-
اما نمیشه
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
میخوامکه رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
تا دنیا دنیاست تو مال منی
تو سرنوشتها، تو فالِ منی
به باغ و بُستان من گُل نمیخوام
تو بهار هر سالِ منی
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
اگه هر لحظه با من قهر کنی
زندگی رو به کامِ من سخت کنی
اگه با بهانه های جورواجور
مَنو رسوا تو این شهر کنی
دل پر از غصه و غم نمیشه
عشقِ من ذرّه ای کم نمیشه
من فدای قهرو آشتیاتم
به خدا دوسِت دارم...همیشه
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
تا دنیا دنیاست تو مال منی
تو سرنوشتها، تو فالِ منی
به باغ و بُستان من گُل نمیخوام
تو بهار هر سالِ منی
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
-
این چه عشقیست
این چه عشقیست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
میگریزی ز من و در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم
باز لبهای عطش کرده من
عشق سوزان تو را میجوید
میطپد قلبمو با هر طپشی
قصه عشق تو را میگوید
بخت اگر از تو جدایم کرده
میگشایم گره از بخت چه باک
ترسم این عشق سرانجام مرا
بکشد تا به سراپرده خاک
این چه عشقیست که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
-
زندگی
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
سر بذار آروم به روی شونم، شیرینم
وقتی که خسته از این زمونم
ای غمِ عشقِ تو چارهً من
بودنت عمر دوبارهً من
توی این شبهای بی ستاره
چشمای قشنگ تو ستارهً من، ستارهً من
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
خوبِ من، ای طبیب مهربون دلِ بیمارِ من
ماه من، چشم تو چراغِ روشن به شبِ تار من
یار من، وقتیکه پر از بهونم تویی غمخوارِ من
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
ای غمِ عشقِ تو چارهً من
بودنت عمر دوبارهً من
توی این شبهای بی ستاره
چشمای قشنگ تو ستارهً من، ستارهً من
زندگی با تو چقدر قشنگه، خوبِ من
آسمونِ عشق چه آبی رنگِ
سر بذار آروم به روی شونم، شیرینم
وقتی که خسته از این زمونم
-
رویا
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام یه وجب زمین خالی
همونقدر که یک اطاقک بشه خونه خیالی
من از این دنیا چی میخوام یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تنه دنیا رنگه خوبیو قشنگی
آدمهای دستو دلباز از توی قلک طاقچه
بردارن بذر محبت واسه بارداری باغچه
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام دو تا بال برای پرواز
برم تا روز تولد برسم به فصله آغاز
برم پیشه بچه هایی که یه لقمه نون ندارن
که یک شب با یک دل سیر چشاشونو هم بذارن
بگم غصه ها سر اومد گریه بس که بهتر اومد
من از این دنیا چی میخوام دو تا صندلی چوبی
که منو تو رو بشونن واسه گفتن خوبی
-
تو خوبی
اومدی که عشقو با تو بشناسم
دنیای شور و نشاطو بشناسم
اومدی که زیره سایه تو من
چشمه آب حیاتو بشناسم
تو خوبی تو ماهی فدات بشم الهی،الهی،الهی
واسه من تو دنیا تو تنها تکیه گاهی،امیدی، پناهی
چو نسیمه نو بهاران به نوازش گلستان اومدی
مثله یک بارون رحمت به نجات سبزه زاران اومدی
تو همان فرشته ای که روز و شب لحظه شماری کردم
واسه دل داری دادن به منه ذلو پریشون اومدی
اومدی که عشقو با تو بشناسم
دنیای شور و نشاطو بشناسم
اومدی که زیره سایه تو من
چشمه آب حیاتو بشناسم
تو خوبی تو ماهی فدات بشم الهی،الهی،الهی
واسه من تو دنیا تو تنها تکیه گاهی،امیدی، پناهی
شب بی ستاره بودم ،
تو همان خورشیدی که به من تابیدی.
در هوای چاره بودم،
گنجه خوشبختی رو تو به من بخشیدی.
اومدی که عشقو با تو بشناسم
دنیای شور و نشاطو بشناسم
اومدی که زیره سایه تو من
چشمه آب حیاتو بشناسم
تو خوبی تو ماهی فدات بشم الهی،الهی،الهی
واسه من تو دنیا تو تنها تکیه گاهی،امیدی، پناهی
-
ستاره
نور چراغ خونهء این دل دیوونه تو یی
ماه تو یی ، مهر تو یی ، عزیزه دردونه تو یی
اومدی شبای عمرمو چراغونی کنی
خوش قدم با هر قدم غمامو قربونی کنی.
ستاره خونم شدی، تو وصله جونم شدی
واسه شبای زندگی، ستاره درمونم شدی
چشمو دله حریسم از دیدن تو سیر نمیشه.
راز و رمز عشقه تو هیچ جوری تعبیر نمیشه.
