-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 167
تاريخ: 18/1/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير دفاع و فرمانده نيروى هوائى، خلبانان و گروهى از پرسنل نيروى هوائى
من اميدوارم كه اين پيوند محفوظ باشد، پيوند شما آقايان نيروى هوائى و دريايى و زمينى و ساير قواى مسلح با روحانيون و پيوندتان با ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
من كم كم به بزرگى اين عملى كه آقايان انجام دادند و طرح ريزى كه آقايان كردند، هر چه بيشتر صحبت شد بيشتر عمق مطلب را فهميدم. اين مسأله ثابت كرد كه بحمدالله جوانان عزيز ما به اتكاء به ايمان و به خدا كارها را طورى انجام دادند كه نظير اعجاز بود و من اگر از دعا چيزى بالاتر مىدانستم، آن را به آقايان هديه مىكردم لكن دعاى براى شما كه من مىكنم و كردم از همه هديهها بالاتر است و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه شما آقايان در همه مراحل موفق باشيد و كشور خودتان و اسلام عزيز را حفظ كنيد و آن ريشههاى فاسدى كه در كشور هست، با جديت خودتان از بين ببريد و من از همه ارتش، چه نيروهاى هوايى، چه نيروهاى زمينى و چه نيروهاى ديگر، دريايى و از همه قواى مسلح هميشه پشتيبانى كردهام و مىكنم و از قول ملت هم همين عمل را انجام داده و مىدهم و شما را سزاوار اين مىدانم كه ملت همه پشت سر شما و پشتيبان شماها باشند، و من اميدوارم كهاين پيوند محفوظ باشد، پيوند شما آقايان نيروى هوايى و دريايى و زمينى و ساير قواى مسلح با روحانيين و پيوندتان با ملت. و شما اين مطلب را بايد درست توجه بكنيد كه اين روحانيين كه در بين شما مىآيند و يك كارهايى را انجام مى دهند (در آن حدودى كه بايد انجام بدهند) اينها به صلاح هم شما و هم كشور و هم اسلام است. دستهايى مىخواستند كه شما را از روحانيين جدا كنند و ملت را به شما بدبين كنند. بايد شما توجه به اين معنا بكنيد كه اگر چنانچه روحانيين همراه شما باشند، البته آنها در حدود آن چيزى كه مأموريت دارند بايد عمل كنند و به قوت خودش هم بايد باقى باشد و آنها پشتيبان شما هستند و وقتى كه نماينده روحانيين در پادگانها باشند اين براى شما نفع دارد و اگر كسى اين معنا را بگويد كه اينها براى شما مثلاً ضرر دارد، اين صحيح نيست. ملت به واسطه همين معنا پشتيبان شما باقى مىماند و من اميدوارم كه اين ارتباطى كه الان حاصل است بين همه قشرها، اين ارتباط محفوظ بماند و كشور ما با همين ارتباط مىتواند پيش برود. اگر چنانچه مثلا يك گلهاى هم هست از بعضى از روحانيين جوان، اين را بايد به مراجعه به مثلاً من يا اشخاصى كه در آنجاها هستند آن حل بشود و حدود معلوم باشد. نه آقايان جلوگيرى كنند از آن حدودى كه آنها بايد عمل بكنند و نه آنهاتعدى كنند از
صحيفه نور ج 14 صفحه 168
آن حدودى كه دارند، به طورى كه هر كس مشخص باشد كه چه بايد بكند. روحانى كه در آنجا بايد تبليغات بكند مشخص باشد و نبايد كسى جلوگيرى از تبليغات او بكند. اگر يك وقت ديديد كه يك كسى گفت بايد جلوگيرى كرد، بدانيد دشمن شماست، دوست شما نيست و آنها هم نبايد از اين حدودى كه دارند تجاوز كنند براى اينكه تجاوز از حدود، در اسلام جايز نيست هر كسى حد خودش را بايد عمل بكند و اين يك سفارشى است كه من به شما آقايان كه هستيد و همه قواى مسلح اين معنا را مىگويم كه - در چيز زمينى - در آن پادگانهائى كه مال لشكر هست، در نيروى زمينى، در آنجا از قرارى كه شنيدم يك مقدار بد رفتارى شده است با روحانيون، در صورتى كه روحانيون آنجا كه باشند پشتيبانى شما را بيمه مىكنند، ملت پشتيبان شما خواهد بود و اگر اينها نباشند، براى شما يك چيزهائى درست مىكنند اشخاص كه شما را از چشم ملت بيندازند. آنها هم بايد در حدود خودشان، هم روحانيينى كه هستند به آن مأموريتى كه دارند بايد عمل بكنند و تجاوز هيچ نكنند و هم آنها كه مشغول فعاليت خودشان هستند جلوگيرى نبايد بشود. اگر چنانچه روحانيون هم در يك جايى مثلاً از آن حدودى كه دارند تخلف كردند بايد اطلاع بدهند تا جلوگيرى بشود. در هر صورت من ميل دارم كه يك انسجامى ما بين شما و روحانيت و مابين شما و ملت، بين خودتان، همه قواى مسلح باشد و اين انسجام است كه تواند اين كشور را نجات بدهد.
وقتى كه شما كه داريد فداكارى مىكنيد و يك همچو معجزه اى را تقريباً ايجاد كرديد، وقتى ببينيد تمام ملت پشت سر شما ايستادهاند و از شما قدردانى مىكنند روحيه شما زيادتر خيلى خواهد شد، به خلاف اينكه شما يك كارى بكنيد ملت كارى به اين كار نداشته باشد. در رژيم سابق اگر يك كارى مىكردند، ملت اگر بر خلافش يك چيزى نمىگفت موافقش هم نبود، او كار خودش را مىكرد و كارى به اين حرفها نداشت اما امروز شما مىبينيد كه ملت در همه جا، در همه امور كار دارد و اين از خصوصيات اسلام است و از خصوصيات كشور اسلامى است و جمهورى اسلامى، كه مردم خودشان در صحنه باشند و خودشان ناظر امور باشند. شما مىبينيد در اين جنگى كه شما داريد مىكنيد و فداكارى كه شما مىكنيد، ديگران هم هر كس به اندازه خودش دارد فداكارى مىكند، پشتيبانى مىكند و در همه جا الان مشغولند به اينكه، توافق دارند در اين معنا كه بايد اين پيشرفت بكند و با كمال جديت حتى آن بچههاى كوچولو قلك هايشان را مىآورند و شكنند و مىدهند. اين سابقه ندارد در جايى اين براى اين است كه اينها از اسلام يك بادى آمده است و من اميدوارم كه اسلام به آن معنايى كه هست، در ايران پياده بشود. اگر پياده بشود، شما پيروزيتان صد در صد در همه جا هست و من باز هم تقدير مىكنم، از اين طرحى كه داديد، از اين اجرائى كه كرديد و از اين امر بزرگى كه شما انجام داديد، من تقدير مىكنم، چنانچه از همه قواى مسلح تقدير مىكنم كه مشغولند به فداكارى و مشغولند به كارهايى كه محول به آنهاست انشاءالله همه موفق و مؤيد و منصور باشيد و پيروز باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 169
تاريخ: 19/1/60
بيانات امام خمينى در جمع رئيس و اعضاى دادگا9ههاى انقلاب اسلامى
مىخواهند در جامعه، روحانيت را منزوى كنند و كنار بگذارند
بسم الله الرحمن الرحيم
اين كارى كه شما در آن دخيل هستيد، چه آقايانى كه مقام قضاوت را دارند و چه آنهائى كه مقام دادستانى را دارند و چه آنهائى كه سروكارشان با زندانىها و با اين نحو زندانى هاست، اين كار كار بسيار مشكلى است و ارزنده. اما مشكل است براى اينكه مسأله قضاوت هميشه اينطور است كه يك طرف ناراضى است، همچو نيست كه دو نفر آدمى كه با هم اختلاف دارند اگر قاضى تشخيص داد كه يكى از آنها مجرم است، مجرم هم روى موازين اسلامى تصديق بشود و صحبتى نكند لااقل شايد در تمام افرادى كه محاكمه مىشوند و اينها محكوم مىشوند، محكومين ناراضىاند، چه محكوميت بحق باشد كه انشاءالله هست و چه خداى نخواسته محكوميت به ناحق باشد. خوب آن كه به ناحق است، صحيح است كه ناراضى باشد اما مسأله، مسأله مشكلى است. شمائى كه متكفل اين امر هستيد و سرو كارتان با يك همچو وضعيتى هست كه در مقام قضاوت آنطورى است بعدش هم وقتى منتهى شود به حبس وضعش آنطورى است كه شما داريد مىگوئيد، كار، بسيار كار مشكلى است لكن ارزنده است. مىارزد به اينكه انسان در كارهاى مشكل كه وارد مىشود به اشكالاتش هم يك قدرى تن در بدهد. من الان نمىتوانم يك مسأله همچو شسته و رفته اى عرض كنم، لكن آنى كه من عرض مىكنم راجع به همه قضاتى كه لابد اكثرا روحانيون هستند ديگر، يا همه يك مطلبى كه راجع به قضات من عرض مىكنم اين است كه مسأله قضاوت يك مسألهاى است كه در اسلام شايد در رأس مسائل باشد و سروكارش با جان مردم است، با مال مردم است، با نواميس مردم است. اين از مسائل بسيار مشكل و حلش هم بسيار مشكل و شرايط قاضى هم خيلى زياد و ما امروز آنقدر قاضى كه داراى همه شرايط باشد نداريم ولى خوب مشغولند به اينكه انشاء الله تهيه كنند.
لكن آنهائى كه حالا متكفل هستند و تشخيص داده شدند، چه در قم و در تهران به اينكه صلاحيت اينكه رسيدگى بكنند دارند، اينها بايد بسيار توجه به اين معنا بكنند كه امروز آن كه هدف اولى است، روحانيت است. براى همه اين دستجات آن كه هدف اولى است كه مىخواهند در جامعه اينها را منزوى كنند و كنار بگذارند، روحانييناند و اگر چنانچه اين قضاتى كه سروكارشان با مردم و با مجرمين است و آنها هم اهل اين هستند كه داد و قال بكنند و اظهار نگرانى بكنند و اين مسائلى كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 170
مىگوئيد، اگر بنا باشد خداى نخواسته يك وقت يك جائى يك خلافى واقع بشود، خوب اين خلاف را آنها دامن مىزنند، تبليغ مىكنند، و چه مىكنند، زياد جلوه مى دهند، اينطور نيست كه يك مردمى باشند متعهد به اسلام باشند كه نخواهند دروغ بگويند.
شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه خودشان، خودشان را بيهوش مىكنند و داغ مىكنند براى اينكه گردن شما بگذارند
همين ديشب يا ديروز بود كه يك آقائى به من گفت كه من رفتم منزل فلان شخص، شخصيت، وقتى از پيش آن شخص بيرون آمدم بعضى از اشخاصى كه در دفتر اين آقا بودند گفتند كه شكنجه شده اگر بخواهيد ببينيد اينجا يكى هست، ايشان گفتند بله من مىخواهم ببينم. ايشان گفتند كه من رفتم ديدم كه يك شخصى روى چيزش را باز كرد آنجا، گفت كه اينها با سيگار هست و من را داغ كردند، من را چه كردند. و اسم فلان آدم هم با همين سيگار رويش ثبت بود، اسم يكى از مقامات محترم قضائى، اسم او را مىگفت كه آن شخص مدعى بود كه اينها با سر سيگار اينجورى كردند و من را شكنجه كردند و داغ كردند و آن اسم هم رويش بود يعنى آن اسم را به قول او با سر سيگار آنجا نوشته بود. ايشان گفتند كه من ابتدائاً به نظرم آمد كه خالكوبى كردند. بعد با او صحبت كردم گفتم كه كى شما را گرفت؟ گفت كه يك دستهاى تو بيابان آمدند و يك اتومبيل بود و من را گرفتند و شكنجه كردند و چه گفتند. خوب شناختى آنها را؟ گفت نه سرو كلهشان را بسته بودند آنها. گفتم كه كجا شما را اين شكنجه را دادند؟ گفت كه در همان اتومبيل اين شكنجه را دادند و آنها هم پاسدار بودند. گفتم خوب تو كه مىگوئى سرو كلهشان را بسته بودند از كجا مىگوئى پاسدار بودند، شايد رفقاى خودت بودند. گفت، ماند و نتوانست جواب بدهد. بعد من گفتم كه تو از اين منافقين هستى و اينجا آمدهاى شكايت مىكنى، پاشو برو. اينها يك همچو وضعى دارند بلكه من شنيدهام از يك نفر آدم كه در چيز قضائى بود كه در فلان جا (حالا يادم نيست مثل اينكه شيراز را مىگفت) كه بعضى از اينها، آن رفيق خودشان را بيهوش مىكنند و شكنجه مىكنند براى اينكه بگويند شكنجه ما داريم. شما سرو كارتان با يك همچو مردمى است. شما بخواهيد كه هيچ ناملايم نداشته باشيد در يك همچو مسائل مشكلى، اين نمىشود يك همچو چيزى، شما مشكلات زياد داريد و اين مشكلات هم بسياريش تحميل مىشود به روحانيون كه اينها هستند كه چه مىكنند، شايد زياد از اين ورو آن ور اينطور شكايات مىآيد و بسياريش اصلش هيچ اصلى ندارد، ممكن هست كه تويش هم يك چيزى باشد و همين طور دادستانىها، آنها هم بالاخره ناراضى درست مى كنند براى اينكه قاضى بحق هم باشد، آن طرف ناراضى مىشود و وقتى ناراضى شد داد و قال مىكند، آنوقت اين مال اشخاص عادى است اما آنهائى كه از اول انقلاب مىخواستند كه يك مسائلى براى خودشان باشد، در انقلاب كارى نكرده بودند لكن مىخواستند بهره بردارى كنند و حتى مثلاً رئيس جمهور باشند، خوب نشدند، بعدش شروع كردند به كارهائى كه همه مىدانيد و شما سرو كارتان با يك همچو اشخاصى هست كه در همه جا توطئه است، در
صحيفه نور ج 14 صفحه 171
بيرون حبس هم توطئه است، در بيرون حبس هم توطئه است، درجبههها هم الان هست، همه جا هست اين مسائل منتها شما در يك محيط محدود هستيد و آنها هم در آن محيط محدود تمام همشان اين است كه وضع زندان را به آنطورى كه مىگوييد، بكنند، من اعتقادم اين است كه شماها اينكه در يك جاى محدودى كه خودتان نشسته ايد و يكى هم من هستم كه با شما نشستهام، اين مسائل راگوئيد، اين مسائل بايد در جامعه به مردم عرضه بشود يعنى به شماها نسبت زياد دادند و من مكرر از بعض آقايانى كه مىشناسند شماها را، شماها را تطهير كردند، گفتند دروغ است اين حرفها. خوب شما پيش من گوئيد كه دروغ است اين حرفها، خودتان هم پيش من اين شكايات را داريد، لكن جامعه نمىداند. آنها بين مردم پخش مىكنند به هر طورى كه مىخواهند، معالاسف بعضى مقامات هم باور مىكنند، همين باور دامن زده مىشود به آن، شما در يك محيطى هستيد با اين گرفتارى مواجه هستيد لكن گرفتاريتان را به مردم نمىگوئيد، آنها كه براى شما گرفتارى پيش مىآورند آنها مىروند داد و قال مىكنند و عكس مسأله را نشان مىدهند، بعضى از شما را يك آدم كذا و كذا نشان مىدهند در صورتى كه من از اشخاص مورد اطمينان منجمله آقاى محمدى شنيدهام، اشخاص بسيار متعهد و مسلم و چيز. اما خوب، بين من و ايشان است اين حرف، شما هم در يك همچو محيط كوچك داريد اين حرفها را مىزنيد و من آنى كه مىگويم اين است كه كار مشكل است لكن باشيد شما يك قدرى مقاومت داشته باشيد، البته من نه اينكه خودم مقاومتى دارم اما ميل دارم شما داشته باشيد. شما الحمدالله جوان هستيد و باز آن مقاومت جوانى را داريد. در اين مشكلات هر كس زيادتر گرفتار باشد و مقاومت كند زيادتر پيش خدا آبرو دارد، ارج دارد. البته شما الان گفتيد كه ما اينقدر كار زياد هست كه ما به آن نتوانستيم برسيم لكن اين مقدارى هم كه رسيده ايم اين همه صداها بلند شده است. من هم مىدانم اين معنا را، من هم مىدانم كه آن كه قاضى است، آن كه رئيس محبس است، آن كه دادستان است، آن كه وكيل مدافع است، همه اينها گرفتارى دارند، هر كدام به اندازه يك مقدارى كه سعه شعارشان تا آن اندازه است، لكن مردمى كه در خارج هستند نمىدانند، آن مردم خيال مىكنند كه همچو كه يك كسى رفت در حبس، اول شروع مىشود به كتك زدن و داغ كردن و چه كردن و بعد هم تا آخر همين طور. شما هم از اين ور مىگوئيد كه اين مسائل هيچ نيست در آنجا بلكه آنها دارند ما را داغ مىكنند و ما را شكنجه مىدهند، آنها پاسبانها را دارند كتك زنند و پاسبانها به آنها حرفى نمىزنند. اين مسأله بايد براى مردم روشن بشود، بايد گفته بشود به مردم. آن آقايانى كه آمدند و حبسها را ديدند، باز تا حالا نيامدند پيش من كه مسائل را به من درست بگويند، جسته و گريخته من بعضى وقتها از مثلاً بعض اشخاص محترم مىشنوم كه مسائل، مسائل دروغ بوده، آنطور نبوده. وقتى شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه خودشان، خودشان را بيهوش مىكنند و داغ مىكنند براى اينكه گردن شما بگذارند و وقتى شما گرفتار يك جمعيتى هستيد كه بچههاى كوچكشان در خيابانها مىآيند و فرياد مىزنند و داد مىزنند براى اينكه مردم را وادار كنند كه با آنها مقابله كنند، توقع اين را نداشته باشيد كه آرام و راحت در آنجا باشيد، شما بايد توقع اين را داشته باشيد كه هر روز همين بساط داشته باشيد و زيادتر از اين هم داشته باشيد. لكن كار يك كار
صحيفه نور ج 14 صفحه 172
مهم شريفى است براى اينكه هم قضاوت در عين حالى كه بسيار شغل مهم شريفى است لكن خوب خطر براى قاضى دارد و مسأله خطرناكى است و هم زندانبانى و رئيس زندان شدن و پاسدار در زندان شدن و اينها همهاش از چيزهاى مشكل است، سر و كار با يك عدهاى كه به هيچ چيز پايبند نيستند، آنهائى كه مىخواهند اصل اساس را از بين ببرند، سر و كار با اينها هست، وقتى سر و كار با اينها هست، با آنهائى كه به اين انقلاب اسلامى هيچ وقت عقيده نداشتند و نخواهند داشت و اين انقلاب اسلامى را مضر به حال خودشان و اربابانشان مىدانند، شما سر و كارتان با اينهاست، توقع اين را نداشته باشيد كه آنها مثل يك اشخاص عادى با شما رفتار كنند، اين مسائل واقع مى شود.
محبس يك جائى است كه تربيت بايد بشوند مردم در آن محبس اسلامى
لكن شما كوشش كنيد كه همين طورى كه مىگوئيد كه ما رفتارمان خوب است، رفتار را خوب كنيد با اينها. آنهائى كه مىشود واقعا با آنها چيز شد، موعظهشان كرد، نصيحت كرد، فلان كرد، از بين آنها ببريد يك جاى ديگر نصيحتشان كنيد، اشخاص بيايند، روحانيون بيايند، با آنها صحبت كنند، خودتان صحبت كنيد بلكه اينها تربيت بشوند. محبس يك جائى است كه تربيت بايد بشوند مردم در آن محبس اسلامى. من آنوقتى كه در حبس بودم اين اشخاصى كه در آنجا زندانبان بودند، آنها مىآمدند پيش من مىنشستند صحبت مىكردند، يك دفعه كه من ديدم يك جائى صدا بلند شد و مثل اينكه يك شكنجهاى در آنجا بود، شكجنهها را اگر بود جاهاى ديگر مىبردند، مثل اينكه آنها مىخواستند به من هم بفهمانند كه اينها هم هست در كار، من بعدش كه آمدند آنجا گفتم آقا اين چه بساطى است كه شما درست كرديد؟ زندان بايد تربيت كند اشخاص را، بايد يك مكتب باشد زندان، وقتى مىآيند آنجا اگر يك دزدى است دزدىاش را از او بگيريد و بيرونش بفرستيد، تربيتش كنيد. البته آنها عذر آوردند كه نه مسأله اصلش شكنجهاى در كار نبود و يك پاسبانى كرده بود، يك سيلى به آن زدند و فلان، ولى دروغ مىگفت. در هر صورت زندان اسلامى بايد روى همان موازين اسلامى باشد، همانى كه وقتى كه شخص اول اسلام، حضرت امير را ضربت به او مىزند بعد كه مىبردندش سفارش مىكند كه اين را به همان غذائى كه خودتان مثلاً ماها مىخوريم بدهيد به آنها و همانطور چه بكنيد. وقتى مواجه بشوند اينها با يك اخلاق صالح و خوبى، يك دستهشان كه توطئه گرند و اينها كه اصلا دنبال اين مسائل نيستند، اما يك دسته ديگر از مردم، اينها كم كم آرام مىشوند، كم كم همانطورى كه گفتيد بعضىهايشان تربيت شدند، تربيت مىشوند و بايد اينها را با اخلاق خوب و با رفتار خوب و اينها تربيت كرد و كار، كار بسيار مشكلى است هر كه باشد از دم در مىرود لكن من دعا مىكنم كه شما مقاومتتان زيادتر باشد و رفتارتان هم انشاء الله همانطورى كه تا حالا هست، خوب باشد با آنها.
آنها باطل خودشان را منتشر مىكنند و شما حق خودتان را بيان نمىكنيد
و اينهائى كه مىگوئيد، بايد گفته بشود به مردم. شما بيائيد پيش من بگوئيد، هيچ اثرى ندارد،
صحيفه نور ج 14 صفحه 173
فرض كنيد من هم اعتقادم اين شد اما اين جامعه است كه آنها سمپاشى مىكنند و شما حق خودتان را بيان نمىكنيد، اينها باطل خودشان را دارند منتشر مىكنند و همانطورى كه مىگوئيد جورى مىكنند كه ديگر پاسدار نخواهد آنجا بماند و بگويد كه خوب، ما را در جامعه دارند، اينها دارند اينجا ما را كتك مىزنند مردم هم از آن طرف مىگويند كه ما شكنجه گر هستيم. يك همچو مواجههاى الان هست بين اشخاصى كه مىخواهند اصل اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى را در بين همه جامعهها از بين ببرند و مشوه كنند و بد نام كنند و وقتى انسان با اينها مواجه شد خوب، بايد خيلى با استادى عمل بكند كه اينها خيلى دسستشان يك مسألهاى نيايد. البته كار، كار بسيار مشكلى است و انشاء الله اجر داريد در اين كار و من اميدوارم كه خداوند به شما قدرت بدهد كه در مقابل اين ناملايماتى كه هست شما پايدار باشيد لكن باز هم تكرار مىكنم، من هر يك از اين آقايانى كه آمدند و مطالبى كه عمل كردند و گفتند، به من گفتند، به اينها گفتم اين فايده ندارد بايد برويد عرضه كنيد به مردم، بگوئيد بيايند بگويند، بگوئيد مسائل اين است، بيايند خلافش را بگويند و بيايند مردم ببينند، اشخاص بيايند ببينند، از مقامات اشخاص را بفرستند بيايند ببينند اين جاها را، اشخاصى كه از خارج مىآيند، بيايند ببينند اين زندانها را، بيايند ملاحظه كنند مسأله چه جورى است و از آن ور ببينند اينها چه دارند مىگويند تا انشاءالله اميدوارم كه انشاءالله اين امور به تدريج درست بشود و دلهاى خودتان را قوى كنيد كه شما پيروز هستيد انشاءالله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 174
تاريخ: 20/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از برادان و خواهران معاود عراقى در آستانه سالگرد شهادت آيت الله سيد محمد باقر صدر
اين ملتها هستند كه بايد قيام كنند و خودشان را از دست اشرار نجات دهند
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت مرحوم آيت الله صدر را به همه ملتهاى مستضعف جهان و به مسلمين خاصتا و به عراق و ايران بالاخص تسليت عرضكنم. برادرهاى من! عزيزان ما كه از اوطان خودتان آواره شديد! در اين گرفتارىهاى شما در طول حكومت بعث، ما هم مبتلا بوديم در ايران و شما در عراق. ما در ايران گرفتار يك حكومت ديكتاتور خبيث كه با ملت ما آن كرد كه مغول آنطور نكرد، علماى ما را تبعيد، آواره از اوطان خودشان كرد و بعضى را شهيد، نساء ما را بىاحترامى و احترام آنها را از بين برد، جوانهاى ما را در حبسها و در زجرها حتى بعضى از آنها را چنانچه گفتهاند در تاوه بو دادند و بعضى از آنها را، پاى آنها را اره كردند، روحانيان بسيارى از بلاد ما را، از بلاد خودشان تبعيد و در حبس نگه داشتند و با وضع فجيح به آنها اهانت و ظلم كردند. شما هم در طول اين حزب فاجر كافر مبتلا بوديد به همان نحو ابتلائاتى كه ما داشتيم. جوانهاى شما را به جرم اينكه براى زيارت حضرت سيدالشهدا رفتند، در بين راه گرفتند و با آنها آنطور سبعانه عمل كردند، علماى شما هم گرفتار اين حزب فاجر فاسد بود. با مرحوم آيت الله حكيم آن كردند كه ما شاهد بوديم و مرحوم آيت الله صدر را به جرم اينكه از ظلم آنها شكايت داشت و مىخواست حكومت اسلام برقرار باشد شهيد كردند و خواهر مكرمه مظلومه ايشان را هم شهيد كردند. ما شهيد داديم، شما هم شهيد داديد، ما در حبس بسر برديم شما هم بسر برديد، لكن خداى تبارك و تعالى خواست كه ملت ايران را از زير بار ظلم بيرون بياورد و به آنها توفيق داد كه در سايه وحدت و اتكال به خداى كريم بر حكومت جائر وقت غلبه كردند و او را از كشور خودشان راندند و دست قدرتهاى بزرگ را از كشور خودشان كوتاه كردند و يك حكومت اسلامىانسانى در ايران مستقر كردند و معالاسف دستهاى ظالم خارجى در كار است و از اول در كار بود كه نگذارند اين حكومت اسلامى مستقر بشود و نگذارند در ساير كشورهاى اسلامى هم حكومت دست خود ملت باشد و اين آدمى كه در عراق آن همه جور و ستم كرد، براى خاطر به دست آوردن دل قدرتهاى بزرگ، به ايران تجاوز كرد آن هم به محلهاى عرب نشين، اين شخص و اين جرثومه فساد كه با اسم عروبت به اسلام مىتازد، با ملت عرب و با عرب نشين ايران آن كرد كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 175
محمد رضا به همه ايران و بدتر از او، عربهاى ايران را كشت و يا آواره كرد و زن و بچههاى مناطق عرب نشين را و ساير مناطق را براى خاطر به قول خودش عروبت و به حسب واقع براى شيطان بزرگ و برادرهاى شيطان بزرگ آنقدر قتل عام كرده است كه قبرستانهاى ايران مضاعف شده است در زمان حكومت جائر اين سفاك، و چاره جز وحدت كلمه و اتكاء به خدا نيست. من در سابق كه ايران بودم، قبل ار اينكه تبعيد بشوم و منتهى بشود كه به عراق بيايم گمان مىكردم كه عشاير عرب كه داراى سلاح هم بودند در مقابل اين حكومت خواهند ايستاد و خواهند او را به جاى خود نشاند، لكن بعد از اينكه آمدم به عراق تعجبم بيشتر شد كه ديدم در حضور همين عشاير و در حضور همان ملت، رئيس روحانى ملت عراق و ملت اسلام را محاصره كردند و تحت الحفظ از بغداد به نجف آوردند و آنهم مظلومانه بايد بگوئيم به شهادت رسيد. اگر ملت عراق بخواهند از گرفتارى كه دارند و داشتند و از تحت ستم اين ستمكاران خارج بشوند چاره ندارند جز آنكه همان نحو كه ايران اجتماع كرد و ملت متحد شد و با اتحاد كلمه و اتكال به خداى تبارك و تعالى آن حكومت جائر را ساقط كرد با اينكه آن حكومت قدرتش بسيار بيشتر بود از اين حكومت بعثى و صدام بسيار خبيث، معذلك ملت ايران توانست با اينكه سلاح نداشت اين جرثومه فساد و اين سلسله خبيث سلاطين كه در طول تاريخ مجرمترين افراد انسانها بودند منقرض كند و به جاى او جمهورى اسلامى را مستقر نمايد، عراق هم چارهاى جز اين ندارد، اين ملتها هستند كه بايد نهضت كنند، قيام كنند و خودشان را از دست اشرار نجات بدهند. نبايد ملتها بنشينند تا اينكه از جاى ديگر و كسان ديگر آنها را نجات بدهند. مبدا نجات از خود ملت است. ايران با اينكه هيچ كشورى با او مساعدت نكرد بلكه تمام كشورهاى اسلامى و غير اسلامى الا كمى از آنها با او مخالفت كردند و طرفدارى از رژيم كردند معذلك چون ملت خواست انقراض اين سلسله خبيثه را، عمل شد. ملت اگر مطلبى را بخواهد، نمىشود به او تحميل كرد، نمىشود خلاف او را به او تحميل كرد. ملت عراق نبايد بنشينند و منتظر اين بشوند كه يك دستى از خارج بيايد و آنها را نجات بدهد. ملت عراق، ملت مسلم و تابع اسلام و قرآن كريم و مخالف با استبداد، مخالف با ستمگرى، مخالف با خوهاى سبعى و حيوانى و ملت بايد تبعيت از اسلام بكند و خود ملت و ملت بايد خودشان را نجات بدهند. ملت ايران با ملت عراق دو نيست و با ملتهاى مسلم ديگر هم دو نيست، اين يك ملت است و داراى يك ميليارد جمعيت، يك ملت است و داراى خزائن بيشمار و معالاسف به واسطه انحراف اكثر دولتهاى اسلامى اين يك ميليارد انسان در تحت فشار قدرتهاى شيطانى بزرگ است و اين خزائن عظيم اين كشورهاى اسلامى به حلقوم اين قدرتهاى بزرگ فرو مىرود. ملتها بايد قيام كنند و خودشان را از دست حكومتهاى خودشان و قدرتهاى بزرگ نجات بدهند اگر ملت ايران نشسته بود و چشم به اين دوخته بود كه از خارج كسى كمك كند و او را نجات بدهد، تا آخر تحت همان فشارها بود و حكومت جائر پهلوى حكومت مىكرد. لكن انتظار نكشيد و با اينكه دولتهاى شرق و غرب به كمك محمدرضا بودند و پشتيبان او بودند، معذلك با همه قدرتهاى خارجى و با قدرتهاى بزرگ نظامى كه در داخل داشت. وقتى ملت يكپارچه قيام كرد، زن و مرد، كوچك
صحيفه نور ج 14 صفحه 176
و بزرگ فرياد كرد كه ما نمىخواهيم اين حكومت جائر و اين سلطنت كافر را، هيچ يك از قدرتهاى خارجى نتوانست كه جلوگيرى كند و قدرتهاى داخلى هم برگشتند از او و متصل به ملت شدند. ارتش عراق هم اگر مسلمان عراق قيام كنند، به آنها متصل خواهند شد و اين ريشه فساد را از آنجا خواهند كند.
قيام بر ضد كشور اسلامى و حكومت اسلامى در حكم الحاد و كفر است
اخيراً در يك نوشتهاى ديدم در يكى از خبر گزارىها كه دولت عراق مىگويد كه ما هميشه مسلمان بوديم و شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيغمبر مىدهيم پس ما مسلمانيم و شما چرا ما را كافر حساب مىكنيد. من به آنها مىگويم كه شما قبل از اينكه ما صحبت از اين بكنيم، از قبل آيتالله حكيم رضوانالله عليه تكفير شدهايد. ملت عراق مسلمند لكن اين حزب بعث عقايدشان، عقايد اسلامى نيست و مورد تكفير رئيس ملتشان شدند و اين اظهار اسلامى كه صدام و امثالش مىكنند مثل آن اظهار اسلامى است كه محمدرضا مىكرد. من احتمال مىدهم كه محمدرضا در باطن ذاتش مسلمان باشد لكن مسلمان بدتر از كافر، لكن نسبت به صدام اين احتمال را هم نمىدهم كه بر حسب ذاتش به اسلام گرايش داشته باشد. قيام بر ضد كشور اسلامى و حكومت اسلامى كه الان در ايران مستقر است. همين قيام بر ضداو، در حكم الحاد و كفر است و اين آدم در عين حالى كه به قول خودش مسلم است. قيام بر ضد اسلام كرده است. جرم ملت مسلمان ما جز اين نيست كه مىخواهد دست قدرتهاى بزرگ از خزائن او و از ملت او كوتاه و خودش حكومت اسلامى داشته باشد و از اول هم حكومت اسلامى را مىخواست و حكومت اسلامى را رأى داد و مستقر كرد و به همين جرم مورد مواخذه ابر قدرتها و تجاوز پيوندهاى پوسيده به ابر قدرتها شد. صدام گفته است كه اگر چنانچه به مقاصد من عمل نكنيد من بيشتر از اين كشور شما را خراب مىكنم. تو هر چه توانستى كردهاى و هر چه بتوانى مىكنى و بيشتر از آن هم نتوانستى كه بكنى، نه اينكه نخواستى بكنى، تو اگر بتوانى تمام مسلمين ايران را خواهى كشت. لكن اين خيال باطلى بود كه كردى و گمان كردى كه ملت ايران بىتفاوت است اگر تو هجوم بياورى به كشورش و ارتش ايران ضعيف و ناتوان است. و به تو فهماند ملت و ارتش كه مسأله آنطور كه تو حساب كرده بودى و آنطور كه قدرتهاى بزرگ حساب كرده بودند، آنطور نبود و همان وقت كه تو هجوم كردى و ناگهان هجوم كردى، جلوى ترا گرفتند و پس از آن يك قدم هم پيش نيامدى و حالا هم هر روز عقبتر خواهى رفت و اگر نبود خوف اينكه ملت شريف عراق صدمه ببيند، اگر ما هم و ارتش ما هم و ملت ما هم مثل صدام فكر مىكرد كه بايد پيش برد ولو به كشتن ملتها، ولو به كشتن بچهها و زنها و پيرمردها، اگر يك همچو برنامهاى بود، امروز مىديدى كه عراق ديگر كسانى را كه بتوانند انجام كارى بدهند ندارد، لكن كشور ما متعهد به اسلام است و ارتش ما متعهد به اسلام است و ارتشى است كه از بالاى سر شهرهاى بزرگ عراق مىگذرد و در آخرين نقطه عراق در مرز اردن مى كوبد مراكز نظامى عراق را و يك بمب در شهرهاى عراق نمىاندازد. اين كشور، اسلامى
صحيفه نور ج 14 صفحه 177
است و اين لشكر اسلامى و اين قواى مسلحه اسلامى است و آن كسى كه مىكوبد مسلمين را و آواره مىكند مسلمين عرب را و به تباهى مىكشد كشور اسلامى را به جرم اسلاميت، آن كس در سلك مسلمين نيست. هر چه هم فرياد بزند كه من مسلمم، فرياد بزند كه من شهادت مىدهم، لكن اين اسلام نفاق است كه بسيارى اين شهادتها را مىدهند و در صدر اسلام هم مىدادند، لكن منافقينى بودند كه بالاتر از ساير كفار بودند. و من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه ملتهاى مسلم را بيدار كند و ملت عراق را هوشيار كند، و خودشان را از قيد و بند اين قدرتهاى بزرگ و اين جرثومههاى فسادى كه به اسم اسلام، مسلمين را قتل عام مىكنند و به اسم اسلام احكام اسلام را زير پا مىگذارند و با اسم اسلام علماى اسلام را شهيد مىكنند، آن هم مثل سيد محمد باقر صدر كه مغز متفكر اسلامى بود و اميد اين بود كه اسلام از او بهره بردارىهاى زيادترى بكند و من اميدوارم كه كتابهاى اين مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمين قرار بگيرد و انشاء الله خداوند تعالى او را با اجداد بزرگش محشور فرمايد و خواهر بزرگوار مظلومه او را هم با جده اش محشور كند و اميدوارم كه ملتاسلامى با قيام خود دست قدرتهاى بزرگ را از كشور خودشان كوتاه كنند.
والسلام عليكم رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 178
تاريخ: 22/1/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام صفائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ غلامرضا صفائى دامت افاضاته
جنابعالى را به رياست اداره سياسىايدئولوژيك ارتش جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم. اميدوارم در زمينه مكتبى كردن ارتش در تمام زمينهها و قسمتها در حوزه مسؤوليت خويش اقدام نمائيد. از خداوند متعال توفيق جنابعالى را خواستارم.
