-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 84
تاريخ: 17/5/60
تلگرام تسليت امام خمينى به مناسبت رحلت آيت الله محلاتى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج آقا مجدالدين محلاتى دامت افاضاته - شيراز
خبر تاسفانگيز و بسيار ناگوار رحلت حضرت آيت الله محلاتى رضوان الله عليه موجب تاثر گرديد. آن بزرگوار در طول زندگى پربركت خود يكى از اسطورههاى روحانيت و پشتوانههاى نهضت اسلامى بودند و در خدمت به اسلام و مسلمين و پيشرفت انقلاب اسلامى پيشقدم و در رژيم منحط سابق شاهد حبس و رنج وهمچون ساير علماى اعلام متعهد، مورد اهانت و در راه اسلام و اهداف آن كوشا بودند. معالاسف در اين موقع كه ايران احتياج به اين شخصيتهاى موثر دارد، شاهد فقدان اين شخصيت محترم شديم.
اينجانب به جنابعالى و فاميل محترم و اهالى محترم فارس تسليت عرض نموده و سلامت و سعادت عموم مسلمين و فاميل محترم را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 85
تاريخ: 19/5/60
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى دانشجويان ايرانى در اروپا و اعضاى انجمن اسلامى شركت واحد اتوبوسرانى تهران و حومه
بحمد الله دست جنايتكاران و خيانتكاران از اين مملكت قطع شده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان نمايندگان انجمنهاى خارج كشور كه در اينجا حضور دارند و از نمايندگان انجمنهاى اسلامى اتوبوسرانى تشكر كنم.
و بايد عرض كنم كه امروز كشور مال خود شماست و هر چه زحمت بكشيد، پيش خدا اجر داريد. براى كشور اسلامى زحمت كشيد و براى خودتان و اينطور نيست كه زحمتهاى زياد را شما بكشيد و قدرتهاى خارجى بهرهبردارى كنند. بحمد الله دست جنايتكاران و خيانتكاران از اين مملكت قطع شده است و تفالههاى كمى كه مانده است، آنها هم به دنبال آنها خواهند شتافت. بعضى مطالب است كه بايد عرض كنم و آن اينكه كشور ما از باب اينكه در زمان انقلابى مثل انقلاب صدر مشروطه و مثل انتقال رژيمى به رژيم ديگر در سابق، حاضر نبودند و جوانهاى ما از انقلابات بكلى بىخبر هستند يا اگر خبر دارند حاضر واقعه نبودند و همين شنيدهاند و لهذا گاهى به نظر مىرسد كه گفته مىشود كه در ايران يك نابسامانىهائى هست، يك قتلهائى هست، يك كشتارى هست، يك بمبهائى هست كه منفجر مىشود و از اين قبيل كه مىبينيد، حالا در سطح يك كشور كم و بيش هست.
شما نمىدانيد كه وقتى كه مىخواست حكومت به قاجار برسد و يك انقلابى بود كه يك رژيمى را، رژيم سلطنتى را به يك رژيم سلطنتى ديگر ى يعنى يك طايفهاى را از بين ببرند و طايفهاى ديگر بيايند آقا محمد قجر در ايران چه كرد و برجهائى كه از سرهاى مردم درست كرد و امثال اينها. شما تاريخ انقلاب مشروطه را بخوانيد و ببينيد در انقلاب مشروطه چه بساطى بوده است. چه آنوقتى كه انقلاب شد و مشروطه را بپا كرد، با اينكه انقلاب تغيير رژيم سلطنتى نبود، فقط اين بود كه سلطنت استبدادى يك قشرى محدود بشود و روى قوانين مشروطه باشد. شما توجه كنيد كه در آذربايجان، در تهران، در شمال چقدر جنايات واقع شد و چقدر كشتار از مردم صالح و از مردم ديگر واقع شد. اگر مطالعه كنيد در انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود يا در انقلابات كوچكى كه در ايران واقع شده است، قبل از اين انقلاب بزرگ، خواهيد ديد كه اين انقلاب از تمام انقلابهائى كه در طول تاريخ واقع شده
صحيفه نور ج 15 صفحه 86
است، يك انقلاب آرام بوده است و يك انقلابى بوده است كه ثمراتش زياد و چشمگير و ضايعاتش نسبت به ثمراتش كم. شما حجم كارهائى كه در اين چند سال كرديد، درست توجه نداريد كه شما چه كرديد، آنهائى كه مىروند خارج و مسائل را در خارج بررسى مىكنند و مسلمانهائى كه در خارج هستند يا مستضعفانى كه در خارج كشور شما هستند، آنها مىدانند كه در ايران چه شده است و عمق اين انقلاب چه اندازه است.
شما يك سلطنت 2500 ساله جابرانه را بكلى ريشه كن كرديد و يك رژيمى كه تمام قدرتهاى بزرگ دنيا دنبالش بودند و طرفدارش بودند و آنها شما تمام قدرتهاى دنيا را كنار زديد و رژيم را بكلى از بين برديد و يك حكومت اسلامى در ايران اعلام كرديد. اين مطلب، يك مطلبى نيست كه شما خيال كنيد كه يك كار كوچكى شده است و حالا ضايعات دارد. اين كار، كار بسيار بزرگى است. شما يك ملت، در مقابل تمام قدرتهاى عالم ايستاديد و مقابله داريد با تمام قدرتهاى دنيا و همه بر ضد شما هستند و معذلك شما ايستاديد و همه را كنار زديد. غافل نباشيد از اينكه شما كارى انجام داديد كه در طول تاريخ كم نظير بوده است يابىنظير بوده است.
شما خيال نكنيد كه حالا اين عده بچههاى بيچارهاى كه بازى خوردهاند از اين بزرگترهائى كه از اول آمده بودند و مىخواستند كه در اين ملت و در اين مملكت حكومت كنند و چون اين مملكت اسلامى بود، حكومتش را به دست كسانى كه به اسلام اعتقاد ندارند بدهند، حالا يك شلوغكارىهائى كردهاند و يكى يكى هم فرار كردند و در بيرون ايران دارند زندگى كنند. البته صحبتها زياد است كه ما چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. درداخل كه بودند هيچ غلطى نتوانستند بكنند حالا رفتهاند خارج گويند ما از آنجا چه مىكنيم. شما گمان نكنيد كه اينها در آنجا حتى خودشان با خودشان خوب باشند، خود اينها هم با هم در آنجا دشمن هستند. اشخاص منافق و اشخاص كافر نمىتوانند با هم يك جبههاى داشته باشند، اتحادى داشته باشند كه يك كارى انجام بدهند. تمام كارهايشان اين است كه مصاحبه مىكنند و صحبت ميكنند و فحش به هم دهند. اينها به ماها فحش ميدهند يا خودشان به هم فحش مىدهند. يك دسته ورشكستهاى كه در اينجا يا با لباس مبدل يا با لباس زنانه فرار كردند، حالا در آنجا نشستهاند و مىخواهند مملكت ايران را زمامدارى كنند و مىگويند كه همه ايران با ما هستند. خوب اگر همه ايران با شما هستند پس كجا رفتيد؟ تو ايران بوديد، مريدهاى شما هم همراهتان بودند و خوب بود شما اين يك مشت فرض كنيد كه معمم را يا اين يك مشت غير عالم را خوب شما كنار بگذاريد و خودتان جايشان بنشينيد.
مساله اين است كه از باب اينكه ما انقلابات را درست نديديم، خيال مىكنيم كه چهار تا ترقه وقتى كه در تهران، فرض كنيد كه يا چهار تا بمب در تهران منفجر شد يك چيزى شده است. نخير، اينها چيزى نيست، هر بچه 12 سالهاى مىتواند كه يك چيزى از اينها را ببرد توى جمعيتى بگذارد و فرار كند. يك مسالهاى نيست اين كه ما بنشينيم راجع به اين مساله چه بكنيم. البته از باب اينكه يك دسته اشخاص غافل، جوانهائى كه ما هميشه ميل داشتيم كه اينها در راه كشور خودشان، در راه اسلام
صحيفه نور ج 15 صفحه 87
خدمت بكنند اينها بازيشان دادهاند و مشغولشان كردهاند به يك كارهاى بچگانهاى كه در يك جا مىكنند و مسلمانى را مىكشند، يك بچهاى را مىكشند، يك پيرزنى را مىكشند، اينها البته بايد به دست خود ملت جلوگيرى از اينها بشود. ملت نبايد بنشيند كه دولت همه كارها را انجام دهد. يك وقتى بود كه دولت عليحده بود و ملت عليحده، وقتى اينها جداى از هم بودند يك كارهائى را مىگفتند بايد دولت بكند به ما چه ربطى دارد. اگر در آن زمان يك جنگى واقع مىشد ابدا مردم كارى نداشتند. اگر دعا نمىكردند كه خود اينها، خود اين ظالمها شكست بخورند لااقل كارى نداشتند. رضاخان را وقتى كه از ايران بيرون كردند مردم جشن خواستند بگيرند از باب اينكه خوب يك ظالمى رفته است. اينكه الان مملكت ما همه استقرار همه چيزش استقرار پيدا كرده است براى اين است كه حكومت و غير حكومت تو كار نيست، خود مردمند. خود اين مردم يك رئيس جمهور درست كردند و نخست وزير هم آن كسانى كه وكيل آقايان بودهاند درست كردهاند و همه از خود اين مردم، يك كسى را نياوردهاند كه فلان السلطنه يا فلان الدوله باشد يا از آمريكا آمده باشد يا از فرانسه آمده باشد. حالا الان همه حكومت و مجلس و چيز و اينها از خود اين مردم است و مردم نبايد بنشينند كه حكومت برايشان كار بكند، از اول هم ننشستهايد شما براى اين معنا. وقتى كه جنگ واقع شد، در خارج از جبهه تمام شما دخالت داشتيد و زحمت مىكشيديد، هر كس به هراندازهاى كه از او مىآمد، آن كسى كه در اتوبوسرانى و اينها زحمت خودش را مىكشيد، آنهائى كه در خارج كشور از چيزهاى ما بودند، از دوستان ما بودند، از جوانان ما بودند آنها هم كمك مىكردند به اينها. اين يك مسالهاى نيست كه حالا ما بنشينيم خيال كنيم كه يك مطلبى واقع شد و چهار تا وافورى و جنايتكار در خارج كشور نشستهاند و مىخواهند زمام امور كشور را به دست بگيرند. مساله اين نيست. خوب، من متاثرم.
خداى تبارك و تعالى در توبه را باز كرده است براى همه
براى اين عده جوانى كه از اين اشخاص منحرف بازى خوردهاند در توبه باز است. اسلام، خداى تبارك و تعالى در توبه را باز كرده است براى همه. الان هم اگر همه اينهائى كه در خارج رفتند و مىخواهند حكومت ايران را به هم بزنند همه اينها توبه كنند و برگردند به مملكت خودشان و واقعا بخواهند كه خدمت كنند به مملكت خودشان، خوب برگردند بيايند خدمت كنند كسى كارشان ندارد. اينها بيخود رفتند بيرون و هياهو مىكنند و خودشان هم مىدانند كارى ازشان نمىآيد لكن با سيلى صورت خودشان را سرخ كردهاند. خوب، كسى كه در فرض كنيد كه مىخواهد از اينجا برود از توى توالت بيرون مىآيد و عرض مىكنم كه با چه مىخواهد برود، اين حالا حكومت ايران را مىخواهد دست بگيرد و همه ملت هم با او همراهند و همه اينها با حكومت اسلامى مخالف! خوب، اينها يك چيزى نيست كه، بچه بازى، حرفهاى بچه بازى است كه معالاسف اشخاصى كه خوب بود خدمت بكنند به اين كشور، ميتوانستند خدمت بكنند به دام افتادند و اينطور حيثيت خودشان را از بين بردند و زحمتهائى هم اگر سابقا كشيدند بكلى قلم سرخ رويش كشيدند. و اين ترقه بازىهائى كه در
صحيفه نور ج 15 صفحه 88
ايران مىشود البته به ما يك صدماتى وارد مىشود اما اين يك قدرتى نيست، اينطور نيست كه يك قدرتى باشد كه قدرتى در دست آنها هست و دارند ترقه مىاندازند. بمب را قايم كنند اين هر بچهاى مىتواند اين كار را بكند، هر دزدى مىتواند برود يك جائى يك بمب بگذارد منفجر بكند. اين يك مساله و قدرتمندى نيست در كار، اين عجز و بيچارگى و بدبختى و انحراف است. منتها ما متاثريم براى جوانهايمان، متاثريم براى اين بازيخوردهها، براى اين دخترها، براى اين پسرها كه اينها مىبينند كه آن كه اينها را وادار مىكند به اين امر، خودش رفته بيرون آنجا مشغول بازيگريش هست، يا آنهائى هم كه اگر از آنها در اينجا هست در بيغولهها دارند زندگى مىكنند و شماها را وادار مىكنند برويد شماها استقامت كنيد، كارها را درست بكنيد ما بيائيم حكومت كنيم. خوب، شما چرا بازى مىخوريد از اينها. خوب، اين چه عقلى است كه انسان داشته باشد كه ما زحمت شما جوانها زحمت بكشيد خون خودتان را بدهيد و همه چيز، براى كى؟ براى آن كسى كه نه به اسلام عقيده دارد، نه به قرآن عقيده دارد، دم از قرآن خيلى مىزند، اما وقتى كه كتابهايشان را شما الان ملاحظه كنيد كتاب انحرافى و همه ازاسلام منحرف. خوب، ما مىگوئيم كه اگر جوانهاى ما خدمت مىكنند، براى اسلام خدمت براى خدا خدمت مىكنند. همه چيز ما از خداست براى خدا هم بايد بدهيم. خوب، شما جوانهاى بيچارهاى كه گرفتار اينها شديد خون خودتان را براى كى مىدهيد؟ ما مىگوئيم براى خدا. شما مىگوئيد براى كى؟ اگر براى خداست، حكومت اسلامى حالا حكومتى است كه مىخواهد احكام اسلام را درست كند. اگر واقعا شما خونتان را ميدهيد براى چهار نفرى كه انحراف دارند، اعتقاد به اسلام و اعتقاد به كشور و اعتقاد به اينها ندارند خون خودتان را مىدهيد و رفقاى خودتان را، جوانهاى خودتان را مىكشيد براى اين. خوب، يك قدرى فكر لازم دارد كه براى چه مىكنيد. براى كه اين كارها را مىكنيد.
ملت ما اتكاءبه خدا دارد در جبهه جنگ مىكند
انسان بايد هر كارى مىكند يك راهى را داشته باشد، يك اتكائى حالا داشته باشد. ملت ما با اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ ميكند. ملت ما اتكاء به خدا دارد در جبهه جنگ مىكند و نماز شب مىخواند و عرض مىكنم كه با دشمن اسلام مبارزه مىكند. اگر آنجا شهيد بشود، آن اجرش با خداى تبارك و تعالى است و پيش خدا آبرومند است، پيش خلق هم آبرومند است. اما شمائى كه در خارج يك دسته نشسته و شما بيچارهها را وادار مىكنند به اينكه برويد و مردم را بكشيد و ترقه بگذاريد فلانجا چه بشود، بمب بگذاريد كجا چه بشود، انفجار ايجاد بكنيد، خوب شما اتكائتان به كى است؟ فردا اين سرانى كه هستند از قبيل بختيار و امثال بختيار، براى شما يك كارى انجام مىدهند؟! شما اگر از بين رفتيد، اگر كشته شديد، فردا بختيار براى شما يك كارى انجام مىدهد يا ديگران؟! ما مىگوئيم خدا. شما مىگوئيد چى؟ اگر شما هم مىگوئيد خدا، خوب با ما همراهيد بسم الله، بيائيد خدمت كنيد اين مملكت تان، اين چى.
