-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 71
تاريخ 19/12/60
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان مازندران و دشت گرگان
ما ماموريم كه مردم را ارشاد نمائيم و به خير و صلاح دعوت كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آوردند و از نزديك خدمتشان رسيدم. مطالبى را كه مىخواهم به شما تذكر دهم اين است كه شما تودههاى ميليونى مردم را مىبينيد كه چقدر خوبند و من با جرات مىتوانم عرض كنم كه در طول تاريخ چنين وضعى پيش نيامده است. امروز ايران سى و چند ميليون نفرى به استثناى يك اقليت بسيار كم، متحول شدهاند و همه به فكر اين هستند كه اسلام تحقق پيدا كند و در حل مشكلاتى كه براى دولت پيش مىآيد، پيشقدم هستند. امروز كه داوطلبين براى رفتن به جبههها اينگونه با آغوش باز شهادت را پذيرا هستند، حتى زمان رسول الله (ص) و اميرالمومنين سلامالله عليه به اين شكل نبوده است.
در قرآن آمده است وقتى پيامبر اكرم افراد را دعوت به جنگ مىكرده است، آنها به بهانههايى نظير اينكه امروز نه، فردا، يا اينكه امروز گرم است يا سرد، اطاعت نمىكردند. از حضرت امير هم در كوفه آنطور كه بايد اطاعت نمىكردند.
اگر همراهى اين تودههاى محروم نبود، حكومت نمىتوانست برقرار باشد و ارتش مىتوانست اين جنگ را آنطور كه حالا به پيروزى رساندهاند، برسانند و اين موجب تشكر از همه است. آنچه ما بايد به آن توجه زياد داشته باشيم، اين است كه در اين انقلاب حفظ حيثيت روحانيت بسته به وجود آقايان است. ملاحظه مىكنيد كه از هر طرف به ما حمله مىكنند خصوصاً به روحانيون. ما بايد به فكر باشيم كه بهانهاى به دست دشمنان ندهيم. شما مردم را ارشاد كنيد. اگر در منطقه شما خلافى پيش آمد به دولت و مراجع قانونى ارجاع دهيد. شما آقايان بايد تبليغاتى را كه دشمنان عليه ما مىكنند، در نماز جمعه و جماعت جبران كنيد و به مردم اطمينان دهيد كه امروز دولت و كسانى كه در راس امور هستند كوشش مىكنند امور را اصلاح نمايند و مسائل اقتصادى را حل كنند. ما همانگونه كه ماموريم، بايد مردم را ارشاد كنيم و به خير و صلاح دعوت نمائيم. ايران امروز بحمدالله با همه گرفتارىهائى كه قدرتها برايش بوجود آوردهاند، همچنان راه خود را مىرود. از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را مىخواهم. آنچه وظيفه من است اينكه به شما آقايان و همه ملت دعا كنم، كه انشاءالله به اين وظيفه عمل خواهم كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 72
تاريخ21/12/60
فرمان امام خمين به آيتاللَّه مهدوى كنى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى كنى دامت افاضاته
طبق اصل 91 قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 73
تاريخ 23/12/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى
بسمه تعالى
حضرت آيت الله آقاى مرعشى نجفى دامت بركاته
تلگراف تسليت آن حضرت به مناسبت ضايعه ناگوار رحلت مرحوم حجت الاسلام والمسلمين آقاى ربانى شيرازى قدس سره واصل و موجب تشكر گرديد. از خداى تعالى علو درجه براى آن مرحوم و صبر و اجر جهت بازماندگان ايشان مسئلت داشته و طول عمر و سلامت جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 74
تاريخ 24/12/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل هوانيروز، كاركنان، كارداران و سركنسولان جديد وزارت امور خارجه، اعضاى خانوادههاى شهداى حادثه آمل، گروهى از كاركنان وزارت دفاع و مربيان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
آنها حربه ايران را كه ايمان، توحيد و اسلام است نمىشناسند و تاييدات غيبى را منكر هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما جوانهاى برومند از هر طبقه كه هستيد، از نظاميان و كارمندان وزارت خارجه و بازماندگان شهداى آمل تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىنمايم. اشتباهى كه همه اين گروههاى مخالف با ايران و اسلام دارند اين است كه چون يك حكومت اسلامى و يك رژيمى كه تمام اجزاء او منسجم باشد و يك دولتى كه از مردم و ارتشى كه از مردم باشد نبوده است، يا اگر بوده است همان در صدر اسلام يك مدت كوتاهى بوده و بعدش نبوده است، لهذا اينها آشنايى ندارند با يك همچو طرز حكومت. اينها هميشه در ذهنشان از حكومتها مثل حكومت هيتلر و رضاخان و ديگر اشخاص غير انسانى و غير اسلامى و غير مكتبى در ذهنشان هست و مقايسه مىكنند مابين حكومتهائى كه در تمام دنيا هستند با حكومتى كه در ايران هست و نفهميدند كه اين طرز حكوكت غير آن طرزهاست، و لهذا به فكر ناقص خودشان در اين كشور كودتا امكان دارد و به فكر ناقص خودشان خرابكارىها در اين كشور براى تضعيف روحيه ملت تاثير دارد يا حمله نظامى در مقابل اين كشور و اين ملت فايده دارد. اينها حتى آنهائى كه از خود ايران بودند و در ايران هم در زمان انقلاب بودند نشناختند ايران را و نشناختند قدرت ايمان را و نشناختند اسلام را. اينها اعتقاد داشتند كه كشور ايران به واسطه انقلابى كه شده است، ارتشش در هم ريخته و مردمش متفرق و سر و سامان ندارد اين كشور و اگر يك قدرتى در مقابل او بايستد، در ظرف چند روز مىتواند كه ايران را قبضه كند. اين اشتباهات براى همين است كه ادعا مىكنند ما اسلام را مىشناسيم و نشناختند، ادعا مىكنند كه ما جامعهها را مىشناسيم و نشناختند و نكتهاش هم همين بود كه عرض كردم كه يك جامعه مثل جامعه امروز ايران سابقه نداشته يا سابقهاى كه آنها مطلع بر آن شده باشند، نداشته و لهذا هر يك از اينها كه با آن جهالتى كه دارند و عدم ديد سياسى و شناخت از اسلام و جامعه ما دارند، در يك گوشهاى با هم جمع مىشوند و مىخواهند توطئه كنند، به خيال خودشان مىخواهند كه يا ايران را
صحيفه نور ج 16 صفحه 75
برگردانند به حال سلطنتى، كه يك طايفه زيادشان اين خيال را دارند، يا ايران را از جمهورى اسلامىاش برگردانند به جمهورى دموكراتيك، كه آنها هم يك دسته هستند و روى هم رفته اينها اسلام را نمىخواهند، حتى آنهائى كه ادعاى اسلام مىكنند هم حكومت اسلامى را به اين وضعى كه در ايران هست، نمىخواهند. آنها نمىخواهند كه دولتشان يك دولتى باشد كه با مردم آميخته است و ارتششان يك ارتشى باشد كه در دامن ملت است و ملت در دامن او. آنها مىخواهند كه يك رژيمى باشد كه يكى در آن بالا باشد و حكومت كند با يك اقليت و همه مردم هم خاضع باشند، آن هم خاضعى كه با سرنيزه خاضع باشند. شما اگر خيال كنيد كه در سرتاسر دنيا حكومتى باشد كه سرنيزه را بردارد و بتواند به جاى خودش بنشيند، نداريم همچو حكومتى، يعنى خود ملتها و خود مردم تودههاى ميليونى با حكومتها موافق نيستند و يا تا كنون نديدند يك حكومتى كه وقتى كه جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند، وقتى كه محاصره اقتصادى بشود افكار همه مردم توجه به اين پيدا مىكند كه ما بايد خودكفا باشيم و متخصصين ما مشغول مىشوند و افكار خودشان را به راه مىاندازند و قدرت خودشان را به راه مىاندازند و ايران را مستغنى مىكنند از خارج و من به شما اطمينان مىدهم كه اگر تا يك مدتى ما در اين فشارها باشيم، ايران بيشتر ثبات پيدا مىكند و مغزهاى متفكر مكتبى ايران بيشتر به كار مىافتد و ايران را - از - خودكفا مىكند. آنها حتى كارمندان دولت را، كاركنان در كشور، آنهايى كه در كارخانهها كار مىكنند و كارگرانى كه در مزارع مشغول زراعت هستند، در يك رژيم اسلامى نشناختند، آنها مقايسه كردند اينجا را يا به بعض كشورهاى غربى يا به بعض كشورهاى شرقى و روى آن ديد است كه تا اينجا وارد مىشوند. آن حربهاى كه در دست ايران است، پيش آنها نيست و آنها نمىشناسند آن حربه را، آن حربه ايمان است، حربه توحيد است، حربه اسلام است، حربه قرآن مجيد است كه در تحت بيرق يك همچو اسلام و قرآن و توحيد همه مجتمع هستند و آنها تاييدات غيبى الهى را منكر هستند، نمىتوانند بفهمند، اينها نمىتوانند چشمشان را باز كنند و ببينند كه در هرگوشه از ايران يك امور خارق العاده واقع مىشود كه با دست عادى بشر نمىتواند واقع بشود. آنها در طبس آمدند و گمان كردند كه مىتوانند نيرو پياده كنند و مىتوانند بيايند و به بهانه خارج كردن گروگانها ايران را قبضه كنند و خداى تبارك و تعالى شنها و بادها را فرستاد و آنها را شكست داد.
اينها نمىتوانند بفهمند و نخواهند توانست بفهمند كه سربازهاى ايران از نظامى و پاسدار و ساير قواى مسلح با ايمان است كه دارند پيش مىروند. تمام قدرتها يك طرف ايستادند و يك قدرت ايمان هم در مقابل آنها يك طرف و قدرت ايمان بر آنها غلبه كرد و غلبه مىكند. اينها جامعهاى كه اسلام در او وجود پيدا كرده است و پياده شده است، اين جامعه را نديدند تا بفهمند، در كتابها هم همچو جامعهاى را نخواندهاند تا بفهمند، افكار كوتاه آنها هم نمىرسد به اين امر كه بتوانند بفهمند جامعه اسلامى يعنى چه. در تاريخ، در عين حالى كه خواندهاند كه عدههاى بسيار كم و ارتش بسيار كم اسلام بر دولتهاى طاغوت بسيار قدرتمند مثل ايران سابق و مثل روم غلبه كردند و اين غلبه، غلبه ايمان بود، آنها را آنطور غربىها غربزده كردند و تبليغات برضد اسلام و برضد ايمان و برضد انبيا
صحيفه نور ج 16 صفحه 76
كردند كه غفلت كردند از ايمان و اسلام و روى آن غفلت مشغول اينطور خرابكارىها هستند. اگر اين عدهاى كه در جنگل بودند، اسلام را فهميده بودند، حمله به آمل نمىكردند. اين حمله در عين حالى كه براى ما تاسفانگيز بود و عدهاى از برادرهاى ما را از دست ما گرفت لكن فهماند به اين دستههاى غير انسانى كه اينطور نيست كه شما خيال مىكنيد كه اگر يك صدايى بلند كنيد مردم با شما هستند. چطور يك مردم مسلمانى كه دل بستهاند به اسلام و دل بستهاند به قرآن و شهادت را براى خودشان افتخار مىدانند و هر كس شهيدى دارد براى خانمان خودش يك افتخارى مىداند و هست، چطور امكان دارد كه چند تا دزد سرگردنه و چند تا اشخاصى كه هيچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هيچ ايمان ندارند، بيايند و يك شهر مومن را بخواهند به هم بزنند؟ اين معنا واضح شد كه مساله آنطور نيست كه اينها فكر كردند. صدام يا آنهايى كه صدام را وادار كرده بودند به اينكه به ايران حمله كند، نشناخته بودند ايران را، نشناخته بودند قدرت اسلام را، نشناخته بودند قدرت ايمان را و حمله كردند و به اين دام افتادند و حالا دارند دست و پا مىزنند كه از اين دام بيرون بروند و نمىتوانند بيرون بروند.
به حكم قرآن تجاوزگر باغى است و بايد با او قتال كرد
تبليغات زيادى كه شما مىدانيد در همه بوقهاى تبليغاتى هست، اخيراً ديگر به اينجا رسيدهاند كه از اين راه تبليغ كنند كه صدام صلح طلب است و ايران قبول نمىكند ايران كهگويد ما از آن راهى كه داريم عقب نمىنشينيم، ببينند چه راهى را او مىگويد، ايران چه مىگويد، در عين حالى كه مىدانند باز هم نخست وزير ما، رئيس جمهور ما، رئيس مجلس ما، وزير خارجه ما، همه اينها تكرار مىكنند كه بيايند اشخاص ببينند كه ما چه مىگوئيم، آيا ما صلح طلب نيستيم؟ صدام صلح طلب است؟! اگر يك دزدى آمد در خانه يك انسانى و اثاث او را يك مقدارى غارت كرد و خانه او را گرفت و به آتش زد بعض اثاث او را، بعد بگويد كه مردم بيائيد ما را صلح بدهيد، صلح بدهند كه توى دزد يك قدرى از خانه را داشته باشى و صاحبخانه هم يك قدرى؟ توى دزد اين ضررهايى كه زدى، ناديده بگيرند؟ توى دزد اين شرارتهايى را كه كردى، ناديده بگيرند؟ اگر ناديده نگيرند، صلح طلب نيستند؟ اگر صلح به اين معنا مىگويند كه ما كشورى كه به آن حمله شده است، تجاوز شده است، دزدها آمدهاند و مقدارى از منزل ما را، مقدارى از خانههاى ما را غارت كردند، آتش زدند، خراب كردند و جوانهاى ما را كشتهاند، حالا مىگويند ما سرجاى خودمان هستيم، بيائيد اى دنيا ببينيد كه ما صلح طلبيم، بيائيد صلح بكنيم، خوب، ما هستيم در اينجا، آنجايى كه با تجاوز آمديم و گرفتيم، آنجا هستيم، لكن بيائيد ما را صلح بدهيد، اين صلح را كدام انسان مىتواند بپذيرد؟ اين اسمش صلح هست اصلش؟ ايران كه مىگويد كه تا از خانه ما بيرون نرويد و تا جرمهايى كه كرديد، معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايى كه به ايران زديد، جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، براى اينكه صلح بدون اينها يعنى يك مقدار از خاك ما دست آنها باشد و بعد بگويند گرفتيم اين را و مال خودمان، اين ضررهايى كه به ايران وارد شده است كه ضررهاى انسانىاش بسيار با اهميت و ضررهاى مادىاش
صحيفه نور ج 16 صفحه 77
هم همين طور، اين ضررها را زديم، حالا بيائيد صلح كنيم، يك مقدارى از خاك ايران مال ما باشد و حدش را بياوريم اين ور آبادان مثلا"، حدش را قرار بدهيم خونين شهر. اين صلح است؟! ما مىگوئيم كه، به همه كشورهاى اسلامى و همه كشورهاى اسلامى، تمام كشورهاى عرب و غير عرب ما مىگوئيم كه ما حكم را قرآن قرار مىدهيم، قرآن كتاب آسمانى مسلمين است، طايفه يا طايفه ديگرى ندارد، ما حكم را قرآن قرار مىدهيم، ما يك آيهاى از قرآن كريم را حكم قرار مىدهيم و عقلاى عالم، اشخاصى كه مىخواهند صلح بدهند ما را، با همين يك آيه عمل بكنند و ما قبول داريم. صدام هم كه مىگوئيد و خودش اقرار مىكند كه من مسلمان هستم، در عين حالى كه ما بعيد مىدانيم، اين قرآن است، ساير كشورهاى اسلامى هم كه مىگويند كه ما، ملتها قرآن را قبول دارند، حتماً دولتها هم مىگويند ما به قرآن اعتقاد داريم، بيايند بنشينند نماينده بفرستند. ما قرآن كريم را باز مىكنيم، سوره حجرات را باز مىكنيم و يك آيه از آيات سوره حجرات را برايشان مىخوانيم، مىگوئيم بيائيد با اين عمل كنيد. در آن آيه اين است كه اگر دو طايفهاى از مومنين با هم جنگ كردند، شما صلحشان بدهيد و اگر يك طايفهاى از اينها تجاوز به طايفه ديگر كرد، همهتان مكلفيد كه با او قتال كنيد، جنگ كنيد تا اينكه به اطاعت خدا برگردد. وقتى به اطاعت خدا برگشت، صلح كنيد به عدالت، به قسط. ما مىگوئيم به دنيا كه بيائيد ببينيد كه ما در خاك عراقيم يا عراق در خاك ماست؟ اگر ما در خاك عراقيم، شما با ما جنگ كنيد و اگر عراق در خاك ماست، به حسب قرآن كريم تجاوز كرده، وفئه باغيه است وفئه باغيه را بايد با او قتال كنيد. ما از قتال شما هم گذشتيم و اميدى به اين نداريم، لااقل محكوم كنيد. اگر به قرآن عمل نمىكنيد كه قتال كنيد و او را با سرنيزه بيرون كنيد از كشور اسلامى، لااقل محكوم كنيد او را و اگر محكوم هم نمىكنيد لااقل بىصدا باشيد، بى طرف باشيد. چه شده اينها را كه نه به قرآن اعتنا دارند و نه به حكم عقل اعتنا دارند و نه مسائل بين المللى، به هيچى اعتنا ندارند، هر روز يك شايعه درست مىكنند، هر روز مىگويند بحرين را بنا بود ايران، مىخواست بحرين را چه بكند. يك طياره از يك جا عبور مىكند يك جائى ديگر ساقط مىشود، شايعه درست مىكنند كه اسرائيل داشت همراهى مىكرد و اسنادش موجود است. اين كدام اسناد؟ يك كشورى كه بيست و چند سال است با اسرائيل مخالفت كرده، دست اسرائيل را از نفتش كوتاه كرده، روابط بكلى قطع است و او را غاصب مىداند و مسلمين را دعوت به اتحاد مىكند كه اين را بايد بيرون بكنيد و او به ريش مسلمين دارد مىخندد و امريكاى فاسد هم همين طور، باز اين مسلمين از اسرائيل دست برداشتند و مىخواهند با او مصالحه كنند بعضى از آنها به تبع امر امريكا و همه تبليغات خودشان را متمركز كردند به ضد ايران، يك دفعه از خودشان نمىپرسند كه آخر قضيه چيست. اينقدر سرسپردگى به امريكا، اينقدر سر سپردگى و ترس، ذخاير خودتان را تقديم امريكا مىكنيد و از او هم با او هم روابط داريد و از او هم عذر مىخواهيد و خوش خدمتى و خوش رقصى هم مىكنيد. ما با اينكه ملت ضعيف هستيم و به حسب افراد، افراد ما حدود سى و پنج ميليون يا چهل ميليون است و ابزار جنگى ما يك ابزار محدودى است بسياريش هم غارتگرها در وقتى كه انقلاب بود، غارت كردند
صحيفه نور ج 16 صفحه 78
و قايم كردند، حالا به روى خود همين ملت مىكشند، ما با همه اين گرفتارىها كه داريم، در مقابل همه كشورهايى كه مىخواهند تعدى بكنند ايستاديم، در مقابل همه قدرتهائى كه با ما مىخواهند مخالفت كنند و با اسلام مىخواهند مخالفت كنند، ايستادهايم و معالاسف اين دولتهاى اسلامى بسياريشان به جاى اينكه با اسرائيل جنگ كنند، به جاى اينكه دست اتحاد به ايران بدهند كه اسرائيل را دفن كنند، اسرائيلى كه به همه چيز مسلمين طمع دوخته است، اسرائيلى كه برنامهاش اين است كه از نيل تا فرات مال اوست، اين اسرائيلى كه مكه و مدينه مكرمه را از خودش مىداند و مىخواهد دست درازى كند، معالاسف اين حكومتها به او كار ندارند بلكه مىخواهند بشناسند او را و همه تبليغات خودشان را و همه هم و غم خودشان را به اسلام و به حكومت اسلامى ايران متمركز كردهاند. تا گفته مىشود كه ما از اين حدودى كه داريم و چيزى كه از اول گفتهايم، هيچ قدمى كنار نمىگذاريم، فوراً مىبينيد كه يك جا مىگويد كه ديگر صلح امكان ندارد براى اينكه ايران سر صلح ندارد. مگر آن حدودى كه ما گفتيم چيست؟ جز اين است كه بايد بيرون برود تا ما بنشينيم با او صلح كنيم؟ ما قرآن مى گوئيم، ما حكم قرآن را مىگوئيم كه همه مسلمين بايد به اين جنگ كنند تا اين بيرون برود. اگر بعد از جنگ سر فرود آورد به احكام اسلام، آنوقت بنشينند صلح كنند، آن هم صلح به قسط و عدل. مسلمين بيايند ببينند، بابا بى خود صرف وقت در تبليغات نكنند و حسن قضيه اين است كه تبليغات اينقدر اختلاف دارد و اينقدر اعوجاج دارد و اينقدر خلاف ضرورى است كه ديگر هركس بشنود، هم، اگر راست هم اينها بگويند، مىگويند دروغ است. اين بوقهاى تبليغاتى كه هر روز يك چيز مىگويند و هر روز يك مطلب واضحالفساد را مىگويند، طورى اينها حيثيت خودشان را از دست دادهاند كه هر كه بشنود كه راديوى كذايى چه گفت، مىگويد راديو دروغ مىگويد. راديويى كه مىگويد كه زن و مرد ايران ديگر برگشتهاند از حكومت اسلام، از اين حكومت پشت كردند، يا نقل مىكند از بعض اشخاص فاسدى كه به واسطه فسادش نتوانسته است در ايران بماند و فرار كرده، نقل مىكنند كه اينها جوانها و زنهاى آبستن و بچهها و اينها را در خيابانها هر روز مىكشند، در عين حالى كه خود اين تروريستها دارند اين كارها را مىكنند، اين كارها را انجام مىدهند و بعد مىگويند ايرانىها اين كار را مىكنند. بله ايرانى است، اما كدام ايرانى؟ آن ايرانى كه به اسم مجاهد خلق بر ضد خلق، با اسم فدايى خلق بر ضد خلق قيام كرده است، آن هم ايرانى است لكن انسان نيست.
اصل وارد شدن در حزب براى ارتش، سپاه پاسداران و قواى انتظامى و نظامى جايز نيست
برادرها! ما بايد خودمان، خودمان را حفظ كنيم، نبايد ما منتظر اين باشيم كه قدرتهاى خارجى به ما كمك كنند، ما از كمك آنها گذشتيم. مرا به خير تو اميد نيست، شر مرسان. شر هم بخواهند برسانند ما با آنها مقابله مىكنيم. ما بايد كلاه خودمان را خودمان حفظ كنيم و حفظ اين به اين است كه ارتشى و ساير قواى نظامى و انتظامى، پاسدار، اينهايى كه عشايرى هستند، اينهايى كه قدرتهاى
صحيفه نور ج 16 صفحه 79
نظامى و انتظامى هستند، با هم يكصدا باشند، اختلاف در بين نباشد. و من عرض مىكنم به همه اين قوا و به فرماندهان اين قوا كه اين افراد در هيچ يك از احزاب سياسى، در هيچ يك از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش يا سپاه پاسدار يا ساير قواى مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز بايد فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشويد، در گروهها وارد نشويد. اصلاً تكليف الهى شرعى همه شما اين است كه يا برويد حزب يا بيائيد ارتش باشيد. مختاريد، از ارتش كنارهگيرى كنيد برويد در حزب، ميل خودتان است اما هم ارتش و هم حزب، معنايش اين است كه ارتشى بايد از ارتشىاش دست بردارد، بازىهاى سياسى بايد توى ارتش هم وارد بشود. در هر گروهى كه وارد هستيد بايد از آن گروه جدا بشويد، ولو يك گروهى است كه بسيار مردم خوبى هم هستند، ولو يك حزب است كه بسيار حزب خوبى هست، لكن اصل حزب وارد شدن براى ارتش، براى سپاه پاسداران، براى قواى نظامى و انتظامى وارد شدنش جايز نيست، به فساد مىكشد اينها را. و من عرض مىكنم كه كسانى كه در راس ارتش هستند و كسانى كه در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند كه ارتش را و سپاه را و ساير قواى مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسى در حزب هست، بايد او را از ارتش بگويند يا در آنجا يا در اينجا، و همين طور سپاه پاسداران و همين طور ساير قواى مسلح بايد وارد در جهات سياسى نشوند تا انسجام پيدا بشود. اگر وارد بشويد، بالاخره به هم خواهيد زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهيد ايستاد و نظام را به هم خواهيد زد و اسلام را تضعيف خواهيد كرد. تكليف همه شما اين است كه با هم باشيد بدون اينكه در يك حزب يا در گروهى وارد شده باشيد، هر گروهى مىخواهد باشد. گروه فاسد كه انشاءالله وارد نمىشويد، گروههاى بسيار خوب هم وارد نشويد، بايد شما مستقل، بدون اينكه پيوند به يك گروهى داشته باشيد مستقل باشيد و از حزب الله تعالى شانه. همه افراد ايران موظفند كه با هم باشند. اگر احزاب هستند، خودشان را با ساير افراد كشور هماهنگ كنند، افراد كشور هم خودشان را با آنها برادر بدانند. گروههاى مختلفى كه اسلامى هستند، اين گروههاى اسلامى هم نبايد دخالت در امور ارتش بكنند و نبايد در آنجا افراد داشته باشند، تا بتوانيد يك عضو صالح و يك ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشيد. ورود سياست در ارتش شكست ارتش است. اين را بايد بدانيد و شرعاً جايز نيست. و من امر مىكنم به شما كه يا در ارتش يا در حزب. دوم ندارد كه بخواهيد هم ارتشى باشيد، هم حزبى، نمىشود، يا مثل ساير مردم هر طورى هستيد.
به صدام مىگويم كه يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است
و من به همه كسانى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت مىكنند، نصيحت مىكنم كه بس است ديگر، قدرتهاى خودتان را سنجيديد فهميديد كه نمىشود با يك قدرت اسلامى در افتاد، خودتان را سنجيديد، فهميديد نمىشود، حالا كه فهميديد نمىشود، چرا لجاجت مىكنيد؟ دست برداريد برويد مشغول يك كار ديگرى بشويد و به صدام هم مىگويم كه من يك راه براى تو سراغ دارم و آن راه انتحار است، همانطورى كه هيتلر بعد از آنكه به شكست رسيد خودش را كشت، تو هم اگر مردى و مثل
صحيفه نور ج 16 صفحه 80
هيتلرى خودت را بكش.
اگر بخواهيد يك ملت قوى و آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد
برادرها! خواهرها! عرض كردم كه ما بايد خودمان، خودمان را نگه داريم. بايد طمع را از همه جا بريد، به خدا متوجه شد. تاكنون هم هر چه شما پيروزى داشتيد براى اين است كه اتكال به قدرت الهى و قدرت خودتان كه از قدرت الهى است اين اتكال را داريد و يكى از نصيحتهايى كه چون نزديك سال نو است مىخواهم به همه ملت اين نصيحت را بكنم اين است كه ما در حالى كه جنگزده هستيم، در حالى كه اينهمه آواره داريم، اينهمه بيمار داريم، اينهمه معلول در بيمارستانها داريم و شما هر يكىتان بعض همسايههاتان شهيد دادند، شما بايد يك قدرى راجع به مراسم عيد كوتاه بيائيد. شما همه اين قشرهائى كه براى اسلام الان دارند زحمت مىكشند و شهيد دادند و بازماندگان شهيد هستند يا در بيمارستان هستند، اينها را عائله خودتان حساب كنيد، مقدارى كه مى خواهيد تشريفات زايد را عمل بكنيد، نكنيد و برويد از اينها دلجوئى كنيد. ايام نوروز، ايام عيد نوروز برويد در اين مريضخانهها، برويد احوال اينها را، اينهايى كه آواره شدند، اينهايى كه در جنگ آواره شدند، اينهايى كه از خارج بيرونشان كردند و گرفتار هستند، به اينها سركشى كنيد و آن تشريفات زمان سابق را تخفيف بدهيد. اگر بخواهيد يك ملت قوى آزاد باشيد، از تشريفات يك قدرى بكاهيد، عيد را در بين دوستان خودتان، ملت خودتان، مجروحان خودتان، معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان، از هر جا هست، اينها همه از شما هست، اين عيد را در بين آنها با هم عيد كنيد. يك قدرى از خودتان بكاهيد و بيفزائيد براينكه به آنها سركشى كنيد و آنها را احترام كنيد. اينها بزرگند، اينها عاليرتبهاند، اينها شهيد دادهاند، اينها معلول دادهاند، معلول هستند و اينها امتحان دادهاند و مادرهاى اينها امتحان داده است كه شهيد مىدهد و افتخار مىكند و مىگويد باز هم دارم، بيائيد ببريد. ما در مقابل اينها سرافكنده هستيم، ما در مقابل اينها شرمسار هستيم و ما بايد با اينها يك جورى رفتار كنيم كه عيد براى آنها هم باشد. و شما وقتى عيد داريد كه اخلاق عيدى داشته باشيد، اخلاق تازه. و من اميدوارم كه به اين امر ملت ما سرتاسر همه جا عمل كنند و رضاى خداى تبارك و تعالى را در اين امر به دست بياورند.
از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و پيروزى اين ملت را مستدعى هستم و همه سعادتمند و پيروز باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 81
تاريخ 25/12/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير ارشاد اسلامى، اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى و ستاد برگزارى مراسم دهه فجر
سلاح تبليغات، برنده تر از كاربرد سلاح در ميدانهاى جنگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
ما بايد در همه امور هماهنگى را حفظ نمائيم، مخصوصاً هماهنگى در تبليغات كه از اهم امور است بايد بيشتر حفظ شود. بايد سعى كنيد و وحدت و هماهنگى را به صورتى حفظ نمائيد كه هرگونه تبليغات سوء را از بين ببريد.
مىدانيد كه سلاح تبليغات، برندهتر از كاربرد سلاح در ميدانهاى جنگ است، بايد از اسلحه تبليغات آنها بيشتر ترسيد و متاسفانه ما در اين زمينه ضعيف هستيم. ما بايد روحيه خود را تقويت كرده و با تمام وجود اين را بپذيريم كه مىتوانيم روى پاى خودمان بايستيم. اين خيلى مهم است كه متخصصين ما اتكاء به تخصص خود كردند. شما ببينيد كه محمدرضا چه ضربهاى به روحيه پزشكان ما زده، او با طبيبان به گونهاى برخورد كرده بود كه مثلاً براى يك عمل جزئى بايد روانه خارج شده، اين خود نقشهاى بود براى تضعيف روحيه متخصصين ما تا خيال كنند در تمام زمينهها عقب افتاده هستند. ما امروز بايد مصصم باشيم تا در تمام رشتهها جلو بيفتيم.
شما كه قسمتى از تبليغات دستتان است، بايد در اين زمينه كوشش كنيد تا مردم باور كنند چيزى از سايرين كم ندارند. هر چند راديوهاى بيگانه در دست دشمن است ولى مردم مىدانند كه آنها دروغ مىگويند. شما با اتكاء به خداوند قوى باشيد. هر موضوعى را بايد از نو ساخت و آنقدر دنبال كرد تا تداوم پيدا كند. درست است كه شما تازه روى كار آمدهايد اما اين معنا را در نظر بگيريد كه مىخواهيد براى خدا كار كنيد، نه مقام و منصب. ما مى خواهيم كشورمان از هر جهت مستقل باشد پس بايد براى رضاى خدا دنبال اين كار را بگيريم تا نه تنها كشورمان، بلكه تمام مردم جهان را مستقل كنيم. اميدوارم با هماهنگى و نظم در تبليغات تمام دسيسههاى دشمن خنثى شود. دشمن حمله نظامى نمىكند زيرا مىداند از حمله نظامى كارى ساخته نيست. آنها مىخواستند از داخل خود ما ضربهاى بزنند ولى ديدند نشد و نمىتوانند، با اين وجود دست از تبليغات برنداشتند، مىخواهند به وسيله تبليغات سوء، اتحاد ما را از بين ببرند. پس شما هر چه مىتوانيد بيشتر هماهنگ شويد، همه يك هدف را دنبال كنيد. اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و بتوانيد به مردم خدمت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 82
تاريخ 27/12/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسؤولان و كاركنان واحد سياسى و اخبار صداى و سيماى جمهورى اسلامى
امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاهها بالاتر است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما خواهران و برادران كه در صدا و سيماى جمهورى اسلامى كار مىكنيد و زحمت مىكشيد، تشكر مىكنم و براى شما دعا مىكنم.
شما مىدانيد كه از اولى كه اين صدا و سيما در ايران وجود پيدا كرد، آنچه كه از شايد گفت از همه چيزها بيشتر صدمه وارد كرد به هم حيثيت اين ملت و هم در وابسته كردن اين ملت به قدرتهاى بزرگ، اين دستگاهها بود. اين دستگاهها در زمان اين پسر بدتر از پدر مخصوصاً خيانتهائى كرد به ايران از حيث تبليغ جهات فساد. شما مىدانيد كه اگر يك مطلبى را در راديو و تلويزيون گفته بشود و پخش بشود، چه نقشى دارد در سرتاسر كشور بلكه در سرتاسر جاهائى كه اين صدا به آنجا مىرسد و اين سيما. در عهد آنها قبل از انقلاب، اينها و همه مطبوعات و همه گويندگان الا نادر، در خدمت قدرتهاى خارجى بودند و هر عملى را كه انجام مىدادند، آن بود كه آنها مىخواستند و هر فسادى كه آنها مىخواستند در ايران راه بيندازند يكى از عواملش تبليغاتى بود كه در صدا و سيما مىشد. ترويج فساد از همه طرف در مطبوعات و در راديو تلويزيون، نشان دادن فيلمهاى مفتضح براى تباهى طبقه جوان، مصرفى بارآوردن ملت در تبليغ كالاهاى مصرفى خارجى، همه اينها و بسيارى از چيزهاى ديگر كه در خدمت غرب و شرق بود، از راه تلويزيون و راديو، يكى از راههاى بزرگشان براى تبليغ اين امور اين بود و اگر خداى نخواسته اين تا چندين سال ديگر دوام پيدا مىكرد، ما بايد فاتحه ايران را بخوانيم و الان شما توجه كنيد به دستگاهى كه سالهاى طولانى در خدمت غرب و شرق بوده و مسائل آنها را پخش مىكرده و عواملى بودند براى تباه كردن جوانهاى ما، و شما تازه وارد شديد و مىخواهيد كه اين را متحول كنيد، كار ارزنده و مشكلى است.
شما الان مىدانيد كه اين دستگاه در همه جاى كشور، در روستاها و شهرها و همه جا، بچه و بزرگ از اين استفاده مىكنند، اين فرق دارد با آن مطبوعات ديگر، مطبوعات ديگر عكسهايش مال همه است لكن محتوايش چون سواد ندارند نمىتوانند بخوانند. اما فيلمى كه شما نشان بدهيد، اگر فيلم سازنده باشد، اين در سرتاسر كشور سازندگى دارد. و اگر يك فيلم خداى نخواسته انحرافى باشد، در سرتاسر كشور نقش دارد. شما اين را مثل ساير رسانههاى گروهى حساب نكنيد، اين يك وضعيت
صحيفه نور ج 16 صفحه 83
خاصى دارد كه اين بچههاى دو سه ساله، سه چهار ساله به اين نگاه مىكنند و از اين در روح آنها اثر گذاشته مىشود تا پيرمردها، تحت تاثير همه واقع مىشوند و اين يك دستگاهى است كه در خدمتگزارى مىتواند بهترين دستگاهها باشد و در خيانت مىتواند بالاترين خيانت را بكند. از تمام دستگاههاى تبليغاتى الان، امروز نقش راديو تلويزيون از همه دستگاهها بالاتر است. اگر اين اصلاح بشود، يك كشور را مىتواند اصلاح كند و اگر خداى نخواسته انحراف در اين باشد، يك كشور را مىتواند منحرف كند. اينهائى كه سواد ندارند، خوب، فيلمها را تماشا مىكنند، حرفها را هم مىشنوند، آنها هم كه سواد دارند خوب هست، اينطور نيست كه اين مخصوص به يك دستهاى باشد. بچههاى كوچولو مىنشيندند و اين عروسكهائى كه آنجا چه مىشود مثلاً تماشا مىكنند و فيلمها را تماشا مىكنند، اگر انحراف در اينها باشد، آنها را از همان بچگى منحرف مىكند. اين از مدرسهها بالاتر است، اين مدرسه عمومى سرتاسرى كشور است و صدايى كه در اينجا بلند مىشود، همه كشور و تا آنجايى كه موج آن مىرود، اين صدا مىرود و نقشى كه در اينجا نقش مىبندد، صورتى كه در اينجا و سيمايى كه در اينجا نشان داده مىشود، در همه كشور، در واقع هر جا كه اين پوشش دارد، مىرود و لهذا مسؤوليت اين، يك مسؤوليت بسيار بزرگى است و خدمت در اينجا هم يك خدمت ارزنده بسيار بزرگى است. شما هم بار مسؤوليت به دوشتان هست و هم ارزش خدمت. ارزش خدمت هست كه اگر شما در خدمت اين ملت باشيد و در خدمت اسلام باشيد، مىتوانيد يك نقشى داشته باشيد كه آن مسائلى كه در طول زمانهاى طولانى، در زمان آمدن اين دو دستگاه در ايران و معوج كردن اذهان همه افرادى كه در اين نظر داشتند و حالا هم دارند، شما مىتوانيد كه، مىخواهيد كه آنها را متحول كنيد به يك معناى ديگرى، اين مساله زحمت دارد.
نبايد راديو تلويزيون به طور هرج و مرج اداره بشود
يك وقت مىبينيد كه در اين دستگاه يك كلمه گفته مىشود، يك جمله گفته مىشود و يك بازار به هم مىخورد. اينهايى كه مىگويم، شكايت شده كه يك آدم غير مسوول مىآيد يك جمله مىگويد و اين جمله تكان دهنده است نسبت به بازرگانها، نسبت به جاهاى ديگر. نبايد اين دستگاه به طور هرج و مرج اداره بشود. اين دستگاه در زير نظر هر سه قوه است از باب اينكه اهميت داشته. دستگاهى كه تمام قوايى كه در ايران هست در او نظر دارند و در او نماينده دارند، اين دستگاه نبايد اينطور باشد كه هركس هر چه دلش مىخواهد در آنجا بگويد، افراد غير مسوول يك وقت واقع بشوند آنجا مصاحبه بكنند، در مصاحباتشان يك وقت مسائل اعوجاجى باشد. يك جمله ممكن ست كه شما را به وضعى مبتلا كند كه نتوانيد يك سال جبرانش كنيد. اين بايد به طورى منظم باشد، تحت نظر اشخاصى كه آشنايى دارند به مسائل سياسى، آشنايى دارند به مسائل اجتماعى، آشنايى دارند به وضع خود كشور، بايد در تحت نظر آنها پخش بشود. اگر بنا باشد كه هر كه هر چه دلش مىخواهد بيايد توى راديو، توى تلويزيون بگويد، اين هم پخش بشود در همه جا يك وقت مردم گوش كنند و ببينند دولت مىخواهد چه
صحيفه نور ج 16 صفحه 84
بكند، در صورتى كه آنطور نيست. دولتى كه مىخواهد خدمت بكند به اين مردم، مىخواهد همه چيز را به وضع خودش حفظ بكند، اين را يك وقت مىبينيد كه يك نفر آدم مىآيد، حالا يا آن آدم، آدم فاسدى است و خودش را جازده است كه اين خيلى احتمال است و يا آدم بىاطلاع است، نمىداند چيست حساب، سياست سرش نمىشود، از اجتماع اطلاع ندارد، از وضع تحول ايران اطلاع ندارد، مىآيد يك كلمهاى مىگويد، يك جملهاى مىگويد، يك مصاحبهاى مىكند و آشوب بپا مىكند، يعنى ايران را مىبرد طرف يك امور غير مطلوب.
و لهذا همانطورى كه شايد در همه دنيا اينطور باشد كه اين دستگاه تحت كنترل يك اشخاص مطلع از مسائل، عميق در مسائل، كه اگر يك چيزى مىخواهد پخش بشود، در نظر آنها باشد، آنها ببينند و بگويند اين كلمه صحيح است يا صحيح نيست، اين جمله درست است يا نيست. شما ببينيد الان وقتى كه مىخواهند يكى از اين مقامات عاليرتبه به اصطلاح خودشان صحبت بكنند، اينها نمىآيند بايستند صحبت كنند، اينها مىنويسند. اين براى اين است كه يك نطقى كه او مىكند، در سرتاسر عالم منتشر مىشود آن، اگر يك كلمه اين ور و آن ور باشد، يك جمله برخلاف مصالح خودشان باشد، خوب، غائله بپا مىكند. اين دستگاهها اينطور نيست كه در آنجاها، در ممالكى كه مترقى هستند به اصطلاح، در آنجاها همين طور باشد كه هر كه بخواهد، هر چه بگويد درش. همه كنترل مىشود، اشخاص مختلف مىبينند، اشخاص كه تخصصى در اين امور دارند مطالعه مىكنند، مىبينند، الفاظ را اين ور آن ور مىكنند، جملات را ببينند كه چه جورى است. بايد شما كوشش كنيد كه يك وقت خداى نخواسته شمايى كه مىخواهيد خدمت بكنيد، شمائى كه آمادهايد براى اينكه شب و روز خدمت براى كشور خودتان بكنيد و الان فرصت به دست شما داده شده است كه شما مىتوانيد خدمت بكنيد، يك وقت مىبينيد كه يك نفر آدم نفوذ كرده در آنجا و در يك جاى حساس، آنوقت مىآيد يك كارى مىكند، يك عملى انجام مىدهد يا يك فيلمى كه آنها مطلع هستند، كارشناس مىخواهد اين فيلم ها. اين فيلمها ممكن است يك نتايجى بدهد كه نتايج را اشخاص عادى نتوانند درست بفهمند. كارشناسها در آن فكر كنند، تامل كنند تا اينكه يك فيلم صحيحى باشد كه مناسب با جمهورى اسلامى و با مصالح اسلام، با مصالح كشور خودتان باشد. شما بدانيد كه تمام قدرتهاى عالم الان توجه به اين معنا دارند و چشمهايشان را دوختهاند كه اين طمعهاى كه از دستشان رفته برگردانند. كم چيزى نبوده، اينها ايران را از جهات مختلف مىخواستند وابسته به خودشان بكنند، وابسته هم بود. الان هم اينها دست بردار نيستند به اين زودىها كه ما خيال كنيم كه ما حالا از آنها گرفتيم. حالا كه گرفتيم آنها فهميدند كه يك همچو مصيبتى بر ايشان واقع شده، آنها نمىنشينند همين طورى كه بيايد هر چه بشود. الان از همه جاها توجه دارند و به همه چيزهايى كه در ايران هست توجه دارند و يكى از امورى كه توجه زياد براى آن هست، همين صدا و سيماست، براى اينكه خوب معلوم است كه اين از همه دستگاهها حساستر است. در دنيا هيچ ما نداريم چيزى كه به اندازه اينها حساس باشد و به اندازه اينها بتواند به همه جا برود، هيچ ديگر همچو چيزى ندارد. و لهذا روى اين خيلى حساب مىشود و شياطين خيلى
صحيفه نور ج 16 صفحه 85
حساب مىكنند روى اين واشخاص مختلفى با ايدههاى مختلف ممكن است بخواهند بيايند وارد بشوند و شما را بازى بدهند.
