-
آی بهاره
گل میگی . گل میگی . تا بهار در میزنه از گل میگی
هر کجا حرف منه از گل میگی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
همه دستا توی کاره، همه جا نقش و نگاره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
تو هوا عطر دیاره . نفسامون بیقراره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
گل میگی . گل میگی . تا بهار در میزنه از گل میگی
هر کجا حرف منه از گل میگی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
همه دستا توی کاره، همه جا نقش و نگاره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
تو هوا عطر دیاره . نفسامون بیقراره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
تو که شاه عاشقونی . گل عشقو سایه بونی
منو با ماه مینشونی . یار جونی یار جونی
تو که شاه عاشقونی . گل عشقو سایه بونی
منو با ماه مینشونی . یار جونی یار جونی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
گل میگی . گل میگی . تا بهار در میزنه از گل میگی
هر کجا حرف منه از گل میگی
گل میگی . گل میشنوی از دل نازکترم
تا برام از گل میگی . من کنارت پر پرم
همه دستا توی کاره، همه جا نقش و نگاره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
تو هوا عطر دیاره . نفسامون بیقراره
آره این کار بهاره . آی بهاره . آی بهاره
-
بوی نون (مهستی و ستار)
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
دوباره توپ بازی رفتن
خدمت سربازی رفتن
دوباره موهارو بافتن
قصه از مادر شنفتن
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
چه خوبه با بچه ها تا قله رفتن
گرد و خاک از صورت آفتاب گرفتن
چه خوبه این آسمونو آبی کردن
اون روزای برفی رو آفتابی کردن
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
دوباره تو بار مرمر
خوندن تهران مسور
مردی بر سر دوراهی
سالهای بی پناهی
دوباره یه حوض سنگی
ماهی های رنگی رنگی
از تو اون کلاه فرنگی
آسمون به اون قشنگی
بوی خاک و بوی نون و بوی گندم
دوباره پرسه زدن میون مردم
-
مهمان (مهستی)
سفره پاره عشق از گل و گندم خالیست
جای مهمان خالیست
روی قالیچه دل جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
جای یک یاس سپید توی گلدان خالیست
جای پای تو در این برف زمستان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
خواستم که فال بگیرم که تو کی می آیی
دیدم که ای بخت که فنجان خالیست
روی این برکه آب جای نیلوفر عریان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
چه سکوتی چه شبی
جای یک عابر شب گرد غزل خان خالیست
جای مهمان خالیست
جای عطر گل سرخ توی ایوان خالیست
جایت ای دوست خوب زیر باران خالیست
روی قالیچه دل جای مهمان خالیست
جای یک یاس سپید توی گلدان خالیست
جای پای تو در این برف زمستان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
خواستم که فال بگیرم که تو کی می آیی
دیدم که ای بخت که فنجان خالیست
روی این برکه آب جای نیلوفر عریان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
جای مهمان خالیست
-
زنجیر عشق
یار همیشه جون جونی
همسایه مهربینی
می خوام بیام به دیدنت
کی میدی خرج و مهمونی
کی میدی خرج و مهمونی
خوبه درارو وا کنی
منو با عشق صدا کنی
مرغ دل شکستمو
از تو قفس رها کنی
از تو قفس رها کنی
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی به دور زندگیم
میشه حصار غم کشید
نفرین و خشم و نفرتو
با بغض دل به جون خرید
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
یار همیشه جون جونی
همسایه مهربینی
می خوام بیام به دیدنت
کی میدی خرج و مهمونی
کی میدی خرج و مهمونی
خوبه درارو وا کنی
منو با عشق صدا کنی
مرغ دل شکستمو
از تو قفس رها کنی
از تو قفس رها کنی
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی میشه نشستو دید
پرواز بی پرندرو
تا کی میشه دید و شنید
نیاز لب به خندرو
تا کی به دور زندگیم
میشه حصار غم کشید
نفرین و خشم و نفرتو
با بغض دل به جون خرید
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کسیدم بسمه
هر چی کسیدم بسمه
-
نٌتهای جدایی
لاله پر دردسازم
دیگه نیست مرحم دلها
آره اون داره میمیره
تو ورق پاره نوتها
در صدای نا برابر
چه کسی میکنه باور
که یه عمریه میگردم
در به در دنبال یاور
در به در دنبال یاور
در هجوم بی صدایی
روی نت های جدایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
به چه کس بگم که فریاد
رو لبام داغ سکوته
اگه این صدام نباشه
این رسیدن به سقوطه
این رسیدن به سقوطه
چه کسی باید بخونه
این هوا رنگ هوا نیست
اگه آوازی تو کاره
قصه جز مرگ صدا نیست
در هجوم بی صدایی
روی نت های جدایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
مگه میشه خوند سرودی
واسه روزای رهایی
-
میکس (مهستی و ستار)
معصومه تر از چشم تو چشمای درشت اهوی تو در و دشته
اما بخدا اینهمه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته
اون نکشته
معصومه تر از چشم تو چشمای درشت اهوی تو در و دشته
