-
به تو می اندیشم
نه به ابر ، نه به آب ، نه به این آبی آرام بلند
من مناجات درختان را هنگام سحر
نفس پاک شقایق را در دامن کوه
رقص عطر گل یخ را با باد
همه را می بینیم ، می شنوم
من به این جمله نمی اندیشم ، به تو می اندیشم
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی ، تک و تنها به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
همه وقت ، همه جا ، من به هر حال که باشم به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
تو بدان این را ، تنها تو بدان
تو بمان با من ، تنها تو بمان
تو بدان این را ، تنها تو بدان
تو بمان با من ، تنها تو بمان
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی ،تک و تنها به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ی ابر و هوا را تو بخوان
تو بمان با من ، تنها تو بمان
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی ، تک و تنها به تو می اندی
به تو می اندیشم ، به تو می اندیشم
-
همصدا
اي همصداي ديروز و فردا
عاشقتر از ما کي مي شه پيدا
وقتي تو باشي هر لحظه با من
فرقي نداره اينجا و اونجا
اي هميشه ناجي من
من حبيبم، زخمه اين تن
سخته بي تو زنده بودن
اين روزها که عاشقي هم
ديگه از ياد رفته کم کم
با تو عاشق با تو خوبم
با تو روز بي غروبم
-
برای دیدن تو
هنوزم يار تنهايم، به ديدار تو مي آيم، باز مي آيم
اگر که فرصتي باشد، مجال صحبتي باشد، حرف خواهم زد
براي ديدن تو از حادثه ها گذشته ام
کفر اگر نباشد اين من از خدا گذشته ام
عذاب اين دريده ها، مرا شکسته بي صدا
دستي بکش به زخم من، که از شفا گذشته ام
باورم کن، باورم کن، من که با تو صادقم
اگه خسته ام، يا شکسته ام، هر چه هستم، عاشقم
منو بشناس و باور کن که خسته ام، خیلی خسته ام، اما هستم
تهی ماند و نشد آلوده دستم، من به دنیا دل نبستم
هر چه بلا کشیده ام، من از وفا کشیده ام
که از وفاداری این اهل وفا گذشته ام، من از وفا گذشته ام
-
هم پیاله
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
بی نیاز و تنها باش
تشنه باش و دریا باش
فارق از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
در مرام ما رندان حرص مال دنیا نیست
گوش ما بدهکار قیل و قال دنیا نیست
بر بساط این دنیا پشت پا بزن چون ما
تشنه باش و دریا باش
هم پیاله ی ما باش
بزن بزن به سنگ می آیینه های کور و کر
بمان به نام عاشقی رفیق خانه وسفر
رفیق هم پیاله باش
که می نبوده بی اثر
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد این چرخ
از تعلق آزادیم
هم پیاله ی ما باش
هم پیاله ی ما باش
-
وقتی نیستی
وقتی نیستی خونمون با من غریبی می کنه
دل اگه میگه صبورم خود فریبی می کنه
صدای قناری محزون و غم آلود میشه
واسه من هر چی که هست و نیست نابود میشه
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه
وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن
گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه
وقتی نیستی همه ی پنجره ها بسته میشن
با سکوت تو خونه قناری ها خسته میشن
روز واسم هفته میشه هفته برام ماه میشه
نفسهام به یاد تو یکی یکی آه میشه
وقتی نیستی گلهای باغچه نگاهم می کنن
با زبون بسته محکوم به گناهم می کنن
گلها میگن که با داشتن یه دنیا خاطره
چرا دیوونگی کردی و گذاشتی که بره!
وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ میشه
نمی دونی چقدر دلم برات تنگ میشه
-
صبحت بخیر عزیزم
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه لحظه می خوانم از دو چشمت از خستگی ز تکرار
در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پای تو بمیرم
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه لحظه می خوانم از دو چشمت از خستگی ز تکرار
این بار غصه ها را از دوش خسته بردار
من کوه استوارم به من بگو نگهدار
عهدی که با تو بستم هرگز شکستی نیست
این عشق تا دم مرگ هرگز گسستنی نیست
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه لحظه می خوانم از دو چشمت از خستگی ز تکرار
-
ترمه و اطلس
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
اي بلا . بالا بلا .قربون اون نگاهت
قربون راه رفتنت . قربون خاک راهث
من روزي هزار دفه به پاي تو مي ميرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
اي بلا . بالا بلا .قربون اون نگاهت
قربون راه رفتنت . قربون خاک راهث
من روزي هزار دفه به پاي تو مي ميرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
-
خودم میام میبرمت
دشمن اگه هزار هزار
فشنگاشون قطار قطار
حلقه به دورت بزنن
صد تا با سي صد تا سوار
خودم ميام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
خودم مي يام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
قد نگو نگو نگو . سرو خرامانه
چشم نگو نگو نگو . نرگس مستانه
لب نگو نگو نگو . غنچه ي خندانه
دل نگو نگو نگو . خيلي پريشانه
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
اميد من تو هستي براي زندگاني
ارزوي دلم رو توي چشام مي خوني
من ديگه خاک پاتم. هر جا بري باهاتم
من عاشق تو هستم . من تو رو مي پرستم
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
دشمن اگه هزار هزار
فشنگا شون قطار قطار
حلقه به دورت بزنن
صد تا بسي صد تا سوار
خودم مي يام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
خودم مي يام مي برمت
با يک نگاه مي دزدمت
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
اين دل بي قرارم
به دام تو اسيره
براي ديدن تو
نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
-
باورم کن
در کار عشق ما همیشه اما بود
بی جانی ریشه از ساقه پیدا بود
آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست
باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست
پایان عشق ما پایان دنیا نیست
مثل زلال آب من باورت کردم
مینای یک رنگی در ساغرت کردم
سلطان قلب خود تاج سرت کردم
در چشم دل تا خود پیغمبرت کردم
آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست
باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست
پایان عشق ما پایان دنیا نیست
-
عاشقتر از من چه کسی
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
اگه قربوني مي خواستي بهتر از من چه کسي
واسه پيش مرگ تو اماده تر از من چه کسي
تو اگه چشمه بودي تشنه تر از من چه کسي
واسه دلداري دادن خسته تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
همه راه ها رو به من سد کردي
عشقم و رد کردي
به خودت بد کردي . به خودت بد کردي
فصل گل . فصل اقاقي . فصل سازگاري ساغر و ساقي
فصل خوب انتظار از پشت شيشه
فصل دل بستگي ساقه و ريشه
همه راه ها رو به من سد کردي
عشقم و رد کردي
به خودت بد کردي . به خودت بد کردي
واسه تسليم و رضا دست و پا بسته تر از من چه کسي
در پرستيدن تو ديگه وا رسته تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي . عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
-
چگونه چگونه
تو ديونه رفتي يه شب بي نشونه
تو خواستي که قلبم پريشون بمونه
واست گريه ي من ديگه بي امونه
دل از درد عشقم يه درياي خونه
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
من از سبزه سبزم .ولي خسته خسته
من از شهر عشقم .ولي دل شکسته
مي گفتم يه ابري . يه هم رنگ بارون
يه بارون رحمت . واسه سبزه زارون
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
مي خواستم بگم من که عاشق ترينم
تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي
مي خواستم بگم من که عاشق ترينم
تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي . تو فرصت ندادي
حقيقت چه تلخه . چه تلخ شکستن
حقيقت همينه که رفتي تو بي من
که رفتي تو بي من
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
من از سبزه سبزم .ولي خسته خسته
من از شهر عشقم .ولي دل شکسته
مي گفتم يه ابري . يه هم رنگ بارون
يه بارون رحمت . واسه سبزه زارون
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
مي خوام با تو باشم . مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم . چگونه چگونه . چگونه چگونه
-
تنهاترین مرد
تنها ترين مردم به دوشم کوله باره غم
از غمها لبريزم
کوه صبور شانه ام از بار غمها خم
من قصه ي دردم . تنها ي شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
آن شانه هاي نازک تو تکيه گاه من
تنها تو هستي در تمام لحظه هاي من
تنها تو ماندي جز خداي من براي من
آه اي هستي من . شور مستي من
بر چين اشک مرا برچين
هستي مي گذرد . مستي مي گذرد
بنشين پيش دلم . بنشين
از ازل خالم زد رقم با تو. نقش تقدير است
خود تو مي داني . با تو مي مانم . بي تو مي ميرم
آه اي هستي من . شور مستي من
بر چين اشک مرا برچين
