهوم انتخابات
واژه « انتخابات» از ريشه عربي فعل « نخب» به معناي برگزيدن و اختيار كردن است و معادل اروپايي آن يعني Election نيز به فعل لاتين Eligeve به معناي جدا كردن، سوا كردن و برگزيدن باز ميگردد. از نظر علم معنا شناسي Semantics نيز اين اصطلاح تغيير و تحولات معنايي وسيعي پيدا كرده است ولي در كاربرد رايج و عام آن به معناي روش يا شيوهاي است براي برگزيدن تعداد معيني از افراد از ميان شمار كثيري از كساني كه براي تصدي يك منصب يا مقام خود را نامزد كردهاند (1)
در تعريف ديگري از انتخابات گفته شده است«انتخابات مجموعه عملياتي است كه درجهت گزينش فرمانروايان يا تعيين ناظراني براي مهارت قدرت تدبير شده است»
از اين منظر، انتخابات ابزاري است كه بوسيله آن ميتوان اراده شهروندان را در شكلگيري نهادهاي سياسي و تعيين متصدي اعمال اقتدار سياسي مداخله داد.(2)
راي دهنده ضمن راي دادن كه عملي حقوقي- سياسي محسوب ميشود در حقيقت با برگزيدن نماينده و يا نمايندگان در اداره امور سياسي جامعه خود مشاركت ميكند. (3)در واقع از طريق انتخابات است كه به اعضاي جامعه به صورت مستقيم و غير مستقيم در شكل دادن به سياست عمومي دخالت مينمايد.
انتخابات در كنار ديگر ساز و كارهاي مشاركت شهروندان به صورت انفرادي يا جمعي،گروهي و صنفي، همچنان به عنوان بارزترين و قابل اندازهگيري ترين نوع مشاركت مردم در عرصه سياسي است. همچنين انتخابات از يك سو پايههاي اجتماعي قدرت سياسي را نشان ميدهد و از سوي ديگر ملاك خوبي براي ارزيابي توزيع قدرت در جامعه است.
اجزای متشکله انتخابات
انتخابات و فضاي محيط بر آن متشكل از اجزاي زير است:
1- برگزار كنندگان ( دولت، احزاب و گروههايي كه نامزدها به آنان وابستهاند)
2- انتخاب شوندگان (نامزدهاي انتخاباتي كه احياناً وابستگي گروهي دارند و در كنار ويژگيهاي شخصي ممكن است سوابق مديريتي و خدمتي هم داشته باشند)
3- انتخاب كنندگان(كساني كه براي واگذاري قدرت و انتقال آن به نامزدهاي انتخاباتي وارد عرصه انتخابات ميشوند) اينان واجد شرايط راي دادن هستند كه ممكن است وابستگي جزئي يا گرايشي نسبت به احزاب و گروهها يا نامزدها داشته باشند و برپايي اين گرايش و ميزان اطلاعاتي كه از موضوعهاي سياسي دارند، دست به انتخابات بزنند.
4- نظامهاي انتخاباتي (متشكل از قوانینی كه هر كشور براي برگزاري انتخابات وضع كرده و ميتواند شامل سن واجدان حق راي دادن يا نحوه گزينش نامزدها براي ورود به عرصه انتخابات باشد)
5- فضاي حاكم بر جامعه (موضوعهاي سياسي و فضاي فرهنگي- اجتماعي حاكم در زمان انتخابات)
در واقع بررسي انتخابات و مشاركت انتخاباتي به خوبي چگونگي رابطه متقابل جامعه و دولت را به نمايش ميگذارد(4
-
انتخابات و مشاركت سياسي مردم
شركت در انتخابات عامترين، سهلترين و كم هزينهترين نوع مشاركت سياسي است و يكي از معيارهاي مناسب براي كشف ميزان مشاركت سياسي مردم و لو به شكل كمي آن ميباشد و تا حدودي انگيزهها و عوامل تشديد كننده مشاركت، همچنين موانع مشاركت مردم را در عرصه فعاليتهاي سياسي نشان ميدهد.
يكي از مشخصات انتخابات، خصلت « گزينشي» آن است. يعني هم نامزدي انتخابات (البته در چارچوب قوانين) آزاد است و هم راي دهنده ميتواند از ميان نامزدهاي مختلف اعلام شده، آزادانه آنهايي را كه تمايل دارد، برگزيند.
در مورد ماهيت راي، دو نظريه را ميتوان ذكر كرد. دستهاي راي دادن را حق افراد ميدانند و دسته ديگر آن را يك عمل اجتماعي و يك تكليف براي افراد اجتماع ميدانند (5)
نظريه اول مبتنيبر نظريه « حاكميت تقسيم شده» ميباشد. توضيح آنكه اگر حاكميت مردم، ماحصل جمع سهام حاكميت هر شهروند باشد پس صاحب سهم حاكميت يعني شهروند حق دارد كه سازماندهي حكومت و صورتبندي اقتدار عالي سياسي همكاري و مشاركت كند. اگر اين همكاري و اين مشاركت از راه انتخابات تحقق يابد پس هر شهروند حق دارد راي بدهد و هيچ مقامي نبايد بتوان اين حق را از او بگيرد. از سوي ديگر چون راي دادن حقي است متعلق به فرد، لذا وي مخير است از آن استفاده كند يا خير.
نظريه دوم ناشي از انديشه «حاكميت ملي» است. ملت كليتي است تقسيمناپذير و حاكميت متعلق به اين كليت يعني ملت است نه شهرونداني كه جزو عوامل سازنده آن هستند. اگر قدرت انتخاب كردن به يكايك شهروندان سپرده شده باشد نه از باب اين است كه خود اصالتاً صاحب اين حق هستند بلكه با انجام يك عمل در گزينش كارگزاران حكومتي شركت ميجويند. شهروندان با راي دادن در واقع وظيفه اجتماعي خود را انجام ميدهند. بنابراين اگر منافع جامعه ايجاب كند ميتوان راي دادن را به عنوان تكليف صرف اجتماعي الزامي سازد و امتناع از آن را ممنوع نموده و حتي مجازات نمايد.(1)
به نظر ميرسد نظريهاي كه در برگيرنده هر دو نظريه باشد قابليت كاربرد بيشتري داشته باشد. در اين ميان نظريهاي كه با اصل آزادي انسانها در تعيين سرنوشت خود و نيز مسئوليت اجتماعي سازگاري بيشتري دارد، نظريهاي است كه راي دادن را هم حق و هم تكليف افراد جامعه ميداند.
