-
ربى يُوحانان تا سنين پيرى زنده ماند و از چنان شخصيت و جايگاهى برخوردار گرديد كه چند نسل پس از وى گفتند كه او به تنهايى نظام آموزشى فلسطين را ايجاد كرده و مدون ساخته است. البته چنين چيزى غيرممكن مىنمايد، اما به هر حال، حقيقت اين است كه او و شاگردانش بخش بزرگى از اين برنامه بر عهده داشتند.
حوزه درسى فلسطين درنسل بعد نيز به شكوفايى خويش ادامه داد. از آنجاكه شاگردان ربى يُوحانان همگى دانشمندانبزرگىبودند كه بهشركت درفعاليتهاى خلاّق ومستقل علاقه داشتند، پسازفوت استاد هيچبحران غيرقابل پيشبينىاى به وجود نيامد. با وجود اينكه آموزشگاه طِبَريا ديگر الگو و سرمشق دانشمندان نبود، آنان به كار آموزش ادامه دادند و طلاب بابل همچنان بهآنجا مىآمدند. مشهورترين حكيم بابلى ربى ييِرْمِيا (ارميا)(25) بود كه روش منحصربهفرد او درطرح پرسش با هدف تبيين مسائل پراكنده وجزئى هَلاخا، گاهى باعث خشم استادان فلسطينى مىشد كه با اين روش خو نگرفته بودند. ربى ارميا كه خود را فلسطينى مىخواند، يكبار بهدانشمندان بابلى ريشخندزده، آنهارا «بابلىهاى احمق» كه در كشورهاى گمنام وناشناخته ساكنند وگنگ ومبهم سخن مىگويند، خواند. در مقابل، بابلىها به اين خردهگيرى روى خوش نشان دادند و تأييد كردند كه «يكى از آنها (فلسطينيان) با دو نفر از ما (بابلىها) برابرى مىكند».
-
در قرن چهارم، فرايندهاى سياسى نوظهور فشار فزايندهاى را بر يهوديان فلسطين تحميل كرد كه درنهايت، به ضعف بنيه مادى و معنوى آنان انجاميد. قدرت مركزى روم پس از سقوط آخرين حاكمان سِوُران(26) رو به ضعف نهاد و جنگهاى مدعيان تاج و تخت به بروز كشمكش و بحرانى بزرگ منتهى شد؛ بار مالياتى فزونى يافت و درنتيجه، بنيادهاى اقتصادى در سراسر امپراتورى به سستى گراييد. جامعه يهوديان فلسطين كه پيش از اين، در نتيجه شورشهاى گوناگون آسيب ديده بود، به طور ملموسى شكننده شد؛ چرا كه بسيارى از يهوديان آن سرزمين به كار كشاورزى مشغول بودند و از اين رو قادر نبودند كه درآمدها و كسب خويش را از ديد صاحبان قدرت پنهان دارند. مسيحيت كه تا آن زمان عقيدهاى در اقليت و تحت تعقيب بود، قدرت گرفت و از آغاز قرن چهارم در تمامى شئونات عملى، دين رسمى كشور فلسطين گرديد. آزار يهوديان كه به شدت ادامه داشت، بر جامعه يهوديان اثر گذاشته، موجى از مهاجرت را بهوجود آورده بود. يهوديان راه روم، كشورهاى اروپايى و بابل را در پيش گرفتند و آموزشگاههاى فلسطين به ناچار، فعاليتهاى خود را كاهش دادند و تعداد طلبهها نيز كم شد. گفته شده است كه در زمان نسل چهارم اِمُوراها، عامه مردم بر اثر تحتتعقيب بودن و وضعيت سخت اقتصادى، علاقه كمترى به يادگيرى تورات نشان مىدادند و اَگادا را كه فهم آن آسانتر و تسكينى بر فشارهاى وارده بر آنها بود، بيشتر مىپسنديدند
-
وضعيت چنان سخت و دشوار شد كه دانشمندان فلسطينى ناگزير، كار تدوين و قانونمندسازى شريعت شفاهى را شتاب و سرعت بيشترى بخشيدند. آنان اثر همتراز با تلمود بابلى خلق كردند كه به تلمود يِروشَلْمى (اورشليمى) شهرت يافت. البته اين اثر در اورشليم (كه در آن زمان شهرى كافر و ملحد، مانند شهر آئليا كاپيتولينا(27) بود و يهوديان از حضور در آن منع شده بودند) نگاشته نشده است؛ اورشليم نامى بود كه در طى سالها بر كل سرزمين فلسطين اطلاق مىشد(28) و اثر نام برده، بهطور مشخص در طِبَريا و بخشى از آن نيز در قيصريه به اتمام رسيد.