صحيفه نور ج 15 صفحه 89
هى مىگفتيد اختناق است. كو اختناق؟ حرفش را هى مىزديد، هى مىگفتيد اختناق است، ايران چطور است، چماقدار فلان. حالا وقتى كه اين خانههاى تيمى شما را چيز مىكنند، مىبينند يك دسته چماق آنجا هست و يك هم خنجر آنجاهست، يك دسته هم بمب آنجا هست و اينها، اما شما اگر پيدا كرديد يك خانهاى از اينهائى كه به اسلام اعتقاد دارند، يك جائى كه مربوط به اينها است كه به اسلام اعتقاد دارند پيدا كرديد كه در آن يك چماقى باشد، در آن يك چيزى باشد، در آن قرآن هست و كتاب هست و امثال اينها. اگر به اسلام عقيده داريد، خوب، اين بسم الله بيائيد بيرون، بيائيد از بيغولهها به اسلام خدمت بكنيد و شما هم كه جوانهائى هستيد كه بازى خورديد و انسان خيلى متاسف از اين هست، بيائيد به دامن ملت خودتان، اسلام خودتان. تا كى براى ديگران مىخواهيد كار بكنيد؟ شما مىدانيد كه اينها روابطشان با خارج چقدر بوده است، يك شمهاش را ديشب در تلويزيون، خوب بسيارى از شما ديديد اشخاصى كه روابطشان با قاسملوست و با حزب دموكرات هست و با كومله است و با چه، خوب اين اشخاص براى شما مىخواهند چه بكنند؟ اينها براى شما چه درست كردند؟ كشور شما را استقلال به آن ميدهند؟ اينها كه هر كدام به يك طرف مىكشند، يك سلطنت طلب و يكى هم نمىدانم چكاره هست و براى جبهه ملى مىخواهد كار بكند، يكى هم چكاره هست و براى كى مىخواهد. خوب، هيچ كدام اينها به اسلام كارى ندارند و صريحا مىگويند كه جمهورى اسلامى بايد از بين برود و يك جمهورى دموكراتيك پيش بيايد، يا خير باز سلطنت عود بكند.
در هر صورت شما از اين حرفهائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مىشود و از اين مصاحبههائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مىشود و از اين بمبهائى كه از روى بيچارگى دارد صادر مىشود هيچ خوفى نداشته باشيد براى اينكه اگر ما هم شهيد بشويم، كشته بشويم، خوب ما هم يك اتكائى داريم، اتكائمان خداست و چيزى نيست. اينها هم در يك كشور سى ميليونى كه يك همچو انقلابى كرده، شما مىخواهيد چهار تا بمب هم در نرود، اين نمىشود همچو چيزى.
ملت ما در مقابل همه چيز ايستاده است
انگلستان الان وضعش از ما بدتر است. اين مهد آزادى و اين حرفهاى مزخرف، امريكا الان وضعش از ما بدتر است، آنجا همين كشتهها واقع مىشود و مىگويند در هر چند دقيقهاى يك نفر كشته ميشود. شما خيال مىكنيد فقط مملكت ماست كه چنين، مملكت ما ضايعاتى نداشته است، از اولش حساب كنيد تا آخرش يك مقدار كمى بوده است. اين مقدارى كه در زمان محمدرضا، آن كشتارى كه در زمان محمدرضا واقع شد كه يك روزش به حسب آنطورى كه گفتند پانزده هزار جمعيت شهيد شد، كى حالا همچو چيزهائى شده است؟ منتها آنها به بوق مىزنند و آن عمال خارجى هم در رسانههاى خودشان مىگويند و مىنشينند صحبت مىكنند كه بلكه انشاء الله با اين صحبتها يك كارى بشود و نمىدانند كه با حرف كارى نمىشود. ملت ما ايستاده است و در مقابل همه چيز ايستاده است براى اينكه به اسلام مىخواهد خدمت بكند. در عين حال بايد ملت ما بيدار و مستعد براى امور باشد. يك
صحيفه نور ج 15 صفحه 90
ملتى كه زنده شده است، يك ملتى كه از تحت اين فشارهاى ساواك و امثال ذلك بيرون آمده است، البته آنها مىگويند كه حالا آخوندها دارند اين كار را مىكنند. خوب شما يك آخوند پيدا بكنيد كه مثل زمان سابق ريخته و به سر شما چه كرده اين آنها مىگويند اين حرفها را ملتى است كه از تحت فشار و از تحت ظلم چقدر سالها و اخيرا ظلمى كه در اين سالها واقع شد بر ملت ما، اگر شما زمان رضاخان را ياد داشته باشيد مىدانيد كه در زمان رضا خان چه كردند با اين ملت، چه كردند با اين بانوان ما، در زمان محمدرضا هم با فرم ديگرى از او بدتر كردند. يك ملتى كه ايستاده و مقابل ظلم، مقابل جور، مقابل ستمگرى، مقابل همه فسادهائى كه بوده است، غارتگرىهائى كه از اين مملكت شده است ايستادگى كرده در مقابل او، اينها خوف از اين ندارند كه چند تا قضيه واقع بشود، لكن بايد كارى بكنند كه اينها هم ديگر واقع نشود.
و من به حسب تكليف شرعى به همه ملت عرض مىكنم كه هر منزلى اين دو سه تا منزلى كه در اطراف خانه خودش است نظر بكند ببيند چه جور مىگذرد در سرتاسر ملت.وقتى ممكلت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملكت شما عمل مىكنند خودتان بايد اين مسائل را حل بكنيد و ننشينيد كه دولت بكند. دولت همچو قدرتى الان ندارد كه همه در سرتاسر كشور عرض مىكنم اطلاعات داشته باشد. خود شما بايد جمعيت اطلاعاتى و گروه اطلاعاتى باشيد. خوب هر انسانى مىتواند كه بفهمد اين منزل همسايه كىها هستند و چه مىكنند، آن منزل آن طرفيش هم چه مىكند. اين دو سه تا منزلى كه اطراف است، آن شما را تحت نظر بگيرد شما هم او را تحت نظر بگيريد. اگر ده روز، بيست روز، يك ماه اين كار بشود كه همه مردم توجه به اين داشته باشند كه اين همسايه من چه مىكند، تو خانه همسايه من كى رفت و آمد مىكند، پيدا كردن يك ردپائى از اين منافقين و منحرفين فورا اطلاع بدهند به آن كميته نزديك، به آن كلانترى نزديك اطلاع بدهند كه يك همچو در آن منزلهاست، اگر اينطور بشود زود حل مىشود.
اينها يك جمعيت زيادى كه شما خيال كنيد كه يك گروه زيادى هستند، اگر اينها بودند اول خودشان را امتحان كردند ريختند توى خيابان و شروع كردند آدم كشتن، بعد توى سرشان وقتى زدند، گفتند كه نه ما اين كار را نبايد بكنيم، يك جور ديگر بايد بكنيم، بايد در مخفى اين كار را بكنيم. اينها يك عده كمى هستند كه بسيارشان گرفتار شدند و بسيارى از خانههايشان از بين رفته و يك جزئى مانده و يك دسته بازيخوردهاى كه ما واقعا متاسفيم از اين. پدر و مادرها توجه كنند بچههايشان را كه چه مىكنند و چه مىگذرد. اين دختر بيچاره را نگذارند كه در دام اينها بيفتد، اين پسر بيچاره را نگذارند كه در دام اينها بيفتد، خودشان آنها را نصيحت كنند و اگر نصيحت پذير نيستند معرفى كنند. يك تكليف شرعى است كه كسى كه مىخواهد يك مسلمان را بكشد شما بايد قبل از اينكه او بكشد معرفيش كنيد و اگر نكنيد شما شريكيد در اين جرم. اگر اين مطلبى كه من عرض ميكنم و اين يك تكليف شرعى الهى است كه خود مردم سرتاسر كشور، خود مردم كه در هر جا هستند نظر كنند ببينند در اين همسايگى با آن همسايه، آن همسايه چه مىگذرد و كى رفت و آمد مىكند، رفت و آمدهاى مشكوك
صحيفه نور ج 15 صفحه 91
است، رفت و آمدهاى عادى است؟ رفت و آمدهاى مشكوك را نظر بگيرند و بعد اطلاع بدهند. اگر يك مدت كوتاهى اين كار بشود، اين عده كمى كه مشغول اين فساد هستند، حالا شما خيال نكنيد كه پنجاه هزار نفر مشغول هستند، بيست نفر آدم مىتوانند پنجاه جاى تهران را منفجر كنند، بيست نفر، بيست نفر آدم ميتوانند، پنجاه نفر آدم مىتوانند چند تا شهر را منفجر كنند. اين يك چيزى نيست، يك قدرتى نيست يك دزدكارى است كه براى هر كسى امكان دارد. در هر صورت اگر چنانچه مردم به اين تكليف شرعى كه براى حفظ دماء مسلمين است، براى حفظ جان بندگان خداست اين مطلب را عملى كنند و خودشان نظارت كنند ببينند اين منزل در آن چه مىگذرد، در آن منزل چه مىگذرد، در آن منزل چه مىگذرد، رفت و آمدها چه جورى هستند، وقتى كه شناسائى كردند اگر ديدند كه يك رفت و آمدهاى مشكوكى است، يك اشخاص مشكوكى در آنجا هستند، يك توطئههائى در اينجا مىگذرد فورا اطلاع بدهند به اين كميتهها.به پاسدارها،به كسان ديگر و به كلانترىها اطلاع بدهند. اگر يك مدت كوتاهى اين كارها انجام بگيرد تمام مىشود. اينها چيز مهمى نيست اين اصلش اگر شما كشتارى كه در زمانهاى سابق واقع شده، در يك انقلاب جزئى ملاحظه كنيد مىبينيد كه مساله ما يك مساله ضعيفى است و اين هم عمدهاش اين است كه مردم خودشان در صحنه هستند.
دولت تنها نمىتواند اين جنگ را اداره كند
ويژگى مهم اين انقلاب اين است كه مردم خودشان انقلاب كردند، يك كسى نيامده انقلاب را بكند، يك كسى لشكركشى نكرده براى انقلاب، خود مردم همين كوچه و بازار و همين مردم عادى و خصوصا طبقه مستضعف به اصطلاح آنها و طبقه اعلا، به نظر ما، خود اينها بودند كه انقلاب را كردند و كار را انجام دادند، نه من ميتوانم يك همچو كارى بكنم، نه افراد ديگر مىتوانند يك همچو كارى بكنند، خداست كه دل اينها را قوى كرد و آنها را دلشان را ضعيف كرد. آنها ترسيدند از شما با همه ساز و برگى كه داشتند و شما نترسيديد از آنها با مشت خالى، انقلاب واقع شد. حالا هم همين طور است، همان انقلابىها شما هستيد و همين شما هستيد كه در صحنه حاضريد و همين شما هستيد كه بايد با دولت همكارى بكنيد. دولت تنها نمىتواند كه اين جنگ را اداره كند. شما ملت هستيد كه در صحنه حاضريد و همين شما هستيد كه بايد با دولت همكارى بكنيد. دولت تنها نميتواند كه اين جنگ را اداره كند. شما ملت هستيد كه مىتوانيد دنبال او باشيد و از پشت جبههها كمك كنيد و بايد بكنيد. كشور خودتان است، كشور اسلامى است، اسلام در خطر است، وقتى اينطور است همه ما بايد و موظفيم كه كمك كنيم به آنها، هر كس به اندازهاى كه مىتواند، كمك بكند به آنها. آوارگانى كه از جنگ آمدهاند در جاهاى ديگر زندگى ميكنند، شما بنشينيد بگوئيد دولت همه كار را بكند؟ يا هلال احمر همه كار را بكند؟ نمىتوانند بكنند همه كارها را، كار آسانى نيست. شما هم بايد كمك كنيد، همه بايد كمك بكنيد و انشاء الله مىكنيد، الان هم همه دارند كمك مىكنند. دلسرد نشويد، كارى كه براى خداست دلسردى ندارد. اگر براى دنيا يك كارى بكنيد، البته وقتى ديديد دنيا خيلى تامين نشد دلسرد
صحيفه نور ج 15 صفحه 92
مىشويد، اما كسى كه براى خدا كار مىكند دلسرد نبايد بشود، معنا ندارد دلسردى. هر چه زحمت زيادتر، ارج زيادتر. هر چه گرفتارى زيادتر، پيش خدا ارجمندتر خواهد بود. يا فرض كنيد يك جائى زلزله است مثل كرمان كه يك همچو زلزلهاى آمده و همچو كشتارى شده و همچو بى خانمانى، خوب چهار روز ديگر زمستانى مىآيد اينهمه جمعيت آنجا چه بكنند، دولت نمىتواند همه اين كارها را انجام دهد. مشغولند آنها همه، بيچاره هلال احمر هم مشغول است،دولت هم مشغول است، همه مشغولند، اما ننشستند به اينكه فقط آنها كار بكنند و بحمد الله ننشستند و آنطورى كه اخيرا اين اشخاص از خارج آمده بودند، گفتند بى سابقه است، لكن معذلك دنبال كنيد، برويد ببينيد و همانطورى كه تا حالا كرديد، انجام بدهيد وظيفه را. اين وظايف است كه وظايفى انسانى است. همه برادر شما هستند، خواهر شما هستند فردا زمستان مىآيد اينها بايد اداره بشوند، بايد ساخته بشود برايشان كارها، و دولت تنها نمىتواند، همه ما بايد در اين امر شركت كنيم و همين طور همه گرفتارىهائى كه هست، گرفتارى هر چه هست، چه گرفتارىهائى كه زلزله و امثال اينهاست، سيل است، و - نمىدانم - چه هست و چه گرفتارىهائى كه براى ما پيش مىآورند، خود شما مملكتتان را حفظ كنيد و خود شما بايد - عرض مىكنم - همراهى كنيد تا كارها اصلاح بشود.