-
کارکردهای انتخابات مردم سالار
در تبيين مشاركت عمومي و كاركردهاي ويژه انتخابات ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
1- نقش وجود انتخابات و برگزاري متناوب و منظم و ادواري آن يكي از نشانههاي بارز مشاركت سياسي و مردمسالاري است بدين معنا كه راي دهندگان بطور منظم و ادواري براي انتخاب نمايندگان سياسي خود در انتخابات متعدد شركت ميكنند و آراء آنها همواره قدرت را به كساني كه برگزيده ميشوند، تسليم ميكند. در نظامهاي مردمسالار، انتخابات دورهاي فرصتي است براي مردم كه به نظر خودشان را نسبت به شيوه حكومت و مديريت يك دولت ابراز نمايند و اگر عدم رضايتي نسبت به آن داشته باشند،كسي يا گروهي ديگر را كه صلاحتر و با كفايتتر ميشناسند جايگزين سازند. بدينوسيله سيستم سياسي رو به اصلاح و بهبودي و تكامل تدريجي پيش ميرود.(1)
2- يكي از مهمترين كاركردهاي انتخابات، قاعدهمند نمودن انتقال قدرت سياسي از گروهي به گروه ديگر است. فقدان قاعدهاي براي انتقال و توزيع قدرت سياسي و مسئوليت اداره جامعه، مصائب سياسي گوناگوني به دنبال ميآورد. ايمان به وجود و كاركرد انتخابات به گروههايي كه براي تصاحب قدرت سياسي به رقابت ميپردازند، تضمين ميدهد كه بهترين راه و شيوه كسب قدرت، حضور در انتخابات است. كسب قدرت از راه انتخابات ضمن دارا بودن مشروعيت لازم از سوي مردم، مسالمتآميزترين شيوه در رسيدن به اريكه قدرت است. انتخابات در سياست صرف، بمانند يك تيغ دولبه ميماند، از يك طرف گروه يا شخصي را از قدرت و حكومت خلع يد مينمايد و از طرف ديگر قدرت جديدي را جايگزين ميكند(2)
3- انتخابات زمينههاي لازم براي چرخش نخبگان و دگرگوني در بخشهايي از گروه حاكمه را بطور مستمر فراهم ميسازد. در يك نظام مردم سالار قدرت در چرخش است و بطور مداوم دست به دست ميگردد. هيچ كس براي هميشه از دستيابي به قدرت محروم نميشود. بنابراين رقابت و انتخابات به معناي نبرد مرگ و زندگي نيست. هنگامي كه گروهي خود را بر سر دو راهي مرگ و زندگي ببيند، امكان مقاومت خشونت آميز در او افزايش مييابد، در حاليكه در يك نظام مردم سالار، انتخابات به معناي حذف از صحنه سياست نيست بلكه چرخش ---------- و دست به دست گشتن قدرت می باشد.(2)
4- برگزاري انتخابات منظم عاملي در فرهنگسازي سياسي تلقي ميگردد. فرهنگ ---------- مقوله تحولپذيري است و شيوه عملكرد ساختار قدرت بر آن تاثير ميگذارد. انتظار اينكه فرهنگ سياسي
در نتيجه تحولات آموزشي و اقتصادي و تحرك اجتماعي دگرگون گردد، انتظار درستي است، اما نميتوان تصور كرد كه بدون تغيير در ساختار قدرت اين تغيير، همه جانبه و موثر باشد. در كل، نظام سياسي رقابتي و مشاركت آميز خود دستگاهي براي آموزش و تربيت سياسي شهروندان به
شمار ميرود (2)
5- سازماندهي انتخابات واقعي با افزايش مشاركت و گسترش رقابت سياسي بين گروههاي مختلف سياسي، اجتماعي بستري مناسب براي رقابت تشكلهاي موجود در جامعه بوجود ميآورد و حتي شرايط و زمينههاي لازم براي ظهور گروههاي جديد سياسي- اجتماعي بوجود ميآورد. براين اساس انتخابات به عنوان عرصه مبارزه در رقابت گروهها، تشكلها، انديشهها، طرحها و ديدگاهها از يك طرف با بسط علايق سياسي در بين آحاد مردم، آنها را به حقوق سياسي خودشان آشنا ساخته و باور شهروندان را به رعايت ارزشهاي مردم سالارانه تقويت ميكند و از طرف ديگر رقابت مسالمت آميز بين گروههاي سياسي را براي تصاحب قدرت نهادينه ساخته و موجب تقويت آنها ميشود (1)
6- انتخابات آزاد و قانونمند به عنوان بارزترين شكل نهادينگي مشاركت سياسي، عمدهترين ابزار ايجاد و حفظ جامعه مدني به شمار ميآيد. رويههاي مشاركت سياسي از طريق انتخابات ميتواند مسبب تكوين و تداوم جامعه مدني باشد. انتخابات فضا را براي بسط دامنه قدرت اجتماعي يا به عبارتي قدرت نهادهاي واسط ميگشايد و از مسئوليت حكومت در برابر ملت سخن ميگويد(6)
7- انتخابات به عنوان عاليترين مظهر حضور مردم در عرصه سياسي و مهمترين مجراي تحقق حاكميت مردم است. نظام مردم سالار نظام حاكميت مردم بر سرنوشت خويش، نظام داشتن حكومتي برخاسته از مردم و پاسخگو در برابر مردم است. برگزاري انتخابات مشاركتآميز و رقابتي احساس مسئوليت نظام در مقابل خواستهاي جامعه را افزايش ميدهد. انتخابات موجب افزايش احساس مسئوليت حاكمان در مقابل خواستهاي جامعه ميشود(1)
8- انتخابات به ايجاد و بازنمايي مشروعيت سياسي ميانجامد و بر وسعت و كيفيت مشاركت مردم ميانجامد. انتخابات و آراي عمومي براي انتخابات كارگزاران و حل مشاركت كشور مهمترين عامل مشروعيت حاكميت است. انتخابات ابزاري مناسب براي حل بحرانهايي است كه اغلب دولتها با آن گريبانگير هستند(3)
9- ترغيب فردباوري و عقلانيسازي رفتار جمعي نيز يكي ديگر از كاركردهاي انتخابات است. سازماندهي افراد در نهادي مدني و فراهم آوردن مكانيزمي براي اظهار وجود اخذ راي و نظر آنها سبب ميشود هر فرد ضمن كسب احساس تعلق و موثر بودن و هويت جمعي بر تنشهاي ناشي از خود بيگانگي و بيتفاوتي سياسي فاق آيد. انتخابات بواسطه كركرد تخصص خود در روند عقلاييكردن سياست و مشاركت در نظام مردم سالار نقش بسزايي را ايفا ميكند(6) 10- مهمترين كاركرد ويژه انتخابات و مشاركت سياسي مردم، خنثيسازي توطئهها و تهديدات دشمنان ميباشد كه در عين حال موجب افزايش اقتدار نظام و امنيت ملي كشور ميشود و داراي پيامدهاي مثبت منطقهاي و بينالمللي براي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران خواهد بود(4)
-
نفت و تحولات انقلاب اسلامی
چكيده:
تكوين، تداوم و فرجام ، حيات سياسي ايران طي يكصد سال اخير به نحو شگرفي به توليد و صدور نفت پيوند خورده است. موقعيت انرژيك ايران و مكانيسم پيچيدة مديريت اين صنعت در سطح ملي و بينالمللي موجب پديداري فصل خاصي در حيات سياسي ايرانيان گرديد كه در اين مقاله از نظر سياسي اقتصادي مورد بحث قرار ميگيرد و نكته بارز اين اثر شناخت و عملكرد داخلي سياستهاي نفتي كشور ناشي از وقوع انقلاب و تأثيرات آن بر بازيگران دولتي و واكنش آنها نسبت به اين سياست ميباشد كه جايگاه ايران را در بازار جهاني نفت مشخص ميكند.
مفاهيم كليدي: انرژي ـ نفت ـ ايران ـ عربستان ـ اوپك.
مقدمه:
از زمان پايگذاري صنعت نفت كشور يك قرن ميگذرد، تاريخ نفت ايران حاكي از آن است كه ايرانيان در موقعيتي انفعالي و بدون داشتن ظرفيت لازم براي بهرهگيري مناسب از منابع خدادادي كشور پا به عرصه اين صنعت گذاشتند و همين مسأله با همراه طمعورزي بيگانگان، مانع از آن شد كه از امكانات اين بخش به شيوهاي بهينه در جهت ارتقاء منابع ملي كشور بهرهگيري شود.
اما با وجود اين مشكلات، سياست نفتي كشور خصوصاً در نيمه قرن اخير يعني از آغاز دهه 1950 تغيير تحولات بزرگي را در طول چند دهه تا به امروز تجربه كرد. در يك زمان دولت ايران خود را مدافع اقتصادي سياسي كشورهاي صنعتي غرب ميدانست كه اين روند تا آنجا ادامه مييابد كه گروهي از ميهنپرستان به رهبري دكتر مصدق خواستار ملي شدن صنعت شدند. اگر چه عواملي باعث تحقق نيافتن اين اهداف شد اما اين حركت نقطهاي آغاز براي تحول و تأثيرگذاري نه تنها در سياست نفتي ايران بلكه در سياست نفتي كشورهاي ديگر صاحب نفت شد. اين حادثه بزرگ گامي بزرگ براي سياست مقابله و مقاومت در برابر كشورهاي غربي بوده كه در زمان پيروزي انقلاب به اوج ميرسد. انقلابي كه براساس تضاد و باورهاي مردم با حكومت شاه ايجاد شد، تحولي عميق در سياست نفتي ايران در عرصه داخلي و بينالمللي پديد آورد. و همچنين اين تحول آثار شگرفي بر وضعيت توليد نفت و مواضع نفتي ايران در بازار جهاني و انرژي بر جاي گذاشت كه خود معلول نگرش متفاوت رهبران انقلاب به مسائل منابع نفتي و شيوة بهرهبرداري از آن بود. در چنين شرايطي نوسانهاي شديدي در زمينه توليد و صادرات نفت ايران پديد آمده اما با گذشت ده سال مربوط به تب تاب انقلاب و جنگ زمامداران كشور به تدريج به سوي اتخاذ سياستها با هدف ايجاد ثبات در بخش نفت و توسعه و توان توليد و صادرات اين بخش گرايش پيدا كردند.
انقلاب اسلامي و سياست جديد نفتي علاوه بر اينكه تحولات عميقي بر سياست داخلي كشور گذاشته همان طور نقش بسيار عمدهايي را در صحنه جهاني داشته و باعث واكنش و انعطاف كشورهاي غربي و آمريكايي شد، مثلاً آمريكا به عنوان يك قدرت بزرگ نفتي جهان با تحت فشار قراردادن و بنيانگذاران اوپك خصوصاً عربستان عليه ايران جبهه ميگرفت و عربستان كه خود از رقباي سرسخت ايران بود در پي تضعيف ايران و ثبات درآمد نفتي خود از هر گونه اقدامات كوتاهي نميكرد. با اين تفاسير سؤال اين است كه با وجود انقلاب در ايران جايگاه اين كشور در بازار جهاني نفت چه بود؟ و همچنين چه عواملي ميتواند در ارتقاء سياست نفتي ايران مؤثر باشد؟
گسترش وابستگي كشورهاي صنعتي جهان به نفت خام و تداوم رقابت جهاني بين آنها براي افزايش قدرت اقتصادي و سياسي خود، زمامداران ايران را واداشت كه سياست نفتي كشور را در راستاي موضعگيريها و تحولات بينالمللي پايهريزي كنند. به عبارت ديگر يك رابطه مستقيم بين چهارچوب نفتي ايران و جهتهاي فكري و درك دولتمردان كشور از اوضاع بينالملل برقرار شد.
