-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 199
تاريخ: 15/10/58
مصاحبه خبرنگار مجله تايم با امام خمينى
سؤال: احساسات ضد امريكائى در ايران وسيع است، امريكائيان هم به نوبت خود از ايران عصبانى هستند، دورنماى روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شوراى امنيت چگونه مىبينيد؟
جواب: احساسات ايرانيان عليه ملت امريكا نبوده، بلكه دولت آمريكاست. ما سالها از بىعدالتى فرياد مىزديم و از اختناق شكايت داشتيم. اما امريكا شاه را بر تخت نشاند يعنى در 1941 متفقين او را به جاى رضاخان كه نوكر انگليس بود نشاندند و دولت امريكا در برابر مخالفت مردم ايران پيوسته از او حمايت كرد. شاه همه منابع ما را غارت كرد، شرف ملى ما، سرمايههاى ما، استعدادهاى جوانان ما را بر باد داد، بدين ترتيب ايرانيان نمىتوانند نظر خوبى به دولت امريكا داشته باشند و اخيراً ملت ما به اين نتيجه رسيد كه دولت كارتر، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پايگاهى براى جاسوسى و توطئه عليه ايران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعاليت مىكردند و اكنون كه ملت ما اين حقيقت را دريافته، امريكا را دشمن شماره يك خود مىشناسد. به عقيده ما، ملت امريكا به خاطر رفتار دولتشان در ايران، به هيچ وجه قابل سرزنش نيستند. اگر امريكا بخواهد از طريق دخالت نظامى يا محاصره اقتصادى و يا شيوههاى ارعاب، ما را از عدالت محروم كند، هرگز بحران حل نشده و در انديشه مردم باقى خواهد ماند. مردم امريكا نبايد بگذارند كارتر چنين شيوهاى را ادامه دهد، در غير اينصورت ملت ما متدرجاً تصور خواهد كرد كه مردم امريكا هم در سوءنيت كارتر نسبت به ايران سهيمند. راه ديگرى كه در برابر دولت امريكا وجود دارد اين است كه به اقدامات ناصوابى كه در ايران كرده اعتراف كند. از ديدگاه ما راه حل بحران، تحويل شاه مخلوع به ايران و اقداماتى براى جبران ضايعاتى است كه ديكتاتورى او بر ملت وارد آورده است. البته ضايعاتى جبران ناپذير هم وجود دارد منجمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه عليه شاه، نيرو و استعدادهاى انسانى كه در راه سرنگونى او به كار گرفته شد قابل اعاده نيست، اما ما انتظار پس دادن ثروتهائى را داريم كه از اين ملت غارت كرده است. در صورتى كه ملت ايران قانع شود كه رئيس جمهور شايستهاى به جاى كارتر مايل به انجام عمل ناروا عليه ما نيست، مىتواند رفتارى عادى با امريكا داشته باشد،
صحيفه نور ج 11 صفحه 200
آن نوع روابطى كه ما با ديگر كشورها داريم.
سوال: اينكه بيشتر كشورهاى عالم گروگان گيرى را محكوم كردهاند، ترديدى در شما در مورد موضعتان پديد نمىآورد؟
جواب: بيشتر كشورهائى كه اين كار را كردهاند، زير فشار امريكا بوده است. ما مىخواهيم به همه دنيا نشان دهيم كه قدرتهاى فائقه را هم مىتوان به نيروى ايمان شكست داد. ما در برابر دولت امريكا با همه قدرتش مقاومت مىكنيم و از هيچ قدرتى نمىترسيم.
سؤال: آيا مىدانيد كه شما ايران را منزوى كردهايد؟ حتى ملتهاى اسلامى هم گروگان گيرى را محكوم كردهاند. شما امريكا را از ايران بيرون كرده ايد ولى چه كسى مىتواند شما را از فشار شوروى رها سازد؟
جواب: ما امريكا را بيرون كرديم كه دولتى اسلام به وجود آوريم، نه اينكه شوروى را جانشين آن كنيم. شعارهاى ملت ما اين حقيقت را جلوه گر مىسازد. ما مرتباً گفتهايم نه غرب و نه شرق. اگر روزى شوروى به ما فشار آورد، با همان نيروئى با آن مقابله خواهيم كرد كه به ما امكان بيرون راندن امريكا را داد يعنى نيروى ايمان.
سؤال: شما بايد قبول كنيد كه امريكا هرگز شاه را تحويل ملت ايران نخواهد داد. اگر ترديدى داريد، معلوم است كه امريكا را نشناخته ايد. اگر سازمان ملل حاضر به تحقيق در شكايات شما شود، گروگانها را آزاد خواهيد كرد؟ در عين حال آيا همه ديكتاتورىهاى عالم بايد مورد تحقيق سازمان ملل قرار گيرند؟
جواب: ما امريكا را خوب مىشناسيم و مىدانيم كه مى توانيم در برابرش مقاومت كرده و از شرفمان دفاع كنيم. مانشان داده ايم كه در برابر بيعدالتى بزرگ او كه پناه دادن شاه است مىتوانيم مقاومت كنيم. ما بايد بر آمريكا غلبه كنيم و او را در همه منطقه شكست دهيم. خروج شاه از امريكا معما را حل نمىكند. يك سازمان بين المللى بايد تلاشهاى جدى را صورت دهد تا امريكا را وادار به تحويل شاه خائن به ايران كند. اين سازمان بايد ثروتى را كه شاه غارت كرده، به صاحبان اصليش كه ملت ايرانند، برگرداند. چنين سازمانى همچنين بايد همه ديكتاتورها را محاكمه كند. ما تسليم بىعدالتى نخواهيم شد و با ستمكاران كنار نخواهيم آمد.
صحيفه نور ج 11 صفحه 201
سؤال: اگر بحران گروگانها حل شود، آيا پيش بينى عادى شدن روابط نظير از سر گرفتن خريد اسلحه و معاملات تجارتى را از آمريكا مىكنيد؟
جواب: ما با هر نوع معاملهاى كه مصالح مسلمين را آسيب رساند مخالفيم. پيوندهاى تجارتى و ديگر مبادلات، مادام كه به مصلحت ملت ما باشد براى ما مورد قبول است. در عين حال دولت مسؤول امضاى چنان موافقت نامههائى است نه من.
سؤال: اقتصاد ايران زنده نشده، فقيران جنوب تهران مثل گذشتهاند، نيروهاى مسلح احتمالاً نمى توانند از ايران در برابر حمله دفاع كنند، فعاليت سياسى عادى به چشم نمىخورد، با توجه به اين خصوصيات نبايد بگويم كه انقلاب موفق نشده است؟
جواب: ممكن است همه اين مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است، حتى اركان انقلاب محكم تر شده است. اين حقيقتى است كه ملت ما به انقلاب عادت كردهاند و امروز همه انقلابى و آماده شهادت هستند. من جداً اعلام مىكنم كه ماتوانيم به آسانى در برابر تجاوز آمريكا بايستيم. امريكا ممكن است ما را شكست دهد ولى نه انقلاب ما را و به همين دليل است كه من به پيروزى خودمان اطمينان دارم. دولت امريكا مفهوم شهادت را نمىفهمد. ما با چنين روحيهاى است كه همه مشكلات ايران را حل مىكنيم. به شعارهاى مردم نگاه كنيد كه مىگويند، كارتر نمىداند منطق شهادت چيست. بايد به شما بگويم كه ضايعاتى كه با آن روبرو هستيم زائيده پنجاه سال خيانت خاندان پهلوى است و حداقل بيست سال ترميم آن طول مىكشد. آزادى و جمهورى اسلامى برقرار شده اما استقلال كامل نيازمند قطع وابستگى به شرق و غرب است و آن هم هدفى است كه ما به آن خواهيم رسيد.
سؤال: پارهاى اوقات شما با صدور اعلاميههائى به مردم مىگوئيد چه كار بكنند و در عين حال وقتى كه مىخواهيد از مسووليت اجتناب كنيد مىگوئيد من نمىتوانم كارى بكنم، اين در اختيار مردم يا دانشجويان است؟
جواب: اين حقيقتى است كه من هم مثل ديگران نظرم را ابراز كرده و در مورد آنچه كه بايد انجام شود اظهار نظر مىكنم اما شما نبايد ترديدى داشته باشيد كه گروگانها در دست دانشجويانند.
سؤال: آيا هرگز در مورد چيزى اشتباه كردهايد؟
جواب: فقط محمد رسول الله و ديگر پيامبران و ائمه اشتباه نمىكردند، هر كس ديگرى اشتباه مىكند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 189
تاريخ: 14/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اساتيد دانشگاه تهران
دنباله هر انقلابى احتراز از مشكلات امكان ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از توجه شما آقايان دانشمندان به مسائل محل احتياج تشكر مىكنم و اميدوارم كه با همت والاى همه قشرها، خصوصاً دانشگاهىها و دانشمندان، متفكرين، مشكلات كم كم رفع بشود، البته مشكلات زياد است و دنباله هر انقلابى هم احتراز از مشكلات امكان ندارد، لكن من به شما آقايان مژده مىدهم به اينكه اين انقلاب اسلامى از تمام انقلاباتى كه در دنيا اتفاق افتاده است بهتر است و ضايعاتش كمتر و آن چيزى كه به دست آمده و اميد است زودتر به دست بيايد، بيشتر. مهم اين است كه انقلابات ديگر نوعاً از يك قوه جبارهاى منتقل مىشد به يك قوه جباره ديگر، كودتا واقع مىشد يا احزاب، مثلاً يك حزبى تقويت مىشد و به طور كودتا يك رژيمى را از بين مىبردند و يك رژيمى ديگر مىآمد در كار كه هر دو آنها شبيه به هم بودند، يك قدرت طلبى بود.
سرنيزه مىتواند يك مردمى را سركوب كند، لكن نمىتواند مستقر باشد
الان شما مىبينيد كه در افغانستان كه ما الان فعلاً مورد ابتلائمان است، كودتا مىشود، لكن كودتاهايى است كه يك قدرتمندى به وسيله قدرتمند ديگر مىآيد روى كار، بعد او مىرود يك قدرتمند ديگر مىآيد روى كار و ملت هيچ، ابداً رضايت از اين امور ندارد، ملتها كار ندارند به آن. الان ملت افغانستان با اين انقلابى كه در اغتشاشى كه در افغانستان اتفاق افتاده و آنى كه از طرف شوروى تقويت مىشود و اصل كودتا، كودتاى شوروى است، نه كودتاى آن شخص، قبل از سركار آمدن آن شخص، آن قواى شوروى وارد شد به افغانستان و وارد شد و حكومت را از بين برد، نه اينكه حكومت او بيايد، به رغم حكومت، اينها آمدند و افغانستان را گرفتند و قبضه كردند و حكومتش يك حكومت فاسدى بود، آن حكومت فاسد را بردند، يك حكومت فاسدترى به جاى او گذاشتند و الان هم افغانستان در قبضه آنهاست برخلاف ملت و همه اشخاصى كه متفكرند و همه دولتهائى كه وابسته به خود شوروى نيستند اين امر را محكوم كردند و سفير شوروى همان چند ساعت بعد از آن كارى كه كرده بودند آمد اينجا و مانده بود اينجا تا وقتى كه من همين وقتها ملاقاتش كردم، اين گفت: من يك پيامى آوردم و پيامش را ذكر كرد و همين مطالب بود كه اشخاص خارجى آمده بودند و در افغانستان مشغول به مثلاً
صحيفه نور ج 11 صفحه 190
اخلال بودند و مخالف با ملت بودند و دولت افغانستان از شوروى خواست كه بيايد اين كار را بكند و آن هم بنا دارد بيايد، در صورتى كه آمده بودند و از بين برده بودند او را، من از او پرسيدم كه آن خارجى كه شما مىگوييد كى هست؟ كدام خارجىها آمدند؟ با تمجمج گفت: پاكستان، بعد من برايش قصهاى را گفتم كه اساس مسائل ما هم همان قصه است، گفتم اگر شما خيال كنيد كه با سرنيزه بتوانيد يك ملتى را خاضع كنيد و استقرار هم پيدا بشود اين اشتباه است، سرنيزه مىتواند يك مردمى را سركوب كند، بكشد، چه بكند، لكن نمىتواند مستقر باشد، ملت اگر يك چيزى خواستند، نمىشود به خلاف ميل ملت هميشه يك كارى را انجام داد و اگر رژيمش با حكومت با ملت، دو رژيم باشد ملت مسلم باشد، حكومت كمونيست باشد، اين نخواهد درست شد و شما همچو اميدى نداشته باشيد، با بودن يك ملتى به حال نظام اسلامى و آمدن يك حكومتى براى اين ملت به نظام ديگرى مثل كمونيست است اين مىشود اول شماها بريزيد و بكشيد (و چنانچه دارند همين كار را مىكنند) و مردم را سركوب كنيد، لكن اين استقرار نمى تواند پيدا كند.
در دنيا ما نداريم يك همچو انقلابى كه دنبالش آزادى باشد
و عمده اين است كه حكومتها نمىتوانند بفهمند تكاليف خودشان را راجع به ملتها، حكومتها هر چه روى كار آمدند، تقريباً آمدند براى سركوبى ملتها، در صورتى كه حكومت يك ملت (خصوصاً در آنجاهائى كه دعوى دموكراسى و امثال ذلك مىكنند) براى خدمت مردم است نه براى سركوبى مردم، لكن مابينيم حكومتها اينطور نيستند. اين حكومتهائى كه ما با ايشان مواجه بوديم و ديديم كه همه مىدانيد وضعشان چه بوده و اين حكومتهاى همجوار ما هم مىدانيد كه همه اينطور هستند كه يك دسته اقليتى با قدرت و سرنيزه و پشتيبان داشتن از خارج مىآيند و يك ملتى را سركوب مىكنند تا آن اندازهاى كه بتوانند ملتها بيدار بشوند. از آن جمله مسأله ايران بود، كه ايران مبتلا بود به يك حكومتى كه با سرنيزه انگليسىها اول و با سرنيزه اين قواى ثلاثه، اين متفقين و در ادامهاش با سرنيزه امريكا به اين ملت مسلط شد و رساند كار را به آنجاهائى كه همه ديديد. لكن اينطور نبود كه اين نهضت ايران يك قدرتمندى باشد ضد يك قدرتمند ديگر كه آن قدرتمند با سرنيزه بيايد اين قدرتمند را خارج كند و خودش با سرنيزه سركوبى كند، اين يك نهضتى بود كه از متن ملت بپا شد، نهضت، نهضت ملى بود، يعنى ملت از زن و مرد، از بچه و بزرگ همه قيام كردند و اين حكومت جائر را از بين بردند، اين يك امتيازى است بين اين نهضت اسلامى ايران با نهضتهاى ديگر كه اين صددرصد ملى بود، يك شخصى كه سرنيزه دستش باشد، بيفتد جلو، همه مردم را بكشاند با توپ و تانك، يك توپ و تانك ديگرى را بكوبد، اين نبود، ملت در مقابل يك دولت ايستاد و هيچ هم توپ و تانكى نداشت، همهاش فرياد و تظاهر. اتكال به خدا بود، از اين جهت اين امتياز هست كه مال ملت هست اين، اين نهضت نه كودتاست و نه اينكه يك قدرتى قدرت ديگر را از بين برده باشد، يك ملتى يك قدرتى را از بين برده، يك ملتى در صورتى كه نه نظامى بود، نه تعليمات نظامى داشته و
صحيفه نور ج 11 صفحه 191
نه چيزى، دانشگاهى بودند و يا دانشجو بودند و يا طلبه بودند و يا زن بودند و يا مرد، مثلاً بازارى بودند و اينها هيچ كدام تعليمات نظامى نداشتند و ابزار نظامى نداشتند و ابراز نظامى هم دستشان نبود، لكن همه بودند، وقتى همه بودند، يك قدرت ملت، يك قدرت الهى بود و نكته ديگر، اينكه همه هم قيام كرده بودند، يك چيز مىخواستند و آنكه حكومت عدل مىخواستند، حكومت اسلام مىخواستند، اين آمال همه بود، آن بچههائى كه تازه زبان باز كرده بودند از مادرهاشان ياد گرفته بودند و مىگفتند جمهورى اسلامى زن و مرد و آنهائى كه مطلع بودند، همه مىگفتند ما حكومت اسلامى مىخواهيم. پس اين نهضتى كه در ايران شده است به واسطه اين دو نكته كه يكى نهضت از متن ملت و يكى هم عقائد اسلامى و براى اسلام، اين اسباب اين شده كه اين نهضت وقتى جلو رفت ديگر شروع نكرد به سركوبى مثل الان شما وضع افغانستان را ببينيد به مجرد اينكه حكومت حالا، حكومت امين را زده زمين، حالا افتاده به آدمكشى، طيارههاى شوروى بالاى سر ملت افغانستان و قواى چهل و پنجهزار كه مىگويند قواى شوروى مجهز توى شهر ريختند و دارند چه مىكنند البته آنها مقاومت دارند مىكنند و بالاخره پيروزى با ملت است انشاءالله، اينجا اينجور نبود. اينجا بعد از اينكه همه، ديگر اين يك چيزى است كه ما همه شاهد بوديم بعد از اينكه قوا شكسته شد و شاه اول رفت و شاه مخلوع اولى رفت و دنبالهاش هم بعد رفت و اينها بعدش بنا نداشتند به اينكه بريزند تو خانههاى مردم، سركوب كنند مردم را، طياره بيايد و چه، براى آنكه آن ملت بود همه با هم بودند ديگر يك قدرتى نيامده بود روى كار به ضد ملت، ملت بودند همه با هم رفيق و برادر.
بنابراين، اين يك خاصيتى بود در اين نهضت ما كه براى اين خاصيت دنبالش ديگر اين آدمكشىها شروع نشد، كه چند هزار جمعيت، در يكى از اينها در افغانستان گفتند بيشتر از سه هزار در يك محل، بيشتر از سه هزار را كشتند، يك مسجد كه دويست و پنجاه نفر مشغول نماز بودند و افراد ديگرى هم در كار بودند، همهشان را با چيز كشتند اينجا اين حرفها نبود در كار، براى اينكه اينجا يك قدرتى با يك قدرتى مواجه نبود، يك ملتى با يك قدرت مواجه بود، ملت ديگر بعد از اينكه غلبه كرد، براى كى چيز بكند، تا پنج ماه هم تقريباً، يك آزادى در اين مملكت بود كه در هيچ انقلابى در دنيا نبود، فرانسه را مىگويند كه از همه ممالك مثلاً اقدم يا زودتر است به تمدن، فرانسه بعد از اينكه انقلاب در آن پيدا شد اينقدرها آدم كشته شد، الان هم باز معلوم نيست آنطور استقرا پيدا كرده باشد، اينطور آزادى باشد. اينجا بعد از اينكه اين سد شكسته شد، پشت سر سد يك آزادى مطلق، تمام فرودگاهها باز بود، بنابر اين نبود كه يك چيزى كه بشود فرودگاه باز باشد، همه جاها را مى بستند، تمام مخابرات را كنترل مىكردند، قطع مىكردند بين آنجا و همه جا و تمام فرودگاهها بسته مىشد، تمام مطبوعات قدغن مىشد، توقيف مىشد، در كودتاهائى كه بوده است و در انقلاباتى كه بوده، اينطور بوده كه پشتش يك اختناقى بوده است كه بالاتر از هر اختناقى، اختناق دنبال كودتا بوده، دنبال انقلاب بوده و همه ديديد كه دنبال سر اين انقلاب يك آزادى مطلق بوده، يك آزادى بود كه شروع كردند اشخاص مفسد و فاسد استفاده از آن كردند. تا پنج ماه همه چيز آزاد بود، همه روزنامهها و همه مقالات و همه
صحيفه نور ج 11 صفحه 192
گويندگان و همه چيزها و همه راهها هم باز بود، حالا هم كه باز است. بعد از چند ماه معلوم شد كه خوب، اين مطبوعات همچو نيست، يك مطبوعاتى باشد كه مثلاً يك دستهاى يك عقائدى دارند مىخواهند آن عقائد را ذكر بكنند معلوم شد يك توطئههائى دارند اينها و از اسرائيل كه دشمن بشريت است اينها دارند ارتزاق مىكنند و توطئه دارند. بعد از اين هم يك دستهاى از چند تا روزنامه، براى اينكه محاكمه بشوند، ببينند كه اينها چرا اين كارها را مىكنند چيز شد. اما كشتار دستجمعى، و آن مسائل هيچ نبود. چند نفر از اينهائى كه پنجاه سال مشغول هرزگى بودند و مشغول كشتن و وادار كردن به كشتن بودند، يك عده معدودى از اينها را آوردند محاكمه كردند، بعد از اينكه معلوم شد كه اينها اينطور بودند، چند نفر كشتند و چقدرها را چه كردند، اينها را به جزاى خودشان رساندند. در دنيا ما نداريم يك همچو انقلابى كه دنبال سرش اينجورى با انسانيت رفتار شده باشد، آزادى داده شده باشد، نداريم ما يك همچو چيزى و اين براى اين بود كه از ملت بود و براى اسلام بوده، ملت خودش را موظف مىدانست به اينكه كار خلاف نكند، خوب، البته در يك همچو جمعيت سى و چند ميليونى هستند، خوب، يك عدهاى هم هستند كار خلاف مىكنند هميشه بوده و حالا هم هست و از زمان سابق هم بوده تا حالا، اما اينطور نبوده است كه يك كشتار دستجعى، آن اشخاصى كه غلبه كردند يك كشتار دستجمعى بكنند، آن اشخاص كه غلبه كردند يك اختناق فوق العاده پيش بياورند، اين حرفها نبوده در كار و عمدهاش همين بوده كه مال ملت بوده و براى اسلام بود. اين مسألهاى بود كه فرق هست مابين اين نهضت و نهضتهاى ديگر از اين جهت كه نهضت ملى است و اسلامى.
اگر ما به تمدن فاسد غرب پشت كنيم خودكفا خواهيم شد
مىبينيد شما كه همه قشرها الا يك دستههاى كوچكى كه فاسد هستند و آنها از خارج الهام مىگيرند همه مشغول اينها شدند، همه احساس اين معنا را مىكنند كه ما بايد براى كشورمان يك كارى بكنيم، دانشگاه هم مشغول همين كار است، دانشسراها هم مشغول همين كار هستند، رعيتها هم مشغول همين زراعت هستند. در دو روز پيش از اينكه رعيتهاى اطراف قم آمده بودند با بيلهاشان (جالب هم بود) و فرياد هم مىزدند كه ما خودمان مىخواهيم چيز خودمان را درست بكنيم و كشاورزى خودمان را، كشاورزها مشغولند، لكن مىدانيد كه يك مملكتى كه خوب لااقل حالا از سابق بوده، لااقل پنجاه سال كوشش شده در فساد، نه اينكه همين مشغول كار خودشان بودند و كارى نداشتند، به رعيت كارى نداشتند، به ملت، نخير كار داشتند، كوشش كردند كه از همه جهات اين مملكت را به آسيب برسانند، در دانشگاهها يك جور، به يك وسيله، يك دانشگاه استعمارى درست كرده بودند براى ما كه جوانهاى ما وقتى آنجا مىرفتند، وقتى كه بيرون مىآمدند به نفع ديگران بيشتر صحبت مىكردند تا به نفع خودشان، تربيت اينطور مىخواستند بكنند و هر جا را دست گذاشتيد مى ديديد كه خرابى كردند. هر جا به يك قسمى، در اين تودههاى مردم ايجاد اختلافات، كم كارى، نگذارند مردم كار بكنند و مىخواهند وابسته به غير باشند، ما را وابسته به غير ما. عقيده مان اين شده است كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 193
غير از غرب ديگر كسى نيست، جائى نيست كه بشود، ما بايد وابسته باشيم يا به شرق و يا به غرب. آدم خوبهاى ما مىگفتند به غرب وابسته باشيم، براى اينكه اين مقدار ادراكشان نبود كه نه، ماتوانيم خودمان بايستيم كار بكنيم، خودمان مىتوانيم سرپا بايستيم، ما ترجيح مى دهيم به اينكه از اين تمدنى كه ما را فاسد دارد مىكند دست برداريم و برسيم به يك زندگانى بسيط انسانى.
اگر ما يك همچو چيزى پيدا بكنيم واز اين تمدن مفسد و فاسد پشت بكنيم به آن، خودمان كم كم خودكفا خواهيم شد. آن كه ما را نمىگذارد به اينكه در هر قشرى كه داريم خودكفا باشيم، وابستگى است كه ما به آنها داريم. وقتى بنا شد كه قبله يك ملتى غرب باشد، روبه آنجا مىايستد و حرف مىزند. آتاتورك عكسش، من در آنوقت كه در تركيه بودم، من مجسمهاش را ديدم كه مجسمهاش اين بود، دستش را اينطور دراز كرده بودند، گفتند آنهائى كه آنجا بودند، كه دستش را طرف غرب دراز كرده است و مىگفت كه همه چيز از آنجا بايد باشد و يكى از دانشمندان به اصطلاح ما كه در زمان سابق بود و بعد هم فوت شد، او در ايران گفته بود كه ما تا همه چيزمان انگليسى نشود نمىتوانيم درست كنيم خودمان را. يك همچو مغزهائى كه همه چيز را آنجا مىدانند ودامن زده با تمام تبليغاتى كه بوده است در عرض اين سالهاى طولانى به اينكه به ما باور بدهند و تحميل كنند به ما كه خودمان آدم نيستيم، تحميل كردند به ما، تا يكى دلش درد مىگيرد برود اروپا، يكى مىخواهد چند تا كلمه چيزى ياد بگيرد برود اروپا، شما اگر اينهائى كه رفتند اروپا و تحصيل به خيال خودشان كردند بياوريد به آن كسى كه صحيح در اينجا تحصيل كرده باشد (والا اينجا هم تحصيل صحيحى براى ما درست نكردند) اگر مقايسه كنيد مىبينيد كه اينكه رفته اروپا، رفته تفريح بكند، رفته كاغذ بگيرد بيايد اينجا، تحميل مردم بشود اجازه بگيرد، اجازه تحميل به مردم، آن ديپلمى را كه به جوانهاى ما مىدهند خيلى آسانتر و زودتر است از آنكه به خودشان مىدهند، براى اينكه خودشان مىخواهند دانشمند بشوند، ما را مىخواهند نگذارند، ما را همچو كردند كه هر چه هست از آنجاست و خودتان هيچ چيز نيستيد. اين را بايد به خودمان اثبات كنيم كه ما هم آدميم، كه ما هم هستيم در دنيا، كه شرق هم يك جائى است، همهاش غربى نيست، شرق هم يك جائى است كه خزائنش بيشتر از همه جا و متفكرينش بيشتر از همه جا بوده است. تا آنوقتى كه ما را اسير كردند، طب از شرق رفته به غرب، تمدن از شرق رفته به غرب، لكن معالاسف قضايا چه شده است و دسته بندىها چه جور بوده و تبليغات چه بوده است كه ما را به عقب زدند به طورى كه ما خودمان را هيچ مىدانيم. اين را كراراً من گفتم، فاستونى را در كارخانه اصفهان مىبافتند پشتش مىنوشتند انگليسى، براى اينكه تا انگليسى نباشد بازار هم نمىخرد آن را. من و شما هم نمىخريم، بايد انگليسى باشد تا بخريم، خيابانهاى ما اگر مىخواهد چه بشود، خيابان روزولت، آن روزولتى كه ما را به اين مصيبت نشاند و آمدند اين مرد را به قولى كه خودش گفت: من را صلاح ديدند كه باشم اينجاً و خدا لعنتشان كند كه همچو صلاحديدى را كردند، باز خيابان بايد خيابان روزولت، خيابان چرچيل، خيابان كذا. شما برويد بگرديد در همه خيابانهاى غرب، من كه نمىدانم اما من گمان ندارم كه اسم يكى از سلاطين در آنجا باشد، مگر اينكه بخواهند بازى بدهند ما را، گاهى
صحيفه نور ج 11 صفحه 194
اينطورى است كه بخواهند بازى بدهند ما را، يكىآنجا بگذارند. شما بيائيد صد تا اينجا درست كنيد ما ر اينطورى كردند كه بكلى در همه معلومات خودمان را بستيم و معلومات ديگران را نه، معلومات صادراتى، اگر يك معلوماتى، كه معلومات واقعى بود كه ما حالا به اين روز نبوديم. معلومات صادراتى يعنى آنكه نتواند به درد ما بخورد آنى كه نتواند ما را به مرتبه كذا برساند، لكن اسم زياد بود، تبليغات، دروازه تمدن كذا. شما مىدانيد مائى را كه اين آقا به دروازه تمدن رسانده! حالا كه رفته مىبينيد چيست، وضع چيست، وضع ما چيست، هيچى نداريم، همه خزائنمان را بردند، هر چه نفت داشتيم بردند و ايشان هم وعده كرده بود تا بيست سال ديگر ما نفت داريم و از خورشيد استفاده مىكنيم، البته اگر ايشان بودند تا بيست سال ديگر شايد نفت نداشتيم ديگر، ولى بحمدالله داريم نفت، دزدى وقتى در آن نباشد هست.