ياس از جنود شيطان است
هيچ وقت اصلا كلمه ياس را در ذهنتان وارد نكنيد كه اين از جنود شيطان است. ياس از جنود شيطان است، يعنى شيطان در شما القاء مىكند. اين شياطين هم كه همان تابع شيطانهاى بزرگتر هستند همينها مىخواهند با اين كارها ياس ايجاد كنند در صورتى كه مسلمانى كه براى اسلام مىخواهد كار بكند چرا مايوس باشد. الان وضع كشور ما از وضع زمان پيغمبر اسلام صلى الله عليه همه چيزش بهتر است آنوقت حتى نداشتند كه بخورند. آن كسى كه مىخواهد جنگ كند فقط يك خرما را او مىداد به او، مىداد به او و مىگذاشت تو دهانش در مىآورد و مىداد و اينطورى اسلام را رساندند. آقا، اسلامى كه اينطورى به ما رسيده، از صدر اسلام اينطور اينها جانفشانى كردند و اسلام را رساندند به ما، خوب ما هم بايد بكنيم اين كارها را. الحمدلله حالا، حالا اين حرفها نيست در كار، ارزاق فراوان، گران است البته، گرانى هست و شما متوقع اين خوب بايد باشيد كه قحطى بشود. بحمد الله خداى تبارك و تعالى منت به ما گذاشته است و قحطى نيست در كار، فراوان، البته گران است براى مستمندان و فقرا،مشكل است و بايد ديگران به آنها كمك كنند. و من اميدوارم كه به زودى همه مشكلات رفع بشود. و اتكال به خدا بكنيد، اطمينان داشته باشيد كه با اتكال به خدا تمام كارهاى شما اصلاح مىشود و احكام اسلام انشاء الله به خوبى اجرا مىشود و البته يك گلههائى هست از اينهائى كه مىخواهند مسائل را اجرا كنند در چيز، آنجاها خيلى ازشان شكايت است به اينكه كار صحيح نمىكنند، بد عمل مىكنند، به مردم تعدى مىكنند. من كرارا گفتهام كه مملكت اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد. نبايد ما كارهايمان بر خلاف اسلام باشد بايد همه چيز روى موازين اسلامى باشد و همه مردم خودشان را مهيا
صحيفه نور ج 15 صفحه 93
كنند كه اسلام را انشاء الله در اين مملكت تقويت كنند و انشاء الله از آن مملكت هم به ممالك ديگرى صادر بشود و صادر شده است. شما خيال نكنيد صادر نشده، صادر شده است. الان بسيارى از اين ممالك هستند كه مردمش بيدار شدهاند و توجه پيدا كردهاند و مشغولند به كارها و انشاء الله اميدوارم كه موفق بشوند و همه ما موفق بشويم كه به اسلام خدمت بكنيم و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه ملت را و همه ملتهاى اسلامى را وسلامت و سعادت براى همه و براى حضار اينجا خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 94
تاريخ: 21/5/60
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان جديد پايگاههاى هوايى كشور و جانشين فرمانده نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى
پيروزى شما (قواى مسلحه)، پيروزى همه ملت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم حالا كه امور به دست افراد متدين و متعهد افتاده است، در ساير جاها هم همين طور بشود. و اينطور نيست كه شما كار كنيد و ديگران استفاده كنند. پيروزى شما، پيروزى همه ملت است و ملت از شما قدردانى مىكند. امروز به دنبال شما دعا زياد است و بعد از خدا، اميد است شما مملكتتان را حفظ كنيد.
رهبر مستضعفان جهان در بخش ديگرى از سخنانشان فرمودند: قضايائى كه اتفاق مىافتد، قابل اجتناب نيست. بمب اندازى و آتش سوزى و غيره مساله زياد مهمى نيست. بحمد الله ارتش و مردم و پاسداران همه با هم هستند. از خداوند پيروزى همه شما را خواهانم.
نقل قول از خبرگزارى جمهورى اسلامى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 95
تاريخ: 27/5/60
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان و اعضاى شورايعالى سپاه پاسداران، گروهى از دبيران كارآموز، مديران و اعضاى شوراى سرپرستى و انجمن اسلامى سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى
نونهالان امانتهائى هستند در دست معلمين و دبيران
بسم الله الرحمن الرحيم
شما عزيزان كه مركب از سه گروه در اينجا تشريف آورديد، شغلهاى سازنده و با اهميت و مسئوليتهاى با اهميت به عهده شماهاست. دبيرانى كه بايد متكفل تربيت جوانان ما و نونهالان ما باشند، خدمتشان ارزش دارد و مسئوليت شان هم زياد است براى اينكه در محل تعليم و تربيت واقع شدهاند و هر كس در هر جا كه در محل تربيت و تعليم واقع شد، اين جوانهائى كه پيش آنها تحصيل مىكنند و اين نو نهالانى كه اميد آتيه كشور اسلامى هستند اينها امانتهائى هستند در دست معلمين و دبيران و كسانى كه متكفل امور اينها هستند و بايد تربيتها به طورى اسلامى و سازنده باشد كه نسل آتيه انشاء الله يك نسل تربيت شده اسلامى و مفيد براى جامعه اسلامى باشد.
و كسانى هم كه در صدا و سيماى ايران هستند و كارگر آنجا، چه آنهائى كه انجمنهاى اسلامى را متكلفند و چه ديگران، آنها هم كارشان مهم است و بايد به طورى در آنجا نقش داشته باشند كه آنجا هم يك مركز تربيتى باشد و ميدانيد كه صدا و سيما هر دوشان الان در هر جا كه هست گوش و چشمشان به اين آلات هست و شما مسووليد كه آنها را اشباع كنيد از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتياج جمهورى اسلامى كه هم شغل شريف است و هم مسووليت دار.
و برادران عزيز سپاه پاسداران و كسانى كه فرماندهان آنها هستند در سراسر كشور كه از اول انقلاب جوشيدند از متن اسلام و متن ملت و نگهدارى كردند اين جمهورى را و به پيش بردند اين نهضت را كارشان ارزنده و بسيار ارزنده و مسئوليت شان بسيار زياد. اما ارزندگى كار، معلوم است كه هم در جبههها و هم در پشت جبههها اشتغال دارند به تامين امنيت كشور و اين از بزرگترين كارهاى ارزشمند است كه همه ما و همه كشور به آن مكلف هستيم، هر كس به آن مقدارى كه مقدور اوست. و اما مسووليت، براى اينكه اگر چنانچه خداى نخواسته در سپاهى كه پاسدار اسلام اسمش را گذاشته است و براى پاسدارى از اسلام و احكام اسلام و كشور اسلامى مشغول فعاليت است يك قدم خلاف برداشته بشود، به دست بعضى از كسانى كه جوان هستند، ممكن است در جوانى يك تندىهائى باشد، خداى نخواسته يك خلافى واقع بشود، آن مسئوليت، بسيار مسئوليت بزرگى است علاوه بر اينكه
صحيفه نور ج 15 صفحه 96
خود عمل، عمل مسئوليت دارى است، سپاه را هم ممكن است كه مشوه كند روى آنها را و دشمنان شما بگويند كه سپاه كذا و كذا. و لهذا بر سپاه است كه حفظ نظم را و انتظامات را بكند و به مراتب بالاتر گوش كند وبا يك برنامه صحيحى كه شوراهايشان تنظيم مىكنند آنها هم عمل كنند و خودشان را موظف بدانند بر اينكه بايد همه سرباز اسلام باشند و بايد همه مراعات نظم را بكنند و همه فرمان فرماندهان را اطاعت كنند كه اگر اين نظم و انتظامات فرماندهى و فرمانبردارى نباشد، خداى نخواسته سپاه موفق به مقصد اصلى خودش نخواهد شد و اين يك امرى است كه علاوه بر اينكه براى سپاه مراعاتش لازم است، براى سربازهاى ارتش و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح باز لازم است كه روى اساس، نظام و مراتب را حفظ كردن و گوش كردن به طرحهائى كه فرماندهان طرح كردهاند و به آنها امر مىكنند. اگر بخواهيد كشورتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد مردم كشورتان را از تعديات حفظ كنيد، بايد مراعات تمام مسائلى كه در ارتش هست و در سپاه هست و در ساير قواى مسلح است به طور كامل بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد شما، چنانچه تاكنون موفق شدهايد از اين به بعد هم موفق بشويد و كشور خودتان را از هر آسيبى كه خداى نخواسته پيش بيايد حفظ كنيد.
ملت در مقابل قدرتهاى شرق و غرب ايستادهاند
و ملت ما عموما، چه قواى مسلحه و چه كسانى كه دستاندر كار هستند در يكى از پستها و چه ساير قشرهاى ميليونى ملت بايد اين جهت را هميشه توجه داشته باشند كه شما در مقابل همه قدرتها ايستاديد، تمام قدرتهائى كه شرق و غرب، در شرق و غرب زندگى مىكنند، شرقى يا غربى هستند، و تمام وابستگان آنها امروز با اين جمهورى اسلامى به اعتبار اينكه برنامه اين جمهورى، اسلام است و اسلام براى جلوگيرى از همه ظلمها و ستمها و تعدىها و چپاولها آمده است، تمام اينها با ملت ما مخالفند و شما در مقابل همه آنها ايستاديد و مشت خودتان را گره كرديد و از اول گفتيد: نه شرقى و نه غربى ، نه به طرف شرق ما مىرويم و نه به طرف غرب، ما استقلال داريم، آزادى آنطورى كه در اسلام است داريم و جمهورى اسلامى را مىخواهيم. و بحمد الله تاكنون موفق بوديد و اساس ظلم و ستم را از كشور خودتان زدودهايد و آنهائى كه اساس بودند براى ستمكارى و چپاولگرى، با دست تواناى شما و با قدرت اسلامى شما همه رخت بربستند و اگر تفالههائى هم باشند، آنها هم خواهند رفت.
بايد همه ما و شما و همه ملت ما و همه قواى مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر كشور بايد با هوشيارى و توجه مهيا باشند از براى حفظ جمهورى اسلامى كه اينهمه دشمن دارد.
ما امروز از همه اطراف مردم، دولتها، نه ملتها دولتها غالبا توجه به اين دارند كه به يك نحوى اين جمهورى اسلامى را به هم بزنند كه لااقل اسلامى نباشد، هر چه مىخواهد باشد، اسلامى نباشد براى اينكه آنها نمىتوانند تحمل اسلام را بكنند. اسلامى كه اساسش بر عدل است و بزرگتر مقامش با كوچكتر مقامش در مقابل عدل على السواء هستند و رئيس جمهورش با يك نفر بازارى در مقابل اسلام و در مقابل قوانين اسلام على السواء هستند،بلكه بر بالاترها بيشتر بايد تحميل
صحيفه نور ج 15 صفحه 97
بشود تا پائينترها، يك همچو حكومتى را اين قدرتهائى كه عادت كردند بر ستمگرى و چپاولگرى، نمىتوانند تحمل كنند. پس شما يك رژيمى را سر كار آورديد و يك مكتبى را در اين مملكت پياده كرديد و بنا داريد پياده كنيد كه همه مكتبهاى انحرافى با او مخالفند. كسى كه يك همچو كار بزرگ معجزه آسائى كرده است بايد بايستد و ناگوارىهائى كه پيش مىآيد يا چيزهائى كه در مملكت حاصل مىشود يا توطئههائى كه از اطراف براى كشور ما در دست اجراست در مقابل بايد بايستد.
ملت ما با ترور شخصيتها شكست نمىخورد
البته شما گمان نكنيد كه اينهائى كه اين كارهاى ابلهانه را مىكنند اينها چندان قدرتى دارند. اين مگسها در آخر عمرشان يك حركت شديدى مىكنند و دور خودشان، آنوقتى نزديك مىشود مرگشان، مىچرخند و نفسهاى آخر را مىكشند. الان مثل اينها، مثل آن مگسهائى هست كه لحظات آخر عمر خودشان را دارند طى مىكنند. از اين جهت يك حركتى مىكنند، اين حركت همان حركتى است كه مگسها در آخر عمر مىكنند، اينها چيزى نيستند، آنهائى كه قابل ذكر بودند رفتند و شكست خوردند و از بين رفتند. رژيم سلطنتى دو هزار و پانصد ساله با آنهمه قدرت و با آنهمه طرفدار در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام نتوانست بماند. اين چند تا بچه صغيرى كه اينها وادار مىكنند و اين مفسدين وادار ميكنند به اينكه اين بچههاى گول خورده يك خرابكارى بكنند، اين همان حال مگسى است كه در آخر عمرش يك جولانى مىخواهد بكند و نفس آخرش را بكشد. قابل آدم اينها نيستند و ملت ما گمان نكند كه چهار نفر آدم را اگر اينها كشتند، هر چند اين آدم شخصيتش بزرگ باشد، اين اسباب اين بشود كه ما و ملت ما شكست بخورند. ملت ما امروز بيدارند و همه اشخاصى هستند كه براى كشور خودشان و ملت خودشان حاضرند براى هر خدمت و هر فداكارى، مثل يك رژيمى نيست كه اگر آن سر كردهاش از بين برود، يك وقتى به هم بخورد اوضاع، اين مال آنهائى است كه، رژيمهائى است كه ملت با آنها نيست. اگر يك وقتى در زمان سابق يك شاهى مىمرد، يك مملكت به هم مىخورد كه شاه مرده است و شلوغ مىشود و چه، براى اينكه مردم با شاه و شاه بازى موافق نبودند، از اين جهت وقتى كه شاه از بين مىرفت شلوغى زياد مىشد، اما يك ملتى كه خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهى را از بين بردهاند، اين ملت اينطور نيست كه حالا اگر يك كسى از بين برود و رئيس جمهور مثلا خداى نخواسته از بين برود يا كسان ديگرى از بين بروند، اين اسباب اين بشود كه خير، كشور ما ديگر شكست خورد. رئيس جمهور هم مثل يكى از شماهاست، شماها او را قرار داديد رئيس جمهور، وقتى كه خداى نخواسته او از بين برود، شما يكى ديگر را قرار مىدهيد. بحمد الله افراد هستند نبايد ما و ملت ما خيال كنند كه اگر توطئهها منتهى به اين شد كه فلان روحانى را بكشند، فلان امام جمعه را بكشند، فلان رئيس را بكشند، يك خبرى مىشود. اين در جاهائى خبر مىشود كه بستگى دارد اساس ملت شان و مليت شان بر آنها، جاهائى كه اينطور نيست و هر يك از افراد خودشان امامند، خودشان رئيسند، خودشان همه كاره هستند، يك همچو ملتى ديگر دنبال اين نيست كه اگر فلان را
صحيفه نور ج 15 صفحه 98
بكشند، اگر خمينى را بكشند، چه خواهد شد، نه، اين حرفها نيست در كار. همه شما بحمد الله هستيد و كشور خودتان را حفظ مىكنيد و مساله، مساله اسلام است. در صدر اسلام يك وقت در يك جنگى فرياد زدند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد. در قرآن آمده است كه خوب، پيغمبر شهيد بشود، ولى اسلام كه هست پيغمبر شهيد شد، پيغمبر رحلت فرمود، على ابن ابيطالب شهيد شد، اسلام هست. اسلام يك مرتبهاى است، يك اساسى است كه شالوده او را خدا ريخته است و خدا هميشه است و اسلام هم هميشه، خداوند حفظ ميكند اين اسلام را ولو من نباشم، تو نباشى، فلان رئيس نباشد. قويدل باشيد، دلتان را به قرآن كريم و اسلام محكم كنيد، رشته خودتان را با خداى تبارك و تعالى محكم كنيد و خوف اين را نداشته باشيد كه يك وقت بيايند اينجا را بمباران كنند و يك 200 نفر هم بكشند، اين چيز مهمى نيست، يك مملكت است اين امور درش واقع مىشود.