قبل از انقلاب اسلامي ايران در چهارچوب جنگ سرد يعني در عرصه رقابت دو ايدئولوژي حاكم بر جهان و دو ابرقدرت نظامي، جايگاه ويژهاي بدست آورد. در محاسبات استراتژيك غرب به ايران نقش فعال د جهت مقابله و جهاد كمونيسم در حاشيه جنوبي شوروي داده شد.(1) چنين نقشي همسويي كامل با جهانبيني دولت ايران داشت. لذا ايران در ملاحظات بينالمللي آمريكا نقش اقتصادي، امنيتي و سياسي در رقابتهاي بينالمللي و در جهت منافع غرب ايفا ميكرد. شاه كه بقا و دوام حكومت خود را در موفقيت جهاني آمريكا و غرب ميديد نفت را به عنوان وسيلهاي موثر در جهت پيروزي اين استراتژي به خدمت گرفت.(2) ولي اگر چه الزامات ماهري حكومت شاه همراهي او را با استراتژي منطقهاي و بينالمللي آمريكا اجتنابناپذير كرده بود، اما اين همسويي فاصلهاش را با باورهاي توده مردم بيشتر كرد. و بعضي از دانشمندان روابط بينالملل علت عمدة انقلابها در جوامع بشري را در ازدياد بيش از حد فاصله بين باورهاي حاكمان و مردم ميدانند. و يكي از ويژگي حكومت شاه در ديدگاه مردم عرضة نفت ارزان ايران به دنياي غرب از سوي شاه بوده و مردم باور داشتند كه شاه با تاراج ثروت كشور بر آمريكا و غرب خوش خدمتي ميكند. لذا در جريان انقلاب نحوه و ميزان عرصة نفت ايران در بازار جهاني به عنوان معرفي مهم و استراتژيك پذيرفته شد.
دولتمردان جديد و انقلابي ايران همسو با باورهاي مردم نفت را به عنوان نقطة ضعف غرب و نقطه قوت و قدرت ايران در صحنة متلاطم روابط بينالملل ارزيابي كردند.
زمامداران و حكومت انقلابي به لحاظ داشتن جهانيبيني خاص، خود و ايران را در معارضه با آمريكا و غرب ميديدند. لذا تأمين نيازهاي نفتي كشورهاي غربي با قيمت پايين را برخلاف اعتقادات ايدئولوژيكي و هدفهاي ملي تلقي ميكردند. در اين فضا كاهش توليد نفت خام، محدوديت عرضة آن فشار بالا بردن قيمت جهاني نفت به عنوان پايههاي سياست نفتي كشور تعيين شد. حكومت انقلابي نيز از نفت به عنوان وسيله مؤثر در جهت رسيدن به هدفهاي منطقهايي و بينالمللي خود كه بعد سياسي و امنيتي داشت استفاده كرد.
نفت از آغاز تجاري شدنش كالايي سياسي بود. اما براي مدتهاي مديد كشورهاي صنعتي غرب از مواهب سياسي آن بهره جستند. سياسي شدن نفت براي كشورهاي توليدكننده در اوايل دهه 70 و در نتيجه افزايش قيمت جهاني نفت و افزايش وابستگي كشورهاي صنعتي بر نفت ارزان كشورهايي كه داراي ثبات سياسي قابل برنامهريزي نبودند شركتهاي نفتي كشورهاي ديگر را واداشت تا براي افزايش توليد نفت در كشورها و مناطق غيراوپك سرمايهگذاري كنند.(3) نتيجه اين تحول آن بود كه سهم نفت ارائه شده از سوي كشورها اوپك در بازار جهاني كاهش يافت.
در اين مورد در دهه 80 تقاضا براي نفت كشور اوپك از جمله ايران در مقايسه با اواسط دهه 70 كاهش يافت. در سالهاي اوليه پس از انقلاب ، كاهش توليد نفت خام ايران چندان تأثير منفي بر درآمدهاي ارزي كشور نگذاشت. علت عمدة آن را نيز بايد در افزايش قيمت نفت خام در بازار جهاني به دنبال وقوع انقلاب اسلامي در ايران و تجاوز عراق جستجو كرد.(4)
-
البته در اين زمان، يك رشته حوادث به تدريج به كاهش صادرات نفت به ايران منجر شد. ايران براي سال 1980 بهاي نفت خود را به 30 دلار در هر بشكه (بالاترين قيمت نفت در ميان اعضاي اوپك) رساند و همين امر سبب كاهش حجم عملات ايران براي فروش نفت به شركتهاي بزرگ نفتي همچون پرتسيش، پتروليوم و شل شد.(5) در اين زمان عوامل گوناگوني همچون دفاع ايران از قيمت بالا نفت ركود اقتصادي جهان، افزايش شيدد توليد نفت عربستان و عوامل سياسي ناشي از بحران در روابط ايران و آمريكا سبب شد تا پيش از آغاز اين جنگ توليد نفت كشور به كمتر از 2 ميليون بشكه در روز ميرسد و در نتيجه اين عوامل نقش اساسي را در فروش نفت كه منجر به كاهش بيشتر آن شد باز ميكند.
جنگ ايران و عراق و سياست نفتي
با آغاز تجاوز نظامي عراق به ايران در شهريور ماه سال 1359 بحران شديد ديگر در بازار نفت حاكم شد و بار ديگر قيمتها رو به افزايش گذاشت.(6) جنگ سبب شد اوپك بهاي نفت شاخص خود را تا 32 دلار در هر بشكه افزايش دهد در اين زمان ايران بهاي نفت خود را تا 7/3 دلار در هر بشكه افزايش داد و از تأثيرات مهمي كه سياست نفتي در طول جنگ داشت صادرات آن براي تأمين نيازمنديهاي ارزي جنگ بود. مثلاً در سال 1361، 70 درصد درآمد سالانه نفت به مقاصد نظامي اختصاص يافت. ولي حملات عراق به تأسيسات توليد و صدور نفت كشور عملاً مانع از آن شد كه توليد نفت ايران در اين سالها فراتر از 5/2 ميليون بشكه در روز برسد. حملات هوايي عراق باعث صدمات شديدي به پالايشگاه نفت آبادان و پايانه نفتي خارك وارد كرد و اين در حالي بود كه 60 درصد نفت ايران از اين پايانه صادر ميشد.
يكي از سياستهاي نفتي در طول جنگ، صادرات نفت ايران به دورترين نقاط جنوب خليج فارس بود.(7) بدين ترتيب پايانههاي نفتي ايران در جزاير بسوي لاوان، لارك و بندر عسلويه مورد بهرهبرداري قرار گرفت.
با توجه به شرايط به وجود آمده در سياست نفتي ناشي از انقلاب دولتمردان و زمامداران كشور بعد از انقلاب راهكارهاي جديد را در سياست نفتي به كار بردند كه تا حدودي زياد بر ارتقاء سياست نفتي تأثيرگذار بود، يكي از راهكارهاي مهم سياست جديد بازاريابي نفت ايران بود كه در ذيل توضيح داده ميشود.
-
سياست جديد بازريابي نفت ايران
يكي از نخستين اقدامات دولت پس از انقلاب در ايران لغو يك جانبه قرارداد من مدرسين بود كه به واسطة آن شركتهاي عضو كنسرسيوم به خريدار عمدة نفت ايران تبديل شد دولت انقلابي ايران، آماده بود بدون دخالت شركتهاي عضو كنسرسيوم، سياست نفتي خود را دنبال كند.(8) در اين زمان ايران همچنين به فروش نقدي نفت روي آورد. طي دو سال بعد از انقلاب با قيمتگذاري بالا در فروشهاي نقدي نفت، فروش در اين بازار در حال ظهور را بسيار جذاب ميكرد. خريداران زيادي به اين گونه معاملات نيز گرايش داشتند و آن هم به خاطر التهاب بازار به واسطه تحولات ناشي از انقلاب در منطقه بود. در اين شرايط نفت ايران با فاصله زيادي از ساير كشورهاي منطقه به گرانترين نفت خليجفارس تبديل شد. اين سياست نفتي در ابتدا موفقيتآميز بود اما با تغيير شرايط بازار و باعث ايجاد مانع در مقابل اين سياستها شد. مصرف نفت در واكنش نسبت به قيمتهاي بالا و بحران اقتصاد جهاني به سرعت رو به كاهش گذاشت. در همين حال، توليدكنندگان غيراوپك كه از قيمت بالاي نفت به وجود آمده بودند، نيز بر ميزان توليد خود افزودند و در نتيجه به تدريج بازار با اشباع نفت رو به رو شد و بهاي نفت سير نزولي پيدا كرد. نكته مهم اينكه با بروز جنگ و تجاوز عراق به ايران بار ديگر بازار نفت ملتهب شد اما با افزايش توليد كشورهايي همچون عربستان و توليدكنندگان غيراوپك بازار بار ديگر اشباع گرديد.
از ديگر سياستها ايران براي مقابله با شرايط ركورد بازار فروش نفت در چهارچوب داد و ستدهاي تهاتري بود كه در سال 62 و 1363 يك چهارم تجارت خارجي ايران بر مبناي معاملات تهاتري بود.
