پرندگان آهنين آسمان مقدس ايران
جنگنده پيشرفته شفق تحت نظارت وزارت دفاع ايران و در مجموعه دانشگاه هوانوردي كه جزيي از دانشگاه صنعتي مالك اشتر ـ يكي از بزرگترين مراكز طراحي ايران ـ ساخته شده است. شفق يك هواپيماي مافوق صوت است كه از مواد جاذب امواج راداري ساخته شده است و وزني معادل پنج هزار كيلوگرم دارد
آذرخش
آذرخش هواپيمايي است كه بر پايه ساختار و طراحي اف- ۵ ساخته شده است اين جنگنده از نوع جنگنده هاي سبك و مخصوص حمله به اهداف زميني است.
وزن آن در حدود هشت هزار كيلوگرم است و مي تواند چهار هزار كيلوگرم بارگيري كند (منظور از بار تسليحات است) اين جنگنده داراي يك رادار ايراني كه بر پايه رادارهاي روسيه ساخته شده، است.
اف ـ ۶ فارمر
ايران اين هواپيما كه اف ـ ۶ سي نام دارد (ورژن پيشرفته جي ـ ۶سي) را در دهه ۱۹۸۰ از چين (جمهوري خلق چين) خريداري كرد اما از آن جا كه به عملكرد و قابليت آن در جنگ چندان نمي شد اعتماد كرد، در جنگ از آنها استفاده نشد بعدها اين هواپيماها به نيروي هوايي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منتقل شدند.
سوخو ـ ۲۷ فلنكر
در جريان بازديد مقام معظم رهبري از دانشگاه شهيد ستاري در سال ۲۰۰۳ (۸۲ـ۸۱) فرمانده نيروي هوايي ايران اعلام كرد كه ايران در اوايل سال ۲۰۰۰ تعداد ۲۵ عدد از اين هواپيما را سفارش داده است.
اف ـ۱۴ تام كت
اولين و تنها كشوري كه اف - ۱۴ دريافت كرد ايران بود. ميگ ـ۲۵ هاي شوروي كه فاكس بت ناميده مي شدند به كرات حريم هوايي ايران را نقض مي كردند و ايران هيچ راهي براي مقابله با اين هواپيماي مافوق صوت و سريع نداشت. با اين وجود خلبانان ايراني تمامي هواپيماهاي موجود را آزمايش مي كردند تا ببينند كه آيا با آنها مي توانند با ميگ ـ ۲۵ هاي شوروي مقابله كنند يا نه. در نهايت همه آنها هواپيماهاي اف - ۱۴ تام كت و اف ۱۵ ايگل را پيشنهاد دادند تنها هواپيماهايي كه مي توانستند با ميگ ـ ۲۵ به مقابله بپردازند. در آگوست ۱۹۷۳ ارتش ايران تصميم به خريد هواپيماي اف ـ ۱۴ گرفت. اما دليل ديگر اصرار خريد اين هواپيما نيروي هوايي عراق بود. آنها از سال ۱۹۷۰ با رايزني با مسئولان فرانسه درصدد خريد ميراژ اف ـ ۱ بودند و همين نياز ايران به يك هواپيما كه برتري آنها را حفظ كند بيشتر مي كرد. قرارداد اوليه در ژانويه شامل ۳۰ فروند مي شد اما در ژوئن سفارش خريد ۵۰ فروند ديگر هم داده شد. اما در آن زمان شركت گرومن كه سازنده اين هواپيما بود يك وام ۲۰۰ ميليون دلاري از سوي ارتش آمريكا را از دست داده بود و ادامه ساخت اف ـ۱۴ براي آنان غيرممكن بود اما بانك ملي ايران براي جبران اين خسارت ۱۷۵ ميليون دلار به گرومن وام داد تا اين پروژه ادامه يابد و گرومن بتواند به ساخت اف ـ ۱۴ ادامه دهد.
http://www.gonad.org/upload/images/prb7wf_copy1.jpg
اف ـ۱۴ هاي ايران همانند تام كت هاي نيروي دريايي آمريكا بودند و فقط چند سيستم آيونيك از آنها حذف شده بود. پايگاه هاي ما در اين هواپيماها يكي در اصفهان و ديگري در شيراز (پايگاه جنگنده هاي تاكتيكال شيراز) انتخاب شدند. در ماه مي ۱۹۷۴ اولين گروه از نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي سابق ايران براي آموزش خلباني اف ـ۱۴ به آمريكا رسيدند اين افراد همگي از خلبانان پيشكسوت اف ـ۱۴ بودند. در ژانويه سال ۱۹۷۶ دو فروند از اين هواپيماها تحويل ايران شدند. در آن زمان هنوز ميگ -۲۵ هاي شوروي حريم هوايي ايران را نقض مي كردند، در آگوست ۱۹۷۷ خلبانان نيروي هوايي ايران يك هواپيماي بي كيوام ـ۳۴ اي را در ارتفاع ۵۰ هزار پايي توسط يك موشك فينيكس سرنگون كردند و همين يك آزمايش مسئولان شوروي را مجبور به قطع پروازهاي ميگ ۲۵ بر روي ايران كرد. همچنين از ۷۱۴ موشك اي آي ام ـ ۵۴ اي فينيكس كه سفارش داده شده بود ۲۸۴ فروند تحويل گرفته شد. با پايان يافتن دهه ۱۹۷۰ تمام سفارش ها از قبيل ۴۰۰ اي آي ام ـ۵۴ اي فينيكس از سوي دولت ايران لغو شد. نحوه عملكرد اف ـ۱۴ هاي ايران در طول جنگ بسيار افسانه اي است. برخي از آمار چهار در برابر يك (يعني به ازاي سقوط هر اف ـ ،۱۴ چهار فروند توسط اين هواپيما سرنگون شده است) اين هواپيما سخن مي گويند. برخي مي گويند به دليل عدم وجود پشتيباني قوي، از اين هواپيماها چندان استفاده نمي شده است. برخي مي گويند به دليل وجود رادار بسيار پيشرفته از اين هواپيما در نقش چيزي مانند آواكس استفاده مي شده است. به هرحال هرچه كه بوده همه مي دانند كه فرماندهان ارشد نيروي هوايي عراق به خلبانان خود دستور داده بودند كه در صورت شناسايي يك اف ـ۱۴ در منطقه پروازي بايد سريعاً از آن جا دور مي شدند. در طول جنگ هميشه حضور اف ـ۱۴ در منطقه باعث دوركردن هواپيماهاي مهاجم عراقي مي شده است. در طول جنگ تنها دو گزارش از تلفات اف ـ۱۴ مخابره شده است. بيشترين روش از بين بردن هواپيماهاي مهاجم توسط اف ـ۱۴ هم استفاده از موشك فينيكس بوده است. در طول جنگ اف ـ ۱۴ انواع هواپيماهاي عراقي نظير ميراژ اف ـ ،۱ سوخو ـ ،۲۲ ميگ ـ ،۲۱ ميگ ـ ۲۳ و ميگ ـ ۲۵ را شكار كرده است. ايران در سال ۱۹۸۵ توانست بسياري از نظريات غربي ها را كه ايران قادر به استفاده از چند اف ـ۱۴ به صورت همزمان نبود را باطل كند. در ۱۱ فوريه ۱۹۸۵ طي يك رژه هوايي ۲۵ فروند اف ـ۱۴ به صورت همزمان از آسمان تهران گذشتند كه اين واقعه تمام دنيا را شوكه كرد و آن جا بود كه جهانيان به توانايي ها و قابليت هاي ايران پي بردند. در حال حاضر گفته مي شود تعداد ۶۰ فروند اف ـ ۱۴ مورد استفاده ايران قرار مي گيرد كه قطعات اين هواپيماها به طرق مختلف تامين مي شود. به هرحال رادار اي/ ان اي دبليوجي۹ اين هواپيما فعال است و اف - ۱۴ هاي ايران مي توانند موشك هاي ام آي ـ۹ سايدوايندر و اي اي ام ـ۷ اسپاروو را شليك كنند. بيشتر اف ـ ۱۴ هاي ايران با دو موشك سايدوايندر و چهار اسپاروو پرواز مي كنند. پس از پايان جنگ تحميلي، ايران پروژه هاي موفقيت آميزي را انجام داده است كه از آنها مي توان افزايش برد رادار اي دبليوجي ـ۹ و استفاده از آرـ۷۳ اي اي ام و چندين موشك هوا به زمين ديگر در هواپيما نام برد. همچنين ايران به سختي بر روي پروژه ساخت موشك فينيكس در داخل كشور كار مي كند.
