-
اصول همسرداری ساخت PDF چاپ ارسال به دوست نویسنده Administrator ۱۴ شهريور ۱۳۸۶ صداقتاعتماد زوجین به یکدیگر یکی از مهمترین سرمایهها و ارکان زندگی مشترک است. بی صداقتی موجب بی اعتمادی زوجین نسبت به همدیگر شده و ارکان زندگی را متزلزل میکند و حتی گاهی میتواند منجر به جدایی و طلاق گردد. پس تا میتوانید سعی کنید در زندگی مشترک با یکدیگر صداقت داشته باشید و جدا از دروغگویی و پنهانکاری پرهیز کنید. امام حسن عسگری (ع) میفرماید: «همه خبائث و پلیدیها در خانهای نهاده شده که کلید آن دروغ است.» عدم صداقت و بیاعتماد شدن به یکدیگر فقط در یک موضوع یا یک حوزه باقی نمیماند. بلکه به همه حوزههای زندگی سرایت میکند. اگر اعتماد زن و شوهر در یک موضوعی از یکدیگر سلب شود، در هر مسئله و موضوع دیگری هم به یکدیگر شک و تردید میکنند. در این صورت زن و شوهر به هر نوع رفتار یکدیگر (حتی اگر در واقع صادقانه هم باشد) شک و تردید میکنند. در مسائل مالی خانواده نسبت به هم بیاعتماد میشوند. در قول و قرارها و در وعده و وعیدها هیچ اطمینانی به هم نکرده و ارزشی برای سخنان طرف مقابل قائل نمیشوند. انصافدر روابط زناشویی انصاف را رعایت کنید. مثلا اگر همسرتان در مورد موضوعی دوبار خطا کرد، نگویید تا حالا ده بار اینکار را کردهای! اگر در مسئلهای 20 درصد مقصر بوده، تقصیر او را 80 درصد نشان ندهید. در انتقاد و عیبجویی منصف باشید. فقط خطاها و ایرادات همسرتان را نبینید، محاسن و خوبیهای او را نیز در نظر بگیرید. بی انصافی شما نسبت به همسرتان چند پیامد منفی به دنبال دارد. اول اینکه او را هم وادار میکند نسبت به شما کم علاقه شده و کینه و نفرت به دل میگیرد، زیرا شما را فردی منصف و عادل نمی بیند و اصولا انسانها ذاتا از بی انصافی و بی مروتی شدیدا ناراحت شده و رنج میبرند و ناخودآگاه نسبت به کسی که بی انصافی میکند، عصبانی و ناراحت شده و از او بدشان میآید. سوم اینکه موجب میشود همسرتان لجبازی کرده و رفتار بدی از خودش بروز بدهد. چرا که او وقتی میبیند شما حق را زیر پا گذاشته و غیر منصفانه رفتار میکنید و در واقع ناسپاسی و کم لطفی میکنید، با خود میگوید حالا که همسرم بیانصافی میکند، حقش است که با او طبق همان تصور غلط و نادرستش رفتار کنم. لذا به این فرمایش امام علی (ع) توجه داشته باشید که میفرماید: « دوستی و محبت با انصاف تداوم مییابد.» گذشتانسان موجودی جایز الخطاست و همیشه در معرض لغزش قرا دارد. زن و شوهر هر دو گاهی در زندگی دچار خطا و لغزش میشوند. حال باید دید چاره چیست و با یکدیگر چه برخوردی نمود. و با او سختگیری کند، زندگی تلخ و ناگوار میشود. اگر شما خطا و لغزش شما نخواهد گذشت و در نتیجه زندگی تبدیل به صحنه مچگیری و ایستادگی در برابر یکدیگر شده و شیرینی و صفای آن ازبین میرود.حتی ممکن است عدم گذشت شما باعث شود همسرتان با خود فکر کند حالا که کار از کار گذشته و شما هم خطای او را نمیبخشید، پس همان بهتر که به لغزش خود ادامه داده و از آن طریق لذت و منفعتی را برای خود دست و پا کند. زیرا شما راه باز گشت و اصلاح را بر روی او بستهاید و او چارهای جز این نمیبیند. در حالی که اگر از خطای او بگذرید، ضمن اینکه مقابلا او هم خطای شما را میبخشد موجب میشوید که او را راه اصلاح و جبران خطا را برگزیند و در نتیجه زندگی شیرین و لذت بخش شود. رسول خدا (ص) میفرماید: « بر شما باد که عفو و گذشت داشته باشید زیرا عفو موجب عزت بنده است. از یکدیگر عفو کنید تا خدا شما را عزیز کند. » پس به یکدیگر فرصت اصلاح رفتار و بازگشت از خطاها و لغزشها را بدهید تا زندگی خوبی داشته باشید. البته باید به این نکته هم توجه کنید که عفو و گذشت از خطاهای یکدیگر به معنی بی بندو باری اخلاقی و زیر پا گذاشتن اصول اعتقادی و ارزشی نیست و نباید زن و شوهر در برابر زیر پا گذاشتن هر نوع اصول ارزشی زندگی و اخلاق وعفت، چشم پوشی کرده و به صورت غیر مستقیم تفاهم کنند که هر کدام هر کاری که دلشان میخواهد انجام بدهند و هیچ گونه اعتراضی هم به یکدیگر نکنند و اسم آن را بگذارند عفو و گذشت! مدارابحث مدارا با موضوع عفو و گذشت تفاوت دارد. در بحث عفو و گذشت، مسئله حق و ناحق و درست و نادرست مطرح است. بدین معنی که حق با شما میباشد و همسرتان دچار خطا و لغزش شده است. لیکن شما او را عفو میکنید و از حق خود میگذرید. اما در بحث مدارا، مسئله حق و باطل و اینکه حق با چه کسی است مطرح نمیباشد بلکه اختلاف سلیقه و نظر مطرح است و هر یک از زوجین اصرار دارد خواسته و نظر او تأمین شود. قبل از هر چیز باید بدانید که در روابط زوجین اختلاف نظر و سلیقه امری اجتناب ناپذیر است. در بسیاری از موضوعات مختلف زندگی از قبیل خرید کردن، میهمانی رفتن، مسافرت، نحوه چیدن وسایل خانهو صدها موضوع ریز و درشت دیگر، هریک از زوجین سلیقه ونظر خاصی دارد. مثلا در مورد خرید فرش برای خانه، اینکه فرش بخرند یا نه؟ چند تا بخرند؟ چه رنگی بخرند؟ طرح فرش چگونه باشد؟ قیمت فرش چقدر باشد؟ و... ممکن است هر یک از زوجین نظر و سلیقهای متفاوت از دیگری داشته باشند و معمولا هر کدام تمایل دارند سلیقه و نظر خود را بر دیگری تحمیل کنند. راه چاره چیست؟ امام صادق (ع) میفرماید: « مدارا و سازگاری با مردم نصف ایمان است و نرمی با آنها نصف زندگی.» آری بهترین شیوه مدارا کردن با یکدیگر است. یعنی اولا با هم گفتگو کرده و با استدلال و توجیه نظرات خود، دیدگاه یکدیگر را به هم نزدیک کنید و در صورتی که به نتیجه واحدی نرسیدید، یکی از زوجین به نفع دیگری کوتاه بیاید. بدیهی است طرف مقابل هم باید در موارد بعدی مقابله به مثل کرده و به نظر وی ترتیب اثر دهد. البته خود این کوتاه آمدن ها و مدارا کردنها نیز نباید به صورت معامله و شرطی و دقیقا نوبتی باشد. یعنی لازم نیست حتما یکبار نظر یکی تأمین شده و بار دیگر دیگری، بلکه باید مجموعا با هم مدارا کرد. لذا ممکن است دو یا سه بار یکی از زوجین به نفع دیگری مدارا کرده و کوتاه بیاید و پس از آن طرف مقابل جبران نماید. همچنین توجه داشته باشید که مدارا کردن و کوتاه آمدن، نشانه ضعف نیست، بلکه فهم و شعور ، سعه صدر و بزرگ منشی فرد مدارا کننده است و اینکه برای حفظ کانون گرم خانواده حاضر است مدارا کند. از سوی دیگر همین روحیه خود موجب میشود که طرف مقابل هم شرمنده شده و در بسیاری از موارد از تحمیل کردن و اصرار ورزیدن بر نظر و سلیقه خود پرهیز کند. امام علی (ع) میفرماید: « در هر حال با همسرت مدارا کن و با اوبه نیکی معاشرت نما تا زندگیت با صفا شود» راز داری خانواده و فضای روابط زناشویی،محیطی خصوصی و محرمانه میباشد. حوزه خانواده حریم امنی برای زن وشوهر است. از یک طرف به دلیل اعتمادی که بین زوجین وجود دارد، در طول زندگی اسرار زیادی بین آنان رد و بدل میشود و از طرف دیگر اصولا بسیاری از اخبار و اطلاعات درون خانواده، به ویژه آنچه بین زن و شوهر میگذرد محرمانه و خصوصی بوده و نباید از محیط خانواده درز کرده و به گوش دیگران برسد. به همین جهت زوجین باید کاملا مراقب بوده و رازدار اسرار یکدیگر و مسائل خصوصی خانواده باشند. محکوم نکردن طرف مقابلهنگامی که در مورد مسئلهای با همسرتان اختلاف پیدا میکنید، حتی آنجایی که حق با شماست و او دچار خطا و لغزش شده با حرف نادرستی میزند، در صدد محکوم کردن و سرزنش او نباشید. او حریف و دشمن شما نیست شریک زندگی و همسرتان است، حتی اگر کار غلطی کرده و یا حرف نادرستی میزند، باید در جهت توجیه و قانع کردن او بوده و کاری کنید که به اشتباهش پی ببرد. البته نه با تندی و محکوم کردن بلکه با مهربانی و از سر دلسوزی به او نشان دهید که او اشتباه میکند، تا دست از خطا برداشته و خود را اصلاح کند. نظافت و خوشبوییاگر چه نظافت و خوشبویی در همه حال لازم است و طبع همه انسانها با بوی خوش و نظافت و پاکیزگی سازگاری دارد و از کثیفی و بوی بد متنفر و منزجر است، لیکن اهمیت این امر در روابط زناشویی بسیار بیشتر است. زیرا اولا تماسها و ارتباطات بسیار نزدیکی بین زن و شوهر وجود دارد و ثانیا میزان روابط زوجین بسیار زیاد است. زن و شوهر همه روزه و در هر روز چندین ساعت در کنار هم هستند. به همین دلیل اهمیت پاکیزگی و خوشبویی در استحکام بخشیدن به این روابط نزدیک و گسترده بسیار زیاد میباشد. امام صادق (ع) میفرماید: « رسول خدا (ص) برای بوی خوش بیشتر از خوراک خرج میکرد.» به عکس عدم رعایت نظافت و خوشبویی میتواند به دوری جستن زوجین از یکدیگر و بی رغبتی و عدم تمایل به یکدیگر منجر شود. حتی گاهی عدم رعایت پاکیزگی و خوشبویی میتواند منجر به انحرافات اخلاقی و گرایش به جنس مخالف و نامحرمانی شود که پاکیزه و معطر هستند. این خطر به ویژه در زمانی که زنان پاکیزگی و خوشبویی را رعایت نکنند از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و میتواند منجر به انحراف اخلاقی شوهر گردد. متأسفانه بسیاری از زوجین به ویژه زنان هنگامی که به میهمانی، مراسم جشن، محل کار و ... میروند خود را پاکیزه و معطر میکنند ولی در منزل و در کنار شوهر خود کمتر به این مسئله توجه میکنند و همین امر موجب میشود که رغبت شوهران به همسرانشان کمتر شده و غرائز و خواستههای آنان در محیط خانواده و زندگی زناشویی تأمین نشود ودر نتیجه برای تأمین آن مسیر منحرفانهای را در پیش گیرند.
