اگر پسری به دختری بگوید جیگرتو چون به عضو داخلی زن اشاره كرده حرام است اگر بگوید جیگرتو بخورم قتل نفس است حكمش اعدام است اگر بگوید جیگرتو بخورم الهی چون نیت الهی بوده و قصد تقرب داشته اشكالی ندارد
Printable View
اگر پسری به دختری بگوید جیگرتو چون به عضو داخلی زن اشاره كرده حرام است اگر بگوید جیگرتو بخورم قتل نفس است حكمش اعدام است اگر بگوید جیگرتو بخورم الهی چون نیت الهی بوده و قصد تقرب داشته اشكالی ندارد
از همه ی دوستان ممنونم
فقط اگر ممکنه تو مطالب طنزتون یا جوکاتون به هیچکدوم از اقلیتا اشاره نکنین یه جورایی خودتون دستکاریشون کنین چه میدونم مثلا از یارو و فلانی استفاده کنین
بازم تشکر
یاعلی
میگن توی شهر خسیس ها(!) کاندیداهای مجلس برای تبلیغات دیگه زیاد ولخرجی نمی کردن که هی پوسترای بزرگ چاپ کنن بزنن به در و دیوار. خود کاندیداها هر روز از یه درخت آویزون می شدن؟!!!!!!!!!!!
:gah9:
يك يارو داشته از سر كار برميگشته خونه ، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند ،
منتها يه جور عجيب غريبي . اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن ،
بعد يك مَرد با سگش راه ميره ،
بعد ازاون هم يك صف 500 متري از ملت دارن دنبالشون ميكن .
يارو ميره پيش جناب سگ دار ، ميگه :
تسليت عرض ميكنم قربان ، خيلي شرمندم . ميشه بگيد جريان چيه ؟
مَرده ميگه :
والله تابوت جلوييه خانممه ، پشتيش هم مادر خانومم ، هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرد !
مَرده ناراحت ميشه ، همينجور شروع ميكنه پشت سر مَرده راه رفتن ،
بعد از يك مدت برميگرده ميگه :
ببخشيد من خيلي براتون متاسفم ،
ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست ،
ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم ؟!
مَرده يك نگاهي بهش ميكنه ، اشاره ميكنه به 500 متر جمعيت پشت سر ، ميگه : برو ته صف :gah9::gah9::gah9::gah9:
دعواي دختر و پدر (طنز باحال):gah9:
سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1330
مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره...
سال1400
دختر: چي؟ چي گفتي مرتيکه ي ****؟ دارم بهت مي گم ماشين بي ماشين. همين که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشينم مي خوام. ميخواي بري بيرون پياده برو...
باباه:جيکش در نمي ياد...
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه
درس خوندن دخترا و پسرا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دخترها:
بعضی از اونا واقاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند
بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست ...
یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند.
و اما پسر ها:
یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ...
یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند
و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه
حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.
همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی :d:
رزم رستم و ویروسبه نام خداوند ویروس گارد
کنون رزم Virus و رستم شنو / دگرها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یکی Disk داد / بگفتا به رستم که ای نیکزاد
در این Disk باشد یکی File ناب / که بگرفتم از Site افراسیاب
چنین گفت رستم به اسفندیار / که من گشنمه نون سنگگ بیار
جوابش چنین داد خندان طرف / که من نون سنگگ ندارم به کف
برو حال میکن بدین Disk، هان! / که هم نون و هم آب باشد در آن
تهمتن روان شد سوی خانهاش / شتابان به دیدار رایانهاش
چو آمد به نزد Mini Tower اش / بزد ضربه بر دکمه Power اش
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت / مر آن Disk را در Drive اش گذاشت
نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت / یکی List از Root دیسکت گرفت
در آن Disk دیدش یکی File بود / بزد Enter آنجا و اجرا نمود
کز آن یک Demo شد پس از آن عیان / با فیلم و موزیک و شرح و بیان
به ناگه چنان سیستمش کرد Hang / که رستم در آن ماند مبهوت و منگ
چو رستم دگرباره Reset نمود / همی کرد Hang و همان شد که بود
تهمتن کلافه شد و داد زد / ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود / بیامد که لیسانس رایانه بود
بدو گفت رستم همه مشکلش / وز آن Disk و برنامه خوشگلش
چو رستم بدو داد قیچی و ریش / یکی دیسک Bootable آورد پیش
یکی Toolkit، Hard اندرش / چو کودک که گردد پی مادرش
به ناگه یکی رمز Virus یافت / پی حذف امضای ایشان شتافت
چو Virus را نیک بشناختش / مر از Boot Sector برانداختش
یکی ضربه زد بر سرش Toolkit / که هر Byte آن گشت هشتاد Bit
به خاک اندر افکند Virus را / تهمتن به رایانه زد بوس را
چنین گفت تهمینه با شوهرش / که این بار بگذشت از پل خرش
دگر باره اما خریت مکن / ز رایانه اصلا تو صحبت مکن
قسم خورد رستم به پروردگار / نگیرد دگر Disk از اسفندیار
با تشکر از سایتjok20.blogsky !!
