این همه پیچ ...
این همه پیچ
این همه گذر
این همه چراغ
این همه علامت!
و همچنان استواری در وفادار ماندن
به راهم
خودم
هدفم
و به تو
وفایی که مرا
و تو را
به سوی هدف
راه می نماید.
--------
مارگوت بیکل
برگردان: احمد شاملو
Printable View
این همه پیچ ...
این همه پیچ
این همه گذر
این همه چراغ
این همه علامت!
و همچنان استواری در وفادار ماندن
به راهم
خودم
هدفم
و به تو
وفایی که مرا
و تو را
به سوی هدف
راه می نماید.
--------
مارگوت بیکل
برگردان: احمد شاملو
تنهایی
------
از تنهایی مگریز
به تنهایی مگریز
گهگاه آن را بجوی و تحمل کن
و به آرامش خاطر مجالی ده.
-------
ترجمه احمد شاملو
دوباره سالروز تولّد...
یک سال پیرتر شدن،
یا یک سال جوانتر شُدن در دل!
سالها اهمیتی ندارند!
آنچه ارزش دارد وسعتِ روح است
صراحت
آزادی...
عشق ، عشق می آفریندعشق زندگی می بخشدزندگی رنج به همراه داردرنج دلشوره می آفرینددلشوره جرات می بخشدجرات اعتماد به همراه دارداعتماد امید می آفریندامید زندگی می بخشدزندگی عشق می آفریندعشق ، عشق می آفریند.« مارگوت بیگل»
دوستت میدارم
اغلب به این معناست که:
می خواهم تصاحبت کنم !
عشق موجود نیست!
درخواستش نمی توان کرد!
می تواند ببالد
یا بمیرد!
دوستت دارم!
با تو قسمت می کنم !
با تو تحمل می کنم !
دوستت دارم.....
یکدیگر را دوست می داریم
یکدیگر را کامل می کنیم
اما مالک هم نیستیم!
نمی توانیم انچه را به ما تعلق دارد
به خود هدیه کنیم!
عشق هدیه یی فرا بشری ست!
براي تو و خويش
چشماني آرزو مي كنم
كه چراغ ها و نشانه ها را
در ظلمت مان ببيند
گوشي
كه صداها و شناسه ها را
در بيهوشي مان بشنود
براي تو و خويش ، روحي
كه اين همه را در خود گيرد و بپذيرد
و زباني
كه در صداقت خود
ما را از خاموشي خويش
بيرون كشد
و بگذارد
از آن چيزها كه در بندمان كشيده است
سخن بگوييم...
بارها و بارها به چهارراهي رسيده ام
راه چگونه ادامه ميابد؟
چه كسي مسير را بلد است؟
هركس قطب نماي زندگيش را
در قلب خود حمل ميكند
تعجب نكن اگر
بعد از بسياري از چهارراه ها
مجبور باشي تنها ادامه دهي
راه را نشناسي
به قطب نمايت اعتماد كن
فقط اوست كه تو را
به هدفت مي رساند
همیشهآشتی میان دونفر ممکن نیست!ممکن ، وداع درونی ست ُرها کردن!با "تو" و انتظاراتم از تووداع می کنم!بیرون می روم از زندگی ات!وبه زندگی ام باز می گردم!گاهی بهای زیستن در آزادی این است!
زندگی به امواج دریا ماننده است
چیزی را ه ساحل می برد و
چیزی دیگر را ، می شوید....
چون به سرکشی افتد
انبوه ماسه ها را با خود می برد
اما تواند بود
که تخته پاره ای نیز با خود به ساحل آورد!
تا کسی
بام کلبه اش را
بدان بپوشاند!