دعای خیرمو میخوام سرمه چشمونت کنم
از هر چی چشمه بد که هست،
یه جوری پنهونت کنم.
ستارهء خونم شدی، تو وصلهء جونم شدی
واسه شبای زندگی، ستاره درمونم شدی
نور چراغ خونهء این دل دیوونه تو یی
ماه تو یی ،مهر تویی، عزیزه دردونه تو یی.
اومدی شبای عمرمو چراغونی کنی
خوش قدم با هر قدم غمامو قربونی کنی.
ستاره خونم شدی، تو وصله جونم شدی
واسه شبای زندگی، ستاره درمونم شدی
-
الهه ناز
باز ای الهه ناز، با دله من بساز
کین غم جانگداز، برود ز برم
گر دل من نیاسود، از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم.
باز میکنم دسته یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز، ز خاطر ببرم.
گرنکند تیر خشمت دلم را هدف؛
بخدا همچون مرغ پر شور و شرر،
بسویت بپرم.
آنکه او ز غمت دلبندد چون من کیست؟
ناز تو بیش از این بهر چیست؟
تو الهه نازی در بزمم بنشین
من تو را وفادارم بیا که جز این،
نباشد هنرم.
اینهمه بیوفایی ندارد ثمر
بخدا اگر از من نگیری خبر،
نیابی اثرم.
-
اصفهان
دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
برم اونجا بشینم در کنار زاینده رود
بخونم از ته دل ترانه و شعر و سرود ترانه و شعرو سرود
خودم اینجا دلم اونجا همه راز و نیازم اونجا
ای خدا عشق منو یار منو اون گل نازم اونجا
چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم
اسمون گریه کند بر سر جانانه من
اشک ریزان شده دلدار در ان خانه من
از غم دوری او همدم پیمانه شدم
همچو شبگرد غزل خون سوی میخانه شدم
مست و دیوانه شدم مست و دیوانه شدم
به خدا این دل من پر از غمه تموم دنیا برام جهنمه
هر چه گویم من از این سوز دلم
به خدا بازم کمه بازم کمه
چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم
دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم
دلم میخواد به اصفهان برگردم
بازم به اون نصف جهان برگردم
-
سفر
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم می خواست دگر عاشق نباشم
ولی عشقت تو قلبم مونده، ای وای
دل دیوونمو سوزونده ای دل
هموزم عاشقم، دنیای دردم
مثل پروانه ها دورت می گردم
سفر کردم که از یادم بری، دیدم نمیشه
آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو موندن، یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق، سفر عاشق ترم کرد
هموز پیش مرگتم من، بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم، اینو از من نگیری
دلم از ابر و بارون به جز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمم تو رو دید
نشو با من غریبه مثل نا مهربونها
بلا گردون چشمهات زمین و آسمونها
می خواهم برگردم اما می ترسم، می ترسم، بگی حرفی ندارم
بگی عشقی نمونده، می ترسم بری تنهام بزاری
تو رو دیدم تو بارون، دل دریا تو بودی
تو موج سبز سبزه، تو صحرا تو بودی
مگه میشه ندیدت، تو مهتاب شبونه
مگه میشه نخوندت، تو شعر عاشقونه
-
بانو
داغ بوسه ات رو لبامه بانو جونم
تا ابد مال منی اینو می دونم
تو گلا پنهون شدی ای بهتر از گل
تا بیام بین گلا تو رو بچینم
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم
گلای محمدی بوی تو دارن
نرگسا چشم تو رو یادم میارن
خرمن موهای تو بنفشه زارن
بازوهات نسترن صبح بهارن
می گیره دلم بهونه ت
شب میام بسوی خونه ت
می دونی که این دیوونه ت
بی قراره
خواب و آروم که نداره
بانو جون مهربون دوای دردم
بانو جون بانو جون دورت می گردم..