اگرچه دستمايه اوليه و اصلى هر دو تلمود و روشهاى آموزشى و پژوهشى آنها يكسان است، تفاوتهاى قابل ملاحظهاى نيز ميان اين دو وجود دارد؛ تلمود اورشليمى از موضوعهايى مانند هَلاخاى مربوط به فلسطين و كشاورزى آن مرز و بوم به تفصيل سخن مىگويد، درحالىكه در تلمود بابلى تقريباً هيچ سخنى از اين موضوعات به ميان نيامده است. از سوى ديگر، شمار حكايتها در تلمود اورشليمى بسيار اندك است. اين پيامد با دلمشغولى شديد نسبت به اَگادا در فلسطين سازگار نيست. بايد گفت كه خردمندان فلسطينى از آنجا كه به اَگادا و به ويژه در نسل هاى اخير، به تدوين دعاها و اشعار آيينى توجه زيادى داشتند، تدوين ادبيات اَگادايى را ضرورى نمىدانستند. اين مباحث دير زمانى بعد، در آثارى با عنوان ميدراشِه اَگادا(29) (تفسيرهاى اَگادايى) جمعآورى شدند.
-
علاوه بر اين ناهمگونىها در سازمانِ موضوعها و روشهاى فكرى و پژوهشى، دو تلمود از نظر كيفيت تدوين نيز متفاوتند. انشاى تلمود بابلى با احتياط زياد و وقتشناسى دقيق انجام شد و مباحث و جزئيات بسيارِ آن، نسل به نسل تصحيح گرديد؛ در حالى كه تلمود اورشليمى هرگز بهطور دقيق تدوين نشد، بلكه تدوين مباحث آن بدون صرف وقت لازم و با شتاب صورت گرفت و همين باعث شد كه تا مدتها، تلمود اورشليمى را ضميمه تلمود بابلى به حساب آورند. همچنين، تدوين نهايى تلمود بابلى در دوره متأخرتر صورت پذيرفت و ازاينرو، آن را مجموعهاى معتبر كه در بردارنده مسائل و مباحث شريعت شفاهى است، به حساب آوردند. افزون بر اين، روشهاى پژوهشى و آموزشى تلمود بابلى با توجه به قلمرو وسيع و تحليل عقلانى دقيق، فضاى بيشترى را براى توسعه مباحث فكرى و عقلانى ايجاد مىكرد. در طول قرنها، نظرها متوجه اثر بابلى بود و تنها در صد سال اخير علاقههاى خفته نسبت به تلمود اورشليمى بيدار شده است. با اين همه، هميشه آن را منبعى دست دوم دانستهاند. ساختار و بدنه نظام آموزشى فلسطين اساساً بر مبناى آنچه در تلمود بابلى و يا در انواع ميدراشِه اَگاداهاى بازتاب يافته، مورد مطالعه قرار گرفته است.
-
چاپ تلمود
پس از تدوين نهايى تلمود، وجود نسخههايى از اين اثر كامل، براى تأمين اهداف آموزشى، ضرورت پيدا كرد. در آن زمان، كتابها با دست نسخهبردارى مىشد و هر اندازه اثر بزرگتر بود، به پايان رساندن آن دشوارتر مىشد. صاحبان نسخههاى معدود و ارزشمند، با دقت از آنها محافظت مىكردند و گاهى حتى براى نسخهبردارى، آنها را قرض نمىدادند. در تعدادى از كتابها كه در قرون وسطى نوشته شدند، عبارتهاى تشكرآميزى به چشم مىخورد كه در آنها از خدمات افرادى كه در قرض دادن و نسخهبردارى كتابها شركت داشتهاند، به عنوان خدمتگزاران عرصه آموزش قدردانى شده است. براى درك اين كه چرا حتى در زمانهايى كه محدوديت شديدى در راه پخش و نشر تلمود وجود نداشت، يا وضع اقتصادى يهوديان اجازه مىداد كه نسخهبردارى وسيعترى از متون صورت پذيرد، نسخههاى تلمود، اندك و با فاصله زمانى تهيه شدهاند، كافى است در نظر بگيريم كه تلمود در حدود دو ميليون و پانصد هزار واژه را در خود جاى داده است. ظاهراً بسيارى از نسخههاى تلمود را خود طلبهها از روى كتابهاى موجود در آموزشگاهها نوشتهاند؛ از آنجا كه اين نسخهها آكنده از ياداشتهاى طلبهها بودند، براى عموم مردم قابل استفاده نبودند. در دوره گائونها، بسيار اتفاق افتاده است كه از آموزشگاههاى بزرگ بابلى خواسته مىشد تا نسخههايى از تلمود را تهيه كنند. ظاهراً نسخههاى نخستين در اسپانيا از روى نسخهاى پديد آمد كه يك گائون مهاجر، با تكيه بر محفوظات خويش (در آن زمان، بهخاطر سپردن انبوه موضوعهاى شريعت شفاهى رويّه دانشمندانبود) نگاشتهبود.برخىازرساله هاى شخصى بهدليلدربرداشتن موضوعهايى كه داراى اهميت كاربردى بودند بارها تدريس مىشدند و يا چون بخشى از برنامه اصلى آموزشى را تشكيل مىدادند، رواج گستردهترى داشتند. با وجود اين، نسخههاى كامل تلمود بسيار اندك بودند. به عنوان نمونه، استادِ راشى، به اين دليل كه نتوانسته بود نسخهاى از رساله عَوُودا زارا(1) را بهدست آورد، هرگز موفق به مطالعه آن نشد. ظاهراً اين وضعيت در بسيارى از جوامع يهودى در سراسر جهان وجود داشت.
