قربان برم خدا را یک بام و دو هوا را /// این سربام گرما را ان سر بام سرما را
قربان بند کیفتم تا پول داری رفیقتم
قربان چشم بادومیت برم - ننه جان من بادام میخواهم
قربان سرت اقای ناشی /// خرجم با خودم اقام تو باشی؟
قرض عروسی را خدا میدهد
قرض که رسید به صد تومان هر شب بخور مرغ و پلو
قرض و قوله کردن
قرطی بازی دراوردن
قر و فر داشتن
قسر در رفتن
قسم بزرگش بر سر فلان کس است
قسمت را باور کنم یا دم خروس را
قشقرق راه انداختن
قصاص قبل از جنایت
قصه چهل طولی گفتن
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود ( اندک اندک علم یابد نفس چون عالی بود....)
قلق کسی را بدست اوردن
قناعت توانگر کند مرد را (.... خبر کن حریص جهانگرد را)
قنپز در کردن