-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 256
تاريخ: 28/2/62
بيانات امام خمينى در جمع فقها و حقوقدانان شوراى نگهبان
اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از تحمل زحمات و رنجهاى شما تشكر مىكنم. شما توقع نداشته باشيد كه مورد اهانت واقع نشويد. همه مىدانيد تا كسى كارى انجام ندهد كسى به او توهين نمىكند. توهين براى كسانى است كه مىخواهند زنده باشند. هيچ كدام از ما نبايد انتظار تعريف را داشته باشيم. بايد به حكم خدا عمل كنيم و به اين هم كارى نداشته باشيم كه چه كسى از اين كارى كه براى خدا مىكنيم خوشش مىآيد و يا چه كسى بدش مىآيد. من در تمام مواقعى كه مقتضى بوده است، مجلس و شوراى نگهبان را تاييد كردهام. ما بايد دست در دست يكديگر بگذاريم تا يك كشور اسلامى درست كنيم.
امروز دنيا با ما به خاطر اسلام بد است. بعضىها كه جاهلند مىگويند اسلام به درد نمىخورد، اما بعضىها كه كمى اوضاع مردم ايران را مىدانند مىگويند اسلام خوب است ولى نه اسلام اينها بلكه اسلام راستين.
امروز تبليغات عليه من و شما نيست، تبليغات عليه اسلام است. اگر ما با اسلام كار نداشتيم كسى با ما بد نبود. امروز آمريكا و شوروى را كه آنقدر در دنيا فساد مىكنند كسى محكوم نمىكند ولى تمام محكوميتها مال ماست. در دنيا تنها ايران است كه مورد سوأل است، ولى اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و هم جهت باشيم از هيچ چيز نبايد بترسيم. مهم اين است كه با هم خوب باشيم و تصميم داشته باشيم كه مستقل و آزاد حركت كنيم و مطمئن باشيد كه مىتوانيد. ترس آن موقعى است كه روسا با هم اختلاف داشته باشند و مردم در صحنه نباشند كه بحمدالله امروز، هم مردم در صحنه هستند، هم همه دست اندركاران با هم خوب هستند. بار ديگر از مساعى شما در شوراى نگهبان تشكر مىكنم. شما براى خدا كار مىكنيد و انشاءالله خداوند شما را تأييد فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 257
تاريخ: 1/3/62
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولان و اعضاى جهاد سازندگى سراسر كشور، فرمانده كل و فماندهان نواحى و مسؤولان دواير سياسى - ايدئولوژيك ژاندارمرى جمهورى اسلامى
شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از خداى تبارك و تعالى كه در اين روز با شما عزيزانى كه براى اين كشور زحمت مىكشيد و براى سازندگى محرومان رنج بريد مواجه هستيم و از چهرههاى نورانى عزيز شما بهره مىبريم. خداى تبارك و تعالى اين زحمتهاى طاقت فرساى شما عزيزان، را هرگز فراموشى راه نمىداده است. شما عزيزان، چه قشر روحانى و چه قشرهاى عزيز ديگر در اين مدت طولانى چه رنجها برديد و چه خدمت هاى شايسته در سرتاسر كشور، در جبهه و پشت جبهه تقديم خداى تبارك و تعالى كرديد. آنهايى كه براى يك مستمند و يك مومن خدمت بكنند آنهمه اجر پيش خدا دارند و شما كه براى ميليونها مستمند و ميليونها مستضعف خدمت مىكنيد جز خداى تبارك و تعالى كسى نمى تواند احصاء كند اجر شما را! و من اميدوارم كه با همين عزم راسخ و با همين قدم الهى به كار خودتان ادامه بدهيد و توجه به اينكه مردم درباره شما چه مىگويند، مخالفين درباره شما چه مىگويند، نداشته باشيد. شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد و ثنا و اجر را از او طلب كنيد كه او جزاى شما را و اجر شما را عطا مى فرمايد. و همين طور از فرماندهان محترم ژاندارمرى كه در اينجا حضور دارند تشكر مىكنم، تشكر مىكنم كه آنها هم در حد توان خودشان دارند به اين كشور خدمت مىكنند. كشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از كشور كوتاه شده است و شما خودتان هستيد كه بايد كشور خودتان را اداره كنيد و حفظ كنيد. از اول كه اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد همه قشرهاى امت چه قواى نظامى و انتظامى و چه پاسداران عزيز و چه جهاد سازندگى و چه كميتهها، همه قشرهاى ملت با هم دست برادرى دادند و به پيش رفتند. چقدر شهيد دادند و چقدر مجروح و چه خانوادهجوانهاى خودشان را در راه اسلام از دست دادند، لكن نبايد ما بگوييم كه از دست دادند. آنكه محفوظ است، آنكه براى همه محفوظ است، آن خدمتى است كه در راه اسلام و آن خونى است كه در راه اسلام ريخته شود. اسلام از اول براى همين امر قيام كرده است كه به اين مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت كند و اين ستمگران را به جاى خود بنشاند و شما اشخاصى هستيد كه پيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به
صحيفه نور ج 17 صفحه 258
اين پيروى بايد ادامه بدهيد.
موجب تأسف است كه يك نفر مسلم در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را
من امروز بعضى صحبتها را با شما برادران عزيز مىكنم و در عين حالى كه از شما و همه ملت علاوه بر آن جنود معنوى الهى تقدير مىكنند و شما را در اين خدمت بزرگ مىشمارند، البته گروههايى هم هستند كه براى اينكه با اين كشور مخالفند، با استقلال اين كشور مخالفند، با آزادى اين كشور مخالفند و بالاخره با اسلام كه اين آزادى و اين استقلال را براى شما آورده است مخالفند، باز دست از شيطنت بر نمى دارند. روش اسلام و طريقه اسلام همان است كه از اول در تبليغات اسلامى و در شعارهاى شما جوانهاى عزيز در سرتاسر كشور بود كه ما استقلال خواهيم و آزادى و جمهورى اسلامى. اين شعار نه شرقى و نه غربى كه در همين شعار هست، در همه قشرهاى ملت از آن روستاهاى دور افتاده تا مركزها به گوش مىخورد و هر روز طنين انداز است.
ما در مدتى كه، آنوقتى كه جوانهاى پاسدار لانه جاسوسى را فتح كردند و جاسوسان آمريكايى را از ايران راندند گرفتار يك راهى بوديم و يك روشى برخلاف كشور و اسلام بوديم كه مدتها از آن رنج برديم و مدتها جوانهاى ما محكوم شدند. جوانهائى كه مىخواستند كه از زير يوغ آمريكا و قدرتمند دنيا بيرون بروند و خودشان براى خودشان كشورشان را اداره كنند مورد اهانت واقع شدند و تقصيرشان اين بود كه لانه جاسوسى را گرفتند. مدتها همه ما در اين قضيه رنج برديم و پس از آنكه آن مسائل درست شد و اين افرادى كه با صراحت لهجه اكثر آنهايى كه در رأس هستند تصريح كردند كه ما جاسوسانى بوديم براى شوروى و دنبال آن وزارت خارجه عدهاى را بيرون راند و همين قدر و منزلتى كه ملت ما و مابراى آن عزيزانى كه جاسوسخانه آمريكا را از بين بردند، براى اين جوانانى كه اين جاسوسهاى غير انسانى و اسلامى را و مخالف با كشور و ملت اسلام را دستگير كردند، همان اجرى كه براى آنها و همان ارزشى كه براى آنها قائل هستيم براى اينها هم قائليم و همان ارزشى كه براى اين دو گروه قائليم براى وزارت خارجه و وزير محترم خارجه هم كه عدهاى را كه تشخيص دادند كه عضوهاى نامطلوب هستند از ايران خارج كردند براى اينها هم قائليم. همانطورى كه آنها اثبات كردند كه ما به غرب بستگى نداريم و با شجاعت و شهامت پيش رفتند و به كارشكنىها و انتقادات آنهايى كه بر خلاف آنها بودند اعتنا نكردند، اينها هم در طرف شرقى و شمالىاش همين كار را كردند و بدون اينكه هراسى از اين كشورهاى بزرگ و قدرتهاى بزرگ داشته باشند، جاسوسانى كه در داخل كشور بودند و خودشان را ايرانى مىشمردند (ولو ما آنها را ايرانى نمىدانيم) با قدرت تمام گرفتند و به دام انداختند و لانههاى جاسوسى آنها را تصاحب كردند و وزارت خارجه در دنبال او، عدهاى را از كسانى كه در ايران جاسوسى مىكردند براى خارج، براى شوروى، آنها را هم از ايران اخراج كرد بدون اينكه هيچ هراسى به خودشان راه بدهند از شرق يا از غرب. دنبال اين قضيه ما امروز
صحيفه نور ج 17 صفحه 259
