-
نتيجه جنگ سوم صليبى
پيمان صلح بين ايوبى و صليبيون بسته شد و در آن حق تجارت در بندر هاى تحت اشغال صليبيون براى مسلمانان آزاد شد و در مقابل زيارت مسيح(ع) نيز براى صليبيون در اورشليم آزاد شد. اما اين پايان كار نبود. پاپ اينوسان سوم كه قدرت زيادى داشت (۱۱۹۹ م) درصدد تصرف مصر و معاوضه آن با اورشليم برآمد. پس دستور جنگ صليبى ديگرى از طرف پاپ صادر شد كه به جنگ صليبى چهارم انجاميد.
-
جنگ چهارم
پاپ اینوكنتیوس سوم به قصد پسگرفتن قدس و تقویت سلطه و نفوذ خود، تصميمی گرفت چهارمین حمله صلیبی را به راه اندازد. بدین منظور كشیش فولك دونویی را مأمور تبلیغِ چنین حملهای كرد و او توانست موافقت تعدادی از امیران اروپا را جلب كند. این امرا تصمیم گرفتند كه در ونیز گرد همآیند و از آنجا راهی مشرق زمین شوند؛ ازاینرو، با حاكم ونیز، دوك انریكو داندلو توافق كردند كه وی در ازای دریافت000 ، 85 سكه نقره و نیز نیمی از سرزمینهای فتح شده، پنجاهكشتیدر اختیارشانبگذارد. پساز امضایاینتوافقنامهدر رمضان 597/ ژوئن1201، از تمامصلیبیانخواستهشد در ونیز گرد آیند تا از آنجا راهیمصر و سپسشامگردند. ونیزیها كهبا دولت و بازرگانان مصر قراردادهای تجاری داشتند، از شركت در این حمله خودداری كردند. صلیبیان نتوانستند مبلغ مورد توافق را به ونیز بپردازند، ازاینرو به پیشنهاد حاكمونیز، شهر زارا در ولایت دالماسی را كه مجارها در 582/ 1186 از چنگ ونیزیها خارج كرده بودند، به رغم مخالفت شدید پاپ، در ربیعالاول 599/ نوامبر 1202، برای حاكم تصرف كردند. پاپ تصمیم گرفت تمام شركت كنندگان در این حمله را تكفیر كند اما وقتی پیبرد صلیبیان اروپای غربی تحت فشار ونیزیها دست به این كار زدهاند به تكفیر ونیزیها بسنده كرد. صلیبیان تا رسیدن بهار چند ماه در این شهر ماندند. این اقامت با تحولات تعیین كنندهای همراه بود و مسیر حمله صلیبی را تغییر داد. قضیه آنبود كه در 591 / 1195اسحاق دوم با دسیسه برادرش (آلكسیوس سوم) از امپراتوری روم شرقی خلع شد و پسر خردسالش، آلكسیوس، نیز زندانی گردید. در 597/1201 آلكسیوس از زندان گریخت و نزد پادشاه آلمان، كه همسر خواهرش بود، رفت و از وی برای بازپسگیری تاج و تختش كمك خواست.
در اواسط 599/ اوایل 1203، فرستاده امپراتور آلمان نزد فرمانده صلیبیان مقیم شهر زارا رفت و پیشنهاد كرد چنانچه صلیبیان در بازپسگیری تاج و تخت لكسیوس كمك كنند، او علاوه بر تأمین تمام هزینههای این حمله و اعزام دههزار سپاهی برای مشاركت در حمله به شرق، كلیسای امپراتوری رومشرقی را نیز تابع كلیسای كاتولیك رم خواهد كرد. این پیشنهاد، صلیبیان را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم كرد، اما سرانجام، با غلبه نظر اكثریت، قرار شد آنها نخست به قسطنطنیه بروند و پس از بازگرداندن آلكسیوس به اریكه قدرت، راهی شام شوند.
