-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 191
تاريخ: 28/4/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام كروبى
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
نظر به اين كه جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينىها منصوب به دادستانى كل كشور شدند و از تصدى امر حجاج در اين سال معذورباشند، جناب عالى را به سمت نمايندگى خود و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مىنمايم تا با توجه به اين كه فريضه حج يكى از بزرگترين فريضههاى عبادى سياسى اسلام و كنگره عظيم حج در مواقف معظمه از بزرگترين كنگرههاى جهان اسلام است، حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشكلات مسلمين تبادل آرا نموده و در حل مشكلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام، تصميمات لازم را اتخاذ نماييد و راههاى اتحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامى را بررسى كنيد و در امور سياسى مشترك بين همه طوايف، مشكلاتى را كه براى مسلمين جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پيش آمده است كه اهم آن اختلاف انگيزى بين صفوف مسلمانان است - را چاره انديشى بنماييد.
همان طور كه همه مىدانيم، در سدههاى اخير، آتش افروز اين معركه خطرناك، قدرت جهانخوار شرق و غرب مىباشند كه از وحدت بيش از يك ميليارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا، مستقيماً و يا به دست عمال منحرف خود، به اين اختلافات دامن مىزنند تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حكومت نموده و ذخاير بىپايان آنان را چپاول نمايند. انشاء الله در مقابله با تبليغات دروغين رسانههاى گروهى و از آن بدتر آخوندهاى دربارى كه با قلم و بيان، عليه جمهورى اسلامى بپا خاستهاند، پيروز شويد. در ضمن جناب عالى مكلف مىباشيد تا به تمامى درخواستهاى اين جانب در متن حكم جناب آقاى موسوى خوئينىها مثل تظاهرات بزرگ مكه و مدينه، عمل نماييد. اميدوارم با قاطعيتى كه از جناب عالى سراغ دارم اين امور به بهترين وجه انجام گردد. از تمامى حجاج محترم و روحانيون عزيز مىخواهم تا با جناب عالى همكارى لازم را بنمايند و از هر حيث به دستورات جناب عالى، عمل نمايند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 192
تاريخ: 8/5/64
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى عالى قضايى، كاركنان قوه قضائيه، وزير امور خارجه و نمايندگان جمهورى اسلامى در كشورهاى اروپائى و آمريكائى و مناسبت ميلاد پر بركت حضرت امام رضا(ع)
مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور و مسلمانان است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين روز مبارك را به همه مسلمين جهان و به همه مستضعفان خصوصاً به ملت شيعه و بالاخص به شما آقايان كه اين جا تشريف آورديد تبريك عرض مىكنم. اميد است خداى تبارك و تعالى به بركت مرقد مطهر حضرت رضا سلام الله عليه به ما تؤفيق بدهد كه ما تابع تعاليم عاليه اسلام باشيم و تابع تربيتهايى كه ائمه هدى متكفل شدند باشيم. اميدوارم كه خداوند همه ملتهارا و خصوصاً ملت ايران را مؤفق كند كه به طور صحيح به احكام اسلام عمل كنند و متكى به الطاف عاليه حق تعالى باشند و در اين راهى كه پيش گرفتهاند پيش بروند و انشاء الله مؤفقيتهايى حاصل بشود. آنچه كه من در اين محضر محترم بايد عرض كنم، يك مطلب راجع به قوه قضائيه است و يك مطلب راجع به كسانى است كه در خارج كشور مشغول خدمت هستند كه عدهشان اين جا امروز تشريف دارند. مطلبى كه راجع به قضاوت عرض مىكنم، يك صحبت راجع به اين است كه بايد پرسنل اين قوه تقويت بشود و اين يك جهتش به عهده حوزههاى علميه سرتاسر كشور است و خصوصاً حوزه علميه قم. مسأله قضا يك مسأله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است و آن قدرى كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است شايد كمتر در چيزهاى ديگر سفارش كرده باشد. بنابراين يك تكليف است بر همه كسانى كه توانند قضاوت كنند و در حوزهها معطل ماندهاند. خيلى اشخاص هستند كه اگر توجه به اين مسأله داشته باشند كه يك تكليفى است، بر همه هست تا آن جايى كه به مقدار كفايت تحقق پيدا بكند، والا واجبات كفاييه هم بر همه آحاد واجب است، وقتى وجوب برداشته مىشود كه به مقدار كفايت، اين امر تحقق پيدا كرده باشد. بنابراين به عهده همه حوزههاى علميه سرتاسرى است كه در اين امر اهتمام كنند، افرادى كه در آن جا قدرت اين معنا را دارند كه قضاوت كنند بيايند مشغول كار بشوند. اين يك خدمتى به اسلام است، يك خدمتى به كشور است و يك تكليفى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه كرده است و اميدوارم كه اين كار را انجام بدهند.
صحيفه نور ج 19 صفحه 193
علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است
و اميدوارم كه دانشجويانى كه براى اين خدمت مشغول هستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذيب اخلاق، مهم اين است كه اين دو جناح هر دو، هم علم و هم عمل باشد. علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است. شايد بسيارى از مصيبتهايى كه بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است، تمام اين خرابىهايى كه الان در دنيا به وجود آمده است، اينها براى اين است كه علمى بوده است كه توام با تهذيب نبوده است. علم را دارند لكن مهذب نيستند. شما اگر بخواهيد خدمت بكنيد به اسلام، خدمت بكنيد به كشور خودتان، استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد، وابسته به هيچ جا نباشيد، بايد هم رشته علم را تقويت كنيد و هم تهذيب اخلاق را و هم عمل را.
و من اميدوارم كه همين طور باشد و شماها مؤفق بشويد به اين كه اين تكليف بزرگ را به طور شايسته به اتمام برسانيد.
اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود
و به قوه قضائيه عرض مىكنم كه مسأله قضا يك مسأله بسيار مهمى است كه اگر انسان در آن قصور بكند، تقصير بكند، ضرر وارد مىشود. اگر تقصير باشد، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤول است و اگر چنانچه زياده روى بكند، اين هم همين طور. ميزان، احكام اسلام است. در اجراى حدود، نبايد از آن حدودى كه حق تعالى فرموده است پايينتر عمل بشود و نبايد زيادتر. حتى آن كسى را كه الان محكوم به قتل شده است و دارند مىبرندش در جايى كه او را بكشند، هيچ كس حق ندارد حتى يك كلمه درشت به او بگويد، اجراء حكم خداست. اگر كسى يك سيلى به او زد، او حق دارد در همان جا يك سيلى برگرداند و بايد هم ديگران كمك كنند تا او قصاص بكند. اگر يك درشتى كرد، آن كسى كه درشتى كرده است تعزيز لازم دارد، بايد قوه قضائيه تعزيز كند او را. از آن طرف هم اگر كسى تقصير بكند در اين، يك كسى كه مستحق هفتاد مثلاً شلاق است، شصت تا بزند، اين هم تقصيرى است كه در حكم خدا شده است و خيال نكند كه اين يك رحمتى است، بلكه اين يك امرى است كه معصيت خداست. اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود. اين كه انسان ترحم كند به يك كسى كه بايد حد به او جارى بشود، حد را جارى نكند يا كم جارى كند، اين عصيان است، بلكه به خود آن آدم هم لطمه وارد مىشود، به خود ملت هم لطمه وارد مىشود. اين حدود همان طورى كه تربيت كند اشخاص را، ملت را هم مىرساند به جايى كه اين طور فسادها در او كم بشود. اگر چنانچه يك حدى جارى بشود، اين حدى كه جارى شود، هم تربيت مىكند آن كسى كه حد خورده است و هم براى ملت خوب است؛ فى القصاص حياة: زنده وقتى هستيم كه همه موازين الهيه را عمل بكنيم و وقتى مىتوانيم با قدرتهاى بزرگ مقابله كنيم و آسيب پذير نباشيم كه متعهد به اسلام، متعهد به احكام اسلام باشيم، قضات وقتى مىتوانند قاضى باشند كه در قضاوت، هم در جهت حكم و هم در جهت دستور به اين كه بايد چه بشود هيچ تقصير و قصورى نكنند، نه غلو كنند، نه تقصير
صحيفه نور ج 19 صفحه 194
بكنند. بنابراين يكى از مهمات است كه بايد ملاحظه بشود و انشاء الله كه ملاحظه مىشود. و من اميدوارم كه همه مؤفق بشويد به اين كه كارها را مطابق اين طورى كه خدا گفته است عمل بكنيد و نه زياده روى كنيد، يك وقت خداى نخواسته تجاوز از حد بكنيد كه آن تقصير است و نه ناقص عمل كنيد، يعنى اين كه خدا گفته است، شما زيادتر از رحمت خدا خيال كنيد رحمت داريد كه آن هم تقصير است. آن چيزى كه صراط مستقيم است، آنى است كه بر روشى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به آن روش عمل بشود. همين طور پليس قضايى بايد توجه بكند كه اين پليس اسلام است، اين پليس قوه قضائيه اسلام است. اين پليس بايد روى موازين عمل بكند، خداى نخواسته يك وقت قدرت دارد تجاوز نكند. به همان طورى كه دستور داده مىشود و دستور مطابق با موازين شرعيه است، به همان طور بايد انشاء الله عمل بكنند.
در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد
و آن چيزى كه راجع به برادرهايى كه از خارج اين جا هستند و همه برادرهايى كه در خارج كشور خدمت مىكنند عرض مىكنم اين است كه بايد همه شماها در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد، تحت تأثير محيط آن جا واقع نشويد. خوب! كسى كه وارد مىشود در يك سفارتخانهاى در خارج، ببيند كه وارد شد در يك محيط اسلامى، در يك محيط انسانى، اين طور نباشد كه خداى نخواسته در آن جا از آن چيزهايى كه در سابق بود چيزى باقى مانده باشد. اگر آن چيزهايى كه در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بود، در آن جا هست، جديت كنيد كه بكلى پاكسازى بشود و اميدوارم شده باشد تاكنون. بنابراين وقتى ما مىتوانيم در مقابل همه دنيا بايستيم بگوييم ما نه طرف مغضوب عليهم مىرويم، نه طرف ضالين ؛ نه طرف غرب رويم، نه طرف شرق مىرويم، وقتى ما مىتوانيم اين طور باشيم و به صراط مستقيم عمل بكنيم كه همهمان با هم باشيم، همه يد واحده باشيم، همان طورى كه اسلام دستور داده، همه يك صدا باشيم كانه يك حلقوم است كه صدا مىكند، همه با هم مجتمع باشيم، سستى نكنيم.
انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند
هر چه پيش مىرود اسلام، ما قوه بدهيم به اسلام، ما بيشتر فعاليت بكنيم، اين طور نباشد كه حالايى اسلام كه در ايران / حالا / آمده است، پس ما ديگر كار نداشته باشيم. نخير، حالا اول كار است، ما بايد كار داشته باشيم. در همه امور ما بايد قوى باشيم و بهترين مأمور آن است كه به آن چيزى كه به خودش محول شده است خوب عمل بكند. شما اگر چنانچه فرض كنيد در يك سفارتخانهاى هستيد مىخواهيد عمل بكنيد، بايد خودتان آن كارى كه به شما محول شده خوب عمل كنيد، به ديگران كار نداشته باشيد. بله، اگر كه آنها خلاف كردند شما نهىشان كنيد، اما اين طور نباشد كه نظرتان اين باشد كه او چه جور دارد عمل مىكند، شما بايد عملى كه خودتان انجام مىدهيد، مطابق
صحيفه نور ج 19 صفحه 195
با موازين و قوانينى باشد كه در اسلام است و در جمهورى اسلامى هست. بنائا عليه مأمور خوب، انسان خوب آن كسى است كه مأموريت خودش را خوب عمل بكند و تكاليف خودش را خوب از عهده برآيد و من اميدوارم كه همه شما اين طور باشيد و ملت ايران هم اين طور باشد.
اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد، بايد در انتخابات مشاركت كنيد
از مسائلى كه ما در پيش داريم الان قضيه انتخابات رئيس جمهور است. من كار ندارم كى رئيس جمهور مىشود، به من مربوط نيست، من خودم يك رأى دارم به هر كه دلم مىخواهد مىدهم، شما هم همين طور. اما اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد كه بگوييد ما بعد از گذشتن چندين سال زنده هستيم، بايد مشاركت كنيد. اگر خداى نخواسته از عدم مشاركت شما يك لطمهاى بر جمهورى اسلامى وارد بشود، بدانيد كه آحاد ما كه اين خلاف را كرده باشيم خداى نخواسته، مسؤول هستيم. مسؤول پيش خدا هستيم. مسأله، مسأله رياست جمهور نيست، مسأله، مسأله اسلام است، مسأله مسأله قواعد اسلام است، مسأله، مسأله حيثيت اسلام است و مسألهاى است كه بايد ما همه به آن اهميت بدهيم و بيشتر از هر وقت و بيشتر از هر سال و هر دوره بايد انشاء الله شركت بكنيم و اميدوارم كه همه شركت بكنند. و شما بدانيد كه از مركز ايران، اسلام پرتوش در تمام دنيا رفته است، همه جا هست. شما نمىدانم شنيديد آن طور كه من شنيدم كه در آمريكا هم بانك اسلامى مىخواهند درست كنند؟ البته آن اسلامى كه آنها مىگويند با اين اسلامى كه ما مىگوييم دوتاست، اما شنيدم من كه مىخواهند بانك اسلامى درست كنند. اين دولتهايى كه بعض از اين دولتها مثل مصر و نمىدانم سودان و امثال ذلك كه دارند احكام اسلام را صدا از آن مىكنند، اين را خيال مىكنيد كه يك مسألهاى است كه همين طورى واقع شده است؟ يك مسأله است كه موج اسلام پرتوش را انداخته رفته است به همه جا و همه جا اين صدا در آمده است. الان در آمريكا هم اين مسائل هست، در جاهاى ديگر هم اين مسائل هست. خواهى نخواهى منفعل شدهاند از اين حركت، اين حركت اسلامى اسباب اين شده است كه ساير كشورها منفعل بشوند از آن، خود مسلمين كشورها كه همه همراه هستند، اين كه گاهى وقتها مىگويند كه اى! ايران منزوى شده است، مقصودشان چى است؟ مقصود اين است كه آمريكا به ما چيز ندارد، آمريكا هر آنى كه ما دست به طرفش دراز كنيم، صد مقابل او به ما بيشتر جواب مىدهد ولى ما اعتنا به او نداريم، و همين طور سايرين. اگر مقصود اين است كه پيش ملتها ما منزوى هستيم، خوب! همه مىدانند كه ملتها همه توجه دارند. الان هر جا كه اجتماع اسلامى هست برادران اهل سنت ما، برادران اهل تشيع ما مجتمع هستند راجع به اسلام و راجع به اين كه بايد همه چيز اسلامى بشود و كشور خودشان اسلامى بشود، همه اين مسائل هست و اين پرتوى است كه خداى تبارك و تعالى مرحمت فرموده است به همه جا، نورافكن كرده است و شما دنبال اين باشيد كه انشاء الله اين مسأله به طور شايسته عمل بشود و عمده اجتماع شماست. باز هم عرض مىكنم اجتماع شما، وحدت شما، آنهايى كه حتى با ماها بد هستند. خوب ما بد، اسلام كه بدنيست. اگر ديدند كه رأى دادن به رئيس
صحيفه نور ج 19 صفحه 196
جمهور، هر كه مىخواهد باشد، اجتماع در جمعيت مسلمين كه هست، اين اسباب تقويت اسلام است، آنهايى كه به اسلام عقيده دارند بايد خودشان هم بيايند در ميدان و بيايند رأى بدهند. اين طور نباشد كه حالايى كه مطابق ميل من نشده، من كنار بروم. نخير، انسان بايد مطابق ميلش هم كه نباشد معذلك در ميدان باشد. مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود كه من با جمهورى مخالفم - آن وقت مخالفت با جمهورى يك چيزى بود كه واضح بود بايد بشود براى اين كه آنها مىخواستند بساط درست كنند - /گفت من با/ گفته بود من با جمهورى مخالفم، لكن اگر جمهورى شد كنار نمىروم، من در ميدان هستم، من مىروم سراغش، يك انسانى كه مىخواهد خدمت بكند، با هر رنگى كه دارد بايد برود خدمت بكند. مؤافق ميل من است، خوب! خدمت مىكند، مؤافق ميل من هم نيست، خدمت به اسلام است، خدمت به جمهورى اسلامى است. كسانى كه جمهورى اسلامى را صحيح مىدانند ولو با افراد مخالف هستند، اينها هم بايد شركت بكنند. اگر شركت نكنند دليل بر اين است كه جمهورى اسلامى را قبول ندارند. من از خداى تبارك و تعالى تقاضا دارم كه ما را مؤفق كند كه همه ما به خدمت به اسلام مؤفق بشويم و اميدوارم كه رزمندگان ما را هم در جبههها تقويت كند، همان طورى كه قوى هستند بيشتر تقويت كند و خداوند همه ما را تابع احكام اسلام قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 197
تاريخ: 25/5/64
پيام امام خمينى به حجاج بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
با سپاس فراوان از الطاف عاليه حضرت بارى تعالى و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء، در حالى ملت عظيم الشان ايران به سر مىبرند و زائران بيت الله الحرام به ميعادگاه الهى مىروند تا دعوت خداوند را كه با نداى حضرت ابراهيم ابوالانبيا و حضرت محمد مصطفى خاتم الرسل صلى الله عليهما و على الهما به آنان ابلاغ شده، اجابت نموده، لبيك گويان و پايكوبان به حضور دوست در آن مكان مقدس مشرف شوند. گرچه همه جا محضر و حضور است، چه، خورشيد تابان اسلام بزرگ در شرق و غرب عالم نور افشانى مىنمايد و نداى ابراهيمى و محمدى در گوشه و كنار گيتى طنين افكنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشيده و فرياد وحدت بين طوايف مسلمين از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان، زلزله افكنده و كاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فروريختن است، گويى دولت مستضعفين نزديك و وعده حق تعالى قريب الوقوع است. زائران بيت الله و عاشقان لقاءالله در سالى از خانههاى خود و خودى به سوى خداوند و رسول گرامى او هجرت كنند كه كعبه معظمه براى پذيرايى مسلمانان عاشق حق و عدالت و فريادهاى كوبنده آنان بر سر ابر ظالمان دهر و ابر چپاولگران جهان آغوش باز نموده و انتظار پذيرايى آنان را مىكشد و بيت الله الحرام و كعبه معظمه، زائران عزيزى را در آغوش مىكشد كه حج را از انزواى سياسى و انحراف اساسى، به سوى حج ابراهيمى - محمدى سوق داده و حيات آن را تجديد مىنمايند و بتهاى شرق و غرب را در هم شكنند و معناى قيام ناس و حقيقت برائت از مشركان را عرضه مىدارند و دل ميقات در هواى زائرانى مىتپد كه از كشور لاشرقيه و لاغربيه آمدهاند تا با تلبيه و لبيك لبيك، دعوت خداوند را به سوى صراط مستقيم انسانيت اجابت كنند و با پشت پا زدن بر مكتب شرقى و غربى و انحرافات ملى گرايى، فرقه زدايى نموده، با همه ملتها بدون در نظر گرفتن رنگ و مليت و محيط و منطقه، برادر و برابر، غمخوار يكديگر باشند و تحكيم وحدت كنند و با يد واحده بر دشمنان بشريت و زورگويان جهانخوار بتازند.
و جمرات، انتظار فداكارانى را مىكشد كه از كشورى آمدهاند كه ملت شجاع آن، شياطين بزرگ و كوچك و متوسط را بىباكانه از كشور خود راندهاند و دست ناپاكشان را از ذخاير ميهن خود قطع نموده و در اين مكان مقدس نيز با سنگريزههاو شعارهاى كوبنده گروه شياطين را از ام القرى
صحيفه نور ج 19 صفحه 198
و ما حولها كه جهان است، رمى و طرد كنند. و عرفات و مشعر و منا، ميهماندار كسانى هستند كه ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سياسى قيام نمودهاند تا آرمانها و امانى (4) اسلام را در كشور خود و ساير كشورهاى مظلوم تحت ستم تحقق بخشند و سياست بازان قلابى را كه با فريب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستى همه را غارت نمودهاند، رسوا كنند.
و ديديد و ديديم كه يك ملت كوچك در يك محيط محدود و جمعيت معدود، با عزمى بزرگ و ارادهاى قوى و مشتى آهنين، با اعتماد به خداى قادر متعال، چسان رژيم طاغوتى را با آن همه ساز و برگ جنگى و آن همه پشتيبانى قدرتهاى بزرگ، از صحنه روزگار محو كرد و چسان دست ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه كرد. و مىبينيم كه با آن رسانههاى گروهى وابسته به قدرتهاى شيطانى، كه بسيارى از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغپردازى و تبليغات بىاساس و فتنه انگيزى مىكنند، چگونه برخورد نمود، برخوردى كه اين رسانههابراى خود و اربابانشان رسوايى هديه آوردهاند و همه تهمتهايشان موجب تقويت جمهورى اسلامى گرديد و توجه هر چه بيشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهورى اسلامى جلب نمود. و مىبينيم كه تهمتهاى تروريستى و تروريست پرورى كه به خيال سردمداران كاخ سفيد و ايادى آنان و دستگاههاى تبليغاتى وابسته به ابرجنايتكاران كه براى تضعيف جمهورى اسلامى به طور چشمگير و فزايندهاى در كار است، به خواست خداوند متعال نتيجه معكوس داده و موجب تضعيف روحيه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى و تقويت روحيه ملت ما، بويژه رزمندگان و ساير ملتهاى مظلوم و مستضعف گرديده است؛ و مكروا و مكر الله والله خيرالماكرين . و از جمله، دفاع حق تعالى و معكوس كردن مكر كاخ سفيد، اين است كه تروريست پرورى سردمداران كاخ سياه آمريكا بر سر زبانها - حتى روشنفكران آمريكا افتاده است. كاخ سياه با اخراج رژيم عراق از ليست تروريستها، به صورتى واضح ثابت كرد كه تروريست پرور و طرفدار آن است. كاخ سفيد ميزان تروريست و ضد آن را، مخالفت با جناياتش در سراسر جهان و موافقت با آن مىداند. رژيم عراق تا مخالف بود، در ليست تروريست پرورها بود و آن روز كه سر اطاعت به آستان كاخ سياه نهاد، از ليست خارج شد، هر چند توطئههاى تروريستى آن در منطقه، خصوصاً خليج فارس بر ملا شده باشد.
بحمدالله والمنه، امروز ايران و ساير ملتهاى مسلمان، راه خود را يافته و انبوه زائران بيت الله الحرام از ايران و ساير كشورهاى اسلامى براى احياى مراسم عبادى - سياسى حج در حول مسجدالحرام، مركز ثقل اسلام و مهبط (5) ملائكة الله و محل نزول وحى گرد آمدهاند تا به وظيفه الهى و قرآنى خود كه همانا اعلام و فرياد برائت از مشركان است كه رسول ختمى صلى الله عليه و آله وسلم به وسيله مولانا على بن ابى طالب سلام الله عليه در حج اكبر اجرا فرمود، عمل خواهند كرد.
صحيفه نور ج 19 صفحه 199
و اگر انشاء الله عموم زائران، از هر طايفه و مذهب كه از سراسر جهان در آن مكان شريف مجتمع شدهاند، نداى خداوند را اجابت كنند و با فرياد واحد، ستمگران و ظالمان را محكوم نمايند، كاخ هاى ستم فرو خواهد ريخت.
