-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 170
تاريخ: 22/3/64
انتصاب به حجت الاسلام زرندى
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ حسين زرندى دامت افاضاته
به دنبال كسالت ممتد جناب حجت الاسلام آقاى موحدى كرمانى دام توفيقه العالى كه منجر به استعفاى ايشان از امامت جمعه باختران گرديد، ضمن تقدير از زحماتى كه جناب ايشان در اين مدت در انجام اين وظيفه مقدس متحمل شدهاند، اينك بدين وسيله جناب عالى را به سمت امام جمعه باختران و نماينده خويش منصوب مىنمايم كه انشاء الله تعالى ضمن انجام اين فريضه الهى، مردم را به وظايف خطير و حساسى كه بخصوص در اين برهه تاريخى انقلاب اسلامى دارند، آشنا ساخته و به استقامت و پايدارى و وحدت و يكپارچگى در برابر توطئههاى دشمنان اسلام دعوت نماييد.
بديهى است علما و روحانيون معظم و اهالى محترم و متدين باختران و نهادها و ارگانهاى دولتى نيز همكارىهاى لازمه را در برگزارى هرچه باشكوهتر اين نماز وحدت بخش با جناب عالى داشته و اميد است با همكارى آنان وظايف محوله را به نحو احسن انجام دهيد. از خداى تعالى مؤفقيت همگان را مسألت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 177
تاريخ: تيرماه 64
پاسخ امام خمينى به نانمه فرزند يك شهيد
بسمه تعالى
فرزند بسيار عزيزم
نامه محبت آميز شما كه از جانب خود و ديگر فرزندان عزيز شهدا، و مفقودين و اسرا بود، موجب خرسندى شد. اميد است شما عزيزان خردسال كه يادگار فداكاران در راه خداوند تعالى و اسلام عزيز هستيد، چون پدران بزرگوار خويش خود را براى دفاع از اسلام بزرگ و ميهن عزيز مهيا سازيد و با فرا گرفتن علم و ادب و كوشش در راه به دست آوردن كمال انسانى و اخلاق اسلامى براى اسلام عزيز و كشور خودتان فرزندان شايستهاى باشيد.
شماها با از دست دادن عزيزان خود، فرزندان اسلام و پيامبر عظيمالشان هستيد، انشاء الله تعالى در پناه خداوند عالم مؤفق شويد. با كسان خود خصوصاً مادران داغديده به خوبى رفتار نماييد. از خداوند منان سلامت براى شما و رحمت براى شهيدان، سلامت و رهايى براى اسرا و مفقودين شما خواستارم.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 171
تاريخ: 30/3/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى كشور، اعضاى شوراى نگهبان، هيأت رئيسه و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى عالى قضايى، وزرا و روحانيون به مناسبت عيد سعيد فطر
غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه اين عيد پر بركت به همه ملتهاى اسلامى و به همه مستضعفان جهان، خصوصاً ملت بزرگ ايران، بركت خداوند عنايت كند و مبارك باشد و اميدوارم كه دست تواناى حضرت ولى امر، پشتيبان اين ملت عزيز باشد. آنچه كه انبيا براى او مبعوث شده بودند و تمام كارهاى ديگر، مقدمه اوست، بسط توحيد و شناخت مردم از عالم است كه چطور است. ارائه عالم به آن طورى كه هست، نه به آن طورى كه ما ادراك مىكنيم. و دنبال اين بودند كه همه تهذيبها، تعليمها و همه كوششها در اين باشد كه مردم را از اين ظلمتكدههايى كه همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمتند و اگر چنانچه ما از اين حجابهاى ظلمانى بيرون برويم و همين طور اگر موفق بشويم از حجابهاى نورانى هم بيرون برويم و همه حجابها را خرق (3)كنيم، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده مىكنيم و غير او كسى نيست، سراب است. البته به آن معناى كاملش، نادرى از اوليا خدا به تبع انبيا مؤفق شدند و ديگران مراتب پايينتر را، تا برسد به ما كه هيچ.
اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملائكه در شبهاى قدر را بدانيم، همه مشكلات ما آسان مىشود
ماه مبارك رمضان كه ماه، مبارك است / براى اين است كه / ممكن است براى اين باشد كه ماهى است كه ولى اعظم، يعنى رسول خدا واصل شده و بعد از وصول، ملايكه را و قرآن را نازل كرده است. به قدرت او ملايكه نازل مىشوند، به قدرت ولى اعظم است كه قرآن نازل مى شود و ملايك نازل مىشوند. ولى اعظم، به حقيقت قرآن مىرسد در ماه مبارك و شب قدر و پس از رسيدن، متنزل مىكند به وسيله ملايكه - كه همه تابع او هستند - قرآن شريف را، تا به حدى كه براى مردم بگويد. قرآن در حد ما نيست، در حد بشر نيست. قرآن سرى است بين حق و ولى الله اعظم كه رسول خداست، به تبع او
صحيفه نور ج 19 صفحه 172
نازل مىشود تا مىرسد به اين جايى كه به صورت حروف و كتاب در مى آيد كه ما هم از آن استفاده ناقص مىكنيم. و اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملايكه در شبهاى قدر - كه الان هم براى ولى الله اعظم حضرت صاحب سلام الله عليه اين معنا امتداد دارد - سر اينها را ما بدانيم، همهء مشكلات ما آسان مىشود. تمام مشكلاتى كه ما داريم براى اين است كه ما محجوبيم از اين كه واقعيت را آن طور كه هست و نظام هستى را به آن طورى كه تنظيم شده است، مشاهده كنيم. ما گمان مى كنيم كه حيات در اين جا چيزى است و نبودن در اين جا نقصى است. در صورتى كه حيات در اين جا نازله آن حقيقتى است كه از عالم غيب آمده است و موت - اگر چنانچه موت انسانى باشد - رجوع به همان مرتبهاى است كه در اول بوده است، و البته مراتب مختلف و شؤون مختلف است. و ما اميدواريم كه از فيض ماه مبارك و فيض عيد ماه مبارك - كه عيد وصال است - ما هم حظى ببريم كه بتوانيم در اين مشكلاتى كه بر ما وارد مىشود، سرفراز بيرون بياييم، تمام چيزهايى كه انبيا آوردند، /اينها/ مقصود آنها به ذات نبوده است، مقصود آنها به ذات نبوده است، تشكيل حكومت مقصود به ذات نيست براى انبيا. دعوتها هرچه مىشود مقدمه است براى اين كه انسان را بيدار كنند، انسان را بفهمانند به او، ارائه بدهند به او كه چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالى. و ما دستمان از اين مسائل كوتاه است و اميدواريم كه به بركت اوليا خدا، ما هم يك آشنايى ضعيفى پيدا بكنيم و بعض از حجب، از پيش چشم ما برداشته بشود. خداى تبارك و تعالى كه مىفرمايد كه: الله نور السموات و الارض و هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن ، اين را ما با قلبمان، با وجودمان ادراك كنيم، نه ادراك علمى، مشاهده، ادراك علمى آسان است، لكن رسيدن به آن جايى كه انسان دريابد اين مسائل را، اين كار مشكلى است و محتاج به مجاهدت؛ و انبيا و اوليا با مجاهدات خودشان به اين مسائل رسيدهاند. ادعيهاى كه از ائمه عليهم السلام وارد شده است (كه به تعبير بعضى قرآن صاعد است) اين ادعيه به قدرى معارف الهيه در آن هست كه انسان متحير مىماند، آن قدر معارف در ادعيه هست. مسائلى كه ائمه عليهم السلام براى نوع مردم گفتهاند به طور مسالهگويى به طور تعيين وظايف، آنها يك باب است كه روى همان عرف عام صحبت شده است، وقتى كه رسيدند به مناجاتها و ادعيه، مسائل فرق كرده است. آن جا ديگر زبان عامهء مردم نيست، البته در آن همه چيز هست، لكن آن معارفى كه در ادعيه و مناجاتائمه عليهم السلام هست، آنها يك زبان ديگرى است غير زبان معمولى و غير زبان ذكر احكام الهيه. و مطالعه اين ادعيه راهگشايى است براى انسان و رسيدن به بعض مدارج الهيه. و من اميدوارم كه همان طورى كه اين كشور ما و اين ملت عزيز، در همه چيز متحول شده است، در اين معانى هم متحول بشود.
اسلام اين طور مردم را متحول كرده كه ترس را از دلهابرده است
و اميدوارم كه تحول همان طورى كه در ميدان جنگ و در تظاهرات، در اين ايام پيدا شد كه تظاهرات به طورى بود كه سابقه نداشت، و اين از هنر اسلام است و هنر ملت ايران. هنر اسلام؛ كه بعد
صحيفه نور ج 19 صفحه 173
از اين همه فشارها و بعد از اين همه ارعابها و بعد ازاين همه تهديدها و بعداز اين همه تبليغات، بعد از چندين سال زحمت و جور، زحمت و اذيت يكدفعه تمام ايران در يك روز براى يك دعوت يك فرد - فرد عزيز - اين طور در خيابانها ريختند. اين از طرفى هنر اسلام است؛ اسلام اين طور مردم را متحول كرده است كه ترس را از دلهابرده است و جانها را الهى كرده است و روحها را روحانى كرده است كه بچههاى كوچكشان را مىآورند كفن مىپوشانند و مىگويند براى شهادت آمديم. اين در تاريخ دنيا هيچ سابقه ندارد، تمام تاريخ دنيا را شما بگرديد اين را پيدا نمىكنيد كه با اين وضع، با اين كيفيت، با اين ارعاب و ترساندنهاى مردم و با اين بمباران كردن مناطق - حتى تهران - اين طور مردم بريزند بيرون كه نتواند ديگر كسى بگويد كه مردم جنگ نمىخواهند! مردم جنگ نمىخواهند، اما دفاع دارند اين جنگ جنگ تا پيروزى كه مردم مىگويند، اين جنگ دفاعى است و الا ابتدائاً كه اگر اين مسائل نبود، ايران به هيچ جا نظر نداشت، الان هم ندارد.
