-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
گسست نسل كنونى از نسل گذشته و افتخاراتش !
عزيزان من ! ما در دويست سال گذشته ، قبل از اين جنگ تحميلى ، هر وقت اين كشور با كشور ديگرى درگيرى نظامى داشت ، بخشى از كشور رفت ؛ اما بعد از دويست سال ، آن جنگى كه در آن دشمن نتوانست يك وجب از خاك اين كشور را بگيرد - با اين كه همه قدرتهاى نظامى و سياسى دنيا و پشتيبانى بين المللى همراه بود - همين جنگ هشت ساله است . اين جنگ يكى از مفاخر تاريخ ايران است ؛ آن وقت مى آيند جنگ و رزمندگان و شهدا و سپاه و ارتش را و بسيج را زير سوال مى برند! اين گسست نسل كنونى از نسل گذشته و افتخارات گذشته ، اين جدا كردن مردم از مسؤ ولان ، اين جدا كردن مردم از عقايد دينى و باورهاى دينى ، آيا جز از دشمن بر مى آيد؟ اما مى بينيم فلان روزنامه هم اين كارها را مى كند! البته بعضى هم هستند كه واقعا دشمن نيستند - كه من مى دانم اين طور است - اما غافلند. اين ، آن شكوفايى بود كه من خواستم به شما بكنم .
-
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
خدا نگذرد از سردمداران دو رژيم خبيث گذشته
ما بعد از انقلاب جاهايى را در اين كشور پهناور و بزرگ ديديم كه با وجود جمعيت فراوان ، از آبادانى بويى نبرده بودند؛ محروميت ، طبيعت ثانوى از پاره اى از مناطق - عمدتا مناطق دوردست - شده بود؛ بخصوص آن منطقه يى كه جنبه ى استراتژيك براى آن دستگاه نداشت و هدف و كارى در آن جا نبود، ديگر در آن جا نه راه آهنى بود، نه جاده ى آسفالته ى درستى بود، نه از آب و برق مردم خبرى بود، نه از ارتباطات مردم خبرى بود، نه از كارخانجات در آن جا خبرى بود؛ اين طبيعت آن دستگاه بود!
پنجاه سال ضربه زدن لازم است تا سرزمين و منطقه يى ، به مثابه ى يك طبيعت ، به محروميت خو بگيرد! در همين خصوص ، پنجاه سالهايى گذشت ! خدا نگذرد از سردمداران اين دو رژيم خبيث منحوس - يعنى رژيم قاجار و پهلوى - كه حدود دويست سال بر اين كشور حاكم بودند و در گوشه و كنار اين كشور بد خاطره هايى گذاشته اند؛ بد نشانه هايى از اختلاف و تبعيض و نامردمى و بى توجهى به مردم باقى گذاشتند.
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
در بلوچستان ، به فارسها ((گجر)) مى گفتند!
من پيش از انقلاب ، مدتهايى را در منطقه ى بلوچستان سپرى كرده بودم . تا سال 1357 كه بنده در آن جا بودم ، شايد شماها بدانيد؛ شايد هم ندانيد كه هنوز به فارسها ((گجر)) - يعنى قاجار - مى گفتند! البته به حمدالله بعد از انقلاب ، اين تصوير برگشته است . رژيم قاجار در آن جا كارى كرده بود و نشانى گذاشته بود كه كلمه قاجار و به تعبير و لهجه محلى آنها گجر - معنايش وحشى و بى رحمى و سنگدل و آدمكش و غير قابل اعتماد بود! شايد منطقه ى بوشهر ما و شما، از جمله ى جاهايى بوده است كه آن رژيم خبيث و داراى سياست غير انسانى و ضد انسانى ، به خاطر سوابق مبارزات اين مردم با انگليسيها، اصرار داشته كه آن جا را محروم نگه دارد.
بالاخره اگر مردمى نشان دادند كه سلحشورى دارند، بيگانه ناپذيرى دارند؛ دشمن ستيزى دارند، اين مردم به نحوى بايستى توسرى بخورند؛ هيچ بعدى نيست !
-
ايجاد محروميت به خاطر سوابق دشمن ستيزى مردم !
اين منطقه ى بوشهر و لارستان و بعضى ديگر از مناطق فارس ، به خاطر آن كه سوابق انگليسى ستيزى داشتند - كه چون بعضى از آنها را تاريخ ثبت كرده است ، غالب مردم مى دانند؛ خيلى از آنها را شايد حتى شماها هم ندانيد و اينها هنوز متاءسفانه در تاريخ رسمى ثبت نشده - به طور طبيعى مزاج آن دستگاه به طرف بى اعتنايى نسبت به اين منطقه مى كشيد؛ علاوه بر اين كه گفتيم ، طبيعت نظام آنها اين بود كه هر جايى كه دور از مركز است ، بايستى محروم باشند؛ مثل باغچه اى كه تراز آن غلط است ؛ آب كه ريختى ، به همه جاى اين باغچه نخواهد رسيد. باغچه ى تراز، آن باغچه اى است كه اگر يك طرفش آب ريختى ، كانال كشيها آب را طور برابر به پاى هر بوته اى برساند. وقتى تراز غلط بود، آب به يك نقطه هايى اصلا نمى رسد. بنا براين ، تراز يك نظام ضد بشرى ، تراز غلطى است .(20)
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
چشمشان را رويهم مى گذارند مى گويند انشاءالله گربه است
و اما آن مطلبى كه من به نظرم مى رسد كه در وضع كنونى كشور نياز افكار عمومى است و مناسب است عرض بكنم ، اين است كه يك ملت زنده و ملتى كه اهل پيشرفت است ، از جمله ى كارهايى كه در كنار سازندگى ، در كنار پيشرفت علمى و در كنار كارهاى بزرگ - حتما بايد از آن غفلت نكند، شناخت هدفهاى دشمن در هر مرحله است ؛ اين خاصيت زنده بودن است نمى شود ملتى را فرض كرد كه آرمانهاى بزرگى داشته باشد و بخواهد كارهاى بزرگى بكند؛ اما دشمن نداشته باشد. بله ملتهايى هستند يك گوشه خزيده اند كارى به كار سرنوشتشان هم ندارند، بيگانگان هم بر اينها مسلطند اينها هم مثل گوسفند مى چرند؛ بيگانگان هم مثل چوپانهاى خائن هر چه مى خواهند، از آنها استفاده مى كنند. البته اينها اگر بخواهند همان طور زندگى كنند هيچ لزومى ندارد به اينها فكر كنند. چون آينده اى براى آنها وجود ندارد. البته امروز در دنيا چنين ملتهايى خيلى كم مى شود سراغ داد؛ اگر وجود داشته باشد؛ خيلى كم است ؛ بالاخره ملتها بيدار شده اند. به هر حال ، ملتى مثل ملت ايران كه بر عليه دخالت بيگانگان قيام كرده و دست بيگانگان را كوتاه كرده و مداخله بيگانگان را در كشور خودش متوقف نمود، اينها كارهاى كوچكى نيست . ملت ايران ، غارت بيگانگان را از منابع نفتى و منابع گوناگون مادى خود از بين برد؛ دستگاه حكومتى را كه به نفع بيگانگان كار مى كرد، ريشه كن كرد و از بيخ و بن برانداخت . ملتى با اين خصوصيات بالاخره دشمن دارد؛ بدون دشمن نخواهد بود.
امروز هم ملت ايران ، يك ملت آرمانگرا است و با ظلم و زورگويى و تحمل و تبعيض مخالف است ، همه ى كسانى كه اهل ظلمتند همه كسانى كه اهل ظلمتند، همه كسانى كه اهل چپاولگرى اند، طبعا با اين ملت ميانه خوبى ندارند؛ حالا بعضيها مى گويند و ترويج مى كنند كه ما توهم مى كنيم كه عليه ما توطئه هست و دشمنى وجود دارد! خيلى خوب ؛ حالا كسانى كه دلشان مى خواهد چشم خودشان را روى هم بگذارند و بگويند انشاءالله گربه است ، بگذارند؛ اما واقعيت كه عوض نمى شود. وجود دشمن ، با به خواب رفتن من و شما كه از بين نمى رود.اگر دشمن كمين گرفته و منتظر فرصت است كه ضربه وارد كند، چه من و شما بدانيم ، چه ندانيم ؛ اگر به فرض خود را به ندانستن زدن ، دشمن از خود دست بر نمى دارد. افرادى مايلند اثبات كنند كه نخير، ملت ايران هيچ دشمنى ندارد؛ كنار خانه هاى خودتان بنشينيد و به كار خودتان سرگرم باشيد خاطرتان هم جمع باشد كه همه جا امن و امان است ! نه ، اين حرفها واقعيت ندارد؛ يك ملت زنده نمى تواند اين طورى فكر كند حتى ما بعضى از ملتها و دولتها را سراغ داريم كه در دورانى كه يا دشمنانشان آن قدر هم خطرناك نبودند، يا دشمنانشان آن قدر به آنها نزديك نبودند، اين طور وانمود مى كردند كه دشمن در خانه آنهاست ؛ براى اينكه بتوانند از خودشان درست دفاع كنند! در همين سالهاى طولانى جنگ سرد غرب و شرق غالبا در كشورهاى غربى و عمدتا در امريكا اين طور بود؛ حتى دشمن موهوم درست مى كردند؛ دشمنى كه شايد اين قدر هم دشمنى او نزديك نبود؛ اما آنچنان دشمن را به افكار عمومى خودشان نزديك جلوه مى دادند كه بتوانند كارهاى بزرگ و اقدامات مورد نظر خودشان را انجام بدهند؛ اين مربوط به كسانى است كه دشمن اين قدر نزديك به آنها هم نيست ؛ آن وقت در كشورى مثل ايران ، با اين دشمنى ها و توطئه هاى آشكار، با آنچه كه در داخل كشور مى بينيم ، با آنچه كه از اطراف و اكناف عليه ما به طور دايم دارد توطئه و دشمنى انجام مى گيرد، عاقلانه نيست بگويم نه آقا، ما دشمنى نداريم ؛ دشمنمان ، دشمن نيست و در فكر توطئه نيست ؛ اين حرف قابل اعتنايى نيست ! پس آن كسانى كه نمى خواهند خودشان را به حماقت بزنند و بگويند دشمن نداريم ، ناچارند كه در مرحله اى دشمنشان را بشناسند و بدانند كه دشمن در فكر چيست .
در جبهه ، يك فرمانده خوب ، آن كسى كه بتواند بفهمد كه دشمن از كجا مى خواهد حمله كند و اين را به نيروهاى خودش تفهيم بكند. در دوران جنگ تحميلى ، جوانانى كه آن روز در ميدان جنگ بودند، اين نكته را خيلى خوب مى دانند. اگر در هر منطقه يى كه شما هستيد، بتوانيد بفهميد كه دشمن در فكر چيست ، يقينا مبالغ زيادى از حمله ى دشمن را پيشگيرى خواهيد كرد و خودتان را مصونيت خواهيد بخشيد و كارهايى را كه بايد انجام بدهيد، انجام خواهيد داد.
البته ما نمى خواهيم حالا دشمن معرفى كنيم ؛ غالبا ملت ايران دشمنان بين المللى و جهانى خودشان را مى شناسند. اما هدفهاى دشمن در اين مرحله چيست ؟ اگر از من سوال كنيد من مى توانم دو، سه هدف را به عنوان هدفهاى مرحله نهايى دشمن در اين مقطع زمانى براى كشور و ملتمان نام ببرم . البته برخلاف تبليغات راديوهاى همان دشمنان ، ما ادعا نمى كنيم كه آنچه ما مى فهميم ، امر حقيقت است و هيچ خدشه اى در آن نيست و ما در فهميدن ، معصوم هستيم ، نه اين فهم من است ؛ نه آن چيزى است كه من به عنوان خدمتگزارى كه خداى متعال با همه حقارت اين بنده حقير، مسئوليت سنگينى بر دوش او گذاشته ، احساس مى كنم ، و احساس مى كنم بايستى ذهن مردم را نسبت به اين مطالبى كه مى فهمم ، روشن كنم ، البته اگر كسى اطلاعات بيشترى دارد، فهم بهترى از مسائل دارد و طور ديگرى مى فهمد، او هم فهم خودش برايش معتبر است ؛ اما آنچه كه من مى فهمم ، اينهاست .