اف ـ۴ فانتوم
پيش از انقلاب اسلامي، ايران در ميان كشورهاي خارجي (خارج از آمريكا) داراي بيشترين تعداد اف ـ۴ فانتوم بود. ايران اولين بار در سال ۱۹۶۷ خواستار خريد اف ـ۴ دي شد. از اين هواپيماها در چندين عمليات ناموفق عليه هواپيماهاي ميگ ـ۲۵ شوروي كه در قلمرو هوايي ايران جاسوسي مي كردند، استفاده شد. (بعدها با خريد هواپيماهاي اف ـ۱۴ و آزمايش موفقيت آميز آنها در ارتفاعات بالا اين پروازهاي دست اندازانه شوروي قطع شد.) اولين عمليات موفقيت آميز اين هواپيماها در سال ۱۹۷۵ انجام شد؛ عملياتي كه بنا به درخواست سلطان نشين عمان و برضد شورشيان اين كشور انجام شد.
پس از انقلاب و تحريم تسليحاتي ايران از سوي آمريكا، اين كشور از تحويل ۱۶ آراف ـ۱۴اي و ۳۱ اف ـ ۱۴اي به ايران سرباز زد و اين هواپيماها هرگز به ايران تحويل داده نشدند.
ايران با وجود تحريم گسترده غرب توانست در جنگ اين هواپيماها را با اتكا به توان داخلي و تهيه قطعات موردنياز از كانال هايي به جز آمريكا در بهترين توان رزمي نگه دارد.
http://www.gonad.org/upload/images/i...nker_copy1.jpg
در آغاز جنگ تحميلي بر ضد كشورمان در ۳۱ شهريور ۱۳۵۱ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) نيروي هوايي ايران بيشترين نقش دفاعي و همزمان تهاجمي را عليه عراق داشت و بازوي پرتوان اين نيرو هواپيماهاي اف ـ۴ فانتوم بودند كه پيروزي هاي نيروي هوايي و نقش موثر آن تا حد زيادي به اين هواپيماها بستگي داشت. اين جنگنده بمب افكن كاركشته افسانه اي بدون شك ستاره جنگ تحميلي بوده است. فانتوم تمام عمليات هاي محوله اعم از تك هاي سبك و بمباران هاي عمقي در خاك دشمن را به بهترين نحو انجام مي داد.
http://www.gonad.org/upload/images/f4.jpg
http://www.gonad.org/upload/images/001613.jpg
http://www.gonad.org/upload/images/phantom_2.jpg
اين هواپيماها از سوي متخصصان داخلي به اين قابليت دست يافته اند كه موشك هاي ضد راديويي كي اچ ـ۵۸ را به همراه سيستم كمكي هدف يابي حمل و شليك كنند، از ديگر موشك هايي كه به لطف اقدامات متخصصان داخلي توسط اف ـ۴ حمل و شليك مي شوند مي توان به آرـ۷۳ و پي ال ـ۷ كه موشك هاي كوتاه برد هوا به هوا هستند، اشاره كرد. از ديگر اقدامات متخصصان داخلي مي توان دوبرابر كردن برد رادار
http://www.gonad.org/upload/images/n...tomsun_jpg.jpg
اي پي كيو ـ۱۲۰ و اضافه كردن سيستم خودكار هدف ياب به اين جنگنده بمب افكن اشاره كرد.
اف ـ۵ تايگر
اولين نيروي هوايي دنيا كه اف ـ۵اي را دريافت كرد نيروي هوايي ايران بود. در بين سال هاي دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نيروي هوايي ايران به بزرگترين و مجهزترين نيروي هوايي منطقه (نيروي هوايي) اولين اسكادران از اين هواپيما به تعداد ۱۳ فروند را اوايل فوريه ۱۹۶۵ به خدمت گرفت. در آن تاريخ ۱۱ فروند اف ـ۵اي و دو فروند اف ـ۵بي در پايگاه يكم شكاري در مهرآباد جايگزين اف ـ۸۴ تاندرجت شدند تا نقش تهاجمي نيروي هوايي را برعهده بگيرند.
http://www.gonad.org/upload/images/1..._force__f5.jpg
اف ـ۵اي هاي ارتش ايران به استانداردهاي بالا تجهيز شده بودند، اين تجهيزات پيشرفته سيستم ناوبري آنبرد ليتون و كامپيوتر مركزي تسليحات بود. در آن زمان ايران مدل هاي قبلي اف ـ۵ (اف ـ۵اي و بي)را به كشورهاي يونان، تركيه، اتيوپي، ويتنام جنوبي و اردن فروخت، اما چند فروند براي انجام پروازهاي تمريني در ايران نگه داشته شدند.
با شروع جنگ و متعاقب آن تحريم تسليحاتي غرب عليه ايران، ايران به دليل عدم توانايي خريد قطعات و لوازم يدكي به سرعت در حال از دست دادن تعداد هواپيماهاي عملياتي خود بود. اما بعدها كه ايرانيان به پيشرفت هاي زيادي در صنايع هوايي دست يافتند، خود به ساخت و تهيه قطعات موردنياز براي تعمير و عملياتي نگه داشتن اين هواپيماها زدند ايران در پروژه اي به نام »افق« اين هواپيماها را به روز كرده است از جمله مي توان به دوبرابر كردن برد رادار اي پي كيو ـ۱۵۹ و سواركردن سيستم پرتاب موشكي پي ال ـ،۷ اي اي ام ـ۹ پي سايدوايندر و آرـ۶۰ آميدز اشاره كرد. به هرحال عمر عملياتي اين جنگنده ها كه در كنار اف ـ۴ به افسانه هاي فراموش نشدني جنگ تبديل شدند رو به پايان است و ايران به دنبال جايگزيني براي آنهاست.
اف۸۶/ سي ال ـ۱۳
كمي پس از اين كه نيروي هوايي ايران هم به دنياي «عصر جت» پيوست (اولين جت هاي ايران تي ـ۳۳ و اف ـ۸۴ بودند) نيروي هوايي آماده مي شد كه جت هاي پيشرفته تر اف ـ۸۶ اف را خريداري كند در ۱۴ آوريل ۱۹۶۰ ايران اولين اسكادران اف ـ۸۶ اف خود را دريافت كرد. خلبانان اين هواپيما از خلبانان پيشكسوت اف ـ۸۴ انتخاب شده بودند و اين اسكادران در پايگاه يكم شكاري در مهرآباد مستقر شد. از اف - ۸۶ براي كمك به سازمان ملل متحد براي مقابله با شورشيان كنگو در سال ۱۹۶۳ استفاده شد.
سي ال - ۱۳ ورژن كانادايي هواپيمايي اف-۸۶ است. تفاوت اين دو در موتورهاي آنان است. در دهه ۱۹۶۰ در حدود ۹۰ فروند سي ال ـ۱۳ به ايران فروخته شد.
اف - ۸۴
اف - ۸۴ اولين هواپيماي جت نيروي هواپيمايي ايران بود. اولين تاندر جت در ماه مي ۱۹۵۷ به ايران تحويل داده شد و كلاً حدود ۱۴۰ فروند از اين هواپيما خريداري شد. هيچ كدام از آن هواپيماها ديگر مورد استفاده قرار نمي گيرند.