راهپيمايى روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همه ابرقدرتها
تجربههايى كه كردند خارجى ها، آنهايى كه بىاطلاع بودند از اسلام، آنهايى كه اطلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام، آنها در حجاب بودند و نمىدانستند - حالا هم هستند - لكن يك پردهاى برداشته شد از اين حجاب. الان سرتا ته دنيا همه ابرقدرتها مىدانند قضيه چى هست. همه اين تبليغات هم كه دارند مىكنند، /همه/ براى اين است كه دانند قضيه چه قضيه بزرگى بوده است و بايد چه جورى با آن مقابله كرد؛ ابتدائش با اين كه سكوت كنند. اين سكوت نه اين است كه ندانند، آنهايى كه بايد بدانند مىدانند، سرانى كه در دنيا هستند، ابرقدرتها، آنها مىدانند (خبرگزارىهايى كه اين جا دارند، مسائل را آن طورى كه هست اطلاع مىدهند، لكن يك وضع ديگرى هم براى تبليغاتى درست مىكنند) نه اين كه ندانند، مسائل را مىدانند. مىدانند كه بعد از اين همه تبليغاتى كه كردند، اين همه تهديداتى كه كردند، حتى كاخ سفيد تهديد كرد ايران را، ملت ايران همه اين تهديدات را توى خيابان گذاشت و از رويش عبور كرد. آنها مىفهمند قضيه را و الان در فكر اينند كه از چه راه ديگر پيش بيايند. اينها خيال مىكردند كه اختلاف توانند ايجاد كنند در ايران، هى دامن زدند بهاين كه هى اختلاف است! هى اختلاف است! سران با هم اختلاف دارند! مردم ديگر خسته شدند رو به اختلاف رفتند! خيال مىكردند با دعوت به اختلاف، مردم اختلاف پيدا مىكنند. يك وقت چشمهاى بستهشان را باز كردند و ديدند كه ايران يكپارچه قيام كرد. يكدفعه از خواب بيدار شدند كه چه بود قضيه! الان متحيرند كه چه بود قضيه و بايد چه كرد. اختلافى كه آنها خيال كردند، ما كه مىدانستيم نيست قضيه چيزى، لكن آنها خواستند با همين كلمه اختلاف درست كنند. تبليغ به اختلاف خيال مىكردند اختلاف درست مىكند. تبليغ به اين كه مردم ديگر خسته شدند از جنگ، اين خستگى ايجاد مىكند؟ روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همهشان و تحليل عملىاى كه ملت ايران كرد، تمام تحليلهاى آنها را نقش به آب كرد. اين هنر اسلام است از يك طرف و هنر ملت ايران است از طرف ديگر. در
صحيفه نور ج 19 صفحه 174
روز قدس كه همه شاهد بوديد و سفرايى هم كه گفتند امروز هستند اين جا، آنها هم شاهد بودند. روز قدس يك مطلبى نبود كه در مخيله امثال كارتر و امثال روساى جمهور آمريكا (چه حالا و چه سابق) وارد بشود. آنها خيال مىكردند كه - از بس به آنها اشتباهى فهمانده بودند - خيالكردند كه ايران ديگر خسته شده است؛ اين قدر به مردم فشار آمده، خانهها بر رويشان خراب شده است، آواره شدهاند، اينها ديگر از ميدان در رفتهاند، بنابراين مىشود زود قضايا را ختم كرد، يكدفعه چشم باز كردند و ايران را ديدند كه يكپارچه قيام است و يكپارچه جنگ خواهى؛ يعنى مدافع.
اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه مىكند
ما نمىتوانيم از ملت ايران تشكر كنيم، ما خودمان يك نقطه ضعيفى هستيم در بين اين درياى بزرگ، يك قطره هستيم در بين اين درياى بزرگ. ما مىگوييم كه خدا از شما تشكر مىكند. ما كه تشكر مىكنيم، براى اين است كه تشكر خدا را كرده باشيم، شكر شما، شكر خداست. شما به مردم، به دنيا ثابت كرديد - ولو در گوش يك افرادى نگذاشتند برسد، لكن موجش بالاخره مىرسد - شما به دنيا ثابت كرديد كه ايران زيربار هيچ ظلمى نمىرود و ايران با هيچ تهديدى از ميدان بيرون نمىرود و ايران متكى به يك قدرت عظيم است و آن قدرت خدا. كسى كه متكى به قدرت خداست، كسى كه ايمان در قلب او هست، كسى كه علم به معاد دارد و خدا را مىشناسد و قضاى الهى را مىداند، اين از اين معانى از ميدان در نمىرود. فكر ديگرى بكنند؛ آنهايى كه نشسته بودند و براى خودشان خيالبافى مىكردند كه دو ماه ديگر، سه ماه ديگر، يك سال ديگر، دو سال ديگر، يك فكر ديگرى بكنند! اين فكر درست از كار درنيامد! ابرقدرتها هم يك فكر ديگرى بكنند و بهتر اين است كه دست از اين كارها بردارند، بهتر اين است كه اين عامل خبيث خودشان را كه اين طور رسوايى به بار آورد براى ابرقدرتها، دست از پشتيبانى اين بردارند. اين بدبخت را بازى دادند و بعد معلوم شد كه مسأله اين جور نبود. الان هم اين دست و پاها هيچ اثرى ندارد. اينها خيال كردند كه حالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران، ايران از ميدان در رود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرفهاى مرز را بمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت و فرياد بود كه به گفته بعض از مخبرين؛ صداى توپها را مردم ديگر نمىشنيدند، صداى بمبها را ديگر مردم نمىشنيدند، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلب مؤمن است و اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه كند، بر كاخ سفيد هم غلبه مىكند و غلبه كرده است و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا. اين موج رفته است و دنيا /دارد/ از زير بار اين ظلمهايى كه در طول تاريخ بر آن شده است، از زير اين بار دارد در مىآيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه! دست تواناى ملتها، ابرقدرتها را به جاى خودشان نشانده و مىنشاند. ملتهاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بيدارى هستند، نمىپذيرند امروز ديگر آن حرفهايى كه سابق گفته مىشد. آن ارعابهايى كه مىكردند و كشتىهايى كه مىآوردند در اطراف خليج فارس و امثال اينها، يا كارهاى ديگرى كه