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
تخريب به اسم اصلاح !
دشمن سه هدف مرحله اى و مقطعى را تعقيب مى كند؛ اول ، عبارت است از تخريب وحدت ملى ؛ يكپارچگى ملت ايران را بشكنند و تخريب كنند. دوم ، تخريب ايمان و باورهاى كارساز در دل مردم ؛ يعنى ايمانها و باورها و اعتقاداتى كه اين ملت را از يك ملت عقب افتاده تو سرى خور به يك ملت پيشرو و شجاع و ميداندار در دنيا تبديل كرد؛ اينها را تخريب كند. اين حركت با يك اعتقادات و باورهايى انجام گرفت ؛ بدون اين باورها كه انسان حركت نمى كرد و اين ملت پيش نمى رفت ؛ دشمن مى خواهد اين باورها را در ذهن ملت ما تخريب كند. سوم ، تخريب روح اميد و تخريب آينده در ذهن مردم . پس سه تخريب مورد نظر دشمن است : تخريب وحدت ملى ، تخريب باورهاى كارساز و مقاومت بخش و تخريب روح اميد؛ اسم اين تخريب ها را هم اصلاح مى گذارند!
-
دشمن ، سلسله جنبان اين حركتهاست
من كارى به اين دوستان و خوديهاى غافل ندارم ؛ بحث من بر سر دشمن است كه سلسله جنبان اين حركت ، به بيرون از اين مرزها مربوط است . در داخل مرزها هم آن كسانى كه اساس كار دست آنهاست ؛ آنها دشمنانند؛ مثل جبهه قاسطين كه من سال گذشته در مورد اميرالمومنين عرض كردم . در مقابل حكومت علوى ، سه جبهه وجود داشت ؛ قاسطين و مارقين و ناكثين . مارقين و ناكثين ، جبهه داخلى و جبهه خود بودند؛ منتها خوديهاى فريب خورده و به دام افتاده - يا به دام افتاده ثروت طلبى و مقام خواهى و عقده هاى خودشان ، يا به دام جهالتها و حماقتها و تعصبهاى خودشان - اما جبهه قاسطين ، جبهه دشمن بود؛ جبهه آشتى ناپذير بود؛ با على آشتى بكن نبود. آمدند به اميرالمومنين عرض كردند كه يا اميرالمومنين ! بگذاريد جناب معاوية بن ابى سفيان چند صباحى در راس حكومت بماند؛ اما حضرت فرمودند، نه ؛ اگر من حاكمم او نمى تواند استاندار اين حكومت باشد، بايد كنار برود. آنها اميرالمومنين را تخطئه كرده اند و گفتند بى سياستى كرده است بعضى از نويسندگان تا امروز هم مى گويند اميرالمومنين بى سياستى كرده است . اما خودشان بى سياستند؛ اميرالمومنين بسيار پخته عمل كرد؛ براى اين كه معاوية بن ابى سفيان ، جناب طلحه و زبير نبود، كه اگر آن امتيازى را مى خواست به او مى دادند، او ساكت مى نشست ؛ نه ، آن جبهه ، جبهه قاسبين بود؛ جبهه اى بود كه با جبهه علوى نمى ساخت ؛ هر چه او عقب مى رفت اين يك قدم جلو مى آمد؛ جز در ميدان جنگ نقطه تلاقى هم با هم نداشتند؛ اميرالمومنين اين را مى دانست ؛ و لذا تا زمانى كه على سر كار بود؛ جبهه قاسطين هيچ كارى نمى توانستند بكنند و هميشه شكست خوردند؛ اما وقتى اميرالمومنين به شهادت رسيد - كه شهادت على هم به دست آن گروه هاى شبه خودى متعصب عقده اى بدفهم كج فهم فريب خورده بود، نه بيگانه آن چنانى - آن بيگانه ها (قاسطين ) حكومت را گرفتند و با گذشت چند سال نشان دادند ايده آل آنها در حكومت چيست حكومت حجاج بن يوسف در همين كوفه به وجود آمد؛ حكومت يوسف بن عمر ثقفى به وجود آمد؛ حكومت يزيد بن معاويه به وجود آمد معلوم شد كه آن جريانات اصلا جريانى نيست كه بتواند در يك نقطه با جريان علوى تلاقى بكنند.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
دشمن حرف خود را از زبان آدمهاى غافل مى زند
امروز هم عينا همانطور است . جبهه دشمن غير از آن آدم غافلى است كه خودى هم هست ؛ منتها بيچاره دچار غفلت و اشتباه و فريب مى شود؛ بر اثر حادثه اى عقده و كينه يى پيدا مى كند و در مقابل نظام مى ايستد؛ در مقابل سخن حق مى ايستد؛ در مقابل امام و راه امام مى ايستد؛ اين ، آن دشمن اصلى نيست ؛ اين يك آدم فريب خورده است ؛ اين يك آدم قابل ترحم است ! دشمن اصلى آن كسى است كه پشت سر اين قرار مى گيرد؛ اما خودش را نشان نمى دهد؛ در داخل كشور، خودش را نشان نمى دهد؛ در خارج از كشور چرا؛ در جبهه جهانى ، در جبهه بين المللى ، به عنوان يك عضو وفادار سازمان جاسوسى سياى امريكا، يا موساد صهيونيستها چرا؛ كاملا چهره او آشكار است ؛ حرف هم مى زند، حقايق را هم مى گويد؛ انگيزه هايى را هم كه او براى مبارزه با اسلام و مسلمين دارد، بيان مى كند؛ اما آن دنباله او كه داخل كشور است ، خود را دم چك اقتدار حكومت قرار نمى دهد؛ مى داند كه اين حكومت ، حكومت مقتدرى است ، حكومتى است كه متكى به آرا مردم است ؛ متكى به محبت مردم است ؛ متكى به ايمان مردم است ؛ از اين حكومت مى ترسند و خودشان را جلو نمى دهند؛ حرفشان را با يك واسطه و يا دو سه واسطه از زبانهاى آدمهاى غافل مى زنند يك وقت مى بينيد طرف روحانى است ، اما غافل و فريب خورده است و بى خبر است ، يا يك دانشجو است . اما اسير احساسات شده و نينديشيده است و يا يك فرد معمولى و حتى انقلابى است اما زمان را نشناخته ، دشمن را نشناخته و يا احيانا دچار عقده و كينه اى شده است ؛ حرف از زبان اين فرد خارج مى شود؛ اما اين بيچاره حرف خودش نيست ؛ حرف دشمن است دشمن ما آن كسى است كه قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدور هم اكبر دشمن ما آن كسى است كه براى اين انقلاب ، نه فقط دل نسوزانده است و بلكه حتى در مقابل اين انقلاب در برهه هايى از زمان شايد ايستاده است ؛ بعضيشان در مقابل انقلاب در زمان رژيم پهلوى ايستاده اند، بعضى شان بعد از آن كه نظام اسلامى سركار آمد، خرابكارى كردند؛ بعضيشان مدتى را ترساندند؛ كنار رفتند و خود را مخفى كردند؛ بعد كه حالا فرصتى برايشان پيش آمده ، از لاك خود بيرون خزيده اند! خيال مى كنند كه فرصتى هست . گفت :
اين مار است او كى مرده است از پى بى آلتى افسرده است اينها از پى بى آلتى افسرده بودند، بعد آفتابى به تنشان خورد، خيال مى كنند كه الان ميدانى است كه بتوانند نيش بزنند وارد ميدان مى شوند منتها باز هم مارگونه ! هدف اينها اين است كه وحدت ملى را تخريب كنند و اين اتحاد عمومى ملت را بگيرند. شما مى دانيد كه عوامل تجزيه در داخل اين ملت برگ منتفى و مفقود نيست ! در مواردى اختلاف زبان و اختلاف مناطق جغرافيايى هست ، اما ملت رشيد ايران از قبل از انقلاب و در جريان انقلاب تا امروز اين وحدت و يكپارچگى خود را بر همه عوامل تفرقه ترجيح داده است و على رغم ميل داشتن دشمن توانسته است اتحاد و يكپارچگى خود را در همه ميدانهاى حساس حفظ كند. بر اثر همين يكپارچگى ملت ما در جنگ پيروز شد. دولتهاى ما هر كارى كه توانستند بكنند و بحمدالله هر پيشرفتى كه در زمينه سازندگى تا امروز داشته اند، به خاطر همين يكپارچگى مردم بوده است ؛ دشمن نمى تواند اين را ببيند. براى دشمن ، آرزوست كه بتواند قشرها را در مقابل هم قرار بدهد، روحانى را از يك طرف ، دانشگاهى را از يك طرف ، بازارى را از يك طرف ، كارگر را از يك طرف ، كشاورز را از يك طرف ، قشرهاى جوان را از يك طرف ، قشرهاى ميانسال را از يك طرف ؛ هر كدام را با انگيزه و با شعارى سرگرم كند؛ به ديگران بدبين كند؛ اگر در جامعه نقاط ايمنى بخشى هم وجود دارد كه همه مردم به آنها اعتماد دارند و در اختلافات به آنها مراجعه مى كنند و آنها اختلافات را بر طرف مى كنند، اين نقاط را هم بمباران كند؛ دشمن اينها را مى خواهد.
-
سعى مى كنند فضا را آشفته و نا آرام جلوه دهند!
شما الان مى بينيد كه ايادى دشمن در تبليغاتشان - چه در راديوهاى بيگانه ، چه در ادامه آن راديوها در داخل و در بعضى از رسانه داخلى - مرتب حرفهايى مى زنند و كارهايى مى كنيد كه اينطور احساس بشود كه تشنج عظيم سياسى يى وجود دارد؛ در حالى كه واقعيت اين نيست شما به بعضى از اين رسانه ها توجه كنيد البته همه اينها بيگانه نيستند؛ اما بعضى چرا؛ بعضى مال آن دشمناند! البته اينها را هم مى شناسيد. همه اش هم فرياد مى زنند كه اختناق هست ، حالا نمى فهمند همين فريادى كه مى زنند اختناق هست ، اين آنها را بيشتر رسوا مى كند؛ براى اينكه هر روز دارد حرفهاى دروغ و خلاف و تشنج آفرينشان منتشر مى شود؛ دستگاهها هم مى بينند مادامى كه يك جرم مشخصى را مرتكب نشده باشند كسى به آنها كارى ندارد حرفهايشان را مى زنند و در واقع خودشان را تخطئه و تكذيب مى كنند؛ اما هستند و سعى مى كنند فضا را آشفته ، مغشوش ، متشنج و ناآرام جلوه بدهند؛ در حالى كه چنين چيزى نيست . دانشجو در محيط دانشگاه خود نگاه مى كند، مى بيند كلاسهاى درس داير است ، آزمايشگاه مشغول است امتحانات بر سر جاى خود است كاسب در محيط كار خود نگاه مى كند، كارگر در كارخانه خودش نگاه مى كند، روحانى در حوزه خودش نگاه مى كند و مى بيند كه همه چيز سر جاى خودش هست ؛ وقتى كه به تيتر فلان روزنامه نگاه مى كنند، گويى كه الان اين جا تشنجى هست ! آن كارشناسان خارجى هم بيچاره ها به همين تيتر نگاه مى كنند و به طمع مى افتند و باور مى كنند! آنها كه نزديك نيستند و ببينند چه خبر است . پس اين يكى از اهداف امروز دشمنان است كه از طريق همين روشهاى تبليغى و راديوهاى مزدور - راديو امريكا (كه بايد گفت راديو صهيونيستها)، راديو انگليس و راديوى صهيونيستها - و از طريق دنباله هاى كم ارزششان در داخل دنبال مى شود!
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
تخريب باورها دومين هدف دشمن
دومين هدف دشمنان ، تخريب باورهاست و ببينيد عزيزان من ! همه انسانها در هر مرحله يى كه مشغول فعاليتى هستند، اين حركت جسمانى و حركت ذهنى و اين همت آنها ناشى از يك باورهايى است . آن سربازى كه در ميدان هاى جنگ مشغول جنگيدن است ، باورها و اعتقاداتى او را به اين كار وادار مى كند؛ اگر اين اعتقادات را از او بگيرند، او كه تا حالا مثل گلوله ى سوزانى به سينه دشمن مى نشست ، به يك موجود سرد تبديل شده و به گوشه و كنار مى افتد؛ اعتقادات و باورها اين طورند. باورهاى اسلامى ، اعتقاد به پاداش الهى ، اعتقاد به حقانيت ملت ايران در مقابل امريكا، باورهايى بود كه اين ملت را به حركت واداشت ؛ رژيم دژخيم بسيار فاسد پهلوى را از سر راه برداشت و نابود كرد؛ نظام اسلامى را بر سر كار آورد و دست دشمنان را كوتاه كرد همين باورها بود كه بيست سال است كه اين ملت در مقابل همه توطئه هاى دشمن توانسته است مقاومت كند. هدف دشمن چيست ؟ هدف دشمن اين است كه اين باورها را از مردم بگيرد؛ هر چند كار آسانى هم نيست .
البته غصه ها و غمهايى وجود دارد؛ اما بشارتهاى الهى خيلى بيشتر است كه من در پايان عرايضم بشارتهاى الهى را عرض مى كنم . آنها اشتباه مى كنند، خيال مى كنند كه توانسته اند يا خواهند توانست ؛ نه با اين ملت ، آن ملتى است كه در طول قرنهاى متمادى و در ميان همه ملتهاى مسلمان ديگر، پرچم معارف اسلامى ، پرچم فقه اسلامى ، پرچم حديث اسلامى ، پرچم فلسفه اسلامى ، پرچم عرفان پرچم تفسير به دست او بوده است ؛ اين واقعيتهاى فرهنگى و سابقه تاريخى ملت است . ملت ما آن ملتى است كه پنجاه سال دين ستيزى برنامه ريزى شده ى دوران پهلوى ، نتوانست او را از دين جدا كند در همان وقتى كه خيال مى كردند نسل جوان اين ملت را به كلى تباه و فاسد و بى دين كرده اند همين نسل جوان دنبال يك مرجع تقليد، دنبال يك عالم بالغ ، دنبال يك روحانى پارسا و الهى راه افتاده و همه اوضاع را عليه دشمنان عوض كرد. آنها خيال مى كنند؛ اما تلاششان را دارند مى كنند اگر مى بينيد كه درباره جمهورى اسلامى نسبت به صهيونيستها اين همه تلاش مى شود براى اين است كه واقعيتى را انكار كنند. حالا من راجع به مساءله صهيونيست ها و دشمن صهيونيستى و موضوع خودمان انشاءالله اگر فرصتى بود، در يك روز ديگر مفصلا صحبت خواهيم كرد؛ بنده كه اين مساءله را رها نمى كنم خيال كردند كه اگر بيايند چهار كلمه در چهار تيتر شبه روزنامه بنويسند، قضيه تمام خواهد شد؟ اين ملت ، گريبانگير آن كسانى را كه مدافع خيانت به ملت فلسطين و خيانت به اسلامند، خواهند گرفت .
امريكاييها بيست سال است كه دارند مرتب عليه اين ملت حرف مى زنند، اقدام مى كنند، كارمى كنند؛ مى گويند هم كه ما با اين نظام و با اين دين و با اين جهتگيرى دشمنيم ؛ چونمنافع ما را در منطقه تهديد كرده است منافع ما يعنى چه ؟ يعنى يك روز در اين كشور همهچيز دست ما بوده است ؛ اما اين نظام اسلامى و اين جوانان مسلمان و اين آخوندهاى مسلمان و اينبساط اسلامى آمده اند دست ما را از نفت و از منافع طبيعى و ارتش و...كوتاه كرده اند؛ ماداريم به خاطر اين مبارزه مى كنيم ؛ اين قدر هم شرم نمى كنند كه نگويند ما هدفمان ايناست كه مى خواهيم منافعمان را در ايران بازيابيم ! ديگر دشمنى عليه يك ملت از اينبالاتر و واضح تر؟ حالا آن آقا بردارد با يك قلم نارساى ناقص پوسيده خود بخواهداثبات كند كه نه خير، امريكا دشمن ملت ايران نيست ؛ دشمن منافع ملت ايران نيست ؛ دشمنما نيست ، ما بايستى مثل بقيه دولتها يا عناصرى در دنيا كه تسليم قدرت امريكا شدند وعتبه امريكا را بوسيدند، ما هم برويم در مقابلش زانو بزنيم ! شماخيال مى كنيد كه ملت ايران اين چيزها را رها خواهيد كرد؟ اين فكرى كه امروز بر اين ملتحاكم است ، مگر يك فكر سطحى است ؟(21)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
كارشناسان اطلاعاتى ابله و سطحى نگرو ساده لوح بيگانگان
اين نكته را هم توجه كنند؛ دشمنان ما هم به اين نكته توجه كنند. من خطابم در اين حرف ، بيشتر به دشمنان ما در اطراف دنياست . آن انديشه اى كه يك ملت مثل اقيانوس بر اساس آن توفانى مى شود قريب بيست سال براى آن مبارزه مى كند تا به پيروزى برسد، بعد بر اساس آن بيست سال براى آن مبارزه مقاومت مى كند، صدها هزار جوان خود را در اين راه قربانى مى كند، اين فكر و انديشه اى كه براى ملت اين قدر عميق است ، آيا چيزى است كه شما بتوانيد به اين آسانى آن را از اين ملت بگيريد؟! اينقدر كارشناسان اطلاعاتى شما ابله و سطحى نگر و ساده لوحند؟! شما نديده ايد آن روزى كه بر همه چيز اين ملت مسلط بوديد - اين دانشگاه دست شما بود؛ اين حكومت دست شما بود؛ شاه در مشت شما بود؛ دولت و نخست وزير و وزرا بر كشيده ى خود شما بودند؛ در اين مملكت هر چه مى خواستيد؛ در روزنامه ها نوشته مى شد؛ هر سياستى كه مى خواستيد اتخاذ مى شد؛ يك روحانى جرات نداشت در گوشه فلان مسجد عليه آمريكا يك كلمه حرف بزند؛ اگر حرف مى زند او را به زندان مى بردند؛ البته روحانيون جراءت مى كردند مى گفتند و دنبالش را هم مى كشيدند؛ اما اختناق تا اين حد بود - آن روز همين روحانيت ، همين دين ، همين ملت مسلمان همين جوانان مومن ، توانستند آن بلاى تاريخى را بر سر شما آمريكائيها در بياورند و اين كشور را با اين عظمت از چنگ شما بيرون بكشند. امروز كه قدرت متعلق به اين اسلام است متعلق به اين جوانان است همه چير در دست اسلام است شما خيال مى كنيد خواهيد توانست اين ايمان و اين دين را از مردم بگيريد؟! زهى خيال باطل ! زهى اشتباه در فهم و برداشت ! هميشه خوشبختانه دشمنان ما چوب اشتباهات خودشان را خورده اند؛ اين بار هم چوب اشتباهات خودشان را مى خورند؛ منتها من و شما بايد حواسمان جمع باشد و غفلت نكنيم فقط تنها توصيه اى كه من دارم ، عدم غفلت است . از توطئه دشمنان ، جوانان غفلت نكنيد، غفلت كه نباشد خداى متعال هدايت خواهد كرد و راه را روشن خواهد نمود؛ و راه ، روشن است .(22)
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
به دروازه خودى گل زدى
حالا واقعيت چيست ؟ عرض كردم ، غصه هايى هم هست . من اصلا نمى خواهم غصه ها و غمها را مطرح بكنم . بحمدالله غمگسارى داريم . خداى متعال و اولياى او بهترين غمگسارند. در همه مراحل زندگى اين طور بوده است ؛ امروز هم همانطور است اگر من فقط بخواهم يك اشاره بكنم ، غم بزرگ اين است كه - همان طور كه قبلا اشاره كرديم ، بعضى عناصرى كه هيچ سودى در سلطه امريكا بر اين كشور ندارند، از روى غفلت و اشتباه و ضعفها و عقده ها براى سلطه آمريكا بر اين كشور تلاش مى كنند! البته اشخاص مختلفند؛ بعضيها عقيده يى دارند بعضى ها كينه يى دارند؛ بعضى ها گله يى از كسى دارند؛ براى خاطر دستمالى ، قيصريه را آتش مى زنند؛ براى خاطر يك دشمنى و يك كينه شخصى و يك محروميت از فلان مسؤ وليت كه مايل بودند به او بدهند و مثلا نشده ، براى خاطر يك اشتباه در فهم ، مى بينيد كه حرفى مى زنند، اقدامى مى كنند، موضعى مى گيرند و كارى مى كنند كه به ضرر تمام مى شود و در خدمت دشمن قرار مى گيرد! بدانيد؛ اين راديوهاى بيگانه ، با ميليونها دلار صرف خرج ، راه مى افتد؛ اينها هدف دارند از اينكه اين تبليغات را مى كنند؛ مى خواهند افكار عمومى اين كشورهاى مخاطب خودشان را تحت تاءثير قرار بدهند؛ بيخودى كه نمى آيند از شخصى ، از حرفى ، از جريانى ، اين طور دفاع بكنند! هر آدم عاقلى كه تا ديد دشمن دارد برايش كف مى زند، بايد به فكر فرو برود و بگويد من چه غلطى كردم ، من چه كار كردم كه دشمن دارد براى من كف مى زند؛ بايد به خود بيايد. اين مايه غصه است كه بعضى از كف زدن دشمن خود خوششان مى آيد! اگر گل زن مهاجم ما در ميدان فوتبال ، اشتباها به دروازه خودش گل بزند، چه كسى در ميدان كف خواهد زد؟ طرفداران تيم مقابل و مخالف . حالا شما وقتى كه مى بينى دشمن دارد برايت كف مى زند بايد بفهمى كه به دروازه ى خودى گل زده اى ! ببين چرا زدى ؟ ببين چرا كردى ؟ ببين چه اشتباهى كردى ؟ ببين مشكلت چيست ؟ بگرد مشكل خودت را پيدا كن و توبه كن .
من در اين ماه رمضان ، از همه كسانى كه اين خطاى بزرگ را در مقابل ملت ايران كردند، مى خواهم كه در مقابل خدا و در مقابل اسلام توبه كنند. مبادا خيال بشود كه اين خطا در مقابل شخص اين بنده حقير است ؛ نه ، بنده كه كسى نيستم ؛ بنده هيچ اهميتى ندارم ؛ اين را بدانند؛ هيچ ادعايى هم ندارم ؛ هيچ دلبستگى يى هم به مسئوليت و اقتدار ندارم . البته مايه ى افتخار است براى هر كس كه بتواند به اين مردم خدمت كند؛ اما دلبستگى نيست ؛ آنهايى كه بايد بدانند، مى دانند.
دل انسان غمگين مى شود و مى شكند به خاطر اين كه چرا كسانى كه نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمه ى معصومين زدند، حالا طورى مشى كنند كه اسرائيل و امريكا و سيا و هر كسى كه در هر گوشه ى دنيا با اسلام دشمن است ، برايشان كف بزنند اين انسان را غصه دار مى كند. ولى به شما عرض بكنم ، بشارتهاى الهى اين قدر زياد است كه هر غمى را از دل پاك مى كند. بشارتهاى الهى خيلى زياد است . نبايد خيال كرد كه اگر چهار نفر آدمى كه سابقه ى انقلابى دارند، از كاروان انقلاب كنار رفتند، پس انقلاب غريب ماند؛ نه آقا، همه ى انقلابها، همه ى فكرها، همه ى جريانهاى گوناگون اجتماعى ، هم ريزش دارند، هم رويش دارند؛ ريزش در كنار رويش .
-
رويش هاى دوران غربت اسلام !