با رسیدن صلیبیان به پشت دروازههای قسطنطنیه، در ذیقعده 599/ ژوئیه 1203 ، آلكسیوس سوم گریخت و اسحاق دوم و آلكسیوس چهارم، مشتركاً، به پادشاهی رسیدند. اشراف قسطنطنیه كه ابتدا آلكسیوس چهارم را یاری كرده بودند، پس از مطّلعشدن از وعدههای وی به صلیبیان، سر به مخالفت و شورش برداشتند و این مخالفت، با حمایت مقامات كلیسا كه به هیچ وجه حاضر به تمكین در برابر كلیسای كاتولیك رم نبودند، همراهشد. صلیبیان، وقتیپیبردند كه آلكسیوس قادر به انجام دادن تعهداتش نیست، تصمیم به خلع او گرفتند. به روایتی، شورشیان قسطنطنیه شاه جوان و پدرش را به قتل رساندند، اما به روایتی دیگر صلیبیان شاه و پدر نابینایش را زندانی كرده و سپس كشتند. حمله اصلی به قسطنطنیه، در 3 شعبان600/ 6 آوریل1204 صورت گرفت. صلیبیان، پس از نبردی سخت شهر را تصرف كردند و در 16 مه/ 14 ماه رمضان بودوئن، كنتِ فلاندر، را به عنوان نخستین امپراتور امپراتوری لاتینی قسطنطنیه برگزیدند. بدین ترتیب، حمله چهارم صلیبی با تصرف قسطنطنیه و تشكیل امپراتوری لاتینی قسطنطنیه پایان یافت. اما حاكم مسیحی عكا و قبرس، كه از ماجرا بیخبر و در انتظار صلیبیان بود، اقدام به اجرای یك رزمایش دریایی در سواحل مصر و رود نیل كرد و چون از سرنوشت حمله چهارم صلیبی آگاه و از آمدن صلیبیان به شرق ناامید شد، بیدرنگ در پی تمدید صلح با ملك عادل ایوبی برآمد. در ربیع الاول607، به پیشنهاد ملك عادل قرارداد مذكور برای شش سال دیگر، تمدید شد.
-
حمله صلیبی كودكان
حمله صلیبی كودكان (609/ 1212). این حمله در اصل نظامی نبود و هیچ یك از كودكان شركتكننده در آننیز به قدس نرسیدند، اما چون این حمله همان اهداف جنگهای صلیبی را داشت، آن را جزو جنگهای صلیبی برشمردهاند.
نخستین بار، یك كودك دوازده ساله فرانسوی به نام استفن مدعی شد كه خواب دیده است حضرت مسیح علیهالسلام از او خواسته دست به حمله بزند. استفن حدود سی هزار كودك را دور خود جمعكرد و در اواخر محرّم609/ اواخر ژوئن1212 به سوی جنوب حركت كردند. او ادعا كرده بود كه دریا شكافته خواهد شد و چون این اتفاق رخ نداد بسیاری از اطرافش پراكنده شدند و فقط وفادارانش ماندند. سرنوشت این وفاداران چندان روشن نیست ولی گفته شده است كه چند تاجر ونیزی آنها را به شام یا تونس و مصر بردند و همه را به بردگی فروختند
گروه دوم كودكان صلیبی، حدود بیست، و به روایتی سیهزار، آلمانی بودند كه به سرپرستی نوجوانی به نام نیكولاوس اهل كولونی عازم شرق شدند. بیشتر افراد این گروه نیز پس از تحمل سختیهای بسیار بازگشتند و از باقی ماندگان نیز برخی در جنووا اقامت گزیدند و از گروه دیگر، كه به قصد زیارت سرزمین موعود سوار كشتی شدند، خبری در دست نیست.