انسان غيب كه نمىداند، خوب مىآيد ظواهرش درست مىكند و اينها افراد مختلف از همه جنس دارند. آدمى كه بيست سال خودش ملى است، ملى خودش را معرفى مىكند، خوب، اين بختيار را شما ديديد، اين بختيار بيست سال شايد بيشتر، اينها به ملى، چه، چه، چه و خودش را جا زده بودند، بعد معلوم شد يكى از مهرههاى آنهاست، الان هم براى آنها دارد كار مىكند. و همين طور دارند از همه قسمها، آنها از همه قسم دارند و به عبارتى ديگر در همه چيزى كه در ايران هست، اصلش هست، جلبش هم هست و ما بايد خيلى متوجه باشيم خصوصاً يك همچو دستگاه بسيار موثر و بسيار سودمند در موقع خودش و ضررمند در مواقع ديگر، اين دستگاه همه به آن توجه دارند و شما بايد به تمام معنا در آن توجه داشته باشيد كه يك وقت يك فردى نباشد، يك وقت يك فيلمى نباشد، يك وقت فيلمى را به صورتى كه خيلى خوب است مثلا"، داده بشود و بعد وضع را دگرگون بكند. مىتوانند با يك فيلمى يك وضعى را برگردانند، مىتوانند با يك قولى يك مصيبتى ايجاد كنند. بنابراين، آن چيزى كه بر شما هست، يكى افراد است كه افراد بايد شناسايى بشود، بايد معلوم بشود، سوابقشان معلوم بشود. من از اولى كه پيروزى انقلاب پيش آمد، اين آقايانى كه مىآمدند اينجا راجع به اين صحبتها مىشد، اين مطلب را به همهشان تذكر مىدادم كه بايد اينطور باشد.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 87
تاريخ 1/1/61
پيام راديو تلويزيون امام خمينى به مناسبت فرا رسيدن سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله اين عيد سعيد و اين سال نو بر همه مسلمين و ملت شريف ايران، بر خواهران، بر برادران مبارك و مسعود باشد. مبارك باشد عيد بر تمام كسانى كه در اين سال در راه، در سال جلو تمام توان خودشان را در صرف براى پيشرفت اسلام كردند و اميدوارم كه آن دعائى كه در اول سال در حال تحويل خوانده مىشود يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال براى ملت ما در آن سال تحقق پيدا كرده است و براى اين سال بالاتر از آن تحقق پيدا كند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصيرتها در دست خداى تبارك تعالى و يد قدرت اوست. اوست كه تدبير مىكند جهان را، ليل و النهار را و اوست كه قلوب را متحول مىكند و بصيرتها را روشن مىكند و اوست كه حالات انسان را متحول مىكند و ما آن را در ملت عزيز خودمان، در زن و مرد، در كوچك و بزرگ يافتيم. اين تقليب قلوب كه قلبها از آمال دنيوى و از چيزهائى كه در طبيعت است بريده بشود و به حق تعالى پيوسته بشود و بصيرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسيله بصيرت بفهمند، در ملت ما بحمدالله تا حدود چشمگيرى حاصل شده است و من اميدوارم كه در اين سال جديد به اعلا مرتبت خودش برسد. اين قلبهائى كه قبل از انقلاب توجه به دنيا داشت، توجه به آمال دنيوى داشت و از غيب كمتر توجه داشت به غيب، و از غيب كمتر جلوهاى در او حاصل مىشد، ما امروز مى بينيم كه اين جلوهها حاصل شده است و اين شوق و شعفها به لقاءالله براى آنها حاصل شده است و دست عنايت خداى تبارك و تعالى به سر اين ملت كشيده شده است و ايمان آنها را تقويت فرموده است كه يكى از علائم ظهور بقيهالله اروحنا فداه است. بىانگيزه نيست كه در يك ملتى كه در طول مدت شاهنشاهى ستمشاهى و در اين پنجاه سالى كه پنجاه سال سياه بود براى اين ملت، متحول بشود به يك قلبى كه روشنى او از آفتاب روشنتر و يك بصيرتى كه نور او براى ملك و ملكوت روشنائى مىدهد و يك تحول معجزه آسائى كه در تمام قشرهاى ملت تحقق پيدا كرده است. مبارك باشد اين روز جديد و اين سال نو بر همه كسانى كه قدرت و ايمانشان به رشد رسيده است و اميد است به حد اعلاى رشد برسد، و نثار كردن خون پيش آنها با شجاعت و با تصميم عزم، يك چيز تازهاى است و يك چيزى است تحقق پيدا كرده است. ايثار در اين ملت به حد رشد رسيده است و انشاءالله در آتيه خواهد رسيد و من اميدوارم كه اين سال مثل سال سابق و مثل هميشه
صحيفه نور ج 16 صفحه 88
سالى باشد كه هم مبارك باشد و هم تمام ارگانهاى دولتى بر طبق قوانين اسلامى عمل كنند و مشكلات را به قدرت ايمان و پشتيبانى ملت يكى را بعد از ديگرى از بين ببرند. ما اگر چه مشكلات زياد داريم، ليكن در برابر آن مشكلات يك قدرت انسانى عجيب و يك قدرت خداوندى در دنبالش و در پشتيبانى از او ما داريم و ما كه خداى تبارك و تعالى را پشتيبان خود مىدانيم و مقصد ملت ما آزادى از چنگال دشمنان اسلام است و مقصد و مقصود ما استقلال كشور اسلامى است، به طورى كه هيچ يك از قدرتهاى عالم نتواند آسيبى به آن برسانند و ما براى خاطر خداى تبارك و تعالى اين نهضت را و اين ادامه نهضت را دنبال كرديم و ملت ما بحمدالله با رشد ايمان و با قدرت الهى اين انقلاب را به پيش مىبرد و من اميدوارم كه در اين سال آتيه بهتر از سالهاى قبل در امور ملت باشيم و باشيد و راه را براى خدا بهتر طى كنيد و صراط مستقيم انسانيت را بيشتر طى كنيد و به مقصود كه رسيدن به مقامى است كه خداى تبارك و تعالى براى مومنين و براى عارفان خودش وعده داده است ما برسيم و دست همه قدرتها از كشور ما انشاءالله كوتاه شود و كوتاه شده است و ما بحمدالله به مقامى رسيدهايم كه ديگر با اين وضعى كه كشور ما دارد، با اين وضعى كه جوانان ما دارند، با اين تعهدى كه بانوان ما دارند، با اين تعهدى كه كشور ما تمام افرادش دارد، ما در مقابل هيچ مشكلى انشاءالله ضعيف نخواهيم شد و بحمدالله تاكنون هم هر سال از سال ديگر بهتر بود و بهتر خواهد شد و من اميدوارم كه با ناگوارىهائى كه بر ما وارد شد ليكن ايمانى كه در ما و در شما و در همه ملت ما حاصل شد جبران را بكند و اميدواريم كه اين انقلاب يك انقلاب جهانى بشود و مقدمه براى ظهور حضرت بقيهالله ارواحناله الفدا باشد. من تبريك مىگويم بر همه مومنين، بر همه مستضعفين جهان، بر همه مسلمين جهان و از همه مسلمين مىخواهم كه با قدرت و قوت در راه اسلام قدم بردارند و اسلام را پشتيبانى كنند تا اينكه انشاءالله دشمنان اسلام، آنهائى كه نمىتوانند اسلام را ببينند مقصور بشوند و منزوى.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 89
تاريخ 1/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير هيأت دولت، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى نگهبان و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گروهى از مسؤولين لشگرى و كشورى و اقشارمختلف مردم
ملتى كه تحت پرچم اسلامى ادامه حيات مىدهد، با اين توطئهآسيب نمىبيند
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً حلول سال جديد را بر شما آقايان كه خلاصه يك ملت مظلوم و يك ملت فداكار هستيد (تبريك) عرض مىكنم و به همه ملت و ملتهاى جهان و مسلمين جهان و مستضعفين جهان تبريك عرض مىكنم. و من اميدوارم كه اين سال طليعه پيروزىهاى بسيار باشد كه بزرگترين آنها پيروزى معنوى است.
من يك كلمه راجع به بعدهائى كه در سال گذشته تحقق يافت و آقايان از بعدهاى مختلفش صحبت كردهاند، من هم مختصراً يك كلمه عرض كنم و آن اينكه سال گذشته سال آزمايش قدرتها، آزمايش قلمها، آزمايش زبانها و آزمايش فعاليتهاى ضد انقلاب بود، ضد انقلاب به معناى وسيع كه از خارج و داخل، دولتهاى ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل گروههاى مختلف روى هم رفته آزمايش كردهاند و ما هم آزمايش كرديم، هم قدرتها را و هم تبليغات خارجى و داخلى را. اگر چنانچه جمهورى اسلامى ايران شبيه به جمهورىهاى ديگر يا رژيمهاى ديگر بود، ما بايد با اينهمه تبليغات دامنهدار همه گروهائى كه از خارج و داخل هستند و توطئههاى داخل و خارج، بايد ما فاتحه جمهورى اسلامى را بخوانيم، لكن آزمايشها براى ما و براى خود آزمايشگران روشن كرد، گرچه آنها به روى خودشان نمىآورند لكن مطلب روشن شد كه يك ملت نظير ملت ايران كه در تحت پرچم بزرگ اسلام مىخواهد ادامه حيات بدهد، با اين توطئهها، با اين قدرتها و با اين شيطنتهاى قدرتها و تفاله آنها در داخل و خارج آسيب نمىبيند. اين يك مطلب ادعائى نيست، اين يك مطلب عينى است، مطلب ملموس است. از اول مىگفتند كه اين جمهورى اسلامى، دو سه ماه، يكى دو سه ماه بيشتر نمىتواند تاب بياورد، بعد صدام را وادار كردند كه او هم به خيال خودش يكى دو هفته بيشتر لازم نبود تا اينكه ايران را قبضه كند و بعد هم اين اشخاصى كه در كمين نشسته بودند كه ملت زحمت بكشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خيال اين بودند كه ملت را گول بزنند و با خودشان همراه كنند و كشور را برگردانند به حال وابستگى به آمريكا يا احياناً شوروى، همه آزمايشها را كردند، آزمايش نظامى
صحيفه نور ج 16 صفحه 90
كردند، آزمايش توطئههاى داخلى و انفجارات و امثال اينها همه آزمايش شد و ما مىبينيم كه امروز ملت ايران از سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده مىدهيم كه با خواست خداى تبارك و تعالى اين انسجام هر چه بيشتر حاصل بشود و گروههائى كه بازى خوردهاند يا به طمع طعمه بودند آنها هم بپيوندند به اين ملت و براى كشور خودشان فعاليت كنند.
مقايسه دستگاههاى اجرائى جمهورى اسلامى با زمان سابق
من امروز يك مقايسه عبورى مىكنم بين دستگاههاى ايران و همه چيزهائى كه در ايران هستند بالفعل و آنهائى كه در زمان سابق بودند، براى جواب از آن اشخاصى كه مىگويند كه آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و براى آن اشخاصى كه مىگويند كاشكى اسم اسلام روى اين جمهورى نبود و براى آن اشخاصى كه به خيال خودشان براى اسلام اشك تمساح مىريزند و من مىدانم كه باطن قلبشان چه است. در يك كشور، متصديان آن كشور و كسانى كه دولتمردان اين كشور هستند و در تشكيل يك دولت دخالت دارند، ارگانهاى مختلف است و من مقايسه مىكنم.
از رئيس جمهور شروع مىكنم، اين آقايانى كه مىگويند كه زمان شاه بهتر بود، آقاى خامنهاى را مىگويند از شاه ظالمتر است!! آقاى خامنهاى را مىگويند كه اموال اين ملت را در داخل و خارج دارد مىچاپد و بيشتر از زمان شاه ايشان دارد مى چاپد!! اين مساله را مىگويند! مىتوانند مقايسه كنند مابين رئيس جمهور فعلى ما و رئيس جمهور قبل از ايشان با روساى جمهور تمام دنيا و با سلاطينى كه به مال و جان مردم آنطور تعدى مىكنند؟ مقايسه مىشود كرد؟! من براى آنهائى كه چشم و گوششان را هواى نفس بسته و مرضهاى داخلى خودشان را نمىتوانند ببينند اين مطلب را مىگويم، اگر مىگويند اينطور است خوب، اعلام كنند. املاك و عرض بكنم كه كاخها و ويلاها و امثال اينها را اعلام كنند كه ايشان اينقدر تهيه كرده است يا مشغول است.
بعد مىآئيم سراغ مجلس، افرادى كه در مجلس هستند از رئيس مجلس، آقاى هاشمى با ساير افرادى كه در مجلس هستند، اين را مقايسه بكنيد با مجلس سابق، حتى بهترين ارگانى كه در آنوقت بود و دولتى كه در آنوقت بوده و مجلسى كه در آنوقت بود و مقايسه كنيد با مجلس زمان رضاخان و محمدرضا خان. كدام يك از روساى مجلس بهتر از رئيس مجلس حالا هستند و كدام يك از افراد كانديداى مردم، بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطيت افراد بسيار ارزندهاى در مجلس بودند اما در اين پنجاه سال اخير يك نفر هم آدمى كه بشود به او گفت اين نماينده ملت است سراغ نداريم. بعد از اينكه آن مجلسى كه مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اينكه مجلس تمام شد، فرستادند ايشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهيد كردند، شما ديگر سراغ داريد يك مجلسى كه واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب كرده باشند؟ اگر سراغ داريد خوب، لازم نيست حالا بگوئيد ما مىترسيم عمومى بگوئيم، خوب، خصوصى بگوئيد امضا محفوظ.
مىآئيم سراغ شوراى نگهبان، در تمام دوره مشروطيت جز آن اول كه يك صورتى برايش بود،
صحيفه نور ج 16 صفحه 91
ديگر شوراى نگهبان ما نداشتيم. خوب، اين شوراى نگهبانى كه نداشتيم شما مىگوئيد كه حالا مثل آنوقت است، براى اينكه حالا هم شوراى نگهبان نداريم ما؟ يا اگر داريم يك مردمى هستند نظير مردم آنوقت و نظير دست در كاران آنوقت؟! آنجا هم كه نمىتوانيد بگوئيد، براى اينكه نبود شوراى نگهبان، مىگوئيد بودن شوراى نگهبان از نفس اين مجلس است و نفس اين جمهوريت است كه زمان شاه كه آن نبود، بهتر بود. اگر مىگوئيد، آن را هم باز بنويسيد.
مىآئيم سراغ دولت، من مىتوانم ادعا بكنم كه از آنوقتى كه در دنيا دولت تحقق پيدا كرده، تا حالا دولتى مثل دولت ما نبود. اگر آنوقتها در مجلس افرادى نادرى بودند كه كارهاى مجلس را مىخواستند تصحيح بكنند، لكن در دولتها آنقدرى كه من سراغ دارم دولتى كه روى هم رفته مثل اين دولت باشد ما نداريم، نداشتيم يا ملكها و سلطنهها و كذا بودند كه آنها خوبانشان آن بود كه غارتگرى را چندان اشكال بر آن نداشتند. من يك دفعه كه نخست وزير، آخرى، در اواخر دكتر امينى بود آمد آنجا، به او گفتم كه چطور شده است كه يك نفر كه مثل ساير مردم است، چيزى ندارد، وقتى كه وارد مىشود در دولت بعد از چند وقت چيزدار مىشود؟ اين از كجا آمده؟ چطور شده اينطور است؟ خوب، جوابى نداشت كه بدهد، جواب هم نمىداد، لابد حالا دارد جواب مىدهد!!
مىآئيم سراغ قوه قضائيه و كيفيت قضا، شما در چه زمانى سراغ داريد كه يك همچو افرادى شوراى قضائى را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع داريد و ما اطلاع نداريم، خوب، آن را هم تذكر بدهيد كه قضاوت در زمان محمدرضا، در زمان رضاشاه از حالا بهتر بود، قضات آنوقت از قضات حالا بهتر بودند. قضاوت آنوقت را من مىخواهم صحبتى بكنم از آنها ولى شماها مىدانيد كه وضع چه جورى بود و چه اشخاصى بر مال و جان اين كشور حكومت مىكردند، قضاوت مىكردند. حالا اين شوراى قضائى كه از علما تحقق پيدا كرده است شما مىگوئيد اين شوراى قضائى از قدرتهاى قضائى سابق بهتر بود؟ و با همه نقيصهاى كه ما داريم و اين نقيصه را هم نمىتوانيم با اين زودى از بين ببريم معذلك قضاء فعلى و قدرت قضاء فعلى اصلاً طرف نسبت با سابق نيست، اگر مىگوئيد هست اطلاع بدهيد. رئيس ديوانعالى كشور را در سابق و حالا پهلوى هم بگذاريد، دادستانها را با دادستان فعلى و همين طور. اينكه مىگوئيد زمان محمدرضا بهتر از اين بود، مندانم، اينها كه چيزهائى است كه هست.
خوب، مىآئيم سراغ ارتش، ارتش زمان محمدرضا بهتر از اين ارتشى كه هست الان و دارد جانفشانى مىكند و دارد در جبههها خون خودش را مىدهد و مىخواهد دفاع كند از كشور خودش، شما اگر سراغ داريد يكى از اين ارتشىها حالا، يكى از كارهائى كه آن سپهبدها و بالاتر و پائينترها مىكردند، اگر پيدا كرديد يك نفر در بين اينها كه اين كارها را مىكند، معرفى كنيد، لكن نمىتوانيد معرفى كنيد. شما شهربانى حالا را بدتر از شهربانى زمان سابق مىدانيد؟ شماها يادتان رفته است كه رئيس شهربانى در همان قم با بزرگتر عالم شما چه مىكرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما يادتان رفته است كه يك حكومتى كه مىآمد در قم و مركز تشيع با شماها چه مىكرد؟ چه جور رفتار مىكرد؟ و
صحيفه نور ج 16 صفحه 92
در هر جا. حالا، شهربانى حالا از شهربانى زمان محمدرضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داريم در زمان محمدرضا و در سابق بر او و در طول تاريخ، يك همچو پاسدارهائى ما داريم؟ اگر داريم اطلاع بدهيد.
اگر اين جمهورى اسلامى و روساى آن از بين بروند به جايش مامور از آمريكا مىآيد
عمده اين است كه آقايان يا بىاطلاعند و وارد در مسائل نبودهاند، يك مسجدى رفتهاند و يك درسى هم گفتهاند و ديگر جهات ديگر را به آنها نگفتهاند، يا مطلعند لكن مىخواهند بگويند. شمائى كه مىگوئيد زمان رضاشاه بهتر از حالا بود، در زمان رضاشاه شما چه وضعى داشتيد؟ نه شما، مرحوم شيخ ما رضوان الله عليه چه حالى داشت؟ در يك قضيهاى كه شايد قضيه كشف حجاب بود، مرحوم شيخ رحمهالله، مرحوم آقا شيخ عبدالكريم رضوانالله عليه يك كاغذى به رضاشاه نوشت و راجع به اين معنا تذكرى داد، جواب نداد، نخست وزير گفت به عرض اعليحضرت رسيد، ايشان گفتند شما خوب است كه مشغول كار خودتان باشيد. يك دانه پاسبان اگر مىآمد در اين شهر مذهبى كه چقدر جمعيت مذهبى و چقدر اهل علم داشت مىآمد، هر كارى با هر يك از شما مىكرد احدى صحبت نمىكرد. شهربانى حالا مثل شهربانى زمان رضاشاه است، محمدرضا شاه است؟! چرا بايد ما قدر نعمت خدا را ندانيم؟ من از آقايان مىپرسم بسيار خوب، تمام اينها همهشان يك اعوجاجاتى دارند شما اگر اينها خداى نخواسته از بين بروند، حكومت را مىدهند دست شما؟ مىآيند مىگويند آقاى فلان بيائيد شما حكومت كنيد؟ اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، به جاى آن يك جمهورى بهتر از اين جمهورى مىآيد؟ سراغ داريد كه يك افرادى باشند كه بعد از اينكه اينها از بين رفتند آنها بيايند اداره كنند؟ شما مىدانيد كه چشمها دوخته شده بود كه چه اشخاصى بيايند و در اينجا حكومت كنند كه بدتر از زمان محمدرضا مىشد؟ شما مىدانيد كه اگر اين جمهورى از بين برود، اين مجلس از بين برود، اين رئيس جمهور از بين برود به جاى او يك مامورى از آمريكا مىآيد. ممكن است خيلى هم مقدس ماب باشد، مثل مقدس ماب رئيس شهربانى قم در زمان مرحوم آقاى بروجردى، خيلى هم مقدس ماب باشد، لكن كشور شما را از بين ببرد و آنطور به اسلام سيلى بزند كه تا ابد نتواند سرش را بالا كند. مىتوانيد فكر كنيد كه داريد چه مىكنيد؟ مىشود يك شب بنشينيد خودتان فكر كنيد كه تضعيف اين ملت و اين دولت و اين مجلس و امثال اينها چه لطمهاى بر اسلام ممكن است بزند؟
شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه زجر و گرفتارى اينطور مستقيم ايستاده باشد
من مدعى هستم كه مثل ملت ايران و مجلس ايران و دولت ايران و رئيس جمهور ايران و شوراى قضائى ايران و شوراى نگهبانى ايران و اينها همه و ملت ايران از صدر تاريخ عالم تا حالا نبوده. بهترين عصرها در اسلام، عصر رسول اكرم است. در عصر رسول اكرم آنوقت كه مكه بودند حكومتى در كار نبود، آنوقتى كه مدينه آمدند و باب حكومت باز شد، شما مىدانيد كه همين
صحيفه نور ج 16 صفحه 93
مقدس مابهاى مكه و مدينه و همين افرادى كه اظهار ارادت مىكردند، با پيغمبر چه مىكردند؟ شما مىدانيد كه قرآن مىگويد اين را، خواندهايد اين را؟ كه اگر به آنها مىفرمود كه جنگ برويد نمىرفتند، اگر مىرفتند با بهانه بر مىگشتند؟ شما مثل اين پاسدارهايى كه اشك مىريزند براى اينكه بروند به جبهه و شهيد بشوند كجا سراغ داريد؟ بگوئيد. صدر اسلام از يك عده معدود انگشت شمارى كه بگذريد، ديگر اينها قابل مقايسه با اين پاسدارهاى ما، با اين قواى انتظامى و نظامى ما نيستند. شما كدام ملت را سراغ داريد كه با اينهمه گرفتارى و رنج، با اينهمه شهيد دادن و خون دادن و با اينهمه زجر و ناكامى اينطور مستقيم ايستاده باشند؟ آن عراق و كوفه و آنها در صدر اسلام و آن مكه و مدينه در صدر اسلام، صدر نورانى اسلام، پيغمبر در زمان خودش غريبتر و مظلومتر بود از حالا، اطاعتش را نمىكردند، نزديكانشان هم اطاعتش را نمىكردند. اميرالمومنين سلام الله عليه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاكمى در هر وقت بود، آنقدر اذيتش مىكردند. همان مقدسها ايستادند مقابلش، گفتند بايد قرآن را بالاى نيزه كرد، اگر چنانچه قبول نكنى، چه خواهيم كرد. مجبورش كردند به اينكه قبول كند، بعد هم تكفيرش كردند، گفتند توبه كن، تو كافر شدهاى. اين حال صدر اسلام، بعد هم كه حكومت افتاد دست بنى اميه و بنى عباس و اينها چه جور بود وضع، بعد هم كه افتاد دست ديگران. كدام زمان را شما سراغ داريد كه مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شكر نمىكنيد؟ چرا از خدا تشكر نمىكنيد كه در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو ملت داريد؟ در عصرى واقع شدهايد كه يك همچو مجلس داريد، يك همچو دولت داريد، يك همچو رئيس جمهور داريد، يك همچو پاسدار داريد. آقا چرا چشمتان را هم گذاشتهايد و دلتان را باز كردهايد براى عقدهها و اينطور انتقاد مىكنيد؟ ما از شما همراهى نمىخواهيم اما شما تكليف خدايى را چه مىكنيد؟ چرا بايد با اين دولتى كه مظلوم است، همه دنيا، همه كشورها تقريباً به او حمله كردهاند، كارشكنى برايش كردهاند، شما دوستان هم كارشكنى مىكنيد؟ شما مىدانيد كه كارشكنىهاى شما هم تاثير خيلى ندارد، لكن من متاسفم از روحيهاى كه در بعضى از آنها هست و همين طور بعضى قشرهائى كه مىگويند كه ما اسلام راستين مىخواهيم، اسلام راستين. مرديكه مىگويد ما اسلام راستين مىخواهيم، نه آن اسلامى كه مىگويد دست دزد را بايد بريد. قرآن اسلام راستين نيست؟! اگر اين دولت برود، يك همچو اشخاصى مىآيند روى كار. اگر اين جمهورى اسلامى از بين برود، اسلام آنچنان منزوى خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند. لابد شما هم مىگوئيد كه بايد ما يك دولت كافر ظالمى پيش بياوريم تا ظلم زياد بشود، تا حضرت ظهور كند! خوب، يك طريقهاى است. شما خيال مىكنيد نيست همچو افرادى، يك همچو افرادى هستند كه معنا ندارد حكومت باشد، يك حكومت عدل اصلاً نبايد باشد، بايد جلويش را گرفت تا حضرت تشريف بياورند.
همه يك مقصد داريم و آن تحقق اسلام است
من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى عنايت كند به همه اين ملت، به اشخاصى كه مخالف
صحيفه نور ج 16 صفحه 94
هستند با جمهورى اسلامى و اشخاصى كه مخالف هستند با اسلام عنايت كند و آنها را به راه صحيح هدايت بفرمايد. من اميدوارم كه در اين سالى كه وارد شدهايم به مباركى و ميمنت، يك سالى باشد كه ما و همه ملت دست به هم بدهند و اين خرابىها را بسازند و من اميدوارم كه اين جوانها، اين بچهها، اين بچههاى كم سنى كه بازى خوردند، آنها هم بيچارهها به خيال اينكه اسلام راستين به خيال خودشان مىخواهد پياده بشود و اين جمهورى نمىگذارد اين كار بشود، يادشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اينكه توجه به مسائل بكنند وارد كارهائى بشوند، اميدواريم كه آنها هم بيدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من اميدوارم كه تمام كسانى كه دست به كار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند، افرادى كه در مجلس هستند همه با هم رفيق باشند، همه يك مقصد داريد، همه مىخواهيد كه اسلام تحقق پيدا بكند، چرا پس با هم ما دلخورى داشته باشيم.
برادر باشيد كه مخاصمه كار اهل جهنم است
را درى از امورى است كه هم قرآن كريم فرموده است كه در اين عالم برادرند و هم فرموده است كه در بهشت برادر هستند و در سريرها در روبروى هم مىنشينند و برادرند. من اميدوارم كه اين آثار حالا تحقق پيدا كند تا منعكس بشود در آنجا و مىدانيم كه هر چه در اينجا باشد صورت غيبىاش در آنجا به ما مىرسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستيم در آن عالم، از خارج به ما چيزى نمىدهند. ما هستيم كه بنا مىكنيم اساس آن عالم را. اينهمه اعمال شماست كه به شما رد مىشود انها هى اعمالكم ترد عليكم. فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره نه اينكه ثوابش را مىبرد، خودش را مىبيند و من يعمل مثقال ذره شرا يره خود شر را مىبيند، خود آن عمل را در آنجا مىبيند. كارهاى ما، عقايد ما، اخلاق ما تمام اينها در آنجا منعكس است و من اميدوارم كه برادرى را در اينجا مستحكم كنيم تا در آنجا منعكس بشود و برادر باشيم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار يكى از مصيبتهائى كه اهل جهنم به آن مبتلا هستند همين خصامى است كه با هم دارند. جنگ و نزاعى است كه با هم دارند، به هم مىپرند مثل سگ و يكى از كرامتهائى كه اهل بهشت دارند آن، برادرى و دوستى و محبت است و اين بايد از اينجا تهيه بشود. چرا ما با برادرهاى ايمانىمان، با برادرهائى كه همه صالحند، خوبند، مىخواهند خدمت بكنند، چرا مخالف باشيم؟ فرضاً راى يك كسى با راى ديگرى در يك جهتى مخالف است، اختلاف آرا در بين فقها هم الى ماشاءالله است. و من اميدوارم كه انعكاس اين دولت و مجلس و قواى ثلاثهاى كه هست و همه ارتشىها، انعكاس برادريشان در بهشت باشد و در بهشت همه با هم برادر و در سريرها روبروى يكديگر نشسته باشند و خداوند توفيق بدهد به همه ما.
دست به دست هم بدهيد و نقيصهها را رفع كنيد
و من اميدوارم كه اين سال، سال خوب باشد، سال سازندگى باشد. گرچه همه سالها خوب بود، سازنده بود. سالهائى كه گذشت، همهاش سازنده بود و همهاش انسان ساز بود، از امتحانات بيرون
صحيفه نور ج 16 صفحه 95
آمدند اشخاص و اشخاصى كه نتوانستند از امتحان بيرون بيايند منعزل شدند و من اميدوارم كه در اين سال حتى آنهائى هم كه مخالفند با جمهورى اسلامى، يك قدرى تحمل كنند، تعمق كنند، ببينند كه اگر اين جمهورى نباشد ما بايد يا در حلقوم آمريكا يا در حلقوم شوروى فرو برويم، چاره جز اين نيست. به حال اسلام رحم كنند، به حال جمهورى اسلامى رحم كنند. همه چيزش بهتر از همه دورهها بوده است. البته نقيصه زياد است، دست به هم بدهند، نقيصهها را رفع كنند. خداوند انشاءالله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و اين سال جديد را بر همه مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 96
تاريخ 2/1/61
پيام امام خمينى به ملت مسلمان و رزمندگان غرورآفرين اسلام در خصوص عمليات ظفرمند فتحالمبين
بسم الله الرحمن الرحيم
ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم
اخبار غرور آفرين جبهههاى نبرد عليه قواى شيطانى را يكى پس از ديگرى دريافت نمودم. قلم قاصر است كه احساسات خويش را ابراز كنم. به قواى مسلح اسلامى كه خدايشان نصرت آخرين را نصيب فرمايد، تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما عزيزان افتخار آفرين پيروزى بزرگى را كه با يارى ملائكه الله و نصرت ملكوت اعلى نصيب اسلام و كشور عزيز ايران، كشور بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفدا نموديد. رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانى كه شما شجاعان نبرد در ميدان كارزار و مجاهدان با نفس در شبهاى نورانى را در دامن پاكشان تربيت نمودند. مژده باد به شما جوانان برومند در تحصيل رضاى پروردگار كه از بالاترين سنگرهاى روحانى و جسمانى ظاهرى و باطنى پيروزيد. مبارك باد بر بقيه الله ارواحنا لهالفداء وجود چنين رزمندگان ارزشمند و مجاهدان فى سبيل الله كه آبروى اسلام را حفظ و ملت ايران را روسپيد و مجاهدان راه خدا را سرافراز نموديد. ملت بزرگ ايران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار مىكنند. آفرين بر شما كه ميهن خود را بر بال ملائكهالله نشانديد و در ميان ملل جهان سرافراز نموديد. مبارك باد بر ملت چنين جوانان رزمندهاى و بر شما چنين ملت قدردانى كه به مجرد فتح و پيروزى توسط رزمندگان به دعا و شادى برخاستيد. اينجانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاى آن است بوسم و بر اين بوسه افتخار مىكنم. شما دين خود را به اسلام عزيز و ميهن شريف ادا كرديد و طمع ابرقدرتها و مزدوران آنان را از كشور خود بريديد و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد كرديد. ياليتنى كنت معكم فافوز فوزا عظيماً
درود بر فرماندهان بزرگوار و رزمندگان و بر همه مجاهدان راه عظمت كشور و اسلام، و نفرت و لعنت بر منافقان و منحرفانى كه مىخواستند يكى از انبارهاى مهمات چنين مجاهدانى را به آتش بكشند، و غضب و سخط خداوند بر آن خدانشناسانى كه با كمك به صدام عفلقى مىخواستند او را نجات دهند، و شكر بىپايان خداوندى را كه توانستيد با شكست مفتضحانه، نيروهاى كفر را در بارگاه قادر متعال بىآبرو و در پيشگاه ملتهاى مسلمان منفور نمائيد. من از خداوند تعالى نصرت نهائى شما عزيزان و شكست مخالفان حق را خواستارم.
صحيفه نور ج 16 صفحه 97
درود بر شما و رحمت خدا بر شهيدان راه حق و شهداى جبهه نبرد حق عليه باطل و سلام بر عبادالله الصالحين.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 100
تاريخ 12/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت سومين سالگرد رسميت يافتن جمهورى اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
در آغاز چهارمين سال رسميت جمهورى اسلامى حمد و ثناى بىپايان خداوند متعال را كه با نصرت خود و جنود غيبى، رزمندگان سلحشور و متعهد ايران را در دو بعد معنوى و ظاهرى پيروز و با سرافرازى هر چه تمامتر به جائى رساند كه معجزه عصر به دست مبارك و تواناى آنان به صورتى آشكار، تحقق پيدا كرد و لشكرهاى مجهز به جهازهاى مدرن قدرتهاى شيطانى در فاصلهاى اندك شكست مفتضحانه خورده يا تسليم شدند و يا فرار نمودند و يا كشته شدند.
12 فروردين سال 61 درخشندگى ديگرى در تاريخ ايران دارد. درخشندگى پرتو نور خدا، درخشندگى حمايت و عنايت خاص پروردگار جهان بر ملت ستمديده و غارت زده ايران. كسى كه اين حمايت و اعجاز را نبيند خفاشى است كه نور خورشيد جهان افروز را نتواند ديد. با تمام اسباب اطمينان و سكون خاطر در دشمن و تمام اسباب وحشت و خوف در رزمندگان ايران، كدام سبب، اطمينان و سكينه را در اينان ايجاد و رعب و وحشت را در آنان متحقق كرد؟ آنها برخوردار از پشتيبانى ابرقدرتها بويژه شيطان بزرگ، آمريكا بودند و مىباشند. اكثر قدرتمندان منطقه به آنها انواع سلاح را از اطراف جهان مىرساندند و ميلياردها دلار در اختيار آنها مىگذاشتند و به پشتيبانى از آنان از فرستادن ارتش هم دريغ نداشتند و تمام رسانههاى گروهى موثر در خدمتشان بود و هست و ما در محاصره اقتصادى و در حال انقلاب و در هم ريختگى و مواجه با توطئههاى جانفرساى داخلى و خارجى. آنها غافلگيرانه به ما هجوم آوردند و از دريا و زمين و هوا به ما حمله كردند و مقدار زيادى از كشور ما را تصرف نمودند و به خرابى و قتل و غارت شهرهاى ما و ملت مظلوم ما پرداختند كه اين نيز از اسباب بزرگ براى رعب و وحشت ما و آرامش و سكون براى مهاجمين به كشور ما بود. آيا آنچه خداوند تعالى مىفرمايد وقذف فى قلوبهم الرعب فريقاً تقلتون و تاسرون فريقاً ، مصداق ظاهرش در فتح مبين متحقق نيست؟ آيا آيه هوالذى انزل السكينه فى قلوب المومنين مصداق ظاهرش رزمندگان اين جبهه نيست؟ مگر آنچه در صدر اسلام واقع شد و موجب فتح لشكر اسلام گرديد جز اينها بود؟ آيا در ظرف يك هفته آنچه تاكنون شمارش شده است بيش از پانزده هزار اسير و هزاران مقتول و هزاران مجروح و آنهمه غنايم جنگى امرى عادى است؟ آيا فوج فوج تسليم در مقابل عدهاى غير معادل با خصم امرى عادى و طبيعى است؟
صحيفه نور ج 16 صفحه 101
بارالها! جوانان رزمنده ايران فتح را از تو مىدانند و به قدرت خويش مغرور نيستند و اگر غرور و سرافرازى هست براى آن است كه مورد عنايت و حمايت ذات مقدس تو هستند. تو طمانينه و سكينه را در دل آنان نازل فرمودى و رعب و وحشت را در قلوب دشمنان آنان كه دشمنان اسلامند انداختى. خداوند! هر چه هست از توست و اميد آن داريم كه اين عنايت و حمايت را ادامه دهى تا پيروزى نهائى و پس از آن نيز تا آنگاه كه دشمنان تو و اسلام در نبرد با جنودالله و حزب الله هستند و تا استقرار حكومت الله.
اينك بعضى تذكرات كه ملت و دولت و ارتش و سپاه و بسيج و ديگر قواى مسلح به آنها توجه دارند عرض مىكنم
1- همه بايد بدانيم كه تمام امور و از آن جمله فتح و نصر به دست خداوند متعال است. و ماالنصر الا من عندالله العزيز الحكيم . بايد توجه داشته باشيم كه در اين فتح مبين و ساير فتوحات، غرور به قدرت خويش پيدا نكنيم و شيطان نفس بر ما غلبه نكند، كه غرور موجب سردى و سستى مىشود و در جنگ لازم است قواى مسلح تا آخرين نقطه و تا پيروزى نهائى داراى آمادگى لازم بوده و از نيرنگ و خطر دشمن در هيچ حال غافل نباشند، بويژه دشمنى كه تمام قدرتهاى شيطانى براى حفظ او كوشش دارند و خود، خوب مىداند كه شكست براى او نابودى است. رزمندگان معظم در مرزها، سنگرها و پايگاههاى خود را محكم كنند و لحظهاى از هجوم دشمن غفلت نورزند كه لحظات پيروزى بسيار حساس است. با ياد خداوند منان و دلبستگى به نصرت او آماده و مجهز باشيد و دشمن را حقير و بيچاره نشمريد. خدايتان نصرت نهائى را عنايت فرمايد.
2- از اينكه بوقهاى تبليغاتى دروغپرداز و شايعهساز كه در خدمت ابر جنايتكارانند از پيروزىهاى رزمندگان شجاع ما نامى نمىبرند و در سكوت مرگبار فرو رفتهاند و گاهى از پيشروىهاى صداميان شكست خورده و ناتوان در شوش و دزفول سخن مىگويند، ناراحت نباشيد. بحمدالله تعالى نخواهند توانست بر اين پيروزىها كه چون خورشيد عالمتاب مىدرخشد سرپوش نهند، چنانچه اخيراً كه رسوائى سكوت به حد اعلى رسيد مجبور شدند مختصرا" خبرها را با حالتى متزلزل بيان كنند. شما رزمندگان عزيز و شجاع كه با ذكر خداوند متعال و نداى الله اكبر به پيش مىرويد و به دشمن مىتازيد از بوقهاى قدرتهاى سيلى خورده چشمداشت انعكاس صحيح پيروزىهاى خدا داده را نداريد و نبايد داشته باشيد. شما چون ماه نورافشانى كنيد و آنان بوق مخالف بزنند. شما براى عقيده، جهاد و دفاع مىكنيد و از خداوند چشمداشت رحمت داريد و بگذاريد تا تبليغات استعمارى از آنان از خدا بيخبر كه براى دنيا و شيطان به جنگ با اسلام برخاستهاند پشتيبانى نمايند. پيروز باشيد و سرافراز و به خداى قادر اعتماد كنيد و به پيش برويد والعاقبه للمتقين .
3- هر چند جنگ و دفاع از حق و ميهن، زحمتها و خسارتها دارد و جوانان پر ارزش را از ما گرفت و جنگزدگان مظلومى را آواره و بىخانمان كرد، لكن به خواست خداى منان محتواى پرعظمت و شكوهمندى داشت. اين جنگ تحميلى، شكوه و عظمت ايمان و اسلام را در پهناور جهان
صحيفه نور ج 16 صفحه 102
منتشر نمود و ايران بزرگ كه مىرفت با خيانتهاى خاندان پهلوى و بستگان آنان يك كشور وابسته و مصرفى و يك ملت مرده و سر به زير براى ضربه خوردن و ستم پذيرفتن معرفى شود، ناگهان با يك جهش بىسابقه و يك انقلاب الهى در جنگ غافلگيرانه با توطئه جهانخواران ستم پيشه و مزدوران بىفرهنگ و پشتيبانى آشكار و نهان ابرقدرتها آنچنان پيروزمندانه و شجاعانه بر پيكر پليد صداميان و آمريكائيان منطقه تاخت و آنچنان اسطورههاى شيطانى را يكى پس از ديگرى در هم شكست كه گوئى دست مبارك على ابن ابيطالب سلام الله عليه در روز خندق از آستين پر عظمت لشكريان ما بيرون آمده است و در مبارزه تمامى اسلام در مقابل تمامى كفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتى به بلندى ابديت استوار ايستاده است.
امروز ايران در جهان پيش دوست و دشمن به نام يك كشور مكتبى مقاوم در مقابل قدرتهاى بزرگ مطرح است، حتى آنان كه از روى جهل و نادانى و يا حسد و عقدههاى درونى با اين جمهورى و اين جوانان پرتوان به دشمنى برخاستهاند در باطن و سير ذاتشان با اعجاب و بزرگى به آن مىنگرند و از پيروزىهاى آن خون دل مىخورند.
4- گر چه مىدانم مكتبى بودن و تعهد به اسلام راستين اقتضاء مىكند تا رزمندگان اسلام با اسراء جنگى و پناهندگان با عطوفت و فتوت، به گونهاى اسلامى رفتار كنند كه بحمدالله مىكنند، هر چند صدام و صداميان برخلاف اينان رفتارشان غير انسانى و سبعانه باشد، لكن تذكر و تاكيد سودمند است. بايد جوانان ما و كسانى كه عهدهدار نگهدارى اسيران و پناهندگان هستند طعم شيرين رحمت و بزرگوارى اسلام را به آنان بچشانند و با آنان آنگونه رفتار كنند كه مولاى آنها و پيشواى عظيمالشانشان با بدترين خلق خدا و جنايتكارترين انسانها اين ملجم لعنت الله عليه رفتار فرمود، تا اسيران كه ضربه روحى خوردهاند احساس آرامش و جبران در حكومت اسلامى نمايند و پس از آزادى در سلك مبلغين اسلام و احياناً فداكاران آن درآيند كه اين خود خدمت پر ارزشى به اسلام و جمهورى اسلام است و چه بسا كه اين اسيران و پناهندگان با اجبار و تهديد به مرگ خود و خانوادههايشان به جبههها فرستاده شده باشند، چنانچه بعضى از آنها اين ادعا را دارند. و گمان نكنيد آن خوى جنايتكارى و سبعيتى كه در امثال صدام است در اينان باشد و چه نيكوست كه جوانان عزيز و نگهبانان اين بازيخوردگان از يك موجود صدامى يا در خدمت جنايت، يك انسان اسلامى و در خدمت مكتب مقدس قرآن بسازند، و بدانند كه من احيا نفسا فكانما احيا الناس جميعاً و هدايت از بزرگترين مظاهر احياء است.
5- امروز دنيا، حتى كوردلان هم مىدانند كه ايران از موضع قدرت كه موهبت الهى است صحبت مىكند. امروز ايران به آن حرفى كه از روز اول گفته است پاى بند است. ما با هيچ كشورى، چه اسلامى و چه غير اسلامى سر جنگ نداريم و طالب صلح و صفا براى همه هستيم و تاكنون نيز به دفاع كه براى هركس فريضهاى است الهى و حقى است انسانى برخاستهايم و هرگز قصد تجاوز به كشورهاى ديگر را نداريم و مىخواهيم كشورهاى اسلامى در كنار هم با تعهد اسلامى به دفاع از حقوق
صحيفه نور ج 16 صفحه 103
مسلمين و كشورهاى اسلامى در مقابل متجاوزان و متجاسران مانند اسرائيل تجاوزگر بايستند. و اگر اين آرزوى ديرينه ملت و دولت ايران جامه عمل بپوشد هيچ قدرتى هر چند هم بزرگ نمىتواند به كشورهاى اسلامى يا يكى از آنها تجاوز كند يا اعمال قدرت و زور نمايد. و ما صلاح تمام كشورها بويژه كشورهاى مجاور و منطقه را در آن مىدانيم كه براى ارضاء شهوت بلند پروازى و ماجراجوئى صدام و منفعت طلبى و سلطه جوئى قدرتهائى كه او را به دام و مهلكه انداختهاند خود را به تباهى و هلاكت دنيوى و عذاب اليم اخروى مبتلا نكنند و با كشورى كه با همه مسلمانان جهان خواهد دست برادرى دهد و اخوتى كه خداوند عطا فرموده است به رسميت بشناسد و جامه عمل پوشد به طور مسالمتآميز رفتار نمايند و از حركت جنون آميز صدام عفلقى و عاقبت امر آن عبرت بگيرند و بدانند كه اگر خداى نخواسته قدرت به دست صدام جاه طلب بيفتد، با آنان كمتر از اسرائيل عمل نخواهد كرد و آن روز پشيمان خواهند شد كه گرفتار اسرائيل دوم يا بدتر از او شوند. پس سزاوار است كه اين نصيحت اسلامى را بپذيرند و با آتشبازى نكنند و سزاوارتر آنكه با ملت بپاخاسته مظلوم در اراضى اشغالى فلسطين همصدا شده و از تظاهرات و قيام آنان در مقابل ستمهاى اسرائيل پشتيبانى عملى كنند تا همانگونه كه ايران با تظاهرات و انقلاب اسلامى رژيم ستمشاهى را ساقط نمود آنان نيز بر اين ديو آدمخوار و غاصب ملحد غلبه كنند. و اميد است كه مظلومان مراكز اشغالى به تظاهرات و اعمال ضد صهيونيستى خويش ادامه دهند تا پيروزى را به دست آورند. از خداوند متعال، تعالى اسلام و هواداران آن را خواستار و سرنگونى پرچمهاى شيطانى را اميدوارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 104
تاريخ 14/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با دبيركل، مسؤولان و اعضاى دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور و اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بانكهاى تهران
راس همه خطاها همين خودخواهىهاست
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه اين سال جديد و سالروز جمهورى اسلامى به همه ملت ايران و ملتهاى مستضعف جهان و به شما آقايانى كه در اينجا مجتمع هستيد مبارك باشد و قشر مستضعف انشاءالله پيروز باشد و مستكبران جهان در سراشيب سقوط باشند. و از شما آقايان كه اعضاى حزب جمهورى اسلامى و چه اعضاى بانك و چه اعضاى آن كسانى كه در بانكها و در ساير جاها به عنوان جمعيت اسلامى كار مىكنند، من تشكر كنم و اميدوارم كه همه ما و همه شما و همه ملت ما هر چه بيشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگيزههاى الهى پيش برويم و اين انگيزههاى الهى و اسلامى در همه نقاط جهان متحقق بشود.
آن چيزى كه دنيا را تهديد مىكند، سلاحهاو سرنيزهها و موشكها و امثال اين نيست. آن چيزى كه دارد اين سياره ما را در سراشيبى انحطاط قرار مىدهد، انحراف اخلاقى است. اگر انحراف اخلاقى نباشد هيچ يك از اين سلاحهاى جنگى به حال بشر ضرر ندارد آن چيزى كه دارد اين انسانها را و اين كشورها را رو به هلاكت و رو به انحطاط مىكشاند، اين انحطاطهائى است كه در سران كشورها و در دست به كارهاى اين حكومتها از انحطاط اخلاقى دارد تحقق پيدا مىكند و همه بشر را دارد سوق مىدهد به سراشيب انحطاط و نمىدانيم كه عاقبت امر اين بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمائيد كه اين سلاحهاى بزرگ مدرن كه الان در دست ابرقدرتهاست، اين سلاحها در چه امرى از امور به كار مىرود؟ آيا براى خير بشر است؟ براى تامين صلح است چنانچه مدعى هستند؟ يا براى هلاكت بشر و براى خودخواهىهائى كه اين سران دارند؟
اينكه در روايات ما هست كه حب الدنيا راس كل خطيئه اين يك واقعيتى است و اساس حب دنيا هم ريشه حب دنيا هم حب نفس است كه آن هم حب دنياست. تمام فسادهائى كه در بشريت پيدا شده است از اولى كه بشريت تحقق پيدا كرده است تاكنون و تا آخر، منشاش همين حب نفس است. از حب نفس است كه حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام حب به مال و حب به همه انگيزههاى شهوانى پيدا مىشود و انبيا اساس كارشان اين بوده است كه اين حب نفس را تا آن مقدار كه ممكن
صحيفه نور ج 16 صفحه 105
است سركوب كنند و نفسها را مهار كنند و انبيا هم آنطورى كه مىخواستند موفق نشدند و تا آخر هم نتوانستند آنطورى كه دلخواه آنهاست تحقق پيدا بكند. و در حكومت عدل بقيه الله هم عدالت جارى مىشود، لكن حبهاى نفسانى در بسيارى از قشرها باقى است و همان حبهاى نفسانى است كه بعضى روايات هست كه حضرت مهدى سلام الله عليه را تكفير مىكنند. حقيقتاً راس همه خطاها، خطيئتها همين خودخواهىهاست و تا اين خودخواهىها در بشر هست، اين جنگها و اين فسادها و اين ظلمها و ستمگرىها هست و انبيا اينكه دنبال اين بودند كه يك حكومت عدلى در دنيا متحقق كنند، براى اين است كه حكومت عدل اگر باشد، حكومتى باشد با انگيزه الهى، باانگيزه اخلاق و ارزشهاى معنوى انسانى، يك همچو حكومتى اگر تحقق پيدا بكند، جامعه را مهار مىكند و تا حد زيادى اصلاح مىكند و اگر حكومتها به دست جباران باشد به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصى باشد كه ارزشها را در آمال نفسانى خودشان مىدانند، ارزشهاى انسانى را هم گمان مىكنند كه همين سلطه جوئىها و شهوات است، تا اين حكومتها برقرار هستند بشريت رو به انحطاط است و اگر آمال انبيا در يك كشورى تحقق پيدا بكند آن ولو بعض آمال انبيا، آن كشور رو به اصلاح مىرود.
شما مقايسه بكنيد اين جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقايسه بكنيد اين سران جمهورى اسلامى در كشور ما و اين حزب جمهورى اسلامى در كشور ما، مقايسه بكنيد با هر كشورى را كه مىخواهيد انتخاب كنيد. شما هر كشورى را كه انتخاب كنيد، من گمان نمىكنم كه رويهمرفته مثل اين كشور ايران اينطور كه ملت به حسب نوع و حكومت و مجلس و روسائى كه هستند و در كارها دخالت مىكنند و اداره مىكنند كشور را شما گمان ندارم كه نظيرى برايش پيدا بكنيد.
