حکايت یازدهم
منجمی به خانه درآمد، يکی مرد بيگانه را ديد با زن او بهم نشسته. دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب برخاست. صاحبدلی که برين واقف بود گفت:
تو بر اوج فلك چه دانى چيست
كه ندانى كه در سرايت كيست
Printable View
حکايت یازدهم
منجمی به خانه درآمد، يکی مرد بيگانه را ديد با زن او بهم نشسته. دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب برخاست. صاحبدلی که برين واقف بود گفت:
تو بر اوج فلك چه دانى چيست
كه ندانى كه در سرايت كيست
حکايت دوازدهم
خطيبی کريهالصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فرياد بيهده برداشتی؛ گفتی نعيب غرابالبين در پرده الحان اوست، يا آيت ان انكر الاصوات در شان او.
اذا نهق الخطیب ابوالفوارس
له شغب یهد اصطخر فارس
مردم قريه بعلت جاهی که داشت بليتش میکشيدند و اذيتش را مصلحت نمیديدند. تا يکی از خطبای آن اقليم که با او عداوتی نهانی داشت باری بپرسش آمده بودش. گفت: تو را خوابی ديدهام، خير باد. گفتا: چه ديدی؟ گفت: چنان ديدم که تو را آواز خوش بودی و مردمان از انفاس تو در راحت. خطيب اندرين لختی بينديشيد و گفت: اين مبارک خوابست که دیدی که مرا بر عيب خود واقف گردانيدی، معلوم شد که آواز ناخوش دارم و خلق از بلند خواندن من در رنج. توبه کردم کزين پس خطبه نگويم مگر بآهستگی.
از صحبت دوستى برنجم
كاخلاق بدم حسن نمايد
عيبم هنر و كمال بيند
خارم گل و ياسمن نمايد
كو دشمن شوخ چشم ناپاك
تا عيب مرا به من نمايد
حکايت سیزدهم
یکی در مسجد سنجار به تطوع بانگ گفتی به ادايی که مستمعان را ازو نفرت بودی؛ و صاحب مسجد، اميری بود عادل، نيک سيرت، نمیخواستش که دل آزرده گردد، گفت: ایجوانمرد، اين مسجد را مؤذنانند قديم؛ هر يکی را پنج دينار مرتب داشتهام تو را ده دينار میدهم تا جايی ديگر روی. برين قول اتفاق کردند و برفت. پس از مدتی درگذری پيش امير بازآمد. گفت: ایخداوند، برمن حيف کردی که به ده دينار از آن بقعه بدر کردی که اينجا که رفتهام بيست دينارم همی دهند تا جای ديگر روم و قبول نمیکنم. امير از خنده بیخود گشت و گفت: زنهار تا نستانی که به پنجاه راضی گردند.
به تيشه كس نخراشد ز روى خارا گل
چنانكه بانگ درشت تو مىخراشد دل
حکايت چهاردهم
ناخوش آوازى به بانگ بلند قرآن همیخواند. صاحبدلی بر او بگذشت گفت: تو را مشاهره چندست؟ گفت: هيچ. گفت: پس اين زحمت خود چندان چرا همیدهی؟ گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان.
گر تو قرآن بدين نمط خوانی
ببرى رونق مسلمانى
گر تو قرآن بدين نمط خوانی
ببرى رونق مسلمانى