-
دل سوخته
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
در صحنه ی بازیگری کهنه ی دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آنکه همه باخته در بازی [عشقند]
بازنده ترین است در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به [جامم]
دل سوخت ، تن سوخت ، ماندم من و [نامم]
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و [حاضر به] مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم ، عاشق این کهنه قمارم
من در به در عشقم و رسوای جهانم
چون سایه به دنبال سر عشق روانم
او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او ، بر سر جانم
باید که ببازم ، با درد بسازم
در مذهب رندان ، این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
-
یکی را دوست می دارم
يكي را دوست مي دارم ، ولي افسوس او هرگز نمي داند
نگاهش مي كنم ،شايد بخواند از نگاه من ، كه او را دوست دارم
ولي افسوس او هرگز نگاهم را نمي خواند ‹ و ا ي ›
به برگ گل نوشتم من ، كه او را دوست مي دارم
ولي افسوس ، او گل را به زلف كودكي آويخت ، تا او را بخنداند
صبا را ديدم و گفتم صبا ، دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم ، تو را من دوست مي دارم
ولي ناگه ، ز ابر تيره برقي جست و روي ماه تابان را بپوشانيد
من به خاكستر نشيني ، عادت ديرينه دارم
سينه مالا مال درد ، اما دلي بي كينه دارم
پاكبازم من ولي ، در آرزويم عشق بازي
مثل هر جنبنده اي ، من هم دلي در سينه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
در كدامين مكتب و مذهب ، جرم است پاكبازي
در جهان ، صدها هزاران پاكباز ، در سينه دارم
كار هر كس نيست مكتب داري اين پاكبازان
هديه از سلطان عشق ، بر هر دو پايم پينه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
من از بيراهه هاي هله بر مي گردم و آواز شب دارم
هزار و يك شبي ديگر ، نگفته زير لب دارم
مثال كوره مي سوزد تنم از عشق ، اميد طَرب دارم
حديث تازه اي از عشق مردان حَرب دارم
من عاشق عاشق شدنم ، من عاشق عاشق شدنم
من به خاكستر . . .
-
پریچهر
ميخونم به هواي تو پریچهر
چه قدر خالي جاي تو پریچهر
دلم كرده هوايت واي پريچهر
دلم تنگه برايت
تو رو ميطلبم لحظه به لحظه
تويي تاب و تبم لحظه به لحظه
چشات شهر من كه شهر قصه است
براي هر شبم لحظه به لحظه
تو از هزارو يك شبي پريچهر
بجز تو زندگي هيچه پريچهر
يه دنيا همه هيچه واي پريچهر
دنيا بي تو هيچه
من از نگاه تو شب و شناختم
غزل ديدم و عاشقانه ساختم
تو هر بيت غزل قصه چشمات
دلم قافيه شد قافيه باختم
شب چشم تو قیمتی ترینه
به انگشتر عمر من نگین
همه دنیای من فقط همین
همین شرقی ترین شب زمین
تو معجون گل و مخمل نوري
پريواره قصه هاي حوري
تموم قصه ها بي تو ميميرن
كه تو حوصله سنگ صبوري
-
دل شکسته
پشت درهاي بسته ، عاشق دلشكسته ، داره هواي خوندن
با تو عزيز خسته ، با تو عزيز خسته
دوست دارم عزيزم عاشقتم هنوزم
نذار تا بيشتر از اين به پاي تو بسوزم
آره خودم فداتم فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو به چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت كنار تو بشينم
كي از تو نــخــونه كـيـه بـــا تــــو نمونه
مي خونم عاشقونه واست خونه به خونه
بيا بازم با من باش اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت تو تنها ياورم باش
-
خالق
ای خالق هر قصه من این منو این تو
بر ساز دلم زخمه بزن این منو این تو
هر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالی
با هر نفسم داد میزنم جای تو خالی
منم عاشق ناز تو كشیدن
بخاطر تو از همه بریدن تنها تو رو دیدن
منم عاشق انتظار كشیدن
صدای پا تو از كوچه شنیدن تنها تو رو دیدن
تو اون ابر بلندی كه دستات شفای شوره زاره
تو اون ساحل نوری كه هر موج به تو سجده میاره
تو فصل سبز عشقی كه هرگل بهارو از تو داره
اگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره
تو آخرین كلامی كه شاعر تو هر غزل میاره
بدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل نداره
بمون كه شوكت عشق بمونه كه قصه گوی عشقی
نگو كه حرمت عشق شكسته تو آبروی عشقی
-
آشفته
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
بی گناهم بده پناهم ، کز موی تو آشفته ترم
کن نگاهی به خاک راهی ، ای سایه ی لطفت به سرم
بی گناهم بده پناهم ، کز موی تو آشفته ترم
کن نگاهی به خاک راهی ، ای سایه ی لطفت به سرم
چه کنم ؟ عشقی غیر از تو نخواهم
به خدا ، محنت ریزد ز نگاهم
امیدم کو ؟ جدا از او پرپر شده ام ، خاکستر شده ام
آزارم کن ، چو چشم خود بیمارم کن