در زمان جنگ ايران و عراق اوپك در زمينه توليد نفت براي اين در كشور سهمية توليد مساوي را در نظر گرفت و هدف ايران هم صدور نفت دست كم 5/2 ميليون بشكه در روز بود تصميم گرفت براي رسيدن به اين هدف ابتكار عمل را در بازار در دست بگيرد. و نفت خود را به بهاي پايينتر از 34 دلار در هر بشكه به فروش رساند. كه اين امر سبب افزايش صادرات نفت ايران شد كه همراه با تداوم جنگ و پيروزي نيروهاي ايراني در جهبهها سبب ارتقاء موقعيت بينالمللي ايران در منطقه و در سازمان اوپك شد.
-
ابعاد سرمايهگذاري خارجي بعد از انقلاب
بعد از انقلاب به طور كلي ديدگاه منفي نسبت به سرمايهگذاراي در بخش مختلف اقتصادي كشور پديد آمد و طي آن سرمايهگذاران خارجي به عنوان عامل قدرت استعمار غرب كه تنها به غارت منابع اقتصادي كشور ميانديشيدند تلقي شدند. در نتيجه تا قبل از سال 1368 سرمايهگذاري خارجي در بخش نفت، اندك و تنها معطوف به صنايع پايين دستي نفت بود. ديدگاه منفي نسبت به سرمايهگذاري خارجي كه ديدگاههاي قانون اساسي و ديگر قوانين بازتاب پيدا ميكرد تا حدود زيادي حاصل تجربيات تلخ مربوط به شكست نهضت ملي شدن نفت و تلقي خاص گروههاي سياسي پس از انقلاب از فضاي موجود در بازار جهاني نفت بود.
با وجود ثبات مناسب پس از جنگ به سبب فشارهاي بينالمللي و شرايط اقتصاد ايران، ريسك سرمايهگذاري در كشور، همچنان بالا باقي ماند در شرايطي كه ايران تلاش ميكرد زمينة مناسبي براي جذب سرمايههاي خارجي در بخش نفت را فراهم كند، اقدام دولت آمريكا در سال 1995 در خصوص تصويب قانون داماتو مانع ديگر در زمينه سرمايهگذار در بخش نفت كشور ايجاد كرد.
بدين ترتيب مجموعهاي از عوامل سياسي داخلي و خارجي و عوامل اقتصادي در كشور در دورة پس از انقلاب، محدوديتهاي جدي در مسير جذب سرمايههاي خارجي در بخشهاي مختلف از جمله بخش نفت ايجاد كرد. در شرايطي كه مسئولان كشور پس از جنگ، ضرورت جذب سرمايه خارجي در بخش نفت را احساس ميكردند يك رشته محدوديتها در مسير جذب سرمايههاي خارجي نهايتاً منجر به پذيرش قرارداد بيع متقابل يا پس خريد به عنوان الگوي جذب سرمايهگذاري خارجي در بخش نفت و گاز كشور شد.
فاصله گرفتن از رانتريسم
يكي از مسائلي كه وقوع انقلاب ايران باعث از بين رفتن ساختار آن شده ساختار رانتريسم در ايران بود كه ظهور اين پديده برميگردد به اوايل دهه 1340 كه با افزايش درآمد نفتي دوران اوجگيري رانتريسم در ايران آغاز شد .(10) كه فاصله گرفتن اين ساختار و گامي مهم و بنيادي در مسير اجياد تحول واقعي در عرصههاي سياسي و اقتصادي جامعه و حركت واقعي به سوي توسعه به شمار ميرود. بايد توجه داشت اگرچه ساختار رانتريسم رو به افول هست ولي با اين حال ايجاد تغييرات اساسي در اين ساختارها كاري دشوار و زمانگر است. از مهمترين راهكارهايي كه ميتواند در پايان دادن رانتريسم موثر باشد:
-
- افزايش درآمد از ثروت
2- كوچك كردن دولت
3- افزايش صادرات غيرنفتي و چهارم افزايش درآمدهاي مالياتي.
با توجه به سياستهاي نفتي بعد از انقلاب در ايران بايد نقش اين كشور را در بازار جهاني شناخت اما قبل از هر چيز بايد نقش بازيگران دولتي عمده در عرصه نفت جهاني را مورد توجه قرار داد چرا كه كليد شناخت بازار جهاني نيز تا حد زيادي به شناخت رفتارها و سياستهاي نفتي بازيگران بزرگ بازار بستگي دارد. و همچنين اين كار (شناخت بازيگران عمده بازار جهاني نفت) اين امكان را فراهم خواهد كرد كه به شيوهاي دقيقتر به بررسي جايگاه كشورمان در اين بازار بپردازيم. به ترتيب بزرگترين بازيگران عمده بازار نفت چهار كشور آمريكا، عربستان، روسيه و چين ميباشند و آنچه كه در اين جا مدنظر است دو كشور آمريكا و عربستان هستند كه با سياستهاي مختلف مشكلات بسيار زيادي را در سياست نفتي كشور بعد از انقلاب به وجود آوردهاند
-
آمريكا
بدون شك آمريكا، بزرگترين بازيگر دولتي در بازار نفت جهان به شمار ميرود و همچنين از زمان پايگذاري صنعت نفت مدرن، آمريكا همواره يا بزرگترين و يا جزو بزرگترين توليدكنندگان نفت جهان بوده است. اين كشور حتي در سال 2000 نيز با توليد حدود 11 ميليون بشكه نفت در روز بزرگترين توليدكننده نفت جهان بود، هم اكنون (2004) نيز اين كشور با توليد بيش از 8 ميليون بشكه در روز سومين توليدكننده بزرگ نفت جهان پس از عربستان و روسيه به حساب ميآيد. همانگونه كه اين كشور جزو بزرگترين توليدكنندگان اين ماده به شمار ميرود بزرگترين مصرفكننده آن نيز به حساب ميآيد.
كشور آمريكا مهمترين استراتژي خودش را در سياست نفتي به يكي از مناطق نفتخيز جهان يعني خاورميانه به كار ميبندد. كه خليج فارس در اين منطقه نقش اساسي را داراست و آمريكا هم براي رفع خطر و جلوگيري از تسلط دشمنان بر منابع نفتي خليج فارس و همچنين براي حفظ ثبات آن سياستهاي مختلفي را پياده ميكند و يكي از مهمترين عاملي را كه در سياست خود مهم ميداند تقويت توليد و بهينهسازي مصرف نفت ميباشد.(11)
ايالات متحده آمريكا به عنوان يكي از قطب تعيينكننده اقتصادي و تجاري دنيا در طول 2 دهه پس از انقلاب اسلامي، ايران را همواره مورد تحريم و تحديد قرار داده است و از آنجايي كه وقوع انقلاب اسلامي بسياري از معادلات امنيتي منطقه را متأثر ساخته بود آمريكاييها بر آن شدند انقلاب را در مسير مطلوب خود هدايت كنند يا اينكه با تنبيه ايران انقلابي، ضمن اضمحلال انقلاب، همسايگان اين كشور را نسبت به عواقب اقدام عليه منافع آمريكا با خبر سازند. سكوت رضايتآميز در سال جنگ تحميلي بخصوص همكاري با عراق در سالهاي آخر جنگ در جبهههاي جنوب و جنوب غربي موضوع بحث نيست بلكه حفظ در حد يك جمله يادآوري ميشود كه سياست سكوت حمايتآميز آمريكا در قبال عراق، انگيزهاي استراتژيك داشت و آن هم فرسايش انقلاب اسلامي ايران بود.(12) همچنين با پايان جنگ و آغاز دورهاي جديد در ايران آمريكا سياستهاي تحريم شديدتري در قبال ايران اتخاذ كرد كه مجموع همة آنها را ميتوان در استراتژي همه چيز بدون ايران خلاصه نمود.
در اين دوره آمريكا كوشيده است كه هر گونه تحرك اقتصادي و سياسي ايران را در جهان خنثي نمايد تا ايران منزوي شود. تلاش اصلي آمريكا متمركز بر اين بوده كه ضمن ارتباط اقتصادي و سكوت رضايتآميز در قبال شركتهاي آمريكايي در خصوص خريد نفت از ايران نوعي انقباض سياسي و ديپلماتيك در قبال ايران پيشه كند و ايران به عنوان كشوري خودسر، تروريست و حامي بسط اسلامگرايي شيعي معرفي شود.(13)
با توجه به اين اقدامات آمريكا حدس ميزد كه در صورت اعمال تحريم، شركتها معتبر بينالمللي در ايران سرمايهگذاري نخواهند كرد و اين امر موجب تعطيل صدور نفت ايران به خارج و در نتيجه انزواي بينالمللي و ملامت دولت ايران در نزد افكار عمومي خواهد شد. ولي نتيجه مطلوبي براي آمريكا حاصل نشد. شركتهاي متعدد بينالمللي براي سرمايهگذاري در منابع انرژي ايران اعلام آمادگي كردند. رئيس جمهور فرانسه اعلام نمود كه ندانسته اين مشي آمريكا را دخالت در امور داخلي كشورهاي ديگر ميداند و چنانكه شركتهاي فرانسه از اين قانون متأثر شوند فرانسه اقدامات تلافيجويانه انجام خواهد داد. همزمان با رئيس جمهور فرانسه، وزير خارجه انگلستان ابراز داشت كه هيچ كشوري حق ندارد به شركت ساير كشورها بگويد در كشور سومي چگونه بايد رفتار نمايد.(14) روسيه نيز اين قانون را موجب بيثباتي در خاورميانه دانست و آن را برخلاف موازين بينالمللي تشخيص داد. دولت جمهوي اسلامي ايران با سفر به كشورهاي متعدد اروپايي و ژاپن موجبات جلب سرمايهگذاري خارجي و افزايش پوشش بيمه شركتهاي فعال در استخراج انرژي ايران را فراهم آورد و اين قانون موجب انزواي شركتهاي آمريكايي گرديده است. ولي با وجود اين موارد تحريم ايران و اقدامات آمريكا بر عليه اين كشور نتايج منفي و پايهايي را براي ايران به بار آورد.