شما مىدانيد كه الان بزرگترين ممالك به حسب آلات و امثال ذلك آمريكاست يا شوروى. در هر دقيقهاى گفته مىشود يك نفر يا دو نفر در آمريكا كشته مىشود، معذلك آمريكا سر جاى خودش هست در صورتى كه شما يك پشتوانهاى داريد كه آن پشتوانه را آمريكا ندارد، ساير دولتهاى الحادى هم ندارد او را و آن پشتوانه خداست. شما براى خدا قيام كرديد،ملت ما زن و مردش، بزرگ و كوچكش براى خدا قيام كرد و براى خدا تا حالا ايستاده است و چيزى كه براى خداست ديگر عمد ندارد كه بگوئيم بعد از دو سال ديگر چه مىشود. وقتى كه يك امر براى خدا شد، جاويد است. جمهورى اسلامى كه با دست تواناى شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پيدا كرد اين پشتوانهاش خداى تبارك و تعالى است و كسى كه يا چيزى كه اين پشتوانه را داشته باشد جاويد است.
شماها توجه داشته باشيد، چه سپاه پاسداران و چه ساير قواى انتظامى و نظامى و غير انتظامى و چه ساير ملت همه توجه داشته باشند كه ما وظيفه داريم كه اين اسلامى كه الان به ما رسيده حفظش كنيم، تا آن فرد آخرى هم كه خداى نخواسته كشته مىشود موظف است براى حفظ اسلام، براى دفاع از ملت، دفاع از كيان اسلامى، دفاع از كشور اسلامى تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مكلفند كه دفاع كنند. مساله دفاع يك امر عمومى است براى همه، هر كس قدرت دارد دفاع كند، به هر مقدار كه قدرت دارد دفاع كند از كشور اسلام، بايد دفاع كند. اسلام و احكام اسلام آنقدر اهميت دارد كه پيغمبرها براى احكام خدا و براى خدا خودشان را فدا كردند و در اسلام از صدر اسلام به بعد بزرگان اسلام خودشان را فدا كردند براى اسلام. وقتى يك همچون مطلبى است و يك همچون امانتى از جانب خداى تبارك و تعالى به ما سپرده شده است ما موظف هستيم همه مان براى حفظش. و نبايد بترسيم از اينكه چند نفر كشته شدند، چند نفر را با بمب كشتند، چند نفر را انفجار حاصل شد، هيچ ابدا اين حرفها نيست، اسلام نه وابسته به من هست و نه وابسته به تو، اسلام از خداست و همه ما مكلف براى حفظ او هستيم و با قدرت و قوت حفظ مىكنيم او را.
صحيفه نور ج 15 صفحه 99
قدرتها نتوانستند مردم را متوقف كنند
شما شاهد بوديد از اول انقلاب تا حالا كه از آن قدم اولى كه براى انقلاب برداشته شد يك جمعيتى مخالف بودند، يك طايفهاى، لااقل شاه و بستگان شاه معدوم مخالف بودند و سر سخت براى كوبيدنش بودند. هر قدمى كه جلو رفت يك طايفهاى از بين رفتند و يك دستهاى ديگرى از آنها، كوچكتر، آنها هم مىخواستند كه اين جمهورى را از بين ببرند. اين جمهورى قدم به قدم پيش آمد و قدم به قدم پايش را محكمتر كرد. كجا شما سراغ داريد كه در عرض دو سال، دو سال و نيم اينطور انسجام پيدا شده باشد و اينطور همه چيزهائى كه يك كشورى لازم دارد و يك حكومتى لازم دارد تحقق پيدا كرده باشد. اين عراق با همه چيزهائى كه گفته مىشود و آنهمه هم طرفدار دارد و همه قدرتهاى فاسد هم طرفدارش هستند، باز قانون اساسى ندارد. يك جمعيتى هستند،يك حزبى هستند كه اين حزب آمدند زمام امور كشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و حبس و زجر و اينها دارند يك حكومت جابرانه مىكنند و تا حالا كه مدت چندين سال، بيست سال بيشتر است كه اينها آمدند، باز يك قانون اساسى ندارد. اين كشور شما كه همه مخالفند با او، با آن كشور عراق، همه با عراق تقريبا همه موافقند، تقريبا البته، نه همه، اما تقريبا، معذلك نتوانسته يك قانون اساسى براى خودش درست كند، نمىتواند در آنجا يك راى گيرى بكند. راى از كى بگيرد؟ ملت كه با او موافق نيست، با سر نيزه بايد ببرند مردم را دم صندوقها. شما در اين وقت كم و با آن دشمنهاى سرسخت زياد كه در خارج كشور هستند و در داخل هم تفالههايشان هست، در اين وقت تمام چيزهائى را كه لازم دارد يك حكومتى درست كرديد، بعد هم ديديد كه يك كسى خلاف كرده گذاشتيدش كنار، يك كسى را آورديد كه به نظر همهتان شخص مكتبى است و دولتتان هم در ظرف دو سه روز همه چيزش درست شد. دو سه روز طول كشيد، چيزى كه دو سال، يك سال و نيم نتوانست، براى خاطر انحرافاتى كه بود نمىشد درست بشود و ما هم هر چه جديت كرديم كه بعضىها را آدم كنيم نتوانستيم. در ظرف دو روز، سه روز، يك هفته، همه وزرا را تعيين كردند، رئيس جمهور هم امضاء كرد و مجلس هم امضاء كرد و شد يك دولتى. الان شما يك دولت قانونى كه اميدوارم كه به درد ملت برسد و اين ضعفا و فقرا را و اين مستضعفين را اداره كند ،الان شما همه چيزتان تمام است.
نتوانستند همه اين قدرتها كه شما را در يك جائى متوقف كنند، آنها مىخواستند از آن اول متوقف كنند. اول، اول مىخواستند شما را متوقف كنند، يك دفعه رفراندم شد، خوب، يك دفعه ديگر بكنيد. اگر آن دفعه هم شده بود، دفعه سوم، لكن نتوانستند اينها، حالا همه چيز شما محكم شده و پاتان محكم روى زمين هست و كشور خودتان در دست خودتان و اشخاصى كه از طرف خودتان هست، است. وقتى كه همه آنها بودند شما پيش برديد، حالا كه همه رفتند از چه مىترسيد؟ كى را ما داريم ديگر؟ ارتشمان از خودمان است،سپاه پاسدارانمان از خودمان است،قواى ديگر مسلح مان از خودمان است، مردم هم با آنها برادر هستيد و با هم هستند در خوبى و بدى. وقتى مساله اينطور است كى مىتواند كه در اين كشور بتواند يك كارى بكند؟ اصلا چه معنا دارد كودتا در يك همچو كشورى؟ كى،
صحيفه نور ج 15 صفحه 100
كى كودتا مىتواند بكند؟ يك دستهاى در پاريس نشستهاند و منتشر ميكنند كه ما از پاريس داريم راه مىافتيم مىآئيم براى ايران. خوب، تشريف بياوريد راه باز است. اگر شما مىتوانستيد كارى بكنيد چرا رفتيد؟ كسى كه فرار كرده حالا مىگويد ما ديگر با هم منسجم شديم. كىها منسجم شدهاند؟ آخر ما كه مىشناسيم شما را، ملت ما كه مىدانند كه شماها كى هستيد. حالا ما ديگر با هم منسجم شديم و بنا داريم، راه افتاديم، ميگويند راه افتاديم ما، راه افتاديم و داريم مىآئيم.
ملت بايد از كيد آمريكا غافل نباشد
ملت بايد توجه داشته باشد، البته اينها حرفهاى لاطائلى است كه گفته مىشود، لكن معذلك ملت بايد بيدار باشد. از كيد آمريكا غافل نباشد. اينها خودشان قابل آدم نيستند. اگر اينها قابل آدم بودند وضعشان اينطور نمىشد. اينها از ملت بريده بودند و نمىدانستند چه بكنند و فرار كردند، رفتند. اما آمريكائى كه سيلى خورده است از شما، آمريكائى كه دل بسته بود به ايران و نفت ايران و ذخائر ايران، اين آمريكا را شما بيرونش كرديد. غافل نباشيد كه يك قدرتى است و دارد، يك بست و بندهائى هست و يك همچو كارهائى يك وقتى مىخواهد بكند، لكن تا شما بيداريد و زندهايد و ايستادهايد كارى نمىتوانند بكنند. اينطور نيست كه آمريكا يك لشگرى از آمريكا راه بيندازد بيايد ايران بخواهد خرابكارى بكند. آمريكا با دست همينها مىخواهد كار بكند. نقشهاش هم اين است كه با همينهائى كه در پاريس و در جاهاى ديگر جمع شدند، يك همچو كارهائى راه بيندازد. بايد ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ايمانى كه داشت، با همان قدرت اسلامى كه داشت كه خودش را براى خداداند و خودش را فداى اسلام مىكند بايستد و متوجه باشد كه اگر در صحنه باشيد و بايستيد و هر كدام وظيفه خودتان بدانيد كه حفظ بكنيد كشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بكنيد، هيچ قدرتى نمىتواند اين كار را بكند. مهم اين است كه شما ايستاده باشيد و قائم به امر باشيد و حكومت را از خودتان جدا ندانيد و ننشينيد به اينكه همه كارها را بايد حكومت بكند. يا بايد ارتش بكند. خير، ارتش هم وظيفه دارد، شما هم داريد، من هم دارم، حكومت هم وظيفه دارد، معممين هم وظيفه دارند، وكلا هم وظيفه دارند، همه دارند. حفظ اسلام، ديگر ننوشته بر پيشانى ارتش كه بايد حفظ كند.
اسلام را همه بايد حفظ كنيم
اسلام را همه بايد حفظ كنيم. واجب است بر همه ما، همه شما كه اگر توطئهاى ديديد و اگر رفت و آمد مشكوكى را ديديد، خودتان توجه كنيد و اطلاع بدهيد. يك بيچارهاى به من نوشته بود كه شما كه گفتيد كه همه اينها بايد تجسس بكنند يا نظارت بكنند، خوب، در قرآن مىفرمايد كه: ولا تجسسوا راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است كه هر كسى بايد لاتقتلوا انفسكم . اين اشكال را به سيدالشهدا بكنيد. وقتى كه اسلام در خطر است همه شما موظفيد كه با جاسوسى حفظ بكنيد اسلام را. احكام اسلام براى مصلحت مسلمين
صحيفه نور ج 15 صفحه 101
است، براى مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. اگر دماء مسلمين را در خطر ديديم، ديديم يك دسته دارند توطئه مىكنند كه بريزند و يك جمعيت بيگناهى را بكشند، بر همه ما واجب است كه جاسوسى كنيم. بر همه ما واجب است كه نظر كنيم و توجه كنيم و نگذاريم يك همچو غائلهاى پيدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست، حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرفهاى احمقانهاى است كه از همين گروهها القا مىشود كه خوب، جاسوسى كه خوب نيست.جاسوسى، جاسوسى فاسد خوب نيست اما براى حفظ اسلام و براى حفظ نفوس مسلمين واجب است. ما الان يك امانتى در دستمان هست و آن اسلام است عذر نداريم به اينكه ما بنشينيم كنار بگوئيم ديگران بروند حفظش بكنند. امانت مال ديگران نيست. اين امانت، امانتى است كه خدا پيش، براى همه ما هست، نگهدارش همه ما هستيم، نمىتوانيم بنشينيم بگوئيم كه دولت اين كار را بكند، نمىتوانيم بنشينيم بگوئيم ارتش اين كار را بكند. وقتى كشور اسلام مورد تهديد دشمنهاى اسلام هست دفاع از كشور اسلام و نواميس مسلمين بر همه ما، بر تمام ما واجب است، با همه كوشش واجب است. وقتى يك همچو مطلبى پيش آمد و شما هم بحمد الله همه كشور ما، هم زن و مردش آماده براى اين مساله هستند، ديگر خوف اين نيست كه از پاريس يك دسته راه بيفتند بيايند چه بكنند يا از يك جاى ديگر مىخواهند بيايند چه،نه،اين خوفى نيست. يك دفعه هم تجربهاش را كردند و صدام را رها كردند تا پريد به ايران و سيلىاش را هم خورد. الان هم بيچاره گرفتار اين است كه چطورى از زير اين بار فرار كند. ما هيچ وقت سر دعوا با كسى نداشتيم، ما براى حفظ اسلام دفاع بايد بكنيم، براى حفظ مملكت اسلامى دفاع بايد بكنيم. او حمله كرده است و آمده است و شهرهاى ما را گرفته است و خرابكارى دارد مىكند، بر همه ما واجب است كه اين شر را از سر مسلمانها دفع كنيم. ما وارد كشور آنها نشديم كه ما مجرم باشيم، آنها مجرمند كه وارد شدند. يك كسى، دزدى مىآيد منزل يك كسى، اگر اين دزد بايد دفعش كنند، دزد تقضير كار است يا آن كه دفع كرده؟ صاحبخانه كه تقصير ندارد، دزد آمده اين هم بايد دفعش كند. حتى اگر به كشتن او هم منجر بشود بايد دفعش بكند، مجرم اوست. اينهائى كه در سرحدات ولو فرض بكنيد كه اينهائى كه به سرحدات حمله ميكنند به ما، ولو فرض كنيد كه مسلمان هستند، لكن چون حمله كردند دفاع واجب است و كشتن آنها تا دفعشان واجب است. نه اينكه ما سر جنگى داريم، ما مىخواهيم عالم در صلح باشد. ما مىخواهيم همه مردم، همه مسملمين و غير مسلمين همه در صلح و صفا باشند، لكن معنايش اين نيست كه اگر يك كسى بخواهد بريزد در منزل يك كسى و تعدى كند، ما بگوئيم كه سر صلح داشته باشيد و تن بدهيد به ظلم. نه، همانطورى كه ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمين و جان مسلمين و مال مسلمين و كشور مسلمين يكى از واجبات است. ما داريم به اين واجب عمل مىكنيم، كشور ما دارد به اين واجب عمل مىكند، آنها در جبهه و ديگران در پشت جبهه دارند به اين واجب عمل مىكنند. آن كه مىآيد و فرض كنيد كه يك ماده منفجرهاى را مىخواهد پرت كند يك جائى، اگر او را گرفتند و حبسش كردند و اگر هم كار را كرده است يك وقت
صحيفه نور ج 15 صفحه 102
او را كشتند، اين دفاع است، اين فساد را از بين بردن است، اين دفع فساد است. آن كه اين كار را دارد مىكند مفسد است، نه شمائى كه داريد دفع مىكنيد او را. شما كه نمىخواهيد كه در يك خانه اى ماده منفجره بريزيد، شما ميخواهيد كه در منزلتان آن ريخته نشود. اين به اين است كه اين اشخاصى كه گول خوردند موعظه كنيم ما، دائما هم موعظه مىكنيم كه اين جوانها را گول زدند، خودشان رفتند دارند آب سرد مىخورند و اين جوانها و بچهها را گول زدند، تا اينها آمدند دارند خرابكارى مىكنند و خودشان را گاهى به كشتن مىدهند و خودشان را به زحمت وا مىدارند. ما اگر هر كس بيايد و توبه كند، توبهاش را، خدا توبهاش را قبول مىكند. ما فرض بكنيم كه يك كسى هم چون آدم را كشته ولى دمش بايد او را بكشد باز ميل داريم كه توبه كند و لااقل آن دنيايش صحيح باشد. ما ميل داريم همه صلح و صفا باشد. همه عالم در صلح و صفا باشند. ما اگر قدرت داشتيم، اصلا باروت را از بين مىبرديم و قواى منفجره را از بين مىبرديم كه اقلا خالى بشود از اين جنايتها. ما نمىخواهيم با كسى دعوا بكنيم، نه با عراق دعوا داريم و نه با فرض كنيد جاهاى ديگر دعوائى ما نداريم، آنها دعوا دارند، وقتى دعوا دارند تو دهنى مىخورند و خوردند، حالا هم از هر جائى هم همچو چيزى پيدا بشود همين مردمند و همين پاسداران هستند و همين ارتش است و همين جوانهاى زن و مرد ما، از هر جا تعدى بشود تو دهنى مىخورند.
