بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد
گرچه من تجربهای از نرسیدنهایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
کیستم ؟ باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد
با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظهی بر پا شدنش می ارزد
دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد
سالها گرچه که در پیله بماند غزلم
صبر این کِرم به زیبا شدنش می ارزد
زندگی ، یعنی عشق و دیگر هیچ
http://azarteam.com/uploader/image/i...HAZE_ESHGH.jpg
اگر عشق نبود
گل ها را چه دستی نوازش می کرد
دل ها را کدام نگاه می ربود
و احساس چه بهایی داشت
اگر عشق نبود
لبخند برای کدام نگاه ناز می کرد
و نگاه به کدام گوشه تاریخ می نگریست
اگر عشق نبود
زندگی را چه می شد
آیا زندگی جاری بود ؟
اگر عشق نبود
دنیا چون دشت خشک و بی روح و
زمین یخ زده ای که هوهوی باد وبوران
بر سینه او نهیب می زد
و زندگی دیگر زندگی نبود
نه . . . نه . . .
حتی نمی توان یک لحظه هم
به دنیای بدون عشق اندیشید
مگر می شود عشق نباشد و
زندگی در وجود جاری
مگر می شود در این نابودی ، بودن را
به بودن خویش پیوند داد
مگر می شود خندید
زندگی ، یعنی عشق و دیگر هیچ