والسلام
روحاللهالموسوىالخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 179
تاريخ: 22/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم مرزنشين ماكو، اعضاى دادگاه انقلاب اسلامى مركز، پاسداران زندان اوين و عشاير بختيارى مسجد سليمان
اين توجه ملت بزرگ و حضور زن و مرد جامعه اسلامى ما اميد بخش است
بسم الله الرحمن الرحيم
شما كه از مرزهاى دور كشور آمدهايد و در خدمت اسلام كوشش كردهايد و كوشش مىكنيد خوش آمديد. امروز ايران همانطور كه مىدانيد مورد هجوم خارجى و توطئههاى داخلى است، لكن اين توجه ملت بزرگ و حضور زن و مرد جامعه اسلامى ما اميد بخش است و اين حضور شماها در صحنه اميد اين را مىدهد كه نه توطئههاى داخلى موفق بشوند به آن طرحهاى شيطانى خودشان و نه هجوم خارجى بتواند اين ملت را آسيب برساند. سرتاسر ايران ملتى است كه همانطور كه در اول نهضت حاضر صحنه بودند و با حضور خودشان بيمه كردند اين كشور را و اسلام را، الان هم در سرتاسر كشور همه حضور دارند در صحنه.
آنها كه خيال كردند يا تبليغ مىكنند به اينكه مردم ديگر در آن مسائل اسلامى و در جمهورى اسلامى سست يا بىتفاوت و در بعضى تبليغات هم هست كه مخالف شدهاند، مردم از جمهورى اسلامى رو برگرداندهاند، اينها بيايند ببينند سرتاسر كشور اسلامى را، زن و مرد مسلمان اين كشور را و زن و مرد تمام فرق مختلفهاى كه در اين كشور هست (الا بعض ريشههاى پوسيده از رژيم سابق يا بعضى سر سپردگان به شرق و يا سر سپردگان به غرب كه اينها قابل توجه نيستند) تمام مسلمانها و كسانى كه از اقليتهاى مذهبى هستند و پايبند به جمهورى اسلامى هستند، تمام اينها در سرتاسر كشور با همان شور و شوقى كه در اول نهضت داشتند امروز هم به همان نحو در ادامه نهضت شور و شوق را دارند. شما كه از سرحدات، از ماكو، دورترين نقاط كشور، به اينجا آمدهايد كى شما را الزام به آمدن كرد و كى شما را به زور وادار كرد كه بياييد و اظهار كنيد كه ما براى اسلام همانطور كه از اول بوديم حالا هم هستيم؟ اين جز آن حس اسلامى شما و ايمان واقعى شما چيز ديگرى هست؟ اگر در رژيم سابق مىخواستند شما را با زور هم بياورند به اينجا، مىتوانستند اينطور مجتمعا بياورند؟ كى الان شما را وادار كرد به اينكه از اين راههاى بسيار دور بياييد و پيوند با اسلام را تجديد كنيد و حضور خودتان را در صحنه، در جبههها و در پشت جبههها اثبات كنيد؟ اين غير از آن ايمانى است كه در شما هست و آن عرق اسلامى و وطن دوستى، غير از اين چيز ديگرى هست؟
صحيفه نور ج 14 صفحه 180
شماها بايد در سرتاسر كشور، جوانها و پيرها و زن ها و مردها و كودكان بايد با اجتماعات خودتان و با حضور خودتان در صحنه، دست قدرتهاى بزرگ را همانطور كه قطع كردهايد، اجازه ندهيد كه ثانياً بتوانند در اين كشور يك كارى انجام بدهند. الان هم شما مورد هجوم هستيد و بيشتر مورد تبليغات سوء و توطئههايى كه در سرتاسر كشور هست، ملت ما مورد اين تبليغات هست، لكن اين اجتماعات شما در مسائل اسلامى و در مسائل كشور دست رد به سينه تمام توطئه گرها و تمام اجانب كه باز چنگ و دندانشان را تيز كردند كه كشور شما را مثل سابق به غارت ببرند، دست رد به سينه اينها خواهيد زد و اميد است انشاء الله خداوند شماها را و همه ملت را موفق كند و اسلام را به آنطورى كه دلخواه است و آنطورى كه خواست خداى تبارك و تعالى هست به آنطور در اين كشور پياده كنيد و اين محتاج است به اينكه تمام كشور ما و تمام ملت ما حاضر باشند در صحنه و خودشان ناظر باشند كه اگر كسى تخطى از اسلام و تخطى از قوانين اسلام بكند، او را سرزنش كنند و او را از صحنه خارج كنند. من از خداوند تبارك و تعالى توفيق همه شماها را و همه ملت را و همه مستضعفين جهان را خواستارم و از شما كه از اين راههاى دور آمديد و در اين محل حقير و تنگ مجتمع شديد تشكر مىكنم و دعا مىكنم كه همه شما به سعادت دنيا و آخرت برسيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 181
تاريخ: 24/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كشاورزان و اهالى شهرستانهاى گرگان، علىآباد، گنبد و تركمن صحرا
ما در سايه آرامش و وحدت مىتوانيم اين كشور را به مقاصد عاليه اسلامى برسانيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از تمام برادرانى كه از راههاى دور، از گرگان، از گنبد، از بلوچستان، برادران اهل سنت و برادران شيعى در اين مكان تشريف آوردهاند، تشكر مىكنم و دعا مىكنم كه انشاء الله همه موفق باشند به اينكه مقاصد اسلام را در اين ايران عزيز پياده كنند. شما برادران دانيد كه به هر نحوى تشبثات خارجى و آنهائى كه در راه آنها قدم بر مىدارند يا به اسم اسلام يا به اسماء ديگر، همه در كارند كه اين انقلاب را كه به نفع همه كشور و خصوص طبقههاى كشاورز و كارگر و مستضعفان است، از بين ببرند و باز اين كشور را كه با خون صدها هزار نفر و معلولين به ما اعطا شده است، با ايجاد اختلاف از بين ببرند و بر ما همه و بر شما همه است كه هوشيار باشيم و اين توطئهها را يا از بين ببريم و يا با بىاعتنائى از كنار آنها عبور كنيم. الان اجتماعاتى هست كه به اسم شيعه و سنى بناى بر ايجاد اختلاف دارند، همانطورى كه وابستگان به قدرت بزرگ آمريكا در طائف اين مسأله را طرح كردند و براى خدمتگزارى به آمريكا كه دنبالش خدمتگزارى به شوروى هم است، نقشه اختلاف بين برادران را ريختند و دنبال او در كشور خودمان هم اشخاصى دارند همان نقشه را پياده مىكنند، غافل از آنكه اگر خداى نخواسته اين قدرتهاى بزرگ در ايران برگردد، نه اسلامى و نه اهل سنتى و نه اهل تشيعى باقى گذارد. اگر اينها اين دفعه خداى نخواسته برگردند براى اينكه از اين برادران سنى و شيعه صدمه ديدند و از اجتماعات آنها نفعهاى خودشان را، چپاولگرىهاى خودشان را از دست دادهاند اين دفعه بدانيد كه خداى نخواسته اگر آنها برگردند، اساس اسلام را كه منشاء اجتماع شما برادران بود، از بين خواهند برد. برادران بيدار باشند و كسانى كه در صدد اين هستند كه بين برادران شيعى و سنى اختلاف بيندازند، اگر وابسته به آمريكا يا شوروى هستند، آنها نصيحت را معلوم نيست بپذيرند و اما اگر وابسته به آنها نيستند و براى اسلام و براى كشور اسلامى خودشان و براى مسلمين مىخواهند كارى بكنند، راه ايجاد اختلاف نيست، راه اين است كه تمام گروهها را با هم آشتى بدهند و اين اجتماعى كه بحمدالله در ايران پيدا شده است و اين وحدت كلمهاى كه بين همه قشرهاى كشور پيدا شده است، كوشش كنند كه محفوظ باشد. ما در سايه آرامش و وحدت مىتوانيم اين كشور را به مقاصد عاليه اسلامى برسانيم و اين مستضعفين را از آن ظلمهائى كه در طول تاريخ به آنها شده است،
صحيفه نور ج 14 صفحه 182
نجات دهيم. اگر آرامش نباشد كشاورزى نخواهد بود، اگر آرامش نباشد صنعت نخواهد راه افتاد، اگر آرامش نباشد اصلاحاتى كه بايد بشود و براى مستضعفين عمل بشود، نخواهد شد. شما ببينيد كه در كردستان و در خوزستان كه آشوب بپا كردند و بعضى از آنها هم كه آشوب را بپا كردند با اسم اسلام بود تاكنون دولت نتوانسته است در آنجاها يك عمل چشمگير مثبتى ايجاد كند، براى اينكه محيط نا آرام فرصت نمىدهد كه كسانى كه بخواهند خدمت كنند، درست بتوانند خدمت كنند. چطور ممكن است كه كشاورزى در يك محيطى كه خرمنها را اشخاص فاسد آتش مىزنند، به نتيجه برسد؟ و چطور ممكن است صنعت در يك محيطى كه كارگران را به اعتصاب و اشتغال به كارهاى غير انسانى وادار مىكنند، تأثير داشته باشد و نتيجه بدهد؟ برادران من! برادران اهل سنت! برادران اهل تشيع! همه توجه داشته باشيد كه ريشههاى فسادى كه شماها را در تحت فشار ظلم و زير چكمههاى دژخيمان خودشان خرد كردند در طول تاريخ و الان از بين شما بحمدالله رفته اند و مىروند، اينها در صددند كه با اسم هاى مختلف شما را به جان هم بيندازند و نتيجه بگيرند. الان در اطراف كشور همين اشخاصى كه مىخواهند اين كشور را به حلقوم امريكا يا شوروى بيندازند، مشغول فعاليتند، در اطرافى كه شماها هم هستيد مشغولند، در شمال بيشتر مشغولند، در خود تهران مشغولند و اجتماعاتى دارند. در خود تهران اشخاص منحرفى كه بعضىشان پرونده هم دارند، در پيش مقامات باز سر در آوردند و مشغول شيطنت هستند.
امروز، دامن زدن به اختلاف يك معصيت نابخشودنى است
چه ديدهايد شماها از آرامش و چه بدى ديدهايد از اسلام و چه بدى ديده ايد از جمهورى اسلامى و از قرآن كريم كه كمر به محو او بستهايد و به اسم اسلام، يا ناآگاه و يا خداى نخواسته آگاهانه مشغول توطئه هستيد؟ شما گمان مىكنيد كه توطئههاى شما مخفى است؟ خير، اينطور نيست، پروندههاى شما در دست است و شماها دست برداريد از صحبتها، از اجتماعات، از توطئهها. نمىتواند ملت اسلامى ما كه در راه اسلام خون داده است و جوان داده است، نمىتواند ببيند كه يك مشت اشخاصى كه در رژيم سابق بلندگوى رژيم سابق بودند و حالا دوباره از سر شروع كردند و گمان مىكنند كه فرصت پيدا كردهاند. خدا نكند آن روزى بيايد كه ملت ما افرادى كه اينطور هستند، چه در تحت لواى اسلام به اسلام دارند لطمه وارد مىكنند و چه به اسماء ديگر به اسم تسنن و تشيع لطمه بر اسلام وارد مىكنند، ملت افراد را شناسند، شما گمان نكنيد كه ملت كه اينهمه زحمت كشيده است و جمهورى اسلامى را تا اينجا رسانده است، بگذارد شماها هر كارى مىخواهيد بكنيد و اين جمهورى را به هم بزنيد و با توطئههائى كه از خارج الهام گرفته مىشود، نظير توطئه "طائف" در اينجا باز بخواهيد درست كنيد. من هشدار مىدهم به بعض اشخاصى كه در صدد مفسده هستند كه ما آنها را مىشناسيم، لكن مىخواهيم كه خودشان به اسلام توجه كنند، خودشان به اسم اينكه ما حقوق خودمان را مىخواهيم به اسلام خيانت نكنند. حقوق همه افراد، چه برادرهاى اهل سنت و چه برادرهاى اهل تشيع و چه آنهائى كه اقليت
صحيفه نور ج 14 صفحه 183
مذهبى رسمى دارند، حقوق آنها همه، هم در قانون اساسى ملحوظ شده است و هم اسلام براى همه آنها حقوق قائل است و با عدل اسلامى رفتار كنند. اينقدر در صدد نباشيد كه بذر فتنه را بيفشانيد و با اجتماعات خودتان فتنه انگيزى كنيد. توجه به اسلام داشته باشيد، توجه به ديانت اسلامى و قرآن كريم داشته باشيد. با سلطه خارجى همه چيز شما از بين خواهد رفت و اين ايجاد اختلاف خداى نخواسته موجب سلطه خارجى خواهد شد. دشمنان اسلام، دشمنان قرآن كريم در كميناند. آنهائى كه اسلام را نمىتوانند ببينند و آنهائى كه از اسلام سيلى خورده اند در كميناند و اگر شماها در داخل به اسم تشيع و تسنن بخواهيد خداى نخواسته اختلاف ايجاد كنيد، تكليف براى ما خواهد پيدا شد و آنهائى كه مفسده جو هستند و مىخواهند با مفسده جوئى بين برادرها اختلاف بيندازند، آنها را ما مىشناسيم و ممكن است خداى نخواسته معرفى كنيم به برادران اهل سنت و به برادران اهل تشيع و به همه ملت. مقتضى اين است كه در يك همچو زمانى كه ما در جنگ هستيم و قدرتهاى بزرگ پشت سر دشمنهاى خارجى ما هستند، و صدام با تمام قوا كوشش مىكند كه اين جمهورى را به هم بزند، آن هم به اسلام اين كار را دارد انجام مىدهد و بر خلاف اسلام عمل مىكند، در يك همچو موقعى مبادا برادران ما بازى بخورند از اشخاص مفسده جو كه گاهى در كردستان و گاهى در كرمانشاه و گاهى در تهران اشتغال به افساد دارند، ما به آنها هشدار مىدهيم كه توجه به اسلام بكنند، توجه به مصالح مسلمين بكنند، توجه به توطئههاى خارجى بكنند و دامن به اختلاف نزنند كه دامن زدن به اختلاف امروز يك معصيت نابخشودنى است و اگر چنانچه خداى نخواسته تكليفى پيدا بشود، ممكن است كه به ضرر آنها تمام بشود. من مايلم كه در جو برادرى در جو همزيستى مسالمت آميز، در جو آرام، ما بتوانيم اين كشور را به ساحل نجات برسانيم.
جمهورى اسلامى براى مصلحت همه است
كشاورزان ما، كشاورزان عزيز ما در هر جا هستند و امروز از گنبد و گرگان و ساير جاهاى نزديك به آنجا، اينجا آمدهاند، و راجع به كشاورزى بسيار خوب توصيف شد. من اميدوارم كه آنها همانطورى كه ديدند در جو آرام مىتوانند يك كشاورزى خوبى بكنند و ملت را از وابستگى نجات بدهند، تمام كشاورزهاى سرتاسر ايران توجه به اين معنى داشته باشند كه گروهك هائى كه مىروند و آنها را مىخواهند مأيوس كنند از جمهورى اسلامى، به آنها اعتنا نكنند و آنها را از خود برانند كه با جو آرام و با حكم اسلام و با پياده شدن احكام قرآن است كه دنيا و آخرت همه شماها انشاء الله تعمير خواهد شد. و بدانيد شما كه جمهورى اسلامى براى مصلحت همه است. اگر مهلت بدهند اين اشخاصى كه در صدد فتنه جوئى هستند، اگر مهلت بدهند خواهند ديد كه دولت و ملت همه با هم يكى هستند و دست به هم مىدهند و اين كشور را آباد مىكنند و اين كشور را از وابستگى به خارج رها مىكنند و اسلام انشاء الله در اين محيط پياده بشود و ما آن رفاهى كه در اسلام و آن طمانينهاى كه در اسلام براى افراد حاصل خواهد شد، حاصل كنيم در اين كشور.
صحيفه نور ج 14 صفحه 184
جمهورى اسلامى پشتيبان دانشگاه و دانشگاهيان است
عزيزان من! توجه خيلى لازم است، بيدارى خيلى لازم است. امروز در همه جا خواهند كه ايجاد نفاق كنند، ايجاد يأس كنند. در دانشگاهها هم همين معنا هست و من بايد به آنها هم عرض كنم كه ما و جمهورى اسلامى و اسلام پشتيبان دانشگاه است، پشتيبان دانشگاهيان است، پشتيبان اساتيدى كه براى اسلام و براى كشور زحمت مىكشند هست، پشتيبان تخصصها هست. آن چيزى كه مسلما بايد نباشد، فقط آن است كه بخواهند توطئهها را خداى نخواسته در دانشگاه دامن بزنند، البته توطئه نبايد باشد، لكن من به همه اساتيد دانشگاه كه تعهد دارند به كشور خودشان و مىخواهند خدمت كنند به كشور خودشان و خواهند تربيت كنند جوانان ما را و مىخواهند تخصصهاى خودشان را پياده كنند و صادر كنند براى جوانان ما، به همه آنها من اطمينان مىدهم كه ايران و اسلام با آنها موافق است و نگهدار آنهاست و پذيراى از آنهاست و هيچ به خودشان تزلزل راه ندهند و همه متفكران از اساتيد دانشگاه و غير آنها با هم توجه كنند و همكارى كنند با اين هيات اصلاح فرهنگى و انقلاب فرهنگى، تا اينكه يك دانشگاهى ما پيدا بكنيم كه لبريز از علم باشد، لبريز از تخصص باشد و آرام باشد. اگر در دانشگاه بخواهد آرامش نباشد، اين دانشگاه نمىتواند تخصصهاى متخصصين را پذيرا باشد، شما اساتيد محترم نمىتوانيد علم خودتان را به ديگران صادر كنيد، مگر در يك محيط آرام. آرامش دانشگاهها از همه جا لازمتر است. اگر آرامش در دانشگاه نباشد، تمام زحمتهاى اساتيد به باد فنا خواهد رفت، اگر آرامش در دانشگاه نباشد و در محيطهاى تعليمى نباشد، چطور امكان دارد كه متفكران افكار خودشان را به جوانان ما صادر كنند و مغزهاى آنها را متفكر و متخصص بار بياورند. آن چيزى كه براى ما مهم است آرامش است در همه جا در سطح كشور، در بين كشاورزان، در بين كارخانهها، در بين صاحبان صنايع و خصوصاً در بين دانشگاه. از دانشگاه است كه تمام علوم به خارج و به جوانان ما رسد، و اين احتياج به يك آرامش دارد. البته علوم انسانى محتاج به يك انسانهاى متعهد دارد، انسانى كه تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زير بنائى كه توحيد است، ندارد، در علوم انسانى نمىتواند عملى انجام بدهد، الا انحراف و اين قابل پذيرش نيست. لكن در ساير رشتههائى كه در دانشگاه هست، آن چيزى كه مورد نظر است اين است كه اساتيد مشغول به كار خودشان باشند و توطئه در كار نباشد. اما انگيزههاى آنها يك انگيزههاى مختلفى است، يك امر طبيعى است كه انگيزهها با هم اختلاف دارد، لكن اگر اساتيد محترم دانشگاه كه مىخواهند به اين مملكت خدمت بكنند و مىخواهند تخصص را از خودشان به ديگران صادر كنند، آنها توجه داشته باشند كه محيط دانشگاه محيط تعليم و تعلم است نه محيط امورى كه به كشور ما ضرر مىرساند، هر يك از آنها در اين حد باشند كه فقط مشغول آن تعهدى كه استاد دارد، باشند، ولو انگيزه آنها با انگيزههاى ديگران اختلاف داشته باشد، آنها مورد پذيرائى هستند و آنها در دانشگاهها مىتوانند خدمت بكنند و برادران، همه ما، با آنها مخالفت نبايد بكنند. ولى اين جهت بايد محرز باشد كه انحرافات در كار نباشد و بناى بر اين نباشد كه اساس جمهورى اسلامى را بخواهند متزلزل كنند و نجات دهيم. اگر آرامش نباشد
صحيفه نور ج 14 صفحه 185
كه در دانشگاه مناسب نيست.
در سايه اخوت اسلامى است كه مىتوانيد اسلام عزيز را حفظ كنيد
من اميدوارم كه امسال دانشگاه آن مقدارى كه ممكن است، باز بشود و آن مقدارى كه بايد اساتيد ما عمل كنند، عمل كنند. و انشاء الله اين كشور در آرامش واقع بشود و اين جنگ تحميلى كه به ما از ابر قدرتها تحميل شده است، به زودى انشاء الله از بين برود و اشخاصى كه گناهكارند و جنايتكارند به جاى خودشان بنشينند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و عزت همه شما را خواستارم. و باز تأكيد كنم كه اخوت اسلامى خودتان را كه قرآن كريم براى شما هديه آورده است حفظ كنيد و در اخوت اسلامى است كه مىتوانيد اين كشور را نجات بدهيد و بالاتر اينكه اسلام عزيز را حفظ كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 186
تاريخ: 25/1/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير دفاع فرمانده و گروهى از خلبانان نيروى هوايى جمهورى اسلامى
اسلام قواى مسلح را در رأس امور قرار ميدهد و آنها هستند كه استقلال كشور را حفظ مىكنند من احساس قلبى خودم را نمىتوانم با زبان
بسم الله الرحمن الرحيم
اظهار كنم. شمائى كه جوان هستيد بحمدالله و اميدوارم كه بعدها ايران از وجود شما استفادههاى زيادترى بكند و بتوانيد خدمت زيادترى به كشور خودتان بكنيد و پيروزىهاى زيادترى به دست بياوريد، براى جهان ثابت كرديد كه ايران آنطور كه آنها گمان مىكردند نيست و مادامى كه ايمان در قلب شما هست پيروزيد، و بايد كوشش كنيد كه اين نور را، نور ايمان را در قلبتان زياد كنيد و تعهد داشته باشيد به اينكه اسلام را تائيد كنيد و انشاء الله پياده كنيد در اين كشور و اگر يك همچو تعهدى را داشته باشيد پيروزيد انشاء الله، و من اميدوارم كه ايران از وجود امثال شماها بهره بردارى زياد بكند و همين طور ساير قواى مسلح كه اساس استقلال كشور به آنهاست و خداوند تأييد خواهد شما را كرد كه استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد و توجه به بعضى تبليغات سوئى كه گاهى مى شود كه مىخواهند شما را از ملت جدا كنند و اساس فكرشان اين است كه اين مملكت را به حال سابق برگردانند و اشتغال دارند به يك توطئههاى همه جانبه كه يكىاش هم اين است كه در بين شماها احساس مثلاً سستى بكنند، يك يأس بكنند در صورتى كه اسلام وجود شما را مغتنم مىشمارد و عزيز مىشمارد و تمام قواى مسلح بايد بدانند كه اسلام قواى مسلح را در رأس امور قرار مىدهد و آنها هستند كه استقلال كشور را حفظ مىكنند و اين افرادى كه از اول مىخواستند كه اساس ارتش را به هم بزنند با يك بهانههاى واهى، الان هم در كار هستند و ممكن است كه بعضى از جوانهاى ما را بازى بدهند. بايد خيلى توجه بكنيد كه اينطور افراد را راه ندهيد به خودتان، نصيحت شان كنيد، بعضى جوانهائى كه ممكن است گول خورده باشند، نصيحت كنيد و من اميدوارم كه با تعهد به اسلام و با تعهد به حفظ كشور خودتان ديگر آسيبى نبيند و طمع آنهائى كه بر اسلام و بر ذخائر ايران داشتند قطع بشود و اسلام انشاء الله به آن معناى واقعى خودش پياده بشود. شماها حافظ باشيد براى كشور خودتان و مؤيد باشيد به تأييدات الهى و مىبينيد كه هر وقت كه يك اقداماتى مىشود بيرون حبس هم توطئه است، در بيرون حبس هم توطئه است، در تأييدتان مىكند و من دعا مىكنم به شماها و غافل نيستم از دعا به شما. انشاء الله خداوند همهتان را حفظ كند و همه موفق باشيد و همه فرماندهان ما هم موفق باشند و
صحيفه نور ج 14 صفحه 187
البته همه جهاتى كه بايد در ارتش محفوظ باشد حفظ بكنيد و همچو گمان نكنيد كه حالائى كه ما انقلاب كرديم بايد نظام هم به هم بخورد. نه اينطور نبايد باشد، انقلاب كرديد لكن اين نظام از اول در اسلام بوده است و حالا هم بايد باشد كه با نظم امور انجام مىگيرد. اگر فرض بكنيد كه يك كشورى باشد كه ارتشش صد مقابل باشد از اين كه هست لكن نظمى در كار نباشد، نمىتواند آن ارتش فعاليت داشته باشد لكن عده قليل با نظم، به عده كثير بىنظم هميشه غلبه داشته است. الان هم بايد همين طور باشد، حفظ بشود مراتب و منتها اينكه برادريتان محفوظ لكن سلسله مراتب هم محفوظ . خداوند همهتان را تأييد كند و شماها جوانانى باشيد كه اين كشور را حفظ كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 188
تاريخ: 26/1/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مردم ميانه و حومه
با هوشيارى و تعهد به اسلام از توطئهها جلوگيرى كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما برادران محترم كه از راه دور زحمت كشيديد و در اينجا باز هم با زحمت مجتمع شديد، تشكر مىكنم و سعادت و سلامت همه شماها را از خداوند تعالى خواستارم، من اميد اين دارم كه ملت شريف ايران و خصوصاً ملت شريف آذربايجان، با توجه به مشكلاتى كه براى كشورشان پيش آمده است، بيشتر از پيش توجه داشته باشند و توطئههايى كه در اطراف كشور، خصوصاً در آذربايجان در دست تحقق است، با هوشيارى با بيدارى و با تعهد به اسم اسلام از آن جلوگيرى كنند. گروههائى كه سابق بعضى از آنها وابسته به رژيم سابق بودند و در طول مدت اين انقلاب هر چه مىتوانستند كارشكنى كردند و پس از انقلاب هم هيچ قدمى در راه انقلاب بر نداشتهاند بلكه مشغول شيطنت بودهاند، امروز به خيال خودشان كه جنگ است و جنگ طولانى شده است فرصت پيدا كرده اند كه در اطراف كشور، خصوصاً در آذربايجان، ايجاد نفاق و اختلاف كنند و بعضى از اين افراد كه شناخته شدهاند در بعضى از شهرها و مراكز علمى مجتمع شدند و به خيال خودشان توانند اين جمهورى اسلامى را كه با جد و جهد، توحيد كلمه ملت در سرتاسر كشور با آنهمه خون و با آنهمه زحمت مستقر شده است، به تباهى بكشند. من به اين اشخاصى كه در بعضى حوزههاى علميه مجتمع شدند، گوشزد مىكنم و هشدار مىدهم كه از شيطنت دست بردارند كه اشخاص شما شناخته شده اند و ما براى اينكه آرامش در كشور باشد، به شما تعرضى تاكنون نكردهايم، لكن اگر ادامه پيدا بكند اين شيطنتها، اين دسته بندىها، چه در تهران، و چه در قم، و چه در مشهد، و چه در ساير جاهاى ايران، افراد شناخته شده توسط داد گاهها خواسته خواهند شد و اگر چنانچه آنها را در دادگاه حاضر كنند، خواهند فهميد كه در طول اين مدتى كه اين ملت شريف خون داده است و زحمت كشيده است و آوارگى ديده است، شماها چه كردهايد، در آذربايجان چه كرده ايد و در ساير جاها چه كردهايد. من به شما نصيحت مىكنم كه دست از اين شيطنتها و از اين توطئهها برداريد كه ملت شريف ايران و خصوص اشخاصى كه در آذربايجان زندگى مىكنند و ملت غيور آذربايجان، حاضر نيست كه اين جمهورى اسلامى را به واسطه شهوات چند نفر از دست بدهد.
صحيفه نور ج 14 صفحه 189
شياطين با بهانه اسلام مىخواهند جمهورى اسلامى را بكوبند
من به همه ملت توصيه مىكنم كه در هر جا هستيد آرامش خودتان را حفظ كنيد و گوش به توطئههائى كه در دست اجرا هست، گاهى به اسم تشيع و تسنن كه بعض شياطينى كه به اسلام هم عقيده ندارند، با اين اسمخواهند تفرقه بيندازند، و گاهى به اسم ترك و فارس اشخاصى كه به ملت ايران اعتقادى ندارند و جز براى بهره بردارى خودشان قدمى بر نمى دارند مىخواهند اختلاف ايجاد كنند و با بهانه اسلام جمهورى اسلامى را بكوبند. من به تمام ملت ايران، با تواضع عرض مىكنم كه در عين حالى كه آرامش خودتان را حفظ مىكنيد، اين توطئهها را تحت نظر بگيريد و اشخاص فاسد را بعد از اينكه ديديد با موعظه، آنها به جاى خودشان نمىنشينند، به دادگاهها معرفى كنيد، تا اينكه دادگاهها به وظايف اسلامى و قانونى خودشان عمل كنند. من از خداى تبارك و تعالى براى اين ملتى كه از براى احقاق حق ضايع شده خودش در طول تاريخ بپاخاسته و از جاى بپا خاسته و به جا نخواهد نشست، الا آنكه اسلام عزيز را در اينجا به آن نحوى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است مستقر كنند، نخواهند فرو نشين بكنند و نخواهند سستى. اين ملتى كه بيش از دو سال است آنهمه زحمت كشيده است و سابق هم در طول تاريخ آنهمه گرفتار جهانخواران بوده و آنهمه گرفتار اين سلسله خبيث پهلوى بوده است و قبل از او هم گرفتار سلاطين جور بوده است، اكنون كه كشور خود را به دست آورده و ريشههاى فاسد را يكى بعد از ديگرى قطع كرده و دست دشمنان اسلام و دشمنان بشريت را قطع كرده است، اين ملت حاضر نخواهد شد كه به توطئههاى بعض فاسدها و مفسدين اعتنا بكند و خود ملت اين توطئهها را با آرامش و با تعقل خنثى خواهد كرد. من اميدوارم كه اين دستجاتى كه با اسم اسلام و با اسم كمك كارى به اسلام، مىخواهند اسلام را به تباهى بكشند و يا ناخواسته اسلام را به تباهى مىكشند، اينها توجه كنند كه امروز ايجاد اختلاف به سود آنها تمام نخواهد شد و قبل از اينكه آنها به مطالب خودشان برسند، اگر خداى نخواسته در ايران اختلافات پيدا بشود، اول خود آنها قربانى اين اختلافات خواهند شد.
من از همه ملت ايران تقاضا دارم كه به همانطور كه از اول در ميدان مبارزه با كفر همه حاضر بوديد و در صحنه اين مبارزه همه حاضر بوديد، باز هم ادامه بدهيد، كه ادامه اين نهضت براى اسلام است و اسلام عزيز اين حق را به ما همه دارد كه در راه او هر جانفشانى كه مىتوانيم و هر اقدامى كه مىتوانيم، بكنيم. ما بايد در اين امور از پيغمبر اكرم و از ائمه هدى كه در طول مدتشان، يا در جنگ بودند با كفار و يا در حبس بودند به دست اشخاصى كه با اسم اسلام آنها را به حبس و زجر مىكشيدند، ما بايد به آنها اقتدا بكنيم و از آنها سرمشق بگيريم كه اسلام عزيز چيزى است كه پيغمبر اكرم در راه او جانفشانى كرد و ائمه هدى در راه او جانفشانى كردند و ياران پايدار پيغمبر در راه او جانفشانى كردند، و ما نيز بايد به آنها اقتدا كنيم و از اينكه طولانى شده است جنك نهراسيم كه جنك به نفع اسلام است و ما حق هستيم و حق بر باطل پيروز است و مرگ مخالفين با اسلام و جمهورى اسلامى نزديك است و قواى مسلح ايران با كمال رشادت در مرزها مشغول مجاهده هستند و تمام ملت پشتيبان آنهاست. زن
صحيفه نور ج 14 صفحه 190
و مرد اين ملت در پشتيبانى آنها مشغول اقدام است و يك همچو كشورى كه تمام افرادش حاضر در صحنه هستند و تمام افرادش براى پيشبرد اسلام و پيشبرد مقاصد اسلامى مهيا هستند، يك همچو كشورى آسيب نخواهد ديد. و من اميدوارم كه به زودى اين نوكرهاى اجانب و اين ريشههاى فاسد از بين بروند و شما ملت عزيز سر فرازتر از آنچه تاكنون بوديد، در دنيا قدرت خودتان را نشان بدهيد. خداوند تمام شما را، تمام عزيزان ما را، تمام عزيزان آذربايجانى ما را توفيق و سعادت و عزت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 191
تاريخ: 27/1/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
فرا رسيدن روز 29 فروردين روز ارتش شجاع و متعهد جمهورى اسلامى را به ملت ايران و به قواى مسلح و ارتش مجاهد تبريك مىگويم. اين سال، تبريك به ارتش و قواى مسلح و ملت كه چنين ارتشى دارند كه با مجاهدات بزرگ و فداكارىهاى شجاعانه، كشور عزيز خود را از شر جنود ابليس كه با پشتيبانى دو قدرت بزرگ و ساير قدرتهاى وابسته، به كشور عزيزمان هجوم نمودهاند، نجات داده و چون سدى عظيم و بنيانى مرصوص در مقابل آن ايستادگى كردهاند و مىكنند، افزون و مضاعف است. روز ارتش در اين سال، روز حماسه ملت است، روز افتخار كشور است، روز سر افرازى ارتش و ساير قواى مسلح است. تبريك به ارتش و ملت شعار نيست، شعور و حقيقت است، حقيقتى كه در جبهههاى كارزار جلوه گرفت، حقيقتى كه صداميان و جنود ابليس آن را لمس نموده و مىنمايند. ضربههاى پى در پى و مداوم قواى مسلح شاهد اين حقيقت است. دنيا اين واقعيت را به ثبت رسانده، بگذار تا رسانههاى گروهى مزدور، هر چه مىخواهند بگويند و هر چه به فكر زبونشان مىرسد بنويسند، بگذار تا شياطين خارج و داخل، هر توطئهاى كه بيانگر ضعف و شكست آنان است، براى تفرقه افكنى بين قواى مسلح قدرتمند بنمايند. اكنون تمام قواى عزيز همرزم ما با خاطرى آسوده و قلبى مطمئن و دلى سرشار از ايمان، يكدل و يك جهت، برادرانه در كنار هم، با دژخيمان از خدا بيخبر، در نبردند و تا انهدام اساس كفر، پا بر جا از حقوق انسانها و مظلومان و مستضعفان جهان دفاع مىكنند. خداوند بزرگ يار و مددكار آنان باد. لازم است تذكراتى گرچه تكرارى است عرض نمايم:
1 - اين سال كه سال قانون اعلام شده است، لازم است كه در ارتش و ساير قواى مسلح، حفظ نظام و سلسله مراتب را كه قانون داخلى قواى مسلح است، بيش از پيش مراعات نمايند تا ارتش و ساير قواى اسلامى، قدرتمندتر و هر چه بيشتر منسجم، و تخلاف از اين امور، تخلف از قانون است و من اميدوارم با برادرى و حفظ نظام و حذف خشونت قواى مسلح اسلامى آسيب ناپذير شود.
2 - فرماندهان و ساير افراد ارتش مطمئن باشند كه زحمت و فداكارىهاى آنان در پيشگاه مقدس خداى بزرگ و در نزد ملت شريف مورد تقدير است و لازم است به ياوه گوئىهاى بعضى مغرضين و گروهكها گوش ندهند و سستى و نگرانى به خود راه ندهند و بدانند كه از نقشههاى شيطانى دشمن ايجاد ياس و تزلزل است و قدردانى از مجاهدات قواى مسلح كه يكى از وظايف
صحيفه نور ج 14 صفحه 192
اسلامى - انسانى است كه ملت شريف از آن غافل نيستند و شما هر چه به قدرت و پيشروى خود و شكست دشمن بيفزائيد، ملت به تقدير و تشكر و پشتيبانى خود مىافزايد. خداوند تعالى پشت و پناه شما و ملت يار وفادارتان مىباشد.
3 - اينجانب براى شهداى عزيز ارتش و ساير قواى مسلح، طلب رحمت از پيشگاه خداوند مىنمايم و طلب عافيت براى معلولين و مدافعين اسلام، و تبريك و تسليت به بازماندگان آنانمىدهم. بايد اين عزيزان بدانند كه مصيبتهائى كه به آنان وارد شده است، ملت شريف با آنان شريك مىباشند.