-
نتيجه جنگ چهارم
در۱۲۰۴ ميلادى، پيمان صلحى بين شاه فرنگى عكا و ملك العادل برادر صلاح الدين كه جانشين او شده بود بسته شد كه بر طبق آن حكمرانى فرنگى ها بر ساحل و مسلمانان بر اورشليم به رسميت شناخته نمى شد. پاپ هونوريوس سوم ادامه دهنده راه پاپ اينوسان سوم شد و با وعظ و خطابه مردم را به پنجمين جنگ صليبى دعوت كرد تا بلكه اورشليم را از دست مسلمانان خارج سازد.
-
جنگ صليبي پنجم
پاپ اینوكنتیوس سوم در 610/1213، به قصد جبران حمله پیشین، خواستار نبردی دیگر شد و اقدامات وسیعی برای تدارك این حمله در ممالك اروپایی انجام گرفت. با درگذشت پاپ در مه 1216/ ربیعالاول 613، جانشین وی، هونوریوس سوم ، آغاز حمله جدید را به ژان دو برین(پادشاه صلیبیان در عكا) اطلاع داد. آندره دوم، شاهمجارستانو بسیاریاز امرا و تیولداراناروپا برای شركت در اینحملهاعلامآمادگیك ردند و سپاهپانزدههزار نفرهصلیبی، با فرماندهیآندرهدومو لئوپولد ششم (دوكاتریش)، در پاییز 1217/ 614 بهعكا رسید و در آنجا پادشاهقبرس، بهآنها پیوست.
ملك عادل، كه در این هنگام در مصر به سر میبرد، عازم شام شد و در ناحیه بَیسان اردو زد، اما از ترس شكست از سپاه پانزده هزار نفره صلیبیان در بیسان نجنگید و تا جنوب دمشق عقبنشینی كرد . با عقب نشینی او، صلیبیان به بیسان حمله بردند و از آنجا تا بانیاس را تصرف كردند. آنگاه بانیاس را محاصره كردند، كه چون بینتیجه ماند بهعكا بازگشتند. سپسراهیقلعهطور شدند، اما بهرغمهفدهروز محاصره، موفق به فتح آن نشدند. در هماناوان، سپاهیان مجارستانی، برخلاف توصیههای پادشاه عكا و دیگر امیرانصلیبی، به دشت بقاع در لبنانیورشبردند ولیهمه آنها، به جز سهنفر، به دست مردان جبل كشته شدند. این واقعه و نیز یك حمله ناموفق دیگر، سبب شد پادشاه مجارستانــ كه برای ادای نذرش(جنگیدن با مسلمانان) راهی جنگ صلیبی شده بود ــ ناگزیر در اواخر 614/ اوایل 1218 به كشورش بازگردد. در این میان، پادشاه عكا، به فكر افتاد از نیروهای صلیبی، كه پی در پی به دستور پاپ راهی شام میشدند، برای حمله به مصر مدد جوید. او همانند ریچارد كلید فتح قدس و تمام سرزمین شام را تسلط بر مصر میدانست؛ ازاینرو، پس از كسب موافقت فرماندهان دو سازمان دینیـ نظامی شهسواران مهماننواز (در منابع اسلامی: اِسبِتاریه) و شهسواران پرستشگاه (در منابع اسلامی: داویه) و تهیه تداركات لازم در 8 صفر 615/ 7 مه 1218 راهی شهر دمیاط در مصر شد.