ميگ - ۲۹ فالكروم
در اوايل دهه ۱۹۹۰ ميلادي ايران ۲۴ فروند ميگ ـ ۲۹ اي/ يوبي از روسيه تحويل گرفت. اين هواپيماها كه در دو دسته به ايران تحويل داده شدند براي تجهيز دو اسكادران در نظر گرفته شدند. در سال ۱۹۹۱ چهار ميگ ۲۹ سابق عراقي هم به اين هواپيماها اضافه شدند. ايران دوباره از روسيه درخواست خريد ميگ ۲۱ كرد اما به دليل انجام توافقاتي بين روسيه و آمريكا روسيه ديگر حاضر به فروش تسليحاتي در اين سطح به ايران نبود. اين هواپيماها با تغييراتي ناشناخته در سيستم هاي آيونيك در تبريز اورهال شدند. همانند ديگر ميگ ۲۹ هايي كه روسيه به ديگر كشورها مي فروخت اين هواپيماها هم فاقد توانايي حمل تانك سوخت زيربال بودند.
http://www.gonad.org/upload/images/mig_29_copy1.jpg
اما چند سال قبل نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران طي پروژه اي به نام «خورشيد» توانست ميگ ۲۹ هاي خود را با يك تانك سوخت خارجي ۴۵۰ ليتري مجهز كند. ميگ۲۹ يوبي براي انجام تمرينات و مانورهاي بسيار پيشرفته مورد استفاده قرار مي گيرد. پايگاه هاي دارنده اين هواپيماها تهران و تبريز هستند.
http://www.gonad.org/upload/images/iranmig29.jpg
در سال ۲۰۰۳ ، ۲۴ مدل پيشرفته ميگ ـ۲۹ سفارش داده شده اند كه چند فروند از آنها دريافت شده اند و مابقي در پروسه اداري تحويل قرار دارند. تايپ اين هواپيما معلوم نيست اما احتمال داده مي شود ميگ ـ۲۹ اس ام تي يا ميگ ـ۲۹ ام يك باشند و يا حتي ميگ ـ۲۹ سري دو.
صاعقه۸۰
صاعقه ۸۰ يك جنگنده دوپره پيشرفته دو نفره است كه بر پايه كلاس واي اف ـ۱۷/ اف ـ۱۴ ساخته شده است. اين هواپيما تقريباً به صورت كامل توسط صنايع هواپيماسازي ايران (هسا) ساخته شده است.
شفق
جنگنده پيشرفته شفق تحت نظارت وزارت دفاع ايران و در مجموعه دانشگاه هوانوردي كه جزيي از دانشگاه صنعتي مالك اشتر ـ يكي از بزرگترين مراكز طراحي ايران ـ ساخته شده است. شفق يك هواپيماي مافوق صوت است كه از مواد جاذب امواج راداري ساخته شده است و وزني معادل پنج هزار كيلوگرم دارد.
طراحي شفق يكي از پيچيده ترين طراحي هاي موجود است كه حالتي منحصربه فرد به آن داده است. موتور كليوف آردي ۳۳ اوليه براي شفق انتخاب شده است و صندلي اجكت آن هم توسط روسيه تهيه شده است. اين هواپيما چند تايپ مختلف دارد كه مدل دو نفره آموزشي، دو نفره هجومي و يك نفره هجومي را شامل مي شود. شفق را مي توان مهم ترين دستاورد ارتش جمهوري اسلامي ايران در ساخت هواپيما دانست.
اف ـ ۷ ايرگارد
در اواخر دهه ۸۰ قراردادي بين ايران و آلمان شرقي منعقد شد كه طي آن ايران از اين كشور چند فروند ميگ ـ ۲۱ پي اف و ميگ ـ ۲۱ يو دريافت مي كرد. با اتحاد دو آلمان اين قرارداد هم منتفي شد. گفته مي شود كه دو فروند هواپيماي دو نفره از اين هواپيماها به ايران رسيده اند ولي اين كه آيا پس از آن به پرواز درآمده اند يا نه مشخص نيست، بقيه هواپيماها اوراق شدند. به جاي اين قرارداد در اواخر دهه ۸۰ و اوايل دهه ۹۰ ايران چند فروند هواپيماي اف ـ ۷ ام و اف تي ـ ۷ از چين خريداري كرد. دليل اصلي خريد چنين هواپيماهايي قيمت پايين و تكنولوژي ساده آنها بود. اين هواپيماها بعدها در چند نمايشگاه هم به نمايش درآمدند و از آنها در كارهاي مختلفي نظير هدف استفاده مي شود.
بررسی هواپیمای F5 Tiger و حضورش در ایران
پس از تكميل مطالعات زياد كه كارخانجات نورث روپ (North Rope)در راه تشكيل يك هواپيماي بر جسته هوائي (رهگير)بعمل آورد موفق شد در 30 جولاي 1959 زحمات خود را به ثمر رسانده و جنگنده ي پر قدرت جديدي بنام ان-156-اف(N-156-F)به جهان پرنده هاي آتشين عرضه كند كه بعدا نام آن به اف-5-آ تغيير نمود اين جنگنده ها بنام مستعار فريدوم فايتر(Freedom Fighter)بمعناي جنگنده ي آزادي معروف شد و شايد بهتر بود اسم آنرا جنگنده ي آزادي به سبك آمريكايي ميگذاشتند!.
در 25 آوريل 1962 نيروي هوايي آمريكا اعلام كرد كه اف-5-آ را در برنامه ي جديد تسليحات نظامي قرار داده و بالاخره در ژانويه ي 1963 هواپيماي اف-5-آ در نيروي هوائي آمريكا به پرواز در آمد و بعد از آن اولين كشور كه اف-5-آ تحويل گرفت ايران بود كه در سال 1343 (1965) نيروي هوايي خود را با جت ما فوق صوت اف-5 مجهز نمود و بعد از آن عربستان سعودي،كشورهاي آفريقاي جنوبي و تركيه نيز اف-5-آ دريافت نمود
بعد از مدتي كمپاني نورث روپ تصميم به تكميل اف-5-آ گرفت و اف-5-ئي يا تايگر-2 (Tiger-2) را توليد نمود كه در سال 1970 به عنوان شكاري بين المللي انتخاب و سفارش توليد 325 فروند اف-5-ئي به نورث روپ داده شد كه براي كشورهاي تايلند-تايوان-ويتنام جنوبي و كره جنوبي بود.پرواز آزمايشي اف-5-ئي براي اولين بار در سال 1972 انجام شد و اولين توليد كلي آن از سال 1973 شروع گرديد.براي دسترسي به اطلا عات جامعتر درمورد اف-5 به اينجا مراجعه كنيد
بعد از مطالعه زياد روي اصول آيروديناميكي و امكاناتپرواز هواپيماهاي ديگر و تجاربي كه از اف-۵-آ بدستآمده بود نورث روپ تصميم به انجاماصلاحاتي روي اف-۵-آ گرفت كه اولين آنها اضافه كردن رادار روي آنبود.و بعد از آن استفاده از فلاپهاي مانور كننده در دو طرف لبه ي حمله و عقب بال هواپيما است. اين فلاپها سبب ميشود كه هواپيما در زاويه ي حمله ي معين نسبت به نمونه ي قبلي دچار پساي كمتري گردد و تعادل خود را از دست ندهد و (برا)ي بيشتر بدست آورد بدون آنكه در كنترل هواپيما خللي وارد شود و در نتيجه استفاده از آنها اف-5-ئي ميتواند در15000 پا 10.3 درجه در ثانيه بگردد و در صورتي كه اف-5-آ و هواپيما عاي مشابه در ثانيه 8.9 درجه ميگردند و ميزان گردش گود را نيز از 15.5 درجه در ثانيه به 17.5 درجه افزايش داده و شعاع گردشهاي پايدار نيز از 4500 به 2800 پا كاهش يافته و به عبارت ديگر 38 درصد كم شده.با اضافه كردن يك رديف كمپرسور به موتور بدون اينكه در شكل يا حجم آن تغيير زيادي داده شود 23 درصد به قدرت موتور آن افزوده شده .اصلاح موتور باعث گشته كه 15 اينچ به طول هواپيما و 16 اينچ به فاصله ي دو نوك بال اضافه شود.دهانه ي ورود هوا نيز بزرگتر شده تا ورود هواي بيشتر را امكان پذير سازد. با افزايش حجم بدنه بر ظرفيت مخازن سوخت داخلي 570 پوند اضافه شده و همچنين از آسيب پذيري آن در مقابل آتش مسلسل جلوگيري شده. قدرت هر يك از موتورها در سطح دريا 5000 پوند است و در مصرف سوخت نيز كاهش قابل توجهي داده شده و تغيير عمده در موتور همان اضافه شدن يك رديف كمپرسور استتغييرات فني در موتور باعث شده كه موتور به اصطلاح زودتر جواب بدهد. و يا به عبارت ديگر زودتر دور بردارد.لذا طول باند لازم براي برخاستن از7300 پا به 5300 پا كاهش يافته . با كليه تجهيزات براي رهگيري (دو سايدوينر و دو توپ) طول لازم براي بلند شدن با وزن 16050 پوند 2050 پا است سرعت اوجگيري نيز از 28700 پا در دقيقه به 31600 پا افزايش يافته. اف-5-ئي داراي شعاع عمل زيادتري نسبت به اف-5-آ است. مثلا قادر است 3200 پوند بمب را در مسافت 400 مايلي بريزد و به پايگاه برگردد
اف-5-ئي به دلايل ذير شكاري برگزيده ي جهان است.هواپيماي ما فوق صوت يك نفره ..سبك ..داراي سهولت عملياتي فوق العاده و مشخصات پروازي و امكتنات رزمي برجسته بوده.ارزاني و سهولت نگهداري نيز يكي ديگر از دلايل ميباشد.