مطالعات كارشناسان خارجى براى غارت منابع كشور
در هر صورت اين خاصيتى كه در اين انقلاب هست كه اسلامى است و ملى، اين خاصيت اسباب اين شده است كه همه شما آقايان را وادار به كار كرده هر چه كار ازتان بيايد مىكنيد براى اينكه مىبينيد كار براى خودتان است، نه براى غير منزل خودتان. شما الان ايران را منزل خودتان مىدانيد، قبل از اين مىگفتيد براى چه من كار كنم، خوب من كار كنم كه آمريكا ببرد. در صنعت نفت فرض كنيد كه ما كار كنيم كه امريكا ببرد، براى چه بكنيم اما حالا مىبينيد مال خودتان است. بله در همه جا حالا يك ريشههائى از آنها باقى مانده كه مىخواهند ما كار كنيم و امريكا ببرد. اين اشخاصى كه خودشان را معرفى مىكنند كهفرض كنيد براى ملت و براى خلق و براى بساط، اينها دارند كوششكنند به اينكه ما كار كنيم خارجىها ببرند، اينها كوشششان اين است، لكن به اسم اينكه نه اينطور نيست، مىخواهيم ملت چه باشد، ملت،خواهيم چه باشد، يك ملتى كه همه ايستادند رأى به يك قانونى دادند، مخالفت مىكنند، مىگويند كه اين دموكراسى نيست، دموكراسى غير از اين است كه مردم خودشان سرنوشت خودشان را دست بگيرند، كجاى دنيا اينقدر دموكراسى هست كه براى قانون اساسى، دو دفعه مردم رأى بدهند، كجاى دنيا شما سراغ داريد كه براى يك قانون دو دفعه رأى بدهند، يك دفعه رأى بدهند به اشخاص خبرگانى كه بيايند اين را ببينند و چه بكنند، يك دفعه ديگر هم، همهشان رأى بدهند به خود آن قانون، باز هم آقايان مىگويند اين محل اشكال است، ملت يك چيزى يك چيزى را كه خواسته، شما اگر بگوئيد محل اشكال است، شما مىخواهيد تحميل كنيد، شما ديكتاتور هستى كه مىخواهى تحميل كنى، قضيه هم اين نيست كه حالا اينها دلشان مىخواهد يك مجلس كذائى باشد و يك مثلاً رژيم كذايى، قضيه اين است از اين يك رژيم كه به دست خود ملت و با اسلاميت پيش بيايد مىترسند. اين خارجىها همه چيز ما را مطالعه كردند، اينها يك جانورهاى عجيبى هستند، همه چيز ما را مطالعه كردند، يعنى آمدند كارشناسهاشان تمام بيابانهاى ما را آنوقت كه اتومبيل نبود با شتر مىرفتند، با شتر و ساربان مىرفتند، تمام اين بيابان هائى
صحيفه نور ج 11 صفحه 195
بود كه درجاهائى كه مثلاً كاروانها مىرفتند، اينها مىرفتند از بيابانها، از جاهاى ديگر نقشه برمى داشتند و آن چيزهائى كه زيرزمين بود، اينها با چيزهائى كه داشتند مىفهمند اينجا چيست. در همدان كه بودم يكى از دوستان من يك صفحه بزرگى را آورد من ديدم كه گفت نقشه همدان است. نقشه همدان و حومه همدان، بزرگ بود، در نقشه ديدم كه يك نقطههاى زيادى در آن هست، گفت اين نقشه مال خارجىها است، اين نقطههائى است كه يك چيزى در آن هست، اين نقطههائى كه گذاشتند جاهائى است كه اينها كشف كردند يك چيزى در اين محل، يك چيزى پيدا مىشود، اينها علاوه بر اينكه زمينهاى ما را تفحص كردند و همه چيزش را تحت نظر قرار دادند و مىدانند ما چه داريم، علاوه بر اين قشرهاى ملت ما را مطالعه كردند.
در بختيارىها رفتند، آنجا يك نفر آدم رفته چند سال مانده آنجا در بختيارىها مطالعه كرده كه اينها را چطور مىشود رام كرد، چطور مىشود برانگيخت، روحيات اينها چه جور است، در بلوچستان هم رفتند، در كردستان هم رفتند، همه جا، ممكن است يك نفر هم باشد كه كردها ندانند، غير كرد، خيال كنند كرد است. گاهى وقتها يكى از آنها پيدا شده، عمامه سرش بوده، آخوند شده، همه جا رفتند اينها و همه انگيزههائى كه در يك ملتى ممكن است منشا يك امرى بشود، اينها مطالعهاش را كردند، قبلا اينها مطالعه داشتند لكن خارجى، و عينى چيزى به دستشان نيامده بود، آنطورى كه بايد بيايد، مطالعات بود و عمليات بود.
اسلام و وحدت كلمه اقشار مردم، دو نقطه اساسى و مورد حمله اجانب
شما ملت بزرگ، آن مطالعات آنها را عينيت داديد، يعنى آنها بعد از مطالعاتشان به اينجا رسيده بودند كه آن چيزى كه مضر است، اسلام است برايشان و وحدت كلمه ملت، اگر همه ملت يكى بشود و همه اسلامى باشند، اين نمىگذارد آنها زندگى شان درست بشود، اين دو نقطه را اينها به آن حمله كردند زمان رضاشاه به اسلام حمله كردند و به روحانيت حمله كردند، آن كردند، آن كردند كه كسانى اگر يادشان باشد ديدند، كسانى كه نديدند در تاريخ بعدها ببينند، چون تاريخ هم نمىتوانست بنويسد، بعدها شايد بيايد در تاريخ و در زمان ما هم با فرم ديگر، اساس اين بود كه اسلام را ببرند، تاريخ اسلام را به اسم اينكه ما خودمان يك كذائى هستيم، تاريخ اسلام را مىخواست از بين ببرد، موفق نشد، همه چيز را اينها مىخواستند از بين ببرند موفق نشدند. همه چيز را اينها مىخواستند از بين ببرند، اسلام را ضعيفش كنند و مردم را از آنهائى كه كار براى اسلام مىكردند يا كارشناس اسلام بودند جدا كنند، به اسم اينكه اينها مرتجع هستند. از اين طرف هم دانشگاهىها يك دسته فكلى آنجا نشستند براى خودشان چه مىكنند به ما مىآمدند اينطور تزريق مىكردند كه اينها يك دسته بىدين و ريش تراش و فكلى، به شما مىآمدند از آن طرف مىگفتند اينها يك دسته انگليسىاند. اينها، همان عمال انگليسى مىآمدند مىگفتند اينها يك دسته انگليسىاند. اينها، همان عمال انگليسى مىآمدند مىگفتند آخوندها، اين آخوندها انگليسىاند، انگليسىها اين حوزهها را درست كردند، من خودم با
صحيفه نور ج 11 صفحه 196
گوشم شنيدم گفت: انگليسىها نجف و قم را - انگليسىها - درست كردند، مىخواستند وحدت كلمهاى كه امكان داشت بين اين دو قشر متفكر پيش بيايد، نگذارند.
خدا خواست كه در يك برهه از زمان، اين دو قشر با هم شدند، هر دو يك قصد داشتند، هر دو يك مطلب داشتند.
و حالا باز همان قضايا مىخواهند پيش بياورند، باز دانشگاهىها را از مدارس قديمه جدا كنند، حزبها پيش بياورند و گروههاى فراوان كه همه با هم مختلف باشند و معالاسف ملتفت نيستيم، عمق مسائل را نمىتوانيم درك كنيم كه در ظرف يك سال كمتر دويست تا گروه در يك مملكت پيدا شد و دويست تا حزب اظهار وجود كردند، اين يعنى چه! اين چه بوده، چيست اينطور مىشود، دويست تا گروه در اينجا پيدا بشود، هر چه گروهها هم زيادتر بشود اختلافات زيادتر مىشود.
اصل حزب بازى را به نظر من كه در صدر مشروطيت حزب را در ايران درست كردند، حزب بازى را براى همين درست كردند كه نگذارند اين ملت با هم آشتى كند. براى اينكه حزب را مىديدند كه اينجا بناى اينها اين است كه وقتى اين حزب شد حزب عدالت و اين حزب شد حزب دموكرات كه درصدر مشروطه بوده، اينها با هم دشمنند. اين براى آن مىزند، اين براى او مىزند، احزاب در خارج اينجور نيستند، اگر نمايش بدهند كه اينجور هستند براى اينكه كلاه سر ما بگذارند، اگر نمايش بدهند كه اينها اختلاف دارند، اختلاف اساسى ندارند، اينها كلاه سر ما مىخواهند بگذارند تا ما اختلاف پيدا بكنيم، مثل يك بچهاى ما را حساب مىكنند كه يك توپ مىاندازند ميدان كه سرگرم كنند مردم را.
ما با تمدن مخالف نيستيم با تمدن صادراتى مخالفيم
اگر شما آقايان و همه ملت بخواهند استقلال خودشان را، (و مىخواهند) بخواهند آزادى خودشان را، بايد اول افكارشان را آزاد كنند، افكار ما الان در قيد و بند است حالا هم هست انشاءالله بشود الان يك نهضت، يك نهضت فكرى هم شد الان، لكن بايد اين را تتميم كرد، نهضت شماهائى كه در دانشگاه هستيد و دانشمند هستيد و متفكر هستيد، اين جوانهاى ما را يك جورى بار بياوريد كه خودشان بفهمند كه خودشان يك چيزى اند، نگويند كه ما بايد جور غرب باشيم، شرقى باشند، اگر از غرب هم صنعتى مىآيد، ياد بگيرند، اما غربى نشوند، ياد گرفتن مسأله، يك چيزى است و مغز را غربى كردن و از خودش غافل شدن، مسأله ديگر است.
ما با تمدن مخالف نيستيم با تمدن صادراتى مخالفيم تمدن صادراتى ما را به اين روز نشانده است.
آزادى صادراتى! آزادى است كه بچههاى ما را به فحشاء كشاند و مراكز فساد هر چه خواست زياد شد به اسم آزادى، همه مطبوعات ما در خدمت آنها بودند براى اينكه اين بچه هاى ما را، اين جوانهاى ما را از دانشگاه منصرف كنند و به فحشاء بكشند. در عين حالى كه دانشگاه باز يك
صحيفه نور ج 11 صفحه 197
دانشگاه مطبوع نبود، باز همين مقدارش هم دوست نداشتنداينها باشد. اينها جوانهاى ما را از آنجائى كه مركز كار است، براى فعاليت است، بيرون بردند، به مراكزى بردند كه تنبل پرور است، تمام مراكز فحشاء تنبل پرور است، آدم را تنبل مىكند.
يك كسى كه عادت كرد كه شب برود به سينما، آن سينماها، نه سينماهاى آموزنده، آن سينماهائى كه همهاش براى اين بود كه ما را تخدير كند، اين وقتى عادت كرد به آن مراكز يا به آن مراكز فحشائى كه لابد شنيديد كه در تهران چقدر بوده، بين تهران و شميران چقدر بوده است وقتى بنا شد جوانهاى ما كشيده شدند به آنجا، يعنى عضو فعالهاى كه بايد يك مملكت را اداره بكند مهمل بشود، هروئين را اينطور ترويج كردند كه همه قشر مملكت پر از هروئين شده است و شده بود، اين همچو نبود كه خود به خود شده باشد. اين نقشه بود، وقتى بنا شد يك جوانى كه قدرت فعاله يك مملكت هست مبتلاى به هروئين بشود مىشود هيچ، مهمل مىشود، اينها ما را مهمل مىخواستند بكنند كه هر چه از ما ببرند و هر بازى سر ما درآورند ما هيچ نفهميم، اصلاً فكر اين نباشيم كه چرا بايد بشود، آدم هروئينى و آدم ترياكى و آدم مثلاً دنبال فحشاء رفتن، فكرش نمىآيد به اينجا كه نفت ما را چرا مىبرند. كى برد، كى مىخورد، به فكر اينآيد. آن فقط فكرش اين است كه چه وقت، وقت اين است من ترياك بكشم يا چه وقت، وقت اين است بروم در آن مركز، يا چه وقت، وقت هروئين است. اصلا فكر آن قضيه نمىآيد و اينها همين نقشه را داشتند كه جوانهاى ما را از اين افكارى كه بايد با آن افكار ما برسيم به يك مطلبى، بازدارند و آن فعاليتى كه بايد جوان ما، طبقه جوان ما داشتند از دستش بگيرند مهمل بارش بياورند. هر چه بخواهند بكنند و ما حرفش را نزنيم، لكن خدا نخواست به دادشان رسيد، خدا نخواست اينطور بشود و در بين راه، خدا دريافت شما را و شما حفظ كنيد اين را.
همه مملكت بايد مشغول بشوند براى اصلاح خودشان
جوانهاتان را تربيت كنيد به يك تربيتى كه فعال باشد، همه براى اين نباشد كه يك چيرى را بگيرند. آقا اين مصيبت است كه همه دانشگاهها زحمت بكشند براى اينكه هى ميز اشغال كنند، چيست، كار نيست، بروند بنشينند آنجا حقوق بگيرند، خوب سابق اين بود ديگر، ادارات ما الان هم خراب است. اينطور بود كه فرض كنيد ادارهاى كه اين مىشد با صد نفر اداره بشود با پانصد نفر، هزار نفر اداره مىشد. صد نفرش كار او از مىآمد، به طور اهمال هم بازو باقىشان حقوق مىگرفتند و آنجانشستند تفريح مىكردند. يكدفعه هم در تلويزيون نشان دادند، آن وضع اداره را نشان داد، يك دفعه، وضع همين بود، اينها مىخواهند اينطور درست بكنند دانشگاه را، دانشگاه بايد عالم درست بكند نه ادارى، ادارى يك مسأله كوچكى است حالا يك احتياجى هست به او، البته بايد بروند آنجا، اما دانشگاه بايد عالم درست كند، دانشگاه بايد اشخاصى را درست كند كه مملكت خودش را اداره كند از حيث علميت، اداره كند از حيث فرهنگ، نه اينكه غايت آمال اين باشد، يك چيزى دستش بيايد برود در يك ادارهاى بنشيند مهمل، كار هم بود، خوب، اما كار نيست توى ادارات، يك اداره كه نمىتواند
صحيفه نور ج 11 صفحه 198
اينهمه جمعيت را بپذيرد، جز اين است كه آنجا بودجه مملكت را بيخودى صرف بكنند، خودشان هم مهمل بار بيايند. يك قوه فعاله مهمل بار مىآيد و بودجه مملكت را از بين مىبرد. اينها بايد اصلاح بشود. من، آخر عمر من است اما شما جوانيد، اصلاح كنيد اينها را، اصلاح كنيد اينها را اگر بخواهيد مستقل باشيد، اين چيزها را درصدد برآئيد اصلاحش بكنيد. همه مملكت بايد مشغول بشوند براى اصلاح خودشان، اول اصلاح آدمها بكنند كه مقدم بر همه چيز است، دانشگاهها را مركز تربيت قرار دهيد علاوه بر دانش، تربيت لازم است، اگر يك دانشمندى تربيت نداشته باشد مضر است. خيانت مىكند و آن كسى كه با علم خيانت بكند، با دانشمندى خيانت بكند خطرش بيشتر از ساير مردم هست. دانشگاهىها را تربيت بكنيد، دانشگاهىها تربيت بكنند، اين دانش آموزان را، اينها قابل تربيتند، اگر تربيتشان كرديد درست و حسابى، مىتوانند اداره كنند، شما بعدها بايد اين مملكت را با اين جوانها اداره بكنيد. بخواهيد مستقل باشيد و انشاءالله همه خواهيد آزاد باشيد و همه مىخواهيد. بايد شماهائى كه اهل دانشگاه و تربيت اهل تعليم هستيد، جوانها را تربيت كنيد و تعليم، همراه تعليم تربيت باشد. خداوند انشاءالله همهتان را حفظ كند، همه موفق باشيد مويد باشيد. من تاآنقدر كه هستم خدمت مىكنم به شما، آنقدر كه مىتوانم، البته من كه نمىتوانم خدمت صحيح بكنم آنقدر كه مىتوانم مىكنم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 202
تاريخ: 15/10/58
بيانات امام خمينى در ديدار با نمايندگان ارامنه ايران
كارشكنى مستكبرين و سلاطين جور در تحقق مكاتب الهى - توحيدى
بسم الله الرحمن الرحيم
مكتبهاى الهى - توحيدى از اولى كه در بين بشر بوده است معالاسف به واسطه كارشكنىهاى مستكبرين، آنطور كه بايد پياده نشده است. بخصوص مذهب حضرت عيسى سلام الله عليه كه به دست يك طايفه هائى افتاده است، يك تحريفهائى شده است و يك چيزهائى كه سزاوار حضرت مسيح نيست ذكر شده است و بدتر از او سلاطينى كه خودشان را به مذهب مسيح بستهاند و مسيحى نبودهاند، مانع شدند از اينكه تعليمات حضرت مسيح تحقق پيدا بكند. اگر تعليمات انبياء حضرت مسيح در مسيحيين، حضرت موسى در كليميين، حضرت رسول اكرم(ص) در مسلمين، آنطورى كه آنها مىخواستند تحقق پيدا مى كرد، اين گرفتارىهائى كه الان براى همه بشر در همه جا هست پيش نمى آمد. الان شما مىبينيد كه دولتهاى بزرگ با اسم مسيحيت، با اسم انتساب به مكتب حضرت مسيح سلام الله عليه چه جنايتها در عالم مىكنند، چنانچه سران ممالك اسلامى هم با اينكه مسلمان هستند و با اسم اسلام بلكه چه جناياتى كه نمىكنند. شما ديديد كه محمدرضا در اينجا اظهار اسلاميت مىكرد و قرآن طبع مىكرد و اظهار تعهد به اسلام مىكرد، معذلك با اسلام آنطور كه همه ديديد. و امثال كارتر هم، نظير او در مسيحيت مىرود دعا مىخواند، در كليسا مىرود وادار مىكند كه دعا بخوانند، لكن برخلاف تعليمات حضرت مسيح، آنهمه ظلم، آنهمه جنايت در دنيا مىكند. مذهبها از اول گرفتار اين طاغوتها بودند.
رسالت انبيا در به تسليم كشانيدن انسان و رهانيدن از سركشى
از اولى كه مذهبها در عالم پيدا شده است جفتش يك طاغوتى يا طاغوتهائى هم بودهاند و صاحبان مذاهب كوشش كردند براى اينكه مردم را آدم كنند. اين انسانى كه اگر سرخود باشد از همه سركشتر و بدتر است، انبيا از اول خدا فرستاده كه اينها را از آن سركشى بيرون بياورند، مهار كنند، لكن انبيا هم آنطورى كه مىخواستند موفق نشدند، معذلك همان مقدارى هم كه موفق شدند الان سلامت دنيا هر چه باشد به تابع مذاهب است كه هست. الان هم تودههاى مردم آنجاهائى كه كليمى هستند تودههاشان، نه آن سران، آنجائى كه مسيحى هستند تودههاى مردم، نه سران شان، آنجائى كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 203
مسلمين هستند همين طور تودههاى مردم از باب اينكه يك مقدار از تعليمات انبيا را به آن تعهد دارند، باز اين سلامتى كه در دنيا هست كه اگر نبود اين كوشش انبيا، بدتر از همه حيوانات به هم مىريختند، اين سلامتى كه الان در دنيا هست، اين مقدارى كه هست كه اگر سران ... مهار كرد، ساير مردم سلامتند، اين باز هم همين مقدار از سلامت كه هست در اثر كوشش انبياست. كوشش انبيا اسباب اين شده است كه در هر مذهبى و ملتى افراد بسيار زيادى هستند كه ...كردن مذهب انبيا را، از بسيارى از جناياتى كه بشر اگر همين طور بود مرتكب مىشد، آنها مرتكب نمىشوند، اين كوشش انبياء است. اگر اين كوشش از انبيا نبود آنوقت معلوم مىشد چه خبر است اين دنيا. معالاسف در هيچ عصرى نديديم كه مردم با اسلام آنطورى كه هست آشنا باشند.
نابودى ظلم در سايه تحقق جمهورى اسلامى
شما گمان نكنيد كه الان ما باز يك مملكت داريم به معناى حقيقىاش. اسلام اگر چنانچه تحقق پيدا بكند انشاءالله، آنوقت شما خواهيد ديد كه با ساير اقوام چه خواهند كرد و با آنها با چه سلمى، با چه مسالمتى، با چه محبتى رفتار خواهند كرد. خوب، اين رئيس، حضرت امير سلام الله عليه است كه وقتى مىشنود كه يك زن ذمى را كه يهودى شايد بوده است، اين را خلخال از پايش لشكر كذا درآوردند، آنقدر ناراحت مىشود كه مىگويد اگر انسان بميرد در يكى همچو امرى، سزاوار است. يك همچو حكومتى است و اگر چنانچه يك حكومت اسلامى به آنطور كه اسلام مىخواهد، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد در ايران و در ساير جاها تحقق پيدا بكند، ديگر ظلم درش بسته مىشود، تعديات درش بسته مىشود، حكومتها ديگر نمىتوانند ظلم كنند و نمىكنند و ارتشىها و ساير قواى انتظامى همه در خدمت هستند. دعا كنيد كه اينطورى كه ما مىخواهيم بتوانيم موفق بشويم و بتوانيم كه اسلام را عرضه كنيم و ... كه اينهائى كه الان در اطراف مملكت ما به آشوبگرى مشغول هستند و اعتقاد به هيچ مذهبى ندارند، اينها اصلاح بشوند يا از بين بروند تا يك حكومت اسلامى صحيح محقق بشود كه براى همه شما، براى همه بشر اسلام خوب است. خداوند همه شما را توفيق بدهد و مويد باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 204
تاريخ: 15/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزرات صنايع و معادن
وابستگى اقتصادى موجب وابستگى سياسى و نظامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
ايران امروز محتاج به كار است حتى من اين اجتماعاتى كه در اينجا و در بيرون منزل مىشود خيلى صحيح نمىدانم براى اينكه نبايد اينها از كار دست بردارند و همهاش باب تظاهر باشد، تظاهر البته در پيشرفت امور مملكت يك تقويت روحى مىكند لكن دائمى نبايد باشد، بايد كار بكنند مردم، كشاورز مشغول كشاورزى باشد، آنهائى كه كارخانه دارند مشغول توليد باشند، صنايع كوچك و بزرگ مشغول كار باشند، افراد خودشان را موظف بدانند كه امروز مملكت احتياج دارد، يك مملكتى كه الان اقتصادش شكست خورده است محتاج است، نگذارند كه اين احتياج باقى باشد كه ما در هر چيزمان كه آن رژيم ما را مبتلا كرد به وابستگى اين ادامه پيدا بكند. البته يك وابستگى است كه رژيم سابق ايجاد كرد در ايران، به اسم اصلاحات ارضى، زراعت را اوضاعش را به هم زد و با وابستگى در زراعت و در اين چيزها كه ارزاق عمومى است، دامدارى را در اينجا ضايع كردند، از بين بردند، ما محتاج به اين هستيم كه گوشت از خارج بياوريم و هكذا.
اگر ما يك وابستگى اقتصادى داشته باشيم اين موجب اين مىشود كه وابستگى سياسى هم پيدا بكنيم و وابستگى نظامى هم حتى پيدا بكنيم مملكت مان باز برگردد به آن حالى كه سابق بود، ما حالا مىخواهيم مملكت مال خودمان باشد و حالا مملكت مال خود مردم است، در حالى كه مملكت مال خودمان هست، يك عدهاى افتادهاند توى مردم تحريك مىكنند تحريكات زياد مىكنند، كشاورزى را به حال اينكه نگذارند تحقق پيدا بكند، در آوردند، به حال تعطيل دارند در مىآورند، كارخانهها را همين طور، نمىگذارند كه آرام باشد اين مملكت، تا اينكه صنايعش راه بيفتد، كارخانههايش راه بيفتد، زراعتش راه بيفتد و صنعتش ترقى بكند.
تحريكات عناصر خرابكار و مزدور به منظور ايجاد اعتصاب و هرج و مرج در مملكت عمده اين است كه عدهاى كه نمىخواهند اين مملكت
استقرار پيدا بكند و نمىخواهند كه جمهورى اسلامى انسانى در ايران پيدا بكند و نمىخواهند كه جمهورى اسلامى انسانى در ايران پيدا بشود، اينها درصددند كه در هر جا بروند يك خرابكارى
صحيفه نور ج 11 صفحه 205
بكنند. هر جا انسان نظر مىكند يك دسته ديگر را، جوانها هم زود باور، به مجرد اينكه يك نفر آدم مىآيد يك چيزى مىگويد قبول مىكنند از او و نتيجهاش اينكه اعتصاب مىكند، از كار كنار مىرود، اين اعتصاب پشت سر هم ضربه مىزند به اين مملكت، به اين اقتصاد ضربه مىزند، به اقتصاد ما - ضربه مىزند به اقتصاد ما ضربه مىزند به حيثيت مملكت ما، اينها نمىفهمند اين را كه اعتصاب در هر جا، هر كس در هر جا، ارتشروى اعتصاب هست، در كارخانهها مىروى اعتصاب هست، مدرسهاعتصاب مىكنند، دانشجوها اعتصاب مىكنند، همه، هر قشرى، حالا ديگر اين معنى رسم شده است كه هر قشرى اعتصاب كند، اينها نمىفهمند اين معنا را؟ اين اعتصابها حيثيت يك مملكتى را از بين مىبرد و به خارج مىفهماند اين معنا را و آنها كه بايد دامن به آن بزنند دامن مىزنند، ابر قدرتها دامن مىزنند به اين معنا كه بگويند كه يك مملكت متزلزلى است، محتاج به اين است كه اداره بشود، يك نفر بياورند ادارهاش كند، نمىفهمند اينها؟ توجه به اين ندارند كه اينهائى كه مىآيند براشان نطق مىكنند و وادارشان مىكنند به اعتصاب و يك دسته هم دنبالش مىافتند داد و فرياد، اين مملكت را نمايش مىدهند كه يك مملكتى است كه آرامش ندارد، متزلزل است، حكومتى مركزى نيست در كار.
اين چه دستى است كه جوانها را وادار مىكنند تا به علماء اسلام بدگوئى كنند؟
اين چه دستى است در كار؟ اين چه دستى است كه در بين مردم است كه دارد از هر طرف مىكوبد اسلام را؟ اين چه دستى است كه در بين مردم است كه جوانها را وادار مىكند كه به علماء اسلام بدگوئى مىكنند، هر جا مىرويم مىبينيم يك دسته جوان بازيخورده، يك دسته ملا را عقب زده و عرض مىكنم كه چه مىكند، ارتجاع، آنها را مىداند، از اين الفاظ نامعلوم كه پيش آمده، اينها نفهميدند كه چه دستى در كار است كه دارند بين خود شماها در هر شهرى، بين خود افراد شهر دارند به هم مىزنند، نمىفهمند كه اين انعكاسش در خارج از ايران چيست، نمىدانند كه بعد از اينكه منعكس شد كه ايران نمىتواند خودش را اداره كند، يك قلدرى را مىآورند كودتا مىكند، پدر همهتان را در مىآورد، نمىفهمند اين را، چرا بايد اينطور؟ چرا جوانهاى ما اينقدر خوابند؟ چرا ضعيف الادراكند اينها؟ چرا عمق مسائل را درك نمىكنند؟
يك نفر آدم با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم چه، بدون اينكه اطلاعى از اسلام داشته باشد، بدون اينكه اطلاعى از قرآن داشته باشد مىرود مردم را وادار مىكند به اعتصابات و فحاشى به علماء، فحاشى به مراجع، فحاشى به همه. آخر نمىدانند اينها كه اين اسباب اين است كه در خارج گفته بشود مملكتى است ثبات ندارد بايد ثبات به مملكت داد، نمىدانند، دشمنها احاطه كردند الان به اين مملكت و چون آن منافعى كه مىخواهند از مملكت ببرند نمىبرند احاطه كردند كه نگذارند اين مملكت آرامش پيدا كند، دنبالش يك كودتا بكنند، يك بساط درست كنند، چرا جوانهاى ما اينقدر خوابند؟ چرا گوش به حرف افرادى مىدهند كه اطلاعات از اسلام ندارند به اسم اسلام دارند اسلام را مىكوبند.