صحيفه نور ج 19 صفحه 175
مىكردند، تمام اينها كهنه شده است، ديگر پيش مردم ارزش ندارد. ملتى كه بيرون آمده روز جمعه و مىگويد كه ما براى شهادت آمديم، آنها را از مردن نترسانيد! اين شهادت است. شما هر چه مىتوانيد بترسانيد، اين است كه؛ ما خانههاى شما را خراب مىكنيم، خود شما را همكشيم، آنها جلو آمدند، مىگويند ما براى اين آمديم! چطور اينها را ترسانيد؟ اين كار احمقانه است؛ اين كارى كه اخيرا صدام كرد و مخالف همه قواعد دنيا و قواعد الهى بود و همه دنيا او را تشويق كردند و يكى پيدا نشد بگويد چرا، اين كار احمقانه را تكرار نكند، ديديد كه اگر تكرار بشود بدتر از اول مىشود. ملت، هر چه تا كنون شما كرديد و هر چه جنايت كرديد، ديديد كه محكمتر شد. از اين به بعد هم اگر چنانچه سر عقل نياييد و باز شرارت بكنيد اين ملت /از آن وقت هم كه/ از حالا هم بالاتر مىشود. انشاء الله خداوند به همه ملت - ملت اسلامى - قدرت ايمان عنايت كند و قدرت ايمان ملت ما را روزافزون كند. و اميدوارم كه اين شرارتها، از آن دست بردارند تا ملتها به كار خودشان مشغول بشوند. و ما، هم از شرارتهاى آنها ناراحت هستيم و هم از مقابله به مثل، از هر دو ناراحت هستيم. ومن اميدوارم كه قطع بشود اين امور. و خداوند انشاء الله شما را مؤفق كند و از بركات اين عيد سعيد و اين ماه مبارك كه گذشت، شمهاى به ما و به شما عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 179
تاريخ: 6/4/64
انتصاب ناخدا يكم ملك زادگان فرمانده جديد نيروى دريايى جمهورى اسلامى
بسمه تعالى
ضمن قبول استعفاى سركار ناخدايكم حسينى و با تقدير از زحماتشان، با انتصاب سركار ناخدايكم محمد حسين ملك زادگان به فرماندهى نيروى دريايى جمهورى اسلامى موافقت مىشود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 180
تاريخ: 9/2/64
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه قم
آنها كه منافعشان را از دست دادهاند، با ما مخالفند
بسم الله الرحمن الرحيم
همه شما آقايان جزء اعلام و بزرگان هستيد، اما مسائلى كه مىفرماييد، من بايد از شما رهنمود بگيرم و حساب اين نيست كه من به شما رهنمود بدهم. عقيده من بر اين است كه ما بايد مشكلات كشور را روى هم حساب كنيم و همه مىدانيم كه هيچ كشورى مثل ايران مبتلا به قدرتها نيست و شما اگر چند دولت را استثنا كنيد، بقيه يا مستقيم يا غيرمستقيم با ما مخالفند، چون يك دولت اسلامى با طرز تفكر خودشان مؤافق باشد، در ايران به وجود نيامده است و دستشان از ايران كوتاه شده است از اين جهت با هر وسيلهاى مشغول مىباشند تا صدمهاى به ايران بزنند. و مخالفت آنها با اسلام است، منتها مستقيما نمىگويند ما با اسلام مخالفيم، مىگويند: با اينها كه ارتجاعى هستند مخالفيم، با آخوندهايى كه حكومت ايران را قبضه كردهاند، مخالفيم. در عين حال مىبينيد آن همه تبليغاتى كه عليه ما شده و مىشود و خواهد شد، در مردم تأثير چندانى نكرده است. اگر تأثير كرده بود، آثارش پيدا مىشد، در حالى كه روز قدس نمونه بود و مىبينيد كه مردم اين گونه در صحنه حاضرند. مسلم، آنها كه منافعشان را از دست دادهاند، آنها كه دستشان از حكومت كوتاه شده و آنها كه خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالفند، چه در داخل و چه در خارج.
در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقعشد، بايد جهات مثبت را نگاه كرد
در شرايط فعلى، ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم تا تمام كارها درست شود. البته در يك كشورى كه تازه مىخواهد احكام اسلام را پياده كند و داراى چهل ميليون جمعيت و با آن وسعت است، نمىشود يكدفعه كارها درست بشود و هيچ خلافى واقع نگردد، در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع مىشد. بايد جهات مثبت را نگاه كرد، نه جهات منفى را. و ما نبايد توقع داشته باشيم كه صبح كنيم در حالى كه همه چيز سرجاى خودش باشد. در زمان حضرت صاحب سلام الله عليه هم كه ايشان با تمام قدرت مىخواهند عدل را اجرا نمايند، با اين ترتيب نمىشود كه هيچ كس حتى خلاف پنهانى هم نكند. و بالاخره همانها هم كه مخالف هستند حضرت صاحب را شهيد مىكنند و در روايات
صحيفه نور ج 19 صفحه 181
قريب به اين معنا دارد كه بعضى فقهاى عصر با ايشان مخالفت مىكنند. پس اين طور نيست كه خلاف فلان قاضى يا فلان فرماندار - و اصولا بعضى جهات منفى - خطرى باشد. در زمان حضرت امير هم قاضىاش و فرماندارش خلاف كردند، اين اجتناب ناپذير است.
