رو به آسمان
ایستاده بر آرمان
درخت!
Printable View
رو به آسمان
ایستاده بر آرمان
درخت!
مرداب رابطه
آسمان محزون
صندلیهای زنگزده
***
صندلیها هم
بعد از تو
زانوی غم بغل گرفتهاند
silver dewdrops--
without fussing
become round
(Issa)
گرد می شوند
قطره های شبنم سپید
بی هیاهو
------------------------------------------------------------
facing my way
in the cold rain...
a scarecrow
(Issa)
درباران سرد
روبرو مي شوم در راهم
بامترسکی
---------------------------------------
Bright moon,
welcome to my hut ?
such as it is
(Issa)
خوش آمدی!
به کلبه محقرم
ماه تابان
بارانی مه آلود
امروز روزی شاد است
هر چند كه قله ی فوجی به ديده نمی آيد
ماتسوئو باشو ( Matsuo Basho )
صدای زنگی به نشانه ی وقت خواب
با انديشه ی او در سر
چگونه توانم خفت ؟
بانو كاسا ( Lady Kasa )
به ماه كه می نگرم
تابان بر هزاران هزار كوره راه درد
می بينم تنها من نيستم گرفتار خزان
اوئه چيساتو ( Oe Chisato )
خیره
بر آسمان گشاده ،
عطر شکوفه های آلو .
(سویین)
جویبار کوچک
پنهان می شود
در علف های خزان بدرود گوینده.
(شیرائو)
باران بهاری:
از میان درختان دیده می شود
کوره راهی به دریا.
(ئوتسوجی)
در سپيده دم
كسي به چشم نمي آيد...
نيلوفران آبي
اتاق بزرگ
ساكت ومتروك
روزي مه آلود
مي بلعد
روياي سحري ام را
كوكو
از ایسا
كشيده شد
روي برگهاي خيس پاييزي
بالاپوش راهب
----------------------------
در مه
گم می شوند
غازهای وحشی
---------------------------
افتادن ِ سیب ِ وحشی
سکوت ِ دریاچه را
می شکند
کوهپایه ی سبز
دختران کوزه به سر
چشمه ی دور
-----------------------------
ابرهای گذرا
گاهی نهان می شوند
چلچله هایی که برمی گردند
-----------------------------
گل های لاله
تنها لبخندی را
منتظرم
بايد به گدايی آب بروم
نور صبح
چشمهام را تسخير کردهاست
----------------------------------
در باغ جا ماند
گوشواره گیلاست
دختر کولی
--------------------------------
پوشانده
ساقه نيلوفري كاملاشكفته ،
كلبه ام را
پژواک
"هی ! " مرد تنها می دهد آواز
"هی !" کوه تنها می دهد پاسخ
(سی سن سویی)
چیزی نوشتن
و آنگاه بر ایوان ایستادن . _
رگبار می گذرد.
(سی شی )
تنهایی.
پس از پایان یافتن آتش بازی ،
عبور شهابی.
"تنهایی" یی که شیکی این جا از آن سخن می گوید یک احساس "درد جهان" است ، یک عاطفه ی جهانی که در پشت بیش تر شعر های بزرگ و آثار بزرگ ادبی هست. این تنهایی یک حالت نام ناپذیر جان است که با احساس تنها بودن ، و در همان حال کسی را برای هم کلامی خواستن فقط یک ارتباط دور و زیستی دارد. عبور شهاب که در آسمان خزان ، خاموش وار ، بی هیچ معنا و هدفی ، می درخشد و تند می گذرد احساس طبیعت را به ما می دهد که مخالف احساس انسان است.
من اینجایم ، در میان گل ها
می شنوم که مردمان خندان اند
در کوهستان بهاری.
بوئی تسو
حتی دارکوب نیز
بر نخواهد آشفت این عزلت گاه را
در میان درختان تایستانی.
این شعر در باره ی عزلت گاه بوچو ، استاد ذن باشو ،سروده شده است . باشو که از ویرانه ی کلبه ی بوچو در کنار معبد ئن گان جی دیدن می کرد از دیدن کلبه ی استادش سخت اندوهگین شد و این هایکو را بر ستون معبد نوشت.