-
مصریان از دیرباز بركنار رود نیل برجی به نام برج سلسله ساخته بودند و از آن تا دیوارهای دمیاط زنجیرهای سنگینی وصل كرده بودند تا مانع ورود كشتیهای دشمن به رود نیل شود. صلیبیان كه به اهمیت تصرف برج سلسله برای تصرف دمیاطپی برده بودند، به آن حمله كردند و، پساز تحملتلفاتسنگین، سرانجامدر 26 جمادیالاولی615/ 21 اوت1218 برج را تصرف كردند و راه مصر به روی آنان باز شد. ملك عادل، پس از شنیدن خبر سقوط دمیاط،از شدت اندوه درگذشت و پسرش، ملك معظم، جانشین وی شد. در همان زمان ملك كامل، پسر دیگر ملك عادل و حاكم مصر، تلاشهای مؤثری برای جلوگیری از ورود صلیبیان به مصر كرد، اما وقتی از توطئه احمدبن مشطوب، یكی از پرنفوذترین امرای ایوبی، علیه خود آگاه شد، اردوگاهش در عادلیه (میانفارسكور و دمیاط) را مخفیانه ترك كرد و به شهر أشموم طنّاح گریخت. با ایناقدامِ الكامل، سپاهیانش متفرق شدند و صلیبیان توانستند اردوگاه مسلمانان را در 20 ذیقعده615 تصرف كنند. دو روز پساز این حادثه، ملك معظم به یاری برادرش شتافت و مخالفان وی را زندانی و تبعید كرد و مجدداً سپاهی را برای مقابله با صلیبیان تدارك دید. پیشتر الكامل، هفتاد پیك نزد حاكمان جهان اسلام، برای استمداد، فرستاده و به همه یادآوری كرده بود كه سقوط مصر به معنای به خطر افتادن سایر نواحی خواهد بود. از این رو، نیروی كمكی بسیاری به مصر آمد، همچنان كه نیروهای كمكی زیادی نیز به اردوگاه صلیبیان رسید. الكامل از ترس سقوط دمیاطو دیگر شهرهای مصر به دست صلیبیان، به آنان پیشنهاد واگذاری قدس و بخش اعظم سرزمین فلسطین در مقابل عقبنشینی از مصر را كرد. هرچند ژاندو برین و یارانش این پیشنهاد را پذیرفتند ولی كاردینال پلاگیوس دو آلبانو (نماینده پاپ) و برخی از سران سپاه، كه خواهان امتیازات بیشتری چون واگذاری حِصن الكَرَك و سیصد هزار دینار وجه نقد نیز بودند، آن را رد كردند. با وجود مقاومت سرسختانه مردم دمیاط، سرانجام این شهر، بر اثر شیوع بیماری و قحطی و فشار شدید صلیبیان، در 27 شعبان616/ 5 نوامبر 1219 سقوط كرد و سپاه صلیبی پس از ورود، دست به قتلعام و غارت و جنایت زد.
-
پس از تصرف دمیاط، میان ژان دو برین و كاردینال پلاگیوس، بر سر حاكمیت شهر، اختلاف شدیدی رخ داد كه به نفع دو برین پایان یافت؛ اما چندی بعد، وی به علت فوت پدر همسرش، پادشاه ارمنستان، مجبور به بازگشت بهعكا شد و فرماندهی صلیبیان در مصر به پلاگیوس رسید. پلاگیوس، پس از رسیدن دوك باواریا در رأس سپاهی بزرگ به دمیاط، تصمیم گرفت در تابستان1221/ 618 به قاهره حمله كند و بدین منظور، ژان دو برین را نیز به یاری فراخواند. از آن سو، ملك كامل، پس از اشغال دمیاط، اردوگاهش را به شهر نوساز منصوره منتقل كرد تا مانع حركت صلیبیان به سوی قاهره شود.امیرانسرزمینهایاس لامی، از جملهملكمعظمو ملكاشرف(دو برادر ملككامل)، كهخطر سقوطقاهرهرا كاملاً دركمیكردند، در رأس سپاهیانشان با شتاب راهی مصر شدند. مصریان پس از تخریب سدهایی كه بر روی رود نیل ساخته بودند و قرار دادن صلیبیان در راهی باریك، آنها را محاصرهكردند. تا اینكه صلیبیان تقاضای صلحكردند. ژان دو برین به اردوگاه سپاه ایوبیان آمد و در 7 یا 8 رجب 618 قرارداد صلح امضا و، بر اساس آن، مقرر شد در مقابل تعرض نكردن مسلمانان به جان صلیبیان، آنها دمیاط را به مسلمانان پس دهند و از مصر خارج شوند و برای هشت سال صلح برقرار شود. صلیبیان در 19 رجب 618 شهر دمیاط را به ایوبیان واگذار كردند و از طریق دریا به عكا بازگشتند. بدین ترتیب، پنجمین حمله صلیبی، برای گرفتن قدس نیز ناكام ماند.