من نمىخواهم بگويم كه ما نقيصه نداريم، الى ماشاءالله نقيصه داريم و الى ماشاءالله ما هواهاى نفسانى داريم لكن به مقايسه ما مىخواهيم حساب كنيم، نه اينكه صددرصد جمهورى اسلامى الان آن خطى را كه انبيا مىخواستند، طىكنند، يا حزب جمهورى اسلامى يا ساير نهادهائى كه در كشور هست، ما هيچ يكمان مدعى نيستيم كه تمام اينها صددرصد تمام است، لكن مدعى اين هستيم كه يك نسيم روحانى از جانب خداى تبارك و تعالى به اين كشور وزيده است، يك بارقه الهى به اين كشور تابيده است و به واسطه همين نسيم روحبخشى كه با عنايت حق تعالى در اين كشور وزيده است، اين كشور را رو به اسلام و آمال انبيا دارد سوق مىدهد، ولو اينكه در بسيارى از جاهايش اشتباهات هست و بسيارى از اشخاص ناباب هم در گروهها وارد شدهاند، لكن ما رويهمرفته مطلب را در هر جامعهاى بايد حساب بكنيم. در يك جامعه ما نمىتوانيم بگوئيم كه افراد همهشان سالمند، در تمام دوره دنيا زمان انبيا و بالاترين زمانى كه بشر يك راسى داشته است مثل انبيا و در اسلام مثل رسول اكرم، معذلك وقتى كه حساب مىكنند، حساب جامعه را بايد بكنند نه حساب افراد را. ببينيم جامعه، جامعه رو به اصلاح و صلاح هست يا جامعه رو به سوى انحطاط هست.
من نمىخواهم بگويم كه جوامع بشرى و افرادى كه در ساير جوامع زندگى مىكنند، آنها
صحيفه نور ج 16 صفحه 106
منحطاند، لكن مىخواهم عرض كنم تشكيلات را كه بهتر مىتوانيم به آن اطلاع پيدا بكنيم، وقتى حساب بكنيم تشكيلاتى كه در ايران هست، بدون اينكه در نظر يك عصبيتى در كار باشد، اين تشكيلات از تشكيلاتى كه در ساير كشورها هست بهتر است. اين تشكيلات رو به اسلام دارد مىرود و اين تشكيلات مىخواهد كه آمال انبيا را متحقق كند و در ساير تشكيلات لااقل ما سراغ نداريم كه اينطور باشد. آنهائى را كه اطلاع داريم، ولو فردى، افرادى در آن پيدا بشود كه صالح باشد، لكن تشكيلات رويهمرفته وقتى حساب مىكنيم، تشكيلات رو به انحطاط است.
ما از بعضى موارد محدود و جزئى مىتوانيم كه مسائل را تا يك حدودى به دست بياوريم. شما ملاحظه بكنيد كه از وقتى كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا كرده است، كشورهائى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت كردهاند چه وضعيتى داشتهاند تا بفهميم كه انحطاط اخلاقى تا چه اندازه در بشر هست.
اين جمهورى اسلامى از آغاز با ذكر خدا همراه بود
اين جمهورى اسلامى از اول كه نهضت اسلامى اين مردم تحقق پيدا كرد و كم كم انقلاب تحقق پيدا كرد، از همان اول فرياد اين جمعيتها و گروهها در هر جا كه بودند فرياد اين بود كه با الله اكبر پيش مىرفتند، خدا و ذكر خدا در فريادهاى آنها بود و تا حالا هم و از اول تا حالا در اين بينها هم، اين ذكرهاى الهى و ياد خدا در اين كشور زنده است و اين اسلام خواهى و اخلاق اسلامى خواهى در اين بشر زنده است. لكن كدام كشور است، الا نادر كه ما را مسلمان بداند حتى. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلام را مىخواهيم، بسيارى از اين كشورهاست كه مىگويند كه اينها زرتشتى هستند مثلا"، گبر هستند، آتش پرستاند، اين جز انحطاط اخلاقى در دستگاههاى دولتى ولو در بسيارى از كشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصى كه توجه به اين مسائل دنيائى، آن چيزى كه بر دنيا مىگذرد، داشتهاند، از اول با اسرائيل مخالف بودهايم. بيشتر از بيست سال است كه صحبتهاى ما هميشه راجع به اين بود كه اسرائيل نبايد كه يك كشور مستقلى باشد و بايد اين ظالم را از اين دنيا برداشت، خطر دارد، خطرناك است. لكن تا حالا هم همين كشورهائى كه مىگويند ما مسلمان هستيم و اسلامى هستيم، تا حالا هم ما را با اسرائيل همدست مىدانند! ما كه از اول آمريكا را ظالم مى دانستيم و ستمگر مىدانستيم و كشور خودمان را در دامن او به واسطه خيانت حكومت سابق اينجا، در دامن او مىديديم هست، مخالفت كرديم با او، مردم قيام كردند و مرگ بر امريكا گفتند و عمل هم كردند و آن لانه جاسوسى را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ كارشان، تا امروز همه به ما گفته مىشود كه اينها با آمريكا همدستند! كانه امريكا و ما هر دو با هم همدست هستيم كه با آمريكا مجادله كنيم! اين جز انحطاط اخلاقى است كه در اين سران كشورها، بسيارى از كشورها رو به سراشيبى دارند مىروند؟ صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامى حمله كند و از زمين و هوا و دريا حمله كرد به ما و بعضى از اشخاصى كه آنوقت سردمدار بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالى كه اطلاع
صحيفه نور ج 16 صفحه 107
داشتند، چيزى نگفتند. لكن همين صدامى كه حمله كرد به كشور ما، با اسم اسلامى و اينكه با گبرها مىخواهم مبارزه كنم، با اين اسم خودش را آرايش مىداد، و اين جز يك انحطاط اخلاقى كثيف هست؟ و آنهائى كه از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برايش فرستادند، اينها همه مىگويند ما مسلمان هستيم و طريقه ما طريقه اسلام است. با كى اينها دارند مبارزه مىكنند؟ با آن جمعيتى كه از بچه و بزرگشان، از مرد و زنشان، از حكومت تا مجلس و تا هر جا كه انسان ملاحظه مىكند و آنها هم مىدانند، همه هر چه دارند هى فرياد اسلام را مىزنند. آنهائى كه مىگويند ما مسلم هستيم و مسلمان هستيم و طريقه اسلام را داريم، آنها در راديوهايشان، در تبليغاتشان، در تلويزيونشان و در نطقهايشان و در ساير چيزها وقتى كه ملاحظه كنيد مىبينيد كه همان آثارى است كه زمان شاهنشاهى در اينجا بود، همان وضع است و حالا ما اين بنگاههاى تبليغاتىمان، اين مطبوعاتمان و اين راديو و تلويزيونمان و اين ارگانهايى كه هستند و اين قواى ثلاثهاى كه هستند، اينها وقتى كه صحبت مىكنند يا راديو از آن پخش مىشود امور، اكثراً پخش اسلام و احكام اسلام نيست؟ كجاى دنيا شما سراغ داريد كه در راديويش درس فقه باشد، در راديويش درس فلسفه الهى باشد؟ و كجا سراغ داريد كه راديو اكثر وقتش را در تبليغات اسلامى دارد صرف مىكند، و همين طور راديو تلويزيون؟ و كدام حزب را سراغ داريد كه سران آن حزب مثل سران حزب جمهورى اسلامى باشد؟ البته من افراد را نمىشناسم لكن سران را مىشناسم و چيزى كه آنها تصديق بكنند ما هم تصديق مىكنيم. من نمىخواهم بگويم كه در حزب جمهورى اسلامى افرادى خودشان را وارد نكردند يا افرادى هم نيستند كه اشتباهاتى داشته باشند يا تعمداتى، لكن رويهمرفته را ما بايد حساب بكنيم كه رويهمرفته وقتى كه حساب بكنيم اين حزب را با حزبهاى ديگرى مثلا با حزب توده يا احزابى كه در زمان محمدرضا بود، سران آنها با سران اينها، افراد آنها با افراد اينها، طرز عمل آنها با طرز عمل اينها مقايسه بكنيم و انصاف داشته باشيم مىبينيم كه اين وجهه، وجهه انسانى و اسلامى است و آنها به حسب نوع اينطور نيستند.
اسلحههاى ما در راه تحقق آرمانهاى اسلامى و الهى دارد به كار مىرود
اينكه مخالفت مىكنند با سران اينها، با خود اينها، با ساير ارگانهائى كه در ايران الان هست، اين مخالفت جز اين است كه مخالفت با اخلاق انسانى و ارزشهاى انسانى است؟ اسلحه دست سپاه پاسداران ما و همين طور ارتش ما هست، دست صدامىها هم هست، دست اردنىها يعنى حكومت هست و دست آمريكا و شوروى هم هست، همه اينها اسلحه دارند، ما اسلحههاى كوچك داريم آنها اسلحههاى بزرگ دارند، اين اسلحهها وقتى به كار مىرود خود اسلحه فىنفسه اشكالى ندارد، چيزى نيست، خود شمشير فى نفسه چيزى نيست، شمشير حضرت على ابن ابيطالب با شمشير ابن ملجم يك شمشير، يك جور بودند، شايد شمشير او تيزتر هم بود لكن او كه اين شمشير را به كار مىبرد، اين ميزان است. آنكه يك ضربت را با عبادت ثقلين مساوى مىداند و افضل، با آن ضربتى كه همين
صحيفه نور ج 16 صفحه 108
موجودى كه يك ضربتش افضل از عبادت ثقلين است به خاك و خون مىكشد، آن ميزان است، آن كه ضربتها را وارد مىكند ميزان است.
از اول اين جنگ تحميلى، ما ببينيم كه سپاهيان ما و ارتش ما اسلحههاى خودشان را در چه كار به كار بردند، در چه جهت به كار بردند و امريكا و آنهائى كه دنبال يعنى صدام را وادار كردند به اين امر، آنها در چه كار. وقتى ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه طيارههاى آنها دزفول و آبادان را، اهواز و انديمشك را، امثال اينها را مىكوبد و آن مردم را كوبيده است و آنجاها را خراب كرده است و الان يك خرابهاى بعد از اينكه بروند، يك خرابهاى دست كشور ما هست، و اسلحههاى ما دفاع از اين ملت ضعيف است به كار مىرود، در راهى كه خدا فرموده است، اسلحههاى ايران الان غير آن كه دست منحرفين است، آن كه به حسب تودههاى مردم ميزان است، به حسب اجتماع ميزان است، اين اسلحهها در راه تحقق آرمانهاى اسلامى و الهى دارد به كار مىرود و آن اسلحهها در راه تخريب و براندازى اسلام دارد در كار مىرود. اينكه من عرض مىكنم كه دنيا تهديد به فنا، از راه سراشيبى در اخلاق دارد حركت مىكند، براى اين است كه اين دو طايفهاى كه يك طايفه حمله كردند و زن و بچه مردم را آواره كردند و همين طور زن و بچه مردم را از عراق هم آواره كردند و كشور ما را آنطور خراب كردند كه ما سالها بايد زحمت بكشيم تا برش گردانيم به حال اول، مىبينيم كه كشورهاى مختلفى با يك همچو ستمگر و يك همچو خبيثى دارند كمك مىكنند، اسلحه مىفرستند و همه چيز، هم افراد مى فرستند، تبليغات مىكنند، اكثراً وقت صرف مىشود براى اينكه اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند. از قرارى كه در اين نوشتهها يا در گفتهها بود، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه اين جنگ را ديگر بايد به هم يك كارى بكنيم از بين برود، براى اينكه اين جنگ ديگر به نفع آمريكا نيست ، شما ببينيد اين چه اقرارى است كه يك نفر آدم، رئيس جمهور يك كشور ابرقدرت به اصطلاح، همچو اقرار مىكند كه جنگ تا حالا به نفع آمريكا بوده است، براى اينكه جنگ براى به هم زدن اين جمهورى اسلامى بوده است، حالا كه مىبينيم نمىشود اين كار و ممكن است كه جمهورى اسلامى رشد زياد بكند و ساير كشورهاى مسلمان هم بيدار بشوند، پس حالا يك خطرى است براى آمريكا، ديگر به نفع امريكا نيست. حالا تقاضا كرده است از همه اشخاصى كه دست اندركارند كه بيايند و اين جنگ را به يك طورى به صلح برگردانند. و ما كه از اول مىگفتيم كه ما جنگ با كسى نداريم، ما با همه عالم مىخواهيم صلح داشته باشيم، ما اختلافى با كسى نداريم، ما مىخواهيم برويم كشورگيرى كنيم، ما دفاع مىكنيم، دفاعى كه اسلام به ما دستور داده، ما تابع اسلام هستيم، هر چه فرموده است عمل مىكنيم، اگر فرموده بود كه دفاع هم نكنيد، ما هم مىنشستيم و كارى نمىكرديم، فرموده دفاع بكنيد، بايد بكنيم، آنها هجوم كردند و ما دفاع. به جاى اينكه اينهايى كه مىگويند ما مسلمان هستيم، اين كشورهائى كه مىگويند ما اساس كارمان بر اسلام است، اينها به يك آيهاى از قرآن عمل مىكردند، ما همه قبول داشتيم كه اگر يك طايفهاى بغى كردند و طغيان كردند و به طايفهاى ديگر از مسلمين چه كردند، همه بايد با او جنگ كنند تا او برگردد به حكم خدا وقتى برگشت آنوقت بنشينند اصلاح كنند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 109
ما همان حرف اولى كه گفتيم، همان حرف اول را همه زديم. در مجلس صحبت شده همان بوده، رئيس جمهور صحبت كردند همان بوده، نخست وزير صحبت كردند همان بوده، رئيس مجلس صحبت كردند همان بود. حرف ما يك حرف منطقى صحيح انسانى است. يك كسى كه تجاوز كرده به ما و اينهمه خسارات به ما وارد كرده است و در كشور ما هست الان هم، خوب، حرف صحيح ما اين است كه خوب، از كشور ما برو. متعدى آن است كه توى كشور ديگرى است و شما اگر چنانچه از اين جوامع بينالمللى كه ما مىشناختيمشان (يعنى تا حدودى) بخواهيد دعوت كنيد كه بنشينيد و ببينيد متجاوز كى است، مطمئن باشيد كه اگر از يك كشورهاى صالح (اگر باشد) نخوانيد اشخاص را براى رسيدگى، آنها قبلاً شما را محكوم كردهاند، قبلاً آنها ما را متجاوز شايد محسوب كرده باشند و اينها همان انحطاطى است كه من عرض مىكنم. رو به انحطاط اخلاقى ما هستيم و ما بايد چه بكنيم و اسلام بايد چه بكند با اينكه با اين اخلاقى كه ديگر به افتضاح كشيده شده است، با اين وضعى كه ديگر آن روزى كه اينها شكست خوردند و رفتند بيرون و زدند ايرانىها آنها را بيرون كردند، آن روز هم باز هى گفته مىشود كه صدام افراد خودش را خواسته است ديگر! بعد از اينكه واضح شده اين مساله در همه جا، از خارج آمدند ديدند و گفتند كه مساله چى بوده، حالا هم باز آنجا را نمىخواهند به رو بياورند كه شكست خورده، مىگويد كه ايشان خواستند افرادش را، لابد صلح جويى بوده اين! اينها همه علائم اين است كه دنيا رو به سراشيبى است، يعنى اين قشرهائى كه دارند دنيا را اداره مىكنند اينها رو به سراشيبى هستند و ملتها بايد متوجه به اين معنا باشند كه ملتها را اينها نكشانند همراه خودشان رو به سراشيبى. ملت عراق بايد متوجه اين معنا باشد كه اگر چنانچه صدام در عراق باقى بماند آنها را رو به فساد مىكشد، جوانها را رو به فساد مىكشد و خدا مىداند كه آنقدر لطمهاى كه بر عراق وارد شده است، از اين حزب كافر عفلقى و بر جوانهاى آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقى بوده كه وارد شده است. آن كه انسان را و كشورها را تهديد مىكند اين انحرافات اخلاقى است كه تهديد مىكند، و الا سلاح فى نفسه كه چه اشكال دارد.
بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند
يعنى ما از مساله بگذريم، يك چند كلمهاى با آقايانى كه در اينجا تشريف دارند عرض كنيم. من اطمينان به اين آقايانى كه مىشناسمشان كه در راس اين حزب بودند و سابق هم بعضى ديگرى كه بودند، اينها را ما با آنها بوديم و مىشناسيم، لكن اين آقايان چند نفر هستند و احاطه به تمام كشور و حزب جمهورى اسلامى در تمام كشور را ندارند. بايد اشخاصى كه در هر جا هستند و متكفل اين امر هستند و اشخاص صالح هستند، با كمال دقت و با كمال وسوسه ملاحظه كنند كه افرادى كه خداى نخواسته انحراف دارد و افرادى كه مى خواهند خودشان را وارد كنند در اين چيزهايى كه به نفع اسلام است و منحرفش كنند، مبادا باشد در آنها. حتى يك فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش. جمعيت زيادىاند الان كه در حزب هستند، بايد توجه كرد به اينكه آنهائى كه در راس هستند، خيلى درباره آنها،
صحيفه نور ج 16 صفحه 110
يعنى در هر جا هستند، در راس به طور مطلق نه، رده بالا را نمىگويم، آنهائى كه در جاهاى ديگر هستند و اداره مىكنند حزب جمهورى اسلامى را بايد توجه كنند كه در همان مركز اداريش و تبليغاتىاش و چيزهاى ديگرى كه دارند مبادا يك نفر از اشخاص منحرف با يك صورت بسيار مثلاً اسلامى، وارد نشود. توجه به سوابقشان بكنند، به لواحقشان، به خانوادههاشان و به كارهائى كه مىكنند، توجه بكنند. يك وقت انسان مىبيند كه يك چيزى بسيار خوب است لكن آمدند و منحرفش كردند و لااقل بدنامش كردند. اينها الان به همين قدر كافىاند كه يك چيزى كه مورد توجه مردم هست بدنامش كنند. اينها در صدد اين هستند كه هر چه ما داريم بدنام بشود دولت را، مجلس را و جمهورى اسلامى را و حزب جمهورى را. بايد ما توجه بكنيم به اينكه راهى كه خدا پيش پاى ما گذاشته است و ما مىخواهيم همان راه را برويم، اشخاصى نيايند وارد بشوند و راه را منحرف كنند. اين شيطان از روز اول خداى تبارك و تعالى را اگر ملاحظه فرموديد تهديد كرده كه من بندههاى تو را، مىنشينم و منحرف مىكنم. اين تهديدى است از طرف شيطان به خدا. اينها اينطور هستند كه تا آن آخرين نفسشان وقتى نرسيدند به آنى كه بايد برسند، تا آن آخرين نفسشان لااقل اگر دستشان نمىرسد كه بكشند اينها را، بدنام كنند اينها را و اين چه بهتر كه وارد بشوند در اين جمعيتهايى كه به اسم اسلام دارند كار مىكنند مثل انجمنهاى اسلامى كه در همه جا هست. اين انجمنهاى اسلامى، خود انجمن اسلامى يك چيز خوبى است، مطلوبى است و افرادش هم انشاءالله اكثراً خوبند، لكن بايد توجه داشته باشد اين انجمنها كه افرادى كه در اين انجمن وارد مىشوند، اينها چكاره هستند و وارد مىشوند. يك وقت شما مىبينيد كه انجمن اسلامى منحرف شده است و بدنام شده است. اگر چند جا يك خلافهايى را انجام بدهند تعمدى، و بخواهند بدنام كنند اين انجمنهاى اسلامى را، يك وقت مىبينيد در سطح كشور انجمنهاى اسلامى را مىگويند اشخاص مخالفى هستند اينها. بايد خود اشخاصى كه تماس دارند با افراد، در هر جا كه هستند خودشان بايد دنبال اين مطلب بروند كه اصلاح كنند قضيه را و افراد با شناسائى، با شناسائى بروند. اگر فرض كنيد يك انجمن اسلامى باشد كه بيايد و كمكم بخواهد يك جايى كه هست آنجا را به هم بزند، ادارهاى را حيثيت اداريش را به هم بزند، بدانيد اين انجمن اسلامى نيست. انجمن اسلامى بايد ناظر به امور باشد و معين هر جا كه هست باشد. اگر چنانچه انجمن اسلامى مثلاً در بانك كه هست بخواهد افراد صالح را هى بگويد چطور است و بيرون كند و افراد ناصالح وارد بكند، اين انجمن اسلامى نيست.
بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند كه به واسطه انحراف شما را به انحراف بكشند يا لااقل بدنام كنند و بالاخره ما هر چيزى كه در اين مملكت الان داريم، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانك و چه ساير ارگانهايى كه داريم بايد ما كوشش كنيم كه اينها بخورد به جمهورى اسلامى. خوب، ما ادعا كرديم كه ما جمهورى اسلامى را مىخواهيم، همه ملت هم موافقند با اين، جمهورى اسلامى مىخواهيم، آنهائى كه مخالفند معدودى هستند، خوب، ما كه مىگوئيم كه نظام جمهورى اسلامى را در ايران ما متحقق كرديم، آنوقت اگر خداى نخواسته بيايند
صحيفه نور ج 16 صفحه 111
مجلس ببينند كه مجلس را بعضى آوردند خراب دارند مىكنند، بروند دولت، دولت هم ببينند همين طور است، همين طور يك وقت بشود شير بى دم و شكم، ما بايد كوشش كنيم كه اينها را تا آن اندازهاى كه قدرت داريم به همين چيزى كه اسلام مىخواهد مبدل كنيم.
بانكهاى ما بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه بانك، بانك اسلامى است امروز، نه بانك زمان رضاشاه و محمدرضا شاه. بانكها بايد فكر اين مطلب باشند كه مسائل خودشان را با اسلام تطبيق بدهند و همه جا اينطور بايد باشد. ما از رويهمرفته جامعه مان هيچ نگرانى نداريم. رويهمرفته جامعه ما يك جامعه اسلامى است و دارد رو به اسلام مىرود، اما از اين خصوصيات و افراد نادر كه گاهى وقتها اشخاص بسيار خطرناكى هستند، از اينها نگرانى هست كه مبادا در هر جا كه اينها بتوانند، وارد بشوند و با ورود خودشان انحراف ايجاد بكنند و ما نبايد سهل انگارى كنيم كه خوب، يك نفر آمده است فرض كنيد در اين محل، و خرابكارها ديگران نيستند. نه، يك نفر فاسد يك وقت مىبينيد كه يك انجمنى را فاسد مىكند و يك كشورى را رو به فساد مىكشاند، ما بايد توجه به اين مسائل داشته باشيم. اين حدود الهى كه خداى تبارك و تعالى قرار داده و يك فرد اگر در داخل منزلش هم يك كارى بكند كه بيرون منعكس بشود او را تعقيب و مجازات مىكنند، براى اينكه اينهائى كه اينطور فسادها را در يك مملكتى مىكنند ولو توى خانهاى اين كار را مىكنند اين كم كم سرايت مىكند و جامعه را رو به فساد مىبرد. خداى رحمان و رحيمى كه با همه بندگانش رحمت دارد و مىخواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشريع اينطور فرموده است. آنوقت يك نفر آدمى كه بيايد در خيابان و شمشيرش را بكشد، چاقويش را بكشد و بخواهد مردم را تهديد كند، بگويند كه اين را بايد بكشيد، اين براى اين نيست كه اين يك آدم يك همچو كارى كرده، يك دشمنى با اين آدم است، اين براى اين است كه اگر اين را رها كنند يك كشور كم كم كشيده مىشود به فساد. فساد يك فرد، دو فرد، چهار فرد، اين ور، آن ور، اگر منحصر به خودشان بود حرفى نبود اما فساد سرايت مىكند، اخلاق فاسد سرايت مى كند به همه، كم كم مىبيند يك وقت يك كشورى فاسد شد. اسلام از اول جلويش را خواسته بگيرد، گفته اين كسى كه اين فساد را كرده بايد با او اينجور رفتار كنيد تا از اول نگذارد رشد پيدا كند اين فساد. شما هم بايد، موظفيد، در بانك موظفند، در انجمنهاى اسلامى موظفند، جمهورى اسلامى و حزب جمهورى اسلامى موظف است و دولت و همه موظفند به اينكه نگذارند، يك مورد هم فساد وقتى واقع شد اغماض نكنند، همان يك مورد را تعقيب كنند و همين يك مورد را از بين ببرند تا سرايت نكند، يك وقت يك جمهورى به فساد كشيده بشود يا لااقل به اينطور كشيده بشود كه بدنام بشود در دنيا. به اندازه كافى ما اشخاصى كه، مبلغينى كه بخواهند اين جمهورى اسلامى را به بدنامى بكشند به قدر كافى در دنيا ما داريم. خودمان نبايد يك كارى بكنيم كه كمك بشود، به قدر كافى دنيا با ما دارد مخالفت مىكند. ولى شما اگر خودتان را حفظ بكنيد و اگر اخلاق اسلامى در خودتان نفوذ بكند و همه توجه به اين مسائل داشته باشيد كه از اخلاق اسلامى يكى از امور مهمش قضيه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، همه با هم بودن است و تا حالا هم ما هر چه
صحيفه نور ج 16 صفحه 112
پيشرفت كردهايم از اين معنا بوده. تاكنون اين جمهورى اسلامى از اولى كه انقلاب پيدا شده، چه در آنجائى كه قطع ريشههاى فساد را كردند و از بين بردند تا آنجائى كه در امور كشور كارسازى كردند، بازسازى كردند، در اثر اين وحدتى بوده است كه اينها داشتند كه يكى از اخلاق اسلامى است.
مادامى كه برادرى را حفظ كنيم، در امان هستيم
اين برادرى يكى از امورى است كه در قرآن كريم همه ما را برادر خواندند، مسلمانها را، مومنين را، و برادرها بايد با حسن نيت و برادرى مجتمع باشند و بحمدالله تعالى هستند. ما بايد اين نعمت الهى كه خدا اين هم نعمت حساب كرده، اين نعمت، بزرگ ترين نعمت است، اين نعمت الهى را ما بايد حفظش كنيم. مادامى كه اين نعمت الهى را ما حفظ كرديم، در امان هستيم از همه شياطين و آن روزى كه ما اين نعمت را خداى نخواسته از دست بدهيم، آن روز است كه خلل وارد مىشود به كشور ما. و من اميدوارم كه به همين نحوى كه الان دارد پيش مىرود و جمهورى اسلامى دارد پيش مىرود و همه كسانى كه در ايران يك كارى انجام مىدهند، يك فكرى را دارند، همه با هم هستند و موافق با هم هستند و تاكنون هم بحمدالله هر چه توطئه بوده است در اثر همين بيدارى كه ملت ما دارند و بيدارى كه دولت ما دارد و سايرين دارند همه خنثى شده است و انشاءالله از اين به بعد هم خنثى خواهد شد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه كشور، كشورهاى اسلامى، به همه ملتهاى مسلمان، آگاهى به مقدارى كه بتوانند به اسلام برگردند و بتوانند خدمت كنند به نوع بشر، انشاءالله توفيقش را عنايت بفرمايد و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى انشاءالله برسد به مقامى كه خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. و انشاءالله خداوند ما را در اخلاق خوش، در رفتار خوش، در كردار خوش يارى كند و هواهاى نفسانى ما را انشاءالله با عنايت خودش و قدرت خودش سركوب كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 113
تاريخ 15/1/61
پاسخ امام خمينى به پيام اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان ايرانى در اروپا
اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان در اروپا
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
خواهران و برادران عزيز و متعهد! مرقوم شريف واصل، توفيق و سلامت و سعادت شما جوانان محترم را از خداوند متعال خواستار است. سه سال از آغاز جمهورى اسلامى و تدفين ستمشاهى دو هزار و پانصد ساله مىگذرد و اين طفل نوزاد با مواجه بودن با توطئهها و خرابكارىها و جنايتها و خيانتهاى عناصر داخلى و قدرتهاى بزرگ شيطانى و دولتهاى سرسپرده منطقه و غير منطقه ره صد ساله رفته و با دست قدرت مطلقهء الهى، انقلاب شكوهمند ملت مظلوم و تحت ستم و شكنجه ايران تمام موانع را از سر راه برداشته و توطئهها را خنثى نموده است. با اينكه اكثر بوقتبليغاتى و مطبوعات در خدمت مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى هستند و در طول مدت انقلاب و بويژه در سالهاى اخير با تمام شيوه براى كوبيدن اين رژيم نوپا از هيچ تهمت و دروغ و ناسزا و شايعه پراكنى كوتاهى نكردهاند و شايد در مقابل اين دشمنان مقتدر هر رژيمى بود در هم ريخته و ساقط شده بود، ولى انقلاب اسلامى به طور معجزه آسائى به راه خود ادامه مىدهد و بسيارى از مسلمانان و مستضعفان جهان را بيدار نموده است و اميد آن است كه يك انقلاب عميق عمومى در سراسر جهان در مقابل جهانخواران ضد بشريت تحقق يابد. انقلاب ايران با قدرت به پيش مىرود و هر روز انسجام و استحكامش فزونى مى يابد و مخالفانش با شكست مواجه مىشوند.
نكته مهم پس از فضل خداوند متعال كه پشت و پناه مظلومان است، خصوصاً آنان كه براى رفع ظلم و كوتاه كردن دست جنايتكاران بينالمللى فداكارى مىكنند و جوان مىدهند، مردمى بودن اين انقلاب است و بزرگترين نقش آن ايمان راسخ به خداى بزرگ و به پيروزى است. و شما عزيزان كه نقش مهمى در خنثى نمودن تبليغات دروغين و تهمتهاى بىپايه را بر عهده داريد با اعتماد به فضل و يارى خداوند متعال به راه خود ادامه دهيد و چون مقصد اقامه عدل و قسط است، از پيشامدها نهراسيد.
خواهران و برادران من! مشكلات زياد شما را در آن محيط احساس مىكنم، چنانچه شما هم مشكلات ما را حس مىكنيد، لكن هر دو مى دانيم كه راه ما حق است و همه در مقابل باطل ايستادهايم و با صبر و استقامت، حق بر باطل پيروز است و خداوند وعده پيروزى را داده است و اميدوارم كه زمان
صحيفه نور ج 16 صفحه 114
آن نزديك باشد. ما كوشش داريم كه تبليغات خود را گسترش داده و نيز با همه گرفتارىها در اين امر مهم به فعاليت برخيزيم و همه ما و شما كه داراى يك مقصد و ايده هستيم، بايد براى رسيدن به آن تمام توان خويش را به كار بريم و خوب است كه اين نكته را تذكر دهم، تبليغات بسيار عظيم دشمنان ما چون با اختلاف زياد و تناقض گوئى انجام گرفته و مىگيرد، گمان نمىكنم تاثير چشمگيرى داشته باشد والامر الى الله چنانكه ديديم و ديديد كه پيروزى عظيمى كه رزمندگان شجاع و متعهد ما در هفته قبل در فتح مبين به دست آوردند كه همه جهان آن را با تمام كوشش تاكنون نتوانستهاند عرضه كنند و نيز اسلحه و مهماتى كه از دشمن به غنيمت گرفته شده و آنچه از آنان منهدم گرديد، به قدرى زياد است كه مدتى وقت لازم دارد تا شمارش نموده و يا جمعآورى نمايند و همچنين عدد كشته شدگان فريب خورده باز به طور كامل به دست نيامده و اسيران و پناهندگان به قدرى زيادند كه تخليه آنان به مركز هنوز ميسر نشده و بيش از چهارده هزار نفر تاكنون به تهران فرستاده شده است و آنچنان شكست آشكارى به دشمن وارد كردهاند كه در تاريخ جنگها بى نظير و كم نظير بوده است، با همه اينها و رانده شدن دشمن تا مرز عراق، بوقهاى تبليغاتى بزرگ جهان تا مدتى از آن يا ذكرى نكردند و يا از پيروزى صداميان داد سخن دادند، تا آنكه رسوائى آنان برملا شد و پس از آمدن خبرنگاران، مقدارى از پيروزىمخابره شد. با اين وصف رسانهها با موذيگرى به زبان درآمدند و ضمن انعكاس بعضى ابعاد آن، از فرمان صدام براى عقب نشينى به انگيزه آرايش جديد سخن به ميان آوردند و اينجانب گمان مىكنم اين رسوائى مفتضحانه كه براى رسانههاى گروهى دشمنان انسانيت در اين جنگ بويژه در چند جبهه از قبيل آبادان و بستان و از همه مهمتر در فتح المبين ببار آمد، براى ملت ايران يكى از پيروزى هاست. و مساله ديگرى كه بايد براى شما تذكر دهم اين است كه شما برادران و خواهران اگر گفتار و كردار گروهكهاى منحرف بويژه گروه منافقين را بررسى نمائيد، متوجه مىشويد كه آنها از زمانى كه با عدهاى از علماى اعلام مثل حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى و ديگر دوستان زندان بودهاند، تا وقتى كه ملت پيروز شد و به بركت مجاهدات ملت شجاع نجات پيدا كردند و نيز در طول اين سه سال با چه چهره مختلف و كردار و اقوال متضاد با ملت شريف مواجه بوده و هستند. با يك بررسى كوتاه مىتوانيد از عقايد التقاطى آنان، بلكه عقايد متضاد با اصول اسلامى و رفتار و كردار گوناگون منافق گونه آنان، اگر تاكنون آگاه نشدهايد، آگاه شويد. ما از نزديك مشاهده نموده و مىنمائيم كه اين مدعيان اسلام، با عقايد و اصول اسلامى مخالفند و اين مدعيان مجاهدت براى خلق، چه جناياتى كه مرتكب نشدهاند، از قيام مسلحانه و كشتار مردم بى گناه كوچه و بازار تا آتش سوزىها و انفجارها و ترورها كه اكثراً كودكان و زنان و مردان مستمند و مظلوم طعمه جنايات غير انسانى آنان بودهاند و اكنون نيز ادامه دارد و از ابتداى پيروزى انقلاب اينان در صدد به دست گرفتن قدرت بودهاند و از پادگانها و كلانترىها بيت المال مسلمين را، از مهمات تا انواع سلاحهاى كوچك و بزرگ به غارت برده و با دزدى از بانكها كه و دهها جنايت در سرتاسر كشور، خانههاى تيمى تدارك ديده و با قيمتهاى زياد اجاره كرده و مراكز خيانت به ملت را هر چه بيشتر تقويت نمودند، كه بحمدالله
صحيفه نور ج 16 صفحه 115
تعالى با قواى مسلح و پشتيبانى ملت اكثر آنها كشف شده است. و از هر چيز جنايت بارتر، گول زدن دختران و پسران كم سال ناآگاه و به فساد كشاندن آنها و همچنين وادار نمودنشان به ترور و آتش سوزى است كه به خواست خداوند، بسيارى از آنان از فريبكارى همدستان خود مطلع شده و توبه نمودهاند. برادران و خواهران محترم! اين تذكرات براى آن است كه از جوانان و دوستان كم اطلاع خود جلوگيرى نمائيد كه با اين گرگان در لباس آدم و جنايتكاران با اسم اسلام راستين، معاشرت ننموده و كوچكترين تماسى نگيرند. اينان كه از امپرياليزم انتقاد سرسختانهء منافق گونه مىكردند، اكنون معلوم شد كه چهره واقعى آنان چه چهره كريهى است و امروز به خوبى روشن است كه اينان به دامان امپرياليستها پناهنده و با كمك آنان به توطئه عليه جمهورى اسلامى برخاستهاند و با شايعه سازى و دروغپردازى مىخواهند جوانان معصوم را به دام بكشند و با استفاده از خون مظلومان و گول خوردگان، اوامر اربابانشان را اجرا كنند.
شما دوستان، به حسب وجدان و شرع مطهر موظفيد هر قدر مىتوانيد جرايم ايشان را فاش كنيد و نگذاريد جوانان كه ذخاير ملتاند در دام آنان افتند. و شما بدانيد كه اگر ما در تحت لواى اسلام و پرچم توحيد باشيم، از آسيب دشمنان مصون خواهيم بود. امروز چون گذشته همه بدبختىهاى مسلمانان از تفرقه و عدم اجتماع در زير پرچم پرافتخار اسلام است. پيروز باشيد و خداوند يارتان باد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 116
تاريخ 21/1/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير كشور، گروهى از كاركنان سازمانهاى صدا و سيما و خبرگزارى جمهورى اسلامى، شركت توانير، جمعيت هلال احمر، اعضاى جهاد سازندگى و خانوادههاى شهدا
رژيم سابق گروه هائى را كه احتمال مىداد در مقابل ابرقدرت بايستند، سركوب مىكرد
بسم الله الرحمن الرحيم
اين گروههاى مختلفى كه امروز تشريف آوردند و ما از نزديك خدمتشان رسيديم كه همه در ارتباط با اين جنگ و در خدمت در جبهه بودهاند، از همه آنها من تشكر مىكنم و اميدوارم كه همه آنها موفق باشند و همانطور كه تاكنون دين خودشان را به اسلام و كشور خودشان ادا كردند، اين خدمت را ادامه بدهند تا انشاءالله كشورشان، كشور عزيزشان به استقلال تام و آزادى كامل برسد و اشرار را در اين كشور از بين ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.
من به مناسبت اينكه از عشاير محترم كشور عددى اينجا تشريف دارند و از راديو و تلويزيون هم عددى هستند، بعضى از مسائلى كه در رژيم سابق، در اين پنجاه سال با برنامهريزى مسلم تحقق پيدا كرده است، عرض مىكنم، گرچه همه آنها را نمىشود. و من اميدوارم كه تاريخ نويسان ما و آنهائى كه اهل مطالعه هستند اين پنجاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببينند كه در اين پنجاه سال اين پدر و پسر چه به روز اين كشور آوردند. ما يك بررسى كوتاه از اين ارگان هائى كه در اين كشور مىتوانستند منشا اثرى باشند و گروههائى كه ممكن بود در مقابل قدرتهاى بزرگ بايستند، ما يك بررسى مختصر گذرائى مىكنيم ببينيم كه اينها در همه اين گروهها و در همه اين ارگانها چطور با اين كشور بازى كردند و چطور خدمت خودشان را به ابرقدرتها اثبات كردند. در يك كشور، ما يك نظرى به مراكز سياسى آن كشور بايد بكنيم و يك نظرى به مراكز اقتصادى كشور و اجتماعى كشور و يك نظرى به قدرت نظامى كشور و يك نظرى به گروههاى تبليغاتى و مطبوعاتى كشور و يك نظرى به گروههائى كه مىتوانستند براى اين كشور يك قدرت باشند، مثل عشاير، ببينيم كه در طول اين پنجاه و چند سال اينها با آن قدرتهائى كه ممكن بود در مقابل ابرقدرتها بايستند چه كردند. رضاخان كه آمد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كه انگلستان تصويب كرد، او را آنها آوردند، آنوقت قدرت مال آنها بود و اين مامور بود به اينكه اين كشور را آن مقدارى كه امكان دارد در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگانها را در هم بشكند با
صحيفه نور ج 16 صفحه 117
اختلاف رويهها. دنبال اين هم پسرش كه به نظر من خبيث تر از پدر بود همان معنا را دنبال كرد با يك وضع ديگرى. اول هدفى كه رضاخان در نظر گرفت، كوبيدن روحانيون بود به اسم اينكه مى خواهم اصلاح بكنم. تمام كارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقى دادن كشور. اجانب، قدرتهاى بزرگ كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يكى از گروهائى كه مىتواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرتهاى خارجى، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن، يعنى اينها را كوبيدن. اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانههاى گروهى آنوقت را و نويسندگان و گويندگان آنوقت را در نظر بگيريد، يا آن مقدارى كه از آنها باقى مانده است مطالعه كنيد، مىبينيد كه تمام رسانههاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو، سينما و تئاتر و تمام اينهائى كه در يك كشورى مى تواند كار صحيحى بكند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاستهاند. خود او مامورين را وادار مىكرد به اينكه آنها را در هر جا هستند، سركوب كنند با اسماء مختلف و اين مطبوعات، اين رسانههاى گروهى، اينها هم در بى آبرو كردن اينها و جدا كردن ملت از آنها كوشش داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است و كسانى كه درست نظر بكنند به تاريخ پنجاه سال، مى توانند بفهمند كه قضيه چه بود، و دنبال آن هم در شكستن اسلام و شكستن قدرت اسلام كوششهاى فراوان كردند و همه گروهائى كه نويسنده بودند و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند و رسانههاى گروهى، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفتكردند. در روزنامه هايشان من خودم ديدم كه به پيغمبر اسلام سب كردند. اين يك دسته، كه احتمال مىدادند كه اينها بتوانند مردم را بسيج كنند در مقابل منافع اجانب و ابرقدرتها. يك جاى ديگرى هم كه به طور ديگر با آن مبارزه كردند، دانشگاهها بود. دانشگاهها هم اگر چنانچه يك دانشگاههاى اسلامى ملى بود، كسانى كه از آنها بيرون مىآمدند توانستند در مجلس بروند و دولت تشكيل بدهند و امثال اينها و نگذارند نفوذ اجانب در اين كشور زياد بشود. اينجا را هم به يك وضع ديگرى كوبيدند، يعنى خود دانشگاهها را نريختند و تعطيل بكنند، براى اينها برنامههائى گذاشتند، معلمهائى درست كردند، استادهائى درست كردند كه آنها در خدمت آنان بودند و دانشگاه را يك دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در يك وقت و به آمريكا در آخر، اينطور درست بكنند كه افرادى كه از اينها بيايند، الا كمى از آنها، در خدمت اجانب باشند. اين هم يك باب مفصلى است كه محتاج به بحث زياد است كه دانشگاه ما را به صورتى درآوردند كه فرآوردههاى اين دانشگاه، آنهائى كه از دانشگاه خارج مىشدند و به خارج مىرفتند و از خارج سوغات مىآوردند، تمامش در خدمت آنها باشد، آنها اينطور ميل داشتند. البته در بين اينها بعضى هم بودند كه اينطور نبودند اما در يك اقليت ناچيز واقع بودند. اين هم مراكز تعليم ما.
مجلس هم يكى از مراكز بود كه مركز سياست يك كشور، قانونگذارى يك كشور، مجلس را هم با فشار و با طرحهاى مختلف از اشخاصى فراهم كردند. اشخاصى را در مجلس آوردند كه همه در خدمت آنها باشند، الا قليلى از آنها، الا كمى از آنها، كه كم كم اين كم را هم از بين بردند و اخيرا من
صحيفه نور ج 16 صفحه 118
ديگر سراغ ندارم كه يك نفر وكيلى كه در مجلسهاى اخير بود، بعد از آنكه امثال مدرس را از بين بردند، من ديگر سراغ ندارم كه يك كسى آنطورى كه اسلام مىخواهد، باشد. مجلس را هم قبضه كرد، يعنى مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هم اينطور مى شود، دولتى كه اين مجلس تعيين بكند و با دستور اين شاه و شاه نما عمل بكند، مجلس هم افرادى را بر سر كار مىآورد كه همه در خدمت آنها باشند و راديو و تلويزيون و دستگاههاى تبليغاتى تمام در خدمت آنها يكسر بودند. هر كس روزنامههاى آنوقت را بخواند يا اگر نوارهائى از آنوقت باقى بود بشنود، مىفهمد كه نقشه اين بود كه يا در خدمت دولتهاى اجانب باشند و اخيرا خصوصاً در خدمت آمريكا و يا يك افرادى باشند كه بى تفاوت باشند. اين مراكزى كه براى عيش و عشرت جوانها تهيه كردند و اين مغازههاى زيادى كه براى فروش عروسكها و فرآوردههاى خارجى كه بوجود آوردند و اين دكانهاى مشروب فروشى، اينها به يك طبع خودش واقع نشده، اينها روى يك برنامه بود كه آنقدرى كه مىتوانند در دانشگاهها جوانها را از بين ببرند و به خط آنها بكنند، آنقدرى كه در آنجا نمىشود، يعنى مراكز فحشا، بى تفاوتشان كنند و راجع به كشور خودشان بى تفاوت باشند، هر كارى مىخواهند بكنند، بكنند، آنها كارى نداشته باشند. عشرتكده باشد، سينماى موافق ميل و شهوات جوانها باشد، ديگر اين مملكت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخايرش را دارند مىبرند، بردهاند. نفتش را دارند مىخورند، خوردهاند و امثال ذلك.
رضاخان عشاير را بكلى مىخواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد
و يك چيز ديگر هم ارتش بود. ارتشى كه دهها هزار نفر از خارج مستشار برايش مىآيد و آقابالاسر برايش مىآيد، نمىتواند يك ارتشى باشد كه براى كشور خودش مفيد باشد. او براى كشور ديگرى مفيد است، در خدمت ديگرى است. اين هم يك باب مفصلى است كه دانشمندان بايد مطالعه كنند و بنويسند مسائل آنوقت را. اين هم راجع به ارتشش بود. راجع به عشاير، يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مىدادند كه يك وقت اين عشايرى كه به ديانت اسلام اعتقاد دارند و مىخواهند كه اسلام تحقق داشته باشد، احتمال مىدادند كه اينها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند. رضاخان عشاير را بكلى مىخواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن، يك افرادى از آنها را تربيت كنند كه عشاير را اينها به طريقى كه آنها مىخواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را. همه اينها دست به دست هم داد و اين كشور را اينطور كه مىبينيد كرد.
شما در هر مركزى پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مىبينيد
از اين طرف كارخانهها و مزرعهها و كشتزارهاى ما، با اسم اصلاحات بكلى مساله كشاورزى را از بين بردند. ايرانى كه اگر كشاورزيش سرجاى خودش درست عمل بكند بايد ميليونها تن صادر
صحيفه نور ج 16 صفحه 119
بكند، امروز نشسته است و دستش طرف ديگران دراز است كه گندم بدهيد. اين هم از كارهائى بود، از جناياتى بود كه رژيم براى اين مملكت پيش آورد. كارخانهها هم بالا سرش افرادى بودند كه نمىگذاشتند كه اشخاصى كه در آنجا از خود ايرانىها هستند، در آنجا ياد بگيرند مطالب را. كارشناسهاى خارجى آمدند كارهاى كليدى را در دست گرفتند و مردمى كه آنجا بودند پادوى آنها بودند.
شما در هر مركزى كه پا بگذاريد، در هر جائى كه پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مىبينيد، يعنى سابقاً اينجور بود بحمدالله امروز اينجور نيست. اگر يك كسى وارد مىشد در اين مملكت و بازار مىرفت، پاى اجانب بود. اگر آدمى فهيمى بود، مىديد چه قضيه است. اگر بازار مىرفت، مىديد كه پاى آنها آنجا هست، بازار را مىخواهند فاسد كنند. اگر در دانشگاهها رفت، مىديد پاى آنها در آنجا بيشتر از جاهاى ديگر هست مىخواهند آنجا را معوج كنند. اگر در ارتش مىرفت، پاى آنها را در آنجا مىديد و اگر در كارخانهها مىفت، پاى آنها را مىديد و اگر در مجلس هم مىرفت، در دولت و هر جا مىرفت، پاى آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و اين كشور را با تمام قدرت كشاندند به طرف غرب اخيراً يا به طرف شرق، و كشور ما را يك كشور وابسته شكست خورده كه اگر چند سال ديگر دست آنها بود، غير قابل اصلاح بود.