من به جفایت دلشادم ، از غم عشقت خرسندم
از همه عالم بگسستم ، تا که به مهرت پایبندم
عشق و امید صفایی ، ای عشق من چه بلایی
کی ز وفا جانب مب بازآیی
******
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
چو اسیر دام توام ، رام توام ، ای محرم رازم
منم آن شمعی که ز شب تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
-
افسون
من به بند افسونم ، من به بند افسونم ، یک دوروزه مهمونم
می گریزم از دنیا ، شبگرد و پریشوم ، شبگرد و پریشوم
لب ز هر سخن بستم ، لب ز هر سخن بستم ، مِی نخورده سرمستم
مستم از خیال تو ، تا که در جهان هستم ، تا که در جهان هستم
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
اگر افتاده ام چون دانه بر خاک ، بروید از دلم بس گوهر پاک
چو شبگردان مرا ماوا نباشد ، دگر جانی در این دنیا نباشد
چو شبگردان مرا ماوا نباشد ، دگر جانی در این دنیا نباشد
ز دلداده کسی پروا ندارد ، دل از دلدادگی حاشا ندارد
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
چه گویم من دگر از زندگانی ، چه گویم من دگر از زندگانی ، ز بند و قید و رنج آنچنانی
دل بی باورم باور نکردی ، که آخر بی کس و تنها می مونی ، که آخر بی کس و تنها می مونی
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
ای دل ، ای جان ، برو فکر دگر من ، یادِ یاران برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
برو از سر بدر کن
-
دیوانگی
یا رب مرا یاری بده تا خوب ازارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم خوارش کنم زارش کنم
ار بوسه های اتشین وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری گیرم زدست دیگری
از رشک ازارش دهم وز غصه بیمارش کنم
هر شامگه در خانه ای چابک تر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای وز خویش بیزارش کنم
چون بینم ان شیدای من فارق شد از سودای من
منزل کنم در کوی او باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگندها بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر کوشم به ازار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز ازارش کنم
یا رب مرا یاری بده تا خوب ازارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم خوارش کنم زارش کنم
ار بوسه های اتشین وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری گیرم زدست دیگری
از رشک ازارش دهم وز غصه بیمارش کنم
هر شامگه در خانه ای چابک تر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه ای وز خویش بیزارش کنم
چون بینم ان شیدای من فارق شد از سودای من
منزل کنم در کوی او باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگندها بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر کوشم به ازار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز ازارش کنم
-
دنیا دنیا
عشق من ! خبری از حال زارم نداری ،
هر لحظه تو غمی بر روی غمهام می ذاری
دلدارم ! تو امید فرداهای که هستی ،
محبوبم ! دل به پای محبّت که بستی
محبوبم ! دل به پای محبت که بستی
روزی که دل به حرف های توبستم ،
جام عمر ُ جوونیم ُ شکستم
عاشق شدم غم را به جان خریدم ،
بی پروا پای غصّه ها نشستم
دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره
دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
**********
روزها آمد شب ها طی شد ، به کنارم نموندی
ببین آخر ای ستمگر جون به لبهام رسوندی
بهار رفت ماه دی شد ، تو شدی گلِ سرما
آتش دل خاکستر شد ، بی خبر از دل ما
بهار رفت ماه دی شد ، تو شدی گلِ سرما
آتش دل خاکستر شد ، بی خبر از دل ما
دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره
دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
**********
عشق من ! خبری از حال زارم نداری ،
هر لحظه تو غمی بر روی غمهام می ذاری
دلدارم ! تو امید فرداهای که هستی ،
محبوبم ! دل به پای محبّت که بستی
محبوبم ! دل به پای محبت که بستی
روزی که دل به حرف های توبستم ،
جام عمر ُ جوونیم ُ شکستم
عاشق شدم غم را به جان خریدم ،
بی پروا پای غصّه ها نشستم
دنیا دنیا ! موندن تنها ، دیگه فایده نداره ،
دنیا دنیا! باسه منِ تنها ، زندگی شام تاره
دنیا دنیا ! ای بی فردا ، مثل رویا قشنگی ،
دنیا دنیا ! با عاشق ها ، بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
بی وفا و دورنگی
-
دل شکسته
پشت دراي بسته عاشقي دل شكسته
داره هواي خوندن با تو عزيز خسته
دوست دارم عزيزم عاشقتم هنوزم
نذار تا بيشتر از اين بپاي تو بسوزم
آره خودم فداتم فداي اون چشاتم
به قربون نگاتم هميشه خاك پاتم