اف-۵ قادر به حمل بمبهاي ۳۵۰ يا ۵۰۰ ،۷۵۰ و ۱۰۰۰ پوندي و يا بمبهاي ام-كا-۳۶(m-k-36)است و قادر به حمل بمبهاي ناپالم وراكتهاي ۲.۷۵ ميليمتري نيز هست.اف-۵ براي ماموريت رهگيري داراي دو موشكآ-اي.ام.۹(AIM-9) و دو توپ ۲۰ ميليمتري از نوع ام-۲۹(M-29)با هر كدام ۲۸۰ تيراست.
اف-۵-ئي داراي يك رادار كوچك از نوع امرسون(emerson)با برد ۲۰ مايل است و براي بدست آوردن زاويه و مسافت شكاري هاي دشمندر جنگ هاي هوائي به كار ميرود.
اف-۵ همچنين مجهز به سيستم كشف هدف ليزريگرديده. اين سيستم به خلبان امكان ميدهد تا از وجود هواپيماي دشمن در فاصله دورآگاهي پيدا نمايد و خود را براي درگيري آماده سازد و ضمنا اطلاعاتي از هواپيمايدشمن را در اختيار خلبانان ميگذارد كه بوسيله سايت چشمي كه بر روي كلاه نصب ميشود ودر اختيار خلبان قرار ميگيرد. بعضي از مدلهاي متاخر اف-۵ ئي قادر به حمل موشكهايماوريك با سيستم هدايت تلويزيوني نيز هستند.
اف-۵-آ به تعداد ۱۲ فرونددر اتيوپي ،۴۰ فروند يونان كه بعدا با اف-۵ ائي تعويض شد.
۷ فروند ليبي،۱۵ فروند فيليپين ،۴۵فروند كره جنوبي،۷۰ فروند تايوان،۲۵ فروند تايلند ،۱۴۰ فروند تركيه و ضمنا كانادا واسپانيا نيز اف-۵ مونتاژ مي كنند. كانادا ۸۹ فروند براي خود و ۱۵ فروند برايونزوئلا ساخته است. اسپانيا ۳۶ فروند براي خود ساخته است. اف-۵-بي كه مدل ۲ نفره ياف-۵-آ است ۳۲ فروند در نروژ و كانادا نيز ۳۰ فروند براي هلند ساخته است.۳۴ فروندنيز در اسپانيا موجود است و ۲۴ فروند نيز توسط كانادا براي ونزوئلا ساخته شده و ازاف-۵-ئي ۱۱۲فروند در ايالات متحده آمريكا كه ۵ فروند آن در نيروي دريايي خدمتميكنند.
۳۶ فروند برزيل ،۲۵ فروند شيلي،۱۲فروند اتيوپي و ۳ فروند يونان ،۱۵۰ فروند ايران ،اردن و مالزي و كنيا ۱۴فروند،مراكش ۲۴ فروند. عربستان سعودي ۷۰ فروند ...سوئس ۰ ۶فروند و ۴۰ فروند تايلندو تايوان دارا هستند.
اف ۵ های ایران
اولين نيروي هوايي دنيا كه اف ـ۵اي را دريافت كرد نيروي هوايي ايران بود. در بين سال هاي دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نيروي هوايي ايران به بزرگترين و مجهزترين نيروي هوايي منطقه (نيروي هوايي) اولين اسكادران از اين هواپيما به تعداد ۱۳ فروند را اوايل فوريه ۱۹۶۵ به خدمت گرفت. در آن تاريخ ۱۱ فروند اف ـ۵اي و دو فروند اف ـ۵بي در پايگاه يكم شكاري در مهرآباد جايگزين اف ـ۸۴ تاندرجت شدند تا نقش تهاجمي نيروي هوايي را برعهده بگيرند.
اف ـ۵اي هاي ارتش ايران به استانداردهاي بالا تجهيز شده بودند، اين تجهيزات پيشرفته سيستم ناوبري آنبرد ليتون و كامپيوتر مركزي تسليحات بود. در آن زمان ايران مدل هاي قبلي اف ـ۵ (اف ـ۵اي و بي)را به كشورهاي يونان، تركيه، اتيوپي، ويتنام جنوبي و اردن فروخت، اما چند فروند براي انجام پروازهاي تمريني در ايران نگه داشته شدند.