من فرزندان عزيزى كه افتخار آفرين بودند از دست دادم و شما عزيزان دلبندى كه موجب سر افرازيتان بودند به جوار رحمت حق فرستاديد. خداوند پناه شما و مددكارتان باد. من بار ديگر اين روز بزرگ را گرامى مىدارم و از خداوند سلامت و سعادت شما فرزندان را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روحاللهالموسوىالخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 193
تاريخ: 31/1/60
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل صنايع نظامى كشور و اعضاى مكتب الزهراى يزد
كشورهاى قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات به ممالك ضعيف باور بياورند كه ناتوانند
بسم الله الرحمن الرحيم
اساس همه شكستها و پيروزىها از خود آدم شروع مىشود. انسان اساس پيروزى است و اساس شكست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربيان و در سابق انگلستان و بعد از او امريكا و ساير كشورهاى قدرتمند دنبال اين بودند كه با تبليغات دامنهدار خودشان به ممالك ضعيف باور بياورند كه ناتوانند، باور بياورند كه اينها نمىتوانند هيچ كارى انجام بدهند، اينها بايد در صنعت، در نظام، در اداره كشورها، دستشان به طرف قدرتهاى بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهائى كه مىخواستند مخازن اين كشورهاى ضعيف را ببرند، نقشههاى درست فكر كرده آنها اين بود كه مردم اين كشور را، ملت اين كشورها را باور بياورند كه خودشان ناتوانند، ناتوانى را به خورد كشورهاى مستضعف بدهند و خود مردم با اين باور كه ما توانيم صنعتى را خودمان ايجاد كنيم و نمىتوانيم لشكرى را خودمان اداره كنيم و نمىتوانيم اداره مملكت خودمان را بكنيم، اين باور كه به وسيله تبليغات غربزدگان در اين ممالك پياده شد اين كشورها را به تباهى و عقب ماندگى كشاند. هر كارى را كه انسان باورش اين است كه ضعيف است نسبت به آن كار، نمىتواند آن كار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشى زياد باشد، لكن قدرت روحى نداشته باشد و با باورش آمده باشد كه در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمىتواند ايستادگى كند، اين ارتش محكوم به شكست است و هر كشورى كه اعتقادش اين باشد كه نمىتواند خودش صنعتى را ايجاد كند اين ملت ملت محكوم به اين است كه تا آخر نتواند و اين اساس نقشههائى بوده است كه براى ملل ضعيف دنيا قدرتهاى بزرگ كشيدهاند و قلمفرسايانى كه در راه آنها قلمفرسايى مىكردند و غربزدگانى كه وابسته به آنها بودند اين مطلب را به طور وسيع تبليغ كردند، به طورى كه اين ممالك باورشان آمده بود كه هيچ كارى از آنها ساخته نيست و هيچ امرى از امور كشورى و لشكرى و صنعت و ساير امورى كه در تمدن بشر دخالت دارد از عهده اينها ساخته نيست و بايد از غرب و از قدرتهاى بزرگ اينها تبعيت كنند، لشكرشان مستشار لازم دارد و كشورشان مدبر. اين باور مادامى كه در كشورهاى جهان و كشورهاى مستضعف هست براى خاطر همين باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 194
اگر ملت اين باور را داشته باشد كه ما مىتوانيم در مقابل قدرتبزرگ بايستيم، توانائى پيدا مىكند
شما اگر چنانچه باورتان باشد كه نمىتوانيد صنعت بكنيد و نمىتوانيد صنايع بزرگ و كوچك را و چيزهائى كه احتياج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بكنيد، تا اين باور هست نمىتوانيد كه انجام بدهيد. اول بايد خودتان را درست كنيد، اول بايد باورتان بيايد كه ما هم انسانيم، ما هم قدرت تفكر داريم. ما هم قدرت صنعت داريم، اين قدرت در همه افراد بشر به قوه هست اگر اين باور براى شما پيدا شد و اين تجربهاى كه در اين دو سال شماها كرديد و ديديد كه آن حرفهائى كه گفته مىشده است تبليغات بوده است و مسائل آنطور نبوده است، اين تبليغات بوده است كه در مقابل قدرت هاى بزرگ نمىشود نفس كشيد و بايد تسليم قدرتهاى بزرگ شد.
شما در اين مدتى كه انقلاب كرديد و قيام كرديد، خودتان باورتان آمد و به دولتهاى مستضعف و ملتهاى مستضعف هم باورانديد كه مىشود در مقابل امريكاى جهانخوار و شوروى جهانخوار ايستادگى كرد. شما دو سال است كه قيام مردانه كرديد و در مقابل آنها ايستاديد و همه آنها را دستشان را از كشور خودتان قطع كرديد و ديديد كه يك مطلبى است امكان دارد و شما خودتان مىتوانيد در عين حالى كه قدرت نظامىتان مثل آنها نيست و قدرت صنعتىتان مثل آنها نيست، لكن مىتوانيد ايستادگى كنيد و يك ملت وقتى كه يك مطلب را باور كرد كه مىتواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس باور اين دو مطلب است، باور ضعف و سستى و ناتوانى و باور قدرت و قوه و توانائى. اگر ملت اين باور را داشته باشد كه ما مىتوانيم در مقابل قدرتهاى بزرگ بايستيم، اين باور اسباب اين مىشود كه توانائى پيدا مىكنند و در مقابل قدرتبزرگ ايستادگى مىكنند.
اين پيروزى كه شما به دست آورديد، براى اينكه باورتان آمده بود كه مىتوانيد، باورتان آمده بود كه آمريكا نمىتواند به شما تحميل بكند. اين باور اسباب اين شد كه آن كار بزرگ معجزه آسا را شماها انجام داديد و اگر چنانچه شما ملاحظه كنيد كه در اين دو سال در كشور ما صنعتهاى زيادى كه آنها انجام مىدادند خودشان انجام مىدهند و باورتان باشد كه خود ما هم مىتوانيم صنعتى داشته باشيم و مىتوانيم ابتكارى داشته باشيم همين باور توانائى، شما را توانا مىكند. اساس اين باور است كه آنها از ما گرفته بودند، آنها ما را از همه چيز تهى كرده بودند به طورى كه افكار ما، باورهاى ما همه وابستگى داشت.
اگر افكار يك ملتى وابستگى به قدرت بزرگى باشد تمام چيزهاى آن ملت وابستگى پيدا مىكند، عمده اين است كه افكار شما آزاد بشود، افكار شما از وابستگى به قدرتهاى بزرگ آزاد بشود. اگر افكار شما آزاد شد و باورتان آمد كه ما مىتوانيم كه صنعتمند و صنعتكار باشيم، خواهيد بود. اگر افكارتان و باورتان اين باشد كه ما مىتوانيم مستقل باشيم و وابسته به غير نباشيم، خواهيد توانست. اگر كشاورزان ما باورشان اين باشد كه ما مىتوانيم در كشاورزى به جائى برسيم كه صادر كنيم و وابسته به غير نباشيم بلكه ديگران به ما محتاج باشند، مىتوانند. اگر شماهائى كه در صنعت
صحيفه نور ج 14 صفحه 195
هستيد و در پرسنل صنعتى كار مىكنيد در ارتش، اين باور را داشته باشيد و به تجربه اين باور را امروز داريد كه مىتوانيد صناع باشيد و مىتوانيد كارهاى ابتكارى بكنيد، خواهيد توانست.
آنطورى كه به من اطلاع دادند در اين پرسنل صنعت، كارهاى بسيار مثبت انجام گرفته است و من اميدوارم كه از اين به بعد كارهاى بالاتر از شما انجام بگيرد به طورى كه دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانيم كارهاى خودمان را انجام بدهيم، خود ما بتوانيم كه كشور خودمان را به استقلال تام تمام، بدون وابستگى در هيچ امرى از امور به غير، بتوانيم اداره بكنيم. باورمان بيايد كه ما هم مثل ساير موجودات عالم مىتوانيم كارهائى انجام بدهيم. با اين باور انشاء الله به پيش برويم. انشاء الله خداى تبارك و تعالى به شما كمك كند، همانطورى كه تاكنون به كمكهاى غيبى خداى تبارك و تعالى بوده است و اين كشورى كه كشور ائمه هدى و كشور صاحب الزمان سلام الله عليه است كشورى باشد كه تا ظهور موعود ايشان به استقلال خودش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد كه عالم را انشاءالله به عدل و داد بكشد و از اين جورهائى كه بر مستضعفان مىگذرد جلوگيرى كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 196
تاريخ: 1/2/60
مقدمه كتاب پيام خون به قلم امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مقابل شما است جملاتى از وصيتهاى عدهاى از شهداء انقلاب اسلامى است. براستى انسان را بياد شهداء صدر اسلاماندازد، من شرمم مىآيد كه خود را در مقابل اين عزيزان سرشار از ايمان و عشق و فداكارى به حساب آورم، آنان با عشق به خداى بزرگ به معشوق خويش پيوستند و ما هنوز در خم يك كوچه هم نيستيم. خداوندا! اين عزيزان از خود گذشته را در جوار رحمت خود بپذير، و ما را از قيدها و بندهاى خود بينى و خودخواهى نجات مرحمت فرما.
انك ذوالفضلالعظيم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 198
تاريخ 1/2/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از خلبانان نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
من ضمن تقدير از اين شجاعت و ابتكار آقايان و باز تقدير از اينكه شماها اول كسى بوديد كه به ملت پيوستيد و اميدوارم كه تا آخر هم به اين عهد خودتان باقى باشيد. بايد يك چند كلمهاى عرض كنم و آن امرى است كه از همه امور براى هم كشور، هم براى اسلام و هم براى ارتش مهمتر است و او همانى كه پيروزى را به شما داد، وحدت كلمه و انسجام كامل در همه قواى مسلح.
اگر بنا بشود كه خداى نخواسته در قواى مسلح به واسطه تبليغات سوئى كه گاهى به اغراض فاسدى مىشود، يك اختلافى پيدا بشود، اين موجب اين مىشود كه عنايت خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته برگردد و باز همان ابتلائات و همان بساطى كه ديديد در طول تاريخ بر اين ملت واقع شد، خداى نخواسته عود كند. بر همه شما و بر همه ما و بر همه ملت است كه وحدت كلمه را همانطورى كه تا حالا بحمدالله حفظ كردهاند، از اين به بعد هم حفظ كنند و به حرف مفسدها كه برانگيخته از همان ابرقدرتها هستند، هيچ گوش ندهند و اگر چنانچه در بينشان يك افراد فاسدى پيدا شد كه بخواهند تفرقه ايجاد كنند، آنها را نصيحت كنند و اگر گوش نكردند، به فرماندهان معرفى كنند تا آنها را به دادگاه ببرند و نگذارند كه خداى نخواسته اين انسجامى كه الان بين همه هست گسيخته بشود. و مهمتر از اين توجه به خداست، هر چه داريم از اوست و هر چه هستيم، او هستى داده به ما و ما بايد توجه به او دائما داشته باشيم و بدانيم كه پيروزى از اوست و اگر خداى نخواسته انحرافى پيدا بشود، شكست به عهده ماست. و من اميدوارم كه شما برادرهاى عزيز توجه داشته باشيد كه اسلام براى همه، براى همه مستضعفين كه از آن جمله خود شماها هستيد، يعنى شمائيد كه قدرتهاى بزرگ شما را كوچك شمردند و بحمدالله شما ثابت كرديد كه تخيلات آنها باطل است. و اميدوارم كه باز با جديت خودتان، ابتكار خودتان، به راه انداختنكارهايى كه بايد راه بيفتد، باز به دشمنها اثبات كنيد كه ايران اتكال به خدا پيروز است، و من اميدوارم كه اين پيروزى را هر روز نصيب شما خداى تبارك و تعالى بفرمايد.
سلام و درود بر همه شما و بر همه رزمندگانى كه در راه خدا رزم مى كنند و رحمت بر شهدائى كه از شما و از ديگران تقديم بارگاه خدا شده است. سلامت باشيد. انشاءالله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 199
تاريخ 3/2/60
بيانات امام خمينى در جمع معاونين فنى وزارت آموزش و پرورش
ما براى اسلام قيام كرديم و همه بايد فداى او بشويم تا تحقق پيدا كند
بسم الله الرحمن الرحيم
مسائل پيش خود آقايان روشن است كه وضع چه بوده است و حالا چه هست و بعد بايد چه بشود. وضع سابق را خوب، همه مىدانيد بلكه شماها كه در كشور بوديد و وارد در مسائل، بهتر از من كه غائب بودم لمس كرديد گرفتارىهاى آن زمان را و بعد هم خوب، خود شماها و ساير ملت بحمدالله با هم مجتمع شدند و رفع كردند آن دزد اصلى را كه امريكاست و آنهايى كه پيوند با او داشتند و بعد هم مبتلا هستيم الان به تتمه اين مسائل و ملتى كه بخواهد خودش روى پاى خودش باشد، آزاد باشد، مستقل باشد، اين ملت بايد مهيا باشد براى اينكه بعد از پيروزى آن گرفتارىهايى كه براى هر انقلابى حاصل مىشود تحمل كند. هيچ انقلابى نمىشود مگر اينكه دنبالش گرفتارىها هست. ما الان اولا بعد از انقلاب بوديم كه همه جا اين گرفتارىها را دارند و داشتند و بعضى ممالك كه انقلاب كردند، شايد از شوروى كه شصت و چند سال است، تا ديگرانى كه بيست سال، سى سال از انقلابشان مىگذرد، اينها باز گرفتارى دارند و اينكه اينجا گرفتاريش به آن حدود نيست، كمتر است از او براى اين است كه اينجا مسلمان هستند اينهايى كه انقلاب كردند. و يك انقلاب دولتى نيست كه يك دولتى يك دولت ديگرى را كودتا كرده باشد و از بين برده باشد بلكه يك مطلب ملى اسلامى است كه به واسطه نارسائىهايى كه در سابق بوده است و گرفتارىهايى كه بوده است و ملت هم ديده است كه اسلام در معرض خطر است قيام كرده است و كار خودش را به اينجا رسانده و بحمدالله اين گرفتارىهايى كه براى كشور ما هست كمتر است از آن گرفتارىهايى كه براى همه انقلابات بوده و نكته اساسىاش هم همين است كه اينجا اسلامى بوده است و زن و مردش در راه اسلام فداكارى كردند و از اين به بعد هم البته باز گرفتارىها هست. ما علاوه بر آن گرفتارىهايى كه بعض انقلابات داشتند، گرفتارى جنگ هم داشتيم براى اينكه كشور ما با خيلى كشورها فرق دارد. كشور ما محل مطامع همه كشورهاى بزرگ است، هم از باب سوق الجيشى ما يك وضع خاصى داريم و هم از حيث مخازن يك وضع خاصى داريم. از اين جهت كشور ما ابتلائش بعد از انقلاب به دست اين قدرتهاى بزرگ تا آن اندازه كه بتوانند، گرفتارى دارد. و اين كسانى كه در داخل هم هستند و بسته به آن قدرتهاى بزرگ هستند اينها هم به اين زودىها دست بردار نيستند، لكن آنچه كه هست اين است كه ما براى اسلام قيام كرديم و
صحيفه نور ج 14 صفحه 200
براى اسلام هم تحمل مىكنيم و من اميدوارم كه پيروز هم بشويم. و اساس را ما از بين برديم ملت ما آنكه اساس بوده است و او آن رشتهاى كه مىدانيد، قدرتى كه بزرگ بود و سلسله پهلوى داشتند و اخيراً محمدرضا به آن قدرت بود و همه قدرتها هم از او حمايت مىكردند، آن اساس را از بين برديد شماها. آن تمام شد. اينها ريشههائى است كه دنبال هر انقلابى هست و بايد هم تحمل كرد و تحمل در اين امر هم براى خداست همانطورى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آنقدر تحمل كرد در مكه و آنقدر رنج كشيد، تازه وقتى كه تشريف آوردند به مدينه كه رنجهاى مكه تمام شد، رنجهاى جنگهاى پيغمبر، آنهمه جنگ در مدت ده سالى كه در مدينه تشريف داشتند و آنهمه رنج كه اصحاب ايشان بردند، آنهمه رنج كه لشكر ايشان برد. اين حال براى ما اينقدرها تا حالا حاصل نشده است. آن رنجهائى كه براى رسول خدا حاصل شد كه در محاصره، سه سال در يك محاصره به همه معنا بود كه حتى براى خوراك چيزى پيدا مىكردند، آبشان، همه چيزشان بايد از خارج با يك زحمتهائى بيايد، آن تا حالا در ايران بحمدالله نشده است و ما بايد آن را الگوى خودمان قرار بدهيم. مائى كه خودمان را امت پيغمبر اكرم مىدانيم و شيعه ائمه معصومين مىدانيم، بايد ببينيم كه آنها در مدت زندگىشان براى اسلام تحمل چه ناروائىها، چه گرفتارىها تحمل كردهاند. حضرت امير سلام الله عليه در ايام خلافتش بدتر بود و برايش و سخت تر برايش گذشت تا ايام قبل از خلافت، تا ايامى كه زمان رسول الله آن جنگ بود و برجستهترين مرد براى جنگ بود. در زمانى كه به خلافت رسيدند گرفتارىشان بسيار زيادتر بود براى اينكه آنوقت عهدهدار يك مسائل بزرگ بودند و غير از چيزهائى كه بايد انجام بدهند مؤونهاش كم بود، معذالك خوب مقاومت كردند و اسلام را ترويج كردند و به پيش بردند و ائمه ما عليهم السلام همهشان يا در حبس بودند يا در تبعيد بودند يا در محاصره بودند. اينها يك چيزى بود كه براى آنها از باب اينكه براى اسلام بود سهل بود. ما هم همين را مىگوئيم كه براى اسلام است و براى اسلام همه چيز سهل است. اسلام چيزى است كه همه ما بايد فداى او بشويم تا اينكه تحقق پيدا بكند. و من اميدوارم كه شماها كه مشغول هستيد، با قدرت فكرى و اتكاء به خداى بزرگ كه قدرت مطلق است اين مسائل را حل كنيد و مشكلات ايران را خود شما و ساير برادرانتان حل بكنند و من وعده پيروزى، انشاءالله به شما مىدهم و خداوند همه شما را موفق و مؤيد و پيروز كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 201
تاريخ 4/2/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز زن
بسم الله الرحمن الرحيم
روز ولادت سرتاسر سعادت صديقه طاهره كه والاترين روز براى انتخاب روز زن است، به ملت شريف ايران، خصوصاً زنان محترم تبريك و تهنيت عرض مىكنم. اين ولادت با سعادت در زمان و محيطى واقع شد كه زن به عنوان يك انسان مطرح نبود و و جود او موجب سرافكندگى خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهليت به شمار مىرفت. در چنين محيط فاسد و وحشتزايى، پيامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهليت نجات بخشيد. و تاريخ اسلام گواه احترامات بىحد رسول خدا صلى الله عليه و آله به اين مولود شريف است، تا نشان دهد كه زن، بزرگى ويژهاى در جامعه دارد كه اگر برتر از مرد نباشد، كمتر نيست. پس اين روز، روز حيات زن و روز پايه گذارى افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است. اينجانب به زنان پرافتخار ايران، مباهات مىكنم كه تحولى آنچنان در آنان پيدا شد كه نقش شيطانى بيش از پنجاه سال كوشش نقاشان خارجى و وابستگان بىشرافت آنان، از شعراى هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاى تبليغاتى مزدور را نقش بر آب نمودند و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهى نشده و با اين توطئههاى شوم غرب و غربزدگان آسيب نخواهد پذيرفت. هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوى با آن بوق و كرناهاى تبليغاتى، بجز مشتى زنان مرفه طاغوتى و وابستگان ساواكى و سرسپردگان آنان ديگر قشرهاى ميليونى زنان متعهد كه اساس ملت مسلمانند، در دام فريب دلباختگان به غرب نيفتاده و با عمل خود در طول 50 سال سياه با روى سفيد نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت نمودهاند. لكن در اين تحول الهى اخير، اميد كوردلانى را كه قبله گاه خود را غرب مىدانستند و اكنون هم مىدانند، به طور قاطع و براى هميشه قطع نمودهاند.
پيروز و سرافراز باد نهضت اسلامى زنان معظم ايران! افتخار بر اين قشر عظيمى كه با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از ميهن اسلامى و قرآن كريم، انقلاب را به پيروزى رسانده و اكنون هم در جبهه و پشت جبهه در حال فعاليت و آماده فداكارى هستند، رحمت خداوند بر مادرانى كه جوانان نيرومند خود را به ميدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار مىكنند. نفرت بر آن عروسكهائى كه در كاخهاى ننگين داخل و خارج به زندگانى حيوانى پست، دل بسته و جز به فكر فساد انگيزى نيستند. بريده باد زبانها و دستهاى جنايتكارى كه با گفتار و قلمفرسائى خود، كوشش دارند جمهورى اسلامى را بشكنند و كشور عزيز را به دامن چپ يا راست بكشانند! درود
صحيفه نور ج 14 صفحه 202
بى پايان بر زنان متعهدى كه اكنون در سراسر كشور، به تربيت نوباوگان و تعليم بيسوادان و تدريس علوم انسانى و آموزش فرهنگ غنى قرآنى اشتغال دارند. و درود خداوند بر زنانى كه در اين انقلاب و در دفاع از ميهن، به درجه والاى شهادت نائل شدهاند. و بر آنانى كه در بيمارستانها و درمانگاه در خدمت معلولان و بيماران مىباشند. و درود بر مادرانى كه جوانان خود را با افتخار از دست دادهاند. مبارك باد روز زن بر زنان متعهد كشورهاى اسلامى! و اميد آن است كه جامعه زنان، از غفلت و خواب مصنوعى كه از جانب چپاولگران بر آنان تحميل شده است، برخيزند و همگان دوش به دوش هم به داد بازيخوردگان برسند. و زن را به مقام والاى خود، هدايت كنند. و اميد است كه زنان ساير كشورهاى اسلامى، از تحول معجزهآسايى كه براى زنان ايران در اثر انقلاب بزرگ اسلامى حاصل شد، عبرت گرفته و بكوشند تا جامعه خود را اصلاح نمايند و كشورهاى خود را به آزادى و استقلال برسانند. رحمت و بركت حق تعالى نثار زنان با شخصيت اسلام و ايران عزيز.
والسلام على عبادالله الصالحين من المؤمنين و المؤمنات
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 203
تاريخ 7/2/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمنهاى اسلامى معلمان استان مازندران، كاركنان خدمات هليكوپتر و هواپيمائى، مديران كل پست و تلگراف و تلفن تهران و عدهاى از اهالى لاريجان
انقلاب ايران، انقلابى است از خود ملت با فرياد الله اكبر
بسم الله الرحمن الرحيم
اين انقلاب ويژگىهاى بسيار مثبت داشت و دارد. اين انقلاب از باب اينكه يك انقلابى از خود ملت بوده است و مثل انقلابهاى ديگرى كه اكثراً يا همه، انقلاب ملت مستقيماً نبوده بلكه گاهى حزبى در رأس بوده است و انقلاب كرده است و گاهى حكومتى بر حكومت ديگر قيام كرده است بر ضد حكومت ديگر و او را سرنگون كرده است. انقلاب ايران نه مثل كودتاهاى دنياست و نه مثل انقلابات دنيا، يك انقلاب خاص به خودش است. انقلابى است كه از خود ملت با فرياد الله اكبر و با فرياد جمهورى اسلامى، اين دو خصوصيت كه يكى خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و يكى اينكه راه يك راه بود، يك راه اسلامى. اين دو خصوصيت و دو ويژگى اسباب آن شد كه بعد از اينكه بر اين قدرتهاى شيطانى كه در ايران هدايت مىشد و همه قدرتها هم در دنبال آن بودند به شكست رسيدند، اينطور نبود كه ملت كنار برود و بگويد كه ما رژيمى را كنار زديم و حالا اشخاص خاصى بيايند و در صحنه اداره كنند كشور را. خود ملت در همه جا و در همه ارگانها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشيده از متن ملت بود. اين انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور در همه جا تشكيل شد، اينطور نبود كه يك كسى طرحريزى كرد كه اى ملت بيائيد انجمن اسلامى تشكيل بدهيد. يكدفعه خود ملت در هر جا كه بودند خودشان انجمن اسلامى تشكيل كردند، كه الان شما آقايان كه اينجا هستيد و از استان مازندران تشريف آورديد يك شعبه از اين گروه كثيرى كه در هر جا انجمن اسلامى تشكيل دادهاند شما هستيد و انشاءالله موفق باشيد .
تمام چيزهائى كه بعد از انقلاب حاصل شد براى خاطر همان كه ملت انقلاب را از خودش مىدانست ، نه يك انقلابى كه به دست شرق واقع بشود يا به دست غرب واقع بشود يا به دست حزبى از احزاب واقع بشود يا گروهى از گروهها، يك انقلابى بود كه خود ملت انجام داد و قيام كرد و خود ملت هم از خودش دانست اين انقلاب را همانطورى كه اسلام را از خودش مىداند و اين اسباب اين شد كه در سرتاسر كشور خود ملت در همه حوائج اقدام كرد و حاضر در صحنه بود، بىتفاوت نبود، اينطور نبود كه رها كنند، بعد از اينكه انقلاب را رها كردند رها كنند و بروند سراغ كارشان. رها نكردند، در صحنه
صحيفه نور ج 14 صفحه 204
حاضر هستند و همين حضور است كه موجب اين است كه آسيب نبيند اين انقلاب. اگر انقلاب مال يك حزبى بود يا مال يك گروهى بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و هميشه بايد حفظش با سرنيزه بشود. آنهائى كه انقلاب كردند در جاهائى يا شورش كردند، بعدش حفظ انقلاب را بايد با سرنيزه بكنند. ايران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن كرد و الان هم به دست افراد مؤمن اين انقلاب پيش مىرود. اين انجمنهاى اسلامى كه در سرتاسر كشور بعد از انقلاب يكدفعه جوشيد و از متن مردم بيرون آمد و همين طور كميتهها، پاسداران و جهاد سازندگى همه اينهائى كه الان در ايران مشغول به فعاليت هستند، اينها از باب اين است كه كشور را از خودشان مىدانند مثل رژيم سابق نيست كه اين توهم را يا اين واقعيت در كار باشد كه خوب ما براى چه كسى فعاليت كنيم، براى آمريكا فعاليت كنيم؟ آنها دارند همه چيز ما را مىبرند و در همه ارگانهاى ما مستشار دارند و چپاولگر، ما چرا خدمت بكنيم و ديگران و اجنبى منافع را ببرند. از اين جهت مردم بىتفاوت بودند و يا يك مخالفى بودند كه كارشكنى مىكردند براى دولت هاى غاصب، اما حالا وضع يك وضع ديگرى است. شما مىبينيد كه حكومت از خود مردم است و اگر شما شكل و شمايل وزراى اين حكومت را تماشا كنيد و سوابق زندگى آنها را، مىبينيد كه حتى يك نفر از آنها شبيه به اين افرادى كه در زمان طاغوت بود نيستند، اينها چهرههايى هستند از خود ملت و چهرههايى هستند كه از توده مردم هستند. ديگر سلطنههانيست در كار و ملكها در كار نيست و امثال ذلك. اگر شما يك مجلهاى كه چند روز پيش از اين آوردند پيش من و من ديدم هيات وزراى زمان طاغوت را وهمه آن زمانهايى كه بودند يك هيات وزرائى بود كه همه جزء ملكها و سلطنهها و همه از آن طاغوتها بودند و يك تشكيلى كرده بودند كه جامع بود بين اشخاصى كه خائن بودند، اگر خائن هم نبودند از طبقه بالاى كشور بودند، يعنى آن طبقه مرفه بالانشين. همين طور مرسوم شده بود از اول تا اين زمان كه بايد حتماً آنهائى كه به وزارت مىرسند از توده مردم نباشند بايد به قول خود آنها از طبقه ممتاز، ممتاز به نظر آنها يعنى ثروتمند، يعنى يال و كوپال دار، يعنى اطرافى دار و داراى پاركهاى بزرگ و زمينهاى زياد، تا اينطور نبودند، لياقت نداشتند كه در يك حكومتى وارد بشوند و اگر يك وقت فرض كنيد از دستشان در برود و يك كسى كه از آنها نباشد، اين هم وارد بشود اين يك امر نادرى بوده است و شايد براى بازى دادن مردم بوده. لكن امروز شما هر يك از اينهائى كه متصدى در كارها هستند وقتى ملاحظه كنيد مىبينيد كه از همين خود مردم هستند. رئيس جمهور يك شخصى است پسر بنى صدر همدانى، يك ملاى همدان، حالا هم كه هست از آن يال و كوپال دارها نيست و از خود مردم است. نخست وزير هم كه مىبينيد كه كسى است كه در آن دوره آنقدر زجر كشيده است و از خود اين مردم است و همين طور ساير اشخاصى كه در اين ارگانهاى دولتى هستند. الان ما نمىتوانيم بگوئيم كه يك دولتى است و يك ملتى. الان يك دولتى است كه بعضى از آنها را خود مردم روى كار آوردند براى اداره كشور، از خودشان است. مردم اينها را از خودشان مىدانند و لهذا آنطورى كه در سابق بود كه هيچ يك از مردم الا آنهائى كه در اطراف
صحيفه نور ج 14 صفحه 205
خود آنها بودند و براى چپاولگرى و ابزار چپاولگرى بودند، توده مردم، بازار، كارخانهها و كشاورزها و توده جمعيت هيچ به آنها نظرى نداشتند و آنها را از خود جدا مىدانستند، آنها هم خودشان را از ملت جدا مىدانستند. آنها هم وقتى كه فرض بفرمائيد بين مردم گاهى پيدا مىشدند با آن دم و دستگاههاى زياد و افرادى كه نگهبان آنها باشد و نگهدار آنها باشد و كالسكههاى كذائى و اتوموبيلهاى كذائى و امثال اينها، آنها به مردم نظر استضعاف مىكردند و اينها را كوچك مىشمردند و مردم هم آنها را ظالم مىدانستند و چپاولگر. امروز نه دستگاههاى دولتى ما مردم را استضعاف مىكنند و كوچك مىشمارند، مىگويند كابينه ما خود اين مردم هستند و واقع هم همين است. مردم خودشان حاضرند در صحنه و نه مردم اينها را يك جنس ممتاز و يك افراد والا مقام مىدانند، از خودشان مىبينند و از خودشان مىدانند. با مردم هم مىروند و صحبت مىكنند و توى مردم هستند. اين از ويژگىهاى اين است كه انقلاب، انقلاب مردمى است نهانقلاب حزبى نه انقلاب حكومتى، نه كودتاى يك حكومتى يا يك كسى بر ضد ديگرى. خود مردم جمع شدند آن حكومت را كنار گذاشتند يك حكومتى را سر جايش گذاشتند و خود مردم كميته درست كردند. آن روزى كه انقلاب به ثمر رسيد و پيروز شد كه محتاج بود كشور به حفظ انتظامات، خود مردم متكفل اين شدند. يك دستهاى به عنوان پاسدار مشغول فعاليت بودند و حفظ كردند كوچه و خيابان و بازار و منزلهاى مردم را، نه كسى به آنها گفته بود كه بيائيد اين كار را بكنيد. اينها چون از خودشان مىدانستند كشور را، خودشان وارد صحنه شدند. شمائى هم كه در سر تا سر كشور خودتان و رفقايتان انجمنهاى اسلامى تشكيل داديد، اينطور نبود كه يك كسانى آن بالا بنشينند و بگويند انجمن اسلامى درست كنيد، خودتان احتياج ديديد كه بايد يك كشورى كه اسلامى است، همه چيزش اسلامى باشد. اين احتياجى كه شما ديديد اسباب اين شد كه همانطورى كه پاسدارها مملكت را محتاج مىدانستند به اينكه بايد حفظ بشود، مشغول شدند، شما هم گفتيد كه بايد چهره اسلام حفظ بشود و در همه جا اين معنا را قيام بر آن كرديد.
بايد با دقت افراد را بررسى كنيد، اشخاصى هستند كه دشمنند و با صورت دوست در بين شما وارد مىشوند
لكن بايد اين مطلب را انجمنهاى اسلامى سرتاسر كشور بدانند كه با اين انجمنهاى اسلامى، اشخاصى هستند كه دشمنند و با صورت دوست در بين شما وارد مىشوند و مىخواهند كه انجمنهاى اسلامى شما را به فساد بكشند. بايد هر يك از شما توجه به اين معنا داشته باشيد كه اينهائى كه در انجمن اسلامى مىخواهند وارد بشوند و فعاليت بكنند زندگى قبل از انقلابشان چه بوده، يك ساواكى نباشد كه حالا آمده باشد يك تسبيحى دستش گرفته باشد و يك ريشى گذاشته باشد و شما را بخواهد بازى بدهد، ببينيد قبلا اين چكاره بوده، خانوادهاش چه خانوادهاى است، خودش چه بوده است تحصيلاتش كجا بوده و چه بوده است فكرش چه جور فكرى بوده است. اينها را بايد از قبل از انقلابشان ما شناسائى بكنيم. زمان انقلاب همه انقلابى هستند. الان از اشخاصى كه فرض كنيد در
صحيفه نور ج 14 صفحه 206
ساواك بودند، الان هم اينها مىگويند كه ما آنوقت هم مخالف بوديم با رژيم. حالا همه اظهار مخالفت با رژيم سابق مىكنند، لكن عدهاىشان هستند كه نوكر همانها هستند و چشمشان را دوختهاند به اينكه دوباره آن آمال و آرزوهايى كه داشتند دوباره برگردد به حال خودش و اين خيال خام را به سر خودشان مىپزند و وارد مىشوند در اين ارگانهائى كه از جوانهاى عزيز ما، متعهد ما دارد خدمت مىكنند و تشكيل دادند، اينها ممكن است كه در اينها وارد بشوند و بدون اينكه شماها توجه بكنيد يك وقت توجه بكنيد به اينكه به فساد كشيده شده اين انجمن. انجمن اسلامى بايد از افرادى باشد كه خانوادهاش مسلم، خودش مسلم، زمان قبل از انقلابش آدم متعهد مسلم بعد از انقلابش اينطور. يك همچو افرادى بايد باشد نه اينكه هر كس آمد خواست وارد بشود و يك قدرى هم فرض كنيد كه اظهار انقلابى بودن كرد و اظهار اسلام كرد، شما بازى بخوريد. بايد با دقت افراد را بررسى كنيد كه مبادا خداى نخواسته در بين شما اشخاصى باشند كه انجمن اسلامى را به تباهى بكشند و دنبال او صورت اسلام را در دنيا مشوه كنند. اين يك تكليف شرعى الهى است براى همه اين ارگانهائى كه يا به عنوان انجمن اسلامى يا به عنوان كميته يا به عنوان جهاد سازندگى كه همه اينها خدمتگزار هستند و به عنوان خدمتگزارى در اين كشور دارند خدمت مىكنند براى اينكه كشور را از خودشان مىدانند، لكن توجه به اين معنا لازم است كه افراد انتخاب بشوند خصوصا در انجمنهاى اسلامى كه اسم اسلام و انجمن اسلامى روى آن گذاشته شده است. بايد درست با كمال دقت ملاحظه بشود و اگر فردى را يا افرادى را ديدند كه سوابق اين، آن سوابقى كه بايد باشد نيست آنها را وارد نكنند در اين انجمنها، نه اينكه آنها را طردشان - را از جامعه بكنند، كارهاى ديگرى جامعه دارد بروند كارهاى ديگرى را انجام بدهند. لكن انجمن اسلامى كه مىخواهد بلندگوى اسلام باشد و مىخواهد در هر جا اسلام را پياده كند اين را از افرادى كه سابقاً سوابقشان اسلامى نبوده اطمينان به آنها نمىتوانيد شما بكنيد. بنابراين يكى از وظايف شما انتخاب افراد است، افراد مؤمن قبل از انقلاب و در زمان انقلاب، خانواده چه خانوادهاى بوده و امثال ذلك، يكى هم قضيه عهدهدارى شما، يك همچو محلى را كه در هر جا مىگوئيد ما انجمن اسلامى داريم اين يك مسألهاى است كه يك عهدهدارى براى انسان، تحميل انسان مىشود. انسان وقتى كه ادعا كرد كه من مسلمانم اين عهدهدار كانه پيمانى است بين او و خداى تبارك و تعالى كه به اسلام عمل كند و به اسلام معتقد باشد. شمائى كه الان مىگوئيد ما انجمن اسلامى هستيم، انجمن اسلامى معلمين، انجمن اسلامى ارتش، انجمن اسلامى فلان اداره، فلان كارخانه، بايد خودتان توجه به اين معنا بكنيد كه مبادا خداى نخواسته از افراد جوانى كه تجربهشان كم است اينها يك وقت يك حركاتى صادر بشود، يك چيزهائى واقع بشود كه برخلاف مقاصد اسلام باشد انجمن اسلامى در همه جا خوب است، لكن نه به اين معنا كه در هر جا كه رفتند بخواهند قدرت به دست بگيرند، به اين معنا كه هر جا رفتند بخواهند ارشاد بكنند مردم را. يك مدرسه باشد در يك جائى كه فرض بفرمائيد بيشتر نبوده است، اين شمائى كه انجمن اسلامى معلمين هستيد بايد معلمين را ارشاد بكنيد به اينكه راه و روش بايد چه باشد و آنهائى كه انجمن اسلامى در ارتش هستند آنها هم تبليغ بايد بكنند، ارشاد بايد
صحيفه نور ج 14 صفحه 207
بكنند اما دخالت نظامى نبايد بكنند.