بيا كه زندگي رو به چشم تو ببينم
تو اين ديار غربت كنار تو بشينم
كيه از تو نخونه كيه با تو نمونه
مي خونم عاشقونه واست خونه به خونه
بيا بازم با من باش اميد آخرم باش
تو اين ديار غربت تو تنها باورم باش
-
سفر
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم مي خواست ديگه عاشق نباشم
ولي عشق تو موند و اي واي
دل ديوونه مو سوزوند و اي واي
هنوزم عاشقم دنياي دردم
مثل پروانه ها دورت مي گردم
سفر کردم که از يادم بري، ديدم نميشه
آخه عشق اي عاشق با نديدن کم نميشه
غم دور از تو موندن، يه بي بال و پرم کرد
نرفت از ياد من عشق، سفر عاشق ترم کرد
هنوز پيش مرگتم من بميرم تا نميري
خوشم با خاطراتم اينو از من نگيري
دلم از ابر و بارون، بجز اسم تو نشنيد
تو مهتاب شبونه، فقط چشمام تور و ديد
نشو با من غريبه مثل نامهربونا
بلاگردون چشمات زمين و آسمونا
مي خوام برگردم اما مي ترسم
مي ترسم بگي حرفي نداري
بگي عشقي نمونده مي ترسم بري تنهام بذاري
تو رو ديدم تو بارون دل دريا تو بودي
تو موج سبز سبز تن صحرا تو بودي
مگه مي شه نديدت تو مهتاب شبونه
مگه مي شه نخوندت تو شعر عاشقونه
-
گذشته
مخور غم گذشته
گذشته ها گذشته
هرگز به غصه خوردن
گذشته برنگشته
به فکر آینده باش
دلشاد و سر زنده باش
به انتظار طلعت خورشید تابنده باش
عمر کمه صفا کن
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
عمر کمه صفا کن
گذشته رو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
به قطره اکتفا کن
قسمت تو همین بوده
که بر سرت گذشته
نکن گلایه از فلک
این کار سرنوشته
عمر کمه صفا کن
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
زندگی شاد است ,غمگینش مکن
با غمه بیهوده تو سنگینش مکن
قلبه چون آیینه ات را صاف کن
با دو رنگیها تو رنگینش مکن
عمر گران می گذرد
خواهی نخواهی
سعی بر آن کن نرود رو به تباهی
مطلب دل را طلب از سوی خدا کن
زان که بود رحمت او، لایتناهی
عمر کمه صفا کن
رنج و غمو رها کن
اگه نباشه دریا
به قطره اکتفا کن
-
لحظه ها
لحظههارو با تو بودن
در نگاه تو شكفتن
حس عشق رو در تو ديدن
مثل روياي تو خوابه
با تو رفتن
با تو موندن
مثل قصه تورو خوندن
تا هميشه تورو خواستن
مثل تشنگي آبه
اگه چشمات من رو ميخواست
تو نگاه تو ميمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات ميسپردم
اگه اسمم رو ميخوندي
ديگه از ياد نميبردم
اگه با من تو ميموندي
همه دنيارو ميبردم
بي تو اما سرسپردن
بي تو و عشق تو بودن
تو غبار جاده موندن
بي تو خوب من محاله
بي تو حتي زنده بوندن
بي هدف نفس كشيدن
تا ابد تورو نديدن
واسه من رنج و عذابه
اگه چشمات من رو ميخواست
تو نگاه تو ميمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات ميسپردم
اگه اسمم رو ميخوندي
ديگه از ياد نميبردم
اگه با من تو ميموندي
همه دنيارو ميبردم
توي آسمون عشقم
غير تو پرندهاي نيست
روي خاموشي لبهام
جز تو اسم ديگهاي نيست
توي قلب من عزيزم
هيچ كسي جايي نداره
دل عاشقم بجز تو
هيچ كسي رو دوست نداره
اگه چشمات من رو ميخواست
تو نگاه تو ميمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات ميسپردم
اگه اسمم رو ميخوندي
ديگه از ياد نميبردم
اگه با من تو ميموندي
همه دنيارو ميبردم
لحظههارو با تو بودن
لحظههارو با تو بودن
-
قسم نخور
قسم نخور به جونم
كه بي قسم ميدونم
نور ستاره ي تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پاي تو بباره
يه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره
نگيني بودي بر انگشتر من
اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من
به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي
شكستي پس چرا بال و پر من؟
چرا ميخواي قسم هاي دروغین
بشه يكباره ديگه باور من
قسم نخور به جونم
كه بي قسم ميدونم
نور ستاره ي تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پاي تو بباره
يه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره
توو دنيائي كه آوار مصيبت
با دستاي تو ريخته بر سر من
چرا ميخواي بدونم با يه حسه
حقيقي هستي يار و ياور من.
تو كه بيگانه هستي با سپيدي
تو كه دلبستگيهامو نديدي
در اين بازار داغ نا اميدي
ترو باور كنم با چه اميدي
قسم نخور به جونم
كه بي قسم ميدونم
نور ستاره ي تو
رفته از آسمونم
چشام اشکی نداره
به پاي تو بباره
يه قلب پاره پاره
قسم خوردن نداره
نگيني بودي بر انگشتر من
اميدي در دل عاشق تر من
تو كه آتش زدي بر هستي من
به باد دادي چرا خاكستر من
تو كه با قلب عاشق مي پريدي
شكستي پس چرا بال و پر من؟
چرا ميخواي قسم هاي دروغین
بشه يكباره ديگه باور من
-
ياد تو
بی تو چه بیتابم من !