اگر نمايندگان يك ميليارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمين برائت جويند و خواستار قطع يد ظالمين شوند، هيچ قدرتى تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت. اگر ملتهاى اسلامى و دولتهاى كشورهاى اسلامى با اين همه امكانات انسانى و ذخاير مورد احتياج حياتى قدرتمندان، از روى قدرت با آنان برخورد كنند و از جار و جنجال و هياهوهاى كاخ نشينان نترسند و تحت تأثير تبليغات دروغين رسانههاى طرفدار و جيره خوار ابرجنايتكاران واقع نشوند و با اتكال به قدرت لايزال ايزدى و به شكر نعمتهايى كه به آنها داده است، بر سر آنها فرياد كشند و آنان را تهديد به بستن مرزهاى خود به روى آنان و قطع كمكهاى خود از نفت و غير آن نمايند، شكى نيست كه آنها در مقابل اين - قدرت كه ما قدر آن را نمىدانيم - تسليم خواهند شد.
هان اى مسلمانان قدرتمند! به خود آييد و خود را بشناسيد و به عالم بشناسانيد و اختلافات فرقهاى و منطقهاى را كه به دست قدرتهاى جهانخوار و عمال فاسد آنها براى غارت شما و پايمال كردن شرف انسانى و اسلامى شما بار آمده، به حكم خداى تعالى و قرآن مجيد به دور افكنيد و تفرقه افكنان از قبيل آخوندهاى جيره خوار و ملى گرايان بىخبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد كه ضرر اينان بر اسلام از ضرر جهانخواران كمتر نيست. اينان اسلام را وارونه نشان مىدهند و راه را براى غارتگران باز مىكنند. خداوند تعالى، اسلام و ممالك مسلمين را از شر جهانخواران و پيوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.
اينك تذكراتى - هر چند گفته شده - داده مىشود، اميد است نافع واقع شود:
1 - به خواهران و برادران محترم كشورهاى اسلامى، قبل از هر چيز اين نكته را بايد عرض كنم كه صورت حج، اين عبادت بزرگ را كه براى انجام آن مشرف مىشويد، به صورتى شايسته و مؤافق دستور الهى انجام دهيد و مسائل آن را نزد علماى اعلام با دقت فرا گيريد. مبادا خداى ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت، معلوم شود كه خللى در آنها وارد شده و موجب بطلان حج گرديده و زحمتهاى شما هدر رفته است. حضرات آقايان علماى محترم، كوشش فرمايند كه زائران محترم را به وظايف خود آشنا نمايند تا صورت حج، مطابق شرع مطهر انجام گيرد. و از مهمات در همه عبادات، اخلاص در عمل است كه اگر خداى نخواسته كسى عملى را براى خود نمايى و عرضه به ديگران انجام دهد و خوبى عملش را به رخ ديگران بكشد، عمل او باطل است. و حجاج محترم مواظب باشند كه رضاى غير خداوند را در اعمال خود شركت ندهند و جهات معنوى حج بسيار است و مهم آن است كه حاج بداند كه كجا مىرود و دعوت كى را اجابت مىكند و ميهمان كيست و آداب اين ميهمانى چيست و بداند هر خودخواهى و خودبينى، با خداخواهى مخالف است و با هجرت الى الله مباين و موجب نقص معنويت حج است و اگر همين يك جهت عرفانى و معنوى براى انسان دست دهد و لبيك
صحيفه نور ج 19 صفحه 200
به راستى مقرون به نداى حق تعالى تحقق حقيقى يابد، انسان در همه ميدانهاى سياسى و اجتماعى و فرهنگى و حتى نظامى پيروز مىشود و براى چنين انسانى، شكست مفهومى ندارد. خداوند تعالى شمهاى از اين سير معنوى و هجرت الهى را نصيب همه ما فرمايد.
2 - شما زائران عزيز از كشورى به سوى حق رويد كه در سايه الطاف خداوند و بركت دعاى ولى الله اعظم روحى لمقدمه الفداء، سختىهاو دشوارىهاو ستمكشىهارا پشت سرگذاشته و بحمدالله تعالى در تمام ميدانها پيروز شدهايد و هنوز اول كار است. شما امروز از جهت فرهنگى بر فرهنگهاى پوسيده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهى كه جوانان عزيز ما را فوج فوج به فساد مىكشيد و دانشگاههاى ما را در خدمت غرب و احياناً شرق به پيش مىبرد، پشت پا زدهايد. شما امروز فرهنگهايى را كه ملت ما را يك ملت وابسته مصرفى و خدمتگزار قدرتها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتياد را گسترشى روز افزون داده بود و از انسانيت و اخلاق رفت كنارهگيرى كند، در زيرپاى خود خرد كرده و شرافت انسانى و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشورى و مروت و تعاون در بر (6) و تقوا و توجه به مصالح ملت و كشور را جايگزين آن نمودهايد.
و شما امروز سرافراز براى پيشرفت فرهنگ الهى به پيش مىرويد و از جهت اجتماعى با صفوف فشرده خود، وحدت بين قشرهاى مختلف را تحكيم نموده و همه را به يك سو و يك جهت سوق داده و تفرقه اندازان و گروه گرايان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود كرده و به انزوا كشيدهايد و اقشار مختلف را، قشر واحد كرده و همه را در خدمت كشور و ملت و دين جاويد حق در آوردهايد و از جهت سياسى، ايران امروز را زبانزد همه كشورهاى دوست و دشمن كرده ايد. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامى - كه تجديد حيات اسلام را نموده - دوختهاند، براى وحدت اسلامى در زير پرچم توحيد كه نداى آن از اين گوشه دنيا بلند و به سراسر جهان طنين افكنده است، به كوشش و جهاد برخاستهاند و دشمنان، از خوف اين بارقه الهى كه رود دست جنايت آنان را از بلاد و عباد خداوند كوتاه كند، به دست و پا افتادهاند، ولى قدرت اسلام، آرام را از آنان گرفته و از يكپارچگى ملتهاى اسلامى و به دنبال آن مستضعفان جهان، لرزه به اندامشان افتاده است و دولتهاى كوچك و بزرگ و شرق و غرب در هواى رابطه با ايران و جمهورى اسلامى در تلاشند و همه اين امور از عنايات خاص خداوند متعال و بركات اسلام بزرگ است، ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم .
و از نظر نظامى با تأييدات خداوند قادر، امروز رژيم عراق مفلوك و شكست خورده و در شرف انهدام است و آن همه ساز و برگ جنگى شرق و غرب و تاييدات جهانخواران، نتوانسته است اين مزدور را نجات دهد. و ضربات كوبنده سپاهيان اسلام مجال تفكر را از آنان گرفته و اميد است با عنايات الهى به زودى اين خار با خوارى از سر راه مسلمانان و خصوصاً ملت شريف عراق برداشته
صحيفه نور ج 19 صفحه 201
شود و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته و با ساير مسلمين، با برادرى و برابرى به سر برند.
منظور اين جانب از اين تذكرات به حجاج محترم آن است كه توجه آنان را به وظايف خطيرى كه در اين سفر بسيار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهيد داغده ايران بر عهده آنان گذاشته شده است، جلب نمايم. شما امروز در اين سفر در بوته امتحان قرار داريد، چون نمونه و الگويى از ملت ايران هستيد و بايد بدانيد كه چشمان كنجكاو صدها هزار و زائر كه از اطراف جهان حول مركز وحى گرد آمدهاند، با دقت حركات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما - كه زائران بيت الله هستيد - باكمال اشتياق مىخواهند ببينند اين تحول عظيمى كه در ملت ايران در ابعاد مختلف، بويژه بعد اخلاقى و معنوى تحقق پيدا كرده است، چگونه است و تا چه مقدار است. و مخالفان شما كه براى وقايعنگارى و خبر چينى و نفاق افكنى خود را به آن مكان مقدس رساندهاند، در صدد پيدا كردن نقاط ضعف هستند كه از كاهى كوهى بسازند و غلغهاى در رسانههاى گروهى و مطبوعات و مجالس سخنرانى به راه اندازند و نه تنها جمهورى اسلامى، كه اسلام را محكوم كنند.
شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستيد: راه سعادت كه حفظ آبروى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظيم الشأن و شهداى پيوسته به لقاءالله هست كه در مراعات موازين اسلامى و اخلاقى و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج مىباشد و نيز مراعات آداب اسلامى - اخلاقى با همه بندگان خداست و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهى با عدم مراعات آنچه ذكر شد و آنچه با حيثيت جمهورى اسلامى منافات دارد. از خداوند تعالى تؤفيق همه را در حفظ شوون اسلام و جمهورى اسلامى خواستارم.
3 - از جمله مطالبى كه بايد سفارش كرد هر چند سفارش شده است آن است كه در راهپيمايىها، در عين حال كه بايد فرياد برائت از مشركان و ستمكاران به طور كوبنده و با شركت همگانى باشد كه صداى مظلوميت مسلمانان و ملتهاى تحت سلطه ابر جنايتكاران را به گوش جهانيان برساند و خفتگان را بيدار و ساكنان در مقابل جباران را هشدار و ناهيان از معروف و آمران به منكر را كه بر خلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجيد و سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به طرفدارى از مشركان و خونخواران بين المللى، جانفشانى و يقه درانى مىكنند، بويژه آخوندهاى دربارى جيره خوار كه با قلم و بيان خود نور خدا و شعلهاى كه در جهان براى رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده، مىخواهند خاموش نمايند، به جاى خود بنشانند، لازم است نظم و ترتيب و آداب اسلامى را به طور شايسته و دقيق مراعات نمايند و از شعارهاى خود ساخته كه ممكن است با القاى منحرفان براى ايجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروى زائران شركت كننده از تمامى كشورهاى اسلامى و خصوصاً جمهورى اسلامى باشد، جدا خوددارى كنند و از شعارهايى كه متصديان امور راهپيمايى با دستور مستقيم نماينده اين جانب جناب حجت الاسلام آقاى كروبى ايده الله تعالى مقرر مىدارد، پيروى نموده و از آنها تجاوز نكنند و از كسانى كه احياناً بر خلاف دستور مىخواهند شعارى
صحيفه نور ج 19 صفحه 202
بدهند، پيروى نكنند و آنان را نصيحت كنند و اگر اصرار ورزيدند، از خود برانند و تنها راهپيمايىهايى را كه مقرر شده است، انجام دهند و راهپيمايى ديگرى خودسرانه نكنند و بدانند كه اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعيين شده، لطمهاى به آبروى حجاج تمامى كشورها و يا جمهورى اسلامى بخورد، پيش خداوند تعالى مسؤول هستند و مورد مواخذه خواهند شد. و بايد بدانند كه يكى از فلسفههاى مهم اجتماع عظيم از سراسر جهان در اين مقام مقدس و مهبط وحى، به هم پيوستن مسلمانان جهان و تحكيم وحدت بين پيروان پيامبر اسلام و پيروان قرآن كريم در مقابل طاغوتهاى جهان است و اگر خداى نخواسته از اعمال بعض زائران، در اين وحدت خللى واقع شود و تفرقهاى ايجاد گردد، موجب سخط رسول الله صلى الله عليه وآله و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم كه در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامى رفتار نمايند و همه را بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محيط، از خود بدانند و همه با هميد واحده و ملت واحد قرآنى باشند تا بر دشمنان اسلام و انسانيت چيره شوند. خداوند به همه تؤفيق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.