باز مبتلا هستيم به اشخاصى كه براى خاطر چپى خاطر تودهاىها و براى خاطر شوروى و بر ضد مصالح اسلام و كشور مشغول تبليغات سوء هستند و به نظر مىرسد كه امروز هر دو دسته، دسته سابق كه ضربه آن عزيزان پاسدار را خوردند و دسته ديگرى كه ضربه اين دسته از عزيزان پاسدار را خوردند دست به هم دادهاند تا شيطنت خودشان را ادامه بدهند. من بايد به هر دو دسته هشدار بدهم كه دست از اين شيطنتها برداريد. امروز نغمه اينكه براى ايران، دولت ايران هيچ كارى نكرده است و مستكبر مستكبرتر شده است و مستضعف مستضف تر، اين نغمه شوم را كه بايد از دهن آمريكا و از دهن شوروى خارج بشود، اينهايى كه در ايران خودشان را مسلم مىدانند، اينها اين نغمه را از گلوهاى خودشان بيرون بيندازند. البته يك دسته هستند فضول و شيطان كه از اسلام ضربه ديدهاند و آنها ارباب بزرگ خودشان را از دست دادهاند و اينها هم اخيراً ارباب بزرگشان را از دست دادهاند، اينها براى خاطر اينكه اربابها از دست شان رفته است شيطنت مىكنند و همينها وادار مىكنند يك دسته ساده لوح را كه بى غرض هستند اينها را وادار مىكنند تبليغات مىكنند و آنها هم هر جا - دستشان - يك اجتماعى به دست شان برسد، در نماز جمعه مثلاً اگر يك وقت دست شان برسد، در مجلس اگر يك وقتى تريبون به دستشان بيايد همان حرفهايى را كه بايد از حلقوم آمريكا و شوروى بيرون بيايد كه براى اين ملت هيچ كارى نشده است همان مطلب - را - از حلقوم اين بيچاره بيرون مىآيد. يك دسته گول خورده و يك دسته شيطان، يك دسته كه مىخواهند جمهورى اسلامى نباشد هر چه مىخواهد باشد، آن مىگويد شوروى باشد و كمونيسم، آن مىگويد امريكا باشد و غرب و اين دو دسته كه به نظر مىرسد با هم تفاهم كردهاند، يك اشخاص ساده لوح را چه در مجلس و چه در خارج مجلس وادار مىكنند كه مسائلى را طرح بكنند كه هر چه بيشتر ملت ايران را مأيوس كنند. شما برادرانى كه چهار سال است داريد براى اين مردم خدمت مىكنيد و خدمتكه شما براى اين ملت كردهايد در طول تاريخ شاهنشاهى نشده است. آنها همه خدمت شان را براى كاخ نشينان كردهاند و شما خدمتتان را براى كوخ نشينان، اينها را در نظر نمىآورند. پاسدارهايى كه اينهمه خدمت در جبههها كردهاند و در خارج جبههها كردهاند و اينطور دست منافقين را از اين كشور كوتاه كردهاند اينها خدمت نيست؟! خدمت بايد به طرز آمريكائىاش باشد يا به طرز شوروى؟! خيلى موجب تاسف است كه يك نفر مسلم گول بخورد از يك دسته شيطان خبيث و در مجامع عمومى بخواهد تضعيف كند جمهورى اسلامى را، دولت جمهورى اسلامى را و رئيس جمهور را و سايرين را. بسيار تاسف دارم من از اينكه اين جمعيت پاكدل اينقدر پاكدل باشند كه خيال كنند هر چه اين شياطين گفتند صحيح است، همين شياطينى كه مىگويند هيچ كارى براى ايران نشده است، همين شياطينى كه مىگويند زمان شاه بهتر بود از حالا. اين نغمه شوم مستكبر مستكبرتر شده است يعنى زمان جمهورى اسلامى بدتر شده است از زمان شاه و مستضعف مستضعفتر شده است يعنى اسلام بدتر است از رژيم شاهنشاهى. آنهايى كه مىفهمند و از روى شيطنت صحبت مىكنند با آنها جز اينكه با قدرت رفتار بشود راهى نيست. لكن اينهايى كه گول خوردهاند از اين شياطين، با اينها صحبت است كه برادران! شما چرا گول مىخوريد؟
صحيفه نور ج 17 صفحه 260
شمايى كه عمرى در اسلام گذرانديد و فشارهاى زمان طاغوت را ديديد و اهانتهاى زمان طاغوت را چشيديد و امروز مىبينيد كه از آن فشارها خارج شديد و از آن گرفتارىها بيرون آمديد و به طور آزادى نفس مىكشيد، به طور استقلال زندگى مىكنيد، شما چرا مىگوييد كه حالا بدتر از آنوقت شده است و در تضعيف دولت كوشش مىكنيد؟ شما چرا يك وقتى يك قصورى را مىبينيد، يك چيزى را مىبينيد كه در ايام جنگ ناگزير است كه واقع بشود و در هر انقلابى ناگزير است كه واقع بشود جمع مىكنيد و روى هم مىگذاريد و در مجامع عمومى براى مردم مىگوييد تا مردم را تضعيف كنيد؟ شما چرا آن چيز خدمتهايى كه اين ملت كرده است و خدمتهايى كه اين جهاد سازندگى كرده است و خدمتهايى كه پاسدارها كردهاند؟ كميتهها كردهاند، خدمتهايى كه دولت كرده است، چرا آنها را نمىبينيد؟ چه شده است شما را كه گول چند تا شيطان را در گوشه و كنار كشور مىخوريد و نمىدانيد چه مىكنيد، نمىدانيد تيشه برداشتهايد و به ريشه اسلام داريد مىزنيد، نمىدانيد كه تضعيف جمهورى اسلام، تضعيف اسلام و تضعيف اسلام را شما نمىخواهيد، لكن از روى نادانى شما را وادار مىكنند تا اين مسائل را طرح بكنيد.
به خود آييد، توجه كنيد و اينقدر ساده دل نباشيد و به آن شياطين هم مىگويم كه سر جاى خودتان بنشينيد والا ليست افراد شما خواهد آشكار شد و شما به آنجا خواهيد رفت كه منافقين رفتند. همانطورى كه منافقين اظهار اسلام مىكردند و حالا هم مىكنند، اسلام راستين خواهند، نه اسلامى كه در آن حدود شرعيه جارى بشود، نه اسلامى كه در آن قصاص شرعى جارى بشود، نه اسلامى كه ابرقدرتها را بيرون بكند از كشور، نه اسلامى كه كمونيست را سركوب كند و نه اسلامى كه غرب را سركوب كند، شما هم همان منافقين هستيد با صورت ديگر، به اسم دلسوزى براى مردم، همانطور كه منافقين كردند به اسم دلسوزى براى كشور، به اسم دلسوزى براى مردم، تضعيف كنيد هم قوه قضائيه را، هم قوه مجريه را و هم جمهورى اسلامى را. و درد شما اين است كه دستتان از آن فسادها كوتاه شده است و من به شما قول مىدهم كه ديگر آنها برنگردند. و به شما عرض مىكنم كه بزك نمير بهار مىآد نخواهد شد. - نه - در نه خربزه براى شما خواهد آمد و نه خيار. شما به جاى خودتان بنشينيد اينقدر توطئه نكنيد، آنقدر تضعيف نكنيد جمهورى اسلامى را، كه آن مسائل برگشتنى و ملت ما آن ملت نيست كه براى خاطر امثال شما تزلزل پيدا بكند. آنهايى كه وضعى داشتند و حيثيتى به خيال خودشان داشتند از بين رفتند. آمريكا با آن قدرتش در ايران سركوب شد و شوروى با آن قدرت بزرگش در ايران سركوب شد و طرفدارهايش را علناً از ايران يك دستهاى را بيرون كردهاند و يك دسته اى را حبس كردهاند و به جزاى خودشان خواهند رساند. منافقين كه عدهشان زياد بود و تبليغاتشان دامنه دار بود و جوانهاى بسيارى را از ما گول زده بودند، آنها هم به زبالهدان ريخته شده اند. شما چند نفر چه مى گوييد، شما چند نفر روشنفكر به اصطلاح خودتان كه مىخواهيد كمونيسم را در ايران تقويت بكنيد يا چند نفر ديگرى كه مىخواهيد به خيال خودتان آمريكا باز گردد، من به شما عرض مىكنم تا شما زندهايد آمريكا برنمى گردد، شوروى هم برنمى گردد. در نسلهاى آتيه، اگر ملتها در
صحيفه نور ج 17 صفحه 261
نسلهاى آتيه به همين روش حركت كنند و روحانيون در همه جا حاضر باشند و مردم در صحنه باشند و قواى نظامى و انتظامى، قواى نظامى و انتظامى اسلام باشد، اين در طول تاريخ هم انشاءالله نخواهد شد. و اگر خداى نخواسته در يك مدتهاى طولانى سستى براى كشور پيدا بشود يا شياطين رخنه بكنند در اين كشور، آنوقت امرى است كه بايد خدا اعانت كند ما را.
خدا از ما هم مىخواهد كه از جوانهاى خدمتگزار به اسلام قدردانى بكنيم
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و صحت شما عزيزان را خواستارم و به روحانيون جميع كشور چه در روستا و چه در شهرستانها و هر جا كه هستند سفارش مىكنم كه اين جوانها را تشويق كنند، بروند سراغ اين جوان ها، با آنها صحبت كنند، ملاطفت كنند اين جوانهايى كه عزيزانشان از دسته رفته است، اين جوانهايى كه تمام توانشان را براى خدمت به اين اسلام و خدمت به كشور خودشان خرج كردهاند، اينها در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى به آنها اجر مىدهد لكن خدا از ما مىخواهد كه به اينها خدمت بكنيم و از اينها قدردانى بكنيم. خداوند همه شما را حفظ كند و براى ملت ما ذخيره كند و آنهايى كه كجروش هستند. انشاءالله خداوند راستشان كند و يا اينكه به جايگاه خودشان برساند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 262
تاريخ: 4/3/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى مركزى ائمه جمعه استان تهران
ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم
بسم الله الرحمن الرحيم
البته آقايان بايد بنده را موعظه كنند، ليكن از آنجا كه حق برادرى موعظه است، مسائلى را عرض مىكنم. تحقيقاً احياى نماز جمعه در ايران از مسائل بسيار مهم است. نماز جمعه موجب مىشود تا مسائل فراموش شده در اسلام به بهترين وجه براى مردم گفته شود. در قديم اگر يك روحانى راجع به امور سياسى مردم صحبت مىكرد مىگفتند رهايش كنيد او سياسى است، كه اين نوع فكر بلااشكال از شياطين داخل و خارج بوده است. آنها به ما باورانده بودند كه روحانى بايد عبايش را سر بكشد و فقط برود مسجد نماز معمولىاش را بخواند. روحانى حق دخالت در هيچ امرى را نداشت. ولى واقعيت اين است كه ما تابع حضرت رسول و ائمه عليهم السلام هستيم كه همه امور دست آنها بود، حكومت تشكيل دادند و مردم را هدايت نمودند. بحمدالله امروز وارد مسائل سياسى شدن ديگر عيبى ندارد، ولى بايد توجه كنيد كه همه متوجه شما هستند، لذا زى اهل علم خودتان را حفظ كنيد. درست مانند علماى گذشته ساده زندگى كنيد. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگىشان از سطح معمولى مردم پائينتر بود و يا مثل آنها بود. امروز سعى كنيد زندگىتان از زى آخوندى تغيير نكند. اگر روزى از نظر زندگى از مردم عادى بالاتر رفتيد بدانيد كه دير يا زو مطرود مىشويد. براى اينكه مردم مىگويند ببينيد آنوقت نداشتند كه مثل مردم زندگى مىكردند، امروز كه دارند و دست شان مىرسد از مردم فاصله گرفتند. بايد وضع مثل سابق باشد. بايد طورى زندگى كنيم كه نگويند طاغوتى هستيم.
