-
سرش از خودش نيست .
سرش به تنش زيادي ميكنه !
سرش به كلاش ميارزه !
سرش بوي قرمه سبزي ميده !
سرش توي حسابه !
سرش توي لاك خودشه !
سرش جنگه اما دلش تنگه !
سرش را پيراهن هم نميدونه !
سر قبري گريه كن كه مرده توش باشه !
سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم !
سر كچل را سنگي و ديوانه را دنگي !
سر كچل و عرقچين !
سركه مفت از عسل شيرين تره !
سركه نقد بهتر از حلواي نسيه است !
سركه نه در راه عزيزان بود --- بار گرانيست كشيدن بدوش ! (( سعدي ))
سر گاو توي خمره گير كرده !
سر گنجشكي خورده !
سر گنده زير لحافه !
سرم را ميشكنه نخودچي جيبم ميكنه !
سرم را سرسري متراش اي استاد سلماني --- كه ما هم در ديار خود سري داريم و ساماني .
سرنا را از سر گشادش ميزنه !
سرناچي كم بود يكي هم از غوغه اومد !
سري را مه درد نيمكند دستمال مبند !
-
سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... ))
سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... ))
سزاي گرانفروش نخريدنه !
سسك هفت تا بچه ميآره يكيش بلبله !
سفره بي نان جله، كوزه بي آب گله !
سفره نيفتاده ( نينداخته ) بوي مشك ميده !
سفره نيفتاده يك عيب داره ! سفره افتاده هزار عيب !
سفيد سفيد صد تومن، سرخ و سفيد سيصد تومن، حالا كه رسيد به سبزه هر چي بگي ميارزه !
سقش سياه است !
سگ بادمش زير پاشو جارو ميكنه !
سگ باش، كوچك خونه نباش !
سگ پاچه صاحبش را نميگيره !
سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو ميگرفت !
سگ چيه كه پشمش باشه !
سگ درحضور به از برادر دور !
سگ در خانه صاحبش شيره !
سگ داد و سگ توله گرفت !
سگ دستش نميشه داد كه اخته كنه !
سگ را كه چاق كنند هار ميشه !
سگ زرد برادر شغاله !
سگست آنكه با سگ رود در جوال !
سگ سفيد ضرر پنبه فروشه !
سگ سير دنبال كسي نميره !
سگش بهتر از خودشه !
-
سگ كه چاق سد گوشتش خوراكي نميشه !
سگ گر و قلاده زر ؟!
سگ ماده در لانه، شير است !
سگ نازي آباده، نه خودي ميشناسه نه غريبه !
سگ نمك شناس به از آدم ناسپاس !
سگي به بامي جسته گردش به ما نشسه !
سگي كه براي خودش پشم نميكند براي ديگران كشك نخواهد كرد !
سگي كه پارس كنه ، نميگيره !
سلام روستائي بي طمع نيست !
سنده را انبر دم دماغش نميشه برد !
سنگ به در بسته ميخوره !
سنگ بزرگ علامت نزدنه !
سنگ بنداز بغلت واشه !
سنگ خاله قورباغه را گرو ميكشه !
سنگ كوچك سر بزرگ را ميشكنه !
سنگ مفت، گنجشك مفت !
سنگي را كه نتوان برداشت بايد بوسد و گذاشت !
سواره از پياده خبر نداره، سير از گرسنه !
سودا، به رضا، خويشي بخوشي .
سودا چنان خوشست كه يكجا كند كسي ! (( دنيا و آخرت به نگاهي فروختيم )) (( قصاب كاشاني ))
سودا گر پنير از شيشه ميخوره !
سوداي نقد بوي مشك ميده !
سوراخ دعا را گم كرده !
سوزن، همه را ميپوشونه اما خودش لخته !
سوسكه از ديوار بالا ميرفت مادرش ميگفت : قربون دست و پاي بلوريت !
سهره ( سيره ) رنگ كرده را جاي بلبل ميفروشه !
سيب سرخ براي دست چلاق خوبه ؟!
سيب مرا خوردي تا قيامت ابريشم پس بده !
سيبي كه بالا ميره تا پائين بياد هزار چرخ ميخوره !
سيبي كه سهيلش نزند رنگ ندارد ! (( تعليم معلم بكسي ننگ ندارد ))
سيلي نقد به از حلواي نسيه !
-
شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه !
شاه مي بخشه شيخ عليخان نمي بخشه !
شاهنامه آخرش خوشه !
شب دراز است و قلندر بيكار !
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت !
شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد --- گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم !
شبهاي چهارشنبه هم غش ميكنه !
شپش توي جيبش سه قاب بازي ميكنه !
