-
21.دوران آهن:
نشانه این دورهان چیزیست که در کتب با عنوان علایم ظهور نام برده شده است یعنی تجلیات ترس و قدرت شر.دیوان ژولیده مو به ایران می تازند که نتیچه آن نابودی کامل زندگی منظم در این سرزمین است.
در پایان این دوران که انواع بلایا بر زمین فرود می آیند سرانجام بارش ستارگان در آسمان پیدا می شود که نشانه تولد شاهزاده پارسایی است که بر لشکر شر پیروز می شود وسرزمین ایرانی را پیش از تولد نخستین منجی به صورت پیشین خود در می آورد.
-
22.نخستین منجی:
اوشیدر منجی ((گسترش دهنده راستکاری))گرچه از دوشیزه باکره ای زاده می شود اما فرزند زردتشت هم هست!
در اسطوره ها آورده شده که نطفه زردتشت در دریاچه ای نگهداری می شد اما این نطفه دختر باکره ای را که در آن دریاچه به آب تنی پرداخت را بارور کرد و منجی نخستین متولد شد.
در سن سی سالگی منجی خورشید ده روز یکسره در میانه آسمان هنگام ظهر می ایستد .منجی با فرشتگان بزرگ هم صحبت می شود و دین آسمانی را دیگر بار به زمین می آورد.
مظاهر بهشت در زمین بوجود می آید و بخشی از آفریدگان شر یعنی گرگ نابود می شوند.اما بازسازی جهان هنوز کامل نیست چرا که شر هنوز وجود دارد.واین پیش در آمد تکامل است
-
23.دومین منجی:
اوشیدر ماه؛دومین منجی نیز از دوشیزه باکره ای متولد می شود.
در حالی که خورشید در هنگام ظهر در دوره پیشین ده روز بر جای مانده بود این بار بیست روز در آسمان می ماند
و اعضای بیشتر آفریدگان شر از زمین پاک خواهند شد.
جهان به وضع بهشت بنیادین نزدیک می گردد.آدمی دیگر نیازی به خوردن گوشت نخواهد داشت و گیاهخوار خواهد شد و فقط آب خواهد نوشید!
-
24.سومین و آخرین منجی:
نطفه Saoshyant (سوشینت یا سوشیانس)آخرین منجی نیز در رحم دختر باکره ای بسته می شود.
اما با آمدن او پیروزی کامل خیر فرا می رسد.بیماری مرگ شکنجه و آزار از زمین رخ برمی بندد.گیاهان دائما شکوفا خواهند بود و آدمی تنها غذای معنوی خواهد خورد.
پیش از دوران پایانی وداوری واپسین همه انسانها باید از میان رودخانه ای از فلز گداخته عبور کنند تا در پاکی کامل قرار گیرند.
هدیه جاودانگی زمانی اعطا می شود که سوشیانس در نقش موبد قربانی نهایی را که همان گاو است انجام می دهد.
از پیه آن گاو و هوم سفید اکسیر جاودانگی تهیه خواهد شد.
فلز کداخته که بر سطح زمین جاریست به دوزخ فرو خواهد ریخت و تعفن و پلیدی را به خود خواهد برد.
اهریمن در زمین محبوس و خواهد مرد.
همه آفرینش تلفیق کاملی از روح و ماده خواهند شد و اراده خدا که همانا خیر مطلق است بر نظام آفرینش حاکم خواهد شد.
در متون باستانی دقیقا عاقبت اهریمن بیان نشده است اما آنچه به وضوح دیده می شود فرمانروایی مطلق خیر بر هستی خواهد بود.
****در اینجا بیان قرآن در مورد سرانجام زمین خالی از لطف نیست:
((اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم،و آنها را پیشوایان ووارثین روی زمین قرار دهیم!))
-
نگاهی مختصر به اساطیر ایران
مقدمه
اساطیر ایران
پرش به: ناوبری, جستجو
ایران سرزمینی بسیار وسیع است. قسمتی از آن بیابانهای داغ و پهناور است وقسمتی کوههای بلند و پوشیده ازبرف و قسمتی جنگلهای مرطوب. نه مانند یونان که بیشتر کوهستانی باشد و نه مانند مصر که بیابانی باشد. بنابراین باید اساطیر و اعتقادات مردم آن نیز پیچیده و گسترده باشند. در ضمن به علت این که اقوام ایرانی قبل از مهاجرت نزدیکی زیادی با اقوام نورس داشتهاند ارتباط زیادی با هم دارند از جملهی این نزدیکیها راگناروک و ظهور سوشیانش است. ایران همیشه پلى بین تمدنهای شرق و غرب بوده بنابراین قسمت زیادی از اساطیر آنان را به وام گرفته و به آنها دادهاست و کامل تر شدهاست. مثلاً اعتقاد به شیطان و دوزخ از این اعتقادات وارد کشورهای همسایه شدهاست. یا میترائیسم که مدت زیادی بر اروپا و روم فرمانروایی میکرد. مردم شرق ایران همیشه ازهند و کوشان تاثیر گرفتهاند و مردم غرب از یونان و مصر و بابل. آیین مانی و مزدک نیز آمیختهای است از مسیحیت و بودایی و آیین زرتشتی ودیگر عقاید حاکم بر مردم منطقه.
-
خاستگاه
آریاییان در گذشته در مناطقی در اروپای شرقی و روسیه سکونت داشتند اما در هزارهی دوم و اول پیش از میلاد به سمت جنوب رفتند و قسمتی با جنگ وارد هند شدند و قسمت دیگر که اجداد ایرانیها هستند با اهالی قدیمی ایران درآمیختند و قسمتی از عقاید آنان را نیز به وام گرفتند.