-
آداب همسرداری انسان موجودی است که از دوجنبه مورد بررسی قرار می گیرد ؛ (1) جنبه مادی و حیوانی (2) جنبه روحی و معنوی. بنابراین اعمال و رفتار انسان نیز در دو حوزه قرار می گیرد که رفتار های حیوانی و رفتار های انسانی دو نامی هستند که می توان بر این حوزه ها نهاد. در واقع این رفتار ها پاسخ به نیاز های او در این حوزه هاست. انسان با ازدواج کردن ، هم به یک سری نیاز های حیوانی و مادی خود پاسخ می دهد و هم به یک سری نیاز های روانی و معنوی که انسان از این جهت در بین موجودات منحصر به فرد است. البته در بعضی افراد برآورده کردن نیاز های مادی مهمتر از برآورده کردن از نیاز معنوی است ، و در بعضی برعکس ، اما آن چه مسلم است ، این است که دوام این پیوند و کامیابی در آن بستگی به رفتارهای طرفین دارد . این رفتارها هم رفتار های جنسی طرفین را در بر می گیرد که به آن بهداشت زناشویی می گوییم و هم رفتار های انسانی که زیر مجموعه ایی از اخلاق انسانی است. به نظر شما با تحکیم روابط جنسی می توان به دوام پیوند امیدوار تر بود یا با تحکیم رفتارهای زوجین ؟ اگر چه روابط جنسی در جای خود مهم و قابل توجه است ، اما مطمئناً نمی تواند جز پایه هایی زندگی باشد ، در واقع در همسر داری آنچه اصل است ؛ توع روابط انسانی است و آنچه فرع است ، نوع و میزان و کیفیت روابط جنسی است. دلیل این امر روشن است ، زیرا اولا آنچه محیط را صمیمی می کند ، برخورد طرفین نسبت به همدیگر می باشد ، اگر این برخورد بر اساس معیار های الهی باشد ، محیطی گرم شکل می گیرد و نگاه ها به نگاه های انسانی و الهی تغییر خواهند کرد و اینجاست که خدا به وعده خود عمل می کند و بین زن و شوهر مؤدت و رحمت برقرار می کند ؛ در این نوع فضا حساسیت های طرفین نسبت به هم تا حد صفر کم می شود و فضای اعتماد و آرامش شکل می گیرد. هنگامی فضای آرامش در محیط خانواده شکل بگیرد ، نه تنها فقط در کنار هم بودن به زوجین آرامش می دهد ، بلکه کوچکترین دیدار و نظر افکندن نیز مایه آرامش است. مسلما روابط جنسی و عاطفی نیز لذت بخش تر خواهد بود. این را با زمانی مقایسه کنید که این نوع روابط به اجبار صورت گیرد و از ترس از هم پاشیدن خانواده صورت می گیرد. مصداق اول برای زندگی سرشار از عواطف ، زندگی امام علی (ع) و همسر ایشان است که دائما برای خانواده و همدیگر جانفشانی می کردند و حتی از دیدار یکدیگر احساس آرامش می کردند. (برای مطالعه بیشتر به قسمت مقاله -- ائمه و اولیا خدا مراجعه کنید) و مصداق گروه دوم ، زندگی عده کثیری از مردم دنیاست. اما چه چیز باعث شد تا محیط خانه علی (ع) با آن همه سادگی و فقر به آن محیط با نشاط تبدیل شود ؟ آیا جز این بود که خداوند به معنای واقعی کلمه مودت و رحمت را میان آن دو بزرگوار برقرار ساخته بود؟ دقیقا ً همان چیزی که در قرآن به آن وعده داده است. اما این سوال مطرح می شود که چرا بین زنان و شوهران امروزی این مودت و رحمت برقرار نیست ؟ جواب این سوال روشن است ، اگر به سیره و رفتار های آن فاطمه (س) و علی (ع) مطالعه کنیم ، و رفتارهای آن دو را مورد بررسی قرار دهیم جواب بسیار روشن خواهد شد. همان طور که گفته شد باید دیدگاه نسبت به همسر یک دیدگاه بر اساس معیار های انسانی باشد و نه بر آورده کننده نیاز های جنسی ! باید اخلاق حاکم بر خانواده یک اخلاق انسانی باشد ، باید هدف ها و نیت ها رضای خدای متعال باشد. اگر مرد و زن به این هدف با هم زندگی مشترکی را به دور از گناه و آلودگی شروع کنند ، مطمئناً به وعده خدا خواهند رسید. اما در عصر ما شروع زندگی به مبادله اقتصادی بیشتر شباهت دارد تا ازدواج ! اهداف طرفین کمتر مسائلی مانند رضای خداست . و این اهداف بیشتر رفع نیاز است ! (دقت کنید رفع نیاز اصل نیست بلکه فرع است) ، اگر خانواده بر اساس رفع نیازهای جنسی شکل بگیرد ، پس از مدتی خستگی طرفین نسبت به هم را در پی خواهد داشت ، و این باعث تضعیف بنیاد خانواده خواهد شد. و خود همین خستگی ها عدم اعتماد را به همراه خواهد داشت ، و حساسیت های شدیدی را در میان زن و مرد به وجود خواهد آورد. اما چه طور اخلاق انسانی را برقرار کنیم ؟ اسلام نسبت به دوست سفارش های زیادی را کرده است ، اگر بپذیریم یکی از بهترین دوستان همسران ما هستند ، که سالیان سال در کنار ما هستند ، موظف خواهیم بود علاوه بر حقوق همسری ، حقوق دوست را هم در برابر او رعایت کنیم ، که در اینجا پاره ایی از این حقوق را برای شما نوشته ایم : 1. وقتی به هم رسیدید ، به هم سلام کنید ؛ لبخند بزنید و با هم دست بدهید ، و روی همدیگر را ببوسید. 2. به او بگویید دلت برایش تنگ شده و همواره از در کنار او بودن احساس آرامش می کنید. (البته از درون با اشتیاق و نه از روی اجبار) 3. با او با تواضع و به نرمی برخورد کنید ، و جمله هایی که دوست دارید به شما بگویند (محبت آمیز) به او بگویید. و برای او آرزوی خوشبختی و سلامتی و ... کنید. 4. از زبان بدن استفاده کنید ، یعنی با حالات صورت و چهره احساس قلبی خود را به او بگویید. 5. بهترین سخن ها را بگویید ، از گفتن مسائلی که طرف مقابل نسبت به آن حساس است ؛ خودداری کنید . تند خو و خشن نباشید. 6. به او احترام بگذارید و با کلمات زیبا صدایش کنید. 7. نقاط مشترک را پر رنگ کنید و از دست گذاشتن بین اختلافات شدیدا خودداری کنید ؛ و سعی کنید اختلافات را با گذشت از بین ببرید و کمرنگ کنید. 8. ایتدا خود را جای او بگذارید و سپس با او حرف بزنید . 9.همواره به حرف های او گوش دهید ، و نسبت به صحبت های او بی میلی نکنید و نظرات او را بشنوید. 10. او را شاد کنید. 11. اگر درباره کاری عذری داشت ، آن را بپذیرید. 12. در حقش همواره دعا کنید ، و این را به او اعلام کنید. (دعا از با تمام وجود در حق همسر اثرات عجیبی دارد که جز ناشناخته های جهان هستی است.) 13. باعث انس و الفت و آرامش او باشید ، طوری که او از در کنار شما بودن احساس لذت و شادی و آرامش کند. 14. گاه گاهی و به مناسبت های مختلف و حتی به خاطر دلتنگی و یا هر بهانه ایی به او هدیه ایی بدهید ! حتی یک شاخه گل 15. هر چه که به حال او مفید است را به او بگویید. و همراز او باشید. 16. اگر در حقش نیکی کردید ؛ آن را کوچک شمار و آن را اعلام نکن. 17. از گفتن اشتباهات نهراسید و از عذرخواهی کردن ، احساس شکست غرور نکنید. (غرور مخصوص ذات خداست نه بندگان او) 18. در شناخت روحیات او تلاش کنید و سعی کنید او را درک کنید. 19. کوچکترین ستمی به او نکنید و هرگز او را به تمسخر نگیرید. 20. هرگز سعی نکنید به خاطر خودی نشان دادن ، از اتمام بحث طفره بروید ، بلکه نشانه بلوغ شما فروبردن خشم است. 21. هرگز او را با گفتار و رفتار تحقیر نکنید ، از چاپلوسی نیز شدیدا پرهیز کنید. آن چه هست همان را با قدر شناسی بگویید. 22. از لج بازی و ناسزا گویی و اتهام زدن شدیدا پرهیز کنید. 23. او را فریب ندهید ، و به او دروغ نگویید ، این را فراموش نکنید که ما چیزی به عنوان دروغ مصلحتی نداریم. 24. هرگز نسبت به او بغض و کینه و حسادت نداشته باشید که این نشانه بدبختی شماست و عاملی برای تخریب زندگی خو شما. و در آخر همسر شما زمانی که شریک جنسی شماست ، خیلی ناچیز تر از زمانی است که دوست شماست ، همسر شماست و امانت دار شما ، پس فراموش نکنید به او به عنوان یک انسان نگاه کنید و به عنوان مکمل و لباس ! لباسی که برای پوشاندن بدی ها است . بهترین زندگی زمانی است که طرفین به هم در رسیدن به اهداف الهی همکاری کنند ، و این مهمترین وظیف انسان ها در طول زندگی است ؛ و این مهم ترین وظیفه اجتماعی ! هرگز نگذارید عرف ساختگی مردم که خارج از حدود الهی است ، حرف و حدیث مردم شما را از اهداف و چهارچوب های الهی دور کند. هرگز اجازه ندهید ، همسر شما از چهارچوب های الهی فراتر رود ، و اینجاست که باید با او قاطع باشید. هرگز به خاطر همسر خود از حدود الهی تجاوز نکنید ؛ که نشانه بدبختی است. شما باید امر به معروف را از خانواده خود شروع کنید ، و هنگام ازدواج با کسی ازدواج کنید که این معیار ها در او وجود داشته باشد ، دقت کنید تمام موارد ذکر شده امری دو طرفه است ؛ و هنگامی نتیجه مثبت می دهد که طرفین آن را تا حدودی انجام دهند. و به عنوان سخن پایانی ، همیشه خدا را ناظر اعمال خود بدانید و از روزی که شاهد همان قاضی است ، بترسید که مبادا ظلمی نسبت به کسی روا دارید.
-
اموزش همسرداری و زندگی ارام [ December 30, 2007 ] شوهر خوبي باشيد! ( اموزش همسرداری و زندگی ارام ) تجربه نشان ميدهد که با دو نوع شوهر رو به رو هستيم. نوع اول شوهري است که زياد فکر ميکند، زياد گوش ميدهد، کم حرف ميزند، بيشتر تمرکز ميکند، تشکر ميکند، صادق است، از کلمات خوب و دلنشين استفاده ميکند و... هر کسي که فاقد اين کيفيات باشد، يا از بعضي از اينها برخوردار نباشد، شوهر نوع دوم است. در نتيجه بهتر است مترصد عادات خوب باشيم. براي خوب شدن هرگز دير نيست. اگر فرض را بر اين بگذاريم که با ده سال کم و زياد 75 سال عمر کنيد و باز اگر فرض را بر اين بگذاريم که در 25 سالگي ازدواج کنيد، ميتوانيم نتيجه بگيريم که حدود 50 سال با همسرتان زندگي خواهيد کرد. البته با 10 سال بيشتر يا کمتر. در اين مقاله به شما مردان محترم حقايقي را مي گوئيم که نتيجه ي عمل به آن ، ايجاد احساس خوشبختي در خانم هاي محترم است. وقتي زنتان را شاد و خوشبخت ميکنيد ، خودتان هم به شادي و خوشبختي ميرسيد. اين حقيقت شماره يک است. حقيقت دوم اين است که ميتوانيد از اشتباهات ديگران درس بياموزيد. بعضي از شوهرها گمان ميکنند که به هيچوجه نميتوانند زنشان را خوشبخت کنند. اما اينطور نيست. قبل از ين که ميهمان دعوت کنيد موضوع را با زنتان در ميان بگذاريد. به او فرصت کافي براي تدارک ميهماني بدهيد. حقيقت سوم اين است که بايد همه روزه براي شاد کردن زنتان کاري صورت دهيد. بعضي از زنها روزي چند بار از فرزندان، همسر، اقوام و خدمتکاران منزل ناراحت ميشوند. اين در واقع حقيقت چهارم است. حال بعد از توجه به اين حقايق، ميتوانيم براي شاد کردن زنهايمان کارهايي صورت دهيم. براي اين کار بايد در خود عادات بهتري ايجاد کنيد. با او موافقت کنيد هر کاري را که ميخواهيد بکنيد، اما اگر زنتان در مقام اعتراض به شما حرفي زد از او پوزش بخواهيد. توجه داشته باشيد که شاد کردن زنتان علم نيست بلکه هنر است. اگر با زنتان موافقت کنيد، زندگيتان به مراتب بهتر و شادمانهتر ميشود. ابتدا هر کاري را که او ميگويد، بکنيد خيلي ساده است. از عقل سليم پيروي کنيد. براي زن شما سر زدن به مدرسه دخترتان مهمتر از اين است که به کسي زنگ بزنيد و شش تراکتور به او بفروشيد. توجه داشته باشيد که بعد از کشتن همه شيرهاست که ميتوانيد ببر را شکار کنيد. شخصاً به اين نتيجه رسيدهام که بسياري از خانوادهها به علت تاخيري که در انجام دادن کاري صورت ميگيرد با هم اختلاف پيدا ميکنند. بسياري از کارها را زودتر از موعد انجام دهيد. اگر ميبينيد کاري هست که بايد انجام دهيد و فرصت انجام دادن آن را نداريد، آن کار را به ديگران واگذار کنيد اما بگذاريد که کار انجام شود. ببينيد که افراد خانواده ي شما چه خواستههايي دارند. آنها را روي برگهاي بنويسيد و هر چه سريعتر انجام دهيد. توجه داشته باشيد که گاه تبسمي که بر چهره ي دختر شما مينشيند، از فروش يک دوچرخه ارزشمندتر است. لبخندي که بر لبان زن شما ظاهر ميشود، احتمالاً مهمتر از اين است که يک اتومبيل، بفروشيد. اشتباهات خود را بپذيريد قول ميدهم که شما اشتباه نميکنيد. راستي بگوييد بدانم اگر زنتان اشتباه کرد، چه تفاوتي ميکند اگر به او بگوييد که اشتباه کردهايد؟ چه اشکالي دارد اگر بگوييد متاسفم. حتي اگر نود و نه درصد اشتباه کرد باز هم ميتوانيد از او عذرخواهي کنيد، مطمئن باشيد که خيلي زود به اشتباهاتش پي ميبرد. در زندگي زناشويي تنها چيزي که مهم نيست اين است که چه کسي اشتباه کرده است زيرا هر کدام که اشتباه کنند هر دو ناراحت ميشوند. اگر زنتان در برابر عذرخواهي شما معذرت خواست، آيا به راستي احساس بهتري پيدا نميکنيد؟ بگوييد که متاسفيد، عذر بخواهيد چه تقصير شما باشد، چه نباشد، اشتباه بهترين آموزگار انسان است. از هر حادثهاي که شما را ناخشنود ميکند درس بگيريد. دليل اصلي ناخشنودي را پيدا کنيد. به احتمال زياد ميتواند دليل احمقانهاي داشته باشد. توجه داشته باشد که ناراحتي ميتواند ناشي از حسادت يا دلخوري باشد.