-
عربستان
عربستان سعودي به واسطة دارا بودن بزرگترين ذخاير نفت جهان سياست نفتي منحصر به فردي را دنبال ميكند كه هدف آن به حداكثر رساندن مزاياي تلاش از دارا بودن اين حجم عظيم از ذخاير و ظرفيت عرضه آن است. عربستان براي دستيابي به هدف بالا استراتژي نفتي خاصي را در سه عرصه دنبال ميكند. 1- عرصه روابط با ديگر اعضاي سازمان اوپك 2- حداكثر رساندن درآمدهاي ناشي از صادرات نفت و سوم افزايش عمر ذخاير خود كه براي رسيدن به اين هدف 2 عامل مهم ميباشد: 1- قيمت تعادلي نفت 2- ميزان ظرفيت اضافي توليد.
عربستان به ويژه پس از پيروزي انقلاب در ايران و تغيير سياستهاي نفتي كشورمان در زمينة توليد نفت ـ نقش مسلطي در سازمان اوپك پيدا كرد. در سالهاي قبل از انقلاب به ويژه در دهه 1350 رقابت فشردهايي ميان ايران و عربستان بر سر ظرفيت توليد و تأثيرگذاري بر تصميمات اوپك وجود داشت. در اين زمان ايران با ظرفيت توليد 6 ميليون بشكه در روز ـ عملاً به عنوان رقيب عربستان عمل ميكرد و با پيگيري سياست دفاع از قيمت بالا كه از حمايت اكثر اعضاي اوپك برخوردار بود، نقش رهبري كننده در اوپك را در دست گرفت. هر چند در سال 1356 ايران موضع خود را در خصوص بهاي نفت تغيير داد و به همكاري بيشتر با عربستان پرداخت اما پس از انقلاب در ايران عوامل متعدد سبب ارتقاي جايگاه عربستان در سازمان اوپك شد به طوري كه امروزه از اوپك به عنوان سازمان تحت رهبري عربستان ياد ميشود.
علاوه بر بازيگران دولتي تأثيرگذار بر سياست نفت بازيگران فرادولتي در جهان وجود دارند كه نقش مهمي در تحولات نفتي ايران و جهان بازي ميكنند كه يكي از مهمترين اين نهادهاي فرادولتي تأثيرگذار در بازار جهاني نفت سازماني به نام سازمان اوپك ميباشد كه در خلال پيش از چهار دهه فعاليت، دوران پر فراز و نشيبي را سپري كرد.(15)
اوپك
سازمان اوپك در 14 سپتامبر 1960 در اجلاس بغداد و توسط شركت بنيانگذار كه عبارتند از ايران، عراق، كويت يا عربستان سعودي ونزوئلا تأسيس شد كه اين 5 كشور 17 درصد از ذخاير نفت 36% بازار نفت جهان را در اختيار داشت.
هدف اصلي تشكيل سازمان اوپك ايجاد هماهنگي و وحدت در خطمشيهاي نفتي كشورهاي عضو و تغيير بهترين شيوهها براي تأمين منابع فردي و جمعي سازمان است براي اين منظور سازمان روشها و وسايل تأمين تثبيت قيمتها در بازارهاي بينالمللي نفت را با امعان به حذف نوسانات مضر و غيرضروري پيشبيني ميكند.
از بدو تأسيس اوپك تا كنون عوامل و متغيرهاي مختلفي بر رفتار اين سازمان در بازار جهاني نفت تأثير گذاشتند به همين علت است كه ارزيابي عملكرد اوپك با توجه به تعدد عوامل تأثيرگذار بر رفتار آن كار دشواري است. عوامل تأثيرگذار بر عملكرد اوپك را ميتوان به دو دسته داخلي و خارجي تقسيم كرد. عوامل داخلي همچون ناهمگوني اعضا از نظر حجم ذخاير و سياستهاي توليد، تعارضات ايدئولوژيك اعضا بيثباتي سياسي كشورهاي عضو و همچنين تفاوت سمت سوي سياست خارجي اعضا در ارتباط با كشورهاي مصرفكننده، اثر منفي بر عملكرد اوپك دارد. با اين حال ساختارهاي اقتصادي كم و بيش مشابه اعضا و وابستگي شديد آنها به درآمدهاي نفتي، عاملي است كه اعضاي سازمان را با وجود تمامي اختلافات ياد شده، براي پيگيري منافع مشترك، كنار يكديگر نگه داشته است.(16) در بخش عوامل خارجي، آژانس بينالمللي انرژي، سياستهاي نفتي آمريكا و ديگر كشورهاي بزرگ مصرف كننده و اقدامات شركتهاي چند مليتي را ميتوان از عوامل تضعيف كننده اوپك ياد كرد. با اين حال حجم بالاي ذخاير اوپك (77 درصد كل ذخاير نفت جهان) و هزينة پايين توسعه ذخاير آن، موقعيت منحصر به فردي از نظر بينالمللي به اين سازمان بخشيده است.
در يك تحليل كه از سوي محافل غربي مطرح ميشود اعضاي اوپك به جناح بازها و كبوترها تقسيم ميشوند. بر اين اساس كشورهاي با ذخاير كم به همراه كشورهاي داراي جمعيت زياد مانند نيجريه و ايران، اغلب به عنوان بازها، هوادار افزايش قيمت نفت هستند در مقابل كشورهايي همچون عربستان و كويت با ذخاير عظيم و جمعيت كم، به سبب نگراني از پيامد افزايش قيمت كه ميتواند تغييرات تكنولوژيكي و توسعه ذخاير جديد را به دنبال داشته باشند خواهان قيمت پايينتر هستند.
-
نقش ايران در اوپك بعد از انقلاب
و اما آنچه كه در اينجا مدنظر ميباشد، اين است كه از آنجايي كه ايران نخستين توليدكننده نفت در منطقه بود و در حال حاضر پس از عربستان سعودي ايالات متحد و روسيه چهارمين توليدكننده بزرگ شمار ميآيد و با توجه به ذخاير بالا انتظار آن بود كه ايران همواره قدرتي موثر و صاحب نقش در منطقه اوپك، باشد. اين نقش تا اوايل 1980 پايدار بود ولي با وقوع انقلاب اسلامي جنگ تحميلي و مشكلات ناشي از ترميم خرابيهاي جنگ ايران از عربستان سعودي عقب افتاد. مطالعه حدود چهار دهه فعاليت ايران در سازمان اوپك گوياي اين واقعيت است كه از نقش ايران در اين سازمان به طرز محسوسي كاسته شده مجموعهاي از عوامل باعث كاهش اعتبار ايران در اوپك و به طور كلي در بازار انرژي دنيا گرديد كه عبارتند از :
1- توليد ثابت كه ناشي از ضعف سرمايهگذاري ميباشد كه آن هم معلول كمبود داخلي و سختگيريهاي بينالمللي است كه در مجموع ثبات و امنيت ملي ايران را مخدوش كرد.
2- استراتژي آمريكا ( همه چيز بدون ايران كه در بحث متذكر شديم.
3- تقاضاهاي فزاينده داخلي و پيامدهاي منفي آن و ...
با توجه به اين مسائل در گروه توليدكنندگان هيچ نهادي با اوپك قابل مقايسه نيست و در گروه مصرفكنندگان نيز هيچ نهادي با آژانس بينالمللي انرژي. اين خصلت نفت جهان با وجود تمامي تحولات كه به واسطه گسترش فضاي رقابت و ورود بازيگران جديد رخ داده ادامه پيدا كرده است از اين رو ميتوان گفت بازار نفت را تا حد زيادي بازيگران بزرگ تشكيل ميدهند به عبارت ديگر نفت، عرصه بازي بزرگان است.
اينها عواملي بودند كه در سياست نفتي ايران خصوصاً در دوران بعد از انقلاب نقش تعيينكنندهاي را داشته و دارند كه با درك صحيح از تأثيرات سياستهاي ناشي از بازيگران دولتي و فرادولتي ميتوان جايگاه ايران در بازار جهاني نفت را به خوبي شناخت علاوه بر اين بايد به سياستهاي داخلي هم كنجكاوانه نظر داشت. يكي از راهكارهاي مهم براي مشخص كردن جايگاه ايران در بازار جهاني نفت مقايسه ميان ظرفيتها و عملكرد ايران در بخش انرژي (نفت) با بزرگترين بازيگران دولتي ميباشد. همان طور كه در بحث اشاره كرديم آمريكا، عربستان بزرگترين بازيگران عرصه نفت جهان هستند كه علت عمده اين امر به ظرفيت عظيم ذخاير، توليد و مصرف نفت و فرآوردههاي آن در اين كشورها باز ميگردد.