شما به صدر اسلام نگاه كنيد، ببينيد آن كسانى كه در دوران غربت اسلام و غربت على ، از امير المومنين دفاع كردند، چه كسانى بودند؟ اينها سابقه دارهاى اسلام نبودند. سابقه دارهاى اسلامى ، جناب طلحه و جناب زيبر و جناب سعد بن ابى وقاص و امثال اينها بودند. بعضى از اينها على را تنها گذاشتند؛ بعضى از اينها در مقابل على ايستادند؛ اينها ريزشها بودند. اما رويش كدام است ؟ رويش ، عبدالله بن عباس است ؛ محمد بن ابى بكر است ؛ مالك اشتر است ؛ ميثم تمار است ؛ اينها رويشهاى جديدند.
اينها كه در زمان پيامبر نبودند؛ اينها در همان دوران غربت اسلام روييدند؛ اينها نهالهاى تازه اند. شما ببينيد يك مالك اشتر در همه ى تاريخ اسلام چه قدر موثر است . بله ، ممكن است كسانى ريزش پيدا كنند؛ كه البته مايه ى تاءسف است . وقتى به امير المومنين شمشير زبير را دادند، گريه كرد. همان طور كه گفتم ، غصه دارد. غصه دارد كه كسانى ريزش پيدا كنند كه يك روز پاى سفره ى انقلاب ، پاى سفره ى امام زمان ، پاى سفره ى اسلام و قرآن نشستند و نان و نمك اسلام را خوردند؛ اما در كنار آن ريزشها، مالك اشترها هستند؛ عبدالله بن عباس ها هستند. امير المومنين هر جا در اين ميدانهاى جنگ احتياج به زبان داشت ، عبدالله بن عباس مى رفت و امير المومنين را يارى مى كرد؛ هر جا احتياج به شمشير داشت ، مالك اشتر بود؛ و مثل مالك اشتر، مثل عبدالله بن عباس ، مثل محمد بن ابى بكر، مثل اين رجال ، نه يكى ، نه ده تا، نه هزار تا؛ هزاران نفر بودند. اين طور نيست كه شما خيال كنيد كه حالا چهار نفر آدمى كه از راه برگشتند و نيرويشان تمام شد، معنايش اين است كه نيروى اين گردونه ى عظيم تمام شده است ؛ نه آقا، بعضيها در بين راه قوه شان تمام مى شود. بله ، ضعيفترها وسط راه آذوقه شان تمام مى شود. يك نفر از مشهد حركت كرده بود كه با كاروانى به كربلا برود؛ به خواجه اباصلت كه رسيدند - كسانى كه به مشهد رفته اند، مى دانند كه خواجه اباصلت كجاست - گفت ما كه خرجيمان تمام شد! بعضيها خرجيشان در خواجه مى آيند، بعد خرجيشان در خواجه اباصلت تمام مى شود! بعضيها خرجيشان بين راه تمام مى شود؛ بعضيها يك خرده مى آيند، بعد خرجيشان تمام مى شود! اين همان ارتجاع و برگشتن است ؛ اين افتخار نيست ؛ اين ننگ است ؛ اين بريدن است ؛ اين از راه ماندن است ؛ اما الم تركيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء. ريشه مستحكم است و شاخه ها روز به روز دارد همين طور زيادتر مى شود؛ تؤ تى اكلها كل حين باذن ربها؛ اين رويش جديد هست . جا دارد كه درباره ى اين ريزشها و رويشها، از ديدگاه جامعه شناختى و روان شناختى و تاريخى ، كار كنند و بحث كنند؛ كه بحثهاى بسيار مهم است و من متاءسفانه مجالش را ندارم .(23)
-
چنين چيزى در زندگى او سابقه نداشت
اينها هميشه گمنام بوده اند؛ نه اين كه حالا امروز كه انقلاب شده ، گمنامند، نه ، انقلاب اينها را يك خرده رو مى آورد؛ اما اينها قبل از انقلاب گمنام تر بودند. آن كس كه مى خواست يك خرده براى خودش و براى عملش زندگى كند، گم گم بود؛ مگر آن كسى كه مى خواست يك كار مثلا تملق آميزى بكند و يك چيزى بگويد، او جلو مى آمد؛ والا كسى كه واقعا مى خواست در زندگى علمى خودش باشد، اصلا كسى به او كمترين اعتنايى نمى كرد.
من يك وقت در زمان رياست جمهورى به مركز سرم سازى كرج (24) رفتم ، ديدم يك عده از اين دانشمندان پيرمرد در آن جا هستند؛ كه يكى از آنها هم به گمانم جزو همين كسانى بود كه از طريق راديو با او صبحت شد. من از لهجه اش فهميدم كه نجف آبادى است . پيرمرد از كار افتاده يى بود؛ گريه اش گرفت ديد كه رئيس جمهور آمده با او دست مى دهد و مى گويد: آقا احوال شما چه طور است ؟ اصلا چنين چيزى در زندگى او سابقه نداشت كه يك مقام كشورى جلو بيايد و با تواضع با او حرف بزند و قدر علم او را بداند. مى ديد كه من قدر علم او را مى دانم و به او به عنوان يك عالم ، حقيقا و قلبا - نه تصنعا - احترام مى كنم ؛ اين واقعا برايش چيزى عجيبى بود. اصلا اين چيزها در گذشته مطرح نبود.(25)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
يادگارهاى ارزنده بوشهر
آنچه در گذشته و سابقه تاريخى ملت ايران و شما مردم عزيز درج و ثبت شده است ، حاكى از تدين و شجاعت و اخلاص و نجابت شما مردم بزرگوار است . قبل از پيروزى انقلاب اسلامى ، اقشار مردم مسلمان ما در اين شهر و در اين استان ، در صفوف مبارزات خود، كارهاى شايسته و برجسته يى كردند. در مبارزه با رژيم ستمشاهى ، جوانان شما، مردان و زنان شما، تلاشهاى قابل تقديرى انجام داده اند. بعضى از روحانيون بزرگوار شما - مثل شهيد عاشورى (26) - در اين راه شربت شهادت نوشيدند. قبل از دوران مبارزات اخير ملت ايران با رژيم ستمشاهى هم ، مقاومت شما مردم در مقابل تهاجم دشمنان خارجى - انگليسيها - ورد زبان كسانى بوده است كه با اين قضايا آشنايى دارند. هم ماجراهاى تهاجم انگليسيها به اين منطقه و اشتغال بوشهر - كجا شجاعتهاى رئيس على دلوارى (27) براى اين ملت ايران يك يادگار ارزنده ى تاريخى است و هم پشتيبانيهاى شما از مبارزات مرحوم آيه الله سيد عبدالحسين لارى جزو قضاياى نادر زمان گذشته است .
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى هم آنچه ما از بوشهر و همه شهرهاى اين استان به ياد داريم ، حاكى از شجاعت و مقاومت و حضور در صحنه هاى خطر و شركت بسيجى در صفوف رزمندگان - چه در دريا و چه در خشكى - است . اين از بركت تدين و دلبستگى شما به اسلام و قرآن و تعاليم مقدس اسلام است .
خوشحاليم كه اين فرصت را خداى متعال به بنده داده كه بار ديگر در جمع شما حضور پيدا كنم و شما را از نزديك ببينم و شهر شما و سرزمين شما و يادگارها و نشانه هاى افتخارات شما را زيارت كنم و از خداى متعال بخواهم كه شما مردم مومن و شجاع - بخصوص شما نوجوانان نورانى و پاك اين استان - را همواره در راه مقدس اهداف نورانى اسلام ثابت قدم بدارد.(28)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
رئيس على دلوارى ، شهيدى در غربت
ما ياد رئيس على دلوارى را از اين جهت گرامى مى داريم كه اين مرد شجاع ، در راه اعتقاد دينى خود، تنها و در غربت با دشمنان جنگيد؛ اين براى ما چيز بسيار با ارزشى است .
شما جوانان عزيز دلوار و همه ى مردان و زنان ، درست توجه بفرمائيد كه در آن روزگار كه ملت ايران همه در خواب بودند - جز عده بسيار كمى در گوشه و كنار كشور - و بيگانگان از اين غفلت مردم سوء استفاده مى كردند و دشمن بر مناطق مختلفى از كشور عزيز ما تسلط پيدا كرده بود؛ در تهران ، نمايندگان دولتهاى انگليس و روس ، آزادانه حكمرانى مى كردند و از پادشاهان آن زمان هم حساب نمى بردند؛ در منطقه فارس هم همينطور؛ در بسيارى از مناطق ديگر كشور نمايندگان بيگانه مال مردم را مى خورند و بر آنها حكمرانى مى كردند و با ملت ايران با تحقير برخورد مى كردند؛ در يك چنين شرايطى در هر گوشه اى از اين كشور، مردان شجاعى پيدا شدند كه به حكم دين ، جهاد را بر خودشان واجب دانستند و فكر نكردند كه با غربت و دست خالى نمى شود كارى را انجام داد؛ مردان خدا اين گونه اند. يكى از اين افراد، همين رئيس على شماست ؛ كه رئيس على ملت ايران است ؛ اگر چه متعلق به دلوار است . يك مرد جوان ، در همين سنين جوانى شما جوانان ، در مقابل انگليسيها ايستادگى كرد.
البته با آنروز خيلى فرق كرده است ؛ امروزه همه ملت ايران در مقابل قدرتهاى متجاوز ايستاده اند؛ امروز ملت ايران در مقابل امريكا ايستاده است و از دشمنان - چه امريكا و چه قدرتهاى ديگر - واهمه اى در دل ندارد. امروز، روز آقايى ملت ايران است .
من به شما عرض كنم ، اگر ((رئيس على ها)) در غربت به شهادت نمى رسيدند، امروز ملت ايران به اين عظمت نمى رسيد؛ همچنان اگر شما جوانان در دوران جنگ تحميلى به جنگ نمى رفتيد و به جبهه خدمت نمى كرديد و شهادت را به خود نمى پذيرفتيد، امروز ايران و اسلام به اين عظمت نمى بود. شما جوانان به جبهه رفتيد؛ شما مادران و پدران و همسران صبر كرديد؛ شما جوانان ، جبهه و پشت جبهه را آباد كرديد؛ در يگانهاى نظامى مبارزه كرديد؛ خون مطهر بعضى از شما جوانان بر زمين ريخت و ملت ايران در همه جا اين شجاعت و مردانگى را از خودش نشان داد؛ نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه امروز در سطح عالم ، پرچم پر افتخار اسلام و جمهورى اسلامى به اهتزاز در آمده است .(29)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
سوء استفاده ى از تاريخ
يك مساءله ديگرى اين است كه در تاريخ تحريف صورت گرفته است و يا به تعبير درست تر بايد گفت كه از تاريخ سوء استفاده شده است . حوادث عالم ، واقع شده است . آنچه را كه واقع شده است ، نمى شود عوض كرد؛ اما در جهت استفاده هاى گوناگون - كه حالا اين استفاده ها هم طيف عظيم و وسيعى را درست مى كند - آمدند بخشى از اين واقعيتها را حذف كردند و نگذاشته اند به گوش كسى برسد، بخشى را رنگ و لعاب دادند و يك خرده پر رنگ كرده ند؛ بخشى را اصلا خلق كرده اند كه وجود نداشته است ؛ كه البته شما نمونه هايش را در تاريخ اسلام خودمان سراغ داريد و موارد زيادى را مى دانيد؛ در تاريخ جهان هم هست ، در تاريخ امروز هم هست . مثلا وقتى در باب تعصبات مذهبى صحبت مى شود چند درصد از مردم ايران بلكه چند درصد از مردم اروپا خبر دارند كه يك روز بر اساس تعصبات مذهبى ، كشتار خونينى - كه به كشتار ((سن بارتلمى ))(30) معروف است - در شهر پاريس انجام گرفت و هزاران نفر را در يك شب كشتند؟ اين حادثه مذهبى است ؛ يعنى جنگ بين پروتستانها و كاتوليك ها بوده است . در آن زمان حكام فرانسه كاتوليك بودند؛ اما شازده يى از خودشان - كه از سلسله ((والوا)) بود - اتفاقا پروتستان شده بود. ملكه فرانسه - يعنى ((كاترين دومديسى ))(31) با صدر اعظمش كه يك كشيش بود و كاردينال ((ريشليو))(32) نام داشت نشستند تصميم گيرى كردند و يك شب تا صبح هزاران نفر را در پاريس كشتند؛ فقط براى تعصب مذهبى الان چند درصد از مردم فرانسه از اين تصميم خبر دارند؟ اين قطعه اصلا از تاريخ حذف شده است ؛ نمى گذارند در دنيا منعكس بشود از مردم ما چه قدر خبر دارند؟ امروز شما ببينيد اروپا چه قدر كسانى يا كشورهايى - از جمله جمهورى اسلامى - را به داشتن تعصب مذهبى شماتت مى كند؛ اما اين حادثه را از تاريخ حذف كرده اند! اين سوء استفاده از تاريخ است .