-
علت یابی و راهیابی مسائل خانوادگی نكته اول: نخستین نكته این است كه انجام دادن هر كاری به مهارت و دانش نیاز دارد . یعنی برای یك همسر توانا شدن،باید دانائی ها ، دانش ها و مهارت های لازم را كسب كرد . از این رو توصیه می شود با مطالعه كتاب های مربوط به تعلیم و تربیت ، روان شناسی خانواده و آئین همسرداری و با شركت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزائید . نكته دوم: خانواده یك نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده مهمترین عامل سلامتآن است . سعی كنید با همدلی ، همفكری ، همكاری و هماهنگی،روابط سالمی را میان اعضای خانواده خود برقرار نمایید . نكته سوم: در ارزیابی روابط زناشویی ، هر یك از زوج ها باید بداند كه همسر او نزدیكترین و محرم ترین فرد است ، لذا توصیه می شود به همسرتان به عنوان نیمه تن ، حامی و پشتیبان نگاه كنید و تلاش نمایید وی را خوشبخت كنید . نكته چهارم : زن و شوهر با یادگیری مهارت های ارتباطی و به كار بستن آنها می توانند روابط خود را بهبود بخشند ، متحول سازند و در فضایی سرشار از حُسن تفاهم و حُسن نظر به حل و فصل مسائل خود بپردازند . برخی از این مهارت ها عبارتند از : فعالانه به حرف های یكدیگر گوش كردن ، تشریك مساعی و مشورت كردن ، به عقاید یكدیگر احترام گذاشتن ، پذیرفتن یكدیگر و نظایر آن . نكته پنجم : تحكیم روابط زناشویی ، علاقه به داشتن یك ارتباط سالم ، ایجاد یك كانون گرم و صمیمی و نایل شدن به تفاهم ، مسئولیت همه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است . ازاین رو می توان گفت كه حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم كوشش همه جانبه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است . نكته ششم : وقتی در زندگی ، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می كند ، به جای سرزنش كردن یكدیگر و تفسیر نادرست ، به شناسایی مسئله ، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازید . اگر چه باید اعتراف كرد كه گاهی اوقات شناسایی مسئله واقعی، مشكل اصلی و یافتن علت ها و ریشه ها دشوار است . زیرا آنچه كه روی پرده است متفاوت می باشد و شناخت ریشه های اصلی مسئله،كاری ماهرانه و پرپیچ و خم است كه كمك و مشاوره افراد متخصص را طلب می كند . نكته هفتم : لازمهیایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم ، داشتن تعهد ، وفاداری ، اعتقاد ، انصافو صمیمیت ، پذیرش متقابل ، سعه صدر متقابل، تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است . پس با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت كنید و خانوادهرا بهفضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفیتبدیل نمایید . نكته هشتم: مهمترین عامل پدید آمدن مسائل و مشكلات زناشویی ، سوء ارتباطات و سوء تفاهمات است . بنابراین زن و شوهر هریك به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدنآنهاپیشگیری كنند و در اولین فرصت ممكن به حل و فصل آنها بپردازند . زیرا سوءتفاهمات و سوءارتباطات به صورت یك فرایند مخرب و پیشرونده عمل می كنند . گاهی یك سوء تفاهم یا یك سوء ارتباط كوچك مانند یك گلوله برفی به تدریج به یك بهمن بزرگ تبدیل می شود و بنیاد زندگی را متلاشی می سازد . برای مثال ممكن است كه كسی در ارتباط با سكوت همسرش بگوید : وقتی او سكوت می كند ، معنایش این است كه مرا دوست ندارد . در حالی كه ممكن استسكوتاو معانی گوناگون داشته باشد . نكته نهم: مورد تأیید واقع شدن ، مورد محبت و توجه قرار گرفتن،از نیازهای اساسی انسان است . سعی كنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید كنید . همسر شما باید بفهمد كه برای او ارزش قائل هستید . خاصه آن كه تشویق، تأیید و بیان نكات مثبت باید به طور آشكار و یا در جمع باشد و تذكر نكات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد . نكته دهم: لازمه ایجاد و حفظ روابط سالم ، این است كه طرفین برای خصوصیات ، علاقه مندی ها و نیازمندی های یكدیگر ارزش قائل شوند . از این رو سعی كنید در روابط كلامی ، غیر كلامی ، عاطفی و اقدام ها و تصمیم گیری ها به رفتار، افكار و به نیازها و خواسته های همسرتان توجه كنید . حساسیت نشان دهید و پاسخ مناسب بدهید ( بی تفاوت نباشید ) . بنابراین اگر زن یا شوهری گفت : همسر من به فكر من نیست ، من برای او ارزشی ندارم ، او سرش به كار خودش مشغول است و .... ، این امر زنگ خطر محسوب می شود . نكته یازدهم: یادتان باشد كه مسئله یك طرفه و شیوه برخورد با مسئله ، طرف دیگر است . به جای انتخاب روش پرخاشگرانه ، خشونت آمیز و بدبینانه ، بهتر است روش مسالمت آمیز ، صمیمانه و خوش بینانه را انتخاب كرد . اگر رفتاری برای شما مبهم است ، ساده ترین راه این است كه از همسرتان سوال كنید : هدف شما از انجام این كار چیست ؟ ، منظور شما از این حرف چیست ؟ ، چرا این طور رفتار می كنی ؟ ، چه طور شد كه این طور عمل كردی ؟ و نظایر آن . نكته دوازدهم: گاهی بین زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود كه به درستی درك نمی گردد؛ زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هركس می تواندآنها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر كند . یا این كه اصولاً برخی از پیام ها دارای چندین مفهوم هستند . بنابراین گیرنده پیام بایداز فرستنده پیام به وضوح و صراحت سئوال كند كه منظورش از پیام مورد نظر یا موضوع بحث شده چه بوده است ؟یا از او بخواهد كه توضیح بیشتری دهد تا رفع اشكال و ابهام شود . نكته سیزدهم: در اكثر موارد زن و شوهر با زبان واحدی با یكدیگر سخن می گویند ، اما آنچه كه یكی می گوید و آنچه كه دیگری می شنود ، اغلب متفاوت است و در نتیجه مشكلات ارتباطی را به دنبال می آورد . لذا توصیه می شود هم زن و هم شوهر دیدگاه خود را در مورد مسئله یا مشكل مورد نظر به زبان ساده و صادقانه بیان كنند . در این باره باید یادآور شد كه خشونت را نباید با خشونت پاسخ گفت ، بلكهدر برابرخشونتباید سكوت كرد و بعداً در موقعیت مناسب دیگری درباره مسئله مورد نظر به بحث و گفت وگو پرداخت . نكته چهاردهم: در اكثر مواقع ، زوج هایی كه مشكلات ارتباطی دارند ، دچار مشكل شناختی ، طرز قضاوت كردن ( پیش داوری ) و دیدن اشكالات به جای نقاط مثبت می شوند . به بیان دیگر این گونه زوج ها كسانی هستند كه وقتی با لیوانی كه تا نیمه پُر از آب است روبرو می شوند ، اغلب به نیمه خالی توجه می كنند . نكته پانزدهم : سعی كنید با نگرش مثبت نسبت به یكدیگر و با مشورت كردن و هماهنگی ، امور زندگی خانوادگی ، تعلیم و تربیت فرزندان ، فعالیت های اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن ، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن را تنظیم و برنامه ریزی كنید . نكته شانزدهم : در هر فرصتی كه پیش می آید سعی كنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط كلامی برقرار كنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید . شایان ذكر است كه زنها از صحبت كردن با همسرشان استفاده می كنند . بنابراین توصیه می شود شوهران فعالانه به صحبت های همسران خود گوش كنند و واكنش مناسب نشان دهند . چنانكه شوهر یا زن در شرایط خاصی نتواند به صحبت های همسرش گوش كند ، باید این موضوع را صادقانه و صمیمانه مطرح و تقاضا كندوصحبت كردن درباره آن موضوع را به فرصت دیگری موكولنماید. در هر حال از پیش آمدن این حالت جلوگیری كنید كه همسرشما فكر كند و احساس نماید كه شما مشغول كار و فعالیت خودتان هستید و به حرف های او گوش نمی كنید و توجه ندارید. نكته هفدهم: زن و شوهر باید هر چه بیشتر با یكدیگر ارتباط كلامی و عاطفی برقرار كنند و سوء تفاهمات و سوء ارتباطات را هر چه زودتر شناسایی ، رفع و اصلاح كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زن و شوهر باید خود رأساً برای حل مشكلات زناشویی- خانوادگی اقدام كنند و پیش از آن كه موضوع را بافرد دیگری در میان گذارند، به منزله دو انسان عاقل و بالغ مسئله را منصفانه بین خود حل و فصل كنند و اجازه ندهند دیگران در این امر مداخلهنمایند . نكته هجدهم: زن و شوهر باید مشخص كنند كه از یكدیگر چه انتظاراتی دارند ؟ آنها باید گاه گاهی در یك فضای محرمانه ، محبت آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یكدیگر بپردازند و از یكدیگر سئوال كنند : آیا از من راضی هستی ؟ آیا من توانسته ام انتظارات تو را پاسخگو باشم ؟ نسبت به من چه احساسی داری ؟ و نظایر آن . زن و شوهر نباید تصور كنند كه این انتظارات و احساسات به قدری روشن و گویا هستند كه نیازی به طرح و بیان آنها نیست. بنابراین شوهر نسبت به زن و زن نسبت به شوهر باید احساسات، عواطف و انتظارات خود را در میان گذارد و به طور آشكار ابراز كند و برای بهبود روابط خود تلاش نماید . زن و شوهر باید از یكدیگر سؤال كنند : چه باید كردتا روابطمان بهتر و بانشاط ترگردد ؟ نكته نوزدهم: در رویارویی با مسائل و مشكلات زناشویی همواره باید انصاف داشت . به بیان دیگر خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دادن ، قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل ، قدم اول در حل و فصل اختلافات زناشویی است . نکته بیستم: راه حل عمده مسائل و مشكلات زناشویی ، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان و وسع یكدیگر است . لذا توصیه می شود زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشكلات و روشن كردن انتظارات از یكدیگر و به اصطلاح درد دل كردن اختصاص دهید . نكته بیست و یكم : داشتن نگرش های آرمان گرایانه و شاعرانه نسبت به ازدواج و روابط زناشویی از سویی و ازدواج هایی كه بر اساس هوی و هوس ، جاذبه های مالی یا زیبایی صورت می گیرد از دیگر سو ، زوج ها را بیشتر با سوء تفاهم ها ، تضادها و ... روبه رو می سازد و این گونه پیوندها به زودی به سستی می گراید . علت اصلی چنین مشكلاتی این است كه طرفین از یكدیگر انتظارات غیر واقع بینانه دارند و این امر نیز به برداشت های نادرست از یكدیگر و سرانجام به ارتباطات نامطلوب ختم می شود . نكته بیست و دوم: براساس سوء ظن و گمان بد و حدس نادرست نمی توان زندگی كرد و ارتباط سالم برقرار نمود . اگر موضوع و یا مسئله ای ذهن زن و شوهر را به خود مشغول كرده است . باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح كرد و درستی یا نادرستی اش را مورد بررسی قرار داد . برای مثال ، امروز خسته به نظر می رسی ، چرا؟ چه طور شد كه این حرف را زدیویا این كار را كردی ؟ پسهمواره زن و شوهر باید یكدیگر را به صبر و بردباری و اخلاص و توكل توصیه كنند . نكته بیست و سوم: زن و شوهر هر دو موظف هستند زمینه های بروز سوء تفاهمات و سوءظن ها را از بین ببرند و حتی الامكان از انجام رفتارهایی كه موجب بروزاین مسائل می شود ، خودداری كنند . نكته بیست و چهارم : گاه زن و شوهر از یك مسئله واحد دو برداشت كاملاً متفاوت دارند. اما آنهارا با یكدیگر مطرح نمی كنند و یا نمی خواهند كه این برداشت های متفاوت را درك كنند و در نتیجه،بروز یك مسئله ساده ممكن است به یك بحران تبدیل شود . لذا زن و شوهر باید سعی كنند كه برداشت های یكدیگر از مسئله را جویا شوند و بفهمند . برای شناخت ریشه اختلافات زناشویی باید با روان شناسی زن و یا روان شناسی مرد آشنا شد و دریافت كه زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آنان چگونه است ؟ به طور معمول زن به وابسته بودن ، كسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد . در حالی كه مرد می خواهد مستقل و خود مختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است . چاره كار این است كه در این شرایط زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند . نكته بیست و پنجم: لازمه ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم و بانشاط این است كه فضای خانواده،سالم و آرامش بخش باشد و زن و شوهر از مسخره كردن یكدیگر و گفتن سخنان طعنه آمیز و دو پهلو پرهیز كنند . نكته بیست و ششم: به جای در نظر گرفتن خصوصیات منفی بهتر است ویژگی های مثبت یكدیگر را در نظر بگیریم و به آنها توجه كنیم . بنابراین از پوزخند زدن ، مسخره كردن ، متلك گفتن ، تحقیر كردن ، سرزنش كردن و به رخ كشیدن یكدیگر باید اجتناب كرد . این گونه رفتارهای نامطلوب موجب افزایش مقاومت های روانی در طرف مقابل می شود و ادامه زندگی زناشویی و ارتباط را دشوار و فاجعه آمیز می كند . نكته بیست و هفتم: اساس یك ارتباط سالم و بانشاط مثبت فكر كردن است . در زندگی شخصی ، خانوادگی و زناشویی همواره سعی كنید به مثبت ها ، موهبت ها و نعمت هایی كه در اختیار دارید بیندیشید ، نه به آن اموری كه در اختیار ندارید . برای مثال برخورداری از سلامت ، داشتن فرزند و داشتن روابطسالم ورضایت بخش از نعمت هایی است كه در اختیار دارید و باید شاكر درگاه الهی باشید . نكته بیست و هشتم: گذشت و عفو عنصر اصلی استمرار و استحكام پیوند زناشویی از سوی هر یك از زوج هاست . لذا از خطاهای یكدیگر بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل كنید . این نكته به ویژه در مورد شوهران توصیه شده است كه با زنان خود با نیكی و مهربانی معاشرت كنید و از بی عدالتی و خشونت بپرهیزید . نكته بیست و نهم: زن و شوهر می توانند با یادآوری برخی ایام مانند روز تولد ، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه هایی هر چند كوچك ( مثلاً یك شاخه گل) به طور نمادی یا سمبلیك ، عشق و علاقه و توجه خود را نسبت به یكدیگر بروز دهند . نكته سی ام: زن و شوهر موظفند خود را در برابر یكدیگر آراسته و پاكیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب كنند . نكته سی و یكم: از آن جا كه نفس انسانی خوپذیر است لذا در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و یا معاشرت های خانوادگی با زوج های دیگر دقت كنید . توصیه می شود زن و شوهر هر دو معیارهایی را با توافق یكدیگر مشخص كنند و بر اساسآنها به گزینش دوست و برقراری این گونه روابط اقدام نمایند . نكته سی و دوم: در روابط زناشویی سالم ، نه باید مردسالاری حاكم باشد و نه زن سالاری . به بیان دیگر اصولاً رابطه سلطه گرانه و سلطه پذیرانه چه از طرف زن و چه از طرف شوهر برای كانون گرم خانواده آفت بزرگی به شمار می آید . نكته سی و سوم: خطای یكدیگر را در حضور فرزندان یاافراد دیگر مانند دوستان،آشنایان و بستگان بازگو نكنید و همواره احترام یكدیگر رانگه دارید . همچنین سعی كنید اهمیت احترام به بزرگترها و پدر یا مادر را همواره به فرزندان خود یادآوری كنید . نكته سی و چهارم: مسئله اصلی این است كه تفاوت های فردی وجود دارد و زوج ها نباید یكدیگر را با فرد دیگری مقایسه كنند . نكته حائز اهمیت این است كه زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درك كنند و اختلافات زناشویی را در یك فضای محرمانه و صمیمانه مطرح كنند و معتقد باشند كه می شود و می توان به تفاهم رسید و یك ارتباط سالم برقرار كرد. نكته سی و پنجم: تشویق و ابراز تشكر از رفتارهای مطلوب همسر ، تأثیر بسزایی در تكرار و استمرار آن رفتارها دارد و انگیزه تكرار آن رفتارها ا بیشتر می كند . او یاد می گیرد كه پس همسر من این رفتار را دوست دارد و برای خوشایند او باید آن را تكرار كنم . نكته سی و ششم: سعی كنید مورد یا موارد سوء تفاهم یا مسائل مورد اختلاف را هر چه زودتر و هر چه صریح تر مطرح كنید و به حل و فصل آنها بپردازید . از پیش داوری ، تعمیم های نادرست و غیرمنطقی و شكل گیری افكار منفی پرهیز كنید . برای مثال اگر همسر شما یك بار بدقولی كرده است به او نگویید : تو همیشه بدقولی می كنی ! در حالی كه ممكن است همسر شما این بار قولش را فراموش كرده باشد و یا علت خاصی داشته باشد . نكته سی و هفتم: گاه عملی نشدن قول ها و قرارها ، چه پیش از ازدواج و چه پس ازآن از طرف زن یا شوهر به دل شكستگی، سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی منجر می شود. بنابراین سعی كنید حتی الامكان به قول های داده شده عمل كنید و احساس مسئولیت خود را در قول و عمل نشان دهید . نكته سی و هشتم: از نسبت دادن القاب و زدن برچسب های ناگوار و نامطلوب به یكدیگر مانند : بدقول ، بی احساس ، نامهربان ، بی عاطفه ، لجباز ، بی انصاف ، زورگو ، خودخواه و نظایر آن پرهیز كنید . نكته سی و نهم: لازمه ایجاد ، تداوم و حفظ روابط زناشویی سالم ، انعطاف پذیری در رویارویی با تقاضاها و درخواست های همسرتان می باشد . آشفتگی روابط زن و شوهر به افسردگی و اضطراب در یكی از آنها و یا هر دوی آنها منجر می شود و در نتیجه بر شدت مشكلات موجود می افزاید . گاهی اوقات افسردگی و عصبانیت زن یا شوهر به علت اختلال در كار سیستم عصبی یا غدد درون ریز به ویژه غده تیروئید است . بنابراین توصیه می شود در اولین فرصت به پزشك متخصص مراجعه كنید. نكته چهلم : سخن آخر این كه برای ایجاد ، حفظ و استمرار یك رابطه زناشویی سالم ، موفق و باطراوت باید هر یك از زوج ها ( چه زن و چه شوهر ) تلاش كند ، بیندیشد ، وقت بگذارد ، احساس مسئولیت كند و موانع برقراری ارتباط سالم را از میان بردارد و در مقابل به عوامل كمك كننده برقراری ارتباطسالم توجه نماید و عمل كند .
-
يشگفتار بسم الله الرحمن الرحيم هر پسر و دخترى كه به سن رشد و بلوغ مىرسند بزرگترينآرزويشان اينست كه ازدواج كنند،با تاسيس زندگى مشترك زناشويى،استقلال و آزادى بيشترى بدست آورند،يار و مونس مهربان و محرم رازىداشته باشند.آغاز زندگى سعادتمندانه خويش را از زمان ازدواج حسابمىكنند و برايش جشن مىگيرند.زن براى مرد آفريده شده و مرد براى زن،و مانند مغناطيسى يكديگر را جذب مىكنند.زناشويى و تاسيس زندگىمشترك خانوادگى يك خواسته طبيعى است كه غرائزش در وجود انسانهانهاده شده است.و اين خود يكى از نعمتهاى بزرگ الهى است.راستى بهغير از كانون گرم خانوادگى كجا را سراغ داريد كه براى جوانان پناهگاهمطمئنى باشد؟علاقه به خانواده است كه جوانان را از افكار پراكنده واضطرابهاى درونى نجات مىدهد.در آنجاست كه مىتوانند يار و مونسبا وفا و مهربانى پيدا كنند كه در شدائد و گرفتاريها يار و غمگسارشانباشد.پيمان مقدس زناشويى رشتهاى است آسمانى كه دلها را بهم پيوندمىزند،دلهاى پريشان را آرامش مىدهد افكار پراكنده را به يك هدف متوجه مىسازد.خانه،جايگاه عشق و محبت،كانون انس و مودت وبهترين آسايشگاه است. خداوند بزرگ در قرآن مجيد از اين نعمتبزرگ ياد كردهمىفرمايد: يكى از آيات خدا اينست كه از خود شما برايتان همسران آفريد تابا آنها انس بگيريد و آرامش خاطر پيدا كنيد،و در ميانتان دوستى ومهربانى افكند.و در اين موضوع براى انديشمندان آيات و نشانههايىاست. (1) پيغمبر اسلام فرمود:مردى كه زن نداشته باشد مسكين و بيچارهاست،گر چه ثروتمند باشد. و زنى كه شوهر نداشته باشد مسكين و بيچارهاست گر چه ثروتمند باشد. (2) حضرت صادق عليه السلام از مردى پرسيد:همسر دارى؟عرضكرد:نه.فرمود: دوست ندارم يك شب بىهمسر بمانم گر چه مالك تمام دنيا باشم. (3) رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:بنائى در اسلام پايه گذارىنشده كه نزد خدا محبوبتر و عزيزتر از ازدواج باشد. (4) آرى خداى مهربان يك چنين نعمت گرانبهايى را به بشر عطا كردهاست ليكن افسوس و صد افسوس كه از اين نعمتبزرگ قدردانى نمىكند و چه بسا،بواسطه نادانى و خودخواهى، همين كانون مهر و مودترا به صورت يك زندان تاريك بلكه جهنم سوزانى تبديل مىسازد. در اثرجهالت و نادانى بشر است كه محيط نورانى و با صفاى خانواده به صورتزندان دردناكى تبديل مىشود كه اعضاء خانواده ناچارند تا آخر عمر در آنزندان تاريك بسر برند يا پيمان مقدس زناشويى را متلاشى سازند. آرى اگر زن و شوهر به وظيفه خويش آشنا باشند و عمل كنندمحيط خانه مانند بهشتبرين با صفا و نورانى مىگردد.و اگر اختلاف وكشمكشهاى خانوادگى به ميان آمد محيط خانه به صورت يك زندانحقيقى تبديل خواهد شد. اختلافات خانوادگى علل و عوامل مختلفى دارد.