خداى تبارك و تعالى بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمين منت گذاشت و عنايت كرد، الطاف خودش را در اين كشور عنايت كرد، جلوه داد و اين كشور را سرتاپايش را بيدار كرد. با اينكه اين مسائل كه من عرض مىكنم، شايد اكثر مردم نسبت به آن بى تفاوت بودند و توجهى نداشتند، لكن يك مطلب را همه يكدفعه متوجه شدند كه آمريكا مىخواهد ما را از بين ببرد. اين مطلبى بود كه سرتاپاى اين كشور توجه به آن كرد به اينكه آمريكا مىخواهد ما را مستعمره خودش بكند و تمام حيثيت ما را، حيثيت اسلامى ما را، حيثيت ملى ما را و ذخاير ما را مىخواهد از بين ببرد. اين يك مطلبى بود كه در سرتاپاى اين كشور منعكس شد و مردم باورشان شد و باوركردنى هم بود براى اينكه همه چيز را مىديدند. اين روحيهاى كه در اين كشور پيدا شد، به عنايت خدا پيدا شد. اين را هيچ كس نمىتواند ادعا كند كه من اين كار را كردهام. امكان نداشت كه بشر بتواند، از بچه كه تازه زبان درآورده تا پيرمردى كه در بيمارستان خوابيده و دم مرگش هست، اين كشور را اينطور توجه بدهد به اينكه ما مىخواهيم مسلمان بشويم و ما مىخواهيم مملكت مان مملكتى آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامى باشد، اين يك دست غيبى، يك عنايت غيبى بود كه به سر اين كشور انعكاس پيدا كرد، كشيده شد و اين كشور را بيدارش كرد. و امروز اين كشور ما بحمدالله تعالى طورى است كه هر جا بروى توجه به اسلام هست. شما در هرجا، در عشاير بروى، عشاير از اين زير بارهاى سنگين كه رژيم سابق به آنها تحميل كرد، بيرون آمدهاند، متوجه به اسلام شدهاند. برويد در دهات دور افتاده اين كشور، هر جا شما برويد، مىبينيد كه بچه و بزرگشان از اينكه استقلال و آزادى را ما مىخواهيم، مىگويند و از آمريكا انتقاد مىكنند و از اجانب انتقاد مىكنند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 120
منحرفين بدانند با كشورى كه مردمش عشق به فداكارى دارند نمىتوان مبارزه كرد
اين اشخاص منحرفى كه در داخل و خارج شيطنتهائى مىخواهند بكنند، اينها بسيار ابله هستند. اينها عقلشان را از دست دادهاند و حب مقام و جاه اينها را اصلاً نابينا كرده، بصيرتشان را از آنها گرفته، اينها نمىدانند در يك كشورى كه وضعش اينطورى است، همه مردمش فرياد مىزنند و به جنگ مىروند و عشق به فداكارى دارند، در يك همچو كشورى نمىشود از اين كارها كرد، نمىشود با اين كشور مبارزه كرد، نمىشود در اين كشور كودتا كرد. كشورى كه همه قواى نظاميش دنبال شهادت دارند مىروند و همه قواى نظامى و انتظامى، پاسدار مسلحش و همه عشايرى كه آنها هم در جنگها وارد مىشوند، همه دارند با روى گشاده طرف شهادت مىروند، با يك همچو كشورى نمىشود با يك گروه چند صد نفرى يا بيشتر يا كمتر معارضه بكنند. اينها اشتباهشان همهاش اين است كه نه قدرت اسلام را اينها مىتوانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناختهاند. از اين جهت خارج و داخل توطئههاى بچگانه، توطئههاى ابلهانهاى به خيال خودشان درست مىكنند. در هر رشتهاى كه مىخواهند توطئه بكنند، نمىدانند كه چشمهاى بيناى اين كشور به همه كارهاى اينها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نمىفهمند اين مسائل را اينها، از اين جهت خودشان را به مهلكه مىاندازند. بچههاى عزيز ما را مىخواهند گول بزنند. اين بچههاى ما، جوان ها، دختر و پسر كه از اينها گول خوردهاند، مطالعه كنند ببينند كه اينها چه وضعى دارند و مملكت ما چه وضعى دارد، دولت چه وضعى دارد و آنها چه وضعى دارند، آنها به كجا پناه بردند و دولت چه مى گويد در مقابل آنها.
من اميدوارم كه انشاءالله اين روحيه قوى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او امام زمان سلام الله عليه تحويل بدهيم. انشاءالله به خدمت ايشان، همه، انشاءالله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلامى مان عمل بكنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 121
تاريخ 24/1/61
بيانات امام خمينى در ديدار با دادستان كل انقلاب اسلامى و ائمه جمعه استانهاى آذربايجان غربى و شرقى
شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمىكنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيدند و از راههاى دور تشريف آوردند اينجا و من خدمت شان رسيدم و اين را من كراراً گفتهام كه يكى از بركات اين انقلاب همين است كه ما محروم بوديم از فيض زيارت آقايان در طول عمر، مگر آنهائى كه مثلاً در قم بودند چه آنها را ما آقايانى كه بعيد بودند، ما محروم بوديم و حالا بحمدالله هر چند وقت يك دفعه از علماى بلاد تشريف مىآورند و ما را سرافراز مىكنند و از همه تشكر مىكنم و از خداى تبارك و تعالى تشكر مىكنم كه اين توفيق براى بنده حاصل شد و اميدوارم كه همه مان موفق بشويم در اينكه اين راهى كه ابتدايش است و موانع بحمدالله اكثراً برداشته شده است، ما بتوانيم ادامه بدهيم. و من الان مىتوانم خدمت شما اين ادعا را بكنم كه عجالتاً در عصر ما (تا برسيم به عصرهاى سابق) در اين عصرى كه ما الان هستيم شما در تمام دنيا يك حكومت و يك مردم و يك روحانيت مثل ايران پيدا نمىكنيد. اين را من به طور اطمينان عرض مىكنم. شما ملاحظه كرديد سابق هم در ايران چه جور بود وضع، وضع حكومتها در هر بلادى چه بود. بنده در جوانى خوب، آن حكومتهاى زمان قاجار را ديدم بعد هم حكومت زمان اينها را، يك حكومت در يك بلدى كه مىآمد مالك جان و مال مردم كانه بود و مردم در مقابل او بايد هيچ حرف نزنند. من خودم مشاهده كردم كه حكومتى كه در مال ولايت ثلاثها بود، در مركزش گلپايگان بود و آمده بود خمين (من بچه بودم) يك آدم بسيار متدين بود، بسيار آدم خوبى بود، حالا چه بهانهاى اين مرد خبيث پيدا كرد، توى اطاقش رفته بودند نشسته بودند، كشيدندش آوردندش توى حياط بستندش به چوب و به كف پايش چوب زدند بعد هم آن فراش خبيثى كه همراهش بود (من توى دالان وقتى داشت مىرفت ديدم) با چك به پشت گردنش زد تا بردند، حالا چى از او گرفتند آن را ديگر من نمىدانم. وضع حكومتها اينطور بود، وضع آن بالاتر از حكومتها هم كه شما مىدانيد، خودتان كه ادراك كرديد زمان رضاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمىتوانيد الان پيدا كنيد يك رئيس جمهورى در تمام روساى جمهور مثل اين رئيس جمهورى كه ما داريم كه روحانى باشد و واقعاً روحانى باشد، واقعاً علاقهمند به روحانيت باشد، يا يك دولتى كه مردم همراهش باشند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 122
اين تحول الهى را كه در كشور ايجاد شده حفظش كنيد
شما مىبينيد در اين جنگى كه واقع شده است اين مردم چطور فداكارى دارند مىكنند، اين جوانها و اين مادرها و اين پدرها چطور دارند فداكارى مىكنند و اينهائى كه پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقايان روحانيين گرفته تا مردم ديگر. اين تحول يك تحول الهى است، هيچ نمىشود غير از اين حساب كرد. اين يك بارقهء الهى است كه دميده است به اين كشور و اين كشور را اينطورى زنده كرده است و تا اين بارقه هست هيچ ترس از آسيب نداريم. خدا نكند كه يك وقتى ما اسباب اين بشويم كه خداى تبارك و تعالى اين عنايت را بردارد، دستش را از روى سرما بردارد. ما بايد به تمام معنا متوجه اين باشيم كه حفظ كنيم اين عنايت خدا را، اين چيزى كه به ما عنايت كرده ما بايد حفظش كنيم. و من از همه آقايان كه همه از خودمان هستند مىخواهم درخواست كنم كه هر جا كه تشريف داريد، هم با مردم و هم با كسانى كه از طرف دولت مىآيند آنجا، با هم همفكرى كنيد و كارها را با معاونت هم با فكر هم پيش ببريد. خداى نخواسته يك وقت فرض كنيد - يك خطائى از يك فرض كنيد كه اجزاى دولتى حاصل مىشود نصيحتش كنند، چه كنند، يا اگر نصيحت را قبول كرد به مركز اطلاع بدهند كه اين آدم چطور است.
علت مخالفت دشمنان ترس از اسلام است
در هر صورت من از همه شما آقايان، اميدوارم كه به اين جمهوريى كه الان همه قلمها و قدمهاى خارجى تقريباً برضد اوست، كمى ما داريم از حكومتهاى خارج، كمى هستند كه مخالفت نداشته باشند، همه مخالفت دارند، همه، در صدد اين هستند كه اين اسلام را كه اينجا آمده، نباشد. با صراحت يك فرض كنيد آدم مسلمان، يك حاكم مسلمان ادعاى اسلام مىكند، مىگويد كه هر جا صحبت اسلام بشود ما از بين مىبريمش. خوب، حكومت مصر اين را گفت هر جا كلمه اسلام در كار باشد ما اين را از بين مىبريم براى اينكه اين درست نيست. الان همه اينهائى كه با شماها مخالفند براى اين است كه شما مىخواهيد يك حكومت اسلامى باشد، اينها مخالفند. براى اين هم مخالف هستند، به اينكه اگر يك حكومت اسلامى در يك كشورى باشد نمىتوانند به طور هرج و مرج دارائى آن كشور را ابرقدرت ها ببرند.
تا اسلام تضعيف نشود، روحانيت تضعيف نشود، از بين نرود، نمىتوانند اينها كارهايشان را بكنند و لهذا از اولى كه رضاخان آمد به سركار تا آخر، از اول تا آخر در صدد اين بودند كه اسلام را تضعيفش كنند با هر ترتيبى كه مىتوانند، احكامش را يكى بعد از ديگرى تضعيف كنند و روحانيت را هم كه خادم اسلام است اين را هم تضعيفش كنند و از بين ببرند و ديديد كه رضاخان چه كرد با روحانيت و پسرش هم همين طور، هر كدام به يك راهى و اين براى همين معناست كه مىخواهند اين اسلام نباشد در اينجا، تا آنها افسارشان باز باشد، هر كارى دلشان مىخواهد بكنند و از اسلام اينها مىترسند. از هيچ چيز نمىترسند الا از اسلام و اگر چنانچه كسى باشد كه با آنها كارى نداشته باشد
صحيفه نور ج 16 صفحه 123
البته آنها هم كارى با او ندارند. همانطورى كه از قرارى كه گفتهاند انگليسىها كه آمده بودند به عراق، كسى بالاى مناره اذان مىگفت، گفت اين چه مىگويد، گفتند اين اذان مىگويد، گفت به امپراطورى انگلستان كه لطمهاى نمىزند، گفت نه، گفت هر چه مىخواهد بگويد. ميزان، لطمه نزدن به امپراطورى هاست، آنوقت به انگلستان حالا به آمريكا. انسان اين معناست.
مادامى كه مردم مهيا و در صحنهاند دشمن قادر به كارى نيست
و من كراراً اين را گفتهام كه آذربايجان يك خصوصيت خاصى دارد در ايران، يك همسايهاى دارد كه خصوصيت خاصى دارد آذربايجان و آذربايجان هميشه يك سدى بوده است در مقابل اين كارهائى كه مىخواسته بشود و حالا انشاءالله بيشتر بايد باشد، يعنى علماى آذربايجان مردم را همين طورى مهيا نگه دارند، براى اينكه تا مردم در صحنهاند و مهيا هستند اينها ولو زور هم دارند، نمىكنند كارى. آن روزى كه در بين مردم يك اختلافى پيدا بشود، بين مردم و حكومت اختلاف پيدا بشود، بين خود روحانيون خداى نخواسته يك وقت اختلاف پيدا بشود، آن روز است كه ممكن است آنها يك وقتى دخالت بكنند. مادامى كه همه مردم با هم هستند، روحانيت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه، حكومت هم با مردمى است، اسلامى است، آنها نمىتوانند كارى بكنند، قدرت دارند اما عقل هم دارند، نمىتوانند كارى بكنند. آنوقت اينها مىتوانند كار بكنند كه از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبليغات، با كارهاى اعوجاجى از داخل يك كارى كردند، آنوقت مىتوانند، و ما بايد حفظ كنيم. واقعاً ما اگر چنانچه اسلام را مىخواهيم كه بحمدالله مىخواهيد، همه مىخواهيد اسلام را، اگر اسلام را مىخواهيم بايد اين جمهورى را حفظش كنيم و اينكه از دهن بعضىها در مىآيد كه اين از زمان شاه هم بدتر است، خوب معلوم است اين از دهان آمريكا مىخواهد دربيايد، از دهان اينها در مىآيد. آنها خودشان ابتدائاً نمىگويند، از اين راه مىگويند. ما بايد حفظ كنيم اين جمهورى را، ما بايد اين نعمتى كه خدا به ما داده است حفظ بكنيم. شما مىدانيد كه آن روزى كه اينها بودند روحانيت اصلاً منسى بود، داشتند كنارش مىزدند كه ببرندش از بين، اگر اينها يك مدتى مانده بودند بكلى از بين مىبردند، خدا خواست كه رفتند اينها و حالا بحمدالله روحانيت كارهاى خودش را دارد اينجا مىدهد.
همه چيز در راه شدن است و احتياج به همراهى ملت دارد
اين نماز جمعهاى كه در همه جا هست شما ببينيد چه بركتى است اين نماز جمعه. واقعاً انسان اگر بگويد كه اگر نبود الا اين نماز جمعه (تقريباً مردم را مهيا مىكند، مردم را بيدار مىكند اين نماز جمعه) و اگر نبود اين، براى ما خيلى كار شده بود و بحمدالله همه چيز الان هست و همه چيز در راه شدن است و ما البته نبايد توقع داشته باشيم كه يك حكومتى كه همه با آن مخالفند همه با آن از خارج مخالفند با آن اين يكدفعه بتواند، يك مملكت كه خرابه بود و اينطور با آنهمه فساد دست ما
صحيفه نور ج 16 صفحه 124
دادند، با آنهمه فسادهائى كه شما مىدانيد كه چه فسادهائى، بازارش چه بود، خيابانش چه بود، تا برسد به عشرتكدهها و تا برسد به جاهاى ديگر چه خبر بود، يكدفعه بتواند حكومت اين را منقلبش كند به يك بهشت برين، خوب، نمىشود، هيچ وقت هم نشده تا حالا، هيچ وقت هم نخواهد شد. بنابراين همراهى مىخواهد كه اين حكومت را همراهى كنند تا بتوانند كار را انجام بدهد و ما مطمئنيم كه اين اجزايى كه الان مجلس هست، حكومت هست، قوه قضائيه هست، چيز انقلابى هست، همه اينها، اينها همه مىخواهند براى خدا كار كنند، براى اسلام مىخواهند كار بكنند منتها به اندازه قدرتشان مىخواهند كار بكنند، زايد بر قدرت نمىتوانند كارى بكنند. يا فرض كنيد كه ما به اندازه قضاوت در تمام كشور افراد نداريم، از باب اينكه ما از اول مجهز براى اين كار نبوديم، ما سالها، يعنى از اول تا حالا دست ما نبوده است قضاوت، دست ديگران بوده، حالا كه آمده ما افراد نداريم كه شرايط را داشته باشد. اين افراد هم افرادى هستند كه خوب، تا حتى الامكان بهتر از اين است كه شارب الخمرى بيايد قاضى بشود. شما وضع دادگسترى را نمىدانيد چه خبر بوده است، ما هم درست الان نمىدانيم كه وضع دادگسترى چه خبر بود، شايد از همه جاها فساد دادگسترى بيشتر بوده، حالا بخواهيم اين دادگسترى را يكدفعه متحولش كنند به يك دادگسترى اسلامى، افراد لازم دارد، كار لازم دارد و بايد با تدريج، كمك، كمك مىخواهد، يعنى ملت، روحانيت خصوصاً در باب قضاوت روحانيت بايد خيلى كمك بكند والحمدلله مشغول هم هستند براى اينكه تهيه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 125
تاريخ 25/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت روز زن
بسم الله الرحمن الرحيم
مبارك باد بر ملت عظيم الشان ايران بويژه زنان بزرگوار روز مبارك زن، روز شرافتمند عنصر تابناكى كه زير بناى فضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفه الله در جهان است.
و مباركتر و پر بهاتر انتخاب بسيار والاى روز بيستم جمادى الثانى است، روز پرافتخار ولادت زنى كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است، زنى كه در حجره كوچك و خانهاى محقر انسانهائى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى مى درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالى بر اين حجره محقرى كه جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.
نقش زنان در عالم از ويژگىهاى خاصى برخوردار است. صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مىگيرد.
زن، يكتا موجودى است كه مىتواند از دامن خود افرادى به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه، بلكه جامعهها به استقامت و ارزش والاى انسانى كشيده شوند، مىتواند بعكس آن باشد. بدون شك آنچه در اين پنجاه سال روزگار سياه ايران به دست اين رژيم سيه روى به ملت عزيز ايران بويژه بانوان مظلوم آن گذشت با طرح و نقشه از پيش حساب شده ابرجنايتكاران جهان بوده است. رضاخان و فرزند جنايتكارش با فكر عليلشان به چنان جنايات عميقى دست زدند كه در طول تاريخ اين كشور، بى نظير و يا كم نظير بوده است.
ابرجنايتكاران كه ادامه حيات خويش را در اسارت ملتها بويژه ملتهاى اسلامى مىدانند در اين سدههاى اخير كه راهشان به كشورهاى اسلامى نفت خيز و ثروتمند باز شد دريافتند كه تنها قشر مذهبى است كه مىتواند خار راهى در راه استعمار و استثمار آنان باشد و ديدند كه حكم نيم سطره يك مرجع مذهبى مورد علاقه مردم داراى چنان قدرتى است كه دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد و نيز دريافتند كه زنان در آن نهضت نقش اساسى داشتند و متوجه شدند كه در مشروطه و پس از آن نيز زنان بويژه قشر متوسط محروم آنان هستند كه مىتوانند با قيام خود، مردان را به ميدان بكشند و احساس كردند كه تا اين عوامل به قوت خودباقى هستند نقشههاى آنان نقش برآب است و لازم ديدند براى دست يافتن به اين كشورها و مخازن سرشار آنها پايههاى مذهب و رهبرى مذهبى
صحيفه نور ج 16 صفحه 126
قشرهاى مذهبى سست شود و از همان زمانها به فكر اين نقشه و عملى نمودن آن افتادند و توفيقهائى هم به دست آوردند تا آنكه رضاخان را براى اين خدمت يافته و او را به قدرت رساندند و او با اين سه عامل به پيكار سرسختانه پرداخت و كسانى كه آن زمان را به ياد دارند مىدانند اين خائن تبهكار با دستيارى عمال بى وطنش با اينان چه كردند و براى پيروزى هر چه سريعتر نقشه هايشان چه راههائى را براى انحرافى و مصرفى نمودن و به فساد كشاندن بانوان مظلوم در پيش گرفتند. كافى است نسل حاضر كه آن روزگار سياه را درك نكردهاند به كتابها، شعرها، نوشتهها، نمايشنامهها، تصنيفها، روزنامهها، مجلهها و مراكز فحشا و قمارخانهها و شرابفروشىها و سينماها كه همه يادگار آن عصر بودند بنگرند و يا از آنان كه ديدهاند بپرسند و نيز سوال كنند كه نسبت به زن، اين قشر انسان پرور و آموزگار، چه ظلمها و خيانت هائى در ظاهر فريبندهاى به اسم زن مترقى روا داشتند. شك نيست كه تودههاى زنان مذهبى، خصوصاً محرومان جامعه مقاومت نمودند ولى براى استعمارگران خائن در بسيارى از قشرهاى مرفه و عشرت طلب توفيق حاصل شد و اينان بازار را براى اربابان گرم كردند و اكنون نيز كه با عنايت خداوند متعال و فعاليت ملت عظيم الشان بويژه بانوان و زنان شير دل دست ستمكاران كوتاه شده است، هنوز اقليتى ناچيز به كارهاى جاهلانه خود ادامه مىدهند و اميد است انشاءالله تعالى آنان هم از حيلههاى شياطين بزرگ و كوچك آگاه شده و از دم فريب آنان برهند. ما بايد امروز كه روز زن است و به حقيقت در ايران عزيز روز زن است، به زنان خويش افتخار نمائيم. چه افتخارى بالاتر از اين كه زنان بزرگوار ما در مقابل رژيم ستمكار سابق و پس از سركوبى آن، در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان در صف اول ايستادگى و مقاومتى از خود نشان دادند كه در هيچ عصرى چنين مقاومتى و چنين شجاعتى از مردان ثبت نشده است. مقاومت و فداكارى اين زنان بزرگ در جنگ تحميلى آنقدر اعجاب آميز است كه قلم و بيان از ذكر آن عاجز بلكه شرمسار است.
اينجانب در طول اين جنگ، صحنههائى از مادران و خواهران و همسران عزيز از دست داده ديدهام كه گمان ندارم در غير اين انقلاب نظيرى داشته باشد و آنچه براى من يك خاطره فراموش نشدنى است، با اينكه تمام صحنهها چنين است، ازدواج يك دختر جوان با يك پاسدار عزيز است كه در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسيب ديده بود. آن دختر شجاع با روحى بزرگ و سرشار از صفا و صميميت گفت حال كه نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با اين ازدواج دين خود را به انقلاب و به دينم ادا كرده باشم. عظمت روحانى اين صحنه و ارزش انسانى و نغمههاى الهى آنان را نويسندگان، شاعران، گويندگان، نقاشان، هنرپيشگان، عارفان، فيلسوفان، فقيهان و هر كس را كه شماها فرض كنيد، نمىتوانند بيان و يا ترسيم كنند، و فداكارى و خداجوئى و معنويت اين دختر بزرگ را هيچ كس نمىتواند با معيارهاى رايج ارزيابى كند. و اين روز مبارك، روز اين زن و اين زن هاست كه خدايشان براى اسلام و ايران عظمت آن پايدار نمايد. و هم اكنون يك نصيحت مخلصانه و پدرانه به بانوانى كه جوانند و همسرانشان به لقاءالله پيوستهاند مىنمايم كه از ازدواج، اين سنت ارزنده الهى سرباز نزنند و با ازدواج خود يادگارهائى چون خود، مقاوم و ارزنده به جاى گذارند
صحيفه نور ج 16 صفحه 127
و به وسوسه بعضى اشخاص بى توجه به صلاحها و فسادها گوش فرا ندهند. و نيز به پاسداران و سربازان و جوانان عزيز تذكر مىدهم كه ازدواج با اين بانوان را غنيمت شمرده و با انتخاب همسرانى چنين ارزنده به زندگى شرافتمندانه خويش ادامه دهند. خداوند تعالى يار و مددكارتان باد. درود و سلام بى پايان بر زن و زن ها، اين عناصر ارزنده و مقاوم. مبارك باد بر همه روز ارزشمند زن. خداوند پشتيبان اين كشور عزيز باشد و يار و ياور همه.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 128
تاريخ 25/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت مردم فلسطين در سرزمينهاى اشغالى
بسم الله الرحمن الرحيم
مساله قدس يك مساله شخصى نيست و يك مساله مخصوص به يك كشور و يا يك مساله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست، بلكه حادثهاى است براى موحدين جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آينده، از روزى كه مسجد الاقصى پى ريزى شد تا آنگاه كه اين سياره در نظام هستى در گردش است. و چه دردناك است براى مسلمانان جهان در عصر حاضر كه با داشتن آنهمه امكانات مادى و معنوى، در مرئى و منظر آنان به پيشگاه خداوند متعال و رسولان عاليقدرش اينچنين جسارت واقع شود، آن هم از يك مشت اوباش جنايتكار. و چه ننگ است براى دولتهاى اسلامى كه با در دست داشتن شريان حياتى ابرقدرتهاى جهان بنشينند و تماشاگر باشند كه آمريكا ابرجنايتكار تاريخ، يك عنصر فاسد بى ارزش را در مقابل آنان علم كند و با عدهاى ناچيز عبادتگاه مقدس و قبله گاه اول آنان را از آنان غصب نموده و با كمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرت نمائى كند. و چه شرم آور است سكوت در مقابل اين فاجعه بزرگ تاريخ و چه زيبا بود كه بلندگوهاى مسجد اقصى از همان روز كه اسرائيل اين عنصر خبيث دست به كار اين جنايت عظيم شده بود به صدا در مىآمدند. اكنون كه مسلمانان انقلابى و شجاع فلسطين با همتى عالى و با آواى الهى از معراجگاه رسول ختمى صلى الله عليه و آله و سلم خروش برآورده و مسلمانان را به قيام و وحدت دعوت نمودهاند و در مقابل كفر جهانى نهضت نمودهاند، با كدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بيدار انسانى مىتوان در اين امر اسلامى بىتفاوت بود؟ اكنون كه خون جوانان عزيز فلسطين ديوارهاى مسجد قدس را رنگين كرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتى دغلباز با مسلسل جواب شنيدهاند، براى مسلمانان غيرتمند عار نيست كه به نداى مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردى خود را با آنان اظهار نكنند؟ باشد كه فرياد همدردى آنان دولتها را بيدار كند كه از قدرت عظيم اسلامى استفاده كرده و دست آمريكاى جهانخوار، اين جنايتكار تاريخ را كه از آن طرف درياها به پشتيبانى ستمگران، دست پليد اسرائيليان را مىفشارد قطع كنند و خود و ملتهاى مظلوم جهان را نجات دهند. اميد است خداوند منان بر بشر منت عطا فرموده و وعده قرآنى خود را هر چه زودتر انجاز فرمايد و مستضعفان جهان را بر مستكبران غلبه دهد.
صحيفه نور ج 16 صفحه 129
درود بر قدس و بر مسجد اقصى. درود بر ملتهاى بپاخاسته در مقابل اسرائيل جنايتكار و درود بر مسلمانان و مستضعفان جهان.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 130
تاريخ 28/1/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دلاوران سپاه اسلام و دانشجويان مسلمان ايرانى مقيم خارج كشور
شما جوانان از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين ميلاد بزرگ را متقابلاً، ميلاد حضرت فاطمه سلام الله عليها را به همه آقايان كه در اينجا تشريف دارند و به همه ملت و همه ملت مستضعف تبريك عرض مىكنم و از همه آقايانى كه دو سه گروهاند ظاهراً در اينجا تشريف دارند، چه آنهائى كه از خارج كشور آمدهاند و چه شما آقايانى كه در داخل بوديد، تشكر مىكنم. من عرض مىكنم كه شما رزمندگان متوقع نباشيد كه از مثل من يا هر كس كه از سنخ بشر است، از شما تقدير كند، نمىتواند تقدير كند. خداوند تعالى مشترى شماست. شما آنچه كه داشتيد، بزرگترين موونهاى كه داشتيد و آن جان بود و روح، در راه خدا دادهايد، چه آنهائى كه شهيد شدند و به لقاءالله انشاءالله رسيدند و چه شما كه حاضر براى شهادتيد، عمده اين حضور است.
شما دو مطلب را متحقق كرديد كه با اين دو مطلب كسى كه از سنخ بشر جز آن كه از اولياء خدا باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمىتواند تقدير شما را بكند. يكى بزرگتر سرمايه خودتان كه آن حيات است، در طبق اخلاص گذاشتيد و ديگرى اينكه اين هديه را با اخلاص در طبق اخلاصتان گذاشتيد. عمده اين اخلاصى است كه در شما جوانان ظاهر است. شما از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد. فتحهايى كه نصيب شما شده است، خصوصاً در فتح مبين، گرچه با هيج معيارى نمىتوان آن را سنجيد و با هيچ زبانى نمىتوان از آن توصيف كرد، لكن آنچه كه بالاتر از همه آنهاست اين صداقت شما و اين اخلاص شما در بارگاه حق تعالى است. آنچه كه در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است، اين ايثار از روى اخلاص است همان كه خداى تبارك و تعالى در سوره هل اتى اهل بيت عصمت را به آن توصيف مىكند كه ويطمعون الطعام على حبه ... طعام چيزى نيست، آن هم يك قرص نان جو، آنچه اهميت دارد على حبه هست.
آنچه در پيشگاه حق تعالى ارزش دارد و هيچ بشرى نمىتواند آن را توصيف كند، اين اخلاص و محبتى است كه شما داريد. شما جان خودتان را فدا مىكنيد و بسيار اشخاص هم هستند كه در راههاى انحرافى باز هم اين كار را مىكنند. صورت عمل، يك صورت است لكن معنى دو تا و محتوا دوتاست. ميزان محتواى عمل است، نه صورت عمل. شمشير على ابن ابيطالب سلام الله عليه و فرود آوردن شمشير و به دشمن آن شمشير را ضربه زدن و او را كشتن، اين امرى است كه در همه جا واقع
صحيفه نور ج 16 صفحه 131
مىشود و بسيارى از اشخاص اين اعمال را كردهاند و مىكنند. ارزش به اينها نيست، ارزش به آن است كه در قلب على ابن ابيطالب چه گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است.
آن مرتبه اخلاص است كه يك ضربت را با عبادت ثقلين، عبادت جن و انس مقابل كرده است. شما اين اخلاص تان و اين شهادت طلبى و اين ايثارتان براى خداست كه ارزش به شما داده است و اين ارزش را هيچ معيارى نمىتواند اندازه گيرى كند. عزيزان من! حفظ كنيد اين نعمت را. خداوند به شما يك همچو نعمتى داده است كه شما را با عنايت ذاتى خودش، با دست غيبى خودش متحول كرده است به يك انسانهاى خالص براى خود و انسانهائى كه جان و هر چه دارند، در راه خدا ايثار مىكنند. ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه اين جنتى كه مشترى به شما عطا مىكند، با جنتى كه ديگران براى آنها تحقق پيدا مىكند، فرق دارد. اميدوارم كه اين جنت، جنت لقاء باشد. اميدوارم كه مشترى شما، شما را در حضور خود پذيرايى كند. اولياء خدا در آن عالم هم كه هستند، به غير خدا سرگرم نيستند. نعمتهاى بهشت را از آن مىگذرند و متوجه به لقاء حق تعالى هستند و شما كه جان نثارى داريد مىكنيد و ايثار مىكنيد و با ايده شهادت به ميدانهاى جنگ مىرويد و از اسلام دفاع مىكنيد و از مكتب دفاع مىكنيد و كشورهائى را كه طمع به اين كشور دوختهاند مايوس مىكنيد همه اينها ارزشمند و بسيار ارزشمند است، لكن آن اخلاص و محبت شما و آن ايثار در راه خدا بالاترين ارزش است براى شما. آن ايثار و اخلاص است كه حتى در ترازوى عالم غيب هم نمىشود كه سنجش بشود. آن پيش خداى تبارك و تعالى سنجش مىشود و ما مفتخريم كه در يك همچو برهه از زمان واقع شديم كه مثل شما عزيزان در آنجا و در آن زمان و در آن مكان واقع شديد و ما از هوائى تنفس مىكنيم كه شما از آن هوا تنفس مىكنيد. شما ايثار گريد و شما اخلاص منديد، شما بر نفس خود پيروز شديد و ما عقب مانديم. شما احتمال اين معنى را ندهيد كه تفنگ و ژ 3 و مسلسل شما پيروز شده است. مقابل شما بالاتر از اين را هم داشتند، شما اندك داشتيد و آنها بسيار، لكن آنچه كه شما را پيروز كرد و پيروز مىكند، آن ايمان شماست و آن اخلاص شماست كه در شما هست و در آنها نيست. شما براى خدا در ميدانها وارد مىشويد و آنها براى شيطان. آنها حزب شيطانند و شما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پيروز كرد و پيروز كرده و مىكند انشاءالله (جبهه باطنى و نفسانى و جبهه جنگ با گروه شيطانى) آن اخلاص و ايمان شماست كه شما را پيروز مىكند. شما شيعه همان هستيد كه مىفرمود اگر همه عالم در مقابل من بايستند، تنها در مقابل مىايستم. آن ايمان است كه او را آنطور در مقابل همه چيز مىايستاند. آن اخلاص اوست، آن روحانيت و معنويت اوست و شما هم شيعه او هستيد. اميدوارم كه از روحانيت او و از علومى كه خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرده است و نفخات الهى كه در روح مبارك او دميده شده است، به شما و همه ما نصيبى داده بشود.
برادران! شما پيروزيد و شهداى شما پيروزند، ملت شما پيروز است. شما يك ملتى داريد كه در تمام دنيا مثل آن ملت پيدا نمىشود و ملت يك شمائى دارد كه در تمام مثل شما پيدا نمىشود. آنها كه داوطلب براى جنگ هستند، داوطلبى شان براى شيطان است. آنها هم داوطلب مىشوند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 132
شماهم داوطلب هستيد و لكن فرق هست مابين داوطلبى و ايثار شما با داوطلبى و ايثار منحرفين. آنها براى براى رسيدن به دنيا و رسيدن به آمال و شهوات نفسانى وارد مىشوند در ميدانها و شما براى شهادت و براى رسيدن به لقاءالله وارد مىشويد. شما پيروزيد، چه شهيد بشويد و چه انشاءالله پيروزى ظاهرى هم حاصل بشود. شما به نفس خودتان پيروز شديد، به شيطان باطنى خودتان پيروز شديد، وسوسههاى شيطانى را از بين برديد و دل خودتان را براى خدا صاف كرديد و به ميدانها با دل صاف و نيت خالص و عزم مصمم و رسيدن به پيروزى نهائى مىرويد و پيروزى نهائى از آن شماست. خداوند همه شما و همه رزمندگان را و همه قواى مسلح را پيروز كند و خداوند شما را در دو جبهه باطن و ظاهر به پيروزى نهائى برساند و خداوند انشاءالله اين كشور را از شر شرق و غرب حفظ بفرمايد. خداوند همه شما را به عنايت خودش غريق رحمتهاى غيبيه خود بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 133
تاريخ 29/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت روز ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
گرچه روز ارتش در جمهورى اسلامى از روز مردم جدا نيست، بحمدالله تعالى ارتش آنچنان مردمى است و در خدمت مردم است و مردم آنچنان با ارتش منسجم و پيوند ناگسستنى دارند كه هر دو يك واحد را تشكيل مىدهند و روز ارتش روز مردم است، لكن انتخاب يك روز براى ارتش به منظور تجليل بيشتر و تقدير سزاوارتر و نمودار تكريم از چهره سلحشور و رزمنده آنان است.
ملت عظيم الشان ايران روز 29 فروردين را به عنوان روز مبارك ارتش به آنان تبريك مىگويند. امسال با سپاس بى حد به درگاه خداوند تعالى با پيروزىهاى بزرگى كه ارتش و ساير قواى مسلح نصيب ملت ايران نمودند و با افتخار جاويدى كه در فتوحات، بويژه فتح مبين براى كشور اسلامى آفريدند تبريكها بيشتر و جدى تر و توام با سزاوارى است. جاويد باد قواى مسلح و ارتش و سرافراز باد كشور بقيه الله اعظم اروحنالمقدمه الفداء كه اينچنين سربازان متعهد و فداكارى دارد.
در اين جنگ تحميلى و دفاع از حق، ارتش ايران و ديگر قواى مسلح بر جهانيان ثابت كردند كه مجاهدين در راه هدف و اسلام عزيز و ميهن معظم از يك قدرت غيبى مافوق طبيعت و برتر از محاسبات كاخ نشينان ستمگر برخوردارند كه با ارزيابى كوردلان خدانشناس نمىتوان سنجيد و با معيارهاى الحادى درست نخواهد شد. با كدامين سنجشها و معيارها مىتوان فتح مبين را تحليل كرد و با كدام معادلات مىتوان ارزيابى نمود نبرد نابرابرى كه يك طرف آن قدرت شيطانى مجهز به تمام ابزار جنگى سبك و سنگين و برخوردارى از پشتيبانى بى دريغ ابرقدرتها و اكثر دولتهاى منطقه كه با دست باز و روى گشاده تمام امكانات خويش را در اختيار آن قرار دادهاند و تمام بوقهاى تبليغاتى جهان نيز از آن پشتيبانى نمودهاند و همه جهات تقويت در آن موجود بوده است و طرف ديگر قواى مسلحى كه ولادت او پس از انقلاب و پيروزى آن بود و ارتشش تازه از زير سلطه مستشاران امريكائى و فرماندهان ستمشاهى نجات پيدا كرده و از رژيم طاغوتى به رژيم اسلامى انسانى انتقال يافتهاند و سپاه پاسدارانش و بسيجش از متن ملت برخاسته و تازه تفنگ به دست گرفته و دانشگاههاى نظامى آنچنان نديدهاند و از ابزار جنگى كامل برخودار نبوده و تمام اسباب ظاهرى ضعف در آنان موجود بوده است و تنها ايمان به خداوند و عشق به شهادت در راه اسلام و روح ايثار و فداكارى، ابزار نبرد نابرابر اينان بود و در ظرف قريب به يك هفته آنچنان قواى عظيم شيطانى را در هم كوبيد و آنچنان
صحيفه نور ج 16 صفحه 134
طومار ارتش مجهز برخوردار از آرايش را در هم پيچيد كه فوج قواى دشمن با همه تجهيزات تسليم يا فرارى و يا مقتول گرديدند. كدام روشنفكران تحليل گر و دانشگاه جنگ رفتگان متفكر اين پيروزى معجزه آسا را توجيه مىكنند؟ اگر ارتش و ساير قواى مسلح از نصرت معنوى الهى برخوردار نبودند پس اين امر خارق العاده چگونه تحقق يافت؟ آرى فرق بسيار است بين جوانانى كه شب را با مناجات و قرائت قرآن و نماز و نيايش بسر مىبرند و حمله را با ذكر خدا و الله اكبر شروع مى كنند با آنانكه شب را با معصيت خدا و روز را در جنگ با خدا آغاز مى كنند. فرق است ميان آن سنگرها كه كتاب خدا و نهج البلاغه و كتاب هاى دعا در آن است با آن سنگرها كه بنا به گفته فاتحان، ابزار قمار و شراب و مسكرات و بدتر از آن در آنها يافت مىشود. و فرق است ميان آنان كه با اعتقاد به اينكه صاحب الزمان روحى فداه فرمانده آنهاست و جنگ مىكنند و آنان كه صدام عفلقى ابرجنايتكار فرمانده آنان است. و فرق است ميان آنان كه خود را برادر ملت مسلمان عراق مىدانند و هرگز به خود اجازه نمىدهند كه به شهرها يا روستاهاى برادران خود تجاوز كنند با آنان كه هر روز به هر شهر و دهكده (هر چند عرب نشين) كه بتوانند آتش گشوده و با دعوى جنگ براى عربيت، كودكان و زنان و پيرمردان بيگناه را قتل عام مىكنند. فرق است ميان آنان كه با اسراى جنگى خويش كه در حال جنگ با آنان به اسيرى درآمدهاند چون برادران خويش رفتار مىكنند با آنان كه با اسرائى كه از ايران گرفتهاند و اكثر آنها مردم عرب روستاها يا شهر بوده و در جنگ دخالت نداشته آنچنان دژخيمانه رفتار مىكنند كه از ترس رسوائى بيشتر اكنون نيز نتوانند خويشاوندان و نزديكان آنان را براى ملاقات بپذيرند. ما بحمدالله تعالى امروز ارتشى داريم كه با سرافرازى و قامتى استوار در جهان مىدرخشد.
امسال ملت ايران با چنان سرافرازى و افتخار، روز ارتش را مىگذراند كه در سالهاى پيش بى سابقه بوده است و ارتش با چنان درخشندگى در مقابل دشمنان ايستادگى مىكند كه در تاريخ حياتش كم نظير و يا بىنظير بوده است و اميد است كه هر سال از سال پيش افتخار آفرين تر گردد. و در اينجا از بعضى تذكرات هر چند بدان توجه داشته باشيد نگذرم
1 - از عنايات غيبى الهى غافل نباشيد و تمام قواى نظامى و انتظامى و قواى مسلح از هر ارگانى كه هستيد سعى كنيد اين عنايات الهى را براى خودتان و براى ملت حفظ كنيد و راه آن اين است كه به تعهد خويش عمل كرده و در پيشگاه حق تعالى براى اسلام و جمهورى اسلامى تا حد توانائى فداكارى نمائيد و براى رضاى خداوند تعالى، نه هواهاى نفسانى و شيطانى، براى دفاع از اسلام و ميهن خودتان در صحنه حاضر باشيد و مبادا پيروزىها شما را مغرور كند و از كمكهاى غيبى غافل نمايد كه غرور و غفلت انسان را به تباهى مىكشد و بى ترديد از قدرت نظامى مىكاهد. و پس از اتكال به خداوند به قدرت خود كه از اوست اعتماد و اتكال داشته باشيد.
2 - مىدانيد كه پيروزى در اثر انسجام تمام قواى مسلح با نقشه واحد و فكر واحد نصيب شما شد. بايد اين انسجام و اين وحدت حفظ شود كه تزلزل در اين امر الهى از بزرگترين اسباب فشل و خداى ناخواسته شكست است و اگر كسى يا خطى درصدد ايجاد تفرقه باشد بىدرنگ به فرماندهان
صحيفه نور ج 16 صفحه 135
خبر دهيد تا جلوگيرى كنند. تمام قواى مسلح در جمهورى اسلامى براى مقصد واحد و هدف معين كوشش مىكنند و همه بايد به منزله دست واحد عليه مخالفان و معاندان با اسلام و جمهورى اسلامى باشند. و بدانيد كه تا اين وحدت و انسجام و اين هدف عالى اسلامى پابرجاست كشور شما آسيب نخواهد ديد.
به برادران ارتش و پاسدار و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و گروههاى مسلح مردمى توصيه مىكنم خود را چنانچه قرآن كريم امر فرموده با هم برادر بدانيد و در جبههها و در پشت جبههها چون برادران هم خط و همفكر و همصدا باشيد كه در اين صورت مىتوانيد از نيروهاى معنوى و غيبى الهى برخوردار باشيد و بر تمام مشكلات غلبه كنيد. انشاءالله تعالى موفق و پيروز باشيد. خداوند يار و نگهدار شما.
3 - از امور مهمى كه بايد تمام نيروهاى مسلح از آن پيروى كنند و اغماض از آن به هيچ وجه نمىتوان كرد و باز هم تذكر دادهام آن است كه هيچ يك از افراد نيروهاى مسلح چه ردههاى بالا يا پائين در حزب و گروهى با هر اسم و عنوان نبايد وارد شوند، هر چند آن حزب و گروه صددرصد اسلامى و به جمهورى اسلامى وفادار باشند. و هر كس در يك حزب و گروه وارد شد بايد از ارتش و سپاه و ساير قواى انتظامى و نظامى و قواى مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسوولان موظف هستند كه هر كس در يكى از احزاب يا گروههاى سياسى يا دينى وارد شد به او تذكر دهند كه از حزب و يا گروهها و يا سازمان خارج شود و اگر تخلف كرد او را از ارتش يا ديگر قواى مسلح اخراج كنند و همه افراد موظفند چنين اشخاصى را به فرماندهان معرفى نمايند. و بايد توجه داشته باشند كه ورود قواى مسلح در احزاب و گروهها و سازمانها پايه قواى مسلح را متزلزل خواهد كرد و غفلت از اين امر موجب پيگرد خواهد بود.
4 - همه مىدانيم كه ارتش و ساير قواى مسلح از پشتيبانى بى دريغ ملت در سراسر كشور آنچنان برخوردارند كه در طول تاريخ بى نظير يا بسيار كم نظير است. گمان ندارم كسى بتواند ادعا كند كه ملتى جز ملت عظيم الشان ايران از كوچك و بزرگ و زن و مرد سراسر كشور اينگونه پشتيبان قواى مسلح خود باشند و ايثارگر و داوطلب به جبهههاى جنگ براى فداكارى و شهادت سبقت گيرند و گمان ندارم هيچ معيارى جز عقيدت به مكتب و ايثار در راه خدا و هدف معنوى قادر به حل اين معما باشد. اينجانب به ارتش عزيز و ساير عزيزان نصيحت مىكنم كه قدر اين نعمت الهى را بدانيد و با تمام قوا بكوشيد كه اين حضور عمومى ملت را در صحنه و اين پشتيبانى بزرگ را حفظ نمائيد، و راه آن استقامت و پايدارى در راه هدف و فداكارى براى اسلام عزيز و ايران و جمهورى اسلامى است. مادام كه شماها در حفاظت ميهن خودتان و اسلام و جمهورى اسلامى با اتحاد و انسجام كامل در صحنه باشيد، از توطئههاى دشمنان اسلام براى براندازى جمهورى اسلامى نهراسيد و چون سدى آهنين در مقابل آنان بايستيد و با سرافرازى بر مهاجمين تبهكار بتازيد و آنان را در هم كوبيد. ملت بزرگ يكدل و يكجهت پشتيبان شماست و دست عنايت حق تعالى و پرتو قدرت لايزال او بر سر شماست. پيروز
صحيفه نور ج 16 صفحه 136
باشيد و با قدرت به پيش برويد و دشمنان خدا را از كشور خود برانيد و دست تباهكاران داخل و خارج را قطع كنيد و از خداوند قادر استعانت نمائيد.
5 - ملت ايثارگر ايران عزيزان بسيارى در جبههها و پشت جبههها از دست داده و تحمل رنجها و سختىبسيارى نموده و از دشمنان قسم خورده و دوست نمايانى خيانتكار و تبه روزگار، دغلبازىهاى زيادى ديدهاند لكن در مقابل در پيشگاه خداوند متعال سرافراز و روسفيد و در جهان نمونه و الگو و در نزد نسلآينده ماجور و سربلند است. از خداوند تعالى براى ملت سعادت ابدى و براى رزمندگان در جبههها و پشت جبههها استقامت و پايدارى و براى شهداى بزرگوار از اول نهضت تاكنون و پس از اين رحمت و مغفرت و براى آسيب ديدگان عافيت و سلامت و براى بازماندگان و ستمديدگان صبر و شهامت و براى ارتش و ديگر قواى مسلح شجاعت و اخلاص و مروت و براى جمهورى اسلامى بقا و براى گردانندگان آن حسن تدبير و سياست و براى مخالفان جاهل و بى غرض آن بيدارى و انصاف و براى غرضمندان و دشمنان آن خذلان و ذلت و براى مسلمانان جهان همبستگى و وحدت و براى كشورهاى اسلامى استقلال و عظمت و براى سران آنها خروج از قيد خودخواهى و سرپيچى از تبعيت بيگانگان و براى همگان شناخت اسلام عزيز و عظمت و قدرت آن را خواستارم.
بار الها! ارتشيان و ساير رزمندگان اسلام را بر كفر جهانى هر چند فزونتر پيروز فرما و توفيق خدمت و اخلاص به همه ما عنايت فرما. سلام بر ارتشيان محترم و درود بر سپاهيان و ديگر قواى مسلح.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 137
تاريخ 8/2/61
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و نويسندگان دايره انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
شهدا را قلمها مىسازند و قلمها هستند كه شهيد پرورند
بسم الله الرحمن الرحيم
ابتدا بايد از شما آقايان و سپاه پاسداران تشكر كنم كه به حسب غالب افراد، متعهد و براى اسلام و جمهورى اسلامى خدمت مىكنند. خداوند آنان را تقويت و شهداى آنان را با شهداى صدر اسلام محشور كند و بازماندگان آنان كه همه هستند را تاييد كند تا جمهورى اسلامى كه همه قدرتها بر عليه آن قد علم كردهاند را به منزل برساند.