چيزهايى را هم در تاريخ جعل كردند. وقتى ما تاريخ اين همسايه هاى خودمان را نگاه مى كنيم ، مى بينيم كه چيزهايى را جعل كردند كه واقعيت ندارد. در تاريخ مدون كشور عراق ، در تاريخ مدون كشور سوريه ، در كشور مدون كشور افغانستان ، به خصوص در تاريخ مدون اين جمهوريهاى شوروى سابق ، آن قدر حقايق حذف شده ، آن قدر حقايق جعل شده ، كه انسان تعجب مى كند. اين سفرنامه هاى ((آل احمد))(33) را كه مربوط به جمهورى هاى شوروى سابق است و اخيرا چاپ شده است لابد خوانده ايد. شما نگاه كنيد ببينيد در اين تاجيكستان و قزاقستان و آذربايجان شوروى و ساير جاها، چه چيزهايى جعل كردند. كسانى را بر مى كشند و شخصيتهاى دروغينى را بالا مى آورند كه هيچ نيستند؛ براى اين كه از اينها استفاده ى تاريخى بكنند.(34)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
خصوصيات جنبش دانشجويى
جنبش دانشجويى - يا همان تعبير درست تر: بيدارى دانشجويى - چيز جديدى نيست ؛ يك چيز مخصوص ايران هم نيست ؛ چون همان طور كه گفتيم ، متعلق به محيط دانشگاه است . اين بيدارى خصوصياتى دارد؛ انگيزه هايى در آن هست و نتايجى بر آن مرتبت مى شود اگر اين خصوصيات را درست بشناسيم ، مى تواند به عنوان يك منبع غنى و سرشار و فياض براى آن كشور و آن محيط و آن جامعه به كار گرفته بشود؛ اما اگر درست شناسايى نشود؛ ممكن است تضييع بشود؛ مثل ثروتى كه شما از وجود آن و يا از كاربرد آن اطلاع نداشته باشيد. بدتر از اين آن صورتى است كه شما صاحبش هستيد، اطلاع نداريد؛ اما يك دزد و يك دغل اطلاع دارد كه زيرا اين مخفيگاه ، اين گنج هست ؛ كاربردش هم اين است ؛ لذا او مى آيد و استفاده مى كند؛ اين ديگر مى شود خسارت ! يكى از فرايض اوليه خود دانشجو، ثانيا مجموعه مديران دانشجويان و دانشگاهها و ثانيا مجموعه مديران كشور، شناسايى اين پديده ذاتا دانشجويى ؛ يعنى بيدارى دانشجويى ، يا جنبش دانشجويى يا حركت دانشجويى ؛ به هر اسمى آن را بنامد؛ حقيقتش را مى شناسيم كه چيست .
منشا چنين پديده يى ، خصوصياتى است كه در دانشگاه و در مجموعه ى دانشجويان هست . سن و انرژى و توان نيروى جوانى ، معارف و دانشهايى كه دانشجو در اين دوره با آنها آشنا مى شود چه معارف علمى چه معارف و دانشهايى كه دانشجو در اين دوره با آنها آشنا مى شود - چه معارف علمى و چه معارف سياسى ، چه معارف اجتماعى - فراغت دانشجويى كه گرفتار زندگى و نان و در بند گرفتاريها و بارهاى زندگى نيست و يك آزادى نسبى دارد و جايى مسؤ وليتى ندارد مجتمع بودن دانشجويان در يك محيط خاص ، تاثير گرفتن از امواج عمومى جامعه و بازتاب آنها را نشان دادن - چه مثبت و چه منفى - از عوامل اين پديده ى بسيار مهم و در عين حال بسيار مبارك است كه در صورتى كه از آن استفاده نشود و يا بد استفاده بشود، بسيار خطرناك هم خواهد. در مجموعه دانشجويان و در حركت دانشجويى يا بيدارى دانشجويى ، خصوصياتى هست كه تقريبا مى شود گفت اين هم در اغلب جاها يكسان است با تفاوت فرهنگها و تاريخها و زيرزمينه هاى هر كشورى و هر ملتى و هر مجموعه انسانى - ليكن مشتركاتى بالاخره در همه جا هست .
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend..._rahbar6/6.jpg
آن چيزى كه من در مورد كشور خودمان مى توانيم به عنوان ويژگيهاى حركت دانشجويى از قبل از انقلاب تا اوان انقلاب و از اين جا به بعد عرض مى كنم اين خصوصياتى است كه ذكر مى كنم :
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
آرمانگرايى
خصوصيت اول ، آرمانگرايى در مقابل مصلحت گرايى است ؛ عشق به آرمانها و مجذوب آرمانها شدن . انسان وقتى كه در محيط تلاش و كار معمولى زندگى قرار مى گيرد. گاهى موانعى جلوى چشم قرار مى گيرد؛ آرمانها را دور دست و غير قابل دستيابى به انسان نشان مى دهد؛ و اين خطر بزرگى است گاهى آرمانها فراموش مى شوند در محيط جوان ، آرمانها محسوس ، ملموس ، زنده ، قابل دسترسى و دستيابى است ؛ لذا براى آنها تلاش مى شود؛ خود اين تلاش ، تلاش مباركى مى شود.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
صدق و صفا و خلوص
خصوصيت دوم ، صدق و صفا و خلوص است . در حركت دانشجويى ، كلك ، تقلب ، حيله و شيوه هاى غير انسانى كه معمولا در محيطهاى زندگى رايج به كار مى رود در اين جا كمرنگ است و يا به طور طبيعى نيست . در محيط معمولى زندگى ، در محيط سياست و در محيط تجارت و در محيط بده بستانهاى اجتماعى ، هر كسى هر حرفى كه مى زند، مواظب است ببيند از اين حرف چه گيرش مى آيد و چه از دست مى دهد؛ حالا بسته به اين است كه چقدر زرنگ باشد چقدر پشت هم انداز و چه قدر عاقل باشد يا در نقطه مقابلش قرار گرفته باشد تا چيزى از دست بدهد يا چيزى به دست بياورد؛ اما در محيط حركت دانشجويى ، نه حرف را به خوب بودنش براى به درست بودنش ، براى جاذبه داشتنش براى خود و براى حقيقت بيان مى كنند و دنبال و تعقيب مى كنند نمى خواهم تعميم بدهم و بگويم هر نفر از آحاد دانشجو، هر تك تكى از اين حرفهايى كه مى زند اين طور است ؛ نه ، اما اين رنگ غالب است .
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
آزادى از وابستگى هاى گوناگون
خصوصيت سوم ، آزادى و رهايى از وابستگيهاى گوناگون حزبى و سياسى و نژادى و امثال اينهاست . در اين مجموعه ى حركت دانشجويى ، انسان مى تواند اين خصوصيت را مشاهده كند؛ كه اين هم يك شعبه از همان مصلت گرايى است . غالبا در اين جا از تقليداتى كه معمولا مجموعه هاى گوناگون سياسى و غير سياسى و براى افراد خودشان فراهم مى كنند، خبرى نيست ؛ جوان حوصله ى اين قيد و بندها را ندارد؛ لذا در گذشته پيش از انقلاب ، احزابى بودند و كارهايى مى كردند؛ اما به دانشگاه كه مى رسيدند ضابطه از دستشان در مى رفت ! ممكن بود چهار نفر عضو هم يارگيرى بكنند، اما نمى توانستند انظباطهاى مورد نظر خودشان را انظباطهاى حزبى خيلى شديد كه در احزاب دنيا معمول بوده و هست - در محيط دانشجويى بدرستى اعمال كنند؛ زيرا دانشجو بالاخره در جايى به اجتهاد مى رسد. آن زمان حزب توده حزب فعالى بود؛ تشكلات خيلى وسيعى هم داشت ؛ با شورويها هم مرتبط بود؛ اصلا براى آنها كار مى كرد؛ اما به دانشگاه كه مى رسيد مجبور بود بسيارى از حقايق حزبى را از چشم دانشجو پنهان كند!
-
عدم وابستگى حركت به اشخاص
چهارمين خصوصيت اين حركت ، مبتنى بر اشخاص نبودن است ؛ يعنى اين حركت در دانشگاه صنعتى شريف هست ، امروز هم هست ، ده سال پيش هم بوده ، ده سال بعد هم هست ؛ اما نه ده سال شما بوديد، نه ده سال بعد شما اين جا هستيد؛ اما اين حركت هست ، ولى مبتنى بر اشخاص نيست ؛ متعلق به فضا و مجموعه ى حاضر است .
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
حساسيت نسبت به زشتيها و رفع آنها
پنجمين خصوصيت بسيار مهمش اين است كه در مقابل مظاهرى كه از نظر فطرت انسانى زشت است - مثل ظلم ، زورگويى ، تبعيض ، بى عدالتى ، تقلب ، دورويى و نفاق - حساسيت منفى دارد و آن را دفع مى كند يك وقت در اول انقلاب ، همين گروه منافق با استفاده از فرصت انقلاب توانستند در ميان جوانان و دانشجويان نفوذى پيدا كنند؛ اما وقتى معلوم شد كه اينها منافقند غالبا روى برگرداندند. چرا به آنها منافق مى گفتند؟ چون ادعايشان اين بود كه بر اساس ايدئولوژى دين تشكيلات دارند، تلاش مى كنند و آينده معين مى كنند؛ اما در عمل معلوم مى شد كه نه ، از ايدئولوژى دين هيچ خبرى نيست ؛ تفكرات ، تفكرات التقاطى ماركسيستى است ؛ آن هم نه ماركسيستى يك دست ؛ التقاطى ، مخلوط و آشفته ؛ و در عمل خارجى و فعاليت و مبارزات هم آن چيزى كه حاكم بر بيشترين فعاليتهاى آنهاست . قدرت طلبى است ؛ تلاش براى اين كه به قدرت دست پيدا كنند؛ قدرتى كه در پديد آمدنش نقش زيادى نداشتند؛ بلكه به عنوان يك مجموعه اصلا نقش نداشتند؛ هر چند ممكن بود افرادى از آنها هم در خلال ملت نقش داشته باشند. لذا چون نفاق آنها معلوم شد - معلوم شد كه ظاهرشان با باطنشان ؛ حرفشان با دلشان ؛ ادعايشان با آنچه كه حقيقتا آن را دنبال نمى كنند، يكى نيست - مجموعه جوان دانشجويى از اينها اعراض كرد و روى برگرداند.
-
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
آقا زود از اين جا برويد
عزيزان من ! اين را بدانيد؛ اين حركت دانشجويى به اين انقلاب خيلى هم خدمت كرده است قبل از انقلاب ، در خيل مبارزات عظيم مردم ، دانشجويان چشمگير بودند؛ حضور داشتند و فعال بودند. من بيشترين مشاهده ام در اين مورد، مربوط به مشهد است . در محيط دانشجويى مشهد من فعال بودم تهران هم كه مى آمدم همين طور بود. در دانشگاههاى مختلف مى آمدم و مى رفتم و دانشجويان با من ارتباط داشتند؛ از نزديك مى ديدم كه چه خبر است الان بعضى از همين مسؤ ولان كنونى كشور از دانشجويان آن روز ما هستند كه با ما ارتباط داشتند.
