-
http://www.ayehayeentezar.com/galler...7622125782.gif
عفو و جوانمردي امام سجّاد (ع)
اگر تاريخ دربارة اميرالمؤمنين (ع) مي گويد كه چگونه از ابن ملجم مواظبت كرد و هنگامي كه ظرف شيري را براي حضرت مي آوردند نيمي را مي خورد و نيم ديگر را براي او مي فرستاد، و دربارة او وصيّت و سفارش فراوان نمود.
دربارة امام سجّاد نيز منقول است كه: فرماندار مدينه كه دل امام سجاد را خون كرده بود، از طرف عبدالملك مروان معزول شد و امر شد كه او را به درختي ببندند و مردم بيايند و به او توهين كنند.
امام سجاد (ع) اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود كه مبادا به او توهين شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداري داد و نزد عبدالملك مروان وساطت او را كرد كه از اين خواري نجات يابد.
آن فرماندار معزول مي گفت از علي بن الحسين و يارانش ترس دارم زيرا به آنها ظلم بسيار كردم.
ابهت و شخصيت امام سجّاد (ع)
دربارة اميرالمؤمنين (ع) گفته شده كه بسيار متواضع بود، ولي بزرگي شخصيّت آن بزرگوار ميان همه محفوظ بود. همچنين است فرزند عزيزش امام سجاد (ع).
در تاريخ ضبط است كه هشام بن عبدالملك به حج آمده بود و كثرت جمعيت مانع شدكه حجر الاسود را استلام كند. پس در گوشه اي براي او فرشي انداخته و نشسته بود كه امام سجّاد وارد طواف شد و وقتي به حجر الاسود رسيد، مردم كنار رفتند و حضرت مكرّر استلام نمود.
هشام فوق العاده ناراحت شد. يكي از اطرافيان پرسيد: اين مرد كيست كه مردم چنين به او احترام دارند؟ هشام تجاهل كرد و گفت نمي دانم.
فرزدق آنجا بود، في البداهة قصيدة مفصلي دربارة امام سجاد سرود. ما چند بيت از آن قصيده را مي آوريم: تمام قصيده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:
هذا الذي تعرف البطحاء وطاته
والبيت يعرفه والحل والحرم
ما قال لاقط الا في تشهده
لولا التشهد كانت لانه نعم
يغضي حياء ويغضي من مهابته
فما يكلم الا حين يبتسم
من معشر حبهم دين وبغضهم
كفر وقربهم منجي ومقتصم
مقدم بعد ذكر الله ذكرهم
في كل فرض ومختوم به الكلم
«اين مردي است كه حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را ميشناسند. نه، در كلامش نيست .حاجت سائل را هميشه برآورده مي كند جز در تشهد كه لا اله الا الله مي گويد. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، هميشه آري بود.
هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو مي بندد براي آنكه حيا دارد، و ديگران چشم فرو مي بندد به جهت ابهتي كه او دارد. و سخن با او نمي گويند مگر كه آن بزرگوار تبسّم كند.
روز قيامت حب آنها دين است و بغض آنها كفر است و قرب و نزديكي به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها ياد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چيزي است بعد از اسم خداي متعال.
و نمازها به اسم آنان تمام مي شود ، يعني در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بيت است و آخر مطلب كه در تشهد آخر گفته مي شود باز اسم اهل بيت است.
گفته شده كه فرزدق به اين اشعار آمرزيده شده است و به گفتة جامي اگر اهل عالم به اين اشعار آمرزيده شوند جا دارد.
-
http://www.ayehayeentezar.com/galler...6176907962.jpg
زندگاني پرتلاطم امام سجاد (ع)
مي دانيم زندگي اميرالمؤمنين (ع) پر تلاطم بود در نهج البلاغه مي فرمايد:
صبرت وفي العين قذي وفي الحلق شجي.
يعني: «صبر نمودم در مصايب نظير كسي كه خاري در چشم و استخواني در گلو داشته باشد.»