كه مقايسه ميان ايران و اين بازيگران نشان ميدهد عليرغم اينكه ايران در زمينه توليد نفت مقام چهارم را به خود اختصاص داده است با اين حال فاصله بسيار زيادي با توليدكنندگان عمده دارد بنابراين جايگاه ايران در زمينه توليد نفت و گاز نيز در سطح متوسط يا حتي پايينتر قرار ميگيرد.(18) ممكن است در اين جا بحث مطرح شود كه با پيگيري اهداف و سياستهاي مطرح در بخش نفت و گاز ايران جايگاه كشورمان چند سال بعد از انقلاب به ميزان قابل ملاحظهاي در بازار انرژي جهان افزايش خواهد يافت، تحقق چنين فرضي با در نظر گرفتن مجموعه ظرفيتهاي ايران در بخش انرژي و فاصله زياد آن با بازيگران بزرگ در اين عرصه بعيد به نظر ميرسد. فارغ از اهداف كمي مطرح شده در زمينة افزايش توليد نفت و جذب گسترده سرمايهگذاريهاي خارجي عملكرد مجموعه بخش نفت و گاز در زمينه جذب سرمايه و افزايش توليد حاكي از آن است كه رشد موجود در اين عرصهها بطئي و در سطح متوسط است و بنابراين انتظار تحول شديد و معقول به نظر نميرسد.
بدين ترتيب ميتوان گفت ايران در بازار جهاني نفت بازيگري ميان پايه و با توانايها و ظرفيتهايي در مجموعه در متوسط است و چشمانداز آينده نيز حاكي از آن است كه اين وضعيت ايران در بازار كم و بيش ادامه خواهد يافت. شناسايي جايگاه دقيق و واقعي ايران در بازار جهاني، زمينه اتخاذ رويكردي مناسب و مبتني بر ظرفيتها و منافع ملّي كشور را در بخش نفت و گاز فراهم ميكند.
اكنون كه جايگاه ايران در بازار جهاني نفت از نظر ظرفيت توليد و ذخاير نفت مشخص شد سؤالي كه در مقدمه اين پروژه مطرح شد، اين بود كه آيا ارتقا جايگاه ايران در چنين بازاري امكانپذير است؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت « ارتقاي جايگاه ايران در بازار جهاني نفت به تغيير توازن موجود ميان درونگري و برونگري در سياستگذاري و اداره بخش نفت در كشور بستگي دارد. بدين ترتيب كه براي ارتقاي موقعيت ايران، تقويت درونگري در امر توليد و مصرف نفت و گاز و تقويت بروننگري در امر جذب سرمايههاي خارجي و ترك ديپلماسي نفتي كشور ضروري است.
مقصود از دروننگري در سياستهاي توليد و مصرف نفت و گاز اين است كه سياستهاي مربوط به اين عرصه (بايد با توجه به مجموعه شرايط، نيازها و امكانات داخلي ايران و نه با تأثيرپذيري از عوامل خارجي بازار، تدوين و به اجرا گذاشته شود.
مقصود از بروننگري در سياستگذاري براي جذب سرمايههاي خارجي و تحرك ديپلماسي نفتي نيز اين است كه در اين دو عرصه بايد به شناخت بهتري از مجموعه شرايط بازار انرژي دست يابيم و سياست خود را نيز بر همان اساس پايهريزي كنيم يا به عبارت ديگر ادعاي مطرح شده در اين جا اين است كه تأمين بهتر منافع ملي كشور در بخش نفت نيازمند به درون در سياستهاي توليد و مصرف و نگاه به بيرون در زمينه جذب سرمايههاي خارجي و تحرك ديپلماسي نفتي كشور است.
-
نتيجه
انقلاب اسلامي در بهمن 1375 در شرايطي به پيروزي رسيد كه دولت پهلوي بسيار بيشتر از آنچه تصور ميشود، فربه و متورم شده بود. نظام توزيع درآمدها، سرمايهگذاريها دولتي و خدمات عمومي به يقين درآمدهاي هنگفت نفت باعث رشد سريع و سرسامآور دولت گرديد، مسئولين انقلاب نوپا اصولاً براي تأمين استقلال آزادي و جمهوري اسلامي به عنوان شعار محوري انقلاب اسلامي بايد حق مردم را به خود آنها عودت ميدادند ليكن مسايل پيچيده و بينظم ابتداي انقلاب (مانند انقلابهاي ديگر و مشكلات ناشي از جنگ باعث شد كه دولت همچنان بازيگر مستقل و مقتدر ميادين اقتصادي سياسي فرهنگي بودند» در واقع انقلاب اسلامي وارث يك وضعيت گسيخته گرديد و مدت زيادي زمان لازم بود تا دولت بتواند به بدنهاي منصب راه مختصر و مقتدر مبدل شود. ولي در سالهاي اول انقلاب اسلامي بسياري از شركتها و سرمايهها مصادره و ملي اعلام شد جنگ تحصيلي هشت ساله باعث شد تا دولت براي تأمين و پشتيباني جنگ نقش بيشتري پيدا بكند. بسياري از شركتها و واحدهاي وابسته به دولت و حاكميت، زيانهاي فراواني ميدهند ليكن برخورداري دولت از درآمدهاي سرشار نفتي باعث شده كه دولت ستارالعيوب باشد و برعملكرد منفي است كه بين دلارهاي نفتي و رانتخواري سرپوش نهاده شود.
طي دوره 1376 و 1368 تلاش زيادي صورت گرفت تا صادرات غيرنفتي افزايش يافته و اتكا بر درآمدهاي نفتي كاهش يابد. ليكن اين ادعا سرابي بيش نبود و صادرات غيرنفتي هيچ وقت از چهار ميليارد دلار فراتر نرفت. چهار ميلياردي كه قابليت حصول آن هم ناشي از درآمدهاي نفتي بود يعني نفت پنجاه درصدي منابع لازم را تهيه نمود تا چنين رقمي بدست آيد در نتيجه صادرات غيرنفتي فقط تا دو ميليارد دلار رشد داشته و درآمدهاي ارزي كشور به شيوه چشمگيري وابسته به عايدات نفتي بوده است. بدين ترتيب از سال 376 به بعد جامعه به شدت جبرانپذير شد و مسايل گوناگون جنبة امنيتي به خود گرفت و وقت و انرژي بسياري از جامعه و دولت به خودش اختصاص داد. نفت كه ميتوانست در مسير توسعه ملي قرار بگيرد، به راحتي عاملي در آسيبپذيري ملي تبديل شد.
با توجه به محدوديتها و مشكلاتي كه در صنعت نفت به وجو دآمده يكي از راهكارهاي مهم براي ارتقاء سياست نفتي به نظر ميرسد كه بايد درك صحيح از ويژگيهاي كنوني صنعت نفت يا به عبارتي ديگر اقتصاد سياسي نفت داشته باشيم تا قدمي مهم در زمينه تدوين استراتژيك صنعت نفت كشور و برنامهريزي صحيح براي ارتقاي وضعيت اين صنعت در كشور برداريم. عليرغم اينكه ما با محدوديت سرمايه و فنآوري نوين توليد و مديريت رو به رو هستيم عواملي چون توسعه ظرفيت توليد نفت ايران و همچنين خاورميانه با چالش نظير رشد سريع مصرف داخلي، افزايش شدت انرژي و محدوديت زيست محيطي در اين كشورها رو به رواست. كه همكاري در مهار رفع مشكلات به امنيت اين انرژي در جهان و منطقه كمك ميكند. اقدامات ايران را در سالهاي گذشته براي توسعه صنعت نفت ميتوان به چند دسته تقسيم نمود: 1- اكتشاف منابع جديد نفت گاز، سرمايهگذاري براي افزايش ظرفيت توليد نفت ، ارتقاء بهرهوري و افزايش نرخ بازيافت از طريق مختلف همكاري با شركتهاي بينالمللي نفت در مراحل مختلف، اكتشاف و توسعه و بلاخره همكاري در اوپك براي حفظ ثبات بازار نفت كه اين گونه اقدامات ميتواند به عنوان تنظيمكننده اصلي تقاضاي انرژي داخل كشور، در منطقه و جهان نقش موثري ايفا كند سخن آخر، اين كه تمامي تحولات گفته شده در سياستهاي نفتي ريشه در پيروزي انقلاب اسلامي دارد كه همچنان در پي شكوفايي و پيشرفت در حال حركت است.