این شعر طنزو از اونجا انتخاب کردم بی ادبیه اگه اسمی نبرم:^:
مناجات کامپیوتری!!!!!!!!!!!! :ch):
ای خدا Hard دلم Format مکن
Option غم را خدایا On مکنField من را خالی از برکت مکن
Delete کن شاخه های غصه راFile اشکم را خدایا Run مکن
Jumper شادی بیا تا Set کنیمسردی و افسردگی را ، هر سه را
نام تو Password درهای بهشتسیستم اندوه را Reset کنیم
تا نیفتد Bug در اندیشه مانآدرس Email سایت سرنوشت
ای خدا از بهر ما ایمن فرستتا که ویروسی نگردد ریشه مان
ای خدا حرف دلم با کی زنم
Help می خواهم که F1 می زنم
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!:ch):
من هلاک تو و خاک زیر پاتم ، توپولوف!
من زمین خورده ی جعبه ی سیاتم ، توپولف!
کشته ی تیپ زدن و قد و بالاتم ، توپولوف!
قربون اون نوسانات صداتم ، توپولوف!
.
.
من هواپیما ندیدم این جوری ناز و ملوس
می پری پر میزنی روی هوا عین خروس!
بذار ایرباس واست عشوه بیاد – دراز لوس -
بدگلا چش ندارن ببیننت ، خوشگلا روس!
قربون چشات برم ، محو نیگاتم ، توپولف
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
ما رو می بری نقاط دیدنی وقت فرود
گاهی وقتا سرکوه و گاهی وقتا ته رود
می فرستن همه تا سه روز به روحمون درود
می خونه مجری سیما واسمون شعر و سرود
چرا ماتم می گیرن ، مبهوت و ماتم توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
وقتی عشق می کشه گاهی با کله می شینی
به جای باند فرود ، توی محله می شینی
یا می ری توی ده و رو سرگله می شینی
زودی مشهور می شی، رو جلد مجله می شینی
پیگیر عکسا و تیتر خبراتم توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
می خوام از خدا که یک لحظه بشم از تو جدا
چون که وقتی باهاتم هی می کنم یاد خدا
بدون نذر و نیاز ، با تو پریدن ، ابدا!!
می کنم بعد فرود تموم نذرامو ادا
واسه جنت بلیتت گشته براتم ، توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
تو که هی رفیقای ایرونیتو یاد می کنی
کی می گه تو انباری روسیه باد می کنی؟
ما رو پیک نیک می بری ، سقوط آزاد می کنی
خدا شادت بکنه ، روحمونو شاد می کنی
بری تا سر اون دونیا باهاتم ، توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم توپولف!!
زن و مرد جوانی به مناسبت تموم شدن خونه جدیدشون دوستانشون را دعوت کرده بودند.بعد از اینکه تمام خونه را به دوستانشون نشون دادند یکی ازشون پرسید : خونه خیلی قشنگیه مبارکتون باشه ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کردهاید. مرد جوان جواب داد : راستش را بخواهید قبل از اینکه خونهمان را بسازیم مادر زنم بهم گفت: مادر جون تو را به خدا، فکر یک گوشه از خونه را واسه من هم بکنید.:shokhei: