-
گروهى از زنانى كه ازدواج با آنان حرام است
مسأله 2042ـ ازدواج با زنانى كه با انسان محرم هستند حرام است، مانند مادر، دختر، خواهر، عمّه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر، زن پدر، دختر زن و مادر زن (و شرح آن در مسائل آينده خواهد آمد).
مسأله 2043ـ هرگاه كسى زنى را براى خود عقد نمايد، هر چند با او نزديكى نكرده باشد، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هر چه بالا روند به آن مرد محرم مى شوند، ولى دختر زن و نوه دخترى و پسرى آن زن در صورتى به آن مرد حرام مى شوند كه با آن زن نزديكى كرده باشد.
مسأله 2044ـ عمّه و خاله پدر و عمّه و خاله پدر پدر و عمّه و خاله مادر و عمّه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند.
مسأله 2045ـ پدر شوهر و جدّ او هر چه بالا روند و پسر و نوه پسرى و دخترى شوهر، هرچه پايين آيند به زن او محرمند، چه قبل از عقد متولد شده باشند يا بعد از عقد.
مسأله 2046ـ هرگاه زنى را براى خود عقد كند تا وقتى آن زن در عقد اوست نمى تواند با خواهر آن زن ازدواج كند، خواه عقد دائم باشد يا موقّت، حتّى بعد از طلاق مادام كه در عدّه است، در صورتى كه عدّه رجعى باشد (كه شرح آن در كتاب طلاق خواهد آمد)، نمى تواند خواهر او را بگيرد و احتياط مستحب آن است كه در عدّه طلاق بائن كه شرح آن خواهد آمد با او ازدواج نكند، همچنين در عدّه متعه، خواه بعد از تمام شدن مدّت باشد و يا بخشيدن مدّت.
مسأله 2047ـ مرد نمى تواند بدون اجازه زن خود، با خواهرزاده يا برادرزاده او ازدواج كند، ولى اگر بدون اجازه آنها را عقد نمايد بعد اجازه دهد عقد صحيح است.
مسأله 2048ـ زن مسلمان نمى تواند به عقد كافر درآيد، همچنين مرد مسلمان نمى تواند بنابر احتياط با زن كافر ازدواج دائم كند ولى ازدواج موقت با زنان اهل كتاب مانند يهود و نصارى مانعى ندارد.
مسأله 2049ـ اگر با زن شوهردارى (نعوذ باللّه) زنا كند آن زن براى هميشه بر او حرام مى شود، يعنى اگر از شوهرش طلاق بگيرد نمى تواند با او ازدواج نمايد.
مسأله 2050ـ اگر با زنى كه در عدّه ديگرى است زنا كند آن زن بر او حرام مى شود، خواه طلاق رجعى باشد يا غير رجعى بنابر احتياط واجب.
مسأله 2051ـ اگر با زن بى شوهرى كه در عدّه نيست زنا كند بعداً مى تواند با او ازدواج نمايد، ولى احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا آن زن حيض ببيند بعد او را به عقد خود درآورد.
مسأله 2052ـ هرگاه زنى را كه در عدّه ديگرى است براى خود عقد كند چنانچه مرد و زن يا يكى از آنان بداند زن در عدّه است و نيز بداند عقد كردن زن در عدّه حرام است آن زن بر او حرام ابدى مى شود، خواه با او نزديكى كرده باشد يا نه، ولى اگر هيچ كدام نمى دانسته اند زن در عدّه است، يا نمى دانسته اند عقد كردن زن در عدّه حرام است، اگر باهم نزديكى كرده باشند زن بر او حرام مى شود و اگر نزديكى نكرده باشند حرام نمى شود.
مسأله 2053ـ هرگاه كسى بداند زنى شوهر دارد و او را براى خود عقد كند، بايد از او جدا شود، بعداً هم بنابر احتياط واجب نمى تواند با او ازدواج كند هر چند با او نزديكى نكرده باشد.
مسأله 2054ـ زن شوهردار اگر زنا دهد بر شوهر خود حرام نمى شود، ولى چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقى باشد بهتر است شوهر او را طلاق دهد، امّا مهرش را بايد بدهد و اگر مشهور به زنا شود احتياط واجب طلاق دادن اوست.
مسأله 2055ـ هرگاه كسى با زن شوهردارى (نعوذ باللّه) زنا كند براى توبه كردن لازم نيست به آن مرد بگويد، بلكه بايد در پيشگاه خدا توبه حقيقى كند.