با شروع جنگ و متعاقب آن تحريم تسليحاتي غرب عليه ايران، ايران به دليل عدم توانايي خريد قطعات و لوازم يدكي به سرعت در حال از دست دادن تعداد هواپيماهاي عملياتي خود بود. اما بعدها كه ايرانيان به پيشرفت هاي زيادي در صنايع هوايي دست يافتند، خود به ساخت و تهيه قطعات موردنياز براي تعمير و عملياتي نگه داشتن اين هواپيماها زدند ايران در پروژه اي به نام »افق« اين هواپيماها را به روز كرده است از جمله مي توان به دوبرابر كردن برد رادار اي پي كيو ـ۱۵۹ و سواركردن سيستم پرتاب موشكي پي ال ـ،۷ اي اي ام ـ۹ پي سايدوايندر و آرـ۶۰ آميدز اشاره كرد. به هرحال عمر عملياتي اين جنگنده ها كه در كنار اف ـ۴ به افسانه هاي فراموش نشدني جنگ تبديل شدند رو به پايان است و ايران به دنبال جايگزيني براي آنهاست
چگونگی سریال دهی فانتوم های ایران
پس از تحویل نخستین سری فانتوم ها که از مدل D بودند، سازمان دهی و سامان دهی فانتوم ها در پایگاه های مختلف شکاری شروع شد. فانتوم های مدل D با شماره سریال های 67-14869 - 3-601 تا 68-6919 - 3-632 مشخص شدند. تا سال 1353، فانتوم های مدل D که هنوز در خدمت بودند دوباره سریال دهی شدند. اینبار شماره سریال ها از 665-3 شروع و به 691-3 خاتمه می یافت. گفته می شود که یک فروند فانتوم D و یک فروند فانتوم مدل E وجود دارد که هر دو دارای شماره سریال 668-3 هستند. در سال 1347 و پس از آغاز تحویل فانتوم های مدل D ایران سفارش 32 فروند فانتوم E را به آمریکا تقدیم کرد. تحویل این فانتوم ها با شماره سریال های 69-7711 - 3-633 تا 69-7742 - 3-664 در بهار سال 1349 به نیروی هوایی آن زمان آغاز شد. اولین سری فانتوم های E تحویل شده به ایران با موشک های هوا به زمین AGM-65 ماوریک که موشک های بسیار مرگ بار و تاثیر گذار در جنگ تحمیلی بودند سازگاری داشتند. اما مشکل این جا بود که این سری از فانتوم ها فاقد بالچه های لبه حمله برای مانورپذیری بیشتر بودند. این مشکل در اولین اورهال کلی فانتوم های ایرانی رفع شد و این سری ابتدایی فانتوم های E نیز به Leading Edge Slats مجهز گردیدند. سومین گروه فانتوم های ایرانی در سال 1349 سفارش داده شد. این گروه شامل 73 فروند هواپیمای فانتوم مدل E بود که با شماره سریال های 71-1094 تا 71-1166 و 73-1519 تا 73-1554 رجیستر شدند. کلیه هواپیماهای این گروه دارای بالچه های لبه حمله و البته کاملاً سازگار با موشک های هوا به زمین AGM-65 ماوریک بودند. 49 فروند از این هواپیماها از قبل به سیستم تشخیص دوست از دشمن یا IFF APX-80 و یک سیستم جدید ناوبری دیجیتالی مجهز بودند. نهایتاً آخرین گروه بزرگ فانتوم های مدل E در سال 1350 سفارش داده شد و این سری از فانتوم ها با سریال های 75-0222 تا 75-0257 ثبت گردیدند. اگر چه تحویل این سری از فانتوم ها کمی بیش از حد معمول طول کشید، برای مثال آخرین فانتوم این دسته در سال 1356 تحویل گردید، اما این فانتوم ها به بهترین و پیشرفته ترین تجهیزات روز مجهز بودند. این فانتوم ها نه تنها مجهز به حسگر های الکترواپتیکالی و تشخیص دوست از دشمن APX-80 بودند، بلکه از طراحی دوباره کاکپیت با جایگذاری سوئیچ ها و نشان دهنده ها این بار به شیوه ای منطقی تر و ارگونومیک تر که بعد ها مقدمه ساخت سیستم HOTAS نیز شد برخوردار بودند. سیستم سریال دهی فانتوم های مدل E ایران از سال 1354 تا کنون نامعلوم باقی مانده است. برای مثال سیستم سریال گذاری خاصی نیز موجود است که از 3-6501 اغاز و به 3-6691 پایان می پذیرد. این در حالیست که ایران 191 فانتوم E را دریافت نکرده است، بلکه تعداد فانتوم های این مدل از 177 فروند م***** نبوده است. این مسئله نشان می دهد که در سریال دهی این سری فواصلی نیز وجود دارد که هنوز ناشناخته مانده است.
شبح های تاریکی، فانتوم های شناسایی ایران به قطع ماجرای فانتوم های RF-4E شناسایی ایران یکی از سری ترین و سر به مهر ترین رازهای تاریخ هواپیمای فانتوم است. در اوایل سال 1347 دو فروند فانتوم RF-4C از طرف آمریکا به ایران به امانت سپرده شد. این دو هواپیما با شماره سریال های 69-0369 و 69-0370 در حقیقت برای انجام یک سری ماموریت های فوق سری مشترک بین ایران و آمریکا در فراز مرزهای شوروی به ایران سپرده شده بودند. این دو هواپیما ظاهراً از پایگاه های آمریکا در اروپا به سمت ایران به پرواز در آمده بودند که بعد ها دوباره به همان پایگاه ها در آلمان و بریتانیا مراجعت کردند. جالب این جاست که درست یک ماه بعد از این جریانات، ایران شش فروند RF-4E را رسماً سفارش داد. بسیار جای تعجب دارد که در آن شرایط که شرکت مکدانل داگلاس که بازار بسیار گرمی داشت و مرتب از سوی کشورهای مختلف و البته نیروهای داخلی آمریکا به این شرکت سفارش می رسید، ساخت فانتوم های ایرانی را با سرعت هر چه تمام تر به پایان رساند. سه فروند فانتوم این گروه با شماره سریال های 72-0266 تا 72-0266 رجیستر شدند. باز هم عجیب بود که نخستین فانتوم ایرانی به آن سرعت در پاییز سال 1347 آماده شد و نخستین پرواز خود را نیز چندی بعد به انجام رساند. نخستین فروند از این فانتوم های شناسایی چند ماه بعد وارد ایران شد و این فرصت پیش آمد که آمریکا بتواند دو فروند فانتوم قرضی خود را دوباره به پایگاه های خود در اروپا بازگرداند. تعداد دقیق فانتوم های شناسایی ایران هنوز هم که هنوز است کاملاً فاش نشده است. در همان سال های نخست تحویل نمونه هایی شش تا دوازده فروندی از این فانتوم ها صورت پذیرفت که با تجهیزات بسیار پیشرفته شناسایی فوق سری تجهیز شده بودند و به دلیل پنهان بودن این موضوع حتی از دید برخی از خود غربی ها، این هواپیماها به Unknown Iranian Phantoms مشهور شده بودند. ظاهراً آمریکا برای پیشبرد اهداف شناسایی خود بر فراز خاک شوروی می بایست این فانتوم ها را به ایران تحویل می داد.
سوخو Su-27 Flanker، برترین جنگنده جنگ سرد؟
http://pic.azardl.com/images/87402306677310958448.jpgهواپیمای سوخو Su-27 فلانکر همیشه یکی از بحث برانگیز ترین و مورد توجه ترین هواپیماهای جنگنده بوده است. وقتی به بررسی هواپیماهای ساخت شوروی سابق می پردازیم، اغلب به کلمه «فلانکر» در کنار کلماتی چون «بهترین» و «برترین» بر می خوریم. این تصور که بهترین هواپیمای ساخته شده در شوروی هواپیمای سوخو Su-27 فلانکر بوده است به خوبی در اذهان عموم جای گرفته است. در همین حال بسیاری دیگر بر این عقیده اند که جنگنده ای که برای مقابله با با F-15 یا F-16 ساخته شده بود نه سوخو Su-27 و نه MiG-31، بلکه میگ MiG-29 بوده است. خواه یا ناخواه در مقالاتی که در مورد این دو هواپیما یعنی فلانکر و فولکروم نوشته می شود، مقایسه ای ذهنی بین این دو توسط خواننده صورت می گیرد. هدف این مطلب بررسی توانایی ها، نقاط قوت و نقاط ضعف دو هواپیمای مذکور است:
نقاط قوت سوخو Su-27:
1- بقاپذیری بالا در میدان نبرد
2- حمل مهمات سنگین، شامل موشک های R-27R-1, R-27R-2, R-27ET/T/ER
3- رادارهای نسبتاً قدرتمند با حسگر هایی دقیق
4- قدرت مانورپذیری بسیار بالا
نقاط ضعف میگ MiG-29:
1- برد نسبتاً بسیار محدود و کم
2- حمل تنها دو فروند موشک R-27 برای ماموریت های رهگیری
3- تکیه بسیار بر کنترلرها و رادارها و تجهیزات زمینی
4- قدرت پردازش و جنگ الکترونیک بسیار ضعیف
اگر شخصی به نکات بالا به صورت کاملاً بسته نگاه کند و یک جانبه قضاوت کند، شاید سوخو Su-27 را کاملاً نسبت به MiG-29 برتر بداند. اما یک نگاه دقیق تر و بررسی موشکافانه تری می تواند حقایق بیشتری را برای ما آشکار کند، چرا که این ویژگی های عمومی که شاید در مقالات مختلف برای هواپیماهای گوناگون ذکر شوند، در عمل محدودتر می نمایند. با هم به بررسی مفصل تر هر دوی این جنگنده های برتر دوران جنگ سرد می پردازیم. از ابتدا باید گفت که برد نسبتاً زیاد یکی از خصوصیات بارز Su-27 است و هیچ شکی در آن نیست، اما با هر نقطه قوتی، مطمئناً نکته ضعفی هم وجود دارد. یکی از این نکات ضعف که شاید در کمتر جایی بدان اشاره شده باشد جریمه ای است که فلانکر در قبال حمل سوخت بیشتر باید بپردازد. سوخو Su-27 هیچ گاه قادر نیست در زمانی که مخازن سوخت این هواپیما با بیش از 60% کل تانک های سوخت پر شده باشد به قدرت مانورپذیری، حداکثر زاویه حمله و حداکثر میزان تحمل شتاب جی که MiG-29 از آن برخوردار است برسد. با در نظر داشتن چنین محدودیتی می توان گفت که در ماموریت هایی که به قطع در آن ها مانورهای زیادی انجام خواهد شد از نظر برد دو هواپیمای سوخو و میگ در یک حد هستند. با 60% سوخت سوخو Su-27 با پروفیل پروازی شامل سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری می تواند حداکثر بردی برابر با 1800 کیلومتر داشته باشد. اگر چه میگ MiG-29 به حتم هواپیمایی بسیار محدود از نظر برد است، اما این محدودیت در مدل هایی مانند فولکروم C یا همان MiG-29SMT نسبتاً از بین می رود. هواپیمای میگ MiG-29SMT دارای مخازن سوخت اضافه ای در قسمت های طرفین بالای بدنه است که آن را به فولکروم کوهان دار هم مشهور کرده است. این قسمت های کوهان مانند علاوه بر تانک های اضافه سوخت شامل سیستم های ضدعمل الکترونیک اضافی نیز هستند که علاوه بر جبران برد محدود، قابلیت های جدیدی از نظر جنگ الکترونیک نیز به MiG-29 می دهند.