-
كمبود نسخههاى تلمود را مىشد تنها به مشكلات فنى نسبت داد، اما در قرون ميانه مشكل وخيمتر شد. طى اين قرون، تلمود چندبار توقيف شد؛ سرنوشتى كه در دوران جديد نيز گاهى به آن گرفتار شده است. در دوران آوارگى و خانه به دوشى يهود، كه ناشى از فرمانهاى مكررِ اخراج بود، بسيارى از نسخههاى تلمود گم شد و يا از دست رفت و ديگر، بازيافت آنها ممكن نگشت. برخى از كتاب ها نيز با دستور مراجع قدرت، مصادره شد؛ بهويژه حكم ممنوعيت خارج كردن كتابها از اسپانيا، كه در زمان اخراج [يهوديان] از اين كشور صادر شد، اثر ويرانگرى داشت و در همان زمان، بسيارى از نسخههاى تلمود در شعلههاى آتش سوخت
-
بنابراين، تعجبى ندارد كه يهوديان از همان آغاز، علاقه زيادى به صنعت چاپ نشان دادند. يادگيرى فنون چاپ و حتى ساخت حروف از مرحله طراحى تا ريختهگرىِ قالبهاى سربى، براى آنها امرى لازم به شمار مىآمد. ظاهراً تاريخ اولين كتابهاى چاپى يهودى به دهه هفتاد قرن پانزدهم برمىگردد. پس از به بار نشستن موفقيتآميز اولين تلاشها در عرصه چاپ، با چاپ تلمود به صورت يك مجموعه كامل، موافقت شد. مشكلات فنى زياد بود و اجراى اين طرح، كارهاى بىشمارى را از گردآورى و غلطگيرى دستنوشتهها گرفته تا چاپ آنها، لازم داشت. اولين نسخه چاپى معروف در سال 1482 در گوآدالاجرا(2)، در كشور اسپانيا به چاپ رسيد. درباره اينكه آيا تلمود چاپ شده در آنجا كامل بود يا خير، اطلاعى در دست نداريم؛ چرا كه تنها، بخشهايى از آن باقى مانده است. ده سال بعد، در طول بيرون راندن يهوديان از اسپانيا و چند سال پس از آن، در زمان اخراجشان از پرتغال، تمام كتابهاى يهودى مصادره شد و از وجود اين نسخه خاص نيز تا اين اواخر، اطلاعى در دست نبود. نسخه معروفترى، كه ظاهراً هرگز كامل نشد، در دو شهر سانچينو(3) و پيزارو(4)، و ديگر نسخهها در جاهايى ديگر چاپ شدند.