مسأله 2056ـ «مادر» و «خواهر» و «دختر» پسرى كه لواط داده بر لواط كننده حرام است، خواه لواط دهنده بالغ باشد يا نابالغ، ولى اگر لواط كننده نابالغ باشد حرام نمى شود، همچنين اگر شك داشته باشد كه دخول حاصل شده يا نه.
مسأله 2057ـ اگر با «مادر» يا «خواهر» يا «دختر» كسى ازدواج نمايد و بعد از ازدواج با آن شخص لواط كند آنها بر او حرام نمى شوند.
مسأله 2058ـ هرگاه كسى در حال احرام كه يكى از اعمال «حج» يا «عمره» است با زنى ازدواج نمايد عقد او باطل است و چنانچه مى دانسته كه زن گرفتن در اين حال حرام است ديگر نمى تواند آن زن را عقد كند خواه نزديكى كرده باشد يا نه.
مسأله 2059ـ اگر مرد طواف نساء را كه يكى از اعمال حجّ است به جا نياورد، زن كه به واسطه احرام بستن بر او حرام شده بود حلال نمى شود، اين حكم درباره زن نيز ثابت است، ولى اگر بعداً طواف نساء را به جا آورند به يكديگر حلال مى شوند.
مسأله 2060ـ هرگاه كسى دختر نابالغى را با اجازه ولىّ او براى خود عقد كند پيش از آن كه نه سال دختر تمام شود نزديكى كردن با او حرام است و بعد از نه سال نيز اگر استعداد جسمانى ندارد اشكال دارد، ولى در هر حال اگر نزديكى كند و او را افضا نمايد آن زن بر او حرام نمى شود مخصوصاً اگر از طريق جراحى يا درمان خوب شود و به حال اصلى بازگردد، بنابراين در مسأله نزديكى با زن علاوه بر تمام شدن سنّ نه سال، لازم است رشد جسمانى براى نزديكى نيز داشته باشد و اگر بيم افضا و ناقص شدن زن باشد نزديكى با او اشكال دارد هرچند به سنّ بلوغ رسيده باشد.
مسأله 2061ـ زنى را كه سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام مى شود ولى اگر با شرايطى كه در كتاب طلاق آمده با مرد ديگرى ازدواج كند و سپس طلاق بگيرد مى تواند با شوهر اوّل دوباره ازدواج كند.
-
احكام عقد دائم
مسأله 2062ـ زنى كه عقد دائم شده بنابر احتياط نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود يا كارى در خارج خانه انتخاب كند (خواه اجازه لفظى باشد و يا از قرائن معلوم شود كه او راضى است) و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند. بر شوهر نيز واجب است كه غذا و لباس و منزل و لوازم ديگر را مطابق معمول براى او تهيّه كند (حتّى هزينه طبيب و دارو و مانند آن) و اگر تهيّه نكند بنابر احتياط بدهكار او خواهد بود، خواه توانايى داشته باشد يا نه.
مسأله 2063ـ اگر زن در كارهايى كه در مسأله پيش گفته شد اطاعت شوهر نكند گناهكار است و حقّ غذا و لباس و منزل و همخوابى او از بين مى رود ولى مهر او از بين نمى رود.
مسأله 2064ـ زن وظيفه ندارد خدمت خانه را انجام دهد و غذا تهيّه كند و نظافت و مانند آن را انجام دهد، مگر به ميل خود و اگر مرد او را مجبور بر اين كارها نمايد زن مى تواند حقّ الزّحمه خود را در برابر اين كارها از او بگيرد.
مسأله 2065ـ هرگاه زن مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى تواند هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد و احتياط واجب آن است كه اين كار با اجازه حاكم شرع باشد و اگر مجبور شود كه خودش معاش خود را تهيّه كند در موقعى كه مشغول كار است اطاعت شوهر بر او واجب نيست.
مسأله 2066ـ مرد حق ندارد زن دائمى خود را طورى ترك كند كه نه مانند زن شوهردار باشد نه بى شوهر، ولى واجب نيست هر چهار شب يك شب نزد او بماند، ولى اگر همسرهاى متعدد دارد بايد در ميان آنها از اين جهات با عدالت رفتار نمايد كه شرح آن در كتابهاى مفصّل فقهى آمده است.
مسأله 2067ـ مرد نمى تواند بيش از چهار ماه، نزديكى با همسر دائمى خود را ترك كند، بلكه اگر زن جوان باشد و در اين مدّت بيم آن مى رود كه به گناه بيفتد احتياط واجب آن است كه طورى رفتار كند كه او به گناه نيفتد.