و من به همه شماها و به همه ملت ايران اطمينان مىدهم كه مادامى كه شما توجهتان به اسلام است و مادامى كه خودتان در صحنه حاضر هستيد همانطورى كه الان هستيد و الان جنگ وقتى كه در ايران بپا شد و تحميل شد بر ايران مىبينيم كه سرتاسر كشور مردم حاضر هستند در صحنه جنگ، آن كه پشت جبهه هست خدمت مىكند به جنگجويان و آنهائى كه در آنجا هستند با كمال جديت و اخلاص و با روحيه بزرگ مشغول فعاليت هستند و بحمدالله در اين روزهاى اخير هم پيروزىهاى چشمگيرى به دست آوردند. بايد شماها كه در پشت جبهه هستيد توجه كنيد كه تقويت كنيد روحيه ارتش را، روحيه پاسداران را و روحيه رزمندگانى كه در آنجا هستند چه از جهاد سازندگى و چه از تودههاى مردم و عشاير. بايد همانطورى كه تا حالا پشتيبانى را اظهار كرديد از اين به بعد هم حاضر باشيد و پشتيبانى خودتان را از اين قواى مسلح اعلام كنيد و عمل كنيد و همين طور راجع به جنگزدهها همانطورى كه تاكنون مشغول بوديد به اينكه همراهى كنيد، از اين به بعد هم همراهى كنيد و نگذاريد به اين جنگزدههائى كه از خانمانشان آواره شدند بد بگذرد. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همه ما را و همه شما را و همه ملت را موفق كند كه به اسلام وفادار باشيم و عمل كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 208
تاريخ 9/2/60
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد شهادت استاد شهيد مرتضى مطهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز شهادت شهيدى مطهر است كه در عمر كوتاه خود اثرات جاويدى به يادگار گذاشت كه پرتوى از وجدان بيدار و روح سرشار از عشق به مكتب بود. او با قلمى روان و فكرى توانا در تحليل مسائل اسلامى و توضيح حقايق فلسفى، با زبان مردم و بىقلق و اضطراب، به تعليم و تربيت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بىاستثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصايح او كه از قلبى سرشار از ايمان و عقيدت نشأت مىگرفت براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست. اميد آن بود كه از اين درخت پر ثمر، ميوههاى علم و ايمان بيش از آنچه بجا مانده، چيده شود و دانشمندانى پر بها تسليم جامعه گردد. معالاسف دست جنايتكاران مهلت نداد و جوانان عزيز ما را از ثمره طيبه اين درخت برومند محروم نمود و خداى را شكر كه آنچه از اين استاد شهيد باقى است، با محتواى غنى خود مربى و معلم است. مرحوم شهيد استاد مرتضى مطهرى به ابديت پيوست، خدايش با رحمت خود با مواليانش محشور فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 209
تاريخ 10/2/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز جهانى كارگر
بسم الله الرحمن الرحيم
مبارك باد روز كارگر بر خصوص كارگران گرانقدر و بر عموم ملت و مستضعفان جهان. بزرگداشت روز كارگر، اين ستون فقرات استقلال كشور و اين اسطوره سرنوشتساز و رهائىبخش از وابستگىها و پيوستگىها، وظيفهاى است ملى و اسلامى و همگانى. طبقه شريف كارگر در اين مدت كوتاه و خصوصاً بعد از تجاوز عمال اجانب به خاك ميهن عزيز ثابت كرد كه قادر است با خواست خداوند متعال، كشور عزيز را با كوشش شبانه روزى از وابستگى نجات دهد و مشت قدرتمند گره كرده خود را بر دهان ياوهگويان و تبليغاتچيان خارج و تفاله وابسته مزدور داخل كوبد و دست رد به سينه منحرفان و منافقان وابسته به چپ و راست با قدرت هر چه بيشتر زند. امروز بعد از دو سال جنايتكارى گروههاى وابسته به قدرتهاى خارجى، مشت آنان در پيشگاه ملت و خصوص كارگران عزيز به خوبى باز و اين گروهكهاى نادان با كردار و گفتار خود ثابت كردند كه دشمنان خلق و خالق و بازيگرانى ناشى در صحنه مىباشند. اين سوداگران در اعمال فتنهانگيز بچگانه خود، چهره قبيح خود را به ملت و خصوص طبقه مستضعف كه مىرفت پشتيبانى آنان را باور كند، آنچنان ناشيانه نشان دادند كه براى كسى نبايد جاى شك و ترديد باقى باشد كه اينان جيره خواران كاخ سفيد و كرملين مىباشند و دشمن درجه يك كارگران و كشاورزانند. برادران عزيز كارگر كه براى خودكفائى كشور با جان و دل و كار طاقت فرسا به خدمت به كشور اشتغال داريد! اينان به خيال خام خود مىخواهند شما عزيزان را آلت مقاصد شوم خود قرار داده و در نفع ابر قدرتها از شما استفاده نمايند. بهوش باشيد كه اينان كسانى هستند كه دانشگاه را سنگر جنگ عليه اسلام و ايران كردند و اصرار آنان و هوادارانشان براى باز شدن دانشگاه به منظور مقاصد شوم آمريكاست. اينانند كه در كردستان و ديگر جاها بر ضد جمهورى اسلامى با دشمنان اسلام پيوند بسته و به جنگافروزى برخاستهاند و اينان هستند كه در هر فرصت جوانان متعهد ما را با اسلحه گرم و سرد مورد حمله قرار داده و مىدهند و اينان هستند كه پس از هر پيروزى چشمگير از طرف قواى مسلح در جبهه، در پشت جبهه و در شهرهاى مختلف به جنگ افروزى و افساد مى پردازند تا اذهان را از جبههها معطوف كنند و اينانند كه در توطئه عليه جمهورى اسلامى دست دارند. برادران و خواهران! بهوش باشيد كه خدمت ارزنده شما در راه كشور عزيز اسلامى با دست جنايتكار اين گروهكها به خدمت آمريكا كشيده نشود.
صحيفه نور ج 14 صفحه 210
و اى ملت بزرگ و قهرمان و شهيد پرور! بيدار باشيد كه اين تفاله استعمار، دختران و پسران شما را آلت دست جهانخواران چپ و راست قرار ندهند. من بار ديگر روز كارگر را بر ملت عزيز و خصوص كارگران تبريك و تهنيت عرض مىكنم و از خداوند متعال سعادت همگان را خواستار و قطع ريشههاى فساد را اميدوارم. درود و تحيت بر ملت بزرگ ايران، پايدار باد جمهورى اسلامى ايران.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 211
تاريخ 10/2/60
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كار و امور اجتماعى و كارگران كارخانجات مختلف سراسر كشور
كشاورزان و كارگران اساس استقلال كشور هستند
بسم الله الرحمن الرحيم
انشاءالله مبارك باشد بر همه مستضعفين جهان و بر ملت ايران و بر شما كارگران متعهد اسلامى، روز كارگر مبارك باشد بر ملت ايران كه چنين جوانان متعهدى در كارگاهها مشغول فعاليت هستند. دو قشر از ملت ستون فقرات كشور و انقلابند. يك قشر، قشر كارگر كه با مجاهدات پيگير خود، قبل از انقلاب با اعتصابات دامنهدار خود انقلاب را به پيروزى رساندند و بعد از انقلاب هم آنها هستند كه با كوشش خود و جهاد خود در راه اسلام اين انقلاب را به پيش مىبرند و من اميدوارم كه كوشش آنها در پيشگاه مقدس خداى تبارك و تعالى مقبول باشد و سرفراز باشند در اينجا و در آنجا و قشر دوم كشاورزانند. كشاورزان و كارگران اساس استقلال كشورند و اگر اين دو قشر به طور دلخواه انشاءالله عمل كنند، گرفتارىهاى كشور ما انشاءالله رفع مىشود و از اين جهت است كه اين دو قشر بيشتر مورد هجمه مخالفين انقلاب اسلامى هستند. بىجهت نيست كه فعاليت گروههائى كه به خلاف جمهورى اسلامى هستند و وابسته به اجانب هستند به اين دو قشر بيشتر توجه دارند و اين دو قشر را بيشتر مىخواهند به انحراف بكشانند. در كارخانهها آنچه كه مورد نظر آنهاست در عين حالى كه مدعى هستند كه ما طرفدار كارگر هستيم، طرفدار ضعفاى كشور هستيم، كارى انجام مىدهند كه اين قشر را به بيكارى، كم كارى، اعتصاب وادارند و اين آمال قدرتهاى بزرگ است كه اگر چنانچه قشر كارگر مابه وظيفه اسلامى انسانى خود عمل نكنند، يكى از ستونهاى فقرات ملت شكسته خواهد شد. و بىجهت نيست كه در بين كشاورزها هم همين جمعيتهاى انحرافى و وابسته مىروند و آنها را نمىگذارند به طور شايسته عمل كنند و اگر چنانچه عمل هم كردند، خرمنهاى آنها را گاه گاه مىسوزانند. اگر اين دو قشر پايدارى كنند در مقابل اين اشخاصى كه براى شكست جمهورى اسلام كه دنبالهاش شكست اسلام است، اگر پايدارى كنند، اين كشور به پيش خواهد رفت. همانطورى كه سرحدات را قواى مسلح نگهدارى مىكنند و با شجاعت و شهامت از اسلام دفاع مىكنند و جوانانى پر ارزش را از دست مىدهند معذلك با كمال شجاعت به دفاع از كشور و اسلام مشغول هستند، در داخل كشور هم مجاهدين كارگر و مجاهدين كشاورز مجاهده مىكنند نظير همان مجاهدات. آنها سرحدات را از آسيب حفظ مىكنند و شما متن كشور را از وابستگى حفظ مىكنيد. آنها مجاهد
صحيفه نور ج 14 صفحه 212
فى سبيلالله هستند و شماها هم مجاهد فى سبيلالله. همانطور كه خون آنها در پيش خداى و تعالى مقدس و ارجمند است. عرق شما هم در پيشگاه خداى تبارك و تعالى مقدس است. اگر شما كارگران و كشاورزان سراسر كشور قيام كنيد به امرى كه مصلحت كشور شما، استقلال كشور شما، آزادى شما به او بستگى دارد، اين كشور به پيش خواهد رفت و آسيب نخواهد ديد. شما بايد بيدار باشيد و بحمدالله ملت امروز هوشيار است و گول اين جمعيتهائى كه برخلاف مسير اسلام مىخواهند كشور ما را يا به طرف شرق بكشند و يا به طرف غرب، خود ملت هوشيارند و گول اين جمعيتها را نخواهند خورد. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما را، برادران عزيز كارگر كه آبروى كشور و اسلام هستيد و برادران كشاورز كه همدوش شما هستند، در به ثمر رساندن استقلال كشور دعا مىكنم و تشكر مىكنم و همانطورى كه از آن اشخاصى كه در سرحدات كشور را حفظ مىكنند و نگهدار استقلال كشور هستند و به آنها دعا مىكنم به شما هم كه همان رويه را داريد به صورت ديگر حفظ استقلال كشور را، حفظ آزادى خودتان را مىكنيد با صورت ديگر، دعا مىكنم و تشكر مىكنم. بايد ملت اسلام، ملت ايران بدانند كه اين قشرهاى ميليونى ملت كه در كارخانجات و در امور كشاورزى مشغول خدمت هستند برگزيدگان خداى تبارك و تعالى هستند و مورد عنايت اسلام و صاحب اسلام هستند و بايد اين قشر فداكار پشتيبان آن قشرهاى فداكار ديگر كه در سرحدات مشغول جانبازى هستند باشند و پشتيبانى همه از هم بكنند تا اينكه انشاءالله اين كشور به خودكفائى برسد و فكر اين معنا كه ما خودمان نمىتوانيم را از سر بيرون كنيد كه ما مىتوانيم و شما برادران و عزيزان وقتى كه اراده كنيد براى خودكفائى، قدرت اين مطلب را داريد. عمده اين است كه شما به بازوان قدرتمند خودتان اتكال كنيد و قشر كشاورز هم به بازوان قدرتمند خودش اتكال كند و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و پشتيبانى صاحب اين كشور امام زمان سلام الله عليه اين مقصد را به آخر برسانيد و خواهيد رسانيد.
امروز كشور ما سرتاسر، زن و مرد و بچه و بزرگ در راه اسلامند
آنهائى كه گمان كردند كه مىتوانند در اين كشور باز شيطنتهائى بكنند و گروه كارگر و كشاورز را به تباهى بكشند و آماده كنند براى وارد شدن باز اجانب در اين كشور، اشتباه مىكنند. آنها بر خطا هستند و با ادعاى اينكه ما طرفدار اين قشرها و خلقها هستيم، در عين حالى كه جوانان عزيز ما از هر طبقه در جبهه هستند و مشغول فداكارى هستند و صاحب منصبان عزيز ما در اين چند روز چند نفرشان شهيد شدند، اينها در شهرها فساد مىكنند و توطئه مىكنند. اينها اشتباه مىكنند. اينها اگر به ملت برگردند براى خودشان هم صلاح است و اگر ادامه به اين امر بدهند، يك روز است كه پشيمانى ديگر سودى ندارد و آن روزى است كه به ملت تكليف شود، تكليف شرعى الهى به مقابله با اينها و تكليف آخرى نسبت به اينها تعيين شود. من صلاح همه قشرهائى كه بازى خوردهاند، از ابر قدرتها بازى خوردهاند، از تفالههاى رژيم سابق بازى خوردهاند، از بعضى بازيگرانى كه مىخواهند با بازيگرى خودشان، برگردد اين مملكت به حال اول، مصلحت آنها را اين مىدانم كه توجه
صحيفه نور ج 14 صفحه 213
داشته باشند كه اين مسألهاى است نشدنى كشور ما امروز سرتاسر، زن و مرد و بچه و بزرگ در راه اسلامند و براى استقلال كشور خودشان و براى عزت خودشان و براى ارزش انسانى خودشان كوشش دارند. و شمائيد كه سد راه آزادى و استقلال مىخواهيد بشويد و شما چيزى نيستيد كه بتوانيد در مقابل اين موج خروشان انسانهاى برپاخاسته مقاومت كنيد. پس صلاح شما و صلاح ملت شما و صلاح همه اين است كه اسلحهها را زمين بگذاريد و اين شيطنتها را دست برداريد و به آغوش ملت برگرديد و مثل ساير برادران ما همراه با آنها به زندگى خودتان ادامه بدهيد، كه اين زندگى كه شما الان داريد زندگى شرافتمندانه نيست، زندگى است كه براى هواهاى نفسانى ديگران، شما خودتان را به باد فنا مىدهيد، براى ارضاى خاطر آن تفالههاى رژيم سابق و آن منحرفين از اسلام و شما براى ارضاى آنها جوانانتان را از دست مىدهيد. بيدار باشيد كه نيايد آن روزى كه ملت ما تكليفشان معلوم بشود كه با شماها چه بكنند.
از خداوند تبارك و تعالى سلامت اين ملت اسلامى و عظمت اين كارگران مجاهد فى سبيل الله و آن كشاورزان مجاهد مىخواهم. خداوند به شما قدرت بدهد، خداوند بازوان شما را هر چه بيشتر قوى كند و ارادههاى شما را مصمم كند تا در مقابل همه قدرتهاى عالم در همه و مقابل همه ابر قدرت بايستيد و كشور خودتان را حفظ كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 214
تاريخ 20/2/60
تلگرام تسليت امام خمينى به مهندس بازرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان ايدهالله تعالى
مصيبت وارده به جنابعالى را تسليت عرض نموده رحمت براى آن مرحوم و سلامت جنابعالى و بازماندگان آن مرحوم را از خداوند تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 215
تاريخ 21/2/60
بيانات امام خمينى در جمع علما و روحانيون استانهاى آذربايجان شرقى و غربى
قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
مجلس، مجلس علماى اعلام است آن هم علماى آذربايجان و اين مجلس كه بركات خداى تبارك و تعالى اميد است به آن نازل شود. لازم است به آقايان معظم آذربايجان، بلكه علماى اعلام همه كشور، بعضى تذكرات را عرض كنم. آذربايجان و علماى آذربايجان در طول تاريخ، پاسداران اسلام و كشور بودهاند و انشاءالله خواهند بود. ما در اين مدتى كه بوديم و حاضر بعضى واقعهها بوديم، از قيام علماى بزرگ آذربايجان مطلع بوديم و حاضر در صحنهاى بوديم كه علماى بزرگ آذربايجان با قيام خودشان در مقابل رژيم پهلوى تكليف الهى خودشان را ادا كردند و منتهى به تبعيد آنها شد و معذلك پيروزى با آنان بود و هست انشاءالله. ما از آذربايجان و خصوصاً علماى آذربايجان همان توقعى را داريم كه از علماى سابق آذربايجان، خصوصاً در اين پنجاه سال اخير، داشتيم. و ما اميد آن را داريم كه همانطور كه علماى آذربايجان در مقابل ظلم و ستمكارى رژيم سابق قيام كردند و نهضت كردند. و لو اينكه گرفتار بعضى از چيزهائى كه نبايد بشوند، شدند، ما اميدواريم كه علماى آذربايجان در صحنه باشند و همه نابسامانىها را توجه داشته باشند و در حل مشكلاتى كه امروز گرفتار آن هستيم و هستند، كوشا باشند و توجه داشته باشند كه دستهاى ناپاكى و گروههاى فاسدى، بالخصوص در مقابل روحانيون و در مقابل جمهورى اسلامى ايستادهاند و بايد با هشيارى همه ملت و خصوصاً علماى آنها و خصوصاً آذربايجان كه در آنجا توطئهها شايد بيشتر باشد، علماى آذربايجان و ساير قشرهاى مؤمن آذربايجان دين خودشان را به اسلام و جمهورى اسلام ادا كنند. ما امروز گرفتار قلمهائى هستيم و گرفتار زبانها هستيم و گرفتار بعضى گروههائى كه مسلح هم هستند، ما گرفتار بعضى اشخاص هستيم كه كنار نشستهاند و به اشخاصى كه در ميدان هستند، چه ميدانهاى جنگ، چه ميدانهاى مبارزه با فساد و چه ميدانهاى بازسازى كشور، در خارج آنها نشستهاند و قلمها را در دست گرفتهاند و اشكال مىكنند و كارشكنى مىكنند. من مىخواهم به قشر روحانيون يك كلمه عرض بكنم كه قضيه قضاوت محول به آنها به حسب شرع هست. من به آن آقايانى كه نشستهاند و به قضاوتى كه در ايران مىشود اشكال مىكنند، يك عرض دارم و يك عرض هم به قضاتى كه در سرتاسر كشور، هر جا هستند، عرض من به قضات اين است كه كوشش كنند، توجه كنند به اينكه اگر با كوشش آنها مسأله قضاوت حل
صحيفه نور ج 14 صفحه 216
نشود، تا آخر قضيه قضاوت به زمين خواهد ماند، كوشش كنند كه اولا علما و اشخاص دانشمند را معرفى كنند و ثانياً آنها كه متصدى امور قضائى هستند توجه كنند به اينكه مسأله بسيار مشكل مهمى و پر مسؤوليتى بر عهده آنهاست، حتى مسؤوليت قضيه قضا از همه مسؤوليتهائى كه در يك كشور هست بالاتر است براى اينكه قاضيان متصدى امورى هستند كه جان مردم، مال مردم، نواميس مردم در گرو كارهاى آنها و قضاوت آنهاست والقاضى على شفير جهنم بايد توجه كنند كه خداى نخواسته جانى به واسطه فتواى آنها و يا قضاوت آنها بدون مجوز شرعى از بين نرود، مالى از بين نرود، حيثيتى، آبروئى از بين نرود كه بسيار اهميت دارد اين مطلب و امروز اهميتش بيشتر از سابق است، سابق قضيه اين نبود كه اگر قاضى تخلف مىكرد، اصل اسلام را مشوه كند، امروز قلمهائى هست كه اگر چنانچه يك قاضى يا چند قاضى ولو اشتباهاً يك كارى انجام بدهد، يا خداى نخواسته عمداً انجام بدهد، اين را پاى روحانيت حساب مىكنند و پاى جمهورى اسلامى حساب مىكنند و بالاخره پاى اسلام حساب مىكنند و لهذا قاضى امروز مسؤول حيثيت اسلام است، مسؤول حيثيت جمهورى اسلام است و مثل قضات در طول تاريخ نيست كه فقط مسؤول باشد نسبت به آن قضاوتى كه در مورد شخصى مىكرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدى كه هميشه داشته است، يك بعد خاصى دارد و آن بعد خاص آن چيزى است كه برمىخورد به حيثيت اسلام. اگر چند قاضى در چند محل اشتباه بكنند و يا بعضى از آنها مثلاً خداى نخواسته عمداً يك كارى را انجام بدهند، اين اسباب اين مىشود كه قلمهائى كه مىخواهند اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند، يكى را چند و چند را صدها جلوه مىدهند و با قلمهاى خودشان به اصل جمهورى اسلامى و به اسلام حمله مىكنند. بنابراين اگر سابق شغل قضا يك شغل در عين حال بسيار مهم و پرمسؤوليتى بود، امروز مسؤوليت او بسيار زيادتر است، بايد بگوئيم صد چندان است. اين يك عرضى است كه به متصديان قضا، چه در حال و چه بعدها كه تصدى مىكنند، عرضى بود كه كردم و يك عرضى هم به اينهائى كه كنار نشستهاند، توى حجرهها نشستهاند، توى خانهها نشستهاند و وارد صحنهها نيستند، لكن اشكال مىكنند، يك عرضى به علمائى است كه در اين مسائل اشكال مىكنند، مصاحبه مىكنند، چيز مىنويسند. اشكال امر آسانى است، انسان مىتواند يك جائى بنشيند و فكر خودش را جمع بكند و اشكال بكند، آنچه مشكل است حل اشكال است. ما امروز چند هزار قاضى در اين كشور لازم داريم، قاضىاى كه قاضى شرع باشد. اين آقايان بايد يكى از چند امر را قبول بكنند يا قبول بكنند كه اصل قضا را در اين جمهورى اسلامى حذف بكنند، اصلا قضاوت هيچ نباشد، هرج و مرج باشد، هر كس مال هر كس را برد و ناموس هر كس را تجاوز كرد و هر كس را كشت، يك محل رسيدگى نباشد، اين يك فرض است. فرض دوم اينكه نه، باشد اما مثل سابق باشد، مثل زمان رژيم پهلوى باشد، يعنى قاضى لازم نيست مسلمان باشد. از قرارى كه به من گفتند در اين قاضى كمونيست هم بوده ، در اين قاضىها مبتلاى به مشروبات هم بوده، اين علماى اعلام يا اين را قبول كنند كه نه، لازم نيست كه قاضى معمم و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتيب سابق باشد و قضاوت به دست همان اشخاصى كه سابق بودند باشد، اين هم يك فرض است. فرض ديگر اين است
صحيفه نور ج 14 صفحه 217
كه نه، بايد قاضى به دست همين طبقهاى كه شرع معين كرده است باشد. آقايان مىدانند كه حوزههاى علميه در ايران و در خارج از باب اينكه قضاوت از آنها بكلى سلب شده بود، مهيا نبودند براى اينكه قاضى تربيت كنند. و ما امروز چند هزار قاضى لازم داريم و كمبود داريم. آقايان به جاى اينكه بنشينند و بگويند بچه طلبهها دارند قضاوت مىكنند، خودشان هم بيايند قضاوت كنند، كى جلويشان را مىگيرد؟ معرفى كنند هر عالمى در هر آستانى كه هست، علمائى كه لايقند براى قضاوت و حاضرند براى قضاوت، معرفى كنند، و شوراى قضا قبول مىكند. آن آقائى كه مىفرمايد كه اين قضاوت، قضاوت شرعى نيست، خوب، ايشان خودشان بيايند در رأس قضاوت قرار بگيرند و در هر جائى كه هستند معرفى كنند اشخاصى را كه لياقت براى قضاوت دارند، تا آنها را قاضى قرار بدهند تا وقتى كه وارد در عمل شدند بفهمند كه مسأله، مسأله آسانى نيست، مسأله اين است كه حالا از صفر شروع شده است و اگر كمك كنند همه علماى بلاد و آنهائى كه دلسوزند براى اسلام و در امر قضاوت مىبينند كه يك اشخاص غيرلايق هستند، آنها بيايند خودشان متكفل قضابشوند يا معرفى كنند اشخاص لايقى كه مىتوانند قضاوت كنند، هر كس در هر جا هست پيدا كند قاضىهاى شرعى اسلامى را و معرفى كند. بهتر نيست اينكه همه آقايان كمك كنند تا اينكه قضاوت به آنطورى كه در اسلام است، درست بشود؟ اين بهتر از اين نيست كه بنشينند و بگويند كه بچه طلبهها دارند قضاوت مىكنند؟ خير، بچه طلبهها نيستند، لكن قضاوت كار آسانى نيست، تازه كارند. البته قضاوت به آن ترتيبى كه در شرع مقرر شده و با آن شرايط، به اين آسانى نمىشود او را پيدا كرد و قاضى پيدا كرد، لكن بهتر نيست كه آقايان براى اينكه تا يك حدى اين قضاوت به صورت واقعى شرعى درآيد كمك كنند، نه اشكال كنند؟ اشكال را همه مىتوانند بكنند، اما كمك بكنند. اين علماى بلاد، اينهائى كه براى اسلام دلسوز هستند اينها بنشينند و پيدا كنند افراد را، تربيت كنند افراد را، همانطورى كه در قم الان مشغولند براى پيدا كردن قاضى و تربيت كردن قاضى، آقايانى هم كه در بلاد ديگر هستند و خارج هستند از صحنه و نمىتوانند كه مسأله چه مسأله مشكلى است، كمك كنند بر اين مشروع و بر اين امر شرعى، كمك كردن به امر شرعى تكليف آقايان است يا فحاشى تكليف آقايان است؟ كمك كردن به اينكه قضاوت به طور شرعى انجام بگيرد، يك تكليف شرعى است يا اينكه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهورى اسلامى؟ اين امرى است كه من به علماى علام بلاد عرض مىكنم كه هر جا هستند و در هر ناحيهاى كه هستند كمك كنند به اين جمهورى نو پاى اسلامى، با هم همكارى كنند، اگر قاضىهاى خوبى را در هر آستانى پيدا كردند و معرفى كردند و شوراى قضائى قبول نكرد، آنوقت حق اين دارند كه شما قاضى خوب را قبول نكرديد و قاضى بد به جاى او گذاشتيد. بهتر اين است كه آقايان كسانى كه اشكال دارند بنشينند و رفع اشكال بكنند.
ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مىكنند، مىتوانيم تفاهم بكنيم؟
و آنهائى كه به حكومت اشكال دارند و اصلا در مقابل جمهورى اسلامى ايستادهاند و حكومت
صحيفه نور ج 14 صفحه 218
اين جمهورى را قبول ندارند، من به آنها هم عرض مىكنم كه شما سراغ داريد يك دولتى كه اگر اين دولت از بين برود به جاى اين دولت آن دولت بيايد، بعد از چند روز اين مملكت يك گلستانى بشود؟ شما سراغ داريد يك جمعيتى را كه بتوانند چند ميليون جمعيت آواره، يك مقدار آواره جنگى، يك مقدار آواره از عراق، يك مقدار آواره از افغانستان، شما سراغ داريد يك مبدائى را، كه اين دولت آن مبدأ را مخفى كرده است و اشخاصى هستند كه اگر بيايند آن مبدأ را پيدا مىكنند و همه اينها را اصلاح مىكنند، آيا شما يك همچو حكومتى را سراغ داريد؟ آيا مىدانيد شما داريد چه مىكنيد؟ شما داريد كارى مىكنيد كه اگر اين حكومت از بين برود و اگر اين جمهورى برود، به جاى او امثال ازهارى خواهد آمد. آنها در خارج نشستهاند، در پاريس نشستهاند و نقشه مىكشند براى اينكه بيايند و جاى حكومت اسلامى را بگيرند و خودشان حكومت كنند. شما داريد يك اشخاصى را كه اگر اين حكومت از بين رفت آنها را بياوريد و فوراً به طور اعجاز همه كارها را انجام بدهيد؟ شما داريد حكومتى را كه در اين حالى كه ما در جنگ هستيم و در محاصره اقتصادى به حسب واقع هستيم ولو اينكه لفظاً گفتهاند نه لكن عملاً هست و طلبهاى ما را خارجىها مىدهند، چيزهائى كه ازشان خريدهاند دولت، به آنها نمىدهد و همه جا مخالفت با اين جمهورى اسلامى مشغول فعاليت هستند، شما يك حكومتى داريد كه اگر اين جمهورى اسلامى كه همه جايش كه مىگوييد خراب است، اين خراب برداشته بشود، يك حكومت اسلامى زمان رسولالله جاى او بنشيند؟ اگر سراغ داريد معرفى كنيد، معرفى كنيد كه اين افرادى هستند كه اگر اين حكومت از بين برود، تمام كارهائى را كه حالا زمين مانده است يا اينكه نتوانسته است اين دولت انجام بدهد، آنها انجام مىدهند، آنها همه آوارهها را مسكن برايشان با يك روز يا ده روز يا يك ماه درست مىكنند و همه چيزشان را اصلاح مىكنند و جنگ را هم به پايان مىرسانند و صلح ايجاد مىكنند، به طورى كه شرافتمندانه براى ايران باشد، و همه امور را اصلاح مىكنند، فوراً كشاورزى را به راه مىاندازند و بازرگانى را به راه مىاندازند و دانشگاهها را دانشگاه اسلامى مىكنند و همه جا را سرتاسر ايران را گلستان مىكنند. خوب، شماها اگر چنانچه سراغ داريد معرفى كنيد. خوب، مىخواهيد كه اين از بين برود، به جاى او حكومت سابق بيايد؟ اگر نمىتوانيد معرفى كنيد و معرفى نكنيد، معلوم مىشود كه شما با جمهورى اسلامى به نام اينكه اسلامى است مخالف هستيد. اين اسلامى نباشد هر چه مىخواهد باشد، شما مىخواهيد اين مطلب باشد كه جمهورى اسلامى نباشد هر كس ديگر مىخواهد باشد. آن كه مىگويد حالا از زمان شاه ملعون بدتر هست، مىفهمد چه مىگويد؟ مىفهمد دارد چه ضررى به اسلام وارد مىكند؟ مىفهمد كه در زمان شاه ملعون سابق، براين ملت، بر اين بانوان ملت ما، بر اين اشخاص ملت ما، بر اين روحانيت چه گذشت و چه رنجها بردند و يك كلمه نتوانستند حرف بزنند؟ آقايان مىبينند كه حالا شكايتها زياد است، پيشتر لابد شكايت نبوده است، پيشتر كه مال مردم را به زور مىگرفتند و جان مردم را آنطور تلف مىكردند، لابد شكايت نبوده! شكايت بوده جرأت اظهار نبوده. اگر يك روز مردم آزادى امروز را داشتند، آنوقت مىفهميد كه شكايات در آن زمان چه بوده، روحانيون چه شكايتهائى داشتند، بازارىها چه
صحيفه نور ج 14 صفحه 219
شكايتهائى داشتند. امروز و آن روز فرقش اين است كه امروز مردم شكايت مىكنند اگر يك چيزى واقع بشود، و شما شكايات را چند برابر جلوه مىدهيد، آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در كار بود، جرأت نفس كشيدن نداشتند، حكومت سابق نفسها را قطع كرده بود و شما به آنجا رسيديد كه صاف در مقابل حكومت مىايستيد و مىگوئيد كه اين كار خطاست. شما جرأت مىكرديد كه در حكومت سابق يك همچو كلمهاى يا يك همچو مقالهاى بنويسيد؟ فرق ما بين حالا و آنجا اين است كه شمائى كه قلمهايتان خداوند آن قلمها را بشكند آنطور آزاد است كه به همه چيزها و مقدسات اسلام مىنويسيد و پخش مىكنيد و جلوى شما گرفته مىشود، با اينكه بايد گرفته بشود. فرق حالا و سابق اين است كه در سابق شما تسليم بوديد، اگر هم در دلتان چيزى بود در زبانتان نمىشد اظهار كنيد و امروز در زبان و قلم و قدم كارهائى مىكنيد و جلوه مىدهيد اين جمهورى اسلامى را به اينكه اين از زمان سابق بدتر است. به اين نهضت خدا را تشكر كنيد، خوبهاى اين را ببينيد، آن مقدارى كه در اين دو سال خدمت شده است به اين ضعفا، به اين مستمندان و به اين مستضعفين، آنها را نگاه بكنيد، نه اينكه يك جائى يك فساد مىشود، شما تمام مسائل كه انجام گرفته است ناديده بگيريد، فقط آن را بگيريد، اين انحراف است، اين بىانصافى است اين خلاف رضاى خداست. چه كسانى كه دارند شب و روز به اين مملكت خدمت مىكنند، لكن آنقدر فساد زياد است و آنقدر خرابى زياد است كه نمىتوانند به اين زودى اين كارها را انجام بدهند، و معذلك در اين دو سال به قدر پنجاه سال سابق كار انجام دادهاند. شما ناشكرى نكنيد، خداى تبارك و تعالى خداى نخواسته يك وقت به شما عنايتش را بر مىدارد و گرفتار همان مىشويد كه در طول پنجاه سال گرفتار بوديد و آنهائى كه اينطور هم با قلمهايشان علاوه با تفنگهايشان هم با ما معارضه دارند، ما به آنها كراراً گفتهايم و حالا هم مىگوئيم كه ما، مادامى كه شما تفنگها را در مقابل ملت كشيدهايد، يعنى در مقابل اسلام با اسلحه قيام كردهايد، نمى توانيم صحبت كنيم و نمىتوانيم مجلسى با هم داشته باشيم. شما اسلحهها را زمين بگذاريد و به دامن اسلام برگرديد، اسلام شما را مىپذيرد و اسلام هوادار همه شماها هست، فقط گفتن به اينكه ما حاضريم و در آن نوشتهاى كه نوشتهايد، در عين حالى كه اظهار مظلوميتهاى زياد كردهايد، لكن باز ناشيگرى كرديد و ما را تهديد به قيام مسلحانه كرديد، ما چطور با كسانى كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مىخواهند بكنند مىتوانيم تفاهم كنيم؟ شما اين مطلب را، اين رويه را ترك كنيد و اسلحهها را تسليم كنيد و اگر مىگوئيد ما به قانون در عين حالى كه رأى ندادهايم، لكن سر به او مىسپاريم و قبول داريم او را، با قانون شما عمل كنيد و قيام بر ضد دولت كه برخلاف قانون است و قيام مسلحانه كه بر ضد قانون است و داراى اسلحه كه بر ضد قوانين كشور است، به اينها عمل كنيد، ما هم با شما بهتر از آنطورى كه شما بخواهيد عمل مىكنيم. ما مىخواهيم با آغوش باز همه گروههائى كه هستند، بپذيريم و همه منحرفين را ميل داريم كه به استقامت برگردند. اسلام براى همين آمده است، اسلام آمده است كه راه مستقيم انسانيت را به مردم، به جهان ارائه بدهد و حتى الامكان هم خودش تعقيب كند براى برگرداندن منحرفين را به راه راست اسلامى. اسلام، بلكه تمام مكتبهاى توحيدى در طول تاريخ
صحيفه نور ج 14 صفحه 220
براى اصلاح بشر آمده است. پيغمبر اكرم براى اين مشركينى كه به جهنم خودشان را مىفرستادند، براى اينها تأسف مىخورد، غصه مىخورد براى اينها. اسلام دين رحمت است، دين عدل است، ديانت قانون است، شما به قوانين اسلام سر بگذاريد، گردن فرو بياوريد و كشور اسلامى ما همه شما را مىپذيرد و من هم كه يك طلبه هستم با شما حاضرم كه در يك جلسه، نه در يك جلسه، در ده جلسه با شما بنشينم و صحبت كنم، لكن من چه بكنم كه شما اسلحه را در دست گرفتهايد و مىخواهيد ما را گول بزنيد. برگرديد و به دامن ملت بيائيد و اسلحهها را تحويل بدهيد و اذعان كنيد به اينكه ما خلاف كردهايم، دعوى نكنيد كه ما در جبهه مشغول جنگ هستيم، دعوى اين را نكنيد كه ما از اول تا حالا هميشه طرفدار از اسلام و يا طرفدار از مردم بوديم، اين را دعوى نكنيد براى اينكه پذيرفته از شما نيست و شما قبل از اينكه اينجا به اين مطلب برسيد، مشت خودتان را باز كردهايد. شما الان مىبينيد كه بعضى احزابى كه انحرافى هستند ما آنها را جزء مسلمين هم حساب نمىكنيم، معذلك چون بناى قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهاى سياسى دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد. پس بدانيد كه ما اينطور نيست كه با احزاب ديگرى، با گروه ديگرى دشمنى داشته باشيم، ما البته ميل داريم كه همه گروهها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند، بر فرض اينكه نشدند، مادامى كه آنها با ما جنگى ندارند و با كشور اسلامى جنگى ندارند و در مقابل اسلام قيام مسلحانه نكردهاند، به طور آزاد دارند عمل مىكنند و به طور آزاد حرفهاى خودشان را دارند مىزنند، لكن شما بناى بر اين مطلب نداريد و من اگر در هزار احتمال يك احتمال مىدادم كه شما دست برداريد از آن كارهائى كه مىخواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم، لازم هم نبود شما پيش من بيائيد. و حالا هم به موجب احكام اسلام نصيحت به شما مىكنم، شما در مقابل اين سيل خروشان ملت نمىتوانيد كارى انجام بدهيد. شما اگر يك وقت ملت قيام كند، مثل يك ذرهاى در مقابل اين سيل خروشان هستيد، برگرديد به دامن اسلام، بيائيد آن چيزى را كه ديگران مىخواهند، به شما بدهند و وعده آن را به شما مىدهند، در اسلام براى شما مهياست، شما دست برداريد از قيام مسلحانه و آن چيزهائى كه به غارت بردهايد از بيت المال مسلمين برگردانيد و با مسلمين ديگر با هم باشيد. و شما معزز و محترم هستيد، لكن مادامى كه اسلحه در دست شماست و شما در همين نوشته اظهار مظلوميت و اظهار اينكه ما مىخواهيم كارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتى در همين جا تهديد به قيام مىكنيد ما نمىتوانيم از شما اينطور مسائل را قبول كنيم، لكن بهتر است كه شما با اين جمهورى مخالفت نكنيد. اگر شما واقعاً براى مردم و براى اين ملت و براى اين كارگرها و براى اين دهقانها دلسوز هستيد، اين را بدانيد كه اگر اين جمهورى اسلامى خداى نخواسته شكست بخورد، شكست مستضعفين در سرتاسر جهان است.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 221
تاريخ 27/2/60
تلگرام امام خمينى به حجت الاسلام حقشناس
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حقشناس دامت افاضاته
كسالت جنابعالى موجب تأثر است. از خداوند متعال سلامت جنابعالى را خواستارم كه با عنايت خاصه به جنابعالى توفيق مرحمت فرمايد كه به خدمتهاى ارزنده خود ادامه داده و مردم محترم محل از وجود محترم جنابعالى استفاده نمايند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 224
تاريخ 27/2/60
پيام امام خمينى به شركت كنندگان در كنگره هزاره نهج البلاغه
بسم الله الرحمن الرحيم
در كنگره هزاره نهج البلاغه از چه صحبت خواهد شد و از كى معرفى؟ دانشمندان بزرگ جهانى مىخواهند مولا اميرالمومنين را معرفى كنند و به ديگران بشناسانند يا كتاب نهج البلاغه را؟ ما با كدام مؤونه و با چه سرمايهاى مىخواهيم در اين وادى وارد شويم؟ درباره شخصيت علىابن ابيطالب، از حقيقت ناشناخته او صحبت كنيم، يا با شناخت محجوب و مهجور خود؟ اصلا على (ع) يك بشر ملكى و دنيايى است كه ملكيان از او سخن گويند يا يك موجود ملكوتى است كه ملكوتيان او را اندازهگيرى كنند؟ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانى خود و فلاسفه و الهيون جز با علوم محدوده خود با چه ابزارى مىخواهند به معرفى او بنشينند؟ تا چه حد او را شناختهاند تا ما مهجوران را آگاه كنند؟ دانشمندان و اهل فضيلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضائل و با همه دانش ارجمندشان، آنچه از آن جلوه تام حق دريافت كردهاند، در حجاب وجود خود و در آينه محدود نفسانيت خويش است و مولا غير از آن است. پس اولى آن است كه از اين وادى بگذريم و بگوئيم علىابنابيطالب فقط بنده خدا بوده و اين بزرگترين شاخصه اوست كه مىتوان از آن ياد كرد، و پرورش يافته و تربيت شده پيامبر عظيمالشأن است و اين از بزرگترين افتخارات اوست. كدام شخصيت مىتواند ادعا كند كه عبدالله است و از همه عبوديتها بريده است، جز انبياء عظام و اولياء معظم كه على (ع) آن عبد وارسته از غير و پيوسته به دوست كه حجب نور و ظلمت را دريده و به تمدن و به معدن عظمت رسيده است، در صف مقدم است. و كدام شخصيت است كه مىتواند ادعا كند از خردسالى تا آخر عمر رسول اكرم در دامن و پناه و تحت تربيت وحى و حامل آن بوده است جز على ابن ابيطالب كه وحى و تربيت صاحب وحى در اعماق روح و جان او ريشه دوانده. پس او بحق عبدالله است و پرورش يافته عبدالله اعظم. و اما كتاب نهج البلاغه كه نازله روح او، براى تعليم و تربيت ما خفتگان در بستر منيت و در حجاب خودخواهى خود، معجونى است براى شفا و مرهمى است براى دردهاى فردى و اجتماعى و مجموعهاى است داراى ابعادى به اندازه يك انسان و يك جامعه بزرگ انسانى از زمان صدور آن تا هر چه تاريخ به پيش رود و هر چه جامعهها بوجود آيد و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفكران و فيلسوفان و محققان بيايند و در آن غور كنند و غرق شوند. هان! فيلسوفان و حكمت اندوزان، بيايند و در جملات خطبه اول اين كتاب الهى به تحقيق بنشينند و افكار بلند پايه خود
صحيفه نور ج 14 صفحه 225
را به كار گيرند و با كمك اصحاب معرفت و ارباب عرفان اين يك جمله كوتاه را به تفسير بپردازند و بخواهند بحق وجدان خود را براى درك واقعى آن ارضاء كنند به شرط آنكه بياناتى كه در اين ميدان تاخت و تاز شده است آنان را فريب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازى ندهند و نگويند و بگذرند، تا ميدان ديد فرزند وحى را دريافته و به قصور خود و ديگران اعتراف كنند و اين است آن جمله:
مع كل شى لا بمقارنه و غير كل شى لا بمزايله
و اين جمله و نظير آن كه در كلمات اهل بيت وحى آمده است، بيان و تفسير كلام الله است كه در سوره حديد است و براى متفكران آخر زمان آمده است و هو معكم اينما كنتم اينك اميد آن است كه شما دانشمندان و متفكران متعهد كه در كنگره ارجمند هزاره نهج البلاغه گرد هم آمديد، ابعاد عرفانى و فلسفى و اخلاقى و تربيتى و اجتماعى و نظامى و فرهنگى و ديگر بعدها را به مقدار ميسور بيان فرمائيد و اين كتاب بزرگ را به جوامع بشرى معرفى نموده و عرضه داريد كه اين متاعى است كه مشترى آن انسانها و مغزهاى نورانى است. صلوات و سلام بىپايان به رسول اعظم كه چنين موجود الهى را در پناه خود تربيت فرمود و به كمال لايق انسانيت رسانيد. و سلام و دورد بر مولاى ما كه نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقى است و خود الگوى انسانيت و مظهر اسم اعظم است. و سلام و درود بر شما دانشمندان كه با زحمت پر ارج و سودمند خود راه رسيدن به اهداف عالى اين كتاب مقدس را باز مى نمائيد.