از اول انقلاب به بعد، اين نقش تمام نشد شايد اگر كسانى در مسئوليتهاى گوناگون مربوط به قضاياى دانشجويان قرار داشتند كه به اين مقوله علاقه مند بودند؛ بركات زيادترى بر آن بار مى شد؛ اما بدون آن هم بركاتى بر اين حركت و احساس و بيدارى و انگيزش دانشجويى پديد آمد؛ كه چند نمونه اش را به شما مى گويم :
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend..._rahbar6/7.jpg
يك نمونه اش ، همين قضاياى دانشگاه تهران بود؛ كه گروهكهاى الحادى آمدند دانشگاه تهران را تصرف كردند و از اتاقها و سالنها و مراكزش به عنوان اتاقهاى جنگ انبارهاى سلاح و مركز و توطئه عليه اصل انقلاب و عليه نظام استفاده كردند فضا را قرق هم كردند؛ يعنى يك حالت عادى ارعابى نه فقط در مسؤ ولان آن روز - مسؤ ولان آن روز، دولت موقت بودند كه اصلا جان و توان و دل و جگر ورود در اين ميدانها را نداشتند آنها كه هيچ ! - حتى در دل بسيارى از افراد انقلابى هم اينها رعب و وحشت ايجاد كرده بودند و در محيط خود دانشگاه تهران ، اينها بيشتر رعب را ايجاد كردند. من يادم نمى رود؛ در يكى از سخت ترين اين روزهايش ، اتفاقا خودم در دانشگاه بودم و يك برنامه ى هفتگى داشتم . در مسجد دانشگاه تهران ، آن روز طبق معمول ، روز برنامه بود. آمدم ، ديدم دانشگاه خلوت خلوت است . به مسجد آمدم ؛ شايد بيست نفر، سى نفرى در مسجد بيشتر نبودند. وقتى وارد مسجد شدم ، چند نفرى آمدند و گفتند كه آقا! زود از اين جا برويد! گفتم مگر چه شده ؟! معلوم شد كه بله ، دانشگاه را قرق كرده اند و از زدن و كشتن و اين چيزها اصلا ابايى ندارند! چه كسانى در مقابل اينها ايستادند؟ خود دانشجويان . اولين ، يا يكى از اولين نشانه هاى بروز فعاليت موثر بسيار كارساز جوشش دانشجويى ، در همين قضيه بود. دانشگاه نيمه تعطيل بود، اما دانشجويان - يعنى يك مجموعه انقلابى محض - همه زنده و فعال آمدند و داخل دانشگاه ريختند و آن جا را تطهير كردند. اين قضيه ، مربوط به سال پنجاه و هشت است كه دارم آن را عرض مى كنم ؛ اين يكى از نمونه هاست .(36)
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
آفات جنبش دانشجويى
سوء استفاده عناصر و مجموعه هاى ناباب
يكى از آفات حركت دانشجويى اين است كه - همان طور كه گفتم - عناصر و مجموعه هاى ناباب به آن طمع بورزند و بخواهند از آن سوء استفاده كنند در يك دوره يى - كه ما هم در آن دوره ، خودمان از نزديك شاهد و واقف به كارهاى آنها بوديم - بعضيها بودند كه دلشان مى خواست سر به تن جنبش دانشجويى نباشد! هر جا كه حركت جوانان ، بخصوص دانشجويان بود، اينها رويشان را درهم مى كشيدند و طاقت نداشتند! اينها وقتى ببينند كه مى دانى هست بالاخره دانشجو و نسل جوان در كشور حرف مى زند و تعيين كننده است اينها هم بنا مى كنند اول سينه خيز، بعد يواش يواش با گردن افراشته مى آيند كه بله ما هستيم اگر مجموعه هاى سياسى قدرت طلب بدنيت بد دل بد سابقه طرف حركت دانشجويى آمده اند و خودشان را به آن چسباندند و بر آن دست گذاشتند اين مى شود آفت . گاهى از همين تجمعها و تشكلهاى دانشجويى كه پيش مى آيند، به آنها صريحا گفته ام كه آن مجموعه هاى خطرناك چه كسانى هستند چون اين صحبت ممكن است پخش بشود در اين جا پيش شما اسم نمى آورم ؛ اما براى آنها اسم آورده ام . مواقعى است كه يك انسان بد و يك نيت ناپاك مى خواهد از يك نيت خوب ، از يك انسان خوب از يك حركت خوب سوء استفاده كند؛ كه انسان دلش مى سوزد و اگر بتواند، حاضر نيست چنين چيزى اتفاق بيفتد؛ اين جا هم از همان قبيل باشند، اين نقض غرض خواهد شد. خود دانشجويان بايد مواظب باشند كه انسانهاى بد نيت ، تجمعهاى بد نيت ، تشكيلاتهاى بد نيت ، مجموعه هاى بد نيت و بد سابقه و بد نام ، نزديك نشوند. اگر هم مى خواهند كار خيرى بكنند، بروند خودشان كار خير بكنند؛ به مجموعه هكحدانشجويى كارى نداشته باشند.
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
دور شدن از آرمانها
يكى ديگر از آفات جنبش داشجويى - همان طور كه گفتيم دور شدن از آرمانهاست . عزيزان من ! ببينيد؛ سالها قبل از انقلاب ، يك واقعه جنايت آميز در روز شانزده آذر اتفاق افتاد و از اول انقلاب مى شد كارى بكنند كه شانزده آذر اصلا فراموش بشود؛ چون اين قدر ما حوادث داشتيم ؛ اما نه ، مسؤ ولان كشور و علاقه مندان به مسائل كشور، مايلند خاطره اين روز زنده بماند، چرا؟ چون آن روز به خاطر سخن حقى ، اتفاقى در دانشگاه افتاد كه بعدها جبهه دژخيمان به خاطر همان هدفى كه جوانان داشتند - و هدف والايى هم بود - با آنها مقابله كردند و به كشته شدن سه نفر انجاميد. مساله آن روز چه بود؟ ضديت با آمريكا. حالا چه موقع ؟ آن وقتى كه آمريكا و دولت امريكا و رژيم امريكا بودند در اين كشور چه آشكار و چه پنهان همه چيز در دست امريكاييها بود؛ و امروز كه شما مى بينيد امريكاييها از اين كه ايران اسلامى به طرفشان نمى رود، زنجير مى جوند، به ياد آن روز است ؛ چون اين جايى بود كه اينها مى ايستادند و از اين جا به همه منطقه - كشورهاى عربى و تركيه و... - فخر و آقايى مى فرختند و اعمال نفوذ مى كردند؛ چون اين جا را مال خودشان مى دانستند!
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend..._rahbar6/8.jpg
اين را هم توجه داشته باشيد؛ كشور شما از لحاظ جغرافيايى ، در يك مركز بسيار حساس قرار گرفته است ؛ البته آن روز به خاطر بودن شوروى ، براى امريكاييها از يك جهت حساستر بود. امروز شوروى نيست اما اولا كشورهاى آسيايى ميانه هستند كه بسيار مهم است ؛ ثانيا روسيه هست كه براى غرب و بخصوص براى آمريكا بسيار مهم است روسيه الان در حال بين مرگ و زندگى است يك حالت نيمه بيهوشى دارد. آنها مى دانند كه اگر روسيه يكى از بزرگترين كشورهاى دنيا، توانست در يكى از حساسترين مناطق دنيا سرپاى خودش بايستند و اقتدار داشته باشد و تحت نفوذ آمريكا نباشد چقدر براى آمريكا و براى تك قطبى شدن دنيا خطرناك است يعنى لنگه همان شوروى سابق براى امريكا خواهد شد لذا روسيه هم مهم است ، پس امروز با اين كشور شوروى نيست اما چون آسياى ميانه هست ، چون روسيه هست چون از اين طرف كشورهاى مثل عراق و سوريه هستند كه يك روز تحت نفوذ شوروى بوده اند اما امروز آمريكاييها طمع دارند كه اينها را تصرف كنند؛ لذا بار موقعيت جغرافيايى و جغرافياى سياسى جمهورى اسلامى ايران ، موقعيتى بسيار مهم و در اين منطقه منحصر به فرد است . امريكاييها نگاه مى كنيد، مى بينيد كه اين جا هيچ جاى پايى ندارند؛ حتى يك سفارتخانه ناقابل ؛ حتى يك دفتر حافظ منافع ! الان يك مامور آمريكايى در اين كشور شاغل نيست . دفتر حافظ منافعش در اختيار سوئيسى ها است امريكاييها اين جا جا ندارند؛ تلاشى هم كرده اند؛ مدتى هم هست كه فشار مى آورند اما مسؤ ولان از اين طرف مقاومت مى كنند و اجازه نداده اند؛ مى گويند بايد كسانى به عنوان دفتر حافظ منافع بياييد در تهران مستقر بشوند اينها در واقع مى خواهند براى ارتباط با عناصر خود فروخته يك سايت اطلاعاتى ، سياسى در وسط تهران درست كنند؛ اين مقصود آنها است .
امروز يكى از علل عصبانيتشان آن وضعى است كه قبل از انقلاب در اين جا داشته اند. در آن چنان شرايط دانشجويان از آمدن معاون رئيس جمهور وقت امريكا به ايران خشمگين شدند و خشمگينى خودشان را اين طورى نشان داده و روز شانزدهم آذر شكل گرفت . الان هم از آن واقعه تقريبا چهل سال مى گذرد؛ اما هنوز شانزده آذر هست . انقلاب اسلامى آمد و هندسه جغرافيايى سياسى كشور را به طور كلى عوض كرد. نسبت به گذشته جهت سياسى بكلى فرق كرده و با گذشته و متفاوت شده است . يك نظام مستقل ، يك نظام دينى و اسلامى ،يك نظام صد در صد مردمى به وجود آمده است . ايران پايگاهى براى توجه همه كسانى شده است كه عقده فروخورده يى از سلطه امريكا دارند. ملتهاى فراوانى هستند - كم هم نيستند - كه امروز از شعارهاى ضد آمريكايى خيلى خوشحال مى شوند. من اگر مى توانستم اسمهايى مى آوردم كه شما تعجب كنيد كشورهاى معروف بزرگى هستند كه از اينكه ملتى اين جا وجود دارد كه با همه قدرت در مقابل افزون طلبى امريكاييها به صراحت حرف مى زنند آنها احساس هيجان مى كنند و خوشحالند در چنين شرايطى حالا يك عده بيايند و به عنوان دانشجو نقطه اى مقابل حركت شانزده آذر را علم بكنند؛ يعنى گرايش به آمريكا تحت عنوان بسيار پوچ و سست و غير منطقى و غير مستدل ؛ اين پشت كردن به جنبش دانشجويى است ؛ اين اصلا جنبش دانشجويى نيست ؛ اين به كلى يك چيز ديگر است ؛ عكس آن است . مساءله مخالفت با آمريكا را در قالبهاى بسيار كوچك و سست و بى بنيادى جناح گرايى و امثال آن قرار بدهند، براى اين كه اصل قضيه را از بين ببرند؛ اين نمى شود! اين از آفات جنبش دانشجويى است ، پس يكى از آفات جنبش دانشجويى همين است كه به آرمانها و آرمانگرايى پشت بكنند.
يا مثلا وقتى كه مساءله عدالت اجتماعى در كشور مطرح مى شود دانشجو بايد از اين مساءله حمايت كند. عدالت اجتماعى آن چيزى است كه حتى انسان كه اصرار داشتند شعار عدالت اجتماعى را به دلايل سياسى و با انگيزه هاى گوناگون كمرنگ كنند، بالاخره توانستند؛ مجبور شدند عدالت اجتماعى را مطرح كنند. در دنيا غير از اين شعار پشت كند. اين شعار در كشور مطرح مى شود چه كسى بايد از اين شعار حمايت كند؟ چه كسى بايد بيشتر از همه در باره آن فكر كند؟ چه كسى بايد براى آن كار كند؟ چه كسى بايد بيشتر از همه درباره آن فكر كند؟ چه كسى بايد براى آن كار كند و در باره راههاى تامين آن تحقيق و بحث كند و ميز گرد بگذارد؟ غير دانشجويان ؟ بايد توجه داشت كه اين حركت دانشجويى و بيدارى و دانشجويى ، مطلقا به سمت عكسها جهتها نرود، پس ، يكى از آفات اين جنبش پشت كردن به آرمانها، فراموش كردن آرمانها و از ياد بردن آرمانها است .