مسأله 2068ـ تعيين مهر در عقد دائم واجب نيست و بدون آن عقد صحيح است، ولى بعداً چنانچه با زن نزديكى كند بايد مهر او را مطابق معمول زنهايى كه مثل او هستند بدهد.
مسأله 2069ـ در صورتى كه مدّتى براى دادن مهر در عقد تعيين نشده باشد زن حق دارد مهر خود را فوراً مطالبه كند، بلكه مى تواند پيش از گرفتن مهر از نزديكى كردن شوهر جلوگيرى كند، چه شوهر توانايى بر دادن مهر را داشته باشد يا نه، مگر اين كه عدم توانايى او قرينه بر اين باشد كه مهر از اوّل بر ذمّه بوده نه بصورت نقدى.
-
احكام عقد موقّت
مسأله 2070ـ در ازدواج موقّت بايد مقدار وقت و مقدار مهر تعيين شده باشد و بدون آن باطل است.
مسأله 2071ـ ازدواج موقّت هر چند براى لذّت بردن هم نباشد بلكه به قصد محرم شدن نزديكان آن دختر باشد جائز است مشروط بر اين كه دخترى را كه به ازدواج موقّت در مى آورند در حدّى باشد كه قابل لذّت جنسى باشد، مثلاً اگر كوچك است بايد وقت را به اندازه اى زياد كنند كه دوران آمادگى دختر را شامل شود، هرچند بعد از عقد مدّت را ببخشند.
مسأله 2072ـ احتياط واجب آن است كه شوهر بيش از چهار ماه نزديكى با همسر خود را در ازدواج موقّت نيز ترك نكند.
مسأله 2073ـ زن مى تواند در ازدواج موقّت شرط كند كه شوهر با او نزديكى نكند و تنها لذّتهاى ديگر ببرد، ولى اگر بعداً به اين امر راضى شود مانعى ندارد.
مسأله 2074ـ همسر ازدواج موقّت حقّ خرجى ندارد، هرچند باردار شود و از شوهر ارث نمى برد و شوهر هم از او ارث نمى برد و حقّ واجب همخوابى نيز ندارد.
مسأله 2075ـ همسر موقّت مى تواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود يا كارى در خارج خانه براى خود انتخاب كند، مگر اين كه به خاطر بيرون رفتنش حقّ شوهر از بين برود.
مسأله 2076ـ پدر يا جدّ پدرى مى تواند براى محرم شدن با زنى او را به عقد موقّت پسر نابالغ خود درآورد (به شرط اين كه مدّت عقد به اندازه اى باشد كه پسر به حدّ بهره گيرى جنسى برسد) و نيز مى تواند دختر نابالغى را براى محرم شدن بستگان به عقد كسى درآورد (به همان شرط كه در مورد پسر گفته شد) و در هر دو صورت بنابر احتياط واجب بايد عقد فايده اى براى آن دو داشته باشد و خالى از مفسده باشد.
مسأله 2077ـ مرد مى تواند مدّت ازدواج موقّت را ببخشد و به آن پايان دهد، در اين صورت اگر با آن زن نزديكى كرده بايد تمام مهر و اگر نزديكى نكرده بايد نصف آن را بدهد.
مسأله 2078ـ مرد مى تواند زنى را كه صيغه اوست به عقد دائمى درآورد، ولى بايد نخست باقيمانده مدّت را ببخشد، سپس او را عقد كند.
مسأله 2079ـ ازدواج موقّت بعد از تمام شدن مدّت آن، عدّه دارد، به شرحى كه در كتاب طلاق خواهدآمد و فرزندانى كه از آن متولد مى شوند تمام حقوق فرزندى را دارند و از پدر و مادر و بستگان خود ارث مى برند هرچند آن زن و شوهر از هم ارث نمى برند.
-
شرايط ذبح حيوانات
مسأله 2223ـ سر بريدن حيوان پنج شرط دارد:
1ـ ذبح كننده بنابر احتياط واجب بايد مسلمان باشد، ناصبى ها يعنى كسانى كه با اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) دشمنى دارند در حكم كفّارند.
2ـ بايد سر حيوان را با جسم تيزى كه از آهن، يا فلز ديگر باشد ببرند، ولى اگر احتياج به ذبح باشد و آهن پيدا نشود، يا اگر سر حيوان را نبرند مى ميرد و دسترسى به آهن نيست، با هر چيز تيزى كه رگها را بتواند جدا كند (مانند شيشه و سنگ و چوب تيز) مى شود آن را ذبح كرد.
3ـ در موقع سر بريدن بايد جلو بدن حيوان رو به قبله باشد و اگر عمداً رو به قبله نكنند حيوان حرام مى شود، ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله يا اشتباه كردن قبله، حيوان را به سمتى غير از قبله سر ببرند حرام نيست.
4ـ هنگام سر بريدن بايد نام خدا را ببرد همين قدر كه بگويد «بسم اللّه» يا «سُبْحانَ اللّهِ» يا بگويد «لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ» كافى است و به زبان فارسى يا هر زبان ديگر نيز جايز است، ولى اگر بدون قصد سر بريدن نام خدا را ببرد كافى نيست و در صورتى كه از روى فراموشى نام خدا را نبرد اشكال ندارد.
5ـ بايد حيوان بعد از سر بريدن حركتى كند اگر چه مثلاً چشم يا دم خود را حركت دهد يا پاى خود را به زمين زند كه معلوم شود زنده بوده و احتياط واجب آن است كه خون به مقدار كافى از آن بيرون بريزد.
مسأله 2224ـ كسى كه حيوان را ذبح مى كند مى تواند مرد باشد يا زن يا بچه نابالغى كه دستورات ذبح را مى داند، ولى بهتر است تا دسترسى به مرد باشد زنان و كودكان را معاف دارند.
مسأله 2225ـ سر بريدن حيوانات با وسايل ماشينى در صورتى كه شرايط شرعى آن مطابق آنچه در بحث ذبح حيوانات گفته شد انجام شود جايز است و چنين حيوانى پاك و حلال است.
مسأله 2226ـ هرگاه چند مرغ يا چند حيوان را باهم سر ببرند يك بسم اللّه براى همه آنها كافى است، همچنين هرگاه با ماشين، تعداد زيادى حيوان را در زمان واحد (با وجود شرايط ديگر) سر ببرند يك بسم اللّه كفايت مى كند و اگر ماشين مرتّباً كار مى كند احتياط آن است مرتّباً نام خدا را تكرار كنند.
-
دستور كشتن شتر
مسأله 2227ـ براى كشتن شتر بايد با پنج شرطى كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد، كارد يا چيز ديگرى را كه از آهن و برنده باشد در گودى پايين گردنش فرو كنند و اين عمل را «نحر»مى گويند و مطابق بعضى از روايات بهتر است كه شتر ايستاده باشد، ولى اگر در حالى كه زانوها را به زمين زده يا به پهلو خوابيده و جلو بدنش رو به قبله است كارد در گودى گردنش فرو كنند آن هم اشكالى ندارد.
مسأله 2228ـ هرگاه شتر را به جاى نحر كردن سر ببرند، يا گوسفند و گاو را به جاى سر بريدن نحر كنند، گوشت آنها حلال نيست، ولى اگر بعد از اين كار هنوز حيوان زنده باشد و فورا او را بر طبق دستور شرع بكشند گوشتش حلال است.
مسأله 2229ـ حيوان سركشى كه نمى توان آن را مطابق دستور شرع كشت و همچنين حيوانى كه در چاه افتاده و امكان كشتن آن مطابق دستور شرع نيست و احتمال دارد در آنجا بميرد، چنانچه با چيز برنده اى مانند كارد جايى از بدنش را زخم كنند و در اثر آن زخم جان دهد حلال است و رو به قبله بودن آن لازم نيست، ولى بايد شرايط ديگرى كه براى سر بريدن حيوانات گفته شد دارا باشد.
-
مستحبّات و مكروهات ذبح
مسأله 2230ـ چند چيز در ذبح حيوانات طبق بعضى از روايات مستحبّ است:
1ـ هنگام سربريدن گوسفند دستوپايش را باز بگذارند و موقع سربريدن گاو چهاردستوپايش را ببندند و هنگام كشتن شتر دودست آن را از پايين يا زيربغل به يكديگر ببندندوپاهايش رابازگذارند و مرغ را بعد از سر بريدن رها كنندتا پروبال بزند.
2ـ كسى كه حيوان را مى كشد رو به قبله باشد.
3ـ پيش از كشتن حيوان آب جلو آن بگذارند.
4ـ كارى كنند كه حيوان كمتر اذيّت شود، مثلاً با سرعت سر او را ببرند.