اهميت انتشارات، مثل اهميت خونهائى است كه در جبههها ريخته مىشود. و مداد العلماء افضل من دماء الشهداً دماء شهدا اگر چه بسيار ارزشمند و سازنده است، لكن قلمها بيشتر مىتوانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلم ها مىسازند و قلمها هستند كه شهيد پرورند. از اين روست كه شما بايد به ارزش كار خود توجه داشته باشيد و بدانيد هر عملى كه ارزشش بيشتر باشد، مسووليتش سنگينتر است. شما كه در گروه فرهنگى سپاه هستيد، بايد كارى كنيد كه نشريات شما مفيد باشد. انتشارات رژيم سابق، عاملى قوى درجهت به فساد و تباهى كشاندن نسل جوان دختر و پسر بود كه شما بايد آن را جبران كنيد و بايد در نشريات سپاه فصلى را به نصيحت خود پاسداران اختصاص دهيد تا كار شما، هم نسبت به افراد سپاه پاسداران سازنده باشد و هم تبليغات براى ديگران.
ما كهخواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور در صحنه دعوت كنيم
امروز كه اكثر راديوهاى بيگانه و منشورات خارجى با جديت تمام كوشش مىكنند تا خبرهاى خوب ما را بد جلوه دهند، ما بايد تبليغات خود را گسترش دهيم و به زبانهاى ديگر از قبيل عربى و انگليسى مسائل خود را به ساير نقاط دنيا برسانيم. اين خدمتى را كه شما در اين زمان مىكنيد مىتوانم بگويم ارزندهتر است از خدمتهائى كه در طول تاريخ براى اسلام شده است، چون كسانى كه در سابق بودند، همچو دشمنانى كه ما داريم، نداشتند. افراد آن زمان فقط با روم و ايران سر و كار داشتند و اينك سر و كار ما با همه دنياست. امروز از آن طرف درياها در اينجا دخالت مىكنند، قصد دارند در امور همه كشورها دخالت كنند و ما كه مىخواهيم روى پاى خودمان بايستيم بايد مردم را به استقامت و حضور
صحيفه نور ج 16 صفحه 138
در صحنه دعوت نمائيم. شما، جوانان را به خير و صلاح دعوت كنيد و چنانچه اشكالى ديديد جلوگيرى كنيد كه به جاى ديگر سرايت نكند. چه بسا اشخاصى باشند كه بخواهند در بين شما وارد شوند و كارهاى خلافى انجام دهند. آنچه در كارهاى تبليغ خيلى مهم است و كراراً تذكر دادهام اينكه بايد افرادى را كه با آنها آشنا هستيد در اين امر مهم وارد كنيد و همانطور كه گفتيد حوزه علميه نظارت نمايد تا دچار مشكل و اشتباه نشويد. من هم به همه شما دعا مىكنم و از خداوند مىخواهم همه شما را موفق و محفوظ فرمايد و اين جمهورى اسلامى و ملت را كه براى خدا قيام كرده است به پيش ببرد تا به زمان ظهور حضرت ولى عصر سلام الله عليه متصل گردد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 146
تاريخ 20/2/61
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام قرائتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محسن قرائتى دامت افاضاته
نظر به اهميت امر سوادآموزى و گسترش فرهنگ و معارف اسلام و با توجه به تجربياتى كه در اين باره داريد، جنابعالى را به سمت نماينده خود در سازمان نهضت سوادآموزى تعيين مىنمايم.
اميد است با هماهنگى هر چه بيشتر با مسوولان محترم اين سازمان و وزارت آموزش و پرورش مسؤوليت سنگين خويش را بهتر انجام دهيد.
بديهى است كه كمك و مساعدت دست اندركاران امر نهضت و وزارت آموزش و پرورش و استفاده از تمامى امكانات موجود، پيروزى شما را بر عفريت بيسوادى كه يكى از ميراثهاى شوم نظام طاغوتى است سريعتر مىنمايد.
از خداى تعالى موفقيت شما را در اين راه مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 139
تاريخ 11/2/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كار و امور اجتماعى و گروهى از كارگران كارخانجات مختلف
يك روز شما كارگرها به يك عمر سرمايه دارها و كارفرماها و كذا و كذاها ارزش دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين روز مبارك كارگر را بر شما و همه كارگرانى كه در طول تاريخ رفتهاند و خواهند آمد، تبريك عرض مىكنم. مبارك باد بر شما قشر عزيز عامل ارزشهاى بزرگ انسانى، و مبارك باد بر شما و بر همه ملت ما اين روز مبارك كه بحمدالله امروز كشور ما طورى است كه روز كارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن، روز همه است و همه با هم منسجمند و يك واحد الهى را متحقق كردهاند. آن وحدتى را كه خداى تبارك و تعالى امر فرمودهاند، بحمدالله در قشرهاى ملت مسلمان ايران متحقق شده است و اگر يك اقليت ناچيزى هم باشد، در اين اكثريت مستهلك است. من نمىدانم كه راجع به كار و كارگر از چه بعدى با شما سخن بگويم، همه ابعادش كه در ذهن من است يا بيشترش در ذهن من است، نمىتوانم در يك جلسه محدود عرض كنم، ناچارم كه بعضى از ابعادش را در اينجا خدمت شما عزيزان عرض كنم و مطالبى را كه عرض مىكنم، شما به وجدان خودتان عرضه كنيد و اگر پذيرفتيد، من متشكر مىشوم و من مىخواهم كه با وجدان پاك خودتان ارزيابى كنيد و بدانيد كه شما چه وضعى در كشورتان داريد و كارگران چه وضعى در كشوهاى ديگر دارند.
من يك جهت نازل كارگرى را ابتدائاً عرضه مىكنم و آن اين است كه شما توجه كنيد به گروه كارگران، اعم از شما كارگرانى كه در كارخانهها و در صنعتها هستيد و زحمت مىكشيد و آن گروههائى كه در مزارع زحمت مىكشند و بالاخره گروه فعال زحمتكش كه امروز روز شماست و البته روز همه است. شما يك توجهى به اين مطلب بكنيد كه اين گروههاى كارگر نشاط خودشان و جهات همان ماديت را، شما ملاحظه كنيد، ببينيد كه اين گروه كارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بيشتر برخوردارند يا آن گروههائى كه به اصطلاح كارفرما هستند؟ و آن سرمايهدارهائى كه كار نمىكنند و كنار نشستهاند و با بيكارى عمر خودشان را مىگذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع كنيد، اگر يك همچو مجلسى كه الان نمونهاى از كارگر است كه بحمدالله امروز اينجا تشريف آوردهاند، اگر اين مجلس در كنارش يك مجلس ديگرى بود از سرمايهدارها و بيكارها و آنهائى كه نشستهاند خانه و مىخورند و مىخوابند، اگر يك كسى از خارج بيايد و چهرههاى شما را ببيند، بازوان شما را ببيند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 140
سينههاى فراخ شما را ببيند، بشاشت چهرههاى شما را ببيند و آهنگ صوتهاى شما را بشنود و بعد نظر بكند به آن مجلسى كه آن عده كارفرما و سرمايهدار و بيكار و هرزهگرد نشستهاند، مىبيند كه اينها يك جوانهاى سالم، سرنشاط و آنها يا چرت مىزنند و يا خميازه مىكشند و يا از درددل و پهلو و سر خودشان مىنالند. و اين، براى اين است كه كسانى كه كارگر نيستند به آن معناى عامش، اينها اينطور نيست كه شما گمان كنيد يك روزگار خوشى دارند، شما توجه به اين معنا شايد بسياريتان نداشته باشيد كه روزگار تلخى كه بر سرماى دارها و كارفرماها و داراى كذا و كذاها، خانها و فئودالها و امثال اينها مىگذرد، آن روزهاى سخت چقدر براى آنها ناگوارى دارد و يك روز شما به يك عمر آنها ارزش دارد. آنها براى خاطر بيكارى و پرخورى و خواب و هرزه روى پناه مىبرند به ترياك، افيون، منقل و يا هروئين و يا مراكز فحشا، براى اينكه نمىتوانند تحمل آن چيزهائى كه در نفسشان مىگذرد و آن ناراحتىهائى كه دارند نمىتوانند بكنند و من آنقدرى كه اطلاع دارم و در جوانى ديدم، اكثر اين خانها و فئودالها به وافور پناه برده بودند، آنهائى كه تدينشان ديگر خيلى نيست، آنها به مشروبات و به هروئين و به امثال اين چيزها يا به مراكز فحشا و دنبال مراكز فحشا، آنطور زحمتهائى كه دارد و آنطور مرضهائى كه هست و آنطور گرفتارىهائى كه هست، شما كارگرها بحمدالله نديديد و اميد است كه نبينيد. شما قدر اين كارگرى را بدانيد كه اين كارگرى، هم مزاج شما را سالم نگه مىدارد و اگر چنانچه انسان بيكار بيفتد، آن فعاليتهائى كه در بدنش و در سلولهاى بدنش بايد بشود، آنها هم از كار مىافتند و كسانى كه فعاليت دارند، به اندازهاى كه فعاليت دارند، آنها هم به كار مىافتند و جبران مىكنند نقيصهها را و شما مىبينيد كه در يك گروه زياد از كارگرها يكى دو نفر بشود پيدا بكنيد كه اينها مريض باشند و افسرده باشند و اينها همه الحمدلله سرحالند و خيال مىكنند كه آنها آسودهاند، اين، خيالى است كه آنها مىكنند، در صورتى كه آنها، آن طبقه به اصطلاح خودشان بالا و به حسب واقع پائين، آنها اينقدر افسردگىها و گرفتارىها را دارند كه به حساب نمىآيد.
اين يك مسالهاى است كه بايد شما خودتان بعد فكرش را بكنيد و مطالعه كنيد در بين خودتان، جوانهاى خودتان را مقايسه كنيد با آنهائى كه بيكار مىگذرانند و به هرزهدرى و به هرزهگرى عمر خودشان را مىگذرانند و آن ارزشى كه شما داريد، شما برادران داريد و آن ارزشى كه اسلام به شما داده است، از پيغمبر اكرم شنيدهايد كه نقل شده است كه كف دست يك كارگر را، يعنى همان محلى كه كار درش تاثير كرده و پنبه بسته، آنجا را بوسيد و اين، يك نشان ارزش است براى كارگر در طول تاريخ. پيغمبر اسلام كه اولين فرد انسانهاست و بزرگترين انسان كامل است، نسبت به كارگر اينطور تواضع بكند و كف دست او را كه علامت كار است ببوسد، اين نكته دارد كه كف دست را بوسيده، نه پشت دست را. كف دست آثار كار درش هست، مىخواهد ارزش كار را به عالميان اعلام كند، به مسلمين اعلام كند كه ارزش كار اين است كه آنجائى كه كارگر كه كار كرده است، در اثر كار يك نشانهاى پيدا كرده من آنجا را مىبوسم كه ملتهاى اسلامى و بشر ارزش اين كارگر را بداند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 141
امروز شما كارگرها با كار خودتان يك كشور را نجات مىدهيد از وابستگى
و من امروز عرض مىكنم كه كارگر امروز، با كارگر آنوقت بسيار فرق دارد. آنوقت در آن محيطى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم زندگى مىفرمودند و ساير جاهائى كه مردم ديگر هم زندگى مىكردند، خصوصاً حجاز كه پيغمبر اكرم تشريف داشتند، آنجا روابط با ساير كشورها يا هيچ نبود، يا اگر بود بسيار كم و اگر چنانچه كمبودى براى يك شهر پيدا مىشد، آن كمبود از شهرهاى ديگر بايد جبران بشود، احتياج به همان، هم كشورىهاى خودشان داشتند و رفع نقيصه را اگر يك وقتى نمىتوانست در خود يك شهرى بكند، از يك شهر ديگرى انجام اين كار را مىدادند. اين وابستگىهائى كه امروز در دنيا هست و اين زندگى كه محيط دنيا را و وضع دنيا را با سابق جدا كرده است و اينطور روابط زيادى كه امروز وقتى شما اينجا يك صحبت بكنيد، قبل از اينكه به فرض كنيد كه بيرون اينجا برسد، آمريكا هم از آن مطلع مىشود و وابستگىهائى كه دنيا به هم دارد و وابستگىهائى كه كشورها به كشورهاى بزرگ سرمايه دارى يا كمونيستى دارد، آنوقت در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش كار در آنوقت همين مقدار بوده است كه خود كار شريف است و خود كار براى انسان و روحيات انسان مفيد است و كار، اثرش هم علاوه بر اينكه براى خود انسان و مزاج انسان مفيد است و در روح انسان هم تاثير دارد براى يك شهرى هم فايده دارد، اما ديگر مطرح نبود كه اگر كار نكنم وابسته به امريكا مىشوم يا وابسته به شوروى، اين مساله آنوقت مطرح نبود. امروز ارزش كار شما به همان اندازه است كه دنيا پيشرفت كرده، همان معنائى كه در دنيا، پيشرفتهائى كه در دنيا شده است و اگر كارگر به آنطورى كه بايد كار كند، كار نكند، وابستگىهائى كه در يك كشورى، در يك محيطى مىشود غير از آن وابستگىهائى است كه در سنين سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با كار خودتان مىتوانيد كه يك ارزشى ايجاد كنيد كه اصلش آنوقت مطرح نبوده است. با كار خودتان مى توانيد كه اين وابستگىهائى كه در طول تاريخ، از آنوقتى كه شرق و غرب به اينجا راه پيدا كردند و در طول سلطنت منحوس پهلوى پيدا كرده اين كشور كه مىدانيد همه چيزهايش وابسته شده است و همه افرادش را اينها وابسته كرده بودند و همه گروهها را وابسته كرده بودند، امروز اگر شما كار بكنيد و فعال در كار كردن باشيد، ارزش اين است كه علاوه بر آن ارزشهاى معنوى و مادى كه براى شخص خود شما دارد، علاوه بر اين يك كشور را شما نجات مىدهيد از وابستگى. ما تا كى بايد وابسته به امريكا، وابسته به شوروى باشيم؟ بالاخره بايد يك عمل داشته باشد. ما بايد ادراك اين معنا را بكنيم كه ما كه در هر جا كار مىكنيم، در امر كشاورزى كار مىكنيم، در امر صنعت و در كارخانهها كار مىكنيم، بايد خودمان به خودمان تلقين كنيم كه ما مستقليم و ما بايد مستقل باشيم و ما نبايد دستمان را به ديگرى دراز كنيم براى امورى كه كشورمان محتاج است. ارزش كار شما امروز ارزش يك امرى است كه نمىشود مقايسهاش كرد با زمانهاى سابق. رسول الله در آن محيط، ممكن است كه توجه، لابد توجه به همه محيطها داشته است، در آن محيط دست كارگر را آنطور كه نقل مىكنند، كف دست كارگر و محل كار را بوسيده تا ارزش كار را در تاريخ عرضه كنند
صحيفه نور ج 16 صفحه 142
و ما مفتخريم و شما و همه مفتخرند به اينكه يك همچو نشانى پيغمبر اكرم به شما داده، يا در بعضى روايات فرمودهاند كه قطره عرقى كه از بدن كارگر مىآيد مثل قطره خونى است كه از شهداى در راه خدا مىآيد. چقدر اين ارزش دارد. آنهائى كه الان در جبههها جنگ مىكنند و در جبهه بحمدالله پيروزمندانه جنگ مىكنند و اخيرا هم پيروزى بزرگى به دست آوردند و اميد است پيروزى نهائى را به دست بياورند انشاءالله، اين چقدر ارزش دارد، عرق شما هم كه در كارخانهها مىريزد، همان ارزش را دارد، براى اينكه شما هم براى احياء يك كشور، براى وابسته نبودن يك كشور به خارج، براى استقلال كشور اسلامى زحمت مىكشيد، آنها هم براى دفاع از يك كشور اسلامى، دفاع از اسلام زحمت مىكشند. آنها كارگرند مثل شما و شما مجاهديد مثل آنها و اين يك نعمت بزرگى است كه نصيب كارگرها در قشر وسيع و شما عزيزان كه در كارخانهها و در مواردى كه صنعت در آنجا حكمفرماست، كار مىكنيد. و بايد توجه كنيد كه نگذاشتند شما، آن اشخاصى كه خائن بودند به اين كشور، آن اشخاصى كه وابستگى داشتند به كشورهاى ابرقدرت، آنها كوشش كردند كه شما نتوانيد آن چيزهائى كه كشورتان احتياج دارد، بسازيد. اگر نبود در طول تاريخ، در اين سدههاى آخرى كه خارجىهاى به اينجا راه پيدا كردند، و نبود خيانتهائى كه حكومتهاى ما بر ما كردند، شما هم امروز، الان از همان صنعتهاى پيشرفته مىتوانستيد تحقق بدهيد و امروز هم بايد در اين فكر باشيد. تا در اين فكر نباشيد، نمىتوانيد كشور خودتان را و نسلهاى آينده را نجات بدهيد. بايد به اين فكر باشيد كه خودتان قادر بر اين هستيد كه آن چيزهائى كه در خارج درست مىكنند و شما احتياج به آن داريد و كشور شما احتياج به آن دارد، خودتان درست كنيد.
دو بلوك سرمايهدارى و كمونيستى كارگر را ابزار قرار دادهاند براى منافع خودشان
و من يك نكته ديگرى هم به شما عرض مىكنم كه توجه كنيد كه اينهائى كه از كارگرها پشتيبانى مىخواهند بكنند و آنهائى كه مىخواهند كشور را به سوى غرب بكشند به اسم شرق و خود كشورهاى كمونيستى و سرمايهدارى، اين دو بلوك سرمايهدارى و كمونيستى، نسبت به كارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به كارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض كردم، اول شخص اسلام، مصدع اسلام بود و شارع اسلام از قبل خداى تبارك و تعالى، رفتار او با كارگر، آن بود كه عرض كردم كه كف دست كارگر را با تواضع بوسيد و اين نشان كارگرى را بوسيد و براى كارگران افتخار ايجاد كرد. ارزش انسانى را توجه داشت كه كارگر، كارگر آن روز استقلال داشت و هر چه كاركرد براى خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسيد پيغمبر اكرم و اعلام كرد ارزش كارگر را و دوم شخص اسلام على ابن ابيطالب سلام الله عليه ايشان خودش يك كارگر بوده يعنى قنات حفر مىكرده، مىرفته است قنات مىكنده است آب بيرون مى آورده، لكن براى خودش نه، بعد از آنكه بيرون مىآمده وقف مىكرده براى مستمندان، براى آنها. يك نفر كارگر بوده است كه براى اعاشه خودش هم كار مىكرده و در عين حالى كه آنطور قناتها را (چندين قنات
صحيفه نور ج 16 صفحه 143
از ايشان هست) كنده با دست خودش و همان روز (به حسب نقل) همان روزى كه بيعت به امامت كردند براى او، به خلافت، وقتى بيعت تمام شد، همان روز بيل و كلنگ خودش را برداشت دنبال كار... اين دو نفر شخص اول اسلام كه كارشان بايد سرمشق باشد براى همه ما. شما مقايسه كنيد اين احترامى كه كارگر در اسلام به واسطه عمل اين دو بزرگمرد تحقق پيدا كرده و اين ارزشى كه به شما داده است كه خودش هم در عرض شما آمده است. و اين فقط على ابن ابيطالب سلامالله عليه نيست، حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل كردهاند كه در يك محلى كه داشتند، مىرفتند كار مىكردند. به حضرت صادق بعضى مىگفتند آقا (حضرت صادق شغلش خيلى بود. شغل معنويش زياد بود و كار تبليغاتى و كار تعليماتىاش زياد بود، معذلك خودش تشريف مىبرد به حسب اين نقل و در آن جائى كه داشت كار مىكرد) به او عرض كردند كه خوب، اين را به ما واگذار كن. فرمود من ميل دارم كه كارى كه مىخواهم براى خودم بكنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس كنم. اين، چقدر ارزش مىدهد كه يك نفر كه در زمان خودش شخص اول بود و داراى آن مقامات بود، خودش كار مىكند و تعليم مىدهد كه ارزش كار چى است. شما در بلوك كمونيستى سران اينها را ببينيد، ادعاها و شعارها زياد است، در طول زمان اينها شعار دادهاند و ادعا كردهاند، لكن وقتى كه مىبينيد كه خود آنها وضعشان چه جورى است، سلوكشان با كارگر چى است، به كارگر چه نظرى دارند، چه جور نگاه مىكنند، سرمايهدارى هم ملاحظه كنيد آنها چه مىكنند، هر دو اينها كارگر را آلت استفاده خودشان قرار دادهاند. اين هر دو بلوك اينها را، آن به يك وضعى، آن به وضع ديگر آلت قرار دادهاند و ابزار قرار دادهاند براى منافع خودشان و براى چى. در كشورهاى كمونيستى اصل براى كارگر (من نمىتوانم كه نسبت به كارگر اين تعبير را بكنم) اينها را مثل يك حيوان كارگر را فرض كردند كه هيچ نبايد داشته باشند، فقط خوراك به شما مىدهند، شما بايد كار كنيد خوراك بگيريد، آنوقت كه كارى ازشان نمىآيد، طردشان مىكنند و به راى بعضىشان بايد ريختشان به دريا. آن دسته ديگر هم شما را بازى دادهاند كارگرها را بازى دادهاند و از راه ديگر مىچاپند آنها را.
صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است
اسلام براى كارگر ارزش قائل است، براى كارگر و كار ارج قائل است و احترام قائل است، يعنى همانطورى كه يك شخص عالم، يك شخص مجاهد را توصيف مىكند، شخص كارگر، زارع، هر كارگرى را، مىگويد همهشان مثل همند، مثل شانهاى كه اين ردههائى كه دارد، همه هم قد هستند، مثل هم هستند، آن شانههاى آنوقت اينطور بودند، اينها همين طور همه برابر هستند. در قرآن كريم هم تصريح مىكند كه امتيازها به اين مسائلى كه سرمايه داشتن، قدرت داشتن نمىدانم و امثال اينها نيست، ارزشها و بزرگىها به تقواست، به ارزش انسانى است. ارزش انسانى را اين دو بلوك اصلاً فراموش كردهاند، توجه به اينكه اينها انسانند مثل خود ما هستند. آنوقتى كه استالين متولد شده، با يك رعيت ديگرى، يك رعيتى فرقى با هم نداشتند، بعداً او به قدرت رسيده آنطور عمل كرده و اين
صحيفه نور ج 16 صفحه 144
بيچارهها تحت ستم، اينطور بايد عمل كنند براى آنها. يا آن بلوك سرمايهدارى هم همين طور ارزش براى انسانها قائل نيستند، آنها ارزش براى قدرت خودشان قائلند، هر كشورى كه تحت قدرت آنها باشد به او كمك مىكنند.
الان اگر يك گرايش بكند اين كشور اسلامى به يك طرف از اينها، برايش سرشار، همه كارى مىكنند، لكن ارزش انسانى و ارزش اسلامى اقتضاء مىكند كه به هيچ يك از آنها گرايش پيدا نكند. هر مملكتى كه از آنها بخواهد استقلال داشته باشد، جدا بشود مثل كشور ما، گرفتار اينها مىشود. الان كشور شما گرفتار اين دو بلوك هستند، هر كدام به يك راهى، به يك طورى و تمام اين فسادهائى كه واقع مىشود در اين كشور از اين گروهكهاى فاسد و تمام تبليغاتى كه خود اين گروهها در خارج مىكنند، اينها همه براى خاطر اين است كه دستور از آنها گرفتند. آن روزى كه كشور ايران خداى نخواسته، خدا نياورد آن روز را به گرايش پيدا كند به آمريكا، خواهيد ديد كه تمام اينهائى كه در - چيز هستند - پاريس جمع شدهاند و اسباب زحمت ايرانىها را خيال مىكنند مىتوانند فراهم كنند، همه قلمهايشان بر مىگردد و ثناگو مىشود، از اين طرف هم همين طور، ما مىخواهيم مستقل باشيم، ما مىخواهيم كه آمريكا در طول زمان، قبلاً انگلستان و بعد آمريكا، در طول سلطنت اين دو مرد فاسد به سرما آمده است، تمام ارزشهاى انسانى را مىخواستند از ما بگيرند و جوانهاى ما را به فساد بكشند و جوانهاى ما را به مراكز فساد بكشند و انسانيت را از آنها بگيرند، اينها، مىخواهيم ما كه ديگر تحت آن سلطه نباشيم و خودمان يك انسان مستقل باشيم. شما كوشش كنيد، صلاح و فساد اين كشور امروز به دست خود ملت است. شماها هم يك عضو بسيار مهمى در اين كشور هستيد و بسيار موثرى براى رفع وابستگى كشورتان به خارج، كشاورزان هم يك عضو بزرگ اين كشورند براى رفع وابستگى اين كشور به خارج. شما دو بازوى بزرگ اين كشور كوشش كنيد كه ما در كشاورزى محتاج به اينكه به ديگران مراجعه كنيم و از ديگر جاها بياوريم نباشيم و در امور صنعتى هم نباشيم. و بدانيد كه از حالا كه شروع كنيد مىتوانيد اين عمل را بكنيد، منتها كشاورزها زودتر مىرسند به آنجا و شما يك قدرى ديرتر، منتها ارزش عمل شما بسيار زياد است و كارهاى شما فنى است. خيال نكنيد كه فقط آنها مىتوانند كه اين كارها را بكنند، آنطورى كه تبليغاتشان تاكنون در گوش ما خوانده شده است كه ما بايد وابسته باشيم. ما نبايد وابسته باشيم، ما بايد مستقل باشيم، ما بايد هر مقدارى كه خودمان كار مىكنيم به همان مقدار اكتفا كنيم، در صدد باشيم كه خود را به آن حدى برسانيم كه از كشور ما هم ارزاق و گندم و جو و امثال اينها صادر بشود و اين كشور بسيار مستعد براى اين معناست، و هم كوشش كنيم كه ديگران به ما محتاج باشند در امور صنعتى و مىتوانيم، و مىتوانيد و مىتوانيم. ما فرضاً هم نتوانيم، ما فرض مىگيريم كه خير، نمىتوانيم، اما كوشش خودمان كه يك عبادتى است، يك كار ارزشمندى است، ما كوشش خودمان را مىكنيم. من كراراً اين مطلب را گفتم كه ما صد در صد اينطور نيست كه كار مىكنيم كه پيروز بشويم، البته ميل داريم، اما اينطور نيست كه حتم داريم كه ما پيروز مىشويم. نه، اما در عين حالى كه حتم به پيروزى نداريم، تكليف خودمان را
صحيفه نور ج 16 صفحه 145
عمل مىكنيم، ما يك انسان هستيم، شما انسان هستيد و ارزشمند هستيد، شما مىخواهيد ارزش خودتان را حفظ كنيد، شما مىخواهيد كه به شما فرض كنيد كه عروسكها را بياورند بفروشند، يا شما را به مراكز فحشا بكشانند و ارزشتان را از بين ببرند و شكمتان را سير كنند. شما مىخواهيد ارزشتان را حفظ كنيد و دنبال آن ارزش كه در مركز اعلاء واقع شده است، كشور خودتان را هم نجات بدهيد. ما و شما و همه دوستان و همه كشاورزان و همه كارگران و همه ملت ايران توجه به اين داشته باشند كه اين ارزشى كه خداى تبارك و تعالى نصيب شما كرد و اين استقلالى كه نصيب شما كرد و اين امرى كه الان در تمام دنيا شما مطرحيد، هر چه مىخواهند اين قلمهاى فاسد از شماها تكذيب كنند، از ايران تكذيب كنند، هر چه مىخواهند از دادگاهها تكذيب كنند، از دولت تكذيب كنند، لكن دنيا فهميده است كه شما ارزش داريد و دنيا فهميده است كه شما يك ملتى هستيد كه نظير شما در طول تاريخ تا حالا نبوده است.
همه آثارى كه از آقاى مطهرى هست، بىاستثنا خوب است
و من اميدوارم كه ملتهاى ديگر هم به تبعيت از شما و به تبعيت از اسلام عزيز نظير شما بشوند، استقلال خودشان را و آزادى خودشان را به دست بياورند. خداوند همه شما را انشاءالله صحت و سلامت بدهد. و چون روز مطابق است، منطبق است با سالروز وفات مرحوم مطهرى رحمهالله، من بايد يك كلمه هم از آن به شما عرض كنم. مرحوم آقاى مطهرى يك فرد بود، جنبههاى مختلف در او جمع شده بود و خدمتى كه به نسل جوان و ديگران مرحوم مطهرى كرده است، كم كسى كرده است. آثارى كه از او هست، بىاستثنا همه آثارش خوب است و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بىاستثنا آثارش خوب است. ايشان بىاستثنا آثارش خوب است، انسانساز است، براى كشور خدمت كرده، در آن حال خفقان خدمتهاى بزرگ كرده است اين مرد عاليقدر. خداوند به حق رسول اكرم او را با رسول اكرم محشور بفرمايد و خداوند همه شهداى ما را انشاءالله رحمت بفرمايد و خداوند جنگندههاى ما را كه الان درصدد پيروزى آخرى هستند و انشاءالله تحقق پيدا مىكند، آنها را، پيروزى آخرى را نصيب به آنها فرمايد و خداوند شما كارگران عزيز را و همه كارگران را انشاءالله اجر شهدا عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 147
تاريخ 20/2/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى اصلى واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز هر چه مىبينيد امور غير عادى است. تمام كارهائى كه در داخل شهرها و در جبههها مىشود از امورى است كه خداوند متعال بر ما منت گذاشته است. شما ببينيد چگونه لشكريان كفر با آن سلاحها و آنهمه افراد از تعداد اندك ما شكست مىخورند. اين همان نصر به واسطه رعب است كه خدا در دل دشمنان ما رعب ايجاد كرده است. در صدر اسلام لشكريان كفر در مقابل مسلمانان چنان مىترسيدند كه با همه تجهيزاتشان خودشان را يا تسليم مىكردند و يا فرار مىنمودند. امروز هم در ايران وضع چنين شده است كه هر كجا حرف پاسدار مىشود، دشمنان ما، چه منافقين و چه صداميان شديداً مىترسند. آنها هم كه در خارج نشستهاند از پاسداران ما در ايران مىترسند. در اينجا لازم است شما را به يك نكته نصيحت كنم و آن اين است كه اتحاد و انسجامتان را حفظ كنيد. شما بايد بدانيد كه هر اختلاف و نزاعى شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامى كه حاصل شود، از خداست. اميدوارم قوى باشيد و به پيش رويد. مطمئن باشيد كه پيروزيد.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 148
تاريخ 21/2/61
پاسخ امام خمينى به تلگرام آيتاللَّه العظمى مرعشى نجفى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيتالله آقاى نجفى دامت بركاته - قم
پس از اهداء سلام و تحيت، تلگراف شريف مبنى بر تبريك پيروزىهاى بزرگ رزمندگان اسلام موجب تشكر گرديد. اينجانب متقابلا پيروزى غرورآفرين رزمندگان اسلام را به جنابعالى و جميع علاقهمندان به اسلام و قرآن كريم تبريك عرض مىكنم. اسلام از اول ظهورش گرفتار دشمنان خودخواه و سركشانى عنان گسيخته بوده است و بحمدالله با عنايات خداوند متعال و نصرتهاى غيبى، راه خود را به پيش مىبرد. حمله گستاخانه رژيم كافر بعث عراق كه با تحريك ابرقدرتها خصوصاً امريكاى جهانخوار انجام گرفت و با انگيزه خدمت به دشمنان اسلام و بشريت بود، از طليعه آن پيشبينى مىشد كه با شكست مفتضحانه روبرو خواهد شد و بدبختى و نفرت و ذلت براى دشمنان خداى تعالى به بار خواهد آورد و عظمت و سربلندى براى اسلام و مسلمانان خواهد آفريد. اين پيروزى و ديگر پيروزىها مرهون عنايات غيبى خداوند متعال و پشتيبانى بقيهالله اروحنا له الفدا و ادعيه خالصه صاحب نفسان و بزرگان است و اين روحيه معجزهآساى سلحشوران قواى مسلح از ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى نظامى و انتظامى و مردمى در جبههها و ملت عظيمالشان ايران در پشت جبههها كه از نوادر تاريخ است، مرهون خلوص نيت آنان و ايمان سرشار و عزم استوارشان است. خداوند اين روحيه انسانى - الهى را هر چه افزونتر فرمايد. از جنابعالى و از ساير مراجع عظام و علماى اعلام اميد دعاى خير براى پيروزى نهايى اسلام بر كفر را دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 149
تاريخ 26/2/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى، ائمه جماعات قم و غرب تهران و كاركنان دفتر مركزى سازمان تبليغات اسلامى
هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله اين مجلس، مجلس علماست، مجلس دانشمندان متعهد است و ما موفق شديم به زيارت آقايان و اميدواريم كه همه توفيق پيدا كنيم در خدمت به اسلام.
مساله تبليغات از صدر اسلام تا ابد يكى از امورى است كه اسلام بر آن پافشارى كرده است و در اين زمان كه ما هستيم يك اولويت خاصى دارد همه مىدانيم كه هيچ انقلابى تاكنون به اندازه انقلاب اسلامى مورد هجوم تبليغاتى و تسليحاتى واقع نشده است. انقلابهائى كه در دنيا واقع شده است يا گرايش به راست داشتهاند، راستىها با او موافقت مىكردهاند و اگر مخالفتى بوده است، از چپىها بوده است، يا گرايش به چپ داشتهاند، بعكس بوده است. لكن اسلام چون نه شرقى و نه غربى است و صراط مستقيم است، جمهورى اسلامى هم با همان برداشت از اسلام متحقق شده است و امروز چون نه چپى است، چپىها با او مخالفند و نه راستى است، راستىها با او مخالفند و ملاحظه مىفرمائيد كه تمام رسانههاى دنيا به استثناى كمى از آنها و تمام رسانههاى بزرگ دنيا الان يا با صراحت و يا با تلويح با اين جمهورى اسلامى و اسلام مخالفت مىكنند و در هر شب و روز ساعات بسيار را براى سركوبى جمهورى اسلامى صرف مىكنند و از آن طرف اشخاصى امثال صدام را كه من از اول گفتم كه اين آدم، آنوقت هم كه ما در نجف اشرف مشرف بوديم، آن را يك مرد خطرناكى معرفى مىكردند و يك جنون عجيبى در اين آدم هست كه براى خودخواهى خودش حاضر است كه تمام ملتهاى دنيا را به خاك و خون بكشد، اينها را وادار كردهاند كه با ما مخالفت كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد، تكليفش كنند و حمله كنند و امروز هم كه به خواست خداى تبارك و تعالى و تاييدات او جبهه جنگ دارد تكليفش معين مىشود و سقوط صدام و انشاءالله حزب بعث نزديك مىشود، رسانههاى گروهى كه نمىتوانند منكر اين بشوند كه پيشرفتهائى ايران كرده است، معذلك از راههاى ديگرى مشغول سمپاشى شدهاند. از اين راه كه اگر اين جمهورى موفق بشود و غلبه پيدا كند بر عراق، بر رژيم عراق، آيا با منطقه چه خواهد كرد، آيا با شيخنشينان حكومتهاى منطقه چه خواهد كرد. اين حرفها الان رايج شده است و در رسانههاى
صحيفه نور ج 16 صفحه 150
گروهى گفته مىشود و تمامش براى اين است كه آنها را وادار كنند به يك كارى در مقابل ايران، در مقابل جمهورى اسلامى.
و ما امروز براى خاطر اينكه در تاريخ مساله بماند، عرض مىكنم كه دولت ايران و ملت ايران با همه ملتها و با همه دستگاههائى كه انحراف ندارند، مخالفت ندارد و از اول هم اعلام كرده است كه ما به زمينهاى ديگران هيچ نظرى نداريم و پيش ما اصلش زمين و طبيعت و ماديت اينقدرها نيست كه به ازاى او با مسلمانان جهان به جنگ برخيزيم. اين يك برنامهاى است كه مخالفين اسلام دارند و سركشان دنيا و اربابهاى آنها دارند كه بايد سركوبى كرد تمام مستضعفان جهان را تا به قدرت رسيد و به نوائى رسيد و اسلام يك همچو امرى را كه محكوم مىكند و ما كه تابع اسلام هستيم و ملت ما كه ملتى است، تعهد دارد به تبعيت از احكام اسلام، هرگز مخالفت با احكام اسلام نمىكند و ما اعلام مىكنيم كه اين حكومتهائى كه در منطقه هستند يا خارج منطقه هستند توجه داشته باشند كه آنها را دارند وادار مىكنند كه خودشان را به هلاكت بيندازند براى خاطر امريكا يا بلوك ديگر.
ما به اينها مكرر تنبه دادهايم كه شما آلت دست ابرقدرتها هستيد و از شما استفاده مىكنند، به شما استفاده نمىدهند. شمائى را كه امروز دارند تحريك مىكنند كه اگر با صدام همراهى نكنيد، چه و چه خواهد شد و ايران با شما چهها خواهد كرد، اينها مىخواهند كه شما آليت دست آنها را داشته باشيد و به منافع آنها با صدام همراهى كنيد و به همان تلهاى كه صدام افتاد، شما هم بيفتيد و شما بدانيد كه اگر صدام نجات پيدا كند و قدرت به دست بگيرد، آدمى نيست كه قدرشناسى از امثال شما بكند، آدمى است كه جنون بزرگبينى خودش را دارد و با اين جنون با شما كه با او هم همراهى كرديد به جنگ برمى خيزد و شما را اگر قدرت داشته باشد، تباه خواهد كرد. و من و دولت ايران و ملت ايران اعلام مىكنيم كه شما اگر چنانچه با صدام همراهى نكنيد و اگر چنانچه بطور اسلامى با ما رفتار كنيد و به برنامههاى قرآن كريم با ما رفتار كنيد و با ملتها رفتار كنيد، دولت ايران و ملت ايران با شما برادر است و از شما حمايت خواهد كرد. لكن اگر چنانچه خداى نخواسته انحرافى عمل كنيد و خودتان را به اين دام بيندازيد، مطمئن باشيد كه شما از صدام قدرتمندتر نيستيد و آنهائى كه مثل دولت مصر مىخواهند به او كمك كنند، آنها هم تجربه كنند ببينند كه چه خواهد شد و من نصيحتشان مىكنم كه اين تجربه را نكنند و جوانهاى بيگناه مردم را به تباهى نكشند و جوانها را نياورند در يك ميدانى كه عاقبتش براى آنها هلاكت است.
ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم
و اما در يك همچو محيطى كه تمام رسانههاى گروهى به ضد اسلام واقعاً و به ضد جمهورى اسلامى تبليغات مىكنند، امروز تبليغات يك ويژگى خاص دارد و بر همه لازم است كه تبليغات كنند. تبليغات داخلى براى اينكه مبادا خداى نخواسته مردم تحت تاثير تبليغات سوء ابرقدرتها واقع بشوند و بالاتر از او تبليغات در خارج بايد بشود.
صحيفه نور ج 16 صفحه 151
ما تبليغاتمان در خارج بسيار ناقص است و اشخاصى كه از خارج مىآيند اينجا و با من ملاقات مىكنند، همه از اين مطلب شكايت دارند كه در خارج تبليغات كم است. البته وزارت خارجه و ارشاد اخيراً يك طرحهائى دارند و انشاءالله موفق خواهند شد، لكن بايد ما تبليغاتمان زياد بشود كه لااقل ما بتوانيم به ملتها حالى كنيم كه اين تبليغاتى كه اينها بر ضد اسلام و بر ضد مسلمين و بر ضد جمهورى اسلامى مىكنند، اينها تمام غلط است و شما ديديد كه وقتى خبرنگارها از اطراف مىآيند و مىبينند، آنهائى كه انصاف دارند اعلام مىكنند و همين چند روز پيش از اين يكى از آنها اعلام كرد كه كليه چيزهائى كه ارتش ايران اعلام كرده است صحيح است، لكن رسانههاى گروهى دست بردار نيستند. آنها اگر يك قدم فرض كنيد كه صدامىها پيش بيايند، او را قلمداد مىكنند كه كجا را گرفتند، كجا چه شد، محاصره كردند ارتش ايران را و اگر چنانچه ايران پيش ببرد، حتىالامكان ذكرى نمىكنند، آنوقتى كه خيلى رسوائى در مىآورد ذكر كمى مىكنند و مىروند دنبال اينكه آيا چه خواهد شد، اى واى كه اگر اسلام پيروز بشود چه خواهد شد. و ما امروز موظفيم كه تبليغات را هر چه بيشتر تقويت كنيم و دولت و وزارت ارشاد موظف است كه تبليغات را در خارج تقويت كند و همه آقايانى كه از اول اصل شانشان تبليغ بوده است، انبيا شانشان تبليغ بوده است، اولياء خدا شانشان تبليغ بوده است، همه آقايان علمايى كه هستند، اينها همه مبلغين اسلام هستند. بايد خطباء عظام ما كه مبلغين اسلامند، علماى اعلام ما، طلاب عزيز ما و قشرهاى ديگر كه در تبليغات دخالت دارند و مشغول اين عمل شريف هستند، بايد به سرعت خودشان زيادى بدهند و تبليغات خودشان را تسريع كنند، البته روى يك موازينى و روى يك نظامى و روى يك سازمانى كه آنطور البته بهتر خواهد بود و من هم كه وظيفهام دعا كردن به شماست و از اول هم دعاگوى شما بودم، من هم اميدوارم كه موفق بشوم به وظيفه خودم عمل كنم.
اينهايى كه شبها به دعا و مناجات بر مىخيزند در جنگها پيروز خواهند شد
و يك كلمه هم راجع به ارتش و راجع به سپاه و راجع به پيروزىهاى آنها عرض كنم. امروز بحمدالله در جبهههاى ما جوانهايى هستند از ارتشى، از سپاهى، از بسيج، از مردمى كه هر كس آنجا رفته است و آمده است با من ملاقات كرده است، مىگويد آنها به ما دل مىدهند و شجاعت مىدهند. ما مىرويم كه آنها را تشجيع كنيم، مىبينيم كه نه، ما تحت تاثير آنها واقع مىشويم و حقيقتاً يك امرى است كه خداى تبارك و تعالى عنايت خاصش را به اينها كرده است. اينهائى كه شبها به دعا برمىخيزند و به مناجات برمىخيزند، البته در جنگها پيروز خواهند شد. و مطمئن باشند كه اين نفسهاى آخرى كه صدام و صداميان و طرفداران آنها دارند مىكشند، اينها آن نفسهائى است كه محتضر مىكشد و اميدوارم كه اسلام در همه جا چهره نورانى خودش را نمايش بدهد و خداوند تبارك و تعالى نصرت بدهد به آنها و قوت بدهد به آنها و ملت هم در دنباله آنها هستند و آنها را تاييد مىكنند و آنها را پشتيبانى مىكنند و مبلغين هم آنها را پشتيبانى مىكنند. آنها با قلب پاك خودشان و بازوهاى بزرگ خودشان و قوى خودشان به كار خودشان ادامه بدهند كه انشاءالله نصرت نزديك است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 152
و ما النصر الا من عندالله
ما از خدا مىخواهيم كه به ما كمك بدهد و اين نصرت را نصيب ارتش ما و ملت ما بكند و همه انشاءالله موفق بشوند كه اين نور اسلام را در همه جا پرتوافكن باشند و ما اميدواريم كه شما آقايان هم موفق و مويد باشيد و همانطورى كه در روايات ما هست كه از قم علم به جاهاى ديگر منتشر مىشود، بحمدالله مدتهائى است كه اين معنا تحقق پيدا كرده است و امروز اميدواريم كه به همت علماى قم و مدرسين بزرگ قم و خطباى قم اين مساله زيادتر بشود و امروز بحمدالله همه ايران قم است و همه علما هستند و همه دانشمندان و همه اشخاصى هستند كه اسلام از آنها بهره مىگيرد و به آنها پشتيبانى مىكند. خداوند تمام ما را از فداكاران اسلام قرار بدهد و از فداكاران به امام زمان سلامالله عليه كه آثار رحمت خدا و آثار حمايت اين بزرگوار در جبههها براى اشخاص ظاهر شده است و مىشود انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 153
تاريخ 2/3/61
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد حجت الاسلام واعظ طبسى در مورد بازسازى هويزه
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حجت الاسلام آقاى واعظ طبسى توليت محترم آستان مقدس رضوى دامت افاضاته
پس از اهداى تحيت و سلام، مرقوم شريف با پيشنهاد مسرت بخش واصل گرديد. اگر هويزه مظلوم با دست جنايتكار صدام اين دشمن سرسخت اسلام و تشيع، به صورت ويرانهاى درآمد و آن جايگاه پروانههاى شمع ولايت در كشور ثامن الائمه عليه و على آبائه صلوات و تحيات چون جايگاه جغدان گرديد و مسلمانان عرب مظلوم آن شهر خون و شهادت، از صغير و كبير و مرد و زن از آتش بيداد اين كافر كيش مدعى دوستى عرب سوخت، چه كس اولى از توليت آستان مطهر و خدمتگزار مرقد نورانى حضرتش، در ترميم خرابىها و بناى شهر دوستان معظم او است و كدام مقام والاتر از مقام ولايت آن سرور در نوازش دوستان عزيز او. باشد كه خيرخواهان و دوستان محترم آن مقام مقدس اقتدا به مولاى خود نموده و در راه بازسازى خوزستان و ديگر خرابههاى يادگار اين ابر جنايتكار قرن همت گمارند. و من از نكتهاى بس لازم نمىتوانم صرفنظر كنم و آن درآمد عظيم سرشارى كه شهر مىسازد و در مدت توليت جنابعالى آنهمه خدمت نموده است و مقايسه آن با غارتگرىهاى دودمان پهلوى كه اين ثروت عظيم را در راه شهوات و لذات خويش به كار بردند. و چه روسياهند آنان كه از آن رژيم حمايت كرده و مىكنند.
توفيق جنابعالى را در خدمت به آستان مقدس مولا خواستار و خداى را شكر كه در عصر ما مثل جنابعالى به اين سمت مقدس راه يافته و به جاى ظلمت، نور و به جاى خيانت، امانت جايگزين گرديده است.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 154
تاريخ 3/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت فتح خرمشهر
بسم الله ارحمن الرحيم
با تشكر از تلگرافاتى كه در فتح خرمشهر به اينجانب شده است، سپاس بىحد بر خداوند قادر كه كشور اسلامى و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود. اينجانب با يقين به آنكه ما النصر الا من عندالله از فرزندان اسلام و قواى سلحشور مسلح كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقيه الله الاعظم اروحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلتهائى در دست ابرقدرتان خصوصاً آمريكاى جهانخوارند، بيرون آورد و نداى الله اكبر را در خرمشهر عزيز طنينانداز كرد و پرچم پر افتخار لااله الا الله را بر فراز آن شهر خرم كه با دست پليد خيانتكاران قرن به خون كشيده شده و خونين شهر نام گرفت، تشكر مىكنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند، آنان به يقين مورد تقدير ناجى بشريت و بر پا كننده عدل الهى در سراسر گيتى روحى لتراب مقدمه الفدا مىباشند، آنان به آرم ما رميت اذ رميت و لكن الله رمى مفتخرند. مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم كه با توفيق الهى و ضايعات كم و غنائم بى پايان و هزاران اسير گمراه و مقتولين و آسيب ديدگان بدبخت كه با فريب و فشار صدام تكرينى اين ابر جنايتكار دهر به تباهى كشيده شدهاند، سرافرازانه براى اسلام و ميهن عزيز افتخار ابدى به هديه آورديد و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداكارانى هستند كه ستاره درخشنده پيروزىهاى آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نورافشانى خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظيمالشان ايران اينچنين فرزندان سلحشور و جان بركفى كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعانى كه در دو جبهه جنگ با دشمن باطنى و دشمنان ظاهرى پيروزمندانه و سرافراز امتحان خويش را دادند و براى اسلام سرافرازى آفريدند.