صحيفه نور ج 11 صفحه 206
بايد يك قدرى بيدار بشوند، يك قدرى توجه بكنند به مسائل، حالا وقت اعتصاب است؟ يك مملكتى كه از آن طرف گرفتار، از آن طرف گرفتار، تمام مجاورين با ما مخالف، حالا وقت اين است كه هر جوانى، هر دسته برسند يك جا اعتصاب كنند؟
امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اينهائى كه اعتصاب مىكنند خائن به اسلامند، دست بردارند از اين الواطىها، دست بردارند از اين بساط، بازى نخورند اينقدر از اين مردمى كه مىخواهند استفاده از شما ببرند - يك نفر آدم - از شما استفاده مىخواهند، از اين اشخاص جوان كه پاكدل هستند، اشخاص صيادى هستند كه مىخواهند استفاده از شما ببرند با اينكه اعتصاب كنيد، با اينكه هياهو كنيد، با اينكه جلو چه بكنيد، اينها مىخواهند استفاده ببرند از شما، اينها مىخواهند از شما استفاده كنند، شما هم غافل از مسائل هستيد، اعتصاب مىكنيد، دعوى مىكنيد، جاروجنجالكنيد، نطق مىكنيد، فحش مىدهيد، يك مملكت بىثبات معرفى مىكنيد، مملكت بىثبات قيم لازم دارد، قيمش يا بايد آن طرفىها باشد، يا بايد آن طرفىها باشد و شما را ببرند بيرون كنند از اينجا، نمىفهمند اينها را. اين چه مصيبتى است كه در اين مملكت پيش آمده، اين چه برنامهاست كه براى شما ريختند از طرفين، از همه طرف برنامه ريختند، مدام شلوغ مىكنند، هر جا يك اعتصاب، هر جا يك جنبش، هر جا يك فساد، هر روز يك اجتماع، يك نطق و چه و چه و چه، فحاشى به اين و آن، بدگوئى به علماء بدگوئى به كسان ديگر، اين چه معنائى است كه ما گرفتارش هستيم در اين مملكت، چرا بايد اوضاع يك مملكت اينطور باشد؟ چرا بايد خود اهل مملكت به جان هم افتاده باشند؟
به خلاف موازين اسلام مال مردم را مصادره مىكنيد
امروزى كه همه بايد با هم باشيد، همه بايد دست به دست هم بدهيد، همه بايد با اجتماع، همه بايد با تعهد به احكام اسلام باشيد، برخلاف موازين اسلام فحاشى مىكنيد، برخلاف موازين اسلام مال مردم را مصادره مىكنيد، برخلاف موازين اسلام مىريزيد توى صحراها كشت مردم را چه مىكنيد، باغات را عرض مىكنم كهمى بريد. همهاش خلاف موازين اسلام هست، شما را وادار مىكنند، جوانها را وادار مىكنند به اين امر، يك دستى پشت پرده است كه شماها را حركت مىدهد به اينطور حركتها و اثبات كند كه ايران قابل نيست كه خودش مستقل باشد. هرج و مرج باشد، هرج و مرج ايجادباشد، الان يك هرج و مرجى است در سرتاسر ايران، انسان مىبيند هرج و مرج است، خوب چرا بايد اينطور باشد، چرا بايد بيدار نشويد، چرا جوانهاى ما سر عقل نيايند؟ امروزى كه ما با يك مملكت، مملكتى با يك قدرت بزرگى مواجه هستيم، بايد در هر شهر بريزيد شماها به جان هم به اسم ارتجاع علماتان را بكوبيد؟! به اسم نمىدانم چه باغات مردم را تصرف كنيد؟! خانههاى مردم را برويد بگيريد؟! زن و بچه مردم را از خانههاشان بيرون كنيد؟! آخر اين چه وضعى است كه شماها داريد؟ چرا بايد شماها به احكام اسلام متعهد نباشيد، اين اسلام بود كه شماها را تا اينجا رساند، اين اسلام بود كه محمدرضا را از خانههاى شما بيرون كرد، از مملكت شما بيرون كرد، حالا برخلاف
صحيفه نور ج 11 صفحه 207
موازين اسلام پشت به اسلام داريد مىكنيد و خدا مىداند كه اگر پشت به اسلام كنيد، همچو سيلى به شما مىزند كه تا ابد بيدار نشويد. يك قدرى به خود بيائيد، برگرديد به احكام اسلام. ما انقلاب كرديم هر چه دلمان بخواهد بكنيم؟! ما انقلاب كرديم گوش نمىدهيم، نه به دولت گوش مىدهيم، نه به ملا گوشدهيم و نه به هيچ كس؟! چون انقلاب كرديم، انقلاب از - غير اسلام به - اسلام به غير اسلام؟! مگر شما از - اسلام به غير اسلام انقلاب كرديد كه الان هر كارى مىخواهيد بكنيد؟ شما از غير اسلام به اسلام انقلاب كرديد، رژيم اسلام پيش بياوريد، گردن بنهيد به رژيم اسلامى.
در نظام توحيدى با توجه به خدا سلسله مراتب رعايت مىشود
در ارتش برويد مى بينيد كه شوراها درست كردند و يك ارتش توحيدى، ارتش توحيدى، آن هم توحيدى اصلاً نمىداند مرد كه يعنى چه. يك كسى، يك كمونيست آمده بيخ گوشش اين را گفته ترويج كرده، ارتش توحيدى يعنى ديگر يك ارتشى كه هيچ نظام نداشته باشد، هيچ نظمى نداشته باشد، هيچ بالا و پائينى نداشته باشد، اين معنايش اين است كه ارتش نمى خواهيم، مسأله نظام توحيدى معنايش اين است كه همهشان دنبال حكم خدا باشند، همه توجه به خدا داشته باشند، هر كس هر كارى بكند براى خدا بكند، اين نظام توحيدى است، يعنى همه يكى است، جوش خوردند به هم. آن نظامى كه اين براى خودش مىكشد، آن براى خودش مىكشد و اين به آن فحش مىدهد، آن به آن بد مىگويد، نظام توحيدى نيست، آن نظامى كه پائين از بالا اطاعت نمىكند، بالا به پائين ظلم مىكند اين توحيدى نيست، اين نظام شيطانى است، نه نظام الهى نظام الهى بايد همه جهاتش محفوظ باشد، لكن همه متوجه به خدا، ارتشش پائين از بالا خدمت بكند، اطاعت بكند، بالا به پائين محبت بكند و ظلم نكند و همه براى خدا باشد، كشاورزش براى خدا باشد، دانشگاهش براى خدا مشغول كار باشد. اين نظام توحيدى است. نه اين نظام توحيدى اين نيست كه چنان هرج و مرج است، درجه دار اطاعت از افسر نكند و سرباز هم اطاعت از درجه دار و از افسر نكند و شهربانى هم هرج ومرج باشد، از رئيس شهربانى هم هيچ كس اطاعت نكند و ژاندارمرى هم همين طور و از دولت هم هيچ اطاعت نكند. يك مملكت وحشى اى، الان اسم يك مملكت وحشى دارند مىگذارند، آخر به داد اين مملكت برسيد اى جوانها! اى متوجهين! اى اشخاصى كه براى ديانت مىخواهيد كار بكنيد و شما را منحرف مىكنند به راه ديگر!
معذلك به شما توصيه مىكنم كه حفظ كنيد وحدت خودتان را، و به شما مژده مىدهم كه معذلك پيروز هستيد، اين خرابكارها به جهنم مىروند و شما جوانهاى عزيز راهتان راه خداست، براى خداست و پيروز خواهيد شد انشاءالله، موفق باشيد.
من از خواهرها، از برادرها تشكر مىكنم و توصيه مىكنم به اينكه هر كارى مىكنيد، خدا را در نظر بگيريد، هر كارى مىكنيد براى خدا باشد و توجه به مبدا خير باشد و خداى تبارك پشتيبان شما خواهد بود انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 208
تاريخ: 15/10/58
بيانات امام خمينى در جمع خواهران فرهنگى استان گيلان
عقب ماندگى فرهنگى و اقتصادى ميراث شوم رژيم پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين مسائل و مشكلاتى كه شما گفتيد، مىدانم و اينطور نيست كه اختصاص به طرف شما داشته. همه جا مشكلات دارد و بعد از هر انقلابى اين مشكلات هست. يك كشورى كه لااقل در اين پنجاه و چند سال كه ما شاهد بوديم آنطور به هم ريخته و خراب و آشفته و همه چيزش عقب مانده و اقتصادش ورشكسته تقريباً و همه چيزش را عقب رانده و فرهنگش يك فرهنگ فاسد استعمارى، يك همچو كشورى الان به دست شما افتاده است و به دست ملت. كشورى كه پنجاه و چند سال لااقل در طول تاريخ از همه اطراف كوشش كردند كه عقب مانده باشد و آشفته، شما اميد اين را هم نداشته باشيد كه به مجرد اينكه آن سد بزرگ شيطانى شكسته شد ما به بهشت موعود برسيم. ما به يك خرابه رسيدهايم، يك خرابهاى كه فرهنگش سالهاى طولانى لازم دارد تا عوض بشود. مغزها كه در آن رژيم تربيت شده است به تربيت خاصى، طول يك نسل مىخواهد تا اينكه تغيير بكند. همه چيز بايد تغيير بكند. فرهنگ هم از امور مهمى است كه در راس امور تقريباً واقع شده است. اينطور نيست كه مطالب معلوم نباشد واينطور نيست كه در استان گيلان تنها مشكلات باشد. هر جا شما برويد همين مسائل هست منتها كم و زياد دارد و از مشكلات خودتان كه مشاهده مىكنيد، اطلاع بيشتر داريد، از مشكلات ديگر كمتر و هر گروهى كه مىآيند همان مشكلات منطقه خودشان كه مشاهدشان هست ذكر مىكنند و گمان مىكنند كه جاهاى ديگر اينطور نيست. اين تبليغاتى كه در طول مدت سلطنت اينها و خصوصاً دومى انجام گرفته است باور براى مردم آورده است كه يك مملكتى كه در آستانه تمدن بزرگ است دست ماست، منتها هر جمعيتى در منطقه خودشان ديدند اينطور نيست لابد خيال كردند منطقههاى ديگر اينطور شده و بعد نوبت مىرسد. عليهذا هر جا مىآيند مشكلاتشان را مىگويند، آن چيزهائى كه در زندگى ابتدائى لازم دارند. حالا شما در گيلان ديگر مبتلاى اينكه آب بايد برويد از يك فرسخ بياوريد و مبتلاى به همين كه در اطراف خود تهران، در حاشيه تهران هست كه اين زنها (آنطورى كه من در نجف كه بودم اين را براى من نوشته بودند كه شايد بيشتر از سى تا محل است در اين حاشيه تهران يعنى از تهران است، از حاشيه هست، بعضىشان هم در خود متن است كه اينها مبتلاى به اين هستند كه اينهائى كه حاشيه هستند نه آب دارند، نه اسفالت دارند، نه فرهنگ دارند، هيچ چيز ندارند) اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 209
زنهاى بيچاره بايد بروند از پلههاى زياد، بيشتر از پنجاه تا بروند بالا كوزههايشان را آب كنند از اين پلهها باز گردند بيايند براى اين بچههائى كه توى آن زاغه نشستهاند. اين ابتلائات همه جا هست. در بعضى از نقاط ايران طورى است كه آب انبار بايد داشته باشند كه اين آب باران جمع بشود در آن و براى تابستانشان آب باران داشته باشند، حتى يك همچو آب انبارى ندارند. نجف كه بودم، بعضى اهل خير مىآمدند و اظهار مىكردند كه اينها لازم دارند و ما هم كمكى، با اجازه كمك مىكرديم و اين كارها را مىكردند. شما گمان نكنيد كه شما فقط مبتلاى به اين نقيصهها هستيد. يك نقيصه عمومى است براى همه كشور و اين نقيصه بايد رفع بشود و اين نقيصه با همت همه ملت بايد رفع بشود، يعنى اگر يك نقيصه در يك جا بود، خوب، دولت قدرت داشت كه آن يك جا را زود درست بكند اما در سرتاسر كشور حتى در مركز، وقتى اين نقيصه در سرتاسر كشورهست يك مملكت وسيع سى و چند ميليونى و فاقد تقريباً همه چيز، بايد اين رفع بشود و اين بايد به دست ملت رفع شود. همانطورى كه پيروزى ملت تحصيل شد، شما همه، مردها، بچهها، بزرگها، كوچكها، شهرىها، دهاتىها، همه با هم مجتمع بشوند و پيروزى را تحصيل كردند، لكن بعد از اينكه پيروزى را تحصيل كردند ديدند همه تبليغات سابق حرف بوده است، هيچ ما نداريم، تمدن بزرگ تمامش صحبت بوده است براى اينكه دلگرم كنند مردم را و اغفال كنند مردم را و همه چيزش را ببرند و اين كار را هم كردند و بردند و خوردند و حالا هم كه اين پيروزى اولى كه اين قدم اول برداشته شده و اينهمه آشفتگىها هست باز مجال نمىدهند.
كارشكنى قدم به قدم توطئه گران در ممانعت از تحقق جمهورى اسلامى
اين ريشههاى فاسدى كه در مملكت هست و اين توطئههائى كه در همه هست مجال نمى دهد كه يك فكر اساسى بشود و آن فكرهاى اساسى كه دارد مىشود پياده بشود. خوب شما ديروز كه آمديد قم مشاهد قم بوديد كه قم مركز علم است و مركز اسلام است، يك وقت مىبينيد كه يك همچو توطئهاى هست كه اين توطئه مربوط به قم تنها نبوده است، در همان حالى كه قم يك همچو مسائلى بوده، تبريز هم در همان حال بوده است و از يك دست بوده، يعنى توطئه بوده و توطئه هم اختصاص به اينجا ندارد، با خارج هم روابط هست. الان ما گرفتار اين هستيم كه اين كشور را از دست ديگران كه بيرون كرديم، بتوانيم حفظش كنيم. همه قوهها بايد دنبال اين معنا باشد، همه افكار دنبال اين معنا باشد كه اين توطئههائى كه هست اينها خنثى بشود و يك استقرارى براى كشور حاصل بشود. شما ديديد كه در هر قدمى كه اين كشور مىخواست براى يك پيشرفت (پيشرفت راجع به اصل تاسيس حكومت كه در درجه اول است) هر قدمى كه مىخواست بردارد، مخالفتها شروع شد و توطئهها و كارشكنىها در همه جا. الان هم اين آشفتگى تازهاى كه در قم و در تبريز تحقق پيدا كرد براى اين است كه آن قدمى كه مىخواهند باز ملت بردارند كه تعيين رئيس جمهور است، اين را نگذارند. يك نقشه حساب شده است كه قدم به قدم هر چه مىخواهند يك كارى را انجام بدهند، در آن قدم كارشكنى مىكنند و الحمدلله
صحيفه نور ج 11 صفحه 210
شكست مىخورند، لكن در قدم بعد هم دست بردار نيستند باز همان مسائل پيش مىآيد. حالا كه رئيس جمهور مىخواهد تعيين بشود و مردم مىخواهند با فكر آزاد، با رأى آزاد يك كسى را تعيين كنند، باز اين توطئهها پيش آمده است، چنانچه قبلاً كه قانون اساسى را مىخواستند طرح ريزى كنند، آن مسائل پيش آمد. آنوقت كه مجلس خبرگان تأسيس شد باز كارشكنى كردند، ديدند كه تصويب شد قانون اساسى، باز كارشكنى مىكنند و باز تعقيب مىكنند و همينها هستند كه روابط با خارج، با ديگران دارند و قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت مىكنند و حالا اين مخالفتى كه، آشفتگى كه تازه ديديد، اين روى زمزمه رياست جمهور است و در اين هم شكست مىخورند، لكن اينها دست بر نمىدارند. بعد از مجلس شورا كه مىخواهند مردم وكيلشان را معين كنند منتظر مصيبتهاى زيادتر باشيد، آنجا ديگر آشفتگى بيشتر خواهد شد، لكن بايد با قدرت، هيچ مايوس نباشيد، هيچ اين آشفتگىها شما را مأيوس نكند. آن روزى كه ما بايد، به آن مسائل اساسى مىرسيم و بعد انشاءالله اين مسائل دوم را شروع مىكنيم.
با اراده مصمم و با تمام قوا در استقرار اصول حكومت اسلامى جديت كنيد
اگر ما بخواهيم حالا قوا را صرف بكنيم، همه قوا را صرف بكنيم براى اين سازندگىها، براى فرهنگ كه در رأس است و براى همه چيز، اين مسائل اساسى آسيب ممكن است به آنها برسد. الان وقتى است كه همه افكار، همه فعاليت ها، همه ارادهها مصمم باشد و فعاليتها شروع بشود براى اينكه اين سنگر هم ما پيش ببريم و يك رئيس جمهور به آنطورى كه قانون اساسى تعيين كرده است و شرائطش را ذكر كرده است، خوب آنطور تعيين كنيم و بعدش هم آنوقتى كه مقتضى بشود، مجلس شوراى ملى تاسيس بشود كه اركان حكومت مستقر باشد. حالا يك حكومت لغزان داريم، يك حكومت كه باز استقرار ندارد، براى اينكه قانون اساسى مان مورد تأييد ملت شد، لكن باز رئيس جمهور و مجلس شورا لازم داريم. الان اگر بخواهيد افكار را متوجه بكنيد به اين مسائلى كه دست دوم است و از آن مسائل غفلت بكنيد، خوب، احتمال اين است كه يك رئيس جمهور، يك وقتى آنها كه در صددند و اشخاصى منحرف كه درصددند كه يك منحرفى را مثلاً فرض كنيد تعيين كنند و جا بزنند، يك منحرفى كه شايد در طول مدت حياتش هم خودش را ملى جازده، چنانچه ديديد مثل بختيار كه در جبهه ملى و نمىدانم از طرفدارهاى دكتر مصدق و اينها ده بيست سال اينجا حفظش كردند و ملى، بعد هم ديديد چه جنايتكارى از كار درآمد و الان هم مشغول هست. يك آدمى كه به آمريكا چيز مىكند كه دخالت نظامى مثلاً بكن (شايد گفته است) و قضيه اقتصادى را روى قاعده گفته است كه نه، بايد ايران را در چيز اقتصادى قرار بدهى آدمى كه مىگويد ملى، خودش را ملى حساب مىكند آنوقت تاييد مىكند كه امريكا اين كار را بكند. اينها دارند، يك همچو اشخاصى ذخيره دارند، يك اشخاصى خودشان را اگر ما غفلت بكنيم جا بزنند و يك مقامى را بگيرند، يا در مجلس شورا اشخاصى وارد بشوند كه آن اهميتش خيلى بيشتر است و اصل اساسى رااز بين ببرند. حالا بايد همه شماها، همه خواهرها،
صحيفه نور ج 11 صفحه 211
همه برادرها، همه قوا بايد مجتمع بشوندبراى اينكه اين دو مرحله را بگذرانيم مرحله تعيين رئيس جمهور و بعد هم انشاءالله مجلس شوراى ملى كه يك حكومت مستقرى، اسكلت حكومت تحقق پيدا بكند و بعد برويم سراغ اينكه محتواى اين چه بايد باشد. محتوا الان يك محتواى غربى تقريباً بايد گفت هست، نه غربى غربزدگى، يك غربى وارداتى كه اين اجناس كه خودشان نمىخواهند صادر مىكنند، فرهنگى كه خودشان نمىخواهند و نمىپذيرند براى ما صادر مىكنند، يك همچو چيزهائى است الان در كار. لكن ما بايد حكومتمان را اساسش را درست كنيم بعد برويم سراغ محتوا در درجه دوم، نه اينكه حالا نبايد اصلاً در اين كارها دخالت بكنيم، لكن نبايد از آن اصل و آن اساس غافل باشيم. گاهى وقتها است كه براى خاطر توجه به فروع، آدم از اصل عقب مىماند. بايد كارى بكنيم كه از آن اصل عقب نمانيم، اصل قضيه كه عبارت از استقرار يك حكومت مستقر تامى است اسلامى و صحيح اين تحقق پيدا بكند، آنوقت بعد از اينكه اصل تحقق پيدا كرد برويم سراغ فروعش. همانطورى كه در اسلام هم از اول كه اسلام را آوردند و يا انبياء ديگر، اديان خودشان را آوردند، اول دنبال اين بودند كه مشركها را متوجه بكنند به اصول، اصول را اول پيشنهاد مىكردند بعد كه اصول را پا بر جا مىكردند مىرفتند سراغ فروعش، آن چيزهائى كه شاخههاى او هست. الان هم ما مبتلاى به اين مسأله هستيم كه راجع به اصل دارند كارشكنى مىكنند. همين توطئه ديروز قم (كه دنباله هم دارد) همين توطئه به نظر مىرسد كه براى اين است كه اين قضيه اصلاً پيش نرود و بعد هم منتظر اين هستيم كه توطئههاى زيادتر در قضيه شوراى ملى، مجلس شوراى ملى باشد. اينكه عرض مىكنم، نه اينكه مىگويم نبايد حالا فرهنگ هيچ دست به آن زد، الان هم بايد جديت كرد و مشغول هم هستند، مشغول طرح ريزى و مشغول اين مسائل هستند، نه اينكه خيال كنيد نيستند، لكن خوب اين مجال مىخواهد، لكن اينكه من عرض مىكنم اين است كه تمام فكرتان را متوجه.....
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 212
تاريخ: 16/10/58
بيانات امام خمينى در جمع معلولين انقلاب اسلامى و پرستاران آنان
چيزى كه براى خدا از دست داديد، پيش خدا محفوظ است
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا! تو مىدانى كه من در چه حالى هستم كه اين منظره را مىبينم. من چطور اين منظرههائى كه برادرهاى ما، خواهرهاى ما، بچههاى ما، براى اسلام اعضاى خودشان را از دست دادهاند، سلامت خودشان را از دست دادهاند، چطور اين منظرهها را من تحمل كنم؟ من چطور اين بچه را كه اينجا ايستاده و معلول است، در اول بچگى معلول شده است، ما چطور تحمل كنيم؟ خدايا! آنها كه براى ما اين مصيبتها را بار آوردند به جزاى خودشان برسان، خدايا! اين ابرقدرتها كه براى رسيدن به قدرت، ولو چند سالى ديگر، اين جنايتها را در دنيا ببار آوردند تاديبشان كن. با دست قدرت خود آنها را به جاى خود بنشان. برادرهاى من! خواهرهاى من! بچههاى عزيز من! من مىدانم كه شما در رنج هستيد و من هم شريك شما در رنج هستم. من هم مثل يك برادرى كه برادرش و خواهرش در رنج است، مثل يك پدرى كه اولادش در رنج است، من هم شريكم، با شما در رنج، لكن آنچه كه رنجها را آسان مىكند، دردها را تخفيف مىدهد، آنچه كه بر همه ما آسان مىكند اين مسائل را، اين است كه اين امور براى خدا انجام گرفت. شما براى خدا قيام كرديد و براى خدا مجروح شديد و بسيارى از برادرها و خواهرهاى شما هم براى خدا مقتول شدند. آن چيزى كه براى خدا از دست داديد جائى نمىرود، پيش خدا محفوظ است دنيا وسيله است براى عالمهاى ديگر و خداوند براى شما مهيا مىكند مقامهائى كه اگر ديگران ببينند آنها هم آرزو مىكنند كه مثل شما بودند.
ملت مهيا باشد در مقابل شياطينى كه مانع رشد نهضت ما هستند
ملت ما الان در حال حركت است باز به منزل نرسيده است. انقلاب ما در حال رشد انقلابى است لكن به مقصد نرسيده است. ملت ما با مشكلاتى روبروست كه بايد با قدرت و با هم پيوستگى و با حفظ ايمان و تصميم و اراده، اين مشكلات را بركنار بزند. مشكلات سابق زياد بود و با قدرت شما ملت عزيز عقب رفت و حل شد، مشكلات ديگرى هم كه هست انشاءالله حل خواهد شد. اين امورى كه واقع مىشود و از اول تا حالا واقع شده است، از اشخاصى واقع مىشود كه نمىخواهند ببينند نهضت ما به ثمر رسيده است و نمىخواهند بگذارند كه به ثمر برسد. اينها اشخاصى هستند كه قدم به قدم با اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 213
نهضت مخالفت كردند و كارشكنى كردند و حالا هم كه قضيه تعيين رئيس جمهور در دست اجر است، باز مشغول همان توطئهها هستند و نمىخواهند رئيس جمهور تعيين بشود و بعد هم كه شكست در اينجا خوردند و رئيس جمهور تعيين شد، راجع به تعيين وكلا باز هم همين بساط هست، شما مهيا بشويد ملت ما مهيا باشند كه در هر قدمى كه براى اصلاح و براى پيشبرد اسلام و نهضت اسلامى بر مىدارند، شياطينى كه نمىخواهند اسلام به ثمر برسد و نمىخواهند جمهورى اسلامى برقرار بشود به مخالفت خودشان ادامه مىدهند. عازم باشيد، مجهز باشيد براى اينكه مقابله كنيد با اين قشرهائى كه مانع از رشد نهضت ما هستند، مهيا باشيد كه تحمل بكنيد. با صبر و بردبارى انقلابى تحمل بكنيد اين مصيبتها را، تحمل بكنيد اين توطئهها را و به پيش برويد كه خداى تبارك و تعالى با شماست و پيروزى نصيب ملت ايران است انشاءالله.
ما مىخواهيم يك حكومت عدل اسلامى شبيه صدر اسلام پيدا بشود
ما چيزى نمىخواهيم، ما حرفى نداريم الا اينكه يك ملتى كه در طول تاريخ در شكنجه و اختناق بوده است و در اين سنوات اخير، آخر مرتبه شكنجه و اختناق و جنايتكارى و چپاولگرى خارجىها و داخلىها بر اين ملت سايه افكنده است، ما مىخواهيم اينها نباشند، ما مىخواهيم مردم ما آزاد باشند، تحت فشار و تحت سلطه ديگران و داخل و خارج نباشند، ما مىخواهيم مملكتمان از خودمان باشد، مستقل باشد و تحت رهبرى ديگران نباشد، ما مىخواهيم مخازن مملكت ما از خودش باشد، ما مىخواهيم در اين مملكت خودمان كار بكنيم و خودمان نتيجه كار را ببريم، ما مىخواهيم يك حكومت عدل اسلامى، يك حكومت شبيه حكومتهاى صدر اسلام پيدا بشود و ما مىخواهيم كه ملت ما در رفاه و آسايش باشند. اينهائى كه در قدم به قدم مخالفت مىكنند، آنها چه مىگويند؟ به اسم اينكه ما طرفدار ملت هستيم، با اين مسائل مخالفت مىكنند، در عين حالى كه اينها مصالح ملت ماست، شما بيدار بشويد اى ملت عزيز كه دشمن در كمين است و ما بين راه هستيم. ما اين گردنهها را هم بايد طى كنيم و انشاءالله دشمن را تا آخر به عقب برانيم و كشور شما مال خود شما، خداوند انشاءالله به اين مجروحين، به اين معلولين شفا عنايت كند و خداوند اجر و صبر عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 214
تاريخ: 16/10/58
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان ارشد ارتش جمهودى اسلامى
لزوم عمل نمودن مسوولين به وظائف خود، جهت حفظ نهضت از آسيب
بسم الله الرحمن الرحيم
شما امروز از قواى انتظامى جمهورى اسلامى هستيد، با ديروزتان فرق دارد، ديروز خواه ناخواه از رژيم طاغوت بوديد و حالا از رژيم اسلام هستيد و بين اين دو تا همانطورى كه به حسب واقع فرق دارد يكى رژيم شيطان است، يكى رژيم الله. آنهايى هم كه منتسب به اين دستگاه هستند با آنهائى كه پيشتر بود فرق مىكند، فرق اين است كه امروز بايد همه گروههائى كه مربوطند به جمهورى اسلامى، چه دولت و دستگاههاى ادارى و چه ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و پاسدارها و اينها كه قواى انتظامى هستند كه اشخاصى هستند، گروههائى هستند كه بالاصاله مربوط به جمهورى اسلامى هستند، اينها بايد اعمالشان هم، افعالشان هم، عقائدشان هم و اخلاقشان هم مناسب باشد با جمهورى اسلامى، آن اخلاقى كه سابقاً مثلاً بعضىها داشتند كه مناسب بود با طاغوت، اگر خداى نخواسته از او در نفوس آثارى هست اين آثار را بايد مجاهده كنند تا زدوده بشود، يعنى الان شما آقايان مسؤوليت زياد داريد و عملتان هم يك عمل شريف است، عمل شريفى است كه اسكلت جمهورى اسلامى بسته بوجود شماهاست و مسووليتتان زياد است، براى اينكه اگر سابق يك كارى از شما خداى نخواسته انجام مىگرفت مىگفتند در رژيم طاغوتى بايد اينجورى باشد، اما اگر حالا خداى نخواسته يك مسألهاى كه بر خلاف رويه اسلام است انجام بگيرد گفته مىشود كه ارتش اسلامى هم همين است و شما مىدانيد كه قلمها و زبانهاى خائنى هستند و با آن چشمهاى خيانتكار مراقب هستند كه يك چيز پيدا بكنند از يك گروهى، از گروههاى اسلامى و اين را زيادش كنند و كم كم برسند به اينكه خوب، اين رژيم هم رژيم طاغوتى است مثل آن رژيم. همين امروز صبح من در يك مجلهاى كه مربوط به بختيار بود اينجا آورده بودند من ديدم كه ايشان مىگويد اين رژيم هم رژيم طاغوتى است و مشغول چپاولگرى و مشغول كذا هست و در يكى از نوشتهها بود كه الان در ايران بعضى جاها حكومت نظامى است براى اينكه از اين رژيم برگشتند و حالا دارند با فشار و زور و با چيز مردم را دارند رام مىكنند. خوب، اينها چيزهايى است كه در خارج ايران اينها منعكس مىكنند. حالا كه چيزى دستشان نيست اينطور مىگويند، اگر يك وقت يك بهانهاى به دستشان بيايد، ما آنطورى كه بايد عمل كنيم عمل نكنيم، اين بهانه اسباب اين مىشود كه آن قلمهائى كه مىخواهند بشكنند اين نهضت را و نمىتوانند
صحيفه نور ج 11 صفحه 215
ببينند كه يك رژيماسلامى در كار هست، آنها مشغول فعاليت مىشوند و آلوده مىكنند اين نهضت را. ما بايد اين مكتب خودمان را حفظشان بكنيم، يعنى الان اين مكتب اسلام دست ماها و شماست و اين مكتب بايد محفوظ باشد. ماها كارى نكنيم كه به مكتبمان ايراد بگيرند، آنهائى كه مىخواهند ايراد بگيرند به مكتب ايراد مىگيرند براى اينكه با مكتب بد هستند. يك مكتبى كه مىبينند اين قابل دوام است، وقتى هرج و مرج بود و مكتبى تو كار نبود، اين چيزى نبود، اما اينها كه يك مسأله مكتبى دارند مىبينند هست و قابل دوام، به مكتب ايراد مىگيرند و ما موظفيم كه اين مكتب را حفظش كنيم كه اگر حفظ نكنيم آسيب بر مىدارد. بايد كارى بكنيم كه آسيب برندارد و آن كار اين است كه اگر چنانچه در هر جا هستيم به وظائفى كه آنجا هست عمل بكنيم. اگر يك كشورى همه اشخاصى كه در آنجا هستند وظيفه شناس بودند و به آن وظيفه و كارى كه به او محول است، خوب انجام بدهد، آن كشور زود اصلاح مىشود. اگر ارتش افرادش وظيفه شناس باشند، يعنى بدانند كه اين وظيفه اين است، خصوصاً حالا كه براى اسلام است، وظيفه اسلامى اين است و اگر ژاندارمرى هم همين طور و پاسدارها هم همين طور، پاسبانها هم همين طور، اين زود اصلاح مىشود و اگر چنانچه خداى نخواسته از زير باز وظيفه بخواهند در بروند، خيال كنند كه حالا كه آزاد شد هر كارى آدم دلش بخواهد بكند، هر كارى از دستش آمد و بخواهد بكند، روى وظايف عمل نكند، اين منتهى به هرج و مرج مىشود و آسيب مىبيند.
