امشب ميان اشكم تصويري از تو ديدم
در اين سكوت وحشت نام تورا شنيدم
امشب كه دل گرفته در اين شب سياهم
اميد بر تو دارم باشد همين گناهم
باري نظر وا كن بر اين شبانه آهم
امشب كه بار ديگر يادت به باد دادم
چون شعه اي خموش و خاكستري به بادم
امشب به يادت لحظه اي به خواب رفتم
با ديدن خيالت ميناي غم شكستم
امشب ميان اشكم آسوده جان سپردم
از اين جهان خاكي بادي ز غم نبردم.