-
نتيجه جنگ پنجم
فرنگى ها بدون نتيجه مجبور به بازگشت شدند. اين عمل موجب خشم پاپ شد و او نماينده خود را سرزنش كرد كه چرا اورشليم را با دمياط تعويض نكرده است.
-
جنگ صليبي ششم
در 618ـ619/1222، ژان دو برین، به قصد تحریك پاپ و پادشاهان غرب اروپا برای تدارك جنگ جدیدی با مسلمانان و نیز یافتنهمسر مناسبی برای دخترش یولاند، كه وارث تاج و تخت بیتالمقدّس بود، راهی اروپا شد. او و كاردینال پلاگیوس در ربیع الا´خر619/ اواخر مه 1222 با پاپ ملاقات كردند و نظر مساعد وی را برای تدارك جنگ صلیبی جدید به دست آوردند. همزمان، ژان دو برین، یولاند را به همسری فردریك دوم، امپراتور پر قدرت آلمان، درآورد. فردریك كه در جزیره سیسیل پرورش یافته بود (در آن روزگار، بیشتر جمعیت سیسیل را مسلمانان تشكیل میدادند)، فرمانروایی دانشدوست و به مسلمانان علاقهمند بود و همواره از اجابت درخواست پاپ برای حمله به شرق احتراز داشت. ازاینرو، پس از ازدواج با یولاند، از نمایندگان پاپ كه در ژوئیه 1225/ جمادیالا´خره 622 به دیدارش رفته بودند، خواست تا حمله به مشرق زمین را دو سال به تعویق بیندازند. پاپ این درخواست را پذیرفت.
دو سال بعد، پاپ جدید، گرگوریوس نهم، از فردریك خواست كه به وعدهاشعمل كند. امپراتور آلمان، كه به پادشاه بیتالمقدّس ملقب شده بود، پس از تعلل بسیار، راهی شرق شد ، اما در میانه راه بیمار شد و از اینرو، فرماندهی سپاهش را بر عهده بطرك بیتالمقدّس گذاشت و پاپ را نیز از ماجرا مطّلع ساخت. پاپ اقدام امپراتور را نوعی خودداری از رفتن به مشرق دانست و وی را در 624/ نوامبر 1227 تكفیر كرد و از شركت در جنگهای صلیبی محروم ساخت. با این حال، در رجب625/ ژوئن1228، فردریك بدون توجه به فرمان تحریم، با پانصد تن از سواران خود راهی مشرق شد. وی برای اثبات حق حاكمیتش بر جزیره قبرس، حدود یك ماه در آنجا اقامت گزید و سپس در شوال625/ سپتامبر 1228 به سمت عكا حركت كرد. فردریك، به رغم علاقهاش به مسلمانان و طرد شدن از طرف پاپ و كمبود نیروی نظامی، بر آن شد تا به حملهاش جنبه سیاسی بدهد. شرایط زمانی نیز به او یاری رساند؛ چه، پس از اخراج صلیبیان از مصر، از اواخر 620/ اواخر 1223 به تدریج میان فرزندان ملك عادل اختلافات شدیدی رخ نمود؛ ملك كامل از فردریك و ملك معظم از جلالالدین خوارزمشاه منكبرنی، یاری خواست.