با اینکه فولکروم مسئله محدودیت برد را دارد، اما باید به این نکته هم توجه شود که MiG-29 هواپیمایی است که صرفاً برای مقاصد برتری هوایی در میدان نبرد و البته ماموریت های دفاع هوایی ساخته شده است نه ماموریت های گشت هوایی طولانی. MiG-29 سوخت کمتری حمل می کند، اما در عوض از نظر اندازه بسیار کوچکتر از Su-27 است و همین تشخیص این هواپیما را از فواصل دورتر برای هواپیماهای جنگنده دشمن مشکلتر می کند. همه این حقایق دست به دست هم می دهند تا باور کنیم که میگ MiG-29 هم آن چنان جنگنده بدی نیست. میگ MiG-29A با حمل یک تانک سوخت مرکزی در زیر بدنه به 400 کیلوگرم سوخت برای استارت آپ و تاکسی در باند و تیک آف، 500 کیلوگرم سوخت برای درگیری با در نظر گرفتن یک دقیقه استفاده از پس سوز و 1000 کیلوگرم سوخت رزرو برای بازگشت نیاز دارد. با تمام این اوصاف هنوز هم 2500 کیلوگرم سوخت باقی می ماند که فولکروم را قادر می سازد که به راحتی مسیری 408 ناتیکال مایلی را در سرعت 0.8 ماخ و ارتفاع 13000 متری زمین طی کند. همین برد برای میگ 29 کافی است تا از پایگاه هایی در آلمان شرقی به راحتی به جنوب انگلستان برسد. در بهینه ترین شرایط حداکثر برد میگ MiG-29 به 1450 کیلومتر می رسد. با حمل یک مخزن سوخت خارجی، این میزان به 2090 کیلومتر افزایش می یابد که از برد سوخو Su-27 در حالت 60% مخازن سوخت پر، بیشتر است. اگر چه همیشه مخازن سوخت خارجی قبل از مخازن سوخت داخلی خالی شده و سپس از هواپیما جدا می شوند، اما همین مدت زمان حمل مخازن سوخت خارجی نیز مشکلاتی برای مانورپذیری کافی MiG-29 به وجود می آورد که البته قابل چشم پوشی است. البته به نظر می رسد که برنامه معمول روسی ها برای پرواز دادن Su-27 پر کردن مخازن سوخت با بیش از 60% سوخت بوده است، البته به میزانی که تا زمان رسیدن به ارتفاع عملیاتی، میزان سوخت داخل مخازن به همان 60% درصد قبل رسیده باشد.http://pic.azardl.com/images/32712851148223993790.jpg
یک فروند Su-27 از اولین نمونه های تولید شده برای نیروی هوایی
از نقطه نظر مانورپذیری، هر دوی این جنگنده ها، یعنی فلانکر و فولکروم از بهترین های عصر خودشان بوده اند و در حال حاضر هم هستند. MiG-29 بنا بر عقیده بسیاری لایق یدک کشیدن عنوان «مانورپذیرترین جنگنده جهان» است. میگ MiG-29 برای مانورپذیری فوق العاده در سرعت های پایین طراحی شده است و این مسئله را خلبانان هواپیمای F-16 نیز تصدیق می کنند. بسیاری از آنان اذعان می دارند که با این که هواپیمایشان از میگ سبک تر است و بنا به ابعاد ظاهری اش باید مانورپذیر تر از میگ باشد، اما ظاهراً این طور نیست و در سرعت های پایین تر از 800 کیلومتر بر ساعت، MiG-29 کاملاً برتر است. این مانورپذیری زیاد به خلبان میگ این امکان را می دهد که به راحتی دماغه هواپیمای خود را متوجه هر نقطه ای در محدوده دید هواپیما بنماید. ارتباط بین سیستم کلاه هدف گیری خلبان یا HMS با موشک های نزدیک برد R-73 از میگ MiG-29 حریفی کاملاً قدر و خطری بالقوه برای دشمنان می سازد.
http://pic.azardl.com/images/29603641125504955175.jpgاز سوی دیگر، Su-27 نمی تواند هنگامی که مخازن سوخت آن با بیش از 60% سوخت پر است قابلیت های خود را کاملاً نشان دهد. بنابراین در ماموریت های طولانی نباید تا زمانی که 40% سوخت هواپیما مصرف نشده است روی توانایی های قابل ملاحظه ی فلانکر حساب کرد. نکته فنی پنهان که پشت این قضیه نهفته است در این است که هنگامی که 40% سوخت مصرف می شود، تانک سوخت شماره یک که پشت سر خلبان جای گرفته است و تانک های سوخت شماره چهار که در بال ها قرار گرفته اند، خالی می شوند. تانک سوخت شماره یک در هنگام پر بودن اثر عکسی روی مرکز ثقل هواپیما دارد و این مرکز را به سمت جلوی هواپیما متمایل کرده و از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. هنگامی که این تانک سوخت خالی می شود، به دلیل تعادل دگرباره مرکز ثقل هواپیما مانورپذیری به صورتی باورنکردنی افزایش می یابد. بنابراین وقتی پای ماموریت های طولانی در میان است، می بایست تخمین های بسیار دقیقی توسط برنامه ریزان ماموریت صورت گیرد تا مشکلی از جهت عملکردی برای هواپیما پیش نیاید. شاید این پیشبینی ها در تمرینات بسیار ساده باشد، اما در شرایط واقعی نبرد تا مرز غیر ممکن هم پیش می رود. بدین معنی که در صورت یک درگیری پیش بینی نشده، خلبان راهی به جز خلاصی از میزان سوخت اضافی ندارد. رها کردن موشک های دوربرد BVR که محدودیت های آیرودینامیکی و وزنی بسیاری را بر هواپیما تحمیل می کنند در چنین مواقعی بهترین راه ممکن به نظر می رسد. پس می توان نتیجه گرفت که تا زمانی که فلانکر تا وزن مشخصی سبک نشده است، حسابی روی مانورپذیری بی نظیر آن نمی توان کرد، البته نباید از این نکته هم چشم پوشید که فلانکر از یک سیستم FBW یا پرواز با سیم آنالوگ هم بهره می برد که میگ MiG-29 فاقد آن است.