والسلام على عبادالصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 226
تاريخ 28/2/60
بيانات امام خمينى در ديدار با فرمانده نيروى دريائى و پرسنل ناوگان بندرعباس و اقشار مختلف مردم استان و جزاير استان هرمزگان
ولادت فرخنده على ابن ابيطالب
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين روز مبارك را بر تمام مسلمين و بر ملت شريف ايران و به قواى مسلح جمهورى اسلامى و به عشاير نيرومند همه كشور و آن عشايرى كه از كهكيلويه و بوير احمد در اينجا حاضرند و به شما نيروى دريايى و به ساير آقايانى كه از هرمزگان آمدهاند و از جزيرههاى ثلاث، تبريك عرض مىكنم. اين روز، روزى است كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه كه باب وحى و امانتدار وحى بود متولد شد و اين روزى است كه قرآن كريم و سنت رسول اكرم به ولادت اين مولود بزرگ مفسر پيدا كرد و پشتوانه وحى و پشتوانه اسلام بوجود اين مبارك مولود قوى شد كه اتمام بعثت به وجود اين مولود بزرگ شد و بايد بگوئيم فتح باب وحى و تفسير وحى و ادامه وحى به وجود مقدس اين سرور. و من اين روز را كه هم روز بعثت است و هم روز ولايت است و هم روز نبوت است و هم روز امامت است، به همه آقايان و همه ملت تبريك عرض مىكنم.
آنچه كه اولياء خدا بدان توجه داشتند سلامت در دين و نفس بود
ما بايد دنبال تعليمات اسلام باشيم و كشور ما كه به اسم اسلام و به اسم قرآن كريم و با اسم الله اكبر اين جمهورى اسلامى را مستقر كرد، بايد كوشش ما هر جا كه هستيم و در هر يك از ارگانها كه هستيم و در هر جاى ايران كه هستيم اين باشد كه اسلام در آنجا پياده شود و تحقق پيدا كند. ما اگر چنانچه اسلام را در اين كشور متحقق كنيم و نيروهاى مسلح ما، چه نيروى دريايى يا هوايى يا زمينى و چه پاسداران متعهد و چه ساير قشرهاى ملت از نيروهاى مسلح گرفته تا ساير قشرهاى مردم، متعهد به اسلام باشيم و دنباله وحى و دنباله امام باشيم و دنباله آن بزرگوارى كه امروز روز اوست باشيم، خوفى از هيچ چيز نداريم. خوف از مرگ براى آن است كه كسى مرگ را آخر زندگانى بداند و كسى مىترسد كه با مرگ به نابودى برسد يا به مراحلى از جزا و عقاب برسد، لكن اگر ما با سلامت ايمان از اين دنيا برويم، چه در جبهههاى جنگ كه جبهه شهادت است و چه در جبهههاى پشت جنگ كه آن هم جبهه جنگ و شهادت است، اگر ما نايل بشويم، به فوز شهادت، باكى از اين نداريم كه در اين درياى
صحيفه نور ج 14 صفحه 227
پرخروش عالم ما شكست بخوريم شكست صورى، يا پيروز بشويم پيروزى صورى، اگر ما در آن مرحله از سير كه داريم پيروز از كار درآئيم، مرگ ما پيروزى است و حيات ما نيز پيروزى است. كوشش كنيد كه در آن ميدانى كه ميدان مبارزه بين الله و شيطان است، ميدان مبارزه بين نفسانيت انسان و روح است، در آن ميدان پيروز بشويد، كه اگر اين پيروزى به دست شما آمد از هيچ شكستى باك نداشته باشيد كه آنها شكست نيست. على عليهالسلام در وقتى كه رسول اكرم، به حسب روايت، فرمود كه تو شهيد خواهى شد، به فكر اين بود كه آيا با سلامت دين يا نه، سؤال مىكند كه من دينم سالم است؟ مىفرمايد كه بله. آن چيزى كه اولياى خدا توجه به او داشتند سلامت در دين و سلامت نفس بود. حضرت على ابن الحسين هم وقتى كه پدر بزرگوارش فرمود كه شهيد خواهيم شد، عرض كرد مگر ما بحق نيستيم فرمود: چرا، ما بحقيم . بعد عرض كرد كه ما از چه ديگر بترسيم، ما كه از موت ترس ديگر نداريم.
توجه داشته باشيد در ساير جاها كه مجتمع هستيد از تخلفات اسلامى پرهيز كنيد
برادران من! كوشش كنيد كه در هر جا كه هستيد، هر شغلى كه داريد، هر نظامى كه هستيد، با هر ايدهاى كه هستيد شما توجه كنيد كه اين راه اسلام را به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است اين راه طى كنيد كه با طى كردن اين راه شما پيروزيد. امروز شما ببينيد كه مواجه با چه اشخاص و جمعيت هستيد، مواجه با آنها كه نفاق دارند و با نفاق ادعاى اسلام مىكنند و آنوقت يك حبسىهائى كه در جاهائى پيش دموكراتها محبوس بودند بر خلاف همه مقررات انسانى، مقررات اسلامى با ادعاى به اينكه مسلمان هستيم، آنها را بمباران مىكنند و با آن طرز فجيع به شهادت مىرسانند. اينها دليل بر اين است كه شكست خوردهاند و وازدهاند در جمعيت عالم، چون شكست خوردهاند با اين دست و پا مىخواهند يك صورتى براى خودشان درست كنند و آنوقت با آن وضع و با آن وضع جنون آميز و حيوانى، جوانهاى عزيز ما را كه گفته مىشود قريب دويست نفر در آن محبس بودند به شهادت رساندند يا بسيارى را زخمى و بسيارى را شهيد كردند. اين وضعى است كه ما مواجه با اينطور جنايتكاران هستيم، جنايتكارانى كه الهام از جنايتكاران بزرگ مىگيرند و با افراد ملت خودشان اين نحو رفتار مىكنند. شما برادران توجه داشته باشيد كه به راه اسلام برويد و تخلف نكنيد و در همه جاها كه هستيد، در پادگانها و در ساير جاها كه مجتمع هستيد، از تخلفات اسلامى پرهيز كنيد و شما ببينيد كه آنهائى كه با شما مقابل هستند وقتى كه شكست مىخورند آنطورى كه گفته شده است در سنگرهاى آنها آلات لهو و لعب و مشروبات پيدا مىشود. شماها توجه كنيد كه شمايى كه امروز لشكر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، پاسداران اسلام هستيد، بايد با آنهائى كه پاسدار كفرند و نفاقند فرق داشته باشيد. شما بايد جاهايى كه زندگى مىكنيد مسجد شما باشد، معبد شما باشد. شما در عبادت خدا هستيد. شما در سنگرها كه هستيد عبادتگاه شماست سنگرها، براى اينكه شما دنبال اسلام هستيد و دنبال امام مسلمين على ابن ابيطالب سلام الله عليه.
صحيفه نور ج 14 صفحه 228
من از همه قواى مسلح، چه نيروى دريائى كه بسيارىشان در اينجا تشريف دارند و چه نيروى هوائى و چه نيروى زمينى و از پاسداران متعهد و از عشاير نيرومند و از جهاد و از همه نيروهايى كه ملى هستند و از ملت جوشيدهاند و از همه سازمانها تشكر مىكنم و خداى تبارك و تعالى پشتيبان همه شما هست و شما بايد با همكارى هم، همفكرى هم با توجه به اينكه نظام به طور صحيح ملحوظ بشود و مراتب ملحوظ باشد با هم به جنگ كفار مىرويد و انشاءالله پيروزى با شماست و خداوند شما را پيروز كند، هم در پيروزى با جنگ داخلى كه جنگ نفس است و هم پيروزى در خارج كه قواى كفر است و قواى نفاق. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 229
تاريخ 31/2/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام بنى صدر و تقدير از فاتحان ارتفاعات الله اكبر
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى رئيس جمهور
مراتب تقدير اينجانب در تصرف ارتفاعات الله اكبر و به اسارتگرفتن شمار كثيرى از دشمنان اسلام را به نيروهاى مسلح و فرماندهان محترم آنان كه با هماهنگى و انسجام پيروزمندانه بر قواى شيطانى غلبه كردند ابلاغ نمائيد. مطمئن باشيد و باشند كه با حفظ وحدت و هماهنگى و اتكال به خداوند تعالى پيروزى نهائى از آن نيروهاى اسلامى است. خداوند متعال پشت و پناهتان باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 230
تاريخ: 2/3/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان عضو جهاد دانشگاهى اصفهان
بانوان ايران در اين نهضت و انقلاب سهم بيشترى از مردان دارند
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه در ايران بزرگتر از هر چيز بود، تحولى است كه در بانوان ايران حاصل شد. بانوان ايران در اين نهضت و انقلاب سهم بيشترى از مردان دارند و امروز هم كه در پشت جبههها مشغول فعاليت هستند، سهم آنها بيشتر از ديگران است و در تربيتى كه اشتغال دارند، چه تربيت كودكانشان و چه تربيت خردسالانشان و چه تربيتهائى كه در كلاسها و جاهاى ديگر مجالس دارند، باز سهم بزرگى در اين انقلاب دارند. عواطفى كه در بانوان هست مخصوص خودشان است و در مردها اين عواطف نيست و لهذا آن چيزى كه در پشت جبهه از روى عواطف از بانوان صادر مىشود و بيشتر و بالاتر و ارزندهتر است از آن چيزى كه از مردها صادر مىشود. به موجب عواطفى كه بانوان دارند آنها براى جبهه كارهاى بسيار مفيد انجام دادهاند و انجام مىدهند و از همه مهمتر اينكه بانوان بعد از انقلاب با تمام كوشش و حفظ عفت و حفظ جهات اسلامى همقدم بلكه پيشقدم در امور كشور بودهاند و برخلاف آنچه كه در رژيم سابق با برنامهريزى از طرف چپاولگران جهان مىخواستند به سر بانوان ما بياورند و فاجعهها را چند برابر كنند، بحمدالله موفق نشدند.
و امروز ما مىبينيم كه بانوان محترم ايران در سرتاسر كشور يك عضو مفيد و يك جمعيت متعهد معتقد هستند كه به كشور خودشان خدمت مىكنند و پشتوانه هستند از براى اين كشور، و من اميدوارم كه تمام جهات اسلامى را در نظر بگيرند و با اسلحه ايمان و تعهد به اسلام اين پيروزى را به پيش ببرند و پشتوانه اين انقلاب باشند و همانطورى كه جوانان را تربيت كردند و به جبهه فرستادند و در عين حالى كه مادران، جوانانشان در جبهه شهيد شدهاند، با كمال خوشروئى و افتخار، افتخار مىكنند بر اينكه جوان آنها در راه اسلام شهيد شده است و باز هم پيشنهاد مىكنند كه جوانان ديگر هم داريم و به اسلام تقديم مىكنيم. اين مطلبى است كه براى خاطر اسلامى بودن اين انقلاب، اين تحول حاصل شده است. آنها مىخواستند كه بانوان ما را به طور دلخواه خودشان عرضه كنند و اين قشر بزرگ كشور را به تباهى بكشند كه با تباهى آنها تمام كشور در نسلهاى آينده به تباهى كشيده مىشد و خداى تبارك و تعالى بر اين ملت منت نهاد و اين پيروزى را نصيب كشور ما فرمود كه به واسطه تعهد بانوان اميدواريم كه در آتيه پشتوانه اين ملت و اسلام محكمتر بشود و با كوشش شما بانوان محترم
صحيفه نور ج 14 صفحه 231
جوانانى به كشور و باز كسانى كه هم در جبهه بتوانند از عهده جنگ و تا پيروزى اقدام كنند و هم در داخل بتوانند و در پشت جبههها بتوانند به كارهاى عمرانى و كارهاى ديگرى كه مفيد به حال كشور است قيام كنند. شما را رژيم سابق نشناخته بود و گمان مىكرد كه بانوان ايران مثل همان چند نفر يا عده معدود منحرفين است و اينها هم به دست آنها مىشود كه انحراف پيدا كنند، لكن بانوان محترم ايران ثابت كردند كه دستخوش اينطور توطئهها نشدهاند و نمىشوند و ثابت كردند كه در دژ محكم عفت و عصمت هستند و جوانان صحيح و نيرومند و دختران عفيف و متعهد به اين كشور تسليم خواهند كرد و هيچ گاه نخواهند در آن راههائى كه قدرتهاى بزرگ براى تباه كردن اين كشور پيش پاى آنها گذاشته بود، به آن راهها نخواهند رفت.
من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت همه ملت و همه مردها و زنها و بانوان محترم را خواهانم و اميدوارم كه با كوشش شما و با تعهد شما اين كشور به طور چشمگير به پيروزىهاى نهائى موفق شود. سلام و درود بر شما بانوان محترم و بر همه ملت.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 232
تاريخ: 4/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى و جهاد دانشگاهى دانشگاه علم و صنعت و سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى كشور
اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده است
بسم الله الرحمن الرحيم
اشكال ما اين است كه مواجه هستيم با اشخاصى كه بدون توجه به مشكلات و بدون توجه به خواستهاى ملت به مجرد اينكه گفتهشود كه فلان مركز بايد اسلامى باشد آنها مىگويند يعنى تخصص نباشد. اينها مىخواهند كه به دنيا ارائه بدهند كه اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتى كه آيات قرآن كريم آنقدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است كه شايد در ساير كتب ديگر نباشد. اسلام با تخصص، با علم، كمال موافقت را دارد لكن تخصص و علمى كه به خدمت ملت باشد، به خدمت مصالح مسلمين باشد. يك صحبت اين است كه ما متخصص نمىخواهيم، كه اين را به طور تبليغات نسبتدهند به بعضى مثلاً مسلمين كه وقتى مىگويند بايد در دانشگاه انقلاب فرهنگى بشود، بايد دانشگاهها اسلامى باشد، اينها از اين فوراً منتقل مىكنند مطلب را به اينكه دانشگاهها ديگر طبيب لازم ندارد، متخصص طب نمىخواهد، متخصص صنعتهاى پيشرفته را مىخواهد، فقط بايد بروند آنجا و مسائل، احكام اسلامى را بگويند. اين از شيطنتهائى است كه شايد بعضى از افراد و گروهها نسبت به اسلام و انجمنهاى اسلامى كه گفته مىشود و خصوص انقلاب فرهنگى اينطور تبليغات مىشود. اينها نمىدانند كه مقصود ما كه مىگوئيم بايد تمام گروهها، تمام نهادها و بخصوص دانشگاه كه مركز علم است و مغز متفكر جامعه است، ما كه مىگوئيم بايد اينها اسلامى باشد، نمىگوئيم كه ما احتياج به متخصص نداريم. تا آنجا اسلام كوشش دارد براى متخصص كه در احكام عادى هم، در احكام شرعى هم متخصصتر را ميزان قرار داده است، رأى متخصصتر را ميزان قرار داده است. ما مسأله ديگر مىگوئيم، درد ما يك درد ديگرى است. درد اين است كه كشور ما را آنطور در اين سنين زيادى كه خارجىها پا باز كردند به آن و خصوصاً در اين 50 سال دوره سياه پهلوى آنطور تبليغات كرده بودند و كردند كه آنها مىخواهند در ذهن ملت ما و جوانهاى ما متمركز كنند كه ايران، اسلام از عهده اينكه يك علمى را، يك تخصصى را، يك صنعتى را ايجاد كند عاجز است، ما حتما بايد يا دستمان را در همه چيزها به طرف شرق و كمونيست دراز كنيم يا دستمان را به طرف آمريكا و ممالك غربى سرمايه دارى. آنطور تبليغات كردهاند كه مىگويند بايد ما تمام چيزها را از سر تا به پا بايد ما غربى بشويم يا شرقى باشيم. من در تركيه كه بودم مجسمه آتاترك را كه در بعضى
صحيفه نور ج 14 صفحه 233
ميدانها گذاشته بودند و دستش را بلند كرده بود، گفتند كه اين دست را طرف غرب بلند كرده و مىخواهد بگويد كه ما بايد هر چه داريم از غرب بيايد. در ساير ممالك اسلامى هم تبليغات را طورى كرده بودند كه ما در هر امرى بايد مستشار از غرب يا از شرق بياوريم و اصلاً مغز ايرانى لايق اين نيست كه يك كار مثبتى بتواند انجام بدهد، حتى كشاورزى هم نمىتواند. اين يك برنامهاى بوده است كه ريخته شده بوده است و تبليغاتى كه در دنبال اين برنامه به طور وسيع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسيارى از افراد ما را به اينكه ما هيچ نداريم و نمىتوانيم هم داشته باشيم ما بايد حتماً برويم يا به طرف غرب و در بلوك غربى واقع بشويم تا آنها به ما ترحم كنند و حاجتهائى كه ما داريم آنها برآورده كنند و يا بايد به طرف شرق كمونيست برويم تا آنها اين عمل را انجام بدهند و الان هم مغزهائى هست كه خود را مغز متفكر مىدانند، باز باورشان نشده است كه خود ما هم مىتوانيم آدم باشيم. آنكه ما اصرار داريم به اينكه دانشگاه كه مغز متفكر يك ملت است بايد از وابستگىهاى به شرق و غرب كنار برود و نمىشود كه كنار برود الا اينكه فرم اسلامى را پيدا بكند، آن اين نيست كه دانشگاه ما نبايد علم و صنعتى تحصيل كند بلكه بايد فقط همين آداب صلوه را بجا بياورد. اين يك مغالطهاى است كه تا صحبت دانشگاه اسلامى و اينكه بايد انقلاب فرهنگى پيدا بشود، فرياد مىزنند آنهائى كه مىخواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً به طرف غرب بكشانند، اين است كه اينها با تخصص مخالفند، با علم مخالفند. خير، ما با تخصص مخالف نيستيم، با علم مخالف نيستيم، با نوكرى اجانب مخالفيم. ما مىگوئيم كه تخصصى كه ما را به دامن آمريكا بكشد يا انگلستان، يا به دامن شوروى بكشد يا چين، اين تخصص، تخصص مهلك است، نه تخصص سازنده. ما مىخواهيم متخصصينى در دانشگاه تربيت بشوند كه براى ملت خودشان باشند، نه براى كشاندن دانشگاه - را - به طرف شرق يا طرف غرب.
ما مىخواهيم كه تمام اداراتى كه در اين كشور هست و تمام جاهائى كه صنعت مىخواهند ايجاد كنند و مىخواهند - به اين مملكت - در صنعت بزرگ بشوند و در علم، ما مىخواهيم اين علم و صنعت و همه چيزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصى كه در خدمت اجانب است ضررش از همه چيزها بالاتر است. علمى كه ما را بكشد به طرف آمريكا يا شوروى، آن علم، علم مضر است، آن علمى است كه براى ملتها هلاكت مىآورد. اشخاصى كه در دانشگاه سابق تربيت شدند الا قليلى از آنها، اينها براى كشور ما اگر ضرر نداشتند، كه داشتند، نفعى نداشتند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم در خدمت خود ملت، در خدمت خود ايران، نه دانشگاهى داشته باشيم كه در شعار اين باشد كه ما مىخواهيم كه ايران متمدن آباد داشته باشيم و رو به دروازه تمدن برويم و وقتى كه واقعش را ديديم و ديديد، از همه جهات وابسته بوديم. ما با دانشگاهى كه ما را وابسته به خارج بكند، هر خارجى مىخواهد باشد، ما با دانشگاه از اساس مخالفيم. ما دانشگاهى مىخواهيم كه ما را از وابستگىها بيرون بياورد ما را مستقل كند، تمام كشور ما را مستقل كند و از وابستگىها خارج كند. ما متخصص مىخواهيم و اسلام با تخصص موافق است و اسلام در رأس اديانى است كه از علم و تخصص تمجيد كرده و مردم را دعوت كردهاست، حتى دعوت كرده است كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 234
هر جا يافتيد علم را، حتى از هر كافرى يافتيد، آن را بگيريد، اما بايد بگيريد و در خدمت اسلام و كشور باشد، نه علم را بگيريد و بر ضد كشور خودتان استعمال كنيد. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم و يك كشورى داشته باشيم كه اين وابستگى مغزى ما را كه مقدم بر همه وابستگىها و خطرناكتر از همه وابستگىهاست نجات بدهد. ما اساتيد دانشگاهى را مىخواهيم كه آن اساتيد بتوانند مغزهاى جوانهاى ما را مستقل بار بياورند، غربى نباشند، شرقى نباشند، رو به غرب نايستند، آتاترك نباشند و تقى زاده هم نباشند. ما مىخواهيم يك دانشگاهى داشته باشيم كه بعد از چند سال ديگر تمام حوائج خودمان را، خودمان تحصيل كنيم. ما با تخصص هيچ مخالفتى نداريم و آن چيزى را كه ما با آن مخالفيم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما به خارج، شرق و غرب است كه دانشگاههاى ما الا عده معدودى يا در صدد نبودند كه اين وابستگى را بردارند يا در صدد بودند كه وابسته كنند اين مغزها را به خارج. ما مىخواهيم كه اگر چنانچه مرضى پيدا كرديم اينطور نباشد كه بگويند بايد حتماً برويد به انگلستان، حتماً برويد به آمريكا، ما مىخواهيم كه همانطورى كه يك آمريكائى اگر مريض شد به ايران نمىآيد و يك انگليسى اگر مريض شد به ايران نمىآيد، يك ايرانى هم اگر مريض شد، جاى ديگر نرود. ما يك همچو تخصصى مىخواهيم كه جورى بار بياورد كشور را و جوانهائى كه در رأس امور كشور هستند جورى بار بياورد كه اينها مغزهايشان وابسته نباشد و فكرى جز اسلام و ايران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نيستيم، انجمنهاى اسلامى هم همين طور كدام انجمن اسلامى مىتواند با تخصص مخالف باشد؟ كدام انجمن اسلامى مىخواهد كه تمام جوانهاى ما در رشتههاى مختلف متخصص باشند و خودكفا باشند؟ همه مىخواهند، لكن دانشگاههاى زمان سابق را ديديد كه ما بعد از چندين سال، سالهاى طولانى كه دانشگاه داشتيم، آنوقت يك كسى كه به عنوان رئيس مملكت خودش را جا زده بود و آن شاه مخلوع بود، براى آپانديس يكى از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبيب آورد كه عمل كند، براى اينكه او در مغز پوكش مىدانست اين معنا را كه جورى اين ايران را وابسته كرده كه خودشان از عهده اين معنا بر نمىآيند و اگر برآيند هم بايد كارى كرد كه به همه ملتها فهماند كه ما هيچ نيستيم، ما حتى عمل آپانديس هم بعد از مدت دانشگاه نمىتوانيم انجام بدهيم. ما مىخواهيم اين فكر را از توى كلهها بيرون كنيم. انجمن اسلامى بايد در صدد اين معنا باشند كه اين فكر را از اذهان بيرون كنند و خودشان را بيابند بعد از اينكه در قرن تقريباً خودشان را گم كرده بودند. ما مىخواهيم طورى باشد و افرادى تربيت بشود كه كتاب قانون او در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اينكه كسى باشد كه، اشخاصى باشند كه الفباى مسائل اسلامى را نمىدانند و تا صحبت مىشود مىگويند اسلام نمىتواند. ما يك همچو دانشگاهى مىخواهيم كه با همطراز با حوزههاى علميهاى كه وابستگى هيچ روز نداشتهاند با خارج و اگر يك كس، يك نفر، دو نفر وابستگى داشتند، رسوا هستند. ما مىخواهيم دانشگاهى باشد كه همفكر باشد با دانشگاههاى علميه قديمى كه آنها هيچ روز وابسته به خارج نبودند و اگر فردى يا افرادى از آنها منحرف بودند، در بين آنها رسوا بودند. ما مىخواهيم يك همچو مطلبى تحقق پيدا بكند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 235
و البته بايد راجع به انجمنهاى اسلامى هم من يك تذكرى كه دائماً دادهام و لازم است باز هم بدهم اين است كه چشم و گوش خودتان را باز كنيد كه در انجمنهاى اسلامى هم ممكن است كه از اين غربزدهها و شرق زدهها وارد بشوند و به شما بگويند، اينطور ارائه بدهند كه ما صد در صد اسلامى هستيم و شرقى و غربى نيستيم، در صورتى كه شرقى باشند يا غربى باشند. بايد شما توجه بكنيد كه انجمنهاى اسلامى طورى باشند، اشخاصى باشند كه آزمايش شده باشند، سوابق آنها معلوم باشد، كارهائى كه قبل از انقلاب مىكردند معلوم باشد، كارهائى كه بعد از انقلاب كردهاند معلوم باشد كه خداى نخواسته در انجمنهاى اسلامى يك وقت يك وضعى پيش نيايد كه توجه شما سلب بشود از واقعيت و يك وقت ببينيد كه انجمن اسلامى هم گرايش پيدا كرده است به شرق يا گرايش پيدا كرده است به غرب - اين - در همه انجمنهاى اسلامى اين سفارش را من كردهام مكرر و در انجمنهاى اسلامى علم و صنعت، در انجمنهاى اسلامى دانشگاهها اهميتش از همه جا بيشتر است و بايد اين معنا با تمام قدرت، با تمام توجه و با تمام بررسى اين معنا را شما پيگير باشيد كه در انجمنهاى اسلامى شما اشخاص منحرف نباشد و امروز بدانيد كه چون مىتوانند به اسم غير اسلام يك مسألهاى را عنوان كنند، با اسم اسلام درست مىكنند. همان منحرفين هم با اسم اسلام مىخواهند مسائل خودشان را پخش كنند، همان اشخاصى هم كه اسلام را سد راه خودشان مىدانند و با اسلام صد در صد مخالف هستند، آنها هم با اسم اسلام وارد ميدان مىشوند نه اينكه وارد بشوند و بگويند ما مسلمان نيستيم، نه آنها خطر آنها خيلى زياد نيست. خطر آنهائى كه با اسم اسلام در ادارات، در دانشگاه، در ساير ارگانهاى ديگر با اسم اسلام وارد مىشوند و به اسلام اعتقاد ندارند، بيشتر از خطر آنهائى است كه اسلام را مىگويند ما قبول نداريم و چهرهشان واضح است، مردم از آنها احتراز مىكنند و آنها نمىتوانند يك خطر مهمى داشته باشند. بايد انجمنهاى اسلامى و خصوصاً انجمنهاى اسلامى دانشگاهها توجه به اين معنا را داشته باشند.
و بايد اشخاصى كه مأمور انقلاب فرهنگى هستند بايد در كار خودشان دقيق باشند و كوشا باشند كه اشخاصى متعهد را پيدا بكنند و با مشورت آنها زودتر كارها را انجام بدهند كه انشاءالله به تدريج، به عده، به تدريج اين دانشگاه باز بشود و دانشگاهى باشد كه براى خود ما باشد، نه دانشگاهى كه ما را گرايش بدهد به خارج، چه در طرف چپ يا در طرف راست و من اميدوارم كه اين آقايانى كه مأمور اين معنا هستند كه انقلاب فرهنگى بكنند، كمك بشوند از اشخاصى كه توجه به مسائل دارند و از اشخاصى كه به اسلام و به كشور خودشان عقيده دارند و گرايش غربى و شرقى ندارند، به اينها كمك كنند. آنها هم همانطورى كه قبلا به آنها تذكر دادهام دعوت كنند از اينها كه انشاءالله به زودى اين مطلب حاصل بشود و ما يك دانشگاه اسلامى كه در فكر اين باشد كه اين ملت را از اين واكنشهائى كه تاكنون پيدا كرده است نجات بدهند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 247
تاريخ: 9/3/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از روحانيون اهل سنت كردستان
هر كس ايجاد اختلاف كند بدانيد كه از خارج الهام گرفته است
بسم الله الرحمن الرحيم
توجه داريد كه اين طرح در طائف ريخته شد. بحمدالله شما توجه داريد، آنهائى كه مىخواهند بين اهل سنت و اهل تشيع فاصله ايجاد كنند نه سنى هستند و نه شيعه، آنها اصلاً به اسلام كارى ندارد والا كسى كه به اسلام اعتقاد داشته باشد در زمانى كه ما بايد با وحدت مسلمين پيروز بشويم، به اختلافات و مسائل اختلافى دامن نمىزند. اينها نيست جز اينكه قدرتهاى بزرگ فهميدهاند آن چيزى كه آنان را عقب زده است اسلام و وحدت مسلمين و برادرى بين همه امت اسلامى است از اين جهت شروع كردهاند اختلاف ايجاد كنند. شماها بحمدالله خودتان بيدار هستيد و ملت را در آنجا بيدار كنيد و به همه آنها سفارش كنيد كه ما با هم برادر بوده و هستيم و خواهيم بود، مصلحت ما مصلحت شماست. ما همه بايد اسلام و قرآن را حفظ كنيم. شما به آنان بگوئيد كه هر گونه اختلاف به ضرر اسلام و به نفع دشمن، به نفع امريكا و شوروى است.
من از همه توقع دارم كه به حرف مفسدين گوش نكنند و هر كس ايجاد اختلاف كند بدانيد كه از خارج الهام گرفته است و مقصودش از بين بردن اسلام است تا باز مثل سابق شود كه در تحت سلطه اجانب باشيم. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را خواهانم. موفق و مويد باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 236
تاريخ: 6/3/60
بيانات امام خمينى در جمع كليه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى
مجلس يك معلم باشد از براى همه كشور و مجلسهاى بعد و نسلهاى آينده
بسم الله الرحمن الرحيم
من يك كلمه راجع به مجلس و محيط مجلس عرضى دارم و يك كلمه هم راجع به كشور و كسانى كه در اين كشور مشغول به خدمت هستند. آنكه راجع به مجلس است، يك مقدار زيادش را ديشب از تلويزيون آقايان ديدند كه من در سال قبل آن مسائل را گفتم و بايد عرض كنم كه مع الاسف آن كه من مىخواستم نشده است. من مىخواستم كه اين مجلس يك معلم باشد از براى همه كشور و براى مجلسهاى بعد و نسلهاى آينده كه كيفيت مشاوره وكلا بايد اين نحو باشد، نه آن نحوى كه در مجالس سابق و خصوصاً اين مجالس آخر پنجاه ساله، آنطور نباشد و آقايان در يك محيط آرام مسائلى كه دارند با آرامش بيان كنند، اختلافاتى كه در ديدها دارند، در سليقهها دارند اينها را با يك آرامش خاطر بيان كنند و حل و فصل كنند و راجع به مسائل كشور هم كه در آنجا مىآيد باز هم با يك محيط آرام، كه در محيط آرام است كه عقلها مىتوانند كار بكنند. آن روزى كه غضب توى كار آمد عقل كنار مىرود. قوه غضبيه هر وقت به راه افتاد، عاقله را كنار مىزند و به روى بى عقلى صحبت مىكند. قاضى اگر چنانچه در حال غضب باشد، نبايد حكم بدهد براى اينكه حكم در حال غضب حكمى است كه از منشاء عقلى و شرعى صادر نمىشود. شما مسائلى كه داريد فرض كنيد كه يك نفر مىرود و مسائل خودش را مىگويد، انتقاد هم دارد، انتقادات آزاد است به اندازه اى كه نخواهند يك كسى را خفيف كنند يا يك گروهى را خفيف كنند و از صحنه خارج كنند. انتقاد براى ساختن، براى اصلاح امور، اين لازم است، هر مجلس بايد اين انتقادات را داشته باشد لكن اگر اين انتقادات، آن كه انتقاد مىكند با آرامش خاطر و با نظر صحيح انتقاد بكند، آن كه جواب مىدهد آن هم اگر با نظر صحيح و بدون اينكه غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آنوقت منطق در مقابل منطق است و اگر چنانچه با هياهو و جار و جنجال بخواهيد شما يك مسأله را حل بكنيد و هر كسى در نظر داشته باشد كه طرف مقابل خودش را مثل يك دشمن بكوبد، عقلها كنار مىرود و قوه غضبيه كه بدترين قوههاست اگر مهار نشود، آنها در كار مىافتند و مسائل را علاوه بر اينكه حل نمىكنند مشكلتر مىكنند.