فردریك پس از ورود به عكا، با اعزام پیكی نزد ملك كامل به او یادآوری كرد كه در پاسخ به درخواست استمداد او آمده و اینك او باید به وعدههایش مبنی بر تسلیم بیتالمقدّسعمل كند. پس از مذاكرات طولانی بالاخره در 21 ربیعالاول 626/ 18 فوریه 1229 قرارداد صلحی به مدت ده سال و پنج ماه میان فردریك دوم و ملك كامل منعقد گردید و به موجب آن شهر قدس و بیتلحم، به شرط آنكه معالم عیسوی آن نوسازی نشود، به صلیبیان واگذار گردید. این معاهده خشم مسلمانان را برانگیخت. گفتهاند كه ملك ناصر داود، حاكم دمشق، از شیخ شمسالدین سبط ابن جوزی خواست تا در جامع دمشق، با برانگیختن احساسات مردم، به تقبیح این معاهده بپردازد. دیگر گروه ناراضیان، صلیبیان بودند كه دستاورد بزرگی را كه فردریك بدون جنگ به دست آورده بود، به درستی درنیافتند و حتی پاپ علیه املاك فردریك در ایتالیا اقداماتی كرد كه وی را ناگزیر نمود در 626/ 1229 به اروپا بازگردد. بدینترتیب، ششمین جنگ صلیبی به پایان رسید.
-
اوضاع جهان اسلام پس از ششمین جنگ صلیبی. صلح فردریك با ملك كامل شامل انطاكیه و طرابلس و نیز دو سازمان صلیبی (داویه) و (اسبتاریه) نشده بود؛ ازاین رو، نیروهای این دو سازماندر اواخر پاییز 1229/ 626 به قلعه بعرینــ كه در قلمرو ملك مظفر محمود (فرمانروای حماه) بود ــ حمله كردند و غنایم بسیاری را به چنگ آوردند و پس از گرفتن غرامت از ملك مظفر بازگشتند. در رمضان627 نیروهای صلیبی این دو سازمان بار دیگر به حماه حمله بردند ولی این بار شكست سختی خوردند. در 637/ 1239 صلیبیان یكی از شروط صلحنامه سال 626 میان فردریك دوم و ملك كامل، مبنی بر نوسازی نكردن قدس، را نقض كردند؛ ازاینرو، ملك ناصر داود به همراه برادرش، ملك صالح ایوب، و سپاهیانشانراهیقدسشدن و پساز 17 یا 21 روز محاصره، آنجا را فتحكردند. در همان سال و در آستانه پایان مهلت صلح ده ساله، پاپ گرگوریوس نهم بار دیگر همه شاهان و فرمانروایان اروپا را دعوت به تدارك یك حمله جدید صلیبی كرد كه تنها برخی از امیران و تیولداراناز آناستقبالكردند. در پاسخبهدعوتپاپ، گروههاییاز امیرانو عامهمردم، لشكریبهفرماندهیتیبوی چهارم(كنتشامپانی) و پادشاهناوار تشكیلدادند و به سوی مشرق ركتكردند. اینلشكر در اوایل637/ سپتامبر 1239 بهعكا رسید. تصمیمصلیبیانبر آنبود كهنخستمناطقجنوبشام را تصرفكنند و آنگاه راهیدمشقشوند، اما پس از حركت به طرف شام، تشتت و اختلافنظر شدیدی میانشان بروز كرد و ناگزیر بهعكا بازگشتند و سپس تیبو با ملك صالح، حاكممصر، صلح كرد و به فرانسه بازگشت. در همان زمان، اختلاف میان امیرانایوبی شام و مصر به جایی رسید كه سه امیر ایوبی شهرهای كرك و اردن و دمشق و حمص جبهه متحدی علیه ملك صالح تشكیل دادند و آنگاه در مقابل واگذاری قدس و طبریه و عسقلان و بخشیاز مصر (پس از فتح آن) به صلیبیان، با آنان در 641/ 1243 هم پیمان شدند. ملك صالح هم در مقابل جبهه ایوبیان شام، جمع عظیمی از خوارزمشاهیان را ــ كه به روایتی بالغ بر دههزار نفر بودند ــ به كمك خواست و آنها را تشویق به حمله به سرزمین شام كرد.