باهم چای میخوریم
Printable View
باهم چای میخوریم
براش نسکافه درست میکنم وبا هم درد دل میکنیم
از اتاق بیرونش می کنم بعدش می شینم تنهای فیلم نگاه می کنم
میزنم تو گوشش
سرمو میزارم رو زانوش میخوابم
انقدر با چوب میزدمش که قلبش بریزه تو دهنش
دوباره از اتاق بیرونش می کردم بعدش می گرفتم می خوابیدم
با این بد اخلاق فقط باید نشست و بحس کرد بدون چایی و بیسگوئیت
از دوباره از اتاق پرتش می کنم بیرون میشنم تنهاشیرکاکایو با بیسکویت می خورم
بهش می گم بابا کاظم سر و صدا نکن خسته ام می خوام بخوابم بعدم راحت می رم می خوابم