باریدن و ایستادن ،
وزیدن و ایستادن ،
شب آرام و خاموش.
ئوتسوجی
گه گاه
ابر ها استراحتی می دهند
نظاره گان ماه را
چیزی آرام و خاموش در این شعر هست ، چیزی هم راه با شکیبایی . این شکیبایی را آنانی می توانند داشت که با دلی پاک در ماه گه گاه پوشیده از ابر نظاره کنند ، این شکیبایی را خود طبیعت هم دارد. این شکیبایی در بیشتر شعر های باشو حس می شود :
هلال خزانی._
شب را سراسر
گرد برکه سرگردان بودم.
چیزی باز نمی گوید
در آواز خویش.
چه زود خواهد مرد زنجره !
این شعر را دو گونه می توان فهمید . یکی آن که در آواز زنجره _ که نشان می دهد همیشه نخواهد خواند _ چیزی نیست. او در آوازش کیفیت اکنون ناب ، اکنون جاوید را دارد . دیگر آن که زنجره به رغم مرگ زودرس خود می خواند. بی بیم و امید خواهد خواند ، و بی هیچ دلیلی خواهد خواند ؛ می خواند چون که می خواند.
بشقاب ها و کاسه ها
رنگ پریده در فلق
در خنکای شامگاهی.
" باشو"
ظروف شام در تیرگی هوای شامگاهی می درخشند.اما این جا خنکی سهم برجسته ای دارد . هنگامی که جان و تن مان کامل در آرامش است می توانیم معنای نامتناهی بودن چیز ها و پیش آمد های جزیی و روزمره را دریابیم.
به هنگام خاموش کردن
چراغ های دکه ی عروسک فروشی،
باران بهاری.
"بوسون"
حال به این شعر از روگتسو ، که شاگرد شیکی بود ، توجه کنید:
همان گونه که چراغ را بر می افروختند
در راسته ی عروسک فروشان
هوا بارانی بود.
این جا دوگونه تنهایی حس می شود که نامیدن و توصیف شان دشوار است.
تنهایی روگتسو ، از نوع تنهایی های انسانی ، و تنهایی بوسون ، تنهایی طبیعت و بهار و شب است.....
در آفتاب سوزان،
طرح مردی
که از دور می آید.
"سی شی"
نخواهم بود آيا
يا به ياد خواهم آورد در آن جهان
آخرين ديدار مان را ؟
بانو ايزومی شيكيبو ( Lady Izumi Shikibu )
گل فرو افتاده را می بینم
که به شاخه اش بر می گردد._
آه ! پروانه ای ست.
شب تابستانه
خورشید پهن و بیدار :
پلک هایم رو ی هم می افتد.
شکوه صبح
آشکاره است امروز
عمر کوتاه من
چند هایکو از یامازاکی سوکان
تا کرده دست هایش را .
غوک
آواز می خواند.
----------------------
اگر باران ببارد
با چتر بیا *
ای ماه نیمه شب.
* اشاره به هاله ی گرد ماه است....
هيچ نيست
جز پيچ و تاب سرخسی
اين جهان گذرا
كاواباتا بوشا ( Kawabata Bosha )
چند هایکو از موکایی کیورایی
به تند باد زمستانه
نه حتی سیل و باران
به زمین نمی رسد
شهر زادگاهم _
در بستر قرضی :
پرندگان مهاجر.
كودك نابينا
دست در دست مادر
می ستايد شكوفه های گيلاس را
انوموتو كيكاكو ( Enomoto Kikaku )
مثل گل نیلوفر
چه با سرعت میگذرد زندگی ام
امروز.....؟
موریتاکه
ای برگ ها ،
از باد بپرسید
کدامتان اولین برگی خواهید بود که فرو خواهد افتاد
سوشکی
دنیا پر از رنج است،با این حال
درختان گیلاس شکوفه میدهند
ایسا
گریه نکنید حشره ها
چون حتی ستاره های عاشقدرد هجران را کشیده اند
ایسا
from inside one leaf
it blows...
spring breeze
مي وزد
از درون ِ برگي...