تبليغات اجانب جهت بد جلوه دادن انقلاب ايران در افكار عمومى دنيا
آنها الان در صددند كه اثبات كنند به خارج كه ايران استقرار ندارند، ايران هرج و مرج است، و مىخواهند كه يك وقت بخواهند يك دخالتى بكنند، افكار عمومى دنيا را مهيا كرده باشند براى آن كار، الان مشغول همين هم هستند و همه تبليغاتشان براى همين معناست كه منعكس بكنند كه ايران الان به وضع هرج و مرجى دارد مىگذرد، در هيچ جا يك نظمى نيست، در هيچ جا وظيفه شناسى نيست، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند. اين براى ما بسيار وظيفهآور است، براى ما بسيار سنگين تمام مىشود كه ما را جورى معرفى بكنند در دنيا كه به آنها حق بدهند كه با قواى انتظامى بيانيد براى تربيت ما، كانه ما يك جمعيتى هستيم كه تربيت نداريم، يك جمعيتى هستيم كه هرج و مرج طلبيم، يك جمعيتى هستيم كه نظمى تو كارمان نيست و لا علاج بايد يك قيمى بيايد براى اينكه ما را تربيت كند، اين دردناك است براى يك كشورى كه نهضت اسلامى كرده، از اين جهت وظيفه اسلامى است و سنگين ولى بايد عمل كرد. انشاءالله خداوند شما را تاييد كند، موفق باشيد و من اميدوارم كه سالم و سعادتمند و با قدرت جلو برويد، انشاءالله پيروز هستيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 216
تاريخ: 17/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى اردستان و قم
ملت با يارى كردن دولت، در امر سازندگى كشور تلاش مىكند
بسم الله الرحمن الرحيم
من بعد از اين نهضت و انقلابى كه نسبتاً الحمدلله به پيروزى رسيد و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت، در اين كارهائى كه به دست ملت انجام گرفت، از جهاد سازندگى خيلى خوشم مىآيد. هر وقت كه تلويزيون نشان مىداد كه خواهرها و برادرها از همه طبقات مشغولند به يك عملى براى كشور خودشان، من خوشحال مىشدم. بايد شماها توجه داشته باشيد كه نگاه نكنيد هى به اينكه اداره چه مىكند، دولت چه مىكند. آنها مشغولند منتها نمىتوانند آنقدرى كه ايران احتياج دارد آنها عمل كنند. ايران مال خود شماست و خود شما بايد او را بسازيد و اگر همه ملت در اين امر سازندگى همت نكند، كارها زمين مىماند. انتظار اينكه يك دستهاى انجام بدهند تا ما انجام بدهيم، يا كارشكنى كسى نكند البته حالا در هر گوشه و كنارى براى كارشكنى مهيا هستند، اين ملت است كه بايد اين كارها را انجام بدهد. مثلاً ملاحظه كنيد كه سابق، در رژيم سابق كه همهاش حرف بود، يكى هم راجع به بيسوادى و اينها وقتى رفتند معلوم شد كه مبارزهاى نكردند، بله آن كارى كه كردند اين است كه با سوادى را نگذاشتند ترقى بكند، نه بيسوادها را سواددار كردند. اين هم اگر منتظر بشوند آقايان، منتظر اين بشوند كه دولت اين كار را انجام بدهد، نمىتواند انجام بدهد. الان تقريباً در صد شايد هشتاد (من اطلاع درست ندارم) بيسواد ما داريم، يا شايد مثلاً شصت، شصت و پنج، همچو چيزهائى مىگويند. من اطلاعى ندارم، اما مىدانم كه بيسواد زياد هست. افغانستان و ايران بايد به حسب اينطور امور جلو باشد. بيسواد در آن كم هست، سوادى كه مىگويم يعنى همين خواندن و نوشتن و اين چيز، آن هم كه ما مىخواهيم كه همه ايران انشاءالله سواد پيدا بكنند، نمىخواهيم همه دكتر بشوند، خوب چيز غير معقولى است، يا همه مهندس بشوند، مىخواهيم يك مملكتى همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنويسند، امضاء كنند، چه بكنند. من گاهى در نجف كه بودم گاهى حرم مشرف مىشدم، كه افغانىها آمده بودند براى زيارت خواندن، مىديدم همه از رو مىخواندند، كتاب دعا را باز مىكردند از رو مىخواندند، شايد مثلاً از سى چهل نفر كه آنجا بودند يك نفرشان شايد از رو نمىخواند، شايد هم او خواندنش را تمام كرده بود، اما همهشان از رو مىخواندند، اينجور نبود كه، آن هم طبقه پايين بودند به اصطلاح اينها، و ما هنوز داريم كه اين هم به همت همه واقع بشود. اگر منتظر باشيد به اينكه دولت با سواد بكند،
صحيفه نور ج 11 صفحه 217
نمىتواند باز همان حرفهاى سابق. دولت هم حالا اقدام كردهاند، وزارت آموزش اقدام كردند و خوب هم اقدام كردهاند. اما مسأله، مسأله نيست كه بتوانند اينها چه بكنند.
تبليغات سوء اجانب عليه استقرار جمهورى اسلامى
همين طور در جهاد سازندگى، سازندگى يك مملكتى كه از دست رفت و خراب است، اين نمىشود با دست دولت انجام بگيرد يا دست يك قشرى انجام بگيرد. اين را، همه مردم بايد مملكت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت كنند، يك مملكتى انشاءالله درست بكنند به دست خودشان. لكن چيزى كه الان مهم است اين است (اين را من از باب اينكه نگران هستم برايش كراراً هم گفتم اين را به اشخاصى كه اينجا آمدند، باز هم عرض مىكنم) كه الان دستهائى در كار هست، اكثراً از طرف امريكا و ديگران هم همين طور، از شوروى و از ساير جاها هم همين طور، يعنى اينهائى كه به اين مملكت ما طمع استفاده دوختهاند، دارند و چشم اين دارند كه ما كارى بكنيم، اينها ببرند و مخازن ما را ببرند و حالا هم دستشان كوتاه شده است و انشاءالله تا آخر هم كوتاه هست. اينها الان در فكر اينند كه نگذارند اين ايران يك استقرارى پيدا بكند، يك نظام صحيحى پيدا بكند، در هر جا مثلاً دقت كنيد، در جهاد سازندگى هم از اين قشرها پيدا مىشوند كه خودشان را جا مىزنند و در دانشگاه هم هستند، در همه جا هستند، در كارخانهها هم زياد هستند. اين به نظر من مىآيد كه يك نقشه و توطئهاى است كه براى اينكه استقرار در ايران و نظم در ايران پيدا نشود. در ارتش مىروند نمىگذارند كه انتظامات صحيح پيدا بشود، در ژاندارمرى مىروند، آنجا را هم مانع مىشوند، در شهربانى هم همين طور، در سپاه پاسداران هم پيدا مىشود، در دانشگاه زيادند و همه جا اينها هستند، حاضرند و اينها براى اين جهت نقشه دارند. به نظر من اينطور مىرسد كه اين است كه در داخل ما را، اين ضربه را به ما بزنند كه ما اغتشاش در خودمان پيدا كنيم، يك انتظامى...... اختلافات باشد و يك هرج و مرجى باشد، بريزند خانه هر كس را غارت كنند، بريزند زمين هر كس را غارت كنند، اموال هر كسى را ببرند، نگذارند يك استقرارى پيدا بكند، از آن طرف دشمنهاى اين ملت، دشمنها با قلمهاى خودشان و با افكارى كه دارند و طرحهائى كه دارند در مطبوعات خارجى و رسانههاى گروهى خارجى، اغتشاشات ايران را، اختلافات ايران را، اينها را يكىاش را چند مقابل كنند و در خارج منعكس كنند كه ايران مثل يك بچه صغيرى مىماند كه محتاج به قيم هست، باز نرسيده به بلوغ كه خودش، خودش را نگه دارد. نقشه محتمل است اين معنا باشد كه در خارج منعكس بكنند كه ايران هرج و مرج است و همه به جان هم ريختند و همه گروهها در هر جا بروى يك اختلافات هست اين را اسباب دست قرار بدهند كه ايران قابل اين نيست كه خودش را اداره كند، بايد يكى ديگر ادارهاش كند. اگر خداى نخواسته يك دخالت نظامى بخواهند بكنند، يك كودتا بخواهند بكنند، موجه نشان بدهند به خارجىها، به دنيا موجه نشان بدهند كه ما براى خاطر حفظ ملت، ملت نمىتوانست خودش را نگه دارد، ما بايد حفظش كنيم، اين صغير را ما بايد قيم برايش تعيين كنيم.
صحيفه نور ج 11 صفحه 218
آزادى مطبوعات و احزاب، دستآورد ماهيت اسلامى انقلاب است
در عين حالى كه تمام انقلاباتى كه در دنيا پيدا شده هيچ كدام بهتر از ايران نبوده، دنبال سر انقلابات، ميليون، ميليون و نيم كشته مىشوند (براى من صورتش را آوردهاند) اين انقلاباتى كه واقع شده است، دنبال سرش يك ميليون، يك ميليون و نيم كشتار، دو ميليو حبس، در كشور را مىبستند به همه جا. الان هم هر جا كه شما نگاه كنيد كه يك انقلابى واقع شده است و يك كودتائى واقع شده، يك چيزى واقع شده، در كشورشان را به خارج بستند، همه فرودگاهها را ممنوع كردند، تمام مطبوعات را قدغن كردند كه نبايد منتشر بشود. براى مردم اختناق پيش آوردند، اختناق فوق آن اختناقهائى كه سابق بوده و گاهى هم به مجردى كه اين پيروز شده، قتل عام ايجاد كردند، شروع كردند به كشتن مردم، هر كه احتمال مىدادند كه يك چيزى باشد مىكشتند، نه اينكه يك كسى را، يك شهرى را قتل عام مىكردند. و انقلاب ما از باب اينكه اسلامى بود، از باب اينكه از ملت بود، انقلابى نبود كه يك قدرتى به يك قدرت غلبه كند، يعنى يك قدرت نظامى، يك كودتائى شده باشد، اين حرفها نبود، متن نهضت از خود مردم جوشيد، از خود مردم، بين زن و مرد و انقلاب هم اسلامى بود، اسلام اينها را وادار كرد كه يك همچو انقلابى بكنند، همچو انقلاب اسلامى كه از متن ملت بجوشد، دنبالش ديگر اين مسائل كم است، هست، اما كم است و لهذا ديديد كه دنبال اين انقلاب، تمام راهها و همه جاها هم باز بود، هيچ - يك - جائى را جلويش نگرفتند، تمام روزنامهها و احزاب آزاد شد، آزاد آزاد و كشتار نسبت به مردم هيچ نبود در كار، آنطورى كه آنجا بساط درست مىكردند نبود، بله آنهائى كه كشتار كرده بودند گرفتند بعضىشان را محاكمه كردند و بعد از محاكمه به جزاى خودشان رساندند، اما اينطور نبود كه همين طور درو كنند مردم را، يك ميليون جمعيت را بكشند، اين حرفها نبود در كار و اينطور مسائل در عين حالى كه در ايران نبوده است و بايد گفت ايران آرامترين انقلاباتى كه در دنيا واقع شده. انقلابات ديگر با يك سال و دو سال و سه سال اينها درست نمىشود، جنگ بايد بشود، اينقدر خونريزى، چه، چه، يك سال، دو سال جنگ بشود تا بعد يك قدرتى بر قدرت ديگر پيروز بشود. اينجا آنجائى بود كه انقلاب بود، واقعاً انقلاب بود. مرحوم قرنى به من گفت كه سه ساعت و نيم، سه ساعت و نيم غلبه كرد ملت بر رژيم. يعنى آنوقتى كه آنها كودتا مىخواستند بكنند در تهران ما بوديم و آنها بنا داشتند كودتا بكنند و جلويش گفتند روز هم بايد بيرون نيائيد، حكومت نظامى را روز قرار دادند. آن حكومت نظامى روز را خدا خواست كه شكسته شد. آنها به من بعد گفتند كه اينها بنا داشتند كه كودتا بكنند و خيابانها را وقتى كه مردم نيستند، خيابانها را همه را بگيرند و شبش كودتا بكنند، مردم كه ريختند در خيابانها اينها اين طرحى كه داشتند خنثى شد و ايشان مىگفت كه آنكه جنگ بين ملت و دولت واقع شد و رژيم واقع شد سه ساعت ونيم بود، در صورتى كه جاهاى ديگر الان شما مىبينيد كه افغانستان چند سال است كه همه مسائل هست و حالا هم معلوم نيست كى ختم بشود براى اينكه آنجا يك كودتائى است. كودتا يك نفر آدم بخواهد انجام بدهد، يك قدرتى مىخواهد يك ملتى را از بين ببرد، اما يك ملت خودش آمده است و خودش آمده و حريفش را بيرون كرده، ديگر خود ملت
صحيفه نور ج 11 صفحه 219
ما با خود ملت كه كارى ندارد.
ملت متوجه توطئهها و كارشكنىهاى دشمنان باشد
حالا هم اشخاصى در بين اين ملت هست كه الهام از خارج مىگيرند البته اقليت هم هستند، لكن اشخاصى هستند كه با هر زبانى با مردم مىتوانند صحبت بكنند و شيطنت بكنند. بايد ملت ما توجه به اين توطئه داشته باشد كه توطئهاى كه محتمل اين است كه ما را به هم بريزند، حتى در جهاد سازندگى بروند يك كارهائى بكنند كه آنجا هم يك اختلافى بشود، نگذارند كار عمل بشود، در دبيرستان بروند در چيز بروند دانشگاه بروند، هر جا بروند و ما را به هم بريزند، دائماً شلوغى و دائماً اعتصاب و دائماً راهپيمائى و دائماً كارشكنى براى دولت و ملت، تا منعكس بكنند در خارج كه اينها نمىتوانند خودشان را اداره بكنند، بايد يك كسى برود اداره كند اينها را. ملت بايد توجه داشته باشد به اين توطئه و از اختلافات دست بردارند. آخر براى چى ما با هم اختلاف داشته باشيم، سر چى اختلاف داشته باشيم، براى چى به جان هم بريزيم، چرا ما خودمان، خودمان را از بين ببريم. بايد ملت متوجه باشد كه چيزهائى كه اسباب اختلاف هست اصلاً ايجاد نكنيم، اشخاصى كه مىخواهند ايجاد اختلاف بكنند موعظهشان كنند، نصيحتشان كنند، اگر گوش نكردند آنها را طردشان بكنند، نگذارند اختلاف حاصل بشود، نگذارند جورى وانمود بشود كه اين ملت ملتى نيست كه قابل اين باشد كه آزاد باشد، حالا كه آزاد شده ببينيد به جان هم ريختند، قابل آزادى نيست - چيزى كه - ملتى كه قابل آزادى نيست، بايد يكى بيايد، يك رضاخانى را پيدا كنند (و اينها دارند، از اين چيزها دارند) يك رضاخانى را پيدا بكنند. امروز به اسم اينكه اين آدم ملى هست، به اسم اينكه يك آدم از اين چيزها، از اين عنصرها، اينها دارند كه بيست سال، سى سال اين را با يك صورت مليت و با يك صورت دلسوزى نگه دارند، آن روزى كه مىخواهند كار را انجام بدهند، به صورت مليت، به صورت چه انجام بدهند و توجه به اين معنا را بايد داشته باشند ملت ما. امروز كه روز حساسى است براى اينكه ما مىخواهيم رئيس جمهور تعيين بشود، امروز مىبينيد كه با اين حساسيت باز مشغول شدند به توطئهها و مشغول شدند به خرابكارىها، در قم ديديد، در آذربايجان هم هست، در جاهاى ديگر هم هست. فردا كه شما مىخواهيد انشاءالله وكلاى خودتان را تعيين بكنيد، بدانيد كه اغتشاشات بيشتر ايجاد مىكنند، بساط بيشتر در مىآوردند. بايد توجه داشته باشد ملت به اينكه مبادا منعكس بشود، كارى بكنيم كه منعكس بشود اينها با هم نمىتوانند بسازند، اينها به جان هم ريختند و بايد يكى برود.... كارها بگيرد، تربيتشان بكند. اين به اين است كه از كارهائى كه، از حرفهائى، از نوشتههائى ....، از نطقهائى، از شعارهائى كه اسباب اختلاف مىشود، از اينها پرهيز بكنند. نبايد امروز شعار بدهند بر ضد اين، بر ضد او، بر اينطور چيزها، اين شعارها صحيح نيست، نبايد بكنند، بايد كارى بكنند كه مستقر بشود. اين حكومت، بر قرار بشود و ما اين دو قدم هم كه اسكلت يك حكومتى است، اين دو قدم هم برداريم، قدم تعيين رئيس جمهور انشاءالله و قدم دوم وكلا. و بايد ملت متوجه باشد كه من چون بناى دخالت ندارم،
صحيفه نور ج 11 صفحه 220
متوجه باشند خودشان كه اشخاصى كه صحيحاند، اشخاصى كه متدينند، اشخاصى كه ملى هستند، اشخاصى كه چپ و راستى نيستند، از افراد، اينها را تعيين بكنند در رئيس جمهور همانطورى و در وكلاشان هم همين طور و مهم الان اين است كه از اين اختلافات و از اين شعارها و از اين - عرض مىكنم كه - چيزهائى كه موجب اختلاف مىشود دست بردارند، مشغول بشوند به اينكه همين طور بسازند ايران را و ايران امروز محتاج به كار است، كارخانهها احتياج به كار دارند، محتاج به سازندگى است.
هر قدمى كه براى كشور اسلامى برمى داريد پيش خدا محفوظ است
خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند، شما جوانها را حفظ كند كه همچو همت والائى داريد كه مىرويد در جهاد سازندگى و زحمت مىدهيد به خودتان، لكن براى خداست اين. شما هر قدمى كه الان برداريد براى كشور اسلامى پيش خدا محفوظ است، خيال نكنيد كه اين قوههاى شما هدر مىرود. قواى انسانى وقتى هدر مىرود كه براى خدا نباشد وقتى كه قوا براى خدا كار بكند هدر نمىرود، پيش خداست و اين سازندگى شما انشاءالله خودتان ساخته مىشويد به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است و انبيا را براى او فرستاده كه هم اين جهاد، جهاد نفسى باشد و هم سازندگى براى ملت. خداوند همه شما را موفق و مويد بدارد و من دعاگوى همهتان، خدمتگزار همه هستم. سلامت باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 221
تاريخ: 17/10/58
بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان كفنپوش اليگودرز
آمريكا از اسلام سيلى خورده است
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز شنيدم كه آقايان از اليگودرز پياده تشريف آوردند و اظهار كردند كه ما حاضريم كه - اينها - براى حفاظت تو پاسدارى كنيم. من متشكرم از عواطف آقايان، و از زحمات شما تقدير مىكنم لكن راضى نيستم كه آقايان اينجا تشريف داشته باشند. تشريف ببرند و انشاءالله مشغول كارشان بشوند. آمريكا نه دخالت نظامى مىكند در ايران و نه حصر اقتصادى مىتواند بكند، توطئه امريكا اين است كه در داخل كشور ما كارى بكند كه ما نتوانيم اين راهى را كه گرفتهايم برويم، توطئه داخلى و به دست اشخاصى كه در داخل كشور هستند و از كاركنان آنها هستند. نقشه اين است كه ايران را جورى نمايش به خارجىها بدهند كه نه دولت مىتواند اداره كند آنجا را و نه ملت قابل اين است كه آزاد باشد. در هر جا غائله بپا مىكنند اين شياطين و در همه كشور چه در دانشگاه و چه در شهرستانها و چه در دادسراها، چه در مراكز قدرت، مراكز انتظامى، همه جا با يك توطئه مىخواهند آشوب بپا كنند و نگذارند استقرار پيدا كند حكومت. الان كه وقت اين است ملت با هم مجتمع باشد و اين دو مرحله ديگرى كه اساس حكومت اسلامى است به طور شايسته انجام بدهد، يكى قضيه تعيين رئيس جمهور و يكى هم قضيه مجلس شوراى ملى، باز توطئهها اوج گرفته است، توطئهها براى اينكه نگذارند رئيس جمهور تعيين بشود و بعد هم توطئه براى اينكه نگذارند مجلس شوراى ملى بر قرار بشود، براى اينكه با بر قرار شدن اين دو مرحله هم اسكلت حكومت اسلامى تحقق پيدا مىكند و اينها از حكومت اسلامى مىترسند. امريكا ضربه از اسلام خورده است و از اسلام مىترسد، ضربه از اين جوانهائى كه براى اسلام قيام كردند و جان دادند و فداكارى كردند و از اسلام اين ضربه مىترسد از اين جهت، تفرقه افكنى دارد مىكند كه نگذارد اجتماعى كه با وحدت كلمه، مقاصد خودشان را تا اينجا پيش بردند، بين راه آنها را فلج كند. نقشه اين است. صحبت از دخالت نظامى و حصر اقتصادى صحبت است و بعيد نيست براى اين باشد كه اذهان را منصرف كند از آنى كه اساس است. شماها بايد توجه داشته باشيد و اين توطئه شيطانى كه از همه توطئهها بالاتر است و او اين است كه مىخواهند ما را به جان هم بريزند و در داخل نگذارند يك استقرارى پيدا بكند اين نظام اسلامى.
شما جوانها كه زحمت كشيديد و از راههاى دور، در اين سرما و در آن سرماهائى كه در محل
صحيفه نور ج 11 صفحه 222
خودتان هست آمديد و از اطراف آمديد، از همه جا اينجا آمديد، من تشكر مىكنم و شما را هشيار مىكنم به اينكه از تفرقه به هر صورتى كه هست پرهيز كنيد، هر چيزى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد، هر شعارى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد، هر تحصنى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد، هر راهپيمائى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد. شما امروز احتياج داريد به وحدت كلمه، امروز بيشتر از ديروز احتياج داريد به فردا بيشتر از امروز. اين وحدت كلمه خودتان را حفظ كنيد، از خداى تبارك و تعالى تبعيت كنيد كه فرموده است: واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرقواً همه به ريسمان بزرگ الله كه اسلام است بپيونديد و تفرقه نكنيد. تفرقه موجب اين مىشود كه نتوانيد مملكت خودتان را به رشدى كه بايد برسد برسانيد، نتوانيد حكومت اسلامى را به طورى كه شايسته است در دنيا، در كشور خودتان متحقق كنيد و آنها در صدد همين معنا هستند. آنهائى كه نمىخواهند اسلام تحقق پيدا بكند، آنهائى كه مىخواهند جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا كند. كشورهائى كه از اسلام مىترسند، از جمهورى اسلامى مىترسند، از صدور اين جمهورى اسلامى از اين كشور به كشورهاى ديگر مىترسند، آنها در صددند كه شما را در بين راه متوقف كنند و نگذارند پيش برويد. شما به هوشيارى، بيدارى از تفرقه بكلى پرهيز كنيد.
براى نيل به خودكفائى تلاش كنيد
و امر ديگر اينكه مملكت شما احتياج به كار دارد، مملكت خرابى است كه محتاج به اين است كه ساخته بشود و ساختن مملكت به دست شماهاست. هر كس در هر جا هست اشتغال به كار پيدا كند و كار را خوب انجام بدهد. نبايد ما در ارزاقمان محتاج به خارج باشيم. مملكت وسيعى كه براى صد و پنجاه ميليون جمعيت كافى است (به حسب آنطورى كه گفته مىشود) الان سى و پنج ميليون نفر زندگى مىكند و مملكت بيشتر از اين گنجايش دارد، زمينهاى وسيع داريد، آب داريد، بركات آسمانى داريد، قدرت داريد، قوه داريد، جوان هستيد، جوان داريد، عيب است از يك مملكت اسلامى كه محتاج باشد در ارزاقش، آن هم به دشمنهاى خودش. امريكا كه دشمن ماست ما اگر محتاج به او باشيم براى ما سرشكستگى است. كارى بكنيد كه خودكفا بشويد و خودتان را از اين زمين خدا و از اين آب خدا ارزاق خودتان را بيرون بياوريد و اميد است انشاءالله كه صادرات داشته باشيد شما.
خداوند انشاءالله شما را حفظ كند و من باز از زحمات شما تشكر مىكنم و دعا مىكنيم براى شما و خدمتگزار شما هستم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 223
تاريخ: 18/10/58
بيانات امام خمينى در ديدار با راهپيمايان كفنپوش لاهيجان و همدان
توطئهها و كارشكنى قدم به قدم عوامل فساد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شما جوانان كه در اين هواى سرد و راههاى سرد پياده آمديد تا از نزديك با هم ملاقات كنيم. من از زحمات شما برادران متشكرم و به شما دعا مىكنم. خداوند شماها را براى اسلام حفظ كند و اسلام با قدرت شما به پيش برود.
برادرها! امروز روز حساسى است براى كشور ما، مشكلاتى براى كشور ما پيش آمده و در دست پيش آمدن است. در اين موقع كه براى ملت ايران طرح تعيين رئيس جمهور شده است، باز عوامل فساد توطئه مىكنند كه اين قدم را نگذارند پيش برويم چنانچه قبلاً در قدمهائى كه مىخواستيم برداريم توطئه مىكردند و كارشكنى مىكردند.
امروز هم همان عناصرى هستند، كارشكنى مىكنند و بعد هم كه مىخواهيد وكلاى خودتان را به مجلس شورا بفرستيد تا استقرار تام جمهورى اسلامى محقق بشود، باز هم مىخواهند اين تفالههاى رژيم سابق و الهام بگيرهاى از امريكا و غير امريكا باز فعاليت كنند و نگذارند. شما برادرها بيدار باشيد و همانطور كه از اول با قدرت كامل و با توجه به خدا و با مشت محكم سد را شكستيد و تا اينجا با پيروزى آمديد، از اينجا به بعد هم با همان مشت محكم، با همان اراده مصمم اين راه با بايد برويد و انشاءالله جمهورى اسلامى را با محتواى جمهورى، با احكام اسلام در ايران، و اميد است كه در ساير جاها برپا كنيد و بيرق توحيد را بر فراز مملكت خودتان و ساير ممالك افراشته كنيم.
شما خودتان بايد پاسدار اسلام باشيد
توجه به توطئهها داشته باشيد، توجه به نفاق افكنىها، توجه به امورى كه اسباب تفرقه مىشود، خصوصاً در اين دهه آخر صفر بايد بسيار متوجه باشيد كه مبادا اينها از اين اجتماعات سوءاستفاده كنند و مبادا خداى نخواسته تفرقه بين شما، درگيرى بين شما ايجاد كنند كه هر تفرقهاى امروز و هر ندائى كه بر خلاف مصلحت شماها باشد، بر خلاف مصلحت اسلام است. شما خودتان بايد پاسدار اسلام باشيد، همانطورى كه تحمل اين زحمت را كرديد و از راههاى دور و هواى سرد پياده آمديد، بايد تحمل زحمت كنيد و تا رسيدن به پيروزى نهائى همه با هم باشيد و با هم فكر كنيد و با هم راجع به اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 224
مسائل مشورت كنيد.
