خداوندا ، از شک های ما مراقبت کن
زیرا شک ، شیوه ای برای نیایش است وشک است که
ما را به رشد وا می دارد
چرا که وا می داردمان که بی ترس
به پاسخ های بی شمار یک پرسش بنگریم.
Printable View
خداوندا ، از شک های ما مراقبت کن
زیرا شک ، شیوه ای برای نیایش است وشک است که
ما را به رشد وا می دارد
چرا که وا می داردمان که بی ترس
به پاسخ های بی شمار یک پرسش بنگریم.
پروردگارا.....
به من آرامش ده
تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم
دليري ده
تا تغيير دهم آنچه راكه مي توانم تغيير دهم
بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنن
خدايا !
تو اوج نياز من را مي داني بزرگوارا ...
و تو خود مي داني تنها تکيه گاه دلتنگي هايم تويي !...
تويي ...
فقط تويي ! که سراسر مهر و سراسر نوري ! ...
درياب اين جان و روح منتظر را ...
منتظر !
منتظر همان لطف و مهربانی بی کرانت ....
درياب ! اين بنده ي چشم به در گاهت را ...
قسم به بزرگواري ات خداي من !
با من باش ...
با من مهرباني کن ....
اي همه خوبي .....
اي همه مهر ....
خداي من !
هر گاه با تو سخن گويم .... احساسم را در واژه ها نمي توانم بگنجانم .....
حس عجيبي ست .... با تو سخن گفتن !
خدايا ! .....
همه جان و وجودم تويي !
مرا در ياب ....
اي ناب ...
خدا آدم را آفرید تا او معبر رام و همواری گردد
در زیر گام های اراده ی خداوندی ؛ انسان؛
مسیر خدا و رهگذر خواستن های خدا گردد.
خداوند از این رهگذر هموار آهنگ کجا دارد؟
سرمنزل مقصودش چیست؟
در این راه سرمنزل مقصودی که خدا چنین به
شتاب به سوی آن می تازد انسان است! راه و
رهرو و مقصد هر سه یکی است!
-در رویاهایم دیدم که با خدا گفت و گو می کنم.
-خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی؟
-من در پاسخش گفتم: "اگر وقت دارید"
-خدا خندید :
-وقت من بی نهایت است....
-در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟
-پرسیدم : چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد؟
-خدا پاسخ داد: کودکیشان.
-اینکه از کودکی شان خسته می شوند’
-عجله دارند که بزرگ شوند’
-و بعد دوباره پس از مدت ها ’ آرزو می کنند که کودک باشند.
-...اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول به دست آورند
-و بعد پولشان را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند.
-اینکه با اضطراب به آینده می نگرند
-و حال را فراموش می کنند
-و بنابراین نه در حال’ زندگی می کنند و نه در آینده
-اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند’
-و به گونه ای می میرند که گویی هر گز زندگی نکرده اند.
-دستهای خدا دستانم را گرفت
- برای مدتی سکوت کردیم
-و من دوباره پرسیدم:
-به عنوان یک پدر ’
-می خواهی کدام درس های زندگی را
-بندگانت بیاموزند؟
-او گفت : " بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد’
-همه ی کاری که انها می توانند بکنند این است که
-اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند.
-بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند ’
-بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخم های عمیقی در قلب آنان که دوستشان داریم’ ایجاد کنیم
-اما سالها طول می کشد تا آن زخمها را التیام بخشیم.
-بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد ’
-کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.
-بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند ’
-فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان را نشان دهند
-بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند ’
-و آن را متفاوت ببینند.
-بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند ’
-بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.
-من با خضوع گفتم :
-از شما به خاطر این گفتگو متشکرم.
-آیا چیزی هست که دوست دارید بندگانتان بدانند؟
-خداوند لبخند زد و گفت:
-فقط اینکه بدانند من اینجا هستم" همیشه
فلانی...؟... می دانی؟... می گویند رسم زندگی چنین است : می آیند....... می مانند....... عادتت می دهند....... و می روند....... و تو در خود می مانی....... و تو تنها می مانی....... راستی نگفتی؟ رسم تو نیز چنین است؟ مثل همه ی فلانی ها!؟
ای خدا از عاشقان خوشنود باد
عاشقان را عاقبت محمود باد
عاشقان را از جمالت عید باد
جانشان را در آتش چون عود باد
دست کردی دلبر در خون ما
جان ما زین دست خون آلود باد
هرکه گوید که خلاصش ده زعشق
آن دعا از آسمان مردود باد
مه کم آید مدتی در راه عشق
ان کمی عشق جمله سود باد
دیگران از مرگ مهلت خواستند
عاشقان گویند نی نی زود باد
آسمان از دود عاشق ساخته
آفرین بر صاحب این دود باد
خداي من! همه اشكم، نظر به چشم ترم كن
شكسته خاطره دهرم، از اين شكست ترم كن
د لِ فسردۀ بي عشق را به سينه نخواهم
مرا در آتش شوقي بسوز و شعله ورم كن
بزرگترين شکست از دست دادن ايمان است . متبرک کسي است که علي رغم همه رويدادها قلب خود را بسوي خدا مي گيرد و مي گويد : به " تو " توکل مي کنم.
بار الها...
تخم عشق را در دل جانان بکار
عاشقان را با خودت مأنوس ساز
درد دوری از دل دلدادگان بیرون بساز
عشق را سامان بده...
عشق را از نو بساز.