مسأله 2231ـ احتياط مستحب آن است كه پيش از بيرون آمدن روح سر حيوان را از بدنش جدا نكنند، بنابراين اگر دستگاه هايى براى ذبح حيوانات تهيّه شود كه سر حيوان را بكلّى قطع مى كند حيوان حرام نمى شود هر چند بهتر است طورى باشد كه تمام سر را قطع نكند، ولى در هر حال بايد تمام شرايط با دستگاه هاى ماشينى رعايت شود و نيز احتياط مستحب آن است كه مغز حرام حيوان را كه در وسط تيره پشت است قبل از جان دادن نبرند و پوست حيوان را جدا ننمايند.
مسأله 2232ـ مطابق بعضى از روايات چند چيز در كشتن حيوانات مكروه است:
1ـ كارد را پشت حلقوم حيوان فرو كنند و به طرف جلو بياورند كه حلقوم از پشت بريده شود.
2ـ در جايى حيوان را بكشند كه حيوان ديگر آن را مى بيند.
3ـ در موقع شب يا پيش از ظهر جمعه سر حيوان را ببرند، ولى در صورت احتياج عيبى ندارد.
4ـ حيوانى را كه انسان خودش پرورش داده با دست خود بكشد.
مسأله 2233ـ در زمان ما گاه براى آسان شدن ذبح حيوانات به حيوان شوك مى دهند، تا كمى بى حس شود و به راحتى يا به و سيله دستگاهها سر آن را ببرند، اين كار در صورتى كه حيوان بعد از شوك زنده باشد اشكالى ندارد.
-
شرايط شكار با اسلحه
مسأله 2234ـ هرگاه حيوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شكار كنند با پنج شرط حلال مى شود:
1ـ آن كه با اسلحه برنده اى مانند شمشير و كارد و خنجر يا تفنگ و مانند آن باشد خواه گلوله آن تيز باشد يا نه، ولى طورى باشد كه بدن حيوان را پاره كند و از آن خون جارى گردد، ولى اگر به و سيله دام يا چوب و سنگ و مانند آن حيوانى را شكار كنند حرام است، مگر اين كه موقعى به حيوان برسند كه هنوز زنده باشد و آن را مطابق آداب شرع سر ببرند.
2ـ بنابر احتياط واجب شكار كننده، مسلمان باشد يا بچّه مسلمانى كه خوب و بد را مى فهمد.
3ـ اسلحه را به منظور شكار كردن به كار برد، امّا اگر مثلاً جايى را نشانه گيرى كند و اتّفاقاً تير به حيوانى اصابت كند، خوردن گوشت آن حيوان حرام است.
4ـ هنگام به كار بردن اسلحه نام خدا را ببرد، ولى اگر فراموش كند اشكالى ندارد.
5ـ وقتى به حيوان برسد كه جان داده باشد، يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن آن وقت نباشد، ولى اگر به اندازه سر بريدن وقت داشته باشد و در ذبح حيوان كوتاهى كند تا بميرد حرام است.
-
احكام شكار
مسأله 2235ـ اگر دونفر حيوانى را شكار كنند، يكى مسلمان وديگرى كافر، يا يكى نام خدا را ببرد و ديگرى عمداً نبرد، آن حيوان بنابراحتياط واجب حرام است.
مسأله 2236ـ اگر حيوانى را با تير بزند، بعد در آب بيفتد و بداند كه به واسطه تير و افتادن در آب جان داده است حلال نيست، بلكه اگر شك كند كه فقط به خاطر تير بوده يا نه حلال نمى باشد.
مسأله 2237ـ هرگاه با اسلحه يا سگ غصبى، حيوانى را شكار كند، شكار حلال است و مال او مى شود، ولى گذشته از اين كه گناه كرده بايد اجرت اسلحه يا سگ را به صاحبش بدهد.
مسأله 2238ـ اگر با شمشير يا سلاح ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح است با شرايطى كه قبلاً گفته شد حيوانى را دونيم كند و سر و گردن در يك قسمت باقى بماند اگر وقتى برسد كه حيوان جان داده است، هر دو قسمت حلال است، همچنين اگر زنده باشد ولى وقت براى سر بريدن تنگ باشد امّا اگر وقت براى سر بريدن دارد آن قسمت كه در آن سر نيست حرام است و آن قسمت ديگر كه سر دارد اگر مطابق دستورشرع ببرد حلال است.