مردم را در صحنه حاضر نگه داريد
مسأله ديگر خطبههاى نماز جمعه است. بايد مردم را امر به تقوا كنيد. امر به تقوا در خطبه اول واجب است و در خطبه دوم بنابر احتياط واجب است. مسائل اخلاقى را به مردم بگوييد و آنها را به داشتن اخلاق اسلامى ترغيب كنيد. مطالب روز را براى مردم بگوييد. آنچه در طول يك هفته در كشور اتفاق مىافتد، آنها را براى مردم بگوييد. مردم را در صحنه حاضرنگهداريد كه آنچه انقلاب و ايران را
صحيفه نور ج 17 صفحه 263
حفظ كرده حضور مردم در صحنه است. در تمام دنيا مردمى به خوبى مردم ايران پيدا نمىشود. امروز مردم پشتيبان انقلاب اسلامى و دولت هستند. پشتيبانى مردم از دولت به خاطر اين است كه دولت را اسلامى مىدانند و مىدانند كه طرفدارى از دولت، طرفدارى از اسلام است. تنها به اين خاطر است كه از دولت پشتيبانى مىكنند. اين پشتبانى را بايد حفظ كنيد، ائمه جمعه در سراسر ايران بالاترين اجتماع را دارند. از اين اجتماعات استفاده كنيد و جهات شرعى و سياسى را به مردم تذكر دهيد. آنان را در مقابل شياطين مجهز كنيد. امروز دولت با تمام توان دارد زحمت مىكشد و آنچه از دستش بر مىآيد انجام مىدهد. كار مشكل است. امروز اكثر حكومتها با ما خوب نيستند. دشمنان ما خيلى كارها عليه ما كردند. اختلافات داخلى را بوجود آوردند فايده نكرده، جنگ را بر ما تحميل كردند و باز هم ما را رها نمىكنند. با تمام اين مشكلات اينهمه كار شده است. البته كمبودهايى هست و گرانى هم بسيار است و مردم هم از اينها ناراحتند، ولى در كجا اين كمبودها و گرانىها نيست. هنوز در شوروى با آنهمه ادعاهايش صفهاى طولانى هست. در ايران هم گرانى و كمبود هست ولى بايد به خاطر اسلام مقاومت كرد. البته مردمى كه در جنگ جوان مىدهند، در مقابل اين مشكلات كه ناراحت نمىشوند. آنها كه در جبههها هستند از مشكلات نمىهراسند و مقاومت مىكنند. كسانى كه مىجنگند و مبارزه مىكنند در مقابل كمبودها صبر مىكنند، ولى آن عدهاى كه در كنار نشستند، آن عدهاى كه عياشى مىكردند و جلوى عياشىهايشان گرفته شده ناراحتند. آنها هستند كه دولت را تضعيف مىكنند و دائم مىگويند كمبود هست. اينها هستند كه مشغول تضعيف دولت هستند. آقايان بايد در نماز جمعهها دولت را پشتيبانى كنند. اميدوارم نماز جمعهها با قدرت هر چه بيشتر انجام شود. خداوند همهتان را تأييد كند.
والسلام عليكم
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 264
تاريخ: 7/3/62
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، مسؤولان و مقامات لشكرى و كشورى به مناسبت فرا رسيدن نيمه شعبان
مناجات شعبانيه از بزرگترين و عظيم ترين معارف الهى است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً اين عيد بزرگ عظيم اسلامى مذهبى را به حضار محترم و اعاظم كشور و به ساير قشرهاى مستضعف جهان، خصوصاً ملت عظيم الشان ايران تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه انشاءالله با عنايات خاصه ولى عصر ارواحنا له الفداء اين كشتى متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستكبران ظالم پيروز شوند. و اميد است كه حكومت بزرگ همگانى حضرت سلام الله عليه به زودى برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مباركش روشن فرمايد. اين سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارك رمضان بركات بسيار نصيب انسان، انسانهائى كه مىتوانند استفاده كنند از اين بركات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتى كه هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا على ابن ابيطالب سلام الله عليه و بعض ائمه ديگر و در ماه شعبان ولادت حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه و ولادت حضرت صاحب اروحناله الفداء و در ماه مبارك، نزول قرآن بر قلب مبارك پيغمبر اكرم بوده است و شرافت اين سه ماه در زبان ها و در بيانها و در عقلها و در فكرها نمىگنجد و از بركات اين ماهها ادعيهاى است كه وارد شده است در اين ماه ها. ما امروز در ماه شريفه واقع هستيم و مناجات شعبانيه از بزرگترين مناجات و از عظيم ترين معارف الهى و از بزرگترين امورى است كه آنهائى كه اهلش هستندتوانند تا حدود ادراك خودشان استفاده كنند. عناوين مسائل الهى و مسائل عرفانى، عناوين سهلى است كه هركس گمان مىكند كه اين عناوين را فهميده است و امور استدلاليهء قرآنيه هم در عين حالى كه دقيق است، ليكن سهل الادراك است. بعد از قيام برهان و دنبال او رساندن حاصل اين عناوين و نتيجه برهان به قلب مشكلتر است، كه ايمان گفته مىشود به آن و چه بسا كه اصحاب برهان به اين مرتبه ايمان نرسيده باشند. اين يك مسالهاى است كه بايد با تلقينات و تكرار و رياضات به قلب رساند. شما ملاحظه مىكنيد كه به حسب ضرورت يك كسى كه مرده است، از او به انسان ضررى وارد نمىشود، لكن الا بعض اشخاص ديگران اگر چنانچه در يك قبرستانى باشند و كسى نباشد يا با يك مردهاى همجوار باشند در غسالخانه و تنها باشند ترسند، براى اينكه آن برهان ضرورت عقلى به دل نرسيده است. آن معنايى كه عقل ادراك كرده است ضرورت هم دارد، لكن به دل نرسيده است. لكن آنهائى كه مثلاً
صحيفه نور ج 17 صفحه 265
مردهشور هستند و سر و كار دارند با مرده ها، از باب اينكه تكرار شده است اين مطلب پيششان به قلبشان رسيده است و آنها خوفى ندارند. در مسائل اسلامى هم و مسائل عقلى هم همين طور هست. چه مسائلى عقلى هست كه با برهان، با برهان قوى ثابت است لكن در انسان تأثير نكرده است، براى اينكه نتيجه برهان به عقل رسيده است لكن به قلب وارد نشده است، ايمان به آن نيست، عقل او را ادراك كرده است لكن قلب ايمان به او نياورده است. و چه بسا مسائل عرفانى كه در قرآن و اين مناجاتهاى ائمه اطهار سلام الله عليهم و همين مناجات شعبانيه مسائل عرفانى هست كه اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودى ممكن است ادراك كنند، بفهمند عناوين را، لكن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمىتوانند وجدان كنند. آيه شريفه در قرآن ثم دنا فتدلى فكان قاب قوسين اوادنى خوب، مفسرين، فلاسفه در اين باب صحبتها كردند لكن آن ذوق عرفانى كم شده است. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك الهى واجعلنى ممن ناديته فاجابك و ناجيته فصعق لجلالك اينها عناوينشان را خيال مىكند انسان، خوب، ما هم مىدانيم. نه عارف و نه فيلسوف و نه دانشمندتوانند ذوب كنند چى هست مساله. مسأله فصعق لجلالك كه مبداش قرآن است فخر موسى صعقا مسألهاى است كه انسان گمان مىكند كه خوب افتادغش كرد صعق يعنى غش كرد، اما اين غش چى بوده است، غش حضرت موس چى بوده است، اين مسألهاى نيست كه غير موسى بفهمد. يا دنافتدلى را، اين مسألهاى نيست كه غير آن كسى كه دنو پيدا كرده است بتواند فهم كند، ادراك كند، ذوب كند. يا همين جملاتى كه در اين مناجات بزرگ است و بعض جملات ديگرى كه در آن هست مسائلى است كه به حسب ظاهر سهل است و واقعاً ممتنع است. رياضات بسيار مىخواهد تا انسان بتواند بفهمد كه ناجيته (با فتح تا) نه ناجيته (با ضم تا)، ناجيته اين چى است؟ خدا با آدم مناجات مىكند، چى است مناجات؟ چه خواستهاند ائمه؟ اين از دعاهائى است كه من غير از اين دعا نديدم كه همه ائمه روايت شده است همهائمه اين دعا را، اين مناجات را مىخواندند، اين دليل بر بزرگى اين مناجات است كه همه ائمه اين مناجات را مىخواندند. چى بوده است اين؟ بين آنها و خداى تبارك و تعالى چه مسائلى بوده است؟ هب لى كمال الانقطاع اليك كمال انقطاع چى است؟ و بيدك لابيد غيرك زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى خوب آدم به حسب ظاهر مىگويد خوب، همه چيز با اوست، اما وجدان اين مطلب كه هيچ ضررى به ما نمىرسد الا به دست اوست، هيچ منفعتى نمىرسد الا به اوست، اوست ضار و نافع، اينها چيزهايى است كه دست ماها از آن كوتاه است و دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى به ما توفيق بدهد كه در اين ماه شريف و ماه شريف رمضان از اين مسائل هم يك حظى ولو يك جلوه كوچكى در دلها و قلبهاى ما واقع بشود و لااقل مؤمن به اين بشويم كه قضيه صعق چه قضيهاى است. مؤمن به اين بشويم كه مناجات خدا با انسان چى هست. مناجات را مؤمن بشويم به آن، انكار نكنيم، نگوئيم اينها حرفهاى درويشى است. همه اين مسائل در قرآن هست به نحو لطيف و در كتب ادعيه مباركه ما كه از ناحيهء ائمه هدى وارد شده است همه اين مسائل هست، نه به آن لطافت
صحيفه نور ج 17 صفحه 266
قرآن لكن به نحو لطيف. آنها و همه اشخاصى كه بعدها اين اصطلاحات را به كار بردهاند فهميده و نفهميده از قرآن و حديث گرفتند و ممكن است كه اصل سندش هم درست ندانند، البته به حقيقتاش هم كم آدمى است كه مىتواند پى برد تا چه رسد به اينكه ذائقه روح بچشد اين را. چشيدن ذائقه يك مسأله فوق اين مسائل است.