-
سطحى شدن و تعمق و تفكر نكردن
يكى ديگر از آفات مهم جنبش دانشجويى ، سطحى شدن است . عزيزان من ! از سطحى نگرى بشدت پرهيز كنيد خصوصا دانشجو، تعمق و تدقيق است . هر حرفى را كه مى شنويد، رويش فكر كنيد و دقت كنيد. چرا در اسلام هست كه تفكر ساعة خير من عباده سبعين سنه ؛ يك ساعت فكر كردن ارزشش از عبادت سالها بيشتر است ؛ براى خاطر اين كه اگر شما فكر كرديد، عبادتتان هم معنا پيدا مى كند؛ تلاش سازندگيتان هم معنا پيدا مى كند؛ مبارزه تان هم معنا پيدا مى كند؛ دوستتان را مى شناسيد، دشمنتان را هم مى شناسيد.
شما فرض كنيد در يك جبهه جنگى آدمهايى پيدا بشوند كه جبهه خودى را از جبهه دشمن تشخيص ندهند؛ حيران و سرگردان دور خودشان بچرخند تير بزنند، گاهى بالا تير بزنند؛ گاهى به خودشان تير بزنند، ببينيد فكر كه نباشد آدم اين طورى مى شود عده اى مى خواهند در هاى وهوى فريادها و شعارها و رنگ و روغن ها و رنگ و لعابهاى دروغين ، مجموعه ى دانشجويى را به اين سمت بكشانند؛ اين براى جنبش دانشجويى خطر است ، بايد فكر كرد، با فكر، انتخاب ، انتخاب درستى خواهد بود. اگر در انتخاب اشتباه هم بكنند چنانچه اهل فكر باشد، با او راحت تر مى شود حرف زد. آن آدمى كه اهل فكر نيست هر گونه انتخابى بكند اگر اندك خطايى در آن باشد، نمى شود با او حرف زد و منطقى صحبت كرد تسليم تعصبهاى و ندانستنها و جهالتهاى خودش است ؛ اما وقتى اهل فكر و دقت بود، اگر خطايى هم اتفاق افتاده باشد يك نفر آدم خير خواه مى تواند با او حرف بزند و بگويد به اين دليل اين كار خطاست . نبايد سطحى بود و. به هر شعارى به هر حرف گرمى و به هر دهان گرمى به هر نقلى نمى شود اعتماد كرد؛ بايد فكر كرد اساس قضايا فكر است آن چيزى كه انتظار عمده از انسانهاى فرزانه و هوشمند است ، اين است .
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
به دام احزاب و گروهها افتادن
يكى ديگر از آفات ، به دام احزاب و گروهها افتادن است ؛ كه اين را قبلا هم گفتم ، مواظب باشيد؛ اختاپوس خطرناك احزاب و گروههاى مختلف به سراغتان نيايد و شما را به دام نيندازد. از آن مجموعه آزادانديش ، اغلب خصوصيات مثبت را خواهند گرفت ؛ كه اگر اين شد، آن وقت انسان در خدمت دشمنان انقلاب قرار مى گيرد و چيز خطرناكى مى شود و زندگى و سرمايه و آينده انسان حقيقتا به ياد مى رود و انسان دچار حسرت مى شود.(37 )
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
چرا به ملت اهانت مى كنيد؟
حوادث اخير الجزاير نشان داد كه اينها به دموكراسى هيچ اعتقادى ندارند دموكراسى اگر به معناى انتخاباتى است كه ما در اطراف و اكناف دنيا مشاهده مى كنيم ؛ پس چرا در الجزاير تبليغات غرب براى كوبيدن اسلام بسيج شد؟! چرا قدرتمندان در سطح عالم حاضر نيستند حقيقت مطلب را درك كنند؟! متسفانه بعضى از مسؤ ولان الجزاير هم همين طور نمى خواهند حقيقت را درك كنند؛ چرا مى گويند ايران در امور ما دخالت مى كند؟ چه دخالتى ؟! شماها مگر خودتان انقلاب عظيم الجزاير را نديديد؟ اينها همان ملتند؛ همان ملتى هستند كه براى خاطر اسلام مبارزه كرد و جنگيدند؛ اينها مسلمانند. چرا به يك ملت اهانت مى كنيد و مى گوييد كه ايران اسلام را توى دهان اينها گذاشته است ؟! ملتهاى مسلمان منتظر اين نيستند كه كسى اسلام را توى دهانشان بگذارد؛ يك نمونه اش همين كشورهاى شمالى ما كه به شوروى سابق وابسته بودند. از دهها سال دين زدايى همراه با كمال خشونت ، ديديد مردم بدون اين كه كسى به آنها بگويد، بدون اين كه كسى به آنها درس بدهد، خودشان فرياد بلند كردند و دم از اسلام زدند؛ همه جا همين طور است . ملتها اسلام را مى خواهند؛ ملتها اسلام را شناخته اند.(38)
-
از صد سال قبل ، تهاجم فرهنگى عليه اسلام بود
اين مساءله ى ((تهاجم فرهنگى )) كه ما بارها روى آن تاكيد كرده ايم ، واقعيت روشنى است ؛ با انكار آن ، ما نمى توانيم اصل تهاجم را از بين ببريم . ((تهاجم فرهنگى )) را نبايد انكار كرد؛ وجود دارد. به قول امير المومنين (صلوات الله عليه )، ((من نام لم ينم عنه ))؛(39) اگر شما در سنگر خوابت برد، معنايش اين نيست كه دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است . تو خوابت برده ؛
سعى كن خودت را بيدار كنى . ما بايد توجه داشته باشيم كه انقلاب فرهنگى در تهديد است ؛ كما اين كه اصل فرهنگى ملى و اسلامى ما در تهديد دشمنان است .
من يادم مى آيد كه در اوايل جنگ ، گزارشهايى مى رسيد كه مثلا دشمن تا فلان جا آمده است ؛ دشمن دارد فلان جا را بمباران مى كند؛ مكرر هم از طرف نيروهاى حزب اللهى در محيطهاى گوناگون انقلابى ، اين مطلب تكرار مى شد. آن بنده ى خدايى كه مسؤ ول نيروهاى مسلح بود،(40) انكار مى كرد و مى گفت دروغ است ؛ اصلا چه كسى مى گويد كه عراق دارد به ما حمله مى كند؟! در بين مردم شايع شده بود كه عين خوش را گرفته اند؛ او به آن جا رفت و از تلويزيون با او مصاحبه كردند؛ گفت : مى گويند عين خوش را گرفته اند؛ من الان دارم در عين خوش مصاحبه مى كنم ! او از عين خوش بيرون آمد؛ اما سه ، چهار ساعت بعد، دشمن عين خوش را گرفت ! بله ، دشمن بيرون عين خوش بود - در عين خوش نبود - اما اين به معناى آن نبود كه دشمن نيست .
ما نبايستى چيزى را كه روشن و واضح است ، انكار كنيم ، در دانشگاه ، در بيرون دانشگاه ، حتى در رسانه هاى جمعى ما، در كتابهايى كه مى نويسند، در ترجمه هايى كه مى كنند، در شعرهايى كه مى سرايند، در برنامه هاى فرهنگى على الظاهر بى ارتباط به ما كه در دنيا وجود دارد و خبرش را قاعدتا شما آقايان - كه عناصرى فرهنگى هستيد - مى شنويد، همه جا يك آرايش نظامى فرهنگى بسيار خطرناك عليه انقلاب درست شده است و وجود دارد.
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
-
ما بايد آرايش جديد دشمن را بشناسيم
اين ، آن چيزى نيست كه مثلا از صد سال قبل بوده است . بله ، از صد سال قبل هم تهاجم فرهنگى بود؛ اما وقتى كه انسان با يك دشمن خواب آلوده رو به روست ، آرايش نظاميش يك نوع است ؛ وقتى با يك دشمن بيدار رو به روست ، آرايش نظامى نوع ديگر مى شود. آن روز عالم اسلام ، خواب آلوده ، بلكه تخدير شده و مست بود؛ اصلا گاهى دشمن به او ضربه يى مى زد، يك سوزن در رگش فرو مى كرد و چيزى تزريق مى كرد؛ تمام مى شد مى رفت ؛ اما الان اسلام بيدار است ؛ دشمن دنياى غرب امروز بيدار است ؛ مثل قهرمانى در ميدان است ؛ يك خاطره تمام شدنى از شخصيتى مثل امام را با خودش دارد؛ اين همه ذخيره انقلابى دارد؛ اين همه جوان خوب دارد؛ اينها شوخى نيست . امروز دشمن در مقابل وضع كنونى ما، آن ژست و آرايش نظامى را بشناسيم ؛ اگر نشناختيم و خوابيديم ، از بين رفته ايم ؛ همان من نام لم ينم عنه است . ان اخا الحرب الارق و من نام لم ينم عنه (41) مرد جنگ بايد بيدار باشد؛ و اگر تو خوابيدى ، لازمه اش اين نيست كه حتما دشمن تو در سنگر مقابل خوابيده باشد؛ او ممكن است بيدار باشد.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
تلاش براى حذف روحانيت از محيط سياسى و دانشجويى
اين معنا در دانشگاه هم صدق مى كند؛ گاهى هم متاءسفانه اين كار به وسيله خوديها انجام مى گيرد. وقتى كه ما مى بينيم مثلا يك سلسله كار بر مبناى حذف شخصيت و ارزش روحانيت در محل سياسى يا در محيط سياسى در محيط دانشگاهى شروع مى شود؛ اين كار، يك كار ساده و يك كار فقط صنفى نيست . اين كه مثلا ما بياييم بساط حوزه علميه را كه بر مبناى تحقيق و دقت در نظر و ابتكار است كه اين روشن است ؛ سبك و شيوه هاى آموزش و تعليم و تعلم در حوزه هاى علميه از اول بر مبناى تحقيق بوده است - يك چيز تقليدى وانمود بكنيم و امثال مطهرى و بهشتى و اين شاگردان حوزه را، استثناهاى حوزه تلقى كنيم ،(42) يك اشتباه است طبيعتا كسى كه حوزه را درست نمى شناسد، كسى كه نمى داند حوزه چيست ؟ چنين اشتباهى را مرتكب مى شود البته به احتمال فراوان بلكه شايد به طور دقيق آدم مى داند كه اينها از روى بى غرضى هم گفته مى شود؛ يعنى به نظر سوئى وجود ندارد؛ اما حرف خلاف واقع و فساد آورد است . اين موجب مى شود كه ارزش علمى و معنوى روحانيت - كه پرچمدار و نماينده دين است - در چشم محيط دانشگاهى و دانشجويى از بين برود؛ كما اينكه شبيه اين كار، منتها به شيوه ناشيانه ترى قبل از انقلاب انجام مى شد و بى تاثير هم نبود واقعا قبل از انقلاب جماعت دانشگاهى آخوند جماعت را آدمهاى پرگوى نادان و پرتوقع هيچ چيز ندان مى دانستند! من با عده زيادى از آنها مواجه بودم مثلا در يك جلسه با يك طلبه كه مى نشستند مى گفتند عجب ، واقعا در بين روحانيت ، مثل شمايى وجود دارد؟! در حالى كه آن طلبه ، يك طلبه ى معمولى بود. آنها روحانيت را نمى شناختند؛ يعنى تلقى دستگاههاى علمى و دانش كشور از روحانيت غلط بود. حوزه علميه ، اصلا مركز علم و تحقيق بوده است اگر علم براى علم ، و علم بدون قصد مزد. مصداقى در كشور ما داشته باشد، از قديم در حوزه هاى علميه بوده است ؛ ولى آنها اينجا را يك محيط بى علم مى دانستند!