4 - به حجاج محترم و زائران بيت الله الحرام، از هر كشور و هر طايفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض مىكنم. شما همه ملت اسلام و تابع پيامبر و پيرو دستورات قرآن مجيد هستيد و همه دشمنان غدار مشترك داريد كه با ايجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانههاى گروهى و تبليغات تفرقه افكن در طول تاريخ، بويژه در سدههاى اخير و بالاخص در عصر حاضر، همه دولتهاو ملتهاى اسلامى را در اسارت كشيدهاند و ذخاير غنى بلاد شما و دسترنج مظلومان كشورهاى شما را به غارت برده و مىبرند و در صدد هستند كه حكومتهارا گوش و چشم بسته و دربست به خدمت خود گمارند و ملتها را به دست آنان مصرفى بار بياورند و از رشد انسانى و ابتكار صنعتى كشورهاى مظلوم با حيله و توطئههاى شيطانى جلوگيرى كنند و وابستگى هر چه بيشتر و اتكا به غرب و شرق را روزافزون كنند و مجال تفكر براى استقلال و ابتكار را به هيچ كس ندهند و نفسهايى كه براى بيدارى ملتها آمادهاند، در سينهها خفه كنند. و وضع نكبت بارى كه در كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى مظلوم مشاهده مىكنيد، زاييده همين توطئههاى دشمنان مشترك مسلمانان و مظلومان است. پس اكنون كه در مركز اسلام حياتبخش به امر خدا و نداى رسولش گرد آمدهايد و از هر ملت و مذهب در اين مكان عظيم اجتماع كردهايد، براى اين درد مهلك و سرطان كشنده چاره انديشى كنيد. و بايد بدانيد كه چاره اساسى در سايه وحدت همه مسلمين و اجتماع همگانى در قطع يد ابرقدرتها از كشورهاى اسلامى است و عملى كردن شعائر مواقف كريمه و مشاهد مشرفه در كشورهاى خويش است و قدم اول زدودن ياس از دلهاست، كه عمال خبيث آنان با كوشش غرب و شرق در جانهاى مسلمين جايگزين كردند و به آنها باور اندهاند كه بدون وابستگى به يك ابرقدرت، نمىشود به زندگانى خود ادامه داد. و
صحيفه نور ج 19 صفحه 203
ملت و دولت ايران در اين انقلاب عظيم ثابت نمودهاند كه اين اعتقادى پوچ و بىاساس است، و با آن كه قدرت بزرگ به هر حيله و توطئهاى دست زدند تا آتش شعله ور سوزندهاى كه در اين كشور براى خاكستر كردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشى كشند، مؤفق نشدند.
و امروز ايران اسلامى به بركت ايمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظيمى كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگلهاى منحرف را از كشور خود كوتاه و به هيچ قدرتى اجازه نمىدهد كوچكترين دخالتى در كشور اسلامى ايران نمايد و اين خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان كه با خواست ملتهاكسى نمىتواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد. و ملتى كه بين ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است، شكست پذير نيست و ملتهاى مظلوم جهان چارهاى جز اين ندارند و دولتهاى ملتهاى اسلامى نيز اگر با تودههاى محروم همگام و همراه شوند، از اين پيوستگى و وابستگى ذلت بار كه هزار بار مرگ بهتر از آن است نجات پيدا مىكنند و با عزت و ارزشهاى انسانى هماغوش شوند از خداوند تعالى مسألت مىنمايم كه همه ما را به تكاليف الهيه و وظايف انسانيه آشنا فرمايد.
و بايد تذكر دهم به دولتهاى وابسته مرتجع، كه با اين كنفرانسهاى بىمحتوا و اعلاميههاى توخالى و حمايتهاى بىاساس، رژيم كافر و جنايتكار عراق را نمىتوانند نجات دهند و ممكن است خود به منجلابى كه حزب بعث عفلقى در آن غرق شده است، غرق شوند. پس صلاح دين و دنياى آنان اين است كه دست از اين رفت و آمدها بردارند و بيش از اين، اين مفلوك را به رسوايى و خذلان نكشند و خود را به مهلكه دنيا و عذاب آخرت دچار نكنند.
5 - در خاتمه بايد به يك امر حياتى كه راهگشا براى رفع همه گرفتارىهاى مسلمين و مستضعفين جهان است، اشاره كنم و آن اين است كه كسانى كه اندك تفكرى در اوضاع كشورهاى اسلامى بنمايند، به وضوح خواهند دانست كه آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرتهاى تابع اين قدرتهابا هم اتفاق دارند. و هيچ گاه از اين اتفاق دست بردار نيستند - عقب نگه داشتن كشورهاى جهان سوم، خصوصاكشورهاى پهناور و غنى اسلامى در ابعاد فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و سياسى و نظامى است و تحميل جهات استعمارى در تمامى امور مذكوره بر جهان سوم مىباشد و براى اين مقصد كه در نظر آنان بسيار داراى اهميت است، زحمتهامتحمل شدند و وقتهاو پول بسيارى صرف نمودهاند و مىنمايند. در سابق، سردمداران اين توطئهها، بريتانيا و فرانسه بودند و پس از آن آمريكا و شوروى، اينان براى مقاصد شوم خود، كودتاها به راه انداختند و رژيمهايى را برچيده و رژيم وابسته به خود را به روى كار آوردند و بعيد به نظر مىرسد كه اين دو ابرقدرت در صدد براندازى رقيب باشند - چه، كه از آن مأيوسند. اختلاف بر سر تقسيم طعمههاو كشورهاى جهان سوم است و براى به دست آوردن سلطه استعمارى نو، بهترين راه را در حمله به فرهنگ ملتها دانسته و دانشگاهها را به خدمت گرفتند و با به دست آوردن اين مراكز، از ره آوردهاى آنها مجلسهاى فرمايشى ساخته و حكومتهاى دلخواه به دست آوردند و نظامها را، سر تا قدم، غربى يا شرقى كردند و آنان كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 204
در اين كشمكشهااز همه بيشتر صدمه ديدند و رنج كشيدند، كشورهاى اسلامى بوده و هستند، چرا كه اسلام داراى فرهنگ غنى انسان ساز است كه ملتهارا بىگرايش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پيش مىبرد و انسانهارا در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدايت مىكند و از گهواره تا گور به تحصيل و جستجوى دانش سوق مىدهد. اسلام در بعد سياسى، كشورها را در همه زمينهها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه فريبنده، به اداره و تمشيت حكومت سالم هدايت مىكند و روابط را با كشورهاى ديگرى كه به زيست مسالمت آميز و خارج از ظلم و ستمكارى متعهد هستند، محكم و برادرانه مىكند، اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهميت به مستمندان و ضعيفان بارور مىكند و براى رشد بيشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مىنمايد. و دربعد نظامى، به همه كسانى كه صلاحيت دفاع از كشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعليم نظامى مىدهد و در اين مواقع بسيج عمومى اختيارى و احياناً اجبارى مىكند و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظيم شهرها و ايمنى جادههاو حفظ نظم و انتظام، نيروى مؤمن ورزيده تربيت مىكند.
با آنچه گفته شد - كه در اين زمينهها گفتنى بسيار است - با توطئه ابرقدرتها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصيل اسلام رشد كند و پا بگيرد كه از طرف دانشگاههاى غيرمهذب و فرنگ رفتههاى غير متعهد و ملى گراهاى متعصب، شديداً مورد هجوم قرار دادند و از هجوم هم اينان بود كه كشورهاى اسلامى زخمهاى اساسى برداشتند. و اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن تودههاى عظيم انسانى اسلامى به داد كشورها و ملتهاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بىشك به نابودى و وابستگى همه جانبى بيشتر و بيشتر خواهد كشيد و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى، ريشه حيات آنان را مىمكند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا سپارند. اكنون بازارهاى كشورهاى اسلامى، مراكز رقابت كالاهاى غرب و شرق شده است و سيل كالاهاى تزيينى مبتذل و اسباب بازى و اجناس مصرفى به سوى آنها سرازير است و همه ملتهارا آن چنان مصرفى بار آوردهاند كه گمان مىكنند بدون اين اجناس آمريكايى و اروپايى و ژاپنى و ديگر كشورها، زندگى نمىتوان كرد. و معالاسف مكه معظمه وجده و مشاهد مشرفه حجاز، مركز وحى و مهبط جبرائيل و ملائكه الله كه بايد به حكم اسلام بتهاى جنايتكار را در آن جا شكست و فرياد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست، مملو از كالاهاى بيگانگان و بازار براى دشمنان اسلام و پيامبر بزرگ صلى الله عليه وآله وسلم شده. كثيرى از حجاج بيت الله الحرام كه براى فريضه حج روند و بايد در آن مكان مقدس از توطئه بيگانگان به فرياد يا للمسلمين برخيزند، غافلانه در بازارها به جستجوى كالاهاى آمريكايى، اروپايى و ژاپنى پرسه مىزنند و دل صاحب شريعت را با اين عمل كه با حيثيت حج و حجاج بازى مىكند، به درد آورند. حجاج محترم خانه خدا! به خود آييد و اى مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم! بپاخيزيد و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمين و
صحيفه نور ج 19 صفحه 205
مسلمانان برسيد و در هر گوشه و كنار همچون ملت ايران و دولت آن و علما و بزرگان اين سامان، دست رد به سينه ستمكاران غرب و شرق زنيد و عمال و كارشناسان دروغين و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بيرون بريزيد و همچون سلحشوران ايران، شهادت را بر ذلت، و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عيش چند روزه توام با خوارى و شرمسارى ترجيح داده و در ميدان نبرد سياسى و نظامى بر آنان چيره شويد و از هياهوى تبليغاتى آنان باك نداشته باشيد كه خداوند تعالى با شماست، ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.
بارالها! بنده ناچيز تو از كشورى مظلوم با جمعيتى ناچيز از حيث عدد و همه چيز، و زنده به عنايات تو، ناله مظلومانه خود را به مقدار ظرفيت ناچيز خود به ملتهاى مسلمان و مظلومان جهان رساندم و فرياد يا للمسلمين! به داد اسلام برسيد را ابلاغ نمودم و تا الطاف و عنايات تو نباشد، هيچ گرهاى باز نشود و هيچ دردى دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمين نظر فرما و همه ما و آنان را از قيد خود و خوديت و عبوديت بتها، خصوصاً بت نفس نجات ده! و شر ستمكاران را از سر مظلومان جهان بويژه مسلمان بركن! و مسلمانان را به خود آور! و دولتهاى كشورهاى اسلامى را جرأت و شجاعت عنايت فرما! كه با داشتن آن مقدار عده و عده و در دست داشتن شريان حياتى غرب و شرق، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند و با ملت خود همصدا شوند. به اميد پيروزى رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گيتى بر كفر جهانى.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 206
تاريخ: 27/5/64
بيانات امام خمينى درديدار با آقاى محمد هاشمى مدير عامل ومعاونين صدا و سيماى جمهورى اسلامى
ما بايد به مردم ارزش بدهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من نظرى به ديگران ندارم، راجع به خودم مىگويم از اين وضع راديو تلويزيون خوشم نمىآيد. واقع آن است كه آن قدر كه پابرهنههابه راديو تلويزيون حق دارند، ما نداريم. اين يك واقعيت است و تعارف نيست؛ واقع اين است كه آنها اين نظام را درست كردهاند و اين نهضت را به وجود آوردند، همين جمعيت هستند كه پيروزىها را به دست آوردند، از قشر بالا كسى در اين مسأله حقى ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شركت داشتهايم، اما حق با آنهاست. من مدتهاست كه وقتى مىبينم راديو تلويزيون را هر وقتى بازش مىكنم از من اسم برد، خوشم نمىآيد. ما بايد به مردم ارزش بدهيم، استقلال دهيم و خودمان كنار بايستيم و روى خير و شر كارها نظارت كنيم. ولى اين كه تمام كارها دست ما باشد، راديو تلويزيون دست ماها باشد اما آن بيچارهها كه كار مى كنند هيچ چيز دستشان نباشد، ولى ما كه هيچ كاره هستيم دست ما باشد، به نظر من اين صحيح نيست. من گفتهام كه آن چيزهايى كه مربوط به من است گفته نشود، من با آقايان كارى ندارم. البته در بعضى مواردى كه لازم مىشود چيزى گفته شود - كه آن هم با تشخيص خود من است - در راديو گفته و يا در تلويزيون اين شود مضايقه ندارم؛ مثلاً عيد فطر، عيد قربان، تنفيذ رئيس جمهور، اينها مسائلى است، اما ما بقى، مثل ملاقات امروز من با شما كه با هم صحبت مىكنيم، ازن كارها مردم را خسته مىكند، هيچ محتوا هم ندارد. من و شما صحبت مىكنيم و همين طور ديگران؛ يعنى ديگران با من صحبت مىكنند، آنها را من قطع مىكنم. و همين طور آن چيزهايى كه الان در تلويزيون موجود است، مثلاً اول خبر كه مىخواهد شروع كند عكس مرا مىگذارند، آن را برداريد و اگر كسى از شما سؤال كرد بگوييد فلانى گفته است.
در اين جا آقاى هاشمى مدير عامل راديو تلويزيون اظهار داشت: شما در قلب مردم جا داريد.