و هان اى فرزندان قرآن كريم و نيروهاى ارتش و سپاهى و بسيج و ژاندارمرى و شهربانى و كميتهها و عشاير و نيروهاى مردمى داوطلب و ملت عزيز! هشيار باشيد كه پيروزىها هر چند عظيم و حيرتانگيز است شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند، كه اين آفتى بزرگ و دامى خطرناك است كه با وسوسه شيطان به سراغ آدم مىآيد و براى اولاد آدم تباهى مىآورد. و من با آنكه به همه شما اطمينان تعهد به اسلام دارم، لكن از
صحيفه نور ج 16 صفحه 155
تذكر كه براى مومنان نفع دارد، بايد غفلت نكنم، چنانچه از نصيحت به حكومتهاى همجوار و منطقه دريغ ندارم و آنان مىدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پيروزمند ما از موضع قدرت سخن مىگويد و من به پيروى از آنان به شما اطمينان مىدهم كه اگر از اطاعت بىچون و چراى آمريكا و بستگان آن دست برداريد و با ما به حكم اسلام و قرآن كريم رفتار كنيد، از ما جز خير و پشتيبانى نخواهيد ديد. و شما بدانيد آنقدر كه ابرقدرتها از صدام، اين نوكر چشم و گوش بسته پشتيبانى كردند از شماها كه قدرتهاى كوچك و حكومتهاى ضعيف هستيد، پشتيبانى نمىكنند و شما عاقبت اين جنايتكار و همقطار جنايتكارش شاه مخلوع را به عيان ديدهايد. قدرتهاى بزرگ بيش از آنچه از شما استفاده نمايند از شما طرفدارى نمىكنند و شماها را براى منافع خويش به هلاكت مىكشند و من نصيحت برادرانه به شما مىكنم كه كارى نكنيد كه قرآن كريم براى برخورد با شما تكليف نمايد و ما به حكم خدا با شما رفتار كنيم و يقين بدانيد كه امثال حسنى مبارك مصرى و حسين اردنى و ديگر هم جنايتكاران آنان براى شما نفعى ندارند و دين و دنياى شما را تباه مىكنند و اگر با تشتتهاى خود بخواهيد طرح كمپ ديويد يا فهد راكه مردهاند، زنده كنيد، كه ما خطر بزرگ براى كشورهاى اسلامى خصوصاً حرمين شريفين مىدانيم، اسلام به ما اجازه سكوت نمىدهد. و اينجانب در پيشگاه مقدس خداوند تكليف الهى خود را اداء نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوى خالق يكتا بلند كرده و به قواى مسلح اسلام و فداكاران قرآن كريم و ميهن عزيز ايران دعا مىكنم و سلامت و سعادت و پيروزى آنان را خواستار هستم.
سلام و درود بى پايان بر فرماندهان متعهد قواى مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلير ايران عزيز و سرشار از شادىها.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 156
تاريخ 4/3/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان كرمان
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايانى كه زحمت كشيده و اينجا آمدهاند تشكر كرده و دعاگوى همه مىباشم. و همچنين از اهالى و علماى كرمان و ائمه جماعت آن استان كه خداوند همه آنان را حفظ فرمايد تشكر مىكنم. بار ديگر اين نكته را تذكر مىدهم كه سعى كنيد وحدت را حفظ نمائيد، وحدت بين خودتان، وحدت بين خودتان و مسوولين و وحدت بين خودتان و مردم. شما مىبينيد كه تمام سعى منافقين و مفسدين خارج و داخل بر اين است كه بين مردم شكاف ايجاد نمايند و اين خود بهترين دليل است كه ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم.
اين پيروزى عظيم و بزرگى كه رزمندگان ما به دست آوردهاند و وابسته به قدرتهاى بزرگ را از سرزمين خودمان بيرون كردند، از حفظ وحدت است. امروز تمامى رسانههاى گروهى سعى مىكنند يا پيروزى ما را منعكس نكنند و يا اگر مىكنند، بلافاصله با داد و بيداد خطر اين پيروزى را در منطقه گوشزد نمايند و فرياد مىدارند كه اگر ايران پيروز شود با منطقه چه مىكند، با كشورهاى خليج چه خواهد كرد.
آنچه مردم را مجتمع مىكند همين ائمه جماعت و جمعههاست. شما در كرمان و ديگران در ساير شهرها سعى كنيد مسائل خودتان را مطرح كنيد و با يكديگر تفاهم داشته باشيد، مردم هم كه در صحنه حاضر و ناظرند، ديگر هيچ ترسى نيست. امروز همكارى و هميارى مردم بيسابقه است. ما هر روز شاهد زنانى هستيم كه ماحصل عمرشان، يك تكه طلا را مىآورند و در راه خدا و جنگ انفاق مىكنند. از طرف ديگر يكى از آقايان به من گفت كه در جبهه نوجوان دوازده سيزده سالهاى ديده است كه دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع شده خود را گرفته و رفته است به سوى ميدان جنگ، خوب توجه كنيد در چنين موقعيتى تكليف ما چيست؟ خيلى روشن است كه تكليف همگى ما خيلى سنگين است. اگر خداى ناخواسته اشتباهى كنيم آنها كه منافعشان در خطر است آن را در داخل و خارج بزرگ مىكنند و عليه ما تبليغات مىكنند.
سعى كنيد مطالعه كنيد كه در خطبههايتان چه مىخواهيد بگوئيد. اميدوارم اسلام به دست شما منتشر شود تا مقدمهاى شود براى ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف. اميدوارم موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 157
تاريخ 6/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز ميلاد امام حسين (ع) و روز پاسدار
بسم الله الرحمن الرحيم
طلوع آفتاب سوم شعبان كه سالروز طلوع شمس معنويت و پاسدار اسلام و مجدد حيات قرآن كريم و نجاتبخش امت خاتم صلى الله عليه و آله و سلم از شب تاريك به عصر ظلمانى حكومت جائرانه يزيديان كه مىرفت تا قلم سرخ بر چهره نورانى اسلام كشد و زحمات طاقتفرساى پيامير بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان صدر اسلام و خون شهداء فداكار را به طاق نسيان سپارد و به هدر دهد، بر همه مسلمانان جهان و شيعيان خط سرخ امامت و ملت فداكار در صحنه ايران بزرگ و رزمندگان در راه هدف مقدس و خصوص سپاه پاسداران عزيز كه اين روز عظيمالشان را براى خود انتخاب نمودهاند مبارك باد. و امروز كه نويد پيروزى حق را بر باطل و جنودالله را برجنود شيطان، با پيروزىهاى بزرگ پى در پى خصوصاً بيت المقدس كه از شاهكارهاى عظيم كم نظير جنگها بوده است، مىدهد، مباركتر و پر بركتتر است.
سپاه پاسداران كه ركنى بزرگ در پيروزى انقلاب اسلامى است با اقتدا به مولاى خود سيد مظلومان عليه الصلوه والسلام، نجاتبخش ملت ايران و اسلام عزيز از شبهاى تاريك و ظلمانى ستمشاهى بوده و در پاسدارى از انقلاب و هدفهاى آن عاملى موثر و ركنى ركين بوده و هست. سپاه در جبهههاى دفاع مقدس از اسلام و ميهن اسلامى، با وحدت و انسجام كامل با ارتش معظم و بسيج عزيز و ژاندارمرى و عشاير مكرم و ساير قواى نظامى و انتظامى و مردمى، چون صفى آهنين و بنيانى مرصوص پاسدارى نموده و دشمنان اسلام و بشريت را از ميدانهاى نبرد مفتضحانه رانده است و براى خود و اسلام و ميهن معظم ايران افتخارهائى آفريده است كه تاريخ فراموش نخواهد كرد و حضرت بقيهالله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا از نظر مبارك نخواهد برد و پروردگار جل و اعلا بر خدمتگزاران به اسلام و ميهن اسلامى كه اين رزمندگان بحمدالله تعالى از آنانند، رحمت و بركت خود را دريغ نخواهد فرمود.
اى عزيزانى كه مجالس ذكر و دعا و مناجات شما در شبها چون شب عاشورا به ملكوتيان نورافشانى مىكند و چون ستارهاى درخشان در جبههها مىدرخشد و روزتان چون روز عاشورا در مقابل يزيديان استقامت مىنمايد! قدر اين شبهاى معنوى و عرفانى و اين روزهاى سلحشورى و افتخار آميز را بدانيد كه خداى بزرگ شما را براى نصرت خويش انتخاب فرموده و امثال ما را لايق
صحيفه نور ج 16 صفحه 158
اين خوان نعمت و رحمت معنويت و فداكارى ندانسته است.
صدام خائن امروز بهتر فهميده است كه از اين دامى كه براى او گستردهاند نجات نخواهد يافت و او و حزب كافر بعث عراق جز سرنگونى و هلاكت سرنوشتى ندارند و از اين رو با آنهمه رجزخوانى و ادعاى پوچ سردارى قادسيه و كوبيدن طبل ميان تهى انقلابى بودن و با اسرائيل دشمنى آشتى ناپذير داشتن، امروز به دامان حكومت سرسپرده آمريكا يار و همقطار اسرائيل پناه برده و دست ذلت و دريوزگى به جانب دشمنان عرب و اسلام دراز كرده است كه نخست او را از اين مهلكه مرگبار كه خود براى خود تهيه ديده نجات دهند و سپس اذهان را از دشمن بزرگ اسلام و غاصب سرزمينهاى آنان منصرف و قرارداد ننگين كمپ ديويد را با برگرداندن حسنى مبارك به جامعه عرب به كرسى نشاند و يا طرح فهد را كه براى ملت عرب و بالاتر براى اسلام ننگآور است اجرا كند. من به دولتهاى عربى منطقه هشدار مىدهم كه با تسليم شدن در مقابل اينگونه طرحها، علاوه بر قبول اسارت خويش به دست آمريكا و از آن ننگينتر اسرائيل، دشمنى ملت و دولت و قواى مسلح نيرومند ايران را براى هميشه به بار مىآورد و اگر امروز به دامن اسلام برنگرديد، فردا دير است. شما را فريبكارىهاى آمريكا و رجزخوانىهاى حسنى و حسن و حسين و قابوس كه حقاً احتياج به قيم دارند و سفيهانه جوانان كشورهاى خود و اسلحه و مهمات ارتش خويش را كه بايد در راه نجاتشان از چنگال اسرائيل به كار برند و گول نزند، با يك كشور اسلامى كه شاه معدوم را با آن قدرت شيطانى و حمايت شيطانهاى بزرگ و كوچك و صدام جنايتكارتر از شاه معدوم را به جهنم فرستاد، به ستيز برنيانگيزاند. شما به مطبوعات و رسانههاى گروهى خود اجازه ندهيد كه به تبعيت از بوقهاى ابر جنايتكاران، به سمپاشى و تهمت و افترا نسبت به كشور نظامى كه مىخواهد با همه مسلمانان و دولتهاى منطقه با برادرى و حسن جوار رفتار كنند مشغول باشند. شما كه هر روز شاهديد كه رئيس جمهور محترم و دولت و مجلس ايران كراراً شما را نصيحت نمودهاند و به دوستى دعوت كردهاند و مىخواهند قدرت عظيم اسلامى ايران را براى دفع دشمنانى كه به كشورهاى شما چشم طمع دوختهاند، در كنار شما به كار برند و شما و ذخاير شما را از حلقوم جهنمى جهانخواران براى نفع ملتهاى شريف مظلوم منطقه بيرون كشند.
آن روز كه اول انقلاب بود و ارتش و سپاه و ديگر قواى مسلح ما آمادگى كافى نداشتند، صدام با همه تجهيزات و خيانت بعضى عناصر دست اندر كار، ناگهان از زمين و هوا و دريا به ايران تاخت و غافلگيرانه قسمت بزرگى از كشور ما را اشغال نمود. نيروهاى مومن و جوانان فداكار به مجرد اطلاع راه را بر آنان بستند و عقابان تيز پرواز نيروى هوائى مواضع نظامى سرتاسر عراق را در هم كوبيدند و اگر نبود تعهد اسلامى آنان و خوف هلاكت بيگناهان و خرابى اماكن ملت برادر عراق، كه تاكنون نيز دست آنان را همين انگيزه بسته است، چنان درس عبرت آميزى به حزب كافر بعث مىدادند كه بعضى از دولتهاى منحرف منطقه و غير آن هواى مبارزه با ملتى كه شهادت را تحفه آسمانى مىدانند، به سر نپرورانند. و اما امروز كه با سپاس خداوند متعال و تاييدات غيبى و عشق و ايمان سرشار ملت، قواى
صحيفه نور ج 16 صفحه 159
مسلح از سپاه پاسداران و ارتش و بسيج و عشاير و نيروهاى مردمى و قواى نظامى و انتظامى و كميتهها و ديگر نيروها به انواع سلاحها و صلاحها مجهز و آماده هستند و فرياد شهادتطلبى و جنگ جنگ تا پيروزى آنان فضاى ايران بلكه جهان را به هيجان و لرزه در آورده است و از موضع قدرت عظيم، دست پر بركت و قدرتمند خود را براى دوستى و برادرى ايمانى پيش تمام مسلمين خصوصاً ملتها و دولتهاى منطقه و همسايه دراز كرده و آنان را نصيحت مىكنم كه صلاح دنيا و آخرت اينان نيست كه با خيال خام پشتيبانى از مصر و اردن و ديگر خائنان به ملتهاى خود و اسلام عزيز هر روز گرد هم آيند و بخواهند توطئههاى آمريكاى جهانخوار را جامه عمل بپوشانند. دولت مصر و اردن اگر عرضه داشتند و در فكر شرف انسانى و عربى بودند خود را از اسارت رژيم صهيونيستى اسرائيل رهائى مىبخشيدند نه آنكه در شناسائى اسرائيل كوشش مىكردند و با طرح اسارتبار كمپ ديويد رشتههاى اسارت و ذلت خويش را محكمتر مىنمودند. و آنان كه به خيال خام خود براى مقابله با جمهورى اسلامى در باز گرداندن مصر به جامعه عرب كوشش مىكنند، سخت در اشتباه هستند و گور خود را با دست خود كه دست جنايتكار آمريكاست مىكنند. در صورتى كه پس از پيروزى نهائى كه به خواست خداوند بيش از چند قدمى به آن نمانده است، اگر از كردار غير اسلامى و غير عربى خود پشيمان شده و توبه كنند، در اين صورت اگر دولتمردان ما هم قبول كنند، معلوم نيست ملت ستمديده و عزيز از دست داده ما قبول كند و در صورت عدم قبول ملت، هيچ يك از دولتمردان ايران حق و قدرت هيچ گونه كارى را در اين زمينه ندارد، زيرا در ايران اسلامى، مردم تصميمگيران نهائى تمامى مسائلند. پس تا فرصت از دست نرفته و وقت باقى است، به دامان اسلام و ملتهاى خود برگردند و دست از توطئهها و سمپاشىها عليه ايران نيرومند بردارند و با دولت و ملت ايران عليه اسرائيل و ديگر دشمنان اسلام و بشريت همدست و همداستان شوند كه اينجانب صلاح دين و دنياى آنان را در اين مىبينم. اكنون درهاى رستگارى به روى آنان باز است و خداوند تعالى رحمه للعالمين است.
اكنون به مناسبت روز بزرگ ولادت سراسر افتخار و با سعادت پاسدار عظيمالشان اسلام و قرآن كريم كه با خون خود و ياران و عزيزان ارجمندش نعره كفرآميز يزيديان را كه عربده كشان نداى لا خبرجاء ولا نزل را سر مىدادند، در حلقوم نحسشان خفه كرد و روز پاسداران عاشق پيشه فداكارى كه با خون پاك خود و ساير رزمندگان عزيز، نعرههاى عربده آساى سردار قادسيه عصر را با ياران تبهكار جنايت پيشهاش در حلقوم كفر ندايشان شكست، سخنى با اين مناديان حق و مبارزان دشمنان حقيقت در ميان مىگذارم و اين تذكرى است براى آگاهان
برادران محترم و نور چشمان عزيز! مبادا آفتهاى پيروزى كه در راس آنها غرور است، خداى ناخواسته شما را به دام كشد و از صاحب اصلى نصر كه خداوند قادر است اغفالتان نمايد، كه اين حيلهاى است شيطانى كه دنبال آن علاوه بر از دست رفتن معنويت كه اساس پيروزى شما عزيزان است، موجب غفلت از حيلههاى دشمنان نيز مىباشد كه شكست را همراه دارد. بايد شما قواى نيرومند مسلح
صحيفه نور ج 16 صفحه 160
و ملت عظيمالشان پشتيبان شما از تبلور جلوه قدرت الله در خود هيچگاه غافل نشويد و ماالنصر الا من عندالله و نصر من الله و فتح قريب و انا فتحنالك فتحاً مبينا شاهد آن است.
تمام جمال و جلال و خوبىها از اوست و به يد قدرت او، و شكست و غرور و سركشى از شيطان نفس است كه بايد به خداوند متعال از آن پناه برد.
برادران! از اسراى جنگ كه در دست شمايند، هر چند گناهكارند دلجويى كنيد و با آنان رفتار اسلامى - انسانى داشته باشيد و آسيبديدگان عراقى را به اسرع وقت به بيمارستانها بفرستيد تا تحت معالجه قرار گيرند و دكترها و پرستارهاى بيمارستانها كه كوششهاى ارزنده آنان چه در جبههها و چه در بيمارستانها بر مردم شريف ما پوشيده نيست و باعث تشكر بسيار است، با آنان چون نزديكان و برادران خود رفتار نمايند و تلخى آسيب و اسارت را با رفتار اسلامى خود از ذائقه آنان كاهش دهند. در اينجا لازم مىدانم از روحانيون در جبههها و جهاد سازندگى و وزارت دفاع و تمامى كسانى كه در دفاع از ميهن اسلامى نقش داشتهاند تشكر نمايم.
يكى ديگر از امورى كه بايد تمام قواى مسلح و خصوصاً آنان كه در شهرها سر و كارشان با مردم بيشتر است، مثل سپاه پاسداران و بسيج و كميتهها و شهربانى توجه كنند، رفتار نيكو و انسانى آنان است با مردم، بويژه مستضعفان. مردمى كه از جمهورى اسلامى و رزمندگان جبههها با تمام توان پشتيبانى مىكنند، سپاه و سايرين بايد قلوب آنان را جلب و رضاى خداوند را به دست آورند و ملت عزيز نيز قدر اين فداكاران را كه شب و روز خود را براى حراست از اسلام و كشور و حفاظت آنان صرف مىكنند، بدانند و از آنان قدردانى نمايند.
و اينجانب با ناتوانى خود دعاگوى همه هستم و از خداوند سعادت همه را خواهان و براى شهداى عزيز رحمت و علو درجات و براى بازماندگان آنان صبر و سلامت و براى آسيب ديدگان كه نور چشمان ما هستند، سلامت كامل و سعادت و براى رزمندگان پيروزى نهائى و براى اسلام عظمت و قدرت و براى جمهورى اسلامى دوام را خواستارم.
و در آخر از ملت ايران متواضعانه تشكر مىكنم كه با تمام توان مشكلات جنگ را كه امرى است اجتنابناپذير با كمال گشادهروئى تحمل نمودهاند، بلكه اينانند كه به متصديان امور دلدارى مىدهند و با تقديم عزيزان خود به اسلام در پشت جبههها نيز حاضر و با كمكهاى بسيار ارزنده خود از فداكاران و دولت خدمتگزار خويش پشتيبانى نموده و اسلام بزرگ و ميهن عزيز خويش را در جهان سرفراز كردند و الحق اگر اين روحيه بزرگ اسلامى انسانى ملت نبود، دولت در همان قدمهاى اول به بن بست مىرسيد. و ما بحمدالله تعالى با اين ملت حاضر در جميع صحنهها و دولت با تمام توان و قدرت خدمتگزار به اسلام و جمهورى اسلامى و ارتش و سپاه و بسيج و ديگر فداكاران شجاع سلحشور كه دژهاى محكم دشمن را كه قريب دو سال در ساختن و استحكام و مجهز نمودن آنها به تمام تجهيزات جنگى كوششها نمودند، با يورشى دلاورانه و تاييد الهى در هم كوبيده و ارتش آرايش يافته و مجهز به جميع سلاحهاى بزرگ و كوچك مدرن ساخت آمريكا و شوروى و فرانسه را نيرومند مسلح
صحيفه نور ج 16 صفحه 161
در هم پيچيد به صورتى كه عدهاى از آنان را وادار به فرار و عده بيشمارى از آن مفسدان را كشته و زخمى و عده بسيارى را به اسارت درآوردند و با دل مطمئن به الطاف الهى و قدرت معنوى و سپاهيگرى آنان، آخر جنگ را كه نزديك است نظاره مىكنيم و خداى عزوجل را بر نعمتهاى سرشار او سپاس مىگزاريم.
درود خدا و رسولش بر شهدا و معلولين جنگ تحميلى عراق عليه ايران. سلام خدا بر پدران و مادران و همسران و تمامى بازماندگان شهداء افتخارآفرين اسلام و ايران عزيز. سلام و درود ملت ايران بر آسيب ديدگان جنگ. مرگ و نفرين بر ابرقدرتان، بخصوص آمريكاى جنايتكار كه اكثر فتنههاى منطقه به دست كثيف او تحقق مىيابد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 162
تاريخ 8/3/61
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد بسيج اقتصادى
ايران امروز به عنوان يك ايران بزرگ و نيرومند مطرح است
بسم الله الرحمن الرحيم
كسانى كه سنشان اقتضا مىكند و زمانهاى گذشته را به ياد دارند، مىدانند كه چگونه جنگ شد و به كشور ما وارد شدند و عواقب جنگ چه بود و چه چيزهائى را به دنبال داشت.
در جنگ دوم جهانى ما هيچ قدرتى نداشتيم و ديگران به كشور ما وارد شدند و من به ياد دارم كه بر ملت چه گذشت. من باب نمونه، در آن موقع وسائل اوليه زندگى پيدا نمىشد و اگر هم بود فاسد بود. شما اگر زندگى امروز مردم را نسبت به گذشته مقايسه كنيد خواهيد فهميد كه بر خلاف گذشته امروز نايابى نيست بلكه گرانى است.
مهم اين است كه امروز همه، همه چيز را بر روى ما بستهاند و اين خود، نعمتى براى ما بوده است. وقتى همه درها بسته شد و فكرها باز، مىبينيد كه فعاليتها آغاز شد و همه جا كانون فعاليت است. مردم همچنان در كنار دولت ايستادهاند و هيچ گاه دولت را تنها نگذاشتهاند و مىبينيد قريب دو سال است كه جنگ را به خوبى به پيش مىبرند. فتح خرمشهر يك مساله عادى نبود. اينكه پانزده الى بيست هزار نفر به صف، براى اسارت بيايند و تسليم شوند، مساله عادى نيست، بلكه مافوق طبيعت است. ايران امروز به عنوان يك ايران بزرگ و نيرومند مطرح است و در همه جا بر سر زبانهاست، صدام مىگويد ما پيروزمندانه عقبنشينى كرديم!! قصه نادر را شنيدهايد كه وقتى شكست خورد و به سردارها گفت بنويسيد ما شكست خورديم. ميرزا مهدى خان نوشت چشم زخمى به ارتش ما وارد آمد. وقتى كه نوشته را به دست نادر دادند، آن را پرت كرد آن طرف و گفت بنويس با ما چه كردند. او اين قدرت را داشت كه بگويد ما شكست خورديم. اينها اگر قدرت جبران داشتند به شكست خود اعتراف مىكردند ولى شكست آنها هميشگى و تا ابد است.
از طرفى آمريكا تشر مىزند كه ما منافع داريم. بلى، شما منافع داريد ولى ما از دستتان گرفتهايم. شما از آن طرف دنيا مىخواهيد دخالت كنيد. مگر دخالت چگونه است؟ دخالت شما اين است كه صدام و منافقين را فرستادهايد. معناى دخالت اين نيست كه ريگان خودش بيايد. شما آقايان قدر اين ملت را بدانيد و كوشش كنيد رضايت آنها را كه با ما و شما همراهى كردند حاصل كنيد. من از شما كه مشغول خدمت به اسلام و مسلمين هستيد تشكر مىكنم و اميدوارم در كارتان موفق باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 163
تاريخ 9/3/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان صنعت نفت
با اعتصابات شما رژيم سابق و اربابان آنان فلج گرديدند
بسم الله الرحمن الرحيم
شما عزيزانى كه امروز اينجا تشريف داريد، كسانى هستيد كه اولاً مورد هدف جنايتكاران بيشتر از همه هستيد و ثانياً براى خدمت به اسلام و ميهن عزيز اسلامى موثرترين ارگانها هستيد. من به شما تبريك مىگويم كه شما جوانانى هستيد كه با كوشش شما اين انقلاب پيروز شد و شما مردان سلحشورى هستيد كه با اعتصابات شما رژيم سابق و اربابان آنها فلج گرديدند. مبارك باد بر شما اين پيروزى و اين قدرت. و بايد به شما بعضى از نكات را عرض كنم
اينكه در اين پيروزى بزرگى كه نصيب ايران شده است و بحمدالله قدمهاى آخر را طى مىكند و دشمنان اسلام و ميهن شما نفسهاى آخر را مىكشند، مىبينيد كه قدرتهاى بزرگ به وحشت افتادند و گاهى ما را تهديد مىكنند، شما را تهديد مىكنند و گاهى منطقه را بر ضد ما و ملت ما و شما مىخواهند بسيج كنند، اين براى اين است كه آنها از اين قدرت اسلامى و از اين وحدتى كه در ايران پيدا شده است و انسجامى كه در تمام گروههاى اين ملت پيدا شده است خوف دارند. بالاتر ارگانى كه هدف جنايتكاران است، قضيه نفت است و قضيه كارمندان و كارفرمايان نفت است. شما بايد توجه بكنيد كه حفظ اين كشور و حفظ اسلام در اين ناحيه بسته به تعهد شما به اسلام و ميهن خودتان است. و جنايتكاران و منافقان و منحرفان، حيلهاى كه دارند، در راس همه حيلهها نفوذ در بين شماست و منحرف كردن شماها در راس برنامههاى آنهاست و من اميد اين را دارم كه شما همانطور كه تاكنون در مقابل همه ايستادهايد و كارمندان و كارفرمايان و تمام اشخاص كه در اين محلى كه شريان حيات يك ملت است به كار ادامه مىدهيد، از حيلههاى اينها غافل نباشيد. بدانيد كه هر روزى كه در بين شما، حيلهگران و افسونسازان و ساحران آمدند و خواستند يك مطلبى ايجاد كنند، يك خلافى ايجاد كنند، بدانيد آن روز است كه مىخواهند شما را تحت سيطره دشمنان اسلام قرار بدهند و اسير آنها بكنند.
خدمتگزار ملت و اسلام باشيد تا بزرگى بكنيد بر همه دولتهاى قدرتمند
اينكه دولت آمريكا در اينوقت از زمان مىگويد كه ما دوستانى داريم در منطقه و منافعى داريم، بايد ديد كه او چى مىگويد، دوستان آنها كى هستند و كى بودند و منافع آنها در اين منطقه چى هست و
صحيفه نور ج 16 صفحه 164
چى بود و چى خواهد بود. آنها دوستانى دارند و دوستان، آنقدر دوستى دارند كه علاوه بر اينكه مزدور بىمزد هستند، مزدور مزدبده هستند. آنهائى كه منافع كشور خودشان را، سرمايههاى انسانهاى مظلوم را به پاى قدرتمندان مىريزند و منافع آنها را تامين مىكنند، مراد از منافع اينطور منافع است، منافعى كه شريان حيات آنها را در صورتى كه قطع بشود، قطع مىكند. و دوستان آنها دوستانى هستند كه اگر آنها كنار بروند، حيات آنها را هم سلب مىكند. و ما به همه كشورهائى كه همسايه ما هستند، اسلامى هستند، به دولتمردان آنها كه به خيال خودشان اسلامى هستند، تذكر مىدهيم كه مقصود آمريكا از اينكه ما دوستانى داريم و منافعى داريم و دنبال او و دوستان منافع خودشان را به واسطه اسلام و ايران اسلامى در خطر مىبينند، آن منافع، همان منابع سرشار كشورهاى اسلامى است و همان منابع زيرزمينى در كشورهاى اسلامى و مناطق مهم براى آنها هست و آن دوستان شماها هستيد كه بعض شما هست كه براى آنها خدمت مىكنيد و در ازاء اين خدمت، ذخاير خودتان را هم تقديم مىكنيد.
ملت ايران، دولت ايران و همه ارگانهاى ايران مىخواهند شما را از اين بار ذلت كه براى شما پيش آوردهاند كه منافع شما و چيزهائى كه بايد براى ملتهاى شما و براى تعمير كشور شما صرف بشود، به رايگان مىخواهند ببرند و شما را دارند اغفال مىكنند و به خيال خودشان خيال دارند كه شماها را در اين مهلكهاى كه صدام گرفتار شد، گرفتار كنند كه شايد بتوانند از اين گرفتارى كه به بركت اسلام براى آنها پيدا شده است، از آن نجات پيدا كنند. ملتها مىدانند كه اسلام براى آنها از هر چيز عزيزتر و سودمندتر، هم براى دنياى آنهاست و هم براى آخرت آنها. دولتها بايد اين تنبه را داشته باشند، ملتها مىدانند، ملتها كه ساليان دراز تحت شكنجه بودند، شكنجههاى روحى، شكنجههاى جسمى، ملتهائى كه در فقر و مسكنت غوطه مىخورند و زرهاى آنها را و طلاى سياه آنها را در حلقوم ديگران مىريزند، ادراك مىكنند كه موافقت با جمهورى اسلامى، بيرون كردن قدرتهاى اجنبى و سلطههاى كفار است و برچيدن بساط آنهاست. دولتها بايد متذكر باشند و دولتها توجه بكنند به رژيم فعلى ايران، ببينند كه آيا آنها برايشان با وضعى كه دارند بهتر است يا اگر وضع تغيير بكند و بشود مثل ايران؟ توجه بكنند به اينكه ايران امروز، دولت و ملت و مجلس و تمام ارتش و سپاه پاسداران و همه، يك ارگان هستند و همه پشتيبان هم هستند. دولت اگر گرفتارى پيدا بكند، همين ملتند كه رفع گرفتارى مىكنند. اگر در سرحدات ما جنگ، جنگ تحميلى پيدا شد، همين ملت و همين كاركنان نفت و ساير ارگانها هستند كه پشتيبانى مىكنند. همانطورى كه سابق شيرهاى نفت را بستند و پيروز شدند، امروز هم باز مىكنند و باز كردند و پيروزند. و براى دولت اگر مشكلى پيدا بشود، همين جوانان و همين ملت، زن و مرد، بچه و بزرگ است كه در رفع اشكالات كوشش مى كند.
شما دولتهاى خارج از ايران مىبينيد كه آنقدر مشكلات براى ما، ابرقدرتها پيش آوردند و ما را محاصره اقتصادى كردند و كمك همين ملت، آن توطئهها را خنثى كرد. اگر شما اين وضع را پيدا بكنيد، ملت شما با شما مثل ملت ايران با دولت ايران باشد و تمام قدرتهاى شما جمع بشود، متمركز بشود و در مقابل قدرتها بايستد و آقائى كنيد نه نوكرى، خدمتگزار ملت و اسلام باشيد تا بزرگى بكنيد
صحيفه نور ج 16 صفحه 165
بر همه دولتهاى قدرتمند، آن بهتر است يا اينكه قطع رابطه بكنيد با ملتهاى خودتان وداع بگوئيد با اسلام و مخالفت كنيد با يك جمهورى كه اسلامى است و مىخواهد آزاد و مستقل باشد؟ و مخالفت با اينها بكنيد و ذليل باشيد در تحت سلطه قدرتمندان كه وقتى مطلبى پيش مىآيد كه مخالف با منافع آنهاست اعلام مىكنند كه دوستانى داريم و منافعى داريم؟ آمريكا چه منافعى مىتواند در اينجا داشته باشد جز منابع زرخيز شما؟ و چه دوستانى مىتواند اينجا داشته باشد جز آنهائى كه به عنوان دوستى خدمتگزار هستند؟ آمريكا دوست نمىخواهد، آمريكا خدمتگزار مىخواهد، آمريكا خدمتگزارانى مىخواهد كه منافع ملتشان را تقديم بكنند و در عين ذلت را به خودشان بار بياورند تحمل كنند. ما، ملت ما و دولت ما ايستادهايم و در مقابل هر سلطهجوئى ايستادهايم و تا آنوقت كه توان داريم مخالفت مىكنيم. و من اميدوارم كه اين عناياتى كه خداى تبارك و تعالى با اين ملت خدمتگزار به اسلام دارد، مستدام باشد و اين خدمتى كه تمام ملت ما براى اسلام و ميهن اسلامى مىكند مستدام باشد. و اگر همچو مطلبى انشاءالله مستدام باشد، آسيب نخواهد ديد، قدرتهاى بزرگ را با تمام كيدهاى شيطانى رسوا خواهد كرد.
ما از اول انقلاب تاكنون هر چه ديديم معجزات بوده است
ما از اول انقلاب و بعد از پيروزى تاكنون هر چه ديديم معجزات بوده است. شما ملاحظه بفرمائيد كه در اين اختلافى كه، نهضتى كه ايران پيدا كرد و مقابل رژيم شاهنشاهى با آنهمه يال و كوپال و با آنهمه كسانى كه قدرتمند بودند و دولتهاى قدرتمند و پشتيبانى آنها، كدام قدرت توانست يك همچو رژيم دو هزار و پانصد ساله با همه ابزار جنگى و آلات، سلاحهاى مدرن، از اين كشور بيرون كند و شكست بدهد؟ و كدام قدرت است كه امروز در جبهههاى جنگ در مقابل اينهمه تجهيزات، پيروزى حاصل مى كند؟ و كدام قدرت بزرگ است كه در دل اينها آنطور رعب و ترس مىافكند كه فوج فوج خود را تسليم مىكنند؟ در صورتى كه آنها در پناهگاههائى كه با همه جور تجهيزات مجهز بود زندگى مىكردند و برادران شما و ما باژ - 3 و امثال اينها در بيابان، از بيابان هجوم مىكردند. آنچه آنها را آنطور مرعوب كرد كه يكباره سلاحها را زمين گذاشتند و تقديم كردند و هر كدام مىتوانستند خودشان را به شط انداختند و يا هلاك شدند يا با شنا خارج شدند و هر كدام نمىتوانستند اسير شدند و تسليم شدند.
بيدار باشيد كه اگر اختلافى پيدا بشود اسارت شما عود مىكند
برادران من! توجه كنيد كه شما چه كرديد و بايد چه ماموريت الهى را انجام بدهيد. توجه كنيد كه شما شريانهاى ابرقدرتها و غرب و شرق را در دست داريد و دشمنهاى شما هدف اصلىشان شما هست كه دست شما و دست قدرتمند شما آنها را به عقب زد. و توجه كنيد به كيد آنها و توطئههاى آنها كه هر روز در كار هست. كارمندان نفت و تمام كارگران اين طلاى سياه بدانند كه آنها مقصد هستند
صحيفه نور ج 16 صفحه 166
و آنهائى كه مىخواهند اين كشور را به شكست بدهند، يكى از كارهايشان همان است كه در آنجا يك ايجاد اختلاف بكنند. بيدار باشيد كه اگر خداى نخواسته در آنجا يك اختلافى پيدا بشود، اسارت شما عود مىكند. ما و شما و همه ملت ما آن روز در تحت سلطه قدرتهاى بزرگ به وسيله اين رژيم فاسد بوديم، كارفرمايان تمام جاها آنها بودند و ماها را مثل يك عمله حساب مىكردند. دست برومند شما و قدرت ايمانى شما آنها را به جاى خود نشاند و به جهنم فرستاد و شما امروز خودتان بحمدالله قدرت در دست داريد و خودتان تمام رشتهها را در دست داريد و با همه توطئههائى كه آنها كردند، همه را خود شماها خنثى كرديد و همين تحريم اقتصادى براى شما يك تحفه آسمانى بود كه فكرهاى متفكران ما را به راه انداخت و بحمدالله رو به خودكفائى مىروند. من ديگر كوتاه مىكنم و دعا مىكنم به شما كه خداوند تبارك و تعالى، اين قدرت اسلامى را حفظ كند و خداوند تبارك و تعالى هشيارى شما را حفظ كند و خداوند تعالى دشمنهاى ملت ما را از بين ببرد و كيدهاى آنها را خنثى كند و سعادت و سلامت و عزت و عظمت نصيب شما دوستان و ملتهاى اسلامى باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 167
تاريخ 11/3/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شورايعالى قضائى، قضات شرع و دادستانهاى دادگاههاى انقلاب اسلامى
هر قدمى كه انقلاب به پيش مىگذارد مسؤوليت متعهدين به اسلام افزون مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از آقايان نمايندگان محترم مجلس و آقايان شوراى قضائى و قضات محترم اسلامى و دادستانهاى محترم كه با تشريف آوردنشان خدمتشان رسيديم و تبريك پيروزىهاى اسلام به همه آقايان و همه ملت و همه مستضعفان جهان، چند كلمهاى راجع به تكاليف فعلى خودمان و بعد هم چند كلمهاى راجع به اوضاعى كه الان در دنيا مىگذرد عرض كنم. البته مطلبى را كه رئيس محترم مجلس فرمودند، من الان نمىتوانم به طور شايسته صحبتى در آن باب بكنم. من امروز يك كلياتى عرض مىكنم و انشاءالله در فرصت ديگر اميد است كه مسائل و مشكلات حل بشود. در عين حالى كه ايشان فرمودند مشكلات داريم و من هم معتقدم به اينكه مشكلات فراوان داريم، لكن چون درصدد رفع مشكلات هستيم، هم مجلس محترم كه بحمدالله يك اجتماع الهى است و هم شوراى قضائى و قضات و دادستانهاى محترم كه تمام متعهد و خدمتگزار هستند و هم دولت و مراتب اجرائى، الان همه درصدد رفع مشكلات هستند و اين مژده رفع مشكلات را مىدهد. تا شروع نشده است به رفع مشكلات و طرحهائى كه براى رفع مشكلات است، مشكلات خيلى بزرگ نمايش پيدا مىكند، لكن بعد از اينكه تصميم گرفته شد و شروع شد به كار، اميد است كه با همين شروع، رو به رفع مشكلات بگذاريم و انشاءالله با سرعت اين مشكلات بر طرف بشود. آنچه من در اين جلسه محترم بايد عرض كنم اين است كه هر قدمى كه انقلاب به پيش مىگذارد، به همان اندازه مسؤوليت همه آقايان و همه كسانى كه در امور اين نهضت اسلامى، چه دولت و چه ديگران، دخالت دارند، افزون مىشود. يك وقت است كه اول انقلاب است و مشكلات انقلاب در كار است و هرج و مرجهائى كه در هر انقلاب اجتنابناپذير است، آنجا عذر موجه است. يك وقت هم هست كه باز مفسدين و منافقين و منحرفين دستشان باز است و به كارهاى جنايتكارى خودشان ادامه مىدهند و جنگ است و حال جنگ است، آنوقت هم يك مقدارى معذور هستند. اما بحمدالله اين مسائل كه خار راه آقايان است، حل شده بايد ما حساب كنيم. هم قضيه جنگ به خواست خداى تبارك و تعالى در شرف حل است و هم اين منحرفين و وابستگان به قدرتها رو به فنا هستند. از اين جهت ما، آقايانى كه در مجلس شوراى اسلامى هستند و مهمترين مقام را
صحيفه نور ج 16 صفحه 168
دارا هستند و چه شوراى قضائى و قوه قضائيه كه از اهميت بسيار برخوردار است و هم دولت كه مجرى قوانين است، قوانين اسلام است، امروز مسوول هستيم. يعنى از من طلبه تا شما آقايان و تا دولت و قوه قضائيه و قضات محترم و دادستانهاى محترم همهجا و ائمه جماعات و جمعات و مراجع عظام اسلام و طلاب علوم دينيه و متفكرانى كه متعهد به اسلام هستند، همه در اين وقت مسؤوليت بزرگى به عهده داريم. يعنى خداى تبارك و تعالى الان از ما عذر را كم مىپذيرد يا نمىپذيرد. الان ما نمىتوانيم بگوئيم كه حال انقلاب است و حال انقلاب كارى از دستمان برنمىآيد، و نمىتوانيم بگوئيم كه جنگ آنطور در ايران است كه دست همه را بسته است، و نمىتوانيم بگوئيم كه اين گروهكها آنطور فعاليت دارند كه اذهان ما را به خودشان متوجه كردهاند. اينها مسائلى است كه يا حل شده است يا نزديك به حل است. از اين جهت ما الان هم مجلس بايد قدمهاى بلندترى بردارد و لوايحى كه عرضه مىشود يا خودش قوانين مىخواهد بگذراند، هر چه بيشتر سرعت بدهد و اسلامى بودنش صددرصد باشد. اگر يك قانون، يك پيشنهاد، يك لايحه در آن يك نكته غير اسلامى باشد، اين در نظر اسلام و خداى تبارك و تعالى مردود است. بايد ما همه كوشش كنيم به اينكه همانطور كه جمهورى اسلامى را با كوشش اين مردم و جمعيتهاى ميليونى اسلامى، اين جمهورى اسلامى را به پيروزى رساندند و همه ما مرهون زحمات و فداكارىهاى آنها هستيم و خداوند همه را سلامت بدارد و به همه شهداى ما رحمت و سعادت نصيب كند، ما همه مرهون آنها هستيم و ما آن مقصدى را كه آنها داشتند موظفيم كه دنبال كنيم. مقصد آنها در شعارهاى آنها از اول انقلاب تا حالا و انشاءالله بعدها هم شعارها محفوظ است، منعكس است. آنها استقلال مىخواهند، آزادى مىخواهند و جمهورى اسلامى مىخواهند. جمهورىاى كه بايد اساسش بر احكام اسلام باشد و جمهورىاى باشد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و امام زمان روحى له الفدا بپذيرد. اگر يك خدشه در احكام اسلام واقع بشود، نه پيغمبر مىپذيرد و نه امامان ما. كوشش بايد بكنيم به اينكه در عين حالى كه بايد سريع قدمهاى بلند را برداريم و در عين حال، تمام قدمها بايد اسلامى باشد و رو به اسلام باشد و نمىتوانيم اگر يك مطلبى را در مجلس بگذرانيم و خداى نخواسته متخلف باشد از اسلام، نمىتوانيد شما عذر براى خودتان پيدا بكنيد. و اگر يك قدم، قضات محترم و شوراى قضائى خداى نخواسته بر خلاف آنچه مقرر است بردارند، آن هم معذور نيست و مواخذ است. و اگر چنانچه ائمه جمعه و ائمه جماعت و كسانى كه در اين جمهورى اسلامى از روحانيون مشغول يك كارى هستند، اگر خداى نخواسته يك قدمى، يك كلامى برخلاف مصالح اسلام بردارند، معاقب هستند. همه معاقب هستيم و همه مسوول هستيم، كلكم راع و كلكم مسئول ما بايد كوشش كنيم كه رو به اسلام برويم و اسلام را هر چه زودتر، قوانين اسلام را، قوانين قضائى اسلام را، قوانين سياسى اسلام را هر چه زودتر به طور شايسته در اين كشور پياده كنيم و مطمئن باشيد كه اگر چنانچه اراده كنيد، مىتوانيد و در عين حالى كه تاكنون هر چه قوانين در آن رژيمهاى سابق بوده است، تقريباً بسيارى از قوانين، قوانين جزائى و سياسىاش كه همه در بسيارى از قوانينشان برخلاف مسير اسلام بوده است، يا متصديان قضا اشخاصى بودند كه بر خلاف موازين
صحيفه نور ج 16 صفحه 169
اسلام متصدى قضا شدند و در نار هستند. و متصديان همه امور كه مشغول به خدمت هستند، اگر خداى نخواسته يك خلافى در كار باشد ولو اشتباهاً باشد، بايد با كمال دقت ملاحظه كنند و مداقه كنند كه مبادا يك مطلبى واقع شود بر خلاف آنچه كه بايد واقع بشود. و من به همه شما و به همه آقايان دعاگو هستم و آنچه كه وظيفه من است كه يكىاش دعاگوئى است، اميدوارم دعا كنيد كه كوتاهى نكنم.
