من با به تمناي تو خواهم ماند
من با سخن از تو خواهم خواند
ما خاطره از شبانه مي گيريم
ما خاطره از گريختن در باد
از لذت ارمغان در پنهان
ما خاطره ايم از نجواها......
Printable View
من با به تمناي تو خواهم ماند
من با سخن از تو خواهم خواند
ما خاطره از شبانه مي گيريم
ما خاطره از گريختن در باد
از لذت ارمغان در پنهان
ما خاطره ايم از نجواها......
برای بهترین دوستی که توی زندگی داشتم و من را خیلی ناجوانمردانه تنها گذاشت و رفت به یاد تمام روزهای خوبمان
خداحافظ برای تو چه اسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت
خداحافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند
ای آفتاب آهسته نِه پا در حریم یار من
ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
دور از تو
بر درگاه زمستاني ديگر
يلداي بي بديل بيداري رابه تماشا نشسته ام
با تمام دلتنگي
مي ترسم
دستي اگر براي ستاره اي تكان دهم
ترانه هاي تنهايي از آستين پاره ام فرو ريزد ...