از قبيل عواملاقتصادى،تربيتخانو ادگى زن يا شوهر،محيط زندگى،دخالتهاى بيجاىپدر و مادر زن و شوهر يا ساير بستگان آنها.و دهها چيز ديگر. ليكن به عقيده نگارنده،مهمترين عامل ناسازگارى و اختلافاتداخلى،آشنا نبودن زن و شوهر به وظائف زناشويى و عدم آمادگى براىزندگى مشترك خانوادگى است،براى تصدى هر مقام و انجام هر كارى،تخصص و آمادگى يك شرط اساسى محسوب مىشود.و كسى كهاطلاعات كافى و آمادگى قبلى نداشته باشد نمىتواند كارى را بخوبىانجام دهد.بهمين جهت،براى تصدى هر مقامى كلاسهاى كارآموزىتاسيس مىشود. براى ازدواج و تاسيس زندگى مشترك خانوادگى نيز تخصص وآمادگى و اطلاعات كافى لازم است.پسر بايد از طرز تفكر همسرش وخواستههاى درونى او و مشكلات زناشوئى و راه علاج آنها و آداب معاشرت اطلاعات كافى داشته باشد.بايد توجه داشته باشد كه زن گرفتنبه معناى جنس خريدن يا كلفت گرفتن نيست،بلكه به معناى پيمان وفا وصداقت و محبت و همكارى و شركت در زندگى مشترك خانوادگى است. زن نيز بايد به طرز تفكر شوهرش و خواستههاى درونى او توجهداشته باشد و بداند كه شوهر كردن به معناى نوكر گرفتن و تامين بدون قيدو شرط خواستهها و آرزوهاى درونى نيست. بلكه پيمان همكارى وتشريك مساعى است.و براى رسيدن به اين هدف مقدس،گذشت وفداكارى و همكارى و تفاهم لازم است. با اينكه سرنوشت پسر و دختر با ازدواج روشن مىشود واطلاعات لازم و آمادگى اخلاقى برايش ضرورى است متاسفانه اجتماع مانسبتبه اين موضوع حياتى غفلت دارد. نسبتبه جهاز و مهر و زيبائى و شخصيت پدر و مادر كاملا عنايتدارند.ليكن آمادگى براى زندارى و شوهردارى و تاسيس زندگى مشتركخانوادگى را اصلا شرط نمىدانند. دختر را به خانه بخت مىفرستند با اينكه شوهردارى و كدبانوگرىرا نياموخته است.پسر را زن مىدهند با اينكه از زندارى و سرپرستىخانواده اطلاع ندارد. دو نوجوان بىاطلاع و كم تجربه وارد زندگى نوين مىشوند.بدينجهت صدها مشكل بوجود مىآيد.اختلافات و ناسازگاريها و قهر ودعواها شروع مىشود.دخالت پدر و مادرها هم چون از روى عقل و تدبيرنيست،نه تنها مشكلى را حل نمىكند بلكه اختلافات را عميقتر وريشهدارتر مىسازد.دوران اول ازدواج يك دوران پر آشوب و بحرانى است.بسيارى از زندگيها در همين دوران بواسطه طلاق متلاشى مىگردد. بعضى از آنها هم با حفظ ازدواج،تا آخر عمر به كشمكش و زورآزمايىادامه مىدهند و عذاب در اين زندان اختيارى را بر طلاق مقدم مىدارند. بعضى از خانوادهها هم پس از مدتى،كوتاه يا دراز،با اخلاق و رفتاريكديگر آشنا مىشوند و آسايش و آرامش نسبى پيدا مىكنند. اى كاش براى پسران و دخترانى كه در صدد ازدواج بودندكلاسهايى به عنوان«آموزش ازدواج»تاسيس مىشد و بعد از اينكه يكدوره راهنمايى مىديدند و براى زندگى مشترك خانوادگى آماده مىشدند وبرگ صلاحيتبرايشان صادر مىشد اقدام به ازدواج مىكردند. (به اميدآنروز انشاء اله) . نگارنده چون بدين نياز اجتماعى توجه داشته و ضرورت آن رااحساس نموده كتاب حاضر را نگاشته است.در اين كتاب مشكلاتزناشويى مورد بررسى قرار گرفته و با استفاده از قرآن شريف و احاديثپيغمبر و ائمه عليهم السلام و گاهى با استفاده از آمار عمومى و تجربههاىشخصى،تذكراتى داده شده و راهنماييهاى لازم بعمل آمده است. نگارنده مدعى نيست كه با خواندن اين كتاب تمام مشكلاتخانوادگى حل و فصل خواهد شد.زيرا عوامل ديگرى نيز بدون شكدخالت دارند.ليكن اميدوار است كه خواندن اين كتاب و بكار بستن آن،در حل بسيارى از مشكلات به خانوادهها كمك كند.از دانشمندان وخيرخواهان ملت انتظار مىرود كه ضرورت اين موضوع را دريابند و بااقدامات جدى و مؤثر خانوادهها را از پريشانى و بدبختى نجات دهند (بهاميد آن روز) . در اين كتاب وظائف هر يك از زن و مرد بطور جداگانه موردبررسى قرار گرفته و كتاب به دو بخش تقسيم شده است: بخش اول،وظيفهزن نسبتبه شوهرش.بخش دوم،وظيفه مرد نسبتبه همسرش.ليكن لازماست كه زن و شوهر هر دو بخش را بخوانند تا به وظائف مشترك آشناشوند و بينايى بهترى پيدا كنند.وقتى يكى از دو بخش كتاب را مىخوانيدممكن استخيال كنيد كه از يك طرف جانبدارى شده و وظيفه ديگرىمورد غفلت واقع شده است،ليكن چنين نيست،وقتى بخش ديگر رابخوانيد تصديق خواهيد كرد كه تعصبى در كار نبوده و بيطرفانه قضاوتشده است. قم،حوزه علميه ابراهيم امينى تير ماه 1354 هدف ازدواج ازدواج براى انسان يك نياز طبيعى است و فوائد مهمى را در بردارد كه اهم آنها عبارت است از: 1-نجات از سرگردانى و بىپناهى و تشكيل خانواده.دختر وپسرى كه ازدواج نكردهاند بمنزله كبوترانى بىآشيانه هستند،كه بوسيلهازدواج خانه و آشيانه و پناهگاه مىيابند.شريك در زندگى و مونس ومحرم راز و غمخوار و مدافع و كمك بدست مىآورند. 2-ارضاى غريزه جنسى،غريزه جنسى در وجود انسان غريزهبسيار نيرومند و ارزندهاى است. و بهمين جهت نياز دارد به وجود همسرىكه در يك محيط امن و آرامش،در مواقع احتياج،از وجودش بهره بگيردو لذت ببرد.تامين صحيح خواستههاى غريزه جنسى يك نياز طبيعى استكه بايد اجابتشود و الا ممكن است پىآمدهاى بد روانى و جسمانى واجتماعى داشته باشد.كسانيكه از ازدواج امتناع مىورزند غالبا بهبيماريهاى روانى و جسمانى مبتلا مىگردند. 3-توليد و تكثير نسل،بوسيله ازدواج انسان فرزند پيدا ميكند. وجود فرزند ثمره ازدواج و باعث تحكيم بنياد خانواده و آرامش و دلگرمىزن و شوهر ميباشد. و بهمين جهت در قرآن و احاديث نسبتبه ازدواج تاكيداتفراوانى بعمل آمده است.از باب نمونه:خدا در قرآن مىفرمايد:و از آياتخدا اينست كه براى شما همسرانى را آفريد تا با آنها انس بگيريد (5) رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود:در اسلام بنائى بر پا نشده كه بهتر از تزويجباشد. (6) امير المؤمنين عليه السلام فرمود:تزويج كنيد كه سنت رسولخداست.پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمود:هر كسى مىخواهد از سنتمن پيروى كند بايد ازدواج نمايد.بوسيله ازدواج فرزند بياوريد (و تعدادمسلمانها را زياده گردانيد) كه من در قيامتبا كثرت شما به امتهاى ديگرمباهات و افتخار مىكنم. (7) امام رضا عليه السلام فرمود:هيچكس فائدهاى بدست نياورد كهبهتر از همسر شايسته باشد. همسرى كه وقتى به او نگاه مىكند شادمانشميگرداند و در غياب او نفس خودش و مال او را نگهدارى مينمايد. (8) مطالب مذكور آثار و منافع دنيوى و حيوانى ازدواج بود،كهحيوانات نيز برخى از آنها را دارند اين قبيل امور را نمىتوان هدف اصلىازدواج انسان باعتبار اينكه انسان است،محسوب داشت. انسان در اينجهان نيامده تا مدتى بخورد و بياشامد و بخوابد و شهوترانى و لذتجوئىكند آنگاه بميرد و نابود شود.مقام انسان عالىتر از اينهاست.انسان آمده تا با علم و عمل و اخلاق نيك نفس خويش را پرورش دهد و در راه كمال وصراط مستقيم انسانيتسير و صعود كند تا به مقام خوب پروردگار جهاننائل گردد.انسان موجودى است عالى كه با تهذيب و تزكيه نفس و اجتناباز بديها و پرورش فضائل و مكارم اخلاق و انجام كارهاى نيك،مىتواندبه مقام شامخى نائل گردد كه فرشتگان بدان مقام راه ندارند.انسانموجودى است جاودانه و در اين جهان آمده تا با راهنمائيهاى پيامبران وبكار بستن قوانين و برنامههاى دين،سعادت دنيا و آخرت خويش را تامينكند و در جهان آخرت،در جوار حق،در خوشى و آسايش تا ابد زندگىكند. بنابراين هدف اصلى ازدواج انسان را در اين برنامه بايد جستجوكرد.هدف ازدواج يك انسان ديندار بايد اين باشد كه با تعاون و همكارىهمسرش بتواند نفس خويش را از گناهان و بديها و اخلاق زشت تهذيبنمايد و با عمل صالح و اخلاق نيك پرورش دهد تا به مقام شامخ انسانيتو تقرب به خدا نائل گردد.و همسر شايسته و خوب و موافق براى رسيدنبه چنين هدف مهمى ضرورت دارد. دو انسان مؤمن كه با ازدواج تشكيل خانواده ميدهند،از انس ومحبت و آرامش و كاميابيهاى مشروع جنسى برخوردار ميشوند،و درنتيجه از انحراف و تمتعات غير مشروع و راه يافتن به مراكز فساد واعتيادهاى خطرناك و ولگرديها و شب نشينيهاى خانمانسوز محفوظ و درامان خواهند بود.و بهمين جهت پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلامنسبتبه ازدواج بسيار تاكيد نمودهاند.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:هر كس كه ازدواج كند نصف دينش را حفظ نموده است. (9) امام صادق عليه السلام فرمود:دو ركعت نمازى را كه افراد متاهلبخوانند،از هفتاد ركعت نمازى كه افراد غير متاهل بخوانند افضلميباشد. (10) وجود همسر ديندار و موافق (چه زن چه مرد) در امكان انجاموظيفه و عمل به واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات،وتخلق به اخلاق نيك و اجتناب از اخلاق زشت،نقش بسيار مهمى را ايفاميكند.اگر زن و شوهر هر دو ديندار و در طريق پرورش و تزكيه نفسباشند،در پيمودن اين راه دشوار نه تنها مانع نخواهند بود بلكه تعاون وتشويق خواهند داشت.مگر يك نفر مجاهد فى سبيل الله بدون تاييد وتوافق همسرش مىتواند در ميدان جهاد خوب بجنگد و حماسه آفرينى كند؟ مگر انسان،بدون توافق همسرش مىتواند در كسب و كار و تحصيل اموالهمه جهات شرعى و اخلاقى را رعايت كند،حقوق واجب مالى را بپردازد،از اسراف و تبذير اجتناب نمايد،و مازاد مخارج ضرورى خويش را درامور خيريه انفاق كند؟ همسر ديندار و مؤمن همسرش را بخوبى و صلاح دعوت ميكند وهمسر لاابالى و بد اخلاق همسرش را به فساد و بد اخلاقى ميكشد و ازهدف مقدس انسانيت دور ميگرداند.و بهمين جهتبه مرد و زن سفارششده كه بهنگام ازدواج موضوع ايمان و ديندارى و اخلاق را شرط اساسىمحسوب بدارند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:خداوند عز و جل فرمودهاست وقتى اراده كنم كه تمام خوبيهاى دنيا و آخرت را براى شخصمسلمانى جمع كنم به او قلبى خاشع و زبانى ذاكر و بدنى كه بر بلاها صابرباشد عطا ميكنم.و همسر مؤمنى به او ميدهم كه هر گاه باو نگاه كندخوشنودش سازد و در غياب،حافظ نفس خويش و مال او باشد. (11) شخصى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: همسرى دارم كه بهنگام ورود به خانه باستقبالم مىآيد و بهنگام خروجبدرقهام ميكند. هنگامى كه مرا اندوهناك يافت در تسليت من ميگويد:اگردرباره رزق و روزى مىانديشى غصه نخور كه خدا ضامن روزى است.