Did Anyone ever tell you
Just How Special You Are?
The Light that You Emit
Might even Light a Star.
هیچ وقت کسی بهت گفته که تو چه ادم خاصی هستی؟
نوری که تو از خودت ساتع میکنی میتونه یه ستاره را روشن کنه.
Printable View
Did Anyone ever tell you
Just How Special You Are?
The Light that You Emit
Might even Light a Star.
هیچ وقت کسی بهت گفته که تو چه ادم خاصی هستی؟
نوری که تو از خودت ساتع میکنی میتونه یه ستاره را روشن کنه.
Did Anyone Ever Tell You
How Important You Make me Feel?
Somebody out here is Smiling
About Love that is so Real.
تا حالا کسی بهت گفته که چه حال مهمی تو در من ایجاد میکنی؟
یه نفر به عشق ما که واقعیه ابخند میزنه.
Did Anyone Ever Tell You
Many Times, When I was Sad?
Your E-mail made me Smile a bit
In Fact, It made me Glad.
هیچ وقت کسی بهت گفته بارها که من ناراحت بودم
ایمیل تو من را به یک لبخند وا داشته در حقیقت منو خوشنود کرده
For the Time You Spend Sending Things
And Sharing whatever You Find,
There are No Words to Thank You
But Somebody Thinks You're Fine.
Did Anyone Ever Tell You
Just How Much I Love You?
Well, My Dearest love ever.
Today I am Telling You
زمانی که تو همه چیز را با من قسمت میکنی
هیچ کلمه ای برای تشکر وجود ندارد.
هیچ وقت کسی بهت گفته
که من چقدر دوستت دارم
خب عشق عزیز من
امروز من این را به تو میگویم
If you can look at the sunset and enjoy,
then you still have hope
اگر توانایی این رو داری که به غروب خورشید نگاه کنی
و از اون لذت ببری
پس هنوز امید در تو زنده است
If i get scared..would you hold me tight?..If i make a mistake ..would you make it right
If i built a fire..would you keep me from the flame?/If i say i miss you ..would you feel the same?
اگه من بترسم.آیا منو آروم میکنی؟؟اگه من اشتباهی ازم سر بزنه .آیا اونو درست میکنی؟
اگه من آتشی بر افروزم.آیا من رو در مقابل شعله اش محافظت میکنی؟؟و اگه من بگم که دلتنگت هستم آیا تو هم این احساس رو داری؟؟
I know you won't come back
می دانم که دیگر باز نخواهی گشت
Everything that was .Time has left is behind
هر چه که بود دیگه گذشنه و
زمان اونو پشت سر گذاشته
I know that you won't return
می دانم که دیگر باز نخواهی گشت
What happened between us
اون چیزی که بین ما اتفاق افتاد
Will never be repeated
دیگه هرگز تکرار نخواهد شد
Even when a thousand years pass
حتی اگه هزار سال هم بگذره ,
it won't be enough to fade you away and to forget
کافی نیست واسه فراموش کردنت و خاطراتت رو از ذهنم محو کردن
And now I'm here
و اکنون من اینجا هستم
Trying to turn valleys into cities
تلاش می کنم که دره ها را به شهرها بدل کنم
Mixing the Sky with the Sea.
آسمان و دریاها را در هم بیامیزم
I know I let you escape,
می دونم که من اجازه دادم و باعث شدم که از من بگریزی
I know I lost you
می دونم که تو رو از دست دادم
nothing can be the same;
هیچ چیز دوباره مث قبل نمی شه
A millennium could be enough for you to forgive
هزار سال میتونه کافی باشه که منو ببخشی
I'm here, loving you
من اینجا هستم، عاشق تو
suffocating,
in photographs and scrapbooks,
از نفس افتاده زیر باری از عکس ها و آلبوم ها
in objects and momentos
وسایل و خاطرات لحظات با تو بودن
I can't comprehend
نمی تونم درک کنم
I'm driving myself mad
دارم دیوانه می شم
Changing a foot for My own face
و دست و پامو گم کرده ام
The letters I wrote,
نامه هایی که نوشتم
I never sent
هرگز نفرستادم
It's all the matter of time and faith
مهم ، گذشت زمان است و وفاداری من به تو
A millennium with another thousand years...
و این که
هزار .هزار سال
Are enough to love
کافی است برای عشق ورزیدن
If you still think something of me...
اگر هنوز درباره من فکر می کنی
You know I'm still waiting for you...
می دانی که هنوز منتظر تو هستم