اين عار تا قيامت بر پيشانى شما غير متعهدها متنقش است
و اما مسائلى كه امروز در منطقه و جهان واقع مىشود، البته شما همه يا اكثراً مىدانيد كه چه دارد واقع مىشود. از امريكا تا انگلستان، تا فرانسه، تا آلمان تا ساير جاها به راه افتادهاند، دستپاچه شدهاند و هياهو مىخواهند راه بيندازند كه در اين وقت چه مىشود. اين دستجاتى كه مىخواهند صدام را زنده كنند يا تطهير كنند، چه در بغداد بروند و غير متعهدين به اصطلاح مجتمع بشوند و چه نروند، مطلب از اينها گذشته است. اين مرده، زنده نخواهد شد. اگر هم بغداد برويد، يك مرده را رئيس خودتان قرار داديد، يك جنايتكار مرده را انتخاب كردهايد. و اين عار براى شما غير متعهدها تا قيامت بر پيشانىتان متنقش است. و اگر گمان كنيد كه با رفتن بغداد و تعيين صدام به رياست، يا يكى ديگرى كه مثل صدام است، شما بتوانيد كه يك كسى كه جنايتش آنقدر زياد است كه نمىتوانيم ما به ذكر و قلم، ذكر كنيم آن را، بخواهيد تطهير كنيد، او با درياهاى عالم هم تطهير نخواهد شد. و اگر بخواهيد علم كنيد او را و زنده كنيد، اين علم خوابيد و اين نعشش الان موجود است. الان يك نعشى است كه دارد حركت آخر عمرش را مىكند. شماها نمىتوانيد اين كار را انجام بدهيد. بيخود خودتان را زحمت ندهيد و عرض خودتان را نبريد و براى ماها هم زحمت درست نكنيد و آنهائى كه از آن طرف درياها آمدهاند اينجاها گردش مىكنند، آنها هم اگر بخواهند صدام را زنده كنند، همان حرفى است كه به آنها بايد گفت و اگر حضرت عيسى سلامالله عليه كه مردهها را زنده مىكرد بيايد، اين مرده را نمىتواند زنده كند. براى اينكه زنده كردن اين، به هدايت است. و خداى تبارك و تعالى به پيغمبر اسلام كه اشرف از حضرت عيسى سلامالله عليه است مىفرمايد انك لاتهدى من احببت حضرت عيسى مردههاى طبيعى را زنده مىكرد، لكن مردهاى كه قلبش مرده است، مردهاى كه هستىاش از بين رفته است، حيثيتش از بين رفته است و قادسيهاش به فنا مبدل شده است، حضرت عيسى هم همچو كارى را نه مىكند و نه مىتواند. بنابراين اينها مىخواهند چه بكنند؟ اينهائى كه اجتماع مىكنند كه، يك كنفرانسهائى ايجاد مىكنند كه كنفرانس غير متعهدها را، بلكه بتوانند در بغداد تاسيس كنند و ايجاد كنند، اولاً كه معلوم نيست كه موافقت كنند بسيارى از دولتها، دولتهائى كه توجه به مسائل دارند، دولتهائى كه مرعوب آمريكا و ديگر كشورها نيستند، دولتهائى كه توجه به حيثيت خودشان دارند و دولتهائى كه به اسلام فكر مىكنند، اينها با شما موافقت معلوم نيست بكنند، و بخواهيد كه با عدم موافقت آنها هم، شما باز آن مجلس را تاسيس كنيد و آن را رئيس بدانيد كه در تاريخ ننگى براى خودتان ايجاد مىكنيد كه با درياها نمىشود اين ننگ را شست. و نمىتوانيد كه شما اعاده كنيد حيثيت
صحيفه نور ج 16 صفحه 170
كسى را كه از اول نداشت، و اگر داشت، به باد فنا رفت، آدمى كه ملاحظه كرديد در آن چيزى كه نوشته بود به سران نظامى خودش در شهر خونين شهر، خرمشهر، كه آنطور سفارش كرده بود كه بزنيد، بكشيد و چه بكنيد، تا آخر گلوله، تا آخر نفر، اين ديد كه همان نظامىهاى او گوش ندادند به او، نتوانستند گوش بدهند، اصلاً مجال قرائت اين چيزها را به آنها ندادند و فوج فوج تسليم شدند. يك همچو آدمى كه دنبال اين مىگويد كه امر به عقبنشينى كرديم، (لابد عقب نشينى تاكتيكى!!) اين آدم را نمىتوانيد اعاده حيثيتش را بكنيد، حيثيت خودتان را سر اين بىحيثيت به باد ندهيد. ما نصيحتهاى خودمان را، ايران نصيحتهاى خودش را به شماها مىكند كه شماها يك قدرى در خلوت بنشينيد و آمريكا و شوروى و ديگر قدرتمندان را از مغزتان شستشو كنيد و فكر كنيد كه ما اگر برويم بغداد، چه جور مىتوانيم بكنيم. و من اعلام يك خطرى هم براى شما مىكنم كه از صدام بعيد نمىدانم و آن اينكه همين صدامى كه در حال مردن است يك وقت عدهاى از شما را بكشد و گردن ايران بگذارد، براى اينكه شما را وادار كند كه مخالفت كنيد. خوف اين مطلب زياد است. شما از اين جانى خيال نكنيد كه هيچ كارى بر نمىآيد، اين جانى، جنايت زياد از او مىآيد. و اين جنايت به نظر انسان نزديك است، همانطورى كه يك جاهائى را مىزند و مىگويد ايران زده است و خودش با اسرائيل رفيق و دوست و برادر است و مىگويد كه اسلحه از اسرائيل مىآيد و حالا هم ابرقدرتها و گويندگان آنها با اين مانورهاى مضحك يكى از اين ور مىگيرد، يكى از آن ور. يكى مىگويد كه من به اطلاع آمريكا بودم، آمريكا مىگويد من گفتم آنقدر كار نكن و مجلسشان مىگويد كه چرا اين كار را كردى. مطلب را مسلم همهشان مىگيرند كه اى مردم بدانيد كه اين اسرائيل به ايران اسلحه فرستاده. و همه اينها و خود اسرائيل هم اين مطلب را احراز كرده است كه اگر اسرائيل انگشتش را به بحر محيط بزند، نجس مىشود، چون اين را احساس كرده است، مىخواهد با اينكه من كمك كردهام ايران را بدنام بكند، از باب اينكه مىداند كه موافقت او با ايران، بدنام كردن ايران است، خودش هم اين را احساس كرده است. براى خدمت به امريكا حيثيت خود را پيش نسلهاى آينده از بين نبريد در هر صورت اين مسائل كه الان مىگذرد، اينها همه هست و من خوف اين را دارم كه اگر اينها مجتمع بشوند، در بغداد يا در بين راه، چند نفر از اينها را بزنند و بكشند و گردن ايرانىها بگذارند و يا در مجلس كه مجتمع مىشوند، يك وقت خود صدام براى اينكه برود دستش را بشويد، بيرون برود و مجلس را منهدم كنند. درست توجه كنيد كه مبادا به دام بيفتيد، به دام اين صدام بيفتيد، كه اين مرد خطرناكى است. و اشخاصى كه آخر عمرشان را مىگذرانند، جنايتكارانى كه آخر عمرشان را مىگذرانند، مىگويند حالا كه من رفتم بگذاريد، همه بروند. اقتلونى و مالكاً مرا بكشيد كه مالك هم كشته بشود. مساله اينطورى است. حالا خودشان بنشينند فكر بكنند كه آيا صدام با اين جنازه متعفن، ارزش دارد كه شما ارزشهائى به پاى او بريزيد؟ آمريكا كه مىگويد من اسرائيل را به هيچ كس
صحيفه نور ج 16 صفحه 171
نمىفروشم، از شما آنهمه ذخاير مىگيرد و مىگويد من اسرائيل را به شما نخواهم فروخت، ارزش دارد اين آمريكا كه شما براى خدمت به او تمام حيثيت خودتان را پيش ملتتان، پيش ملتهاى عالم، پيش نسلهاى آينده از بين ببريد؟ من اميدوارم كه اينها بيدار بشوند و توجه به مسائل بكنند و خودشان را به هلاكت نيندازند و ما را هم به زحمت نيندازند. خداوند انشاءالله همه مسلمانها را به وظايف اسلامى خودشان آشنا كند. ما و شما و همه ملت ايران را به وظايف اسلامى اسلامى خودمان آشنا كند و توفيق عمل به اسلام و پياده كردن اسلام در همه جا به همه ما مرحمت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
صحيفه نور ج 16 صفحه 172
بسمه تعالى
در پى پيروزى عظيم رزمندگان پرتوان اسلام و آزادى خرمشهر، شهرهاى لالههاى خونين، مردم عزيز و مهربان و ايثارگر كشورمان و علماى اعلام و ائمه محترم جمعه و جماعات در شهرستانهاى مختلف با تلگرامهاى بسيار آمادگى خود را جهت بازسازى مناطق ويران شده اعلام و مراتب ايثار و فداكارى خويش را در اين امر مهم و انسانى ابلاغ كردند و به راستى اين حضور دائمى و خستگى ناپذير در صحنه و آمادگى و فداكارىهاى خالصانه مردم دلير ما براى هر مسلمانى غرورانگيز و براى جهانيان اعجابآميز است و مىتوان گفت اين هم يكى از الطاف الهى و بركات جنگ است كه اينچنين مردم را به هم نزديك و مهربان نموده و در غم و شادى يكديگر شريك ساخته است. من در برابر اينهمه ايثار و از خودگذشتگى و خلوص، از تشكر و قدردانى عاجز و ناتوانم و خداى بزرگ است كه با رحمت واسعه خود مىتواند پاداش شما را داده و قدردانى كند شكرالله مساعيكم الجميله. مطلبى كه لازم به تذكر است اينكه به خاطر تسريع در كار انشاءالله تعالى، حضرات و اقشار محترمى كه آمادگى خود را براى بازسازى اعلام داشتهاند، متوجه باشند كه هماهنگى خود را با شورايعالى بازسازى مناطق جنگى كه تحت نظر دولت جمهورى اسلامى فعاليت مىكنند حفظ نموده و كمكهاى خود را چه از نظر مالى و چه از نظر مصالح و نيروى انسانى با راهنمائىهاى شوراى مزبور به انجام رسانند تا به خواست خداى تعالى هر چه بهتر و سريعتر به هدف مقدس خود رسيده و از هدر رفتن نيروها و ناهماهنگىها جلوگيرى نمايند. در خاتمه از اينكه نمىتوانم به يكايك نامههاى شما بزرگواران جواب دهم معذرت خواسته، موفقيت همه عزيزان و نابودى هر چه زودتر دشمنان اسلام و انسانيت را از خداى متعال مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 173
تاريخ 13/3/61
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خانوادههاى شهدا و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
يكى از احكامى كه مورد توجه خداست وحدت و انسجام همه است
بسم الله الرحمن الرحيم
همانطورى كه اين برادرها، برادرهاى بسيار عزيز مايلند كه با من ملاقات كنند، من هم مايلم كه چهرههاى عزيز و نورانى آنها را ببينم. خوب، لكن مسائل، بعضىاش مهم است و به واسطه مهم بودن آن مسائل، يك مسائل ديگرى بايد يك قدرى تعويق بيفتد و بحمدالله امروز و در اين 15 خرداد كه نزديكش هستيم، وضع ايران به طور عموم، وضع قواى مسلح به طور خصوص بسيار فرق دارد با خرداد سال قبل و بحمدالله انسجامى كه الان حاصل شده است بين تمام قواى مسلح كه كوشش مىشد كه اينها با هم نباشند و نقشه آمريكائى بود كه اين اشخاصى كه مىتوانند فعال باشند، مقابل هم قرار داده بشوند، آن مدفون شد و خنثى و آنطورى كه من، اشخاصى كه رفت و آمد مىكنند از روحانيون، ديگران براى من نقل مىكنند، اعجاب دارم از اين برادرى كه همه گروهها با هم دارند كه گاهى گفته مىشود كه وقتى كه انسان وارد مىشود آنجا و نمىشناسد، اصلاً نمىتواند تميز بدهد كه كدام ارتشىاند، كدام سپاهىاند، كدام بسيجىاند. اينطور با هم مربوط و با هم هستند. و همين معناست كه خداى تبارك و تعالى شماها را و همه ما را مورد عنايت قرار داده است و همين نصرت الهى است، نصرت الهى كه انسان توجه به احكامش داشته باشد و عمل بكند به احكامش. اين نصرت الهى است و يكى از احكامى كه مورد توجه است اين وحدت و انسجام همه است. و خصوصاً قوائى كه در فعاليت نظامى هستند، اينها اگر خداى نخواسته يك وقتى يك اختلافى در خودشان بروز كند همان روز است كه آمريكا به مقاصد خودش نزديك مىشود.
روزى كه حيثيت اسلام در ميان است بايد تمام اميال خويش را فداى ميل اسلام كنيم
و لهذا فرضاً كه شما ملاحظه كنيد كه، يا آنها ملاحظه كنند كه بعضىها مخالف مثلاً ميلشان يا موافق چه عمل مىكنند، امروز نبايد انسان اميال خودش را به نظر بگيرد. يك روزى كه گرفتارى اسلام و حيثيت اسلام در ميان است و مىبينيد كه همه قدرتمندها و همه تبليغات بر ضد همه هست و از اول هم بر ضد همه و خصوص پاسدار عزيز بوده است، بايد انسان تمام اميال خودش را فداى ميل اسلام، بكند حكم و احكام اسلام بكند. همانطور كه شما و همه اين رزمندگان ما واقعاً يك
صحيفه نور ج 16 صفحه 174
چهرههائى هستند كه انسان از خودش خجالت مىكشد كه با آنها مواجه بشود. كسانى كه جان خودشان را كه سرمايه همه چيز است ديگر براى انسان، اين را فدا دارند مىكنند براى اسلام و ماها اين توفيق را نداريم، نمىتوانيم، منتها دعا مىكنيم به شما. وقتى بنا شد كه شما يك همچو تحفهاى را داريد به اسلام تقديم مىكنيد، آنوقت اگر فرض كن يك چيزى مخالف ميلتان شد، بايد با آن مخالف ميل، با ميل خودتان يك قدرى مبارزه كنيد. اين مبارزه باطنى است كه لازم است انسان داشته باشد هميشه و هميشه مواظب باشد.
شيطان خردهكارى خيلى دارد، چيزهاى مخفى، چيزهائى كه انسان نمىتواند ادراك كند و بعد ادراك مىكند زياد دارد و وسوسههاى زياد دارد. بايد در مقابلش ايستاد و در مقابلش از هواهاى ادراك مىكند زياد دارد و وسوسههاى زياد دارد. بايد در مقابلش ايستاد و در مقابلش از هواهاى نفسانى جلوگيرى كرد. و اين وحدت و انسجامى كه الان بين شما و ساير برادرانتان در ارتش و بسيج و ساير جاها هست، اين را حفظ كنيد و همين طور عشاير را كه يك قوهاى هستند و علاقمند هستند بحمدالله.
امروز بايد با هم باشيد و دشمن مشترك را دفع كنيد
و در رژيم سابق، زمان رضاشاه مىخواستند اين عشاير را از بين ببرند و بسيارىشان را از بين بردند. الان بحمدالله آنها هم يك قدرتى هستند با شما دوست و رفيقند. همه با هم دوست باشيد، همه با هم رفيق باشيد تا اينكه بتوانيد اين بار را به منزلش برسانيد و مطمئن باشيد كه تا ايران به اين وضعى كه فعلاً هست، و بحمدالله دارد جلو مىرود. خيلى از اشخاصى كه بدبين بودند به اسلام و بدبين هم هستند، هى اميد اين را داشتند كه اسلام همين چند ماهى بيشتر، باز مهلت مىدادند، يك چند ماه ديگر، يك چند ماه ديگر، يك سال ديگر، و حالا ديدند كه سه سال گذشت و رو به انسجام بيشتر و اينجا ثبات بيشتر است. و من اميدوارم كه هر چه عمر اين طفل زيادتر بشود و عمرش طولانىتر بشود، بر آن فعاليت و بر آن قوههاى خودش افزوده بشود و انسجامش هم زيادتر بشود. و اين اشخاصى كه به اميد اين نشستهاند كه دوباره ايران برگردد، سلطنت طلب مىخواهد دوباره ايران به سلطنت برگردد، ديگران مىخواهند يك جمهورى دموكراتيك غير مذهبى، با تعبير غير مذهبى، غير مذهبى درست بكنند، اينها همهشان به قبرستان خواهند رفت و نمىتوانند انشاءالله. و اما شرطش اين است كه ان تنصرواالله ينصركم خداى تبارك و تعالى تعليق كرده، اين نصرت خدا دنبال نصرت ماست. ما اگر از خدا نصرت كرديم و براى خدا، براى دين خدا عمل كرديم، كه يكيش همين است كه گلهها اگر داريم، الان باشد، الان بايگانى كنند گلهها را، بعدها كه درست شد اگر باز گلهاى باقى ماند مىشود انسان يك كارى بكند، اما امروز وقت اينكه من از يك كسى اوقاتم تلخ باشد، يك چيزى بگويم كه يك وقت خداى نخواسته براى او مضر باشد، يا شما يك چيزى بگوئيد، يا ارتشىها يك چيزى بگويند اين امروز نبايد مطرح بشود. همه بايد تمام با هم باشيد و يك دشمن مشترك آمده است و بايد اول دشمن مشترك را دفعش كنيد، بعد كه دشمن مشترك دفع شد، خوب، گلهها بعدها اميد است كه حل بشود، اگر
صحيفه نور ج 16 صفحه 175
هم حل نشد، آسان است آن بعدها. حالا من هم دعا مىكنم به شما و اميدوارم كه همين حيثيتى كه داريد الان، بحمدالله شما الان در بين همه دنيا، الان ايران، اگر همه رسانهها را ملاحظه كنيد، ايران مطرح است همه جا، در همه دنيا مطرح است ايران و همه از اين جنبش ايرانى و اسلامى وحشت دارند. با اينكه ملتهاى اسلامى و دولتاسلامى، ملتها كه وحشت ندارند دولتهاى اسلامى هم نبايد وحشت داشته باشند، براى اينكه ايران بنا ندارد به اينكه دولتهاى اسلامى را كنار بگذارد، چى بشود، اميد دارد اسلام موفق بشود، آنها هم خودشان را با اسلام تطبيق كنند. همه ما با آنها موافق هستيم و دشمن مشترك ما كه امروز اسرائيل و آمريكا و امثال اينهاست كه مىخواهند حيثيت ما را از بين ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، اين دشمن مشترك را دفع بكنيد، بعد كه دفع كرديد دشمن مشترك را، آنوقت ديگر هر كسى در محل خودش براى خودش حكومت هست و براى چى. انشاءالله كه موفق باشيد و مويد، و من دعا مىكنم به شما و دعا كنيد كه من غافل نشوم از اين دعاگوئى. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند و در پناه امام زمان سلامالله عليه به عنايت حق تعالى از عنايت حق تعالى برخوردار باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 176
تاريخ 14/3/61
پيام امام خمينى به شركت كنندگان در اردوى عشايرى واحد بسيج مستضعفين سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر عشاير دلير ايران. سلام بر سلحشوران غيورى كه در طول تاريخ اسلامى ايران پيوسته بر سر مرزها و در حاشيه كويرها و در دل كوهها و در پهندشت صحراها و در هر نقطه عشايرى ديگر از اين كشور عزيز و پهناور پيوسته سرسختترين مدافعان اسلام و ميهن اسلامى را تشكيل داده و راه هرگونه توطئهاى را بر دشمنان اسلام بستهايد. درود بر شما عزيزانى كه احياناً سختترين شرايط اقليمى و بيشترين كمبودها و محروميتهاى زندگى را متحمل شده و دشوارىها را بر خود هموار ساختهايد، ولى نه تنها آلت دست بيگانگان و افراد خود فروخته و نوكران بىاختيار و فرارى از ملت قرار نگرفتهايد، كه همه آنها را از ميان خود طرد كرده و بيرون راندهايد. درود بر شما شير مردان و شير زنانى كه با بسيج عشايرى و ارسال كمكهاى مالى و همكارىهاى ديگر، چه در خط مقدم جبهه و چه در پشت جبهه، موجبات دلگرمى رزمندگان دلير ما را فراهم ساخته و پشتوانه محكمى براى جنگجويان و وسيلهاى براى كشف و خنثى كردن توطئههاى دشمنان ما گشتهايد. من از اينجا بر شما عزيزان درود مىفرستم و دست شما را به گرمى مىفشارم و اميدوارم همچون گذشته سدى محكم و نفوذناپذير در برابر دشمنان اسلام و وطن اسلامى خويش باشيد و محيط پاك و باصفاى عشايرى خود را از نفوذ تبليغات زهرآگين و مسموم ناپاكان و جيرهخواران بيگانهپرست سالم نگه داريد و راه هرگونه توطئهاى را بر آنها ببنديد و با هوشيارى كامل نقشههاى خائنانهشان را نقش بر آب كنيد. اميد است خداى تعالى نيز شما را در پيمودن اين راه مقدس يارى كرده و توفيق دهد و شما نيز در تمام مراحل زندگى هيچ گاه خدا را از ياد نبريد. در خاتمه از مسوولان محترم مملكتى نيز مىخواهم كه در كنار مسؤوليتهاى سنگين ديگرى كه دارند، هر چه بيشتر و سريعتر در رفع مشكلات و كمبودهاى شما بكوشند و انشاءالله تعالى با پايان گرفتن جنگ و بازسازى مناطق جنگى رسيدگى به وضع شما عزيزان و رفع نابسامانىهاى شما را در اولويت قرار دهند.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 179
تاريخ 15/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
با سپاس بى حد به خداوند متعال، امروز به روز 15 خرداد 61 رسيديم. سالروز خرداد 42 خمير مايه نهضت مبارك ملت بزرگ ايران و روز بذر انقلاب اسلامى ماست. ملت عزيز بايد اين خميرمايه و بذر پر بركت را در عصر عاشوراى 83 جستجو كند، عصر عاشوراى مصادف با ساعات شهادت نصرت آفرين سيد مظلومان سرور شهيدان، عصر عاشورائى كه خون طاهر و مطهر ثارالله و ابن ثاره به زمين گرم كربلا ريخت و ريشه انقلابات اسلامى را آبيارى نمود. ملت عظيمالشان در سالروز شوم اين فاجعه انفجارآميزى كه مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشوراى آن قيام كوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمى و شور انفجارى آن نبود، معلوم نبود چنين قيامى بدون سابقه و سازماندهى واقع مىشد. واقعه عظيم عاشورا از 61 هجرى تا خرداد 61 و از آن تا قيام عالمى بقيه الله اروحنالمقدمه الفدا، در هر مقطع انقلاب ساز است. آن روز يزيديان با دست جنايتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خويش و رژيم ستمگر جنايتكار خويش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلويان و هواداران و سردمداران جنايتكارشان با دست ستمشاهى خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدى را براى خويش بجا گذاشتند كه ملت عظيمالشان ايران بحمدالله تعالى با قدرت و پيروزى بر گور آتشبار آنان لعنت مىفرستد.
سالروز 15 خرداد 60، با 61 كه اينك شاهد آنيم فرق بسيار دارد. در سال 60 معالاسف كشور و ملت شريف گرفتارىهاى زياد داشت كه گرفتارى جنگ تحميلى و خيانت بعضى عناصر آتش افروز براى بيگانگان و خرابكارىهاى عناصر فاسد از منافقان تا ديگر گروهكهاى منحرف تروريست منجر به شهادت عده كثيرى از عزيزان متعهد به اسلام و جمهورى اسلام گرديد، ولى بحمدالله تعالى در سالروز 15 خرداد 61 رزمندگان قدرتمند ما با فداكارى و عاشقپيشگى كه پشتوانه آنان عنايت حضرت باريتعالى و توجه خاص حضرت بقيهالله روحى لمقدمه الفدا، و پشتيبانى ملت بزرگوار در سراسر كشور است بر جنگ آفرينان پيروز شدند و اكنون قدمهاى آخر را بر مىدارند و صداميان تبهكار نفسهاى احتضار را مىكشند و بساط مفسدان داخل و گروهكهاى مزدور با همت پاسداران، كميتهها و پرسنل شهربانى و بسيج و همكارى ملت عزيز در هم پيچيده شد. در سال 60 با فعاليت زياد خائنان و وابستگان به آمريكا مىرفت تا ميان سپاه پاسداران، اين جوانان متعهد فداكار با ارتشيان
صحيفه نور ج 16 صفحه 180
رزمنده عزيز كه فداكارى همگان را در جبههها مشاهديم با دست پليد جنايتكارانى سياست باز و تروريستهائى جنايت پيشه با حيلههائى شيطانى شكاف پيدا شود و خداوند مىداند كه كشور مظلوم ما با اين نقشه شوم به كجا كشيده مىشد و به ملت شريف چهها مىگذشت و به سر اسلام چهها مىآمد و به خواست خداوند بزرگ و همت مجلس شوراى اسلامى و پشتيبانى ملت شريف در سال 60، در سال 61 سالروز خرداد، اين جرثومههاى فساد و خيانت و اين جنايت پيشگان آمريكائى از صحنه خارج و به قبرستان نسيان سپرده شدند.
امروز با سپاس به الطاف خداوند متعال نيروهاى مسلح آنچنان از انسجام و وحدت برخوردار هستند كه دلهاى بدخواهان پليد را به وحشت مرگبار افكندهاند و به رغم تبليغات دروغين رسانههاى گروهى دشمنان ياوه سرا، بين قواى مقننه و قضائيه و اجرائيه و بين آنان و ملت آنچنان وحدت كلمه و اخوت ايمانى برقرار است كه تاريخ نظير آن را نديده و بازگو ننموده است. و اينجانب اميدوارم كه اين بارقه الهى كه به بركت اسلام و تعهد به آن براى كشور ايران جلوه كرده است براى هميشه برقرار و پايدار باشد.
بگذار دشمنان شكست خورده و بدخواهان منزوى كه دستشان از همه چيز كوتاه شده است خود را به اين دروغهاى مفتضح و آرزوهاى بچگانه دلخوش كنند كه ايران بر سر قدرت در تب و تاب است و روحانيون بر سر به دست گرفتن زمام امور صفبندى مىكنند و ايران پس از فلانى در آتيه نزديك به اغتشاش كشيده مىشود و جمهورى اسلامى به جمهورى غير مذهبى دموكراتيك مبدل مىشود. و بايد بدانند كه اين آرزوهاى به خيال خود طلائى را به گور خواهند برد. و بحمدالله تعالى ايران عزيز به جائى رسيده است كه بين همه ارگانها و گروهها اخوت ايمانى قرآنى برقرار است و به مرتبهاى از ثبات رسيده است كه با مردن اشخاص، هر كه باشد، آسيب نخواهد ديد. و اين رسانههاى دروغ ساز گروهى آنچنان مبتلا به خلافگوئى و تناقض پراكنى شدهاند كه شايد به غير از دوستان خيالپرداز و اميدپرور آنان كسى گوشش به اين دروغها بدهكار نباشد.
ما در زندگى خود در اين انقلاب اسلامى چيزهايى ديدهايم و قبل از آن صحنههائى ديده بوديم باور نكردنى و شگفت انگيز، از دوره افتادن رضاخان در تكايا و شمع روشن كردن تا قرآن طبع نمودن محمدرضا و احرام حج بستن، از عابد و زاهد و مسلمان شدن صدام تا اسلام شناس شدن كارتر و تا به حكم جهاد مسلمانان عليه ايران تهديد كردن بلندگوى بگين و ريگان و شايد اگر زندگى ادامه پيدا كند اينان را در صفهاى جماعت و محراب عبادت ببينيم. درست در زمانى كه جمهورى اسلامى براى حفظ سرزمينهاى اسلامى و حراست از حرمين شريفين، مسلمانان را به وحدت اسلامى دعوت مىكند و يا للمسلمين مىگويد، از مركز وحى براى خنثى نمودن اين فرياد پيشنهاد جهاد عليه اين دعوت را كرده و به نفع آمريكا دشمن اسلام و اسرائيل كه براى گرفتن از فرات تا نيل و سلطه بر حرمين شريفين كوشش مىنمايد، سينه چاك مىزنند. در مدت قريب دو سال كه صدام عفلقى به كشور اسلامى ايران تجاوز نمود و شهرهاى مسلمان عرب ايرانى را خراب، و كوچك و بزرگ آن سامان را
صحيفه نور ج 16 صفحه 181
با آتش توپها، و موشكها و ساير سلاحها به قتل رساند، دولتهاى جهانخوار و بستگان آنان او را محكوم نكردند و سازمانهاى حقوق بشر و امثال آنان دم فرو بسته بودند، ولى امروز كه لاشه نيمه جان صدام و حزب كافر بعث عراق در بغداد نفسهاى آخر را مىكشند همه بوقهاى تبليغاتى و رسانههاى گروهى جهانخواران و تمام وابستگان به آنان با تبليغات و رفت و آمدهاى پى در پى، صلح طلب شدهاند و استمداد از اسرائيل و مصر و اردن مىكنند و گاهى آمريكا ايران را تهديد مىكند و هنوز نفهميده است كه ايران كه براى كوتاه شدن دست آنان با انگيزه شهادت قيام نموده است و جهاد در راه خداوند را به جان و دل مىخرد از تهديد امثال او باك ندارد. و اگر مسلمانان جهان از خواب برخيزند و با يارى خداوند دست اتحاد ايمانى به هم دهند هيچ قدرتى نمىتواند آنها را تهديد كند. و مقامات ايرانى آنان را به برادرى و اتحاد در هر مقطع دعوت كردهاند. و اميد است كه به خود آيند و شرافت انسانى و اسلامى خويش را فداى قدرتهاى شيطانى نكنند و به جاى آنكه با جمهورى اسلامى ايران كه براى نجات آنان و كشورهاى اسلامى حاضر به پشتيبانى از آنان است دست اخوت دهند، به مخالفت برنخيزند و خود را فداى صدام عفلقى و اربابانش نكنند. و در غير اين صورت ملت بزرگ و قواى مسلح برومند ايران در هر پيشامدى كه به دست خود آنان تحقق پيدا كند خود را در پيشگاه مقدس خداوند بزرگ ملتهاى اسلامى مسوول نمىداند و ملت ايران نمىتواند در مقابل پيشامدهائى كه اسلام يا كشورهاى اسلامى را خصوصاً مهبط وحى و حرمين شريفين را تهديد مىكند بىتفاوت باشد.
ملت ايران همچون ساير مسلمانان جهان در مقابل مشكلات و خطرهائى كه براى اسلام در دست اجراست، در پيشگاه خداى قادر مسوول است و امروز از خطرناكترين امور طرح كمپ ديويد و طرح فهد است كه اسرائيل و جنايات او را تحكيم مىكند. همه ما بويژه دولت عربستان در مقابل اسلام و قرآن كريم و نسلهاى آينده مسوول مىباشيم. و من خوف آن دارم كه خداى نخواسته يك روز ملتها و دولتهاى اسلامى به خود آيند كه با دست آمريكاى جنايتكار اسرائيل به خواستهاى ظالمانه و جنايتكارانه خود برسد و از مسلمين كارى ساخته نشود. من طرفدارى از طرح استقلال اسرائيل و شناسائى او را براى مسلمانان يك فاجعه و براى دولتهاى اسلامى يك انفجار مىدانم و مخالفت با آن را يك فريضه بزرگ اسلام مىشمارم و به خداوند بزرگ از اين نقشهها كه به دست مسلمان نماها براى اسلام كشيده مىشود پناه مىبرم.
ملت بزرگ ايران سالروز 15 خرداد را كه يومالله است زنده نگه مىدارد و افتخار قيام ملت را كه با مشت گره كرده و خون طاهر خويش در مقابل ستم شاهى پهلوى ايستاده و پايه استوار انقلاب اسلامى را كه سرنگونى قدرتمندترين جنايتكار منطقه را در پى داشت ريخت، از ياد نمىبرد و الان فداكارىها و مجاهدات جوانان برومند كشور اسلامى را كه پايهگذارى خروج از ظلمات به سوى نور و از حقارت به سوى سرافرازى و از اسارت به سوى استقلال را نمود بزرگ مىشمارد و عاشوراى فرياد زن هيهات مناالذله و 15 خرداد و ديگر ايامالله را كه در پى داشت و از نور الهى عاشورا فروغ و از شمس جمال حسينى گرمى و از پرتو هدايت او معرفت به وظيفه و از استقامت او در مقابل
صحيفه نور ج 16 صفحه 182
باطل استوارى فرا گرفت، ارجمند مىدارد.
خداوند تعالى اين ملت را كه از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 و از آنوقت تاكنون براى اقامه عدل الهى از هر چه داشته است گذشته است و عزيزان برومند خود را كه قامت رشيد و بلند آنان چون ابديت استوار و گرمى خودشان چون عشق به جمال جميل حق روحافزا بود، به پاى دوست به قربانگاه فرستادند، با نور هدايت خود ارشاد و با جلوه قدرت ازلى خود برومند و با بارقه روانبخش خود در احقاق حق و ابطال استوار و پايدار فرمايد و اين وحدت و صلابت را از آنان سلب ننمايد. ولا حول ولا قوه الا بالله
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 183
تاريخ 15/3/61
پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى هيات مؤسس بنياد 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
اين بنياد پر بركت كه در راه جامعه است، مورد تاييد اينجانب است، چنانچه متصديان محترم آن مورد وثوق و اطمينان مىباشند. انشاءالله در اين خدمت ارزنده اسلامى موفق باشند و اميد است دولت و ملت شريف از پشتيبانى اين بنياد دريغ ننمايند و اميد است بنياد شريف براى روستاهاى محروم و دور افتادگان اولويت قائل شوند. خداوند تعالى توفيق خدمت همگان را براى رفاه قشر مظلوم عنايت فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 184
تاريخ 16/3/61
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه استان زنجان
كسى كه بخواهد به جنت و لقاءالله برسد بايد زحمت را تحمل كند و دلسرد نشود
بسم الله الرحمن الرحيم
اول بايد از آقايان كه زحمت كشيده و به اينجا تشريف آوردهاند تشكر كنم. چيزى كه امروز به آن مبتلا هستيم و ممكن است براى ما پيش آيد، قضايائى است كه بعد از پيروزى جنگ براى ما ممكن است پيش بيايد. آمريكا معلوم نيست به اين زودى طمعش را از اين كشور قطع كند. ملت ايران درصدد است به آن وضعى كه سابق داشت و به آن اسارتهائى كه از همه طرف براى او بود و به آن محروميتهائى كه در سابق داشت و آن خلاف موازين اسلامى كه در سابق عمل مىشد برنگردد. از اين جهت ما بايد خودمان را براى مقاومت مهيا كنيم. روحانيون بايد اين وظيفه را به طور شايسته عمل كنند و مردم را هميشه مهيا نگه دارند. بعضى از مردم شايد ندانند كه چه قضيهاى واقع شده است. شخصيتهائى كه از خارج مىآيند و يا گاهى براى من پيام مىفرستند، مىگويند شما نمىدانيد چه كردهايد و در دنيا چه شده است. حق هم همين است. ما آن كارى را كه اين ملت در پناه اسلام و امام زمان سلامالله عليه انجام داده است، عمقش را نمىتوانيم بفهميم، بايد به تدريج فهميد كه چه حادثهاى پيش آمده است. لكن تا آن اندازهاى كه ما مىدانيم و از لحن تمام رسانههاى گروهى معلوم است اين نيست كه دشمنان ضربه خوردهاند و اينهمه دروغپردازىها و شيطنتها امر عادى نيست. در دنيا جنگها، كشتارها و خيلى خرابىها واقع مىشود، اما وقتى كه ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه از آن مسائل كمتر منعكس مىشود. اما مىبينيم نسبت به مسائلى كه به نفع ايران است، آن را كوچك جلوه مىدهند و آنجا كه به ضرر ايران است، بزرگ جلوهاش مىدهند. ما بايد آن مقاومت و روح اسلامى را حفظ كنيم و آن سختىها كه به خود پيغمبر اسلام صلىالله عليه و آله و سلم وقتى كه در مكه و مدينه بودند و بر حضرتش گذشته است، به ياد آوريم. بايد فكر كنيم كه پيغمبر چه كرده است، او يك بشر است، اما وظيفه دارد و خدا به او امر كرده است كه بايد استقامت كنى. همانطور كه پيغمبر به استقامت و مقاومت مامور است، هر كس كه همراه اوست و به او گرويده است ماموريت دارد استقامت كند. فاستقم كما امرت و من تاب معك ما بايد مردم را روشن كنيم به كارى كه كردهاند و سابقه نداشته است. هر انقلابى كه شده متكى به قدرتى بوده است، اگر از يك جبهه ضربه مىديده خودش را متكى به جبهه ديگر مىكرده است. اين كارى كه شما و ملت ما كردهاند، نمونه است كه در اين سدههاى اخير
صحيفه نور ج 16 صفحه 185
به اين شكل نبوده است كه ملتى بخواهند خودش باشد و به آنچه كه دارد بسازد و خودش را به جائى برساند كه به ديگران احتياج نداشته باشد. بايد تودههاى مردم به اين كار بزرگى كه كردهاند آشنا بشوند. كار بزرگ است، ولى زحمت زياد دارد. همين ديروز كه مردم به خيابانها ريختند و راهپيمائى كردند، صدام، ايلام را كه مردم محرومى در آنجا زندگى مىكنند، در حال راهپيمائى بمباران مىكند كه تاكنون چهل نفر شهيد شدهاند و دويست نفر مجروح. يك چنين جنايت بزرگى اگر از طرف ايران واقع مىشد، مىديديد كه رسانههاى گروهى خارج چه مىكردند، ولى حال كه عراق يك چنين جرمى را مرتكب شده است، مساله را به صورت جزئى نقل مى كنند و دنبالش مىگويند كه صدام گفته است اين به عنوان تلافى صورت گرفته است كه ايران با بصره چه كرده است. صدام دروغى مىگويد كه عذرى پيدا كند و يك چنين جنايتى را مرتكب شود و ما بايد منتظر يك چنين جناياتى باشيم. نبايد بگوئيم چرا شده. چرايش معلوم است، شما اسلام را مىخواهيد و آنها مىگويند نبايد اسلام را بخواهيد. دولت مصر با صراحت مىگويد اين جمهورى اسلامى نبايد باشد و با دولت اسرائيل براى كوبيدن اسلام متحد مىشود. مصر و اسرائيل با هم پيمان مىبندند كه بر ضد ايران به كمك عراق بروند. چرا بايد كشورهاى اسلامى به اين وضع باشند كه اسرائيل به لبنان حمله كند و آنها بىتفاوت باشند و برخى از آنها با اسرائيل دوستى داشته باشند؟ ما بايد به راه خودمان ادامه دهيم و مقاومت كنيم. ائمه جمعه و جماعت بايد به مردم بفهمانند كه كارى كه كردهاند زحمتدار است و كسى كه بخواهد به جنت و لقاءالله برسد بايد زحمت را تحمل كند و دلسرد نشود. امروز حفظ اين دولت يك واجب شرعى است. من اميدوارم موفق باشيد و همه موفق شويد به اين جمهورى خدمت كنيد و در تاييد همه مقامات و تحكيم وحدت بين خودمان و آشنا كردن مردم به وظايف خطيرشان كوشا باشيم و من هم اميدوارم به وظيفه خود كه دعاگوئى است، موفق باشم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 186
تاريخ 17/3/61
پيام امام خمينى به مناسبت حمله رژيم اشغالگر قدس به جنوب لبنان و بمباران ايلام
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
من كلمه مباركه استرجاع را نه براى جنايات اسرائيل و شهادت و آسيب بسيارى از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزيز مىگويم، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى شهرها و روستاهاى آن كشور اسلامى كه به دست جنايتكار رژيم صهيونيستى كافر اسرائيل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى آواره شدن هزاران خواهران و برادران آن محيط مظلوم اسلامى، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى فلسطينىهاى مظلوم زير ستم اسرائيل، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه براى شهادت بيش از چهل نفر زن و مرد و كودك شيرخوار ايلام كه به دست جنايتكار صداميان، در حال شعار بر ضد آمريكا و اسرائيل خونخوار، هدف بمب واقع، و آسيب بيش از دويست نفر مسلمان عشايرى بىگناه و خرابى مسجد، تكيه، بيمارستان و خانههاى مظلومان، گرچه آن استرجاع دارد، بلكه براى بى تفاوتى كشورهاى اسلامى يعنى حكومتهاى آنها استرجاع مىكنم و ايكاش فقط بىتفاوتى بود.
من استرجاع براى پشتيبانى بسيارى از حكومتها از اسرائيل و صدام، اين دو ولد نامشروع آمريكا مىكنم. من و هر مسلمانى در هر جا هست بايد استرجاع كنيم براى كمكهاى مادى و معنوى دولتهاى كشورهاى اسلامى به آمريكا راس جنايتكاران و اسرائيل و بعث عفلقى عراق، پيادهكننده منويات شوم آمريكا و صهيونيسم جهانى. هر مسلمان غيرتمند بايد استرجاع كند براى پيشنهاد حكم جهاد با يك كشور مخالف اسرائيل به اتهام دروغين دريافت اسلحه از اسرائيل و كوشش در راه به رسميت شناختن اسرائيل متجاوز به كشور اسلامى لبنان و به شهادت رساندن هزاران مسلمان بيگناه جنوب آنجا.
اسرائيل متجاوز جنايتكار تاييد بايد شود و آمريكاى راس متجاوزين، با ذخاير كشورهاى مظلوم مستمند اسلامى، كمك مادى و با كوششهاى رسانههاى گروهى منطقه اسلامى، كمك سياسى و معنوى شود و فلسطين و سوريه بايد تنها بمانند. صدام صددرصد مخالف اسلام بايد در تجاوز به ايران و هلاكت حرث و نسل ناحيه مسلمان عربنشين و غيره آنان تاييد تبليغاتى و كمكهاى مادى و نظامى شود و كشور اسلامى ايران كه براى احياء اسلام و قرآن كريم بپا خاسته بايد تنها باشد.
صحيفه نور ج 16 صفحه 187
اينها و مطالب بسيار ديگر، مصائبى براى مسلمانان است كه بايد دستجمعى استرجاع كنند، اينجانب مصيبهاى عظيمى را كه بر برادران مظلوم بىيار و ياور جنوب لبنان وارد شده است و همچنين مصائب وارده بر مظلومان ايلام و ديگر مناطق جنگزده ايران تسليت عرض نموده و براى شهدا در طول دفاعهاى مظلومانه اين دو كشور اسلامى رحمت و مغفرت و براى بازماندگان آنان صبر و استقامت از خداوند تعالى مسئلت مىنمايم و از خداوند تعالى مىخواهم كه اين دولتهاى بىتوجه به مصالح كشورهاى اسلامى و بىاعتنا به احكام قرآن كريم را از خواب غفلت بيدار نمايد و دشمنان اسلام و مسلمين را منكوب فرمايد.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 188
تاريخ 23/3/61
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان لشكرها و يگانهاى مستقل نيروى زمينى و مديريتها و معاونتهاى ارتش جمهورى اسلامى
اينهمه هياهو و سر و صدا و مخالفت ابرقدرتها، حكايت از عمق پيشرفتهاى نظامى و طبيعى شما مىكند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً من تشكر مىكنم از اينكه در يك همچو روزى كه انشاءالله مفتاح تمام پيروزىهاست، خدمت شما جوانان عزيز و رزمنده رسيدم. آنچه كه از خارج هميشه به ما خبر مىرسد و آنهائى كه مىروند اطلاع به ما مىدهند و گاهى بعضى شخصيتها به ما پيام مىفرستند كه شما عمق اين كارى كه كرديد، خودتان هم نمىدانيد. تمام اين بررسىهاى ظاهرى و پيشرفتهاى ظاهرى اين نيروهاى اسلامى است. عمق اين پيشرفتهاى ظاهرى هم همانطورى كه به ما گفته مىشود، پيام مىفرستند، براى خودمان هم باز خيلى واضح نيست كه جمهورى اسلامى و اين نهضتى كه در ايران پيدا شده است، در همان عمق طبيعى و ماديش چه دگرگونىاى در همه ارزشها ايجاد كردهاست و شما بايد بدانيد كه ملتها، حتى آن ملتهائى كه الهى هم نيستند، اينها همهشان كه جزء مستضعفان جهان هستند و هميشه در تحت سلطه مستكبران بودهاند، اميد دوختهاند به اين نهضتى كه در ايران حاصل شده است و اين يك مساله بزرگى است كه در همين بعد طبيعى براى رزمندگان ما و براى ملت ما حاصل شده است كه عمقش آنقدر زياد است كه همه قدرتهاى خارجى و همه رسانههاى خارجى به ضد اين قيام كردهاند. اگر اين امر عادى بود نبايد اينهمه هياهو در دنيا راه بيفتد، اينهمه سر و صدا بلند بشود، اينهمه مخالفت بشود. هر چه عمق مخالفت رسانههاى گروهى و قدرتهاى بزرگ زيادتر باشد، كشف مىكند كه عمق پيشرفتهاى نظامى و طبيعى شما بيشتر است. اگر يك امر عادى بود، نبايد اينقدر امريكا دنبالش باشد كه اين را با هر حيلهاى كه باشد، در همين جا خفه كند. اين يك امر غير عادى است حاصل شده است و ما در عمق ظاهرى اين قضيه هم كه ملاحظه كنيم، با همين ارزشهاى ظاهرى كه مورد بررسى رسانههاى گروهى است، مورد بررسى مقامات نظامى دنياست، اين يك عمق زيادى دارد كه كمكم دارد براى دنيا ظاهر مىشود و تاكنون آن عمق معنوى كه در اين نهضت و در اين ملت حاصل شده است، در خارج كمتر به اين توجه شده است. تمام نظرها رفته است روى مسائل نظامى و پيشرفتهاى نظامى كه تصديق دارند كه اين يورشهايى كه از طرف اين
صحيفه نور ج 16 صفحه 189
رزمندگان ايرانى حاصل مىشود، اينها سابقه ندارد، وضعش يك وضع ديگرى است غير اوضاع جنگهاى دنيا. اينها همه توجه به همين پيشرفتها و شكستها و امثال اين دارند. نظر دارند به اينكه ايران با اينكه يك جمعيت محدودى هست، به چهل ميليون بيشتر نمىرسد اين جمعيت و تمام قدرتها هم با آن مخالفت كردهاند و بعد از انقلاب هم هست، كه انقلاب خودش يك چيزى است كه هر جا كه حاصل مىشود اوضاع را به هم مىزند، نظام را به هم مىزند، لكن وقتى ملاحظه كردند كه امروز ما در سال چهارم انقلاب واقع هستيم و همه چيزمان بهتر از اول است، يعنى اگر اول يك نقصى در نظام ما داشتيم، نقصى در نيروهاى نظامى و انتظامى داشتيم، نقصى در انسجام گروههائى كه همه مسلحند داشتيم، امروز آن نقص رفع شده است. اينها همه روى حسابهاى مادى حساب شده است، ما عمق اين مساله را از جهت معنوى واقعاً نمىتوانيم ادراك كنيم. يك جمعيتى كه در طول تاريخ و خصوصاً اين رژيم سابق كوشش كردند كه اين جمعيت را از همه چيز بىخبر نگه دارند، از همه اوضاع دنيا، كوشش كردند كه اين جوانهاى ما كه بايد خدمت بكنند به اين كشور، ابتلا پيدا كنند به مواد مخدره، به جاهائى كه شهوانى هست. آنهمه مراكز شهوت و آنهمه مراكز فحشا درست كردند و عرضه كردند بر اين ملت در طول اين دهها سال اخير كه شدت پيدا كرد و در زمان محمدرضا از همه وقت بيشتر شدت داشت و شما از جهت اخلاقى و فرهنگى ايران بايد اين معنا را اعتقاد كنيد كه اگر اين انقلاب به داد ايران نرسيده بود، ايران در سراشيبى محو و فنا واقع شده بود كه اصلاً اسمش از تاريخ بايد محو بشود. به طورى تبليغات شده بود كه همه چيز ما را مىخواستند وابسته كنند به غير و به ما حالى كنند كه شما هيچ كارى ازتان نمىآيد، اصلاً جنگ معنا هيچ ندارد، شما نمىتوانيد اصلاً جنگ بكنيد با هيچ جا اصلاً ما در اين سه سال، نزديك به چهار سال، يعنى وارد در چهار سال كه شديم اين عمق پيشرفت ظاهرى را به دنيا حالى كرديم، به حكومتهاى بزرگ دنيا به قدرتهاى بزرگ دنيا. اين كارى كه شما برادرها و دوستان شما و همقطارهاى شما انجام دادند، حالى كردند به آنها كه ما در عين حالى كه يك جمعيت كمى هستيم، لكن توانائى اين را داريم كه با هر قدرتى مقابله كنيم.
خدا متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى و اين را شرق و غرب نمىتوانند بفهمند
لكن آن عمق دومى كه اساس مطلب است كه عمق معنوى اين قضيه باشد. آقا، يك كشورى كه سالهاى طولانى زحمت كشيدهاند، يك قشر از روشنفكر با قلم، با تبليغ، با تعليم زحمت كشيدهاند، يك قشر مطبوعاتى و رسانههاى گروهى با همه قدرت زحمت كشيدهاند كه اين كشور را از خودش تهى كنند، يعنى اعتقادشان را گفت اينطور كنند، مغزشان را شستشو كنند و اينها را معتقد كنند به اينكه شما هيچ نيستيد، بايد تحت لواى يا شرق يا غرب، غرب مىگفت تحت لواى غرب، شرق مىگفت تحت لواى شرق، بايد زندگى كنيد والا هيچ كارى از شماها ساخته نيست. و شما يك وارد شد اين انقلاب بر يك همچو جمعيتى كه لااقل در اين پنجاه سال، بيشتر از هميشه تحت اينطور تربيتها بودند.
