یکی کولرش خراب میشه، به بچه هاش می گه: مگه نگفتم 4 نفری جلو کولر نشینید؟!!!!!!!!!!!!!!
Printable View
یکی کولرش خراب میشه، به بچه هاش می گه: مگه نگفتم 4 نفری جلو کولر نشینید؟!!!!!!!!!!!!!!
عیب کوچولوی عروس
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است
پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود
جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد
جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد
جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد
جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.
احمد شاملو
صبح با حس خوبی بیدار شده بود، سرشار از نشاط و سرزندگی. در حالی که در آینه از تماشای چهرهی بیدلیل شادابتر شدهی خویش لذت میبرد با خود زمزمه کرد: «نه! مثه اینکه امروز، روز منه!»
قبراق و سرحال از این آغاز خوشایند، سررسیدش را باز کرد تا کارهای آن روزش را سبک سنگین کند؛ در بخش مناسبتهای تقویم نوشته شده بود: “روز جهانی معلولان کمتوان ذهنی”!
زن غضنفر: بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟
غضنفر : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!
لره بعد از2سال ازسربازی برمیگرده،تو کوچه داداشش رو می بینه
که ریشش بلند شده و خیلی ناراحته،ازش می پرسه چی شده
چرا ناراحتی،داداشش چپ چپ نگاهش می کنه وجواب نمیده.
میره درخونه اون یکی داداشش رو می بینه که
اون هم با ریشهای بلند وقیافه ناراحت نگا نگاهش میکنه
خیلی نگران میشه،می پرسه چه اتفاقی افتاده؟بابا طوری شده؟اونم
محلش نمیزاره.میره تو خونه باباشو می بینه که ریشش حسابی بلند شده
وخیلی ناراحته میگه من
می دونم که نه نه طوریش شده باباش با عصبانیت میگه
پدرسوخته موقعی که
داشتی می رفتی خدمت ریش تراش رو کجا بردی
یه رشتیه تو تخت پیش عیالش دراز کشیده بود
که یهو احساس کرد 6 تا پا زیر لحافه
در جا پرید از تخت پائین و شمرد 1 . 2. 3 . 4 بعد گفت
بازم خیالاتی شد
غضنفر رو برق می گیره مامانش می گهننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت
غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی
راننده میگه من که چیزی نگفتم ، غضنفر می گه بعدا که می گی
به لره می گن: اگه رییس جمهور بشی اولین کاری که می کنی چیه؟میگه اول از همه دست خودم رو تو شرکت نفت بند می کنماداره راهنمایی رانندگی قزوینجهت امنیت بیشتر سرنشینان جلوبستن کمربند ایمنی برای سرنشینان عقب الزامی است
یکی از بچه محله های ما داشت با بچه ش توی حیاط بازی میکرد . و اونو مینداخت بالا و میگرفت . در همین حین باد شدیدی میاد بچه میافته تو خونه همسایه . پدر بچه میگه :
باد آورد ه رو باد می بره .
روز قیامت خدا به مردا میگه: اونایی كه زن ذلیل بودن سمت چپ بقیه سمت راست. همه میرن سمت چپ فقط یكی نمیره. خدا بهش میگه چرا تو نرفتی اونور؟ میگه: خانومم گفته اینجا وایسا:g::g:
توجاده پلیس جلو یه ماشینو میگیره و میگه چون از صبح اولین كسی هستی كه كمربند ایمنی بستی برندهی 100 هزار تومن شدی حالا میشه بدونم میخای باهاش چی كار كنی؟ مرد میگه:میرم گواهینامه میگیرم زنش سریع میگه :جناب سروان این وقتی اكس میزنه پرت و پلا زیاد میگه بچشوون از اوون پشت میگه بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نكنیم؟ یه صدا از صندوق عقب میاد :از مرز رد شدیم یا نه؟:gah9::gah9:
یارو گیر میده به یه سروان پلیس میگه اقا شما سرهنگی . پلیسه میگه نه.
فردا باز میاد میگه اقا شما سرهنگی . پلیسه میگه نه اقا دست بردار. خلاصه یارو خیلی گیر بوده . هر روز میومده میگفته تو سرهنگی یا نه؟ اخرش پلیسه شاکی میشه میگه اره اقا جون من سرهنگم کاری داشتی؟
یارو برمیگرده میگه اگه تو سرهنگی غلط میکنی لباس سروان ها رو میپوشی.