صحيفه نور ج 14 صفحه 237
حق هر جا كه هست بايد دنبالش رفت
سه جور نظر انسان ناچار دارد؛ يك نظرى كه نظر بيطرف است، اين يك نظر است، يكى هم نظر طرفدارى از يك روش، از يك جريان، يك نظرى هم مخالف با يك روش و يك جريان، نظر بيطرف و نظر طرفدارى از يك مسأله و نظر طرفدارى از يك مسأله ديگر. نظرى كه نظر حب باشد به يك جريانى يا بغض باشد به يك جريانى، اين نظر نمىتواند يك نظر سالم باشد حب الشىء يعمى و يصم بغض هم همين طور است نور عقل را خاموش مىكند. حب مفرط به يك روشى اسباب اين مىشود كه خود آن كسى كه حب دارد توجهى به اين ندارد كه از مبداء حب دارد اين مطلب صادر مىشود و اين مطلب حق نيست، مطلبى است كه از راه حب است و بايد، خواه يا ناخواه اين نظر، نظر صائب نيست. و انسان خودش را نمىتواند بشناسد به اين زودىها، انسان تا آخر عمرش، تا آنوقتى كه از اين دنيا خارج مىشود گرفتار يك مسائلى در باطن خودش هست كه خودش هم نمىتواند بفهمد و بايد عرضه كند خودش را انسان به كسانى كه بىنظر هستند. اگر نظر از راه حب شد، هميشه دنبال اين مىرود كه آن مطلبى را كه مربوط به آن روشى است كه اين دوست دارد آن روش را، آن مطلب را، به هر عنوانى كه هست ثابت كند ولو اينكه اين عنوانى كه هست عنوان خلاف باشد، خلاف اخلاق باشد، خلاف منطق باشد. آنى هم كه بغض به يك روشى دارد آن هم نظرش نظر سالم نيست، آن هم دنبال اين است كه آن طرفى كه مورد بغض اوست و آن روشى را كه مىپسندد با هر توجيهى كه باشد آن را تصحيح كند و لهذا مىبينيد كه يك مطلب، يك امر از يكى صادر مىشود و همين امر با يك وقت و يك محيط، يك مطلب از يك كسى صادر مىشود، يك عمل از يكى صادر مىشود، اين دو طايفهاى كه يكىشان اين را خوب مىدانند و دوست مىدارند و يك طايفه اين را بد مىدانند و دشمن مىدانند، آن مطلب واحدى كه زمانش واحد و همه جهات واحد است وقتى كه پيش آنها مىرود كه مورد محبت هست آن آدم، تمام مطالب او را ولو مخالف با عقل باشد، ولو مخالف با منطق باشد مىپذيرند و تأييد مىكنند و شروع مىكنند به اينكه خير، مطلب همين است و آن دستهاى كه با اين خوب نيستند اگر يك مطلب خوبى هم اين بگويد، آنها دنبال اين هستند كه نه، اين حرف صحيح نيست. اين دو نظر را انسان مبتلا به آن هست. نظر بيطرف بسيار كم است يعنى نظر بيطرف باشد، خود آدم هيچ وقت مىتواند بيطرف بيطرف باشد، لكن در نظر دادن حق را ببيند، حق تحت تأثير حق واقع بشود، اين حق اگر چنانچه از دشمن من هم صادر شد، من او را تمجيد كنم به عنوان اينكه حق است و باطل اگر از دوست من هم صادر شد، آن را تكذيب كنم به عنوان اينكه باطل است ولو در باطن فرض كنيد يكى يك روشى را دوست دارد و يكى روش ديگر را، لكن در مقام نظر دادن، در مقام مصلحتانديشى براى كشور يا براى اشخاص آن نظر حب و بغض خودش را كنار بگذارد برود دنبال حق و باطل. حق هر جا كه هست بايد دنبالش رفت و او را با آغوش باز پذيرفت ولو برخلاف نظر خود من هست و باطل را هر چه هست و از هر كسى صادر بشود بايد نپذيرفت به عنوان اينكه باطل است. اشخاص و گروه و اينها را بايد كنار گذاشت و حق و باطل را ملاحظه كرد. آنوقت هم براى اثبات حق و ابطال باطل اگر - گرفتار -
صحيفه نور ج 14 صفحه 238
انسان گرفتار بشود به عصبانيت و - عرض مىكنم - غيض و غضب كردن، نه مىتواند حق را به دست بياورد و نه مىتواند باطل را ردش كند. مهم در همه افراد و خصوصاً شما آقايان كه در مجلس هستيد و مجلس مبداء همه چيزهايى است كه در كشور واقع مىشود مهم اين است كه در مقام بيان مسائل ورود مسائل، انتقاد و تكذيب به آنجا نرسد كه از قوه عقليه كنار و با قوه غضبيه انسان وارد ميدان بشود. اگر يك كسى هم فرض كنيد يك از زبانش يك مطلبى بر خلاف شما صادر شد اگر شما برويد و مطلب را منطقى صحبت كنيد، با داد و فرياد و خداى نخواسته حرف زشت زدن كار درست نمىشود جز اينكه اگر خداى نخواسته اين امور تكرار بشود در مجلس، كم كم، هيچ امر فاسدى يكدفعه سراغ آدم نمىآيد، شيطان باطنى انسان بسيار استاد است و او اين همچو نيست كه ابتدا انسان را به فساد بكشد، ابتدا قدم كوچكى را وا مىدارد كه انسان بردارد، اين قدم كه برداشت فردايش يك قدم يك قدرى بلندترى، انسان را يواش يواش به فساد مىكشد.
شيطان باطنى با كمال استادى انسان را به تباهى مىكشد همه اينهائى كه مىبينيد فاسد شدند اينطور نبودند كه اينها از اول به اين درجه از فساد بودند، بلكه كل مولود يولد على الفطره و اينطور هم نبودند كه يكدفعه جهش كرده باشند از يك مرتبهاى به مرتبه بالاى فساد، اينطور هيچ وقت نبوده است، اين به تدريج واقع شده است. اينهائى كه ديكتاتور شدند اينها اينطور نبوده است كه از اول ديكتاتور زائيده شده باشند، آنها هم مثل ساير مردم، بعد هم وقتى كه به مقامى رسيدند اينطور نبوده كه از اول ديكتاتورى كرده باشند، لكن قدم به قدم، ذره ذره رو به ديكتاتورى رفتند يك وقت هيتلر از كار درآمدند، يك وقت استالين از كار درآمدند. شيطانى كه در باطن انسان است با كمال استادى انسان را به تباهى مىكشد. اگر از اول بگويد كه تو بيا برو يك آدمى را بكش، هرگز نخواهد رفت. اين از اول انسان را وادار مىكند كه اين آدم چطور است، يك غيضى به او بكن، بعد يك قدرى زيادتر تا كم كم مهيا مىكند انسان را از براى اينكه آدم هم مىكشد. همه اينهائى كه فاسد هستند به تدريج فاسد شدند، هيچ كس يكدفعه فاسد نشده است و هيچ يك از ماها هم بايد تصور نكنيم كه مأمون از اين هستيم كه فاسد بشويم. همه در معرض فساد هستيم، همه ما دست به گريبان شيطان است و خصوصاً شيطان نفس، همه گريبانمان به دست اوست، هيچ كس هم از ابتدا فاسد فاسد نبوده است و هيچ كس هم مأمون نيست از اينكه از به فساد و به دام شيطان نيفتد. اگر كسى مراقب حال خودش باشد، توجه به مسائل انسانى داشته باشد، با مراقبت و با اينكه خودش را محاسبه كند، اگر در - فرض كنيد - مجلس يا در جاى ديگر يك روزى گذشته است كه در آنجا مسائلى پيش آمده است شب برود حساب كند ببيند كه واقعاً اينكه من امروز گفتم مبداء اين چى بود، يك مبداء شيطانى داشت يا مبداء الهى داشت، اگر محاسبه كند آدم شب از خودش و خودش را در محاسبه قرار بدهد كه امروز تو اين صحبت را كردى، اين مبداء، مبداء شيطانى بوده است نه مبداء انسانى و الهى، ممكن است كم كم دنبال اين برود كه اصلاح كند و اگر اين كار را نكند و همان رويه را
صحيفه نور ج 14 صفحه 239
تعقيب بكند، هيچ بعيد ندانيد كه يك نفر زاهد، عابد، مسلمان، همه چيز، يك انسان فاسد شقىاى از كار درآيد. مأمون نيست هيچ كس.
منظره مجلس يك منظره صالح باشد
محيط مجلس اميدوارم كه از اين به بعد يك قدرى توجه بكنند كه اين محيط مجلسى كه نمايش داده مىشود در همه كشور و بعضى جاهاى ديگر هم، يك طورى نباشد كه وقتى اين محيط در منظره مردم واقع شد، مردم از اينكه اين وكيل را انتخاب كردند پشيمان بشوند، يك طورى نباشد كه از آن راهى كه همه مردم دنبال آن راه هستند كنار برود. مجلس بايد محيطى باشد كه با كمال تفاهم و خيرخواهى براى ملت و كشور مسائل را پيش بياورند. انتقاد مىكنند، انتقاد خيرخواهانه باشد، جواب انتقاد مىدهند آن هم خيرخواهانه باشد و منظره مجلس يك منظره صالح باشد كه مردم وقتى كه اين منظره را ديدند بگويند چه كار خوبى كرديم كه يك همچو اشخاص صحيح را در مجلس برديم و يك وقت خداى نخواسته طورى نباشد كه مردم پشيمان بشوند از رأيى كه داده اند.
اين مجلس فراهم آمده از الله اكبرهاى مردم است
و من تكرار مىكنم مجلس بالاترين مقامى است در اين مملكت. مجلس اگرداد و شوراى نگهبان هم آن رأى را پذيرفت، هيچ كس حق ندارد يك كلمه راجع به اين بگويد. من مىگويم رأى خودش را نگويد، بگويد، رأى خودش را بگويد، اما اگر بخواهد فساد كند، به مردم بگويد كه اين شوراى نگهبان كذا و اين مجلس كذا، اين فساد است و مفسد است يك همچو آدمى، تحت تعقيب مفسد فى الارض بايد قرار بگيرد. اين مجلس ماحصل خون يك جمعيتى است كه وفادار به اسلام بودند و اين مجلس عصاره زحمتهاى طاقت فرساى اين ملت مسلمان بوده است. اين مجلس فراهم آمده از الله اكبرهاى مردم است. اگر بنا باشد كه اين مجلس كه فراهم آمده است از الله اكبر مردم، قدمى برخلاف اسلام بگذارد، اين مجلس مجلسى خواهد بود كه برخلاف مسير مسلمين عمل كرده است. با تمام قدرت بدون اينكه ملاحظهاى از احدى و از مقامى بشود، مجلس بايد مسائل را طرح بكند و رد و بدل و انتقاد صحيح بدون جار و جنجال، بدون هياهو مسائل را بگويند و كسى كه مخالف است مخالفت خودش را بدون هياهو بگويد، آن كه موافق است موافقت خودش را بدون جار و جنجال بگويد و بعد هم رأى بگيرند، وقتى رأى گرفتند اگر اكثريت رأى داد و بعد هم برده شد پيش شوراى نگهبان و آنها هم صحيح دانستند اين رأى را، مخالف اسلام ندانستند و مخالف قانون اساسى ندانستند، اگر بعدها بخواهند شيطنت بكنند، اين شيطنتها از مبادى غضب، از مبادى فاسد بيرون مىآيد.
سر تسليم به مجلس يعنى تسليم به اسلام
بايد سر تسليم به مجلس يعنى سر تسليم به اسلام، وقتى مخالف اسلام نيست سر تسليم به اسلام
صحيفه نور ج 14 صفحه 240
فرود آورد و روشهاى غير اسلامى را اگر هم در باطن خداى نخواسته دارند، نبايد ديگر اظهار بكنند و نبايد اذهان مردم را نسبت به مجلس مشوش كنند. اين يك مسألهاى است اساسى و بايد همه توجه داشته باشند، به مجرد اينكه يك مطلبى برخلاف رأى يك نفر است، نبايد بگويد مجلس درست نيست. اين خودش را اصلاح كند، اين خودش درست نيست. نبايد بگويد شوراى نگهبان درست نيست. اين خودش درست نيست، بايد خودش را اصلاح بكند و اين گرفتارى هست براى ملت ما و من اميدوارم كه مجلس يك مجلس اسلامى، مجلس عبادت باشد، نه مجلسى كه خداى نخواسته معصيت در آن واقع بشود و به ديگران اهانت كنند، به كسى بد بگويند. اينها خلاف اسلام است و نبايد بشود. و اما مطلبى كه به طور كلى مىخواهم عرض بكنم، اين ملت ما كه از اول قيام كرد و به ما منت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرتها ايستاد و رأى داد به اين جمهورى و تا آخر و شكست داد طرفهاى مقابل را و تا آخر، اين ملت ما سر جاى خودش هست. اين شياطين كه مىگويند كه ملت ما ديگر چطور و چطور است، اينها توى اتاقهاى خودشان نشستهاند حساب مىكنند. اينها نمىروند كه اين ملت ميليونى را محاسبهاش را بكنند كه اين ملت هر وقت كه يك صدائى بلند بشود و بخواهد فرض كنيد كه از اسلام يك طرفدارى بشود، همه ملت سرتاسر الا يك دسته كوچكى كه به اسلام اعتقاد ندارند، آنها هم وقتى كه ملت آمدند يك طرف، آنها هم در ملت محو مىشوند. اين معنا را كه هى ديده مىشود كه بايد اين يك كارى بشود كه اين ملت راضى بشود، ملت اسلام را مىخواهد، كارى بهتر از اسلام چى، چى مىخواهيد بكنيد؟ شما كارهايتان را خوب بكنيد، ملت ايران رأى داده است به جمهورى اسلامى، هر چه زحمت داشته است و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را مىخواهيم. شما اگر با اسلام بد هستيد، خوب تشريف ببريد اروپا و آمريكا و هر جا دلتان مىخواهد آنجا زندگى كنيد، يا همين جا زندگى كنيد. و اگر ملت را مىخواهيد هى نگوئيد كه ملت با من است، ملت با من است. ملت با اسلام است، نه با من است و نه با شما و نه با ديگرى. من اگر يك كلمهاى بر خلاف اسلام بگويم، همين ملت مىريزند و من را از بين مىبرند. ملت اسلام را مىخواهد، ملت شخص نمىخواهد. شخص پرست نيست ملت، مىخواهد كه قوانين اسلام در اين مملكت پياده بشود. ملت اينهمه زحمت كشيده است كه دين اسلام را برقرار كند در يك مملكتى كه صدها سال و در اين اخير پنجاه سال كوشش شد به اينكه اسلام را كنار بگذارند، كوشش شد به اينكه روحانيت را كنار بگذارند و تضعيف كنند. ملت روحانيت را به تبع اسلام مىخواهد، اگر خداى نخواسته روحانى هم برخلاف اسلام بكند، آن هم يك ساواكى است فرقى نمىكند، بدتر از ساواكى هم هست. اين معناها را از گوشهايشان بيرون كنند آقايان كه اين مردم ديگر از جمهورى اسلامى كنار رفتهاند. خير، شماها كنار رفتهايد، شما خودتان را علاج كنيد، مرضهاى باطنىتان را علاج كنيد كه ننويسيد كه اين مملكت ديگر رفته از بين. اين مملكت از بين نرفته و اين جمهورى اسلامى هم سر جاى خودش هست و اين مردم هم دنبال جمهورى اسلامى هستند و اين مردم هم طرفدار از مجلس، مادامى كه مجلس بر طريقه اسلام باشد، و از دولت، مادامى كه دولت بر طريقه اسلام باشد، و از رئيس جمهور، مادامى كه رئيس جمهور
صحيفه نور ج 14 صفحه 241
در طريق اسلام باشد طرفدارى مىكنند. هر كدامتان بلغزيد، مردم ديگر از شما طرفدارى نمىكنند، براى اينكه مردم اسلام را مىخواهند. امر دائر مىشود بين من و پيغمبر اكرم، كدام مسلمان است كه ترجيح بدهد من را؟ امر دائر مىشود بين شما و اسلام، كدام مسلمان است كه شما را بر اسلام ترجيح بدهد؟ اين خيالها را از كلههايتان بيرون كنيد كه الان اگر وضعى بشود مردم ديگر آن مردم نيستند. مردم اسلام را مىخواهند، تا آخر هم مىخواهند. اين قلمها يك قدرى ملاحظه بكنند اين مسائل را، همين طور مىنشينند توى خانههايشان حكم مىكنند ملت اينطورى است. خوب، ملت اينهاست كه شما مىبينيد كه در كوچه و بازار و آنهائى كه در جنگ هستند و آنهائى كه هر روز مىآيند و مىگويند كه ما مىخواهيم برويم جنگ، ملت من و تو نيستيم، ملت آنها هستند، ميزان آنها هستند. هى ننشينيد و بگوئيد كه مردم چه شده اند، مردم ديگر مأيوس شدند، مردم كذا شدند. نخير، مردم از اسلام مأيوس نمىشوند. كارهاى ما هم هر كدام فاسد است، مىگويند كار تو فاسد است، ولى ما جمهورى اسلامى را مىخواهيم. يك قدرى قلم را كنترل كنيد، يك قدرى حفظ كنيد خودتان را، اينقدر تبعيت از هواى نفس نكنيد، اينقدر تبعيت از شيطان نكنيد، مسائل را يك مسائل صحيح طرح بكنيد، مسائل فاسد طرح نكنيد، نگوئيد هى كه ما حالا ديگر بايد چه بكنيم، حالا بايد چه بشود. خوب، كارها شده است تا حالا، تا حالا هم الحمدلله خوب هم شده است. البته يك مملكتى كه پنجاه سال بلكه دوهزار و پانصد سال رو به تباهى كشاندهاند آن را، مىخواهيد فردا صبح همه مردم صحيح بشوند؟ همه ارگان ها، ارگانهاى صحيح اسلامى بشود؟ اگر شماها بگذاريد، اگر اينهائى كه الان دنبال مفسدهجوئى هستند مهلت بدهند، مىشود، شما هم نگذاريد، مىشود، منتها يك قدرى ديرتر مىشود. شماها كه مسلمان هستيد، اعتقاد به اسلام داريد، شماها يك قدرى مهلت بدهيد به اين مملكت كه دارد از هر طرف به او حمله مىشود، ديگر شما حمله نكنيد. ما هميشه مىخواهيم كه با آرامش همه مسائل حل بشود و الا اين ملت هست و اين روحانيت هم هست.
قدر اسلام و روحانيت را بدانيد
اين را بدانيد در هر جائى از اين مملكت يك روحانى بارز هست، متعهد به اسلام، هر وقت صدايش دربيايد همه دنبال او هستند. اينقدر تعقيب نكنيد كه بخواهيد هى روحانيت را كنار بگذاريد. آخر شما در ظرف چندين سال چكار كردهايد براى اين كشور كه حالا روحانيون را مىگوئيد كه نبايد باشند. خوب، چه كار كردهايد؟ چه كار مثبتى شما كردهايد؟ جز حرف هيچى نداريد. هى مىگوئيد ما گفتيم، خوب گفتيد، چه كردهايد؟ الان اين ملتى كه دنبال اين جمعيت بودند و دنبال اسلام بودند و روحانيت را نشانه اسلام مىدانستند، من نمىخواهم بگويم هر روحانى كذا، من بعضى روحانىها را از شمر هم بدتر مىدانم، من عرض مىكنم كه اين روحانيتى كه اسلام را تا حالا به ما رسانده است اگر اين روحانيت و اين اشخاص نبودند، ما حالا از اسلام اطلاعى داشتيم؟ كى همه اين مسائل اسلام را ضبط كرده و بستهبندى كرده و به ما داده؟ همين روحانيين بودند. از زمان حضرت صادق سلام الله عليه كه
صحيفه نور ج 14 صفحه 242
فقه اسلام و شيعه تدوين شد همين روحانيين بودند كه دست به دست دادند و در غيبت كبرى هم همين روحانيين بودند كه احكام اسلام رادست به دست دستهبندى كرده اينها را دست به دست، نسل به نسل منتقل كردهاند تا به ما رسيد و همين روحانين بودند كه در اين طول پنجاه سال همه شما ديگر شاهد بوديد كه چندين دفعه از اين روحانيون قيام كردند لكن چون اساس خيلى دست آنها نبود نتوانستند. همين روحانيون بودند كه از اصفهان و همه جا زمان رضاخان مجتمع شدند بر ضد رضاخان منتها از باب اينكه مردم آنطور تحت سلطه بودند، شكست خوردند. و همين روحانيون بودند كه از آذربايجان قيام كردند و باز هم دنبال اينكه باز درست مسأله براى مردم روشن نشده بود، آنجا هم شكست خوردند. و همين روحانيين بودند كه از پانزده خرداد تا آخر، همينها بودند كه هيچ كس نفس نمىكشيد، باز يكىشان از يك جا صدا در مىآورد، فرياد مىزد و در اين دو سال آخر از روحانيون مطلب شروع شد. هى نگوئيد من چه كردم و ما چه كرديم. آخر يك مقدار هم انصاف مىخواهد از اول روحانيون هيچ كاره بودند! فقط ما بوديم كه همه كارها را كرديم آخر اين هم نبايد يك آدم صحيح بگويد كه به او بخندند. اينها بودند كه مردم را به كوچه و بازار كشاندند و اين اسلام بود كه مردم را به كشتن داد و الا نه هيچ جبههاى و نه هيچ حزبى و نه هيچ گروهى نمىتوانست كه مردم را بكشاند به طورى كه داوطلب دنبال مرگ بروند، داوطلب شهادت بطلبند. شما در تاريخ كجا سراغ داريد كه داوطلب بيايند و بگويند كه من مىخواهم شهيد بشوم. يا الله دعا كن كه من شهيد بشوم، گريه كند به اينكه دعا كن من شهيد بشوم. اين اسلام است كه اينطور كرده است. آقا! قدر اين اسلام و قدر اين روحانيت را بدانيد. شماها نمىفهميد، مطلع نيستيد درست، اگر اين طايفه كنار بگذارند، بعد از پنجاه سال رسم و اسمى از اسلام نخواهد بود. شمائى كه به اسلام اعتقاد داريد، آن كه اسلام را توى دست نگه داشته و دستهبندى كرده، داده و الان هم در مراكز علمى مشغول فقه اسلام است و من دو سه روز پيش از اين كه يكى از مدرسين محترم قم اينجا بود، از او سؤال كردم كه راجع به حوزه علميه قم و توجه طلبهها به فقه چى است، بسيار تعريف كرد گفت كه با كمال جديت مشغول فقه اسلام هستند. اينها را شما قدرشان را بدانيد، اگر اينها كنار بروند، شماها هيچكارهايد، چنانچه از اول هم هيچكاره بوديد. اينها هستند كه شما را تو ميدان آوردند و وزير و وكيل و نمىدانم چى كردند يا فرض كنيد بالاتر. چرا با اينها مىخواهيد مخالفت كنيد؟ ملت است كه دنبال اينها هست و اينها با همراهى ملت دارند كارها را انجام مىدهند، چرا حالا راجع به ملت، شما هى مىگوئيد ملت، ملت نمىخواهد ديگر اينها را؟ خوب ملت چطور اسلام را نمىخواهد؟ فرض كنيد يك روحانى هم يك جائى خلاف كرده است، فرض كنيد، اينكه نيست، شما هى مناقشه مىكنيد خلاف خودتان را نمىبينيد، خلاف فلان معمم را مىبينيد، من هم قبول دارم كه الان يك وضعى هست كه هم قضاوت ما به آنطورى كه بايد باشد براى كمبود كه دارد آنطور نيست و هم جوانهائى كه بعضى كارها را مىكنند يك قدرى ناپخته هستند و خلافكارى مىشود اما دست به دست هم بدهيد براى اصلاح، نه اينكه اگر يك جوانى يك جائى خلاف كرد شما بگوييد كه پاسدارها كذا هستند. اين پاسدارها آقا! بودند كه شما را نجات دادند و الا پدر همه ما را در مىآورد
صحيفه نور ج 14 صفحه 243
رضاخان و محمدرضا خان، شكر كنيد اينها را، تشويق كنيد اين را، اصلاح هم بكنيد، هر جا خلاف كردند، بايد اصلاح بشوند. هى ننشينيد و بگوئيد پاسدار كذا. و همين ارتش است كه الان دارد در آنجائى كه دائما آتش مىريزد، زير آتش دارند خدمت مىكنند. اينها براى كى مىكنند؟ اينها براى كشور اسلامى و براى اسلام، همينهايند كه آنجا نماز شب مىخوانند و كار مىكنند، همانهايند كه اصلاً از كشتن و از رفتن به آن عالم باك نداند و مىگويند بگذار برويم از اينجا رها بشويم. وصيتنامههاى اينها را لابد ديديد. بگذاريد اين قدرت باقى باشد، بگذاريد اين قدرت اسلام باقى باشد. اگر اين قدرت اسلام خداى نخواسته شكسته بشود، و شكسته نخواهد شد، شما و ما و همه اشخاصى كه هر جا هستند و همه روشنفكران و قلم دستدارها همهشان به باد فنا مىروند. اين قدرت است كه شما را نگه داشته است، اين قدرت ملت است و قدرت اسلام است كه نمىگذارد آمريكا بيايد بريزد، از آن ور شوروى بيايد بريزد آنجا، براى اينكه اين هم تباه مىشود اينجا، آنها مىخواهند يك مملكتى داشته باشند. مملكت ما تا آخر فردش جانفشانى دارد مىكند. اين قدرت اسلام را نگه داريد. تا گفته مىشود مكتبى، آقايان مسخره مىكنند. مكتبى يعنى اسلامى، آن كه مكتبى را مسخره مىكند اسلام را مسخره مىكند. اگر متعمد باشد، مرتد فطرى است و زنش برايش حرام است، مالش هم بايد به ورثه داده بشود، خودش هم بايد مقتول باشد. من هميشه ميل دارم كه همه طبقاتى كه هستند، همه كسانى كه در صحنهها حاضر هستند، همه با هم بنشينند اصلاح كنند مسائل را، هى ننشينند آن از آن ور بخواهد او را از بين ببرد، او از آن ور بخواهد او را از بين ببرد و مسأله را به بن بست برسانند و مملكت را به بن بست. شما به بن بست رسيديد، اشتباه مىكنيد، مملكت اسلام كه به بن بست نمىرسد. همين مردم، همين پيرزنها و پيرمردها و جوانها و بچهها از اين بن بست بيرون مىآورند اين مملكت را. شماها به بن بست رسيديد مىگوئيد خوب، چه بكنيم، بگذاريد اسلام نباشد تا ما باشيم، بگذاريد ايران نباشد. شما ايستادهايد تا پاى اينكه ايران نباشد، دست برداريد از فضولىها، براى خدا كار بكنيد، براى خدا آرامش بگيريد، براى خدا دعوت به آرامش بكنيد، براى خدا تو سر هم نزنيد، اينقدر هى مىگويند آقايان، چند روز پيش از اين آقاى حجتى آمد بودند اينجا كه ما مىخواهيم يك جمعيتى درست كنيم جمعيت وحدت و كذا. گفتم: آقا اين مىشود، شما مىبينيد كه اگر درست كنيد چند تا جمعيت هم، جمعيت فرض كنيد چه درست مىشود، با اين حرفها درست نمىشود، نه با مصاحبه درست مىشود، نه با چى، بله خصوصى بشويد با هم چه بكنيد. بترسيد از اينكه يك وقت يك انفجارى حاصل بشود، همه ما را به باد فنا بدهد. از اين بترسيد شما، مغرور نشويد به اينكه من آن هستم كه فلان كار چيز بود رستم يلى بود در كذا، مغرور نشويد.
همه بايد مقيد به قانون باشند
اين مردم اسلام را مىخواهند، اگر پايتان را از اسلام كنار بگذاريد، اين طلبهاى كه اينجا نشسته با كمال قوا با شما مخالفت مىكند و همه ملت اسلام هم اسلام را مىخواهند. من اول سال به آقايان
صحيفه نور ج 14 صفحه 244
عرض كردم كه اين سال خوب است سال اجراى قانون باشد، بايد حدود معلوم بشود، آقاى رئيس جمهور حدودش در قانون اساسى چى هست، يك قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت مىكنم، اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت مىكنم، آقاى نخست وزير حدودش چقدر است، از آن حدود نبايد خارج بشود، يك قدم كنار برود با او هم مخالفت مىكنم. مجلس حدودش چقدر است، روى حدودش خودش عمل كند. شوراى نگهبان حدودش چقدر است، قوه قضائيه حدودش چى است، قوه اجرائيه. قانون معين شده است، مىشود از شما پذيرفت كه ما قانون را قبول نداريم، غلط مىكنى قانون را قبول ندارى، قانون ترا قبول ندارد. نبايد از مردم پذيرفت، از كسى پذيرفت كه ما شوراى نگهبان قبول نداريم، نمىتوانى قبول نداشته باشى، مردم رأى دادند به اينها، مردم به قانون اساسى شانزده ميليون تقريباً يا يك قدرى بيشتر رأى دادند به قانون اساسى. مردمى كه به قانون اساسى رأى دادند منتظرند كه قانون اساسى اجرا بشود، نه هر كس از هر جا صبح بلند مىشود بگويد من، من شوراى نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسى را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئيس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه، همه بايد مقيد به اين باشيد كه قانون را بپذيريد ولو برخلاف رأى شما باشد، بايد بپذيريد براى اينكه ميزان اكثريت است و تشخيص شوراى نگهبان كه اين مخالف قانون نيست و مخالف اسلام هم نيست، ميزان اين است، همه ما بايد بپذيريم. من هم ممكن است با بسيارى از چيزها، من كه يك طلبه هستم مخالف باشم، لكن وقتى قانون شد و چيز شد، خوب ما هم پذيريم. بعد از اينكه يك چيزى قانونى شد، ديگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحريك بكند، مفسد فى الارض است و بايد با او دادگاهها عمل مفسد فى الارض بكنند و اگر نه، رأى مىدهد آرام، با آرام هيچ كس مخالف نيست. شما مىگوئيد كه نخير، اينكه گفتند اينها اشتباه كردند ولى ما در مقام عمل قبول داريم، اما رأيمان اين است كه اينجورى نيست اما در عمل هم ملتزم هستيم، اين هيچ مانعى ندارد. البته مسائل اگر آن مسائل اسلامى باشد، اگر در رأى هم مخالف باشيد، بايد تو سرتان زد اما اگر يك مسائل سياسى هست، مسائل چيزى هست مىگوئيم اينها اشتباه كردند، بسيار خوب، ممكن است يك ميليون جمعيت هم اشتباه بكنند اين اشكال ندارد اما در عين حالى كه اعتقادتان اين است كه اينها اشتباه كردهاند در عين حال بايد بپذيريد، چاره نداريد. شما هم كه وكيل شديد فرض كنيد از تهران يا از جاى ديگر، خوب عده كثيرى مىگويند كه اين لياقت نداشته است، اين نبايد، خوب نبود بشود اما حالا كه اكثريت شد، پذيرفتهاند. اين مردم بيچاره همه چيز را قبول دارند، اين من و شما هستيم كه هر جا برخلاف مصلحت ما باشد اساس را مىگوئيم قبول نداريم. هر جا، هر كس بر خلاف من است اين اصلا مسلمان هم نيست و هر كه با وفق من است اگر شمر هم باشد، اين ابوذر است. اين يك مطلبى است كه در باطن ذات هر كس هست. اصلاح كنيد خودتان را، در باطن ذات همه هست كه آن كه با من خوب است، خوب است و آن كه با من بد است، بد نه آن كه به حسب حكم خدا خوب است و به حسب واقع خوب است، نخير، آنى كه با من خوب است آن ميزان است، آن قانون ميزان است كه براى من باشد و آن مجلس ميزان است كه براى من باشد و آن ارتش ميزان است
صحيفه نور ج 14 صفحه 245
كه براى من باشد، آن كه براى من نباشد آن فاسد است. اين يك چيزى است كه در قلب همه هست، اختصاص به يكى و دو تا ندارد، هر كسى هر چيزى را براى خودش مىخواهد، همه مردم هر چيزى را براى خودشان مىخواهند، الا آنهائى كه بالاتر از اين طبقات هستند. وقتى اينطور شد، البته هر كس اينطور است، اما در مقام تدبير امور يك مملكت و در مقام اداره يك مملكت بايد همه شماها و همه كسانى كه دستاندركار هستند و همه ملت بپذيرند آن چيزى را كه قوانين، قانون اساسى پذيرفته است، بپذيرند آن چيزى را كه مجلس به آن رأى مىدهد و شوراى نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع مىداند، بايد بپذيرند اينها را. اگر مىخواهيد كه از صحنه بيرونتان نكنند، بپذيريد قانون را. نگوئيد هى قانون و خودتان خلاف قانون بكنيد، بپذيريد قانون را، همهتان روى مرز قانون عمل بكنيد و اگر همه روى مرز قانون عمل بكنند، اختلاف ديگر پيش نمىآيد. همه اختلافات اين است كه يك كسى اينجا فرشش را انداخته، يكى هم اينجا فرشش را، اگر اين روى فرش خودش بنشيند و آن هم روى فرش خودش بنشيند، دعوا ندارند. اما اگر اين پايش را دراز كرد روى او، او پايش را كنار مىزند و او هم مىخواهد پايش را دراز كند اينجا، دعوا اينجا پيدا مىشود. دعواهاى ما دعوائى نيست كه براى خدا باشد. اين را از گوشتان همه بيرون كنيد، همهتان عجيب هستيد، همه ما از گوشمان بيرون كنيم كه دعواى ما براى خداست، ما براى مصالح اسلام دعوا مىكنيم؟ خير، مسأله اين حرفها نيست، من را نمىشود بازى داد، دعواى خود من و شما و همه كسانى كه دعوا مىكنند همه براى خودشان است. همه مىگويند پيش بده براى ما، همه مىخواهند تمام اين قدرت چى چى، آخر من نمىفهمم چه قدرتى الان در كار هست. خوب محمدرضا اگر دنبال اين مسائل مىرفت، مطلبى بود براى اينكه يك قدرتى بود، قدرت شيطانى بود، كسى حق نداشت يك كلمه بگويد، اما امروز كه بقال سر محله مىآيد و مىگويد كه آقاى نخست، برادر نخست وزير اينجا اين كار درست نيست، برادر رئيس جمهور اين كار درست نيست، اين ديگر قدرتى نيست، يك برادرى است، يك دسته برادرند، يك دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند، يك دسته بيچاره هم براى اينها سينه مىزنند، قدرت نيست كه ما حالا براى يك قدرتى بيائيم. اينها تلبيسات ابليس است كه بر ما غلبه كرده است و اين تلبيسات ابليسى را اگر چنانچه مسامحه كنيد، شما را به جهنم مىفرستد، در همين دنيا هم به تباهى مىكشد. در همين دنيا ايستاده است اين تلبيس نفسانى و اين شيطان نفس ايستاده است، تا آنجائى كه همه چيز دنيا را به باد فنا بدهد. هيتلر حاضر بود تمام بشر از بين برود و خودش در آن قدرت بين همان آلمان باقى باشد، آن نژاد بالاتر و اين چيزى كه در مغز هيتلر است در مغز همه شما هست. خودتان غفلت كرديد، در مغز همه اين مطلب هست كه هم بروند، و من. تا نرويد سراغ اينكه يك انصافى در كار باشد، يك توجهى به خدا در كار باشد، يك حسابى در كار باشد كه خودتان از خودتان حساب بكشيد كه من امروز مىخواهم چه بكنم، مىخواهم همه مملكت ايران را به هم بزنم براى اينكه من باشم و هيچ كس نباشد، نه، همه باشيد و همه هم حفظ كنيد مملكت را، همه باشيد و همه روى قانون عمل بكنيد، قانون اساسى را باز كنيد و هر كس مرز و حد خودش را تعيين كند. به ملت هم بگويند به اينكه بابا ما، قانون اساسى ما براى دولت اين را
صحيفه نور ج 14 صفحه 246
وظيفه كرده است، براى رئيس جمهور اين را، براى مجلس اين را، براى فرض كنيد فلان نفر، براى ارتش اين را، براى همه وظيفه معين كرده است، به مردم بگويند وظيفه ما را قانون اساسى كه شما رأى داديد برايش، وظيفه ما اين است. در لفظ فقط نباشد و در واقع خلاف، واقعاً سر فرود بياوريد به قانون و واقعاً سر فرود بياوريد به اسلام. لفظ را همه مىگويند، شايد شيطان را هم ازش بپرسند مىگويد من انقلابى هستم.