اگر امريكا واقعاً انساندوست يك كلمه به كارهاى عراق اشكال كند
و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى اين ملتى كه امروز قيام كرده است، نهضت كرده است و براى او قيام كرده است و براى او نهضت كرده است، شر مفسدين و جبارين را از سرش كوتاه كند تا برسد به مسائلى كه بايد برسد. لكن تا اين قدرتهاى بزرگ به اريكهء قدرت خودشان نشستهاند، اين امرى است كه يك قدرى به نظر مشكل مىآيد. نمىدانم كه در بعضى از راديوها كه پخش كردند صحبت رئيس جمهور امريكا را ملاحظه كرديد كه ايشان از همه دنيا استمداد كردند براى اينكه اين بهائىهايى كه در ايران هستند و مظلومند و جاسوس هم نيستند و به جز مراسم مذهبى به كار ديگر اشتغال ندارند و ايران براى همين كه اينها مراسم مذهبىشان را بجا مىآورند 22 نفرشان را محكوم به قتل كردهاند، ايشان از همه دنيا استمداد كرده كه اينها كه جاسوس نيستند، اينها يك مردمى هستند دخالت در هيچ كارى ندارند و روى انساندوستى ايشان اين مسائل را مىگويند. اگر ايشان اين مسائل را نمىگفت، خوب - ما گاهى اذهان ساده احتمال مىدادند كه خوب اينها هم يك مردمى هستند كه ولو اعتقاداتشان فاسد است لكن مشغول كار خودشان هستند و مشغول عباداتى كه به نظر خودشان عبادت است مثلاً هستند و حال آنكه در آن نظر هم نبودند. لكن بعد از اينكه آقاى ريگان گفتهاند، شهادت دادند به اينكه اينها جز مراسم مذهبى چيزى ديگرى ندارند، باز هم مىتوانيم باور كنيم؟ از آن طرف وقتى كه حزب توده را مىگيرند شوروى صدايش بلند مىشود كه يك عده مردم بيگناهى كه با جمهورى اسلامى هم موافق بودند، پشتيبان بودند، جمهورى اسلامى را هم اينها مثل ديگران همراهى كردند و حالا هم همين طو رهستند، دولت ايران بيخودى آمده است اينها را گرفته و حبس كرده. از آن طرف هم آقاى ريگان مىگويد كه اين بهائىها، بيچارهها مردم آرامى، ساكتى مشغول عبادت خودشان هستند، جهات مذهبى خودشان را بجاآورند و ايران براى خاطر همين كه اينها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمىآمد. شما براى خاطر اينكه اينها يك دستهاى هستند كه به نفع شما هستند، والا ما شما را مىشناسيم، آمريكا را مىشناسيم كه انساندوستى گل نكرده است كه حالا براى خاطر 22 نفر بهائى كه در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براى انساندوستى يك وقت همچو صدا كرده و فرياد كرده و به همه عالم متشبث شده است كه به فرياد اينها برسيد. مردم شما راشناسند. شمايى كه عراق را وادار كرديد كه هر روز به سر اين كشور ما آن مىآورد كه مغول نياورد و به سر كشور خودشان را هم همين طور. عراق كه يك دسته از علماى بزرگ آنجا را مثل آقاى آيت الله آسيد يوسف كه من او را مىشناسم كه چه مرد سالم صحيحى
صحيفه نور ج 17 صفحه 267
است، براى خاطر (به نظرآيد) انتقام از مرحوم آيت الله حكيم، ايشان را با عده كثيرى از بچهها و بزرگهاى اين فاميل را گرفته است، شما اگر چنانچه انساندوست بوديد يك كلمه خوب بود بگوئيد، اشارتاً بگوئيد كه خوب چرا اين كار راكنيد، يك كلمه در رسانههاى گروهى شما اشكال كنند به اينكه اين كارها در عراق و ايران چى هست كه شما مىكنيد. شما ديديد كه اينها چه كردند و رسيديد به اينكه پروندههاى آنها را مطالعه كرديد و گوئيد؟ يا غيب مىدانيد؟ اگر دليلى ما نداشتيم به اينكه اينها جاسوس آمريكا هستند جز طرفدارى ريگان از آنها و دليلى نداشتيم كه حزب توده جاسوس هستند جز طرفدارى شوروى از آنها، كافى بود. لكن ما به شما بگوئيم نه حزب توده را به واسطهء حزب توده بودنش و نه بهائى را به واسطه بهائى بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اينها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرفهايشان را زدند و سابقه دارند اينها. بهائىها يك مذهب نيستند، يك حزب هستند، يك حزبى كه در سابق انگلستان پشتيبانى آنها را مىكرد و حالا هم آمريكا دارد پشتيبانى مىكند. اينها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسيارى از مردم ديگر هم هستند كه اينها انحرافات عقيدتى دارند، كمونيست هستند، چيزهاى ديگر هستند لكن مردم محاكم ما به واسطه كمونيست بودن آنها يا انحراف عقيده داشتن آنها، آنها را نگرفتند و حبس بكنند. حزب توده هم مادامى كه توطئه نكرده بود، مادامى كه اشتغال به توطئهاش زياد نشد (البته تحت نظر بودند اينها كه اينها چه مىكنند چون سابقه داشتند اينها) ولى مادامى كه نزديك نشد اين توطئه شان به خيال خودشان، به خيال فاسد خودشان به ثمر برسد، آنوقت بود كه پاسدارهاى عزيز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزاى خودشان هم مىرسند.
مسأله اين است كه طرفدار اينها شما آقاى ريگان هستيد و طرفدار آنها آقاى فرض كنيد شوروى هست و اين دليل بر اين است كه اينها يك وضع خاصى دارند كه آنها نفع به اينها مىرسانند و اينها نفع مىرسانند. نفع رساندن اينها غير از اين مىتواند باشد كه اخبار ما را به آنها بدهند، جاسوسى بكنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها. اين گرفتارى است كه كشور ما امروز دارد با اين ابر قدرتها و اين منحرفين.
ما با تضعيف جمهورى اسلامى مخالفيم
از آن طرف هم در داخل كشور شياطينى هستند كه اينها هم يا كارگرند براى آنها يا نفهمند، يا از جمهورى اسلامى بدشان مىآيد اصلاً، مىگويند يك چيز ديگر باشد يا اگر واقعاً متعهد هستند جمهورى اسلامى را هم قبول دارند همه چيز را هم با شما آقايان مشترك هستند لكن از ساده لوحى شان استفاده مىشود و از آنها كار كشيده مىشود. من كه يك وقت مىگويم كه مثلاً اينطور صحبتها نبايد بشود، اينطور حرفها نبايد در كجا گفته بشود، نمىگويم كه اختناق است، هر چه مىخواهند بگويند و هر چه مىخواهند انتقاد كنند، انتقاد غير توطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از امورى است كه سازنده است. مباحثهء علمى همانطورى كه علوم اسلامى بىمباحثه نمى رسد به مقصد، امور سياسى هم بى مباحثه
صحيفه نور ج 17 صفحه 268
نمىرسد به مقصد. مباحثه مىخواهد، اشكال مىخواهد، رد و بدل مىخواهد، اين را هيچ كس جلويش را نمىگيرد، لكن يك وقت لحن، لحن انتقاد نيست، لحن، لحن تضعيف جمهورى اسلامى است ولو اينكه ديكته كردند به او دادند، نفهمد كه اينطورى است لحن، اين لحن است ما با اين لحن مخالفيم. اين لحن، آزاد نيست. توطئه آزاد نيست انتقاد آزاد است. بنويسند، بگويند، انتقاد كنند اما توطئه كردن و دنبال اين باشند كه تضعيف كنند جمهورى اسلامى را، تضعيف كنند ارگانهاى اين جمهورى را آن است كه دست در كا راست و ماوراى او دستهايى است كه گرداننده هستند. اين دولت دارد با تمام توانى كه دارد، در يك وقتى كه هركس باشد ناتوان است، در يك همچو وضعيتى كه ما داريم، هر كسى كه بخواهد يك عمل مثبتى انجام بدهد با توانائى زياد نمىتواند انجام بدهد، دولتى كه تمام توان خودش را دارد براى اين ملت صرف مىكند و زحمت مىكشد، آنوقت در مقابلش بيايند يك وقت نخست وزيرش را متهم كنند كه چه هست، يك وقت وزير كذايش را. اينها اگر چنانچه واقعاً انتقاد سازنده داشتند خوب، انتقاد كنند، بگويند فلان جا كج است فلان جا راست. اما همه، مسائل را كنار گذاشتن، كارهائى كه اين دولت بيچاره كرده است كنار گذاشتن، كارهائى كه مجلس كرده است كنار گذاشتن، ناديده حساب كردن كه اينها هيچ، براى اين ملت تا حالا هيچ انجام نگرفته است و الان مثل زمان سابق همه چيز ما وابستهتر شده است، خوب، اينها معلوم است يك دستى پشتش هست كه مردم را هل بدهد و از صحنه بيرون كند و به جاى او آنهائى كه بايد بيايند بيايند. ما بااين مخالف هستيم، هر مسلمانى با اين مخالف است، هر روحانىاى با اين مخالف است، هر انسانى با اين مخالف است. آقا مردم زحمت كشيدند، جوان دادند، همه چيز دادند در راه اسلام، اسلامى كه حالا با خون اين مردم، با شهادت اين جوانهاى عزيز رسيده است به آنجائى كه مىخواهد حالا يك رشدى بكند و محكم كند پاى خودش را و بحمدالله شده است، شما حالا از سر گرفتيد و مىخواهيد هى يكى يكى تضعيف كنيد. آن توطئه گر هست، آن چه هست و آن كمونيست هست و آن سرمايه دار است و همين حرفهاى مزخرف كه هى گفته مىشود. اگر انتقاد صحيح داريد خوب بگوئيد، بنويسيد امضاء كنيد كه اين من مىگويم اينجا و آنجا درست نيست ولو اينكه دولت خيلى كار كرده لكن اينجا ناقص است. اگر يك وقت هم ديديد كه فلان دادگاه عمداً خلاف كرده است، فلان دولت، فلان وزير عمداً خلاف كردند، شما با يك دليلى ثابت كنيد اين معنا را. از آن دولت، از او بازخواست مىشود. اما انسان بنشيند و بى امضا هى بنويسد و منتشر كند و هى تهمت بزند و منتشر كند، چرا بى امضاست؟ اگر راست مىگوئيد خوب امضا كنيد. نبايد انسان متوجه شود به اينكه حالا از باب اينكه يك دستهاى يك به خيال آقايان، به خيال اينها يك چيزى گيرشان آمده است، والا جز زحمت چى هست برايشان؟ اين روحانيت قم جز زحمت، اين مدرسين محترم قم الان جز زحمت و وقت صرف كردن كه بايد در امور علمى صرف بكنند حالا آمدند در امورى كه بايد صرف بشود صرف مىكنند، چى هست برايشان؟ چه چيزى به آنها دادند؟ اين روحانيت مبارز تهران جز اينكه زحمت دارند مىكشند و دارند خون دل مىخورند چى به آنها رسيده است؟ اين دادگاهها و اين دادسراها و اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 269
قضات و اين مجلس و اين شوراى نگهبان و اين همه، تا برسيم به آن پاسدارها و پاسبانها كه جان عزيزشان را دارند فداى شماها مىكنند و فداى اسلام مىكنند و فداى مسلمين كنند، آنوقت سزاوار است كه انسان تضعيف كند اينها را؟ با تضعيف دولت آنها را تضعيف كند؟ چيزهائى بگويد آنجا هم منتشر بكنند كه مردم تضعيف بشوند؟ اينها است كه انسان را به صدا درمى آورد و مىگويد كه آقا بنشينيد سرجايتان، بس است. ديگر نمىشود آن ترتيب برگردد. و اما خير، فلانى باانتقاد مخالف است، نخير، انتقاد بكنيد توطئه نكنيد، من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفند. ما با تضعيف جمهورى اسلامى تضعيف جمهورى اسلامى، يعنى تضعيف اسلام، ما با اين مخالفيم. كدام مسلمان است كه مخالف نيست با اين؟
با اتكال به خداى تبارك و تعالى نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم
در هر صورت انشاءالله اميدواريم كه خداوند اين عيد را بر همه شماها مبارك كند و با دلگرمى به اينكه خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به اين كشور، اين كشورى است كه نمونه است در اينكه متعهد به اسلام است، اين كشورى است كه دولت و ملتش، مجلس و روحانيتاش همه دست به هم دادهاند كه اسلام را در اينجا و انشاءالله در همه جا پياده كنند. خداى تبارك و تعالى مطمئن باشيد كه عنايت دارد و ولى عصر سلام الله عليه و ارواحناله الفداه عنايت به اين جامعه دارد و با اتكال به خداى تبارك و تعالى و عنايت ارواح مقدسه نبايد ما به خودمان هيچ خوفى راه بدهيم و خوفى هم نداريم. من كراراً اين را عرض كردهام كه خوف آن دارد كه براى آن عالم يك چيزى قائل نيست. اين جوانهاى ما كه مىآيند و مىگويند ما مىخواهيم شهيد بشويم، اينها خوف دارند از مردن؟ اينهائى كه قسم مىدهند انسان را كه ما شهادت نصيبمان بكنيد، خدا بكند، اينها خوف دارند از شهادت؟ از مردن خوف دارند؟ اينهائى كه مشغول خدمت هستند و هر آن متحمل است كه خداى نخواسته مورد اصابه چيزهائى بشوند، اينها خوف ندارند، اينها مشغول خدمت هستند. خوف آن دارد كه آن طرف را قبول ندارد. آن كه فهميده است كه يك طرف ديگرى هم هست، فهميده است كه اين دنيا معبر است براى آن عالم، آن ديگر خوفى ندارد، آرزويش اين است كه به مقصدش برسد. الهى هب لى كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصيرا ارواحنا معلقه بعز قدسك .
خداوند انشاءالله اسلام را پيروز كند و لشكريان اسلام پيروز بشوند و دست اشرار از اين كشور كوتاه بشود.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 270
تاريخ: 10/3/62
پاسخ امام خمينى به نامه اعضاى ستاد پيگيرى فرمان 8 مادهاى در مورد كسب اجازه از محضر امام براى واگذارى كار ستاد به قوه قضائيه
بسمه تعالى
بحمدالله تعالى با جديت و زحمات طاقت فرساى هيأت پيگيرى، به طور چشمگيراز هرج و مرجها كه لازمه هر انقلاب است جلوگيرى شده، كسى به خود اجازه نمىدهد كه به منازل يا مغازهها تجاوز نمايد و بدون مجوز شرعى و قانونى كارى به طور عمد تقريباً انجام نمىگيرد و دادگاهها و دادسراها بدون مجوز شرعى عملى انجام نمىدهند و گزينشها به روال اسلامى عمل مىكنند و بالاخره اصول امور با زحمت ستاد اصلاح شده است و اينجانب از اين هيأت و زحمات آنان تشكر مىكنم و چون مسائل به قوه قضائيه مربوط است و جناب آقاى نخست وزير و بعضى از وزراى ديگر به كارهاى مهم ديگر بايد اشتغال داشته باشند، با قدردانى از آنان با پيشنهاد مذكور موافقت مىشود. انشاءالله تعالى موفق و مويد باشند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 17 صفحه 271
پاسخ امام خمينى به استفتاء از ايشان در مورد چاپ اسم شريف الله و اسامى پيامبر اسلام و ائمه اطهار و آرم جمهورى اسلامى در نشريات
بسمه تعالى
چاپ لفظ جلاله اسماء شريفه در نشريات مانع ندارد ولى بايد از انداختن در مواضع هتك خوددارى شود. و آرم جمهورى اسلامى در حكم لفظ جلاله است على الاحوط.
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور ج 17 صفحه 272
تاريخ: 14/3/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسامى و اعضاى خانواده هايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانوادههاى شهداى 15 خرداد
مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا به فساد مىبرد
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مسأله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند اينها در پرده ابهام تا آخر مىماند و من بسيارى از مسائل را كه ماقبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمىكنم ولى 15 خرداد به همت جوان هاى كشور و جان نثاران اسلام مبدأ شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاء الله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.
مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كرارا عرض كردهام، مسأله مجلس است و اهميت مجلس. همانطورى كه من كراراً عرض كردهام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مىشود و همه كارهايى كه در رژيمهاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهىهايى كه انحراف داشتهاند صورت گرفته است.
راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مىشوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسىها اصلاح مىشود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكهبدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دورهها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خانها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،
صحيفه نور ج 17 صفحه 273
در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيتها را جمع مىكردند و مىآوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند رأى مىدادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مىكنند، رأى چى هست و چه كار دارند انجام مىدهند. فقط همان خان مىدانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولتها اينها دارند رأى مىدهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مىدانيد و همه هم در آخر، در اين دوره هاى آخردانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عده اى را اينها خودشان ليست مىدادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مى گفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مى آوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين ميشد مگر بعضىها كه در تهران نميشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختىها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مىخواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مىخواستند انجام بدهند ديكته مىكردند و مىآوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مىكردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود رء ى مىدادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانهها در ايران برچيده بشود و در اين دورهاى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجاء ى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهرههاى بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقتهايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقتهاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهاء ى هست كه اين مسائل را خواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مسألهاى دقت مىكنند، جستجو مىكنند و مباحثه مىكنند، مجادله مى كنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سروته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مسأله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين
صحيفه نور ج 17 صفحه 274
كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مىكنم از زحمات پر ارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مىدهند مجلس اين سال با مجلس سال هاى سابق فرق دارد مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى كردند براى مجلس و براى همه ارگان هاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيمتواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غيرآقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى كشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مىبرد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است من نمىخواهم بگويم كه كارها تمام شده و همهاش هم صددرصد تمام است،. اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بى استثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقهشان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعا انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مىآوردند سر كار، دستور بود، نمىتوانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بينشان يكى دو نفر بود كه مخالفت مىكردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمى رسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مىخواهند بكنند ولو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مسألهاى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيونها اولاو بعد در مجلس ثانياً و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثاً رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويهاى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مىشود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مىشوند يعنى كجروى نمىشود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مىشد نه اينكه از خارج مىشد خارج دستور مىداد، اينها راه مىرفتند و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مىكند. آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مىكند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقهمندى بررسى بشود، وقت صرف بشود. تا اينكه مسأله، هر مسألهاى هست خصوصاً مهمات كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت
صحيفه نور ج 17 صفحه 275
دارند به اينكه بحث طلبگى مىكنند و در مدرسهها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مىگذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلس هاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.
مسأله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است
خوب، مسأله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مسأله هم يك مسألهاى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم گويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنهابراى صدام دلسوزى ميكنند، صدام هم يك آدمى است كه بعد (گر بشود گفت آدم) بعد از بين مىرود، لكن آنى را كه از آن مىترسند از ايران است كه ترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رء يس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفىمان ، همين تازه هم باز گفته است. بيطرفىمان محفوظ است. لكن يك مسألهاى است كه همه مىدانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم همه مىدانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مسأله و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور مسأله بيطرفى نيست، مسأله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگانهايى كه در اين كشور هست ايستادهاند در مقابل همه اين امور و مقاومت مىكنند. و اگر انشاءالله اين جنگ يعنى تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين ، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مىشود حتى مسأله گرانى. ما همه مىدانيم كه گرانى امروز سرسامآور است و يك دستهاى از آن رنج مىبرند اما در مقابل آن رنجهايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مىكنند، مشك را مىگذاشتند توى آب و مىمكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمنهاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مىخواستند، يك دسته مىخواستند باشد و ديگر انشاء الله نيست. و بايد از بين هم برود گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاء الله. به مدت كمى به بركت اسلام و به مدت كمى
صحيفه نور ج 17 صفحه 276
به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مىشود انشاء الله.
ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها
از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبهاش مىخواهم صحبت كنم، جنبه هاى ديگرش حالا صحبت از آن نمىشود من فقط يك جنبه اش راخواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى كردها سركوبى كردها. آنى كه من مىخواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند . تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريتشان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعهشان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد كنند عبارت از يك دو تا دسته اى است كه بعض شان كمونيستاند و بعضشان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانههاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساس ترند. خود كردها مىگويند كه ما مىخواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانههاى گروهى هميشه ايران را محكوم مىكنند و لحنشان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسألهاى نيست، خوب آنها آمدهاند خواهند مملكتشان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مسالهاى است كه آنها مىگويند تجزيه طلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينى شان را انداختهاند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مى كند و چه، چقدر مىكشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشستهو نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مىكنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمهاى مىگويند و مىگذرند. اين گرفتارىهايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارىهاست، اينطور حق كشىهاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاء الله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همهشان يك امر ساده عمومى مىشود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مىشوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مىشوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مىكند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مىشوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملتهاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مىكند و مردم همهشان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مىآيند در خيابانها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مىگيرد و اينها را مىنويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مىدهد به اين رسانهها و همه را هماهنگ مىكند يك وقت مىبينى از همه جا يك صدا بلند مى شود، اين را بايد چى
صحيفه نور ج 17 صفحه 277
اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مىگويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارىهاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارىهاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.
حالا من نمىدانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابىهاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابىاى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مىخواهند رسيدگى كنند و مىخواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مىزدند ايران را. اين دلالت بر اين مىكند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند. حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مىكنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند بعد هم كه گزارش دادند،. آنهائى كه گزارش را مىگيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مسأله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند. و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشهها را درست كنند، لابد اينطور است همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا حنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مىخواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه خواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مىشوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكردهايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم ما هر روز تقريبا بايد گفت بى استثناء آبادان تقريبا بى استثناء هر روز كوبيده مىشود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مىدانيد. ما خواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مىكنيم و ما از اول هم دلمان مىخواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مىپذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مىدانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند . شما مىپذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و
صحيفه نور ج 17 صفحه 278
مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالاشما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كردهايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مىپذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مىپذيرند و مىپذيرفت ما آن را مىخواهيم ما چيز زايدى نمى خواهيم، ما همان را مىخواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه به ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوانهايمان تاكنون آنقدر شهيد دادهاند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد دادهاند، پدرها آنقدر شهيد دادهاند، جوانها آنقدر خون خودشان را دادهاند، براى اينكه شر اين قدرت هاى بزرگ از سر ايران كم بشود، حالاكه بحمدالله رسيديم به اينجاء ى كه دستها كوتاه شده، حالاما كوتاه بياء يم تا آنها دست شان بلند بشود؟ من به شما عرض مىكنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مىآيند ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مىگويند كه ما طرفدار مثلاچه هستيم و ماخواهيم صلح باشد و همه قدرت هاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.
ما هم آمريكا را مىشناسيم و هم شوروى را مىشناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مىخواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستادهاند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مىكند كه يك كارى بكند، نه اينها جرأت مىكنند يك كارى بكنند لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمه اش را مىبينند، دارند پايمال مىشوند و ما مىخواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعىها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى خواهند ايجاد كنند و جوان هاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه مىخواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما مى خواهيم حقيم و مىخواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه بر ايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگهاى سابق مىداند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مىآورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چارهچى است؟ چه مىتوانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مى كنند و انشاء الله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاء الله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت واينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى كنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مىكنم و از همه آقايان مىخواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از
صحيفه نور ج 17 صفحه 279
دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.
والسلام و عليكم و رحمه الله
previos page menu page
-
جلد هجدهم
جلد هجدهم
menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 1
تاريخ: 14/3/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و اعضاى خانوادههايشان، كارمندان ادارى مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان، سرپرست و مسؤولين بنياد 15 خرداد سراسر كشور و گروهى از اعضاى خانوادههاى شهداى 15 خرداد
مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا به فساد مىبرد
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد تشكر كنم از آقايان كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى كه داريم صحبت كنيم. مساله 15 خرداد يكى از مسائلى است كه شايد ما قبل و ما بعدش را كم كسى بداند. اينها در پرده ابهام تا آخر مىماند و من بسيارى از مسائل را كه ما قبل 15 خرداد رخ داد و بعضى مسائل را كه ما بعد او رخ داد مطلعم لكن بيان نمىكنم. ولى 15 خرداد به همت جوانهاى كشور و جان نثاران اسلام مبدا شد از براى تحولات بعدى و من شهداى 15 خرداد را از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه غريق رحمت كند كه به ما حق دارند. و بازماندگان شهدا كه باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاءالله خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.
مطالبى كه بايد عرض كنم و شايد كراراً عرض كردهام مساله مجلس است و اهميت مجلس، همانطورى كه من كراراً عرض كردهام كه دانشگاه و فيضيه، اينها اگر اصلاح بشود كشور اصلاح مىشود و همه كارهايى كه در رژيمهاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهىهايى كه انحراف داشتهاند صورت گرفته است.
راجع به مجلس هم بايد عرض بكنم كه در كشورى كه مثل كشور ايران بحمدالله الان يك جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى كردن همه امور هست، مجلس مثل، همانطورى كه صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است كه اگر مجلس يك مجلس اسلامى كه با انتخابات صحيح انجام بگيرد و اشخاصى كه انتخاب مىشوند واقعاً منتخب ملت باشند، تمام كارهاى كشور با دست مجلسىها اصلاح شود. تمام كارهايى كه از بعد از مشروطه انجام گرفت و انحرافاتى كه به تدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى كه به اوج خودش رسيد، يكى از اعمال بزرگ كه بايد بگوييم كه مادر عمال بود مجلس بود. مشروطه را منحرف كردند، مجلس را مجلس قلدرى كردند، ملت را از اينكه راى بدهند محروم كردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست بلكه به طور قطع اكثر دورهها اينطور بود، منتها يك دفعه تعيين وكلا با خانها بود و آن اشخاصى كه نفوذ داشتند در كشور،
صحيفه نور ج 18 صفحه 2
در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيتها را جمع مىكردند و مىآوردند پاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند راى مىدادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مىكنند، راى چى هست و چه كار دارند انجام مىدهند. فقط همان خان مىدانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولتها اينها دارند راى مىدهند و اصلاً كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثراً مىدانيد و همه هم در آخر، در اين دورههاى آخر مىدانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عدهاى را اينها خودشان ليست مىدادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مىگفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مىآوردند كه اينها بايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يا قبل از او انگلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نداشت. وكلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين مىشد مگر بعضىها كه در تهران نمىشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختىها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت. هر كارى مىخواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مىخواستند انجام بدهند ديكته مىكردند و مىآوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مىكردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود راى مىدادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانهها در ايران برچيده بشود و در اين دورهاى كه انتخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجائى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انشاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح كشور هستند، تعيين كنند، اميد است كه در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهره بسيار نورانى در مجلس هست و اشخاص متفكر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست و يك سال هم مانده است تا به آخر برسد. من اميدوارم كه در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگر چنانچه مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف كند در اينكه مسائل مشكل را اسلامى كند و با دقت، همان دقتهايى كه اهل علم در مسائل علمى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقتهاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى كمتر از آن نيست، براى اينكه مسائل سياسى، مقدرات كشور در دست آنهائى هست كه اين مسائل را مىخواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد. در فكر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد. يعنى همانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مسالهاى دقت مىكنند، جستجو مىكنند و مباحثه مىكنند، مجادله مىكنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سر و ته مطلب به طور كافى مورد بررسى قرار بدهند، مورد دقت قرار بگيرد و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مساله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد براى اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 3
كشور و مشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مىكنم از زحمات پرارزش آقايان كه زحمت كشيدند و مشكلات زيادى كه بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظيفه مىدهند. مجلس اين سال با مجلس سالهاى سابق فرق دارد. مجلس اين سال قدرتش بيشتر است يعنى آنهايى كه كارشكنى مىكردند براى مجلس و براى همه ارگانهاى دولتى و اصل اساسش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كردند يا منزوى شدند. و بحمدالله امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيم مىتواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سال آخر است، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر. و اگر در سال آتيه فرض كنيد غير آقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بايد چه بكنند و اينها چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه كار بكنند. و بالاخره مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مىكشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مىبرد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است. من نمىخواهم بگويم كه كارها تمام شده و همهاش هم صد در صد تمام است، اما وقتى ما مقايسه بكنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريباً بىاستثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقهشان چى است و چه زندگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم. از آن جنس كه در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس. اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضع شما يك مخالفتى دارد، لكن اين اختلاف سليقه است، نه اين است كه واقعاً انحرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مىآوردند سر كار، دستور بود، نمىتوانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بينشان يكى دو نفر بود كه مخالفت مىكردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمىرسيد، امروز عكس است، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مىخواهند بكنند و لو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مسالهاى با دقت رسيدگى بشود و در كميسيونها اولاً و بعد در مجلس ثانيا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسيدگى بشود كه وقتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احكام اوليه كه مال اسلام است يا موافق با احكام ثانويه كه آن هم مال اسلام است و اين رويه رويهاى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مجلس با قوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مىشود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مىشوند يعنى كجروى نمىشود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مىشد نه اينكه از خارج مىشد. خارج دستور مىداد، اينها راه مىرفتند. و اگر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مىكند، آنطورى كه احكام اسلام اقتضا مىكند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقهمندى بررسى بشود، وقت صرف بشود تا اينكه مساله، هر مسالهاى هست خصوصا مهمات مسائل كه بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت دارند
صحيفه نور ج 18 صفحه 4
به اينكه بحث طلبگى مىكنند و در مدرسهها تربيت شدند و با اشكال رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است. بنابراين در اين سالى كه انشاءالله مىگذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ. انشاءالله اميدواريم كه اين سال را به مباركى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلسهاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.