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
هدف از تبليغات عليه روحانيت ، ضربه به دين بود
آن زهد و بى اعتنايى به دنيا، آن پارساييهايى كه در محيط روحانيت و در محيط طلبگى و بيرون از طلبگى بود امروز هم بحمدالله هنوز به طور عالى وجود دارد؛ اين را در چشم اين جماعت دانشگاهى و متجدد، تبديل كرده بودند و به اين كه آخوند مفت خور است ! تعبير مفت خور چيز روشنى بود وقتى در جايى مى گفتند مفت خورها بدون هيچ اشاره و قيدى - مثل ضميرى كه مرجعش را پيدا كند - به روحانيون بر مى گشت اين تبليغاتى بود كه انجام شده بود.
هدف از اين تبليغات ، روحانيت نبود - روحانيت كه خصوصيتى نداشت - هدف از اين تبليغات ، دين بود، اگر ما بياييم حيثيت روحانيت و فقاهت و رتبه علمى فقاهت و تاءثير آن را در حركت كلى يك كشور منكر بشويم يا زير سوال ببريم يا دچار خدشه بكنيم ؛ در حقيقت به گرايش دينى طبقه كارآمد و عظيمى لطمه زده ايم ؛ و اين همان كارى است كه آنها مى خواهند، و آبى است به آسياب دشمن ريختن ؛ لذا بايد در محيط دانشگاه ، به اين نكته خيلى توجه شود.(43)
-
سه حادثه ، و يك چهره از استكبار و يك چهره از مبارزه مردم با استكبار
سه حادثه هم در مثل سيزده آبان اتفاق افتاد است . هر سه و مجموع آنها با هم در خور تاءمل و تعمق و ژرف بينى است . اگر دقت كنيد. هر كدام از اين سه حادثه ، يك چهره از استكبار را نشان مى دهد؛ يك چهره از مردمى را كه در مقابل استكبارند، نشان مى دهند. تركيب اين چهره ها، يك حقيقت سياسى مهم را روشن مى كند.
حادثه تبعيد امام در سال 1343 و احياء كاپيتولاسيون آمريكا
حادثه اول ، حادثه ى تبعيد امام در سال 1343 است . قضيه اين گونه بود كه آمريكاييها قانون كاپيتولاسيون را در ايران به كرسى نشاندند. معناى كاپيتولاسيون اين است كه آمريكاييها يا افراد وابسته به قدرت بيگانه مسلطى در هر كشور ديگر، اگر جنايتى كردند، دستگاه قضايى آن كشور حق ندارد جنايت آنها را رسيدگى كند و محاكمه نمايد و حكم صادر كند آن روز بيش از دويست هزار نفر آمريكايى در مشاغل مختلف در ايران حضور داشتند معناى اين قانون - كه در مجلس وابسته فاسد آن روز به دستور دربار وابسته ى فاسد تصويب شده بود - اين بود كه اگر از اين دويست هزار، يا سيصد هزار نفر آمريكايى ساكن ايران ، كه حقوق هاى كلانى مى گرفتند و در همه امور كشور دخالت مى كردند، يك نفر آنها جنايتى مرتكب شد - قتلى كرد، دزدى يى كرد، هر كارى كه كرد - دادگسترى و دستگاههاى قضايى ايران حق ندارند به آنها بگويند بالاى چشمتان ابروست ! بايستى قضاوت درباره آنها و زير نظر آمريكاييها انجام شود! اين ، يكى از قوانين ذلت بار براى همه ى ملتهايى بود كه به آن تن دادند؛ اما امام تسليم نشدند مقاومت كردند. فرياد امام در قم ، در ميان طلاب علوم دينى بلند شد و اين قانون را در تقبيح كردند؛ رژيم وابسته هم عكس العمل نشان داد؛ امام را گرفت و به تركيه تبعيد كرد. اين مربوط به چه شرايطى است ؟ اين مربوط به آن شرايطى است كه آمريكا بايد با دولت ايران كمال دوستى و همبستگى را دارد؛ با هم منافع مشترك دارند و امريكا در ايران حضور دارد حضور قدرت امريكا در كشور ما، يكى از نشانه ها و ثمراتش همين قضيه است .
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
حادثه ى دوم سيزده آبان 1357
قضيه دم ، قضيه سيزده آبان سال 57 است كه دوران شور و اعتلاى مبارزات ضد رژيم امريكايى در ايران است ؛ اين باز يك چهره ديگر را نشان مى دهد. در چنين روزى دستگاههاى وابسته به رژيم - كه همه با بسيارى از آنها تربيت شده بودند و دستور گرفته بودند و از آمريكا بودند - حتى به دانش آموزان رحم نكردند در اين حادثه دهها دانش آموز كشته شد. البته هميشه مى كشتند هميشه بر روى مردم فشار مى آورند؛ اما اينطور يكجا در شهر تهران اين تعداد دانش آموز به خاك و خون كشيده بشوند؛ اين هم يك چهره ديگر استكبار است . اين مربوط به كجاست ؟ اين مربوط به آنجايى است كه مبارزات ملت ايران با آن استكبار زياده طلب و فزونى خواه بالا مى گيرد؛ در چنين شرايطى ، استكبار ديگر به هيچ چيز رحم نمى كند. على رغم همه شعارهاى انسان دوستانه و مردم دوستى و طرفدارى از جوانان ، حتى با دانش آموزان هم سر و كار مى افتد و دهها دانش آموز را به قتل مى رساند!
حادثه سوم تسخير لانه جاسوسى آمريكا
قضيه سوم ، چهره ديگرى است ؛ مربوط به آن وقتى است كه همين ملت - كه سالهاى متمادى آن ظلمتها و آن تسخيرها و آن دخالتها و آن غارتگريها را تحمل كرده است حالا به پيروزى رسيده است در دوران پيروزى اين ملت ، امريكا به زاويه رانده شده است ؛ اما اين جا هم دستگاه جاسوسى امريكا از تلاش باز نمى ماند و حركاتى انجام مى دهد كه مردم و امام را دچار سوءظن شديد نسبت به سفارت آمريكا مى كنند و جوانانى از ميان دانشجويان در چنين روزى ، از راهپيمايى روز سيزده آبان استفاده مى كنند و سفارت آمريكا را تسخير مى كنند. جوانان دانشجو به آن جا رفتند و اسناد و مدارك را جمع آورى كردند و دهها جلد كتاب - در حدود هفتاد جلد و شايد هم بيشتر - منتشر كردند كه اين كتابها نشان دهنده ارتباط سفارت آمريكا با عناصر وابسته به خودشان در داخل كشور ما بعضى مربوط به قبل از انقلاب بعضى هم مربوط به بعد از انقلاب بود بعضى از آنها حتى در دولت موقت آن روز انقلاب هم منصب و مقام داشتند؛ يعنى آمريكاييها دست بر نداشته بودند!
-
سه چهره از استكبار در سيزده آبان
بنابراين ، سه چهره از استكبار در روز سيزدهم آبانماه ، ديده مى شود: يكى در دوران اوج اقتدار امريكا در ايران كه كاپيتولاسيون را به وجود مى آورد و مقاومت امام را كه مظهر مقاومت ايران بود، و پاسخ جوانان را - كه آن روز، اول جوانان حوزه ى علميه ، و بعد جوانان همه ى كشور پاسخ دادند - به همراه دارد. قضيه دوم در هنگامى است كه اوج مبارزات همين ملت با استكبار است - كه نشان دهنده خوى درندگى استكبار است كه حتى دانش آموز و نوجوان را به خاك و خون مى كشد. قضيه سوم هم مربوط به وقتى است كه اين ملت بعد از سالهاى اسارت توانسته اند روى پاى خود بايستد؛ اين جا ملت مقتدرانه وارد ميدان مى شود و ماجراى سفارت امريكا اتفاق مى افتد؛ اينها سه رمز و سه نماد بودند. اگر اين سه قضيه را بر روى هم جمع كنيد. به طور كلى چهره استكبار، چهره مردم مظلوم ، سرنوشت استكبار و سير حركت استكبارى در كشور ما شناسايى مى شود.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
چهره مردم در مبارزه با استكبار
چرا مردم با استكبار مبارزه كردند و چرا استكبار بد است . بايد توجه كنيد اولين احساسى كه يك ملت در مقابل با روح و خوى استكبارى دارد؛ احساس دينى نيست ؛ احساس غيرت ملى است ؛ احساس هويت و احساس وجود است چون استكبار وقتى وارد كشورى مى شود نمى گويد من مى آيم تا هويت ملى شما را انكار كنم ؛ اين طور كه نمى آيد؛ به بهانه مخالفت وارد مى شود وقتى هم كه وارد شد آن چيزى را كه هدف مى گيرد، هويت ملى است ؛ يعنى فرهنگ ، اعتقادات ، دين ، اراده ، استقلال ، حكومت ، اقتصاد و همه چيز را از آن ملت سلب مى كند و در مشت خود مى گيرد؛ همان چيزى كه در ايران قبل از انقلاب اتفاق افتاده بود اين احساس است كه ملتها را در مقابل استكبار به جوش و خروش مى آورد؛ لذا شما مى بينيد ملتهايى كه اين را هم ندارند، مسلمان هم نيستند، امروز - نه آن روز؛ آن روز كسى جراءت نمى كرد در مقابل آمريكا بايستد؛ اين راه را ملت ايران باز كردند - تا آن جايى كه مى توانند، در مقابل آمريكا مى ايستند.
-
http://www.askquran.ir/gallery/image...6_9786807_.gif
ايستادگى ملتها و مسؤ ولان كشورها در برابر زورگوييهاى آمريكا
امروز شما به مناطق مختلف دنيا نگاه كنيد - من حالا نمى خواهم از كشورها اسم ببرم اما اين خبرها، خبرهاى موجود سارى و جارى در دنياست - در فلان كشور كه آمريكاييها پايگاه نظامى دارند و به مردم ظلم مى كنند، عليه آنان تظاهرات ملى مى شود. در فلان كشور كه فلان مقام آمريكايى مى خواهد برود، مردم قبل از آمدن او روى ديوارها مى نويسند كه نيا! در فلان كشور، فلان قرارداد استعمارى و استكبارى را با دولت آن كشور امضا مى كنند و مردم آن كشور به جوش و خروش مى آيند منتها دولتها به خاطر مصالح خودشان نمى گذارند صدايشان در بيايد و همه گير بشود؛ دستگاههاى تبليغاتى استكبار هم همه دنيا را فرا گرفته است . امروز تقريبا امپراتورى خبرى ، فضاى تبليغاتى دنيا را پر كرده است . اين راديوها كه شما اطلاع داريد به زبان فارسى در ايران امواج منتشر مى كنند و اينها بخشى از همان امپراتورى عظيم خبرى براى اغفال ملتهاست ؛ اكثر هم در مشت صهيونيستها و يا سرمايه داران بزرگى است كه منافعشان با منافع امريكا گره خورده است نمى گذارند اين خبرها در دنيا درست پخش بشود؛ اما ملتها در مقابل با دخالت استكبارى مى ايستند و به جوش و خروش مى آيند؛ و در عين حال هر ملتى اين توفيق و اقبال را ندارد كه بتواند كارى را كه ملت ايران كرد بكند امتيازات ملت مسلمان ما همين احساس ايستادگى در مقابل آمريكا، همين احساس عزت ملى و غرور ملى و احساس مقابله با آن قدرتى است كه مى خواهد وجود او را انكار كند. ملت ايران كار كارستان و جانانه اى كرد؛ براى همين هم است كه با ملت ايران بسيار بسيار بدند. كارى كه ملت ايران كرد تا آن روز هيچ ملتى با امريكا نكرده بود. با تجربه هايى كه برايشان پيش آمد تا به امروز هم نگذاشته اند كه اين تجربه در ملتها و در كشورهاى ديگر تكرار بشود؛ ولى البته نخواهد توانست ؛ قدرتها و ملتها بالاخره فائق خواهد آمد؛ كه حالا اين به عهده آينده است و اگر ما هم نبينيم ، شما ان شاءالله آن روز را خواهيد ديد.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend...rahbar6/10.jpg
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend...rahbar6/11.jpg
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zend...rahbar6/12.jpg