صحيفه نور ج 16 صفحه 190
دانشگاهش اينطور تربيت مىكرد و ارتشش را اينطور تربيت مىكردند و همين طور همه چيزش را. عمق معنوى اين، اين است كه در مدت كمتر از يك سال بايد بگوئيم آنچنان تحول در اين جمعيت حاصل شد و آنچنان منقلب شد اين جمعيت به يك موجود ديگر، آن جمعيت رفاه طلب به يك جمعيت سلحشور و جنگجو، آن جميعت ميان تهى از كارهائى كه بايد خودش انجام بدهد به يك جمعيت متفكر در امور خودش، و زحمتكش براى كشور خودش و رفتن رو به كفا براى زندگى خودش و اگر به داد اين جمعيت خداى تبارك و تعالى نرسيده بود، خدا مىداند كه مساله فحشا را به كجا رسانده بودند. شما شايد خيلىهايتان مطلع باشيد از آن قصهاى كه در شيراز اتفاق افتاد و آن بساطى كه درست كردند و آن عقدى كه واقع شد ما بين يك پسر و يك مرد. اينها دنبال يك همچو چيزى بودند. مىخواستند اين كشور را به اينجا برسانند. خدا به فرياد اين ملت رسيد، ملت مظلوم، و متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى، يك جمعيتى كه همه چيزش را دارد براى خدا مىدهد. اين مساله مهم است، اين مسالهاى كه آن اشخاصى كه در صدد تهذيب هستند، در صدد تزكيه نفس هستند، پنجاه سال زحمت مىكشند، بعد از زحمتهاى فراوان پنجاه ساله به يك مقامى مىرسند و اين جوانها را خداى تبارك و تعالى آنطور در ظرف يك مدت بسيار كم متحول كرد به يك مقامى كه آنهائى كه پنجاه سال زحمت كشيدهاند نرسيدهاند به اين مقام، نرسيدهاند به آنجا كه غير از خدا اصلاً هيچى نخواهند، شهادت را اينطور طالب باشند. اينطور شهادت را در بر بگيرند. اين يك مساله مهمى است، ما هميشه بايد در نظر داشته باشيم كه اين مساله، مساله عادى نيست كه يك نفر آدم، صد نفر آدم، هزار نفر آدم يا همه بتوانند انجامش بدهند. يك كشور چهل ميليونى كه با بى بند و بارى مىخواستند اينها را بار بياورند و همه قدرتها دنبال اين معنا بودند و همه تبليغات و همه گفتار و همه نوشتهها دنبال اين بود، يكدفعه متحول بشود به يك كشورى كه همه حزب الله هستند و همه آن چيزهائى كه شهوى بود و آن چيزهائى كه مربوط به شهوات نفسانيه بود، دور ريختند و ايستادند در مقابل قدرتهاى بزرگ و شكست دادند آنها را، اين تحول، تحولى است كه شرق و غرب نمىتوانند بفهمند، آنها هر چيزى مىتوانند بفهمند، همين در سطح ماديت اشيا را ارزيابى مىكنند كه كدام پيروز شد، كدام پيروز نشد، در سطح معنويت اينها نمىتوانند اصلاً تصور كنند كه يك كشور چهل ميليونى چطور متحول شده است به يك چيزى كه جوانهايشان را مىدهند و گريه مىكنند كه كاش يكى ديگر هم داشتند. دست و پايشان را از دست دادهاند و تاثرشان به اين است كه من ندارم كه باز بروم. و اين صحنههاى بسيار نورانى كه در جبههها، شما كه هستيد، بهتر از ما مىدانيد كه چه صحنههايى است، وقتى كه آقايان مىآيند اينجا با من صحبت مىكنند، واقعاً انسان تعجب مىكند از اينكه اين چه شد، چه قضيهاى واقع شده است كه اينطور تحول حاصل شد؟ البته چون قدرت خداست، تعجبى ندارد، با قدرت خدا واقع شده است و ما امروز و آخر، اول همه جا نصر را بايد از خدا بدانيم، نصرت مال اوست، ما چيزى نيستيم، نصرت، نصرتى است كه او به ما داده است.
صحيفه نور ج 16 صفحه 191
تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند
اين قدرتى كه الان در ايران هست كه همه رويش حساب دارند مىكنند، همه كشورها رويش حساب مىكنند و بدون جهت بسيارى از كشورها هم ترسيدهاند، اين يك قدرتى است كه خدا داده است، اين يك چيزى نيست كه ما بتوانيم تحصيلش بكنيم، اين چيزى است كه خدا به ما عنايت فرموده است بنابراين ما بايد روى همين مساله هميشه تكيه بكنيم، روى اين مساله كه ما خودمان چيزى نيستيم و هر چه هست مبداء غيبى دارد و آن مبداء غيبى است كه ما را كمك مىكند، آقا، شوخى نيست كه يك جمعيت كثيرى با زحمتهائى يك دژى براى خودشان، به آن دژهاى محكم درست بكنند و در پناه آن دژ باشند و يك جمعيت كمى از بيابان به آنها حمله بكنند و تسليم بشوند آنها، تسليم براى اين است كه مىترسند، ترس را كه در آنها ايجاد كرده است؟ ما كه جمعيتمان به اندازه آنها نبود، ما كه در بيابان بوديم و در معرض اينكه آسيب ببينيم و آنها در پناهگاهها بودند و در دژهايى كه درست كرده بودند و اين خوف را هم نداشتند، اين يك خوفى بود كه خداى تبارك و تعالى در قرآن هم از آن اطلاع داده است كه در صدر اسلام خدا يك قسم از چيزهائى كه پيروز مىكرد كشور اسلامى را، همين بود كه رعب در دل مقابلين آنها القا مىفرمود. ما مرهون اين رحمتهاى بزرگ الهى هستيم و در عين حال مرهون اين ملت هستيم كه اينطور همه با هم كمك مىكنند. سابقه اصلاً ندارد، از اول تاريخ تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار و امثال اينها در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند اصلاً اين سابقهاى ندارد. هيچ جا، نه حالا سابقه دارد، بعدها هم معلوم نيست كه، مگر به بركت اسلام جاى ديگر پيدا كند يك همچو چيزى كه همهشان با هم باشند. و اين صحنههائى كه در سنگرها كه اينها همه با هم هستند براى من نقل مىكنند، واقعاً صحنههائى است كه اعجاز آميز است و قدر اين صحنهها را بدانيد.
و اما بعضى مسائلى كه ما الان در پيش داريم، شما مىدانيد كه ما از اولى كه اين جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزى كه صدام كوس قادسيه براى خودش مىزد و چه امروز كه ديگر اسمى از او نيست و رفته است آنجائى كه خدا مىداند، ما مسائلمان مسائلى بوده است كه يكى بوده، آن هم براى اين است كه يك مسائلى كه ما گفتيم، يك چيزى نبوده كه مىخواستيم تحميل كنيم، يك چيزى بوده است كه وقتى عرضه كنيم به همه عقلاى دنيا و همه جنگندههاى دنيا عرضه كنيم به آنها، از ما مىپذيرند. ما از اول مىگفتيم كه شما ريختيد در منزل ما، در شهرهاى ما، در كشورها ما، حمله كرديد و غافلگيرانه وارد شديد در كشور ما و آن همه خرابى كرديد و آن هم جرم كرديد و آنهمه كشتار كرديد، بايد برويد بيرون. يكى از شرايط ما اين است كه برويد بيرون. اين را چه انسانى مىتواند بگويد كه اين شرط، يك شرط تحميلى است؟ خوب، دزد آمده در خانه ما و اثاث ما را برداشته و جمع كرده مىگويد حالا بيا صلح كنيم، اينها مال من. خوب همين است ديگر، اينها دزدهائى بودند كه ريختند به اين كشور و هر چه هم بود در اين شهرها بردهاند، هر چه مردم مال داشتند، اگر يك مقدارش را توانستند خود اينها
صحيفه نور ج 16 صفحه 192
حمل كنند از محلشان، كردهاند، اگر نه، آنها بردهاند و از بين بردهاند و آنهمه خرابى كردهاند و خرابىهائى كه در هيچ جا متعارف نيست (مغول هم كه به اين حمله كرده، اينطور نبوده است كه وقتى يك شهرى را مىگيرد تا آخر خرابش كند) شهرهاى ما را اينطور كردهاند اينها. خوب ما مىگوئيم كه شما وارد شديد به ما و اينهمه جرم كرديد، حالا مىگوئيد كه بيائيد با هم صلح كنيم، صلح كنيم يعنى خوزستان مال شما، يعنى آنقدرى كه شما گرفتيد مال شما. نه، هيچ وقت، هيچ كس نمىپذيرد. ما مىگوئيم شما بدون قيد و شرط بايد بيرون برويد، اگر هم بيرون نرويد بيرونتان مىكنيم، بهتر هم براى خودتان همين است كه بيخود اين جوانهاى بيچاره را به زور نياوريد و به كشتن بدهيد، خودتان برويد بيرون. اين يك مسالهاى است كه همه عقلاى دنيا مىپسندند از ما كه كسى آمده است منزل شما و خرابكارى كرده، حالا به او مىگوئيد برويد بيرون. اگر مىخواهيد يك تفاهمى بشود، بايد برويد بيرون.
ما اگر صلح بكنيم، معنايش تشويق كردن اين جانى است
مساله دوم، مساله خسارتهائى كه وارد كردند، قضيه جبران خسارت يك جهت مادى دارد، يك جهت سياسى و معنوى. جهت ماديش گرچه خيلى زياد است براى ما، اينطورى كه همه شهرها را خراب كردهاند و هر چه ما داشتيم، به هم زدهاند و البته جوانهاى ما هر دانهايش ارزش همه لشگر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اينها. ارزش مادى قضيه خيلى زياد نيست، عمده ارزش معنوى است و ارزش سياسى مساله، اگر بنا باشد كه يك كسى بيايد، هر چه جرم دارد بكند و هر چه دستش مىرسد جنايت وارد كند و بعد بگويد كه خوب حالا ديگر صلح مىكنيم، - من مىرويم بيرون - من مىروم بيرون. بسيار خوب، صلح مىكنيم خوب، اين جنايتى كه كردى چى؟ اگر ما اين مطلب را اغماض كنيم، نه از باب اين است كه يك مساله مثلاً مادى را اغماض كرديم، يك مساله معنوى را ما اغماض كرديم، يعنى يك ستمگر و يك گروه ظالم را ما تشويق كردهايم به اينكه باز بكنيد. فردا هم باز دوباره برگردند و همين بساط را در آورند بعد هم بگويند كه آقا بسيار خوب، باز صلح مىكنيم. هى خلاف كنند و هى بگويند صلح مىكنيم. اين بايد جلويش گرفته بشود، در دنيا بايد اينطور تعدياتى كه واقع مىشود، جلويش گرفته بشود. يكى از مواردى كه بايد، جهتى كه بايد به او جلوگيرى بشود اين است كه خسارتهايى كه وارد شده بايد بدهيد. الان مىگوييد كه ما، دروغى هم مىگويند البته، كه ما بيرون مىرويم و قبول مىكنيم فلان، خوب، بسيار خوب، الان بروند بيرون و همين حالا كارشناسها هم بيايند و جريمههاى اينها را ارزيابى كنند كه چقدر بوده، يك گروه ديگر هم بيايند و ارزيابى كنند كه كى مجرم است. ما اگر مجرم را امروز رهايش كنيم، امروزى كه ما قدرت داريم، ما آن روزى هم كه صدام آن كوس كذا را مىزد، مسائلمان همين بود، امروز هم كه قدرت دست ماست و صدامى در كار نيست، امروز هم همان حرفها را ما مىزنيم و آن حرف اين است كه مجرم بايد معلوم بشود كى است، اگر ما مجرم هستيم، دنيا به ما هر چه مىخواهد بگويد و اگر آنها مجرم هستند، بايد همانطور حكومت بشود، به طور عدالت حكومت بشود. ما عدالت را مىخواهيم، ما هيچ وقت طالب جنگ از اول نبوديم. اگر
صحيفه نور ج 16 صفحه 193
چنانچه عراق به ما حمله نكرده بود، ما دفاع نمىكرديم. اما دفاع ما كرديم، ما جنگ نكرديم تا حالا. در عين حالى كه رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه به ما گفتند اجازه بدهيد ما وارد بشويم در آنجا و با آنها چه بكنيم، خوب ما هم، ما مىخواهيم دفاع بكنيم، دفاع كه يك مساله عقلى است، يك مسالهاى است كه حتى حيوانات هم اصلاً وقتى بخواهند حمله كنند دفاع مىكنند. دفاع يك مساله طبيعى است، ما هميشه دفاع كردهايم تا حالا، هيچ وقت جنگ نكردهايم. ما كه مىگوئيم كه ما جنگجو نيستيم مثل شماها، ما صحيح مىگوئيم و شاهد داريم و آن، اين است كه از ما دفاع است، شمائى كه مىگوئيد ما صلح طلبيم، مىخواهيد كه صلح طلبى شما مثل صلح طلبى اسرائيل است تا حالا، اسرائيل هم حالا مىگويد بيائيد صلح كنيم. يعنى چه؟ يعنى وارد شده است و شهرهاى لبنان را گرفته است و حالا مىگويد كه ما، بيائيد حالا ديگر آتش بس كنيم. آن روز آتش بس است كه با مشت بزنند اسرائيل را بيرونش كنند از شهرهاى خودشان و آنوقت بگويند كه بسيار خوب، حالا آتش بس، بنشينيد مجرم را بفهميم كى است. آنوقت هم صلح همين طورى نبايد بشود، مجرم بايد معلوم بشود كى است. اسرائيل بيايد هر چه جرم دارد بكند، بعد بگويد كه خوب، ما ديگر كارى نداريم، شما برويد سراغ كارتان، اينجا هم كه ما گرفتيم مال خودمان، معنى آتش بس اين است؟ همان آتش بس صدامى است، اين آتش بسى است كه اسرائيلى هم دارد چيز مىكند، يعنى همه چيزمان را داديم، حالا بس. بسم الله تشريف بياوريد حالا ديگر با هم چون، صورت هم را ببوسيم و اينهائى را هم كه برديد، مال شما باشد. آتش بسى هم كه اينها الان دارند اظهار مىكنند، همان وقت هم كه آتش بس كنند، سه ساعت بعدش آبادان را تيرباران مىكنند و آدم مىكشند، در صورتى كه آبادان جنگجو نيست، آبادان يك جمعيتى دارند مشغول كسب خودشان هستند. اينها مىگويند كه اينها كردند و ما كرديم، كى؟ كدام وقت اينها به اين شهرهاى شما كارى كردند؟ اينها هم با شما جنگ دارند شما هم با اينها جنگ داريد. شمايى كه مىگوئيد آتش بس، بسيار خوب، مىگوئيد كه چون اينها به ما چى كردند، ما هم كرديم، اينها به شهر شما كردند يا به شما؟ شما بايد تلافى به خود اينها بكنيد، شما تلافى به آبادان مىكنيد، همان كارهائى كه از اول به آبادان مىكرديد، حالا هم همان كارها را داريد مىكنيد و اين آتش بس نيست. ما همان شرايطى كه از اول گفتيم، حالا هم همان شرايط را مىگوئيم، كه يكى بيرون رفتن تمام اين ارتشىهاى عراق و اين جنگندههاى عراق از كشور ما بدون قيد و شرط، هيچ قيد و شرطى در كار نيست. حالا كه مىگويند ما بيرون مىرويم، - ايشان - اينها مىگويند بيايند، ما بيرون مىرويم كه شما بيائيد رد بشويد، لكن به شرط اينكه صلح باشد تمام بشود مساله، يعنى به شرط اينكه ما هر چه ضرر به شما زديم، هر چه جنايت كرديم هيچ. اين مضحك است واقعاً، يك جمعيتى مىخواهند بيايند كمك كنند شما را، شما مىگوئيد حالا كه مىخواهيد كمك بكنيد، پس دست برداريد از اين ادعاهائى كه داريد، شما مجرم را ديگر لازم نيست بشناسيد، بيائيد صلح بكنيم با هم، لازم نيست كه اينهمه جريمهها كه وارد شده است به شما، تلافى بشود. اين معناى آتش بس نيست، اين معناى صلح نيست. ما همان مطلبى را كه از اول گفتيم، همه دولتمردان ما همان مطلب را مىگويند. بايد بى قيد و شرط اينها بيرون بروند، نروند،
صحيفه نور ج 16 صفحه 194
بيرونشان مىكنيم بى قيد و شرط و اگر زيادتر بمانند براى خودشان ضرر زيادتر دارد، هر چه بمانند، ضررش براى آنها زياد است و بايد تمام چيزهائى كه به ما وارد كردهاند، ما حالا مقدارش را نمىدانيم، كارشناس بايد بيايد بگردد مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش است، آن هم بايد تحقق پيدا كند و بايد مجرم هم معلوم بشود كه كى هست. و ما بعد معنوى اين كار را داريم. ما اگر عراق دست بردارد، اين حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ كارش و مردم عراق خودشان، اين مردم مظلوم خودشان براى خودشان حكومت تعيين كنند، يك شاهى از آنها نمىخواهيم براى اينكه آن بعد معنوى ديگر نيست در كار و آن مجرم رفت، تمام شد. آن بعد معنوى نيست در كار ديگر، ما بعد معنوى قضيه را بايد چيز بكنيم. ما مسوول اين جوانها هستيم، ما مسوول اين ارتش هستيم، ما مسوول اين زنها و مردهائى كه بچههايش و جوانش را از دست دادهاند، هستيم. مگر ما مىتوانيم كه بى قيد و شرط بگوئيم كه بيائيد صلح بكنيم، چون ما مىخواهيم برويم كمك شما بكنيم؟ اين مسلك اسلام نيست كه ما بخواهيم كمك آنها بكنيم و يك رشوه هم بدهيم. بله، بعضى حكومتها اينطورى هستند، نفتهايشان را مىدهند و التماسشان هم مىكنند، اين حكومت، اسلامى نيست اينطور. ما آن چيزهائى كه از اول گفتهايم، تا حالا سرش هستيم، يك قدم اينطرف و آنطرف نيست در كار، نمىخواهيم كه تحميل كنيم، يك چيز غير عقلى و غير عقلائى بگوئيم و نمىخواهيم از آن چيزى كه هر عقلى مىپذيرد، عقب بنشينيم، آن هم به واسطه آن بعد معنوى كه دارد، به واسطه اينكه آدم جانى را نبايد در جنايتش تشويق كرد. ما اگر صلح بكنيم. معنايش تشويق كردن اين جانى است به جنايتش. ما صلح مىخواهيم، خيلى هم مىخواهيم اما صلح بى قيد و شرط. معنايش اين است كه شما همين جا كه هستيد باشيد، يا خير، برويد بيرون، لكن ديگر باقيش هر چه هست شده است ديگر، هر چه مىخواهد بشود شده است، نخير، اين به حيثيت اسلام ضرر مىزند اينطور اغماض و حق ندارد كسى اينطور اغماض كند. البته راه دادن براى رفتن به سوريه براى طرف شدن با آنها يك مسالهاى نيست كه شما به ما منت داشته باشيد، ما به شما منت داريم اگر روى قواعد عادى باشد،البته چون يك تكليف الهى است، به هيچ كس هم منت نداريم، اما نبايد شما از ما يك چيزى بگيريد كه مىخواهيم بيائيم كمكتان. شمائى كه مىگوئيد كه ما با اسرائيل مخالف هستيم و مىدانم كه دروغ شما مىگوئيد كه شرط اينكه شما بيائيد از اينجا رد بشويد اين است كه صلح بشود و هر چى كه ما كرديم ديگر هيچ، اين معنى صلح است! اين معنى راه دادن است! شما معلق مىكنيد راه دادن را به چيزى كه نشود. دنيا بايد اين را بداند كه ما حاضريم صلح كنيم، حاضريم پيش برويم در آنجا، لكن در عرض اينكه اينها دارند كنار مىروند و يكى از شرايط را مىگويند، ما خودمان مىپذيريم در عرض اين دو گروه بيايند. در همين پانزده روزى كه اينها بنا دارند، فرض كنيد كه دروغ نمىگويند، مىخواهند بروند، در عرض اين بيايد يك گروه مورد توجه همه، بينالمللى، بيايد رسيدگى كند به اين جرمهائى كه اينها كردهاند، به اين خسارتهائى كه به شهرهاى ما وارد شده، به روستاهاى ما وارد شده، البته يك خسارتهائى به ما وارد شده است كه قابل جبران نيست و آن جوانهاى ماست، اين ديگر قابل جبران نيست، اينها آنطرف بايد در آن پيشگاه خدا بايد اينها رسيدگى
صحيفه نور ج 16 صفحه 195
بشود. در عرض اينكه شما مىگوئيد ما كنار مىرويم و بيائيد ما ديگر راه مىدهيم به شما، در عرض اينكه شما كنار مىرويد يك گروه بيايند رسيدگى كنند به اينكه جنايات را چقدر بوده، چقدر ضرر زدهايد شما به ايران و يك گروه هم توافق كنيد بيايد كه رسيدگى كند به اينكه مجرم كى است، اينها وقتى حاصل شد، اما راه دادن شما به ما براى رفتن آنجا، شما بايد يك چيزى هم دستى بدهيد كه ما مىخواهيم برويم با دشمنهاى شما جنگ بكنيم، اگر شما راست مىگوئيد كه با اسرائيل مخالف هستيد و نمىخواهيد با اين بهانه يك كلاهى سر ما بگذاريد و خيال مىكنيد كه ايران توجه به اين مسائل ندارد و كسانى كه در راس امور هستند، توجه به اين مسائل ندارند، شما اگر نمىخواهيد كه يك توطئهاى داشته باشيد و يك كار خلافى بكنيد، خوب، راه بدهيد ما برويم.
اگر راست مىگوئيد كه با اسرائيل مخالفيد، بايد از ما خواهش كنيد كه به شما كمك كرده و جلو اين را بگيريم
راجع به مسائلى كه ما از اول گفتيم همان مسائل هست. حالا ما قبول مىكنيم از شما كه بيائيد برويد بيرون، قبول، بسم الله تشريف ببريد اما نه اينكه بيرون، تمام شد قضيه، اين يكى از چيزهائى است كه ما مىخواستيم، دوتاى ديگرش مانده است كه بعد معنوى آن در نظر ماست، بعد سياسى آن در نظر ماست نه بعد مادى آن، تا اينكه بگوئيد كه غمض عين كنيد، طلبى داريد از ما نگيريد. شما مگر ما مىتوانيم كه صرف نظر كنيم از يك چيزى كه جانى را به جنايت خودش تشويق مىكند؟ ما بايد جانى را در دنيا رسوا كنيم و جرمى كه كرده است، از او بگيريم تا اين امور لااقل محدود بشود اگر از بين مىرود لااقل محدود بشود. اينطور نشود كه هر كسى افسار گسيخته بريزد شهرهاى ديگران را از بين ببرد و اموال مردم را غارت كند و آتش بزند و بعد هم بگويد خوب، بسيار خوب، حالا ديگر صلح مىكنيم. اين صلح نيست، اين معنايش اين است كه نخير شما بايد باج به ما بدهيد تا ما با شما صلح كنيم و اين امروز آن روزى نيست كه شما اين حرفها را مىزنيد، شما ديگر اين حرفها را بايد كنار بگذاريد، شما ديگر قدرتى نداريد كه بتوانيد يك همچو مسائلى را بگوئيد و شما خيال كنيد كه ديگران به شما تقويت مىكنند، آن ديگران هم مثل شما مىمانند. شما كه مال خودتان بود، اينطور از كار درآمد، يك جمعيت كمى اينطور خرمشهر را گرفت، آنها كه از خارج اجير شما مىخواهند بشوند، آنها براى شما مىخواهند كار بكنند، براى خودشان مىخواهند كار بكنند، آنها با يك فوت از بين مىروند. بنابراين، مساله اين است كه ما امروز كه در اينجا مبتلا هستيم به يك همچو حزبى و در آنجا مبتلا هستيم به يك همچو رژيم فاسد، رژيم اسرائيل، ما در هر دو جبهه حاضريم به اينكه جنگ بكنيم. اينجا كه از خودمان است و جنگ مىكنيم، آنجا هم از خود ما هست. ما حاضريم، لكن راه دادن به ما براى رفتن، بايد يك چيزى ما به شما بدهيم كه شما راه بدهيد، بايد ما مجرم را ديگر كار نداشته باشيم، بايد بنشينيم صلح كنيم ديگر با هم، دست گردن به هم بيندازيم كه اينهمه آمدى جرم كردى، براى اينكه حالا مىخواهى به من همراهى كنى، بيا به من يك چيزى هم به ما بده تا همراهى كنيم! نه، اين مساله
صحيفه نور ج 16 صفحه 196
غير عقلائى است و هرگز نخواهد شد. مساله راه دادن يك چيزى است كه شما بايد التماس كنيد كه ما بيائيم برويم سراغ آن كار را بكنيم. ما داوطلب هستيم. شما بايد از ما خواهش كنيد كه آقا بيائيد با ما كمك كنيد تا ما برويم جلوى اين را بگيريم اگر راست مىگوئيد كه با اسرائيل مخالفيد و اگر مساله اين نيست با اسرائيل مخالف نيستيد و مىخواهيد ما نرويم آنجا، شرط را اينطور قرار مىدهيد كه حالا بدون همه قيدى مصالحه كنيم، آنوقت شما تشريف بياوريد ببريد، آن هم تشريف بياوريد حرفى است تا به صورت واقعى من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه شما در جبهههاى جنگ پيروز شديد و پيروز هستيد و اميدوارم كه هميشه پيروز باشيد، همينطور در معنويات هم كه مهم است، كه اين ماديات تابع آن معنويات است، اين معنويات هر چه قوى بشود، شما قويتر خواهيد شد. يك نفر آدم با ايمان مىتواند با هزاران نفر بىايمان مقابله كند و شما در اين عرض مدتى كه جنگ كردهايد، ديدهايد كه مساله اينطورى است كه ايمان وقتى كه در ميدان مىآيد، همه چيز را از بين مىبرد، مقابلش هر چه هست، از بين مىبرد.
انشاءالله خداوند ايمان همه ما را زياد كند و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كند و اسلام را انشاءالله از شر همه قدرتمندان نجات بدهد و اين تحولى كه در ايران هست، انشاءالله باقى باشد و تا ظهور امام زمان اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 197
تاريخ 23/3/61
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان نهضتهاى آزاديبخش جهان - فرمانده، مديران و سرپرستان دواير سياسى - ايدئولوژيك و پرسنل نيروى دريائى - وزير، مديران و كاركنان وزارت ارشاد اسلامى
امروز، ابتلاى اسلام سكوت دول منطقه در قبال جنايات اسرائيل است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً بايد از آقايانى كه در اينجا حاضر هستند، از نيروى دريائى و از وزارت ارشاد و از مهمانان عزيزى كه از خارج آمدهاند، تشكر كنم. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى بر اين ملتهاى ضعيف عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند انشاءالله.
ابتلاى اسلام، امروز اين است كه گوشهائى كه بايد به مسائل، به مشكلات مسلمين گوش بدهند، كر شدهاند و زبانهائى كه بايد براى مصالح مسلمين به كار بيفتند، لال شدهاند و چشمهائى كه بايد مصيبتهائى كه بر مسلمين وارد مىشود ملاحظه كنند، كور شدهاند. ما با اين لالها و كرها و كورها چه بگوئيم؟ آيا اين دولتهاى منطقه مساله لبنان را يك فاجعه نمىدانند؟ يك فاجعه براى اسلام نمىدانند؟ يك فاجعه براى مسلمين جهان نمىدانند؟ آيا حمله اسرائيل به لبنان و كشتار بى حد فاجعه نيست؟ براى اسلام فاجعه نيست براى مسلمانها فاجعه نيست؟ آيا تصريح به اينكه اين عمل با صوابديد امريكا واقع شده است، در گوش اينها وارد نمىشود؟ اگر كر نيستند چرا اين فرياد و ناله عزيزان ما را در لبنان نمىشنوند؟ و اگر كور نيستند، چرا اين كشتههائى كه هر روز دارد در لبنان و ايران روى هم مىريزد و جوانهاى عزيزى كه ما در جبههها و زنها و بچهها و مردهاى پير كه در خارج جبههها و در شهرها به هلاكت مىرسند، نمىبينند؟ اگر مىبينند و فاجعه مىدانند، چرا صحبتى در كار نيست؟ اگر علاقه به كيان اسلام، علاقه به قرآن كريم، علاقه به حرمين شريفين دارند، چرا امروز كه دارد اين معالم دينى زير پا گذاشته مىشود و تهديد مىكند اسلام و قرآن و حرمين شريفين را، صحبتى نمىكنند؟ چرا باز كمك مىكنند؟ چه شده است اينها را كه در حضور آنها اين مصائب واقع مىشود و در محضر همه اينطور جنايتها واقع مى شود و علاوه بر اينكه سكوت كردهاند، تاييد مىكنند. باز هم قرار داد كمپ ديويد را مىخواهند تاييد كنند، باز هم طرح فهد را مىخواهند تاييد كنند، باز هم اسرائيل را مىخواهند بشناسند. اين فاجعهها را بايد ما با كى در ميان بگذاريم؟ با دولتهائى كه چشم و گوششان را بستهاند و بدون اراده تسليم امريكا شدهاند؟ با ملتهاى مظلومى كه تحت فشار اين
صحيفه نور ج 16 صفحه 198
دولتها دارند جان مىدهند؟
تا ملتها آگاهى و انسجام پيدا نكنند محكوم به حكومتهاى فاسدند
بايد با ملتها در ميان گذاشت، همانطورى كه در ايران، ملت ايران بود كه فاجعهاى كه براى اسلام به دست امريكا و سرسپردگان او كه رژيم منحوس پهلوى است، پيش مىآمد، همين جوانهاى ايران بودند و همين ملت ايران بود و همين ارتش ايران بود و همين نيروهاى دريائى و هوائى و زمينى ايران بود و همين سپاه پاسداران ايران بود و همين جوانهاى بسيج و عشاير ايران بود كه با هم وظيفه فهميدند، بيدار شدند و با هم مشتها را گره كردند و با مشت، تانكها را از صحنه بيرون كردند. تا ملتها يك همچو بيدارى پيدا نكنند و تا ملتها يك همچو انسجامى پيدا نكنند، بايد بدانند كه محكوم به حكومتهاى فاسد و محكوم به امريكاى جنايتكار و ساير ابرقدرتها هستند. با داشتن آنهمه ذخائر، آنهمه امكانات كه اگر يك هفته نفت خودشان را به روى اين جنايتكارها ببندند تمام مسائل حل خواهد شد، معذلك مىگويند كه ما اين كار را نمىكنيم. اين مصيبتها را ما به كجا بايد عرض كنيم جز به ساحت مقدس خداى تبارك و تعالى؟ ما شكايت از اين حكومتها را به كجا ببريم جز به ساحت مقدس خداى تبارك و تعالى؟ ما چطور شكايت كنيم از آنهائى كه ايران را كه ايستاده است و مىخواهد در مقابل همه قدرتها بايستد و اسلام را محقق كند در دنيا، در مقابل اين، طرح جهاد مى دهند و اسرائيل كه به جنگ با اسلام برخاسته است و با صراحت مىگويد كه از نيل تا فرات مال من است و حرمين شريفين را از خود مىداند، سكوت كردهاند. ما اين دردها را كجا ببريم، اين مصيبتها را پيش كى طرح كنيم؟ اين سكوتهاى مرگبار را، سكوتهائى كه تاييد مىكند جنايتكاران را، اين سكوتهائى كه تشويق مىكند ستمكاران را، بايد به كى عرضه كنيم و از كى بخواهيم كه عنايت كند و اين سكوتها را بشكند؟ جمعيتتان كم است؟ ثروتتان كم است؟ نفتتان ناچيز است؟ زمينهايتان كم است؟ مراكز مهمى كه در سوق الجيشى بسيار معتبر است، شما دستتان نيست؟ همه امكانات هست، لكن يك چيز نيست و آن ايمان است. ايمان نيست.
آنچه كه ملت ما را پيروز كرد ايمان به خدا و عشق به شهادت بود
ملت ايران هيچ نداشت و ايمان داشت و ايمان او را بر همه قدرتها غلبه داد و مسلمانهاى همه كشورها، دولتهاشان همه چيز دارند لكن ايمان ندارند، آنچه كه كشور ما را، ملت ما را پيروز كرد، ايمان به خدا و عشق به شهادت بود، عشق به شهادت در مقابل كفر، در مقابل نفاق، براى حفظ اسلام، براى حفظ قرآن كريم. اين مهمانهاى عزيز ما كه آمدهاند، اينها حامل پيام ايران باشند به ملتها كه خودتان بايد به فكر باشيد، ننشينيد تا براى شما دست نشاندگان امريكا كار كنند. آنها در اين گرفتارى كه ايران دارد، براى باغ وحش خودشان شتر مىخرند! اين مصيبت را ما كجا ببريم؟ چهارده تا شتر براى باغ وحش فلان
صحيفه نور ج 16 صفحه 199
سلطان منطقه از خارج مىخرند و با طيارهها مىخواهند ببرند به آن محل. اينها دارند همه چيز ما را مىبرند و آنها شتر مىخرند! من نمىدانم كه اين گوشها كى باز مىشود. با نفخ صور بايد باز بشود؟ و اين چشمها كى بينا مىشود و اين زبانها كى گويا مىشود؟ صم بكم عمى فهم لايعقلون. همهاش سر لايعقلون است، صم بكم عمى هم دنبال لايعقلون است.
دولت عراق، اسرائيل را بهانه قرار داده براى فرار از چنگال عدل الهى
ما بحمدالله در جبهه داخل پيروز هستيم و رزمندگان ما از همه طبقاتى كه بودند، چه نيروى دريائى كه امروز بعضى از آنها در اينجا تشريف دارند و خدا حفظشان كند و چه نيروى زمينى و چه نيروى هوائى و چه ساير قواى مسلح مثل سپاه پاسداران و ديگران، در صحنهاند و ايستادهاند در مقابل هر پيشامدى. كشور ما كه سرمايههاى بزرگ خود كه عبارت از جوانهاشان باشد، در طبق اخلاص گذاشتهاند و براى اسلام. براى دين خداى تبارك و تعالى جهاد مىكنند، براى هر پيشامدى كه براى مسلمين مىشود، اينها در صحنهاند، مضحك اين است كه دولت ما پيشنهاد مىكند كه راه بدهيد ما برويم با دشمنهاى شما جنگ بكنيم و اين را يكى از شرايط قرار مىدهد، براى اينكه مايوس از شماست و شما بايد شرط قرار بدهيد و آنها مىگويند كه بايد از هر چيزى كه ما كرديم بگذريد تا راهتان بدهيم، آن هم چه راه دادنى. اينها مصيبت نيست كه بر اسلام وارد است كه يك جمعيت فداكار مىخواهند بروند با دشمن عرب، با دشمن اسلام، با دشمن حرمين شريفين، با دشمن همه منطقه جنگ بكنند، (خودشان كه نشستند و بىتفاوت هستند، بلكه موافق هستند با آنها) از ما رشوه مىخواهند كه راه به آنها بدهيد كه اينها بروند آنجا، براى آنها جنگ بكنند؟ مثل يك نفر غريق كه دارد در دريا غرق مىشود و يكى مىرود نجاتش بدهد مىگويد چه به من مىدهى تا اجازه بدهم مرا نجات بدهى. اينها، دولت عراق قضيه اسرائيل را بهانه قرار داده براى اينكه از چنگال انتقام و عدالت الهى فرار كند. بهانه قرار داده است كه بگويد شما اگر بخواهيد ما اجازه بدهيم برويد و ما غريقها را نجات بدهيد، بايد از جناياتى كه به شما كرديم صرفنظر كنيد و يك دولت، دو تا دولت، صلح باشند و متصالح باشند كه وارد بشوند و از آنجا بروند سراغ نجات ما. اين غير از اين است كه صم بكم عمى فهم لا يعقلون ؟ مگر دولت ايران آنوقتى كه شمابه خيال خودتان قدرت داشتيد، غير از اين حرفى مىزند كه حالا مىگويد؟ اين همان را مىگويد. دو تا مطلب ديگرى كه بزرگان اين كشور عنوان كردند و شرط قرار دادند، اين از باب اين است كه از شما مايوس هستند، مىگويند شرط صلح، شرط صلح اين باشد كه راه بدهيد تا برويم. آن شرطى را كه شما بايد با ما بكنيد، بگوئيد ما به شرطى صلح مىكنيم كه شما بيائيد از اينجا برويد. اين، غير از اين است كه تعقل ندارند و چشم و گوش آنها را هواهاى نفسانى بسته است؟
ايران براى همه كشورها حجت است
دولتمردان ما كه مىگويند اين بيچارههائى كه از عراق بيرون كرديد و فرستاديد به اينجا و ما با
صحيفه نور ج 16 صفحه 200
آغوش باز آنها را پذيرائى مىكنيم. اينها وطنشان آنجاست، يكى از شرايط ما اين است كه آنها را راه بدهيد، اين يك شرط غير معقول است؟ يك شرطى است زائد بر آن كه ما از اول گفتيم راه دادن اهالى يك كشور در محل خودشان و اجازه دادن اينكه آوارگان از آنجا كه به زور بيرونشان كرديد، برگردند به جاى خودشان، اين يك چيزى است كه ما يك شرط زيادى كرديم؟! نه، اين امرى است طبيعى، دنبال آن شرائط ماست، ما اضافه نكرديم.
آتش بسى كه صدام مىگويد، آتش بسى كه دنبالش آتش مىگشايد. راهى كه صدام مىخواهد به ما بدهد، راهى است كه نجات خودش را در آن راه مىيابد، نه راه مىخواهد براى اسرائيل بدهد. اين، طرفين قضيه را ملاحظه كرده است، اگر ما قبول كنيم، پس مصالحه واقع شده است و صدامىها نجات پيدا كردند و اگر قبول نكنيم، پس معلوم مىشود كه ما نمىخواهيم جهاد كنيم، نمىخواهيم با اسرائيل جنگ كنيم. ما به آنها مىگوئيم كه ما قبول داريم، شما كنار برويد و كارشناسها بيايند ببينند كه شما چه كرديد در اين كشور، چه جرمهائى را مرتكب شديد و كارشناسها بيايند ببينند كه كى اين جنايت را مرتكب شده است. لكن ما جنايات را غمض عين كنيم، براى اينكه مىخواهيم براى شما كار كنيم، اينها از عجايبى است كه در تاريخ باز مىماند، از عجايبى است كه تاريخ ضبط مىكند كه ايران مىخواست براى نجات عرب، كه اسرائيل بخصوص با عرب مخالف است و براى نجات حرمين شريفين و براى نجات كشورهاى اسلامى كه همه در تهديد اسرائيل هستند و براى مقابله با اين سرطان فاسد مىخواست برود و دولتها از او رشوه مىخواستند. اينها مسائلى است كه در تاريخ ثبت مىشود و ننگهايى است كه بر پيشانى اين اشخاص ثبت خواهد شد.
تا كشورهاى اسلامى، ملتهاى اسلامى، آن معنايى كه در ايران پيدا شد، الگوى خودشان قرار ندهند و تا خودشان به خيابانها نريزند و بخواهند از دولتهاى خودشان كه با اسرائيل بايد روبرو بشويد، گمان نكنيد كه اين كر و كورها به تعقل برسند. ملتها بايد بايستند و بخواهند از ارتشهاى منطقه خودشان و از دولتهاى منطقه خودشان كه بيايند و با اين فلسطينىها و با اين سورىها كه مورد ظلم واقع شدهاند، كمك كنند تا اين غده سرطانى از بين برود. و اگر آنها هم تماشاگر باشند كه ببينند چه مىشود، آنها هم بىتفاوت باشند و عذر اين باشد كه دولتها بايد اين كار را بكنند، اگر اينطور باشد، آنها هم در محضر خدا جواب صحيح ندارند. ايران حجت است بر همه كشورها. خداى تبارك و تعالى ممكن است كه در آخرت، ايران را حجت قرار بدهد بر آنهائى كه به ظلم ساختهاند و تسليم ظالم شدهاند و قيام نكردهاند. اگر اعتقاد به خدا و معاد دارند، جواب بايد تهيه كنند براى خداى تبارك و تعالى. آن روز ديگر امريكا و اسرائيل نمىتوانند به دادتان برسند. و اگر به اين معانى اعتقاد ندارند، جواب براى ملتهاى مظلوم دنيا بايد تهيه كنند، جواب نسلهاى آتيه كه خداى نخواسته با اين روشى كه اينها دارند، آنها در دام خواهند افتاد، جواب بايد تهيه كنند. اگر ارزشهاى ايمانى را هيچ حساب مىكنند، ارزشهاى نظامى خودشان را، ارزشهاى ملى خودشان را، ارزشهاى انسانى را در نظر بگيرند و براى چهار روز حكومت كردن، زير بار ذلت نروند، آن هم ذلت در تحت چكمه اسرائيل.
صحيفه نور ج 16 صفحه 201
مسلمانها بايد از جا برخيزند، بايد قيام كنند. خدا فرموده است انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى . نگوئيد تنها هستيم، تنهائى هم بايد قيام بكنيم، اجتماعى هم بايد قيام كنيم، با هم بايد قيام كنيم. همه موظفيم به اينكه براى خدا قيامت كنيم و براى حفظ كشورهاى اسلامى قيام كنيم، در مقابل اين دو غده سرطانى كه يكى حزب فاسد بعث عراق است و يكى اسرائيل و هر دو سر منشاش امريكاست.
اگر كشورهاى اسلامى با هم قيام كنند اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت عذر نيست پيش خداى تبارك و تعالى، نه ما معذوريم و نه شما. عذر نيست كه ما نداشتيم چيزى، همه چيز داريد. عذر نيست كه ما قدرت نداريم، همه قدرتمندتر هستيد. وقتى روى هم بايستيد، روى هم دست برادرى با هم بدهيد، يك قدرت بزرگ جهانى را شما مىتوانيد تحقق بدهيد. عذر نيست كه ما اسلحه نداريم، سلاحى كه شما داريد دنيا ندارد و او سلاح نفت است. دنيا به سلاح شما احتياج دارد، رگ حيات دنياست. اين سلاحى كه خداى تبارك و تعالى به اختيار شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى از او استفاده كنيد. اين قدرتى كه خداى تبارك و تعالى در بازوان شما گذاشته است، براى خداى تبارك و تعالى به كار بگيريد. خداوند انشاءالله بيدار كند اين دولتها را، خداوند انشاءالله هشيار كند اين جمعيتهاى فراوانى كه در عين حالى كه همه چيز دارند، تحت فشار ظلم هستند. من اميدوارم كه همانطورى كه ايران تاكنون آمده است و دست ستمكارها را كوتاه كرده است و خود رو به يك تمدن خواهد رفت و ايران را يك ايران آزاد و مستقل قرار داده است، اين آزادى و استقلال و اين حضور جمعى، تا آخر باقى بماند. من اميدوارم كه ملتهاى اين كشورهاى اسلامى به اين مسائل توجه كنند و ننشينند تا اينكه وقت بگذرد. امروز، روزى است كه اگر با هم قيام كنند، اسرائيل بكلى از بين خواهد رفت. من اميدوارم كه اين دولتهائى كه در عين حالى كه اسرائيل با صراحت مىگويد كه من بايد همه اينجاها را بگيرم و اينجاها را ملك خودش مىداند و شاهديم كه قدم قدم دارد پيش مىرود، اين دولتها بيدار بشوند و با اين ماده سرطانى كه خطرش براى همه منطقه و براى اسلام است، قيام كنند و با حرف و صحبت و شوخى و مزاح مسائل را نگذرانند.
من اميدوارم كه اين دولتها آنقدرى كه به باغوحش خودشان اهميت مىدهند، به اسلام اهميت بدهند. خداوند انشاءالله اين قدرتهايى كه براى اسلام كار مىكنند پيروز كند و خداوند انشاءالله شما جوانهاى عزيزى كه از اول انقلاب تا حالا و از حالا به بعد هم در صحنه حاضريد و براى اسلام كار مىكنيد، شما را تاييد كند. اميدوارم كه خداوند تمام مسلمين جهان را تاييد كند و از زير بار ستم قدرتهاى بزرگ خارج شوند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 16 صفحه 202
تاريخ 25/3/61
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور، و فرمانداران سراسر كشور
اميد است اداره شما عبادتگاه و خدمتهاى شما عبادت باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً بايد از شما دوستان و عزيزان تشكر كنم، از راههاى دور آمديد و ملاقات حاصل شد و من عذر اين معنا را كه بتوانم امروز بحث طولانى بكنم، اميد است بپذيريد. و لهذا من اكتفا مىكنم به اينكه به شماها دعا كنم.
من از خداى تبارك و تعال مسئلت مىكنم كه تمام كشور ايران، هر جائى كه شما دوستان هستيد و در هر شغلى كه عزيزان ما اشتغال دارند، محلشان مهبط الهى باشد يعنى كارها براى خدا، براى خدمت به بندگان خدا، براى خدمت به اسلام باشد كه اين از بزرگترين عبادات است، خدمت به خلق خدا و خدمت به اسلام.
اميد است كه در هر جا شما هستيد، اداره شما و پستهاى شما مبدل بشوند به يك عبادتگاه و خدمتهاى شما همه عبادت باشد. و من اميدوارم كه در مقابل آن رژيم سابق، جاهائى كه مامورين بودند، مركز معصيت بود، امروز شما با تعهد به اسلام و با تعهد به احكام اسلام و با تعهد به جمهورى اسلامى، در خدمت بندگان خدا و مستضعفين باشيد و بيشتر از همه طبقات ضعيف را ملاحظه كنيد و اين خود يك عبادت بزرگ است براى شما و من اميدوارم كه شما به اين عبادت موفق باشيد و غنيمت بدانيد اينكه در يك رژيمى واقع شديد، در يك حكومتى واقع شديد كه آن شغلى كه سابق معصيت بود، امروز عبادت است و آن اتاقى كه سابق در آن معصيت واقع مىشد، امروز با خدمت به خلق خدا عبادتگاه است. و خداوند اين عبادتگاه را براى شما حفظ كند و شما را موفق كند كه به اين عبادت بزرگ كه خدمت به جمهورى اسلامى و خدمت به مردم است بيشتر موفق بشويد. و خداوند انشاءالله در جبهههاى نبرد، اسلام را بر ضد كفر در هر جا هستند، در ايران، در لبنان، در فلسطين و جاهاى ديگر پيروز كند. انشاءالله كسانى كه ظلم به اين ملتها مىكنند، ستم به اين مردم مىكنند و برخلاف اسلام عمل مىكنند، خداوند تبارك و تعالى آنها را ادب كند. و اميدوارم كه شما هر چه بيشتر موفق بشويد به اينكه براى اين مردم مستمند كار بكنيد و اجر آن را از خداى تبارك و تعالى بخواهيد. خداوند به همه شما توفيق بدهد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page