-
نمی بخشم ترا
نمیبخشم تو رو تا زنده هستم
به روی دل همه درها رو بستم
ببین عشقت به حال من چه ها کرد
چه آروم در درون خود شکستم
چه آروم در درون خود شکستم
نمیبخشم تو رو . تنها تو بودی
همه عشقم . تمام خواهش من
نمیبخشم تورو . از من ربودی
همه قلبم . همه آرامش من
برو از پیش من . نگو چه کردم
نگو روزی دوباره برمیگردم
برو شکستنم بوده گناهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
نمیبخشم تو رو برای قلبی
که شبها تا سحر به پای سوخت
نمیبخشم تو رو برای چشمی
که منتظر به این پنجره ها دوخت
اگر بغضم رو میبینی برای اولین بار
اگر اشکم رو میبینی برای اولین بار
شکستم رو ببین . ترسی ندارم
که هست این آخرین لحظات دیدار
برو از پیش من . نگو چه کردم
نگو روزی دوباره برمیگردم
برو شکستنم بوده گناهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
برو که دیگه نیستم چشم به راهت
-
دلداده
اگر که من عشق تو باورم بود
سایه تو اگر که بر سرم بود
دنیای تو دنیای آخرم بود
خدای عشق همیشه یاورم بود
یه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
لبریز از خنده میشم . خورشید تابنده میشم
با دیدن چشمای تو مرده میشم . زنده میشم
وقتی که دلبسته میشم . از بی کسی خسته میشم
به زنجیر دلدادگی با دست تو بسته میشم
بیا با ایثار تنت . با لحظه های با منت
با اون همه دلبستگی که داره عطر پیرهنت
یه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
اگر که من عشق تو باورم بود
سایه تو اگر که بر سرم بود
دنیای تو دنیای آخرم بود
خدای عشق همیشه یاورم بود
ه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
بریز از خنده میشم . خورشید تابنده میشم
با دیدن چشمای تو مرده میشم . زنده میشم
وقتی که دلبسته میشم . از بی کسی خسته میشم
به زنجیر دلدادگی با دست تو بسته میشم
بیا با ایثار تنت . با لحظه های با منت
با اون همه دلبستگی که داره عطر پیرهنت
ه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
-
بی تو می میرم
خدا کنه اون روزی که نبض تو با من میزنه
بر تن من به خواسته عشق تو دامن میزنه
به خود خواهی دست نزنه . عشق تو رو پس نزنه
حرف جدایی با من عاشق بی کس نزنه
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
تو بهتر از من میدونی که عمری دل داده بودم
به پای عشق و عاشقی زندگیمو داده بودم
تو که خودت خوب میدونی که تا نفس میکشیدم
فریاد آزادگیمو از تو قفس میکشیدم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
نبضی که با تو میزنه . چنگ به دل غم نزنه
آرامش زندگیمو غصه ها بر هم نزنه
خدا نیامرزه منو که پشت پا به دل زدم
با تو که هستی رفتم و به روی نیستی پل زدم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
و بهتر از من میدونی که عمری دل داده بودم
به پای عشق و عاشقی زندگیمو داده بودم
تو که خودت خوب میدونی که تا نفس میکشیدم
فریاد آزادگیمو از تو قفس میکشیدم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
خدا رو شاهد میگیرم . با عشق تو جون میگیرم
با نفس تو زنده ام . بی تو بمونم میمیرم
-
مهمون نوازی
اگه گذارت این طرفها افتاد
گذرت به کلبه ما افتاد
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
نگو از تب و تاب افتاده قلبش
میون عاشقا نیست دیگه حرفش
نگو طاقت آهو بی دوومه
نفسش بریده و کارش تمومه
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
درسته مهر باطل روی حرف خورد
درسته روزگار یه هو ورق خورد
درسته چشمامون گریه رو سر داد
یه دستی آرزوهامونو پر داد
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
درسته مهر باطل روی حرف خورد
درسته روزگار یه هو ورق خورد
درسته چشمامون گریه رو سر داد
یه دستی آرزوهامونو پر داد
