مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند .
نیاسائید ، زندگی در گذر است . بروید و دلیری کنید ، پیش از آنکه بمیرید ، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید ، تا بر زمان غالب شوید .
Printable View
مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند .
نیاسائید ، زندگی در گذر است . بروید و دلیری کنید ، پیش از آنکه بمیرید ، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید ، تا بر زمان غالب شوید .
آنها که غائب اند ، کمال مطلوب اند و حاضرین معمولی و پیش و پا افتاده اند .
اشخاص بزرگ و با همت به کوه مانند، هر چه به ایشان نزدیک شوی عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم پست و دون همانند سراب مانند که چون کمی به آنان نزدیک شوی به زودی پستی و ناچیزی خود را بر تو آشکار سازند.
استعداد در فضای آرام رشد میکند و شخصیت در جریان کامل زندگی .
هر آنچه را که می توانید انجام دهید ، و یا در رؤیای خود می بینید که قادر به انجام آن هستید شروع کنید ، جسارت در بطن خود، نبوغ و قدرت جاودانه ای را نهفته دارد .
اگر به مهمانی گرگ می روید ، سگ خود را به همراه ببرید .
از استثنائـات است که کسی را بـه خاطر آنچه که هست دوست بدارند . اکثر آدمها چیزی را در دیگران دوست دارند که خود به آنها امانت می دهند : خودشان را ، تفسیر و برداشت خودشان را از او ...
با داشتن اراده قوی مالک همه چیز هستید .
پیش از آن که کاری بکنی ، باید کسی باشی .
بشر، بر صفحهی شطرنج ابدیت، چون پیادهای در دست خدا و شیطان است.
تنها شرط رسیدن به پیروزی داشتن اراده قوی است شرایط دیگراهمیتی ندارد.
در درون جسارت ، نبوغ و قدرت سحر آمیزی نهفته است.
زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است .
کسی که دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می کند.
کوشش اولین وظیفه انسان است.
خدایا هنر چقدر بلند و عمر چه اندازه کوتاه است.
حافظا آرزو دارم از سبك غزل سرايي تو تقليد كنم . همچون تو ، قافيه بپردازم و غزل خويش را به ريزه كاريهاي گفتهي تو بيارايم . نخست به معني انديشم و آن گاه لباس الفاظ زيبا بر آن بپوشانم . هيچ كلامي را دوبار در قافيه نياورم مگر آنكه با ظاهري يكسان، معنايي جدا داشته باشد. آرزو دارم همهي اين دستورها را به كار بندم تا شعري چون تو ، اي شاعر شاعران جهان، سروده باشم !اي حافظ، همچنان كه جرقه اي براي آتش زدن و سوختن شهر امپراتوران كافيست، از گفتهي شورانگيز تو چنان آتشي بر دلم نشسته كه سراپاي اين شاعر آلماني را در تب و تاب افكنده است.
يوهان ولفگانگ گوته (ديوان شرقي )
اي حافظ، سخن تو همچون ابديت بزرگ است، زيرا آن را آغاز و انجامي نيست. كلام تو همچون گنبد آسمان، تنها به خود وابسته است و ميان نيمه ي غزل تو با مطلع و مقطعش فرق نمي توان گذاشت، زيرا همهي آن در حد جمال و كمال است. تو آن سرچشمهي فياض شعر و نشاطي كه از آن، هر لحظه موجي از پس موج ديگر بيرون ميتراود. دهان تو همواره براي بوسه زدن طبعت براي نغمه سرودن و گلويت براي باده نوشيدن و دلت براي مهر ورزيدن آماده است.
اگر هم دنيا به سر آيد، اي حافظ آسماني، آرزو دارم كه تنها با تو و در كنار تو باشم و چون برادري، هم در شادي و هم در غمت شركت كنم. همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم، زيرا اين افتخار زندگي من و مايهي حيات من است.
اي طبع سخنگوي من، اكنون كه از حافظ ملكوتي الهام گرفتهاي، به نيروي خود سرايي كن و آهنگي ناگفته پيش آر، زيرا امروز پيرتر و جوانتر از هميشهاي .
يوهان ولفگانگ گوته (نوابر 1814)