http://pic.azardl.com/images/29603641125504955175.jpgدر قابلیت هدف گیری از فواصل مافوق دید بصری یا Beyond Visual Range باید گفت که هر دو هواپیما از یک نوع موشک آن هم موشک R-27 یا همان AA-10 Alamo استفاده می کنند. اما تفاوت در این جاست که سوخو Su-27 می تواند تا ده فروند از این موشک را در یک سورتی پرواز حمل نماید، در حالی که میگ MiG-29 تنها قادر به حمل دو فروند از این موشک هاست. اگرچه به وضوح معلوم است که از نظر تسلیحات قابل حمل Su-27 به میزان زیادی بر MiG-29 برتری دارد، اما همیشه ممکن است که این سوال به ذهنتان بیاید که آیا واقعاً هنوز هم دوران نبرد هایی که تعداد زیادی هواپیما در آسمان به نبرد تن به تن می پرداختند و قدرت آتش یکی از عوامل مهم در پیروزی بود به سر نیامده است؟ در جواب این سوال باید گفت که در نبرد های جدید، هواپیماها زمان چندانی برای درگیری در اختیار ندارند و البته تعداد هواپیماهای موجود در آسمان در نبرد نیز بسیار کمتر و محدود تر از گذشته است. نبرد های هوایی امروز همیشه با ویژگی هایی چون سرعت بالا در نبرد و مدت زمان کم درگیری شناخته می شوند. در یک چنین درگیری هایی، همیشه نخستین ضربه نقش اساسی را ایفا می کند: پس باید اولین ضربه را زد و محکم هم زد. پس از نخستین رویارویی، هر یک از خلبانان دو طرف سعی در دور شدن از محل نبرد برای جلوگیری از غافل گیر شدن توسط هواپیماهای دیگر دشمن دارند. رادارهای N-001 و N-019 از جمله رادارهایی هستند که دارای آرایه اسکن مکانیکی هستند، بدین معنی که این رادارها در یک زمان قادر به درگیری با بیش از یک هدف نیستند. در جنگ های امروزی احتمال اینکه یک هواپیمای جنگنده تنها به یک هدف حمله کرده و سپس به پایگاه بازگردد در حدود 95% است، یعنی تنها 5% احتمال دارد هواپیما با هدفی ثانویه درگیر شود. پس آیا واقعاً حمل شش تا ده موشک دوربرد BVR آن چنان که به نظر می رسد، لازم است؟ بنابراین برتری Su-27 در این مورد که تنها بر حمل تعداد بیشتر موشک های BVR استوار است زیر سوال می رود. شاید به همین دلیل باشد که هیچ وقت فلانکر ها با تعداد زیادی موشک های R-27 لود نمی شوند و اکثراً ترکیبی از موشک های BVR و موشک های کوتاه برد مادون قرمز IR روی هواپیمای Su-27 نصب می شوند چرا که سنگین کردن بی مورد هواپیمای جنگنده با موشک هایی که شاید اکثراً بلا استفاده بمانند صحیح نیست و جز مصرف سوخت بیشتر نتیجه دیگری برای جنگنده در بر ندارد.
http://pic.azardl.com/images/13475882042701872747.jpgموشک های R-27E/ET دارای سیستم هدایت مادون قرمز هستند و طول موج هایی را که اگزوز موتور هواپیماها منتشر می کنند دنبال می نمایند. به همین دلیل این موشک ها را جز موشک های «شلیک کن و فراموش کن» به شمار می آورند، چرا که پس از شلیک، دیگر موشک نیازی به هدایت از سوی هواپیما ندارد و خود می تواند مسیر خود را بیابد. یکی از نقص های عمده ای که موشک های R-27 در مدل هدایت مادون قرمز دارند این است که این مدل از موشک ها قابلیت ایجاد خط اطلاعات یا دیتالینک با هواپیمای مادر را ندارند. در نتیجه تنها هنگامی که رادار نسبتاً کوتاه برد مادون قرمز موشک روی هواپیمای دشمن قفل شده باشد موشک می تواند شلیک شود، و این خود علی رغم قدرت بالای موتورهای موشک و طراحی آیرودینامیکی جالب آن، برد موشک را بسیار کم می کند. در موشک های هدایت راداری، نیازی به قفل رادار موشک روی هواپیمای دشمن نیست، بلکه رادار به مراتب قدرتمند تر هواپیما روی جنگنده دشمن فقل نموده و موشک را تا نزدیکی هواپیمای دشمن هدایت می کند و پس از آن رادار خود موشک فعال شده و به مسیر ادامه می دهد. اما در مدل هدایت مادون قرمز، هدف گیری به این صورت نیست و خود رادار موشک باید بتواند از عهده قفل روی هدف بر بیاید.
http://pic.azardl.com/images/13475882042701872747.jpgدر نبرد های هوایی بسیار نزدیک که هواپیمای ما در موقعیت بسیار خوبی در پشت دشمن قرار گرفته است، بهترین گزینه برای حمله موشک های مادون قرمز هستند چرا که در یک چنین شرایطی امواج مادون قرمز متساعد شده از اگزوز هواپیمای دشمن بسیار پر قدرت تر از امواج راداری هستند و موشک های IR در یک چنین شرایطی بسیار موثر تر هستند. پس می توان به راحتی نتیجه گرفت که در شرایط واقعی نبرد، ترکیبی از دو شیوه مختلف حمله، یعنی موشک های هدایت راداری و موشک های هدایت مادون قرمز می تواند بسیار به نفع باشد. MiG-29 طبیعتاً دارای یک چنین ترکیب تسلیحاتی است و می تواند بدون هیچ مشکلی این دو دسته از تسلیحات را حمل نماید در حالی که تسلیح Su-27 با یک چنین ترکیب تسلیحاتی نیازمند برنامه ریزی دقیق ماموریت است. به عبارت دیگر MiG-29 در هر شرایطی برای درگیری آماده است، در حالی که درگیری Su-27 باید از قبل پیش بینی شده باشد. در صورت پیش آمدن هر گونه درگیری پیش بینی نشده و اتفاقی، ممکن است فلانکر با مشکلات جدی مواجه شود و اگر حریف کمی گردن کلفت تر باشد، شاید دیگر کاری از دست Su-27 بر نیاید.