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
گه گذارت این طرفها افتاد
گذرت به کلبه ما افتاد
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
باز منو صدا بکن
یه سری به ما بزن
نگو از تب و تاب افتاده قلبش
میون عاشقا نیست دیگه حرفش
نگو طاقت آهو بی دوومه
نفسش بریده و کارش تمومه
هنوز این خسته از خود . رو پاهاشه
هنوز مهمون نوازیش سر جاشه
هنوز درد یه عاشق تو صداشه
هنوز برق محبت تو چشاشه . تو نگاشه
-
نامه
نامه اتو خوندم خوب من
اشکو چکوندم خوب من
یه لحظه بردم خودمو
جای تو نشوندم خوب من
نوشته بودی بدته
غصه خوری عادتته
عشق به دادت برسه
یه قلب عاشق بسته
یه قلب عاشق بسته
نوشته بودی زندگی چنگی به دل نمیزنه
تو آسمون زندگی پرنده پر نمیزنه
نوشته بودی تنهایی رفیق ماه و سالته
نوشته بودی روز و شب . غم از تو دل نمیکنه
چرا گله داری از همه؟
چرا توی شهر عاشقا
فاصله داری از همه؟
چرا درو بستی رو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
در خونه عشقو بزن
همدل عاشقا بخون
تو قلب پاکی لونه کن
همسایه خدا بمون
نمیمونه اینجور روزگار
باز دوباره بهار میاد
دوباره این چرخ فلک
با من و تو کنار میاد
نامه اتو خوندم خوب من
اشکو چکوندم خوب من
یه لحظه بردم خودمو
جای تو نشوندم خوب من
نوشته بودی بدته
غصه خوری عادتته
عشق به دادت برسه
یه قلب عاشق بسته
یه قلب عاشق بسته
نوشته بودی زندگی چنگی به دل نمیزنه
تو آسمون زندگی پرنده پر نمیزنه
نوشته بودی تنهایی رفیق ماه و سالته
نوشته بودی روز و شب . غم از تو دل نمیکنه
چرا گله داری از همه؟
چرا توی شهر عاشقا
فاصله داری از همه؟
چرا درو بستی رو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
چرا که شکستی تو خودت؟
در خونه عشقو بزن
همدل عاشقا بخون
تو قلب پاکی لونه کن
همسایه خدا بمون
نمیمونه اینجور روزگار
باز دوباره بهار میاد
دوباره این چرخ فلک
با من و تو کنار میاد
نامه اتو خوندم خوب من
اشکو چکوندم خوب من
یه لحظه بردم خودمو
جای تو نشوندم خوب من
نوشته بودی بدته
غصه خوری عادتته
عشق به دادت برسه
یه قلب عاشق بسته
یه قلب عاشق بسته
-
حرفهای قشنگ
از عشق که میگی دیوونم میکنی
به سوی زندگی روونم میکنی
از عشق که میگی حرفات شیرینه
هر یک کلمه اش به دلم میشینه
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
میدونم نمیدونی . میدونم نمیدونی
زود به بن بست میرسه عاشقیا
وقتی که هجوم آورد خستگیا
عزیزم فردا پشیمون نشیا
با همه عشقا و دلبستگیا
با همه عشقا و دلبستگیا
تب تند عشق تو باعث دلواپسیه
به دلم افتاده در طالع من بی کسیه
بذار تا به حرفای قشنگ تو تکیه کنم
عشقو با رنگ حقیقت به خودم هدیه کنم
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
با حرفات داری سنگ میزنی
تب تند عشق تو باعث دلواپسیه
به دلم افتاده در طالع من بی کسیه
بذار تا به حرفای قشنگ تو تکیه کنم
عشقو با رنگ حقیقت به خودم هدیه کنم
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
با حرفات داری سنگ میزنی
از عشق که میگی دیوونم میکنی
به سوی زندگی روونم میکنی
از عشق که میگی حرفات شیرینه
هر یک کلمه اش به دلم میشینه
حرفای قشنگ میزنی . به دلم داری چنگ میزنی
به پای غم کهنه دل . با حرفات داری سنگ میزنی
میدونم نمیدونی . میدونم نمیدونی
زود به بن بست میرسه عاشقیا
وقتی که هجوم آورد خستگیا
عزیزم فردا پشیمون نشیا
با همه عشقا و دلبستگیا
با همه عشقا و دلبستگیا
-
قدیمها
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
یه گل دادی به دستم
خیال کردم بهاره . خیال کردم بهاره
به دل گفتم نخور غم . آی نخور غم
دیگه پایان کاره . دیگه پایان کاره
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
همیشه قلب من میل به غم داشت