الان اسلام در دست ماست و روحانيون از همه بيشتر مسؤوليت دارند، زيرا مردم دنبال آنها حركت مىكنند. در اين شرايط وقتى كه شما مشكلات و فعاليتها را روى هم حساب كنيد، خواهيد ديد كه در كنار اين مشكلات و فعاليتها كسى تقصير ندارد و نمىخواهد اسلام و احكام اسلام را از بين ببرد. گرفتارى زياد است، گرفتارى جنگ، گرفتارى خرابىها، گرفتارى آوارگان از همه اطراف. و بالاخره كارهايى كه در اين مدت براى فقرا و مستضعفين انجام شده است قابل مقايسه با سابق نيست. البته شكى نيست كه خلاف هم هست ولى اين طور نيست كه با اين خلافهاما لطمه اساسى ببينيم، بلكه از اين كه ما اختلاف داشته باشيم لطمه مىبينيم.
ما باب اجتهاد را نمىتوانيم ببنديم، هميشه اجتهاد بوده و خواهد بود
اگر بنا باشد دولت نتواند كارى انجام بدهد و مجلس نتواند كارى انجام بدهد، ما لطمه ديده و كارها زمين مىماند. اين طور نيست كه يكى بهتر از اينها پيدا بشود كه بهتر بتواند اداره كند. هر كدام از اينها در جاى خودشان آن قدرى كه زحمت كشيدهاند، با اخلاص بوده است و آنها كه مشغول كارند انسانهاى مخلصى هستند، البته ممكن است داخل آنها افراد بدى هم باشند.
مسأله ديگر اين كه ممكن است برداشتهاى اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نمىتوانيم ببنديم، هميشه اجتهاد بوده، هست و خواهد بود و حال آن كه مسائلى كه امروز پيش آمده است با مسائل سابق خيلى فرق مىكند و برداشتها از احكام اسلام مختلف است. ما نبايد بر سر برداشتها دعوا بكنيم و حاصل اين كه شما جامعه مدرسين محترم، بايد دنبال اين باشيد كه اگر كسى نزد شما آمد و كارشكنى كرد، تحت تأثير وافع نشويد و ملاحظه كنيد كه مشكلات چيست و اگر بخواهيم به حرف يك دسته كه مثلاً در مجلس هستند بگوييم اين دولت نه، اين رئيس مجلس يا اين نخست وزير يا اين رئيس جمهور نه، چه خواهد شد؟ و اصولا ما افرادى را داريم كه از عالم غيب بيايند و كارها را آن طورى كه مطابق به اين ميل ماست، صددرصد انجام بدهند؟! اين در تمام دنيا پيدا نمىشود و وضع ما جورى است كه اگر بخواهيم آن را به هم زنيم صدمه مىخوريم، يعنى جمهورى اسلامى صدمه مىخورد. من عقيدهام بر اين است كه هيچ كدام از افرادى كه آنها را مىشناسم نمىخواهند كار خلافى انجام بدهند، منتها گاهى تشخيص ناقص است. و شما آقايان پشتيبانى و هدايت كنيد، چرا كه پشتيبانى شما مؤثر است و ما بايد موارد مثبت را رو به اثبات بيشتر و موارد منفى را كم كنيم. اگر خداى نخواسته بين جامعه مدرسين با دولت يا جامعه با مجلس يا مجلس با دولت اختلاف پيدا بشود، شكست مىخوريم. اما اگر همه با هم باشيم، همان طور كه تا به حال بودهايم و شما در تبليغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت كنند، اين جمهورى باقى
صحيفه نور ج 19 صفحه 182
مىماند و امور به تدريج درست شود. ولى اين طور نيست كه كسى قدرت داشته باشد و نكند. بايد قدرت دولت و حجم كار آنها را ببينيم چقدر است و بسنجيم كه اگر من جاى او باشم چه مىتوانم بكنم؛ اگر نخست وزير را برداريم، جناب عالى را نخست وزير بكنيم چقدر مىتوانيد كار بكنيد؟ حساب كار را با حساب قدرت بايد بسنجيد و مسائل را بايد دوستانه حل نمود. اين نظرى است كه من از اول داشته و دارم و بعد از اين هم خواهم داشت.
براى مردم و دولت و مسؤولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد
بنابراين، اميدوارم همان طور كه شما آقايان با انقلاب بودهايد، انقلاب را بر پا كردهايد، همين طور به پيش برويد و نصيحت كنيد. مسأله نصيحت يك مسأله است، انتقامگيرى مسأله ديگر. براى مردم و دولت و مسؤولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد. زيرا اگر شما با من و من با شما مقابله كنيم، غير از اين كه ديگران سوء استفاده كنند چيزى به دست نمىآيد. شما ببينيد خارجىها يك كلمه را مىگيرند و چيزى از توى آن بيرون مىآورند كه بر ما غلبه كنند، مثلاً مىگويند: ايرانىها ادعا مىكنند ما با گروگانگيرى مخالفيم، اما چون اينها ضد آمريكا هستند اين حرف معنا ندارد. و ديديد كه آمريكا در همين قضيه گروگانگيرى كه گرفتار شده است چقدر به اين طرف و آن طرف متوسل شده است. از اول هياهو به راه انداختند كه ما دخالت نظامى مىكنيم، بعداً رئيس جمهور آمريكا به التماس و گدايى و دريوزگى افتاده است و به اين طرف و آن طرف مىزند كه مسأله را حل كند ولى نتوانستند. و عدهاى از آن طرف ايستاده و مىگويند: بايد به شرايط ما عمل شود و ما بايد خيلى مواظب باشيم. غير از اين كه ما را از داخل بپوسانند كار ديگرى نمىتوانند بكنند.
اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است
مطلب ديگرى كه كراراً عرض كردهام، مسأله تدريس و فقه است كه هر چه مىتوانيد آن را تقويت كنيد. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است، بايد عده كارها را انجام داده و عدهاى هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرمايد.
و السلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 183
تاريخ: 16/2/64
بيانات امام خمينى در جمع آقايان موسوى اردبيلى، صانعى و موسوى خوئينىها
آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از رفتن آقاى صانعى متأسف و متاثرم، اميدوارم ايشان در هر كجا كه باشند فرد موثرى باشند. از زحمات و كوششهاى ايشان تشكر و قدردانىكنم. من ايشان را سالهاى طولانى است كه مىشناسم، او مردى عالم، متعهد و فعال است. ايشان تصميم گرفتند تا از اين كار كنار بروند. ايشان نبايد به طور كلى از همه كارها كنارهگيرى كنند. حال كه از اين كار خسته شدهاند، كارهاى ديگرى كه با وضع مزاجى ايشان مناسبتر است را انتخاب كنند.
امروز كه به شما زحمت دادم، بدين خاطر بود كه تصميم گرفتم آقاى موسوى خوئينىها دادستان باشند. آقاى موسوى را هم مىشناسم، او مرد عالم و بسيار متعهدى است. آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد. اگر شوراى عالى قضايى قوى باشد و همگى اتحاد قوى داشته باشيد، مشكلترين كارها را انشاء الله مىتوانيد حل كنيد. البته هميشه همفكرى داشته باشيد، و كار را هم خوب انجام دادهايد ولى حجم كار چون زياد است، بايد بيشتر تلاش كنيد. انشاء الله آقاى موسوى هم مانند صانعى با صفاى باطن، با آقاى اردبيلى همكارى مى نمايند. فعلا آقاى صانعى به كار خود ادامه دهند تا سير قانونى اين كار طى شود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 184
تاريخ: 18/2/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس ديوان عالى كشور و مسؤولين قوه قضاييه
قوه قضائيه اگر از روى موازين اسلامى انسانى رفتار كند، كشور را تواند نجات دهد
بسم الله الرحمن الرحيم
بعد از تشكر از همه آقايان كه زحمت كشيدند و اين جا تشريف آوردند، بايد عرض كنم، از آقاى موسوى اردبيلى كه در اين موقع حساس، بدين خدمت بزرگ مشغولند، تشكر مىكنم و همين طور از همه شما آقايان.
كشور ما، كشور تازه متولد شدهاى است كه با اين كه ملتهابا آن موافقند، اكثر دولتهابا ما مخالف مىباشند. در دنيا اين گونه تبليغ مىشود كه ايران مىخواهد منافع كليه كشورها را از بين ببرد، در حالى كه كشور اسلامى ما روى موازين اسلامى عمل مىكند و هيچ گاه قصد تجاوز و تعدى به ديگران را ندارد. ما در مقابل عراق هم، تنها دفاع مىكنيم. دفاع، حقى كه شرعا و عقلا بر همه مسلمانان واجب است، خصوصاً مردم ايران كه مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
البته در چنين مقطعى همه كارها مشكل است. قوه قضاييه مشكلاتش بيشتر از ساير ارگانهاست، چرا كه قوه قضاييه دخالت در امورى مىكند كه اختلافى است و اختلاف بين مردم هم تمام شدنى نيست. ناچار، هميشه يكى از دونفرى كه با يكديگر اختلاف دارند ناراضى مىرود. به همين جهت، كار بسيار مشكلى است و از طرفى هم، بسيار حساس و مورد توجه اسلام است. قوه قضاييه اگر از روى موازين اسلامى - انسانى رفتار كند، كشور را مىتواند نجات دهد.
مسأله دادستانى كه همه مىدانيد از امور بسيار مشكل و حساس است و آقاى صانعى كه مردى فاضل و عالم است و سالها او را نزديك مىشناسم و او را عنصرى فعال و خوب مىدانم، تا به حال اين سمت را داشتند كه از زحمات ايشان تشكر مىكنم. منتها اخيراً خسته شدند و به خاطر همين خستگى مدتهاست كه تصميم داشتند كنار بروند و ما مىخواستيم باشند و ايشان از اين سمت استعفا دادند كه پذيرفته شد. با جناب آقاى موسوى خوئينىها هم آشنا هستم و ايشان را مىشناسم و البته بعضى از آقايان هم ايشان را از هر جهت مىشناسند؛ از جهت علمى كه مورد تأييد بعضى از رجال و علماى علم هستند و از نظر تعهد هم كه من خود، ايشان را خوب مىشناسم. ايشان كارهاى مهم را خوب انجام مىدهند و مرد فعالى است.
صحيفه نور ج 19 صفحه 185
اميدوارم همه با هم تفاهم داشته باشيد. امروز همه ما محتاج تفاهم هستيم و همه ما بايد با هم باشيم، چرا كه اگر اختلاف كنيم استفادهاش را ديگران مىبرند.