واگر در امور آخرت مىانديشى خدا انديشه و اهتمام ترا زياده گرداند.پسرسول خدا فرمود:خداى را در اين جهان عمال و كارگزارانى است و اينزن از عمال خدا ميباشد.چنين همسرى نصف اجر يك شهيد را خواهدداشت. (12) امير المؤمنين عليه السلام نيز چنين هدف بزرگى را در نظر داشتهكه درباره حضرت زهرا عليها السلام فرمود:بهترين كمك است در راهاطاعتخدا.در تاريخ چنين آمده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله روزبعد از عروسى حضرت على و حضرت زهرا براى تبريك و احوالپرسى، به منزل آنها تشريف فرما شد.از حضرت على عليه السلام پرسيد:همسرترا چگونه يافتى؟ گفت:زهرا را بهترين كمك براى اطاعتخدا يافتم. آنگاه از حضرت زهرا پرسيد:شوهرت را چگونه يافتى؟گفت:بهترين شوهر است. (13) امير المؤمنين عليه السلام در اين جمله كوتاه هم بانوى شايسته ونمونه اسلام را معرفى نمود،هم هدف اساسى و اصلى ازدواج را بيان كرد. بخش اول:وظائف بانوان شوهردارى شوهردارى يعنى مواظبت و نگهدارى شوهر.شوهردارى كار سهلو آسانى نيست كه از هر زن بىلياقت و نادانى ساخته باشد،بلكه كاردانى وذوق و سليقه و زيركى مخصوص لازم دارد، زنيكه بخواهد شوهردارى كندبايد دل او را بدست آورد،اسباب رضايتخاطرش را فراهم سازد.مواظباخلاق و رفتارش باشد،به كارهاى نيك تشويقش كند،از كارهاى بدنگهداريش كند،مواظب بهداشت و حفظ الصحه و تغذيه او باشد.سعى كنداو را به صورت يك شوهر آبرومند و محبوب و مهربان در آورد تا براىخانوادهاش بهترين سرپرست و براى فرزندانش بهترين پدر و مربى باشد. خداوند حكيم قدرت فوق العادهاى به زن عطا فرموده است. سعادت و خوشبختى خانواده در دست اوست،بدبختى خانواده نيزدر دست اوست. زن ميتواند خانه را به صورت بهشتبرين در آورد،و ميتواند بهصورت جهنم سوزانى تبديلش سازد،ميتواند شوهرش را به اوج ترقىبرساند و ميتواند به خاك سياهش بنشاند.زن اگر به فن شوهردارى آشناباشد و وظائفى را كه خدا برايش مقرر فرموده انجام دهد ميتواند از يكمرد عادى بلكه از يك مرد بىعرضه و بىلياقتيك شوهر لائق و آبرومندبسازد. يكى از دانشمندان مينويسد:زن قدرت عجيبى دارد،مثل قضا وقدر است،هر چه بخواهد همانست. (14) اسمايلز ميگويد:اگر زن با تقوى و خوش خلق و كدبانويى در خانهمحقر و فقيرى باشد آن خانه را محل آسايش و فضيلت و خوشبختىميسازد. ناپلئون ميگويد:اگر ميخواهيد اندازه تمدن و پيشرفت ملتى رابدانيد به زنان آن ملتبنگريد. بالزاك ميگويد:خانه بىزن عفيف،قبرستان است. شوهردارى به قدرى در نظر اسلام اهميت داشته كه آنرا در رديفجهاد در راه خدا قرار داده، حضرت على (ع) ميفرمايد:جهاد زن بايناست كه خوب شوهردارى كند. (15) با توجه باينكه جهاد در راه خدا براىترقى و عظمت اسلام و دفاع از كشورهاى اسلامى و اجراى عدالتاجتماعى بزرگترين عبادت است ارزش شوهردارى معلوم ميشود. رسول خدا (ص) فرمود:هر زنيكه بميرد در حاليكه شوهرشراضى باشد داخل بهشت ميشود. (16) رسول خدا (ص) فرمود:زن نميتواند حق خدا را ادا كند مگر اينكهحق شوهرش را ادا كند (17) . حب به خدا همراه مقالات کتاب آیین همسرداری محبت: همه مردم تشنه دوستى و محبتند.دوست دارند محبوب ديگرانباشند.دل انسان به محبت زنده است.كسيكه بداند محبوب كسى نيستخودش را بيكس و تنها ميشمارد.هميشه پژمرده و افسرده است.خانممحترم،شوهر شما نيز از اين احساس غريزى خالى نيست.او هم تشنهعشق و محبت است.قبلا از محبتهاى بىشائبه پدر و مادر برخوردار بوداما از آنهنگام كه پيمان زناشويى بستيد خودش را در اختيار تو قرار داد. انتظار دارد محبتهاى آنها را جبران كنى و از صميم قلب دوستش بدارى. رشته دوستى را از همه بريده و به تو پيوند كرده انتظار دارد تو تنها،باندازههمه دوستش بدارى.شب و روز براى آسايش و رفاه تو زحمت ميكشد وحاصل دسترنجخويش را در طبق اخلاص نهاده تقديم تو ميكند.شريكزندگى و مونس دائمى و غمخوار واقعى تو است.حتى از پدر و مادرتبيشتر به سعادت و خوشى تو عنايت دارد.قدرش را بدان و از صميم قلبدوستش بدار.اگر او را دوستبدارى او هم بتو علاقهمند خواهد شد.زيرامحبتيك پيوند دو طرفى است و دل به دل راه دارد.مهربانى و اظهارمحبت واقعا اعجاز ميكند.يك پسر بيستساله شهرستانى كه براى درسخواندن به تهران آمده بود عاشق صاحب خانه كه بيوه 39 سالهاى بود شد. زيرا اين زن با مهربانيهاى خود جاى مادر را در قلب او گرفته بود و خلاءدورى از مادر را پر كرده بود. (1) اگر محبت دو طرفه شد بنيان زناشويى استوار ميشود و خطرجدايى برطرف ميگردد. مغرور مشو كه شوهرم با يك نگاه دوستم داشت و عشق او هميشهپايدار خواهد ماند،زيرا عشقى كه با يك نگاه بيايد دوامى نخواهد داشت. اگر ميخواهى عشق او پايدار بماند با رشته محبتهاى دائمى آنرا نگهدارىكن.اگر شوهرت را دوستبدارى هميشه دلش شاداب و خرم است.دركسب و كار دلگرم و به زندگى علاقهمند است.و در همه كارها موفقيتخواهد داشت.اگر بداند محبوب واقعى همسرش ميباشد حاضر استبراى تامين سعادت و رفاه خانوادهاش تا سر حد فداكارى كوشش كند،مرديكه كسرى محبت نداشته باشد كمتر اتفاق ميافتد به امراض روحى وضعف اعصاب مبتلا گردد.خانم گرامى اگر شوهرت بداند دوستش ندارىاز تو دلسرد ميشود،به زندگى و كسب و كار بيعلاقه ميگردد،به پريشانى وبيماريهاى روانى گرفتار ميشود،از خانه و زندگى فرار ميكند،و در ميدانزندگى سرگردان ميگردد.ممكن است از ناچارى به مراكز فساد پناه ببرد. پيش خود فكر ميكند چرا زحمتبكشم و حاصل دسترنجم را بافرادىتقديم كنم كه دوستم ندارند.بهتر است دنبال عياشى و خوشگذرانى بروم وبراى خودم دوستهاى واقعى پيدا كنم. خانم محترم رشته محبت را بگردن شوهرت بينداز و بدينوسيلهبخانه و خانواده جلبش كن. ممكن استشوهرت را قلبا دوستبدارىليكن اظهار نكنى اما اين مقدار كافى نيست.بايد آنرا به زبان بياورى بلكهبايد از رفتار و گفتار و حركاتت آثار عشق و علاقه نمايان باشد.چه مانعدارد گاه گاه بگويى:عزيزم واقعا ترا دوست دارم؟اگر از سفر آمد لباس نويا دسته گلى تقديمش كنى و بگويى:خوب شد آمدى دلم برايت تنگ شدهبود.وقتى در سفر استبرايش نامه بنويس و از فراق و جدايى اظهار دلتنگى كن.اگر در محل كار شوهرت تلفن هست و در منزل نيز تلفن داريدگاهى بوسيله تلفن احوال پرسى كن اما نه زياد.اگر از موقع معمول ديرتر بهخانه آمد اظهار كن:در انتظار مقدمتبودم و از دير آمدنت ناراحتشدم. در غياب او نزد دوستان و خويشان از او تعريف كن.بگو:واقعا چهشوهر خوبى دارم،دوستش دارم.اگر كسى خواستبدگويى كند دفاع كن،هر چه بيشتر اظهار عشق و علاقه كنى بيشتر به تو علاقهمند ميشود.درنتيجه پيمان زناشويى شما استوارتر و خانواده خوشبختترى خواهيد بود. شكسپير ميگويد:چيزيكه در زن قلب مرا تسخير ميكند مهربانىاوست نه روى زيبايش.من زنى را بيشتر دوست دارم كه مهربانتر باشد. خداوند بزرگ در قرآن شريف به محبت و علاقهايكه در بين زن وشوهر وجود دارد اشاره فرموده آنرا يكى از آيات قدرت خويش شمردهميفرمايد: يكى از آيات خدا اينست كه همسرانى برايتان آفريده تا بدانهاآرامش پيدا كنيد و ميان شما دوستى و مهربانى نهاد. (2) حضرت رضا عليه السلام فرمود:بعض زنها براى شوهرشانبهترين غنيمت هستند:زنانيكه به شوهرشان اظهار عشق و محبت كنند. (3) پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:بهترين زنان شما،زنهايىهستند كه داراى عشق و محبتباشند. (4) امام صادق عليه السلام فرمود:وقتى كسى را دوست دارى باو خبر بده. (5) احترام شوهر هر كسى به شخصيتخويش علاقهمند است.خودش را دوستدارد.دلش ميخواهد ديگران به شخصيت او احترام بگذارند.هر كسشخصيت او را محترم بشمارد محبوبش واقع ميشود.از توهين كنندگانمتنفر است.خانم محترم حب ذات و علاقه به احترام يك امر غريزى استليكن همه كس حاضر نيست احساس درونى شوهر شما را اشباع كند و بهوى احترام بگذارد.در خارج منزل با صدها افراد گوناگون و بىادببرخورد ميكند و بسا اوقات مورد توهين قرار ميگيرد.و به شخصيتش لطمهوارد ميشود.از شما كه يار و غمخوارش هستيد انتظار دارد اقلا در خانهاحترامش كنيد و شخصيت تحقير شدهاش را زنده گردانيد. بزرگداشت اوشما را كوچك نميكند ليكن به او نيرو و توانايى مىبخشد و براى كوششو فعاليت آمادهاش ميگرداند.خانم گرامى به شوهرت سلام كن.هميشه بالفظ شما او را مخاطب قرار بده.موقع سخن گفتن كلامش را قطع نكن. جلو پايش برخيز و به او احترام كن.با ادب حرف بزن.بر سرش داد نزن. اگر با هم به مجلسى ميرويد او را مقدم بدار.او را با اسم صدا نزن بلكه بانام فاميل و لقب مخاطب قرار بده.در حضور ديگران از او تجليل و تعريفكن.به فرزندانتسفارش كن از پدرشان احترام كنند.و اگر بىادبى كردندتوبيخشان كن.در حضور مهمانها نيز احترامش بگذار و باندازه آنها بلكهزيادتر از او پذيرايى كن.مبادا در مجلس مهمانى وجود شوهرت را ناديده بگيرى و تمام توجهتبه مهمانها معطوف باشد.وقتى درب منزل را ميزندسعى كن خودت درب را باز نموده با لب خندان و چهره باز به استقبالشبروى.آيا ميدانى همين عمل كوچك چه اثر نيكويى در روح شوهرتخواهد گذاشت؟شايد در خارج منزل با دهها مشكل مواجه بوده و با روحپژمرده وارد منزل شود.استقبال كردن شما با لب خندان روح تازهاى دركالبد خسته او دميده دلش را آرامش ميدهد.ممكن استخانمها از اينسخن تعجب نموده بگويند:چه پيشنهاد عجيبى!زن باستقبال شوهر برود وخوش آمد بگويد!شخص بيگانه و غريبى نيست تا احتياجى باستقبال وخوش آمد داشته باشد. تسقط الآداب بين الاحباب.البته اين طرز تفكر از تربيت غلط ماپيدا شده،كى گفته كه دوستان و خويشان لازم نيست ادب و احترام رارعايت كنند.مهمانى بمنزل شما وارد ميشود از او استقبال ميكنيد،خوش آمد ميگوئيد،احترام ميكنيد،پذيرائى مينمائيد. و اين عمل را يك رفتار عقلائى و يكى از اداب و رسوم زندگىميشماريد.البته چنين است،از مهمان بايد احترام كرد ليكن از شماانصاف ميخواهم مردى كه از صبح تا شب براى تامين زندگى و رفاه وآسايش شما تلاش ميكند،و در اين راه با صدها مشكل روبرو شده،آنگاهحاصل دسترنجخويش را در طبق اخلاص نهاده درب خانه را ميكوبد كهبرايگان در اختيار شما بگذارد،آيا ارزش آنرا ندارد كه براى خوشنودى واحترام او تا درب خانه قدم رنجه فرماييد و با لب خندان يك خوش آمد گفتهدلش را شاد گردانيد؟ نگو:چون با هم مانوس و خصوصى هستيم انتظار احترام ندارد، بلكه از شما بيشتر از ديگران انتظار احترام دارد.اگر احترام نكرديد وسكوت كرد دليل آن نيست كه توقع ندارد،بلكه براى رعايتشما ازخواسته درونى خويش صرف نظر نموده است. خانم محترم،اگر به شوهرت احترام نمودى او هم در مقابل به شمااحترام خواهد گذاشت. رشته محبت در ميانتان استوارتر و پيمان زناشويىبا دوامتر خواهد شد.به خانه و زندگى و كسب و كار دلگرم ميشود،ونتيجهاش عائد شما مىگردد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:وظيفه زن اين است كه تادرب خانه به پيشواز شوهرش برود و به وى خوش آمد بگويد. (6) امام صادق عليه السلام فرمود:هر زنى كه از شوهرش احترام كند وآزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود. (7) پيغمبر اسلام فرمود:زن موظف استبراى شوهرش طشت و حولهحاضر كند و دستهايش را بشويد. (8) مواظب باش به شوهرت توهين و بىادبى نكنى،ناسزا نگوئى،دشنام ندهى،بىاعتنائى نكنى، بر سرش داد نزنى،نزد ديگران آبرويش رانريزى،با لقبهاى زشت صدايش نزنى.اگر به او توهين كردى او نيز به توتوهين خواهد نمود.قلبا از هم مكدر ميشويد،عقده روحى و كينه پيداميكنيد،صفا و محبت از ميانتان برطرف ميشود،دائما در حال نزاع وكشمكش خواهيد بود.اگر به زندگى ادامه بدهيد بطور يقين زندگى خوشى نخواهيد داشت.كينههاى روحى و عقدههاى روانى ممكن است توليد خطركند و باعث جنايتشود.از داستانهاى زير عبرت بگيريد: مرد 22 سالهاى بنام...همسر 19 ساله خود را به علت اينكه وى راخر كور خطاب كرده بود با 15 ضربه چاقو بقتل رسانيد.وى در دادگاهگفت:يكسال پيش با...ازدواج كردم.در آغاز زندگى مرا شديدا دوستميداشت.ولى بزودى تغيير رويه داد و بناى ناسازگارى را گذاشت.بر سرهر مساله كوچكى به من فحاشى ميكرد و حتى مرا بخاطر اينكه يكى ازچشمهايم كمى چپ است«خر كور»خطاب ميكرد.در روز حادثه شوهرخود را خر كور خطاب ميكند.او چنان خشمگين ميشود كه به جانهمسرش افتاده او را با 15 ضربه چاقو از پاى در ميآورد. (9) مرد 71 سالهاى كه زنش را كشته در علت قتل او ميگويد:ناگهانرفتار...نسبت به من تغيير كرد.بىاعتنا شد.يك بار هم مرا پيرمرد غيرقابل تحمل صدا كرد.با اين حرف نشان داد كه دوستم ندارد.دچارسوءظن شدم و با دو ضربه تبر او را كشتم. (10) شكايت و درد دل هيچكس نيست كه ناراحتى و گرفتارى و درد دل نداشته باشد. هر كسى دوست دارد غمخوار و محرم رازى پيدا كند،گرفتاريهاى خويشرا برايش شرح بدهد.حس ترحمش را تحريك نموده دلش را كباب كند. و بدينوسيله غمى از دل خودش برداشته آرامش خاطرى بدست آورد.ليكن هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد.براى درد دل نيز موقعيت مناسب لازماست.در هر جا و هر زمان و با هر شرايطى نبايد شكايت را شروع كرد. خانمهاييكه نادان و خودخواهند و از رموز معاشرت و آداب شوهردارىبىاطلاعند آنقدر ظرفيت و حوصله ندارند كه مشكلات را تحمل نمايند ودرد دلها را تا موقع مناسب به تاخير بياندازند.هنگامى كه شوهر بيچاره باتن خسته و اعصاب ناراحت وارد منزل ميشود تا دمى بياسايد از همانساعت اول با شكايتها و درد دلهاى همسر نادانش مواجه ميشود و از خانه وكاشانه بيزار ميگردد: مرا با اين بچههاى جوانمرگ شده رها كردى و رفتى،احمدجوانمرگ شده شيشه درب اتاق را شكست.منيژه با پروين دعوا كردند.ازسر و صداى بچهها و مردم،ضعف اعصاب گرفتم،ديوانه شدم.تكليف مرابا اين بچههاى شيطان معلوم كن.آخ از دستبهرام.جوان مرگ شده اصلادرس نميخواند.امروز كارنامهاش را از مدرسه فرستادند چند نمره تكداشت.حيف از من كه براى اينها زحمت ميكشم.از صبح تا حال بقدرىكار كردم كه از حال و كار افتادم.كسى بفريادم نميرسد. اين بچهها هم كه دستبه سياه و سفيد نميگذارند.كاش اصلا بچهنداشتم.راستى امروز خواهرت آمد اينجا.نميدانم چرا با من سر دعواداشت،خيال ميكرد ارث پدرش را خوردهام. امان از دست مادرت،رفتهاينطرف و آنطرف پشتسرم بدگويى كرده.من از دست اينها به تنگآمدهام.حيف از من كه در يك چنين خانهاى زندگى ميكنم.واى دستم راببين رفتم غذا بپزم كارد آشپزخانه دستم را بريد.راستى ديروز رفتم مجلسعروسى سهراب.كاش اصلا نرفته بودم.آبرويم پاك رفت.خانم حسن آقا آمده بود با چه سر و وضع و لباسهايى!!خدا بخت و شانس بدهد.مردمچقدر زنهايشان را دوست دارند.چه لباسهايى برايش خريده بود. اينها را ميگويند شوهر.وقتى وارد مجلس شد همه باو احترامكردند.بله مردم فقط به لباس نگاه ميكنند.آخر چى چى من از او كمتره كهبايد اينقدر افاده كند.بله بخت و اقبال داره شوهرش دوستش ميداره،مثلتو نيست.من كه ديگر نميتوانم در خانه خراب شده براى تو و بچههايتجان بكنم هر فكرى دارى بكن. خانم محترم،اين رسم شوهردارى نيست.تو خيال ميكنى شوهرتبراى تفريح و خوشگذرانى از خانه بيرون رفته است.براى كسب و كار وتهيه روزى خارج شده است.از صبح تا حال با صدها گرفتارى مواجه بودهكه تو تاب تحمل يكى از آنها را ندارى.از گرفتاريهاى ادارى يا كسبى اواطلاع ندارى.نميدانى با چه اشخاص بدجنس و حيله باز و موذى برخوردنموده و چه عقدههايى در روحش گذاشتهاند.از روح پژمرده و اعصابخسته او خبر ندارى.اكنون كه از گرفتاريهاى خارج فرار كرده و به خانهپناه آورده شايد دمى استراحت كند،به جاى آنكه غمى از دلش بر دارىهنوز نرسيده در شكايت و نق نق را باز ميكنى.آخر اين بدبخت چكند كهمرد شده،در خارج منزل با آن همه گرفتاريها مواجه است در خانه هم باشكايتها و ايرادها و بهانهجوئىهاى تو مواجه ميشود.انصاف خوب است. قدرى هم به فكر او باش.در اين حال جز اين چارهاى ندارد كه يا داد وفرياد راه بيندازد تا از شكايتهاى بيجا و زخم زبانهاى تو نجات پيدا كند يااز خانه فرار كند و به يك قهوهخانه يا مهمانخانه يا سينما يا جاى ديگرپناهنده شود.يا واله و سرگردان در خيابانها پرسه بزند. خانم گرامى،براى رضاى خدا و براى حفظ شوهر و خانوادهاتاز اين شكايتها و نق و نقهاى بيجا دستبردار،زيرك و دانا باشوقتشناس باش.اگر هم واقعا درد دل دارى قدرى صبر كن تا شوهرتاستراحت كند،اعصابش راحتشود.آنگاه كه سر حال آمد.و موقعيتمناسبى پيدا شد ميتوانى مطالب لازم و ضرورى را به عنوان مشورت نهاعتراض،با او در ميان بگذارى و در صدد چاره جويى بر آييد.اما اگر بهشوهر و خانوادهات علاقه دارى از ذكر وقايع و حوادث جزئى و غيرضرورى بهر حال خوددارى كن.و با نق نقهاى دائمى اعصاب شوهرت راخسته نكن.بگذار به كار خود برسد.او هم به قدر كافى گرفتارى دارد.بهداستان زير توجه فرماييد: خانمى به نام...ميگويد:من از اول زن نق نقويى بودم.هر روزنق نقهاى من بيشتر و شديدتر مىشد.تا آنجا كه پس از هشتسال زندگىمشترك با...چند جمله بود كه تقريبا هر شب با اندكى تغيير بين ما رد وبدل مىشد.آن هم از وقتى كه شوهرم وارد خانه مىشد تا وقتى شام بخوردو توى رختخواب برود:واى خسته شدم.پدرم در آمد.چرا؟از بس كاركردم.كارهاى اين خانه بىصاحب مانده هم كه تمام نمىشود.هر طرفش رابگيرى باز يك طرفش روى زمين است. -آخر اين كارهاى تو چيست كه تمام نمىشود؟ -آه چه ميدانم همين كارهاى لعنتى است.آب،جارو،ظرفشويى،رختشو ى،غذا پختن،راست و ريس كردن اوضاع خانه،تر و خشك كردنبچهها. -عزيزم اين كارها كه تو ميگويى همه جا هست توى همه خانهها همه زنها اين كارها را ميكنند.تو چرا سر من منت ميگذارى؟ -واى منت،چه منتى؟جانم به لب رسيده پدرم در آمده تو چهمىفهمى؟همين ميروى و پشت ميز اداره مىنشينى و پول ميگيرى و مىآيىخانه.ديگر چه ميدانى خانه چطور مرتب شده چطور نظافتشده؟ -اى واى خانم جان بس كن. -خوب بله آقا حوصله شنيدنش را هم ندارى.من پدرم در آمدهمريض شدهام دارم مىميرم. -عزيزم مريض شدهاى برو دكتر. -با كدام پول؟ -اى ناشكر اين همه پول از من ميگيرى باز هم... -كدام پول،چه پولى؟همهاش خرج زندگيت ميشود.آن هم چهزندگى همهاش پر از بدهكارى، قسطهاى عقب افتاده.امروز مجبور شدماز كسبه سر محله نسيه كنم. و بعد شوهر بيچارهام وقتى از اين همه نق نق جانش به لب مىآمدلحاف را روى سرش مىكشيد و مىخوابيد.مادرم غالبا در جريان زندگى مابود و بارها مرا نصيحت ميكرد كه دست از اين نق نقها بردارم.و من گوشنميدادم تا يك روز وقتى شوهرم سر كار رفته بود به من گفت:هر چهنصيحت كردم گوش ندادى حالا بكش كه سزايت همين است.شوهرت... من مثل ديوانه از جا پريدم.نه باور نمىكنم. بسيار خوب حالا كه باور نمىكنى تحقيق كن تا بدانى.تا ساعتدو بعد از ظهر كه شوهرم...از سر كار بيايد خونم خونم را مىخورد.وقتىآمد اول با عصبانيتبعدا با گريه موضوع را در ميان گذاشتم.گفت:ميدانى تو زندگى را براى من كوفت ميكردى.هيچوقت فكر نمىكردى كه منروزى دو سرويس كار ميكنم تا چرخ زندگيمان بگردد.شب خسته و كوفتهبه خانه مىآيم، حوصله نق نق ندارم،آن قدر خسته هستم كه تو ديگر حقندارى با حرف زدن از كارهاى خانه مرا از زندگى بيزار كنى.ولى تو اينكار را ميكردى و هنوز هم ميكنى.واقعا مرا از زندگى بيزار كردهاى.گاهىفكر كردهام كه اگر صاحب بچه نبوديم بهتر بود از هم جدا شويم.از اينجهت تصميم گرفتهام در جايى آرامش پيدا كنم و پيدا كردم. -من درستشش ماه زحمت كشيدم تا مجددا شوهرم را به زندگىعلاقهمند كنم ولى اين برايم تجربهاى شد كه ديگر شوهرم را كه در خارجبه اندازه كافى خسته مىشود در خانه با شرح ملال خودم خستهتر نكنم. حالا فهميدهام كه خانه جاى استراحت مرد است نه جاى عذاب (11) پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:هر زنيكه به وسيله زبانشوهرش را اذيت كند نمازها و ساير اعمالش قبول نميشود،و لو هر روزروزه باشد و شبها را براى تهجد و عبادت برخيزد،و بندههايى آزاد كند وثروتش را در راه خدا انفاق نمايد.زنيكه بد زبان باشد و بدينوسيلهشوهرش را بيازارد نخستين كسى است كه داخل دوزخ ميشود. (12) رسول خدا فرمود:هر زنيكه شوهرش را در دنيا اذيت كندحور العين به او ميگويند:خدا ترا بكشد.شوهرت را اذيت نكن.