امیده بر بادم من یه دنیا فریادم من
تو رو که میبینم عاشقو دیوونم
تو با اون چشمه سیات خوابه نگات
خونه دلم رو ویرون میکنی
تو با موهای پریشونو رهات
منو سرگشته و حیرون میکنی
باز دلم اسیره عشقه تو شد
عمره من همه به پایه تو شد
یاده توغمه تو خاطره من
تا ابد همیشه خاطره شد
بیا هنوز عشقت توی قلبمه
تو رو که میبینم قلبم میزنه
اینو بدون نیازه من به عشقه تو
تآخره دنیا تو وجودمه
باز دلم اسیره عشقه تو شد
عمره من همه به پای تو شد
یاده توغمه تو خاطره من
تا ابد همیشه خاطره شد
تو ای ترانهء من همه بهانهء من
تو در سکوته دلم صدای عشقه منی
تو در نهایته من ندای باورمی
تو با خندهای شیرینه لبات
منو سرگشته و حیرون میکنی
تو با اون کرشمه و نازو ادات
مثله جادو منو افسون میکنی
باز دلم اسیره عشقه تو شد
عمره من همه به پایه تو شد
یاده توغمه تو خاطره من
تا ابد همیشه خاطره شد
بیا هنوز عشقت توی قلبمه
تو رو که میبینم قلبم میزنه
اینو بدون نیازه من به عشق تو
تا آخره دنیا تو وجودمه
-
شبای رفتن تو
شبای رفتن تو
شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
با هر نفس تو سینه بغضه تو تو گلومه
با هر کی هر جا باشم عکس تو روبرومه
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته
شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
سپردی عهدمونو به دست باد و بارون
منو زدی به طوفان خودت گرفتی آروم
قهره تو رامو بسته غم دلمو شکسته
تو این صدای خسته یاده تو پینه بسته
غم دلمو شکسته
شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
غروبه باز دوباره شب توی انتظاره
ابر تو نگام نشسته خیاله گر یه داره
اسمه تو فریادمه درد تو صدام ترانه
خنده آیینه تلخ و بی تو پر از بهانست
آخ که چقدر تنگه دلم برای اون شبامون
کاشکی که اون عشق بشینه دوباره تو دلامون
چی میشه برگردی بازم به روزای گذشته
هوای پاییزی چرا تو عشقه ما نشسته
شبای رفتن تو
شبای بی ستار ست
ببین که خاطراتم
بی تو چه پاره پاره ست
-
ظالم
قلبت هم مثل دو تا چشم سياهته
ظلم عالم توی اون برق نگاته
آخه ظالم زير پاتم يک نگاه کن
تا ببينی چه دلهايی زير پاته
دل من هر جا که تو باشی باهاته
عاشقی ديوونهء چشم سياهته
پا بذار به روی چشمهام تا ببينی
فرشی از عشق و محبت زير پاته
چشمهای تو چه نجيبه
تو نگاهت چه دلفريبه
اما حرفهای قشنگت
يک سرابه، يک فريبه
باورم کن، باورم کن
ای تو شکل باور من
ای همیشگی ترينم
ای تو عشق آخرينم
من ميخوام که، عاشقونه
با تو باشم، تا هميشه
سايهء عشق تو باشه
تا قيامت بر سر من
-
فراموشم نکن
هنوز عاشقترینم ای تو تنها باور من
بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من
هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من
هنوزم بیقراره این دل دیوونه من
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
من تشنه محبت, درد آشنای هجرت
دلم به این جدایی, هرگز نکرده عادت
ناکامی از تولد, همزاد بخت من بود
ندارم از تو شکوه, این سرنوشت من بود
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
بی تو حدیث عشقو دیگر باور ندارم,
جز با تو بودن آرزویی در سر ندارم
میپیچه عطر خاطره در خلوت شبهای من,
تکرار اسمه قشنگت شده عادت لبهای من
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
هنوز عاشقترینم ای تو تنها باوره من
بغیر از با تو بودن نیست هوایی در سر من
هنوز عطر تو مونده در فضای خانه من
هنوزم بیقراره این دل دیوونه من
فراموشم نکن
فراموشم نکن
تویی تنها دلیل بودن من
به یاد من باش, فراموشم نکن
فراموشم نکن, فراموشم نکن, فراموشم نکن ...