-
فمينيسم و توسعه جوامع
بررسي تاريخچه حضور زنان در سياست نشان مي دهد كه معمولاً در دوره هايي كه زنان در رأس حكومت بوده اند بيشتر به توسعه اقتصادي و فرهنگي پرداخته اند و كمتر به سياست هاي تهاجمي روي آورده اند. تاچريسم در انگلستان، بي نظير بوتو در پاكستان، چيلر در تركيه و مشاركت و نقش گسترده زنان در فنلاند، نروژ و ديگر كشورهاي اسكانديناوي نمونه هاي خوبي براي نشان دادن اين موضوع است. به اين دليل باشد كه در ديدگاه فمينيستي منافع ملي دولت ها ماهيتي چندگانه و چند بعدي دارد و نمي توان آن را صرفاً از طريق قدرت تعريف نمود، آنان بر اين باورند كه در دنياي معاصر تأمين منافع ملي مستلزم همكاري گسترده بين المللي است و به واسطه وجود وابستگي متقابل، بسياري از مسائل جهاني از جمله جنگ هسته اي، رفاه اقتصادي و نابودي محيط زيست را نمي توان بر اساس قواعد بازي با حاصل جمع صفر حل نمود.» (6) «بدين ترتيب بسياري از فمينيست ها در صدور كشف عناصر مشترك اخلاقي ميان ملل گوناگون هستند كه اين كوشش مي تواند ضمن كاهش تنش هاي بين المللي و تقويت تشكل اجتماع بين المللي، از لحاظ تئوريك نيز به بسط و گسترش و توسعه نظريه هنجاري در روابط بين الملل كمك شاياني كند» (7)
از سوي ديگر ، با توجه به اينكه از جمله مسائل ديگري كه بايد در زمينه توسعه جوامع در نظر داشت مسئله اشتغال زنان وتأثير آن بر توسعه مي باشد كه خيلي از اين مشاغل غير رسمي و ناشناخته هستند و دستمزدي براي آنها پرداخت نمي شود ولي تأثيرات شگرفي بر اجتماع و محيط اطراف خود دارند. گزارش توسعه انساني در سال 1996 برآورد ميكند كه علاوه بر 23 تريليون دلار ارزش توليد جهاني در سال 1993، كار منزل و بيرون منزل 16 تريليون دلار ارزش و 11 تريليون دلار از اين توليد نامرئي حاصل كار زنان است. در مجموع در اكثر كشورها زنان بيش از مردان كار مي كنند، با توجه به شخصيت و روحيات خاصي آنها معمولا به كارهاي خدماتي، فرهنگي و يا هنري مربوط مي شود. كه با توجه به اينكه اصولا زنان نيروي كار ارزانتري مشابه مردان هستند نقش مؤثري در توسعه دارند. و حضور زنان درفعاليتهاي استعمال اجتماعي نقش بسزايي در ديگر شاخص هاي توسعه كشور ها دارد. رويكردهاي بسيار متفاوتي نسبت به نقش زنان در توسعه وجود دارد از جمله فمينيستهاي ايران (در صدد هستند تا زنان را به صورت مساوي در بحث توسعه مشاركت دهند) و ديگر فمينيستها كه توسعه را (آن طور كه در حال حاضر تعريف مي شود) براي زنان زيانبار تلقي مي كنند. آنها در صدد اعطاي قدرت به زنان هستند از جمله از طريق مشاركت در تصميمات مربوط به توسعه كه در سازندگي و حق انتخاب آنها تإثير مي گذارد.
-
همه زنان در جهان سوم با در جاهاي ديگر فقير نيستند. اما هيچ دولتي با زنان همانند مردان رفتار نمي كند. در خبر سال قبل گفته مي شد كه زنان يك سوم كارهاي روز مزدي و دو سوم كارهاي توليدي را براي يك دهم درآمد و كمتر از يك سوم مالكيت انجام مي دهند. (9)
كشورها
رتبه شاخص اعطاي قدرت بر حسب جنسيت
رتبه شاخص توسعه جنسيتي
رتبه شاخص توسعه انساني
نروژ
1
2
2
سوئد
2
5
6
دانمارك
3
14
15
كانادا
4
1
1
آلمان
5
15
14
ايالات متحده
8
3
3
استراليا
9
4
7
انگلستان
16
11
10
آفريقاي جنوبي
18
84
101
مكزيك
21
53
58
ژاپن
38
8
4
چين
40
79
98
كويت
72
38
35
تركيه
85
73
86
پاكسان
101
116
138
-
كلياتي در مورد حقوق دیپلماتیک 2
بخش دوم
دیپلماسی و تشریفات
دیپلماسی و تشریفات یا پروتکل چنان به هم آمیختهاند که نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. تشریفات جزیی از دیپلماسی است و در بطن آن جای دارد.
از نظر تاریخی احتمالاً تشریفات با دیپلماسی شکل گرفته و نخستینبار که نماینده یا پیامآوری از سوی یک سلطان به حضور سلطان دیگر پذیرفته شده با تشریفات همراه بوده است.
مزیت تشریفات این است که کار دیپلماتها را آسان میکند. عمل و شغل دیپلماسی نیاز به محیطی رسمی و آرام دارد. تشریفات به ملاقاتها، مذاکرات، ضیافتها، مسافرتها و دید و بازدیدها جنبهی رسمی میدهد و تعهداتی ایجاد میکند. تشریفات حافظ و مجری مصونیتها و مزایای دیپلماتها است و تشریفات همه جا با دیپلماسی همراه است. مانند نحوهی نشست و برخواست، دید و بازدید، شرکت در جشنها و عزاداریها، انعقاد قراردادها، تقدیم استوارنامه و غیره. خلاصه در زندگی شغلی و خصوصی دیپلماتها تشریفات دخالت دارد، تکلیف را روشن میکند و دستور میدهد.
تشریفات فنی است که باید همهی دیپلماتها بیاموزند. اکثر قواعد و رسوم تشریفاتی بینالمللی بوده و عرفی است و از قبل تعیین شده است. هیچ دولتی نباید به میل خود در آن دخل و تصرفی کند. مگر در حدی که مجاز است و عرف تشریفاتی حدود آن را در صلاحیت دولتها میداند. لازم به یادآوری است که همیشه دولتهای انقلابی در آغاز با تشریفات به مبارزه برخاستهاند، اما به مرور به لزوم آن پی برده و از آن پیروی کردهاند. به عنوان مثال حکومت چین پس از انقلاب به مدت بیست سال کوشید تا تشریفات را در آن کشور کنار گذارد، ولی بالاخره آن را مجدداً پذیرفت و در تشریفات به خیل سایر کشورها پیوست.
از آنچه گفته شد نتیجه میگیریم که دیپلماسی بدون تشریفات متصور نیست. قواعد تشریفاتی حتی در روابط دولتهای دشمن و در حال جنگ نیز لازمالرعایه است. گرچه خلاف آن نیز در سالهای اخیر دیده شده است؛ اشغال سفارتخانههای خارجی در کویت توسط سربازان دولت عراق، نقض علنی قواعد بینالمللی و مصوبات کنوانسیونهای وین بود.
جایگاه و نقش رئیس تشریفات در وزارت امور خارجه
همانطوری که قبلاً اشاره شد، تشریفات دیپلماتیک، ابزار ---------- دیپلماسی است؛ بدین ترتیب ریاست تشریفات شعبهی اجرایی- ---------- وزارت میباشد. ریاست تشریفات وظایف خود را مطابق با قوانین و ضوابط موجود اجرا مینماید. وی باید روابط دولت خود را با دول خارجی که نمایندگان دیپلماتیک آنها در پایتخت اکردیته شدهاند و نیز رویهی تشریفات دیپلماتیک را که دولتها نسبت به نمایندگان ---------- سایر کشورها انجام میدهند در نظر گرفت. ریاست تشریفات عهدهدار انجام وظایفی چون مسائل مربوط به اقامت کور دیپلماتیک در کشور، به خصوص سازماندهی استقبال و مشایعت نمایندگان دیپلماتیک، تنظیم مراسم تسلیم استوارنامه، نظارت بر رعایت مصوبات دولت در ارتباط با مسئلهی اقامت دیپلماتهای خارجی و پرسنل خدماتی نمایندگیهای دیپلماتیک (ثبت دیپلماتها، مزایای دیپلماتیک، مسائل گمرکی مسافرت در کشور و غیره) اسکان و استقبال و مشایعت هیئتهای عالیرتبه و نیز رجال دولتی که به کشور سفر میکنند، تهیه و سازماندهی برنامهی اقامت و تنظیم برنامه رجال کشورش با اعضای کور دیپلماتیک میباشد. شناخت کور دیپلماتیک و یا همکاری با آنها به منظور آشنایی ایشان با زندگی و فرهنگ کشور، دعوت به مناسبتهای مختلف سال نو، جشنها، نمایشگاهها، نمایش فیلم، سازماندهی سیر و سفر و سخنرانیها از جمله وظایف ریاست و تشریفات به شمار میرود.
انجام تدابیر ضروری تشریفاتی در جشنهای دولتی و دیگر مناسبتها، پذیرایی کور دیپلماتیک در ضیافتها، دادن هدایا و غیره، ارائهی پیشنهادهای لازم به وزارت امور خارجه در ارتباط با روزهای تاریخی و حوادث مربوط به کشورهایی که با آنها روابط دیپلماتیک وجود دارد، تبریکات به مناسبت روزهای ملی، تسلیت و انتخاب هدایا نیز در حیطهی وظایف ریاست تشریفات قرار دارد. یکی از خصوصیات کار رئیس تشریفات آن است که در حین اجرای وظایف تشریفاتی مربوط به فعالیت وزارت امور خارجه عهدهدار وظایف تشریفات دولتی نیز میباشد.
