حالا که نیستی ..
در شعرهایم ..
چیزی کم است !..
وزنـــی...آهنگـــی...چیزی !
کاش فکر شعرهای مرا می کردی ..!
پیش از آنکه آخرین پیراهن را در چمدانــت بگذاری !!
Printable View
حالا که نیستی ..
در شعرهایم ..
چیزی کم است !..
وزنـــی...آهنگـــی...چیزی !
کاش فکر شعرهای مرا می کردی ..!
پیش از آنکه آخرین پیراهن را در چمدانــت بگذاری !!
کافی نیست :
آواز پرنده
رنگ طلوع خورشید
شکل دانه ی برف
صدای نفس های تند باران و برگ .....
حرف بزن حرف .....
هرکس ز خدا می طلبد راحت جانی ،
من طالب آنم که تو بی غصه بمانی . .
نباید یه مو از سرت كم بشه !
حق نداری اخم كنی ، همیشه باید بخندی !
اجازه ناراحت شدن نداری !
باید خیلی مواظب خودت باشی فهمیدی ؟
حق مریض شدن نداری !
...باشه؟
چون من دوستت دارم!
وقتی کمی دورتر
گناه این است که زنی سیب دوست دارد
چه انتظاریست که امروز
دوست داشتن تو
که فلسفه ی سیبی
پاداشی عاشقانه به دنبال داشته باشد؟!
اسمـش "تقصیـر" است !
حالا تو هـی بگـو "تقدیــر" و خودت را آرام کـن ...
عاشقش شده بودم
عاشق آن هاله خاکستری دور چشمهایش
عاشق آن لبخند ماسیده
و دستهای بی حرکتش.
عاشق آنهمه وقار و غرور
...
مرده بود
اه ازاین دل آه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا کس به آوازش نخواند
به ابرها سپرده ام
تا آمدنت
در چهار سوی دلم
رنگين کمان ببارند
شايد در يکی از همين باران ها
به بيداريم قدم بگذاری
...
صاحب خانه می گوید بهار
خانه گران می شود
اجاره بهاء گران تر.
نگران نباش!
کوچ می کنیم مثلِ پرستوها