بعضی از محققین بر این عقیدهاند که این مردم ازشبه جزیرهی اسکاندیناوی برخاستهاند. عدهای دیگر میگویند هند و اروپاییها در گذشته در اطراف رود دانوب سکونت داشتهاند.
مردمی که در هند و ایران جای گرفتند هند و ایرانی نام گرفتند و عقایدشان در سرودهای کهن هندی یعنی ریگودا و سرودهای باستانی ایرانی یعنی یشتها دیده میشود. دین این مردم بازتابی است از زندگی چادرنشینی ایشان و لذت از زیباییهای طبیعت و ترس از ندانستههایشان (مثلاً دیوها) و خشکسالی. به علت همین کمبود آب، در اساطیر و افسانههایشان آب و باران نقش عمدهای دارد. نبرد تیشتر و اپوشه (که همچون ایجاد رعد و برق و ریزش باران است) و یا قهرمانانی که اژدها یا دیوی را که آب را بسته و زیبارویی را که باید برایش قربانی کنند میکشد و آب وزیبارو (هردو یکیاند) را نجات میدهد. از این دست داستانهای فولکلور دربین مردم ایران زیاد بودهاست.
-
جغرافیای اسطوره
گذشتگان اعتقاد داشتند جهان همچون تخممرغی است چهار لایه و لایههای پایین و بالا آسمانند و بین گنبد آسمان و زمین قرار دارند. در مرکز کرهای قرار دارد. نیمکرهی بالایی زمین است و پایینی آب و دریای فراخکرت. زمین نیز از هفت اقلیم تشکیل شدهاست. خاستگاه اقوام ایرانی با نام ایران ویج آمده و گفته شده سرزمینی است بسیار سرد.
-
اسطوره درطول زمان
در ابتدا مردم ایران به دو گروه دیوها واهوراها اعتقاد داشتند و هر دو را میپرستیدند و برای آنها قربانی میدادند و هیچ یک دارای مفهوم خیر یا شر نبودند. اما باگذشت زمان در ایران دیوها مفهوم شر یافتند و دشمن انسان و خدایان کهن قلمداد شدند. مردمیترین خدایان در این دوره مهر و آناهیتا هستند. با ظهور زرتشت عقاید مردم ایران ظاهر جدیدی به خود گرفت. مردم فقط اهورامزدا را پرستیدند و به او قربانی دادند.
در دین زرتشت ابتدا عقیده بر این بود که اهورامزدا که دادار و تنها شایستهی پرستش است امشاسپندان که سپندمینو یا روح مقدس هنوز از آنان جدا نشدهاست و ایزدان و انگره مینو را آفریدهاست. انگره مینو نیز دیوانی چون اکومن و خشم را آفریدهاست. اما با گذشت زمان سپند مینو و اهورامزدا یکی شدند و تثلیث «اهورامزدا-سپندمینو-انگره مینو» تبدیل شد به تثلیث «زروان-اهورامزدا-اهریمن».
-
اسطوره وحکومت
در زمان مادها آیین زرتشتی نقش چندانی ندارد و مهر و زروان و آناهیتا نقش بیشتری دارند. اما در زمان هخامنشیان و به ویژه داریوش زرتشتی پر رنگتر شد ولی مردم مجبور به تبعیت از این دین نبودند. با حملهی اسکندر به ایران مقداری از عقاید یونانیان نیز وارد ایران شد.
با قدرت گرفتن پارتها و تشکیل حکومت اشکانی و ایجاد یک دموکراسی نسبی به تقلید از آتن، هر کس آزاد بود دین خود را داشته باشد و آن را تبلیغ کند. دولت نیز به میترائیسم متمایل بود. در این دوره عمده دینهای مردم زرتشتی، میترائیسم، زروانیسم، بودیسم، مسیحیت و یهودیت بودند. اما با ظهور ساسانیان که اجدادشان مسؤول معبد آناهیتا بودند هم دموکراسی مرد و هم تعالیم حقیقی زرتشت.
دین زرتشتی به مقدار زیادی تحریف شد و زروانیسم وارد آن شد. دولت طرفداران ادیان دیگر را کشت و مذهب به میزان زیادی دولتی شد و همین باعث کمتر شدن ارزش آن در نزد مردم شد. مردم نیز که اضمحلال دین سیاستزده را دیدند به سمت دین مانی رفتند که تلفیقی بود ازادیان مختلف. اما حکومت به خواست ثروتمندان و مؤبدان آن دین و طرفدارانش را کشت. اما با ظهور مزدک و حمایت قباد مردم هوای تازهای را تنفس کردند.
اما متاسفانه با خیانت قباد و برکنار شدن او و به فرمان انوشیروان حدودهشتاد هزار تا صد و سی هزار نفر از طرفداران مزدک و خود او به طرزفجیعی به قتل رسیدند. طرفداران مزدک به طور برعکس در زمین خاک شدند. پوست خود او را نیز پر از کاه کردند. از دیگر کارهای ساسانیان میتوان به پاک کردن تاریخ زمان پارتها اشاره کرد. به طوری که درشاهنامه نیز از آن بسیارکم یادشده. آنها از این کار دو هدف داشتند.
-
پاک کردن آزادی آن زمان از خاطرهها.
تحریف دین.
از آنجا که قرار بوده هر هزارسال یک منجی ظهور کند حکومت دوباره دست خود را وارد دین و تاریخ کرد و سه دورهی دیگر به دین اضافه کرد تاریخ پارتها را نیز پاک کردند.
باحملهی اعراب به ایران مردم به همان دلایل گفته شده به سمت دین اسلام رفتند اما حکومتهای خلفای عرب نیز فاسد شدند مانند ساسانیان.