http://pic.azardl.com/images/81578413925562493252.jpgMiG-29 می تواند تا دو موشک R-27 را حمل کند، اما مشکل اینجاست که دو موشک BVR می بایست در صورت درگیری BVR هر دو باهم و به سمت یک هدف شلیک شوند، چرا که در غیر اینصورت اگر فقط یک موشک شلیک شود، موشک دیگر در زیر بال دیگر سنگینی کرده و مشکل عدم بالانس در بال ها به وجود می آید؛ علی رغم اینکه تا حدودی قابل حل است، اما همین عدم بالانس به میزان زیادی از قابلیت های مانوری هواپیما می کاهد. برای مثال حداکثر زاویه حمله از 24 درجه تا 15 درجه کاهش می یابد که به طور کاملاً محسوس در مانورپذیری هواپیما موثر است. روی کاغذ، Su-27 در وضعیت بهتری قرار دارد، چرا که می تواند تا سه هدف را به طور همزمان شناسایی کرده و با آن ها درگیر شود، البته در شرایطی که هر هدف را با یک جفت موشک R-27 هدف قرار دهد. همه اینها در شرایطی درست است که دشمن آن قدر مهربان باشد که منتظر بماند تا ما به راحتی بتوانیم او را هدف قرار دهیم. در شرایط جنگ واقعی، دشمن یا در حال درگیری است و به ما نزدیک می شود که او را در شرایط خوبی برای شلیک موشک هایش قرار می دهد؛ یا اینکه در حال دور شدن از منطقه نبرد و خارج شدن از برد موشک و رادار ماست که هدف گیری را برای ما مشکل می سازد. از سوی دیگر MiG-29 از فاصله دور می تواند به راحتی جفت موشک R-27 را به هدف شلیک کرده و به مدد موشک های هدایت مادون قرمز و مانورپذیری عالی به سرعت برای یک درگیری نزدیک نیز آماده شود در حالی که هیچ مشکلی هم از جهت آن 60% سوخت که در فلانکر وجود دارد نخواهد داشت.http://pic.azardl.com/images/34343005661340785785.jpg
هواپیمای MiG-29 در حال تاکسی روی باند
از بعد رادار، هواپیمای سوخو Su-27 مجهز به رادار N-01 با برد تشخیص اهدافی با حداقل 3 متر مربع سطح مقطع از فاصله 80 تا 100 کیلومتری است. این رادار قادر است تا 40 کیلومتر پشت سر هواپیما را هم اسکن نماید. MiG-29 نیز مجهز به رادار N-019 است که قادر است شعاع 75 تا 85 کیلومتری جلوی هواپیما را اسکن کرده و در فاصله 35 کیلومتری پشت هواپیما نیز به جستجو بپردازد. هر دوی این سیستم های راداری قادرند تا ده هدف را به صورت همزمان شناسایی کرده و با یکی از این اهداف به درگیری بپردازند. طول موج هر دو برابر با 3 سانتیمتر است، محدوده آزیموت رادار N-001 برابر با 60+- و رادار N-019 برابر با 67+- می باشد. اگر چه رادار N-001 که در Su-27 نصب شده است از نظر برد راداری بر رادار اسلات بک میگ MiG-29 برتری دارد، اما باید از این نکته هم باخبر بود که هر دو رادار در 70% قطعات مشابه هستند و هر دو از یک پردازنده با قدرت پردازش 170000 عمل در ثانیه استفاده می کنند. با این اوصاف، همانطوری که می بینیم توانایی درگیری و شناسایی اهداف هر دو رادار نیز تقریباً مشابه است، برتری برد ده یا بیست کیلومتری رادار فلانکر شاید آن چنان هم پراهمیت نباشد. در زمان طراحی سوخو Su-27 با کد اولیه T-10 برنامه های گسترده ای برای طراحی و ساخت راداری بسیار پیشرفته تدارک دیده شده بود، اما با توجه به ضعف فراوان شوروی سابق و کلاً کشورهای بلوک شرق در ساخت تجهیزات الکترونیکی-نقطه مقابل کشورهای غربی- این رادار ساخته نشد و تنها مدل بسیار ساده تر آن یعنی N-001 به کار گرفته شد.
http://pic.azardl.com/images/85081434663762138790.jpgاز نظر اتکا بر کنترلرهای رهگیری زمینی باید گفت که یکی از ویژگی های قدیمی هواپیماهای شوروی سابق به همان دلیل ضعف تکنولوژیکی در ساخت قطعات الکترونیکی همان اتکای بیش از حد به رادارها و مراجع زمینی است، یعنی نقطه ضعفی که همیشه غرب روی آن دست گذاشته است. این شیوه هدایت هواپیما همیشه مورد انتقاد شدید بود، چرا که بر اساس این سیاست که در دوران جنگ سرد به اوج خود رسیده بود، خلبان بسیار محدود بود و مجبور بود برای انجام کوچکترین کاری خارج از برنامه متوسل به کنترلر های زمینی شود. البته خود غربی ها و به خصوص آمریکاییها چندان هواپیماهای مستقلی نساخته بودند، چرا که هواپیماهای آنها نیز از نسخه هوابرد (!) پایگاههای زمینی استفاده می کرد و به زبان ساده تر نام آن ها را آواکس AWACS گذاشته بود. تنها فرق این پایگاه این بود که هواپیماهای آواکس سیار بودند و به دلیل استفاده از آن ها در ارتفاعات به راحتی حریم هوایی بسیار گسترده ای را پوشش می دادند. در حقیقت با ورود Su-27 و MiG-29 به خدمت، عصر تازه ای در هوانوردی نظامی شوروی به وجود آمد. اگر چه توانایی های راداری این هواپیماها بازهم به حدی نبود که بتوانند از عهده انجام کامل یک ماموریت بدون هدایت زمینی بر بیایند، اما بازهم همین نقطه فصل جدیدی در جنگ های مدرن شوروی بود. با اینکه میل طراحان بیشتر به سمت استقلال هواپیماها از پایگاه های زمینی کشیده شده بود، اما باز هم هواپیمای MiG-29 یک هواپیمای وابسته به پایگاه های زمینی یا GCI Dependent نامیده می شود. صرف نظر از اینکه با چه هواپیمایی پرواز انجام شود، خلبانان روسی یاد گرفته اند که اگر چه رادارهای قدرتمندی داشته باشند، اما تا زمانی که از کنترلرهای زمینی خبری مبنی بر وجود دشمن به آن ها نرسیده است رادار خود را روشن نکنند. البته با تمام این شرایط هنوز هم خلبانان قادرند که در شرایط کاملاً اضطراری حداقل از موقعیت مذبور بتوانند خلاصی یابند، اما در شرایط عادی 99% تصمیمات به عهده پایگاه فرماندهی زمینی است.
http://pic.azardl.com/images/60622765267396826807.jpgبا توجه به نکاتی که در این مطلب ذکر شد، می توان به این نتیجه رسید که MiG-29 هواپیمایی است که واقعاً برای نبردهای حقیقی ساخته شده است. از فاصله دور قادر است هواپیمای دشمن را با یک جفت موشک دوربرد آلامو مورد هدف قرار دهد، در فرض تقریباً محال اگر هیچ یک از موشک ها نتوانستند به هدف اصابت کنند، هنوز هم میگ MiG-29 قادر است با تکیه بر قدرت مانورپذیری بی نظیرش تدارک یک حمله دیگر، اینبار از فاصله نزدیک را ببیند که قریب به یقین می توانیم فولکروم را در یک چنین مبارزه ای پیروز بدانیم. از سوی دیگر، Su-27 بیشتر به یک سایت پدافند موشک های زمین به هوا شباهت دارد تا یک جنگنده رهگیر واقعی، خصوصاً که توانایی حمل تعداد زیادی موشک های دوربرد آلامو این شباهت را بیش از پیش کرده است. نخستین نمونه های فلانکر که با نام T-10S در سال 1978 ساخته شد از مشکلات بسیاری رنج می برد. با این حال با انجام اصلاحاتی تولید نمونه اصلی به سال 1984 موکول شد، اما بازهم مسائلی که گریبانگیر گروه طراحی و البته خود هواپیما شده بود مانع از آن گردید که هواپیما بتواند به موقع به خدمت در آید. از عمده ترین مشکلاتی که فلانکر با آن دست و پنجه نرم می کرد مشکل قطعات اویونیکی بود که تا سال 1990 که چند صد فروند Su-27 به خدمت در آمدند هنوز هم به طور کامل حل نشده بود. از سوی دیگر بر خلاف فلانکر، MiG-29 روند طراحی بسیار هموار تری را پشت سر گذاشت و تقریباً بدون مشکل جدی وارد خدمت گردید. شوروی در زمان جنگ سرد و به خصوص دهه 70 خواهان ورود به خدمت جنگنده جدیدی بود که بتواند از پس هواپیماهای پیشرفته غرب مانند F-15 و F-14 بر بیاید، اما با نتایج مایوس کننده ای که مدل های اولیه Su-27 به بار آورد، ظاهراً میگ MiG-29 بسیار موفق تر بود. همانطوری که بعدها هم دیدیم Su-27 تا زمان پایان جنگ سرد، یعنی سال های ابتدایی دهه 90 هنوز هم نتوانسته بود آن چنان که باید و شاید نیازهای نیروی هوایی شوروی را برطرف نماید. با همه ضعف هایی که Su-27 از آن رنج می برد، هواپیماهای مشهوری که از Su-27 مشتق شده اند و به خانواده فلانکر مشهورند، مثل هواپیماهای Su-30/33/34/37 هواپیماهای به نسبت موفقی از کار در آمدند.