ولي زندگي امام سجّاد عليه السلام از زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام بسيار پرتلاطم تر بود. آن حضرت در بحبوحة جنگ صفين به دنيا آمد: در زمان معاويه و آن جناياتش پرورش پيدا كرده. معاويه را با كشتارهاي دسته جمعي شيعيان، با اشاعة سبّ اميرالمؤمنين در خطبه ها و بعد از نمازها ديده است.
بعداً حماسة كربلا و اسارت، كه هر روزي از آن چند بار مرگ است، مجلس ابن زياد و مجلس يزيد را با اهل بيت پدرش پشت سر نهاد.قضية حره كه ننگي است بر دامن مسلمانان را مشاهده كرد.
يزيد سال دوم سلطنت، شخصي را با پنج هزار لشگر به مدينه فرستاد و دستور قتل عام داد و سه روز مدينه را براي لشگريان خود مباح اعلام نمود.
او شاهد قضية عبدالله بن زبير است ـ كه همة بني هاشم و من جمله محمد بن حنفيه را در شعب ابي طالب جمع نمود كه بسوزاند و چون دشمن رسيد موفق نشد ـ شاهد مروان بن حكم بود كه دشمن سرسخت اهل بيت بود. شاهد حكومت عبدالملك مروان با فرماندارش حجاج بن يوسف ثقفي است.
زنداني زندان حجاج بن يوسف است كه در ميان بياباني، پنجاه هزار زنداني در آن زندان بود و دميري در حياة الحيوان مي گويد خوراك آنها دو قرصه نان بود كه بيشتر آن خاكستر بود. شاهد كشتار بيشتر از صد هزار نفر بود به جرم دوستي با اهل بيت. پنجاه و هفت سال در اين دنيا زندگي كرد ولي هر روز از آن براي آن بزرگوار قتلگاهي بود.
-
║★║*^*║★║*روح مناجات * ویژه نامه ولادت امام سجاد علیه السلام *║★║*^*║★║
-
-
-
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8683477554.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9009382876.gif
از ميهن بانوى ايران سر زد از خاك عرب
آفتابى كز جمالش شد عيان آيات ربّ
حجّت حقّ، رحمت مطلق ، علىّ بن الحسين
درّة التّاج شرف ، ماه عجم ، شاه عرب
حَبّذا شاهى كه محكوم شد از او كاخ كمال
فرّخا ماهى كه روشن شد از او مهد ادب
زينت پرهيزكاران بود در زهد و عفاف
زان خدا سجّاد و زين العابدين دادش لقب
آن شنيدستم كه در عهد ولى عهدى هشام
رهسپار كعبه شد، با مردم شام و حلب
خواست تا بوسد حجر را، گشت مانع ، ازدحام
شد ز جمعيّت برون ، كاسايد از رنج و تعب
ديد ناگه صف ز هم بشكست ، ماهى شد پديد
كافتاب از پرتو صبح جمالش در عجب
ماه گرد كعبه مى گرديد و خلقى گرد ماه
سنگ را از بوسه اى سيراب كرد از لعل لب
چون هشام ، آن عزّت و قدر و جمال و جاه ديد
از شرار آتش كين حسد شد ملتهب
زان ميان يك تن از او پرسيد كاين شه زاده كيست
كاين چنين بر دامن مطلوب زد دست طلب
كرد در پاسخ تجاهل ، گفت نشناسم كه كيست
زان تجاهل ها كه بر اعجاز احمد بولهب
چون فرزدق آن سخندان توانا از هشام
اين سخن بشنيد، شد آشفته از خشم و غضب
گفت گر نامش ندانى با تو گويم نام او
گر بپرسى خاك بطحا را وجب اندر وجب
از زمين و آسمان و آفتاب و مشترى
زهره و پروين و ماه و كهكشان و ذوذنب
مروه و بيت و صفا و زمزم و ركن و مقام
مى شناسندش نكونام و نسب اصل و حَسَب
ميوه بستان زهرا، قرّة العين حسين
آن كه شد پيدايش او آفرينش را سبب
كوكب صبح هدايت ، آن كه نور طلعتش
كرد محو از ساحت دين ، ظلمت جهل و شغب
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9009382876.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8329702690.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9009382876.gif
-
-
-
-
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9833943506.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...3382689791.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9833943506.gif
سجده خورشید
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9833943506.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...3722747123.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9833943506.gif
سلام، همه نیایش!