در خودكفائى كشور بكوشيم
خداوند همه شما را انشاءالله نصرت بدهد و با پيروزى انشاءالله پيش ببريد و مملكت را خودتان در دست بگيريد و براى خودتان خدمت كنيد و من اميدوارم كه همانطور كه اين آقا گفتند سطح كشاورزى را بالا ببريد تا محتاج به دشمنها نباشيم. احتياج به دشمن دردناك است، ما محتاج باشيم كه در گندممان، در برنجمان در ساير غذاهامان به دشمنهاى خودمان مثل امريكا، اين امر دردناكى است كه بايد ملت ما اين امر را طورى كنند كه انشاءالله خودكفا شويم و انشاءالله صادرات هم داشته باشيم.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 225
تاريخ: 18/10/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم اروميه
امروز اسلام گرفتار نقشههاى شوم ابرقدرتهاست
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر شما برادران خواهران آذربايجان. درود بر شما مردم غيرتمند آذربايجان غربى و سلام بر اهالى اروميه. شما زحمت كشيديد و از راه دور در اين هواى سرد آمديد به قم و در اين منزل محقر با من روبرو بشويد و مطالب خودتان را بفرمائيد و من هم بعض كلمات را عرض كنم.
برادرهاى من! امروز روزى است كه اسلام گرفتار ابرقدرتهاست و براى اسلام عزيز و ميهن شما نقشههاى شوم كشيدهاند. امروز روزى است كه اسلام محتاج به همه قشرهاى ملت و شما مردم غيرتمند است. اسلام عزيز براى ما و همه اقشار حق دارد و منت دارد و ما بايد از عهده حق اسلام و كشور اسلامىمان بيرون بيائيم. ما قدمهاى كوچكى برداشتهايم و قدمهاى بزرگى مانده است كه بايد برداريم. در اين قدمهاى كوچك مواجه با مخالفتهائى از طرف بازماندگان رژيم سابق و الهام گيرندگان از اجانب شديم و در اين قدمهاى بعد هم خواهيم شد و الان مبتلا هستيم و بايد با همت ملت بزرگ ايران و با همت شما آذربايجانىهاى عزيز، اين گرفتارىها رفع بشود. الان مملكت ما احتياج به آرامش دارد، احتياج به اين دارد كه يك آرامش سرتاسرى پيدا بشود تا رئيس جمهور و مجلس شورا با هم تعيين بشود و بعد برويم سراغ فروع قضيه و ساختن يك ايران نوين. اسكلت اسلام، الان باز در اين رژيم مستقر نشده است، بايد اين اسكلت مستقر بشود تا بعد دنبال آشفتگىها برويم. اين آشوبها كه ملاحظه مىكنيد در اطراف ايران هست، اينها توطئههائى است براى اينكه نگذارند مملكت ما يك استقرار پيدا بكند.
اسلام امانتى است كه الان به دست ما رسيده
برادران من! در فكر اسلام باشيد. اسلام امانتى است كه الان به دست ما رسيده، اسلام خونها ديده است و جنايتها بر اسلام و بر پيكر اسلام واقع شده است تا به دست ما رسيده است و ما بايد آن را حفظ كنيم. بايد نگذاريم كه اسلام عزيز در خارج به دست اشخاصى كه غرضمند هستند و مىخواهند اسلام را طور ديگر عرضه كنند و وانمود كنند، بايد همه ما به هم طورى عمل كنيم كه نقشههاى آنها خنثى شود. بايد از اين اختلافاتى كه هست و ايجاد مىكنند و در هر جا، هر گوشهاى از
صحيفه نور ج 11 صفحه 226
اين مملكت مشغول ايجاد اختلاف هستند، بايد خود ملت جلوگيرى كند و نگذارد اين توطئهها ثمر پيدا كند. لازم است همه شما برادرهاى عزيز در هر جا كه هستيد و با هر شغلى كه هستيد، همان انقلاب اولى و شور انقلابى اولى را كه داشتند حفظ كنيد. امروز احتياج به آن شور انقلابى از ديروز بيشتر است. ما به منزل نرسيدهايم و در بين منزل و در گردنههاى اين منزل طولانى، دزدهائى هستند كه مىخواهند ما را نگذارند به منزل برسيم. بايد به دست شما جوانهاى غيور و همه قشرهاى ملت توطئهها شكسته شود. بايد بعد از اينكه اين گردنهها را طى كرديم و انشاءالله رئيس جمهور را تعيين كرديم و انشاءالله مجلس شورا را تاسيس كرديم، همه با هم اين كشور را بسازيم كارگر، كاسب، تاجر، ادارى، فرهنگى، وزارتخانهها، تمام قشرهائى كه در اين كشور به هر صورت زندگى مىكنند، بايد همت كنند و مملكت خودشان را خودشان بسازند، منتظر نباشيد كه از دولت، فقط از دولت شروع بشود، همه شروع كنيد، مملكت مال خود شماست، مثل سابق نيست كه شما همه منافعتان به دست ديگران به خارج مىرفت و همه مخازنتان با دست خائنان به خارج از مملكتتان صادر مىشد. امروز كشور مال شماست و شما بايد سرنوشت خودتان را به دست بگيريد و الان از اختلافات احتراز و بعد هم با هم، همه با همت والا براى خدا و براى رضاى ولى امر سلامالله عليه همه با هم دست برادرى داده و اين كشورى كه خرابه شده و به دست ما دادند و خودمان تعمير كنيم. من باز از شما برادرها و خواهرهاى آذربايجانى تشكر مىكنم و اميدوارم كه همهتان با سلامت و سعادت به مقصد عالى انسانى و اسلامى برسيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 227
تاريخ: 19/10/58
بيانات امام خمينى در جمع طبقات مختلف مردم غيور اروميه و مناطق ديگر
ما مكلفيم تا جمهورى اسلامى را متحقق سازيم
بسم الله الرحمن الرحيم
سؤال كرديد كه تكليف ما الان چه هست و اين سؤال همه قشرها هست كه ما الان كه در اين مرحله رسيديم تكليف چيست؟ شما مىدانيد كه الان از خيلى جهات كشور ما حساسترين مرحله حيات خودش را دارد مىگذراند، از يك طرف با قدرتهاى بزرگ مواجه هست، با آمريكا، با شوروى هم كه الان در افغانستان هست و قدرتهاى بزرگ تقريباً با كشور ماست، از يك طرف موقعى است كه مىخواهيد شما رئيس جمهور را تعيين كنيد و بعد هم انشاءالله وكلايتان را و در اين موقع تمام دستجاتى كه نمىخواهند اسلام تحقق پيدا بكند، نمىخواهند جمهورى اسلامى تحقق پيدا كند، نمىخواهند اين كشور به حال عادى برگردد و سرنوشت خودش را خود اهالى كشور به دست بگيرند، اينها راه مىافتند و توطئه مىكنند. و در يك چنين موقع حساسى اينكه تكليف است اين است كه بايد ما بعض از آشفتگىهائى كه در محل خودمان هست عجالتاً، موقتاً صرف نظر كنيم و اين دو مرحله را بگذرانيم، مرحله تعيين رئيس جمهور كه الان دستهائى در كار است كه نگذارند و مرحله تعيين وكلا كه مجلس شورايى بخواهند محقق بشود و اين هم بدتر از اين خواهد شد و شلوغىها را زيادتر خواهند دامن زد، اينها مىخواهند يك استقرارى در اين مملكت نباشد و ما مكلفيم كه كوشش كنيم كه يك استقرارى باشد كه اين مراحل را ما بگذرانيم. در كشور ما، اين كشور ما، يك كشورى بشود كه جهات، اسكلتش محقق شده باشد.
الحمدلله قانون اساسش خوب به تصويب رسيد، ملت هم رأى دادند و ديدند كه چقدر كوشش شد كه نگذارند و بحمدالله اصل جمهورى اسلامى هم ملت رأى دادند و آنوقت يك اشخاصى مىخواستند نگذارند، حالا هم هر چه ما نزديك تر مىشويم به پيروزى، اينها مصممتر مىشوند در اينكه بشكنند، اينها قدم به قدم دارند زندگى خودشان را از دست مىدهند و دست و پا مىزنند كه حيات خودشان را، حيات جنايتكارى خودشان را ادامه بدهند و ما مكلفيم كه نگذاريم اين توطئهها رشد پيدا بكند و نگذاريم كه اينها مسلط بشوند به اينكه بروند مثلاً در دهات، در جاهاى، جاهائى كه زياد مىتوانند تبليغ بكنند، تبليغ بكنند كه آشوب بپا كنند، نگذارند اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. چنين نيست كه من باب اتفاق، اتفاق افتاده باشد كه همان ساعتى كه تقريباً در قم آن آشوب بلند
صحيفه نور ج 11 صفحه 228
مىشود، در تبريز هم اين نمىشود بىرابطه باشد، اين يك توطئهاى است كه با يك حسابى انجام مىگيرد و الا به همان لحظه، با همان وضعى كه در قم، در آن روز جمعه در قم، قبل از ظهر با همان ترتيبى كه اينجا شروع كردند، در تبريز شروع كردند، يعنى كانه يك جمعيت بودند با چماق و با چيز ديگر، يك جمعيت بودند كه آنجا و اينجا با هم شروع كردند به شلوغكارى و اين براى اين بود كه الان مىبينند كه اگر چنانچه رئيس جمهور هم تعيين بشود، خوب يك مرتبه پيروزى است براى ملت، نگذاريم اينها پيدا بشود، بعد هم مىگويند اگر چنانچه مجلس شورا تحقق پيدا بكند، پيروزى ملت است، اين هم مىخواهند نگذارند.
توطئه اين است كه ما را سرگرم به بعض مسائل بكنند
الان اگر ما سرگرم بشويم به مسائل ديگر، از اين مسأله باز مىمانيم، اينكه من به شما آقايان تذكر مىدهم و از آقايان مىخواهم كه بلادشان كه رفتند، در محلشان كه رفتند به مردم تذكر بدهند، آن اين است كه، توطئه اين است كه ما را سرگرم به بعض مسائل بكنند، آن مسائل را ما غفلت از آن بكنيم. اگر ما از آن مسائل اصلى غفلت بكنيم، مثلاً فرض كنيد اگر براى رئيس جمهورى ما موفق نشويم كه يك رئيس جمهورى با يك آراء زيادى، مثلاً ملت موفق نشود كه چه بشود، خوب، اين منعكس مىشود در خارج كه مملكت ايران جورى است كه نمىتواند رئيس جمهورش را تعيين كند، چنانچه اگر موفق نشده بوديم به اينكه قانون اساسى را رأى به آن بدهيم و ملت رأى به آن بدهند، باز اين يك چيزى مىشد كه مملكت ايران باز نرسيده به آن حدى كه براى خودش يك نظمى تهيه كند. توجه داشته باشيد كه مبادا ما را در خارج از كشورمان متهم كنند به اينكه اينها رشد ندارند، اين يك مطلبى بسيار مهم است، آنها دارند كوشش مىكنند به اينكه، يعنى آن تفالههاى رژيم سابق، آن اشخاصى كه وابسته به خارج هستند كوشش مىكنند كه اينجا هم بزنند اوضاع را، آنهائى كه در خارج نشستهاند و مىخواهند مسائل را آنطورى كه دلشان مىخواست منعكس كنند، آنها در خارج منعكس مىكنند به اينكه ايران آشوب است، ايران به هم ريخته است، يكى اينجا واقع مىشود، ده تا آنجا گفته مىشود، كم كم يك چنين مطلبى در دنيا منعكس مىشود كه ايران ثبات ندارد، استقرار ندارد، رشد سياسى تا حالا پيدا نكردند، اينها براى آزادى لايق نيستند، اين را مىخواهند، مىخواهند موجه كنند اين مطلب را كه اگر دخالت نظامى كردند، دنيا مقابلشان نايستد، چرا؟ بگويد، براى اينكه ملتى بود كه نظامى نداشت، به هم ريخته بود و متزلزل بود و در معرض اين بود كه بكلى از بين برود، ما ديديم كه اينها رشد ندارند، يك رژيمى را پيش آورديم، به اينها رشد بدهد، سرپرستشان باشد، اين از مسائل بسيار مهم حالاى ما هست، اين مسائل ديگرى كه مىگويد حكومتمان چه هست و نمىدانم رئيس جمهورمان چه هست، اينها مسأله دوم است.
اينها مسأله دوم است، اينها كه شما مملكتتان را مستقرش كرديد. آنوقت بايد برويم سراغ اينكه زراعتمان چه هست، خانهمان چه جورى است - عرض مىكنم - كشتمان چه جور هست، رئيس مثلاً
صحيفه نور ج 11 صفحه 229
كذامان چه جور هست - اينها - آنوقت بايد تمام قواتان را اينجا بياوريد، آنها هم البته در درجه دوم، آنها هم بايد گفته بشود، آنها هم بايد اصلاح بشود اما غفلت از اين نكنيد كه يك وقت شما را بدون اينكه توجه داشته باشيد، از آن مسلك اصلى و مقصد اصلى باز دارند و متوجه كنند به يك مقصد ديگرى، از آن راهى كه مىخواستيد برويد، شما را برگردانند به يك راه ديگرى، اين يك مسأله بسيار مهمى است كه اگر ما اين غفلت را بكنيم و از آن راه برگرديم به يك راه معوجى، اساس مسلك از دست ما مىرود، يك وقت اساس مطلب در معرض خطر است، يعنى اساس كشور در معرض خطر است، يك وقت اساس نه، اما خوب حكومت كجا غلط است، فلان مثلاً كجا چه مىشود، اينها بعد از استقرار اساس مطلب و مستحكم شدن اساس كشور، آنها آسان است.
تغيير يك رئيس فوجى، تغيير يك حكومتى - عرض مىكنم - رفتن يك روحانى يك جائى، اينها يك مسائلى است كه جزئى است و آسان، غفلت نكنيد از اينكه در اطراف اين مملكت، الان هر جا شما برويد در اطراف اين مملكت، دستجات مختلف همه دنبال اين مطلبند كه مردم را نگذارند آن راهى را كه بايد، بروند، هر جا به يك جور، هر جا يك جور غائله بلند مىكنند كه نگذارند مردم راه مستقيمى كه بايد بروند كه برسند به اساس مطلب، يعنى منتهى بشوند به اينكه مملكتشان جورى شده است كه ديگر همه چيزش تمام است، يعنى اساسش، همانطورى كه اگر ما رأى نداده بوديم به اصل جمهورى اسلامى يا مىرفتيم سراغ اينكه خوب حالا حكومت اينجا چه جورى است و فرض كنيد شهربانى آنجا چه جورى است، غلط بود، الان كه شما مىخواهيد اساس را درست كنيد كه رئيس جمهور مىخواهيد تعيين كنيد، الان همه قوا بايد متوجه اين بشود كه توطئههائى كه مىشود كه نگذارند رئيس جمهور تعيين بشود و غوغا خواهد شد، اين را بدانيد كه مهيا باشيد، همه جا خواهند يك غوغائى كرد، متوجه باشيد كه شما را ديگر برنگردانند از راه مستقيم به يك راه ديگرى، خودشان غوغا كنند و فائده ببرند، همه متوجه اين مسأله باشيد، همه جا. الان وقت اينكه من كسالت دارم نيست، وقت اينكه من در محلم مثلاً فرض كنيد كه فلان قضيه واقع مىشد، الان وقتش نيست، اين وقت دارد، اين را كراراً من عرض كردم، اگر يك وقت خداى نخواسته يك زلزلهاى در يك شهرى بيايد، شما هيچ فكر اين هستيد كه من حالا خانهام وضعش چه جورى است يا زندگى؟ همه مىرويد براى اينكه اين زلزله زدهها را بيرون بياوريد، هيچ در فكر اين نيستيد كه حالا من وضعم چيست. شما آنوقتى كه در حال نهضت بود كه مىخواستيد اين مرد فاسد را كه همه چيز را فاسد كرده، از كشورتان فاسد كرده بيرون كنيد، تو خيابانها مىرفتيد، پشت بام مىرفتيد، پائين، بالا فرياد مىزديد، هيچ فكر اين بوديد كه رئيس شهربانى چه جور است؟ هيچ فكر نبوديد، اگر آنوقت فكر اين بوديد، اين پيروزىها را پيدا نمىكرديد، اينكه پشت كرديد به همه مقاصد خودتان و رو كرديد به دشمن، دشمن را بيرون كرديد. حالا هم همه مقصدهاى جزئى را كه داريد رها كنيد برويد سراغ اين دو مرحله، اين مرحله را تمام بكنيد و بعد از اينكه اين دو مرحله تمام شد، آنوقت اساساً بايد اين مملكت همه چيزش درست بشود.
خيال نكنيد كه فقط اروميه شما اينطورى است، همه جا اينطورى است، همه جا يك مقدارى از
صحيفه نور ج 11 صفحه 230
آن تفالههاى سابق باقى مانده، پاكسازى يك مملكتى كه در طول تاريخ خراب بوده و اين پنجاه سال خرابتر بوده و اين سى سال اخير ديگر بدتر از همه وقت شده، خرابى اين محتاج به طول زمانى است.
اينها جوانهاى ما را ضايع كردند كه اين يك عمر لازم دارد كه يك جوانى كه ضايع شد در اين رژيم، ترياكى شد در اين رژيم، شاربالخمر شد در اين رژيم، عادت به سينماهاى فاسد كرد، عادت به اين مراكز فحشا كه همه را درست كرده بودند با نقشه براى اينكه نگذارند جوانهاى ما يك جوانهاى محكمى از كار درآيند كه بتوانند مقابل آنها بايستند، اين محتاج به اين است كه يك، مدتها طول بكشد تا يك تحول حاصل بشود.
اين تحولى كه الان حاصل شده، يك تحول معجزه آسائى است آقا، يك مملكتى كه جوانش مشغول بود به فرض كنيد كه تعيش، سايرين هم مشغول، هر كسى به كار خودش مشغول بود و در ذهنشان نمىآمد كه مىشود يك همچو كارى انجام بگيرد، خدا خواست كه، يكدفعه ملت را متبدل كرد به يك چيز ديگرى، همه ايستادند در مقابل اين دشمن و همه اين را پيش بردند، جوانها از آن مراكز كشيده شدند به خيابانها، مردم از بازار و كسبشان دست برداشتند كشيده شدند به خيابانها، حتى آن پيرمردهاى زاغهنشين با اولادشان آمدند به خيابانها و فرياد كردند، با فرياد و مشت و با سنگ و يا اينها، بر آنها، تانكها و آن بساطى كه آنها داشتند، موفق شدند و اين يك چيز خدائى بود، يك چيزى نبود كه بشر بتواند اين مسائل را درست كند، خدا اين كار را كرد. حالا باز شما بايد همه با هم متوجه باشيد به اينكه مملكت اسلامى الان دست شما امانت است، تا حالا موظف نبوديد، از باب اينكه طاغوت بود بر شما مسلط، ما چه كنيم الان ديگر چه كنيم ندارد.
الان يك مملكتى است، دست ملت هست، اين ملت موظف است اين مملكت اسلامى را سروسامان به آن بدهد، سروسامان به آن دادن اين است كه هر اختلافى هر جا مىخواهد پيدا بشود، خفه كنند آن اختلاف را، نگذارند اختلاف پيدا بشود. هر جا مىخواهند اين اشخاصى فساد بكنند، بشناسانند آنها را، بگيرندشان، تسليمشان كنند به دادگاه، يك مسألهاى است عمومى بايد انجام بگيرد. ننشينند شما براى اينكه دولت براى شما چكار بكند، رئيس شهربانى چكار بكند، خودتان هستيد، مال خودتان هست مملكت، خودتان بايد حفظش كنيد، بگذاريد اين مرحله هم انشاءالله پيش برود، بعد كه پيش برود، يك آرامشى قهرى حاصل مىشود، يعنى آنها ديگر طمعشان تقريباً بريده مىشود (قهراً يك آرامش ممكن است كه انشاءالله بشود) و آنوقت هم با همت همه بايد درست بشود، يك مملكتى نيست كه بتواند يك كسى، شما بنشينيد كه دولت انجام بدهد، دولت هم يك افرادى هستند مثل شما، آنها هم قدرت يك همچو زيادى ندارند، آنها هم افرادند، همه بايد با هم دست به هم بدهيم، نه مرد تنها، خانمها هم همين طور، طبقه واحدند، همه طبقات بايد دست به هم بدهند تا يك خرابهاى كه برايشان گذاشتند آباد كنند و زندگىشان را در آنجا اداره كنند. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 238
تاريخ: 20/10/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان سازمانهاى آزاديبخش جهان
غير قابل شمارش بودن خيانتها و جنايات رژيم پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از آقايان كه آمدند از نزديك اوضاع اين ملت ما را ببينند گر چه نمىتوانند ببينند. ملت ما اخيراً پنجاه و چند سال گرفتار دو حاكم غير قانونى و جائر كه يكى از طرف انگليسها بر ما تحميل شد و آن رضاخان بود و يكى هم از اجانب دولتهاى سه گانه كه يكى از آنها انگليس و يكى آمريكا و يكى شوروى بود و در طول اين پنجاه سال جناياتى كردند بر اين و خيانتهائى كردند بر اين ملت كه در چند روز و چند سال نمىتواند كسى احصاء كند. بعضى از جنايات و خيانتهاى اينها در دست نيست، كسى اطلاع ندارد، فقط خودشان اطلاع دارند و بعضى نزديكانشان كه آنها هم در دست نيستند. بنابراين شما كه آمديد نمىتوانيد آثار جرم را در اين مدت آنطور كه بوده است و آثار خيانت را آنطور كه بوده است ببينيد همين قدر است كه بشنويد يا بعض معلولين ما هم كه حاضر در آن قضايا بودند شايد ديده باشيد.
تا شرق مكتب اسلام را پيدا نكند نمىتواند با غرب مقابله كند
بايد عرض كنم كه تا ملت شرق خودش نفهمد اين معنا را كه خودش هم يك موجودى است، خودش ملتى است، شرق هم يك جائى است، نمىتواند استقلال خودش را به دست بياورد. اينها در طول زمانهاى بسيار طولانى با تبليغات بسيار زياد حتى به دست خود قشرهاى ملتها، خود حكومت طورى كردند كه ملت شرق خودش را بكلى در مقابل غرب و در مقابل ابرقدرتها باخته است و گم كرده خودش را، مكتبش را گم كرده. مكتب بزرگ اسلام كه راس همه مكاتب است و در شرق است شرق او را گم كرده است، تا اين مكتب را پيدا نكند شرق و نفهمد مكتبش چه است و خودش چه است و خودش هم يك موجودى است و كشورش هم يك كشورى است، نمىتواند مقابله كند با غرب براى اينكه هر جور مقابلهاى كه بكند، آنها روى آن تبليغاتى كه دارند اين مقابله را خنثى مىكنند. شماها فكر اين را بكنيد كه مملكت خودتان را هر كدام در هر جا كه هستيد بيدار كنيد، ملت خودتان را بفهمانيد كه شما هم يك موجودى هستيد، شما هم مكتب داريد، شما هم ذخائر داريد، شما هم همه چيز داريد و آنها از دست شما همه چيز را گرفتهاند و از همه بالاتر اينكه انحراف در ملتها
صحيفه نور ج 11 صفحه 239
پيش آوردند، جوانها را منحرف كردند. يك انحراف مكتبى است كه مكتبهاى خود شرق را، مكتب بزرگ اسلام را منحرفاً به مردم تحويل دادند، عرضه كردند، آنكه اسلام است نبود و چيز ديگرى مبتذل در دست مردم دادند و آن مكتبهاى مبتذلى كه در خود آنجاها هم كه اين مكتبها بوده است شكست خوردهاند، در اينجاها او را ترويج كردند، به طورى كه جوانهاى ما شيفته آن مكتبها شدند.
ايجاد مراكز متعدد فساد به منظور سلب هويت و قدرت تفكر جوانان
يك مطلب ديگر اينكه ابواب فساد را به روى جوانهاى ما باز كردند و دامن زدند. ما كه شاهد مملكت خودمان هستيم و مىدانم ممالك شما هم همين است، ما كه شاهد هستيم مىبينيم مراكز فسادى كه در مملكت ما هست و جوانهاى ما به آن مراكز فساد كشيده شدند و هويت خودشان را از دست دادهاند، زياد است كه گفته مىشود و مسلم اينطور است كه مركز فساد در تهران بيشتر از كتابخانه است. ما را تهى كردند از همه چيز، جوانهاى ما را تهى كردند از آن خاصيتى كه بايد نيروى جوانى داشته باشد، خواستند نيروى جوانى ما را از دست ما بگيرند و بعد از اينكه اين نيروها گرفته شد خزائن ما، ذخائر ما را ببرند و جوانهاى ما بىتفاوت باشند. در زمان رژيم سابق همين حال را پيش آورده بودند، جوانهاى ما را به مراكز فساد كشيدند، تبليغات راجع به فسادهاى اخلاقى عملى به قدرى زياد بود كه تمام روزنامهها، تمام مجلات در اين باب كار مىكردند و همين طور راديو، تلويزيون، همه اينها مجهز بودند براى اينكه جوانهاى ما را از بين ببرند و نيروى جوانى را از آنها سلب كنند.
و يك باب واسع ديگر قضيه مخدرات مثل هروئين و خمر و ترياك و ساير اينها كه باز اينهم يك باب واسعى بود كه كشانده بودند جوانهاى ما را به مراكزى كه مورد اين معانى بود، براى اينكه اين جوانها هر چه به سرشان بيايد سؤال نكنند كه براى چه. چرا را از جوانهاى ما بگيرند، جوان در فكر اين نباشد كه نفت او را كى مىبرد و چرا مىبرد، ذخائر او را مىبرد و چرا مىبرد، اختناق هست در مملكت و چرا اختناق هست، آزادى مسلوب است و چرا مسلوب است. اينها نقشههائى بوده است كه براى ما كشيده بودند و براى شماها هم، براى همه مملكتهاى شما هم، اين نقشهها يكنواخت در همه جا بوده است.
اين تحول و وحدت كلمهاى كه در ايران پيدا شد بايد الگوئى باشد براى همه ملتها
بنابراين كوشش كنيد و كوشش كنند كسانى كه علاقه به كشورشان، كسانى كه علاقه دارند به ملتشان، كسانى كه علاقه دارند به اسلام، كوشش كنند كه اين مسائلى كه به صورت مصائب در اين مملكتهاى ما پياده شده است بزدايند، مغزهاى منحرف را برگردانند به حال سابق، تربيت كنند جوانها را. دانشگاهها اگر علاقه دارند به اسلام، اگر علاقه دارند به كشورشان، اگر علاقه دارند به ملتشان، جوانها را تربيت صحيح بكنند، از اين غربزدگى نجاتشان بدهند و همه جاها و همه كس بايد دنبال اين مطلب باشند و حكومتها كه معالاسف كمترشان هست كه در فكر اين مسائل باشند بايد اگر
صحيفه نور ج 11 صفحه 240
چنانچه علاقه به اسلام دارند، علاقه به كشور دارند، علاقه به ملت دارند كيفيت اعمالشان را تجديدنظر بكنند، اينطور كه تاكنون عمل شده است، دست بردارند.
كشورهاى شرقى، كشورهاى اسلامى، يك كشورهاى وسيع غنىاى هست، ديگران محتاج به شما هستند، ابرقدرتها محتاج به شما هستند، سلاحى كه در دست شما هست اگر يك روز از آنها قطع كنيد، آنها مطيع شما مىشوند. معالاسف بعضى حكومتهاى ما، هم ذخائر ما را دادند و هم اطاعت از آنها كردند. بايد يك تحولى پيش بيايد، يك تحولى كه مردم مثل مردم صدر اسلام بشوند. ما يك نيم تحولى در مملكتمان پيش آمد كه مردم شبيه شدند تا يك حدودى به آن مردم صدر اسلام و همه پيروزى ما دنبال اين معنا و اين تحول پيش آمد كه مردم همانطورى كه در صدر اسلام جوانهاى مسلمين آرزوى شهادت مىكردند، در ايران هم اين آرزو پيدا شد و شايد هر روز جوانهائى به ما مراجعه مىكنند و مىگويند دعا بكنيد كه ما شهيد بشويم. اين تحولى كه پيدا شد در ايران و اين وحدت كلمهاى كه در ايران پيدا شد و اين توجه به اسلام كه در ايران پيدا شد بايد يك الگوئى باشد از براى همه ملتها.
اگر چنانچه اين تحول پيدا بشود و همه رو به اسلام بياورند و همه رو به يك نقطه باشند و آن نقطه اسلام با اين جمعيت زيادى كه دارند، با اين تجهيزاتى كه دارند، با اين سلاحهائى كه دارند مثل نفت و غير نفت اينها آقائى بايد بكنند در دنيا و معالاسف نمىگذارند اينها را اينطور بشوند. تحول لازم است، بايد همه كوشش كنند، همه كوشش كنيد كه اين تحول را به دست بياوريد و ملت خودتان را برگردانيد به يك ملتى كه هوشيار باشد. توجه داشته باشد كه ديگر وقت اينكه همه باز دنبال يك ممالك ديگرى باشند و پيرو يك قدرتهاى بزرگ باشند، آنوقت گذشته است. حالا ملتها ديگر كم كم بيدار مىشوند، ملت ما بيدار شده است منتها الان اشخاصى كه باز بسته به همانها هستند در سر راه ايستادهاند و مىخواهند نگذارند كه ما به نهضت خودمان ادامه بدهيم و اين خيال خامى است كه آنها مىكنند و نهضت ما پيروز است و نهضت ما جلو خواهد رفت و اميدوارم كه خداوند همه مسلمين را بيدار كند و همه مسلمين با هم متحد بشوند، برادر باشند، اختلافات را دست بردارند، حكومتها اختلافات را دست بردارند، ملتها با هم باشندو خداوند انشاءالله اين مشكلات را رفع كند تا مسلمين يد واحده باشند و خداوند با جماعت است.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 231
تاريخ: 20/10/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان مسلمان پيرو خط امام مستقر در لانه جاسوسى آمريكا
بىنظم جلوه دادن جمهورى اسلامى، از توطئههاى اجانب براى شكست نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند شما جوانها را كه متعهد به اسلام هستيد، حفظ كند و توفيق شما را هر چه بيشتر به هدفهاى اسلامى. آنچه كه من مىفهمم و احتمال زياد مىدهم اين است كه امريكا نه دخالت نظامى در ايران مىخواهد بكند و نه حصر اقتصادى، اگر هم حصر اقتصادى بكند، ناجح نمىشود، خودش هم مىداند، لكن از راه اساسىتر پيش آمدند و آن راه اين است كه ما را از باطن خودمان آسيبپذير كند و ما را بگنداند از باطن خودمان، از اول هم بناشان بر همين معناست. شايد در انقلابهائى كه واقع مىشود آنهائى كه مىخواهند نفع ببرند يا ضررى كشيدند كه مىخواهند جبران كنند، نفعشان اين باشد كه خود انقلاب را در باطن خودش آسيب برسانند.