ریاست تشریفات نقش تشریفاتی دولتی را به خصوص هنگامی عهدهدار است که مسائل مربوط به پذیرایی از هیاتهای خارجی را در سطح عالی (هیئتهای دولتی) انجام میدهد. یکی از پرمسئولیتترین فعالیتهای ریاست تشریفات، هنگام رسمیت بخشیدن به حفظ و توسعه مناسبات و معاشرتهای دیپلماتیک، به خصوص فعالیت آن در ارتباط با اقامه کور دیپلماتیک صورت میگیرد.
ریاست تشریفات در فعالیت عملی خود وظیفهی ---------- مهمی را انجام میدهد که از قواعد حقوق بینالمللی به خصوص کنوانسیون وین در ارتباط دیپلماتیک سال 1961 در مورد کور دیپلماتیک مقیم سرچشمه میگیرد. همچنان ریاست تشریفات باید جدا به این نکته توجه نماید که کور دیپلماتیک به قوانین کشور احترام گذارد.
باید در نظر داشت که مصونیت در قبال صلاحیت قانونی و مصونیت اماکن مأموریتی و اسناد و آرشیو، اگر چه از حقوق قراردادی شناخته شده است، ولی این به هیچ وجه بدان معنی نیست که دیپلمات خارجی میتواند قوانین کشور مقیم را نادیده بگیرد. کنوانسیون وین که قبلاً بدان اشاره شد، حکم میکند که اشخاصی که از امتیازات و مصونیتهای دیپلماتیک بهرهمند هستند، مکلف به رعایت قوانین و مصوبات کشور مقیم میباشند و این مزیتها صرفاً به خاطر مصلحت انجام وظیفه است نه آنکه قصد باشد فرد یا گروهی را از امتیازات خاصی بهرهمند سازند.
-
نقش تشریفاتی سفارت
از مشاغل مهم و وقتگیر، سفارت تشریفات است. سفیر به عنوان نمایندهی کشور فرستنده باید در بعضی مراسم دولت پذیرندهی حضور داشته باشد. نخستین وظیفهی تشریفاتی سفیر، انجام مراسم استوارنامه است که در کشورهای مختلف طبق سنن و رسوم محل تفاوت دارد. شرکت سفیر به عنوان نمایندهی رئیس کشور فرستنده در بعضی اعیاد رسمی، مراسم استقبال و بدرقهی روئسای کشورهای خارجی، جشنها و عزاداریها، امضای دفاتر یادبود و ضیافتهایی که رئیس دولت پذیرنده در آنها شخصاً حضور مییابد ضروری است. سایر اعضای سفارت نیز به تعداد کم یا بیش به مناسبتهای مختلف میباید در مراسم حضور یابند. سفیران و بعضی از اعضای سفارت ضرورتاً باید در جشنها و ضیافتهایی که از طرف همکاران دیپلمات آنها ترتیب داده شده نیز شرکت نمایند. با توجه به تعداد کثیر کشورها و سفارتها و با در نظر گرفتن اینکه هر کشور یک روز ملی رسمی دارد و معمولاً در این روز جشن گرفته و از بسیاری از اعضای هیأت دیپلماتیک دعوت میشود و شرکت در این جشنها از نظر تشریفاتی ضروری است، میتوان به تعداد روزها و ساعاتی که باید صرف انجام این وظیفه شود پیبرد.
آنچه گفته شد، مربوط به مراسمی است که از طرف دولت پذیرنده و مقامات خارجی برپا میشود. علاوه بر اینها مراسم مختلف مربوط به کشور فرستنده و اتباع نیز هست که حضور سفیر یا اعضای سفارت را ایجاب میکند. مثلاً شرکت در نمایشگاهها و یا افتتاح بعضی گردهماییها و یا حضور در بعضی مراسم خصوصی یا اجابت دعوتهای اتباع و غیره.
از امور تشریفاتی سفارت، سفرهای رسمی و غیر رسمی مقامات و شخصیتهای کشور فرستنده به کشور پذیرنده و بالعکس است. در سفرهای رسمی خصوصاً در مورد سران کشورها و نخستوزیران، از مدتها قبل باید برنامهریزی کرد و از لحاظ بدرقه، محل اقامت، نوع مهمانیها، .غذاها، انتخاب مدعوین و تعداد آنها، دیدار و بازدید از اشخاص و موئسسات، مسافرتهای داخلی، تبادل هدایا و نظایر آن، پیشبینیهای لازم را نمود که کوچکترین نکته فراموش شده ممکن است عواقب ناخوشایندی داشته باشد. امور تشریفاتی در سفرهای سران کشور و مقامات بالا، بسیار پیچیده و دقیق است و در هر مورد، محل سکونت، ضیافت مدعوین، دیدارها و سفرها و غیره تغییر میکند. نکتهی مهم و قابل ذکر در مسائل تشریفاتی این است که امور تشریفات اگر درست و به دلخواه انجام شود،کسی متوجه دشواری و دقت آن نمیشود؛ ولی به محض آنکه کوچکترین اشتباه در مسائل جزیی تشریفات روی دهد، موضوع اهمیت پیدا میکند. شواهد و مثالهای بسیاری دربارهی مواردی که یک اشتباه یا یک فراموشی سفارت و یا مقامات محلی موجب برهم خوردن نظم تشریفاتی شده است. مسئولیت سفارت در مسائل تشریفاتی بسیار است و دقت زیاد لازم دارد. در پایتختهای بزرگ که تعداد نمایندگان و نمایندگیها زیاد است و رفت و آمدهای رسمی بسیار میباشد، عملاً از تشریفات و تعهدات و قیود تشریفاتی نیز کاسته میشود؛ زیرا در غیر اینصورت سفارتخانههاکارشان منحصراً مصروف به امور تشریفاتی میگردد و از سایر امور باز میمانند.
-
مصونیت دیپلماتیک:
مباحث مصونیت و مزایای دیپلماتیک جزء اصلیترین مباحث حقوق دیپلماتیک است که خود از مباحث جالب حقوق بینالملل عمومی است. حقوق بینالملل عمومی بعد از جنگ جهانی دوم بیش از پیش مورد توجه و اهمیت قرار گرفت و علاوه بر آن دستخوش تحولات زیادی شد.
این تحولات مباحث مصونیت و مزایای دیپلماتیک را هم تحت تأثیر قرار دادهاند و متحول نمود. چنانکه تنظیم کنوانسیون وین1961 در رابطه با روابط دیپلماتیک و پروتکلهای مربوط دلیل بر تحول وسیع این موضوعات میباشد.
به نظر میرسد در موضوعات حقوق بینالملل عمومی، مصونیت و مزایای دیپلماتیک جزء مباحثی است که در طول قرون و اعصار به طور بدیهی مورد توافق بوده است. چرا که اصولاً شروع هرگونه روابط بین کشورها با قبول مصونیت دیپلماتیک توأم بوده و به هیچ وجه جدا شدنی نیستند و بدون قبول و باور مصونیت، امکان هیچ گونه روابط وجود ندارد. از طرفی وجود اصل عمل متقابل در روابط بین کشورها باعث اهمیت این موضوع شده و نیز باعث شده که با چون و چرای کمتری مورد توافق کشورها واقع شود.
انواع مصونیتهای دیپلماتیک
به طور کلی مصونیتها دو دستهاند: مصونیت اصلی و تبعی
1- مصونیتهای اصلی: مثل مصونیت شخص دیپلمات و مصونیت اسناد و بایگانی. این مصونیت برای شخص یا شیئی ایجاد شده است.
2- مصونیتهای تبعی: این مصونیتها به تبع شخص یا شیئی ایجاد شده است. مثلاً مصونیت محل اقامت دیپلمات یا مصونیت اهل خانه او به تبع شخص دیپلمات ایجاد شده است و مصونیت محل سفارتخانه به تبع مصونیت اسناد و مدارک دولت فرستنده. مصونیتهای دیپلماتیک صرفنظر از اصلی و تبعی دو نوع است: مصونیت از تعرض و مصونیت قضایی.
مصونیت از تعرض:
مصونیت از تعرض یعنی حرمت و حقوق یک محل یا یک شخص غیر قابل نقض است. وارد شدن به محل بدون اجازه، تعرض به مصونیت محل است و نقض حقوق و آزادیهای شخصی و تعرض به مصونیت شخصی است. در اصطلاح بینالمللی این به معنی غیر قابل قبول بودن ایمنی و حرمت شخصی به مفهوم عدم نقض آزادی و حقوق اوست. اما این حرمتها منحصر به محل سفارت یا شخص دیپلمات نیست، بلکه در هر رژیم دموکراتیک هر کس و مسکن او از این حرمت به موجب قوانین اساسی برخوردار است؛ مگر به حکم قانون و یا مجوز از مقامات ذیصلاح قضایی و حال آنکه حرمت محل سفارت و شخص دیپلمات و خانهی او غیر قابل تخطی است و هیچ قانون داخلی نمیتواند خلاف آنرا مقرر کند. مصونیت از تعرض در موارد زیر قابل تفکیک است:
الف- مصونیت محل کار مأموریت دیپلماتیک
ب- مصونیت نوشتهها و اسناد دیپلماتیک
ج- مصونیت شخصی مأمور دیپلماتیک
د- مصونیت خانواده دیپلماتیک