-
ثمانين
نام شهرى است نزديك جزيره ابن عمر ، بالاى موصل به دامنه كوه جودى . گويند : پس از قرار گرفتن كشتى نوح بر جودى ، هشتاد مرد كه با وى از كشتى فرود آمدند بدين جاى اقامت گزيدند و قريهاى بنا كردند ، از اين رو اين محل را ثمانين ناميدند . (مراصد الاطلاع)
-
جُرجان
معرب گرگان شهر معروف واقع در استان مازندارن .
در كتاب خرايج از احمد بن محمد و او از جعفر بن شريف جرجانى نقل ميكند كه گفت : در سفرى كه بحج ميرفتم در سامراء بخدمت امام عسكرى(ع) رسيدم و اموالى از شيعيان جرجان جهت امام با خود داشتم و حضرت وعده داد كه پس از بازگشت من از مكه خود شخصاً بجرجان رود . و اين وعده عملى شد . كه تفصيل آمدن حضرت بجرجان از راه اعجاز و نيز وقايع و معجزاتى كه به آمدن آن جناب در آنجا رخ داد در كتب حديث بطور مفصل ذكر شده خواهندگان به (بحار: 262ج�50) رجوع كنند .
-
جزيرةالعرب
سرزمين عرب را گويند كه از چهار منطقه : حجاز و نجد و يمن و تهامه تشكيل ميشود و بدين جهت آن را جزيره گويند كه درياها و رودخانهها از هر سوى آن احاطه كرده است .
از ام سلمه روايت شده كه پيغمبر(ص) هنگام وفات وصيت نمود كه بايستى يهود از جزيرة العرب بيرون روند . (بحار: 64ج�100)
-
حاطِمَة
مؤنث حاطِم. داهية. درهم شكننده. يكى از نامهاى مكه است، و از آن جهت بدين نام موسوم گشته كه هر كس را كه بدان اهانت روا دارد درهم شكند. (معجم البلدان)
-
حَبَشه
كشور افريقائى معروف واقع در غربى باب المندب. اين كشور هجرتگاه مسلمانان در صدر اسلام بوده. به »هجرت« رجوع شود.
-
حِيره
شهرى است نزديك و جنوبى كوفه. درباره اين شهر حديثى در رابطه با ظهور حضرت مهدى (عج) آمده است. به »مهدى منتظر« رجوع شود.
-
خراسان
در زبان فارسى قديم بمعنى خاور زمين است و در اوائل قرون وسطى اين نام بطور كلى بر تمام ايالات اسلامى كه در سمت خاور كوير لوت تا كوههاى هند واقع بودند اطلاق ميگرديد ولى بعدها اين حدود كوچكتر شد كه به ايالتى از ايالات ايران انحصار يافت. (حدود العالم)
محمد بن خالد از يكى از دوستان خود نقل كند كه گفت: ما جمعى در حضور امام صادق (ع) نشسته بوديم ناگهان حضرت ابتداء فرمود: خراسان، خراسان، سيستان، سيستان؛ گوئيا مىبينم اهل اين دو شهر را كه بر شتران خويش سوار و شتابان بسوى قم رهسپار باشند.
از حضرت رضا (ع) در معنى »لان كشفت عنا الرجز« (اگر عذاب را از ما بردارى) آمده كه مراد از رجز در اين آيه برف است. سپس فرمود: »بلاد خراسان بلاد برفى است«.
زرارة بن اعين از امام صادق (ع) روايت كند كه فرمود: »اهل خراسان پرچمهاى مايند و اهل قم ياران ما و اهل كوفه ميخهاى خرگاه ما و اهل اين سواد از مايند و ما از آنها«. (بحار:214ج�60 و 138ج�13)
-
خوارزم
ناحيهاست كه در سفلاى رود جيحون قرار دارد و شهر مركزى آن نيز خوارزم نام داشته و يكى از بلاد آنجا جرجانيه است و اكنون بخش عمده آن جزء تركمنستان مىباشد.
در حديث آمده كه خوارزم بدست تركان ويران شود. (بحار: 325 ج� 41)
-
خوزستان
استان معروف جنوب غربى ايران.
ابوهريره از حضرت رسول (ص) حديث آورده كه : »قيامت بپا نشود تا اينكه مسلمانان در سرزمين خوزستان و كرمان با گروهى از عجمان بجنگند كه سرخ پوست و ريز چشم و پهن بينى باشند و چهرههاشان به سپر ماند«. (بحار:122ج�18)
-
داراب
يكى از شهرهاى قديمى فارس و نام اولى آن دارابجرد بوده و خرابههاى آن در جنوب غربى داراب، موجود و به قلعه دهيار معروف است.
مرحوم صدوق - از تاريخ نگاران معروف - نقل ميكند كه : »از جمله مواد صلحنامه امام حسن (ع) با معاويه ، آن بود كه معاويه مبلغ يك ميليون درهم ميان بازماندگان كسانى كه با پدرش در جمل و صفين به شهادت رسيدهاند ، تقسيم كند و اين وجه از خراج دارابجرد باشد«. سپس مرحوم صدوق مىگويد : »راز اينكه حضرت خصوصاً دارابجرد را نام مىبرد، آنست كه اين ناحيه به زور گشوده نشده، بلكه خود اهالى آنجا محض اينكه فرمانده سپاه اسلام به فارس رسيد، تسليم او شدند و با او قرار بستند كه ساليانه مبلغى بپردازند. ولى اهالى جهرم به نقل بلاذرى - مقاومت كردند و به زور فتح شد و زعيم آن منطقه به نزد عثمان رفت و با وى توافق نموده كه وجهى به ميزان خراج داراب، به بيت المال بپردازند. به اين حساب، داراب در حكم فدك مىباشد كه به خود اهل بيت رسول(ص) تعلّق دارد...« . (بحار:10ج�44)