و امام فرمودند: قلب مردم در غير از اينهاست. مسأله اينها نيست، ما سابقاً با مردم تماس داشتيم و به آنها ارادت داشتيم و مردم به ما لطف داشتند، ولى اين طور نبود كه ما راديو تلويزيون داشته باشيم، آن باب ديگرى است. در هر صورت بعضى مواردى كه لازم است مانعى ندارد، در غير آن موارد، من ميل ندارم، ديگران خودشان مىدانند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 214
تاريخ: 10/6/64
پيام امام خمينى به ايثارگران جبهههاى نور به مناسبت پنجمين سالگرد جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه با عنايات حضرت رب الارباب و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفداء و با فداكارى و جانبازى ملت بزرگ ايران و قدرت ايمان و ايثار سلحشوران عزيز در راه اهداف مقدس اسلام بزرگ و قرآن مجيد، نظام جمهورى اسلامى ايران با سرفرازى و قدرت راه خود را يافته و با استوارى به پيش مىرود، بر ماست كه با اعتراف به عجز خويش، از رزمندگان عزيزى كه با شهادت طلبىها و رشادتهاشان از ميهن اسلامى خود دفاع نموده و با خون پاك خود چراغ فرا راه آزادى تمام ملتهاى دربند بر افروختند، قدردانى نماييم. و نيز از مادران و پدران و خواهران و همسران و برادران بزرگوارى كه در پشت جبهههابا جديت تمام در دفاع مقدس از اسلام و كشور اسلامى به پشتيبانى از مجاهدان عزيز برخاستهاند و از هيچ چيز كوتاهى نمىكنند، و از تمام ملت بزرگ و متعهد كه در تمامى صحنهها حاضرند تشكر نماييم.
قلم و بيان من كوچكتر از آن است كه از عهده تشكر اين همه فداكارى برآيد، خداوند تبارك و تعالى به همه آنان جزاى خير خواهد داد. و همان گونه كه آنان روى اسلام را سفيد كردند، آنان را در بارگاه قدسش رو سفيد خواهد گرداند. بارالها! اينان بندگان صالح تواند كه در مجاهده راه تو از خود و عزيزان خود گذشتند و به آن افتخار مىكنند، تو خود شهداى ما را در جوار رحمت خود جايگزين و معلولانمان را شفا و مفقودان و اسيرانمان را به دامان خانوادههاشان برگردان. و به همه ما صبر و تؤفيق عنايت فرما انك قريب مجيب .
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 207
تاريخ: 5/6/64
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى مجلس شوارى اسلامى و ديوان عالى كشور، عدهاى از روحانيون، استادان دانشگاهها و سفراى كشورهاى اسلامى به مناسبت عيد سعيد قربان
در سابق تبليغات به طورى دامنه دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عيد سعيدى كه داراى ابعاد مختلفه است، بعد عرفانى، بعد سياسى، بعد ايثار و ابعاد ديگر است، به همه مسلمين جهان و مستضعفان و آقايانى كه در اين جا تشريف دارند، تبريك عرض مىكنم. ما امروز يك مقايسهاى بكنيم بين سابق و حالا در بعضى جهات. اين مقايسه از خود اين مجلس بايد شروع بشود. اين، از بركات اين جمهورى است كه در يك مجلس، مجتمع هستند كسانى كه در دورههاى سابق در يك همچو مجالسى امكان اجتماعشان نبود. اما توجه داريد به اين كه در سابق بين علماى اسلام، حوزه علميه قم و علماى تهران با دانشگاهها هيچ وقت اجتماع اين طور نداشتند كه در يك محيط با يك دل، با يك ايده، و همين طور سفراى ممالك دوست و اساتيد دانشگاههاو اركان دولتى، در يك اجتماعى هيچ وقت نبودند كه با هم بنشينند و ببينند كه ما محتاج به چه هستيم و بايد چه بكنيم. دامن زده بودند به اختلاف در داخل كشور ما /به طورى كه/ تبليغات به طورى بود كه وحشت مىكرد يك اهل علمى در محيط دانشگاه برود و حرفهايش را بزند و همين طور دانشگاهى در محيط علم بيايد و در محيط مدارس علمى بيايد و مسائلش را بگويد و همين طور اساتيد دانشگاه، دولتىها، مجلسىها، هيچ يك از اينها با هم نمىنشستند كه ببينند كه كشور خودشان لااقل چه احتياجاتى دارد و بايد چه بكنند براى رفع آن احتياجات، اين براى اين بود كه به طورى تبليغات دامنهدار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود، از هم وحشت مىكردند، به هم سوءظن داشتند، بايد بگوييم دشمنى داشتند با هم، ايجاد كرده بودند اين را. از سفراى خارجى يكىشان در محضر علما، در جايى كه علما جمع بودند، حاضر نمىشدند، حاضر نبودند كه حاضر بشوند. براى اين كه اينها را اين طور معرفى كرده بودند كه يك جمعيتى هستند كه ارتجاعى و نمىدانم به عقب برگشته و عقب مانده و كهنه فكر كن! و از اين مسائلى كه ديديد كه در دوره سابق، خصوصاً در اين عهد اخير القا شده بود. معلوم مىشود كه كارشناسهاى خارجى، كارشناس اروپا و آمريكا توجه به اين معنا داشتند كه اين قشرها اگر با هم باشند خطرنا كند، يعنى خطرناك براى آنها! و راست هم مىگفتند. روى همين زمينه، خود آنها به دست اشخاصى كه در داخل داشتند، به دست كاركنان خودشان، به دست اشخاصى كه در محيط آنها تربيت
صحيفه نور ج 19 صفحه 208
شده بودند، به دست اينها كارى كرده بودند كه كانه امكان نداشت يك همچو اجتماعى.
امروز ما همه در تحت يك سقف كوچك جمع شديم و همه ما يك فكر داريم. فكر جلوگيرى از آن چيزهايى كه سابق بود، فكر اين كه نبادا دوباره دانشگاههاى ما به دست آن اشخاص بيفتد، فكر اين كه نبادا روحانيين ما گرفتار آن مسائل بشوند و فكر اين كه نبادا كشور ما باز برگردد به يك حالى كه همه ديديد چه خبر بود، چه مصيبتهايى در اين كشور واقع مىشد. ما امروز اين جا هستيم كه ببينيم كه چه بكنيم كه يك وقت خداى نخواسته مسأله برگردد، چه كنيم جلويش را بگيريم.
اگر مقايسه كنيد ما بين دورههاى سابق و حالا، معلوم مىشود كه چه تحولى در ايران واقع شده است
است آن چيزى كه مىتواند جلوگيرى كند، يك قدرى تفكر در عيد قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهيم است ايثارى كه او كرد و از خود گذشتگىاى كه او كرد تدبر در او و تدبر در مسائلى كه در حج هست، مسائل حج و همه مسائل اسلام، به طورى بين ابعاد مختلفه جمع كرده است، بين عرفان و تعبد، بين سياست و عبادت، بين مسائل اجتماعى و ساير مسائل. اين اساس را درست كردند براى اين كه ما از آن اساس چيز بفهميم. آنها كه در آن جا هستند، تكاليفى دارند و انشاء الله اميدوارم كه به آن تكاليف عمل كنند و كردند. ما هم و آنها هم بعد از اين كه برگشتند، تكاليفى داريم كه اين تكاليف هم دنبال همان مطالعه عيد قربان است و قربانگاهها. آنها بايد سوغات بياورند آن ايثار را، آن وحدت را، و ما هم بايد اين معنا را در بين ملت خودمان پخش كنيم. آقايان روحانيون در سرتاسر كشور و آقايان دانشگاهىهادر سرتاسر كشور، اينها موظفند، وظيفه دارند!
ما بحمدالله تاكنون بسيار قدمهاى موثرى برداشتيم، وقتى شما مقايسه يك قدرى بكنيد ما بين دورههاى سابق و حالا، مىتوانيم خوب بفهميم كه فرق چيست. مثلاً شما بسيارىتان يا اكثرتان يادتان است كه در قضيه راى گيرى براى انقلاب سفيد به اصطلاح، با چه هياهويى، با چه فشارى، با چه دغل بازىهايى بيش از اين نتوانستند ادعا كنند كه شش ميليون بودند، با اين كه مطمئن باشيد نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبليغاتى كه آنها داشتند، نتوانست عدهاى را جمع كند كه اينها ادعا كنند ده ميليوناند، نتوانستند دروغش را هم بگويند، مبالغهاش هم بكنند. شما در يك كشورى كه تحت فشار است از همه اطراف، تحريمهاى انتخاباتى از اطراف بر سرشان مىبارد، تبليغات همه جانبه بر سرشان مىبارد، اين مقدار اجتماعى كه اينها كردهاند (كه بيش از چهارده ميليون بود)، اگر مقايسه بشود با هر كشور ديگرى در عالم، معلوم مىشود كه فرق ما بين اين جا و آن جا چيست و چه تحولى در ايران واقع شده است. اين تحول يك تحول عجيب است كه در يك رژيمى كه همه قدرتها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود و مضايقه از هيچ فشارى هم نداشت، در ادعاى كاذب خودش نتوانست ادعا كند كه ما هشت ميليون داشتيم، شش ميليون! مبالغهاش و دروغش و همه بساط كه روى هم ريخته شد، گفت: شش ميليون، و آن وقت هم راجع به شش ميليون هياهو مىكردند
صحيفه نور ج 19 صفحه 209
كه اى ...! شش ميليون رأى دادند، با اين كه دروغ مىگفتند. شما بدون اين - كه يك فشارى باشد كه بياييد حتماً شما رأى بدهيد، وارد بشويد رأى بدهيد و بدون تبليغات قبلى - امسال اصلاً تبليغاتى در كار نبود. اين جمعيت كه اين طور اجتماع كرد كه نظيرش / در / به حسب مقايسه در دنيا نيست، اين دليل بر يك تحول بزرگى است كه در كشور ما واقع شده. از اين جا برويد در جبههها.
وقتى كه متفقين وارد شدند به كشور ما، با آن همه بساطى كه اينها ادعايش را مىكردند، به ادعاى خودشان گفتند: سه ساعت ما توانستيم مقابله كنيم! بعد هم وقتى كه پرسيده بود ازشان آن مردكه نامرد، كه چطور شد سه ساعت؟ گفتند: ما اين را مبالغه مىكنيم، آنها از آن ور آمدند، ما از اين ور رفتيم! با حالا مقايسه كنيد كه جوانما، اقشار ملت ما ايستادهاند، و در مقابل همه قدرت ها، همه هم دارند توطئه مىكنند. همه دستشان را به هم دادند كه رژيم سابق را نگه دارند، جوانهاى ما به همش زدند، همه هم دست به هم دادند كه در اين جنگ پيروزى ايجاد كنند، هر روز هم دروغش را مىگويند، لكن جوانهاى ما ايستادهاند و جلو مىروند. در طايفه نسوان شما ملاحظه كنيد آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است. زنهاى ما حالا مكتبى شده سرتاسر كشور ما جورى هستند كه همان طور كه آن جوانهادر جبهه دارند، خدمت مىكنند، اينها پشت جبههشان محكم است و دارند خدمت مىكنند، علاوه بر اين كه مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدريس دارند حتى تدريس خارج من شنيدم بعضى از زنها در جايى مىگويند. خوب! اين چه تحولى است؟ پيشتر چه بود؟ مسأله زن چه بود در ايران؟ انسان حيا مىكند كه بگويد، آن اسمش آزادى بود! اين اسمش اختناق است! آن آزادى بود كه هر چه دلشان مىخواهد، هر چه انجام بدهند، به هر نحوهاى باشد! و اين اختناق است براى اين كه زنها خودشان آزادند كه خدمت كنند، آزادند كه پشت جبهه باشند، آزادند كه درس بخوانند، آزادند كه چه بكنند، اين اسمش اختناق است! آنها اختناق را مىگويند، يعنى نمىگذاريد كه زنهابه طورى عمل كنند كه ملت را فلج كنند. يك قشر جوان ملت را به واسطه آن بىبند و بارى كه داشتند، فلج مىكردند، يعنى از كار مىانداختند. هيچ كس دنبال اين نبود كه يك فعاليت چشمگيرى بكند، يك فعاليت اجتماعى بكند. همه دنبال اين بودند كه صبح كه پا مىشدند، كجا بروند تفريح بكنند، كجا بروند فرض كنيد چه بكنند. بازارتان را نگاه كنيد! خيابانهاتان را نگاه بكنيد! حالا وقتى كه مىخواهند تكذيب كنند از ايران، مىگويند كه در آن جا محل تفريح پيدا نمىشود (آن تفريحى كه آنها مىخواهند، والا محل تفريح هست) يا زنها حالا ديگر چادر سرشان است. آن وقت به طورى تبليغ شده بود كه زن جرأت نمىكرد كه به اين صورتى كه بايد در آيد، در آيد مخفى در مىآمدند. آنهايى كه مىخواستند حفظ كنند خودشان را، يا از خانه در نمىآمدند، يا شبى، يك وقتى مخفيانه از اين ور به جاى ديگر مىرفتند و هكذا همه جهاتى كه ما ملاحظه مىكنيم.