هستي مي گذرد . مستي مي گذرد
بنشين پيش دلم . بنشين
از ازل خواند زجر و غم با تو . نقش تقدير است
خود تو مي داني . با تو مي مانم . بي تو مي ميرم
عاشق ترين مردم که مي ميرم براي تو
اي واي اگر باشد به تو عاشق خداي تو
من قصه ي دردم . تنها ي شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
آن شانه هاي نازک تو تکيه گاه من
تنها تو هستي ذر تمام لحظه هاي من
تنها تو ماندي جز خداي من عزيز من براي من
-
پابپای تو
پا به پاي تو مي يام هر جا بري
گوش به حرف تو مي دم هر چي بگي
من گذشتم از همه براي تو
جونم و برات مي دم به سادگي
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
براي گفتن خوبي هاي تو
يه عالم کوچيکه . يک دنيا کمه
نمي شه از تو گذشت به سادگي
تو که خوبي هات به قد عالمه
تو که خوبي هات به قد عالمه
براي گفتن خوبي هاي تو
يه عالم کوچيکه . يک دنيا کمه
نمي شه از تو گذشت به سادگي
تو که خوبي هات به قد عالمه
تو که خوبي هات به قد عالمه
پا به پاي تو مي يام هر جا بري
گوش به حرف تو مي دم هر چي بگي
من گذشتم از همه براي تو
جونم و برات مي دم به سادگي
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
سفره ي دل و برات باز مي کنم
تا که در کنارت اروم بگيرم
زندگي دوباره اغاز مي کنم
حتي اون لحظه که دارم مي ميرم
با تو خوبه .با تو خوبه . به تو خوبه
هم طلوع و هم غروب
پا به پاي تو مي يام هر جا بري
گوش به حرف تو مي دم هر چي بگي
من گذشتم از همه براي تو
جونم و برات مي دم به سادگي
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
-
ملاقات
قسم به عشقمون قسم
همش برات دلواپسم
قرار نبود اینجوری شه
یهو بشی همه کسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
به ملاقات آمدم ببین که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشقو در تو جاری
من از پروانه بودن ها
من از دیوانه بودن ها
من از بازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم
من از هیچ بودن ها
از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
من از عمق رفاقت ها
من از لطف صداقت ها
من از بازی نور در سینهٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسم
من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
-
خوش بینی
بیا با دیدهٔ خوشبینی به دنیا بنگریم
غصه را رها کنیم ، مژدهٔ شادی آوریم
بیا به قشنگی های زندگی نظر کنیم
روی بال آرزو به شهر عشق سفر کنیم
بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
قيامو شكستو باور نكنيم
گلای امیدو پرپر نکنیم
بیا سرنوشت بسازیم واسه هم
نخوریم غصه برای بیش و کم
بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
دنیا وفا نداره ، چشمش حیا نداره
با همه نا رفیقه ، ما و شما نداره
اگه به روش بخندی به روی تو می خنده
و گرنه تیره روزی چون و چرا نداره
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
-
جدایی
از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت
زخمی از آوار پاییز
فکر چشمای تو بودم
با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه ی من که حروم شد
مهلتی بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از غربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
-
ای عشق
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
چه ویرانگر ولی شیرینی ای عشق
گهی شاد و گهی غمگینی ای عشق
بیا که با همه افسون گری باز
برای درد دل تسکینی ای عشق
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق
ای عشق
نیایش هایم از تاثیر عشقه
که پایم بسته با زنجیر عشقت
ندارم چاره ای جز عشق و مستی
که این بیچارگی تدبیر عشقه
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق
ای عشق
راستی اگه یار نبود چی می شد؟
احساسی در کار نبود چی می شد؟
تو لحظه لحظه های نا امیدی
عشق اگه غمخوار نبود چی می شد؟
بی تو من خرابم ٬ در رنج و عذابم
بی تو من خرابم در رنج و عذابم
ای عشق ای عشق
ای عشق ای عشق
-
وقتی تو با من نیستی
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند
غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی
غیر از غباری در لباس تن چه می ماند
از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟
از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند
از من اگر کوهم، اگر خورشید، اگر دریا
بی تو میان قاب پیراهن چی می ماند
بی تو چه فرقی می کند دنیای تنها را
غیر از غبار و آدم و آهن چه می ماند
وقتی تو با من نیستی از من که می پرسد
از شعر و شاعر جز شب و شیون چه می ماند
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند
-
به تو گفتم نگفتم
به تو گفتم منو عاشق نکن ديوونه ميشم
منو از خونه آواره نکن بي خونه ميشم
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
خطر کردي نترسيدي منو دلداده کردي
تو کردي هرچي با اين ساکته افتاده کردي
ديگه از کوچهء من راهه برگشتن نداري
منم دوست و منم دشمن کسي جز من نداري
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
نگفتم دل من بي اعتباره
اگه عاشق بشه پروا نداره
نمي فهمه خطر اين مرغ بيدل
قفس ميشکنه ميره تا ستاره
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
به تو گفتم اگه مستم کني مثل پرنده
ديگه از من نپرس مستيه عاشق چون و چنده
چنان دلسوخته ميزنم به اسمت زير آواز
که آوازهء من راهه فرارتو ببنده
به تو گفتم!!!