ما كه اسلام را خواستيم و مىخواهيم، اسلام اجازه نمىدهد كه ما تعدى كنيم به يك كشورى، لكن فرموده است كه اگر به شما تعدى كردند، بزنيد تو دهنشان، اگر يك دستهاى از مسلمين را، در جنگهاى سابق اين هست، اگر يك دستهاى از مسلمين را كفار سپر قرار دادند، فرض كنيد كه عراق فاسد يك دستهاى از مسلمين بيگناه را سپر قرار داد و پشت آنها ايستاد كه بريزد ايران را بگيرد، بر ما واجب است كه مسلمان و غير مسلمانش را بكشيم. مسلمانها شهيد هستند و به بهشت مىروند و كافرهايش كافرند و به جهنم، دفاع واجب است.
و تا شما هستيد بحمد الله و تا سپاه پاسداران هستند بحمد الله و تا ارتش هست و تا ملت متعهد به اسلام و فداكار براى اسلام هست اين جمهورى هست و اين خرابكارىهائى كه مىبينيد اينها چيزى نيستند. خداوند انشاء الله به همه شما سلامت و سعادت عنايت كند و دست ستمكاران را قطع كند و لشكر ايران را پيروز كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 103
تاريخ: 31/5/60
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت
اسلام از ما توقع دارد و بايد اين دين را ادا كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالبى كه جنابعالى و آقاى نخست وزير گفتند همهاش مطالب صحيح است و من هم اميدوارم انشاء الله كه موفق بشويد در اين ماموريت،لكن مردم به جاى برنامه دادن، عمل مىخواهند. هيچ ديگر شماها عذرى نداريد و ما هيچ كدام ديگر عذرى نداريم. در طول اين مدت هى عذرهائى بود و واقعا هم عذر بود. مردم دين خودشان را به جمهورى اسلامى تاكنون ادا كردند، به تكليف خودشان مردم عمل كردند، اشكال در ماهاست بايد ما جواب مردم را بدهيم. مردم به آقاى رئيس جمهور به آن شور و به آنطور راى دادند و بحق هم راى دادند براى اينكه آقاى رئيس جمهور را از خودشان مىدانند، كسى نيست كه، من خيلى از حكومتها را يادم هست، حكومت يك خمين كه يك قصبه بود، حكومت ولايت ثلاث كه مركزش گلپايگان بود، اين حكومتها وقتى كه راه مىافتند، جلوشان يك كسى بود كه يك عصائى هم دستش بود و اشخاصى هم اطراف بودند هر جا مىرفتند آنطور يال و كوپال داشتند لكن در عمل همهاش ظلم بود، همهاش تعدى به مردم، يال و كوپالها را درست كردند براى براى اذيت مردم. من بچه بودم كه حكومت گلپايگان يك نفر آدم شرع هم بود، يكى از متدينترين افرادى كه سراغ داشتم اين را از توى اتاقى كه نشسته بودند وقتى كه حكومت با آنها با خشونت صحبت مىكرد و ما بيرون بوديم، نمىدانم حالا آنجا صحبت چه بود، ايشان مىديدند، كشيدند آن مرد محترم را آوردند توى حياط پايش را بستند به چوب و كتك زدند به او. وضع اينطور بود، وضع زمان بعد هم كه به اينطور نبود به طور بدتر بود. حالا بحمد الله هى گفته مىشود كه خوب چه شده است، چه شده است، اينها نمىدانند چه شده است و يا مىدانند و مىخواهند شيطنت كنند.اينها رئيس جمهورشان اين آقاست و نخست وزيرشان اين آقا و وزير كشورشان آن آقا،ساير وزراشان اين آقا، نه آن بساط حكومت حتى خمين را دارند تا برسد به آنجايى كه عين الدوله چه كرد و فرض كنيد كه ديگران چه بساطى داشتند. خوب، اين يك كارى شده است كه عين الدولههايى كه در هر محلى بودند مردم را كباب مىكردند و آنهمه ظلم مىكردند و حكومتهاى اينها اجارهاى بود يعنى در تهران اين كه راس بود آن خراسان را به يك كسى تيول مىكرد و اصفهان را به يك كسى، اين به حسب اختلاف سعه از آنها پول مىگرفت و اين مختار بود برود آنجا كه كسى كه مثلا آنوقت بيست هزار تومان مىداد و بيست هزار تومان آنوقت
صحيفه نور ج 15 صفحه 104
دو سه ميليون حالا بود، اين بايد برود بيست هزار تومان اين آقا را بدهد يك بيست هزار تومان هم براى خودش تهيه كند، ديگر هرچه مردم مىخواستند كه شكايت كنند بنابراين بود كه ديگر شكايتها را گوش ندهد. آن حاكم بيست هزار تومان را آنجا بدهد برود آنجا فعال مايشاء،هرچه مردم شكايت كنند، ديگر مردم مايوس شدند كه شكايت بكنند و شكايت هم نمىكردند مردم. حالا وضع اينطور شده است كه يك وضع اسلامى است يعنى از خود مردمند و از خود جامعه برخاستهاند و براى خود جامعه مىخواهند عمل بكنند و همه شان هم بحمد الله مسلمان و متعهد و بنابراين دارند كه خدمت بكنند. خوب، اين حرفها همه درست اما در مقام عمل بايد يك عمل مثبت نشان داده بشود. اين مردم زحمت كشيدند در اين مدت، غالبا فداكارى كردند و اينقدر هم توقع ندارند كه چه بشود اما خوب اسلام از ما توقع دارد و ما بايد ادا كنيم اين دين را. مردم جانشان را، بچههايشان را، جوانهايشان را فدا كردند و معذلك خوب به شما راى دادند، وكلايشان به آقايان وزرا... خودشان به ايشان، اينها كار خودشان را كردند و انصافا از اول انقلاب تا حالا آن كه كار خودش را صد در صد صحيح انجام داد ملت بود، صد در صد كار خودش را خوب انجام داد يعنى در همه مشكلات با دولت موافقت كرد، در كجا شما سراغ داريد كه جنگ در يك طرف بشود و از آن طرف مملكت خود مردم پا بشوند بروند كمك كنند پا بشوند در پشت جبهه وسايل فراهم كنند اينها يك نمونههايى است كه مال اسلام است، مردم چون متعهد بودند و مسلم بودند و عقائد اسلامى داشتند خودشان را موظف مىدانستند كه كشورشان را حفظ كنند و كمك كنند به آقايان. حالا نوبت آقايان است كه در مقابل اينهمه زحمتى كه آنها كشيدند و محبتى كه آنها كردند و فداكارى كه آنها كردند حالا نوبت آقايان است كه من نمىگويم جبران، آنها نكردند براى اينك يك چيزى بگيرند از شما، اما وجدان اقتضاى اين را مىكند كه در همه جا كارها به نفع مملكت و به نفع اسلام و به نفع اين جمعيتها و خصوصا اين مستمندان كه در همه كشور هستند بايد همه دست به هم بدهيد و اينطور نباشد كه مثلا آقاى رئيس جمهور كنار بنشيند و محول كند به دولت، و نيستند اينطور، من مىدانم همه اينطور نيستند. آقاى رئيس جمهور هم از خود ملت است و مملكت خودش هست و براى خودش كار مىكند. همه وزارتخانهها هم هر چه مىتوانند وقتى ديدند لازم است به يكديگر كمك كنند به اوضاع بيايند كمك بكنند. اجنبى نيستند از هم كه او بخواهد كار او را بشكند او بخواهد كار او را بشكند يا كمك به او نكند مردم هم حاضرند كه وقتى يك مشكلى را ديدند براى هر يك از شما مردم حاضرند به اينكه عمل بكنند، نوبت، نوبت شماست كه بايد اين دين را به اين مردمى كه شما را نشاندند سر اين مسند دين خودتان را عمل بكنيد ادا كنيد به مردم.
افراد كار شكن در وزارتخانهها بايد شناسائى و كنار گذاشته شوند
و يكى از مسائل مهم قضيه افرادى است كه در وزراتخانههاست، افرادى كه ممكن است باشد هست البته، كه اينها علاوه بر اينكه خدمت نمىكنند كارشكنى هم مىكنند هست الان اين، يك دستهاى هستند كه اينها فقط براى اينكه چيزى گيرشان بيايد و يك حقوقى گيرشان بيايد و يك قدرى نق
صحيفه نور ج 15 صفحه 105
بزنند و يك قدرى هم كارشكنى بكنند، پا بشوند بروند منزلشان. اينها بايد شناسائى بشود درست. و اين افراد كنار گذاشته بشود و هر طورى ديگر كه البته صلاح ميدانيد به تدريج البته.
سفارتخانهها آبروى كشور اسلامى ما هستند
البته مساله سفارتخانهها كار مهمى است. سفارتخانهها از اول كه جمهورى اسلامى بپا شد من از آن روز اول به وزراى خارجه كه شدند يكى بعد از ديگرى اين مطلب را هى گفتهام اين سفارتخانهها بايد تصفيه بشود، بايد درست بشود، آنها. كسانى كه رفتهاند و ديدند و آمدند، آنها مىگويند كه اينها همان بساط سابق را دارند. چند وقت پيش از اين يكى آمده بود گفته بود همان بساط سابق را دارند گاهى فرق مختصرى كرده. اين سفارتخانهها آبروى كشور اسلامى ماست، اگر آنجا بد باشد، مردم آنها را، آن مردم خارج آنها را نگاه مىكنند وقتى ديدند كه يك سفارتخانه اى در وفق دولت اسلامى نيست، بر وفق اسلام نيست، وضعش همان وضع طاغوتى است از آن قياس مىكنند كه خوب داخل هم همين است فرق نمىكند. يكى از مهمات اين است كه البته با آقاى وزير خارجه است كه اين كارها را انجام بدهند و جديت كنند در اين امر. قضيه وزارت ارشاد كه از مهمات است، در وزارت ارشاد، بايد ارشاد بكنند مردم را، بايد تبليغ بكنند اسلام را، بايد عمل بكنند به مسائلى كه اسلام را ترويج مىكند. و همه وزارتخانهها،وزارت كشور از وزارتخانههاى بسيار وسيع است بحمد الله در راسش هم آقاى مهدوى واقع شدند كه خوب ما از سابق ايشان را ارادت داشتيم و حالا هم ارادت داريم و بعدها هم ارادت خواهيم داشت به ايشان. و ايشان هم بايد يك قدرى با فعاليت ديگرى و زيادترى و الان ديگر كسى نيست كه عذر بياورد كه من مىخواستم بكنم و فلانى نگذاشت، سابق عذر مىآوردند كه ما وزير خارجه نتوانستيم درست كنيم و واقعا هم اين هم يكى از مصيبتها بود كه خوب تا آخر وزارت خارجه درست نشد و ساير كارها هم هى كارشكنى مىشد.
مقام براى خدمت به مردم است
الان اين مسائل بحمد الله نيست، اختيار دست خود شماهاست و شماها بايد براى اين ملت خدمت كنيد و خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اگر در ذهنتان بيايد كه، بياوريد كه من وزيرم و بايد مردم از من چه بكنند بدانيد اصلاح نشديد.
در ذهنتان حتى خلجان بكند، آقاى رئيس جمهور در ذهنش خلجان بكند كه من شخص اول مملكت هستم و چه و كذا، اين اصلاح نشده است خلجانش هم از شيطان است. آن خلجانش هم، او عمل نمىكند اما در ذهنش اين خلجان را هم بيرون كند. و همين طور هر يك شماها خدمتگزار اين مملكت هستيد، خدمتگزار اين ملت هستيد و براى اين ملت هم شكرانه اينكه اين دست تعدى متعدىها قطع شد و رژيم منحوس شاهنشاهى كه از اول غلط بوده از بين رفت و مملكت دست شماها افتاد كه از خود مردم هستيد و با خود مردم هستيد، مهم اين است در مقابل عمل هم وزارتخانهها را درست تصفيه
صحيفه نور ج 15 صفحه 106
كنيد. ببينيد افرادى كه واقعا مىخواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، خواهند مردم را ناراضى كنند، هستند. البته اشخاصى كه بنايشان بر اين است كه ناراضى كنند، اينها را بايد تصفيه بكنيد و بخواهيد هم كه در هر عملى رضايت همه مردم را به دست بياوريد اين امكان ندارد، بالاخره در هر عملى اگر تصفيه باشد، يك دسته تصفيه شده مخالف مىشوند يك دسته رفقاى تصفيه شده مخالف مىشوند. شما همان نظرتان به اين باشد كه تكليف شرعى الهى خودتان را كه مقامى را داريد و بايد به اين مقام خدمت كنيد. اين آلت است براى خدمت به مردم، خودش چيزى نيست، اگر خدمت به مردم كرديد، مقام براى شما صلاحيت دارد، خوب است و اگر نشد مقام چيزى نيست. من دعا مىكنم انشاء الله خداوند شماها را موفق كند، مويد كند و كابينهاى كه بحمد الله شايد در طول تاريخ ما همچو كابينهاى به اين صحت و به اين خوبى و با اين چهرههاى نورانى نداشتيم حالا انشاء الله نورافشانى كنند و مردم را هم برسند بهشان و خصوصا طبقه مستضعفين را كه بايد به آنها رسيدگى بشود، در هر امرى از امور رسيدگى بشود، با حفظ موازين اسلامى و شرعى به همه امور رسيدگى بشود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 107
تاريخ: 2/6/60
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از افسران و درجه داران شهربانى جمهورى اسلامى و اعضاى انجمنهاى اسلامى دانشجويان خارج از كشور
براى خاطر قطع ايادى ستمكاران دنيا از ايران، ما مورد ظلم زياد واقع شديم
بسم الله الرحمن الرحيم
از قرار مذكور از برادرهاى خارج از كشور هم، از پاكستان و اندونزى و بعضى جاهاى ديگر هم، اينجا تشريف دارند و اميدوارم كه اين سفرى را كه آنها كردهاند به طور شايسته در مسائل ايران و گرفتارىهاى ايران توجه كنند و كشورهاى خودشان را مطلع كنند.