جمهورى اسلامى را تضعيف نكنيد
امروز همه انقلابى هستند، امروز همه دلسوز براى ملت هستند. امروز دعواى اينكه ما همه، ما همه در جنگ هم رفتهايم، و شما ديديد كه يك دسته نوشتهاند كه ما از اول در جنگ چه بوديم، خوب گفتهاند، خوب، من هم مىتوانم بگويم من در صف اول جنگ دارم جنگ مىكنم ولى اينجا افتادم همين طور. بايد به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، اين مردمى كه شماها را روى كار آوردهاند، اين مردم كوچه و محله و عرض مىكنم زاغههائى كه شماها را روى مسند نشاندهاند ملاحظه آنها را بكنيد و اين جمهورى را تضعيفش نكنيد. بترسيد از آن روزى كه اين مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست و يك انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسيد كه ممكن است يكى از ايام الله، خداى نخواسته باز پيدا بشود و آن روز ديگر قضيه اين نيست كه برگرديم به 22 بهمن، قضيه اين است كه فاتحه همه ما را مىخوانند، من از خداى تبارك و تعالى اميد اين را دارم كه به ما عنايت بفرمايد و ما را هدايت كند به يك راهى كه مرضى اوست و قلمهاى ما را هدايت كند به يك نوشتههائى كه مورد رضاى اوست و زبانهاى ما را جارى كند بر يك چيزهائى كه مورد رضاى اوست.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 248
تاريخ: 11/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت تحريريه و كاركنان نشريه عروة الوثقى (نشريه دانشآموزان و جوانان حزب جمهورى اسلامى)
بايد مطالب نشريات رو به انتقاد سالم و مصلحت انديشى و هدايت باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
در باب نشريات، خودتان مىدانيد كه نقش نشريات در هر كشورى از همه چيزها بالاتر است. روزنامهها و مجلات مىتوانند كه يك كشورى را رشد بدهند و هدايت بدهند به راهى كه صلاح كشور است و مىتوانند كه بعكس عمل بكنند. مع الاسف در ايران، در آن زمانى بىاستثناء نشريات و نوشتهها غيراسلامى بود و آنان براى برنامهاى كه انحراف جوانان بود، به هر راهى تمسك كردند، از جمله به نشريات. مجلات آن روز، جوانان را به فساد مىكشاند و پس از آنكه آنها رفتند و نشريات اين طرف شروع شد، بسياريشان انحرافات آنطورى اگر نداشتند، ليكن انحرافات جور ديگرى داشتند، يعنى اگر ديدند كه مىشود مجلات را با آن روش سابق انتشار دهند، مقالاتى جانشين آنها كردند كه در راهى است كه راه قدرتهاى بزرگ است.
ابتداى انقلاب كه درها به روى همه اشرار باز بود، آنها از آزادى سوءاستفاده كرده، شروع كردند به كارهائى كه شما خودتان بهتر مىدانيد. يك وقت متوجه شدند به اينكه مجلات يك بابى هستند كه باب تاخت و تاز به يكديگر و اين به او اشكال كردن، نه اشكال سالم بلكه انتقام. و اين براى كشورى كه مىخواهد جمهورى اسلامى داشته باشد، مقتضى نبوده و نيست و مجلات و روزنامهها بايد در محيطى اسلامى و با جهت اسلامى باشند.
بايد مطالب نشريات رو به انتقاد سالم و مصلحت انديشى و هدايت باشد. گاهى ممكن است يك انتقادى از باب اينكه با سلامت نفس نوشته نشده است، انتقاد باعث بدتر شدن وضع شده باشد. انتقادى وضع را آرامش مىدهد كه از روى مصالح باشد و نويسنده توجه به اين داشته باشد كه مسؤوليت الهى دارد و پيش خدا مسؤول است. كسى كه قلم به دست مىگيرد، بداند كه مورد سؤال قرار مىگيرد كه اينكه نوشتى چه بود.
انسان از خودش هميشه غافل است، نمىتواند ادراك كند كه چكاره است. ممكن است چهل پنجاه يكى سال فكر كند كه براى خدا كار مىكند و آن كه به او القاء مىكند شيطان باشد. مجله نوشتن مسؤوليتى بزرگ دارد هم پيش خداى تبارك و تعالى هم پيش مردم. ممكن است اينها مملكتى را به
صحيفه نور ج 14 صفحه 249
تباهى بكشانند، اگر كوشش نكنند در اينكه اصلاح كنند و اگر آن كه مىنويسد از روى صلاحديد و مبانى غير نفسانى و رسوا نكردن مسلمان و اينطور مسائل باشد، مجلهها مفيد خواهند بود و مردم رو به تباهى نمىروند.
بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كند
من نمىرسم كه همه مجلات را بخوانم اما گاهى مىبينم كه بعضىها انحراف دارند. خود آنها كه مدعى هستند كه ما در راه اسلام قدم بر مىداريم، بايد بدانند كه اين قلمها بسياريشان با اسم اسلام است و نه براى اسلام. اين عهد بزرگى است به دوش شما و مسئوليتى بزرگ است و بدانيد كه يك روز از باب اين مسؤوليت، سؤال خواهد شد و آنوقت ديگر چيزى پنهان نخواهد ماند. دل شما بر عليه شما شهادت مىدهد، دست شما بر عليه شما شهادت مىدهد، خود اعضا بر ضد انسان اگر خلاف كرده باشد، شهادت مىدهند، خصوصاً شما كه نشريهاى براى جوانها منتشر مىكنيد بايد بدانيد كه اگر دو هزار مجله چاپ كنيد، لااقل پنج هزار نفر اين مجله را مىخوانند و يك عده كثيرى هم آن را مطالعه مىكنند.
اگر تيراژ روزنامهاى دويست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه مىكنند و اگر انحراف باشد، پانصد هزار نفر را منحرف مى كند و اين مسؤوليت كوچكى نيست. اين غير از معصيتى است كه در خانه است، آن هم معصيت است اما نه به بزرگى اين. هر چه تيراژ شما بيشتر باشد، بايد بيشتر توجه به اصلاح آن بكنيد، آنها كه مىگويند تيراژ بيشتر، توجه مردم بيشتر است پس هر چه مىخواهيم مىنويسيم، اشتباه مىكنند. آنها مسؤوليت بيشتر دارند. همانطورى كه مردمى كه در كوچه و محلات و كارخانه و صحرا مشغول فعاليتند، مردم سالمى هستند، نويسندهها بايد فكر كنند كه اين جمعيت اين محيط را بوجود آورده و ما در پناه اين جمعيتهاى ميليونى، منشور درست كردهايم. در زمان سابق شما يك سطر نمىتوانستيد بيرون بدهيد و اينكه حالا نشريه منتشر مىكنيد، از بركت اين مردم است، پس شما و همه ما مرهون اين جمعيت هستيم. آنها هم اسلام مىخواهند و مملكتى را كه قواعد اسلامى پياده شود. بايد مردم را به اين راه دعوت كرده و منحرفين را به راه راست هدايت كرد. بايد فساد آنها را به طور سالم با برهان از بين برد، نه با جنگ و جدال. نشريه بسيار خوب است و در صورتى كه محتواى آن محتواى آموزنده باشد و دست اندركاران آن متعهد باشند، اين نشريه رأس همه امور مىشود. انسان اگر انصاف داشته باشد، بايد به خاطر مردمى كه قلمها را براى اينها آزاد گذاشتهاند، از قلم و قدمش استفاده كند و ديانت هم اقتضاى همين را مىكند. ما بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنيم. در پنجاه سال اخير زحماتى كشيده شد براى انحراف جوانان، آنهمه مراكز فساد و نشريات فاسد و آزاد گذاشتن منكرات و همه براى اين بود كه صداى ملت در نيايد، اما آنچه كه كردند برايشان اثر نداشت. آنها كه ديدند تبليغاتشان آنگونه نبوده كه اسلام را كنار بزند، حالا بيشتر درصدد هستند كه اسلام را كنار بگذارند و سرانشان در خارج مشغول فساد هستند و قلمهايشان از
صحيفه نور ج 14 صفحه 250
خارج مايه مىگيرد. بايد همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را در دست بگيريد و به دامن آمريكا و شوروى ندهيد كه باز ما چند صد سال در دام آنها بيفتيم. و آنها كه متصدى امور هستند و نويسندهها، گويندهها و روشنفكرها بيدار شوند و ببينند كه چه بودهايم، چه شدهايم و چه بايد بشويم. بايد همه دست به دست هم بدهيم و كار بكنيم.
خدا به شما توفيق بدهد تا آنچه را كه به عنوان امانت به ما داده، صرف در راه او بكنيم. خداوند همه شما را موفق و مؤيد بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 251
تاريخ: 11/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم تبريز
انگيزه بعثت، نزول قرآن و تلاوت آيات الهى براى مردم است
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز بعثت رسول اكرم را به تمام مسلمين و به ملت رزمنده ايران و به شما اهالى محترم تبريز تبريك عرض مىكنم و از خداوند تعالى توفيق تبعيت از اين وجود مقدس را براى همگان خواستارم. ما بايد راجع به بعثت و آنچه كه انگيزه بعثت است و آنچه كه نتيجه بعثت است و آنچه كه تكليف ما براى بعثت است چند كلمهاى عرض بكنم.
غايت بعثت همان است كه خداى تبارك و تعالى در سوره جمعه فرموده است: هوالذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين غايت بعثت اينهائى است كه در اين آيه شريفه ذكر مىفرمايد. مىفرمايد كه: خداى تبارك و تعالى آن خدائى است كه مبعوث كردهاست در بين شما از خود شما يك رسولى يك فرستادهاى و اين فرستاده اين چند امر را از طرف خدا بايد انجام بدهد يتلوا عليهم آياته آيات خدا را بر مردم قرائت كند. قرآن آيات الهى است. و انگيزه بعثت، آوردن اين كتاب بزرگ است و تلاوت كردن اين كتاب بزرگ و آيه عظيم الهى است. گرچه همه عالم آيات حق تعالى هستند لكن قرآن كريم فشرده از تمام خلقت و تمام چيزهائى كه در بعثت بايد انجام بگيرد، قرآن كريم يك سفرهاى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله پيغمبر اكرم در بين بشر گسترده است كه تمام بشر از آن هر يك به مقدار استعداد خودش استفاده كند.
اين كتاب و اين سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحى تا قيامت كتابى است كه تمام بشر، عامى، عالم، فيلسوف، عارف، فقيه، همه از او استفاده مىكنند يعنى كتابى است كه در عين حال كه نازل شده است از مرحله غيب به مرحله شهود و گسترده شده است پيش ما جمعيتى كه در عالم طبيعت هستيم، در عين حالى كه متنزل شده است از آن مقام و رسيده است به جائى كه استفاده ما بتوانيم از او بكنيم در عين حال مسائلى در او هست كه همه مردم عامى و عارف و عالم و غير عالم از او استفاده مىكنند و مسائلى در او هست كه مختص به علماى بزرگ است، فلاسفه بزرگ است، عرفاى بزرگ است و انبيا و اوليا است. بعض مسائل او را غير از اولياء خداى تبارك و تعالى كسى نمىتواند ادراك كند مگر با تفسيرى كه از آنان وارد مىشود، به مقدار استعدادى كه در بشر هست مورد استفاده
صحيفه نور ج 14 صفحه 252
قرار مىگيرد و مسائلى هست كه عرفاى بزرگ اسلام از آنها استفاده مىكنند و مسائلى هست كه فلاسفه و حكماى اسلام از آن استفاده مىكنند و مسائلى هست كه فقهاى بزرگ از آن استفاده مىكنند و اين سفره همگانى است براى همه و همين طور كه اين طوائف از آن استفاده مىكنند، مسائل سياسى، مسائل اجتماعى، مسائل فرهنگى و مسائل ارتشى همه در اين كتاب مقدس هست. انگيزه نزول اين كتاب مقدس و انگيزه بعثت نبىاكرم براى اين است كه اين كتاب در دسترس همه قرار بگيرد و همه از او به اندازه سعه وجودى و فكرى خودشان استفاده كنند. مع الاسف نتوانستيم ما و نتوانسته است بشر و نتوانستهاند علماى اسلام آنطورى كه بايد استفاده از اين كتاب مقدس بشود، استفاده كنند. بايد همگان افكار خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند به اين كتاب بزرگ تا اينكه اين كتاب بزرگ را به طورى كه هست و به طورى كه ما مىتوانيم از او استفاده كنيم، همه استفاده كنند. و قرآن آمده است براى استفاده همه طبقات، هر كس به مقدار استعداد خود، البته بعض آيات است كه غير از رسول اكرم و آن كه متعلم به تعليم اوست نمىتواند بفهمد و به وسيله آنهاست كه مابايد بفهميم و بسيارى از آيات است كه در دسترس همگان است كه همه فكرهاى خودشان را به راه بيندازند و مغزهاى خودشان را متوجه كنند و مسائل زندگى را، زندگى اين دنيا و زندگى آن عالم را از اين كتاب مقدس استفاده كنند. پس يك انگيزه، از بعثت اين است كه قرآن كه در غيب بوده است و به صورتهاى غيبى بوده است و در علم خداى تعالى بوده است و در غيب الغيوب بوده است، به وسيله اين موجود عظيمى كه به واسطه مجاهدات بسيار و به واسطه بودن او بر فطرت حقيقى و فطرت توحيدى و همه مسائلى كه هست، او رابطه دارد با غيب و به واسطه رابطهاى كه با غيب دارد اين كتاب مقدس را از مرتبه غيب متنزل كرده است و بلكه تنزلاتى حاصل شده است تا رسيده است به مرتبه شهادت كه به صورت الفاظ در آمده است و اين الفاظ را ما و شما و همه مىتوانيم بفهميم و معانى آن را تا اندازهاى كه مىتوانيم ما استفاده از آن مىكنيم و انگيزه بعثت بسط اين سفره در بين بشر از زمان نزول تا آخر. اين يكى از انگيزههاى كتاب است و انگيزه بعثت است. بعثه عليكم رسولى را كه تلاوت مىكند بر شما قرآن را، آيات الهى را و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه اين شايد غايت اين تلاوت باشد، تلاوت مىكند براى تزكيه و براى تعليم و براى تعليم همگانى، تعليم همين كتاب و تعليم حكمت كه آن هم از همين كتاب است. پس انگيزه بعثت نزول وحى است و نزول قرآن است و انگيزه تلاوت قرآن بر بشر اين است كه تزكيه پيدا بكنند و نفوس مصفا بشوند از اين ظلماتى كه در آنها موجود است تا اينكه بعد از اينكه مصفا شدند ارواح و اذهان آنها قابل اين بشود كه كتاب و حكمت را بفهمند.
مادامى كه انسان در حجاب خود هست، اين قرآن را نمىتواند ادراك كند
انگيزه، تزكيه است براى فهم كتاب و حكمت. هر كس نمىتواند اين نورى را كه از غيب متجلى شده است و متنزل شده است و به شهادت رسيده است، هر نفسى نمىتواند آن را ادراك كند. تا
صحيفه نور ج 14 صفحه 253
تزكيه نباشد تعليم كتاب حكمت ميسور نيست. بايد تزكيه بشود نفوس از همه آلودگىها كه بزرگترين آلودگى عبارت است از آلودگى نفس انسان و هواهاى نفسانيه كه دارد. مادامى كه انسان در حجاب خود هست مىتواند اين قرآن را كه نور است و به حسب فرمايش خود قرآن نور است، نور را كسانى كه در حجاب هستند و پشت حجابهاى زياد هستند مىتوانند ادراك كنند، گمان مىكنند كه مىتوانند، لكن نمىتوانند. تا انسان از حجاب بسيار ظلمانى خود خارج نشود، تا گرفتار هواهاى نفسانى است، تا گرفتار خودبينىهاست، تا گرفتار چيزهائى است كه در باطن نفس خود ايجاد كرده است از ظلماتى كه بعضىها فوق بعض است، لياقت پيدا نمىكند انسان كه اين نور الهى در قلب او منعكس بشود. كسانى كه بخواهند قرآن را بفهمند و محتواى قرآن را، نه صورت نازل كوچكش را، محتواى قرآن را بفهمند و طورى باشد كه هر چه قرائت كنند بالا بروند و هر چه قرائت كنند به مبداء نور و مبداء اعلى نزديك شوند اين نمىشود الا اينكه حجابها برداشته بشود و تو خود حجاب خودى بايد از ميان بردارى اين حجاب را تا بتوانى اين نور را به آنطور كه هست و انسان لايق است براى ادراك او، ادراك كند. پس يكى از انگيزهها اين است كه تعليم بشود كتاب بعد از تزكيه و تعليم بشود حكمت بعد از تزكيه. اول آيهاى كه مه به رسول اكرم به حسب روايات و تواريخ وارد شده است آيه اقرا باسم ربك است و اين آيه اولين آيهاى كه به حسب نقل، جبرئيل بر رسول اكرم خوانده است و از اول به قرائت و به تعلم دعوت شده است. اقرا باسم ربك الذى خلق و در همين سوره است كه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى اين سوره براى اولين مورد وحى و در اولين نزول وحى اين آيه در اين سوره وارد شده است كه كلا ان الانسان ليطغى ان راه استغنى معلوم مىشود كه طغيان و طاغوت بودن از امورى است كه در رأس امور است و براى طاغوت زدائى بايد تعليم كتاب و حكمت و تعلم كتاب و حكمت كرد و تزكيه كرد. انسان اينطورى است، وضع روحى همه انسانها اينطور است كه تا يك استغنائى پيدا مىكند طغيان پيدا مىكند. استغناى مالى پيدا مىكند به حسب همان مقدار طغيان پيدا مىكند، استغناى علمى پيدا مىكند به همان مقدار طغيان پيدا مىكند، مقام پيدا مىكند به مقدارى كه مقام پيدا كرده است طغيان مىكند. فرعون را خداى تبارك و تعالى طاغى مىگويد هست براى همين است كه مقام پيدا كرده بود و انگيزه الهى در او نبود و اين مقام او را به طغيان كشيده بود. كسانى كه چيزهائى كه مربوط به دنياست آنها را بدون تزكيه نفس پيدا مىكنند، اينها هر چه پيدا بكنند طغيانشان زيادتر خواهد شد و وبال اين مال و اين منال و اين مقام و اين جاه و اين مسند از چيزهائى است كه موجب گرفتارىهاى انسان است در اينجا و بيشتر در آنجا. انگيزه بعثت اين است كه ما را از اين طغيان نجات دهد و ما تزكيه كنيم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا كنيم و نفوس خودمان را از اين ظلمات نجات بدهيم. اگر اين توفيق براى همگان حاصل شد دنيا يك نورى مىشود نظير نور قرآن و جلوه نور حق. تمام اختلافاتى كه بين بشر هست، اختلافاتى كه بين سلاطين هست، اختلافاتى كه بين قدرتمندان هست ريشهاش همان طغيانى است كه در نفس هست. ريشه اين است كه انسان ديده است كه خودش يك مقام دارد طغيان كرده است و چون قانع نمىشود به آن مقام، اين طغيان اسباب تجاوز
صحيفه نور ج 14 صفحه 254
مىشود، تجاوز كه شد اختلاف حاصل مىشود و اين فرق نمىكند، از آن مرتبه نازلش طغيان است تا آن مرتبه عالى آن. از مرتبه نازلى كه در يك روستا بين افراد اختلاف حاصل مىشود ريشه آن همين طغيان است تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغيان زيادتر مىشود. اينهائى كه، فرعونى كه طغيان كرد و انا ربكم الا على گفت، اين انگيزه در همه است فقط در فرعون نيست. اگر انسان را سر خود بگذارند انا ربكم الاعلى خواهد گفت. انگيزه بعثت اين است كه اين نفوس سركش را و اين نفوس طاغى را و ياغى را از آن سركشى و از آن طغيان و از آن ياغيگرى كنترل كند و تزكيه كند نفوس را. همه اختلافاتى كه در بشر هست براى اين است كه تزكيه نشده است. غايت بعثت اين است كه تزكيه كند مردم را تا به واسطه تزكيه، هم تعلم حكمت كند و هم تعلم قرآن و كتاب و اگر چنانچه تزكيه بشوند طغيان پيش نمىآيد. كسى كه تزكيه كرد خود را هيچ گاه خودش را مستغنى نمىداند ان الانسان ليطغى ان راه استغنى وقتى كه خودش را مىبيند و براى خودش مقام قائل است و براى خودش عظمت قائل است اين خودبينى اسباب طغيان است. اختلافاتى كه بين همه بشر هست، اختلافاتى كه سر دنيا بين همه بشر هست اين اختلافات ريشهاش اين طغيانى است كه در نفسهاست و اين گرفتاريى است كه انسان دارد و گرفتارى به خود دارد و به هواهاى نفسانيه. اگر انسان تزكيه بشود و نفس انسان تربيت بشود اين اختلافات برداشته مىشود.
خطرى كه از عالمى كه تربيت و تزكيه نشده، بر بشر وارد مىشود از خطر مغول بالاتر است
اگر تمام انبياء عظام جمع بشوند در يك شهرى و در يك كشورى، هيچ گاه با هم اختلاف نمىكنند براى اينكه آنها تزكيه شدهاند، علم و حكمت را بعد از تزكيه در نفس دارند. گرفتارى همه ما براى اين است كه ما تزكيه نشدهايم، تربيت نشديم. عالم شدند، تربيت نشدند، دانشمند شدهاند، تربيت نشدهاند، تفكراتشان عميق است، لكن تربيت نشدهاند و آن خطرى كه از عالمى كه تربيت نشده است و تزكيه نشده است بر بشر وارد مىشود آن خطر از خطر مغول بالاتر است.
غايت بعثت اين تزكيه است، غايت آمدن انبياء اين تزكيه است و دنبالش آن تعليم. اگر نفوسى تزكيه نشده و تربيت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحيد، در صحنه معارف الهى، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سياست، در هر صحنهاى كه وارد بشود اشخاصى كه تزكيه نشدند و تصفيه نشدند و از اين شيطان باطن رها نشدند، خطر اينها بر بشر خطرهاى بزرگ است و بايد كسانى كه مىخواهند در اين عالم تربيت كنند ديگران را، بايد قبلا خودشان تزكيه شده باشند، تربيت شده باشند و كسانى كه در بشر مىخواهند زمامدارى كنند، اگر بخواهند كه طغيان نكنند و كارهاى شيطانى نكنند بايد تزكيه كنند خودشان را و بعثت براى همين است كه همگان را تزكيه كند و اين تزكيه براى دولتمردان، براى سلاطين، براى رؤساى جمهورى، براى دولتها و براى سردمداران بيشتر لازم است تا براى مردم عادى. اگر افراد عادى تزكيه نشوند و طغيان پيدا بكنند، يك طغيان
صحيفه نور ج 14 صفحه 255
بسيار محدود است. يك نفر در بازار يا يك نفر در روستا اگر طغيان بكند يك نقطه محدودى را به فساد ممكن است بكشد، لكن اگر طغيان در كسى شد كه مردم او را پذيرفتهاند، در عالمى شد كه مردم آن عالم را پذيرفتهاند، در سلطانى شد كه مردم آن سلطان را پذيرفتهاند، در رؤسايى شد كه مردم آنها را پذيرفتهاند، اين گاهى يك كشور را به فساد مىكشد و گاهى كشورها را به فساد مىكشد. اين طغيانها كه موجب اين شد كه كشورهائى به تباهى كشيده بشود براى اين است كه تزكيه نشده است كسى كه زمام امور به دستش است. شما مقايسه كنيد صدام را با يك نفر آدم عادى، يك نفر آدم عادى هر چه طغيان بكند و هر چه فرعونيت داشته باشد جز اينكه يك افراد معدودى را به تباهى بكشد يا خانواده خودش را به تباهى بكشد كار ديگرى از او نمىآيد اما صدام را ببينيد كه طغيان كرده است و طاغى است و اين طغيان موجب به فساد كشيدن يك مملكت، دو مملكت بلكه يك منطقه ممكن است بشود و اگر اين طغيان در رئيسهاى جمهور بزرگ دنيا باشد، اگر رئيس جمهور امريكا طغيان بكند، طغيان او يك كشورهاى بسيار را به فساد مىكشد. جنگهاى بزرگى كه در دنيا واقع شد مثل جنگ اول و جنگ دوم براى همين بود كه طغيان در آن طبقه بالا بود و آن طبقه بالا كه مهذب نبودند، طغيان كردند و كشورهاى بزرگ را به فساد كشاندند. اگر رئيس حزب جمهورى سوسياليستى شوروى طغيان كند طغيان او محدود نيست به اين حدود معين، طغيان او كشورهائى را به فساد مىكشد. كسانى كه در يك مقامى هستند، چه مقامهاى پائين و چه مقامهاى بالا، بايد اگر بخواهند مملكت اصلاح بشود، اگر بخواهند اين كشور آرامش پيدا كند، آنها بايد آرامش را از بالا شروع كنند. از پائين آرامش نمىشود حاصل بشود. بايد اشخاصى كه زمامدار امور هستند، هر نحو زمامدارى، بايد از آنجا آرامش را شروع كنند. آرامش آنها كشور را به آرامش مىكشد و اگر خداى نخواسته آنها طغيان كنند، طغيان آنها كشور را به هلاكت مىكشاند. آنهائى كه براى اين كشور دلسوزند، آنهائى كه براى اسلام دلسوزند، آنهائى كه اسلام را نجات ده همه بشر مىدانند، بايد به تعليمات اسلام، لااقل به يكى از تعليمات اسلام توجه كنند و آن اينكه ان الانسان ليطغى ان راه استغنى آنهائى كه بعثت را يك بعثت الهى مىدانند و انگيزه بعثت را هدايت همه خلق مىدانند بايد به غايت بعثت توجه كنند كه خود خدا انگيزه بعثت را فرموده است، فرموده است: يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه تزكيه براى اين است كه نور هدايت در انسان واقع بشود. تا تزكيه نشديد طغيان براى شما حاصل خواهد شد، تا تزكيه نشدهايد علم براى شما خطرناك است خطرناكتر از هر چيزى، تا تزكيه نشدهايد مقام براى شما خطرناك است و شما را به هلاكت دنيائى و اخروى مىكشاند. كوشش كنيد كه از اين روزى كه بعثت شروع شده است، از آنوقتى كه بعثت شروع شده است و امروز سالروز اين بعثت بزرگ است و اين نعمت عظيم الهى است توجه كنيد كه بعثت براى چه بوده است، انگيزه بعثت چه بوده است و اگر كسى تخلف كند از انگيزه بعثت چه خواهد شد. انگيزه بعثت تزكيه نفوس بوده است و تزكيه نفوس به اين است كه خودخواهىها برود از بين، خودبينىها برود از بين، رياست طلبىها برود از بين، دنيا طلبىها برود از بين و به جاى همه خداى تبارك و تعالى و هواى براى خدا بنشيند. انگيزه
صحيفه نور ج 14 صفحه 256
بعثت اين است كه حكومت خدا در دلهاى بشر حكومت كند تا اينكه در جامعههاى بشر هم حكومت كند تا تزكيه در ردههاى بالا حاصل نشود و تصفيه در رده بالا حاصل نشود اين مملكت و همه ممالكى كه هستند، اصلاح نخواهند شد. آنهائى كه اين انقلاب را مفيد مىدانند و اين انقلاب را پشتيبانى مىكنند و اين انقلاب را از ملت مىدانند و اين انقلاب را مىخواهند به نتيجه برسد، آنها بايد آرامش را به هر نحو كه هست در كشور ايجاد كنند و اين آرامش از رده بالا بايد شروع بشود. مادامى كه در رده بالا آرامش نيست، پائينها آرامش پيدا نمىكنند. مادامى كه تزكيه در رده بالا نباشد و تصفيه در رده بالا نباشد و خدا خواهى در رده بالا نباشد و فرار از خود در رده بالا واقع نشود، تزكيه نباشد و خودبينىها به جاى اين تزكيهها باشند و خودخواهىها به جاى تصفيهها باشند، در رده بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هر چه فرياد بزنيد كه آتش بس، نخواهد شد.
همه ما مكلفيم به اينكه تزكيه بشويم. بعثت براى تزكيه آمده است. اگر تزكيه نباشد هر چه در نفس واقع بشود، هر چيزى كه در نفس بيايد حجاب انسان است. همه مكلفيم كه تزكيه بشويم تا بتوانيم از نور الهى و نور قرآن استفاده كنيم، لكن اين تزكيه براى دولتمردان و ردههاى بالا، لازمتر است تا براى امثال ماها. ما اگر تزكيه نشويم يك حد محدود را به فساد مىكشيم يا خود را به فساد مىكشيم و آنها اگر تزكيه نشوند و خودخواهىها را كنار نگذارند، يك كشور را، بلكه كشورها را ممكن است به فساد بكشند. من از همه شما دوستان عزيز آذربايجانى و تبريزى كه در اينجا تشريف داريد تشكر مىكنم كه از راه دور آمدهايد و در اين محل محقر مجتمع شديد و من به شما آذربايجانىها و به شما تبريزىها اميدها دارم. و من اميدم اين است كه خود شما در آنجا آرامش را حفظ كنيد و خود شما تزكيه كنيد خودتان را و خود شما براى اسلام و براى پيشرفت مقاصد اسلامى كوشش كنيد. اسلام براى همه است و همه ما بايد از اسلام استفاده كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 257
تاريخ: 12/3/60
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان هيأت تحريريه روزنامه كيهان
هيچ انسانى نيست كه محتاج موعظه نباشد
بسم الله الرحمن الرحيم
راجع به روزنامه و ساير مطبوعات، راديو و تلويزيون مكرراً صحبتهائى كردهام، لكن تذكر و موعظه تكرارش مؤثر است. يكى از امورى كه حتى در امراض مؤثر است تلقين است كه مريض به خودش و يا ديگرى به او تلقين كند كه خوب مىشوى، اين وقتى مكرر شد در نفس انسان اثر مىگذارد. در موعظه هم همين طور است، انسان بايد هم خودش را موعظه كند و هم در معرض موعظه واقع بشود. هيچ انسانى نيست كه محتاج به موعظه نباشد منتها انسانهاى بالا واعظشان خداست و انسانهاى بعد واعظشان آنها هستند تا برسد به آخر، تا برسد به ما. ما خودمان احتياج به موعظه داريم و موعظه چندين ساله در خود من باز تأثير بسزا نكرده است. من بايد اعتراف كنم كه در عين حالى كه آقايان را موعظه مىكنم و حالا مسائل روز را و قديم مسائل اخلاقى را، معذلك در خود من آنطور كه بايد تأثير كند، تأثير نكرده است. اين براى اين است كه در باطن انسان، شيطان بزرگى است كه ايستاده است تا انسان را به هلاكت برساند، تمام همش اين است كه انسان را بدون ايمان از اينجا بيرون كند و ما از گرفتارى به اين عواقب سوء به خدا پناه مىبريم. موعظه من به شما آقايان اين است كه شما و ما همه در محضر خدا هستيم همين جا كه نشستهايم و با هم صحبت مىكنيم محضر خداست. همه پيش چشم خدا هستيم. همه در علم خدا هستيم. خدا در همه جا حضور دارد. و هو معكم اينما كنتم آن كسى كه مسؤوليت را به عهده ما گذاشته است حاضر است، پس با آن كسى كه حاضر است نبايد مخالفت كنيم.
مسؤوليت بزرگ شما قلمهائى است كه در دست شماست
مسؤوليت بزرگ شما امروز قلم هائى است كه در دست شماست. اداره شما مثل يك اداره دولتى نيست كه هر چه در آن واقع شود در همانجاست، مگر گاهى به مردم بگويند، اما قلمها اگر لغزش پيدا كنند يك ملت را لغزاند. راديو تلويزيون دستگاهى است كه اگر فاسد باشد يك ملت را فاسد مىكند. الان همه راديو را گوش و تلويزيون را نگاه مىكنند. معصيتى اگر اتفاق بيفتد، در محضر همه مردم است. اگر خداى نخواسته قلمهاى شما بلغزد و از تعهدى كه براى خداى تبارك و تعالى بايد داشته باشيد غفلت بكنيد اينجور نيست كه تنها به شما و دوستان و هم مذهب و هم دين شما ضرر بزند،
صحيفه نور ج 14 صفحه 258
به همه ضرر مىزند، پس يك ضرر كوچك نيست، شما كه روزنامه كثير الانتشارى در دستتان است بايد توجه كنيد كه مسؤوليت بسيار خطيرى پيش مردم و ملتهاى جهان داريد كه اگر ارشاد كنيد مردم را بالاتر از اطاعتهائى است كه در گوشه خانه و يا يك مجلسى كه چند هزار نفر هستند مىباشد. قلم شما اگر ارشادى باشد، ملت را به راه راست هدايت مىكند و مىتواند مردم را از انحرافات نجات دهد. امروز چند برابر قلمهاى ارشادى قلمهاى انحرافى است. بايد انسان متوجه باشد كه منحرفين چه مىگويند و چه مىخواهند گفت و انگيزه شأن از اين انحرافات چيست. آن كسى كه اهل همين مملكت و خاك و ملت است چه مىگويد و ملت است چه مىگويد كه مىخواهد انحراف ايجاد كند، آيا صحيح است كه اينها دلسوز ملت هستند و از روى دلسوزى است كه مىخواهند مسائل فاسد را رفع كنند؟ يا نه، دست خودشان را آلت قرار دادهاند به اينكه فاسد كنند؟ ممكن است در بين اينها اشخاصى باشند كه واقعاً بخواهند مفاسد را بگويند و اصلاح كنند ولى انسان از لحن كسى كه صحبت مىكند مىفهمد كه چيست. انسان از قلم كسى كه مىگويد من مىخواهم مردم را ارشاد كنم مىفهمد كه مسأله، مسأله ارشاد است يا مسأله چيزهاى ديگر است.
انسان از طرز صحبت مىفهمد كه از يك نفس خبيث براى افساد بيرون آمده يا از يك نفس آرام براى اصلاح و ما در بعضى از اين قلمها و زبانها معانى كه اصلاح است كم مىبينيم، آدم مىبيند كه سلامت قلم و بيان و ارشاد هست ولى كم است، از آن طرف نشرياتى كه براى افساد است زياد مىباشد.
اگر مىخواهيد كشور اسلامى باشد بايد مطبوعاتش هم اسلامى باشد
بايد نشريات شما در مقابل اينها به صورتى باشد كه وقتى دست مردم مىرسد بگويند تعليمى است و مدرسهاى است براى تعليم و كسانى كه الهى هستند راضى باشند. شما درصدد اين نباشيد كه منحرفين را راضى كنيد، در صدد اين باشيد كه منحرفين را اصلاح كنيد. اگر منحرفين را بخواهيد راضى كنيد شما را به انحراف مىكشند، اما اگر بخواهيد منحرفين را اصلاح كنيد هر روز قلم شما قلم اصلاحى است. مقالاتى كه مىنويسيد اصلاحى باشد، اخبارى كه مىنويسيد، تيترهايى هست، مردم اينها را در روزنامهها مىبينند و مىفهمند كه اين تيتر از كجا پيدا شده است و براى چه مقصدى اين تيتر را گذاشتهاند و گاهى هم آدم مىبيند مسأله اينطور نبوده است، تيترش يك جور است و مسألهاش يك جور ديگر. مردم اين تيترها را نگاه مىكنند و مىفهمند كه چه فسادى و يا چه صلاحى واقع شده است. بايد توجه كنيد كه روزنامهاى تيترش چيزى نباشد كه محتوايش آنطور نباشد، نه به آن تندى كه در تيتر است و نه به آن عظمت، اين غش است. درست مثل كاسبى كه روى متاعش چيز خوب مىريزد و آخرش فاسد است و اين حرام است و اگر تيتر با محتوا نخواند غش است كه شما با قلمهايتان مى كنيد. بايد توجه كنيد و شك نكنيد ما روز محاسبه داريم، از همه چيزها محاسبه مىشود آن روز، خود انسان، قلمها، دستها، چشم شهادت مىدهند، دير يا زود چيزى نيست ولى چنين روزى هست.
صحيفه نور ج 14 صفحه 259
توجه كنيد اگر مىخواهيد كشور اسلامى باشد بايد مطبوعاتش هم اسلامى باشد. توجه كنيد كه اگر يك چيزى پيدا كنند در راديو لندن و يا آمريكا و يا راديوهاى ديگر، يك كلمه را برداشته و به صورتى بزرگ نمايش مىدهند مثلاً ايران همه كارهايش به هم ريخته است و چه و چه هست. اين براى اين است كه يكى از راههايى كه اينها بخواهند فساد كنند مطبوعات است.