اما بخدا اینهمه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته
اون نکشته
اهو چشاش از مهربونی لب بلبه
رنگ چشاش رنگ تن پوست شبه
ولی تو چشات یه جور دیگس
همونیکه نگات میگس
ولی تو چشات مثه اینه توش نم نم بارون زده خیسه
رنگرز اومده با پر قو از سر نو قصه ی عشقو بنویسه
معصومه تر از چشم تو چشمای درشت اهوی تو در و دشته
اما بخدا اینهمه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته
اون نکشته
یار همیشه جون جونی همساده ی مهربونی
میخوام بیام بدیدنت
کی میدی خرجو مهمونی
کی میدی خرجو مهمونی
خوبه درا رو وا کنی منو با عشق صدا کنی
مرغ دل شکستمو از تو قفس رها کنی
از تو قفس رها کنی
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کشیدم بستمه
هر چی کشیدم بستمه
تا کی میشه نشست و دید پرواز بی پرنده رو
تا کی میشه نشست و دید نیاز لب به خنده رو
تا کی میشه نشست و دید پرواز بی پرنده رو
تا کی میشه نشست و دید نیاز لب به خنده رو
تا کی بدور زندگی میشه حصار غم کشید
نفرینو خشم و نفرتو با مرگ دل بجون خرید
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کشیدم بستمه
هر چی کشیدم بستمه
زنجیر عشقت دستمه
نیاز قلب خستمه
از دست این غریبه ها
هر چی کشیدم بستمه
هر چی کشیدم بستمه
-
موج
منم آنموج بی ارام و سر کش که سرگردان بدریای فریبم
مرا دیگر رفبقو همدمی نیست
بشهر نابسامانی غریقم
با غرور و با شتاب
بر سینه ی نرم اب
دیوانه ای خزیدم
در غایت خود خواهی
در انبوه سیاهی
جز خود نمیشنیدم
خروشانو بسته چشم
با کوله باری از خشم
میرفتم از خشم خود
دنیا رو ویرا نه سازم
دردفتر زندگی از خود افسانه سازم
اما از بازی زمان گمراهو غافل بودم
در اوج پرواز هوای خواهش دل بودم
در سر نبود اندیشه ای جز فکر ویرانگری
غافل من از افسانه ی طوفانو ساحل بودم
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
پیچیده طوفان در وجودم
شد پاره از هم تارو پودم
در لحظه های واپسین پیک اجل امد مرا
افتادمو از پا نشستم
بیداد طوفان انچنان بر سنگ ساحل زد مرا
چون شیشه ای درهم شکستم
گفتم بخود ای موج سرگردان که اخر
بنگر بخود چه بوده ای اکنون چه هستی
حاصل چه بود از ان غرور بیدلیلت
آخر بدست صخره ی ساحل شکستی
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموشو خسته
با دست خود درهم شکسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
اری من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
-
نور رسيده
عشق نو رسیده ام غم من از سخن گذشته
بکوی دیگری برو که عاشقی از من گذشته
یادم نیار بگذشته های تلخ جوانی
آتش بگیری کاتش گرفتم در زندگانی
ره بگشا من که غمین سر بگریبان میگزارم
همچو غباری خانه بدوش و رو ببیابان میگذرم
یادم نیار بگذشته های تلخ جوانی
آتش بگیری آتش گرفتم در زندگانی
دیگر در این دیوانگان دیوانه ای چون من نبینی
اما دریغا دیگراین قلب منو روشن نبینی
ای عشق سر کش از من گذشته دیوانه بازی
دریای دردم ای کوه آتش با من نسازی
ره بگشا من که غمین سر بگریبان میگزارم
همچو غباری خانه بدوش و رو ببیابان میگذرم
ای عشق سر کش از من گذشته دیوانه بازی
دریای دردم ای کوه آتش با من نسازی
-
کاش
کاشکی بشهر شما سفر نمیکردم
از سر کویت هرگز گذر نمیکردم
کاشکی دل پاکمو بتو نمیدادم
بپای تو عمرمو هدر نمیکردم
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
اخه من چه میدونستم که تو یار مهربون یه روز نامهربون میشی
اخه من چه میدونستم که دل از من میکنی همدم دیگرون میشی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاشکی بشهر شما سفر نمیکردم
از سر کویت هرگز گذر نمیکردم
کاشکی دل پاکمو بتو نمیدادم
بپای تو عمرمو هدر نمیکردم
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
اخه من چه میدونستم که تو یار مهربون یه روز نامهربون میشی
اخه من چه میدونستم که دل از من میکنی همدم دیگرون میشی
رفتی زعشق تو برام بجز خیال و گفتگو نمونده
از ان همه خاطره ها بجز سراب ارزو نمونده
ببرگ زرد چهره ام شبنم سرد ارزو نشسته
گل تمنای منو زرفتن تو رنگ و بو نمونده
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
کاش میدونستم بیوفایی
داری زمن قصد جدایی
-
کمی با من مدارا کن
کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم
من گم را تو پیدا کن
تو را از شب جدا کردم
تو را از قصه آوردم
نمیشد با تو بد باشم
نمی شد از تو برگردم
کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن
من گم را تو پیدا کن
نه از برگم نه از جنگل
نه از باران، نه از شبنم
نه آن تعمیدی رودم
نه آن مریم ترین مریم
منم همسقف دیروزی
که عطر خانگی دارم
که دستان تو را باید
به شام سفره بسپارم
اگر سختم، اگر دشوار
اگر سیل مصیبت بار
اگر تلخم،اگر بیمار
منم از عشق تو بسیار
من آن هم خون و هم گریه
که بغضش را به دریا داد
که از اوج پریدن ها
بر این ویرانه ها افتاد
کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن
من گم را تو پیدا