الان همه دستها در كار اين معنا هستند، شايد اين صحبتهايى كه در خارج مىكنند به اينكه ما دخالت نظامى مىكنيم يا حصر اقتصادى مىكنيم، شايد براى اين معنا باشد كه اذهان ما را منصرف كنند به آن طرف و از آن چيزى كه در كشور خودمان دارد مىگذرد غافل كنند. شما غافل از اين شياطين نباشيد كه اينها مطالعه كرده هستند، ماها تازه وارد اين ميدانها شديم، شماها تازه وارد اين ميدانها شديد و بر حسب آن حس انسانى هم كه داريد آن شيطنتها كه در آن هستند كمتر وارد هستيد، اينها مطالعه كردند، نه ده سال و نه سال، در طول تاريخى كه راه پيدا كردند مطالعه كردند، نه مطالعه فقط كشورها را، يعنى مخازن اينجاها را، اين هم يك مطالعه طولانى در آن شده، قبل از اينكه اتومبيل و طياره و اينطور مسائل پيدا بشود، اينها كارشناسهاشان را مىفرستادند در شرق و وجب به وجب اين مملكتها را گردش مىكردند، با شتر مىرفتند اين بيابانها را، با قافلهها مىرفتند اين بيابانها را گردش مىكردند و هر جائى كه يك چيزى پيدا مىشد يادداشت مىكردند، نقشه بر مىداشتند، اين يك سرى كارشان كه بفهمند در كشور شما چه دارد، مخازن شما چى هست، اين مال حالا نيست، اين مال، از سابق كه راه باز كردند دنبال اين قضيه هستند. و يك مطلب ديگرى كه شايد به آن بسيار اهميت مىدادند اين بود كه مطالعه در حال مردم ايران بكنند يا مردم شرق بكنند، حالا ما ايران مورد بحثمان هست، اين عشاير ايران، عشاير بختيارى، عشاير خوزستان، (خيلى عشاير دارد در ايران) توى اين عشاير، اشخاصى مىفرستادند براى مطالعه كه اينها چه جور وضعى دارند، چطور مىشود اينها را
صحيفه نور ج 11 صفحه 232
تحريك كرد، از تحرك بازداشت، اين، مطالعات طولانى كردند در اين باب و در افراد ديگر، غير عشاير، مطالعات دارند، احزاب را چه جورى بايد درستش كرد و چه جورى به جان هم انداخت، مطالعات اينها زياد است و ما بايد الان تمام توجهمان را به اين مطلب كه اينها الان نقشه اين معنا را دارند طرح مىكنند و مشغول اين معنا هستند كه در خود ايران افراد را، جمعيتها را به جان هم بريزند و بعد منعكس كنند به اينكه اين ايران، يك جمعيتى هستند كه نظمى در آنها نيست، حكومتى ندارند. الان اگر ملاحظه كرده باشيد اين روزنامههاى خارج را (كه ماحصلش پيش من مىآيد) هم خود آنها، روزنامه نويسهاشان، هم اينهائى كه مربوط به آن دستگاه سابق بودند، اين مسائل راهى مىگويند، الان معلوم نيست كه مركز قدرت كجا هست، الان معلوم نيست كه كى ايران را دارد تنظيم مىكند امورش را، كى دارد اين قافله را به جلو مىبرد؟ هى اول به طور ترديد، معلوم نيست قضيه چيست، بعد هم اينكه يك مملكتى هست كه همين چند روز، همين چند وقت نفسهاى آخرش را دارد مىكشد. بختيار در يكى از نوشتههائى كه شايد ديشب من ديدم يا صبح ديدم كه خمينى دارد آن نفسهاى آخر را مىكشد و اين كشور چه مىشود. اينها بناى اين دارند كه در باطن خود ما، با دست خود مردم، اينجا يك صورتى پيش بياورند، يك حالى را پيش بياورند و آن حال اينكه منعكس كنند در خارج كه هيچ نظامى در ايران حكمفرما نيست. هيچى نيست در هيچ جاى ايران، در ارتش ايران نظام نيست، در پاسبانهاى ايران نظام نيست، در ژاندارمرى نظام نيست، در هيچ جا يك نظمى در كار نيست، كه روى اين زمينه اگر يك وقتى بخواهند كه دخالت نظامى بكنند، موجه باشد. يعنى به اين معنا كه بگويند كه يك مملكتى است كه آزادى برايشان زود است، حالا اينها رشد اينكه آزادى را احساس كنند، استقلال هم برايشان زود است - براى مردم - خارج با قلمهاى مسموم هم كه دارند هى اضافهاش مىكنند كه ببينند، آزادى داده شده است به اين مملكت و هرج و مرج در مملكت هست، الان همه چيزش به هم ريخته است و بعد موجه بشود اين، براى اينكه اگر يك وقتى يك دخالتى بخواهند بكنند، در خارج بگويند كه خوب، يك ملتى بوده است كه بايد حفظش كرد و اين ملت كه بايد حفظش كرد، نظم ندارد و با بىنظمى دارد، تباه مىشود، ما سرپرستى مىخواهيم بكنيم از اين ملت كه رشد ندارد، محتاج به قيم است.
دشمنان چون از اسلام سيلى خوردند قدم به قدم با ما مخالفت مىكنند
ملت ما بايد فكر اين مطلب باشند، قوياً فكر اين باشند، از خارج نترسيد، تا داخل يك آسيبى نبيند، از خارج نبايد ترسيد، از داخل بترسيد.
شما ببينيد در هر قدمى كه برداشتيم و ملت برداشت براى تحكيم حكومت، در آن قدم شروع شد به مخالفت، مىخواستند مردم رأى بدهند براى جمهورى اسلامى، براى مردم بود، مردم مىخواستند بدهند، يك دسته كه مىخواستند نشود اين مطلب، افتادند به اين طرف و آن طرف براى اينكه جلوگيرى كنند از جمهورى اسلامى، حتى بعضى از صندوقها را شكستند، بعض جاها را آتش زدند با قواى خودشان، با اسلحه جلوگيرى كردند از رأى دادن، آن قدم را ملت پيش برد و آنها هم مفتضح
صحيفه نور ج 11 صفحه 233
شدند ولى دست برنداشتند. بعد كه بنا بود كه قانون اساسى تدوين بشود، آنهائى كه ارباب قلم بودند با قلم شروع كردند اشكالتراشى كه نه حالا، چى هست، بعضىها مىگفتند همان قانون سابق باشد، بعضى مىگفتند خوب، آن قانون باشد بعضى از موادش را تغيير بدهيد. و براى تعيين خبرگان كارشكنى شد، بعد كه مجلس درست شد، باز اين قدم هم ملت رفت و خبرگان خودش را تعيين كرد. در طول مدتى كه آنها مشغول بودند به بررسى قانون اساسى، اينها هم مشغول بودند به اينكه اشكال كنند اين ملى نيست. يك چيزى كه خود ملت تعيين كرده، اين مىگفتند ملى نيست بايد حتما موافق اقليتى باشد تا ملى بشود، همين طور تا آنوقتى كه بنا بود رأى بدهند مردم به خود قانون اساسى، شروع كردند باز كارشكنى، كارشكنىها از اطراف، حالا كه ملت مىخواهد رأى بدهد به رئيس جمهور، حالا مىبينند اين قدم اگر پيش برود، يك قدم ديگر هم پيش برود، استقرار حكومت زيادتر مىشود، شروع كردند به كارشكنى. غائلهاى در تبريز، يك غائله در قم، در تهران، در همه جا، مىخواهند نگذارند كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند، منتها از اول شروع كردند و اينها همين طور قدم، قدم. هر قدمى ملت پيش برود آنها قدم بعد را شروع كردند، مايوس نشدند، الان هم مايوس نيستند، اينها در صددند كه نگذارند اين رئيس، مردم خودشان بايد تعيين كنند، نگذارند تعيين بشود، صد و بيست و چهار نفر بيايند و داوطلب بشوند براى رئيس جمهور، معلوم است معنايش چيست، صد و بيست و چهار نفرى كه مردم اكثرشان را نمىشناسند، شايد دهتاشان را بيشتر مردم نشناسند بين اينها، اشخاصى كه بىعقل هم هست، مىگويند هست، من نمىدانم، اما مىگويند اشخاص منحرف هم هست، اين براى چيست؟ صد و بيست و چند نفر كانديد، واقعاً اينها اعتقادشان اين است؟ احتمال اين را مىدهند كه پيش ببرند؟ احتمال مىدهند كه يك جمعيت زيادى به آنها رأى بدهند؟ نمىخواهند اخلال كنند؟ اخلال است، اين خود اخلال است، يك مملكتى، صد و چند نفرى رئيس جمهور مىخواهند بشوند، صد و چند نفرى آدمى كه بعضىهاشان مثل اينكه مثلاً بارفروشند، يك همچو مسائلى در آن هست، من نمىدانم درست، نمىشناسم من، اين خودش يك نحوه اخلالى است كه در يك كشورى، صد و بيست و چند نفر، اينها داوطلب بشوند براى اينكه مىخواهند رئيس جمهور بشوند و بعد هم خواهيد ديد به اين مثلاً تبليغاتى كه بايد بكنند، خواهيد ديد چه گروههائى تبليغات مىكنند، نه از باب اينكه برسند به رئيس جمهور، از باب اينكه نگذارند رئيس جمهورى پيدا بشود و لااقل اخلال كنند به اندازهاى كه منعكس كنند در خارج كه اينها يك همچو جمعيتى، ايران يك همچو كشورى هست، صد و بيست و چند نفر مىخواهند رئيس جمهور بشوند و همه هم به جان به هم ريختند و بعد خواهيد ديد كه اينها چه بساطى سر هم در مىآورند. اينها همه اخلالگرى هست و ما از اين مسائل، اكثر جوانهاى ما از اين مسائل غافل بشوند، بعد خدا مىداند كه در قضيه مجلس شورا چه خواهد شد و مىدانيم كه بدتر از همه است براى اينكه حدود مثلاً فرض كنيد دويست نفر مىخواهند وكيل بشوند، شايد چندين هزار نفر خودشان را منتخب كنند و - رئيس - مىخواهند نگذارند يك مطلبى بشود، يك وقت اين بود كه يك اشخاصى، ما مواجه يك اشخاصى بوديم، اينها واقعاً راه را، راه ما را صحيح نمىدانستند، خودشان يك راه
صحيفه نور ج 11 صفحه 234
صحيحى داشتند، خوب، يك چيزى بود، مىنشستند صحبت مىكردند اين راه درست است يا آن راه، يك وقت اين است كه قضيه اين نيست، قضيه اين است كه اينها از يك نقطه مىترسند و آن اسلام است و از يك جمعيت مىترسند، آنهائى كه به اسلام اطاعت دارند، آنهائى كه در راه اسلام فعاليت مىكنند. اين سيلى كه ابرقدرتها از ايران خوردند، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند اين سيلى را.
اين نصرت الهى را خدا نصيب ملت كرد
جنگ جهانى، جنگ بود بين دو تا قدرت بزرگ، يك قدرت اين طرف بود، يك عدهاى از دولتها اين طرف بودند، يك قدرت آن طرف بود و يك عدهاى از قدرتمندها آنجا با توپ و تفنگ و چيزهائى كه آن وقت بود به جان هم ريختند. هم در جنگ اول، من هر دو آنها را يادم هست و شماها نبوديد، آن وقتها هم در جنگ اينطور بود كه دو تا قدرت بودند كه مقابل هم ايستاده بودند، زدند تو سر هم تا يكى غلبه كرد، هم در جنگ دوم كه باز دو تا قدرت با هم، يعنى دو گروه از قدرت با هم اختلاف كردند، زدند، همه چيز كردند و از بين بردند. ايران را قضيه اين نبود كه دو گروه قدرتمند مقابل هم ايستاده باشند، يك گروه بودند، يك جمعيتى بودند، يك دولتهائى بودند، همه قدرتها دست آن بود، شاه مخلوع بود با تمام قدرت، امريكا دنبالش، شوروى دنبالش و ساير كشورها و معالاسف كشورهاى اسلامى.
من در پاريس كه بودم مواجه بودم با اين مسائل، از همه بيشتر امريكا دنبال اين بود كه آن وقتى كه آن مردك بود، آن مخلوع بود، آن وقت اصرار داشتند، بعدش كه جانشين بدتر از خودش تقريباً بود، آنوقت دنبال مىكردند كه اخيراً مىگفتند نرويد شما ايران، ايران الان زود است - الان - برويد، دشمنهاى ما براى ما صلاحديد مىكردند كه شما صلاحتان نيست حالا برويد ايران. اينها از اين قدرت ملت، ملتى كه ابزار جنگى نداشت و تعليمات نظامى هم نداشت، با تعليمات نظامى اين دست، اين طرف تعليمات نظامى نداشتند، يك دسته بازارى بودند، يك گروه زياد بانوان بودند، يك گروه زياد جوانها بودند، دانشگاهى بود، بازارى بود، چه بود كه اينها هيچ كدامشان تعليمات نظامى نديده بودند، طرف ما تعليمات نظامى داشتند، ماها اين طرف ابزار جنگى نداشتيم، حالا چهار تا تفنگ، جزء غنائمى است كه شما از آنها گرفتيد و الا دست شما نبود، يك چيزى كه با آتش زدن مثلاً لاستيك و اين در مقابل مسلسل و توپ چيزى مىشود، اينها البته مسأله نيست كه خدا خواست، اين نصرتهاى الهى را ما از آن غافليم. در همين قضايا، چون يك ملتى بود مظلوم و يك ملتى بود كه قيام كرده بود براى خدا، فرياد مىزد ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، فرياد مىزد كه ما ظلم نمىخواهيم خدا تاييد كرد ملت را، يعنى يك نصرتهائى به اين ملت عنايت كرد كه در تاريخ مگر در صدر اسلام ديگر نبود يك ملتى همه قدرتها دست او، دست طرف مقابل، لكن يا بترسد استعمال كند، يا وقتى فرمان بدهد، از او فرمان نبرند، خدا يك ترسى در دل اينها انداخت كه همان ترس اسباب اين شد كه براى ما
صحيفه نور ج 11 صفحه 235
يك نصرتى حاصل شد، يك نصرتى بود خودش.
گاهى لشكر اسلام را با همين رعب، رعب مىانداختند در دل آنها، منتشر مىشد توى لشكر كه اين عربها آدم مىخورند، اين رعبى در دل اينها مىافتاد كه نتوانند مقابله كنند، اين در اين قضيهاى كه براى ما اتفاق افتاد، اين مسأله بود كه خدا تاييد كرد اين ملت را و هيچ كس غير خدا نبود كه كارى انجام بتواند بدهد، اين بود كه يك اجتماع در يك مطلب، سى و چند ميليون جمعيت همه يك مطلب بگويند، همه يك راه بروند، مگر اين مىشود، كسى مىتواند همچو كارى بكند، مگر با تبليغات مىشود اين كار را كرد، انسان بيست سال تبليغ مىكند، يك بازار تهران را نمىتواند قبضه كند، در چند وقت تقريباً يكدفعه ما ديديم كه سرتاسر ايران حرفهاشان يك چيز است.
من كه پاريس بودم يك كسى آمد از ايران پيش من (حالا هم يادم نيست كى بود) گفت كه من رفتم به اطراف، در ايران كه بودم، دهات آن جاپلق و كمره و آنجاها كه من اطلاع ازشان دارم، حتى يك جائى را گفت كه من آنجا را خودم رفتهام، يك ده، نه، يك قلعهاى بود، يك قلعه توى كوهى است، گفت كه همه جاى آنجاها كه ما رفتيم صبح كه مىشد، آخوندش توى ده جلو مىافتاد و مردم ده هم دنبالش تظاهر مىكردند و به من گفت من رفتم در آن قلعه حسن فلك كه يك قلعه كوچكى است رفتم آنجا ديدم آنها همان را مىگويند كه تهران مىگويند، من در پاريس اميدوار شدم به اينكه ما انشاءالله پيروز هستيم. وقتى بنا شد يك ملت اينطورى قيام بكند، اين يك دست غيبى در كار است، اين نمىشود كه با تبليغ و با صحبت، آخوند منبر برود يك چيزى بگويد، نمىشود، اين قضيهاى بود كه خدا مىخواست و ما پيروز شديم و بحمدالله و اميدوارم كه پيروز بشويم تا آخر.
براى برقرارى نظم، تا استقرار رژيم اسلامى همه اسلامى كار كنيد
لكن اين توجه بايد براى ملت ما باشد كه اينها مهمشان اين است كه در همين داخل ما را آسيب بزنند، آسيب بردار كنند، اين يك نقشه بود كه قم و تبريز با هم شروع كردند، نقشه است اينكه به همان وضعى كه قم شروع كرد، به همان وضع شروع كرد و در همان ساعت قبل از ظهر روز جمعه به يك وضع خاصى شروع شد به اخلالگرى و در تبريز همان وقت با همين وضع خاص يعنى مثل اينكه همين گروه دو تا شدند، يك دسته اينجا به همين وضع اينجا شروع شد، كه معلوم است يك توطئهاى بوده است كه در نظر دارند اينها و الان هم در تبريز همين هست. الان هم به من اطلاع دادند كه دارند باز مجهز مىشوند اينها، مىخواهند كه نگذارند يك استقرارى در اين مملكت پيدا بشود تا منعكس بشود به خارج كه اينها، قابل اين نيستند كه آزادى داده بشود و ما بايد با تمام كوششمان، كوشش كنيم كه اين نقشه را خنثى كنيم، يعنى هر كه در هر جا هست خوب كار كند، اسلامى كار كند، اتكائش به اسلام باشد، شما در همان محلى كه هستيد، اسلامى كار كنيد، اين خواهرها در هر جا كه هستند، اسلامى كار كنند، كشاورزها در محل خودشان اسلامى كار كنند، وقتى بنا شد همه جا اسلامى كار كنند نظم پيدا مىشود، انتظام پيدا مىشود، اگر در ارتش به طور اسلامى عمل بشود، در ژاندارمرى، در شهربانى، در
صحيفه نور ج 11 صفحه 236
پاسدارها، در همه جا به يك نظم كار بشود، به يك جور كار بشود، كار پيش مىرود. الان مملكت شما - الان - فعلاً احتياج دارد كه همان نهضتى كه اول داشتيد و هيچ كدام فكر اين چيزهائى كه خودتان مىخواستيد نبوديد، آن وقتى كه در خيابان مىرفتيد و فرياد مىزديد الله اكبر و بايد برود اين رژيم، ابداً به فكر اين نبوديد كه نهارمان امروز چى هست - يا امروز چى هست - يا امروز چه جورى است، هيچ به فكر اين نبوديد، معلوم است اگر بوديد نمىشد، اينطور بود كه دنبال هر انقلابى اين هست، بعد كه رسيد به يك قدم، پيروزى به نظرتان آمد. ما حالا پيروزيم الحمدلله، حال كه پيروز برگشتيد به وضع خودتان، ببينيد كه وضعتان چه جورى است، به وضع خودتان برگشتيد ديديد كه خوب، نابسامانى هست، اينها شروع كردند به ايجاد ناراحتى، در اين موقع ايجاد ناراحتى كردند، هى رفتند پيش كارخانهدارها كه ببينيد به شما حقوق مىرسد، به آنها زيادتر مىرسد، خانه شما چطور است، خانه آنها چطور است، رفتند بين كشاورزها همين طور، رفتند در دبيرستان، در جاهاى ديگر همين طور، هر جا توانستند رفتند، حالائى كه دنبال انقلاب است و ناراحتى شروع مىشود ناراحتى را دامن زدند، زيادش كردند و حالا هم مشغولند به همين امر.
الان وظيفه ملت ما هر كدام در هر جا هست اين است كه همان نهضتى كه از اول بود كه متوجه به اين نبود كه من حالا چى دارم يا چى ندارم، همان را ادامه بدهد تا وقتى مستقر بشود حكومت، الان بين يك راه هستيم و متزلزل، ما كه نرسيديم به نقطه اعلى، ما الان رسيديم به جايى كه بعضى از ابزار حكومت درست شده، قانون اساسىاش رأى داده شده است، اصل جمهورى اسلامى رأى داده شده است، حالا، نه رئيس جمهورى داريم، نه مجلسى داريم، مجلس بايد همه كارها را انجام بدهد. استقرار ندارد الان مملكتمان، بايد ما كارى بكنيم كه با همان نهضتى كه تا حالا آمديم. اين را نگهش داريم تا بتوانيم ما اين مراحل بعد را به سلامت طى بكنيم، اگر بنا باشد كه از حالا شروع كنيم به اختلاف سر رئيس جمهور و سر - عرض بكنم - آنهائى كه بايد در مجلس بروند، منتخب بشوند وكلا، اگر ما شروع كنيم به اختلاف و يك اختلاف دامنهدارى كه در يك حكومتهاى مثلاً ..... بوده است، هم بوده اين اختلافات و حالا كه يك حكومت مستقرى نيست، چند صد سال آنوقت شد و زمينه از صد و بيست و چند نفر رئيس جمهور - عرض مىكنم - زمينه معلوم است كه مىخواهند چه بكنند. اگر ما غفلت كنيم از مطلب و ندانيم، نفهميم اين معنا را كه اين توطئه هست، صد و بيست و چند نفر خودشان نرفتند سراغ اين كار، صد و بيست و چند نفر را وادار كردند به اينكه بروند و خودشان را منتخب كنند براى اينكه شلوغى ايجاد كنند و بعد هم از وكلا خدا مىداند چه خواهد شد. اگر ما چشممان را باز نكنيم و هر كس در هر جا هست عملش را اسلامى نكند و نهضتش را باز نيمه رس نداند، نرسيدن به آخر، بداند كه ما بين راهيم و بين راه باز هم راهزنها هستند، الان هم مشغولند.
بقيه نهضت را با حفظ ايمان و وحدت كلمه به پيش ببريد
بايد همه جوانها، همه جا در تبليغاتشان، در گفتارشان، در صحبتهاشان تنبه بدهند مردم را، كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 237
آقا با هم بشويد، الحمدلله هستند، با هم خوب هم هستند، لكن بايد زيادترش كرد، بايد كارى كرد كه آنها طمعشان را ببرند از اينكه مملكت را مىتوانند ببلعند. آنها هم باز الان طمع دارند و از رو نمىروند، لكن ما بايد كارى بكنيم و همهمان موظفيم كه كارى بكنيم كه اين اجتماعى كه بود و اين وحدت كلمهاى كه بود و مهمتر، اين ايمانى بود كه با آن ايمان پيش برديم، به پيش برديد شما، آن محفوظ باشد تا انشاءالله با همين گرمى و تنور گرم ما اين دو تا نان را هم بپزيم، نان رئيس جمهور و نان قضيه انتخابات، وقتى اين دو تا هم از اين تنور درآمد آنوقت باقىاش ديگر آسان هست انشاءالله.
خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد و سلامت باشيد و دعا به همهتان مىكنم و اميدوارم كه شما هم غافل نباشيد از اينكه توجه به خدا داشته باشيد، همه چيز از آنجاست، هيچ چيز از ماها نيست، هر چه هست به او متوسل بشويد و پيش مىرويد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 241
تاريخ: 20/10/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمارستان سهاميه و كشتى گيران ارتش جمهورى اسلامى ايران
مردم با روح اسلامى در اين مملكت پيش رفتند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از خواهران و برادرانى كه در اين اطاق كوچك جمع شدند و با روحهاى بزرگ بحمدالله مجتمعند تشكر مىكنم و من اميدوارم كه كشور ايران مايه افتخار اسلام باشد و اميدوارم كه خواهرها و برادرهاى ما امروز كه زير پرچم اسلام هستند، به وظايف اسلامى آنطور عمل كنند كه مايه افتخار همه ما باشند. شما خواهرها اميدوارم كه در محلى كه هستيد با حسن نيت براى اسلام، براى سربلندى عمل كنيد و همانطورى كه مشغول كار ارجمندى هستيد، مشغول تهذيب نفس خودتان هم باشيد كه از شما به كسانى كه آنجا مراجعه به شما مىكنند سرايت كند، خلق خوب، نفسانيت خوب، اعمال خوب. ما امروز احتياج داريم به اينكه همهمان يك راه انسانى را پيش بگيريم كه كشورمان اين ادعائى را كه دارد جمهورى اسلامى است، شاهد هم بر اين ادعا داشته باشد. البته حالا جمهورى اسلامى است رژيم ايران به حسب رأى ملت، لكن محتواى آن هم از هر جهت اسلامى باشد، به طورى كه هر جا قدم بگذاريد مثل اينكه قدم در يك عبادتگاه گذاشتيد. بيمارستانها همچو باشد كه در خدمت خدا باشد و ارتش همچو باشد كه در خدمت خدا باشد. من اميدوارم كه همانطور كه گفتيد پرچم جمهورى اسلامى را در مملكتهاى ديگر هم به اهتزاز درآوريد، اميدوارم كه همه مستضعفين زير پرچم اسلام به مستكبرين غلبه كنند و زمين را كه خداوند ارث آنها قرار داده است از دست چپاولگرها بگيرند و آنطورى كه شايسته است و دستور اسلام هست به آن عمل كنند. و اميدوارم كه پهلوانهاى عزيز ما همه جا سربلند باشند و همه جا با يك روح انسانى، يك روح اسلامى، يك نفس مهذب عمل كنند كه هر جا بروند علاوه بر اينكه در پهلوانى مقدم بر ديگران باشند در اخلاق و در آداب و در انسانيت مقدم بر همه باشند. و من اميدوارم كه با دست همه خواهرها و برادرها اسلام در ايران تحقق پيدا بكند، احكام اسلام در همه جا پياده بشود، اخلاق اسلامى در همه محقق بشود، يك كشور نمونهاى به دنيا عرضه بشود كه كشور وقتى رژيم اسلامى شد اينطور است وضعش. و الان مىدانيد كه قشرهاى مختلفى درصدد هستند كه نگذارند اين جمهورى اسلامى به ثمر برسد.
الان كه ملت مىخواهند رئيس جمهور براى خودشان تعيين كنند، الان مىبينيد كه چه بساطى در همه جا درست كردند. در آذربايجان، در قم، در تهران، در مراكزى كه مراكز حساس است و مراكز
صحيفه نور ج 11 صفحه 242
اسلامى است كه بايد اسلام از اينجاها به جاهاى ديگر برسد، اين قشرهاى نادان كه بسيارى از آنها از روى نادانى است، در تحت تأثير يك اشخاصى كه الهام از خارج مىگيرند، الهام از دشمنهاى كشور مىگيرند، اينها به كارهائى دست مىزنند تا ايران را در خارج بدنام كنند و اسباب اين بشوند كه گفته بشود كه يك مملكتى است كه نمىتواند خودش را اداره كند. در صورتى كه همه مىدانيد و همه مىدانند كه هيچ انقلابى از اين انقلابى كه در ايران واقع شد بهتر نبود و از همه انقلابهاى دنيا آرامتر و پرمحتواتر است و اين است كه اسلامى است و مردم با روح اسلامى در اين مملكت پيش رفتند و قشر آن اشخاصى كه برخلاف مسير ملت بودند و اشخاصى كه چپاولگر بودند، اشخاصى كه خائن بودند آنها را كنار گذاشتند و بيرون كردند و مجازات كردند و بحمدالله مملكت دست خود ملت است، دست ديگران از آن كوتاه است و من اميدوارم كه با وحدتى كه حفظ بشود در همه قشرها، باز هم قدمهاى ديگرى را به پيش ببريد و انشاءالله مملكت مال خودتان باشد و خودتان اداره كنيد.