-
قصر آرزوها
با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوهامونو با همدیگه ساختیم
من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امیدو آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
بذار بشوقه رویه تو زندگی آغاز کنم
زمزمه های عاشقی با دله خود ساز کنم
مرغکه پر شکسته ام دسته نوازشی بکش
که در هوای عشقه تو پرای نو باز کنم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
سرو و سنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
حرفات شیرینه مثله قندو عسل شعرو غزلها
سرو و سنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
بگو همیشه تو عشقه منی جانو تنی آه
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوها رو با همدیگه ساختیم
من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امیدو آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
-
سفر
سفر کردم که از عشقت جدا شم
دلم میخواست دگر عاشق نباشم
ولی عشق تو قلبم مونده ای وای
دل دیونمو سوزونده ای وای
هنوزم عشقم هنوزم عاشقم دنیای دردم
مث پروانه ها دورت میگردم
مث پروانه ها دورت میگردم
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد
هنوز پیش مرگتم من بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری
دلم از ابر و بارون بجز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمام تو رو دید
نشو با من غریبه مث نامهربونا
بلا گردون چشمات زمین و اسمونا
میخوام برگردم اما میترسم
میترسم بگی حرفی نداری
بگی عشقی نمونده
میترسم بری تنهام بذاری
تو رو دیدم تو بارون دل دریا تو بودی
تو موج سبز سبزه تن صحرا تو بودی
مگه میشه ندیدت تو مهتاب شبونه؟
مگه میشه نخوندت تو شعر عاشقونه؟
-
رسم
اين چه رسميست كه تو ناز كني يك طرفه
اين نشد كار كه من ناز كشم يك طرفه
عين ظلمست كه تو مست خرامان باشي
من به خاري حقارت برسم يكطرفه
نازنينم اين چه رسميت اين چه رسميت
اين چه رسميت كه تو عاشق خود باشي و من
در غم سستي پيمان تو پرپر بزنم
اين چه گفته است كه تو غرق هوس بازي خويش
من عاشق به دل غم زده خنجر بزنم
نازنينم اين چه رسميت اين چه رسميت
اين چه گفته است كه من خسته ترين باشم و تو
غافل از آتش افروخته در سينه من
اين چه كاريست كه من مهر تو بر دل گيرم
تو شب و روز بگيري به دلت كينه من
نازنينم اين چه رسميت اين چه رسميت
-
ساده
یه عمر که دل ای دل رمیدیو رووندی
کبوترای عشقو یکی یکی پروندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
عجب ساده ای ای دل
واسه سوختنو پر پر زدنو مرده ای دل
هر جا که غمی بود ای دل تو شکستی
یک عمر که ای دل تو غصه پرستی
تو هر شب هر روز دنبال حقیقت
من عاشق دنیا یار میو مستی ای دل
در مجمع خوبان بیهوده نشستی
با چشم خماری عهدی که نبستی
هرگز نرسوندی ما را تو به مقصود
چی فهمیدی اخر از عالم هستی ای دل
من مست تمنا تو همره درویش
من خیره سرو تو دنبال ره خویش ای دل
یه عمر که دل ای دل رمیدیو رووندی
منو به هر جا خواستی به دنبالت کشوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
عجب ساده ای یا دل
واسه سوختنو پر پر زدنو مرده ای دل
-
نه از آشنایان وفا دیده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
به خاكستر دل نگيرد شرار
من از برق چشمي بلا ديده ام
وفاي تو را نازم اي اشك غم
كه در ديده عمري تورا ديده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
طبيبا مكن منعم از جام مي
كه درد درون را دوا ديده ام
حريم خدا شد چه شبها دلم
كه خود را ز عالم جدا ديده ام
از آن رو نريزد سرشكم ز چشم
كه در قطره هايش خدا ديده ام
برو صاف شو تا خدابين شوي
ببين من خدا را كجا ديده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
طبيبا مكن منعم از جام مي
كه درد درون را دوا ديده ام
حريم خدا شد چه شبها دلم
كه خود را ز عالم جدا ديده ام
از آن رو نريزد سرشكم ز چشم
كه در قطره هايش خدا ديده ام
برو صاف شو تا خدابين شوي
ببين من خدا را كجا ديده ام
نه از آشنايان وفا ديده ام
نه در باده نوشان صفا ديده ام
زنامردميها نرنجد دلم
كه از چشم خود هم خطا ديده ام
-
دلسوخته
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پراکنده ی رندان جهانم
در صحنه ی بازیگری کهنه ی دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آن که همه باخته در بازی عشقند
بازنده ترین است در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به کامم
دل سوخت ،
تن سوخت
ماندم من و نامم
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پراکنده ی رندان جهانم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگزار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و حاضر به مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