انشاء الله آقاى موسوى خوئينىهابا سعادت و سلامت كارشان را كه چنين كار مهمى است، خوب انجام دهند. به هر صورت صلاح ديدم كه به جاى آقاى صانعى براى چنين منصب بزرگى، ايشان باشند و ايشان محتاجند تا همه شما او را همراهى كنيد و اميدوارم بين ايشان و شوراى عالى قضايى و شما آقايان، تفاهم كامل باشد تا كشورتان به پيش رود و قضاياى مهم را بتوانيد حل كنيد و از خداوند متعال تؤفيق و سعادت همه آقايان را خواستارم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 186
تاريخ: 19/2/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى خوئينىها به رياست دادستانى كل كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد موسوى خوئينىها دامت افاضاته
جناب عالى را به رياست دادستانى كل كشور منصوب مىنمايم. اميد است با همكارى رئيس ديوان عالى كشور، شوراى عالى قضايى، فقها، قضات و حقوقدانان و كارمندان شريف و صالح دادگسترى، هر چه بهتر بتوانيد به ملت عزيز و جمهورى اسلامى ايران خدمت نماييد.
از خداوند تعالى، تؤفيق جناب عالى را در اين امر خطير خواستارم.
روح الله الموسوى الخمين
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 187
تاريخ: 24/2/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و معاونين دانشگاه آزاد اسلامى
بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانشگاه بيشتر كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از زحمات و خدمات آقايان تشكر مىكنم. خداوند به شما و ساير افرادى كه اين دانشگاه را اداره مىكنند، تؤفيق دهد. انشاء الله بتوانيد ايران را دانشگاه كنيد. مسلما مردم وقتى ديدند كارهايتان خوب است و به آنان خدمت مىكنيد، با شما همراهى و كمك مىكنند، چرا كه مردم مىخواهند فرزندانشان مهذب و عالم شوند. بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانشگاه بيشتر كنيد. بايد قبل از هرچيز، دانشگاه اسلامى باشد، براى اين كه كشور هر چه صدمه خورده است از كسانى بوده كه اسلام را نمىشناختهاند.
انشاء الله آينده دانشگاهتان خوب باشد و همه دوستانتان مؤفق باشند. البته نظارت آقايان خامنهاى و هاشمى و ائمه جمعه و روحانيون بلاد، به اسلامى شدن آن كمك بيشترى مىكند. ما اميدواريم جوانانمان در خود ايران تربيت شوند، براى اين كه در خارج به جوانان ما درس اساسى نمىدهند. انشاء الله روزى بيايد كه از جاهاى ديگر براى تحصيل به ايران بيايند و ما هرگز احتياجى نداشته باشيم كسى را به خارج بفرستيم. و اين امرى است شدنى و اين طرز تفكر كه غير از خارج در جاى ديگر نمىشود تحصيل كرد، امرى است باطل، چرا كه با اين گونه تبليغات مىخواهند جوانان ما را به خارج بكشند و با تفكر خودشان به ايران برگردانند.
اميدوارم اين دانشگاه و همه دانشگاههاى ديگر مراكزى شوند كه هم جوانان ما را مهذب كنند و هم عالم و آنان به صورتى تربيت شوند كه از خارج بريده شده و مستقل شوند و در راه اسلام و كشورشان خدمت كنند. انشاء الله همه آقايان مؤفق باشند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 19 صفحه 188
تاريخ: 25/2/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس خبرگان
ما بايد به گونهاى زندگى كنيم كه اگر آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً از حسن نظر آقاى مشكينى تشكر مىكنم و اميدوارم خداوند مؤافق حسن نظر ايشان با من رفتار كند و همه ما را تؤفيق بدهد كه در خدمت اسلام باشيم و همچنين تشكر مىكنم از آقايان كه من را مفتخر به زيارت خودشان كردند و اميدوارم اين مسؤوليتى را كه به آنها محول شده است، به احسن وجه به پايان برسانند و آن طورى كه موجب رضاى خداست عمل كنند.
از اهم مسائلى كه بايد تذكر بدهم، مسأله است كه به همه روحانيت و دست اندركاران كشور مربوط شود و هميشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمى كه همه چيزشان را فدا كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زيرا آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمدهاند و اسلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپا كردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگى اهل علم است. اگر خداى نخواسته مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده عمارت درست كردهاند و رفت و آمدهايشان مناسب روحانيت نيست و آن چيزى را كه نسبت به روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان . البته من اين نكته را عرض كنم، يك دسته كه در معرض خطر هستند بايد خودشان را حفظ كنند ولى همينها هم بايد مواظب باشند كه زايد بر ميزان نباشد. شما گمان نكنيد كه اگر با چندين اتومبيل بيرون بياييد وجههتان پيش مردم بزرگ مىشود. آن چيزى كه مردم به آن توجه دارند و مؤافق مذاق عامه است، اين كه زندگى شما ساده باشد، همان طورى كه سران اسلام و پيغمبر اسلام و اميرالمؤمنين و ائمه ما زندگىشان ساده و عادى بود بلكه پايينتر از عادى آنها هم كه جمهورى اسلامى را بپا كردند، مردم عادى هستند و كسانى كه بالا بالاها نشستهاند، هيچ دخالتى در اين مسائل نداشته و ندارند. اين مردم بازار و كشاورز و كارگران كارخانههاو طبقات ضعيف به حسب دنيا و قوى به حسب - آخرت هستند كه اين توقع را دارند كه اگر خداى نخواسته نفوس اين مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نيست، بلكه براى اسلام است و ما بايد حفظ كنيم آنهايى را كه اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشتهاند و بعد از اين هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به اين است كه زندگى ما عادى باشد.