بهترين وظيفه از براى همه مردم اين است كه هر كس مشغول هر كارى هست آن را با صفاى نيت، با حسن نيت براى براى خدا خوب انجام بدهد. اگر همه ملت يك همچو روحيهاى پيدا بكنند زود كشور ما نجات پيدا مىكند. و خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و موفق باشيد و از همه شما هم تشكر مىكنم دعاگوى همه هستم، خدمتگزار همه هستم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 243
تاريخ: 20/10/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى مشهد و شهرستانهاى ديگر
وظيفه مردم است كه توطئه اخلالگران را خنثى كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه از راه دور و از مركز ولايت و از محل قدس ملكوتى آمديد تشكر مىكنم. چه سعادتى داريد كه چشمهاى شما به آن بارگاه عظيم ملكوتى باز مىشوند و در آن حرم شريف مركز علم و مركز ملائكه الله مىرويد و ما حسرت آن را داريم. من حسرت يك چنين توفيقى را دارم كه خداى تبارك و تعالى موفق كند ما را كه به پايبوس آن بارگاه معظم بيائيم، لكن چه كنم، چه بايد كرد كه دستهاى اجير و اقدامات ناشايسته اشخاصى كه از خارج هدايت مىشوند مانع از آن است كه كشور ما يك آرامشى داشته باشد و من بتوانم از اين محل خارج بشوم و به زيارت آن بارگاه، موفق. دعا كنيد در آن مركز سعادت، در آن معبد ملائكه الله كه خداوند اين مملكت را آرام كند و توفيق بدهد كه اهالى اين مملكت بتوانند به آن تكاليفى كه خداى تبارك و تعالى براى آنها معين فرموده است عمل كنند.
برادران من! ما در يك موضع حساسى واقعيم. عزيزان من! چشمها را باز كنيد و توجهتان به اوضاع كشورتان باشد و اين توطئههاى اجنبى را در اين كشور خنثى كنيد. غفلت نكنيد كه مصالح كشور در كار است. اسلام امانتى است پيش شما، امروز به دست شما امانت گذاشته شدهاست و اگر غفلت كنيد از وظيفه الهى انسانى خودتان، غفلت كنيد از آن وظائفى كه بايد داشته باشيد ممكن است خداى نخواسته پشيمانىهائى پيش بيايد كه جبران نداشته باشد. اين اشخاص فاسد در اطراف كشورتان مشغول به توطئه هستند و وظيفه خود مردم است كه توطئه آنها را خنثى كنند. البته آن اراده صميمانهاى كه ملت ما دارد و با عزم جزمى كه جوانهاى ما دارند، توطئهها همه خنثى و همه توطئهگرها دفن خواهند شد، لكن ممكن است كه توطئهها اسباب تأخير بشوند و بايد هوشيارانه از آن جلوگيرى كرد.
شما آقايان كه از مشهد، از بروجرد و از شمال، سلماس، جاهاى ديگر تشريف آوردهايد، همهتان وقتى كه به محل خودتان رفتيد، رفقاى خودتان را، دوستان خودتان را آشنا كنيد به وظائف خودشان و آن وظيفه حتميه شرعيه كه از اختلافات احتراز كنند و همه در صف واحد براى اسلام و براى جمهورى اسلامى و براى تعيين رئيس جمهور و براى تعيين وكلاى شورا، همه با هم اتحاد كنند و نگذارند اخلالگران در اين امور اخلال كنند. خداوند همه شما را توفيق و سعادت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 244
تاريخ: 1023/58
اخطار شديد امام خمينى به شوروى
بسم الله الرحمن الرحيم
چند روز قبل ورقهاى در تبريز منتشر شده بود كه در آن آمده بود خمينى تقاضاى كمك نظامى از شوروى نموده. من تصور كردم اين يك دروغ فاحشى است كه يك نفر غرضمند نوشته و منتشر نموده و قابل توجه نيست لكن امشب در راديو تلويزيون به وسيله خبرگزارى پارس از خبرگزارى فرانسه چنين آمده بود كاردار شوروى در مكزيك اعلام كرد اتحاد شوروى آماده است به ايران كمك كند تا اين كشور بتواند در برابر تحميل آمريكا عليه خود مقاومت كند. وى گفت كمك نظامى نيز از كمكهاى شوروى به ايران خواهد بود. كاردار شوروى در مكزيك تصريح كرد اين كمكها در صورتى در اختيار ايران قرار خواهد گرفت كه دولت ايران و خمينى خواستار آن شوند و بعد بعضى مطالب نامربوط گفته بود. شوراى انقلاب جمهورى اسلامى و وزارت خارجه موظف هستند كه به سفارت شوروى ابلاغ كنند كه كاردار شوروى در مكزيك را تقبيح نمايند و از تكرار اين نوع مطالب توهينآميز جلوگيرى كنند. اينجانب و دولت ايران اجازه نمىدهيم كه دولت شوروى و دولتهاى ديگر دست به اين مطالب بىاساس كه توهين به مقدسات ما و به ملت شريف ايران است بزنند. بايد آمريكاى جنايتكار و شوروى بدانند كه ما با تمام قدرت در مقابل تجاوز هر دولتى به كشور ما ايستاده و از ميهن عزيز و اسلام بزرگ تا سر حد جان دفاع مىكنيم تكرار اين مطالب موجب مىشود كه ملت غيور ما دست به كارى بزنند كه موجب تأسف شود و ممكن است در روابط دولتين تجديد نظر شود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 245
تاريخ: 24/10/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام خامنهاى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب مستطاب سيد الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج سيد على خامنهاى دامت افاضاته
چون حضور جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى دامت افاضاته در حوزه مقدسه قم لازم بود و ايشان انصراف خودشان را از امامت جمعه تهران اعلام نمودند، جنابعالى كه بحمدالله به حسن سابقه موصوف و در علم و عمل شايسته هستيد به امامت جمعه تهران منصوب مىباشيد. از خداوند متعال توفيق جنابعالى را در ارشاد و هدايت مردم خواستارم.
والسلام عليكم و رحمةالله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 246
تاريخ: 26/10/58
پاسخ امام خمينى به سؤال درباره تبليغات رياست جمهورى
بسم الله الرحمن الرحيم
به اطلاع هموطنان عزيز برسانيد كه عكس اينجانب دليل بر تاييد كسى نبوده چنانچه دليل بر عدم تاييد هم نمىباشد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 247
تاريخ: 1/11/58
نظر امام خمينى در مورد ترميم اصل 12 قانون اساسى
بسمه تعالى
ترميم اين اصل و بعضى اصول ديگر كه در متمم قانون اساسى نوشته مىشود و تصويب آن در صلاحيت ملت است و به رفراندم گذاشته مىشود، از نظر اينجانب بلامانع است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 251
تاريخ: 10/11/58
پيام امام خمينى به ملت ايران پس از انتخابات اولين رياست جمهورى
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از عواطف گرم ملت ايران تشكر مىكنم و به همه دعا مىكنم و در اينجا در اين فرصت كمى كه هست به اندازهاى كه اجازه دارم چند كلمه با شما صحبت مىكنم. يكى قدردانى از حضورتان در رأى، كه بايد بگويم كم سابقه است يك همچون شركتى كه قريب از چهارده ميليون بيشتر در صورتى كه كوهستانىها و دهات دور دست نتوانستند رأى بدهند معذلك ملت شركت كرد و رأى خودش را داد. و يكى هم از اين بالاتر كه بايد بگويم كه بى سابقه است در دنيا و شايد كه در دنيا سابقه نداشت اين آرامشى كه در اخذ آراء شد كه مردم و ملت ما ثابت كردند رشد خودشان را و با اين اثبات رشد، دست رد به سينه اشخاصى كه، دولتهايى كه باز طمع به ايران دارند زدند. و من اميدوارم كه ملت خودش زنده باشد و ابداً خوفى نداشته و بعد از اين هم ملت خودش زنده است و چنين خوفى نداشته باشد كه شخصى بيايد و شخصى برود. الحمدلله ملت بيدار شده است و ملت ما را نمىشود هيچ عقب انداخت البته در بعضى از راديوها مسائلى گفتهاند لكن اين دلشادىها براى آنها اثر ندارد. ملت ما امروز اتكاء به هيچ كس ندارد جز خداوند تبارك و تعالى. و اما يك كلمهاى ديگرى كه بايد عرض كنم، من استدعا مىكنم از تمام گروهها و از تمام دستجات مختلف كه در اين وقتى كه يك نفر از اين آقايان رأى را برده و ملت به او رأى داده است، ديگران عقبنشينى نكنند و كمك كنند. ممكلت مال خود شماست، خود شما بايد كمك كنيد و اعانت كنيد. ملت همه با هم، روشنفكرها، اطباء بزرگان و همه بايد با هم دست برادرى بدهيد و همه برادر هستيد و خداوند همه شما را توفيق بدهد و من دعاگوى همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 247
تاريخ: 6/11/58
بيانات امام خمينى به مناسبت انتخابات رياست جمهورى در بيمارستان قلب تهران
بسم الله الرحمن الرحيم
خوشحالى من روزى است كه به زاغهنشينان عنايت بشود من دو كلمه مىخواهم صحبت كنم: يكى راجع به حال خودم كه الحمدلله بد نيست و شايد تشريفات زياد براى من مهيا كردند آقايان اطبا و وزير بهدارى، تشريفاتى كه ما عادت به آن نداريم و ما طلبهها عادى نيستيم به آن، ولى وقتى خوشحال مىشوم كه بفهمم آقايان در صدد اين هستند كه به اين زاغه نشينان شهرها، به اين چادرنشينهاى شهرها كه در زمان طاغوت به آنها هيچ عنايتى نشده بود، در اين زمان عنايت بشود. بهدارى كه اول مرتبه احتياجى است كه مردم به آن دارند طورى باشد كه براى همه باشد، براى يكى تشريفات و براى يكى هيچ، نباشد. و من اميدوارم كه آقايان اطبا هر جا كه هستند و دولت و وزير بهدارى و خود ملت عنايت به اين مطلب داشته باشند كه اين زاغهنشينها و اين فقرا، اينهائى كه عيال خدا هستند اينطور ابتلائات را نداشته باشند.
همه ملت استثناء به پاى صندوقهاى رأى بروند
اين يك كلمه، كلمه ديگر فردا روز جمعه است و روز مبارك در ماه مبارك تولد با سعادت رسول اكرم در آن اتفاق افتاد و باز مبارك است از باب اينكه ملت ما به يك آرزوى ديگرى كه داشتند رسيدند و آن تعيين رئيس جمهور. در اين زمينه من چند مطلب دارم كه اگر آن مطالب تحقق پيدا بكنند، من خوشحال مىشوم و بيمارى من هم اينقدر مهم نيست.
يكى اينكه فردا همه ملت بىاستثناء به پاى صندوقها بروند، بىعنايتى نكنند به يك مطلبى كه كشور آنها به آن احتياج دارد، سرنوشت ملت و اسلام به آن بسته، همچو نباشد كه اگر يك كسى مثلاً ميل داشت رئيس جمهور شود و حالا احتمال مىدهد كه نشود، كنار برود يا اشخاصى كه با او رفيق هستند كنار بروند و رأى ندهند بهتر اين است كه آنهائى كه مىدانند كه نمىشوند، آنها متصل بشوند به بعضى آنهائى كه مىدانند مىبرند، تا اينكه انشاءالله يك رأى كافى تحقق پيدا كند و ما سرشكسته نشويم به اينكه ملت اعتنائى به اين مسائل ندارد، اعتنائى به سرنوشت خودش و سرنوشت اسلام ندارد. همه با هم به پاى صندوق برويد. مطلب ديگر اينكه پاى صندوقها كه مىرويد اينطور نباشد كه با هم اختلاف پيدا كنيد. يك مسأله اين است كه براى كشور است، هر يك از اينها مىبرند، براى كشور
صحيفه نور ج 11 صفحه 249
خدمت خواهند كرد و اگر خدمت نكنند ملت هست و آنها را بر كنار خواهد كرد. از اين جهت به طور خصمانه با هم رفتار نكنيد، برادر باشيد با هم. اگر يكى رئيس جمهور شد، شما هم به او اعانت كنيد، اينطور نباشد كه قبل از اينكه رئيس جمهور بشود بريزيد به جان هم، فردا پاى اين صندوقها بريزيد به جان هم، يا بعضى از قشرها شركت نكنند. من از همه قشرهاى ملت، چه فارس، چه ترك، و چه كرد و چه بلوچ و چه تركمن و چه بختيارى و چه ساير قشرها و طوايفى كه هستند در ايران، از اينها تقاضا مىكنم، عاجزانه تقاضا مىكنم كه طورى نكنند كه در خارج منعكس بشود كه شما يك مردمى هستيد كه تربيت اسلامى نداريد، شما يك مردمى هستيد كه با هم سر دنيا نزاع مىكنيد رياست جمهورى چيزى نيست كه شما به آن اهميت بدهيد. اگر رياست جمهور خوب باشد، آن است كه خدمت به ملت مىكند و اگر بد باشد، آن است كه راه جهنم را بايد بپيمايد. خيلى درصدد اين نباشيد كه براى خاطر اينكه يكى بيشتر مىخواهد رأى ببرد و يكى كمتر مىخواهد رأى ببرد به هم بريزيد و جنگ و نزاع باشد و اسباب ناراحتى همه را فراهم كنيد و من كه در اينجا هستم، در بيمارستان هستم از اين جهت ناراحت و ناراضى باشم. يكى ديگر اينكه بعد از اينكه رئيس جمهور به مباركى انشاءالله تعيين شود (و هر كس كه باشد) ديگران قهر نكنند و عقب بنشينند. كشور، كشور خود شماست. رئيس جمهور باشيد، كشور است. پاسبان باشيد، كشور است طلبه مثل من باشيد، كشور خود شماست. بعد از اينكه رئيس جمهور تعيين شد همه اعانت كنيد از او، همه وارد بشويد در كار و اعانت كنيد از او و كنار ننشينيد، قهر نكنيد و رشد خودتان را به دنيا نشان بدهيد كه شما رشيد هستيد و شما مىتوانيد كه يك مملكتى را با هم اداره بكنيد. وقتى كه بنا باشد يكى رئيس جمهور شد، ديگرى هم يك كار ديگر و ديگرى هم يك كار ديگر و كارها را به سلامتى انجام دهيد. و من مجاز نيستم كه بيش از اين با شما صحبت كنم. انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند و موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
صحيفه نور ج 11 صفحه 250
بسمه تعالى
حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته
تلگرام محترم واصل، از ابراز محبت جنابعالى تشكر مىنمايم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 252
تاريخ: 11/11/58
پاسخ امام خمينى به تلگرام ياسر عرفات
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى ياسر عرفات رئيس كميته اجرائى سازمان آزاديبخش فلسطين
پيام محبت آميز جنابعالى را در بيمارستان دريافت داشتم از ابراز تأثرى كه نسبت به عارضه بيمارى اينجانب نمودهايد متشكرم و اميد است به فضل الهى مختصر كسالت مرتفع گشته و با نيروى بيشتر بتوانيم وظايف سنگين را كه بر عهده داريم انجام داده و مشكلاتى را كه دشمنان اسلام و اسرائيل اشغالگر و عوامل صهيونيزم در سر راه ما ايجاد كردهاند، يكى پس از ديگرى از سر راه مسلمانان جهان و بخصوص برادران فلسطينى برداريم و شاهد پيروزىهاى بزرگترى براى آنان باشيم. موفقيت همگانى را در اين راه از خداى تعالى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 253
تاريخ: 12/11/58
بيانات امام خمينى در جمع بانوان شهرستان قم
شما بانوان شجاع دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بىپايان بر بانوان ايران. سلام بر شما بانوان محترم. رحمت خدا بر شما شيردلانى كه به همت والاى شما اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمد. سلام خداى تبارك و تعالى بر ملت ايران، بانوان آنها و مردان آنها. شما بانوان شجاع دوشادوش مردان، پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد. من از تمام زنهاى ايران، تمام بانوان ايران و از بانوان قم تشكر مىكنم. خداوند از شما راضى باشد، امام عصر از شما دلخوش باشد. شما با بچههاى كوچك خودتان در خيابانها آمديد و از اسلام پشتيبانى كرديد. من اخبار قم و ساير بلاد را مىشنيدم، من اخبار چهار مردان را مىشنيدم. من در خودم غرور احساس مىكنم براى اين شجاعتها. بانوان ايران و بانوان قم و ساير بلاد، در اين پيروزى پيشقدم هستند، آنها مردان را تشجيع كردند مردان ما مرهون شجاعتهاى شما زنهاى شيردل هستند من مرهون هم مرد و هم بانوان محترمات هستم.
قرآن كريم انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز
اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتى كه ظهور كرد در جزيرةالعرب، بانوان حيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند، اسلام آنها را سربلند و سرافراز كرد، اسلام آنها را با مردان مساوى كرد. عنايتى كه اسلام به بانوان دارد بيشتر از عنايتى است كه بر مردان دارد. مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بيشتر دارند، زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مىكنند. قرآن كريم انسان ساز است و زنها نيز انسان ساز، وظيفه زنها انسان سازى است. اگر زنهاى انسان ساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شكست و انحطاط مبدل خواهند شد، شكست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند كه ملتها را تقويت مىكنند، شجاع مىكنند. بانوان از صدر اسلام، در صدر اسلام بلند پايه هستند. ما مىبينيم و ديديم كه زنها، بانوان محترمات همدوش مردان بلكه جلوى مردان در صف قتال ايستادند و بچههاى خودشان را از دست دادند، جوانان خودشان را از دست دادند و شجاعانه مقاومت كردند. ما مىخواهيم زن به مقام والاى انسانيت خودش باشد، نه ملعبه باشد، نه ملعبه
صحيفه نور ج 11 صفحه 254
در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد. زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زنها در جمهورى اسلام رأى بايد بدهند. همانطورى كه مردان حق رأى دارند، زنها حق دارند. زنها را در اين دورههاى اخير منحط كردند. از خيانتهاى بزرگى كه به ملت ما شد اين بود كه نيروى انسانى ما را از دست گرفتند، نيروى جوانان ما را به عقب راندند، نيروى بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط كردند، خيانت كردند بر ملت ما، بانوان ما را ملعبه كردند، بانوان ما را مثل عروسكها كردند. بانوان ما جنگجو بودند، اينها خواستند ننگجو باشند و خدا نخواست. اينها اهانت به مقام زن كردند، اينها مىخواستند زن را مثل شىء، مثل يك چيز، مثل يك متاع به اين دست و آن دست بگذرانند. اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، در همه شؤون، همانطورى كه مرد در همه شؤون دخالت دارد، زن هم دخالت دارد، همانطورى كه مرد بايد از فساد اجتناب كند، زن هم بايد از فساد اجتناب كند. زنها نبايد ملعبه دست جوانهاى هرزه بشوند، زنها نبايد مقام خودشان را منحط كنند و خداى ناخواسته بزك كرده بيرون بيايند و در انظار مردم فاسد قرار بگيرند. زنها بايد انسان باشند، زنها بايد تقوا داشته باشند، زنها مقام كرامت دارند، زنها اختيار دارند، همانطورى كه مردها اختيار دارند. خداوند شما را با كرامت خلق كرده است، آزاد خلق كرده است. خداوند همانطورى كه قوانينى براى محدوديت مردها در حدود اينكه فساد بر آنها راه نيابد دارد، در زنها هم دارد. همه براى صلاح شماست، همه قوانين اسلامى براى صلاح جامعه است. آنها كه زنها را مىخواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهاى فاسد قرار بدهند. خيانتكارند. زنها نبايد گول بخورند، زنها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزك كرده بيرون برود، با سر باز و لخت. اين مقام زن نيست، اين عروسك بازى است، نه زن. زن بايد شجاع باشد، زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت بكند. زن آدم ساز است، زن مربى انسان است.
مرد و زن بايد با هم اين مملكت خرابه را بسازند
خداوند شما زنهاى ايران را و شما زنهاى قم را از خطرات انسانهاى فاسد، انسانهايى كه حيوانند به حسب واقع، حفظ كند. شما همانطورى كه تا كنون در نهضتها دخالت داشتيد و سهيم بوديد در اين نهضت و سهيم بوديد و در اين پيروزى، حالا هم باز بايد سهيم باشيد و هر وقت اقتضا بكند، نهضت كنيد، قيام كنيد. مملكت از خود شماست انشاءالله، دست اجانب كوتاه شد از مملكت، دست رشوه خواران و چپاولگران كوتاه شد، رفتند، مملكت از خود شماست، شما بايد بسازيد مملكت را همه ملت ايران، همه ملت ايران، چه بانوان و چه مردان بايد اين خرابهاى كه براى ما گذاشتهاند، بسازند. با دست مرد تنها درست نمىشود، مرد و زن بايد با هم اين خرابه را بسازند. زنهائى كه مىخواهند ازدواج كنند، از همان اول مىتوانند اختياراتى براى خودشان قرار بدهند كه نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حيثيت خودشان، مىتوانند از اول شرط كنند كه اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگى كرد با زن، اگر بدخلقى كرد با زن، وكيل باشند در طلاق. اسلام براى آنها حق
صحيفه نور ج 11 صفحه 255
قرار داده است، اسلام اگر محدوديتى براى مردان و زنان قائل شده است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانين اسلام، چه آنهائى كه توسعه مىدهد، چه آنهائى كه تحديد مىكند، همه بر صلاح خود شماست، براى خود شماست. همانطورى كه حق طلاق را با مرد قرار داده است حق اين را قرار داده است كه شما در وقت ازدواج شرط كنيد با او كه اگر چه كردى يا چه كردى، من وكيل باشم در طلاق. و اگر اين شرط را كرد ديگر نمىتواند او را معذور كند، اگر اين در ضمن شرط با در ضمن عقد واقع شد نمىتواند او را ديگر محدود كند، نمىتواند اخلاق بد انجام بدهد و اگر مردى با زن خودش بدرفتارى كرد، در حكومت اسلام او را منع مىكنند، اگر قبول كرد تعزير مىكنند، حد مىزنند و اگر قبول نكرد مجتهد طلاق مىدهد. خداوند همه شما را با عزت، سلامت سلامت سعادت، با ايمان كامل، با تربيت صحيح، با فرهنگ صحيح، خداوند همه شما را با سعادتها، با همه چيزها قرين كند. سلام بر شما زنها، بانوان عزيز محترم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 256
تاريخ: 14/11/58
پاسخ امام خمينى به تلگرام مدرسين حوزه علميه قم
خدمت حضرات حجج اسلام آقايان مدرسين حوزه علميه قم دامت افاضاتهم
تلگرام آقايان محترم واصل گرديد. اميدوارم براى حفظ وحدت و يكپارچگى مردم مبارز چون گذشته كوشا باشيد. خداوند حوزههاى علميه را در پناه خود حفظ فرمايد. از لطف آقايان متشكرم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 257
تاريخ: 15/11/58
بيانات امام خمينى در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى بنى صدر
بسم الله الرحمن الرحيم
من يك كلمه به آقاى بنى صدر تذكر مىدهم، اين كلمه تذكر براى همه است حب الدنيا رأس كل خطيه هر مقامى كه براى بشر حاصل مىشود، چه مقامهاى معنوى و چه مقامهاى مادى روزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است. توجه داشته باشند همه كسانى كه براى بشر خدمت مىكنند، كسانى كه داراى مقامى هستند و داراى پستى هستند، كه مقام آنها را مغرور نكند. مقام رفتنى است و انسان در وجود خداى تبارك و تعالى ماندنى است. من از آقاى بنى صدر مىخواهم كه مابين قبل از رياست جمهور و بعد از رياست جمهور در اخلاق روحىشان تفاوتى نباشد، تفاوت بودن دليل بر ضعف نفس است و من از همه كسانى كه در مقامى هستند، چه مقامهاى كشورى و چه مقامهاى لشگرى مىخواهم كه به مقامات خودشان مغرور نباشند و در راه اعتلاى اسلام و اعتلاى ملت مسلمان و اعتلاى كشور ايران كوشا باشند. و اينطور نباشد كه به واسطه تقدم و تأخر يك نفر يا چند نفر موقتاً، اسباب اين بشود كه كنارهگيرى كنند و يا خداى نخواسته مخالفت و كارشكنى. از خداوند تعالى مسألت مىكنم همه ما را به خدا و به راه راست هدايت كند و از گرايش به شرق و غرب حفظ كند. و از خوف از ابرقدرتها حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 258
تاريخ: 15/11/58
پيام امام خمينى به مناسبت ولادت و هجرت حضرت محمد (ص)
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت سراسر با سعادت و هجرت با بركت حضرت خاتم النبيين و افضل المرسلين را كه مبداء نهضت اسلام و الهى و مصدر بسط عدالت و فرهنگ انسانسازى و منشأ حركت به سوى بر چيدن اساس ظلم و نابكارى و ارتقاء به مقام والاى انسانى و هجرت از تمام ظلمها و خصلتهاى شيطانى و حيوانى به سوى نور مطلق و سرچشمه كمال و مؤسس امت و امامت است به جميع مستضعفين و محرومين و تمام ملتهاى جهان خصوصاً عموم مسلمين تبريك عرض مىكنم. بايد مسلمين در آستانه قرن پانزدهم هجرى بپاخيزند و در زير پرچم الهى اسلامى از حقوق حقه خود دفاع كنند و دست ستمكاران، خصوصاً ابرقدرتهاى شرق و غرب را قطع كنند و ديكتاتورىهاى مدعى دموكراسى و كمونيستى را به جاى خودشان نشانند.
انقلاب اصيل و عظيم الهى و اسلامى و ايرانى ما كه اكنون سالروز آن است، جلوهاى از نهضت پر عظمت حضرت محمد رسول الله (ص) است كه ولادت سعادتمند و هجرت حركت بخشش در عصرى واقع شد كه ظلمات جهالت سراسر جهان را فرا گرفته بود و قدرتمندان چون حيوانهاى آدمخوار، روزگار مستضعفين را تباه نموده بودند. و نهضت اسلامى مردم ايران در عصرى كه نمونه همان عصر جاهليت است و در محيطى كه سرنيزه جانشين عدالت و حبس و شكنجه و اختناق به جاى آزادى و فقر و فلاكت جانشين رفاه و آسايش گرديده بود، پا گرفت و ملت ما قيام كرد، چرا كه چنگال سباع به صورت آدم، تا مرفق به خون جوانان عزيز ما فرو رفته و نفسها در سينهها قطع شده بود و مىرفت تا آثار اسلام و انسانيت محو و كنگره عدالت فرو ريزد. اختناق و وحشت چنان حكمفرما بود كه مردان در مقابل همسرانشان و برادران در مقابل خواهران خود جرات شكايت نداشتند قلمها و رسانههاى گروهى جز در خدمت ظالم نبودند. در اين هنگام دست قدرت الهى از آستين عدالت بيرون آمد و در پرتو الله اكبر متبلور شد و ملت ايران را از ضعف به قدرت و از جبر به شجاعت و از رخوت به حركت متحول نمود و سيل خروشان انسانهاى الهى كه شهادت را سعادت و ايثار خون را بزرگترين عبادت مىدانستند، ديوار ديومنشان و تخت و تاج 2500 سال ستمگرى و آدمخوارى و تن پرورى را چنان درهم كوفتند كه نه از تاك نشان ماند و نه از تاكنشان.
اكنون مسلمين در آستانه قرن پانزدهم هجرى و ايران در آستانه سالگرد انقلاب و هجرت، اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 259
ولادت سعيد و هجرت بزرگ و انقلاب اسلامى را جشن مىگيريم و مبارك باد مىگوئيم. ولى جشن بزرگتر در وقتى است كه مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند و آنان را تا ابد منزوى نمايند و مسلمين با وحدت كلمه زير پرچم توحيد، دست بيدادگران را از كشورهايشان قطع كنند و ملت ايران كه بحمدالله تعالى در عرض يك سال پس از انقلاب داراى جمهورى اسلامى و قانون اساسى و رئيس جمهورى شده است، انشاءالله با رشد معنوى و آرامش مجلس شوراى اسلامى را تأسيس خواهند نمود تا خرابىهاى عصر طاغوت، خصوصاً پنجاه سال اخير را با همت والاى خود جبران نمايند، خرابىهاى معنوى و مادى كه با برنامههاى ابرقدرتها خصوصاً آمريكا انجام گرفت و ملتهاى مسلمان خصوصاً ملت ايران را تا آستانه سقوط كشاند. گرچه جبران تمام خسارتها امكان پذير نيست، زيرا جبران ضررهاى خونبار جوانان غيورى كه در دفاع از اسلام و كشور به شهادت رسيدند، عزيزانى كه در اين مدت معلول و ناقص العضو شدهاند چگونه ميسر است. اى كاش ملت ما مىتوانست از متفكران جهان، آنگاه كه خيابانها و كوچهها از خون جوانان برومند ما رنگين شده بود و آسمان ايران به رنگ شفق سرخ در آمده بود، دعوت كند. اى كاش مردم آزاده جهان آه و ناله مادران و خواهران داغديده ما را مىشنيدند تا مشتى از خروار جنايتهاى آمريكاى جهانخوار و شاه مخلوع را مشاهده مىكردند. ملت آزاده ايران هم اكنون از ملتهاى مستضعف جهان در مقابل آنان كه منطقشان توپ و تانك و شعارشان سرنيزه است كاملا پشتيبانى مىنمايد. ما از تمام نهضتهاى آزاديبخش در سراسر جهان كه در راه خدا و حق و حقيقت و آزادى مبارزه مىكنند، پشتيبانى مىكنيم. ملتهاى برادر عرب و برادران لبنان و فلسطين بدانند كه هر چه بدبختى دارند از اسرائيل و آمريكاست، هر چه گرفتارى دارند از اختلاف بين سران كشورهاى اسلامى است. بايد متحد شوند و با نيروى ايمان، اسرائيل ريشه فساد منطقه را از بن بركنند.