مساله، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است
خوب، مساله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مساله هم يك مسالهاى نيست كه مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم مىگويند كه نبايد عراق شكست بخورد. ميزان، عراق نيست، صدام نيست. ميزان، پيشرفت اسلام است. اينطور نيست كه آنها براى صدام دلسوزى مىكنند، صدام هم يك آدمى است كه - بعد - (اگر بشود گفت آدم) بعد از بين مىرود، لكن آنى را كه از آن مىترسند از ايران است كه مىترسند يعنى دنبال شكست ايرانند. هر چند رئيس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفىمان، همين تازه هم باز گفته است بيطرفىمان محفوظ است. لكن يك مسالهاى است كه همه مىدانند، ديگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم. همه مىدانند كه ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مساله. و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور. مساله بيطرفى نيست، مساله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند. و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگانهايى كه در اين كشور هست ايستادهاند در مقابل همه اين امور و مقاومت مىكنند. و اگر انشاءالله اين جنگ - يعنى - تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بكند به حال مستضعفين، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مىشود حتى مساله گرانى. ما همه مىدانيم كه گرانى امروز سرسامآور است و يك دستهاى از آن رنج مىبرند اما در مقابل آن رنجهايى كه خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند كه مشك را از قرارى كه نقل مىكنند، مشك را مىگذاشتند توى آب و مىمكيدند براى اينكه از آن چربى، مثلاً از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كه آنها براى اسلام اينطورى عمل كردند و اينطور مقاومت كردند در مقابل دشمنهاى اسلام، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چيز كم است، آنى كه كم است ارزاق كه نيست ارزاق كه كم نيست، آنى كه كم است آن وضع آرايشى است كه آنها مىخواستند، يك دسته مىخواستند باشد و ديگر انشاءالله نيست و بايد از بين هم برود. گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست. اينطور نيست كه گرانى مال كشور ما باشد، همه جا گرانى هست. اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بكند يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاءالله به مدت كمى
صحيفه نور ج 18 صفحه 5
به بركت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مىشود انشاءالله.
ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها
از مسائل مهمى كه هست و من از يك جنبهاش مىخواهم صحبت كنم، جنبههاى ديگرش حالا صحبت از آن نمىشود من فقط يك جنبهاش را مىخواهم صحبت كنم، آن قضيه ورود تركيه در عراق است براى - كردها - سركوبى كردها. آنى كه من مىخواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايران و كرد عراق و كرد تركيه همه كرد هستند. تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكثريتشان با جمهورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سرتاسر كردستان ائمه جمعهشان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنى كه فساد مىكنند عبارت از يك دو تا دستهاى است كه بعضشان كمونيستاند و بعضشان بدتر از كمونيست. چى شد كه تمام رسانههاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساسترند. خود كردها مىگويند كه ما مىخواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانههاى گروهى هميشه ايران را محكوم مىكنند و لحنشان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسالهاى نيست، خوب آنها آمدهاند مىخواهند مملكتشان را نگذارند كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مسالهاى است كه آنها مىگويند تجزيهطلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينىشان را انداختهاند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مىكند و چه، چقدر مىكشد. و همين فاسدهايى كه در خارج نشستهاند و نسبت به كردهاى ايران سينه چاك مىكنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صحبتى اينقدرها ندارند، اگر باشد هم يك كلمهاى مىگويند و مىگذرند. اين گرفتارىهايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارىهاست، اينطور حق كشىهاست كه سرتاسر عالم را فرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نشود (و انشاءالله اميدوارم كه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند) اگر دير بشود اصلاً هلاكت در بين همهشان يك امر ساده عمومى مىشود. يك دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مىشوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مىشوند اصلاً راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مىكند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مىشوند، صحبتى از آن هم نيست. در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملتهاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست. اين فقط اينجاست، ايران است كه حكومتش دارد اختناق ايجاد مىكند و مردم همهشان مخالف با حكومت هستند لكن سرنيزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مىآيند در خيابانها، كه اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت؟ آنى كه قلم دستش مىگيرد و اينها را مىنويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم؟ آنى كه دستور مىدهد به اين رسانهها و همه را هماهنگ مىكند يك وقت مىبينى از همه جا يك صدا بلند مىشود، اين را بايد چى
صحيفه نور ج 18 صفحه 6
اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مىگويند؟ اينها چه جور جمعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است؟ اين گرفتارىهاست كه جمهورى ما در اين چند سالى كه تحقق پيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند. اگر چنانچه اين گرفتارىهاى مرتفع بشود و دنيا سر عقل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است.
حالا من نمىدانم كه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابىهاى ايران و رفتند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بين شهرها اينطور شدند لكن خرابىاى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب كردند كه نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت؟ خواهند گفت كه هم ايران خلاف كرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست؟ كه خوب واقعا اينها مىخواهند رسيدگى كنند و مىخواهند بفهمند كه اندازه چى بوده، ايران چه كرده، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مىزدند ايران را. اين دلالت بر اين مىكند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند حالا ما منتظر اين هستيم كه ببينيم اينها چه مىكنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت. اميدوارم كه اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند. بعد هم كه گزارش دادند، آنهائى كه گزارش را مىگيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مساله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته باشند و حكومت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند.
و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسلام حكومت پيدا كرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند كه نقشهها را درست كنند، لابد اينطور است. همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا جنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش. آن روز هم كه به لقاءالله مىخواست پيوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه اش بيرون شهر بود كه مىخواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عدالت، جنگ لازم است. اگر مردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست، اگر مردم انسان باشند كه ديگر جنگى در كار نيست. لكن وقتى كه يك دسته، اكثريت مستضعفين پايمال دارند مىشوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى كه تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما كه جنگ را شروع نكردهايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم - ما - هر روز تقريباً بايد گفت بىاستثناء آبادان تقريبا بىاستثناء هر روز كوبيده مىشود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مىدانيد. ما مىخواهيم كه دست اينها كوتاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مىكنيم و ما از اول هم دلمان مىخواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مىپذيرند شما اينكه ما و صدام كه دشمن اسلام است، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مىدانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت الله حكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند. شما مىپذيريد كه ما با آنها سر يك ميز بنشينيم و
صحيفه نور ج 18 صفحه 7
مصالحه كنيم، مصالحه اينكه خوب، حالا شما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد ما هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كردهايم؟ هيچ وجدان انسانى، اسلامى مىپذيرد اين را؟ يا خير، ما بايد آن مطلبى كه داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مىپذيرند و - مىپذيرفت - ما آن را مىخواهيم ما چيز زايدى نمىخواهيم، ما همان را مىخواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است. كه - به - ما الان در حال دفاع هستيم. ما جوانهايمان تاكنون آنقدر شهيد دادهاند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد دادهاند، پدرها آنقدر شهيد دادهاند، جوانها آنقدر خون خودشان را دادهاند، براى اينكه شر اين قدرت بزرگ از سر ايران كم بشود، حالا كه بحمدالله رسيديم به اينجائى كه دستها كوتاه شده، حالا ما كوتاه بيائيم تا آنها دستشان بلند بشود؟ من به شما عرض مىكنم اگر ما يك قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مىآيند. ما محكم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سركوب بشود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بكند. آنها هم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مىگويند كه ما طرفدار مثلاً چه هستيم و ما مىخواهيم صلح باشد و همه قدرتهاى ما دنبال اين است كه صلح بشود.
ما هم آمريكا را مىشناسيم و هم شوروى را مىشناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هر دوشان جنگجو و با اسلحه مىخواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مقابل هم ايستادهاند و اللهم اشغل الظالمين بالظالمين نه او جرات مىكند كه يك كارى بكند، نه اينها جرات مىكنند يك كارى بكنند. لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارند صدمهاش را مىبينند، دارند پايمال مىشوند و ما مىخواهيم كه خداى نخواسته يك وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعىها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند و هر فسادى مىخواهند ايجاد كنند و جوانهاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه مىخواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما - مىخواهيم - حقيم و مىخواهيم حق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم، ما چه باكى داريم از اينكه مثلاً ميوه گران است؟ ميوه گران هم ما و شما و همه برايمان گران است. يا فرض كنيد كه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگهاى سابق مىداند كه قحطى بود كه پدر مردم را در مىآورد، نه گرانى، قحطى بود. بحمدالله حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چاره چى است؟ چه مىتوانيم بكنيم؟ البته فكرهايى دارند مىكنند و انشاءالله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاءالله حل بشود كه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت و اينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم و براى شهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شهدائى كه در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مىكنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مىكنم و از همه آقايان مىخواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از
صحيفه نور ج 18 صفحه 8
دعاهايى كه از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.
والسلام عليكم و رحمة الله
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 11
تاريخ: 15/3/62
پيام امام خمينى به مناسبت سالگرد قيام 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
سالروز پانزدهم خرداد 42 فرا رسيد. ملت عظيمالشان ايران خردادها را يكى پس از ديگرى پشت سر گذاشت و به رغم تبهكاران جهان و سر سپردگانشان كه با انواع سلاحها ملت ستمديده ايران را تهديد به سقوط مىكردند و خوابهاى خرگوشى براى بلعيدن كشور و چپاولگرىهاى روزهاى سياه ستمشاهى مىديدند، امروز كه پانزدهم خرداد 62 را مشاهده مىكنيم، استحكام پايههاى حكومت اسلامى و قدرت نظام جمهورى و قواى نظامى و انتظامى از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و كميتهها و ژاندارمرى و شهربانى و بسيج و ديگر قواى عظيم مردمى روزافزون است و با عنايات خاصه خداوند متعال و پشتيبانى ولى عصر و ناموس دهر ارواحنا لمقدمه الفداء ملت دلاور ايران مشكلاتى را كه هر يك براى از پاى درآوردن يك كشور قدرتمند كافى بود، يكى پس از ديگرى پشت سرگذاشته و چون سدى عظيم و صفى مرصوص در مقابل تبهكاران و تفالههاى آنان ايستاده است و توطئههاى شياطين بزرگ و كوچك خارج و داخل را به خواست خداوند قادر خنثى نموده و خط بطلان بر خيالات فاسدى كه بدخواهان و فرصتطلبان در مغزهاى پوچ خود مىپروراندند كشيده است.
ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بيش از پيش مىبينيم و جنبشى كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزديك و نزديكتر مىنمايد. گويى جهان مهيا مىشود براى طلوع آفتاب ولايت از افق مكه معظمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود و مىرفت تا عربده شوم انا ربكم الاعلى از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكمرانى جباران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و تخت تاج دو هزار و پانصد ساله فرعونگونه ستمشاهى به دست تواناى زاغهنشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد رفت و طومار تاراجگرىها و حكمفرمايىهاى شيطان بزرگ و شيطانكهاى وابسته و پيوسته به آن در هم پيچيده شد، ايامى معدود بيش نبود. و از 22 بهمن 57 تا امروز كه 15 خرداد 62 را در آغوش مىگيريم ساعاتى محدود بيش نيست ولى تحولى كه كمتر از صد سال بعيد به نظر مىرسيد با تقدير خداى بزرگ در اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 12
ايام معدوده و ساعات محدوده تحقق يافت و جلوهاى از وعده قرآن كريم نورافشانى كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگونى، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد. وليس من الله بمستنكر كه دهر را در ساعتى بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهى ولى الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالت الهى را در عالم بر فراز كاخهاى سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز در آورد. و ما ذلك على الله بعزيز
و ملت عظيم ايران لازم است كه شكر نعمتهاى غيرمتناهى الهى را در سالروز 15 خرداد به جان و دل بجا آورد و تمام آنچه گذشته و مىگذرد را از عنايات خاصه خداوند متعال بداند كه هر چه هست از اوست و به سوى اوست. و رمز پيروزى اسلام بر كفر جهانى را در اين قرن كه پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرم حسينى جستجو كند كه انقلاب اسلامى ايران، پرتوى از عاشورا و انقلاب عظيم الهى آن است. ملت بزرگ ما بايد خاطره عاشورا را با موازين اسلامى هر چه شكوهمندتر حفظ نمايد و به بركت آن و ارزش بىحساب ثارالله با حضور در صحنه، انقلاب عظيم خود را هر چه پايدارتر نگه دارد و از پشتيبانى قواى مسلح در جبهه و پشت جبهه، دست جنايتكاران را از ميهن خويش قطع نمايد و طمع غارتگران جبار را براى هميشه ببرد و با پشتيبانى از نيروهاى نظامى و انتظامى، توطئههاى گروهكهاى منحرف از اسلام را كشف و به مقامات مربوطه گزارش دهد.
اينجانب در پانزدهم خرداد 62 كه بحمدالله تعالى قدرت اسلام و دولت جمهورى اسلامى در منطقه زبانزد است، به دولتهاى كشورهاى اسلامى هشدار مىدهم كه از اشتباهات گذشته دست بردارند و با يكديگر دست برادرى دهند و با خضوع در مقابل خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام، دست ظالمانه جباران و غارتگران جهانخوار خصوصا آمريكا را از منطقه كوتاه كنند و اين توافق آمريكائى، صهيونيستى، لبنانى را كه سلطه آمريكا را در منطقه استوارتر و اسرائيل را بر كشور اسلامى لبنان و پس از آن بر ساير كشورهاى اسلامى و عربى چيره خواهد كرد، محكوم و عملا نقض نمايند. و بدانند چنانچه كراراً گفتهام و شنيدهايد، اسرائيل به اين قراردادها اكتفا نمىكند و حكومت اعراب را از نيل تا فرات غصبى مىداند و دير يا زود با كمك آمريكا به نقشه شوم خود، اگر خداى نخواسته فرصت پيدا كند و حكومتهاى عربى از خواب گران بيدار نشوند، جامعه عمل مىپوشاند. آيا براى مسلمانان و حكومتهاى كشورهاى اسلامى ننگ نيست كه آمريكا از آن طرف دنيا بر مقدراتشان حكومت كند و به دست اسرائيل كافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاك سياه بنشاند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه عمق توطئه و شيطنت آمريكا در وادار نمودن صدام عفلقى به هجوم به يك كشور اسلامى قدرتمند را بفهمند؟ آيا نمىدانند كه وادار نمودن دولتهاى منطقه را مستقيم يا غيرمستقيم به كمك مالى و نظامى و تبليغاتى، به صدام، دشمن با اسلام، نقشه شيطانى است كه شماها با دست خود تيشه به ريشه خود زنيد و موجبات هلاكت خود و مسلمانان منطقه را فراهم نمائيد؟ آيا مسلمانان غيور منطقه باز به سكوت مرگبار خود ادامه مىدهند كه آمريكا و اسرائيل با مقدرات آنان
صحيفه نور ج 18 صفحه 13
بازى كنند و اسلام را تحت سلطه آمريكا درآورند؟ آيا درست است كه شوروى مسلمانان افغانستان را زير شديدترين فشارها قرار دهد و كشور اسلامى افغانستان را اشغال كند و شما ساكت باشيد؟ آيا روحانيون متعهد و نويسندگان و روشنبينان متعهد نسبت به اسلام و مقدرات مسلمين باز به سكوت خود ادامه مىدهند و در انتظار مرگ اسلام روز شمارى مىكنند؟ آيا اين يك مشت آخوندهاى روحانىنما كه با تشبث صدام محتضر، در بغداد جمع و به اسم اسلام و به نفع شرك، با اسلام به خيانت برخاستهاند، جواب خداوند را در روز رستاخيز چه مىدهند؟ متصديان محترم جمهورى اسلامى كراراً تذكر دادند كه دولت و ملت جمهورى اسلامى، طالب اخوت ايمانى با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زيست مسالمت آميز با همه كشورهاى عالم است و امروز نيز كه تنها قدرت منطقه است، همان مطلب را تكرار مىكنند و صلاح مسلمانان را در وحدت مقابل جهانخواران و سلطهجويان مىدانند و نفاق و تفرقه را همان نحو كه قرآن كريم فرموده است موجب شكست و هلاكت مىدانند.
ملت و دولت ايران امروز كه سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 مىباشد از هر زمان پيوستهتر و مصممتر و قوىتر در مقابل تجاوزگران و كمككاران به آنان ايستاده و در صورت ادامه كمك به متجاوز كافر، راه ديگرى كه هيچ گاه خواست آنان نيست را در پيش خواهند گرفت و همانطور كه حزب بعث عراق را به فاجعه و دريوزگى و تشبث به اين و آن كشاندند، با ديگر متجاوزان و كمككاران آنان نيز مىتوانند همانگونه عمل كنند. و بايد دولتهاى منطقه بدانند كه در وقت گرفتارى آنان، آمريكا و هيچ قدرت ديگر پشتيبانى از آنان نخواهند كرد. خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد: و لا تركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار . خداوندا! ما آنچه امر فرمودى به مراعات حق اخوت و نصيحت به برادران اسلامى عمل كرديم و آنان را به صلح و صفا دعوت نموديم و از تفرقه و نزاع تحذير كرديم، تو خود آنان را از خواب غفلت بيدار فرما كه آنان در لب پرتگاه و حفير جهنم واقع شدهاند و مقدرات اسلام را تقديم دشمنان خداوند مىنمايند و از عاقبت شوم آن بىخبرند. بار الها! تو عنايت فرمودى كه خرداد خونين عصر طاغوت به خرداد حكومت اسلامى در كشور ولى الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء تحول يابد. ما عاجزانه از مقام مقدس تو مىخواهيم كه عنايات خاصه خود را بر اين ملت كه براى رضاى تو قيام كرده و از 15 خرداد خونين تاكنون از پاى ننشسته و جان و جوان و مال خود را فداى اسلام عزيز و ميهن خود نموده، مستدام بدارى و قواى مسلح اسلام را بر قواى كفر پيروز فرمايى و اسلام را در جهان گسترش دهى و دست ستمكاران مستكبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمايى و دلهاى همه ما را به نور هدايت خويش منور فرمايى و ملت عزيز ايران را در پيشبرد جمهورى اسلامى و سركوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پيروان آن مصممتر فرمايى تا اين انقلاب را به انقلاب جهانى مهدى موعود ارواحنا فداه ادامه دهند و جوانان عزيز ما را در جبهههاى دفاع از قرآن مجيد و اسلام بزرگ هر چه سريعتر پيروز فرمايى و شهداى مظلوم اسلام را بويژه شهداى نهضت و انقلاب اسلامى ايران از پانزدهم خرداد 42 تاكنون، به رحمت جاويد خود غريق فرمايى و پدران و مادران و همسران و بستگان آنان را صبر و اجر وافر عنايت نمايى و آسيب ديدگان در جبهه و
صحيفه نور ج 18 صفحه 14
پشت جبهه راشفا و سلامت مرحمت فرمايى و قوه تقنينيه و قضائيه و مجريه و ساير متصديان امور و خدمتگزاران به اسلام و مسلمين و مخلوق خدا را هر چه بيشتر تقويت فرمايى.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 15
تاريخ: 16/3/62
تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت درگذشت آيت الله انگجى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى ملكوتى امام جمعه محترم تبريز دامت افاضاته
خبر رحلت عالم بزرگوار جناب حجتالاسلام آقاى انگجى رحمة الله عليه موجب تاسف و تاثر گرديد. سوابق ايشان و خانواده معظمشان در حكومت طاغوت و مخالفتهايشان با ستمشاهى بر اهالى آذربايجان معلوم است. مراتب تاسف اينجانب را به اهالى محترم بويژه علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم و خانواده معظم ايشان ابلاغ فرمائيد. از خداوند تعالى رحمت براى ايشان و سلامت و صبر براى خاندان محترمشان خواستار و پيروزى براى ملت ايران بويژه اهالى محترم آذربايجان خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page