-
در سراسر اين دوره، به دليل نگرش منفى كليساى كاتوليك، يهوديان از چاپ تلمود مىترسيدند. اما در سال 1520، پاپ لئوى دهم(5) اجازه انتشار تلمود را صادر كرد و اولين نسخه كامل تلمود در ونيز(6) به زير چاپ رفت. اين كار را يك ناشر مسيحى بهنام دانيال بومبرگ(7) كه از آنتورپ(8) به ونيز مهاجرت كرده بود، انجام داد. وى در چاپ سالنامههاى عبرى نيز نقش بسيار مهمى ايفا كرد. بسيارى از آثار بنيادى، ابتدا در چاپخانه او به چاپ رسيدند و در آنجا شكل قابل قبولى يافتند؛ كاملترين و صحيحترين نسخه تلمود بابلى نيز نسخه چاپ اين ناشر بود. در نخستين تدوين، شكل اصلى و تعداد صفحات و جاى تفسيرهاى اصلى در هر صفحه مشخص شد و از آن پس، تقريباً تمامى نسخهها از اين شيوه الگو گرفتند. البته گاهى با استثناهايى در اين قاعده مواجه مىشويم، اما در مجموع همه آنها (با علامتگذارىها يا تقسيمبندىهاى خاص) ناظر به همان متن اوليهاند. متن تلمود در وسط هر صفحه قرار دارد و در دو سوى آن، در يك سمت تفسير راشى و در سمت ديگر توسافوت [ = ضمائم ]آمده است. براى جدا كردن متن از تفسيرها، متن با حروف مربعى - شكل سادهترى از الفبا كه طومارهاى تورات با آن نوشته شدهاند - و شرحها با خط شكسته چاپ شدهاند. يهوديان اروپاى غربى چون با حروف شكسته كه ريشه در [ادبيات] سفارادى دارد، آشنا نبودند، آنرا «خط راشى» ناميدند (يعنى حروفى كه تفسير راشى، با آن به چاپ رسيده بود). انتشارات بومبرگ اولين جايى نبود كه از اين حروف استفاده نمود، اما كمك كرد تا اين سنت تقويت شود؛ از آن پس تا صدها سال، نوشتههاى تفسيرى و حاخامى با اين حروف چاپ شدند. ترتيب صفحات و ورقها، اهميت كاربردى زيادى داشت. پيدايش اين نسخه اين امكان را فراهم آورد تا با به كارگيرى نام رساله و شماره صفحه و ورق - كه به يك برگ دو صفحهاى اطلاق مىشود كه در هر طرف آن شمارهاى ثبت شده است - شيوهاى مناسب براى اشاره به نقلقولها، ايجاد شود. چاپ توسافوت در قسمت حاشيهاى متن، از اهميت نظرى بسيارى برخوردار بود. در قرن هفدهم ماهارال پراگى(9)، به نقد روشهاى مطالعه در زمان خود پرداخت و بخشى از ايرادهاى خود را متوجه اين نكته كرد كه چاپ توسافوت در كنار متن تلمود باعث ايجاد گرايش به پذيرش قواعد خاصى گرديد كه بر نظرات بَعَلِه توسافوت استوارند
-
نسخه نخست از شكل كامل فاصله داشت و نقايص، اشتباهات و موارد حذف شده بسيارى در آن راه يافته بود، كه در موعد مقرر برطرف شد. نسخههاى ديگر، به ويژه نسخه يك ناشر مسيحى بهنام پوستينيان ونيزى(10) كه نقش الگو را نيز داشت، نزديك بود كه بر چپهاى قبلى پيشى بگيرند. نسخههاى بعدى با دقت بيشترى نمونهخوانى شدند و در آنها نمايههاى مفصلترى براى آيات كتاب مقدس [تنخ - عهد عتيق] و احكام هَلاخايىِ آن قرار داده شد و تفسيرهاى دانشمندان معاصر به آن ضميمه شد. اين فرايند تا به امروز ادامه يافته است.
اندكى پس از اين دوره، پاپ جوليوس سوم(11)، با جلوگيرى از انتشار تلمود و صدور فرمان سوزاندن نسخههاى موجود، فرايند چاپ و ترويج اين اثر را دچار مشكل كرد. درنتيجه، چاپ تلمود در ايتاليا ممكن نشد و بقيه كشورهاى اروپايى نيز به طور غيرمستقيم، از اين رويّه پيروى كردند. در بيارى از كشورها چاپ تلمود تنها پس از كسب اجازه رسمى امكانپذير بود و در بيشتر موارد، تنها ناشران مسيحى موفق به اخذ آن مىشدند. به طور كلى، سانسور در نوشتههاى مقدس يهوديان و به طور خاص، در تلمود، شدت بيشترى يافته بود. نسخه شهر بال(12) (1578 به بعد) نسخهاى است كه ابتدا و انتهاى آن و همچنين بخشعوُودا زارا به كلى از آن حذف شد. متأسفانه نسخههاى ديگرى كه از روى اين نسخه تهيه شدهاند نيز ناقص هستند. نسخههاى متعددى در لهستان پيش از سلطه يسوعيان(13) بر اين كشور، و شمارى نيز در آمستردام (بخشى از هلندِ اهل تسامح كه تقريباً هر كتاب عبرىاى در آن مجوز نشر مىگرفت) و آلمانِ پروتستان، چاپ شدند
-
دونسخه مهمى كه امروزه نيز تأثيرشان محسوس است، در اسلاووتا(14) و ويلنا(15) منتشرشدند. مقاماتروسى، هريك بهدليلى، تا آنجا كه ممكن بود انتشار كتابهاى يهودى را به مراكز معيّنى محدود كردند و اخذ اجازه انتشار نيز با موانع بىشمارى مواجه بود. چاپ دو نسخه نامبرده در بالا، با اجازهنامه رسمى انجام گرفت ونسخههاى متعددى از روى آنها تكثيرشد