نسيم بهار
departing clouds--
"Autumn won't return"
the cicadas sing
issa
ابرهاي گذرنده
"پاييز برنمي گردد"
زنجره ها مي خوانند
چند هایکو از نائیتو جوسو
1704_1662.....شاعر عضو مکتب باشو.
ته آبگیر را
دیده ام
با تماشای جوجه اردک
----------------------
پوسته انداخته
پس از مرگ،
جیرجیرک پاییز
ديدار رهروی
برپل .
ماه زمستانی
بوسون ( Buson )
چند هایکو از هاتوری رانست سو
1707_ 1654 : متولد ادو Edo . گفته اند که او و کیکاکو (kikaku) ئر زمره ی بهترین شاعران مکتب باشو هستند.
کاج های منقوش
بر آسمان آبی
ماه امشب
نوروز می دمد شفاف
و گنجشک ها
قصه می گویند.
چند هایکو از انوموتو کیکاکو
1707_1661 : متولد Edo و جزو شاگردان برجسته ی مکتب باشو. پس از مرگ باشو به شعر طنز آمیز روی آورد.
خرمن ماه:
سایه های کاج
بر حصیر خیزران.
جوجه گنجشک ها:
سایه های کوتاه خیزران
بر پنجره ی کاغذی.
در سپیده ی نوروز
درنا ها چه آرام
گام بر می دارند.
پر کشیدن مرغی،
رمیدن یابویی._
خلنگ زار خشکیده !
معلوم نیست چه پرنده ای است ؛ نیازی هم نیست . همین جور بهتر است. اسب یابو بارکش است چون که پیر و لاغر است و با چشم انداز خلنگ زار خشکیده نیز جور است ؛ و رمیدن چنین موجودی بسیار چشم گیر است . نکته ی اصلی شعر خلنگ زار خشکیده است ، سکوت و بی حیاتی آن است که با این نشان نامنتظر حیات پدید آورده می شود . سوار نیز به نوبه خود از جا می پرد ملایم ترین بر گردان این تضاد را کارن رو بیان کرده است :
جوجه گان
در دوردست دانه می چینند.
در خلنگزار خشکیده.
(کان رو)
آه از اين دنيای پر مشغله !
سه روز تمام
نديده ام شكوفه ی گيلاس
اوشيما ريوتا ( Oshima Ryota )
در كه باز می شود
وه ! وه ! وه !
صبح برفی
كارای سن ريو ( Karai Senryu )
هر روز
تکه ای کوچک از آسمان
سهم صبح های من است.
هایکو از مایلا
چند هایکو از نوزاوا بونچی
متوفای 1714 : در کانازاوا متود شد و در کیوتو طبابت می کرد . در اواخر 1680 عضو مکتب باشو بود .
استخوان های خار و خاشاک
بریده و خرده شده
شاخه ها اما
هنوز شکوفا
****
باران زمسانه :
کلبه ی روستایی پر از هیزم
نور می تابد از پنجره اش
هایکو از کونیشی رائیزان
1716_1654 : متولد اوزاکا و عضو مکتب danrin……
رایحه بهار ._
چه سپید ، مرغ ماهی خوار
در میان کاج ها.
نهر خزانی
از آن بر می دارم
سنگ سفیدی.
( سوسه کی )
زنجره های خزانی ؛
با آواز هاشان
نمی خواهند که بمیرند.
( سوسه کی )
اسب گوش های اش را
وا پس می برد._
شکوفه های گلابی.
این هایکو برای درخت بهار است نه برای اسب . شکوفه های گلابی ، به خلاف شکوفه های گیلاس و آلو ، درخشندگی و شادی ندارند ، بلکه بیشتر گونه یی تنهایی و اندوه با خود دارند . اسب در راه بازگشت به خانه در این شب سرد بهاری گوش هایش را واپس می برد ، و گوش هایش لحظه ای با شکوفه ها هم آهنگ است.