ما در اين انقلاب پيروزىهاى فوق تصور داشتيم و مظلوميتهاى زياد. بزرگترين پيروزى تحول يك رژيم دو هزار و پانصد ساله مستكبر و ستمگر به يك رژيم اسلامى كه در راه اسلام مىخواهد قدم بردارد و انشاء الله بردارد و براى خاطر همين پيروزى عظيم كه به دست ملت و برادرهاى ارتشى و ژاندارمرى و پاسبانهاى شهربانى كه همه متصل شدهاند به ملت و اين پيروزى را به دست آوردند، براى خاطر همين پيروزى كه دنبالش قطع ايادى ستمكاران دنيا از ايران و اميد آنكه از جهان باشد، ما مورد ظلم زياد واقع شديم. ظلم از طرف ابرقدرتها كه منافع خودشان را از دست دادهاند در ايران و از دست رفته احتمال مىدهند در ساير كشورهاى اسلامى و كشورهاى مستضعف هست از آنها خيلى بعيد نبود براى اينكه آنها از اسلام سيلى خوردهاند و اين سيلى را نمىتوانند تحمل كنند، از اين جهت به مخالفت با ما برخاستهاند و به مخالفت با رژيم جمهورى اسلامى كه تمام مقصدش اين است كه احكام اسلام را در اين كشور پياده كند.اين سيلى كه خوردهاند آنها، موجب اين شد كه از همه اطراف به ما هجوم بياورند و ايادى خودشان را از داخل و خارج تجهيز كنند براى سركوبى اين جمهورى اسلامى يعنى براى سركوبى اسلام. آنها به حسب موازين خودشان به خودشان حق مىدهند كه مخالفت كنند.
مقابله با اسلام به اسم روحانيت اهل سنت
لكن ما از طرف برادرهاى اسلامى مان هم و كسانى كه دست پرورده ديگران هستند و آنها را ما برادر حساب نمىكنيم، از آنها هم مورد ظلم و ستم واقع شديم. منجمله تبليغات دامنه دارى كه از طرف بعض روحانيينى كه به ظاهر روحانى و در واقع اجير دولتها در ممالك اسلامى،بعضى از آنهائى كه
صحيفه نور ج 15 صفحه 108
شايد از رژيم شاه هم بهره بردارى مىكردند، در طول اين مدتى كه جمهورى اسلامى راه خودش را گرفته و به پيش مىرود آنها ساكت ننشستهاند و با اسم اسلام با اسلام طرف شدند، مقالات نوشتند. آنهائى كه براى بگين تبليغ مىكنند و براى صهيونيسم و به نفع آنها، براى جمهورى اسلامى ما و عليه ما تبليغ مىكنند با اسم روحانيت اهل سنت. در صور تى كه روحانيون اهل سنت، اين قشر مزدور را از خودشان نبايد حساب كنند، لكن ما مورد ظلم نسبت به از طرف اينها هم واقع شديم. البته اين صحبتهائى كه آنها مىكنند و در خارج پخش مىكنند ارزشى آنقدر ندارد، حتى پيش آنهائى كه آنها را وادار مىكنند به اين معانى، لكن اين برادرهاى ما كه از ممالك ديگر در اينجا حاضر هستند و آمدهاند راجع به جمهورى اسلامى تحقيقات بكنند خوب است يك مقدارى زيادتر بمانند و يك تحقيقاتى بيشتر بكنند.
از اولى كه اين جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا كرد تاكنون اينها مطالعه كنند و ببينند كه چه مىگويد و چه مىخواهد.آيا ملتى كه از اول فرياد زده است كه ما اسلام را مىخواهيم و جمهورى اسلامى را ميخواهيم و با فرياد الله اكبر و لااله الا الله بدون اينكه ساز وبرگ صحيحى داشته باشد غلبه كرده است بر آنهائى كه به اسلام اعتقاد نداشتند يا بر ضد اسلام عمل مىكردند آيا باز سزاوار است كه در بين مسلمين كسى پيدا بشود كه مدعى اسلام است و مدعى روحانيت اسلامى، با يك همچو رژيمى كه تمامى همش به اين است كه اسلام را در اين مملكت پياده كند و در ساير ممالك تبليغ كند، با اين بايد مخالفت كرد؟
ما اسرائيل را قابل آدم نمىدانيم تا اينكه با او ربطى داشته باشيم
ما توقع نداريم از امثال سادات وصدام كه سر سپرده كشورهاى قدرتمند هستند و سر سپرده آمريكا هستند و در مملكت اسلامى پايگاه براى كفار و براى ستمگران و براى آمريكا مىسازند و اجازه مىدهند كه بسازند. ما از آنها توقع نداريم، براى اينكه آنها به اسلام اعتقادى ندارند و آنها نوكرند، نوكر آمريكا هستند و هر چه او امر كند عمل مىكنند. چنانچه اين هجومى كه به كشور اسلامى كردند بدون هيچ بهانه، به امر قدرتهاى بزرگ و خصوص آمريكا انجام گرفت. از آنها ما توقعى نداريم، البته آنها بايد با طرق مختلف با ما مخالفت كنند و ما هم نشستيم اينجا كه مخالفتهاى آنها را خنثى كنيم و گوش كنيم. آنها براى يك كشورى كه از اول با اين طايفه صهيونيسم ملعون مخالفت كردند و ما كه قبل از اين انقلاب در زمان رژيم منحط پهلوى دائما مخالفت كرديم با آن رژيم فاسد، آنها ما را متهم مىكنند به اينكه ما از اسرائيل اسلحه مىآوريم. ما اسرائيل را قابل آدم نمىدانيم تا اينكه با او ربطى داشته باشيم. ما بيش از بيست سال است كه در هر جا صحبت شده است، در هر جا اعلاميه پخش شده است يكى از امورى كه در راس مسائل ما بوده است اسرائيل بوده است و ستمگرى اسرائيل، در صورتى كه بسيارى از سران ممالك اسلامى يك قدم همراه نبودند كه مخالفت با اسرائيل كنند.
صحيفه نور ج 15 صفحه 109
همين صدامى كه اين بساط را درست كرد و با آنطور كه مىگويند با نظر خودش براى نجات از اين ننگى كه بار آورده و حمله به ايران اسلامى كرده است و به شكست رسيده است، براى سرپوش روى اين جنايت اسرائيل را وادار مىكند كه يك مركزى را كه آنها دارند، آن مركز را بمباران كنند تا يك وسيلهاى بشود براى اينكه گفته بشود اسرائيل مخالف با صدام است، مخالف با دولت بعث عراق است. دنبال او يك بهانهاى پيدا مىكنند، يك بهانه پوچى پيدا ميكنند كه خير، اسرائيل با صدام مخالف است لكن با ماها پيوند دارد. اين يك حرف پوچ بچگانه است كه به خيال خودشان مىخواهند ما را در بين ممالك اسلامى طرفدار اسرائيل حساب كنند. در صورتى كه ما از اولى كه در اين امور و در اين نهضت وارد شديم، يكى از مسائل مهم ما اين بود كه اسرائيل بايد از بين برود و آنها نمىتوانند كه يك همچو مطلب فاسدى را به كرسى بنشانند، لكن اين برادرهايى كه از خارج از كشور آمدهاند اينجا، بررسى كنند اين مسائل را، ببينند كه ما با سلاح اسرائيل مىخواهيم جنگ بكنيم يا با سلاح ايمان جنگ مىكنيم.
ما امروز كشورمان يك كشور اسلامى است و منسجم و همه قواى مسلحه ما با هم منسجم و با ملت هم منسجم. شما الان اين برادرهاى شهربانى ما را مىبينيد كه در بين روحانيينى كه با آنها در تماس هستند آمدهاند اينجا و زير يك سقف، روحانيين و شهربانى مجتمع شدهاند و خدمتگزارى خودشان را به اسلام و به كشور اسلامى اعلام ميكنند و البته هم در همين راه هستند و من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه قواى مسلح را مىخواهم و بخصوص شهربانى كه خدمتگزار در شهرهاست و البته بايد بيشتر از اين خدمت كند و من اميدوارم كه موفق بشود.
كاخ سفيد اعلام كرد كه از اين منافقين بايد پشتيبانى كرد
و اين گرفتارىهاى جزئى كه در سطح كشور هست و در بين شهرها هست و اين دزدهائى كه طرفدارى آنها را امريكا مىكند و اعلام مىكند كه بايد امريكا طرفدار اين منافقين باشد، اينها را انشاء الله به زودى شرشان از ايران كنده بشود و هيچ اينها قابل ذكر نيستند. اينها يك دزدهائى هستند كه گاهى يك جايى يك چيزى منفجر مىكنند. كارى كه يك دزدى مىكند، اينها هم او را مىكنند، هياهوشان خيلى است، صحبت خيلى مىكنند ولى واقعيتى اينها ندارند. البته ما بسيار متاثريم از اين جوانهائى كه از اينها گول خوردهاند و خودشان و عائله خودشان و زندگى خودشان را براى اينهائى كه امريكا اعلام مىكند كه طرفدارى از اينها لازم است، تباه مىكنند.
ما براى اين متاثر هستيم و از آنها باز مىخواهيم كه دست ازاين امريكائىهائى كه با صورتهاى مختلف در كشور ما ظاهر مىشوند و شدهاند برداريد و بيائيد وارد اسلام بشويد كه ضد هر قدرت فاسد است اينها مدعى از اول ادعاى اين را مىكردند كه ما مسلمان هستيم و براى اسلام كذا. و من هم از آن اول فهميدم كه دروغ ميگويند و بعد هم ما مخالف با امريكا هستيم، اينها. اين هم معلوم بود دروغش لكن امريكا فاش كرد اين مطلب را، اعلام كرد، كاخ سفيد اعلام كرد كه از اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 110
منافقين بايد پشتيبانى كرد. و اين آدمى كه و اين آدمهائى كه مىگفتند كه ما مخالفيم با اين كشورهاى ستمگر، در كشورهاى ستمگر رفتهاند و با اسلام مىخواهند مخالفت كنند، با ملت خودشان مىخواهند مخالفت كنند، لكن اينها هيچ ديگر عنوانى ندارند در اين كشور، حرف مىزنند، مقاله مىنويسند لكن در اينجا هيچ جاى پائى ندارند.اگر داشتند، اگر از اين مملكت يك عشر راه هم مىداشتند، مىماندند اينجا لكن اينطور نيست و اينها راهى ديگر براى اينكه بيايند در اين كشور ندارند و همان جاها بايد مقاله بنويسند و هياهو بكنند و با اربابهاى خودشان بست و بند كنند به خيال اينكه كارى ازشان مىآيد و كارى ازشان نمىآيد.
و من از همه ملت ايران خواستار هستم كه باهوشيارى توجه كنند به اين خرابكارىهايى كه اينها مىكنند و پند بگيرند از آن مادرى كه پسر خودش را آورد و محاكمه كرد كه آن يكى از نمونههاى اسلام است و ديگران هم اينطور باشند. نصيحت كنند اول اولادهاى خودشان، برادرهاى خودشان، فرزندان خودشان را و اگر نپذيرفتند، آنها را معرفى كنند تا به وظيفه اسلامى خودشان و به وظيفه ايمانى و ملى خودشان عمل كرده باشند.
و من از تمام قواى مسلح خواستارم كه انسجامشان همانطورى كه تاكنون بوده است از حالا به بعد هم منسجمتر بشوند و مخصوصا شهربانى در شهرهايى كه هست در تمام كشور، قدرت خودش را زياد كند و پرسنل خودش را قوى كند و با اين اشرارى كه دزد هستند و مردم را گاهى مىكشند و روحانيون را گاهى مىكشند، با اينها مقابله كنند و اينها را بفهمند كجا هستند و بررسى كنند و انشاء الله شر اينها را از اين كشور بكنند، گرچه اينها چيزى نيستند كه ذكرى از آنها بشود.
بحمد الله الان كشور ما تمام ارگانهائى كه بايد درش تحقق پيدا بكند پيدا كرده است و تمام ارگانها با هم منسجم هستند و آن چيزى را كه ديگران مىخواستند كه بين سران اين كشور اختلاف ايجاد كنند و دولت را با مجلس مقابل كنند، قوه قضائى را با ديگران، آنها نتوانستند و امروز تمام ارگانهاى دولتى با هم منسجم و مقصد اسلام و تمام قواى مسلح با هم منسجم و مقصد اسلام و ايران و تمام ملت با آنها همراه و همفكر و يك همچو ملتى كه تمام ارگانهايش با هم منسجم هستند، اين ديگر آسيب بردار نيست.
و من اميدوارم كه توجه همه افراد ملت ما در اين معنا باشد كه تا وحدت خودشان را حفظ كنند آسيب نخواهند ديد و دشمنان شما دنبال اين هستند كه اختلاف ايجاد كنند و نتوانستند و انشاء الله نمىتوانند.
و اين يك مشت جوان گول خورده انشاء الله بيدار مىشوند و به دامن اسلام و ملت بر مىگردند و حالا كه خيانت سران خودشان را به كشور فهميدند و امريكائى بودن آنها را به صراحت فهميدند ديگر عذرى ندارند كه آنها را طرفدار اسلام يا طرفدار ملت بدانند، اينها بايد برگردند به دامن اسلام و راه توبه باز است. اگر خود آنها پيشقدم بشوند و بيايند، قبل از اينكه آنها را بگيرند، به دامن اسلام برگردند، توبه آنها مقبول است و من اميدوارم كه اين امر تحقق پيدا بكند و آن سرانى هم كه در خارج
صحيفه نور ج 15 صفحه 111
هستند و فاسد هستند اگر چنانچه آنها هم توجه بكنند و راه خطاى خودشان را بفهمند باز راه توبه هست گرچه مىدانم كه آنها توبه نمىكنند. و من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه كشورهاى اسلامى و سعادت همه قواى مسلح اسلام و ايران و سلامت همه برادران را از خداى تبارك و تعالى خواستارم و اميدوارم كه پرسنل شهربانى هم با توجهى كه از طرف روحانيون به آنها هست تمام نقيصهها را رفع كنند و ايران را براى خودشان به طور شايسته تقويت كنند تا طمع ديگران ببرد از اين كشور و انشاء الله كشور مستقل و آزاد براى خود شما باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 112
تاريخ: 9/6/60
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت شهادت برادران: محمد على رجائى و دكتر محمد جواد باهنر
منطق ملت ما، منطق قرآن است
بسم الله الرحمن الرحيم
منطق ما، منطق ملت ما، منطق مومنين، منطق قرآن است، نا لله و انا اليه راجعون با اين منطق هيچ قدرتى نمىتواند مقابله كند. جمعيتى كه، ملتى كه خود را از خدادانند و همه چيز خود را از خدا مىدانند و رفتن از اينجا را به سوى محبوب خود،مطلوب خود مىدانند، با اين ملت نمىتوانند مقابله كنند. آن كه شهادت را در آغوش، همچون عزيزى مىپذيرد، آن كوردلان نمىتوانند مقابله كنند. اينها يك اشتباه دارند و آن اينكه شناخت از اسلام و شناخت از ايمان و شناخت از ملت اسلامى ما ندارند. آنها گمان مىكنند كه با ترور شخصيتها، ترور اشخاص مىتوانند با اين ملت مقابله كنند و نديدند و كور بودند كه ببينند كه در هر موقعى كه ما شهيد داديم ملت ما منسجمتر شد.
