-
http://www.worldup.ir/images/0a4qzr55sel7p6g0l9.gif
اربعین که میآید، باید از زینب گفت؛
از حاصل زخمها و نمازهای نشسته ای
که هنوز او را به یاد دارند.
اربعین میآید؛ اما تلاوت زیبایی را
تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست.
اربعین میشکفد و نام زینب گل میکند.
زینب از آن چه یزیدیان شرمزده هراس داشتند هم بالاتر بود.
زینب علیهاالسلام ، با خطبهای از غربت
در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.
اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است.
فرزند مکه و منا ـ زین العباد ـ آمده است؛
پیک انقلابگر، برای شامیانی آمده است
که دلهاشان از بنای مسجد دمشق هم سختتر بود.
اربعین آمده است؛ همراه سپاه پیروز افتخار
و وارثان خون و روشنی.
چهل روز پیش ...
چهل روز از اشکهای کربلا میگذرد؛
قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی.
امروز «جابر» و «عطیه» خود را
به مدفن حنجره آزادگی رسانده اند.
در چهلمین روز، تنها چیزی که برای همه تداعی میشود،
حدیث خون و پیروزی است.
-
http://www.worldup.ir/images/bpdxx504r1xpnmyanp3h.gif
در غروب عطش آلود، وقتی برق شقاوت
خنجری آبگون بر حنجره آخرین شهید نشست.
وقتی صدای شکستن استخوان در گوش سمها پیچید
و آنگاه که خیمهها در رقص شعلهها گم شدند،
جلادان همه چیز را تمام شده انگاشتند.
هشتاد و چهار کودک و زن،
در ازدحام نیزه و شمشیر، از ساحل گودالی
که همه هستیشان را در آغوش گرفته بود گذشتند.
تازیانه در پی تازیانه، تحقیر و توهین و قاهقاهی که
با آه آه کودکان گره میخورد، گستره میدان شعلهور را میپوشاند.
دشمن به جشن و سرور ایستاده است
و نوازندگان، دست افشان و پایکوبان، در کوچه های آراسته،
به انتظار کاروانی هستند که با هفتاد و دو داغ، با هفتاد و دو پرچم،
با شکسته ترین دل و تاولزده ترین پا،
به ضیافت تمسخر و طعنه و خاکستر و خنده آمده است.
زنان با تمامی زیورآلاتشان به تماشا آمده اند.
همه را اندیشه این است که با فرو نشستن سرها بر نیزه،
همه سرها فرو شکسته است.
اما خروش رعدگونه زینب علیها السلام، آذرخش خشم سجادعلیه السلام
و زمزمه حسین علیه السلام بر نیزه، همه چیز را شکست.
شهر یکپارچه ضجه و اشک و ناله شد و باران کلام زینب
جانها را شست و آفتاب را از پس غبارها
و پردهها به میهمانی چشمهای بسته آورد.
چهل روز گذشت. حقیقت، عریانتر و زلالتر از همیشه
از افق خون سربرآورد. کربلا به بلوغ خویش رسید
و جوشش خون شهید، خاشاک ستم را به بازی گرفت.
خونی که آن روز در غریبانه ترین غروب، در گمنامترین زمین،
در عطشناکترین لحظه بر خاک چکه کرد، در آوندهای زمین جاری شد
و رگهای خاک را به جنبش و جوشش و رویش خواند.
چهل روز آسمان در سوگ قربانیان کربلا گریست و هستی،
داغدار مظلومیت حسین علیه السلام شد.
چهل روز، ضرورت همیشه بلوغ است،
مرز رسیدن به تکامل است
و مگر ما سرما و گرما را به «چله» نمیشناسیم
و مگر میعادگاه موسی در خلوت طور، با چهل روز به کمال نرسید.
اینک، چهل روز است که هر سبزه میروید، هر گل میشکفد،
هر چشمه میجوشد و حتی خورشید در طلوع و غروب،
سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است.
چهل روز است که انقلاب از زیر خاکستر قلبها شراره میزند.
آنان که رنج پیمانشکنی بر جانشان پنجه میکشید
و همه آنان که شاهد مظلومیت کاروان تازیانه و اشک و اندوه بودند
و همه آنان که وقتی به کربلا رسیدند که تنها غبار صحنه جنگ و بوی خون تازه
و دود خیمه های نیم سوخته را دیدند، اینک برآشفته اند، بر خویش شوریده اند.
شلاق اعتراض بر قلب خویش میکوبند و اسب جهاد زین میکنند.
چهل روز است که یزید جز رسوایی ندیده و جز پتک استخوان کوب، فریادی نشنیده،
چهل روز است استبداد بر خود می پیچد و حق در سیمای کودکانی داغدار
و دیدگانی اشکبار و زنانی سوگوار رخ نموده است.
اینک، هنگامه بلوغ ایثار است. هنگامه برداشتن بذری است
که در تفتیده ترین روز در صحرای طف
در خاک حاصلخیز قتلگاه افشانده شد.
-
http://www.worldup.ir/images/ctf3h1qsvns2nsyidmj3.gif
اربعین است. کاروان به مقصد رسیده است.
تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است.
آفتاب از پس ابر شایعه و دروغ و فریب سر برآورده
و پشت پلکهای بسته را میکوبد و دروازه دیدگان را به گشودن میخواند.
اربعین است. هنگامه کمال خون، باروری عشق و ایثار،
فصل درویدن، چیدن و دوباره روییدن.
هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن.
و کدامین دست محبت آمیز است تا دستی را که چهل روز
از گودال، به امید فشردن دستی همراه، برآمده، بفشارد؟
کدامین سر سودای همراهی این سر بریده را دارد
و کدامین همت، ذوالجناح بی سوار را زین خواهد کرد؟
اربعین است. عشق با تمام قامت بر قله «گودال» ایستاده است!
دو دستی که در ساحل علقمه کاشته شد،
بلند و استوار چونان نخلهای بارور، سربرآورده
و حنجرهای کوچک که به وسعت تمامی مظلومیت فریاد میکشید،
آسمان در آسمان به جستجوی همصدا و همنوا سیر میکند.
راستی، کدامین یاوری به «همنوایی» و همراهی برمیخیزد؟
مگر هر روز عاشورا و همه خاک، کربلا نیست؟
بیایید همواره همراه کربلاییان گام برداریم تا حسینی بمانیم.
دکتر محمد رضا سنگری
-
درود
بنده هم اربعین حسینی را به شما کاربران و شیعیان سراسر جهان تسلیت عرض میکنم و امیدوارم بیاموزیم آزادی و آزادگی بخشیدنی نیست و گاهی برای بدست آوردن اون باید بهایی سنگیم چون جان داد .
یا حق