اين مرد ازشما نيست و لياقت او را نداريد بزودى از شما مفارقت نموده به سوى ماميآيد. (13) نميدانم منظور خانمها از اين غرغرها چيست؟اگر ميخواهند توجهشوهر را جلب نموده خودشان را محبوب و زحمتكش و خيرخواه جلوهدهند،مطمئن باشند كه نتيجه معكوس خواهند گرفت.نه تنها محبوبيتى پيدانميكنند بلكه مبغوض شوهر واقع خواهند شد.و اگر منظورشان اينست كهاعصاب شوهرشان را ناراحت كنند تا از كار و زندگى سير شود و بهبيماريهاى اعصاب مبتلا گردد و از خانه فرار كند و براى تخدير اعصاب بهاعتيادهاى خطرناك گرفتار شود و به مراكز فساد قدم بگذارد و بالاخرهدق كش شود البته بدانند كه موفقيت و پيروزى آنها حتمى است. خانم محترم،اگر به شوهر و زندگى علاقه دارى از اين رفتار زشتو غير عقلائى دستبردار.آيا احتمال نميدهى كه شكايتهاى بيجاى توباعث قتل و جنايتى شود يا كانون خانوادگى شما را متلاشى سازد؟بهداستان زير توجه كن: «وقتى...به خانه آمد همسرش در حاليكه دختر سه سالهاش را دربغل داشتبه شوهرش گفت: دو نفر از همكاران او به منزل آمده ناسزاگفتند.مرد سخت ناراحتشد و در اثر جنون آنى چاقويش را در شكمفرزند خردسالش فرو كرد و به قتل رسيد.مرد به چهار سال زندان محكومشد. (14) » يك پزشك در دادگاه ميگويد:«در تمام مدت زندگى ما،همسرمحتى يكبار رفتارى كه شايسته يك زن خوب و كدبانو است نداشت.خانهما هميشه نامرتب و درهم است.فريادها و بهانهجوئيها و دشنامهاى زنندهاو مرا بستوه آورده است.آنگاه حاضر ميشود با پرداخت پنجاه هزار تومان پول از شر او خلاص شود.و با خوشحالى ميگويد راستش را بخواهيد اگرتمام ثروت و حتى مدرك پزشكىام را ميخواست ميدادم تا زودتر خلاصشوم.» (15) خوش اخلاق باش كسيكه خوش اخلاق باشد،با مردم خوشرفتارى كند،با لب خندانسخن بگويد،در مقابل حوادث و مشكلات بردبار باشد،محبوب همه است،دوستانش زيادند،همه دوست دارند با او معاشرت و رفت و آمد كنند،عزيزو محترم است،به ضعف اعصاب و بيماريهاى روانى مبتلا نميشود،برمشكلات و دشواريهاى زندگى پيروز ميگردد،از زندگى لذت ميبرد،و برمعاشرانش خوش ميگذرد. امام صادق عليه السلام فرمود:«هيچ زندگانى گواراتر از خوشاخلاقى نيست.» (1) اما كسيكه بد اخلاق باشد،با صورت درهم كشيده با مردم ملاقاتكند،در مقابل حوادث و ناملايمات داد و فريادش بلند شود،بيخود داد وقال راه بيندازد،تند خو و بد زبان باشد زندگى تلخ و ناگوارى خواهدداشت،خودش هميشه ناراحت و معاشرينش در عذابند،مردم از او متنفر واز معاشرتش گريزانند،آب خوش از گلوى خودش و معاشرانش پائيننميرود،خواب و خوراك درستى ندارد.براى انواع بيماريها مخصوصاضعف اعصاب كاملا آمادگى دارد،هميشه اوقاتش تلخ و آه و نالهاش بلند است،دوستانش كماند،محبوب كسى نيست. پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«آدم بد اخلاق نفس خودشرا در رنج و عذاب دائم قرار ميدهد.» (2) خوش اخلاقى براى همه لازم است مخصوصا براى زن و شوهرضرورت دارد،زيرا هميشه با هم هستند و ناچارند با هم زندگى كنند. خانم محترم،اگر ميخواهى به خودت و شوهر و بچههايتخوشبگذرد اخلاقت را اصلاح كن، هميشه شاد و خندان باش،اوقات تلخى ودعوا نكن،خوش برخورد و شيرين زبان باش،با اخلاق خوش ميتوانىخانهات را بصورت بهشتبرين درآورى،حيف نيستبا بداخلاقى آنرا بهصورت جهنم سوزانى تبديل كنى و خودت و شوهر و فرزندانت در آنمعذب باشيد؟تو ميتوانى فرشته رحمتباشى،محيط خانه را با صفا ونورانى گردانى،چرا آنرا به صورت زندان تاريكى در ميآورى؟لب خندان وشيرين زبانى تو دل شوهر و فرزندانت را غرق سرور و شادمانى ميگرداند،غم و اندوه را از دلشان بر طرف ميسازد.آيا ميدانى:بامداد كه رزندانتبهمدرسه يا سر كار ميروند اگر با تبسم و گرمى از آنها بدرقه كنى چه تاثيرنيكوئى در روح و اعصابشان خواهى گذاشت. اگر به زندگى و شوهرت علاقه دارى بد اخلاقى نكن،زيرا اخلاقخوب بهترين پشتوانه پيمان زناشويى است. اكثر طلاقها در اثر بد رفتارى زن و شوهر و عدم توافق اخلاقى پيداميشود.آمار طلاقها اين مطلب را تاييد ميكند.عدم توافق اخلاقى نخستينعلتبروز اختلافات خانوادگى است. به عنوان نمونه به آمار سالهاى 47 و 48 و 49 اشاره ميكنيم:«درسال 1347 از 16039 پرونده شكايت كه به دادگاه خانواده رسيده است،12760 پرونده بر اساس عدم توافق اخلاقى بوده است.در سال 1348 ازميان 16058 پرونده اختلافات زناشويى 11246 پرونده به عدم توافقميان زن و شوهر اختصاص داده شده است.يعنى با يك آمار خيلى سادهمىبينيم كه بيش از هفتاد درصد اختلافات زناشويى به واسطه عدم توافقاخلاقى بروز ميكند. (3) » خانم محترم،با خوش اخلاقى عشق و محبتشوهرت را جلب كنتا به زندگى و خانواده علاقهمند شود،با شوق و ذوق كار كند و اسباب رفاهشما را فراهم سازد،اگر خوش اخلاقى كردى دنبال شب نشينى و عياشىنمىرود و زودتر به خانه ميآيد. زنى به شوراى داورى شكايت كرد كه:«شوهرم هميشه ناهار و شامرا بيرون خانه ميخورد. شوهر جواب داد:علت اينست كه زنم اصلا سازگارى ندارد وبد اخلاقترين زن دنياست. زن ناگهان خيز برداشت و در حضور اعضاى داورى شوهرش راكتك زد. (4) » اين خانم نادان خيال ميكرد با شكايت و فحش و كتك ميتوانشوهر را به خانه جلب كرد،در صورتى كه يك راه عقلى و ساده داشت وآن خوشرفتارى و خوش اخلاقى بود. زنى در شوراى داورى گفت:شوهرم 15 ماه است كه با من حرفنميزند و مخارج ما را به وسيله مادرش مىفرستد. مرد در جواب گفت:چون از دستبد اخلاقيهاى زنم بتنگ آمدهبودم تصميم گرفتم صحبت نكنم و مدت 15 ماه استباينكار ادامهميدهم. (5) » اكثر مشكلات زناشويى را با هوشيارى و اخلاق خوش ميتوان حلكرد.اگر شوهرت كم محبت است،اگر به خانه و زندگى علاقه ندارد،اگردنبال عياشى ميرود،اگر دير به خانه ميآيد، اگر شام و ناهار را بيرون صرفميكند،اگر بد رفتارى ميكند،اگر تندخويى و دعوا ميكند،اگر ثروتش رابباد ميدهد،اگر دم از طلاق و جدايى ميزند همه اينها و صدها مانند اينها رابوسيله خوشرفتارى و اخلاق خوش ميتوان حل كرد.تو اخلاق و رفتارترا عوض كن و نتيجه اعجاز آميز اخلاق خوب را تماشا كن. امام صادق عليه السلام فرمود:«خدا به آدم خوش اخلاق ثوابجهاد ميدهد،صبح و شب برايش ثواب نازل ميشود. (6) » حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر زنيكه شوهرش را اذيت كندو اندوهگينش سازد و از رحمتخدا دور است.و هر زنيكه به شوهرشاحترام بگذارد و آزارش نرساند و فرمانبردارش باشد خوشبخت ورستگار است». (7) به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض شد:«فلان شخص زن خوبى است.روزها روزه دارد و شبها عبادت ميكند.ليكن بد اخلاق استهمسايگانش را آزار ميرساند». فرمود:«هيچ خير و خوبى ندارد.و از اهل دوزخ ميباشد (8) ». توقعات بيجا امكانات مالى و درآمد همه افراد يكسان نيست.همه نميتوانند دريك سطح زندگى كنند.هر خانوادهاى بايد حساب دخل و خرج خودشانرا بكنند و بر طبق درآمدشان خرج كنند.انسان همه طور ميتواند زندگىكند.عاقلانه نيست كه براى تهيه امور غير ضرورى دستبه قرض و نسيهبزند. خانم محترم،تو كدبانوى خانه هستى،عاقل و فهميده باش،حسابخرج و دخلتان را بكن. ببين چطور ميتوانيد خرج كنيد كه آبرويتان محفوظبماند و هميشه پولدار باشيد، عاقبتانديش باش،چشم و همچشميهاىبيجا را كنار بگذار،اگر فلان مد لباس را در تن خانمى ديدى و وضعاقتصادى شما اقتضاى خريد آنرا ندارد،شوهرت را به تهيه آن وادار نكن، اگر چيز لوكس و قشنگى را در منزل همسايه مشاهده نمودى به شوهرتاصرار نكن كه بايد آنرا تهيه كنى،اگر فلان دوستيا خويش و قوم شماخانهاش را با فرشهاى زيبا و گرانقيمت و اسباب لوكس زينت كرده لازمنيستخودتان را بسختى بيندازيد تا از او تقليد كنيد،تو كه ميدانى وضعاقتصادى و در آمد شما ايجاب نميكند چرا شوهرت را به وام گرفتن و نسيهگرفتن و قسطى خريدن و كارهاى غير مشروع وادار ميكنى؟ آيا عقلائى است كه براى رقابتبا ديگران از بانك وام بگيريد وفلان جنس غير ضرورى و لوكس را بخريد و در خانه بگذاريد،آيا صلاحاست كه زندگى خودتان را بر وام گرفتن و نسيه كردن و قسطى خريدنپايهگذارى كنيد و يك سرى اشياء غير ضرورى را در خانه جمعآورىنمائيد. آيا بهتر نيست قدرى صبر كنيد تا اوضاع مالى شما بهتر شود؟هرماه مقدارى از درآمدتان را پسانداز كنيد،وقتى وضع اقتصادى شما خوبشد و توانستيد جنس مورد نظرتان را تهيه نمائيد با پول نقد آنرا خريدارىكنيد. بيشتر اين رقابتها و ولخرجيها از خانمهاى نادان و خودخواهسرچشمه ميگيرد.با ديدن يك چيز لوكس فورا بهوس افتاده و سر به جانشوهر بيچاره گرفته كه بايد آنرا تهيه كنى.به قدرى نق نق و پافشارى نمودهكه ناچار ميشود وام بگيرد يا قسطى بخرد و خودش را بيچاره كند و هميشهقرضدار باشد. گاهى ناچار ميشود زندگى زناشويى را بر هم بزند و زنخودخواهش را طلاق بدهد تا از شر تقاضاهاى بيجا و سرزنشها وزخمزبانهاى او خلاص شود يا خودكشى كند تا از اين زندگى پر از ايراد وبهانه نجات پيدا كند.به داستانهاى زير توجه فرمائيد: «مردى در دادگاه ميگفت:مدتى است زنم به واسطه القاآت زنهمسايه پايش را توى يك كفش كرده كه بايد يا برايش تلويزيون بخرم ياطلاقش بدهم.در ماه فقط 300 تومان حقوق ميگيرم،صد تومانش اجارهخانه استبا دويست تومان ديگر بايد يكماه تمام مخارج خانواده سه نفريمان را تامين كنم،كجا ميتوانم تلويزيون بخرم؟ (9) ». مردى در دادگاه ميگويد:«خانم دلش لباسهاى آخرين مدلميخواهد.خانم ميخواهد خودش را عين يك زن مرد پولدار در بياورد،آخربه خدا به دين به مذهب تمام حقوق من 900 تومان است،300 تومان آنراكرايه خانه ميدهم.شما بگوئيد من با 600 تومان شام و ناهار تهيه كنم يابراى خانم پوستيژ و كفش و كلاه بخرم؟»در آخر به مادر زنش ميگويد:دختر مال شما.چشم، طلاقش ميدهم ودور هر چه زن استخط ميكشم (10) ». مردى كه خودكشى كرده بود وقتى بهوش آمد گفت:«من شاگردرانندهام،سه سال است ازدواج كردهام،زنم توقعات خارج از حد دارد،چون نميتوانم توقعاتش را برآورده كنم مرتبا مرا سرزنش ميكند،سرزنشهاى او بالاخره مرا بستوه آورد و تصميم بخودكشى گرفتم (11) ». زنى به شوهرش ميگويد:«يا سيگار خارجى بكش يا طلاقم بده (12) ». اينگونه