صحيفه نور ج 19 صفحه 189
آنهايى هم كه مىخواهند خودشان را حفظ كنند، بايد بدانند كه گاهى با يك اتومبيل پيكان بهتر مىتوانند محفوظ باشند/ و / تا وسيله ديگر. و ائمه جمعه و جماعات كه اگر عادى بيرون بيايند ممكن است از بين بروند، بايد به آن مقدارى حفظ كنند كه زياد نباشد و اين طور نباشد كه امام جمعه وقتى در خيابان مىآيد، خيابان را خلوت كنند و هياهو به راه بيندازند، اين طور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مىكند. بزرگى شما آقايان به دنيا نيست، بزرگى شما به آخرت است و به اين كه پيش خدا آبرومند باشيد و اين يك مسأله مهمى است كه دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما بايد خيلى مواظب باشيم و اهل علم و دولت و دست اندركاران بيشتر بايد مواظب باشند، چرا كه همه دنبال اين هستند كه نقطه ضعفى، خصوصاً از اهل علم پيدا كنند و در همه جا مطرح سازند. و ما بايد به گونهاى زندگى كنيم كه اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم، نه اين كه مثل رئيس جمهور آمريكا كه اگر اين مقام را از او بگيرند، شايد از حسرت دق كند!
حج، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم، حج سياست اسلامى است
جهت ديگرى هم كه بايد عرض كنم اين است كه الان ايام حج است و حج از امور كشور ما و همه جاست و ما به آن توجه خاصى داريم. من آقاى موسوى خوئينىها را مىشناسم و ايشان خيلى فعال بودند و خوب عمل كردند، اما چون وجودشان در دادستانى لازم بود، از اين جهت امسال نمىتوانند به حج بروند، هر چه فكر كردم ديدم كه آقاى كروبى به جاى ايشان مناسب است و آقاى كروبى كسى است كه سالهاى طولانى در رژيم سابق كتك خورده است و در اين راه صدمه زيادى ديدهاند و فرد مقاوم و صالحى است. از اين جهت ايشان را موقتاامسال مىفرستيم تا ببينيم سال ديگر چه بايد بكنيم.
اما مسألهاى كه عرض كردم دنبال اين هستند كه نقطه پيدا كنند و بگويند اين است كه، حال كه آقاى موسوى كنار رفتهاند تبليغ كنند وضع ايران تغيير و سياستش فرق كرده است. آنها نمىدانند سياست حج، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم، حج سياست اسلامى است. ما از اول بنايمان بر اين بوده است، به حج آن طورى كه بوده است عمل كنيم. همان طور كه پيغمبر اكرم بتها را در كعبه شكست، ما هم بتها را بشكنيم و اين بتها كه در زمان ما هستند، از آن زمان بالاتر و بدترند. ما بايد همان طور كه سابق عمل كردهايم، به حج برويم و همان طور كه سابق تظاهرات و راهپيمايى كردند، عمل كنيم و با تغيير آقاى موسوى، سياست ما تغيير نكرده است. حج به همان وضعى كه هميشه و در اين دو سه سال برگزار شد، برگزار مىگردد و دولتها هم بايد آن را تحمل كنند و ما نمىتوانيم از آن وظيفهاى كه اسلام بر ايمان قرار داده است عدول كنيم و قرآن هم همين دستور را داده است و سياست ما در حج همان سياست است كه بوده و هر وقت هم به حج برويم همان طور عمل مىكنيم، مگر جلوى ما را بگيرند و نگذارند به حج برويم كه آن مسأله ديگرى است.
و من اميدوارم اين فريضه را همان طور كه تا به حال بجا آوردهاند، امسال بهتر و با جمعيت
صحيفه نور ج 19 صفحه 190
بيشتر به انجام برسانند. و افرادى هم كه به حج مىروند بيشتر متوجه اعمال و با يكديگر متحد باشند و اميدوارم كشورهاى مسلمان ديگر هم اين احساس را كرده باشند. و بيش از يك ميليارد جمعيت مسلمان نبايد دنبال اين باشند كه آمريكا چه مىگويد و شوروى چه مىگويد، و روى پاى خود بايستند و به ديگران اعتنا نكنند، همان طور كه اين كشور چهل ميليونى كه نسبت به ساير كشورها خيلى كوچك است، روى پاى خود ايستاده و مىگويد: نه شرقى و نه غربى و الان هم احترام اين كشور از احترام آن كشورهايى كه مورد حمايت آنها هستند، بيشتر است و توجه نفوس مسلمانان به اين جا زيادتر گرديده. بنابراين، ملتها خوف نداشته باشند كه آمريكا چه مىكند، اينها طبل توخالى هستند، فرياد زنند و عمل نمىكنند. شما ببينيد آمريكا راجع به تروريستهاكه همه و ما با آن مخالفيم، چه گفت و چه كرد. مرتب دنبال اين بودند آنها را به يكى از كشورهاى مخالف خود بچسبانند كه نتوانستند. و تشرهاى اينها توخالى است و هيچ خبرى نمىشود و ملتها نبايد بترسند و بايد راه خودشان را طى كنند و اسلام و خدا پشتيبان آنان است و كسى كه خدا پشتيبان اوست، نبايد از چيزى خوف داشته باشد. اميدوارم خداوند ما را مؤفق فرمايد كه تابع دستورات او باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page