از معجزات اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش
اين حج اين چند سال كه امسال هم بحمدالله بهتر بوده است اين بايد در دنيا انعكاس پيدا
صحيفه نور ج 19 صفحه 210
بكند! كه حج اين است. آن كه ابراهيم خليل الله و رسول خدا مىخواستند اين معنا بوده است. آنى كه سوره برائت را مىفرستد در آن جمع مىخواند، براى همين بوده است كه به ما بفهماند كه آن جا بايد سوره برائت خواند. در عينى كه آن وقت كه زمان رسول خدا بوده است، اين طور گرفتارىاى كه الان مسلمين دارند، اين طور گرفتارى نداشتند، يك جور ديگرى بود. در عين حال قرآن شريف و حديث به ما تعليم مىكند كه در حج بايد اين كارها را كرد. آميخته است حج و همه عبادات اسلامى، آميخته به همه ابعاد مختلفه است، و از معجزات انبيا و خصوصاً اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عبادتش. اگر انسان، يك نفر آدم كه اهل آن مسائل است همين نماز را - آن بعد عرفانى نماز را در اذكار و در كارهاى ديگرش دنبالش برود، مىبيند كه چه درياى خروشانى است، معراج است، معراج مؤمن است، يعنى، تا آن ما فوق عالم طبيعت و ما فوق عالم وجود، انسان را مىكشاند. گاهى در يك كلمهاش اين طور است. يك جمله گاهى آن قدر بعد معنوى دارد و بعد عرفانى دارد كه اگر تحقق پيدا كند براى يك انسان سالك، از همه حجابهامى گذرد. و كانه سوره حمد كه در قرآن هست و اولين سوره است و براى نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نيست، همين سوره حمد تمام معارف درش هست. منتها آن كسى كه نكته سنج باشد، بايد درش تامل كند. خوب! ما اهلش نيستيم. ما مىگوييم كه الحمدلله، يعنى شايسته است.الحمدلله رب العالمين يعنى شايسته است خدا كه همه حمدها براى او باشد. اما قران اين را نمىگويد. قرآن مىگويد كه اصلاً حمدى واقع نمىشود در جايى، الا براى خدا. آن هم كه بت پرست است حمد است، آن هم براى خداست، خودش نمىداند. اشكال، ندانستن و جهالت ماهاست. آن كه مىگويد كه اياك نستعين نه معنايش اين است كه ما همه استعانت از تو انشاء الله مىخواهيم و اينها، نخير! بالفعل اين طورى است كه به غير خدا، استعانت اصلاً نيست، اصلاً قدرت ديگرى نيست. چه قدرت ديگرى ما داريم غير قدرت خدا؟ آن كه تو دارى غير از قدرت خداست؟ نه اين است كه ما انشاء الله عبادت مىكنيم براى خدا، انشاء الله استعانت مىكنيم از خدا. اصلاً واقعيت اين طورى است واقعيت اين است كه عبادت به غير خدا، مدح، اصلاً در دنيا به غير خدا واقع نمىشود، هيچ مدحى. اينهايى كه مدح مىكنند از مثلاً شياطين و سلاطين و امثال اينها، اينها نمىفهمند كه اينها مدح خداست، اينها غفلت از اين دارند، لكن مدح به كمال است، مدح براى نقصان نيست، مدح براى كمال است. و آنهايى كه، هر كس از هر كس استعانت بكند، استعانت از خداست. اين سوره، اين را مىگويد. و اگر براى اهلش آنهايى كه اهل مسائل هستند همين يك سوره قرآن تحقق پيدا بكند، تمام مشكلات حل مىشود، براى اين كه وقتى انسان ديد كه همه چيز از اوست، ديگر از هيچ قدرتى نمىترسد. ما كه از قدرتها مىترسيم براى اين است كه خيال مىكنيم قدرت اين است. وقتى انسان قدرت را قدرت او دانست، وقتى انسان همه چيز را از او دانست، اين ديگر نمىتواند كه از ديگرى بترسد. همه خوفهاى ما از باب اين است كه نفهميديم كه قدرت، يك قدرت است و آن قدرت هم براى نفع همه است. آن قدرت هم براى نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به كار گرفته شده، براى نفع آنهاست. ما اگر همين معنا را ادراك كنيم كه هر چى هست از اوست و هر چى
صحيفه نور ج 19 صفحه 211
هست براى نفع ماست و براى تربيت ماست، اگر همين معنا را واقعاً انسان ادراك كند و مشاهده كند و ذوب كند، اين مسائل حل مىشود.
دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مىخواهد
ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماى اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهى آشنا كنند. الغيرك الظهور ماليس لك دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه متى غبت حتى تحتاج الى چه. قرآن هم همين است، هر كدام يك زبانى دارد. قرآن نازل شده تا اين جا رسيده است و ادعيهء ائمه ما عليهم السلام به حسب تعبير بعض مشايخ، قرآن صاعد است و هر چه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست. زبان ادعيه با زبان عادىاى كه احكام مىخواهند بگويند دوتاست. زبان ادعيه با زبان فلسفه هم دوتاست، با زبان عرفان علمى هم دوتاست، يك زبان ديگرى است مافوق اينها، منتها زبان فهم مىخواهد، بايد كسانى كه آن زبان را مىفهمند توجه كنند. البته براى همه، هست چيز درش، قرآن يك نعمتى است كه همه ازش استفاده مىكنند، اما استفادهاى كه پيغمبر اكرم مىكرده است از قرآن، غير استفادهاى است كه ديگران مىكردند. انما يعرف القرآن من خوطب به ديگران نمىدانند، ماها يك ذرهاى، يك چيزى، يك خيالاتى پيش خودمان داريم، آن كه قرآن برش نازل شده مىداند چيست، چه جور نازل شده، كيفيت نزول چيست، چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مىداند. آنهايى هم كه به تعليم او تربيت شدهاند، آنها هم براى خاطر تربيت او مىدانند. هنر انبيا اين بوده است كه مسائل را، مسائل دقيق عرفانى را با يك لفظى مىگفتند كه هر كسى يك جورى ازش، خودش مىفهميده، ولى واقعش مال آنهايى است كه بالاتر از اين افقشان است و اين هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعيه هم هست ما، روحانيون، دانشگاهىها اگر واقعاً علاقه دارند به اين كه اين كشور محفوظ بماند، خصوصاً دانشگاهىها، اساتيد دانشگاه، اگر واقعاً علاقه مندند كه اين كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، بايد مواظب باشند، دانشگاهىها، اساتيد مواظب خودشان باشند در تربيت و مواظب بچههاو جوانها باشند در كارهايى كه مىكنند. بايد نگه دارند دانشگاه را به يك صورتى كه، به يك واقعيتى كه آن واقعيت همين تحولى است كه در ايران پيدا شده است. دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مىخواهد. علماى بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزههاى علميه بايد همه جهاتى كه اهل علم را، آنهايى كه تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خداى تبارك و تعالى نزديك مىكند و علاقهمند مىكند، همه آن جهات را بايد حوزهها داشته باشند. حوزههابايد / جهات اخلاقى را / درس اخلاق داشته باشند نه يكى، نه دوتا، ده تا، بيست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى كه وارد در حوزهها هستند، يا در آن جايى كه درس مىگوييد وارد مىشوند، تربيتشان كنيد به يك تربيتى كه از اين عالم هجرت كنند، توجه به ماوراى اين جا بكنند، روحانى باشند، يعنى روح باشند، يعنى توجه به ماوراى طبيعت داشته
صحيفه نور ج 19 صفحه 212
باشند. از اول قدمها كه برداشته مىشود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى اين طور شد، اين جا هم درست مىشود. آن كسى كه جهات معنوى خودش را تقويت كرد، آن كس در جهات طبيعى هم قوى مىشود. مثل، مثل انبياست و اوليا، با همه آن معنويات، با همه آن معارف الهيه كشوردارى هم مىكردند، حكومت هم تأسيس مىكردند، حدود را هم جارى مىكردند، كسانى هم كه مضر به جامعه بودند از دم شمشير مىگذراندند، در عين حالى كه در آن پايه از معارف بودند.
اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيت سالم، كشور شما سالم مىماند
اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيتى سالم و دعوت كنيد به اين كه با خدا آشنا بشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر اين طور شد، كشور شما سالم مىماند و به ساير جاها هم سرايت مىكند. قهرى است اين. الان هم ملاحظه مىكنيد كه اين مقدارى كه الان در دنيا سرو صدا بلند است، منتها يك دسته سرو صدا مىكنند براى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مىكنند، اظهار اين كه بايد قوانين اسلامى بشود بكنند، يك دسته هم واقعاً مسلمان و دنبال اين كه اسلام بايد باشد، اين براى همين موجى است كه از اين جا بلند شده است و شما ملت اسلام اين موج را راه انداختيد.
و اميدوار باشيد به اين كه خدا با شماست و شما مادامى كه قدر بدانيد از نعمت الهى، نعمتهايى كه خدا به شما داده است، اين نعمت وحدتى كه به شما داده است، اين نعمت انقلابى كه به شما داده است، اين جوانهايى كه به شما داده است، انقلابى كه / الان / در جبههها، الان هم مشغول به خدمت هستند، اين اساتيدى كه به شما داده است، همه اينها قدردانى مىخواهد. ما بايد همه را قدر بدانيم و از همه تشكر كنيم. و من از ملت ايران در همه مواردى كه دارند عمل مىكنند و در صحنه هستند، تشكر مىكنم و به همه دعا مىكنم. خداوند همه ملتهاى اسلامى را حفظ كند و به وظايف خودشان آشنا كند و ما را هم به وظايف خودمان آشنا كند كه در اين چند روزى كه داريم آن طرف مىرويم، لااقل توجه به آن جا باشد، اخلاد الى الارض نباشد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 215
تاريخ: 10/6/64
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين روزنامههاى كيهان، اطلاعات و جمهورى اسلامى
بايد اساس، تشويق اشخاصى باشد كه در اين كشور فعاليت مىكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
البته، من نسبت به همه مسائل مربوط به مطبوعات نمىتوانم نظر بدهم. الان آنچه مربوط به مسائل آخر است، اين است كه راديو تلويزيون و مطبوعات مال عموم است چنانچه شما هم همين اعتقاد را داريد كه عموم بر آنها حق دارند از اين جهت من به سهم خود خيال دارم كه راجع به من كم باشد، مگر در مواقع حساسى كه لازم است كه آن هم بايد از ما سؤال شود كه آيا مطلبى را بايد نقل بكنند يا خير. والا آنچه خوب است در راديو تلويزيون و مطبوعات باشد، آن است كه براى كشور اثرى داشته باشد. مثلاً اگر زارعى خوب زراعت كرد و زراعتش خوب بود، شما اين شخص را به جاى مقامات كشور در صحفهء اول بگذاريد و زيرش بنويسيد اين زارع چگونه بوده است، اين منتشر بشود. و يا كارمندى خوب كار كرد، و يا اگر طبيبى عمل خوبى انجام داد، عكس او را در صفحه اول چاپ كنيد و بنويسيد كه اين عملش چطور بوده است. اين باعث تشويق اطبا مىشود و بيشتر دنبال كار مىروند. يا مثلاً اگر كسى كشفى كرد، بايد مفصل با عكس و مطلب باشد يا اگر كسى سارقى را دستگير نمود، و يا يك كشاورز و يا هنرمند و يا جراح كه متأسفانه نه اسمشان است و نه عكسشان! در حالى كه اينها لايقند تا در روزنامه مطرح شوند، خلاصه بايد اساس تشويق اشخاص باشد كه در اين كشور فعاليت مىكنند، اينها به اين كشور حق دارند، به اين روزنامهها حق دارند، به راديو تلويزيون حق دارند، ولى ماها نسبت به آنها حقمان كم است. البته، آنچه من مىگويم راجع به خودم است، به ديگران هيچ كارى ندارم، آنها اختيارش با شما و با خود آنهاست. من ميل ندارم راديو هر وقت باز مىشود اسم من باشد، مدتهاست كه از اين جهت متنفرم، اين كار غلطى است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زيادىاش مضر است، اين به ضرر مطبوعات است و مطبوعات را سبك مىكند. اشخاص، شخصيتهايشان با خودشان است، اين طور نيست كه اگر اسمشان زياد يا كم مطرح گردد، شخصيتشان زياد يا كم شود. در ايران هر كس معلوم است چه جورى است. بنابر اين، آنچه راجع به خودم مىگويم اين است كه اگر قرار است عكس مرا بگذاريد، به جاى آن، عكس يك رعيت را بگذاريد و زيرش بنويسيد اين رعيت چه كار مهمى كرده است.