مسأله 2239ـ هرگاه به و سيله دام يا چوب يا سنگ يا چيز ديگرى كه شكار كردن با آن صحيح نيست حيوانى را دو قسمت كند قسمتى كه سر و گردن ندارد در هر حال حرام است و امّا قسمتى كه سر و گردن دارد اگر هنوز زنده است و سر آن را مطابق دستور شرع ببرد حلال است.
مسأله 2240ـ اگر حيوانى را سر ببرند يا شكار كنند و بچّه زنده اى از آن بيرون آيد، چنانچه آن بچّه را مطابق دستور شرع سر ببرند حلال وگرنه حرام است، امّا اگر بچّه با شكار كردن يا سر بريدن مادر، در شكم او مرده باشد حلال است به شرط اين كه خلقت بچّه كامل شده و مو يا پشم در بدنش روييده باشد.
-
شرايط شكار با سگهاى شكارى
مسأله 2241ـ هرگاه با سگ شكارى، حيوان وحشى حلال گوشتى را شكار كند، اين حيوان با پنج شرط حلال مى شود:
1ـ سگ طورى تربيت شده باشد كه هر وقت آن را براى گرفتن شكار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگيرى كنند بايستد، بلكه همين اندازه كه سگ را براى شكار تربيت كرده اند كافى است، ولو اين كه وقتى چشمش به شكار افتاد خودش حركت كند و به سوى شكار برود، ولى احتياط واجب آن است كه اگر عادت دارد پيش از رسيدن صاحبش شكار را مى خورد از شكار او اجتناب شود، امّا اگر گاهى شكار را بخورد، يا فقط خون او را بخورد، اشكال ندارد.
2ـ كسى كه سگ را مى فرستد بنابر احتياط واجب بايد مسلمان يا بچّه مسلمانى كه خوب و بد را مى فهمد باشد، كسى كه نسبت به اهل بيت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اظهار دشمنى كند مسلمان نيست و شكار او اشكال دارد.
3ـ هنگام فرستادن يا حركت كردن سگ بايد نام خدا را ببرد، ولى اگر از روى فراموشى آن را ترك كند اشكال ندارد و لازم نيست پيش از فرستادن سگ نام خدا را ببرد، بلكه اگر پيش از آن كه سگ به شكار برسد نام خدا را ببرد حلال است.
4ـ شكار به واسطه زخمى كه از دندان سگ پيدا كرده بميرد، بنابراين اگر سگ، شكار خود را خفه كند يا از زيادى دويدن يا ترس بميرد حلال نيست.
5ـ كسى كه سگ را فرستاده وقتى برسد كه شكار جان داده باشد، يا اگر زنده است به اندازه سر بريدن وقت نباشد، امّا اگر زمانى برسد كه به اندازه سربريدن وقت دارد مثلاً چشم خود را حركت مى دهد يا پاى بر زمين مى زند، بايد سر حيوان را مطابق دستور شرع ببرد وگرنه حرام است.
-
احكام شكار با سگهاى شكارى
مسأله 2242ـ كسى كه سگ را فرستاده اگر وقتى برسد كه مى تواند سر حيوان را ببرد ولى كارد نداشته باشد، يا براى پيدا كردن كارد مدّتى وقت لازم باشد، چنانچه حيوان بميرد احتياط واجب اجتناب از گوشت آن است.
مسأله 2243ـ هرگاه چند سگ را براى شكار حيوانى بفرستند چنانچه همه آنها داراى شرايط فوق باشد شكار حلال است و اگر بعضى از آنها داراى اين شرايط نيست شكار حرام است.
مسأله 2244ـ هرگاه سگ تربيت شده را براى شكار حيوانى بفرستد ولى آن سگ حيوان حلال ديگرى را شكار كند، اشكالى ندارد، همچنين اگر آن حيوان را با حيوان ديگرى شكار كند هر دو حلال است.
مسأله 2245ـ اگر چند نفر باهم سگى را بفرستند ويكى از آنان كافر باشد، يا عمداً نام خدا را نبرد، يا چند سگ بفرستند و يكى از آنها تربيت شده نباشد بنابر احتياط واجب بايد از گوشت آن شكار پرهيز كرد.
مسأله 2246ـ هرگاه به و سيله باز شكارى يا حيوان ديگر تربيت شده اى غير از سگ، حيوانى را شكاركند آن شكار حلال نيست، مگر اين كه وقتى برسند كه حيوان زنده باشد مطابق دستور شرع آن را ذبح كنند، در اين صورت حلال است.