شپش توي جيبش منيژه خانومه !
شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره !
شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه !
شتر پير شد و شاشيدن نياموخت !
شتر خوابيده شم بلندتر از خر ايستاده است !
شتر در خواب بيند پنبه دانه --- گهي لف لف خورد گه دانه دانه !
شتر ديدي نديدي ؟!
شتر را چه به علاقه بندي ؟
شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چيزم مثل همه كسه !
شتر را گفتند : چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام راسته !
شتر را گفتند : چكاره اي ؟ گفت : علاقه بندم . گفتند : از دست و پنجه نرم و نازكت پيداست !
آن يكي مي گفت استر را كه هي --- از كجا مي آيي اي فرخنده پي گفت : از حمام گرم كوي تو --- گفت : خود پيداست از زانوي تو !
-
شتر را گم كرده پي افسارش ميگرده !
شتر سواري دولا دولا نميشه !
شتر كه نواله ميخواد گردن دراز ميكنه !
شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟!
شتر گاو پلنگ !
شتر مرد و حاجي خلاص !
شتر مرغ را گفتند : بار بردار . گفت : من مرغم . گفتند : پرواز كن . گفت : من شترم !
شترها را نعل ميكردند، كك هم پايش را بلند كرد !
شراب مفت را قاضي هم ميخوره !
شريك اگر خوب بود خدا هم شريك ميگرفت !
شريك دزد و رفيق قافله !
شست پات توي چشمت نره !
شش ماهه به دنيا اومده !
شعر چرا ميگي كه توي قافيه اش بموني ؟!
شغال، پوزش بانگور نميرسه ميگه ترشه !
شغال ترسو انگور خوب نميخوره !
شغال كه از باغ قهر كنه منفعت باغبونه !
شغالي كه مرغ ميگيره بيخ گوشش زرده !
شكمت گوشت نو بالا آورده !
شكم گشنه، گوز فندقي !
شلوار نداره، بند شلوارش را مي بنده !
شمر جلودارش نميشه !
شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره !
شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره !
شنونده بايد عاقل باشه !
-
شنونده بايد عاقل باشه !
شنيدي كه زن آبستن گل ميخوره اما نميدوني چه گلي !
شوهر كردم وسمه كنم نه وصله كنم !
شوهر برود كاروانسرا، نونش بياد حرمسرا !
شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد !
شير بي يال و اشكم كه ديد --- اينچنين شيري خدا هم نافريد . (( مولوي ))
-
صبر كوتاه خدا سي ساله !
صداش صبح در مياد !
صد پتك زرگر، يك پتك آهنگر !
صد تا گنجشك با زاق و زوقش نيم منه !
صد تا چاقو بسازه، يكيش دسته نداره !
صد تومن ميدم كه بچه ام يكشب بيرون نخوابه وقتي خوابيد ، چه يكشب چه هزار شب !
صد رحمت به كفن دزد اولي !
صد سال گدائي ميكنه هنوز شب جمعه را نميدونه !
صد سر را كلاه است و صد كور را عصا !
صد من پرقو يكمشت نيست !
صد من گوشت شكار به يك چس تازي نميارزه !
صد موش را يك گربه كافيه !
صفراش به يك ليمو مي شكنه !
صنار جيگرك سفره قلمگار نمي خواد !
صنار ميگيرم سگ اخته ميكنم، يه عباسي ميدم غسل ميكنم !
-
ضرب خورده جراحه !
ضرر را از هر جا جلوشو بگيري منفعته !
ضامن روزي بود روزي رسان !
ضرر بموقع بهتر از منفعت بيموقعه !
ضرر كار كن، كار نكردنه !
-
طالع اگر اري برو دمر بخواب !
طاووس را به نقش و نگاري كه هست خلق --- تحسين كنند و او خجل از پاي زشت خويش !(( سعدي ))
طبل تو خاليست !
طبيب بيمروت، خلق را رنجور ميخواهد !
طشت طلا رو سرت بگير و برو !
طعمه هر مرغكي انجير نيست !
طمع آرد بمردان رنگ زردي !
طمع پيشه را رنگ و رو زرده !
طمع را نبايد كه چندان كني --- كه صاحب كرم را پشيمان كني !
طمع زياد مايه جونم مرگي ( جوانمرگي ) است !
طمعش از كرم مرتضي علي بيشتره !
---------------------------------------
-
ظالم پاي ديوار خودشو ميكنه !
ظالم دست كوتاه !
ظالم هميشه خانه خرابه !
ظاهرش چون گور كافر پر حلل --- باطنش قهر خدا عزوجل !