ما بار ديگر پشتيبانى بى دريغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مىداريم و اشغالگران را شديداً محكوم مىنمائيم. ما مسلمانيم و شرق و غرب بر ايمان مطرح نيست. ما از مظلوم دفاع مىكنيم و بر ظالم مىتازيم. اين يك وظيفه اسلامى است.
هان اى ملتهاى جهان كه همه مستضعفيد! از جاى برخيزيد و حق خود را بستانيد و از عربدههاى قدرتمندان نهراسيد كه خداوند با شماست و زمين ارث شماست. وعده خداوند متعال تخلف ناپذير است. از خداوند تعالى غلبه محرومين را خواستار و وحدت كلمه اهل حق را اميدوارم. و اخيراً اميدوارم كه آقايان محترمى كه براى مشاهده نمونهاى از جنايات شاه مخلوع در بهشت زهرا بر بالين سرخ شهداى به خون خفته اسلام جمع شدهاند و صحنه كوچكى از صحنههاى بزرگ جنايات بى دريغ آمريكا و شاه را از نزديك مشاهده كردهاند، فرياد مظلومانه ملت ايران را به جهانيان برسانند و تبليغاتى را كه با خرج سخاوتمندانه آمريكا و صهيونيسم بر ضد ملت ما انجام مىگيرد خنثى كنند، باشد كه در محضر انسانيت سرفراز شوند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 260
تاريخ: 15/11/58
حكم تنفيذ رياست جمهورى بنى صدر از سوى امام خمينى
بسم الله الرحمن الرحيم
بر اساس آنكه ملت شريف ايران با اكثريت قاطع جناب آقاى دكتر سيد ابوالحسن بنى صدر را به رياست جمهورى اسلامى كشور جمهورى اسلامى ايران برگزيدهاند و بر حسب آنكه مشروعيت آن بايد به نصب فقيه جامع الشرايط باشد اينجانب به موجب اين حكم رأى ملت را تنفيذ و ايشان را به اين سمت منصوب نمودم لكن تنفيذ و نصب اينجانب و رأى ملت مسلمان ايران محدود است به عدم تخلف ايشان از احكام مقدسه اسلام و تبعيت از قانون اساسى اسلامى ايران. از جناب ايشان مىخواهم كه مسؤوليت خطيرى كه به موجب اراده ملت و بر اساس قانون اساسى به عهده ايشان گذارده شده است همچون امانتى الهى از آن پاسدارى نمايند و به پيمان خود در مقابل خداوند تعالى و خلق وفادار باشند و با اعتماد به فضل خداوند و اعتماد ملت همچون محورى استوار براى هماهنگى نهادهاى مسؤول و حمايت از مبانى جمهورى اسلامى، در حوزه اختيارات و مسؤوليتهاى خود قرار گيرند و در راه هدف ملت كه آن ندارم بخشيدن به انقلاب اسلامى و استقرار نظام عدل اسلامى است با تمام توان بكوشند و خداوند متعال را ناظر و حاضر دانند به وظيفه سنگينى كه به عهده گرفتهاند قيام كنند و از قشرهاى مختلف ايران خصوصاً متفكران و دانشمندان و احزاب اسلامى و سياسى و قواى انتظامى مىخواهم كه در اين لحظات حساس كه بر كشور مىگذرد با حسن نيت از ايشان و دولت اسلامى پشتيبانى نمايند و از تفرقه و اختلاف و كارشكنى بپرهيزند و تا ايشان بر محور عدل اسلامى عمل مىكنند و جانبدار مستمندان و مستضعفان هستند و از اعمال شبه طاغوت اجتناب مىكنند از همكارى و معاونت دريغ ننمايند از خداوند تعالى توفيق ايشان را در راه خدمت به بندگان خدا و به كشور اسلامى خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين
(17 شهر ربيع الاول 1400) عيد پر بركت ولادت با سعادت ختمى مرتبت
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 261
تاريخ: 19/11/58
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى جشن هجرت
بسم الله الرحمن الرحيم
از برادران محترم كه در اين جلسه شركت كرديد متشكرم ولى وقتى شما وقتى وارد اين كشور شديد كه اكثر آثار جرم چندين ساله محو شده است. شما امروز فقط قبرهائى از شهداى ما و بعضى از معلولين را مشاهده كرديد. شما حاضر نبوديد كه در حبسهائى كه در اين مملكت بود چه بر مسلمانها و مؤمنين و متعهدين گذشت. شما نمىدانيد جوانهاى ما را در تاوه سرخ كردند. شما نمىدانيد كه دستهاى بعضى از جوانهاى ما را اره كردند. شما در وقتى آمديد كه بحمدالله مجرمين فرار كردند يا بعضى از آنها به جزاى خودشان رسيدند.
آغاز قرن پانزدهم كه به همه مبارك است بايد مسلمين آغاز پيروزى خود بدانند و ديگر دنيا طورى نيست كه ابرقدرتها هر چه بخواهند بكنند. مستضعفين بايد قيام كنند. مستضعفين همه بلاد، همه ممالك بايد حق خودشان را با مشت محكم بگيرند، منتظر نباشند كه آنها حق آنان را بدهند. مستكبرين نخواهند حق كسى را داد.
بايد مسلمين همانطورى كه قرآن شريف شما را برادر خوانده است، برادر باشيد و در مصيبت و شادى هم شريك باشيد. خداوند همه شما را تأييد كند و اميد است كه پرچم اسلام برفراز همه ممالك افراشته شود مسلمين تحت پرچم لااله الاالله به مصالح خودشان برسند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 262
تاريخ: 20/11/58
پيام امام خمينى به گردهمائى خانواده شهداى سراسر كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
رحمت سرشار خداوند متعال بر شهداى فضيلت، شهدائى كه با نثار خون خود درخت با بركت اسلام را آبيارى نمودند. درود فراوان بر معلولين و مصدومين راه انقلاب اسلامى كه ايران را در جهان سربلند نمودند.
ما هر روز كه مىگذرد به عمق جنايات شاه مخلوع و پشتيبانان ستمكار او بيشتر پى مىبريم گرچه معلوم نيست تاريخ هم بتواند تمام اين جنايات را ثبت كند. جنايات زورمندان، خارج از فطرت انسانى است. زورمندانى كه زندگى ننگين خود و سلطه و ادامه جنايات خويش را در سركوبى و مرگ ديگران مىدانند و شهوت رياست آنان را كور و كر كرده است. عموم مستضعفين بايد به هم بپيوندند و ريشه فساد را از كشورهاى خود قطع كنند. سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستكبرين است و تا اين سلطهطلبان بىفرهنگ در زمين هستند، مستضعفين به ارث خود كه خداى تعالى به آنها عنايت فرموده است نمىرسند.
هان اى مظلومان جهان! از هر قشرى و از هر كشورى هستيد به خود آئيد و از هياهو و عربده آمريكا و ساير زورمندان تهى مغز نهراسيد و جهان را بر آنان تنگ كنيد و حق خود را با مشت گرده كرده از آنان بگيريد. و هان اى مسلمين! از هر تيره و پيرو هر مذهب كه هستيد دشمن خانگى را كنار بگذاريد و به فرمان قرآن كريم و خداى بزرگ گردن نهيد: واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا خداوند تعالى عزت را براى خود و رسول عظيمالشأن خود و مؤمنين قرار داده. به حكومتهاى جابرانه كه هستى شما را تحت اختيار دشمنان اسلام قرار داده بشوريد و ممالك خود را از دست اين خائنين سيه روى نجات دهيد كه خداوند با شماست. من به تمام بازماندگان شهدا و در راه اسلام تهنيت و تسليت عرض مىكنم و آرزوى سعادت براى همه مىنمايم و از خداوند متعال بهبودى معلولين و مصدومين را خواستار و سلامت و سعادت همگان را اميدوارم.
والسلام على عباده الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 265
تاريخ: 22/11/58
پيام امام خمينى به مناسبت سالروز پيروزى انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز پيروزى انقلاب عظيم ايران را به مستضعفين جهان و مسلمانان عموماً و ملت شريف و شجاع ايران تبريك عرض مىكنم. در چنين روز فرخندهاى حق بر باطل و جنود رحمانى بر اولياء شيطان و حزبالله بر طاغوت و طاغوتيان غلبه نمود و حكومت عدل اسلامى مستقر گرديد و دست انتقام حق از آستين ملت رزمنده ايران بيرون آمد و نصرت اعجازآميز اسلام بر كفر تحقق يافت. در چنين روز مسعودى همبستگى قشرهاى ملت دلير روزافزون و ارتش و ساير قواى انتظامى وفادارى خود را به اسلام و ايران نشان دادند و ميهن خود را از شر طاغوتهاى زمان كه در راس آنان دولت آمريكاست رهائى بخشيدند.
درود بر چنين ملت زنده و هوشيار و آفرين بر قواى انتظامى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى. جاويد باد پرچم پرافتخار الله اكبر كه رمز پيروزى معجزه آساى ملت بزرگ ايران است. پيروزى عظيمى كه در ظرف يك سال فقط يك سال دفتر سياه جباران را به هم پيچيد و اساس جمهورى اسلامى را برقرار نمود. آنچه در انقلابات غير اسلامى در سالهاى طولانى حاصل نشد در سايه اسلام براى ملت عزيز ما در ظرف يك سال تحقق يافت و آنچه در انقلابها با كشتار ميليونى و زندان ميليونها به ثمر رسيد در انقلاب ما با كمترين ضايعه و بزرگترين دستاورد حاصل شد. ما گر چه شهداى گرانمايه و جوانان برومندى را از دست داديم و برادران و خواهران معلول و ناقصالعضو به جاى گذاشتيم، شهدائى كه نور انقلابمان و خواهران و برادران معلولى كه سرمايه انقلاب اسلامى ما هستند و از احترام خاصى در ميان ملت قدرشناس ما برخوردارند ولى در عوض ملتى بزرگ را نجات داديم و چنگال گرگان آدمخوار، وحشيان به صورت آدمى را از شريان حيات امتى عظيمالشان قطع كرديم و با خواست خداوند و اراده مصمم ملت عزيز تا ابد صحنه ميهن اسلامى خود را از لوث وجود جنايتكاران بىفرهنگ و خيانتكاران غارتگر پاك و در تحت لواى پربركت الله اكبر براى هم ميهنان خود آزادى و استقلال را تأمين نموديم.
من بارها گفتهام و هم اكنون اعلام مىكنم كه ايران بايد تا قطع تمام وابستگىهاى سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود از آمريكا به مبارزات قاطع خود عليه اين جهانخوار بيرحم ادامه دهد و بعد در صورتى كه ملت بيدار و شريف ما اجازه دهد، ارتباط بسيار عادى خود را در حد ساير
صحيفه نور ج 11 صفحه 266
كشورها با آمريكا برقرار مىكنند. من بارها گفتهام و در اين روز بزرگ مىگويم تا قطع تمام وابستگىها به تمام ابرقدرتهاى شرق و غرب، مبارزات آشتى ناپذيرانه ملت ما عليه مستكبرين ادامه دارد. همه مىدانيم كه جهان اسلام در انتظار به ثمر رسيدن كامل انقلاب ماست، ما از تمام كشورهاى زير سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال كاملاً پشتيبانى مىنمائيم و به آنان صريحاً مىگوييم كه حق گرفتنى است، قيام كنيد و ابرقدرتها را از صحنه تاريخ و روزگار براندازيد. من بارها گفتهام و هم اكنون هشدار مىدهم كه اگر شرق ستم كشيده و آفريقا به خودشان متكى نباشند، تا ابد گرفتارند. بيائيد روى پاى خودتان بايستيد و بر غرب بتازيد و آنان را از ميدان بدر كنيد. من از گوشه بيمارستان به آفريقا و شرق و زير سلطه و تمام كشورهاى تحت ستم اخطار مىكنم كه متحد شويد و دست آمريكاى جنايتكار را از سرزمينهاى خود قطع كنيد. دست آمريكا و ساير ابرقدرتها تا مرفق به خون جوانان ما و ساير مردم مظلوم و رزمنده جهان فرو رفته است. ما تا آخرين قطره خون خويش با آنان شديداً مىجنگيم، چرا كه مرد جنگيم. ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مىكنيم چرا كه انقلاب ما اسلامى است و تا بانگ لااله الاالله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنين نيفكند مبارزه هست و تا مبارز در هر كجاى جهان عليه مستكبرين هست ما هستيم. ما از مردم بىپناه لبنان و فلسطين در مقابل اسرائيل دفاع مىكنيم.
اسرائيل اين جرثومه فساد هميشه پايگاه آمريكا بوده است. من در طول نزديك به بيست سال خطر اسرائيل را گوشزد نمودهام بايد همه بپا خيزيم و اسرائيل را نابود كنيم و ملت قهرمان فلسطين را جايگزين آن گردانيم. ما از ملت مسلمان و دلير افغانستان كاملاً پشتيبانى مىكنيم. ملتى كه عليه تجاوزگران به مبارزه برخاسته بدانند كه خدا با آنان است هر چه بيشتر صفوف خودشان را فشردهتر كنند و با ايمان راسخ بجنگند تا پيروز شوند و بدانند كه پيروزى نزديك است.
ملت عزيز ايران! شما شرق تجاوزگر و غرب جنايتكار را به وحشت انداختهايد هيچ گاه با هيچ قدرتى سازش نكنيد كه يقين دارم نمىكنيد و هر كس در هر مقام كه خيال سازش با شرق و غرب را داشت بىمحابا و بدون هيچ ملاحظهاى او را از صفحه روزگار براندازيد كه سازش با شرق و غرب خودباختگى است و خيانت به اسلام و مسلمين است. امروز روز شهادت و خون است و ما هر روز انتظار همه گونه توطئه را در سراسر ايران داريم ولى مكتب اسلام عزيزمان دستور مىدهد تا دست از آزادى خواهى و استقلال طلبى برنداريم و ما نيز برنخواهيم داشت. اينجانب معالاسف به واسطه منع پزشكان نتوانستيم در جشن ملت غيور و ارتش اسلامى شركت كنم ولى دلم با ملت شريف، ارتش اسلامى ملى و سپاه پاسداران است و دعاى ناچيزم بدرقه آنان و تا رمقى دارم چون خادمى فداكار در خدمت همه هستم و از خداوند متعال عظمت اسلام و رفاه جامعه مسلمين را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 267
تاريخ: 23/11/58
پاسخ امام خمينى به تلگرام لئونيد برژنف
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت لئونيد برژنف صدر هيأت رئيسه شوراى عالى اتحاد جماهير شوروى مسكو با تشكر از پيام آن حضرت به مناسبت اولين سالگرد انقلاب اسلامى ملت شريف ايران و ضمن ابلاغ مراتب توجه و علاقه ما به ملت دوست كشور شوروى، اميدواريم كه صلح جهانى بر پايه استقلال ملتها و عدم مداخله در امور يكديگر و مراعات اصل حفظ تماميت ارضى كشورهاى منطقه بنا گردد و هرگونه تعرضى به كشورهاى دنياى سوم و اسلامى و بخصوص در اين منطقه بر خلاف موازين است كه بايد پايه و اساس درستى مابين ملتها باشد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 268
تاريخ: 23/11/58
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
من از عواطف ملت شريف نسبت به خادم خودشان تشكر مىكنم. از اينكه من كلمهاى گفته بودم كه موجب نگرانى بعضى دوستان شده بود، لازم ديدم كه به عرض آقايان برسانم كه حال من بحمدالله رو به بهبودى است و از دكترها تشكر مىكنم. مطلبى كه بايد عرض كنم دو چيز است: يكى راجع به سيلى كه آمده است در جنوب و گفته مىشود كه خساراتى وارد آمده است به برادرهايمان. من از همه ملت مىخواهم كه برادروار شركت كنند با هم و جبران اين خسارات را بكنند و ارتش بايد هليكوپتر و ساير وسائل نجات و وسائلى كه در دست آنهاست، در اختيار آنها بگذارد و كوشش خود را بكند، اميدوارم كه خداوند به آنها كمك كند. مطلب ديگرى كه بايد عرض كنم اين است كه تا آنجائى كه من شاهد انتخابات در ايران بودم، از زمان قبل از رضا شاه، سالهاى طولانى كه شاهد بودم انتخابات را، انتخاب آزاد در ايران نبود. منتها انتخابات يك وقت با زور خوانين بلاد و مالكين بلاد انجام مىگرفت و زمان رضاشاه كه دست آنها كوتاه شد، تحت كنترل رضاشاه بود و ديگر مجلسى در كار نبود به جز انتصاباتى كه از اشخاص معلوم و در زمان محمدرضا بدتر از او شد. من مىتوانم ادعا كنم كه انتخابات در اين سال، تنها انتخاباتى است كه به رأى مردم و بدون فشار كسى و بدون اينكه دخالت داشته باشند اشخاص در آراء مردم، انجام خواهد گرفت. لكن من از همه قشرها، از همه ملت مىخواهم كه آداب اسلامى خودشان را نسبت به همه امور، خصوصاً در انتخابات حفظ كنند و مبادا خيال كنند كه مبارزات انتخاباتى عبارت از اين است كه به ديگران بد بگويند و كارشكنى بكنند. البته دعوت به انتخاب اشخاص مانع ندارد لكن توجه داشته باشند كه همانطور كه انتخاب رئيس جمهور، به آن سلامت و به آن آرامش و به آن خوبى گذشت كه نمونه بود در ايران من اميد آن دارم كه اين انتخابات هم به همانطور بگذرد و همه با هم برادروار در يك مقصد باشيم در يك مقصد باشيد و خداوند را شاهد بدانيد و ناظر بدانيد و نهضت را لكهدار نكنيد. دشمنها در صددند كه خردهگيرى كنند و من اميدوارم كه خداوند همه شما را تاييد كند و همه با سلامت اين انتخابات را هم بگذرانيد و بعد را هم همين طور.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 269
تاريخ: 23/11/58
پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد انتخابات مجلس شوراى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
من با كمال مباهات از رشد سياسى و تعهد اسلامى ملت شريف ايران تشكر مىكنم كه در همه پرسىهاى گذشته، خصوصاً در انتخاب رئيس جمهور، در اخلاق اسلامى و تعالى روحى، گوى سبقت را ربودند و ثابت كردند كه انقلاب اسلامى بزرگ ماقبل از آنكه انقلاب سياسى و اجتماعى باشد، يك انقلاب معنوى روحانى است. من در ايام آخر عمر با اميدوارى كامل و سرافرازى از نبوغ شما به سوى دار رحمت كوچ مىكنم. سرفرازى و مباهات آنگاه به حد كمال خواهد رسيد كه در انتخابات مجلس شوراى اسلامى چون انتخابات رياست جمهورى كمال رشد انسانى اسلامى خود را نشان دهيد. شما اى ملت عزيز كه براى خدا و جلب رضاى او بپا خاستيد و با تاييد و توفيق ذات مقدسش به پيروزى معجزه آسا رسيديد، اكنون نيز در اين مرحله كه مقام امتحان است كوشش كنيد كه مصالح اسلام و كشور اسلامى را فداى منافع شخصى يا گروهى نكنيد. من انتظار دارم كه وحدت كلمه خود را حفظ و در انتخاب وكلاى خود رضاى حق را بر رضاى خود مقدم داريد. من متواضعانه از شما مىخواهم كه حتىالامكان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمائيد و اشخاصى اسلامى، متعهد، غير منحرف از صراط مستقيم الهى را در نظر بگيريد و سرنوشت اسلام و كشور خود را به دست كسانى دهيد كه به اسلام و جمهورى اسلامى و قانون اساسى معتقد و نسبت به احكام نورانى الهى متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت كشور مقدم ندارند. من از شما مىخواهم كه تا انعقاد مجلس شوراى اسلامى كه شوراى انقلاب به منزله آن است، از شوراى انقلاب اسلامى و از افراد آن شورا كه خدمتگزار به اسلام و به ملت و مورد تاييد اينجانب هستند پشتيبانى نمائيد. من از شوراى انقلاب مىخواهم كه صادقانه با آنان همكارى نمايند و چون برادران باوفا از هم پشتيبانى كنند و چنانكه دستور اسلام است، يد واحد بر من سوى باشند. من در بيمارستان دعاگوى شما هستم و انتظار آن دارم كه همبستگى شما را در مسائل كشورى بشنوم. من از همه ملت و همه گروهها خواهانم در اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 270
لحظات حساس كه دشمنان همهدر كمينند و منتظر فرصت، به خاطر خداى متعال و به خاطر مصالح كشور و ملت و به خاطر خونهاى ريخته شده در راه آزادى و استقلال، به خاطر هر چه كه آن را محترم مىشماريد از اختلاف و نفاق دست برداشته و خود را در مقابل حق و خلق سرفراز نمائيد از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 271
تاريخ: 27/11/58
پيام امام خمينى به بازماندگان سيل خوزستان و ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
من اطلاع نداشتم كه تلفات جانى داشته است اين سيل و از خسارات هم كم اطلاع بودم، اخيراً اطلاع حاصل شد كه هم تلفات جانى سنگين و هم خسارات بسيار سنگين وارد شده است كه موجب تأثر و تأسف است. من به بازماندگان درگذشتگان تسليت عرض مىكنم و به ملت هم در اين مصيبت بزرگ تسليت عرض مىكنم و براى گذشتگان از خداى تعالى رحمت مسئلت مىكنم. و بايد از همت والاى ملت تشكر كنم كه با همت بزرگ مشغول هستند براى جبران خسارات و من اميدوارم كه به طور شايسته اين خسارات جبران شود و بازماندگان اين اشخاص پرستارى بشوند. از خداوند تعالى سلامت و سعادت ملت بزرگ ايران و سعادت همه دوستان را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 272
تاريخ: 27/11/58
پاسخ امام خمينى به تلگرام سرهنگ قذافى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آقاى سرهنگ معمر القذافى رهبر كشور اسلامى ليبى
پيام آن حضرت در مورد كسالت و احوالپرسى از اينجانب واصل گرديد. از اظهار محبت جنابعالى متشكرم و پيرو آن پيام ديگرى را به مناسبت تبريك سالگرد انقلاب شكوهمند اسلامى ملت شريف از طرف شما دريافت نمودم. ضمن ابراز تشكر از دريافت پيام مزبور، موفقيت روزافزون مسلمانان جهان را از خداى تعالى مسئلت نموده، اميد است ملل اسلامى با اتحاد و همكارى بيشتر بتوانند بر دشمنان داخلى و خارجى پيروز گشته و از تحت سلطه استعمارگران شرق و غرب خصوصاً امريكا نجات يابند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 273
تاريخ: 28/11/58
پاسخ امام خمينى به پيام اعضاى شركت كننده در كنگره انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
كنگره انقلاب اسلامى! پيام جامعالاطراف را ملاحظه نمودم. از تفقد آقايان و حسن نظر به اين ناچيز متشكرم. اميد آن دارم كه شما نخبگان ملت و متعهدان اسلام عزيز موفق باشيد كه انقلاب بزرگ اسلامى را تا به مقصد كه حكومت الله بر جميع شؤون كشور است، ادامه دهيد و اميد آن دارم كه با وحدت كلمه و كوشش در راه التيام بين قشرهاى مختلف موفق شويد كه نمايندگانى متعهد، متفكر، دلسوز به ملت و خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمين، در مجلس شوراى اسلامى بفرستيد و ملت بزرگ را براى اين امر اسلامى ملى برانگيزيد و پس از تشكيل مجلس نيز از مجلس و دولت پشتيبانى كنيد و در راس برنامه ملت و دولت بايد استقلال همه جانبه كشور، از قواى انتظاميه گرفته تا قواى تقنينيه و قضائيه و اجرائيه باشد و از پيوستگىهاى زمان طاغوت به قدرتهاى شيطانى احتراز و دست آنان را از اين سفره يغماى عهد سلطنت شيطانى قطع نمائيد و اميد آن دارم كه مجلس شوراى اسلامى و دولت انقلابى اسلامى تصفيه كامل از عناصر ضد انقلاب و ضد اسلام را بطور قاطع و انقلابى شروع نمايند و آخرين عرض من آن است كه از اختلاف كه منشاء همه بدبختىهاست و مخالف رضاى خداى متعال است احتراز و نمايندگان محترم مجلس از رفتار و گفتارى كه در مجالس زمان طاغوت بر خلاف موازين شرعيه و اخلاقيه انجام مىگرفت اجتناب نموده، در مخالفتهاى آرائى و سياسى از حدود اخلاق انسانى تجاوز ننمايند. از خداوند متعال توفيق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمين و كشور مسئلت مىنمايم. والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 274
تاريخ: 30/11/58
فرمان امام خمينى به بنى صدر (انتصاب بنى صدر به فرماندهى كل قوا)
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى بنى صدر رئيس جمهورى ايران
در اين مرحله حساس كه احتياج به تمركز قوا بيشتر از هر مرحله است، جنابعالى به نمايندگى اينجانب به سمت فرماندهى كل نيروهاى مسلح به ترتيبى كه قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران تعيين كرده است منصوب مىشويد. اميد است كه با شايستگى كه جنابعالى داريد، امور كشورى و لشگرى و قواى مسلح به نحو شايسته با موازين اسلامى جريان پيدا كند. از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به ملت اسلامى خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 275
تاريخ: 21/12/58
پيام امام خمينى در رابطه با هفته بسيج مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب از ملت شريف ايران و از جوانان برومند كه از بسيج عمومى استقبال نمودند تشكر مىكنم. دفاع از اسلام و كشور اسلامى امرى است كه در موقع خطر تكليف شرعى، الهى و ملى است و بر تمام قشرها و گروهها واجب است. در اين موقع حساس كه ملت با دشمنان سرسخت و ابرقدرتها خصوصاً امريكا كه با مداخله جنايتكارانه خودش در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا پهلوى، ملت ما را از رشد سياسى و فرهنگى و اقتصادى بازداشت و ذخائر اين ملت فقير را به يغما برد، مواجه است، اگر غفلت شود و با قدرت و پشتكار در مقابل دشمنان بشريت خود را مهيا نكند و با بسيج عمومى كه به خواست خداوند متعال هيچ قدرتى نمىتواند با آن مقابله كند مهياى دفاع از كشور اسلام نشود، خود را و كشور خود را با دست خود به تباهى كشانده است. من از آنچه تاكنون به همت مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است، اميد آن دارم كه در بسيج همه جانبه آموزش نظامى و عقيدتى و اخلاقى و فرهنگى با تاييد خداوند متعال موفق شوند و دوره تعليمات و تمرينهاى عملى نظامى و پارتيزانى و چريكى را شايسته و به طورى كه سزاوار يك ملت اسلامى بپا خاسته است، به پايان رسانند. بكوشيد تا هر چه بيشتر نيرومند شويد در علم و عمل و با اتكال به خداى قادر، مجهز شويد به سلاح و صلاح، كه خداى بزرگ با شماست، كه دست قدرتى كه قدرتهاى شيطانى را در هم شكست پشتيبان جامعه الهى است.
من اميدوارم كه اين بسيج عمومى اسلامى، الگو براى تمام مستضعفين جهان و ملتهاى مسلمان عالم باشد و قرن پانزدهم قرن شكستن بتهاى بزرگ و جايگزينى اسلام و توحيد به جاى شرك و زندقه و عدل و داد به جاى ستمگرى و بيدادگرى و قرن انسانهاى متعهد به جاى آدمخواران بىفرهنگ باشد.
اى مستضعفان جهان! بپا خيزيد و خود را از چنگال ستمگران جنايتكار نجات دهيد. و اى مسلمانان غيرتمند اقطار عالم! از خواب غفلت برخيزيد و اسلام و كشورهاى اسلامى را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهائى بخشيد.
اى ملت شريف ايران! به نهضت اسلامى خود ادامه دهيد و به اجانب (هر كه باشد) اجازه ندهيد كه در سرنوشت شما دخالت كند و به غارتگرىها براى هميشه خاتمه دهيد و با قاطعيت از امريكا و هر
صحيفه نور ج 11 صفحه 276
دولت ديگر كه به حمايت خيانتكار به اسلام و ملت (محمدرضا پهلوى) برخاسته است، بخواهيد كه اين جانى و اموال مسروقه ملت را به ما برگردانند و تا پيروزى از پاى ننشينيم.
بار الها! پشتيبان ملت و جوانان عزيز ما باش كه اينان براى رضاى تو بپا خاستهاند و با نهضت خود دشمنان دين را از صحنه راندهاند: انك على كل شىء قدير .
سلام و درود بر ملت بزرگ و بر مبارزان راه حق و استقلال و آزادى.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 277
تاريخ: 4/12/58
انتصاب آيتالله اردبيلى به رياست دادستانى كل كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى دامت افاضاته
نظر به اهميت نقش قوه قضائيه در تأمين سعادت و سلامت جامعه و تماميت نظام جمهورى اسلامى و ضرورت ايجاد تشكيلات نوين قضائى بر اساس تعاليم مقدس اسلام، به رياست دادستانى كل كشور منصوب مىشويد تا با همكارى رئيس ديوانعالى كشور، فقها، قضات، كارمندان شريف و صالح دادگسترى و حقوقدانان ديگر به تهيه طرح و برنامه و ايجاد تشكيلات نوين به تدوين لوايح قضائى جديد جمهورى اسلامى ايران بپردازيد. اميدوارم خداوند متعال شما را در انجام اين امر خطير يارى فرمايد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page