ملتى كه قيام كرده است در مقابل همه قدرتهاى عالم، ملتى كه براى اسلام قيام كرده است، براى خدا قيام كرده است، براى پيشرفت احكام قرآن قيام كرده است اين ملت را با ترور نمىشود عقب راند. آنها گمان مىكنند كه افكار مومنين و ملت بپاخاسته ما همچون افكار غربزدهها و غرب است كه جز به دنيا فكر نمىكنند و جز متاع دنيا جا نمىبينند، اينها هم آنطورند.
ملتى كه از اول، از صدر اسلام پيشوايان آن جان خودشان را فدا كردند براى هدف خودشان كه آن خدا و اسلام است، به اين مسائل و به اين امور از بين نخواهند رفت و سستى نخواهند داشت. ملت ما، ملت عزيز ما در تاريخ خوانده است كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه با دست يكى از همين منافقين، با دست يكى از همين اشخاصى كه بصورت، اسلام و از اسلام جدا بودند فرق مباركش شكافت. ملت ما چون على ابن ابيطالب را فدا كرده است از براى اسلام، فدا كردن امثال اين شهدا براى ملت ما يك مساله مهم نيست، گرچه خود واقعه و خود اين افرادى كه شهيد شدهاند در نظر همه ما عزيز و ارجمندند و آقاى رجائى و آقاى باهنر هر دو شهيدى هستند كه با هم در جبهههاى نبرد با قدرتهاى فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهيد رجائى به من گفتند كه من 20 سال است كه با آقاى باهنر همراه بودم، و خداوند خواست كه با هم از اين دنيا هجرت كنند و به سوى او هجرت كنند.كسى كه هجرت را به سوى خدا ميداند و شهادت را فوز عظيم مىداند و شهدايى كه در صدر اسلام و از صدر اسلام تاكنون داده است عاليتر و بالاتر از تمام افرادى هستند كه در اين قرن موجودند مثل
صحيفه نور ج 15 صفحه 113
على ابن ابيطالب سلام الله عليه و حسن ابن على سلام الله عليه و حسين ابن على و اصحاب او سلام الله عليهم و ساير ائمه ما عليهم السلام، آنها همه عمر خودشان را صرف كردند تا اسلام را حفظ كنند و ماهم تمام عمرمان را بايد صرف كنيم تا اسلام را كه به دست ما سپرده است حفظ كنيم.
من در عين حال كه شهادت اين دو بزرگوار براى من بسيار مشكل است در عين حال مىدانم كه آنها به رفيق اعلى متصل شدهاند و براى آنها آرامش هست و اينطور گرفتارىهايى كه الان براى ما هست ديگر براى آنها نيست و آنها رسيدند به مطلوب خودشان و از اين جهت به آنها و به خانوادههاى آنها و ملت اسلامى تبريك عرض مىكنم كه چنين شهدايى تقديم مىكنند. در عين حالى كه مصائب اينها مشكل است براى ما، لكن كشور ما و ملت ما با تمام قدرت ايستادهاند تا همچو شهدايى تقديم كنند و هيچ راه عقب نشينى ندارند و فكر نمىكنند به سستى. آن كوردلانى كه گمان كردهاند كه جمهورى اسلامى با نبود چند نفر از بين خواهد رفت و سقوط خواهد كرد، آنها افكارشان، افكار اسلامى نيست و از اسلام خبرى ندارند و از ايمان اطلاعى ندارند و افكارشان، افكار مادى و براى دنيا كار مىكنند و به هواى دنيا هستند.
بايد ديد كه اينهايى كه اينطور كارها را انجام مىدهند انگيزه آنها چيست. انگيزه آنها اين است كه براى اين ملت بعد يك دسته ديگرى از صنف خودشان بيايند و حكومت كنند ؟اينها مگر نشناختهاند اين ملت را كه كسى كه انحراف دارد از اسلام و كسى كه سركرده تروريستها هستند، كسانى كه سر كرده اينها هستند و اينها را وادار به خرابكارى مىكنند در بين ملت جاى ندارند.
ما حكومتمان و افرادى كه در راس حكومت بودند چون از همين مردم هستند و از اشخاصى نيستند كه از آن بالاها، يعنى آن پائينها آمده باشند و حكومت كرده باشند بر ملت، از اين جهت ملت ما آرام است، دلش مطمئن است به اينكه وقتى كه اين شهدا نباشند، به جاى آنها داوطلبانى براى شهادت حاضر به صحنه هستند. ما در عين حال كه براى اين شهدا متاثر هستيم و اينها اشخاص ارزندهاى براى ملت و ما و براى جمهورى ما بودند لكن ما باز در صفهاى دنبال آنها افراد داريم و اشخاص متعهد داريم و اشخاص مومن متعهد به اسلام داريم و دنبال او ملت داريم و ملتى كه هيچ گونه عقب نشينى در اين مسائل نخواهد كرد و با اين ترتيب جمهورى اسلامى آسيبى نخواهد ديد.
جمهورى اسلامى ما وضعى دارد كه ملت، خود را از دولت مىدانند
در زمانهاى سابق، زمان رژيمهايى كه در سابق بودند، رژيمهاى سلطنتى وضع اينطور بود كه اگر يك سلطانى كشته مىشد يا مىمرد كشور به هم مىخورد. نكته او اين بود كه آن سلطان و عمال آن سلطان به قدرى ظلم كرده بودند بر مردم و بر تودههاى ميليونى مردم كه به مجرد اينكه او از بين مىرفت خود مردم قيام مىكردند بر ضد حكومت، لكن جمهورى اسلامى ما وضعى دارد كه خود ملت يك فردى را مىآورند و خود ملت يك فردى را كنار ميگذارند و خود ملت وقتى كه يك فردى شهيد شد به جاى او باز يكى را انتخاب مىكنند و خود را از دولت مىدانند و دولت را از خود مىدانند و خود را از
صحيفه نور ج 15 صفحه 114
رئيس جمهورى مكتبى مىدانند و رئيس جمهورى مكتبى را از خود ميدانند از اين جهت ولو اينكه رئيس جمهور شهيد بشود، نخست وزير شهيد بشود و هر مقامى شهيد بشود، ملت ما هيچ خم به ابرو نمىآورند و كسانى ديگر را به جاى آنها انتخاب مىكنند.
الان سرتاسر كشور ما را اگر چنانچه ملاحظه كنيد، تهران با آن جمعيت كثيرى كه الان در نزديك دانشگاه متمركز هستند و ساير شهرها هم مثل تهران، مابين اين جمهورى و جمهورىهاى عالم و مابين اين دولت و دولتهاى سابق اين كشور مىتوانيد حكومت كنيد كه چه فرقها هست. اگر صدر اعظمى در زمان سابق كشته مىشد امكان نداشت كه مردم، توده مردم، بازار مردم هيچ عكس العملى از خود نشان بدهند الا سرور، الا مسرت.
و امروز كه يك نفر از ما و دو نفر شهيد معظم از ما رفته است سرتاسر كشور ما به عزا نشسته است و سرتاسر كشور ما انسجام خودش را حفظ مىكند و حفظ كرده است و فردا كه اعلام مىكنند براى انتخاب رئيس جمهور، همه اين مردم براى انتخاب حاضرند.
من مىدانم كه در خارج الان عنصرهايى كه با اين جمهورى اسلامى بلكه با اسلام مخالف هستند و بوقهاى خارج و تبليغاتى، خواهند گفت كه اين دو نفر كه شهيد شدند ايران به هم مىخورد و خواهند گفت كه در عزاى اينها مردم بى تفاوت بودند و يا خوشحال بودند و آنها با اينكه مىدانند، كوردلانه اينطور انتشارات و تبليغات را انجام مىدهند. الان ببينيد كه سرتاسر كشور ما امروز در سوگ هستند و در همه خيابانها و كوچهها، بازارها در سوگ نشستهاند و الان كه به من اطلاع دادهاند گفتند جمعيت بيشتر از آنوقتى است كه 72 تن شهيد شدند.
ملت ما اينطور است اگر بعد از اين هم خداى نخواسته اشخاصى شهيد بشوند ملت ما همين ملت است و نهضت ما همين نهضت. و آن عمده اين است كه كارى كه براى خداست، نه براى افراد، نه براى اشخاص، نه براى شخصيتها، اين كار ركود نمىكند با رفتن افراد و با رفتن شخصيتها. كشورى از رفتن شخصيتهاى خود تزلزل پيدا مىكند كه ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند، اما كشورى كه دل او به خدا پيوسته است و براى خدا قيام كرده است و از اول، نه شرقى و نه غربى و جمهورى اسلامى را ندا داده است و با بانگ الله اكبر صغير و كبير و زن و مردش در صحنه حاضر شدهاند و اين نهضت را و اين انقلاب را بپا كردهاند، همين ملت هستند، براى اينكه خدا هست. رجائى رفت، ديگران اگر نيستند خدا هست. در جنگى كه در صدر اسلام بود، ندا در دادند منافقين به اينكه پيغمبر شهيد شد، لكن بعضى گفتند اگر شما پيغمبر را مىپرستيد، شهيد شد، به شهادت او ترتيب اثر بدهيد و اگر خدا را مىپرستيد خدا هست ولو پيغمبر رحلت بفرمايند. امير المومنين سلام الله عليه جان خودش را فدا كرد براى اسلام و شهيد شد و اسلام به جاى خودش بود. امام حسين سلام الله عليه خود و تمام فرزندان و اقرباى خودش را فدا كرد و پس از
صحيفه نور ج 15 صفحه 115
شهادت او اسلام قويتر شد.
با رفتن شهدايى با اينكه بسيار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا در عين حال كه ما متاثر هستيم، لكن چون ما توجهمان به خداست و براى خداست و ملت ما براى خدا قيام كرده است، با رفتن اشخاص هيچ سستى به خودشان راه نمىدهند و گرفتار اين خطا نيستند كه افراد يك مسالهاى را ايجاد مىكنند.
ابن ملجم از عاملين بمب گذارى مردتر است
خداى تبارك و تعالى از اول با شما بوده است و مادامى كه شما در صحنه باشيد و انشاء الله هستيد و خواهيد بود، خداى تبارك و تعالى شما را پشتيبانى مىكند شما قوى خواهيد بود. قواى مسلحه ما در جبهههاى جنگ بايد توجه بكنند كه آنها براى خدا مىجنگند نه براى رئيس جمهور و براى نخست وزير و براى ديگران، آنها دل را قويتر كنند و هر چه اشخاص فاسد به اين كشور صدمه وارد مىكنند آنها قويتر در مركز خودشان مشغول به مجاهده و مبارزه باشند. و گمان نكنيد كه اينها از روى قدرت يك همچو كارهايى را انجام مىدهند، يك بمب در يك جا منفجر كردن، يك بچه 12 ساله هم مىتواند او را بگيرد يك جايى بگذارد و خود او منفجر بشود، اين قدرتى نيست، اين كمال ضعف است. من ابن ملجم را از اينها مردتر مىدانم براى اينكه او آمد و در حضور مردم كار خودش را كرد و خداوند او را لعنت كند، و اينها آن مردانگى آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدى يك كارى انجام مىدهند و خودشان را اصلا ظاهر نمىكنند. اينهايى كه از اينجا فرار كردند و از خارج دستور مىدهند كه مردم را اقتيال كنند و به طور دزدكى بكشند، اينها تز نامردهاست. من اميدوارم كه كشور ما به همان طورى كه در مقابل همه قدرتها ايستاد و ايستادگى كرد و زن و مردش و جوان و پير مردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره كرد و ايستاد و قدرتهاى بزرگ را از مملكت راند و به جهنم فرستاد، انشاء الله الان هم در صحنه هستند و همه اينها ايستادهاند در مقابل اينطور گرفتارىها صبر مىكنند و منطق اينها اين است كه از خدا هستيم و به سوى خدا مىرويم. ما كه از خدا هستيم و همه چيز ما از خداست، در راه خدا داريم صرف مىكنيم و باكى نداريم و اينطور نيست كه گمان كنيم كه از اينجا كه رفتيم ديگر خبرى نيست. آنها بايد بترسند كه قيامت را هم در همين جا خيال مىكنند كه هست، بعثت را هم در همين جا خيال مىكنند و آن را بعثت امت مىدانند نه بعثت انبيا، و قيامت را هم منكر هستند. آنها بايد بترسند كه مرگ حيوانى را بر مرگ انسانى ترجيح مىدهند. و اما جوانهاى ما و سردمداران ما كه براى شهادت حاضر و آغوش را باز كردند براى شهادت، اينها باكى از شهادت ندارند و ملت ما از اين شهادت بسيار ديده است و در اين چند سال اخير صدها شهيد داده و هزاران شهيد و هزاران معلول، و پايدار ايستاده است و امثال اين آقايان كه شهيد شدهاند در عين حال كه در نظر ما بسيار ارجمند هستند، لكن آنها پيش خدا رفتند و ما به جاى آنها اشخاص داريم مكتبى، انسانى كه به شهادت فكر مىكند و داوطلب شهادت است.
صحيفه نور ج 15 صفحه 116
و من اميدوارم كه ملت ما انسجام خودش را بيشتر كند و در صحنه بيشتر از سابق حاضر باشد و امثال اين تفالههائى كه ماندهاند از رژيم سابق و از اشخاصى كه فرار كردهاند، اينها را انشاء الله با نظارت خودشان و با نظر خودشان هر جا ديدند معرفى كنند و قواى انتظامى و نظامىها و خصوصا شهربانى بيشتر قيام كند به امر انتظامات و نظام و ساير چيزها. و اميدوارم كه شما پيروز باشيد و شما پيروز هستيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 117
تاريخ 10/6/60
بيانات امام خمينى در جمع مردم سوگوار كشورمان و گروهى از مسلمانان سازمان اماميه پاكستان
اساس اين است كه مستكبران جهان احساس خطر كردهاند
بسم الله الرحمن الرحيم
من به ملت ايران و ساير ملتهاى مستضعف جهان در اين قضايائى كه مخالفين اسلام براى اسلام مىخواهند پيش بياورند هشدار ميدهيم كه بايد هر چه اين قضايا و اين خرابكارىها حجمش زياد مىشود، حجم انسجام ملتهاى مستضعف و مستضعفان جهان بيشتر بشود. اساس اين است كه مستكبران جهان، كسانى كه از اين ممالك اسلامى و از ممالك مستضعف بهره بردارى مىكردند و مىكنند، احساس خطر كردهاند و چون كه ايران را احساس كردند كه مبدا قيام عمومى مسلمين و مستضعفان است تمام قواى خودشان را چه در تبليغات و چه در خرابكارى متمركز كردند در ايران. و بايد تمام برادرهاى ما در همه اقطار عالم كه از قرارى كه گفته شد بعضى از برادرهاى پاكستانى اينجا آمدهاند تمام برادرهاى ايمانى كه خداوند تعالى در قرآن كريم آنها را برادر خوانده است توجه كنند به اينكه اگر اين نقطه بروز مخالفت با همه قدرتها خداى نخواسته آسيب ببيند، اسلام تا سالهاى طولانى منزوى خواهد شد. و چون همه برادرهاى ايمانى ما، در همه جا علاقه به اسلام دارند و اسلام را براى زندگى در اين عالم و در آن عالم مفيد و تنها پايگاه مىدانند توجه كنند به اينكه تمام قدرتهاى عالم چه در سطح تبليغاتى و چه در سطح خرابكارى و علوم نظامى قدرتشان را روى هم گذاشتهاند كه اين نقطهاى كه از اينجا شروع شد براى قطع ايادى مستكبران جهان شرقى و غربى، اين را در همين جا خفه كنند و نگذارند جاهاى ديگر توجه به اينجا داشته باشد.از خوف اينكه همانطور كه در ايران دستشان قطع شد از سلطههاى همه جانبه و از ذخائر ايران، در جاهاى ديگر هم بشود.