سلام، تمامیت ذکر!سلام، آغاز سجده!
این ترانه بی بدیل توست که در ذکر فرشتگان می پیچد.
این شرمساری ملکوت است که آغاز بهار
نیایش ها و نمازها را جشن می گیرد.
آفتاب! از پس کدام ابر، زمین را روشن می کنی که
هنوزا هنوز، در زُلال تو و این همه باران نور غرق می شویم؟
بهارا! سجده های عرفانی عشق را از کدام فصل نور آغاز کردی
که دنیا همیشه بوی گُلاب گریه های تو را دارد؟
آمده ای تا نماز معنا شود و نیاز، قافله ناز را همراه.
ای وارث نافله های شبانه زهرا!ای همدم چاه های مدینه!
ای اشک، ای عابد، ای نور، ای سرور!
این شیرینی یکدست، از آمدن تو کام مرا لبریز می کند.
این ذکر که بر لبانم می جوشد، حمد خدای توست.
از صحیفه تا ملکوت پُل زدی و فاصله ها را کوتاه کردی.
ممنونم آقاجان؛ وگرنه این همه کهکشان را نمی شد
بدون سجده خورشید، رد کرد.
تو نوازش همه فرشتگانی در کلماتی سبز.تو خنده های مزامیری، تو
غزل غزل های سلیمانی، توروح ذکری، خدای سجده های
طولانی، آفتاب بی بدیل نیاز و نماز.
تو شناسنامه همه دُعاهای دنیایی.زینت همه عبادت ها، شکوه شعری در قامت
ملکوت، بهانه تغزلی برای ملایک.
تو شروه ای، اشکی، آهی، سوزی، کربلایی... وارث کربلایی
شعر کربلایی... اندوه کربلایی... آه!
کربلا مرا یاد قامت تو می اندازد.
پیچیده در زنجیر! کربلا مرا میهمان آن همه تازیانه که
بر پیکر تو نشست نمی کند، کربلا مرا به تو می رساند.
آمدی تا ملکوت، عطر اشک بگیرد.آمدی تا اندوه، بوی ذکر بگیرد و آمدی تا خدا فخر
کند به این همه چین و پینه زانوها.
ای حمد بی دریغ خداوند!ای عشق سیّال!
آمده ای تا بارانی از کلمات، تا بارانی از
تمنا، از نیاز، از عشق، بر سرمان بریزد.
آمده ای تا در دُعاهای صحیفه، چشم هایمان را بشوییم.
آمده ای تا اشک، معنای تازه ای بگیرد و ملکوت، شعر تازه ای
بخوانداین همه خنده های خورشید نیست که آمدن تو را جشن گرفت؟
این همه باران ابر نیست که بهار را میهمان می کند؟
این همه سخاوت باد نیست که بوی بهار نارنج و
اقاقیا را مهمان قلبهایمان می کند؟
همه بهار و خورشید و ابر و باران، در کلمات تو جاری است
از قلب تو می جوشد، از لبخند تو می تراود.
از سرانگشتانت می توان عشق را دوباره نوشت، هزار باره نوشت.
می آیی و فرشتگان، کلمات ملکوتی ات را از بر می کنند.
می آیی و جامه ذکر، تازه می شود و خورشید، طولانی ترین
سجده اش را نثار آمدن تو می کند.
می آیی و...
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9833943506.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...3722747123.gif
http://www.ayehayeentezar.com/galler...9833943506.gif
امیر مرزبان