روزنامهها با كسى صورت مخاصمه نداشته باشند بلكه صورت ارشاد داشته باشند
من اميدوارم انشاء الله تا شما اين روزنامهاى كه در دستتان است و عهده دار مسؤوليت آن هستيد درصدد باشيد كه اولا افرادى كه مىخواهند به اين جمهورى صدمه بزنند اگر يكدفعه نمىتوانيد آنها را ارشاد كنيد به تدريج اين كار را بكنيد وقتى تدريجى شد كار درست مىشود. اما راجع به محتوا و ديگر چيزها، شما هيچ كس را دشمن خودتان حساب نكنيد، نمىگويم صدام را هم حساب نكنيد، نه، اما اينهائى كه الان متكفل امور كشور هستند هيچ كدام دشمن با شما نيستند سليقههاى مختلفى با هم دارند. اين سليقههاى مختلف در نفس انسان روى انگيزههايى است كه به صورت مخاصمه در مىآيد در صورتى كه نبايد اينطور باشد. روزنامهها بايد با كسى صورت مخاصمه نداشته باشند بلكه صورت ارشاد داشته باشند، مطالب را بگويند. انتقادها بايد باشد زيرا يك جامعه تا انتقاد نشود اصلاح نمىشود عيب هم در همين جاست چون سرتاپاى انسان عيب است و بايد اين عيبها را انتقاد كرد تا جامعه اصلاح بشود. خداوند انشاء الله شما را حفظ كند و موفق باشيد و قلمها موفق باشند تا رضاى خدا را ملاحظه كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 263
تاريخ: 15/3/60
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز قيام پانزده خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
در 15 خرداد 42 كه مصادف بود با دوازده محرم، سوم شهادت بزرگ شهيد فداكار تاريخ، گرچه ملت غيور ايران با فداكارى عظيم خويش و تسليم قريب پانزده هزار شهيد به درگاه خداوند متعال، به ظاهر سركوب شد و دژخيمان رژيم جنايتكار پهلوى، ننگى ابدى بر ننگهاى پنجاه ساله خود افزودند لكن سرلوحه پيروزى اسلام و ملت بود. همان سان كه شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگى جاويد اسلام و حيات ابدى قرآن كريم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله، تخت و تاج يزيديان را كه با اسم اسلام، اساس وحى را به خيال خام خود مىخواستند محو كنند، براى هميشه به باد فنا سپرد و آن جريان، سفيانيان را از صحنه تاريخ به كنار زد، اين شهادت دلاورانه ملت مظلوم ايران، تخت و تاج پهلويان، جريان پهلوى صفتان را كه با اسم اسلام مىخواستند اسلام را از صحنه خارج نمايند و افكار غرب و نشخوار امريكا را جانشين وحى كنند، از تاريخ ايران بيرون راند. در حقيقت دستاورد نهضت 15 خرداد 42، پيروزى 22 بهمن 57 بود.
اينك باز تفالههاى رژيم جهانخوار سابق درصددند كه با كمك و همكارى گروهكهاى واپس زده و قلمداران غرب و شرق زده تجديد حيات كنند و با قلمهاى به ظاهر خلقى و زبانهاى فريبنده، در خارج و داخل، جمهورى اسلامى را متزلزل كنند و در جهان، جمهورى ما را رژيمى ظالمانه و بدتر از رژيم پهلوى معرفى كنند و افكار عمومى را مشوش و به ابرقدرتها مشروعيت دخالت در امور كشور بدهند. اينان با نام آنكه در ايران قانونى نيست و در ايران حكومت جنگل پا برجاست و به نام آنكه تمام نهادهاى جمهورى، برخلاف قوانين دنيا، به غارت اموال و اتلاف نفوس دست زدهاند، مىخواهند راه را براى اربابان خود يا ابر قدرت شرق و بلوك كمونيست يا ابر قدرت غرب و بلوك سرمايهدارى باز كنند و ايران عزيز را با اسم آزادى كه مراد آنان بىبند و بارى است به لجن بكشند و ملت مسلمان را از صحنه خارج كنند. اينان، آزادى مسلح بودن در مقابل حكومت اسلامى و آزادى در ايجاد اغتشاش را مىخواهند. اينان آزادى ژ 3 براى نابودى اسلام و جمهورى اسلامى را مىخواهند و اين آزادى همان است كه پيامبران و اسلام و رهبران آن، در سرتاسر تاريخ با آن به جنگ برخاستهاند و خود را فدا كردهاند و ما نيز به حكم پيروى از آنان در صحنه هستيم و غربزدگان آزادى به شكل غرب كه حتى آزادى جنسى به حد فجيع آن و آزادى مراكز فحشا را طالبند، اسلام و
صحيفه نور ج 14 صفحه 264
جمهورى اسلامى مخالف ايدههاى حيوانى آنان است.
اينان با پاسدار و با اصل پاسدارى و با ارتش و با تمام قواى مسلح مخالفند و ملت عظيم ما بايد بهوش باشد و كيد آنان را به خودشان باز گرداند. اينان از بزرگداشت 15 خرداد وحشت دارند چون اين روز بزرگ تاريخى سرآغاز شكوفائى اسلام و استقلال و آزادى ملت است. در سايه اسلام است كه استقلال به معناى واقعى آن و آزادى به معناى منزه آن تحقق مىيابد. روز 15 خرداد در عين حال كه چون عاشورا روز عزاى عمومى ملت مظلوم است، روز حماسه و تولد جديد اسلام و مسلمانان است. بزرگداشت روز حماسه آفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزشهاى انسانى در طول تاريخ است، همان سان كه بزرگداشت روز سرنوشت ساز عاشورا، بزرگداشت اسلام و قرآن كريم است. ملت شريف ما، بلكه ملتهاى مظلوم، از هر چه غفلت كنند، از اين دو روز الهى نبايد غفلت كنند.
عاشورا با نه خود، يزيديان را در طول تاريخ نفى كرد و به گورستان فرستاد. 15 خرداد پهلويان و پهلوى صفتان و ابر قدرتها را مدفون كرد. بزرگداشت و راهپيمائى روز 15 خرداد فريادى كوبنده است از مستضعفان بر سر مستكبران و از متعهدان به مكتب مترقى قرآن در مقابل تسليم شدگان بى چون و چرا به مكاتب انحرافى يا التقاطى شرق و غرب كه به طور خزنده در انحراف ملت مظلوم ما دست به قلم و زبان، در كوشش بىامان هستند. بر ملت شريف ماست كه اين ايام الله را كه هديه هائى از عالم غيب ربوبى است با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهدارى كنند و با شعار و شعور بر مخالفان مكتب و خدمتگزاران به شياطين بزرگ و كوچك بتازند و صفهاى خود را فشردهتر و دلهاى خود را مطمئن تر، با قدم استوار و تصميم آهنين، بر مشكلات و توطئههاى غرب و شرق غلبه كنند و مجهز به جهاز ايمان به خدا شوند در مقابله با مشكلات. و بر قواى مسلح اسلامى از ارتشيان و قواى نظامى و انتظامى و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و عشاير تا همه رزمندگان عزيز اسلامى كه انسجام وحدت خود را حفظ نمايند و با قدرت الهى و بانك الله اكبر، بر دشمن كافر بتازند و از خداى بزرگ پيروزى طلب كنند، كه دست غيب با آنان است. و بر ملت عزيز رزمنده است كه از قواى مسلح پشتيبانى كنند و در همكارى و كمك به آنان از پاى ننشينند و آنان را در اين فداكارى و عبادت ارزشمند روحيه دهند، كه فتح و ظفر انشاء الله تعالى نزديك است. شرف و عزت از آن شما و ننگ و خذلان از آن دشمنان اسلام است.
درود بر عاشورا، درود بر 15 خرداد و 22 بهمن، درود بر ايام الله و بر ملت شريف ارزشمند ايران و درود بر رزمندگان و مجاهدان در جبهههاى جنگ و در پشت جبههها.
والسلام على عباداللهالصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 265
تاريخ: 16/3/60
پيام امام خمينى به مناسبت روز پاسدار (سوم شعبان المعظم)
بسم الله الرحمن الرحيم
عيد سعيد پربركت سوم شعبان المعظم ولادت با سعادت سيد مظلومان، بر مظلومان جهان مبارك باد.
اين روز شريف كه طليعه ادامه بعثت خاتم الانبيا (صلى الله عليه و آله و سلم) بوده است مبارك بوده و خواهد بود. اگر عاشورا و فداكارى خاندان پيامبر نبود، بعثت و زحمات جانفرساى نبى اكرم را طاغوتيان آن زمان به نابودى كشانده بودند، و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مىخواستند قلم سرخ بر وحى و كتاب بكشند و يزيد يادگار عصر تاريك بتپرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام لاخبر جاء و لا وحى نزل بنياد حكومت الهى را بركند، نمىدانستيم به سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مىآمد. لكن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست كه اسلام رهائى بخش و قرآن هدايت افروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيدانى چون فرزندان وحى احياء و پشتيبانى فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسين بن على آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را بر انگيزد، تا جان خود و عزيزانش را فداى عقيدت خويش و امت معظم پيامبر اكرم نمايد، تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبيارى فرمايد و از وحى و از ره آوردهاى آن پاسدارى نمايد. و اينك كه پاسداران از سپاه و كميتههاى عصر حاضر اين روز بزرگ پر بركت جاويد را روز پاسدار اعلام نموده اند، مسئوليتى بس بزرگ و تكليفى بس عظيم را عهدهدار شدهاند، گوئى آنان به ياد پاسداران عاشورا و انگيزه جانفشانىها و فداكارىهاى كربلا اين روز را انتخاب نمودند و نيكو انتخابى است و بزرگ مسئووليتى نيكوست كه ادامه خون سرخ تشيع را تداعى مىكند و پر مسؤوليت است كه انگيزه آن فداكارى و جانبازى آنچنان لطيفه الهى دارد كه آن خون را ثارالله و از مرزهاى حجب نور و ظلمت فراتر برده و از خودىها و خودبينىها پيراسته و به مرز العبوديه جوهره كنهه الربوبيه رسانده و آراسته و دست ما از آن كوتاه است. لكن مأيوس نشويد و كوشش كنيد تا به كوشش خويش رنگ اسلامى الهى بيشترى دهيد و به فداكارى خويش اخلاصمندتر باشيد كه بحمدالله هستيد. شما عزيزان كه از بدو انقلاب از متن جامعه اسلامى جوشيديد و در جهاد حق عليه باطل و رژيم شاهنشاهى كوشيديد و اكنون در جهاد اسلامى مقابل كفر صداميان يعنى امريكاى خونخوار همدوش با برادران ارتشى و ساير قواى مسلح از بسيج
صحيفه نور ج 14 صفحه 266
گرفته تا عشاير برومند در رزم و جهاد مقدس جانبازى مىكنيد و افتخارات بزرگ براى ملت و اسلام مىآفرينند، بايد بدانيد كه خدا پشتيبان لشكريان خويش است و هميشه در نهايت حق پيروز است. آمريكاى جهانخوار بايد بداند كه ملت عزيز و خمينى تا نابودى كامل منافعش او را راحت نخواهند گذاشت و تا قطع هر دو دست آن به مبارزه خدائى خود ادامه خواهند داد. ملت ما همانگونه كه نشان دادهاند، تحمل تمام كمبودها را براى حفظ شرف و آبروى خويش خواهد نمود. ملت مقاوم ما از روز اول مبارزهاش مىدانست كه با تمام قدرتها و ابرقدرتها دست به گريبان است و بايد بداند كه تمام ايادى داخلى و خارجى قدرتها و ابرقدرتها خصوصاً آمريكاى جنايتكار براى شكست ما از تمام امكاناتش استفاده خواهد نمود، ولى چاره چيست كه كوه مصيبتها در مقابل حيثيت اسلامى ايرانى ما چون كاهى است و مردم ما بايد خود را آماده اين درگيرى حسينى تا پيروزى كامل بنمايند، كه مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگى سياه است و ما امروز به انتظار شهادت نشستهايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهانى با سرافرازى بايستند و بار مسؤوليت استقلال واقعى را در تمامى ابعادش به دوش كشند و با افتخار پيام رهائى مستضعفين را در جهان سر دهند. شما دلاوران سلحشور و شما سپاهيان انقلاب اسلامى مردم ايران، شما از همان روزهاى اول هدف ناجوانمردانه گروهها و گروهكهاى منحرف واقع شديد و اين خود فخرى بر افتخارات شما افزود و اكنون نيز آن كه از اسلام بيشتر گريزان است، دشمن سرسختتر شما عزيزان است. بكوشيد كه نفاق افكنان در شما رخنه نكنند و ميان شما و برادران رزمنده ديگرتان جدائى نيفكنند، كه اكنون قواى نظامى و انتظامى همچون شما و ساير قواى مسلح مردمى لشكريان اسلاميد و برادران ايمانى. بهوش باشيد كه از تفالههاى رژيم طاغوتى و مكتبهاى انحرافى آسيب نبينيد كه دشمنان اسلام در كمينند و قلم زهرآگين از هر سو از غلافها كشيده شده تا جمهورى اسلامى را از صحنه بدر كنند و به جز جمهورى اسلامى به هر چه باشد گردن نهند. اينان همانها هستند كه از اول از اسم جمهورى اسلامى وحشت داشتند و اكنون نيز وحشت دارند و با قلم و قدم هر چه بيشتر در هدم آن و دولت مردمى شما مىكوشند، لكن بايد بدانند كه سيل خروشان ملت آنان را چون خسى بر كنار خواهد زد و قدرت الهى اسلام فوق آن است كه در مغزهاى بىمحتواى آنان بگنجد. و شما مطمئن باشيد كه هرگاه تكليف شرعى احساس شود، به راهى كه خداوند قاهر پيشاروى ملت گذاشته است هدايت خواهند شد. اينجانب روز مبارك پاسدار را به شما دوستان و ساير قشرهاى ملت، بلكه به مستضعفان جهان تبريك مىگويم و سعادت آنان و عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم. درود بر رزمندگان مجاهد، درود بر سپاه پاسداران، درود بر كميتههاى انقلابى، درود بر شهداء راه اسلام، درود بر بازماندگان شهدا، درود بر آسيب ديدگان جنگ تحميلى و درود بر ملت ايران.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 267
تاريخ: 18/3/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى ستاد انجمنهاى اسلامى وزارت بهدارى و بهزيستى و اقشار مختلف مردم
با تمام قوا كوشش كنيد تا اعمالتان اسلامى باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
وجود انجمن اسلامى در همه كشور و خصوصاً در ارگانهاى انقلابى از امورى است كه لازم است، لكن خود آقايانى كه انجمنهاى اسلامى را تشكيل مىدهند بايد مواظب باشند به اينكه اولاً در اين انجمنها اشخاص فاسد و از گروههاى منحرف وارد نشوند و ثانياً خود آقايان توجه داشته باشند كه كارهايى كه در آنجا انجام مىگيرد كارهاى اسلامى باشد و انحرافاتى نداشته باشد.
امروز كه انجمنهاى وزارت اسلامى وزارت بهدارى و همين طور اطبا و كارگران بهدارىهاى خوزستان و پرستارهاى محترم اين استان اينجا آمدهاند، من يك كلمه راجع به اين اطبا و بهياران و پرستاران و كارمندان بهدارى در سرتاسر كشور عرض دارم و يك كلمه هم راجع به اين نهادها در خوزستان و در غرب و جنوب كشور عرض دارم.
آنچه كه نسبت به اين آقايان و اين خانمها در سرتاسر كشور عرض دارم، اين است كه طبابت و پرستارى و خدمت به اين بيمارانى كه در اين بيمارستانها خوابيدهاند يك خدمت بسيار مشكل لكن بسيار ارزنده است. پرستارى مريض بسيار مشكل است و پرستارى خوب، بسيار ارزشمند و همين طور طبابت و بالاى سر مريضها و مجروحين و معلولين و اينها رفتن و با آنها سر و كار داشتن مشكل است، لكن صحيح عمل كردن بسيار ارزشمند است. در ساير ادارات بايد همه كار صحيح انجام بدهند و كار صحيح همه ارزش دارد، لكن در بيمارستانها يك ويژگى خاصى دارد. سر و كار با يك عدهاى داريد شما و خصوصاً پرستارها كه اينها بيمارند، دل شكستهاند، محتاج به پرستارى روحى دارند، محتاج به آرامش روحى دارند و شما با اين مريضها، با اين بيمارها هر چه محبت بكنيد و هر چه پرستارى مادرانه و خواهرانه و برادرانه و پدرانه بكنيد اين در روحيه بيمار موثر است و بر خوب شدن، سرعت خوب شدن بيماران نيز مؤثر است و در بارگاه خداى تبارك و تعالى خدمت به اين جمعيت، خدمت به اين بندگان خدا بسيار ارزشمند است. و آنچه كه بايد به پرستارها و اطبا و بهيارها و مستخدمين بيمارستانهاى خوزستان و جاهاى جنگزده عرض كنم، اين است كه كارهاى شما در آن بيمارستانها ارزشمندتر از همه جا هست، هم كارها در آنجا كه در معرض خطر است و شما مواجه هستيد با يك جمعيتهايى كه به بيمارستان رحم نمىكنند و به مدارس هم رحمكنند، در آنجا
صحيفه نور ج 14 صفحه 268
خدمت مىكنيد اين يك ارزش بسيار بزرگ است و پرستارى از كسانى كه در راه اسلام اعضاى خودشان را، صحت خودشان را، سلامت خودشان را ازدست دادهاند اين يك خدمت بسيار بزرگ ارزشمندى است در بارگاه خداوند تبارك و تعالى. لكن بايد خيلى توجه داشته باشيد به اينكه هم وضع بيمارستانها وضع اسلامى باشد و هم رفتارتان با اين مرضى و با اين معلولين و با اين بيمارها يك وضع مادرانه و پدرانه و خواهرانه و برادرانه باشد. بسيار كار مشكل و ارزشمندى است و بسيار پر مسؤوليت، چنانچه انجمنهاى اسلامى هم كارشان ارزشمند است و مسؤوليت شان بزرگ. بنابراين سفارش من، تمناى من از همه انجمن هاى اسلامى سرتاسر كشور و همه اطبا و بهياران و كارمندان و پرستاران سرتاسر كشور، خصوصاً در جاهائى كه جنگزده هستند و در جاهائى كه در معرض خطر هستند، اين است كه با تمام قوا كوشش كنيد كه اعمال شما اعمال اسلامى باشد و رفتار شما با مرضى رفتار خوب باشد و رفتار انسانى اسلامى باشد. خداوند تبارك و تعالى به شماها برادران و خواهران اجر عنايت كند و اجر آن زنهايى كه در صدر اسلام براى پرستارى لشگر اسلام مىرفتند انشاءالله در نامه اعمال شما هم نوشته بشود.
اگر به قانون خاضع بشويم هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد
ما امروز مواجه هستيم با مشكلاتى كه از خارج براى ما تهيه مىكنند و صادر مىكنند و در داخل بعضى عناصر وابسته به خارج تهيه مىكنند و ما را در مشكلات مىگذارند. من در اول اين سال اعلام كردم كه اين سال را بايد ما سال اجراى قانون بدانيم و با قانون طورى عمل كنيم كه هم اسلام و هم دنيا ما را يك رفتار صحيح بداند كارهاى ما را، در كشورى كه قانون حكومت نكند خصوصاً قانونى كه قانون اسلام است، اين كشور را نمىتوانيم اسلامى حساب كنيم. كسانى كه با قانون مخالفت مىكنند، اينها با اسلام مخالفت مىكنند. كسانى كه با مصوبات مجلس بعد از اينكه شوراى نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت مىكنند، اينها دانسته يا ندانسته با اسلام مخالفت مىكنند.
ما اگر همه اشخاصى كه در كشورمان هستند و همه گروههايى كه در كشور هستند و همه نهادهائى كه در سرتاسر كشور هستند اگر به قانون خاضع بشويم و اگر قانون را محترم بشمريم هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون شكنىها پيش مىآيد. اگر قانون حكومت كند در يك كشورى، چنانچه از صدر عالم تاكنون تمام انبيا براى برقرار كردن قانون آمده اند و اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پيغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بودهاند و تسليم قانون بودهاند، ما هم بايد تبعيت از پيغمبر اسلام بكنيم و از ائمه خدا بكنيم و به قانون هم عمل كنيم و هم خاضع باشيم در مقابل قانون. قانون براى همه است. البته اگر چنانچه به قانون بخواهند عمل كنند و يك دزدى را به جاى خودش بنشانند آن دزد صدايش در مىآيد، لكن بايد آن دزدى كه مقابل قانون مى خواهد عرض اندام كند به او توجه داد كه اين قانون است و اگر چنانچه پسر رسول اكرم، دختر رسول اكرم هم خداى نكرده دزدى كند رسول اكرم دست او را مىبرد، قانون است. قانون
صحيفه نور ج 14 صفحه 269
براى نفع ملت است، براى نفع جامعه است، براى نفع بعضى اشخاص و بعضى گروهها نيست. قانون توجه به تمام جامعه كرده است و قانون براى تهذيب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان مىآيد و ديكتاتورها هم از قانون بدشان مىآيد و كسانى كه مخالفتها مىخواهند بكنند، از قانون بدشان مىآيد، لكن قانونى كه مال همه ملت است و براى تهذيب همه ملت است و براى آرامش خاطر همه ملت است و براى مصالح همه ملت است، اين قانون بايد محترم شمرده بشود. نبايد اگر چنانچه يك قانونى برخلاف نظر من بود من بيايم بيرون و هياهو كنم كه من اين قانون را قبول ندارم، اين قانون خوب قانونى نيست. قانون خوب است، شماها بايد خودتان را تطبيق بدهيد با قانون، نه قانون خودشان را براىبه شما تطبيق بدهد. اگر قانون بنا باشد كه خودش را تطبيق بدهد به يك گروه، تطبيق بدهد به يك جمعيت، تطبيق بدهد به يك شخص، اين قانون نيست. قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر كشورى بايد خودشان را با آن قانون تطبيق بدهند. اگر قانون برخلاف خودشان هم حكمى كرد، بايد خودشان را در مقابل قانون تسليم كنند، آنوقت است كه كشور، كشور قانون مىشود.
اگر يك جايى عمل به قانون شد و يك گروهى در خيابانها بر ضد اين عمل بخواهند عرض اندام كنند، اين همان معناى ديكتاتورى است كه مكرر گفتهام كه قدم به قدم پيش مىرود، اين همان ديكتاتورى است كه به هيتلر مبدل مىشود انسان، اين همان ديكتاتورى است كه به استالين انسان را مبدل مىكند. اگر قانون در يك كشورى عمل نشود، كسانى كه مى خواهند قانون را بشكنند اينها ديكتاتورانى هستند كه به صورت اسلامى پيش آمده اند يا به صورت آزادى و امثال اين حرفها. اگر همه اين آقايانى كه ادعاى اين را مىكنند كه ما طرفدار قوانين هستيم، اينها با هم بنشينند و قانون را باز كنند و تكليف را از روى قانون همهشان معين كنند و بعد هم ملتزم باشند كه اگر قانون برخلاف رأى من هم بود من خاضعم، اگر بر وفاق هم بود من خاضعم، ديگر دعوائى پيش نمىآيد، هياهو پيش نمىآيد. اگر بنا باشد كه يك جائى بخواهند، دادستان بخواهد روى قوانين عمل بكنند، ما بخواهيم بگوئيم كه خير ما دادستان را قبول نداريم، اين معناى ديكتاتورى است. ديكتاتورى همين است كه نه به مجلس سر فرو مىآورد، نه به قوانين مجلس و نه به شوراى نگهبان و نه به تأييد شوراى نگهبان و نه به قوه قضائيه و نه به دادستانى و نه به شوراهاى دادستانى و همين طور به همه ارگانها. قانون معنايش اين است كه اين چيزهايى كه به حسب قانون اسلامى، به حسب قانون كشورى كه منطبق با قوانين اسلام است، اينها را، وظيفهشان را قانون معين كرده. بعد از آنكه قانون وظيفه را معين كرد، هر كس بخواهد كه برخلاف او عمل بكند اين يك ديكتاتورى است كه به صورت مظلومانه حالا پيش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پيش خواهد آمد و بعد اين كشور را به تباهى خواهد كشيد و اين كشور وقتى به تباهى كشيده شد و اين مردم متفرق و مختلف با هم شدند اين همان وظيفهاى كه براى ابرقدرتها بايد انجام بدهد، اين آدم انجام داده ولو خودش نمىفهمد، اگر بفهمد كه ديگر مصيبت بالاتر است لكن خودشان ملتفت نيستند. اگر من اين نصيحتها را مىكنم كه شما همه به قانون عمل
صحيفه نور ج 14 صفحه 270
كنيد، از هياهو و جنجال دست برداريد، روزنامهها از هياهو و جنجال دست برداريد، قلمدارها از هياهو و جنجال دست بردارند، نويسندهها دست بردارند، گويندهها دست بردارند، اگر چنانچه اينطور بشود، يك كشور قانونى ما پيدا مىكنيم كه همان كشور اسلامى است و ديكتاتورى از اين كشور بيرون مىرود، اينكه من هميشه نصيحت مىكنم به آقايان و مىخواهم كه امور روى روش صحيح عمل بشود، روى قوانين عمل بشود و تخلف مىشود و معذلك من نصيحت مىكنم به آقايان، اين نه از باب اين است كه در ملت ما يك ضعفى پيدا شده، يك فتورى پيدا شده و ملت ما ديگر به احكام اسلام اعتنايى ندارند. اينها دنبال اين هستند يك ديكتاتور پيدا كنند و پاى بيرق او، همه سينه بزنند. مسأله اين نيست. 15 خرداد و سالروز 15 خرداد ثابت كرد كه اين مردم در صحنه هستند و براى اسلام هم در صحنه هستند. آن روزى كه احساس خطر براى اسلام بكنم ، دست همه را قطع خواهم كرد من تا آنجائى كه بتوانم، تا آنجايى كه اخلاق اسلامى اقتضا مىكند كه همه اينها را به آرامش دعوت كنم، همه گروهها و گروهكها را به آرامش دعوت كنم، همه افراد را به آرامش دعوت كنم عمل خواهم كرد، نصيحت خواهم كرد، نصيحت برادرانه خواهم كرد، نصيحت خاضعانه خواهم كرد لكن اين را بايد همه بدانند آن روزى كه من احساس خطر براى جمهورى اسلامى بكنم، آن روزى كه من احساس خطر براى اسلام بكنم، آن روز اينطور نيست كه - باز ما باز من بنشينم نصيحت كنم، دست همه را قطع خواهم كرد. اگر چنانچه اشخاصى در اين برهه زمان كه ما ابتلا داريم به جنگ، ابتلا داريم به - آرام - بايد آرامش محفوظ بشود. اگر كسانى در اطراف كشور سخنرانى كنند و سخنرانى آنها اسباب تشنج بشود، آن شخص هر كس مىخواهد باشد، هر مقامى مىخواهد باشد، من او را به جاى خودش مىنشانم، قبل از اينكه شورش پيدا بشود من او را به جاى خودش مىنشانم. و امروز اعلام مىكنم به اينهايى كه در اطراف مىروند و صحبت مىكنند و از قرارى كه به من اطلاع دادند اين گروهكهاى فاسد هم فرصت را به دست آوردند و مىخواهند راهپيمائى كنند، قواى نظامى و انتظامى و پاسدارها بايد به طور جد از سخنرانىهايى كه اينطور هستند جلوگيرى كنند و سخنرانهايى كه اينطور هستند دستگير كنند. اگر من هم سخنرانى كردم كه مخالف با دستور اسلام بود و براى ايجاد تشنج و براى گرفتار كردن ملت مسلمان ما كه خونها داده است در راه اسلام، اگر من هم اين كار را بكنم موظف شرعى هستند اين ارگانهاى انتظامى و نظامى كه من را بگيرند و به دادگاه بسپرند، اين استثنا ندارد. گوشخودتان را باز كنيد، من همانطورى كه با شاه عمل كردم و هم ملت ما همانطورى كه با محمد رضا عمل كرد با اشخاصى كه بخواهند فساد ايجاد كنند، با اشخاصى كه زائد بر صحبت بخواهند تشنج ايجاد كنند، با اشخاصى كه مىخواهند صف آرائى بكنند در مقابل دادستانى، در مقابل مجلس، در مقابل ارگانهاى ديگر، من همان را خواهم كرد كه با محمدرضا عمل خواهم كرد و امروز وسائل در دست است و شماها خواهيد منزوى شد.
صحيفه نور ج 14 صفحه 271
باز من نصيحت مىكنم شماها را كه تا دير نشده است به جاى خودتان بنشينيد و از تحريكات عناصر فاسد كه در گوشهاى شما مطالبى مىخوانند پرهيز كنيد و آنها را از خودتان برانيد كه من با آرامش، كسى اگر مخالفت كند با او سخت عمل خواهم كرد و اين يك وظيفه شرعى است كه بر عهده همه ما هست و بر عهده من هم هست. من به سرتاسر كشور، به بازارهاى كشور، به همه جايى كه مسلمين در كشور هستند، اخطار مىكنم و مىگويم كه گروههايى در صددند كه بازار ببندند، اينها همان سرمايهدارانى هستند كه امروز مىخواهند مفسده كنند و اينها همان گروهكهاى فاسد هستند كه اشخاصى را آلت دست قرار دادهاند و مىخواهند مفسده بكنند و اگر چنانچه يك همچو امرى بشود، بستن بازار امروز و راهپيمائى امروز، بستن بازار و راهپيمائى در مقابل رسول اكرم است، در مقابل اسلام است و شما هوشيار باشيد كه مبادا اين گروهكهاى فرصتطلب به بهانه اينكه چه شده و چه شده بخواهند راهپيمائى كنند و بخواهند آشوب كنند. محركين آشوب را هر كس مىخواهد باشد، با قلم، با زبان، با هر چه مىخواهد باشد معرفى كنند، من او را خواهم منزوى كرد. بنابراين من تا سر حد امكان، تا آنجايى كه اسلام را در خطر نبينم و بازىهاى سياسى نخواهد اسلام را و مسلمين را در خطر بيندازد به آنها نصيحت مىكنم و خاضعانه از آنها مىخواهم كه دست بردارند از اين شيطنتها و اگر چنانچه احساس خطر بكنم همانطورى كه با محمدرضا عمل شد با همه آنطور عمل خواهد شد.
امروز بازار بستن، راهپيمائى كردن، سخنرانىهاى انحرافى كردن، تمام اينها برخلاف مصالح اسلام و برخلاف مصالح خداى تبارك و تعالى كه اسلام را براى ما الگو قرار داده است مىباشد و حرام است. بستن بازار در هر جا و راه افتادن در كوچه و محلهها بدون اينكه از طرف وزارت كشور اجازه داده باشد، اين انحراف است و محرم است و قواى نظمى، انتظامى و نظامى و پاسداران و بسيج و تمام ملت موظفند، شرعاً مكلفند به تكليف الهى كه جلوگيرى از اين مفسدهها بكنند.
و من باز به همه آقايانى كه مىخواهند نطق كنند و اعلاميه بدهند و نمىدانم نامه سرگشاده بفرستند و از اين مزخرفات، به همهاينها اعلام مىكنم كه برگرديد به اسلام، برگرديد به قانون، برگرديد به قرآن كريم، بهانه درست نكنيد كه اسباب اين بشود كه شما همه به انزوا كشيده بشويد. من به بسيارى از شما علاقه دارم و ميل دارم كه همه به قانون عمل كنند و همه در جاى خود باشند و اگر چنانچه اينطور نباشد مسأله طور ديگر خواهد شد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 272
تاريخ: 19/3/60
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موحدى كرمانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى موحدى كرمانى دامت افاضاته
چون جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد امامى كاشانى به خاطر مسؤوليتهاى زيادى كه دارند از سمت خود در اداره شهربانى استعفا دادهاند، بدين وسيله جنابعالى را به سمت نماينده در آن اداره منصوب مىنمايم كه ضمن سرپرستى اداره سياسى ايدئولوژيك شهربانى به كارهاى مذهبى آنان رسيدگى و رفع نيازمنديهاى آنان را بنمائيد و كارهاى ادارى را كماكان به خود مسؤولان واگذار نموده تا خود حل و فصل كنند. از خداى تعالى موفقيت آنجناب را در انجام وظايف محوله مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 273
تاريخ: 20/3/60
فرمان امام خمينى به حجج اسلام: ايروانى، هاشمى گلپايگانى، توسلى، جلالى و طاهرى خرم آبادى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات آقايان حجج اسلام حاج سيد عبدالمجيد ايروانى و آقاى حاج سيد على هاشمى گلپايگانى و آقاى حاج شيخ محمدرضا توسلى و آقاى حاج شيخ حيدر على جلالى و آقاى سيد حسن طاهرى خرم آبادى دامت افاضاتهم
از آنجا كه مسأله حج و انجام اين فريضه بزرگ الهى از مسائل مهم اسلامى و اجتماعات بزرگ سياسى مذهبى جامعه مسلمانان مىباشد و بايد در انجام هر چه باشكوهتر و بهرهبردارى هر چه بيشتر از اين اجتماع عظيم دينى سعى كافى مبذول شود، بدين وسيله حضرات آقايان محترم را براى رسيدگى به كار حجاج و زائران بيت الله الحرام در اين سال تعيين و منصوب مىنمايم تا با همفكرى و مشورت يگديگر در رفع نيازمندىهاى آنان بكوشند و از راهنمائىهاى لازم در موسم حج دريغ ننمايند. و آنان را به حساسيت زمان و موقعيت خطير كنونى متوجه سازند و اين حقيقت را به همگان گوشزد كنند كه دشمنان اسلام با تمام قوا سعى در ايجاد تفرقه و اختلاف ميان جوامع اسلامى دارند و به هر نام و هر وسيله كه شده مىكوشند تا با درگيرى ميان مسلمانان زمينه را براى تسلط كامل و مجدد خود بر همه كشورهاى اسلامى و چپاول و غارتگرى خود مساعد سازند و به همين جهت لازم است از هر گونه عمل تفرقه انگيز خوددارى كنند كه اين يك وظيفه شرعى و الهى است. ضمناً متصديان ادارات گوناگونى كه به هر مناسبت كارشان با حج ارتباط پيدا مىكند، موظفند براى هماهنگى در كارهاى خود با صلاحديد و تصويب آقايان محترم كارها را انجام دهند. از خداى تعالى موفقيت همگان را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 274
تاريخ: 20/3/60
حكم عزل بنى صدر از فرماندهى كل نيروهاى مسلح
بسم الله الرحمن الرحيم
ستاد مشترك نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى ايران
آقاى ابوالحسن بنى صدر از فرماندهى نيروهاى مسلح بر كنار شدهاند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 275
تاريخ: 21/3/60
فرمان امام خمينى به تيمسار فلاحى
بسم الله الرحمن الرحيم
تيسمار ولى فلاحى جانشين رئيس ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران
تا تعيين تكليف جانشين فرماندهى نيروهاى مسلح ستاد مشترك، مجاز است با استفاده از اختيارات مقام رهبرى، مأموريتها و وظايف محوله را انجام دهيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 276
تاريخ: 22/3/60
فرمان امام خمينى به آيت الله صدوقى
جناب مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاى صدوقى دامت بركاته
پس از اهداى سلام، هر چه سريعتر هيأتى را براى رسيدگى به وضع زلزله استان كرمان اعزام داريد تا با همكارى و هميارى مردم شجاع و مبارز و روحانيت شريف كرمان، احتياجات مصيبت زدگان حادثه ناگوار بررسى و سريعاً اينجانب را در جريان امور قرار دهيد تا در حد توانم به خواهران و برادران درد كشيدهام كمك نمايم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 14 صفحه 277
تاريخ: 22/3/60
پيام امام خمينى به مناسبت زلزله كرمان
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
زلزله عظيم و مصيبتبارى كه در استان كرمان موجب خسارات بسيار جانى و مالى شده است، موجب تأثر و تأسف هر شنونده و بيننده است. ما بايد بدانيم كه اين حوادث ناگوار ابتلا و امتحانى است از طرف خداوند متعال براى مصيبت ديدگان در محل حوادث و براى مصيبت زدگان در سراسر كشور. براى مصيبت ديدگان، تا با مراتب صبر و تحمل در از دست دادن عزيزان ثابت كنند كه در مقابل حوادث پابرجا بوده و ناتوان نيستند و به منطق قرآن كريم هر چه دارند و داريم از خداوند منان است و همگى امانتدارانى هستيم كه دير يا زود امانات الهى را به صاحبش بر مىگردانيم. و براى مصيبت زدگان در سراسر كشور، آزمايش عظيمى است كه در مصيبت برادران و خواهران عزيز تا چه اندازه خود را سهيم و شريك مىدانيم و براى جبران اين فاجعه بزرگ تا چه اندازه كوشش مىنمائيم. با اتحادى كه بين ملت عزيز و شريف ايران ديده مىشود اطمينان داريم كه در مقابل حوادث و مصيبتها پايدار و در كمك سريع به خواهران و برادران عزيز خود كه همه چيز خود را از دست داده اند، بپا خواهند خاست و هر چه سريعتر دولت مردمى و متدين خود را تكليف بزرگى به عهده دارد پشتيبانى نموده و براى نجات بازماندگان اين مصيبت بزرگ كوشا خواهند بود. اينجانب اين مصيبت را به ملت شريف ايران تسليت عرض نموده و از خداوند متعال سعادت و سلامت براى بازماندگان اين حادثه دلخراش خواهانم. سلام و درود بر بازماندگان و رحمت و مغفرت بر پويندگان راه خدا.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page