انگار دل تنگم تو رو کم داشت
به قلبی که به خود ندیده عشقی
عاشق نشدن حکم ستم داشت
عاشق نشدن حکم ستم داشت
از وقتی میدونم تو رو دارم
بیشتر به خودم امیدوارم
بیشتر به خودم امیدوارم
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
واسه من بریده از صف عشق
تو یک ندای عاشقانه بودی
واسه بیدارباش این دل خواب
واسه من بهترین بهانه بودی
واسه من بهترین بهانه بودی
از وقتی میدونم تو رو دارم
بیشتر به خودم امیدوارم
بیشتر به خودم امیدوارم
قدیما حرفا شیرین . چون عسل بود
میون مردمی ضرب المثل بود
از یه گل بهار نمیشه
بی وفا که یار نمیشه
واسه عاشقا هیچ دردی
درد انتظار نمیشه
-
سرای محبت
به لبخند آیینه ای تشنه ام
به آغوش بی کینه ای تشنه ام
سلامی صمیمانه آیا کجاست؟
سر آغاز الفت خدایا کجاست؟
خدایا سرای محبت کجاست؟
من آواره ام . شهر الفت کجاست؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
خدایا نسیم نوازش کجاست؟
کویرم . سر آغاز بارش کجاست؟
بیا تا به لبخند عادت کنیم
به این راه ز پیوند عادت کنیم
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
بیا ساده مثل چکاوک شویم
بیا بازگردیم و کودک شویم
خدایا سرای محبت کجاست؟
من آواره ام . شهر الفت کجاست؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
ه لبخند آیینه ای تشنه ام
به آغوش بی کینه ای تشنه ام
سلامی صمیمانه آیا کجاست؟
سر آغاز الفت خدایا کجاست؟
خدایا سرای محبت کجاست؟
من آواره ام . شهر الفت کجاست؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
کسانی که از عشق دم میزنند
چرا بین ما را به هم میزنند؟
-
دوست من
من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی
ماندن و پوسیدن همانا . روزی به حرفم میرسی
در این غریب آباد تا آب بیگانه
تا خاک بیگانه
ای عاشق رفتن . خوش میروی خانه
هر جا که آهویی . گم کرده راهش را
معصوم میبینی طرز نگاهش را
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
هر جا کبوتری با قلب دلواپس
پر میزند اما افتاده از نفس
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
هر جا گلی از شاخه دیدی جدا ماند
پا در گلی از رفتن دیدی که وا ماند
هر جا قناریها را افسرده میبینی
یا پشت سالاری را تا خورده میبینی
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی
ماندن و پوسیدن همانا . روزی به حرفم میرسی
در این غریب آباد تا آب بیگانه
تا خاک بیگانه
ای عاشق رفتن . خوش میروی خانه
هر جا که آهویی . گم کرده راهش را
معصوم میبینی طرز نگاهش را
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
هر جا کبوتری با قلب دلواپس
پر میزند اما افتاده از نفس
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
-
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
نیاور آن زمان که او
به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او
به خون من وضو کند
مگیرش از من
کنون که بسته عمر من
به گرمی وجود او
مگیرش از من
تب وفا شرر زند
ز تار من به پود او
مگیرش از من
مرا از او جدا مکن
به بحرغم رها مکن
دل پر از محبتش
به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا
تو کردهای اسیرم
رها مکن ز بندم
که دور از او بمیرم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
خدای من تو را قسم
به حرمت شکوه و غم
مگیرش از من
نیاور آن زمان که او
به عشق تازه رو کند
نیاور ای خدا که او
به خون من وضو کند
مگیرش از من
کنون که بسته عمر من
به گرمی وجود او
مگیرش از من
تب وفا شرر زند
ز تار من به پود او
مگیرش از من
مرا از او جدا مکن
به بحرغم رها مکن
دل پر از محبتش
به رنج من رضا مکن
در این قفس خدایا
تو کردهای اسیرم
رها مکن ز بندم
که دور از او بمیرم
مگیرش از من