من در به در عشقم و رسوای جهانم
چون سایه به دنبال سر عشق روانم
او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او رو سر جانم
باید که ببازم
با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پراکنده ی رندان جهانم
-
آرزو (کردی)
آرزو داشتم يار من تو باشـــــــي
چراغ شام تار من تو باشــــــــي
حالادونستم كه دنياپرستـــــــي
خوردي شراب دورنگي و پستي
آخه واي واي واي ازاين دنيــــــا
آخا حيف حيف حيف ازاين دنيــــا
بنویسم ور بامه طاقه بستان
تا كی وکیشم جور ناكسان
تا کی وکیشم جور ناكسان
-
کفتر کاکل بسر
کفتر کاکل به سر های های
این خبر از من ببر وای وای
بگو به یارم
که دوسش دارم
بگو برگرده چشم براشم من
خاطر خواشم من
من برات هر چی میگفتم همه از دل بود
همه از دل بود
همه از دل بود
تو برام هر چی می گفتی همه باطل بود
همه باطل بود
همه باطل بود
کفتر کاکل به سر های های
این خبر از من ببر وای وای
بگو به یارم
که دوسش دارم
بگو برگرده چشم براشم من
خاطر خواشم من
-
سفره
بيا دست قشنگ مهربانت را عصايی کن که برخيزم
و شور انگيز و شوق آلود بدامان شقايقها بياويزم
بدزدم تيشه فرهاد عاشق را و بي پروا
چنان رعدي بناي سنگي غم را فرو ريزم
بسازم کلبه عشقی ميان باغ فرداها و حافظ وار بر بام فلک طرحي دگر از عشق اندازم و نقش ديگري ريزم
بيا واكن لبانم را به تكرار سرود عشق كه من آن مرغ غمگين شباويزم
دلم می خواد تو سفره مون
يه لقمه نون داشت پر عشق
وسط برکتش ميشد
هر چی که خواست از خود عشق
دلم می خواست تو باغچه مون می کاشتمت
گل می دادی
رنگ و وارنگ از همه رنگ نرگس و سنبل می دادی
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون بپرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
گلاب قمصر ميشدي به مرگ گل جون ميدادي شاخه به شاخه برگ به برگ به لپشون خون ميدادي
گريه عاشق ميشدي نم نم بارون ميدادي به شاعراي در به در شعر فراوون ميدادي
دلم می خواست ميشد واست
دشت رو چراغونش کنم
ماه رو بزارم تو چشات
ستاره بارونش کنم
وسط ميدون بپرم بازار رو ارزونش کنم
داد بزنم خاطر خواتم عشق رو فراوونش کنم
-
شاه دخترون
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
برده اون نگاه تو عقل و هوش من از
ای گل گلستانم ای نو گل بستانم
چشمان سیاه تو چشمان سیاه تو
اتش زده بر جانم اتش زده بر جانم
این دل سرکش من تاب وتوان نداره
برای دیدن تو همیشه بی قراره
اگه پیشه من بیایی اگه پیشه من بیایی
دل دیگه غم نداره دل دیگه غم نداره
شاه دخترون دختر گل به سر سرورن دختر
برده اون نگاه تو عقلو هوش من از سر عقلو هوش من از سر
با اون راه رفتنت خندیدنت میون گلها
با اون راه رفتنت خندیدنت میون گلها
پروانه شدیو پر می زنی می بری دلها
چرارفتی نداری مروتی نداری
چرا بر من مسکین محبتی نداری محبتی نداری
شاه دخترون دختر گل به سر سرون دختر
چشمان سیاه تو برده هوش من از سر برده هوش من از سر
-
سکه
پرنده قشنگي بود و پر زد
رفيق روز تنگي بود و پر زد
خيال کردم دلش دنبال عشقه
پي خوش آب و رنگي بود و پر زد
اگه سکه دو رو داره اسير دست بازاره
نه عشقي داره تو کارش نه مهري داره بازارش
تو که سکه نبودي يار بودي
به ظاهر عاشق و غمخوار بودي
منو گمراه کردي واي بر من
تو هم افسونگر و مکار بودي
خيال کردم که تو فصل بهارم
بها ر و يار و قلب بي قرارم
خيال کردم که تو قلب بهشتم
از اين بهتر نميشه سرنوشتم
پرنده رفت و پژمرد و دل مرد
پرنده رفت و عشق رو با خودش برد
چطور پنهون مي کردي از من اون روتو
چطور پنهون مي کردي عطر گيسوتو
مني که عطر گيسوتو به يک دنيا نميدادم
چي شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم
-
ننه
پشت در ننداختی ننه
با خوب و بدم ساختی ننه
سرم رو بگیر تو دامنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه
پشت در ننداختی ننه
با خوب و بدم ساختی ننه
سرم رو بگیر تو دامنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
به انتظار دیدنم نشستی
چفت در و به عشق من نبستی
نشستی هی خدا خدا می کنی
اسم منو همش صدا می کنه
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه
دل ناگرونم تویی
آروم جونم تویی
دل ناگرونت منم
آروم جونت منم
دل ناگرونم تویی
آروم جونم تویی
دل ناگرونت منم
آروم جونت منم
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه
پشت در ننداختی ننه
با خوب و بدم ساختی ننه
سرم رو بگیر تو دامنت
قربون بوی پیرهنت
قربون بوی پیرهنت
و قربون بوی پیرهنت
به انتظار دیدنم نشستی
چفت در و به عشق من نبستی
نشستی هی خدا خدا می کنی
اسم منو همش صدا می کنه
دنیا رو می خواستی برام
عمرت و گذاشتی به پام
عشق تو فقط زیارت
نماز بود و عبادت
نماز بود و عبادت
حرف و حدیثت منم
عاشق گیست منم
سفید مثل برفه
راس راسی خیلی حرفه
راس راسی خیلی حرفه