مسأله ديگر، عمده اين است كه تكرار نباشد. به عقيده من اين سه روزنامه با هم تفاهم كنند و
صحيفه نور ج 19 صفحه 216
مسائل را مختصرتر بنويسند، مفيدتر و كمتر بنويسند، طولانى و تكرارى نباشد. مردم وقتى مىخوانند استفاده كنند، احساس كنند مطلبى است، اين كه بگويند من هر روز به كى، چى گفتم! اين تكرارى است آخر هر روز من يك مسألهاى را مىگويم، و هى تكرار مىكنند كه فلانى چه گفت! اين چه فايدهاى دارد. اما در هر گوشه كشور اگر اتفاقى افتاده باشد، اين خبر است و اخبار را براى مردم گفتن مفيد است.
مسأله ديگر راجع به انتقاد، البته روزنامهها بايد مسائلى كه پيش مىآيد را نظر كنند، يك وقت انتقاد است، يعنى انتقاد سالم است، اين مفيد است. يك وقت انتقام است، نه انتقاد، اين نبايد باشد، اين با موازين جور در نمىآيد. انسان چون با يكى خوب نيست، در مطبوعات او را بكوبد، كار درستى نيست. اما اگر كسى خلاف كرده است، بايد او را نصيحت كرد، پرده درى نباشد، ولى انتقاد خوب است، بايد در اين امور خيلى ملاحظه بفرماييد تا مطبوعات مركزى باشد براى استفاده عموم و اين كه مردم بفهمند بايد چه بكنند و بايد چه بشود.
در مورد اخبار، اخبار روزنامهها /نبايد/ تكرارى نباشد، آخر كى با كى ملاقات كرده، اين چه خبر مهمى است؟ اين اصلا قابل نيست بگوييم خبر، تا بگوييم مهم! اين كه بگوييد من هر روز با كى ملاقات و به او چه گفتم، اين تكرارى است. آخر هر روز من يك مسأله را مىگويم، و هى تكرار مىكنند كه، فلانى چه گفت! اين چه فايده دارد؟ من راجع به خودم مىگويم كه عكس من مطلقا در صفحه اول نباشد، همان طور كه گفتم. گاهى لازم است كه گفته شود، مثلاً فرض كنيد بناست رياست جمهورى معرفى شود، خوب! اين مسأله مهمى است و يا مثلاً هيات دولت آمده است، خود اين مسألهاى است، ولى هر چند وقت يك بار از اين مسائل پيدا مىشود. اما هر روز كى آمد اين جا و من چى گفتم و چى شد و يا كى با كى ملاقات كرد! اين چه اثر و فايده دارد؟
بايد با اخبار مردم را تعليم كرد و بايد اخبار به صورتى باشد كه مفيد باشد، بايد كارى شده باشد تا اخبار باشد. آن اشخاصى كه در اطراف ايران زحمت مىكشند، وقتى خبرشان را داديد تشويق مىشوند. اين طور نيست كه همه لله كار كنند و چه بنويسيد و چه ننويسيد، فرقى نكند. ما مكلفيم تا افراد را در هر رشته تشويق كنيم تا امثالشان زياد شود. اگر مطلبى از اين طبقههادر روزنامهها آمد، روزنامهها آبروى خوبى پيداكنند. روزنامهها مال طبقه سوم است، مال طبقه اول نيست و اين هم نيست كه همهاش مال حكومت باشد و از چيزهاى حكومتى بنويسيد، اين صحيح نيست. به نظر من روزنامههابراى همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و مىشود گفت كه گاهى جاى ديگران غصب شود، - البته بدان معناى غصب نه! ولى نظير آن اين عرض من است.
البته از آقايان هم تشكر مىكنم كه مشغول كار ارزندهاى هستند و اميدوارم كه مؤفق باشند و كارها را با شايستگى عمل كنند و اغراض را كنار بگذارند و روى مصالح مملكت صحبت كنند. يك وقت اين است كه انسان مىبيند افرادى خلاف مىكنند، به او تنبه مىدهد، آن هم با ملايمت و بدون اين كه آبروريزى باشد. انتقاد صحيح از دولت مانع ندارد، ولى انتقام و تضعيف نبايد باشد انشاءالله.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 217
تاريخ: 12/6/64
بيانات اما خمينى در ديدار با رئيس جمهور و هيأت دولت
پست و مقام ميزان نيست، آنى كه هست خدمت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من رويهمرفته آن جمعيتهايى كه در جمهورى اسلامى كار كردند و مشغولند (رويهمرفته را مىخواهم عرض كنم)، از رئيس جمهور تا قواى اجرائيه و قوه قضائيه و مجلس و ديگركسانى كه، جمعيتهايى كه در خدمت اين انقلاب بودند، من رويهمرفته مؤفق مىدانم آنها را. ادعاها زياد است، ممكن است كه يك كسى ادعا كند كه من اگر رئيس جمهور بودم، مثلاً، زمين را به آسمان مىدوختم، يا من اگر نخست وزير بودم، چههاو چهها مىكردم، يا اگر رئيس مجلس بودم، چه مىكردم، يا اگر وزير بودم، چه مىكردم، وكيل بودم، چه مىكردم! هميشه ادعاها زياد است، وليكن در مقام عمل وقتى كه وارد بشوند اين مدعىها، كمىشان توانند كار بكنند، اكثراً ادعاست. حالا اين ادعا يا اين است كه واقعاً اشتباه دارند، يا اين كه اشخاصى هستند كه مىخواهند به واسطه اين ادعاها كار شكنى بكنند. ما اكثر الضجيج واقل الحجيج ، از اين قبيل است، آنها هم كه حج مىروند / زياد / ناله و فريادشان زياد است، اما حاج صحيح، كم است خيلى. از اين جهت من لازم مىدانم كه از مجموعه اين هياتها و اين جمعيتهاتشكر كنم، و اگر تشكر نكنم ظلم كردم، قدردانى كنم كه اينها خدمت كردند / و / از روى حقيقت و واقعيت. البته من افراد، مجموع افراد را نه مىشناسم، نه مىتوانم برايشان حكمى بكنم. اما رويهمرفته (البته عدهاىشان را هم مىشناسم)، رويهمرفته من عرض مىكنم كه يك هياتهاى مؤفقى بودند و خدمتهاى خوبى / كردند / و بزرگى كردند. و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر عنايت كند و آنها را مؤفق كند به اين كه باز خدمت كنند به اين جمهورى.
بايد افراد متوجه اين معنا باشند، كسانى كه واقعاً دلشان براى اسلام تپد و براى كشورشان، متوجه اين باشند كه پست، ميزان نيست، مقام ميزان نيست، مقام رياست جمهورى، اين ميزان نيست، مقام نخست وزيرى يا رئيس دولت بودن يا رئيس مجلس بودن، اينها چيزى نيستند، اين مقامات تمام مىشود، آنى كه هست خدمت است. آدم متعهد در هر جا باشد، اگر ديد خدمتش خوب است آن جا، بيشتر دلگرم است. ممكن است كه يك نفر، مثلاً، فرض كنيد كه نخست وزير بوده است، لكن اگر اين نخست وزير ببيند كه در يك جايى كار بهتر مىكند، آدم متعهدى است مىرود آن جا. يك نفر در دادستانى مقامى داشته است، وقتى ديد كه يك كسى از خودش بهتر مىتواند كار كند برود آن جا،
صحيفه نور ج 19 صفحه 218
برايش فرق نكند، يعنى هدفش اين باشد كه خدمت بكند، نه هدفش اين باشد كه مقام داشته باشد. انسان هم خودش مىتواند خودش را بشناسد، هيچ كس بهتر از خود انسان، البته بسيارى از اوقات هم انسان از خودش هم غفلت مىكند، اما بسيارى از اوقات هم هست كه انسان خودش درك مىكند كه چى دارد مىكند و در دلش چى مىگذرد. ماها نمىدانيم، اما خدا مىداند. انسان مىفهمد كه اگر انتقاد بكند، آيا اين انتقاد سازنده است يا انتقام است. خودش مىفهمد يعنى، غالبامى فهمد خودش مىفهمد كه (آنى كه در اين پست هست) پست را دوست دارد يا خدمت را دوست دارد. اين چون خدمتگزار است، دلبسته به اين پست هست، يا خير. دلبسته به اين پست است، خدمتگزارى پيشش خيلى مهم نيست.
خوب! ادعاش را مىكند و مىكند هم حتماً عمده آن جهت است كه انسان واقعاً بداند كه يك روزى جواب بايد بدهد. هيچ، هيچ شبهه در اين نيست كه ما يك روزى بايد جواب بدهيم. هر كداممان، هر كارى انجام بدهيم، يك روز جواب مىخواهد، انتقاد بكنيم، يك روز جواب مىخواهد، انتقامگيرى باشد، يك روز جواب مىخواهد، و بدرفتارى باشد، يك روز جواب مىخواهند از ما. اين را ما بايد حتماً توجه بهش داشته باشيم و داريد توجه، يعنى هركس مسلمان است، اعتقاد به اين كه معاد است و همه چيز دست او، در آن جا رسيدگى مىشود، و حاضر است، اين جزو اعتقادات اسلام است. بنابراين، نبايد اگر فرض بفرماييد كه رئيس جمهور رفت و / يكى / ديگرى آمد، رئيس جمهور برود كنار و مأيوس بشود. نه! بايد او برود يك كارى كه ازش مىآيد بكند و دلبستگى هم به او داشته باشد، به عنوان اين كه يك كارى است دارد مىكند، نه به عنوان اين كه يك مقامى است دارد. اگر انسان در خودش ادراك كرد كه من بروم آن بالا را بگيرم، بداند كه اين كار، يك كار شيطانى است، اين كار ازش نمىآيد. اگر در ذهنش اين است كه برويم يك كارى انجام بدهيم براى جمهورى اسلام، اين كار الهى است و ازش هم كار مىآيد. اين محكى است كه انسان خودش غالباً مىتواند تشخيص بدهد. گاهى هم البته اشتباه دارد، يعنى، گاهى هم بر خود انسان / گاهى / مخفى است يك مسائلى. بنابراين، اگر چنانچه همين دولت شد و همين اشخاص شدند، كه / به / كارشان انجام مىدهند، اگر اين نشد و يك كس ديگرى شد و يك جمعيت ديگرى شدند، شما نبايد از اين جهت چيز باشيد كه ما رفتيم، يك كس ديگر آمد. بايد ببينيد كه آن جا مىتوانيد كار بكنيد يا نه! آنها هم كه مىآيند، اگر واقعاً مىخواهند خدمت بكنند، براى اسلام خدمت بكنند، آنها هم پيش خدا ماجورند، بعد هم معلوم مىشود چكارهاند. و اگر اينها مىخواهند يك مقامى را اخذ بكنند، يك كارى را انجام بدهند به واسطه اين كه مقام داشته باشند، آنها هم پيش خدا معلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. بايد / فكر / كسانى كه مىخواهند يك كارى بكنند، بايد فكر اين باشند كه شايسته اين كار هستند يا نه! مسائل مهم است. مسأله دولت، مسأله رياست جمهور، مسأله رياست مجلس، مسأله قوه قضائيه، وزارت، همه اينها اهميت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال اين باشد كه حالايى كه من رئيس دولت هستم، بروم دنبال رفقايى كه همراه من هستند كار آمد باشند يا نباشند، به اين كار نداشته باشد بداند كه اين كار، كار
صحيفه نور ج 19 صفحه 219
شيطانى است. رئيس جمهور هم اگر دنبال اين باشد كه وزرايى
تعيين بكند، معرفى بكند كه آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام، آن هم بداند كه اين كار، كار شيطان است، كار انسان متعهد نيست (و هر يك از ما). اين يك مسأله معيارى است براى همه، كه اگر چنانچه واقعاً متعهد است، فرقى نكند كه حالا من وزيرم، يا اين كه وكيل هستم، يا اين كه كار ديگر از من مىآيد يك كار ديگر، هر چه شد. من كار براى اسلام مىخواهم كار بكنم و مىدانيد كه الان ما احتياج داريم، مملكت ما احتياج به خدمتگزار دارد، احتياج دارد كه اشخاص فهيم، اشخاص فعال در اين كشور خدمت بكنند.
ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ مظلوم بوده است
و ما مورد هجوم همه آن جاها هستيم، همه كسانى كه بدخواه اسلام هستند، هستيم. بنابراين، فكر ما اين معنا باشد كه افرادى باشند كه براى اسلام خدمت مىكنند، نه افرادى باشند كه براى من خدمت مىكنند. اين در دولت هست و در رئيس جمهور هست و در قوه قضائيه هست و همه جا هست. آنهايى كه انتخاب مىخواهند بكنند، توجه به اين، بايد هميشه نصبالعين اين باشد، والا انسان به خطا وارد مىشود. و امروز هم اگر معلوم نشود كه اين چه شده است، يا يك روزى در همين دنيا معلوم مىشود، اين جا هم نشد، جاى ديگر بلااشكال معلوم مىشود. اين يك مسألهاى است كه، اين طور نيست كه، اين يك معنايى است كه مخفى نمىماند. منتها يك روزى به انسان مىگويند كه ديگر دستش كوتاه است. اگر در اين عالم معلوم بشود، خوب! دستش باز باز است، مىتواند كارى بكند، مىتواند جبران بكند. اگر از اين جا گذشت و پرده ديگرى در كار آمد، ديگر دست انسان كوتاه است، نمىتواند كارى بكند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن، ديگر فايده ندارد.
الان وقد عصيت قبل به فرعون مىگويد، فرعون آن آخر كه مىخواست غرق بشود، همچو كه تو مرگ رفت، گفت من همانى كه آنها مىگويند من هم مىگويم. در صورتى كه نبود اين طور، وقتى بر مىگشت هم همان بود.
در هر صورت، ميزان خدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ تقريباً اين كشور مظلوم بوده است و خصوصاً در اين سده آخر، اين آخر، واقعاً مظلوم بوده است، الان هم مظلوم است. خدمت به اين كشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهايش هم ارزش دارند. همه فكر اين باشيد كه خدمتگزار پيدا كنيد، خدمتگزار به كشور و اسلام پيدا كنيد، نه خدمتگزار به خودتان. اين يك مسألهاى است كه خود شما هم تصديق داريد كه مطلب همين طور است. لكن گاهى گاهى وقت انسان خودش غفلت مىكند، از روحيات خودش هم غفلت مىكند، گاهى وقتهاهم اگر يك آدم ناجورى باشد، هى تعمد مىكند، و هر طور پيش آمد، من چه كار دارم به اين مسائل! ما امروز را بگذرانيم تا ببينيم چه خواهد شد. من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارم كه همه مؤفق باشيد، در هرجا كه باشيد. مؤفق باشيد به
صحيفه نور ج 19 صفحه 220
اين كه براى خدا خدمت كنيد، براى اسلام خدمت كنيد، براى پيشرفت مقاصد اسلام و براى كشور خودتان - كه آن هم از مقاصد اسلام است خدمت بكنيد. و من اميدوارم كه در اين خدمت مؤفق باشيد و همه شما سالم و مؤيد و موفق، چه در دولت ديگرى باشيد يا نباشيد، آنش فرق خيلى ندارد و عمده خدمت است. و من اميدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 221
تاريخ: 13/6/64
حكم تنفيذ رياست جمهورى حجت الاسلام سيد على خامنهاى
بسم الله الرحمن الرحيم
بحمدالله تعالى با تأييدات خداوند متعال جل و علا و دعاى خير حضرت ولى الله الاعظم روحى لمقدمه الفداء، چهار سال رياست جمهورى اسلام با خير و سلامت و قدرت و عظمت سپرى شد و ملت بزرگ و شجاع ايران با همه توطئهها و تبليغات دشمنان اسلام كه براى اطفاى نور خدا و اسلام بزرگ و از صحنه خارج نمودن ملت شريف و مجاهد، دست در دست يكديگر نهاده بودند، به مبارزه برخاست و نيز توطئههايى را كه براى جلوگيرى از سيل خروشان و اراده آهنين مؤمنين مظلوم در طول تاريخ كه مىرود كاخهاى ستم سياه و سرخ را فرو ريزد و فرياد حق طلبانه اين ملت مظلوم، محرومان و غارتزدگان پهناور زمين را به خروش درآورد، با قدرت خنثى نمود. ملت متعهد، با عزمى والا و قدمى ثابت، از پير نود ساله تا نوجوان تازه بالغ، براى چهارمين بار براى تعيين سرنوشت خويش به سوى صندوقهاى رأى هجوم آورد و ياوهگويان و خيالبافان را بر خود لرزاند و فردى شريف از سلاله پيامبران را براى خدمت به اسلام و ايران و مسلمانان و ملت برگزيد و اين مسؤوليت سنگين را برعهده كسى گذاشت كه چهار سال در اين مقام، صادقانه و با تعهد و روشن بينى به ملت و اسلام و ايران خدمت نمود، و اين، پس از خدماتى بود كه قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود. جزاه الله خيرا .
رئيس جمهور محترم بايد توجه داشته باشند كه در پيشگاه مقدس جل و علا واقع است و آنچه بر او از خطرات قلبى و تمايلات سرى تا اعمال معلن و مخفى مىگذرد، در حضور حق است و چيزى را نتوان از او جل و علا پنهان كرد، هر چند از خلق خدا پنهان باشد. و بايد توجه نمايند كه در مقامى هستند كه يك جمله او گاهى مومنى را ساقط كرده و متعهدى را از بين مىبرد، و يا غير صالحى را به مقامى كه شايسته آن نيست مىرساند، گاهى يك سخنرانى او، جمهورى اسلامى و كشور را نور مىبخشد و گاهى بعكس. مقام خطير است و خطر بزرگ، به خدا بايد پناه برد و از او استمداد كرد. همه دست اندركاران به ويژه رئيس جمهور بايد از چاپلوسان دغلباز و زبانبازان حيله گر برحذر باشند و مشاوران خود را از اشخاص سابقهدار كه تعهدشان قبل از انقلاب مشهود بوده است،
صحيفه نور ج 19 صفحه 222
انتخاب كنند. بسا كه منحرفان و منافقان، خود را با ظاهرى آراسته به تقوا جا بزنند و با دست ما به اسلام و كشور اسلامى صدمه زنند.
شما اى رئيس جمهور محترم و ديگر متصديان امور كشور! مىدانيد كه قدرتمندان شرق و غرب خصوصاً امريكاى بازيگر، مارهاى زخم برداشته از جمهورى اسلامى هستند كه از اول انقلاب به هر حيله ممكن دست زدند، از حمله نظامى گرفته تا طرح كودتا، و از ترور شخصيتها تا به آتش كشيدن مزرعهها و مغازهها، و از انفجارات كور در كوچهها و خيابانها تا دزدى و تجاوز. و از همه بدتر و بالاتر تبليغات دامنهدار از اول انقلاب تا امروز است، كه براى تضعيف روحيه ملت مقاوم و رزمندگان عزيز به هر نوع دروغ و تهمتى متشبث شدند، ولى بحمدالله نه تنها هيچ يك از تيرهاى آنان به هدف نرسيد، كه نتيجه معكوس داد. اكنون از چنين مارهاى زخم خوردهاى نبايد غافل بود. چه بسا، با نفوذ عمال سرسپرده داخلى در ارگانهاى دولتى و مقامات مؤثر، به تدريج قدم به قدم كار خود را انجام دهند و انسان مستقيم را منحرف كنند و متعهدان را وابسته نمايند. غفلت از اين امر، فاجعهانگيز است و همه مقامات، خصوصاً مقامات بالا چون رؤساى قواى سه گانه، بيشتر مورد نظر و هدف هستند، زيرا انحراف آنان خداى نخواسته - ممكن است انحراف رژيم را در پى داشته باشد. همه ما و شما بايد بدانيم كه شيطان خارج و داخل و نفس اماره به تدريج انسان را از خلافهاى كوچك به بزرگ و بزرگتركشاند كه يك وقت از كفر سر در مىآورد. پس خلاف كوچك را بزرگ شماريد و شماريم، و فساد را از سرچشمه جلوگيريم. از خداوند متعال مدد خواهيم كه همه ما را حفظ نمايد، خصوصاً از شيطان نفس كه مادر بتهاست.
اينك به پيروى از آراى محترم ملت عظيم الشان و آشنايى به مقام تعهد و خدمتگزارى دانشمند محترم، جناب حجت الاسلام آقاى سيدعلى خامنهاى ايده الله تعالى، آراى ملت را براى پس از پايان دوره كنونى، تنفيذ و ايشان را به سمت رياست جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم و از خداوند تعالى تؤفيق ايشان را در خدمت به اسلام و ملت و كشور اسلامى خواستارم. البته رأى ملت و تنفيذ اين جانب، تا وقتى است كه ايشان به تعهد خود و راه مستقيمى كه در پيش داشتهاند، باقى باشند و به اسلام و احكام نورانى آن پاى بند و طرفدار مظلومان و مستضعفان و محرومان و مخالف ظالمان و ستمگران و مستكبران باشند و با هيچ ظالم مستكبرى راه سازش باز نكنند كه نمىكنند.
خداوند، همه ما را به طريق مستقيم انسانيت هدايت فرمايد! ما و همه مقامات جمهورى اسلامى مرهون ملت فداكار، خصوصاً قشر ضعيف و مظلوم هستيم كه با جانبازى و فداكارى آنان دست جباران كوتاه و به جاى طاغوتيان، حكومت مستضعفان پايه گذارى شد. اين حقيقت هميشه بايد در پيش چشم همه باشد، كه همه خدمتگزار اين قشر باشيم و هر چه در راه اين ملت عزيز در طبق اخلاص بگذاريم، از عهده شكر آنان برنخواهيم آمد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 228
تاريخ: 26/6/64
فرمان امام خمينى درباره تجهيز سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى محسن رضايى فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ايران
با توجه به اين كه در اصل 150 قانون اساسى ادامه نقش سپاه در نگهبانى از انقلاب و دستاوردهاى آن تصريح شده است و نظر به اين كه انجام اين نقش بدون آمادگى كامل سپاه از جهت تجهيزات و آرايش جنگى و فنون دريايى، زمينى، هوايى امكان پذير نيست، شما مأموريت داريد هر چه سريعتر سپاه پاسداران را مجهز به نيروهاى زمينى، هوايى و دريايى قوى نماييد تا در موارد لازم با همكارى و هماهنگى با ارتش جمهورى اسلامى ايران از مرزهاى زمينى، دريايى و هوايى كشور حفاظت نمائيد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page