نگفتم؟!!!
-
تو مگه قلب منی
اونقدرعاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم
عاشق میشم ...
اونقدر از تو میگم که به یمن اسم تو
توی آسمون عشق رنگین کمون پیدا بشه
اونقدر عاشق میشم که تو سرزمین عشق
بعد مجنون یه نفر صاحب نشون پیدا بشه
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
تو هوای تازهٔ زندگی هستی
که تو قصر آرزو هایم نشستی
تو همون معجزه و لطف خدایی
که طلسم نا امیدی رو شکستی
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
میون گلها نرو ، سخته پیدا کردنت
آخه تو خودت گلی ، چه قشنگه دیدنت
میون گلها نرو ، سخته پیدا کردنت
گل خجالت میکشه از تو و خندیدنت
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
تو هوای تازهٔ زندگی هستی
که تو قصر آرزو هایم نشستی
تو همون معجزه و لطف خدایی
که طلسم نا امیدی رو شکستی
تو مگه قلب منی که صدای نفسات هر جا هستم با منه ؟
تو مگه عمر منی که دم و بازدمم تو رو فریاد میزنه ؟
فقط تو رو ، داره فریاد میزنه
-
بت پرست
شده ام بت پرست تو ، تو ، تو ، تو ...
شده ام بت پرست تو ، تو ، تو ، تو ...
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو ، قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه ، شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم ، شرر تو هر سينه ميزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه ، بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
روم از هر خونه به خونه که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسهٔ خونه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو ، قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه ، شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم ، شرر تو هر سينه ميزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه ، بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
روم از هر خونه به خونه که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسهٔ خونه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
عزيزم كاسه چشمم سرايت
ميون هر دوچشمم جاي پايت
شب هجرون دیگه تمومه ، گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
روم از هر خونه به خونه که بگیرم از تو نشونه
دل من یک کاسهٔ خونه ، که برای تو زنده ام
آه ، که برای تو زنده ام
-
شراب
برو برو که خسته ام از شکستنم
من عاصی از هر عشق و هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم
آ........ه
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم
-
ای دریغ
چون سرابی در کویر ، چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی ، اما چه دیر ، اما چه دیر
رفتی و آمد بهار ، بیقرارم بیقرار
خاطراتت را فقط از من مگیر ، از من مگیر
از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه ، تا همیشه
با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم
پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم
با هزاران آرزو ، با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
خاطراتم لحظه لحظه رنج موعودم شده
چشمه وقت تشنگی آب گل آلودم شده
همچو ماه آسمان از من گریزان میشوی
مثل شب در ظلمت هر سایه پنهان میشوی
چون سرابی در کویر ، چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی ، اما چه دیر ، اما چه دیر
رفتی و آمد بهار ، بیقرارم بیقرار
خاطراتت را فقط از من مگیر ، از من مگیر
از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه ، تا همیشه
با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم
پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم
با هزاران آرزو ، با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
ای دریغ از عمر رفته ، ای دریغ
قصهٔ ابریشم و بیداد تیغ
-
طلوع
پس از آن غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای
گریه های آخر من
اسمتو ببخش به لبهام
بی تو خالیه نفسهام
قد بکش تو باور من
زیر سایه بون دستام
خواب سبز رازقی باش
عاشق هميشگي باش
خسته ام از تلخی شب
تو طلوع زندگی باش
من پر از حرف سکوتم
خالیم رو به سقوطم
بی تو و آبی عشقت
تشنه ام کویر لوتم
نمیخوام آشفته باشم
آرزوی خفته باشم
تو نـذار آخـر قصه
حرفـمو نگفته باشم
-----