همانطور كه آنها مجهز شدند براى سركوبى اين انقلاب اسلامى در ايران از اين خوفى كه دارند، بايد همه برادران اسلامى ما در هر جا كه هستند و در هر كشورى كه هستند، بلكه تمام مستضعفان جهان كه در زير سلطه قدرتهاى شيطانى و زير چكمه نظاميان قدرتهاى شيطانى سركوب شدهاند، بايد تمام آنها متوجه باشند و توجه به اين معنا داشته باشند كه اين نقطه بروز مخالفت را حفظ كنند. اگر خداى نخواسته اين نقطهاى كه از اينجا شروع شده است، مخالفت با تمام ابرقدرتها و با تمام شياطين عالم، اگر اين نقطه خداى نخواسته ركود پيدا بكند يا شكست بخورد، شكست همه مستضعفين جهان و همه مسلمين جهان و شكست اسلام در تمام ممالك اسلامى خواهد شد. و اگر چنانچه اين
صحيفه نور ج 15 صفحه 118
قدرتى كه از ناحيه خدا به اين ملت اعطا شد و توانائى آن را پيدا كرد كه تمام قدرتهاى مجهز بر ضد ملت را خنثى كند و همه دستها را از ذخائر خودش و از ملت خودش قطع بكند، اگر اين محفوظ بماند اميد اين است كه اين مطلب در همه ممالك اسلامى و در همه جائى كه مستضعفين جهان تحت سلطه مستكبرين بودند، در همه جا اين مساله انجام بگيرد.
انقلاب ايران انقلاب غير وابسته است، بر اساس اسلام و نظير انقلاباتى كه بدست انبيا انجام مىگرفت
در ايران اگر چنانچه بينندگان خارج و داخل توجه كنند، ايران يك كارى انجام داد كه در تاريخ نظير ندارد. تمام انقلاباتى كه واقع شده است يك وابستگى به شرق و غرب داشته است و تمام انقلاباتى كه واقع شده است در بين راه مشكلات بسيار بزرگ داشتهاند و دارند لكن انقلاب ايران، انقلاب غير وابسته است، يك انقلاب دولتى نيست، يك انقلاب ارتشى نيست، يك انقلاب حزبى نيست، يك انقلاب ملى است لكن بر اساس اسلام، انقلاب اسلامى است نظير انقلاباتى كه در طول تاريخ به دست انبيا انجام مىگرفت كه وابستگى در كار نبود، الا يك وابستگى و آن وابستگى به مبدا وحى و وابستگى به خداى تبارك و تعالى.
ايران از همان بدو انقلاب و از قبل از بدو انقلاب كه شالوده انقلاب ريخته مىشد، مسير، مسير انبياء بوده، مسير، مسير راه مستقيم نه شرقى و نه غربى بوده و جمهورى اسلامى بود و تا كنون هم ملت ما به همان مسير باقى است و هر چه امور ناگوار، بلكه هر چه چيزهائى كه تلخ است در ذائقهها واقع مىشود، اين مسير اسلامى محفوظ است و اين مسير به جلو مىرود و قدرتمندتر به جلو مىرود. و هر وقت كه احتمال اين داده مىشود كه در بين ملت يك ضعف و خطورى حاصل شده باشد، خداى تبارك و تعالى يك مسالهاى پيش مىآورد و يك امرى را به خواست خودش ايجاد مىكند كه ملت را بيدارتر و قويتر و منسجمتر مىكند.
هر چه عزيزان اين ملت را ترور مىكنند، ملت ما آگاهتر مىشود
البته اين قضايايى كه واقع شده است در طول اين انقلاب و خصوصا اين دهههاى آخر، اين قضايا براى ما ناگوار و براى ملت ما سوگآور است براى اينكه اشخاصى كه ما از دست مىدهيم هر يك از آنها يك ذخايريست و يك ذخيرهاى است براى كشور ما و براى اسلام ما، هر يك اينها مردانى هستند كه به تنهائى نظير يك جمعيت هستند، متعهد و متوجه به خدا، اينها كه در آن 7 تير شهيد شدند و اينها كه در اين زمان اخير شهيد شدند اينها هر كدام براى ملت ما بسيار ارزنده بودند و خدمتگزارانى بودند كه هر كدام از آنها يك جمعيت بودند و متعهد بودند و به اسلام معتقد بودند. لكن در عين حال هر يك از آنها كه از بين رفت، چه فردى و چه اجتماعى، ملت ما قويتر شد و انسجام ملت بيشتر شد و بيدارى آنها زيادتر شد و اطلاع آنها بر مقاصد شوم آن قدرتهاى بزرگ و
صحيفه نور ج 15 صفحه 119
مقاصد شوم اين انگلهائى كه براى آنها كار مىكنند بيشتر واضح شد.
آنهائى كه دعوى خدمت به خلق مىكردند و فدائى بودند و مجاهد براى خلق، ملت ما ديد كه اينها يك جنايتكارانى هستند كه بر ضد خلق هستند و به نفع قدرتهاى بزرگ تاكنون كار كردهاند و لهذا بينيم كه بعض سران اينها وقتى كه محكوم به مرگ مىشوند در رژيم سابق، قدرتهاى بزرگ جلوگيرى از مرگ آنها مىكنند و وقتى كه در اينجا شكست مىخورند و به خارج فرار مىكنند، دولتها و ابرقدرتها و دستگاههاى تبليغاتى همه جانبه عالم از آنها حمايت مىكنند و بر ضد ايران آنها را ترويج مىكنند و از آنها نگهدارى مىكنند. و اين به ملت ما درست روشن كرد كه اينهائى كه ادعاى اين مىكردند كه براى آزادى ايران و براى رفع گرفتارىهاى ايران و براى استقلال ايران مىخواهند خدمت بكنند، تمام اين ادعاها، ادعاهاى پوچ بود و مشت آنها در بين راه باز شد و همه صحبتهائى كه تا كنون كرده بودند، خود آنها بدست خودشان بر باد دادند و تمام ادعاهائى كه در سالهاى طولانى و اخيرا بيشتر مىكردند خودشان آن ادعاها را باطل كردند و وسيله اين شد كه قبر خودشان را، خودشان كندند و در بين ملت ديگر نه آبروئى دارند و نه حيثيت و هر چه كه تبليغات خارجى براى ترويج آنها زيادتر ميشود، آبروى آنها بيشتر ريخته مىشود و هر چه خرابكارى مىكنند در داخل كشور و عزيزان اين ملت را ترور مىكنند يا آتش ميزنند، يا خراب مىكنند سقفهارابر روى آنها، مشت آنها پيش ملت ما بازتر مىشود و ملت ما آگاهتر مىشود.
ملت ما يك ملت آگاه متعهد اسلامى هستند كه ديگر امكان ندارد از تبليغات سوئى كه در همه كشورهاى خارجى و مخالف با اسلام انجام مىگيرد در اين ملت اثر بكند و من اميدوارم كه در ملتهاى ديگر هم اين تبليغات سوء اثر نكند و اين بوقهائى كه بر ضد كشور ما و بر ضد انقلاب اسلامى ما به راه افتاده است و از ترس اينكه مبادا اين انقلاب به جاى ديگر هم سرايت بكند در دست و پا افتادهاند من اميدوارم كه ملتها بيدار بشوند و توجه داشته باشند كه تمام اين تبليغات براى اين است كه اسلام را در همين جا خفه كنند و نگذارند اسلام به آن معنائى كه هست، به آن معناى لاشرقيه و لاغربيه در جاهاى ديگر هم پياده بشود.
و لهذا ملت ما عازم و جازم و مستقيم و مدافع ايستاده است و از منافع اسلام دفاع مىكند و اگر چنانچه هر كس و هر شخصيتى هم شهيد بشود در اين ملت اثرى جز اينكه منسجمتر بشود و بيشتر تقويت روحى بشود ندارد. همانطورى كه در صدر اسلام اگر چنانچه آن اشخاص متعهد كشته مىشدند، مردم و لشكر اسلام قويتر مىشدند و به پيش مىرفتند و ملت ما از باب اينكه به غيراسلام نظر ندارد و خودش را متوجه به خدا كرده است و در راه خدا به پيش رود، از اين امور مادى كه اسباب سستى در افراد مىشود، آنها از اين امور برى هستند و انشاء الله تعالى تمام اين كثافات كارىها و خرابكارىهائى كه در ايران مىشود، به دست خود مردم و ملت با ترتيب قانونى اينها از بين خواهند رفت.
صحيفه نور ج 15 صفحه 120
با موازين قانونى و موازين اسلامى با اسرا عمل بكنيد
و من يك كلمه مى خواهم عرض كنم و آن اينكه تمام محاكمى كه هستند و تمام دست اندر كارانى كه هستند اين مطلب را توجه بدهند كه مبادا يك وقت اينطور شرارتهايى كه در ايران مىشود مثل يك همچو قصه ناگوارى كه براى ما پيش آمد و دو نفر از بهترين جوانان و بهترين كاركنان ايران از بين رفت، مبادا يك وقت كنترل خودشان را از دست بدهند و زائد بر آنچه حكم خداست و قانون اسلام است عمل كنند. مبادا اين اسباب اين بشود كه خشونت زياد با اسيرها بكنند و با زندانىها بكنند و بدون دقت، بدون توجه يك وقت افرادى را بگيرند كه خداى نخواسته گناهكار نبودهاند و گرفتار شدهاند.
اسلام و مسلمين بايد، مسلمين بايد همانطورى كه اسلام هست با تانى، با طمانينه، بدون اينكه دست و پاى خودشان را گم بكنند به كار خودشان ادامه بدهند و با اسرا رفتار خوب بكنند و آنچه كه قانون اسلامى اقتضا مىكند با آنها عمل بكنند و هرگز با عصبانيت و با دستپاچگى كارى را انجام ندهند و به طور متانت و طمانينه بر موازين قانونى و بر موازين اسلامى با آنها عمل بكنند. مبادا يك وقت شهادت عزيزان ما اسباب اين بشود كه با شدت عمل بيشتر از آن مقدارى كه بايد با آنها عمل بشود، عمل بكنند. با زندانيان رفتار خوب مى كنند و بيشتر كنند و با اسرا رفتار خوب مىكردند و مىكنند و بيشتر كنند و محاكم با قدرت هر چه تمامتر به كار خودشان ادامه بدهند و مردم و ملت با قدرت تمام هر چه بيشتر توجه كنند و اين كسانى كه توطئهگر هستند توجه كنند و به محاكم صالحه و به مقامات انتظامى اطلاع بدهند، آنها هم با موازين قانونى و اسلامى عمل بكنند و مفسدين را به جزاى خودشان برسانند و كسانى كه بيگناه هستند از حبس خارج كنند و على اى حال رفتارها، رفتارهاى اسلامى باشد. جمهورى، جمهورى اسلامى است، رفتارها حتى با كسانى كه قاتل شناخته شدند رفتار اسلامى باشد ولو اينكه با شدت عمل و شدت ديد آنها را به جزاى خودشان برسانند، اما فقط همان رساندن به جزا باشد و تعدى زيادتر نشود.
من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى عنايت خودش را بر اين ملتى كه مظلوم بوده است در طول تاريخ و مىخواهد از زير بار ظلم و ستم خارج بشود و مىخواهد از زير بار ستم ابرقدرتها خارج بشود و مورد هجمه ابرقدرتها و انگلهاى ديگر هستند، خداوند آنها رااز شر دشمنان و دشمنان بشريت و اسلام نجات بدهد، همه را موفق كند و همه مسلمين راموفق كند كه به احكام اسلام مو به مو عمل كنند و مخالفين اسلام را از صحنه بيرون كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 121
تاريخ: 11/6/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله العظمى نجفى مرعشى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت مستطاب آيت الله آقاى حاج سيد شهاب الدين نجفى مرعشى دامت بركاته
تلگرام تسليت حضرتعالى در مورد شهادت رئيس جمهور محبوب و نخست وزير عزيز و اصل و موجب تشكر گرديد.
ملت ايران با اين شهادتها منسجمتر مىگردند ولى اين ضايعات وظيفه حوزههاى علميه را در قبال مسئوليتشان روشنتر گرداند.
از خداوند تعالى سلامت و توفيق آنجناب را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 15 صفحه 122
تاريخ: 15/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت حجت الاسلام قدوسى و سرهنگ وحيد دستگردى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
با كمال تاسف و تاثر حجت الاسلام شهيد قدوسى به دوستان شهيد خود پيوست. شهيدى عزيز كه ساليان دراز در خدمت اسلام بود و اخيرا مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. اينجانب ساليان طولانى از نزديك با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف شناختم. شهادت بر او مبارك، و فود الى الله و خروج از ظلمات به سوى نور بر او ارزانى باد. راهى است كه بايد پيمود و سفرى است كه بايد رفت، چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف اسلامى شربت شهادت نوشيدن و با سرافرازى به لقاءالله رسيدن و اين همان است كه اولياء معظم حق تعالى آرزوى آن را مىكردند و از خداى بزرگ در مناجات خود طلب مىكردند. گوارا باد شربت شهادت بر شهداى انقلاب اسلامى و خصوص شهداى اخير ما كه با دست جنايتكار منفورترين عناصر پليد به جوار رحمت حق شتافتند و افتخار براى اسلام و ننگ و نفرت براى دشمنان دژخيم ملت شريف آفريدند.
اينجانب شهادت دادستان كل انقلاب و سرهنگ وحيد دستگردى كه در راس شهربانى و قواى انتظامى در حال انجام وظيفه بودند بدين تحفه الهى نائل شدند را به ملت ايران و به حوزه علميه قم و به قواى مسلح تبريك و تسليت عرض مىكنم و از خداى تعالى رحمت براى آنان و صبر و شكيبائى براى خانواده محترمشان خواستارم.
ننگ و خسران بر كسانى كه گمان مىكنند با اين شرارتها ملت شريف ايران را كه براى اقامه عدل اسلامى قيام نمودهاند از صحنه مبارزه با كفر خارج نمايند و تن به عار وذلت ابرقدرتهاى جنايتكار مىدهند. اين كوردلان شكست خورده نمىبينند كه مادران و پدران و فرزندان و همسران اين شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اينان افتخار مىنمايند و چون كوهى درمقابل حوادث ايستادهاند. گوئى اينان از شدت ياس به جنون كشيده شدهاند و چو ن خود را مطرود ملت مسلمان مىبينند از ملت ايران انتقام مىكشند.
از خداوند تعالى هدايت براى جوانان گول خورده و خذلان براى سران از خدا بىخبر آنها خواستارم.
سلام و درود بر شهيدان راه حق. رحمت بر شهداى اخير اسلام. والسلام على من التبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page